ادب‌سار
13.4K subscribers
4.82K photos
117 videos
20 files
813 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
Forwarded from ادب‌سار
💫

بَدان را بَد آید ز چرخ کبود
به نیکان همه نیکی آید فرود

مکن جز به نیکی گرایندگی
که در نیکنامی است پایندگی

#نظامی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
💫

لب از خنده‌ی خرمی در مَبند

غمین باش پنهان و پیدا بخند


#نظامی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
💫

به هر گردشی با سپهر بلند
ستیزه مبر تا نیابی گزند

بنه دل به هرچ آورد روزگار
مگردان سر از پند آموزگار

#نظامی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
💫

پرورده‌ی عشق¹ شد سرشتم
جز عشق مباد سرنوشتم

عشقی که چنین، به جای خود باد
چندانکه بود یکی به صد² باد

#نظامی
#چکامه_پارسی

۱=اِشغ
۲=سَد
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻اقامت= ماندن، ماندگاری، مانِش، بود و باش، باشِش، دِرَنگیدن
🔻اقامت کردن= ماندن، ماندگار شدن، جای گزیدن، زیستن، فروکشیدن، دِرَنگیدن
🔻اقامتگاه= کاژه(کازه)، نشستنگه، مانِشگاه، باشِشگاه، جای‌باش
🔻اقامتگاه موقت= سپنج
🔻اقامه= برپاداشتن، گزاردن، بجا آوردن
🔻مقیم= مانیشتَک، ماندگار، نشیننده، باشنده، جای گرفته
🔻مقیم شدن= ماندن، ماندگار شدن، جای گزیدن، زیستن، فروکشیدن
🔻مقیمان= ماندگاران، نشینندگان

نمونه:
🔺«نشستنگهی» زان میان بازجست
که دارد «نشیننده» را تندرست #نظامی

🔺که گیتی «سپنج» است و جاوید نیست
فری برتر از فر جمشید نیست #فردوسی

🔺گه چاشت چون بود روز دگر
بیامد برهمن ز «کازه» بِه‌دَر #اسدی

🔺به تماشای هرات رفت در نظرش خوش آمد، آنجا «فروکشید» (تاریخ گزیده)

🔺اجازه‌ی اقامت گرفت=
پروانه‌ی مانِش/ماندن گرفت

🔺اقامتش در قزوین طولانی شد=
باشِش‌اش/ماندنش در کاسپین به درازا کشید

🔺به ابرقو رفت و در آنجا مقیم شد=
به ابرکوه رفت و در آنجا ماندگار شد/ماند

🔺کسری در برجرد اقامت گزید=
خسرو در پیروزگرد دِرَنگید/جای گزید/ماندگار شد

🔺سال‌های آخر عمرش را در اصفهان اقامت داشت=
سال‌های پایانی زندگی‌اش را در اسپهان زیست

🔺برای اقامه‌ی صلات به مسجد رفت=
برای به‌جا آوردن نماز به مزگت رفت
برای خواندن نماز به مزگت رفت
برای نمازگزاردن به مزگت رفت


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#اقامت #اقامتگاه #اقامه #مقیم #مقیمان
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar

آب که آسایش جان‌ها در اوست
کشتی داند چه زیان‌ها در اوست

خانه‌ی پُر عیب شد این کارگاه
خود نکنی هیچ به عیبش نگاه

چشم فرو بسته‌‌ای از عیبِ خویش
عیبِ کسان را شده آیینه پیش

عیب‌نمایی مکن آیینه‌وار
تا نَشوی از نفسی عیب‌دار

یا به‌در افکن هنر از عیبِ خویش
یا بشِکن آینه‌ی غیبِ خویش

دیده ز عیب دگران کن فراز
صورت خود بین و در او عیب ساز

در همه چیزی هنر و عیب هست
عیب مبین تا هنر آری به دست

می‌نتوان یافت به شب در چراغ
در قفسِ روز توان دید زاغ

در پَرِ طاووس که زرپیکر است
سرزنش پای کجا درخَور است

زاغ که او را همه تن شد سیاه
دیده سپید است در او کن نگاه

#نظامی
@AdabSar
💫

مرا تا دل بود دلبر تو باشی

زجان بگذر که جان‌پرور تو باشی

#نظامی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🧡
زین پس تو و من و من تو زین پس

یک دل به میان ما دو تن بس

#نظامی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
چه کرد آن رهزن خونخواره‌ی من
جز آتش‌پاره‌ای درباره‌ی من

من اینک زنده او با یار دیگر
ز مهر انگیخته بازار دیگر!

#نظامی
#چکامه_پارسی
فرتور(عکس): بازار وکیل شیراز

💃🏻 @AdabSar
چو دریا مکن خو به تنهاخوری
که تلخ‌ست هرچ آن چو دریا خوری

به هر کس بده بهره چون آبِ جوی
که تا پیش‌میرت شود هر سبوی

#نظامی
#چکامه_پارسی

🏞 @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻مصلح = نیک‌نهاد، نیکخواه، نیکوکار، نیکوکننده، بِهساز، به‌اندیش، شاهیده، پارسای، نیکوکار، آشتی‌دهنده، شایسته

🔻مصلح شدن = آشتی‌دادن، سازگارکردن

🔻مصلحین = شاهیدگان، آشتی‌دهندگان

نمونه:
🔺مصلحان را نظرنواز شوم
مصلحت را به پیش باز شوم #نظامی =
پارسایان را نِگرنواز شوم
کارِ نیک را به پیشباز شوم

🔺نعنا مصلح ماست است =
نانوک بِهساز ماست است

🔺زیره مصلح برنج است =
زیره سازگارکننده‌ی برنگ است

🔺مصلحان حقیقی همیشه پیروزند =
شاهیدگان راستین همیشه پیروزند

#مجید_دری
#پارسی_پاک
#مصلح
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
در هزاره‌ی گذشته ادب‌وَران(ادیبان) بسیاری برای پاسداری از زبان پارسی کوشیدند. به دور از دادمندی(انصاف) است که زنده داشتن و بالندگی پارسی را تنها دستاورد کوشش چند اندیشمند و ادب‌مند(ادیب) بدانیم. در اینجا با نمونه‌هایی از واژه‌های پارسی که #نظامی_گنجوی در چامه‌های خود به‌کار برده است، آشنا می‌شویم. این واژه‌ها در نبیگ(کتاب) «گنجینه‌ی گنجه‌ای» چاپ و در تارنمای #فرهنگستان زبان و ادب پارسی هم‌رسانی شده است:


▫️اِستادگار: #خادم ، نگهبانی که ایستاده پاسبانی کند
▪️بخت‌گویی: #شانس و خوش‌شانسی، یاری بخت
▫️پیش‌خورد: #چاشنی_غذا ، #پیش_غذا
▪️جان‌درازی: #طول_عمر
▫️جهان‌درنگی: تاخیر جهان در انجام مقاصد
▪️شَه‌انگیز: کیش کردن شاه در بازی شترنگ(شطرنج)
▫️کَژمَژ زبان: کسی که #لکنت_زبان دارد ، کودکی که تازه زبان گشوده است
▪️نژاده: #اصیل

@AdabSar
برشی سراسر پارسی از گفتاورد (مناظره) خسرو و فرهاد
📗 «پنج گنج» #نظامی
🌱 ریزنگارنده (مینیاتوریست): #مجید_مهرگان


بگفت از دل شدی عاشق بدین‌سان؟
بگفت از دل تو می‌گویی من از جان

بگفتا عشق شیرین بر تو چون است؟
بگفت از جان شیرینم فزون است

بگفتا هر شبش بینی چو مهتاب؟
بگفت آری چو خواب آید، کجا خواب؟

بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک؟
بگفت آنگه که باشم خفته در خاک

بگفتا گر خرامی در سرایش؟
بگفت اندازم این سر زیر پایش

بگفتا گر کند چشم تو را ریش؟
بگفت این چشم دیگر دارمش پیش

بگفتا گر کسیش آرد فرا چنگ؟
بگفت آهن خورد ور خود بود سنگ

بگفتا گر نیابی سوی او راه؟
بگفت از دور شاید دید در ماه

بگفتا دوری از مه نیست در خور
بگفت آشفته از مه دور بهتر

بگفتا گر بخواهد هر چه داری؟
بگفت این از خدا خواهم به زاری

بگفتا گر به سر یابیش خوشنود؟
بگفت از گردن این وام افکنم زود

بگفت از عشق کارت سخت زار است
بگفت از عاشقی خوش‌تر چه کار است؟

بگفتا جان مده بس دل که با اوست
بگفتا دشمنند این هر دو بی‌دوست

🌿 #چکامه_پارسی
🍃 @AdabSar
آنچه او هم نو است و هم کهن است
سخن است و در این سخن سخن است

ز آفرینش نزاد مادر کن
هیچ فرزند خوبتر ز سخن

تا نگویی سخنوران مُردند
سر به آب سخن فرو بردند

چون بری نام هر کرا خواهی
سر برآرد ز آب چون ماهی

بنگر از هرچه آفرید خدای
تا ازو جز سخن چه ماند به‌جای

یادگاری کز آدمیزاد است
سخن است آن دگر همه باد است

#نظامی
#چکامه_پارسی

🌿 @AdabSar
همه کارها از فروبستگی
گشاید ولیکن به آهستگی

فروبستن کار در ره بود
گشایش در آن نیز ناگه بود

#نظامی
#چکامه_پارسی

🌠 @AdabSar
هرکه خود را چنانکه بود شناخت
تا ابد سر به زندگی افراخت

چون تو خود را شناختی به‌درست
نگذری گرچه بگذری ز نخست

#نظامی
#چکامه_پارسی

💡 @AdabSar
ز کم‌خوارگی کم شود رنج مرد
نه بسیار ماند آنکه بسیار خورد

همیشه لب مرد بسیارخوار
در آروغ بد باشد از ناگوار

چو شیران به اندک‌خوری خوی گیر
که بددل بود گاو بسیارشیر

#نظامی
#چکامه_پارسی

@AdabSar
به کار اندر آی این چه پژمردگی‌ست
که پایان بیکاری افسردگی‌ست

به دست کسان کان گوهر مکن
اگر زنده‌ای دست و پایی بزن

تورا دست و پای آن پرستشگرند
که تا نگذری از تو در نگذرند

پرستندگان گرچه داری هزار
پرستشگران را میفکن ز کار

#نظامی
#چکامه_پارسی

◻️◾️ @AdabSar
هر دم از این باغ بری می‌رسد
نغزتر از نغزتری می‌رسد

دشمن دانا که پیِ جان بود
بهتر از آن دوست که نادان بود

#نظامی
#چکامه_پارسی

🟡 @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻النگو= دستبند، دست‌آویز، دستیاره، دستینه، دستبانچه، بازوبند، دست‌آورنجن، دست‌برنجن، دست‌رنجن، دستانه، چوری(خراسانی)

نمونه:
🔺النگوهایش تماما از طلا بودند=
دست‌آویزهایش همه از زر بودند
همه‌ی دستانه‌هایش زرین بودند

🔺مسی کز وی مرا «دستینه» سازند
به از سیمی که در دستم گدازند #نظامی

🔺پیش آمد بعد سه روز آن زنش
پس نهاد آنجا دو «دست‌ابرنجن»ش #عطار

🔺ز دست این دل پر شیون خویش
همی پیچم چو «دست‌اورنجن» خویش #عطار


گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
#النگو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸