از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیمها را بیاراسته است
#توران_شهریاری
#اسپندگان #سپندارمذگان
🌹❤️ @AdabSar
از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیمها را بیاراسته است
#توران_شهریاری
#اسپندگان #سپندارمذگان
🌹❤️ @AdabSar
🌍🌱 سپندارمذگان یا اسپندگان یکی از بزرگترین و افسانهایترین جشنهای ایرانی در ستایش سپندارمذ، ایزدبانوی زمین، از مهین ایزدان، نگهبان زمین، جانوران، سرسبزی و باروری، همچنین نماد مادری، مهربانی، فروتنی و بردباری بود.
سپندارمذ در ایران برنام (لقب) زمین و نماد عشق بود. زیرا با فروتنی و گذشت به همه مهر میورزید، زشت و زیبا را به یک چشم مینگریست و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود میپذیرفت.
این ایزدبانو به جانوران چراگاه میبخشید، از زاده شدن فرزندان نیک شادمان میشد و از راه رفتن زنان و مردان بداندیش و دزد آزرده میگشت ولی مادرانه تاب میآورد و در برابرشان شکیبا بود.
اسپندارمذگان در ایران باستان روز بزرگداشت زن و زمین بود. زیرا که زنان و زمین هر دو در ویژگیهای زایندگی، پدیدآوردن زندگی، باروری و رویش، هنباز (مشترک) بودند. این ویژگی از نام آنها و ریشهی یکسان زن و زمین نیز هویداست.
#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #سپندارمذگان #اسپندگان
🌍🌱 @AdabSar
🌍🌱 سپندارمذگان یا اسپندگان یکی از بزرگترین و افسانهایترین جشنهای ایرانی در ستایش سپندارمذ، ایزدبانوی زمین، از مهین ایزدان، نگهبان زمین، جانوران، سرسبزی و باروری، همچنین نماد مادری، مهربانی، فروتنی و بردباری بود.
سپندارمذ در ایران برنام (لقب) زمین و نماد عشق بود. زیرا با فروتنی و گذشت به همه مهر میورزید، زشت و زیبا را به یک چشم مینگریست و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود میپذیرفت.
این ایزدبانو به جانوران چراگاه میبخشید، از زاده شدن فرزندان نیک شادمان میشد و از راه رفتن زنان و مردان بداندیش و دزد آزرده میگشت ولی مادرانه تاب میآورد و در برابرشان شکیبا بود.
اسپندارمذگان در ایران باستان روز بزرگداشت زن و زمین بود. زیرا که زنان و زمین هر دو در ویژگیهای زایندگی، پدیدآوردن زندگی، باروری و رویش، هنباز (مشترک) بودند. این ویژگی از نام آنها و ریشهی یکسان زن و زمین نیز هویداست.
#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #سپندارمذگان #اسپندگان
🌍🌱 @AdabSar
🌍🌦 «سپنتهآرمییتی» امشاسپند یا فرشتهی #سپندارمذگان است، ساخته شده از واژگان اوستایی سپنت (پاک) + آرمییتی(فروتنی). در پهلوی آن را به خرد والا برگرداندند. او نماد باروری و رویاندن جوانهها پس از زمستانی سخت بود. سپندارمزد و اسپندارمذ از نامهای او هستند.
تنها دشمن و همیستار (رقیب) او دیو ناخشنودی و خیرهسری «ترومییتی» بود. هرکس مایهی ناخشنودی سپندارمزد و زنان که نماد باشندگی او بودند، میشد، یار ترومیییتی خوانده میشد.
در افسانهها فرشتهی اسپندارمذ یار نویسندگان و اندیشمندان بود. به نوشتهی پلوتارک، اردشیر دوم هخامنشی تندرستی همسرش استاتیرا که زنی فرزانه بود را از سپندارمذ خواستار شد.
سپندارمذگان را «جشن برزگران» نیز مینامند. زیرا برزگران همیاران سپندارمذ در رویاندن زمین هستند و در این زمان آمادهی کشتوکار میشوند.
بیرونی دربارهی این افسانه نوشته که «آرش شیواتیر» برای پسگیری سرزمینهای ایران از تورانیان جان در تیری گذاشت که به رهنمونی اسپندارمذ ساخته بود. او به منوچهر پیشدادی فرمان داد تا برای آرش تیر و کمان بسازد تا هنگام نیاز از مرزهای ایران پاسبانی کند.
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان
🌦🌍🌱 @AdabSar
🌍🌦 «سپنتهآرمییتی» امشاسپند یا فرشتهی #سپندارمذگان است، ساخته شده از واژگان اوستایی سپنت (پاک) + آرمییتی(فروتنی). در پهلوی آن را به خرد والا برگرداندند. او نماد باروری و رویاندن جوانهها پس از زمستانی سخت بود. سپندارمزد و اسپندارمذ از نامهای او هستند.
تنها دشمن و همیستار (رقیب) او دیو ناخشنودی و خیرهسری «ترومییتی» بود. هرکس مایهی ناخشنودی سپندارمزد و زنان که نماد باشندگی او بودند، میشد، یار ترومیییتی خوانده میشد.
در افسانهها فرشتهی اسپندارمذ یار نویسندگان و اندیشمندان بود. به نوشتهی پلوتارک، اردشیر دوم هخامنشی تندرستی همسرش استاتیرا که زنی فرزانه بود را از سپندارمذ خواستار شد.
سپندارمذگان را «جشن برزگران» نیز مینامند. زیرا برزگران همیاران سپندارمذ در رویاندن زمین هستند و در این زمان آمادهی کشتوکار میشوند.
بیرونی دربارهی این افسانه نوشته که «آرش شیواتیر» برای پسگیری سرزمینهای ایران از تورانیان جان در تیری گذاشت که به رهنمونی اسپندارمذ ساخته بود. او به منوچهر پیشدادی فرمان داد تا برای آرش تیر و کمان بسازد تا هنگام نیاز از مرزهای ایران پاسبانی کند.
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان
🌦🌍🌱 @AdabSar
🪽🦊 جشن آبسالان و فرخندگی روباهان بالدار
🦊 جشنهای پرشمار اسپندماه با «جشن آبسالان» آغاز میشود. آبپاشان و جشن روباه نامهای دیگر آن هستند. با بررسی برخی از گاهشماریهای کهن گفته شده که زمان برگزاری آن در ایران باستان برابر با یکم اسپند بود.
گمان میرود که این جشن به بهانهی پایان یخزدگی جویبارها، آب شدن برف، روان شدن آب چشمهها، به گوش رسیدن سدا(صدا)ی دلنواز رودخانهها و آواز پرندگان، شکفتن گیاهان و دیده شدن دوبارهی روباهان که ایرانیان آن را فرخنده میدانستند، برگزار میشد.
گویا آبسالان پیوند تنگاتنگی با نوروز و جشنهای فروردین دارد ولی داستانهای ناهمانندی نیز دربارهاش گفته شده است. شاید آبسالان یکی از جشنهای بارانخواهی بود که اکنون در استانهای خشک کشور به شیوههای دیگری برگزار میشود. از سویی در گاهشماری سیستانی، نام سومین ماه سال «اوسال» است شاید بتوان برداشت کرد که این جشن با گذشت روزگاران جابجا شده است.
🦊 افسانههای «جشن آبسالان» از زبان «ابوریحان بیرونی» و دیگران بسیار خواندنیاند:
- در روزگار کیانیان و در آستانهی بهار روباهان بالداری پدیدار میشدند که آمدن آنان مایهی خوشبختی مردم در آن روزگاران بود. پس از کیانیان، روباهان بالدار ناپدید شدند ولی تا روزگار ابوریحان (و تاکنون) مردم دیدن روباه در آستانهی بهار را نیک میشمردند.
- در این روز جمشیدشاه برای نخستین بار در دریا مروارید یافت. مردم نیز برای گذشتن سرمای سخت گذشته و نزدیک شدن بهار شادمانی میکردند.
- بیرونی از زبان ایرانشهری و او از زبان موبدان ارمنی گفتهاند که در این روز بر فراز یک کوه بزکوهی سپیدی پدیدار میشود. اگر بزکوهی فریاد بکشد سالی خوش و اگر فریاد نکشد خشکسالی در پیش است.
🦊 چند دیدگاه دربارهی چیستی آبسالان بخوانیم:
- آبسالان همریشه با آبشار و نشانهی پیدایش بهار است.
- آبسالان در پازند «آوساران» و در مینوی خرد «آپسالان» است. تفضلی و مککنزی با نگاه به هر دو، آن را به چمار (معنی) هنگام بهار و روز بهاری میدانند.
- در برگردان «مینوی خرد» به انگلیسی و همچنین نیبِرگ آن را روز توفانی و روز بارانی چمیدهاند (معنی کردهاند).
- در «ریگودا» این واژه «آپسارا» و به گمان به چمار ابر یا رگبار است که روی گیسوی بلند خورشید را میگیرد.
- نام «آبسال وهاری» در نوشتههای بیرونی شاید نشانهی نزدیک شدن به بهار باشد.
- سرودهای از ناصرخسرو میگوید #آبسالان با کمبود آب در پیوند است؛ نه با خرمی و سبزی بهار:
-همی تابد ز چرخ سبز عیوق
چو آتش بر صحیفه آبسالی!
- در سرودهی «ابو نواس» در سدهی دوم، آبسال به ماناک (معنی) باران و رگبار بهاری است. این واژه برای نخستین بار و برای نام بردن از جشنی فرخ در کنار نوروز و مهرگان آمده و پیداست که جشنی بزرگ بود.
-به حق المهرجان و نوکروز
و فرخروز آبسال الکبیس!
🦊 آیینهای جشن آبسالان:
بر پایهی افسانهها در این روز خداوند نیکی، بدی و چگونگی رخ دادن آنها را در دست گرفت. گفته شده که کیانیان جشن آبسالان را «بهارجشن» میگفتند.
ایرانیان در بامداد جشن آبسالان با نگاه به آسمان و ابرها، دربارهی فراوانی یا خشکسالی سال آینده پیشبینی میکردند. مردم و پادشاه در این روز به دشتها میرفتند و پیش از اینکه پادشاه خوراک بخورد، به او پوپک، جوجه و کرهخر پیشکش میکردند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان #جشن_آبسالان #آبسالان
🦊🪽 @AdabSar
🦊 جشنهای پرشمار اسپندماه با «جشن آبسالان» آغاز میشود. آبپاشان و جشن روباه نامهای دیگر آن هستند. با بررسی برخی از گاهشماریهای کهن گفته شده که زمان برگزاری آن در ایران باستان برابر با یکم اسپند بود.
گمان میرود که این جشن به بهانهی پایان یخزدگی جویبارها، آب شدن برف، روان شدن آب چشمهها، به گوش رسیدن سدا(صدا)ی دلنواز رودخانهها و آواز پرندگان، شکفتن گیاهان و دیده شدن دوبارهی روباهان که ایرانیان آن را فرخنده میدانستند، برگزار میشد.
گویا آبسالان پیوند تنگاتنگی با نوروز و جشنهای فروردین دارد ولی داستانهای ناهمانندی نیز دربارهاش گفته شده است. شاید آبسالان یکی از جشنهای بارانخواهی بود که اکنون در استانهای خشک کشور به شیوههای دیگری برگزار میشود. از سویی در گاهشماری سیستانی، نام سومین ماه سال «اوسال» است شاید بتوان برداشت کرد که این جشن با گذشت روزگاران جابجا شده است.
🦊 افسانههای «جشن آبسالان» از زبان «ابوریحان بیرونی» و دیگران بسیار خواندنیاند:
- در روزگار کیانیان و در آستانهی بهار روباهان بالداری پدیدار میشدند که آمدن آنان مایهی خوشبختی مردم در آن روزگاران بود. پس از کیانیان، روباهان بالدار ناپدید شدند ولی تا روزگار ابوریحان (و تاکنون) مردم دیدن روباه در آستانهی بهار را نیک میشمردند.
- در این روز جمشیدشاه برای نخستین بار در دریا مروارید یافت. مردم نیز برای گذشتن سرمای سخت گذشته و نزدیک شدن بهار شادمانی میکردند.
- بیرونی از زبان ایرانشهری و او از زبان موبدان ارمنی گفتهاند که در این روز بر فراز یک کوه بزکوهی سپیدی پدیدار میشود. اگر بزکوهی فریاد بکشد سالی خوش و اگر فریاد نکشد خشکسالی در پیش است.
🦊 چند دیدگاه دربارهی چیستی آبسالان بخوانیم:
- آبسالان همریشه با آبشار و نشانهی پیدایش بهار است.
- آبسالان در پازند «آوساران» و در مینوی خرد «آپسالان» است. تفضلی و مککنزی با نگاه به هر دو، آن را به چمار (معنی) هنگام بهار و روز بهاری میدانند.
- در برگردان «مینوی خرد» به انگلیسی و همچنین نیبِرگ آن را روز توفانی و روز بارانی چمیدهاند (معنی کردهاند).
- در «ریگودا» این واژه «آپسارا» و به گمان به چمار ابر یا رگبار است که روی گیسوی بلند خورشید را میگیرد.
- نام «آبسال وهاری» در نوشتههای بیرونی شاید نشانهی نزدیک شدن به بهار باشد.
- سرودهای از ناصرخسرو میگوید #آبسالان با کمبود آب در پیوند است؛ نه با خرمی و سبزی بهار:
-همی تابد ز چرخ سبز عیوق
چو آتش بر صحیفه آبسالی!
- در سرودهی «ابو نواس» در سدهی دوم، آبسال به ماناک (معنی) باران و رگبار بهاری است. این واژه برای نخستین بار و برای نام بردن از جشنی فرخ در کنار نوروز و مهرگان آمده و پیداست که جشنی بزرگ بود.
-به حق المهرجان و نوکروز
و فرخروز آبسال الکبیس!
🦊 آیینهای جشن آبسالان:
بر پایهی افسانهها در این روز خداوند نیکی، بدی و چگونگی رخ دادن آنها را در دست گرفت. گفته شده که کیانیان جشن آبسالان را «بهارجشن» میگفتند.
ایرانیان در بامداد جشن آبسالان با نگاه به آسمان و ابرها، دربارهی فراوانی یا خشکسالی سال آینده پیشبینی میکردند. مردم و پادشاه در این روز به دشتها میرفتند و پیش از اینکه پادشاه خوراک بخورد، به او پوپک، جوجه و کرهخر پیشکش میکردند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان #جشن_آبسالان #آبسالان
🦊🪽 @AdabSar
زنانِ میهن من بزرگ و برازندهاند
خانومانِ ملت من شادمان و سترگ است
پدرانمان دانا
و فرزندانمان دلیرند
بدین دلیل هرگز شکست نخواهیم خورد.
#کوروش
#سپندارمذگان #اسپندگان
👸🏻 @AdabSar
زنانِ میهن من بزرگ و برازندهاند
خانومانِ ملت من شادمان و سترگ است
پدرانمان دانا
و فرزندانمان دلیرند
بدین دلیل هرگز شکست نخواهیم خورد.
#کوروش
#سپندارمذگان #اسپندگان
👸🏻 @AdabSar
ایرانیان باورمند به #اسپندگان زمین را «ماده» و چون زنان، بارور، زاینده و پرورنده میدانستند که همه باشندگان(موجودات) بر پهنه او و در آغوش او پروریدهاند. از همین خاستگاه واژگانی چون «مام میهن» و «سرزمین مادری» پدید آمد و فراگیر شد.
در هنگامههایی از ایران باستان زن را زندگیبخش و فرزند را دنبالهی مادر میدانستند. سنگنبشتههای ایذه نیز گواه آن است. مردم نیز برای شناساندن خود، نام مادر را بجای نام پدر میگفتند. این باور با ساختار زنسالاری و مادرشاهی دگرسان(متفاوت) است.
در نمادهای ایرانی که در اوستا بازنمایی شده، پیوند زن و مرد به پیوند زمین و آسمان مانند است. زن بارور و شکیباست و مرد چون آسمان باران میبارد و آفتاب میتاباند تا زن/زمین فرزند بپرورد و او به زندگی فرا بخواند.
جشن #سپندارمذگان هنوز نزد پارسیان هند پایاست. در این روز به روی پاره كاغذ سخنانی چند از اوستا و پهلوی مینویسند و به در خانههای خود میآویزند تا از آسیب گزندگان و جانوران بر كنار بمانند. کشاورزان همین افسون را برای دور داشتن كشتزاران از گزندها به كار میبردند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
🤰🏻🌏 @AdabSar
ایرانیان باورمند به #اسپندگان زمین را «ماده» و چون زنان، بارور، زاینده و پرورنده میدانستند که همه باشندگان(موجودات) بر پهنه او و در آغوش او پروریدهاند. از همین خاستگاه واژگانی چون «مام میهن» و «سرزمین مادری» پدید آمد و فراگیر شد.
در هنگامههایی از ایران باستان زن را زندگیبخش و فرزند را دنبالهی مادر میدانستند. سنگنبشتههای ایذه نیز گواه آن است. مردم نیز برای شناساندن خود، نام مادر را بجای نام پدر میگفتند. این باور با ساختار زنسالاری و مادرشاهی دگرسان(متفاوت) است.
در نمادهای ایرانی که در اوستا بازنمایی شده، پیوند زن و مرد به پیوند زمین و آسمان مانند است. زن بارور و شکیباست و مرد چون آسمان باران میبارد و آفتاب میتاباند تا زن/زمین فرزند بپرورد و او به زندگی فرا بخواند.
جشن #سپندارمذگان هنوز نزد پارسیان هند پایاست. در این روز به روی پاره كاغذ سخنانی چند از اوستا و پهلوی مینویسند و به در خانههای خود میآویزند تا از آسیب گزندگان و جانوران بر كنار بمانند. کشاورزان همین افسون را برای دور داشتن كشتزاران از گزندها به كار میبردند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
🤰🏻🌏 @AdabSar
🌦🌳 «ابوریحان بیرونی» #سپندارمذگان را جشن مردگیران نامیده بود. «جلال خالقی مطلق» آن را دگردیسی از مژدهگیران یا همان پیشکش مردان به زنان میداند که به مژدگیران، مزدگیران و مردگیران دگرگون شد. او همچنین نوشته است از اینرو که دختران دم بخت را به همسرگزینی برمیانگیختند، اين جشن را «مردگيران» میناميدند.
#اسپندگان برای دختران شوهرنکرده نیز روز جشن و شادی بود ولی با گذشت سدهها، جایگاه آنان در این جشن کمرنگ و جایگاه زنان همسردار پررنگ شد.
به گفتهی بیرونی بسیاری از این آیینها باستانی نبودند و با گذر زمان به سپندگان افزوده شدند.
مردم ایران بر پایهی آیینی دیرین در این روز خجسته با همیاری یکدیگر میکوشند تا برای سپاسگزاری زندگی و بخششی که زمین به همهی زیستمندان میدهد، با آبادانی و ساخت و سازهای سودمند برای مردم و زمین، این مهر را پاسخ گویند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
🌳🌦 @AdabSar
🌦🌳 «ابوریحان بیرونی» #سپندارمذگان را جشن مردگیران نامیده بود. «جلال خالقی مطلق» آن را دگردیسی از مژدهگیران یا همان پیشکش مردان به زنان میداند که به مژدگیران، مزدگیران و مردگیران دگرگون شد. او همچنین نوشته است از اینرو که دختران دم بخت را به همسرگزینی برمیانگیختند، اين جشن را «مردگيران» میناميدند.
#اسپندگان برای دختران شوهرنکرده نیز روز جشن و شادی بود ولی با گذشت سدهها، جایگاه آنان در این جشن کمرنگ و جایگاه زنان همسردار پررنگ شد.
به گفتهی بیرونی بسیاری از این آیینها باستانی نبودند و با گذر زمان به سپندگان افزوده شدند.
مردم ایران بر پایهی آیینی دیرین در این روز خجسته با همیاری یکدیگر میکوشند تا برای سپاسگزاری زندگی و بخششی که زمین به همهی زیستمندان میدهد، با آبادانی و ساخت و سازهای سودمند برای مردم و زمین، این مهر را پاسخ گویند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
🌳🌦 @AdabSar
بِدان ای برادر که از شهرْیار
بجویَد خرَدمند هرگونه کار
یکی آنکه پیروزگر باشد اوی
ز دشمن نتابد گهِ جنگْ روی
دگر آنکه لشکر بدارد به داد
بداند فزونیِّ مردِ نژاد
سهدیگر که دارد به دل راستی
نیارد به داداَندرون کاستی
چهارم که با زیردستانِ خویش
همان باگهر دَرپرستانِ خویش
ندارد درِ گنج را بستهْ سخت
همیبارَد از شاخْ بارِ درخت
#شاهنامه #فردوسی
و آرزویم در این هفته این:
که جاوید بادی و روشنروان
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
بجویَد خرَدمند هرگونه کار
یکی آنکه پیروزگر باشد اوی
ز دشمن نتابد گهِ جنگْ روی
دگر آنکه لشکر بدارد به داد
بداند فزونیِّ مردِ نژاد
سهدیگر که دارد به دل راستی
نیارد به داداَندرون کاستی
چهارم که با زیردستانِ خویش
همان باگهر دَرپرستانِ خویش
ندارد درِ گنج را بستهْ سخت
همیبارَد از شاخْ بارِ درخت
#شاهنامه #فردوسی
و آرزویم در این هفته این:
که جاوید بادی و روشنروان
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌏💃🏻 #سپندارمذگان از جشنهای بهاری و روز مهر و پیوند همسران و فرمانروایی بانوان در شهر بود. مردان به نشانهی ادب برای نکوداشت و شادی بانوان خانواده میکوشیدند، آرزوهای زنان را به دیده میگذاشتند و به آنها گل و پیشکش میدادند. گفته شده ایرانیان نخستین مردمانی بودند که به نشانهی مهر و دوستی به یکدیگر گل میدادند.
#اسپندگان روز آزادی زنان از کار خانه و بیرون بود. آنان جامهی نو و زیبا میپوشیدند، با گلی در دست در بالای خانه مینشستند یا با دیگر زنان شادی میکردند. نیایش در آتشکدهها آیین پایانی روز بود.
بیرونی نوشته در این روز مردم کژدم بر سر در خانهها میآویختند تا گزند نیابند. معین نوشته از آغاز دمیدن روشنایی تا بر آمدن آفتاب، چشمپناهی بر برگهای چهارگوش مینوشتند و بر سه دیوار خانه میچسباندند.
#جشن_های_ایرانی
💃🏻🌍 @AdabSar
🌏💃🏻 #سپندارمذگان از جشنهای بهاری و روز مهر و پیوند همسران و فرمانروایی بانوان در شهر بود. مردان به نشانهی ادب برای نکوداشت و شادی بانوان خانواده میکوشیدند، آرزوهای زنان را به دیده میگذاشتند و به آنها گل و پیشکش میدادند. گفته شده ایرانیان نخستین مردمانی بودند که به نشانهی مهر و دوستی به یکدیگر گل میدادند.
#اسپندگان روز آزادی زنان از کار خانه و بیرون بود. آنان جامهی نو و زیبا میپوشیدند، با گلی در دست در بالای خانه مینشستند یا با دیگر زنان شادی میکردند. نیایش در آتشکدهها آیین پایانی روز بود.
بیرونی نوشته در این روز مردم کژدم بر سر در خانهها میآویختند تا گزند نیابند. معین نوشته از آغاز دمیدن روشنایی تا بر آمدن آفتاب، چشمپناهی بر برگهای چهارگوش مینوشتند و بر سه دیوار خانه میچسباندند.
#جشن_های_ایرانی
💃🏻🌍 @AdabSar
🌍🤰🏻 نه تنها روز اسپندارمذگان، که سراسر اسپندماه ویژهی ایزدبانوی سپندارمزد و زنان خردمند و درستکار بود و نه تنها سراسر اسپندماه، که روز پنجم هر ماه، اسپندروز نام داشت و نماد ایزدبانوی سپندارمذ، رویش و باروری زن و زمین بود. ایرانیان او را سرچشمهی مهر، بردباری و شکیبایی اهورامزدا میدانستند. این ایزدبانو مانند زمین شکیبا، فروتن و بارور بود و آرامش و سازش با پیرامون از ویژگیهایش. از این رو بانوان را از تبار خجستهی او دانستهاند.
باید دانست در ایران باستان این روز، روز زن به برداشت امروزی نبود. روز گرامیداشت زمین بارور شونده و زنان، این همتایان زمین بود.
در باورهای کهن، سپندارمذ، گام چهارم از شش گام آدمی به سوی خوشبختی بود. سپندارمذ، نماد مهر و فروتنی، بهرهگیری درست و اندیشمندانه از نیرو و توان بود. زیرا اندیشهی نیک، راهنمای آدمی به سوی مهربانی و فروتنی است. تا جایی که رفتار آدمی مایهی آسودگی خود و دیگران و مهرورزی به جهان میشود.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #سپندارمذگان #اسپندگان
🤰🏻🌍 @AdabSar
🌍🤰🏻 نه تنها روز اسپندارمذگان، که سراسر اسپندماه ویژهی ایزدبانوی سپندارمزد و زنان خردمند و درستکار بود و نه تنها سراسر اسپندماه، که روز پنجم هر ماه، اسپندروز نام داشت و نماد ایزدبانوی سپندارمذ، رویش و باروری زن و زمین بود. ایرانیان او را سرچشمهی مهر، بردباری و شکیبایی اهورامزدا میدانستند. این ایزدبانو مانند زمین شکیبا، فروتن و بارور بود و آرامش و سازش با پیرامون از ویژگیهایش. از این رو بانوان را از تبار خجستهی او دانستهاند.
باید دانست در ایران باستان این روز، روز زن به برداشت امروزی نبود. روز گرامیداشت زمین بارور شونده و زنان، این همتایان زمین بود.
در باورهای کهن، سپندارمذ، گام چهارم از شش گام آدمی به سوی خوشبختی بود. سپندارمذ، نماد مهر و فروتنی، بهرهگیری درست و اندیشمندانه از نیرو و توان بود. زیرا اندیشهی نیک، راهنمای آدمی به سوی مهربانی و فروتنی است. تا جایی که رفتار آدمی مایهی آسودگی خود و دیگران و مهرورزی به جهان میشود.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #سپندارمذگان #اسپندگان
🤰🏻🌍 @AdabSar
آرش کمانگیر و سپندارمذ
بخشی از داستان آرش کمانگیر که کمتر به آن مینگرند، آنجا است که از ایزدبانوی سپندارمذ یاد میشود. جشن سپندارمذگان که این روزها با نام روز عشق ایرانی هم شناخته میشود از جشنهای باستانی و با شکوه ایرانی است.
آنچه در داستان آرش کمانگیر چشمگیر است کمان ویژهای است که آرش با آن تیر را رها کرد. این کمان به فرمان سپندارمذ ساخته شد.
آرش با آنکه که میدانست پس از پرتاب تیر پیکرش پاره پاره خواهد شد، بر فراز کوهی بلند رفت و به نام خدا و میهن تیر را رها کرد…
🖋 #بزرگمهر_صالحی
بازخَن:
۱- بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد (1389). آثارالباقیه عن القرون الخالیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران: امیر کبیر. برگ های ۳۳۴-۳۳۵
@AdabSar
آرش کمانگیر و سپندارمذ
بخشی از داستان آرش کمانگیر که کمتر به آن مینگرند، آنجا است که از ایزدبانوی سپندارمذ یاد میشود. جشن سپندارمذگان که این روزها با نام روز عشق ایرانی هم شناخته میشود از جشنهای باستانی و با شکوه ایرانی است.
آنچه در داستان آرش کمانگیر چشمگیر است کمان ویژهای است که آرش با آن تیر را رها کرد. این کمان به فرمان سپندارمذ ساخته شد.
آرش با آنکه که میدانست پس از پرتاب تیر پیکرش پاره پاره خواهد شد، بر فراز کوهی بلند رفت و به نام خدا و میهن تیر را رها کرد…
🖋 #بزرگمهر_صالحی
بازخَن:
۱- بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد (1389). آثارالباقیه عن القرون الخالیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران: امیر کبیر. برگ های ۳۳۴-۳۳۵
@AdabSar
🌱🌸 جشن #سپندارمذگان یا #اسپندگان نیز همچون دیگر جشنهای ماهانه نمادی از میان گلها داشت. مهرداد بهار در برگردان «بندهش ایرانی»، رقیه بهزادی در برگردان «بندهش هندی» و سعید عریان در برگردان پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» گل ویژه سپندارمذ را «پلنگمشک» دانستهاند که گلی خوشبو است. جلیل دوستخواه، سهراب خدابخشی و جهانگیر اوشیدری برپایهی گمانزدی در «برهان قاطع»، گل ویژهی سپنتاآرمئیتی را «بیدمشک» نام بردهاند.
فرتور(عکس)، گل زیبای «پلنگمشک» است.
پنجم اسپند، روز جشن بزرگ باستانی سپندارمذگان گرامی باد.
#جشن_های_ایرانی
🌸🌱 @AdabSar
🌱🌸 جشن #سپندارمذگان یا #اسپندگان نیز همچون دیگر جشنهای ماهانه نمادی از میان گلها داشت. مهرداد بهار در برگردان «بندهش ایرانی»، رقیه بهزادی در برگردان «بندهش هندی» و سعید عریان در برگردان پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» گل ویژه سپندارمذ را «پلنگمشک» دانستهاند که گلی خوشبو است. جلیل دوستخواه، سهراب خدابخشی و جهانگیر اوشیدری برپایهی گمانزدی در «برهان قاطع»، گل ویژهی سپنتاآرمئیتی را «بیدمشک» نام بردهاند.
فرتور(عکس)، گل زیبای «پلنگمشک» است.
پنجم اسپند، روز جشن بزرگ باستانی سپندارمذگان گرامی باد.
#جشن_های_ایرانی
🌸🌱 @AdabSar
🐎 جشن اسپندی و افسانهی بازگشت اسپندیار با اسب سپید
🐎 «جشن اسپندی» یکی از نخستین جشنهای اسپندماه بود که نویسندگان زمان برگزاری آن را یکی از نخستین روزهای اسپند میدانند و از اورمزدروز (یکم) تا اسپندروز (پنجم) اسپند را در گمانهای خود آوردهاند. «جلال خالقی مطلق» باور دارد که جشن اسپندی نمودی دیگر از جشن بزرگ اسپندگان است که در روز پنجم این ماه برگزار میشد و با گذر زمان در شهرها و روستاهای گوناگون روز آن جابجا شده است. زیرا در هر دو به نشانهی مهر به زنان شادباش و پیشکش (هدیه) میدادند. ولی بسیاری دیگر جشن اسپندی را همزمان با جشن آبسالان در یکم اسپند میپندارند.
🐎 در سالهای نه چندان دور شب اسپندی را به اسپندیار پیوند میدادند و باور داشتند اسپندیار (اسفندیار) رویینتن که با اسب سیاه کشته شد در این شب با اسب سپید بازمیگردد. اسب سیاه او را به جهان زیرین برده و اسب سپید بازمیگرداند. پس با چسباندن سبزه به سردر خانه به پیشوازش رفته و کنار درِ خانه جو میریختند تا اسب اسپندیار بخورد. همچنین دیگی از آش اسپندی را از شب تا بامداد در تنور میگذاشتند تا در آن سال تنور خانه گرم بماند و آش اسپندی آنها را از سرماخوردگی نگهدارد. یکی آیینهای ماندگار و همگانی آن پخت آش اسپندی بود.
🐎 شاید ریشهی باور به بازگشت اسپندیار به نام واپسین ماه سال که اسپند یا سپندارمذ نام دارد، بازمیگردد. در این باور ایزدبانوی اسپندارمذ با اسب سیاه (نماد شب، سرما و زمستان) به زیر زمین رفت و با اسب سپید (نماد روز، گرما و بهار) به زمین بازمیگردد و زمین کمکم گرم و سبز میشود. همانند این داستان دربارهی ایزد رپیثوین هم سینه به سینه گفته میشد. شاید بنیاد این افسانه، باور به باروری و زندگی است. در این روز زنان گرد هم میآمدند، جشن میگرفتند، آیینهای زنانه داشتند و آش اسپندی میپختند تا شبهای سرد زمستان را به خوبی سپری کنند.
🐎 در گذشته مردم گوسگان (جوشقان) شب نخست اسپند را آغاز سال میدانستند. جشن باشکوهی میگرفتند، بهترین خوراک را میپختند، شادی میکردند و به یکدیگر شادباش میگفتند. در این شب جوانان به بامها رفته و با انداختن دستمالی به درون خانه پیشکشی به نام اسپندی میگرفتند. در این هنگام از سال اگر مردی با زنی نامزد بود یا تازه پیمان زناشویی بسته بود پیشکش اسپندی به خانه اروس (عروس) میفرستاد و همگی شام را در خانه اروس میخوردند. همچنین در این روز افسون میخواندند و آن را بر کاغذ چهارگوش مینوشتند، مویز و دانهی انار را میکوبیدند و باور داشتند با این کار از جانوران و گزندگان آسیبی به آنها نمیرسد.
🐎 امروز در برخی شهرستانهای گوناگون اسپادانا (اصفهان)، یزد، اراک و استان پارس جشن اسپندی پاس داشته شده و در یکی از روزهای یکم، پنجم، نیمهی اسپند یا پنج روز مانده به نوروز آش جو اسپندی پخته میشود. در این شهرها به آش اسپندی آش دانگو (همریشه با دانگ و دانگی)، دانکو، هفتدانه، دونکی، آش دونی، آش ترش، آش گندم و آش جهجه نیز میگویند. پخت آش برای جشنهای ایرانی نمادی از کار گروهی است.
در بیدگل «پلوی شب اسفندی» با خورش نخود میپزند و در خورش گوشت خروس میریزند. در نیاسر کاشان نیز هلیم میپزند.
🐎 در آبادیها برای جشن اسپنده میخوانند:
غم مخور دهقان (دهگان) که اسفند (اسپند) در رسید
نان و خاگینه به دلبند در رسید
غم مخور دهقان که اسفند آمده
هفتسین، امشب به کامت آمده
و
امشب شب اسپنده
زاییدن گوسپنده
🐎 برای دیدن فرتور(عکس)هایی از برگزاری جشن اسپندی در شهرهای اراک و استان اسپادانا به این پیوند بروید:
markazi.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=87929
✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_اسپندی #اسپندگان
📚 برگرفته از:
- مردگیران، جشن بهاری زنان «جلال خالقیمطلق»
- آش اسفندی و جشن اسفندگان، از تارنمای ایراننامه «شاهین سپنتا»
- جشن اسفندی نمودی از سپندارمذ «محمد جعفری قنواتی»
🐎 @AdabSar
🐎 «جشن اسپندی» یکی از نخستین جشنهای اسپندماه بود که نویسندگان زمان برگزاری آن را یکی از نخستین روزهای اسپند میدانند و از اورمزدروز (یکم) تا اسپندروز (پنجم) اسپند را در گمانهای خود آوردهاند. «جلال خالقی مطلق» باور دارد که جشن اسپندی نمودی دیگر از جشن بزرگ اسپندگان است که در روز پنجم این ماه برگزار میشد و با گذر زمان در شهرها و روستاهای گوناگون روز آن جابجا شده است. زیرا در هر دو به نشانهی مهر به زنان شادباش و پیشکش (هدیه) میدادند. ولی بسیاری دیگر جشن اسپندی را همزمان با جشن آبسالان در یکم اسپند میپندارند.
🐎 در سالهای نه چندان دور شب اسپندی را به اسپندیار پیوند میدادند و باور داشتند اسپندیار (اسفندیار) رویینتن که با اسب سیاه کشته شد در این شب با اسب سپید بازمیگردد. اسب سیاه او را به جهان زیرین برده و اسب سپید بازمیگرداند. پس با چسباندن سبزه به سردر خانه به پیشوازش رفته و کنار درِ خانه جو میریختند تا اسب اسپندیار بخورد. همچنین دیگی از آش اسپندی را از شب تا بامداد در تنور میگذاشتند تا در آن سال تنور خانه گرم بماند و آش اسپندی آنها را از سرماخوردگی نگهدارد. یکی آیینهای ماندگار و همگانی آن پخت آش اسپندی بود.
🐎 شاید ریشهی باور به بازگشت اسپندیار به نام واپسین ماه سال که اسپند یا سپندارمذ نام دارد، بازمیگردد. در این باور ایزدبانوی اسپندارمذ با اسب سیاه (نماد شب، سرما و زمستان) به زیر زمین رفت و با اسب سپید (نماد روز، گرما و بهار) به زمین بازمیگردد و زمین کمکم گرم و سبز میشود. همانند این داستان دربارهی ایزد رپیثوین هم سینه به سینه گفته میشد. شاید بنیاد این افسانه، باور به باروری و زندگی است. در این روز زنان گرد هم میآمدند، جشن میگرفتند، آیینهای زنانه داشتند و آش اسپندی میپختند تا شبهای سرد زمستان را به خوبی سپری کنند.
🐎 در گذشته مردم گوسگان (جوشقان) شب نخست اسپند را آغاز سال میدانستند. جشن باشکوهی میگرفتند، بهترین خوراک را میپختند، شادی میکردند و به یکدیگر شادباش میگفتند. در این شب جوانان به بامها رفته و با انداختن دستمالی به درون خانه پیشکشی به نام اسپندی میگرفتند. در این هنگام از سال اگر مردی با زنی نامزد بود یا تازه پیمان زناشویی بسته بود پیشکش اسپندی به خانه اروس (عروس) میفرستاد و همگی شام را در خانه اروس میخوردند. همچنین در این روز افسون میخواندند و آن را بر کاغذ چهارگوش مینوشتند، مویز و دانهی انار را میکوبیدند و باور داشتند با این کار از جانوران و گزندگان آسیبی به آنها نمیرسد.
🐎 امروز در برخی شهرستانهای گوناگون اسپادانا (اصفهان)، یزد، اراک و استان پارس جشن اسپندی پاس داشته شده و در یکی از روزهای یکم، پنجم، نیمهی اسپند یا پنج روز مانده به نوروز آش جو اسپندی پخته میشود. در این شهرها به آش اسپندی آش دانگو (همریشه با دانگ و دانگی)، دانکو، هفتدانه، دونکی، آش دونی، آش ترش، آش گندم و آش جهجه نیز میگویند. پخت آش برای جشنهای ایرانی نمادی از کار گروهی است.
در بیدگل «پلوی شب اسفندی» با خورش نخود میپزند و در خورش گوشت خروس میریزند. در نیاسر کاشان نیز هلیم میپزند.
🐎 در آبادیها برای جشن اسپنده میخوانند:
غم مخور دهقان (دهگان) که اسفند (اسپند) در رسید
نان و خاگینه به دلبند در رسید
غم مخور دهقان که اسفند آمده
هفتسین، امشب به کامت آمده
و
امشب شب اسپنده
زاییدن گوسپنده
🐎 برای دیدن فرتور(عکس)هایی از برگزاری جشن اسپندی در شهرهای اراک و استان اسپادانا به این پیوند بروید:
markazi.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=87929
✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_اسپندی #اسپندگان
📚 برگرفته از:
- مردگیران، جشن بهاری زنان «جلال خالقیمطلق»
- آش اسفندی و جشن اسفندگان، از تارنمای ایراننامه «شاهین سپنتا»
- جشن اسفندی نمودی از سپندارمذ «محمد جعفری قنواتی»
🐎 @AdabSar
ایسنا
جشن "آش اسفندی" - دلیجان
ز پیش دیده تا جانان من رفت
تو پنداری که از تن جان من رفت
سر و سامان مجو از من چو رفتی
تو چون رفتی سر و سامان من رفت
#وحشی
#چکامه_پارسی
فرتور: ایستگاه راهآهن نیشابور از «محسن مهرنگاری»
@AdabSar
ز پیش دیده تا جانان من رفت
تو پنداری که از تن جان من رفت
سر و سامان مجو از من چو رفتی
تو چون رفتی سر و سامان من رفت
#وحشی
#چکامه_پارسی
فرتور: ایستگاه راهآهن نیشابور از «محسن مهرنگاری»
@AdabSar
ما به روی دوستان از بوستان آسودهایم
گر بهار آید وگر باد خزان آسودهایم
باغبان را گو اگر در گلسِتان آلالهایست
دیگری را ده که ما با دلسِتان آسودهایم
#سعدی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
ما به روی دوستان از بوستان آسودهایم
گر بهار آید وگر باد خزان آسودهایم
باغبان را گو اگر در گلسِتان آلالهایست
دیگری را ده که ما با دلسِتان آسودهایم
#سعدی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻«سرطان» واژهای بیگانه است که در زبان پارسی به چند چم بهکار میرود:
- از بیماریها: Cancer، چَنگار، دُژبافت
- از جانوران: Crab، خرچنگ، کَرچنگ
- از ماهها: تیر
🔻سرطان بحری= خرچنگ دریایی
🔻سرطان نهری= خرچنگ رودی
🔻سرطان خون= Leukemia، خونچَنگار، چَنگارِ خون
🔻سرطانزا= چَنگارزا، مایهی دُژبافتی
🔻راسالسرطان= سر چَنگار
🔻غدهی سرطانی= تودهی چَنگاری
✍نمونه:
🔺سرطان، تکثیر بیرویۀ سلولها به سبب جهش ژنتیکی و دستاندازی به بافتهای مجاور است که باعث اختلال در عملکرد آن بافت میشود=
چَنگار، افزونی بیرویهی یاختهها به رایَن جهش زَکَیکی و دستاندازی به بافتهای کناری است که مایهی آشفتگی در کارکرد آن بافت میشود
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#سرطان #Cancer #Crab #Leukemia
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻«سرطان» واژهای بیگانه است که در زبان پارسی به چند چم بهکار میرود:
- از بیماریها: Cancer، چَنگار، دُژبافت
- از جانوران: Crab، خرچنگ، کَرچنگ
- از ماهها: تیر
🔻سرطان بحری= خرچنگ دریایی
🔻سرطان نهری= خرچنگ رودی
🔻سرطان خون= Leukemia، خونچَنگار، چَنگارِ خون
🔻سرطانزا= چَنگارزا، مایهی دُژبافتی
🔻راسالسرطان= سر چَنگار
🔻غدهی سرطانی= تودهی چَنگاری
✍نمونه:
🔺سرطان، تکثیر بیرویۀ سلولها به سبب جهش ژنتیکی و دستاندازی به بافتهای مجاور است که باعث اختلال در عملکرد آن بافت میشود=
چَنگار، افزونی بیرویهی یاختهها به رایَن جهش زَکَیکی و دستاندازی به بافتهای کناری است که مایهی آشفتگی در کارکرد آن بافت میشود
✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#سرطان #Cancer #Crab #Leukemia
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
اگر از عرش (ارگ) افتد کس، امید زیستن دارد
کسی کز طاق (تاک) دل اُفتاد، از جا برنمیخیزد
#صائب_تبریزی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
اگر از عرش (ارگ) افتد کس، امید زیستن دارد
کسی کز طاق (تاک) دل اُفتاد، از جا برنمیخیزد
#صائب_تبریزی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
بباید درِ پادشاهی سپاه
سپاهی درِ گنج دارد نگاه
اگر گنجت آباد داری به داد
تو از گنج شاد و سپاه از تو شاد
سلیحت در آرایشِ خویش دار
سزد کِت شبِ تیره آید به کار
بس ایمن مشو بر نگهدارِ خویش
چو ایمن شدی راست کن کارِ خویش
سرانجام مرگ آیدت بیگمان
اگر تیرهای گر چراغِ جهان
#شاهنامه #فردوسی
باشد که:
به کامِ تو گردد سراسر سخن
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
سپاهی درِ گنج دارد نگاه
اگر گنجت آباد داری به داد
تو از گنج شاد و سپاه از تو شاد
سلیحت در آرایشِ خویش دار
سزد کِت شبِ تیره آید به کار
بس ایمن مشو بر نگهدارِ خویش
چو ایمن شدی راست کن کارِ خویش
سرانجام مرگ آیدت بیگمان
اگر تیرهای گر چراغِ جهان
#شاهنامه #فردوسی
باشد که:
به کامِ تو گردد سراسر سخن
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌧 جشن وخشنکام؛ جشن ستایش آمودریا
🌧 «جشن وخشنکام» در آبانروز از اسپندماه برابر با دهم اسپند در ستایش آمودریا (رود جیهون) و بیشتر در سرزمینهای اَپاختَر خورآیی (شمال شرقی) ایران پهناور برگزار میشد.
🌧 در کرانهی خورآیی (شرقی) خراسان بزرگ یا سرزمین آفتاب دو رود بزرگ روان بود که گاه به نامهای سيهون و جيهون خوانده میشدند و سرزمینهای آن سوی آنها را فرارود یا ورارود (ماوراءالنهر) مینامیدند. نام کهن آنها آمودریا و سيردريا بود. آمودریا در گذشته مرز ایران و توران بود. این رود نزد مردم و فرمانروایان ایران ارزش و جایگاه ویژهای داشت چرا که ایرانیان باستان همواره ارجدان آب و زیستبوم بودند.
🌧 آمودريا با نام آبپنج یا پنجآب از کوهستانهای پامیر (بلندیهای هُکَر در اوستا) سرچشمه میگیرد. این رود در گذشتههای دور به دریای کاسپین (دریای فراخکرت در اوستا) سرازیر میشد. ولی امروز به دریاچهی آرال میریزد.
🌧 نام #وخشنکام از رود وخش یا سرخآب که بزرگترین شاخهی آمودریاست گرفته شده است.
ابوریحان بیرونی وخشنکام را فرشتهی جیهون میدانست که در پیوند با آناهیتا ایزدبانوی آب یا شاید نمود دیگری از آناهید یا آناهیتا بود. از آیینهای این جشن هیچ گواهی برای ما نمانده است. گفته میشود وخشنکام جشنی در پیوند با #اسپندگان و شادی سبز و بارور شدن زمین هم بود.
🌧 آمودریا بزرگترين، پرآبترين، بلندترین و پهنترين رود همهی سرزمينهای ايران و آسیای میانه بود و در گذرگاه بیش از ۲۵۰۰ گز(متر)ی خود از رودها، دریاچهها، تالابها و آبشارهای بسياری برخوردار میشود.
رود وخش که از آسیای میانه و کشور تاجیکستان سرچشمه میگیرد، به آمودریا میریخت. امروز در تاجیکستان بر آن آببند زدهاند.
🌧 آمو، آموی، آمویَه، آبِهی، آببِهی، بِهرود، وِهرود، وخشو، وخشاب، جیهون، مولیان و جوی مولیان نامهای دیگر آمودریا در گذر زمان بودهاند. در روزگار هخامنشیان به آن وخاب میگفتند.
⚡️ افسانهی نبرد ایزد باران و دیو خشکسالی بر فراز دریای فراخکرت/فراخکرد را بخوانید:
t.me/AdabSar/6609
☔️ افسانهی آناهیتا، ایزدبانوی آبها را بخوانید:
t.me/AdabSar/8874
t.me/AdabSar/4912
📜 سرودهای از #رودکی با جستار آمودریا:
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیهون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا! شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
آفرین و مدح سود آید همی
گر به گنج اندر زیان آید همی!
✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_وخشنکام
🏖🏝 @AdabSar
🌧 «جشن وخشنکام» در آبانروز از اسپندماه برابر با دهم اسپند در ستایش آمودریا (رود جیهون) و بیشتر در سرزمینهای اَپاختَر خورآیی (شمال شرقی) ایران پهناور برگزار میشد.
🌧 در کرانهی خورآیی (شرقی) خراسان بزرگ یا سرزمین آفتاب دو رود بزرگ روان بود که گاه به نامهای سيهون و جيهون خوانده میشدند و سرزمینهای آن سوی آنها را فرارود یا ورارود (ماوراءالنهر) مینامیدند. نام کهن آنها آمودریا و سيردريا بود. آمودریا در گذشته مرز ایران و توران بود. این رود نزد مردم و فرمانروایان ایران ارزش و جایگاه ویژهای داشت چرا که ایرانیان باستان همواره ارجدان آب و زیستبوم بودند.
🌧 آمودريا با نام آبپنج یا پنجآب از کوهستانهای پامیر (بلندیهای هُکَر در اوستا) سرچشمه میگیرد. این رود در گذشتههای دور به دریای کاسپین (دریای فراخکرت در اوستا) سرازیر میشد. ولی امروز به دریاچهی آرال میریزد.
🌧 نام #وخشنکام از رود وخش یا سرخآب که بزرگترین شاخهی آمودریاست گرفته شده است.
ابوریحان بیرونی وخشنکام را فرشتهی جیهون میدانست که در پیوند با آناهیتا ایزدبانوی آب یا شاید نمود دیگری از آناهید یا آناهیتا بود. از آیینهای این جشن هیچ گواهی برای ما نمانده است. گفته میشود وخشنکام جشنی در پیوند با #اسپندگان و شادی سبز و بارور شدن زمین هم بود.
🌧 آمودریا بزرگترين، پرآبترين، بلندترین و پهنترين رود همهی سرزمينهای ايران و آسیای میانه بود و در گذرگاه بیش از ۲۵۰۰ گز(متر)ی خود از رودها، دریاچهها، تالابها و آبشارهای بسياری برخوردار میشود.
رود وخش که از آسیای میانه و کشور تاجیکستان سرچشمه میگیرد، به آمودریا میریخت. امروز در تاجیکستان بر آن آببند زدهاند.
🌧 آمو، آموی، آمویَه، آبِهی، آببِهی، بِهرود، وِهرود، وخشو، وخشاب، جیهون، مولیان و جوی مولیان نامهای دیگر آمودریا در گذر زمان بودهاند. در روزگار هخامنشیان به آن وخاب میگفتند.
⚡️ افسانهی نبرد ایزد باران و دیو خشکسالی بر فراز دریای فراخکرت/فراخکرد را بخوانید:
t.me/AdabSar/6609
☔️ افسانهی آناهیتا، ایزدبانوی آبها را بخوانید:
t.me/AdabSar/8874
t.me/AdabSar/4912
📜 سرودهای از #رودکی با جستار آمودریا:
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیهون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا! شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
آفرین و مدح سود آید همی
گر به گنج اندر زیان آید همی!
✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_وخشنکام
🏖🏝 @AdabSar
Forwarded from تبادل قاصدک
❌ در این کانال سادهترین روش نگهداری تمامِ گیاهان آپارتمانی رو آموزش و برای مشکلات گیاهانتون مشاوره میدیم.
❌ خاک بسیار عالی که تولید خودمون هست و انواع کودهای با کیفیت برای فروش
🌻لینک کانال👇
https://t.me/joinchat/TaHFqV6WISufcoMW
https://t.me/joinchat/TaHFqV6WISufcoMW
❌ خاک بسیار عالی که تولید خودمون هست و انواع کودهای با کیفیت برای فروش
🌻لینک کانال👇
https://t.me/joinchat/TaHFqV6WISufcoMW
https://t.me/joinchat/TaHFqV6WISufcoMW