Forwarded from ادبسار
💠🔷💠🔷
@AdabSar
دانی که خردپیشهی شیراز که بودهست؟
شهباز سخن داده به پرواز که بودهست؟
آن سرور سرمست سخندان نهانگوی
وی را ز سروش آمده آواز که بودهست؟
دانی ز لبان خوش شیریندهنان، کام
در گوشهی شورانهی شهناز چه بودهست؟
در گردش این چرخ که انگیزه سرودهست
مستانهترین چامهی آواز چه بودهست؟
از دانش دیوان و خدادانیِ ناباش
بیگانه چه داند ز سرآغاز چه بودهست؟
بر جامهی پشمینهی پُر پینهی شرماش
ناپاکیای از برتنی و ناز که بودهست؟
مهران! چه توان راند زبان را به ستودن
کان "حافظ" دردانهی دمساز که بودهست؟
goo.gl/u9kf8M
بیستم مهرماه، روز بزرگداشت فرزانهی ماندگار، "حافظ شیرازی" گرامی باد!
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی #حافظ
@AdabSar
✨✨✨✨
@AdabSar
دانی که خردپیشهی شیراز که بودهست؟
شهباز سخن داده به پرواز که بودهست؟
آن سرور سرمست سخندان نهانگوی
وی را ز سروش آمده آواز که بودهست؟
دانی ز لبان خوش شیریندهنان، کام
در گوشهی شورانهی شهناز چه بودهست؟
در گردش این چرخ که انگیزه سرودهست
مستانهترین چامهی آواز چه بودهست؟
از دانش دیوان و خدادانیِ ناباش
بیگانه چه داند ز سرآغاز چه بودهست؟
بر جامهی پشمینهی پُر پینهی شرماش
ناپاکیای از برتنی و ناز که بودهست؟
مهران! چه توان راند زبان را به ستودن
کان "حافظ" دردانهی دمساز که بودهست؟
goo.gl/u9kf8M
بیستم مهرماه، روز بزرگداشت فرزانهی ماندگار، "حافظ شیرازی" گرامی باد!
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی #حافظ
@AdabSar
✨✨✨✨
@AdabSar 🕊
پندارِ پیرِ مُغان بر تاکِ دانایی کجاست،
تا آسمانِ نیلگونِ هستیام را در آغوش گیرد تنگ؟
آزادیِ جان، آویخته بر چلیپای آمیخته در بیداد
کی بگسلد بند، تا کی نمیدانم.
کجا، رستگاری ام را!
زندان، پیکر است و جان، زندانی؛
در بُنِ یاختههای مغزِ من، در اندیشههای توفندهام، سوگ دهان میگشاید و فریاد میزند.
در من چه شکنجههاست، چه ستمها رواست، چه ناگفتهها پیداست
و چه چین و شکنها در چهرهی خونینِ من گویاست!
در سرزمینِ من
ترسای سینهچاک را زنده به گور میکنند.
بوفِ کور ، شب را با ناله به گزاف روز نمیکند
چرا که در سرزمین من نادانی، روشناییست!
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
۱۰/۲/۸۷۸۴ کیومرسی ۱۰/۲/۱۳۹۸ خورشیدی
#چکامه_پارسی
🌾 @AdabSar
پندارِ پیرِ مُغان بر تاکِ دانایی کجاست،
تا آسمانِ نیلگونِ هستیام را در آغوش گیرد تنگ؟
آزادیِ جان، آویخته بر چلیپای آمیخته در بیداد
کی بگسلد بند، تا کی نمیدانم.
کجا، رستگاری ام را!
زندان، پیکر است و جان، زندانی؛
در بُنِ یاختههای مغزِ من، در اندیشههای توفندهام، سوگ دهان میگشاید و فریاد میزند.
در من چه شکنجههاست، چه ستمها رواست، چه ناگفتهها پیداست
و چه چین و شکنها در چهرهی خونینِ من گویاست!
در سرزمینِ من
ترسای سینهچاک را زنده به گور میکنند.
بوفِ کور ، شب را با ناله به گزاف روز نمیکند
چرا که در سرزمین من نادانی، روشناییست!
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
۱۰/۲/۸۷۸۴ کیومرسی ۱۰/۲/۱۳۹۸ خورشیدی
#چکامه_پارسی
🌾 @AdabSar
Forwarded from ادبسار
دیباچهی نامهاش به نام خوش دوست
جانمایهی شـاهنامه اندیشهی اوست
آن مرد سرایندهی گنجینهی نـاب
فرزانهی توس و پیر دانای اَشوسـت!
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
نگارگر: #نادر_حیدری
#روز_فردوسی
@AdabSar
جانمایهی شـاهنامه اندیشهی اوست
آن مرد سرایندهی گنجینهی نـاب
فرزانهی توس و پیر دانای اَشوسـت!
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
نگارگر: #نادر_حیدری
#روز_فردوسی
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
💠🔷💠🔷
@AdabSar
دانی که خردپیشهی شیراز که بودهست؟
شهباز سخن داده به پرواز که بودهست؟
آن سرور سرمست سخندان نهانگوی
وی را ز سروش آمده آواز که بودهست؟
دانی ز لبان خوش شیریندهنان، کام
در گوشهی شورانهی شهناز چه بودهست؟
در گردش این چرخ که انگیزه سرودهست
مستانهترین چامهی آواز چه بودهست؟
از دانش دیوان و خدادانیِ ناباش
بیگانه چه داند ز سرآغاز چه بودهست؟
بر جامهی پشمینهی پُر پینهی شرماش
ناپاکیای از برتنی و ناز که بودهست؟
مهران! چه توان راند زبان را به ستودن
کان "حافظ" دردانهی دمساز که بودهست؟
goo.gl/u9kf8M
بیستم مهرماه، روز بزرگداشت فرزانهی ماندگار، "حافظ شیرازی" گرامی باد!
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی #حافظ
@AdabSar
✨✨✨✨
@AdabSar
دانی که خردپیشهی شیراز که بودهست؟
شهباز سخن داده به پرواز که بودهست؟
آن سرور سرمست سخندان نهانگوی
وی را ز سروش آمده آواز که بودهست؟
دانی ز لبان خوش شیریندهنان، کام
در گوشهی شورانهی شهناز چه بودهست؟
در گردش این چرخ که انگیزه سرودهست
مستانهترین چامهی آواز چه بودهست؟
از دانش دیوان و خدادانیِ ناباش
بیگانه چه داند ز سرآغاز چه بودهست؟
بر جامهی پشمینهی پُر پینهی شرماش
ناپاکیای از برتنی و ناز که بودهست؟
مهران! چه توان راند زبان را به ستودن
کان "حافظ" دردانهی دمساز که بودهست؟
goo.gl/u9kf8M
بیستم مهرماه، روز بزرگداشت فرزانهی ماندگار، "حافظ شیرازی" گرامی باد!
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی #حافظ
@AdabSar
✨✨✨✨
🌷🌱
درودی به بلندای دماوند
به پاسِ پارسامردِ فَرَهمـَند
کنم یادی ز نیشاپور، سوگند
که عطّارش بُوَد فرزانه فرزند
#چکامه_پارسی
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
بیست و پنجم فروردین، روز بزرگداشت عطار نیشابوری، نویسنده و سرایندهی سدهی پنجم و ششم گرامی باد!
او در تازش مغولها کشته شد.
@AdabSar
✨🌷🌷✨
درودی به بلندای دماوند
به پاسِ پارسامردِ فَرَهمـَند
کنم یادی ز نیشاپور، سوگند
که عطّارش بُوَد فرزانه فرزند
#چکامه_پارسی
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
بیست و پنجم فروردین، روز بزرگداشت عطار نیشابوری، نویسنده و سرایندهی سدهی پنجم و ششم گرامی باد!
او در تازش مغولها کشته شد.
@AdabSar
✨🌷🌷✨
🏞 @AdabSar
تــــــــجــــــــن
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
۲۷ اَمرداد ۱۳۹۹ خورشیدی
تـــجـــن
این چه بختی بود
سرنوشتی تلخ
روزگاری تیره و تاریک؟
زورگویان را
باز با این مردم دِهگان و خوشهچین سَرِ جنگ است!
مایهی ننگ است!
در تَپُورستان
زادگاهِ مازیار و آرشِ شاتین
در چنین هنگامهی دشوارِ بداَختر
دشنهی دشمن
از نیامِ زهرآگین دغای دوست
میکِشَد سر بَر؛
لب به سنگ سایِش امروز،
هُودهی فردا
سخت میساید!
میدَراند آز
نام و ننگ سرزمین سبزپوشام را
میفشارد چاکنـای رود دیرین تجن را باز.
اَه چه آببند بدنامی شود پینسک
با سِگالی بس چِگال، بس پلید و پست!
اَه چه بیشرمانه، بیپروا *خموشانه*
هم دهان و دیده، هم گوشِ کیان شهرِ ما را بست!
بیچرا با این چنین اندیشهای ننگین
آهوان دشت
پاژَنان کوه
ماهیان رود
تارُمِ بویای شالیزار
سبزی هامون و دشت و بیشه و کُهسار
تشنهلب مانند و نومیدانه خواهند مرد!
بیگمان آنروز هر شب
بیگمان هر روز
روز مرگ است و شبِ بدرود؛
پیتنک لبتشنه و درمانده و تنها،
اوجی و سرسم
ناامید از بود...
بیچرا و بیگمان امروز
روزِ فریاد است!
روز بیداریست!
روز هشدار است و هُشیاریست!
مردمی هستیم
نیک و میهنخواه و میهندوست
یکسدا و دلسپارانه ستانیم داد
پهلوانانه برآریم بانگ
از دل و ژرفای جان و از رگ و از پوست
#نه به ساختوسازِ آببندِ پینسک-ریرا!
#نه به نابودیِ زیستبوم و جنگلها-ریرا!
#نه به نابودی کوه و دشت و بیشه ها-ریرا!
#نه به نابودی شالیکار و شالیها-ریرا!
#نه به نابودی و خشکی تجن، دریا-ریرا!
#چکامه_پارسی
🏞@AdabSar
تــــــــجــــــــن
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
۲۷ اَمرداد ۱۳۹۹ خورشیدی
تـــجـــن
این چه بختی بود
سرنوشتی تلخ
روزگاری تیره و تاریک؟
زورگویان را
باز با این مردم دِهگان و خوشهچین سَرِ جنگ است!
مایهی ننگ است!
در تَپُورستان
زادگاهِ مازیار و آرشِ شاتین
در چنین هنگامهی دشوارِ بداَختر
دشنهی دشمن
از نیامِ زهرآگین دغای دوست
میکِشَد سر بَر؛
لب به سنگ سایِش امروز،
هُودهی فردا
سخت میساید!
میدَراند آز
نام و ننگ سرزمین سبزپوشام را
میفشارد چاکنـای رود دیرین تجن را باز.
اَه چه آببند بدنامی شود پینسک
با سِگالی بس چِگال، بس پلید و پست!
اَه چه بیشرمانه، بیپروا *خموشانه*
هم دهان و دیده، هم گوشِ کیان شهرِ ما را بست!
بیچرا با این چنین اندیشهای ننگین
آهوان دشت
پاژَنان کوه
ماهیان رود
تارُمِ بویای شالیزار
سبزی هامون و دشت و بیشه و کُهسار
تشنهلب مانند و نومیدانه خواهند مرد!
بیگمان آنروز هر شب
بیگمان هر روز
روز مرگ است و شبِ بدرود؛
پیتنک لبتشنه و درمانده و تنها،
اوجی و سرسم
ناامید از بود...
بیچرا و بیگمان امروز
روزِ فریاد است!
روز بیداریست!
روز هشدار است و هُشیاریست!
مردمی هستیم
نیک و میهنخواه و میهندوست
یکسدا و دلسپارانه ستانیم داد
پهلوانانه برآریم بانگ
از دل و ژرفای جان و از رگ و از پوست
#نه به ساختوسازِ آببندِ پینسک-ریرا!
#نه به نابودیِ زیستبوم و جنگلها-ریرا!
#نه به نابودی کوه و دشت و بیشه ها-ریرا!
#نه به نابودی شالیکار و شالیها-ریرا!
#نه به نابودی و خشکی تجن، دریا-ریرا!
#چکامه_پارسی
🏞@AdabSar
🏴🇮🇷 @AdabSar
خسرو آوازِ ایران، آسمانی میشود
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
از کدامین کوی و بَر، آمد این پیک و پیام
خسروِ آوازِ ایران مرده است؟
از کدامین باد، از بادِ خزانِ نا بهکام؟
ناجوانمردانه پرآوازهی ایران فسرد
چنگِ بدآهنگِ گیتی، خشکنایاش را فشرد
اشک را بر دیدههامان گر نشاند
درد را گر در فراخِ سینههایمان فشاند
هرگز آیا میشود خاموش هر آوازِ او؟
میشود آیا فراموش
هر انجام و هر آغازِ او؟
او بِیِک* چون عارفِ** آوازهخوان
دل به مهر
تن به خاکِ میهنِ پاکاش سپرده، داده جان!
نامِ فرزندانِ ایران را، به گلبانگ و به ناز
داد را در پردهی بیداد میخواند به راز
«یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد»
پندِ حافظ آمد اندر گوشِ او
هوشِ خیام آمد اندر هُوشِ او
شورِ مولانا
در خروش و جوشِ او
سَد*** هزاران گل شکفت و بانگِ مرغی برنخاست
مرغِ شب آوازِ خود را خوانده باز
داد را در چاکنایاش کرده ساز
خسروِ آوازِ ایران، آسمانی میشود
یادش اندر یاد و اندر دل بمانَد آزگار
تا جهان پایاست وانگه نامِ نیکاش ماندگار...
📝 پینوشت:
* بِیِک = اما
** فردید(منظور) در اینجا «عارف قزوینی» است.
*** سد = صد. این واژه پارسی است و باید «سد» نوشته شود.
#چکامه_پارسی
🏴🇮🇷 @AdabSar
خسرو آوازِ ایران، آسمانی میشود
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
از کدامین کوی و بَر، آمد این پیک و پیام
خسروِ آوازِ ایران مرده است؟
از کدامین باد، از بادِ خزانِ نا بهکام؟
ناجوانمردانه پرآوازهی ایران فسرد
چنگِ بدآهنگِ گیتی، خشکنایاش را فشرد
اشک را بر دیدههامان گر نشاند
درد را گر در فراخِ سینههایمان فشاند
هرگز آیا میشود خاموش هر آوازِ او؟
میشود آیا فراموش
هر انجام و هر آغازِ او؟
او بِیِک* چون عارفِ** آوازهخوان
دل به مهر
تن به خاکِ میهنِ پاکاش سپرده، داده جان!
نامِ فرزندانِ ایران را، به گلبانگ و به ناز
داد را در پردهی بیداد میخواند به راز
«یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد»
پندِ حافظ آمد اندر گوشِ او
هوشِ خیام آمد اندر هُوشِ او
شورِ مولانا
در خروش و جوشِ او
سَد*** هزاران گل شکفت و بانگِ مرغی برنخاست
مرغِ شب آوازِ خود را خوانده باز
داد را در چاکنایاش کرده ساز
خسروِ آوازِ ایران، آسمانی میشود
یادش اندر یاد و اندر دل بمانَد آزگار
تا جهان پایاست وانگه نامِ نیکاش ماندگار...
📝 پینوشت:
* بِیِک = اما
** فردید(منظور) در اینجا «عارف قزوینی» است.
*** سد = صد. این واژه پارسی است و باید «سد» نوشته شود.
#چکامه_پارسی
🏴🇮🇷 @AdabSar
🌿💕 @AdabSar
دوستت دارم ای دوست!
ای همدل!
ای همآوای دیرین من!
دوستت دارم ای مهربان!
ای شوخ چشم!
و ای دلستان، شیرین من !
چه فراز آورم سر
در آستان نگاه پر مهرت که سرسپردهام؟
چه بخوانم ز درد
که در گوشاگوش چهارگاهات
اندوه روزگارانم را ستردهام؟
دیرسالیست
که چکامههای چشمان تو
چون پنجرهایست به سوی آلالههای امید!
دیرسالیست
که چکاوکهای بوستان تو
چون پیامآوران شادمانی و شور
میدهندم نوید!
خورشید گرم آن نگاه تو
چون پیامی بوده رخشان،
از ژرفنای ناب آیین فرزانگان!
دوستت دارم ای دوست!
دوستت دارم!
✍ #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی
🌿💕 @AdabSar
دوستت دارم ای دوست!
ای همدل!
ای همآوای دیرین من!
دوستت دارم ای مهربان!
ای شوخ چشم!
و ای دلستان، شیرین من !
چه فراز آورم سر
در آستان نگاه پر مهرت که سرسپردهام؟
چه بخوانم ز درد
که در گوشاگوش چهارگاهات
اندوه روزگارانم را ستردهام؟
دیرسالیست
که چکامههای چشمان تو
چون پنجرهایست به سوی آلالههای امید!
دیرسالیست
که چکاوکهای بوستان تو
چون پیامآوران شادمانی و شور
میدهندم نوید!
خورشید گرم آن نگاه تو
چون پیامی بوده رخشان،
از ژرفنای ناب آیین فرزانگان!
دوستت دارم ای دوست!
دوستت دارم!
✍ #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی
🌿💕 @AdabSar
برای ایشکا - مهران گلستانی.mp3
217 KB
🪴🦋 بـرای ایـشـکـا
سرایش: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
خوانش: #سیما_شکرانی
۳ مهر ۱۴۰۰ خورشیدی
🪴🦋
ز هر پیمان و هر پیشه، نشان از «پاپـِلی» داری
به راه روشنایی، کیش روشنباوری داری
ز هر سردی به گرمی و به آهنگ آشیان سازی
هَمال «چـِلچـِلا» هر دم، امید زندگی داری
اگر دست ستمگر ریشه از خاکات جدا سازد
به هر بوم و بری باشی، نشان از «اَنجـِلی» داری
«شوکای» بیشه و دشتی، برآسودن، نتوانی
پگاهان پویش «میچکا»، شبان «اَرمـِجی» داری
چنان «مهران ماچکپُشتی» از بود تو میبالد
که خورشیدی، که بارانی، بهارانی، «تـِتی» داری
🪴🦋
واژههای تبری(مازندرانی):
پاپلی = پروانه
چلچلا = پرستو
انجلی = درخت آهن
شوکا = آهو
میچکا = گنجشک
ارمجی = جوجه تیغی
تتی = شکوفه
#چکامه_پارسی
🪴🦋 @AdabSar
سرایش: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
خوانش: #سیما_شکرانی
۳ مهر ۱۴۰۰ خورشیدی
🪴🦋
ز هر پیمان و هر پیشه، نشان از «پاپـِلی» داری
به راه روشنایی، کیش روشنباوری داری
ز هر سردی به گرمی و به آهنگ آشیان سازی
هَمال «چـِلچـِلا» هر دم، امید زندگی داری
اگر دست ستمگر ریشه از خاکات جدا سازد
به هر بوم و بری باشی، نشان از «اَنجـِلی» داری
«شوکای» بیشه و دشتی، برآسودن، نتوانی
پگاهان پویش «میچکا»، شبان «اَرمـِجی» داری
چنان «مهران ماچکپُشتی» از بود تو میبالد
که خورشیدی، که بارانی، بهارانی، «تـِتی» داری
🪴🦋
واژههای تبری(مازندرانی):
پاپلی = پروانه
چلچلا = پرستو
انجلی = درخت آهن
شوکا = آهو
میچکا = گنجشک
ارمجی = جوجه تیغی
تتی = شکوفه
#چکامه_پارسی
🪴🦋 @AdabSar
🌳🌿 به یاد تو...
سراینده و فرستنده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
۲ آذر سال ۱۴۰۰ خورشیدی
🌿🌳
به یاد تو، به ساز خود، به هر زخمه، هنرمندانه میمویم
از آن گیسوی افشانت، تن سبزت، سخن در چامه میگویم
تو را از آسمان روشن اندیشه تا ژرفای هممهری
تو را جانانه، اُستادانه با پروا، به هوش دیده میپویم
چه آگاهانه میپویم، خِرَدورزانه چون جویندهای دانا
ز وِولی* و اوجا* و مَمرِز* و توسکا*، ز
ویشکایت* هوای تازه میجویم
رخ پژمردهی بینجِنـِشایم* در کویر کشتزارم را
به آب تیرِم و لار و تَجَنرودت، به آب چشمه میشویم
به خوابم تا که میآیی، به پندارم، به گاه مست و هشیارم
به سان نوجِ* اُممید از دلِ بیشه، به سَدها* ریشه میرویم
چنان مهران مـهـرپیشه را شوریده و خواهان خود کردی
که مشک ناب فرهنگ و زبانت را همی* مستانه میبویم
🌿🌳
*پینوشت۱ واژگان تبری بهکار رفته در این سروده:
وِولی، اوجا، ممرز و توسکا: از درختان جنگل مازندران
ویشکا: بیشه و جنگل
بینجِ نـِشا: نشای شالی
تیرِم، لار، تجنرود و چشمهکیله: از رودهای مازندران
نوج: جوانه
*پینوشت ۲:
سَدها: ۱۰۰ها
همی: همیشه
#چکامه_پارسی
🌿🌳 @AdabSar
سراینده و فرستنده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
۲ آذر سال ۱۴۰۰ خورشیدی
🌿🌳
به یاد تو، به ساز خود، به هر زخمه، هنرمندانه میمویم
از آن گیسوی افشانت، تن سبزت، سخن در چامه میگویم
تو را از آسمان روشن اندیشه تا ژرفای هممهری
تو را جانانه، اُستادانه با پروا، به هوش دیده میپویم
چه آگاهانه میپویم، خِرَدورزانه چون جویندهای دانا
ز وِولی* و اوجا* و مَمرِز* و توسکا*، ز
ویشکایت* هوای تازه میجویم
رخ پژمردهی بینجِنـِشایم* در کویر کشتزارم را
به آب تیرِم و لار و تَجَنرودت، به آب چشمه میشویم
به خوابم تا که میآیی، به پندارم، به گاه مست و هشیارم
به سان نوجِ* اُممید از دلِ بیشه، به سَدها* ریشه میرویم
چنان مهران مـهـرپیشه را شوریده و خواهان خود کردی
که مشک ناب فرهنگ و زبانت را همی* مستانه میبویم
🌿🌳
*پینوشت۱ واژگان تبری بهکار رفته در این سروده:
وِولی، اوجا، ممرز و توسکا: از درختان جنگل مازندران
ویشکا: بیشه و جنگل
بینجِ نـِشا: نشای شالی
تیرِم، لار، تجنرود و چشمهکیله: از رودهای مازندران
نوج: جوانه
*پینوشت ۲:
سَدها: ۱۰۰ها
همی: همیشه
#چکامه_پارسی
🌿🌳 @AdabSar
چشمِ اندیشه کجاست تا که در نگرد
در برآیشِ جوانه و نوج، آهنگِ رویِش است
و در ژرفای تـِتی، کرشمهی بهارِ دلکش؟
سراینده و فرستنده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی
واژگان تبری:
نوج = جوانه
تـِتی = شکوفه
🪴 @AdabSar
در برآیشِ جوانه و نوج، آهنگِ رویِش است
و در ژرفای تـِتی، کرشمهی بهارِ دلکش؟
سراینده و فرستنده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی
واژگان تبری:
نوج = جوانه
تـِتی = شکوفه
🪴 @AdabSar
گرمای امید
در لیلـِک* بَندان روزگار، باید به گرمای امید تندیر* زندگی را به آتش مهر برافروخت تا بوی نان پختگی ، و ِشناییِ* خامیمان را به برخورداری و کاممان را به گوارای ارزانی سرشار سازد!
واژگان تبری:
لیلـِک: یخ
تندیر: تنور
و ِشنایی: گرسنگی
✍ نگارنده و فرستنده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#نوروز
🌳☀️ @AdabSar
در لیلـِک* بَندان روزگار، باید به گرمای امید تندیر* زندگی را به آتش مهر برافروخت تا بوی نان پختگی ، و ِشناییِ* خامیمان را به برخورداری و کاممان را به گوارای ارزانی سرشار سازد!
واژگان تبری:
لیلـِک: یخ
تندیر: تنور
و ِشنایی: گرسنگی
✍ نگارنده و فرستنده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#نوروز
🌳☀️ @AdabSar
💠🔹 @AdabSar
سخن از زبانِ دانا...
سخن از زبــانِ دانا، سخنیست آسمانی
دَهِش است و شادمانه، ز جهانِ جاودانی؛
سخن از زبانِ دانا، نه نیایش است و نفرین
که به زندگان رسایی، و به مرده شادمانی؛
سخن از زبانِ دانا، سخنیست بس خروشان
به جوان امیــدِ والا، به کهن مِی جـوانـی؛
سخن از زبانِ دانا، سخنی نه از شکست است
به شکست خورده پروا، و به چیره شایگانی؛
سخن از زبانِ دانا، سخنی ز بوی خون نیست
سخن از گُل است و بُستان ز نژادِ ارغوانی؛
سخن از زبانِ دانا، نه ز روی ننگ و پستیست
به هُنروَران فـَرازا، به سُخنوَران نشانی؛
سخن از زبانِ دانا، سخنیست پاک و بیغش
چو زبــانِ نـــابِ مهران، ز تبـــارِ گُلـْسـِتـانـی!
سراینده و فرستنده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی
💠🔹 @AdabSar
سخن از زبانِ دانا...
سخن از زبــانِ دانا، سخنیست آسمانی
دَهِش است و شادمانه، ز جهانِ جاودانی؛
سخن از زبانِ دانا، نه نیایش است و نفرین
که به زندگان رسایی، و به مرده شادمانی؛
سخن از زبانِ دانا، سخنیست بس خروشان
به جوان امیــدِ والا، به کهن مِی جـوانـی؛
سخن از زبانِ دانا، سخنی نه از شکست است
به شکست خورده پروا، و به چیره شایگانی؛
سخن از زبانِ دانا، سخنی ز بوی خون نیست
سخن از گُل است و بُستان ز نژادِ ارغوانی؛
سخن از زبانِ دانا، نه ز روی ننگ و پستیست
به هُنروَران فـَرازا، به سُخنوَران نشانی؛
سخن از زبانِ دانا، سخنیست پاک و بیغش
چو زبــانِ نـــابِ مهران، ز تبـــارِ گُلـْسـِتـانـی!
سراینده و فرستنده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی
💠🔹 @AdabSar
تو بویت بوی جوی مولیان است
تو یادت یاد یار مهربان است
سپنتا سرزمین مادی و پارس
تو خاکت خاک پاک آریان است
✍ #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی
🍁 @AdabSar
تو یادت یاد یار مهربان است
سپنتا سرزمین مادی و پارس
تو خاکت خاک پاک آریان است
✍ #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی
🍁 @AdabSar
🌸🌿 شادمانی
هماره در بُنِ باور زبانِ گفتنمی
نُویدِ نوج* زدنم در بهارِ بودنمی
پر از امید و نه بیم از خزانِ زردِ زمان
روانِ چشمهی جوشان به رودِ توسنمی
برآیشی ز نهان ای فروغِ دیدهی جان!
به سوی پرتوِ پنـهـان چشمِ روشنمی
خروشِ بینشِ خیام و مژدهی میِ ناب
نشانِ نابِ نیاکانِ ژرفِ میهنمی
گر از تبارِ گُلـستــانم از هَمَندِ* ماچـِک
تو بوی گلشنِ نرگس زِ دشتِ ارژنمی
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی
*نوج: جوانه
*همند: دشت و هامون
🌿🌸 @AdabSar
هماره در بُنِ باور زبانِ گفتنمی
نُویدِ نوج* زدنم در بهارِ بودنمی
پر از امید و نه بیم از خزانِ زردِ زمان
روانِ چشمهی جوشان به رودِ توسنمی
برآیشی ز نهان ای فروغِ دیدهی جان!
به سوی پرتوِ پنـهـان چشمِ روشنمی
خروشِ بینشِ خیام و مژدهی میِ ناب
نشانِ نابِ نیاکانِ ژرفِ میهنمی
گر از تبارِ گُلـستــانم از هَمَندِ* ماچـِک
تو بوی گلشنِ نرگس زِ دشتِ ارژنمی
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی
*نوج: جوانه
*همند: دشت و هامون
🌿🌸 @AdabSar
🌱 ایرانشهر
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
سوم اردیبهشت ۱۴۰۲
با آوای «مریم»
به نام نامی ایران کنم آغاز
به مهر ایزد آبان شوم دریا
به پاک چشمهی روشن شوم جوشان
گوارا چون گلاب گومسر کاشان
خُجیر خندهی نوشین شوم شایان
بهار باور سبز زمین را آرزو دارم
به رُخبازنده رنگ جنگل و ِرگانه* دارم چشم
به جانکاهنده درد آن همی جانانه دارم گوش
بدان امّید تا روزی
اَلُوکِ* سینهی سوزان آن خاموش...
به ارژ* فَرّهی فرهنگ ایرانشهر
فروغ آتش وخشور زرتشت پیامآور
سرود رستگاری را
به پاس سهروردیهای بُنباور
همی مردانه میخوانم
به سان خسرو خوبان انوشروان
ز جام بادههای داد سرشارم
اگر سَد(صد) سنگ خارا سخت...
چو تیغ تیشهی اندیشهی فرهاد هشیارم!
به نام نامی ایران زَهی آغاز
زهی انجام
به مهرِ ایزد آبان زهی دریا
زهی باران
بهارِ باورِ سبزِ زمین را آرزو دارم!
〰〰〰
🌱 پینوشت:
و ِرگانه: جنگل هیرکانی. واژهی هیرکانی برگرفته از واژهی
و ِرگانه است
ارژ: ارج
الوک: اخگر آتش
#چکامه_پارسی
🌱 @AdabSar
🌱 ایرانشهر
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
سوم اردیبهشت ۱۴۰۲
با آوای «مریم»
به نام نامی ایران کنم آغاز
به مهر ایزد آبان شوم دریا
به پاک چشمهی روشن شوم جوشان
گوارا چون گلاب گومسر کاشان
خُجیر خندهی نوشین شوم شایان
بهار باور سبز زمین را آرزو دارم
به رُخبازنده رنگ جنگل و ِرگانه* دارم چشم
به جانکاهنده درد آن همی جانانه دارم گوش
بدان امّید تا روزی
اَلُوکِ* سینهی سوزان آن خاموش...
به ارژ* فَرّهی فرهنگ ایرانشهر
فروغ آتش وخشور زرتشت پیامآور
سرود رستگاری را
به پاس سهروردیهای بُنباور
همی مردانه میخوانم
به سان خسرو خوبان انوشروان
ز جام بادههای داد سرشارم
اگر سَد(صد) سنگ خارا سخت...
چو تیغ تیشهی اندیشهی فرهاد هشیارم!
به نام نامی ایران زَهی آغاز
زهی انجام
به مهرِ ایزد آبان زهی دریا
زهی باران
بهارِ باورِ سبزِ زمین را آرزو دارم!
〰〰〰
🌱 پینوشت:
و ِرگانه: جنگل هیرکانی. واژهی هیرکانی برگرفته از واژهی
و ِرگانه است
ارژ: ارج
الوک: اخگر آتش
#چکامه_پارسی
🌱 @AdabSar
🌱 «نوروز جمشیدی»
داده خِششاب* نوید
که زمستان رمید
رخت بربسته شب سرد و سیه
باری خورشید مِی از ساغر جمشید دمید
آفرین* از لب خششاب چکید
تا شود راه، سپید
تا زند و ِزگه* ، امید
گفتهاند:
آفرینندهی نوروز، جَم است
شهریاران را
این آیین کهن
چون دم و بازدم است
بُود آیا که زمین
تَرنه* و سبز و زِ آوازِ هَزاران گردد؟
سرخوش از بادهی بخشایش باران گردد؟
مَشتِ* آغوش ماچِک*
آبی از چَشمهی جوشان و خروشان گردد؟
داده خششاب نوید
دارم از یَجته* امید...
☀️🌱
خِششاب: فرخنده پی
آفرین: نیایش نیک
و ِزگه: جوانه
تَرنه: تازه و شاداب
مَشت: پُری، فراوانی، سرشاری
ماچِک: رودخانه
یَجته: یزدان
🌱 سراینده #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
🌱 گوینده: «لیلا نصیری پور»
🌱 یکم فروردین ۱۴۰۳ خورشیدی
#چکامه_پارسی #نوروز
☀️🌱 @AdabSar
داده خِششاب* نوید
که زمستان رمید
رخت بربسته شب سرد و سیه
باری خورشید مِی از ساغر جمشید دمید
آفرین* از لب خششاب چکید
تا شود راه، سپید
تا زند و ِزگه* ، امید
گفتهاند:
آفرینندهی نوروز، جَم است
شهریاران را
این آیین کهن
چون دم و بازدم است
بُود آیا که زمین
تَرنه* و سبز و زِ آوازِ هَزاران گردد؟
سرخوش از بادهی بخشایش باران گردد؟
مَشتِ* آغوش ماچِک*
آبی از چَشمهی جوشان و خروشان گردد؟
داده خششاب نوید
دارم از یَجته* امید...
☀️🌱
خِششاب: فرخنده پی
آفرین: نیایش نیک
و ِزگه: جوانه
تَرنه: تازه و شاداب
مَشت: پُری، فراوانی، سرشاری
ماچِک: رودخانه
یَجته: یزدان
🌱 سراینده #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
🌱 گوینده: «لیلا نصیری پور»
🌱 یکم فروردین ۱۴۰۳ خورشیدی
#چکامه_پارسی #نوروز
☀️🌱 @AdabSar
💚 تو و من 💚
<unknown>
🌱💚 «تو و من»
سراینده و گوینده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
آدینه، سوم فروردین ۱۴۰۳ خورشیدی
بر من ارزانیدار
شادی جشن کهنسالهی ایرانی را
پهلوانانه بخوان
شَروهی پیر خرَد، نامهی شاهانی را
که در آغوش و ِسارِ تو به جا مانده ز جَم
که در آزادی اندیشهی من
میدرخشد هَنتا
نوش لبخندهی تو
اشک شورانهی من
کاهد از رنج دریغ دیدار
سبز پیوند تو در من بسیار
اختر خُفتهی من
شود از بخت بلند تو ویشار
به شُکوهات سوگند
پرتو فَرّ کیانی من از کیخسروست
بال پرواز امید دلم از چرخ برین
و تو زیباییات از شهر خُجَند…
آید افکندِ کمند از
اَسریِ سرد تو در گوشهی چشم
میچکد درد شکست از
ناامیدانه ز ِکانِ نگهاَت
از تو ای روشن چشم
تو خموشانه و آرام بخند
تا من اندوه نیاکانم را
پُرشتابان بِزُدایم از یاد
بسپارم به باد…
🖋 پینوشت:
شَروه: سروده (شعر)
جَم: جمشید پیشدادی
و ِسار: گرم
هَنتا: هنوز
ویشار: بیدار
ز ِکان: زُل(زدن)، خیرگی
اَسری: اشک
#چکامه_پارسی #نوروز
💚🌱 @AdabSar
سراینده و گوینده: #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
آدینه، سوم فروردین ۱۴۰۳ خورشیدی
بر من ارزانیدار
شادی جشن کهنسالهی ایرانی را
پهلوانانه بخوان
شَروهی پیر خرَد، نامهی شاهانی را
که در آغوش و ِسارِ تو به جا مانده ز جَم
که در آزادی اندیشهی من
میدرخشد هَنتا
نوش لبخندهی تو
اشک شورانهی من
کاهد از رنج دریغ دیدار
سبز پیوند تو در من بسیار
اختر خُفتهی من
شود از بخت بلند تو ویشار
به شُکوهات سوگند
پرتو فَرّ کیانی من از کیخسروست
بال پرواز امید دلم از چرخ برین
و تو زیباییات از شهر خُجَند…
آید افکندِ کمند از
اَسریِ سرد تو در گوشهی چشم
میچکد درد شکست از
ناامیدانه ز ِکانِ نگهاَت
از تو ای روشن چشم
تو خموشانه و آرام بخند
تا من اندوه نیاکانم را
پُرشتابان بِزُدایم از یاد
بسپارم به باد…
🖋 پینوشت:
شَروه: سروده (شعر)
جَم: جمشید پیشدادی
و ِسار: گرم
هَنتا: هنوز
ویشار: بیدار
ز ِکان: زُل(زدن)، خیرگی
اَسری: اشک
#چکامه_پارسی #نوروز
💚🌱 @AdabSar
🌱
سروش آواز راز ایزدی را
رُوجایِ* آسمان خنیاگری را
ز خواب تلخِ غم برخیز و دریاب
امید از چشم شادی سـِوی* را
✍ #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی
سـِوی: بامداد
رُوجا: ستارهی ناهید
🌱 @AdabSar
سروش آواز راز ایزدی را
رُوجایِ* آسمان خنیاگری را
ز خواب تلخِ غم برخیز و دریاب
امید از چشم شادی سـِوی* را
✍ #مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی
سـِوی: بامداد
رُوجا: ستارهی ناهید
🌱 @AdabSar
گر بهاران به غمآغشتهی هر پاییز است
گردشِ چرخ در اندیشه گُمانانگیز است
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
۸ مهر ۱۴۰۳ خورشیدی
#چکامه_پارسی
🍃🍂 @AdabSar
گر بهاران به غمآغشتهی هر پاییز است
گردشِ چرخ در اندیشه گُمانانگیز است
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
۸ مهر ۱۴۰۳ خورشیدی
#چکامه_پارسی
🍃🍂 @AdabSar