مهینه رزمنگار گیتی، فردوسی بزرگ، واژهی «نو نشست» را در لخت زیر به زیبایی بهجای #تازه_به_دوران_رسیده یا تازه به «مقام» رسیده آورده است:
جوان خیرهسر بود هم «نو نشست»
فرستاده را تیز بنمود دست!
#شاهنامه #فردوسی
☄ فرستنده #بزرگمهر_صالحی
📕 @AdabSar
جوان خیرهسر بود هم «نو نشست»
فرستاده را تیز بنمود دست!
#شاهنامه #فردوسی
☄ فرستنده #بزرگمهر_صالحی
📕 @AdabSar
🍷🧄 جشن سیرسور یا سیرشور
جشن ایرانی ناشناخته
🧄 ماه دی یکی از ماههایی بود که جشنهای پرشماری داشت و در میانهی جشنهای دیگان نیز جشن بسیار کهن «سیرسور» یا «سیرشور» برگزار میشد. به گفتهی ابوریحان بیرونی و برخی دیگر از ایرانشناسان این جشن با سوگواری همگانی برای مرگ جمشیدشاه، پادشاه آرمانی ایران که به دست اهریمن کشته شد، پیوند داشت. نگر(توجه) داشته باشید که در روز سوگواری جمشیدشاه نیز مردم ایران آیینی داشتند که اندوه به آن راه نداشت.
🍷 جشن سیرسور در «گوشروز»، برابر با چهاردهم دیماه برگزار میشد.
در بنمایهها نوشته شده: «در این روز مردم سیر میخوردند و آب انگور[می🍷] مینوشیدند، سیر و سبزیها را با گوشت میپختند و میخوردند تا با این کار زیانهای دیو یا اهریمن را از خود دور کنند و از اندوهی که پس از کشته شدن جمشید بر آنان رسیده بود خود را برهانند.»
👑 در افسانهها و همچنین داستانهای شاهنامهی فردوسی آمده است که در زمان جمشید مرگ، رنج، تنگدستی، سرما و گرما از ایران رخت بربست و وی بهترین شیوه را برای بهزیستی و شادکامی مردمان پدید آورد و روز بر تختنشستن جمشید نوروز نامیده شد. وی نزدیک به شِشسَد(۶۰۰) سال بر ایران فرمانروایی کرد ولی در سدههای پایانی از راستی و راه یزدان سرپیچید و ناخرسندی و شورش در کشور پدید آمد. سپس جمشید ناگزیر از ایران گریخت و تاج و تخت به آژیدهاک(ضحاک)ماردوش رسید. جمشید سد سال پنهان بود ولی در گوشروز از دیماه آژیدهاک وی را در دریای چین یافت و او را به دو نیم کرد. در این زمان جمشید ۷۰۰ساله بود.
چو این گفته شد فر یزدان ازوی
بگشت و جهان شد پر از گفتوگوی
#شاهنامه #فردوسی
🍗 ایرانیان در این روز خوردن چربی ناپسند میدانستند و همواره بیشرَوی(افراط) در خوردن چربی نکوهش میشد.
همچنین خوردن سیر پخته و خام و دیگر خوراکهای ویژهی این روز نشان از رویارویی با سرما و پیشگیری از بیماریها داشت. امروز هم سیر را گیاه تندرستی نامیدهاند. در داستانها آمده است که خوردن گوشت پس از زمان جمشیدشاه در میان ایرانیان رواگ(رواج)یافت.
📖 در گوشروز از دیماه و روز جشن سیرسور فرستادن فرزندان به آموزشگاه و آموختن دانش و پیشه نیک شمرده میشد.
@AdabSar
✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #دیگان #سیرسور #سیرشور
__________________
📚 برگرفته از:
۱- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۲- تارنمای "ایرانبوم"
۳- برهان قاطع #محمدحسین_خلف_تبریزی
۴- فرهنگ نامهای شاهنامه #منصور_رستگار_فسایی
🍎 @AdabSar 🍏
جشن ایرانی ناشناخته
🧄 ماه دی یکی از ماههایی بود که جشنهای پرشماری داشت و در میانهی جشنهای دیگان نیز جشن بسیار کهن «سیرسور» یا «سیرشور» برگزار میشد. به گفتهی ابوریحان بیرونی و برخی دیگر از ایرانشناسان این جشن با سوگواری همگانی برای مرگ جمشیدشاه، پادشاه آرمانی ایران که به دست اهریمن کشته شد، پیوند داشت. نگر(توجه) داشته باشید که در روز سوگواری جمشیدشاه نیز مردم ایران آیینی داشتند که اندوه به آن راه نداشت.
🍷 جشن سیرسور در «گوشروز»، برابر با چهاردهم دیماه برگزار میشد.
در بنمایهها نوشته شده: «در این روز مردم سیر میخوردند و آب انگور[می🍷] مینوشیدند، سیر و سبزیها را با گوشت میپختند و میخوردند تا با این کار زیانهای دیو یا اهریمن را از خود دور کنند و از اندوهی که پس از کشته شدن جمشید بر آنان رسیده بود خود را برهانند.»
👑 در افسانهها و همچنین داستانهای شاهنامهی فردوسی آمده است که در زمان جمشید مرگ، رنج، تنگدستی، سرما و گرما از ایران رخت بربست و وی بهترین شیوه را برای بهزیستی و شادکامی مردمان پدید آورد و روز بر تختنشستن جمشید نوروز نامیده شد. وی نزدیک به شِشسَد(۶۰۰) سال بر ایران فرمانروایی کرد ولی در سدههای پایانی از راستی و راه یزدان سرپیچید و ناخرسندی و شورش در کشور پدید آمد. سپس جمشید ناگزیر از ایران گریخت و تاج و تخت به آژیدهاک(ضحاک)ماردوش رسید. جمشید سد سال پنهان بود ولی در گوشروز از دیماه آژیدهاک وی را در دریای چین یافت و او را به دو نیم کرد. در این زمان جمشید ۷۰۰ساله بود.
چو این گفته شد فر یزدان ازوی
بگشت و جهان شد پر از گفتوگوی
#شاهنامه #فردوسی
🍗 ایرانیان در این روز خوردن چربی ناپسند میدانستند و همواره بیشرَوی(افراط) در خوردن چربی نکوهش میشد.
همچنین خوردن سیر پخته و خام و دیگر خوراکهای ویژهی این روز نشان از رویارویی با سرما و پیشگیری از بیماریها داشت. امروز هم سیر را گیاه تندرستی نامیدهاند. در داستانها آمده است که خوردن گوشت پس از زمان جمشیدشاه در میان ایرانیان رواگ(رواج)یافت.
📖 در گوشروز از دیماه و روز جشن سیرسور فرستادن فرزندان به آموزشگاه و آموختن دانش و پیشه نیک شمرده میشد.
@AdabSar
✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #دیگان #سیرسور #سیرشور
__________________
📚 برگرفته از:
۱- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۲- تارنمای "ایرانبوم"
۳- برهان قاطع #محمدحسین_خلف_تبریزی
۴- فرهنگ نامهای شاهنامه #منصور_رستگار_فسایی
🍎 @AdabSar 🍏
#فردوسی بزرگ، آن پهلوان نامهنگار مهرین بیهمتا، در #شاهنامه لَختهای یاد شده را در داستانهای سیاوش، پادشاهی گشتاسپ و جنگ بزرگ کیخسرو و افراسیاب آورده است.
#قاتل = کُشنده
اگر ویژه ابری شود در بار
کُشنده پدر چون بود دوستدار
#مقتول = کُشته
گرامی خرامید با خشم تیز
دل از کینهی کُشتگان پر ستیز
کشتگان: کشت + پسوند «گان» = مقتولها
کشتگاه: کشت + پسوند «گاه» = قتلگاه
چنين گفت پس با پشوتن كه خيز
برين كشتگان آب چندين مريز
پیشکش به جان باختگان راه میهن
✍ #بزرگمهر_صالحی
نگاره: نبرد رستم و سهراب
🎨 هنرمند: حمید رحمانیان
📒 @AdabSar
#قاتل = کُشنده
اگر ویژه ابری شود در بار
کُشنده پدر چون بود دوستدار
#مقتول = کُشته
گرامی خرامید با خشم تیز
دل از کینهی کُشتگان پر ستیز
کشتگان: کشت + پسوند «گان» = مقتولها
کشتگاه: کشت + پسوند «گاه» = قتلگاه
چنين گفت پس با پشوتن كه خيز
برين كشتگان آب چندين مريز
پیشکش به جان باختگان راه میهن
✍ #بزرگمهر_صالحی
نگاره: نبرد رستم و سهراب
🎨 هنرمند: حمید رحمانیان
📒 @AdabSar
🐎 جهانی که فردوسی با شاهنامه درنوردید
نخستین خاورشناس و ادبمندی که از روی دانش دربارهی فردوسی نوشته «لویی لانگلس» است که در سال ۱۷۸۸ ترسایی(میلادی) گزیدهای از شاهنامه را با پیشگفتاری بسیار ستایشآمیز دربارهی فردوسی چاپ کرده است. او نوشته: «اروپاییان هرگز رزمنامهای به زیبایی شاهنامه نسرودهاند» (برگ ۱۴۱). وی میافزاید: «در شاهنامه هر بامداد خورشید به گونهای دیگر برمیدمد و هر شامگاه به گونهای دیگر در پهنهی بیکران فراس(افق) پنهان میگردد؛ هر بهار گلهایی نوین با خود همراه میآورد و در هر وزش از سرزمینی دیگر سخن میگوید. زنان نامور شاهنامه نیز جانی ستُرگ و پشتکاری بزرگ دارند. رودابه و سیندخت و تهمینه و فرنگیس و منیژه و گُردیه و دیگران، همه زیبایی و کاردانی را درهم آمیختهاند و به راستی شایستهی همسران دلیر خود هستند. فردوسی که گویی در دل پهلوانان خود میزیسته، عشقها و آرزوهای آنان را نیز با گفتاری رسا و بیمانند ستوده است.
✍ گزینش و فرستش: #بزرگمهر_صالحی
فرتور(عکس): دیوارنگارههایی از #شاهنامه در میدان #فردوسی مشهد که شوربختانه زدوده شدند
🐎 @AdabSar
نخستین خاورشناس و ادبمندی که از روی دانش دربارهی فردوسی نوشته «لویی لانگلس» است که در سال ۱۷۸۸ ترسایی(میلادی) گزیدهای از شاهنامه را با پیشگفتاری بسیار ستایشآمیز دربارهی فردوسی چاپ کرده است. او نوشته: «اروپاییان هرگز رزمنامهای به زیبایی شاهنامه نسرودهاند» (برگ ۱۴۱). وی میافزاید: «در شاهنامه هر بامداد خورشید به گونهای دیگر برمیدمد و هر شامگاه به گونهای دیگر در پهنهی بیکران فراس(افق) پنهان میگردد؛ هر بهار گلهایی نوین با خود همراه میآورد و در هر وزش از سرزمینی دیگر سخن میگوید. زنان نامور شاهنامه نیز جانی ستُرگ و پشتکاری بزرگ دارند. رودابه و سیندخت و تهمینه و فرنگیس و منیژه و گُردیه و دیگران، همه زیبایی و کاردانی را درهم آمیختهاند و به راستی شایستهی همسران دلیر خود هستند. فردوسی که گویی در دل پهلوانان خود میزیسته، عشقها و آرزوهای آنان را نیز با گفتاری رسا و بیمانند ستوده است.
✍ گزینش و فرستش: #بزرگمهر_صالحی
فرتور(عکس): دیوارنگارههایی از #شاهنامه در میدان #فردوسی مشهد که شوربختانه زدوده شدند
🐎 @AdabSar
🐎 «شارل اوگوستن سنتبوو» نویسنده، چامهسرا و پرژنگر (منتقد) ادبی سدهی نوزدهم ترسایی در فرانسه، دربارهی فردوسی نوشته است: «خواندن شاهنامه دست آویزی میشود که فرانسویان از خودپسندی و بزرگنمایی بیجای خود دست بشویند. چرا که خودپسندی زاییدهی نادانی است. نادانی دربارهی آنچه دیگران دارند. آدمی آنچه را خود دارد، همواره بزرگ میپندارد و از اینرو بر خویش میبالد. من هرگاه از گردش روزگار خسته میشوم به خواندن دربارهی ایران یا چین میپردازم تا از خودپسندی و خودخواهی در زنهار بمانم. بهویژه ایرانیان که مَنشی چامهسرایانه دارند ستایش مرا بیشتر برمیانگیزند. شاهنامهی فردوسی و هانرینامهی ولتر (رزمنامهای که ولتر در ستایش هانری چهارم سروده) را با هم بخوانیم تا دوگانگی آنها را دریابیم. ناهمسانی چنان است که گویی بخواهیم شکوه و بزرگی رود پرخروش گَنگ را با یکی از تالابهای کاخ ورسای همانند کنیم!» (برگرفته از: Premiers Lundis)
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#شاهنامه #فردوسی
فرتور از درون آرامگاه فردوسی، توس.
🏹 @AdabSar
✍ فرستنده: #بزرگمهر_صالحی
#شاهنامه #فردوسی
فرتور از درون آرامگاه فردوسی، توس.
🏹 @AdabSar
بیامد یکی پیرِ مهترفریب
تو را دل پُر از بیم کرد و نهیب
سخن گفتش از دوزخ و از بهشت
به دلْتاندرون هیچ شادی نهشت
تو او را پذیرفتی و دینْش را
بیاراستی راه و آیینْش را
بیفگندی آیینِ شاهانِ خویش
بزرگانِ گیتی که بودند پیش
رها کردی آن پهلویکیش را
چرا ننگریدی پس و پیش را
#شاهنامه
در آغاز هفته امیدوارم:
سرت سبز باد و تن و جان درست
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
💐💐💐
تو را دل پُر از بیم کرد و نهیب
سخن گفتش از دوزخ و از بهشت
به دلْتاندرون هیچ شادی نهشت
تو او را پذیرفتی و دینْش را
بیاراستی راه و آیینْش را
بیفگندی آیینِ شاهانِ خویش
بزرگانِ گیتی که بودند پیش
رها کردی آن پهلویکیش را
چرا ننگریدی پس و پیش را
#شاهنامه
در آغاز هفته امیدوارم:
سرت سبز باد و تن و جان درست
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
💐💐💐
📖 با چند واژهی خواندنی و کاربرد آنها در #شاهنامه_فردوسی آشنا شویم:
▫️آبچین: جامه یا کرباسی که تن را با آن خشک میکردند، #هوله یا #حوله
▪️روزبان: دربانی که روز پاسبانی میکرد
▫️ریچال: #مربا
▪️زبان دادن: #قول_دادن
▫️شبگیر: پایان شب و آغاز بامداد
▪️شوردست: شوم و نامیمون، #نحس
▫️کمروز: کنایه از ناآزموده و نورس، #بیتجربه یا #کمتجربه
▪️کوپال/گوپال: گرز (کوب از کوبیدن+پسوند «ال» همانندی)
▫️گواژه: سرزنش و #طعنه_زدن
▪️گوهران: آخشیجها یا #عناصر چهارگانه (آب، خاک، باد و آتش)
▫️نابودنی: #ناممکن یا #غیرممکن و #محال
▪️نشانی: نامدار و انگشتنما، #مشهور و #معروف
▫️نشست: جای نشستن، سرا، خانه
▪️همکام: دارای آرزو و #ایدهآل بودن
▫️یارمند: دوست، #معاون و کمک
▪️یخچه: ژاله، تگرگ
📖 به کوشش:
- صادق رضازاده شفق: فرهنگ شاهنامه
- عبدالحسین نوشین، فرهنگ واژههای دشوار شاهنامه
◽️برگرفته از تارنمای فرهنگستان زبان و ادب پارسی
◾️ @AdabSar
▫️آبچین: جامه یا کرباسی که تن را با آن خشک میکردند، #هوله یا #حوله
▪️روزبان: دربانی که روز پاسبانی میکرد
▫️ریچال: #مربا
▪️زبان دادن: #قول_دادن
▫️شبگیر: پایان شب و آغاز بامداد
▪️شوردست: شوم و نامیمون، #نحس
▫️کمروز: کنایه از ناآزموده و نورس، #بیتجربه یا #کمتجربه
▪️کوپال/گوپال: گرز (کوب از کوبیدن+پسوند «ال» همانندی)
▫️گواژه: سرزنش و #طعنه_زدن
▪️گوهران: آخشیجها یا #عناصر چهارگانه (آب، خاک، باد و آتش)
▫️نابودنی: #ناممکن یا #غیرممکن و #محال
▪️نشانی: نامدار و انگشتنما، #مشهور و #معروف
▫️نشست: جای نشستن، سرا، خانه
▪️همکام: دارای آرزو و #ایدهآل بودن
▫️یارمند: دوست، #معاون و کمک
▪️یخچه: ژاله، تگرگ
📖 به کوشش:
- صادق رضازاده شفق: فرهنگ شاهنامه
- عبدالحسین نوشین، فرهنگ واژههای دشوار شاهنامه
◽️برگرفته از تارنمای فرهنگستان زبان و ادب پارسی
◾️ @AdabSar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شاهنامه با آنچه در جهان بزرگ است برابری میکند و بزرگتر است. ادوارد کاول
«راز بزرگی و ماندگاری شاهنامه فردوسی»
سخنران: علیرضا قیامتی
فرستنده: جعفر جعفرزاده
#شاهنامه_فردوسی #شاهنامه #فردوسی
✨📚 @AdabSar
شاهنامه با آنچه در جهان بزرگ است برابری میکند و بزرگتر است. ادوارد کاول
«راز بزرگی و ماندگاری شاهنامه فردوسی»
سخنران: علیرضا قیامتی
فرستنده: جعفر جعفرزاده
#شاهنامه_فردوسی #شاهنامه #فردوسی
✨📚 @AdabSar
ادبسار
🔥 شهریورگان و افسانهی پایان یافتن پادشاهی اهریمن بر زمین 🔱 افسانهی شهریورگان بازگوی نبرد نخستین آدم روی زمین «گیومرت/گیومرتن» (کیومرث) با اهریمن است. در این افسانه گیومرت با یاری امشاسپند شهریور بر اهریمن پیروز شده و دوران پیروزی و شهریاری آدمیان بر زمین…
🔥 شهریورگان جشنی در ستایش داد و دهش
🍃🍂 شهریورگان در افسانهها زمانی است که امشاسپند شهریور یا شهریاری شایسته با «سروَه» یا «سئوروَ» که دیو شهریاری بد و ستمکار بود به ستیز برخاست. شهریورگان با کشاورزی نیز در پیوند بود و با آغاز برداشت پاییزی فراوردههای کشاورزی همزمان میشد. از اینرو گمان میرود که یکی از آیینهای شهریورگان، داد و دَهِش میان مردم بود.
🍃🍂 #فردوسی در #شاهنامه دربارهی داد و دهش سروده است:
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز انبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی
🍃🍂 ایرانیان در جشن شهریورگان پس از نیایش اهورامزدا و دادن خوراک به تهیدستان، برای شادباشگویی نزد پادشاه میرفتند. همچنین توپال(فلز)های کهنه را از انبارها بیرون آورده و سپید و نو میکردند. سپس به شادی و پایکوبی میپرداختند. از آنجا که شهریورگان یکی از جشنهای آتش در ایران بود، آتشافروختن نیز از آیینهای همیشگی آن بود.
🍃🍂 در سدههای دیرتر زنان ایرانی نیمتنه(جلیقه)هایی داشتند که روی آن دانگ (سکه) دوخته و آذین شده بود و در این روز آن را بر تن میکردند. گفته میشود دانگ در هفتسین نوروزی برای «سین» داشتن سکه نیست. دانگ نماد امشاسپند شهریور در هفتسین است، چرا که این امشاسپند نگهبان توپالهای جهان بود.
🍃🍂 همزمان با روز شهریورگان روز جشن بمو و گرامیداشت جان سپردن مانی پیامبر کیش مزدیسنا در میان مانویان برگزار میشد.
🍃🍂 امروز در برخی از شهرهای کویری و گرم چون یزد و کرمان جشن شهریورگان را گرامی میدارند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_شهریورگان #شهریورگان #آذرجشن
📚 بنمایهها:
۱- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر استوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
۲- جشنها و آیینهای ایرانی #منصوره_میرفتاح
🔥 @AdabSar
🍃🍂 شهریورگان در افسانهها زمانی است که امشاسپند شهریور یا شهریاری شایسته با «سروَه» یا «سئوروَ» که دیو شهریاری بد و ستمکار بود به ستیز برخاست. شهریورگان با کشاورزی نیز در پیوند بود و با آغاز برداشت پاییزی فراوردههای کشاورزی همزمان میشد. از اینرو گمان میرود که یکی از آیینهای شهریورگان، داد و دَهِش میان مردم بود.
🍃🍂 #فردوسی در #شاهنامه دربارهی داد و دهش سروده است:
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز انبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی
🍃🍂 ایرانیان در جشن شهریورگان پس از نیایش اهورامزدا و دادن خوراک به تهیدستان، برای شادباشگویی نزد پادشاه میرفتند. همچنین توپال(فلز)های کهنه را از انبارها بیرون آورده و سپید و نو میکردند. سپس به شادی و پایکوبی میپرداختند. از آنجا که شهریورگان یکی از جشنهای آتش در ایران بود، آتشافروختن نیز از آیینهای همیشگی آن بود.
🍃🍂 در سدههای دیرتر زنان ایرانی نیمتنه(جلیقه)هایی داشتند که روی آن دانگ (سکه) دوخته و آذین شده بود و در این روز آن را بر تن میکردند. گفته میشود دانگ در هفتسین نوروزی برای «سین» داشتن سکه نیست. دانگ نماد امشاسپند شهریور در هفتسین است، چرا که این امشاسپند نگهبان توپالهای جهان بود.
🍃🍂 همزمان با روز شهریورگان روز جشن بمو و گرامیداشت جان سپردن مانی پیامبر کیش مزدیسنا در میان مانویان برگزار میشد.
🍃🍂 امروز در برخی از شهرهای کویری و گرم چون یزد و کرمان جشن شهریورگان را گرامی میدارند.
✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_شهریورگان #شهریورگان #آذرجشن
📚 بنمایهها:
۱- جشنها و آیینهای ایرانی با تکیه بر استوره و مردمشناسی #حسام_الدین_مهدوی
۲- جشنها و آیینهای ایرانی #منصوره_میرفتاح
🔥 @AdabSar
چنان رو که پُرسند روزِ شمار
نپیچی سر از شرمِ پروردْگار
به داد و دهش گیتی آباد دار
دلِ زیردستانِ خود شاد دار
که بر کس نمانَد جَهان جاوْدان
نَه بر تاجْدار و نَه بر موبَدان
تو از چرخِ گردان مدان این ستَم
چُن از باد خیزی گذاری به دَم
#شاهنامه_فردوسی
و نوید فردوسی اینکه:
زمانه به یک سان ندارد درنگ
گهی شهدونوشست و گاهی شرنگ
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
نپیچی سر از شرمِ پروردْگار
به داد و دهش گیتی آباد دار
دلِ زیردستانِ خود شاد دار
که بر کس نمانَد جَهان جاوْدان
نَه بر تاجْدار و نَه بر موبَدان
تو از چرخِ گردان مدان این ستَم
چُن از باد خیزی گذاری به دَم
#شاهنامه_فردوسی
و نوید فردوسی اینکه:
زمانه به یک سان ندارد درنگ
گهی شهدونوشست و گاهی شرنگ
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
چنین بود تا بود چرخِ بلند
به انْدُه چه داری دلت را نژند
چه گویی چه جویی چه شاید بُدَن
بر این داستانی نشاید زدن
روانت گر از آزْ فرتوت نیست
نشستِ تو جز تنگتابوت نیست
اگر مرگ دارد چنین طبعِ گرگ
پر از می یکی جام خواهم بزرگ
#شاهنامه_فردوسی
امید که:
همیشه روان تو تابنده باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
به انْدُه چه داری دلت را نژند
چه گویی چه جویی چه شاید بُدَن
بر این داستانی نشاید زدن
روانت گر از آزْ فرتوت نیست
نشستِ تو جز تنگتابوت نیست
اگر مرگ دارد چنین طبعِ گرگ
پر از می یکی جام خواهم بزرگ
#شاهنامه_فردوسی
امید که:
همیشه روان تو تابنده باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
به فرهنگ یازد کسی کش خرَد
بوَد روشن و مردمی پرورَد
سرِ مردمی بردباری بوَد
چو تندی کند تن به خواری بوَد
هر آنکس که گشت اِیْمِن او شاد شد
غم و رنجْ با اِیْمِنی باد شد
توانگرتر آن کو دلی راد داشت
درَم گِردکردنْ به دلْ باد داشت
#شاهنامه_فردوسی
امیدم این که:
همه نیکی اندر گمان تو باد
گزینش: ##جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
بوَد روشن و مردمی پرورَد
سرِ مردمی بردباری بوَد
چو تندی کند تن به خواری بوَد
هر آنکس که گشت اِیْمِن او شاد شد
غم و رنجْ با اِیْمِنی باد شد
توانگرتر آن کو دلی راد داشت
درَم گِردکردنْ به دلْ باد داشت
#شاهنامه_فردوسی
امیدم این که:
همه نیکی اندر گمان تو باد
گزینش: ##جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
اگر نیستت چیزْ لَختی بوَرز
که بیچیزْکس را ندارند ارز
مروّت نیابد که را چیز نیست
همان جاهْ نزدِ کسش نیز نیست
چو خشنود باشی تنْآسان شوی
وگر آز ورزیْ هراسان شوی
نه کوشیدنی کآن تن آرَد به رنج
روان را بپیچانَد از آزِ گنج
ز کارِ زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابیْ به دادْ آفرین
#شاهنامه_فردوسی
امید که در واپسین هفتهی پاییز:
همآوازِ تو بخت خندان بود
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
که بیچیزْکس را ندارند ارز
مروّت نیابد که را چیز نیست
همان جاهْ نزدِ کسش نیز نیست
چو خشنود باشی تنْآسان شوی
وگر آز ورزیْ هراسان شوی
نه کوشیدنی کآن تن آرَد به رنج
روان را بپیچانَد از آزِ گنج
ز کارِ زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابیْ به دادْ آفرین
#شاهنامه_فردوسی
امید که در واپسین هفتهی پاییز:
همآوازِ تو بخت خندان بود
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
چو خشنود داری جَهان را به داد
توانگر بمانی و از دادْ شاد
همه ایمنی باید و راستی
نباید به داداَندرون کاستی
چو شادی بکاهیْ بکاهد روان
خرَد گردد اندر میانْ ناتوان
و گر آز گیرد دلت را به چنگ
بمانَد روانت به کامِ نهنگ
چنینست آیینِ چرخِ روان
تواناست او گر تویی ناتوان
#شاهنامه_فردوسی
و پندِ پیرِ توس:
همیشه جَهان را به شادی گذار
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
توانگر بمانی و از دادْ شاد
همه ایمنی باید و راستی
نباید به داداَندرون کاستی
چو شادی بکاهیْ بکاهد روان
خرَد گردد اندر میانْ ناتوان
و گر آز گیرد دلت را به چنگ
بمانَد روانت به کامِ نهنگ
چنینست آیینِ چرخِ روان
تواناست او گر تویی ناتوان
#شاهنامه_فردوسی
و پندِ پیرِ توس:
همیشه جَهان را به شادی گذار
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
سرای سپنجی نمانَد به کس
تو را نیکُوی باد فریادرَس
به نیکی گراییم و فرمان کنیم
به داد و دهش دل گروگان کنیم
که خوبی و زشتی ز ما یادگار
بمانَد تو جز تخمِ نیکی مکار
جَهان را چنینست آیین و سان
همیشه به ما راز او نارَسان
#شاهنامه_فردوسی
امید که همواره:
خرَد بادمان بهره و دادْ رای
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
تو را نیکُوی باد فریادرَس
به نیکی گراییم و فرمان کنیم
به داد و دهش دل گروگان کنیم
که خوبی و زشتی ز ما یادگار
بمانَد تو جز تخمِ نیکی مکار
جَهان را چنینست آیین و سان
همیشه به ما راز او نارَسان
#شاهنامه_فردوسی
امید که همواره:
خرَد بادمان بهره و دادْ رای
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍷جشن سیرسور و افسانهی مرگ جمشیدشاه
🧄 ماه دی در ایران باستان جشنهای پرشماری داشت که یکی از آنها جشن بسیار کهن «سیرسور» یا «سیرشور» بود.
به گفتهی ابوریحان بیرونی و برخی دیگر از ایرانشناسان این جشن با سوگواری همگانی برای مرگ جمشیدشاه، پادشاه آرمانی ایران که به دست اهریمن کشته شد، پیوند داشت. نگر (توجه) داشته باشید که در روز سوگواری جمشیدشاه نیز مردم ایران آیینی داشتند که اندوه به آن راه نداشت.
🧄 گویا جشن سیرسور در «گوشروز» برابر با چهاردهم دیماه برگزار میشد. «گوش» نام روز چهاردهم از هر ماه باستانی بود.
در بنمایهها نوشته شده که در این روز مردم سیر میخوردند، آب انگور و می مینوشیدند، سیر و سبزیها را با گوشت میپختند و میخوردند تا با این کار زیانهای دیو یا اهریمن را از خود دور کنند و از اندوهی که پس از کشته شدن جمشید بر آنان رسیده بود خود را برهانند.
🧄 در افسانهها و همچنین داستانهای شاهنامهی فردوسی آمده است که در زمان جمشید مرگ، رنج، تنگدستی، سرما و گرما از ایران رخت بربست و وی بهترین شیوه را برای بهزیستی و شادکامی مردمان پدید آورد و روز بر تختنشستن جمشید نوروز نامیده شد. وی نزدیک به ۶۰۰سال بر ایران فرمانروایی کرد ولی در سدههای پایانی از راستی و راه یزدان سرپیچید و ناخرسندی و شورش در کشور پدید آمد. سپس جمشید ناگزیر از ایران گریخت و تاج و تخت به آژیدهاک (ضحاک) ماردوش رسید. جمشید ۱۰۰سال پنهان بود ولی در گوشروز از دیماه آژیدهاک وی را در دریای چین یافت و او را به دو نیم کرد. در این زمان جمشید ۷۰۰ساله بود.
چو این گفته شد فر یزدان ازوی
بگشت و جهان شد پر از گفتوگوی
#شاهنامه #فردوسی
🧄 ایرانیان در این روز خوردن چربی را ناپسند میدانستند و همواره بیشرَوی (افراط) در خوردن چربی نکوهش میشد.
همچنین خوردن سیر پخته و خام و دیگر خوراکهای ویژهی این روز نشان از رویارویی با سرما و پیشگیری از بیماریها داشت. امروز هم سیر را گیاه تندرستی نامیدهاند. در داستانها آمده است که خوردن گوشت پس از زمان جمشیدشاه در میان ایرانیان رواگ (رواج) یافت.
🧄 در گوشروز از دیماه و روز جشن سیرسور فرستادن فرزندان به آموزشگاه و آموختن دانش و پیشه نیک شمرده میشد. همچنین اکنون در میان زرتشتیان چهار روز در ماه ویژهی گیاهخواری است که به این روزها نَـبُـر میگویند. یکی از این روزها گوشروز برابر با چهاردهم هر ماه است. نبر به چَم (معنی) سر نبریدن و کشتار نکردن جانوران است.
🧄 انجمن خوراک ایران به پاس این آیین باستانی روز چهاردهم دی را «روز میهنی خوراک» (روز ملی تغذیه) نامید. در چند سال گذشته در این روز برنامههایی برای بهبود خوراک و تندرستی برگزار شد.
🧄 دربارهی جشن خامخواری بخوانید:
t.me/AdabSar/20901
✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_سیرسور #دیگان #سیرسور
🧄 برگرفته از:
- آثارالباقیه «ابوریحان بیرونی»
- تارنمای «ایرانبوم»
- برهان قاطع «محمدحسین خلفتبریزی»
- فرهنگ نامهای شاهنامه «منصور رستگار فسایی»
🍷 @AdabSar
🧄 ماه دی در ایران باستان جشنهای پرشماری داشت که یکی از آنها جشن بسیار کهن «سیرسور» یا «سیرشور» بود.
به گفتهی ابوریحان بیرونی و برخی دیگر از ایرانشناسان این جشن با سوگواری همگانی برای مرگ جمشیدشاه، پادشاه آرمانی ایران که به دست اهریمن کشته شد، پیوند داشت. نگر (توجه) داشته باشید که در روز سوگواری جمشیدشاه نیز مردم ایران آیینی داشتند که اندوه به آن راه نداشت.
🧄 گویا جشن سیرسور در «گوشروز» برابر با چهاردهم دیماه برگزار میشد. «گوش» نام روز چهاردهم از هر ماه باستانی بود.
در بنمایهها نوشته شده که در این روز مردم سیر میخوردند، آب انگور و می مینوشیدند، سیر و سبزیها را با گوشت میپختند و میخوردند تا با این کار زیانهای دیو یا اهریمن را از خود دور کنند و از اندوهی که پس از کشته شدن جمشید بر آنان رسیده بود خود را برهانند.
🧄 در افسانهها و همچنین داستانهای شاهنامهی فردوسی آمده است که در زمان جمشید مرگ، رنج، تنگدستی، سرما و گرما از ایران رخت بربست و وی بهترین شیوه را برای بهزیستی و شادکامی مردمان پدید آورد و روز بر تختنشستن جمشید نوروز نامیده شد. وی نزدیک به ۶۰۰سال بر ایران فرمانروایی کرد ولی در سدههای پایانی از راستی و راه یزدان سرپیچید و ناخرسندی و شورش در کشور پدید آمد. سپس جمشید ناگزیر از ایران گریخت و تاج و تخت به آژیدهاک (ضحاک) ماردوش رسید. جمشید ۱۰۰سال پنهان بود ولی در گوشروز از دیماه آژیدهاک وی را در دریای چین یافت و او را به دو نیم کرد. در این زمان جمشید ۷۰۰ساله بود.
چو این گفته شد فر یزدان ازوی
بگشت و جهان شد پر از گفتوگوی
#شاهنامه #فردوسی
🧄 ایرانیان در این روز خوردن چربی را ناپسند میدانستند و همواره بیشرَوی (افراط) در خوردن چربی نکوهش میشد.
همچنین خوردن سیر پخته و خام و دیگر خوراکهای ویژهی این روز نشان از رویارویی با سرما و پیشگیری از بیماریها داشت. امروز هم سیر را گیاه تندرستی نامیدهاند. در داستانها آمده است که خوردن گوشت پس از زمان جمشیدشاه در میان ایرانیان رواگ (رواج) یافت.
🧄 در گوشروز از دیماه و روز جشن سیرسور فرستادن فرزندان به آموزشگاه و آموختن دانش و پیشه نیک شمرده میشد. همچنین اکنون در میان زرتشتیان چهار روز در ماه ویژهی گیاهخواری است که به این روزها نَـبُـر میگویند. یکی از این روزها گوشروز برابر با چهاردهم هر ماه است. نبر به چَم (معنی) سر نبریدن و کشتار نکردن جانوران است.
🧄 انجمن خوراک ایران به پاس این آیین باستانی روز چهاردهم دی را «روز میهنی خوراک» (روز ملی تغذیه) نامید. در چند سال گذشته در این روز برنامههایی برای بهبود خوراک و تندرستی برگزار شد.
🧄 دربارهی جشن خامخواری بخوانید:
t.me/AdabSar/20901
✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_سیرسور #دیگان #سیرسور
🧄 برگرفته از:
- آثارالباقیه «ابوریحان بیرونی»
- تارنمای «ایرانبوم»
- برهان قاطع «محمدحسین خلفتبریزی»
- فرهنگ نامهای شاهنامه «منصور رستگار فسایی»
🍷 @AdabSar
زمانه بر اینسان همیبگذَرَد
پیَش مردمِ آزوَر بشمَرَد
بنوش و بباز و بناز و ببخش
مکن روزْ بر تاج و بر تختْ دَخش
که ما را فزونی خرَد داد و شرم
جوانمردی و داد و آوازِ نرم
خردمندمرد اَر تو را دوست گشت
چنان دان که با تو ز یک پوست گشت
#شاهنامه_فردوسی
امید که هماره:
همه نوش بادا ز گیتیت بَهر
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
پیَش مردمِ آزوَر بشمَرَد
بنوش و بباز و بناز و ببخش
مکن روزْ بر تاج و بر تختْ دَخش
که ما را فزونی خرَد داد و شرم
جوانمردی و داد و آوازِ نرم
خردمندمرد اَر تو را دوست گشت
چنان دان که با تو ز یک پوست گشت
#شاهنامه_فردوسی
امید که هماره:
همه نوش بادا ز گیتیت بَهر
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
تو کَردارِ خوب از توانا شناس
خرَد نیزْ نزدیکِ دانا شناس
دلیری ز هشیاربودن بوَد
دلاور به جای ستودن بوَد
هر آنکس که بگریزد از کارکَرد
از او دور شد نام و ننگ و نبرد
چنان رو که پرسندْ پاسخ کنی
به پاسخگریْ روز فرخ کنی
#شاهنامه_فردوسی
امید که همواره:
تو را نیکوی باد فریادرَس
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
خرَد نیزْ نزدیکِ دانا شناس
دلیری ز هشیاربودن بوَد
دلاور به جای ستودن بوَد
هر آنکس که بگریزد از کارکَرد
از او دور شد نام و ننگ و نبرد
چنان رو که پرسندْ پاسخ کنی
به پاسخگریْ روز فرخ کنی
#شاهنامه_فردوسی
امید که همواره:
تو را نیکوی باد فریادرَس
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
سِتایش نیابد سرِ سِفلهْمرد
برِ سِفلگان تا توانی مگرد
همان نیز با مردِ بدخواه رای
اگر پندگیری به نیکی گرای
ز بخشش هرآنکس که جویَد سپاس
نخوانَدْش بخشنده یزدانشناس
ستاننده گر ناسپاسست نیز
سزد گر ندارد کس او را به چیز
#شاهنامه_فردوسی
امید که همواره:
ببارَدهمی بَر زمینْ مهرِ تو
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
برِ سِفلگان تا توانی مگرد
همان نیز با مردِ بدخواه رای
اگر پندگیری به نیکی گرای
ز بخشش هرآنکس که جویَد سپاس
نخوانَدْش بخشنده یزدانشناس
ستاننده گر ناسپاسست نیز
سزد گر ندارد کس او را به چیز
#شاهنامه_فردوسی
امید که همواره:
ببارَدهمی بَر زمینْ مهرِ تو
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
هراسان بوَد مردمِ سختْکار
که او را نباشد کسی دوستدار
وگر سستی آرَد به کار اندرون
نخوانَد ورا رایزن رهنمون
گر از کاهلان یار خواهی به کار
نباشی جهانجوی و مردمْشمار
نگر خویشتن را نداری بزرگ
وگر گاه یابی نگردی سترگ
#شاهنامه_فردوسی
در این هفته تنها میتوانم گفت:
درودت زِ من آفرین از سپهر
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
که او را نباشد کسی دوستدار
وگر سستی آرَد به کار اندرون
نخوانَد ورا رایزن رهنمون
گر از کاهلان یار خواهی به کار
نباشی جهانجوی و مردمْشمار
نگر خویشتن را نداری بزرگ
وگر گاه یابی نگردی سترگ
#شاهنامه_فردوسی
در این هفته تنها میتوانم گفت:
درودت زِ من آفرین از سپهر
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar