زان گونه ز پولاد تو را دست بخست
کاندر رگت آویخت چو ماهی در شست
این نادره* بر گوشهی جان باید بست
الماس که الماس فرو برد به دست
#ازرقی_هروی
#چکامه_پارسی
نادره: تنها واژهی بیگانه
◼️◽️ @AdabSar
زان گونه ز پولاد تو را دست بخست
کاندر رگت آویخت چو ماهی در شست
این نادره* بر گوشهی جان باید بست
الماس که الماس فرو برد به دست
#ازرقی_هروی
#چکامه_پارسی
نادره: تنها واژهی بیگانه
◼️◽️ @AdabSar
🔥🍁 نهم آذر جشن آذرگان جشن پاکی، آگاهی و روشنیبخشی همایون باد.
به نام خداوند کیوان و هور
سخن آرَمَت نو از این جشن و سور
پس از کار و کردارِ فرخسرشت
که شد جایگاهش سرای بهشت
همان آفریدون که دادارِ پاک
بدادش توان بر سر اَژدَهاک
پس از جشن فرخندهی مهرگان
که شادی به بار است با سد (صد) نشان
بیامد ز دشتی یلی پُرخِرَد
بیاورد جشنی که اندر خورَد
روان و خِرَد پاک و هم مینوی
ز زردشت باید که آن بشنوی
بیامد بیاراست در ماه تَش
فروزان و برپا و پیروزهوش
بگفتا: گرایید ز آتش به مِهر
زدایید تاریکی از جان و چِهر
سرای سپنجی گهِ کینه نیست
رهِ رستگاری جز اندیشه نیست
از آن چار عنصر* که ایرانیان
به باور بیاورده اندر میان
به روز نهم آتش افروختند
دل از هر تباهی فرودوختند
ز گلها بکرد او یکی را گزین
سواری همه زرّ زیبا به زین
بنامید: گردان سوی آفتاب
همه جان او چشم و روشن به تاب
چو بیند ستاره به شب در فراز
که دم بَرزَند زآسمان هم به ناز
به زیر افکنَد چشم و در دل دژم
همه چشم گریان به درد از ستم
نهان دیده بیدار تا بامداد
دهد آفتابش دگر جان و داد
دلش برفروزد چو جان هم به مِهر
شود هستیاش یکسره چشم و چِهر
بخواند به هستیِ خود این سرود
به عشق و به مِهر و به ایران درود
🍁🔥 سراینده و فرستنده #زهرا_عیدی
#چکامه_پارسی #جشن_آذرگان #آذرگان
*عنصر: تنها واژهی بیگانه
🍁🔥 @AdabSar
به نام خداوند کیوان و هور
سخن آرَمَت نو از این جشن و سور
پس از کار و کردارِ فرخسرشت
که شد جایگاهش سرای بهشت
همان آفریدون که دادارِ پاک
بدادش توان بر سر اَژدَهاک
پس از جشن فرخندهی مهرگان
که شادی به بار است با سد (صد) نشان
بیامد ز دشتی یلی پُرخِرَد
بیاورد جشنی که اندر خورَد
روان و خِرَد پاک و هم مینوی
ز زردشت باید که آن بشنوی
بیامد بیاراست در ماه تَش
فروزان و برپا و پیروزهوش
بگفتا: گرایید ز آتش به مِهر
زدایید تاریکی از جان و چِهر
سرای سپنجی گهِ کینه نیست
رهِ رستگاری جز اندیشه نیست
از آن چار عنصر* که ایرانیان
به باور بیاورده اندر میان
به روز نهم آتش افروختند
دل از هر تباهی فرودوختند
ز گلها بکرد او یکی را گزین
سواری همه زرّ زیبا به زین
بنامید: گردان سوی آفتاب
همه جان او چشم و روشن به تاب
چو بیند ستاره به شب در فراز
که دم بَرزَند زآسمان هم به ناز
به زیر افکنَد چشم و در دل دژم
همه چشم گریان به درد از ستم
نهان دیده بیدار تا بامداد
دهد آفتابش دگر جان و داد
دلش برفروزد چو جان هم به مِهر
شود هستیاش یکسره چشم و چِهر
بخواند به هستیِ خود این سرود
به عشق و به مِهر و به ایران درود
🍁🔥 سراینده و فرستنده #زهرا_عیدی
#چکامه_پارسی #جشن_آذرگان #آذرگان
*عنصر: تنها واژهی بیگانه
🍁🔥 @AdabSar
چنین بود تا بود چرخِ بلند
به انْدُه چه داری دلت را نژند
چه گویی چه جویی چه شاید بُدَن
بر این داستانی نشاید زدن
روانت گر از آزْ فرتوت نیست
نشستِ تو جز تنگتابوت نیست
اگر مرگ دارد چنین طبعِ گرگ
پر از می یکی جام خواهم بزرگ
#شاهنامه_فردوسی
امید که:
همیشه روان تو تابنده باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
به انْدُه چه داری دلت را نژند
چه گویی چه جویی چه شاید بُدَن
بر این داستانی نشاید زدن
روانت گر از آزْ فرتوت نیست
نشستِ تو جز تنگتابوت نیست
اگر مرگ دارد چنین طبعِ گرگ
پر از می یکی جام خواهم بزرگ
#شاهنامه_فردوسی
امید که:
همیشه روان تو تابنده باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
عشق او ما را گرفت از چنگ ديگر دلبران
تن برون برديم از اين ميدان ولی جان باختيم
#محتشم_کاشانی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
عشق او ما را گرفت از چنگ ديگر دلبران
تن برون برديم از اين ميدان ولی جان باختيم
#محتشم_کاشانی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
بمان خرم ای خاک مینوسرشت
که در چشم ما خوشتری از بهشت
تو را از دل و جان پرستندهایم
روان را به مهر تو آکندهایم
#رهی_معیری
#چکامه_پارسی
💚🤍♥️ @AdabSar
بمان خرم ای خاک مینوسرشت
که در چشم ما خوشتری از بهشت
تو را از دل و جان پرستندهایم
روان را به مهر تو آکندهایم
#رهی_معیری
#چکامه_پارسی
💚🤍♥️ @AdabSar
به فرهنگ یازد کسی کش خرَد
بوَد روشن و مردمی پرورَد
سرِ مردمی بردباری بوَد
چو تندی کند تن به خواری بوَد
هر آنکس که گشت اِیْمِن او شاد شد
غم و رنجْ با اِیْمِنی باد شد
توانگرتر آن کو دلی راد داشت
درَم گِردکردنْ به دلْ باد داشت
#شاهنامه_فردوسی
امیدم این که:
همه نیکی اندر گمان تو باد
گزینش: ##جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
بوَد روشن و مردمی پرورَد
سرِ مردمی بردباری بوَد
چو تندی کند تن به خواری بوَد
هر آنکس که گشت اِیْمِن او شاد شد
غم و رنجْ با اِیْمِنی باد شد
توانگرتر آن کو دلی راد داشت
درَم گِردکردنْ به دلْ باد داشت
#شاهنامه_فردوسی
امیدم این که:
همه نیکی اندر گمان تو باد
گزینش: ##جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
مُردم از درد و به گوش تو فغانم نرسید
جان ز کف رفت و به لب راز نهانم نرسید
آه ! آن روز که دادم به تو آیینهی دل
از تو این سنگدلیها به گمانم نرسید
#شفیعی_کدکنی
#چکامه_پارسی
@AdabSar 🌙
مُردم از درد و به گوش تو فغانم نرسید
جان ز کف رفت و به لب راز نهانم نرسید
آه ! آن روز که دادم به تو آیینهی دل
از تو این سنگدلیها به گمانم نرسید
#شفیعی_کدکنی
#چکامه_پارسی
@AdabSar 🌙
اگر نیستت چیزْ لَختی بوَرز
که بیچیزْکس را ندارند ارز
مروّت نیابد که را چیز نیست
همان جاهْ نزدِ کسش نیز نیست
چو خشنود باشی تنْآسان شوی
وگر آز ورزیْ هراسان شوی
نه کوشیدنی کآن تن آرَد به رنج
روان را بپیچانَد از آزِ گنج
ز کارِ زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابیْ به دادْ آفرین
#شاهنامه_فردوسی
امید که در واپسین هفتهی پاییز:
همآوازِ تو بخت خندان بود
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
که بیچیزْکس را ندارند ارز
مروّت نیابد که را چیز نیست
همان جاهْ نزدِ کسش نیز نیست
چو خشنود باشی تنْآسان شوی
وگر آز ورزیْ هراسان شوی
نه کوشیدنی کآن تن آرَد به رنج
روان را بپیچانَد از آزِ گنج
ز کارِ زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابیْ به دادْ آفرین
#شاهنامه_فردوسی
امید که در واپسین هفتهی پاییز:
همآوازِ تو بخت خندان بود
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
چو مهر میهنات افروز گردد
شب یلدای میهن روز گردد
رسد دوران اهریمن به پایان
سپیدی چیره و پیروز گردد
#شاهین_سپنتا
#یلدا #چله
#چکامه_پارسی
🔥 @AdabSar
چو مهر میهنات افروز گردد
شب یلدای میهن روز گردد
رسد دوران اهریمن به پایان
سپیدی چیره و پیروز گردد
#شاهین_سپنتا
#یلدا #چله
#چکامه_پارسی
🔥 @AdabSar
چو خشنود داری جَهان را به داد
توانگر بمانی و از دادْ شاد
همه ایمنی باید و راستی
نباید به داداَندرون کاستی
چو شادی بکاهیْ بکاهد روان
خرَد گردد اندر میانْ ناتوان
و گر آز گیرد دلت را به چنگ
بمانَد روانت به کامِ نهنگ
چنینست آیینِ چرخِ روان
تواناست او گر تویی ناتوان
#شاهنامه_فردوسی
و پندِ پیرِ توس:
همیشه جَهان را به شادی گذار
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
توانگر بمانی و از دادْ شاد
همه ایمنی باید و راستی
نباید به داداَندرون کاستی
چو شادی بکاهیْ بکاهد روان
خرَد گردد اندر میانْ ناتوان
و گر آز گیرد دلت را به چنگ
بمانَد روانت به کامِ نهنگ
چنینست آیینِ چرخِ روان
تواناست او گر تویی ناتوان
#شاهنامه_فردوسی
و پندِ پیرِ توس:
همیشه جَهان را به شادی گذار
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
در عشق تو چشمم از جهان دوخته باد
وز مهر تو جان چو مهر افروخته باد
در آتش سودای تو دل همچو سپند
در پیش تو بهر چشم بد سوخته باد
#ازرقی_هروی
#چکامه_پارسی
🌿💖 @AdabSar
در عشق تو چشمم از جهان دوخته باد
وز مهر تو جان چو مهر افروخته باد
در آتش سودای تو دل همچو سپند
در پیش تو بهر چشم بد سوخته باد
#ازرقی_هروی
#چکامه_پارسی
🌿💖 @AdabSar
🍷 مهر دیدم بامدادان چون بتافت
از خراسان سوی خاور میشتافت
🍷 #رودکی از سرایندگان پیشرو در بهکارگیری واژههای نژادهی پارسی است و واژگان بسیاری از میان چامههای او بازیابی شدهاند. در سرودههایش وامواژه بسیار اندک است و آنچه در اینجا آمده شاید یک در هزار باشد. در روز بزرگداشت او شمار اندکی از سرهسرودگان پدر #چکامه_پارسی را بخوانیم.
🍷 جُز به مادندر نماند این جهان کینه جوی
با پُـسَـنْدَر کینه دارد همچو با دُختَندَرا
🍷 بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
🍷 گرچه نامردم است آن ناکس
نشود سیر از او دلم پَرگَس
🍷 زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
به روزِ نیکِ کسان گفت تا که غم نخوری
بسا کسا که به روزِ تو آرزومند است
زمانه گفت مرا خشمِ خویش دار نگاه
کِرا زبان نهبهبند است، پای در بند است
🍷 نکو گفت مزدور با آن «خدیش»
مکن بد به کس، گر نخواهی به خویش
🍷 شاد زی با سیاه چشمان، شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
زآمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
🍷 گفت فردا نشتر آرم پیش تو
خود بیاهنجم سِتیم از ریش تو
🍷 هرکه ناموخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
تا جهان بود از سر مردم فراز
کس نبود از راز دانش بینیاز
مردمان بخرد اندر هر زمان
راز دانش را به هرگونه زبان
گرد کردند و گرامی داشتند
تا به سنگ اندر همی بنگاشتند
🍷 دانش اندر دل چراغ روشن است
وز همه بد بر تن تو جوشن است
🍷 گُل دگرره به گُلْسِتان آمد
وارهی باغ و بوستان آمد
🍷 رودکی چنگ بر گرفت و نواخت
باده انداز، کو سرود انداخت
نابسوده دو دست رنگین کرد
ناچشیده به تارک اندر تاخت
🍷 با سَد(صَد)هزار مردم تنهایی
بی سدهزار مردم تنهایی
🍷 فرتور: بوستان رودکی در تاجیکستان
b2n.ir/Roodaki
🍷 @AdabSar
از خراسان سوی خاور میشتافت
🍷 #رودکی از سرایندگان پیشرو در بهکارگیری واژههای نژادهی پارسی است و واژگان بسیاری از میان چامههای او بازیابی شدهاند. در سرودههایش وامواژه بسیار اندک است و آنچه در اینجا آمده شاید یک در هزار باشد. در روز بزرگداشت او شمار اندکی از سرهسرودگان پدر #چکامه_پارسی را بخوانیم.
🍷 جُز به مادندر نماند این جهان کینه جوی
با پُـسَـنْدَر کینه دارد همچو با دُختَندَرا
🍷 بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
🍷 گرچه نامردم است آن ناکس
نشود سیر از او دلم پَرگَس
🍷 زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
به روزِ نیکِ کسان گفت تا که غم نخوری
بسا کسا که به روزِ تو آرزومند است
زمانه گفت مرا خشمِ خویش دار نگاه
کِرا زبان نهبهبند است، پای در بند است
🍷 نکو گفت مزدور با آن «خدیش»
مکن بد به کس، گر نخواهی به خویش
🍷 شاد زی با سیاه چشمان، شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
زآمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
🍷 گفت فردا نشتر آرم پیش تو
خود بیاهنجم سِتیم از ریش تو
🍷 هرکه ناموخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
تا جهان بود از سر مردم فراز
کس نبود از راز دانش بینیاز
مردمان بخرد اندر هر زمان
راز دانش را به هرگونه زبان
گرد کردند و گرامی داشتند
تا به سنگ اندر همی بنگاشتند
🍷 دانش اندر دل چراغ روشن است
وز همه بد بر تن تو جوشن است
🍷 گُل دگرره به گُلْسِتان آمد
وارهی باغ و بوستان آمد
🍷 رودکی چنگ بر گرفت و نواخت
باده انداز، کو سرود انداخت
نابسوده دو دست رنگین کرد
ناچشیده به تارک اندر تاخت
🍷 با سَد(صَد)هزار مردم تنهایی
بی سدهزار مردم تنهایی
🍷 فرتور: بوستان رودکی در تاجیکستان
b2n.ir/Roodaki
🍷 @AdabSar
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی* گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
#خیام
#چکامه_پارسی
هنرمند: مریم عدیم
*ساقی: تنها واژهی بیگانه
🍷 @AdabSar
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی* گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
#خیام
#چکامه_پارسی
هنرمند: مریم عدیم
*ساقی: تنها واژهی بیگانه
🍷 @AdabSar
سرای سپنجی نمانَد به کس
تو را نیکُوی باد فریادرَس
به نیکی گراییم و فرمان کنیم
به داد و دهش دل گروگان کنیم
که خوبی و زشتی ز ما یادگار
بمانَد تو جز تخمِ نیکی مکار
جَهان را چنینست آیین و سان
همیشه به ما راز او نارَسان
#شاهنامه_فردوسی
امید که همواره:
خرَد بادمان بهره و دادْ رای
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
تو را نیکُوی باد فریادرَس
به نیکی گراییم و فرمان کنیم
به داد و دهش دل گروگان کنیم
که خوبی و زشتی ز ما یادگار
بمانَد تو جز تخمِ نیکی مکار
جَهان را چنینست آیین و سان
همیشه به ما راز او نارَسان
#شاهنامه_فردوسی
امید که همواره:
خرَد بادمان بهره و دادْ رای
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌱 دستهایم را در باغچه میکارم
سبز خواهم شد
میدانم میدانم میدانم
و پرستوها
در گودی انگشتان جوهریام*
تخم خواهند گذاشت 🕊
یاد باد از سرایندهی بیباک و پیشرو #فروغ_فرخزاد
۸ دی ۱۳۱۳
۲۴ بهمن ۱۳۴۵
#چکامه_پارسی
جوهر از ریشهی پارسی گوهر
@AdabSar
🌱 دستهایم را در باغچه میکارم
سبز خواهم شد
میدانم میدانم میدانم
و پرستوها
در گودی انگشتان جوهریام*
تخم خواهند گذاشت 🕊
یاد باد از سرایندهی بیباک و پیشرو #فروغ_فرخزاد
۸ دی ۱۳۱۳
۲۴ بهمن ۱۳۴۵
#چکامه_پارسی
جوهر از ریشهی پارسی گوهر
@AdabSar
زمانه بر اینسان همیبگذَرَد
پیَش مردمِ آزوَر بشمَرَد
بنوش و بباز و بناز و ببخش
مکن روزْ بر تاج و بر تختْ دَخش
که ما را فزونی خرَد داد و شرم
جوانمردی و داد و آوازِ نرم
خردمندمرد اَر تو را دوست گشت
چنان دان که با تو ز یک پوست گشت
#شاهنامه_فردوسی
امید که هماره:
همه نوش بادا ز گیتیت بَهر
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
پیَش مردمِ آزوَر بشمَرَد
بنوش و بباز و بناز و ببخش
مکن روزْ بر تاج و بر تختْ دَخش
که ما را فزونی خرَد داد و شرم
جوانمردی و داد و آوازِ نرم
خردمندمرد اَر تو را دوست گشت
چنان دان که با تو ز یک پوست گشت
#شاهنامه_فردوسی
امید که هماره:
همه نوش بادا ز گیتیت بَهر
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
تو کَردارِ خوب از توانا شناس
خرَد نیزْ نزدیکِ دانا شناس
دلیری ز هشیاربودن بوَد
دلاور به جای ستودن بوَد
هر آنکس که بگریزد از کارکَرد
از او دور شد نام و ننگ و نبرد
چنان رو که پرسندْ پاسخ کنی
به پاسخگریْ روز فرخ کنی
#شاهنامه_فردوسی
امید که همواره:
تو را نیکوی باد فریادرَس
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
خرَد نیزْ نزدیکِ دانا شناس
دلیری ز هشیاربودن بوَد
دلاور به جای ستودن بوَد
هر آنکس که بگریزد از کارکَرد
از او دور شد نام و ننگ و نبرد
چنان رو که پرسندْ پاسخ کنی
به پاسخگریْ روز فرخ کنی
#شاهنامه_فردوسی
امید که همواره:
تو را نیکوی باد فریادرَس
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
سِتایش نیابد سرِ سِفلهْمرد
برِ سِفلگان تا توانی مگرد
همان نیز با مردِ بدخواه رای
اگر پندگیری به نیکی گرای
ز بخشش هرآنکس که جویَد سپاس
نخوانَدْش بخشنده یزدانشناس
ستاننده گر ناسپاسست نیز
سزد گر ندارد کس او را به چیز
#شاهنامه_فردوسی
امید که همواره:
ببارَدهمی بَر زمینْ مهرِ تو
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
برِ سِفلگان تا توانی مگرد
همان نیز با مردِ بدخواه رای
اگر پندگیری به نیکی گرای
ز بخشش هرآنکس که جویَد سپاس
نخوانَدْش بخشنده یزدانشناس
ستاننده گر ناسپاسست نیز
سزد گر ندارد کس او را به چیز
#شاهنامه_فردوسی
امید که همواره:
ببارَدهمی بَر زمینْ مهرِ تو
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
هراسان بوَد مردمِ سختْکار
که او را نباشد کسی دوستدار
وگر سستی آرَد به کار اندرون
نخوانَد ورا رایزن رهنمون
گر از کاهلان یار خواهی به کار
نباشی جهانجوی و مردمْشمار
نگر خویشتن را نداری بزرگ
وگر گاه یابی نگردی سترگ
#شاهنامه_فردوسی
در این هفته تنها میتوانم گفت:
درودت زِ من آفرین از سپهر
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
که او را نباشد کسی دوستدار
وگر سستی آرَد به کار اندرون
نخوانَد ورا رایزن رهنمون
گر از کاهلان یار خواهی به کار
نباشی جهانجوی و مردمْشمار
نگر خویشتن را نداری بزرگ
وگر گاه یابی نگردی سترگ
#شاهنامه_فردوسی
در این هفته تنها میتوانم گفت:
درودت زِ من آفرین از سپهر
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar