🌬☀️✨💫
@AdabSar
حلول...
وقتی در من حلول کرد
چو غنچه شکفتم
چو نسیم رها شدم
چو عقاب اوج گرفتم
و چو چمنزار در باد...
به رقص درآمدم.
#عبدالله_فیض_اللهی (کاسینی)
#دلنوشته
@AdabSar
🌬✨💫☀️
@AdabSar
حلول...
وقتی در من حلول کرد
چو غنچه شکفتم
چو نسیم رها شدم
چو عقاب اوج گرفتم
و چو چمنزار در باد...
به رقص درآمدم.
#عبدالله_فیض_اللهی (کاسینی)
#دلنوشته
@AdabSar
🌬✨💫☀️
⏳⌛️🕰⏰
@AdabSar
ساعت خسته...
زمآن سنگی و سنگین
میگذرد از شانهی زخمی ساعت دیواری؛
و پاندول
خسته از آمد و شد بیهوده.
خروس پیر بر بلندای ساعت پیر
و ذهن ساعت پیر
خسته از شمارش تکراری لحظهها
چه بی محابا میکوبد اینک زمان
پتک بر گردهی ساعت خسته!
اینک شفق در خون
و خروس بر بلندا:
قوقولی قوقو.
بخواب ای خسته
بخواب و اینک زمآن را
از ذهن خستهات
بر زمین بگذار
بخواب ای خسته...
#عبدالله_فیض_اللهی (کاسینی)
#شعر_ایران
@AdabSar
🌑🌓🌗🌕
@AdabSar
ساعت خسته...
زمآن سنگی و سنگین
میگذرد از شانهی زخمی ساعت دیواری؛
و پاندول
خسته از آمد و شد بیهوده.
خروس پیر بر بلندای ساعت پیر
و ذهن ساعت پیر
خسته از شمارش تکراری لحظهها
چه بی محابا میکوبد اینک زمان
پتک بر گردهی ساعت خسته!
اینک شفق در خون
و خروس بر بلندا:
قوقولی قوقو.
بخواب ای خسته
بخواب و اینک زمآن را
از ذهن خستهات
بر زمین بگذار
بخواب ای خسته...
#عبدالله_فیض_اللهی (کاسینی)
#شعر_ایران
@AdabSar
🌑🌓🌗🌕
🍃🌾🍂🌿
@AdabSar
به نام...
به نام او که نه فقط میخندد
که درد را میشناسد
که نه فقط سخن میگوید
که با گوش جان میشنود
به نام او که نه فقط میاندیشد
که اهل حال و شوق و ذوقست
که نه فقط اهل فنست
که جانش را با گل و شعر و ساز کوک میکند
که نه فقط تصور میکند
که آرمانگراست
به نام او که هم میکشد و هم عشق میورزد
هم به بند میکشد
هم فدایی آزادیست
به نام او که درد میکشد
اما میخندد
او که تاولهای دلش میسوزد
اما همواره عاشقست
به نام او که میخچههای روحش درد دارد
اما نوازشگر روحهای دردمندست
او که عقابسان
از قفس تنگ بدن
اوج را مینگرد
او که از زندان تاریک تن
خاطرات آزادی را مرور میکند
به نام جمع اضداد؛
خدای عشق و خدای نفرت
کوه صبر و کوه درد
او که در معبد تنهایی اوج میگیرد
او که در جمع، تنها نفس میکشد
او که هم شور است و شر
هم خوب ست و نیک
او که نه فرشتهست و نه ابلیس
او که انسانست!
به نام خودم...
#عبدالله_فیض_اللهی (کاسینی)
#شعر_ایران
@AdabSar
🍃🌾🍂🌿
@AdabSar
به نام...
به نام او که نه فقط میخندد
که درد را میشناسد
که نه فقط سخن میگوید
که با گوش جان میشنود
به نام او که نه فقط میاندیشد
که اهل حال و شوق و ذوقست
که نه فقط اهل فنست
که جانش را با گل و شعر و ساز کوک میکند
که نه فقط تصور میکند
که آرمانگراست
به نام او که هم میکشد و هم عشق میورزد
هم به بند میکشد
هم فدایی آزادیست
به نام او که درد میکشد
اما میخندد
او که تاولهای دلش میسوزد
اما همواره عاشقست
به نام او که میخچههای روحش درد دارد
اما نوازشگر روحهای دردمندست
او که عقابسان
از قفس تنگ بدن
اوج را مینگرد
او که از زندان تاریک تن
خاطرات آزادی را مرور میکند
به نام جمع اضداد؛
خدای عشق و خدای نفرت
کوه صبر و کوه درد
او که در معبد تنهایی اوج میگیرد
او که در جمع، تنها نفس میکشد
او که هم شور است و شر
هم خوب ست و نیک
او که نه فرشتهست و نه ابلیس
او که انسانست!
به نام خودم...
#عبدالله_فیض_اللهی (کاسینی)
#شعر_ایران
@AdabSar
🍃🌾🍂🌿