ادب‌سار
14.9K subscribers
4.95K photos
123 videos
21 files
859 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻عاشق= دلداده، دلباخته، دلسوخته، دلشده، شیفته، پاکباز، بیدل، شیدا، گرم‌دل، مهرورز، مِهرا، دوست‌دارنده، دوستار، نیازان، ویاپان، سِنار، دیوانه
🔻عاشق‌آزار= سِنارآزار
🔻عاشق‌آسا= سِنارآسا
🔻عاشقانه= دل‌سپارانه، دلدارانه، شورمندانه، شوریده‌وار، مهرآمیز، شیفته‌وار، شیفتگانه، شیداوار، مهرورزانه
🔻عاشق‌باره= مهرباره، مهرپیشه
🔻عاشق بی‌صبر= گرم‌روان
🔻عاشق‌پیشه= شیفته، شیدا، شیداپیشه، دلشده، دلداده، دلباخته، پاکباز، بیدل
🔻عاشق‌شدن= دل‌باختن، دل‌سپردن، دل‌دادن، پاک‌باختن، شیفتن، دیوانه‌شدن، بیهوش‌شدن
🔻عاشق شوریده= خاش، شیدا
🔻عاشق‌کش= دلآزار، شیفته‌کش
🔻عاشق‌نواز= دلنواز، شیفته‌نواز
🔻عاشق و معشوق= دلدار و دلبر
🔻عاشقی= دلباختگی، دلدادگی، شوریدگی، شیدایی
🔻عاشقیت= دلسپردگی، شیفتگی
🔻عاشق یک‌فصله= دلداده‌ی یکروزه، سرسپرده‌ی فَرَهی
🔻عشق= اِشغ، شیفتگی، شیدایی، دلدادگی، دلبردگی، دلباختگی، پاکبازی، مهر، مهرورزیدن، دوست‌داشتن، دوشارم، دوشِش، دُشاکی
🔻عشق افلاطونی= اِشغ افلاتونی، دوشِش پلاتونی، مهر پلاتونی
🔻عشق اکبر= اِشغ خدایی
🔻عشق‌باز= اِشغ‌باز، دلباخته
🔻عشق‌بازی= اِشغ‌بازی، شیفتگی، شیدایی، دلباختگی، دلدادگی، مهرورزی، دلبازی
🔻عشق جسمانی(شهوت)= وَرَن، تن‌شیفتگی
🔻عشق متقابل= اِشغ دوسویه، هم‌دوشِشی، مهر دوسویه
🔻عشق ممنوع= اِشغ پنامیده، دوشش اَرُواک، مهر ناروا
🔻عشق‌نچشیده= اِشغ‌نچشیده، خشک‌جان
🔻عشق‌ورزیدن= اِشغ‌ورزیدن، مهرورزیدن، کام‌راندن
🔻معاشقه= مهرورزی، هم‌مهری، هم‌آغوشی، دلدادگی
🔻معشوق= دلبر، دلدار، دلربا، دلسِتان، نگار، ریکا، رایکا، رایگا، دوشَست، تاز
🔻معشوق جفاپیشه= گرگ‌مست
🔻معشوقه= کیجا، دوستِگان، مول

❗️«اِشغ» واژه‌ای پارسی است که به‌نادرست «عشق» نوشته می‌شود.

نمونه:
🔺وِیس ترنم عشق را ازبرای رامین نجوا می‌کرد=
وِیس زمزمه‌ی اِشغ در گوش رامین می‌خواند

🔺صحبت معشوق را طالبم =
همنشینی(و همسخنی) با دلبر را خواهانم

🔺بدو گفت مادر که ای «تاز» مام
چه بودت که گشتی چنین زردفام؟ #فردوسی

🔺که رامین را به تو دیدم سزاوار
تو او را «دوستگان»ی، او تورا یار #اسعد_گرگانی(ویس و رامین)

🔺در گلستانی که جولانگاه آن قد رساست
سرو، یک «ریکا»ی دارالمرزی کوته‌قباست #میرنجات

🔺«رایگا» روی نموده‌ست و غلط افتادی
باش تا در طلب پویه جهان پیمایی #مولوی

🔺طعمه‌ای کان «پاکبازان» را دهند
هرگز آن کی «نونیازان» را دهند؟ #عطار

🔺آن زنک می خواست تا با «مول» خویش
برزند در پیش شوی گول خویش #مولوی


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#عاشق #عاشقانه #عاشقی #عاشقیت #عشق #معاشقه #معشوق #معشوقه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻موسم= هنگام، هنگامه، گاه(موسم بهار= بهارگاه)، زمان، وار، وارِه، سالگَه، فَرشیم، وَرشیم
🔻موسم سرما= پیزار
🔻موسمی= هنگامانه، گاهانه

نمونه:
🔺بهار، اولین موسم سال است=
بهار، نخستین وَرشیم/فَرشیم سال است

🔺موسم تابستان است و گرما طاقت‌فرساست=
وَرشیم/فَرشیم تابستان است و گرما توان‌فرساست

🔺شروع باران‌های موسمی، بعضا موجب جاری‌شدن سیلاب می‌شود=
آغاز باران‌های گاهانه، گاهی زمینه‌ساز راه‌افتادن تُندآبه می‌شود

🔺دانی که خوشی او چه‌سان بود؟
چون عشق به موسم جوانی #عطار=
دانی که خوشی او چه‌سان بود؟
چون اِشغ به هنگام جوانی

🔺هر سال دارای ۴ «سالگه» است: بهاران، تابستان، خزان و زمستان

🔺خیزید و خز آرید که «هنگام» خزان است #منوچهری

🔺گُل دگرره به گُلْسِتان آمد
«واره»ی باغ و بوستان آمد #رودکی


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#موسم #موسمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar

ما ز عشقت آتشین‌دل مانده‌ایم
دست بر سر پای در گل مانده‌ایم

خاک راه از اشک ما گِل گشت و ما
پای در گل دست بر دل مانده‌ایم

ناگهانی برق وصل تو بجست
ما ندانستیم و غافل مانده‌ایم

لاجرم از بس که بال ‌و‌ پر زدیم
همچو مرغ نیم بسمل مانده‌ایم

چون ز عشقت هیچ مشکل حل نشد
دائما در کار مشکل مانده‌ایم

عشق تو دریاست اما زآن چه سود؟
چون ز غفلت ما به ساحل مانده‌ایم

کی تواند یافت عطار از تو کام؟
چون نخستین گام منزل مانده‌ایم


#عطار
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻موسم= هنگام، هنگامه، گاه(موسم بهار= بهارگاه)، زمان، وار، وارِه، سالگَه، فَرشیم، وَرشیم
🔻موسم سرما= پیزار
🔻موسمی= هنگامانه، گاهانه

نمونه:
🔺بهار، اولین موسم سال است=
بهار، نخستین وَرشیم/فَرشیم سال است

🔺موسم تابستان است و گرما طاقت‌فرساست=
وَرشیم/فَرشیم تابستان است و گرما توان‌فرساست

🔺شروع باران‌های موسمی، بعضا موجب جاری‌شدن سیلاب می‌شود=
آغاز باران‌های گاهانه، گاهی زمینه‌ساز راه‌افتادن تُندآبه می‌شود

🔺دانی که خوشی او چه‌سان بود؟
چون عشق به موسم جوانی #عطار=
دانی که خوشی او چه‌سان بود؟
چون اِشغ به هنگام جوانی

🔺هر سال دارای ۴ «سالگه» است: بهاران، تابستان، خزان و زمستان

🔺خیزید و خز آرید که «هنگام» خزان است #منوچهری

🔺گُل دگرره به گُلْسِتان آمد
«واره»ی باغ و بوستان آمد #رودکی


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#موسم #موسمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
💫

ای در درون جانم و جان از تو بی‌خبر
وز تو جهان پر است و جهان از تو بی‌خبر

چون پی برد به تو دل و جانم که جاودان
در جان و در دلی، دل و جان از تو بی‌خبر

#عطار
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻عاشق= دلداده، دلباخته، دلسوخته، دلشده، شیفته، پاکباز، بیدل، شیدا، گرم‌دل، مهرورز، مِهرا، دوست‌دارنده، دوستار، نیازان، ویاپان، سِنار، دیوانه
🔻عاشق‌آزار= سِنارآزار
🔻عاشق‌آسا= سِنارآسا
🔻عاشقانه= دل‌سپارانه، دلدارانه، شورمندانه، شوریده‌وار، مهرآمیز، شیفته‌وار، شیفتگانه، شیداوار، مهرورزانه
🔻عاشق‌باره= مهرباره، مهرپیشه
🔻عاشق بی‌صبر= گرم‌روان
🔻عاشق‌پیشه= شیفته، شیدا، شیداپیشه، دلشده، دلداده، دلباخته، پاکباز، بیدل
🔻عاشق‌شدن= دل‌باختن، دل‌سپردن، دل‌دادن، پاک‌باختن، شیفتن، دیوانه‌شدن، بیهوش‌شدن
🔻عاشق شوریده= خاش، شیدا
🔻عاشق‌کش= دلآزار، شیفته‌کش
🔻عاشق‌نواز= دلنواز، شیفته‌نواز
🔻عاشق و معشوق= دلدار و دلبر
🔻عاشقی= دلباختگی، دلدادگی، شوریدگی، شیدایی
🔻عاشقیت= دلسپردگی، شیفتگی
🔻عاشق یک‌فصله= دلداده‌ی یکروزه، سرسپرده‌ی فَرَهی
🔻عشق= اِشغ، شیفتگی، شیدایی، دلدادگی، دلبردگی، دلباختگی، پاکبازی، مهر، مهرورزیدن، دوست‌داشتن، دوشارم، دوشِش، دُشاکی
🔻عشق افلاطونی= اِشغ افلاتونی، دوشِش پلاتونی، مهر پلاتونی
🔻عشق اکبر= اِشغ خدایی
🔻عشق‌باز= اِشغ‌باز، دلباخته
🔻عشق‌بازی= اِشغ‌بازی، شیفتگی، شیدایی، دلباختگی، دلدادگی، مهرورزی، دلبازی
🔻عشق جسمانی(شهوت)= وَرَن، تن‌شیفتگی
🔻عشق متقابل= اِشغ دوسویه، هم‌دوشِشی، مهر دوسویه
🔻عشق ممنوع= اِشغ پنامیده، دوشش اَرُواک، مهر ناروا
🔻عشق‌نچشیده= اِشغ‌نچشیده، خشک‌جان
🔻عشق‌ورزیدن= اِشغ‌ورزیدن، مهرورزیدن، کام‌راندن
🔻معاشقه= مهرورزی، هم‌مهری، هم‌آغوشی، دلدادگی
🔻معشوق= دلبر، دلدار، دلربا، دلسِتان، نگار، ریکا، رایکا، رایگا، دوشَست، تاز
🔻معشوق جفاپیشه= گرگ‌مست
🔻معشوقه= کیجا، دوستِگان، مول

❗️«اِشغ» واژه‌ای پارسی است که به‌نادرست «عشق» نوشته می‌شود.

نمونه:
🔺وِیس ترنم عشق را ازبرای رامین نجوا می‌کرد=
وِیس زمزمه‌ی اِشغ در گوش رامین می‌خواند

🔺صحبت معشوق را طالبم =
همنشینی(و همسخنی) با دلبر را خواهانم

🔺بدو گفت مادر که ای «تاز» مام
چه بودت که گشتی چنین زردفام؟ #فردوسی

🔺که رامین را به تو دیدم سزاوار
تو او را «دوستگان»ی، او تورا یار #اسعد_گرگانی(ویس و رامین)

🔺در گلستانی که جولانگاه آن قد رساست
سرو، یک «ریکا»ی دارالمرزی کوته‌قباست #میرنجات

🔺«رایگا» روی نموده‌ست و غلط افتادی
باش تا در طلب پویه جهان پیمایی #مولوی

🔺طعمه‌ای کان «پاکبازان» را دهند
هرگز آن کی «نونیازان» را دهند؟ #عطار

🔺آن زنک می خواست تا با «مول» خویش
برزند در پیش شوی گول خویش #مولوی


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#عاشق #عاشقانه #عاشقی #عاشقیت #عشق #معاشقه #معشوق #معشوقه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
💫

تا کِی باشم چو حلقه بر در بی تو
با اشکِ چو سیم و رخِ چون زر بی تو

تو بر سرِ کار و سر به کار آورده
من بر سرِ خاک و خاک بر سر بی تو

#عطار
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻النگو= دستبند، دست‌آویز، دستیاره، دستینه، دستبانچه، بازوبند، دست‌آورنجن، دست‌برنجن، دست‌رنجن، دستانه، چوری(خراسانی)

نمونه:
🔺النگوهایش تماما از طلا بودند=
دست‌آویزهایش همه از زر بودند
همه‌ی دستانه‌هایش زرین بودند

🔺مسی کز وی مرا «دستینه» سازند
به از سیمی که در دستم گدازند #نظامی

🔺پیش آمد بعد سه روز آن زنش
پس نهاد آنجا دو «دست‌ابرنجن»ش #عطار

🔺ز دست این دل پر شیون خویش
همی پیچم چو «دست‌اورنجن» خویش #عطار


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#النگو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from ادب‌سار
@AdabSar

ما ز عشقت آتشین‌دل مانده‌ایم
دست بر سر پای در گل مانده‌ایم

خاک راه از اشک ما گِل گشت و ما
پای در گل دست بر دل مانده‌ایم

ناگهانی برق وصل تو بجست
ما ندانستیم و غافل مانده‌ایم

لاجرم از بس که بال ‌و‌ پر زدیم
همچو مرغ نیم بسمل مانده‌ایم

چون ز عشقت هیچ مشکل حل نشد
دائما در کار مشکل مانده‌ایم

عشق تو دریاست اما زآن چه سود؟
چون ز غفلت ما به ساحل مانده‌ایم

کی تواند یافت عطار از تو کام؟
چون نخستین گام منزل مانده‌ایم


#عطار
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
💫

تا کِی باشم چو حلقه بر در بی تو
با اشکِ چو سیم و رخِ چون زر بی تو

تو بر سرِ کار و سر به کار آورده
من بر سرِ خاک و خاک بر سر بی تو

#عطار
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
@AdabSar

ما ز عشقت آتشین‌دل مانده‌ایم
دست بر سر پای در گل مانده‌ایم

خاک راه از اشک ما گِل گشت و ما
پای در گل دست بر دل مانده‌ایم

ناگهانی برق وصل تو بجست
ما ندانستیم و غافل مانده‌ایم

لاجرم از بس که بال ‌و‌ پر زدیم
همچو مرغ نیم بسمل مانده‌ایم

چون ز عشقت هیچ مشکل حل نشد
دائما در کار مشکل مانده‌ایم

عشق تو دریاست اما زآن چه سود؟
چون ز غفلت ما به ساحل مانده‌ایم

کی تواند یافت عطار از تو کام؟
چون نخستین گام منزل مانده‌ایم


#عطار
@AdabSar
🌄☀️
خوشستی زندگانی و کی استی
اگر نه مرگ ناخوش در پی استی!
#عطار

۲۵ فروردین، روز بزرگداشت عطار، فرزانه‌مرد بلنداندیش ایران است. عطار از سرایندگان زبردست در به‌کار گیری واژگان دل‌انگیز پارسی است. شمار اندکی از پارسی‌سرودگان او را بخوانیم.


جهان بر رهگذر هنگامه کرده‌ست
تو بگذر زآنکه این هنگامه سرد است



گر مردِ رهی میانِ خون باید رفت
وز پای فتاده، سرنگون باید رفت
تو پای به راه دَر نِه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت



هر شب دل پر خونم، بر خاک درت افتد
تا بو که چو روز آید، بر وی گذرت افتد
گر تو همه سیمرغی، از آه دلم می‌ترس
کاتش ز دلم ناگه، در بال و پرت افتد



وا نیامد در جهان زین راه کس
نیست از فرسنگ آن آگاه کس



گر آه کنم زبان بسوزد
بگذر ز زبان، جهان بسوزد
زین سوز که در دلم فتاده‌ست
می‌ترسم از آن که جان بسوزد

این سوز که از زمینِ دل خاست
بیم است که آسمان بسوزد
این آتش تیز را که در جان است
گر نام برم زبان بسوزد

صد آه کنم که هر یکی زو
دو کون به یک زمان بسوزد
عطار مگر که خام افتاد
شاید که ز ننگ آن بسوزد…

#چکامه_پارسی
🌄☀️ @AdabSar
🌄☀️ @AdabSar

نه، مپرس از من سخن زیرا که چون پروانه‌ای
در فروغ شمع روی دوست ناپروا شدم!
#عطار

«فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری» پرآوازه به «شیخ عطّار نیشابوری» یکی از فرزانگان و سُرایندگان ایرانی سترگ و بلندپایه‌ی ادبسار(ادبیات) پارسی در پایان سده‌ی ششم و آغاز سده‌ی هفتم است. او در نیشابور زاده شد.
در زمان چیرگی چنگیز خان مغول بر خراسان بزرگ، عطار نیز به دست لشکر مغول گرفتار گردید.

گویند:
مغولی می‌خواست او را بکشد، آدمی گفت: این پیر را مکش که به خون‌بهای او هزار درم بدهم.
عطار گفت: مفروش که بهتر از این مرا خواهند خرید. لختی گذشت و آدمی دیگری گفت: این پیر را مکش که به خون‌بهای او یک کیسه کاه تو را خواهم داد. شیخ فرمود: بفروش که بیش از این نمی‌ارزم. مغول از گفته‌ی او خشمناک شد و او را از پای در آورد.

نامش روز ۲۵ فروردین را در سالنمای ایران فروزان کرده است. با سخنی از «مولوی» نوشته‌ام را به پایان می‌برم:
من آن مولای رومی‌ام که از کِلکَم شَکِر ریزد
و لیکن در سخن گفتن غلام شیخ عطارم

یادش گرامی باد
فرستنده: #بزرگمهر_صالحی

🌄☀️ @AdabSar
🕊 چون تو جانان منی جان بی‌تو خرّم کی شود

چون تو در کس ننگری کس با تو همدم کی شود

#عطار
#چکامه_پارسی

💚🕊 @AdabSar
ز عشقت سوختم ای جان کجایی
بماندم بی سر و سامان کجایی

ز پیدایی خود پنهان بماندی
چنین پیدا چنین پنهان کجایی
#عطار

#چکامه_پارسی
🌃 @AdabSar
هر شب دل پر خونم، بر خاک درت افتد
تا بو که چو روز آید، بر وی گذرت افتد

گر تو همه سیمرغی، از آه دلم می‌ترس
کاتش ز دلم ناگه، در بال و پرت افتد

#عطار_نیشابوری
#چکامه_پارسی

🔥 @AdabSar
#عطار نیشابوری از سرایندگان چیره‌دست در به‌کار گیری واژگان پارسی در سروده‌هایش است. بریده‌هایی از پارسی‌سروده‌های او را بخوانیم.

🍀

چون تو جانان منی جان بی‌تو خرّم کی شود
چون تو در کس ننگری کس با تو همدم کی شود

🍀

چرا درمانده‌ی بگشاده این در
اگر مرد رهی زین در تو بگذر

🍀

ز عشقت سوختم ای جان کجایی
بماندم بی سر و سامان کجایی
ز پیدایی خود پنهان بماندی
چنین پیدا چنین پنهان کجایی

🍀

چنان دان این سخن گر مرد راهی
که تو اویی و او در تو چه خواهی

🍀

خوشستی زندگانی و کی استی
اگر نه مرگ ناخوش در پی استی

🍀

مترس از جان و سر این جایگه تو
که بنماید تو را دیدار شه تو

🍀

ما ز عشقت آتشین‌دل مانده‌ایم
دست بر سر پای در گل مانده‌ایم
خاک راه از اشک ما گِل گشت و ما
پای در گل دست بر دل مانده‌ایم


🍀 #چکامه_پارسی
🍀 @AdabSar
🌱 خوشستی زندگانی و کی استی
اگر نه مرگ ناخوش در پی استی
#عطار

۲۵ فروردین، روز بزرگداشت عطار، فرزانه‌مرد بلنداندیش ایران بود. عطار از سرایندگان زبردست در به‌کار گیری واژه‌های پارسی است. شمار اندکی از پارسی‌سرودگان او را بخوانیم.
🌱

جهان بر رهگذر هنگامه کرده‌ست
تو بگذر زآنکه این هنگامه سرد است
🌱

گر مردِ رهی میانِ خون باید رفت
وز پای فتاده، سرنگون باید رفت
تو پای به راه دَر نِه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
🌱

هر شب دل پر خونم، بر خاک درت افتد
تا بو که چو روز آید، بر وی گذرت افتد
گر تو همه سیمرغی، از آه دلم می‌ترس
کاتش ز دلم ناگه، در بال و پرت افتد
🌱

وا نیامد در جهان زین راه کس
نیست از فرسنگ آن آگاه کس
🌱

چون تو جانان منی جان بی‌تو خرّم کی شود
چون تو در کس ننگری کس با تو همدم کی شود
🌱

چرا درمانده‌ی بگشاده این در
اگر مرد رهی زین در تو بگذر
🌱

ز عشقت سوختم ای جان کجایی
بماندم بی سر و سامان کجایی
ز پیدایی خود پنهان بماندی
چنین پیدا چنین پنهان کجایی
🌱

چنان دان این سخن گر مرد راهی
که تو اویی و او در تو چه خواهی
🌱

مترس از جان و سر این جایگه تو
که بنماید تو را دیدار شه تو
🌱

ما ز عشقت آتشین‌دل مانده‌ایم
دست بر سر پای در گل مانده‌ایم
خاک راه از اشک ما گِل گشت و ما
پای در گل دست بر دل مانده‌ایم
🌱

گر آه کنم زبان بسوزد
بگذر ز زبان، جهان بسوزد
زین سوز که در دلم فتاده‌ست
می‌ترسم از آن که جان بسوزد
این سوز که از زمینِ دل خاست
بیم است که آسمان بسوزد
این آتش تیز را که در جان است
گر نام برم زبان بسوزد
صد آه کنم که هر یکی زو
دو کون به یک زمان بسوزد
عطار مگر که خام افتاد
شاید که ز ننگ آن بسوزد…


#چکامه_پارسی
🌱 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻النگو= دستبند، دست‌آویز، دستیاره، دستینه، دستبانچه، بازوبند، دست‌آورنجن، دست‌برنجن، دست‌رنجن، دستانه، چوری(خراسانی)

نمونه:
🔺النگوهایش تماما از طلا بودند=
دست‌آویزهایش همه از زر بودند
همه‌ی دستانه‌هایش زرین بودند

🔺مسی کز وی مرا «دستینه» سازند
به از سیمی که در دستم گدازند #نظامی

🔺پیش آمد بعد سه روز آن زنش
پس نهاد آنجا دو «دست‌ابرنجن»ش #عطار

🔺ز دست این دل پر شیون خویش
همی پیچم چو «دست‌اورنجن» خویش #عطار


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#النگو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻عاشق= دلداده، دلباخته، دلسوخته، دلشده، شیفته، پاکباز، بیدل، شیدا، گرم‌دل، مهرورز، مِهرا، دوست‌دارنده، دوستار، نیازان، ویاپان، سِنار، دیوانه
🔻عاشق‌آزار= سِنارآزار
🔻عاشق‌آسا= سِنارآسا
🔻عاشقانه= دل‌سپارانه، دلدارانه، شورمندانه، شوریده‌وار، مهرآمیز، شیفته‌وار، شیفتگانه، شیداوار، مهرورزانه
🔻عاشق‌باره= مهرباره، مهرپیشه
🔻عاشق بی‌صبر= گرم‌روان
🔻عاشق‌پیشه= شیفته، شیدا، شیداپیشه، دلشده، دلداده، دلباخته، پاکباز، بیدل
🔻عاشق‌شدن= دل‌باختن، دل‌سپردن، دل‌دادن، پاک‌باختن، شیفتن، دیوانه‌شدن، بیهوش‌شدن
🔻عاشق شوریده= خاش، شیدا
🔻عاشق‌کش= دلآزار، شیفته‌کش
🔻عاشق‌نواز= دلنواز، شیفته‌نواز
🔻عاشق و معشوق= دلدار و دلبر
🔻عاشقی= دلباختگی، دلدادگی، شوریدگی، شیدایی
🔻عاشقیت= دلسپردگی، شیفتگی
🔻عاشق یک‌فصله= دلداده‌ی یکروزه، سرسپرده‌ی فَرَهی
🔻عشق= اِشغ، شیفتگی، شیدایی، دلدادگی، دلبردگی، دلباختگی، پاکبازی، مهر، مهرورزیدن، دوست‌داشتن، دوشارم، دوشِش، دُشاکی
🔻عشق افلاطونی= اِشغ افلاتونی، دوشِش پلاتونی، مهر پلاتونی
🔻عشق اکبر= اِشغ خدایی
🔻عشق‌باز= اِشغ‌باز، دلباخته
🔻عشق‌بازی= اِشغ‌بازی، شیفتگی، شیدایی، دلباختگی، دلدادگی، مهرورزی، دلبازی
🔻عشق جسمانی(شهوت)= وَرَن، تن‌شیفتگی
🔻عشق متقابل= اِشغ دوسویه، هم‌دوشِشی، مهر دوسویه
🔻عشق ممنوع= اِشغ پنامیده، دوشش اَرُواک، مهر ناروا
🔻عشق‌نچشیده= اِشغ‌نچشیده، خشک‌جان
🔻عشق‌ورزیدن= اِشغ‌ورزیدن، مهرورزیدن، کام‌راندن
🔻معاشقه= مهرورزی، هم‌مهری، هم‌آغوشی، دلدادگی
🔻معشوق= دلبر، دلدار، دلربا، دلسِتان، نگار، ریکا، رایکا، رایگا، دوشَست، تاز
🔻معشوق جفاپیشه= گرگ‌مست
🔻معشوقه= کیجا، دوستِگان، مول

❗️«اِشغ» واژه‌ای پارسی است که به‌نادرست «عشق» نوشته می‌شود.

نمونه:
🔺وِیس ترنم عشق را ازبرای رامین نجوا می‌کرد=
وِیس زمزمه‌ی اِشغ در گوش رامین می‌خواند

🔺صحبت معشوق را طالبم =
همنشینی(و همسخنی) با دلبر را خواهانم

🔺بدو گفت مادر که ای «تاز» مام
چه بودت که گشتی چنین زردفام؟ #فردوسی

🔺که رامین را به تو دیدم سزاوار
تو او را «دوستگان»ی، او تورا یار #اسعد_گرگانی(ویس و رامین)

🔺در گلستانی که جولانگاه آن قد رساست
سرو، یک «ریکا»ی دارالمرزی کوته‌قباست #میرنجات

🔺«رایگا» روی نموده‌ست و غلط افتادی
باش تا در طلب پویه جهان پیمایی #مولوی

🔺طعمه‌ای کان «پاکبازان» را دهند
هرگز آن کی «نونیازان» را دهند؟ #عطار

🔺آن زنک می خواست تا با «مول» خویش
برزند در پیش شوی گول خویش #مولوی


#مجید_دری
#پارسی_پاک

#عاشق #عاشقانه #عاشقی #عاشقیت #عشق #معاشقه #معشوق #معشوقه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸