This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گروهی از هنرمندان نیشابوری تصنیف «آتش جاودان» را به مناسبت صد و بیستمین سالگرد تولد قمرالملوک وزیری، خواننده سرشناس آواز ایرانی در آرامگاه عطار نیشابوری اجرا کردند.
تصنیف «آتش جاودان» یا «آتش دل» بنابر شرح مرتضی نیداوود، آهنگساز این قطعه در سال ۱۳۱۵ و بر شعری از حسین پژمان بختیاری در مایه دشتی ساخته شد و قمرالملوک وزیری آن را خواند.
independentpersian
@AmirTaheri4
تصنیف «آتش جاودان» یا «آتش دل» بنابر شرح مرتضی نیداوود، آهنگساز این قطعه در سال ۱۳۱۵ و بر شعری از حسین پژمان بختیاری در مایه دشتی ساخته شد و قمرالملوک وزیری آن را خواند.
independentpersian
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمد خاکپور، بازیکن پیشکسوت فوتبال ایران، در گفتوگویی با برنامه «فوتبال ۳۶۰» با نگاهی امیدوارانه به آینده کشور گفت: «من امید را میبینم. من همیشه اعتقادم این است که نور بر تاریکی پیروز میشود.»
چندی پیش نیز علی دایی در ویدئویی مشابه، بر همین باور تأکید کرده بود.
«نور بر تاریکی پیروز است» عبارتی است که شهبانو فرح پهلوی همواره در پایان پیامهای خود میآورد.
محمد خاکپور چند ماه پیش در ورزشگاه آزادی تهران در برنامه زنده صدا و سیما گفته بود: «شخصی ۵۰ سال قبل که میهنش را دوست داشت این ورزشگاه را ساخت و باعث آبروی ما شد، اما مسئولان جمهوری اسلامی در چند دهه گذشته نتوانستند از آن حراست و نگهداری کنند».
independentpersian
@AmirTaheri4
چندی پیش نیز علی دایی در ویدئویی مشابه، بر همین باور تأکید کرده بود.
«نور بر تاریکی پیروز است» عبارتی است که شهبانو فرح پهلوی همواره در پایان پیامهای خود میآورد.
محمد خاکپور چند ماه پیش در ورزشگاه آزادی تهران در برنامه زنده صدا و سیما گفته بود: «شخصی ۵۰ سال قبل که میهنش را دوست داشت این ورزشگاه را ساخت و باعث آبروی ما شد، اما مسئولان جمهوری اسلامی در چند دهه گذشته نتوانستند از آن حراست و نگهداری کنند».
independentpersian
@AmirTaheri4
لیبرال دموکراسی
امیر طاهری
حراج هلندی «عمو» اوجالان
adminفروردین ۱۵, ۱۴۰۴۰
کردستان
کردستان
در حراج، آنطور که همه میشناسند، فروشنده کالایی را با قیمت پایین عرضه میکند و مشتریان احتمالی با افزایش آن، قیمت نهایی را تعیین میکنند. در حراج هلندی، فروشنده با قیمت بالا شروع میکند و مشتریان احتمالی با پایین آوردن پیدرپی آن، سرانجام پایینترین قیمت را به فروشنده تحمیل میکنند.
اصطلاح حراج هلندی را میتوان برای توصیف تجربه سیاسی، عبدالله اوجالان، رهبر تاریخی حزب کارگران کردستان ترکیه (پکاکا) به کاربرد. اوجالان که هوادارانش او را «آپو» به معنای «عمو» یا به قولی «پدر» میخوانند هفته گذشته با انتشار بیانیهای از زندان خواستار خلع سلاح رزمندگان پکاکا و انحلال حزب شد ــ پدری که نورچشمی خود را به گورستان میفرستد.
در یک فلاشبک تاریخی، اوجالان جوان را میبینیم که در آغاز دهه ۱۹۷۰ میلادی فعالیت سیاسی خود را در کنار گروهکهای چپگرایی آغاز کرد که ایدئولوژی را به ملاحظات قومی ترجیح میدهند. او هنوز در ۳۰ سالگی خود را عضوی از خانواده بزرگ ترکیه میداند و حتی نام پسرش را عثمان میگذارد؛ اما بهتدریج مخلوطی از مارکسیسمــاستالینیسم بدفهمیدهشده و فانتزیهای هویتی او را در مسیری تازه قرار میدهد که سرانجام به تأسیس پکاکا منجر میشود.
در این مخلوط یا کوکتل سیاسی، اوجالان یک طبقه کارگر خیالی کرد را در نقش پیشآهنگ انقلاب پرولتاریایی در ترکیه میبیند. برای او مهم نیست که مناطق کردنشین ترکیه اکثراً روستاییاند و پرولتاریا به معنای مارکسیستی آن حتی یک درصد از جمعیت را نیز تشکیل نمیدهد. از این مهمتر، هیچیک از ۴۵ عضو بنیانگذار پکاکا را نمیتوان کارگر یا پرولتاریا خواند؛ به عبارت دیگر، پکاکا حزب کارگران کردستان نیست، حزبی است برای کارگران کردستان به رهبری یک عده بچهپولدار یا بورژوا. از این گذشته، آپو هرگز روشن نمیکند که کردستان خیالیاش کجاست. او گاه از «همه کردها» سخن میگویدــ در ترکیه، سوریه، عراق، ایران، لبنان، ارمنستان و آذربایجان شوروی و البته بیش از دو میلیون کارگر کرد که در آن زمان در اروپای غربی کار میکردند. اوجالان اما گاهی کردستان را بر چند ایالت جنوب خاوری آسیای صغیر محدود میکند، در حالی که دستکم نیمی از اتباع کرد ترکیه خارج از آن محیط به سر میبرند. شهر استانبول بهتنهایی بیش از سه میلیون کرد را در برمیگیرد.
اوجالان برای گریز از این تضادها جنبه طبقاتی حزب نوبنیاد را تأکید میکند. پرولتاریای کرد رهبری پرولتاریای تمامی ترکیه را بر عهده میگیرد و با الهام از تجربه انقلاب اکتبر روسیه، یک نظام سوسیالیستی در سراسر آناتولی برقرار میکند؛ اما در اینجا نیز گفتمان «آپو» با مشکلات بزرگ روبرو میشود. اگر قرار است جامعه انسانی را بر اساس طبقات تقسیم کنیم، چه لزومی دارد که یک برچسب قومی به کار ببریم؟ از سوی دیگر، اگر قرار است انقلاب به رهبری طبقه کارگر داشته باشیم، چرا نباید کارگران ترک که بیش از ۹۵ درصد آن طبقه را تشکیل میدهند، در ایجاد دولت سوسیالیستی نقش رهبری داشته باشند؟
با شکست طرح تبدیل ترکیه به یک جمهوری سوسیالیستی به رهبری پکاکا و پس از درگیریهای خونین با دیگر گروههای کمونیست ترکیه، اوجالان و یارانش تصمیم گرفتند در حراج هلندی خود یک پله پایین بیایند و خواستار «استقلال» مناطق کردنشین ترکیه شوند؛ اما در این بخش از حراج هلندی نیز با مشکل روبرو شدند. نخست، دستکم ۴۰ درصد از اتباع کرد ترکیه در دیگر مناطق جمهوری آتاتورک به سر میبرند. دوم، مناطقی که اکراد در آن اکثریت دارند، غالباً زیر نفوذ گروههای دینی و مذهبیــ از جمله نقشبندیه و علویانــ قرار دارند و مارکسیسمــلنینیسم را چندان نمیپسندند.
بدیهی است که جمهوری ترکیه هرگز نمیتوانست تجزیه پیشنهادی را بپذیرد، بهویژه از آن رو که اکثریت اکراد ترکیه نیز چنین خواستی نداشتند.
حراج هلندی اوجالان پس از شکست طرح تجزیه، یک پله پایین آمد و خواستار نوعی فدرالیسم شد که در آن یک جمهوری کرد در کنار یک جمهوری ترک قرار میگیرد؛ اما بهزودی روشن شد که این طرح نیز خریداری ندارد. نخست، بدیهی است که هیئت حاکمه آنکارا حاضر نیست که جمهوری آتاتورک تجزیه شود. دوم، رهبران سنتی و ریشسفیدان مناطق کردنشین نیز محافظهکارتر از آن بودند که با طرح فدرالیسم به سوی آینده مجهول بروند.
اوجالان خوشبختانه آنقدر واقعبین بود که از شکست طرحهای انقلاب بلشویکی به رهبری پکاکا، استقلال مناطق کردنشین و فدرالیسم درس بگیرد؛ اما حراج هلندی خود را یک پله پایین آورد و خواستار خودمختاری، یعنی سیاستگذاری در امور محلی، شد؛ اما این طرح نیز بهسرعت شکست خورد، زیرا جمهوری ترکیه دارای یک نظام بسیار تمرکزگرا است.
@AmirTaheri4
امیر طاهری
حراج هلندی «عمو» اوجالان
adminفروردین ۱۵, ۱۴۰۴۰
کردستان
کردستان
در حراج، آنطور که همه میشناسند، فروشنده کالایی را با قیمت پایین عرضه میکند و مشتریان احتمالی با افزایش آن، قیمت نهایی را تعیین میکنند. در حراج هلندی، فروشنده با قیمت بالا شروع میکند و مشتریان احتمالی با پایین آوردن پیدرپی آن، سرانجام پایینترین قیمت را به فروشنده تحمیل میکنند.
اصطلاح حراج هلندی را میتوان برای توصیف تجربه سیاسی، عبدالله اوجالان، رهبر تاریخی حزب کارگران کردستان ترکیه (پکاکا) به کاربرد. اوجالان که هوادارانش او را «آپو» به معنای «عمو» یا به قولی «پدر» میخوانند هفته گذشته با انتشار بیانیهای از زندان خواستار خلع سلاح رزمندگان پکاکا و انحلال حزب شد ــ پدری که نورچشمی خود را به گورستان میفرستد.
در یک فلاشبک تاریخی، اوجالان جوان را میبینیم که در آغاز دهه ۱۹۷۰ میلادی فعالیت سیاسی خود را در کنار گروهکهای چپگرایی آغاز کرد که ایدئولوژی را به ملاحظات قومی ترجیح میدهند. او هنوز در ۳۰ سالگی خود را عضوی از خانواده بزرگ ترکیه میداند و حتی نام پسرش را عثمان میگذارد؛ اما بهتدریج مخلوطی از مارکسیسمــاستالینیسم بدفهمیدهشده و فانتزیهای هویتی او را در مسیری تازه قرار میدهد که سرانجام به تأسیس پکاکا منجر میشود.
در این مخلوط یا کوکتل سیاسی، اوجالان یک طبقه کارگر خیالی کرد را در نقش پیشآهنگ انقلاب پرولتاریایی در ترکیه میبیند. برای او مهم نیست که مناطق کردنشین ترکیه اکثراً روستاییاند و پرولتاریا به معنای مارکسیستی آن حتی یک درصد از جمعیت را نیز تشکیل نمیدهد. از این مهمتر، هیچیک از ۴۵ عضو بنیانگذار پکاکا را نمیتوان کارگر یا پرولتاریا خواند؛ به عبارت دیگر، پکاکا حزب کارگران کردستان نیست، حزبی است برای کارگران کردستان به رهبری یک عده بچهپولدار یا بورژوا. از این گذشته، آپو هرگز روشن نمیکند که کردستان خیالیاش کجاست. او گاه از «همه کردها» سخن میگویدــ در ترکیه، سوریه، عراق، ایران، لبنان، ارمنستان و آذربایجان شوروی و البته بیش از دو میلیون کارگر کرد که در آن زمان در اروپای غربی کار میکردند. اوجالان اما گاهی کردستان را بر چند ایالت جنوب خاوری آسیای صغیر محدود میکند، در حالی که دستکم نیمی از اتباع کرد ترکیه خارج از آن محیط به سر میبرند. شهر استانبول بهتنهایی بیش از سه میلیون کرد را در برمیگیرد.
اوجالان برای گریز از این تضادها جنبه طبقاتی حزب نوبنیاد را تأکید میکند. پرولتاریای کرد رهبری پرولتاریای تمامی ترکیه را بر عهده میگیرد و با الهام از تجربه انقلاب اکتبر روسیه، یک نظام سوسیالیستی در سراسر آناتولی برقرار میکند؛ اما در اینجا نیز گفتمان «آپو» با مشکلات بزرگ روبرو میشود. اگر قرار است جامعه انسانی را بر اساس طبقات تقسیم کنیم، چه لزومی دارد که یک برچسب قومی به کار ببریم؟ از سوی دیگر، اگر قرار است انقلاب به رهبری طبقه کارگر داشته باشیم، چرا نباید کارگران ترک که بیش از ۹۵ درصد آن طبقه را تشکیل میدهند، در ایجاد دولت سوسیالیستی نقش رهبری داشته باشند؟
با شکست طرح تبدیل ترکیه به یک جمهوری سوسیالیستی به رهبری پکاکا و پس از درگیریهای خونین با دیگر گروههای کمونیست ترکیه، اوجالان و یارانش تصمیم گرفتند در حراج هلندی خود یک پله پایین بیایند و خواستار «استقلال» مناطق کردنشین ترکیه شوند؛ اما در این بخش از حراج هلندی نیز با مشکل روبرو شدند. نخست، دستکم ۴۰ درصد از اتباع کرد ترکیه در دیگر مناطق جمهوری آتاتورک به سر میبرند. دوم، مناطقی که اکراد در آن اکثریت دارند، غالباً زیر نفوذ گروههای دینی و مذهبیــ از جمله نقشبندیه و علویانــ قرار دارند و مارکسیسمــلنینیسم را چندان نمیپسندند.
بدیهی است که جمهوری ترکیه هرگز نمیتوانست تجزیه پیشنهادی را بپذیرد، بهویژه از آن رو که اکثریت اکراد ترکیه نیز چنین خواستی نداشتند.
حراج هلندی اوجالان پس از شکست طرح تجزیه، یک پله پایین آمد و خواستار نوعی فدرالیسم شد که در آن یک جمهوری کرد در کنار یک جمهوری ترک قرار میگیرد؛ اما بهزودی روشن شد که این طرح نیز خریداری ندارد. نخست، بدیهی است که هیئت حاکمه آنکارا حاضر نیست که جمهوری آتاتورک تجزیه شود. دوم، رهبران سنتی و ریشسفیدان مناطق کردنشین نیز محافظهکارتر از آن بودند که با طرح فدرالیسم به سوی آینده مجهول بروند.
اوجالان خوشبختانه آنقدر واقعبین بود که از شکست طرحهای انقلاب بلشویکی به رهبری پکاکا، استقلال مناطق کردنشین و فدرالیسم درس بگیرد؛ اما حراج هلندی خود را یک پله پایین آورد و خواستار خودمختاری، یعنی سیاستگذاری در امور محلی، شد؛ اما این طرح نیز بهسرعت شکست خورد، زیرا جمهوری ترکیه دارای یک نظام بسیار تمرکزگرا است.
@AmirTaheri4
در همان حال، مناطق کردنشین هنوز پرسنل سیاسی و اداری لازم برای بر عهده گرفتن بخش مهمی از وظایف در دولت مرکزی را ندارند.
این بار نیز با شکست طرح خودمختاری اوجالان، البته با حفظ پرچم سرخ و ستارهسرخ خود، تخفیف دیگری عرضه کرد و خواستار خودگردانی اداری شد؛ عبارتی که مفهوم آن هرگز روشن نشد.
در تمام مدتی که حراج هلندی آپو ادامه داشت، پکاکا با الهام از شعار «تنها ره رهایی جنگ مسلحانه است» و این گفته مائو تسه تونگ که «قدرت از لوله تفنگ بیرون میآید»، به عملیات نظامی، در واقع تروریستی، خود ادامه داد. نخستین عملیات مسلحانه پکاکا در سال ۱۹۸۴ میلادی در دوران نخستوزیری تورگوت اوزال صورت گرفت و امروز بهعنوان نمونهای از وقتناشناسی سیاسی به شمار میآید. اوزال که از طریق خانواده مادری، خون کرد در رگها داشت، نخستین رهبر جمهوری ترکیه بود که پانترکیسم افراطی قشرهای حاکم در آنکارا را مضر میدانست و حاضر بود ملت ترکیه را به صورت دستهگلی مرکب از گلهای گوناگون در نظر بگیرد. در دو گفتگوی طولانی که با او داشتم، هم در جریان نبرد انتخاباتیاش، و هم در دوران نخستوزیری، اوزال از رفع تبعیض از گروههای قومی و مذهبی، حرکت به سوی اقتصاد بازار آزاد، تشویق بخش خصوصی و گسترش آزادی بیان سخن گفت و در عمل، نیز نشان داد که آن روشها را بر روش حکمرانی خودمدارانه ترجیح میدهد.
امیر طاهری
متأسفانه آپو با روشن کردن شعله یک جنگ داخلی، باعث شد که اوزال زیر فشار نظامیان و احزاب کمالیست، نهتنها در اجرای اصلاحات کلاچ بگیرد، بلکه در بعضی زمینهها دندهعقب بزند. اوزال دو حمله سال ۱۹۸۴ پکاکا را «توطئه مشتی راهزن» خواند و دست ارتش را برای سرکوب آنان باز گذاشت. بدینسان جنگی آغاز شد که نزدیک به چهار دهه با شدتوحدت متفاوت ادامه یافت. در این جنگ، دست کم ۴۰ هزار تن، غالباً روستاییان بیگناه کرد، کشته شدند. در حالی که شمار مجروحان و معلولان بیش از ۱۰۰ هزار تن ذکر میشود. دستکم ۲۰۰ روستای کرد به آتش کشیده شدند و دهها هزار ساکنانش آواره گردیدند. در همان حال، ناامنی ناشی از عملیات نظامی پکاکا سد بزرگی شد در برابر سرمایهگذاری در مناطق کردنشین که با مرزهای بسته یا نیمه بسته با ایران و اتحاد شوروی آن زمان از یک سو و درون زمین نیمهخالی آناطولی؟؟؟ سوی دیگر، از انزوای ژئوپلیتیکی رنج میبردند.
در سالهای پایانی قرن بیستم، مناطق کردنشین ترکیه پایگاهی شد برای احزاب اسلامگرا. در حالی که بلشویکهای پکاکا به عراق و سوریه و برای مدتی ایران کوچ کردند و به حملات خود از خاک آن سه کشور ادامه دادند. پکاکا مانند تمامی سازمانهای چریکی، سرانجام برای حفظ خود، تأمین هزینهها و حفظ نیروهای مسلح خود متکی شد به قدرتهای خارجی. سوریه در دوران حکومت خانواده اسد، عراق زیر سلطه حزب بعث، ایران زیر حکومت خمینیگرایان کمک کردند تا پکاکا زنده بماند؛ اما پکاکا در همان حال از کمکهای آمریکا و اسرائیل و لااقل تا سال ۱۹۸۸ اتحاد شوروی، نیز برخوردار بود.
با دوری از خاک ترکیه دستکم از ۲۰۱۵ میلادی، پکاکا برای تأمین هزینههای خود، به عملیات مافیایی در بسیار کشورها کشانده شد. بر اساس برآورد کریس کوچرا، نویسنده فرانسوی و کارشناس اکراد، پکاکا بهسرعت تبدیل شد به حزبی که زیر سلطه اکراد خارج از خاورمیانه قرار دارد. پایگاههای فکری، تبلیغاتی و مالی حزب در آلمان فدرالی، فرانسه و سوئد شکل گرفت و اکرادی که تبعه آن کشورها شده بودند، نقش مهمی در رهبری حزب یافتند.
سال گذشته، وزارت کشور عراق مدعی شد که اکثریت اعضای حزب پژاکــ شعبه پکاکای ایرانیــ در واقع اتباع کشورهای اروپایی هستند. در سوریه نیز اتباع اروپایی با اصل کردی نقش مهمی در رهبری شعبه پکاکا ــ زیر نام نیروهای دموکراتیک کردــ زیر کنترل ایالاتمتحده بر عهدهدارند.
نخستین بار نیست که پکاکا ــ که در اتحادیه اروپا بریتانیا و ایالاتمتحده جزو سازمانهای تروریستی قرارگرفته استــ انحلال خود را اعلام میکند. در سال ۲۰۰۳ پس از پیروزی حزب توسعه و عدالت رجب طیب اردوغان، بود که پکاکا با اعلام آتشبس و توقف فعالیتهای حزبی، بهنوعی در مسیر انحلال قرار گرفت. اردوغان که با به دست آوردن آراء مناطق کردنشین، توانسته بود به قدرت برسد، خواستار ادامه اصلاحاتی بود که نجمالدین اربکان، رهبر حزب «رفاه» اسلامی، در دوران نخستوزیری آغاز کرده بود؛ اصلاحاتی در مسیر عرضه آزادیهای فرهنگی به اکراد ترکیه. اربکان و پس از او اردوغان، کوشیدند تا با تکیه بر هویت دینیــ «همه ما مسلمانیم!»ــ پیام قومیــطبقاتی پکاکا را خنثی کنند و در این زمینه موفقیتهایی نیز داشتند. در دو دهه گذشته بسیاری از اکراد و نهتنها در ترکیه، بلکه در سوریه و عراق نیز با دوری از گفتمان چپگرا به سوی گفتمان اسلامی رفتهاند.
@AmirTaheri4
این بار نیز با شکست طرح خودمختاری اوجالان، البته با حفظ پرچم سرخ و ستارهسرخ خود، تخفیف دیگری عرضه کرد و خواستار خودگردانی اداری شد؛ عبارتی که مفهوم آن هرگز روشن نشد.
در تمام مدتی که حراج هلندی آپو ادامه داشت، پکاکا با الهام از شعار «تنها ره رهایی جنگ مسلحانه است» و این گفته مائو تسه تونگ که «قدرت از لوله تفنگ بیرون میآید»، به عملیات نظامی، در واقع تروریستی، خود ادامه داد. نخستین عملیات مسلحانه پکاکا در سال ۱۹۸۴ میلادی در دوران نخستوزیری تورگوت اوزال صورت گرفت و امروز بهعنوان نمونهای از وقتناشناسی سیاسی به شمار میآید. اوزال که از طریق خانواده مادری، خون کرد در رگها داشت، نخستین رهبر جمهوری ترکیه بود که پانترکیسم افراطی قشرهای حاکم در آنکارا را مضر میدانست و حاضر بود ملت ترکیه را به صورت دستهگلی مرکب از گلهای گوناگون در نظر بگیرد. در دو گفتگوی طولانی که با او داشتم، هم در جریان نبرد انتخاباتیاش، و هم در دوران نخستوزیری، اوزال از رفع تبعیض از گروههای قومی و مذهبی، حرکت به سوی اقتصاد بازار آزاد، تشویق بخش خصوصی و گسترش آزادی بیان سخن گفت و در عمل، نیز نشان داد که آن روشها را بر روش حکمرانی خودمدارانه ترجیح میدهد.
امیر طاهری
متأسفانه آپو با روشن کردن شعله یک جنگ داخلی، باعث شد که اوزال زیر فشار نظامیان و احزاب کمالیست، نهتنها در اجرای اصلاحات کلاچ بگیرد، بلکه در بعضی زمینهها دندهعقب بزند. اوزال دو حمله سال ۱۹۸۴ پکاکا را «توطئه مشتی راهزن» خواند و دست ارتش را برای سرکوب آنان باز گذاشت. بدینسان جنگی آغاز شد که نزدیک به چهار دهه با شدتوحدت متفاوت ادامه یافت. در این جنگ، دست کم ۴۰ هزار تن، غالباً روستاییان بیگناه کرد، کشته شدند. در حالی که شمار مجروحان و معلولان بیش از ۱۰۰ هزار تن ذکر میشود. دستکم ۲۰۰ روستای کرد به آتش کشیده شدند و دهها هزار ساکنانش آواره گردیدند. در همان حال، ناامنی ناشی از عملیات نظامی پکاکا سد بزرگی شد در برابر سرمایهگذاری در مناطق کردنشین که با مرزهای بسته یا نیمه بسته با ایران و اتحاد شوروی آن زمان از یک سو و درون زمین نیمهخالی آناطولی؟؟؟ سوی دیگر، از انزوای ژئوپلیتیکی رنج میبردند.
در سالهای پایانی قرن بیستم، مناطق کردنشین ترکیه پایگاهی شد برای احزاب اسلامگرا. در حالی که بلشویکهای پکاکا به عراق و سوریه و برای مدتی ایران کوچ کردند و به حملات خود از خاک آن سه کشور ادامه دادند. پکاکا مانند تمامی سازمانهای چریکی، سرانجام برای حفظ خود، تأمین هزینهها و حفظ نیروهای مسلح خود متکی شد به قدرتهای خارجی. سوریه در دوران حکومت خانواده اسد، عراق زیر سلطه حزب بعث، ایران زیر حکومت خمینیگرایان کمک کردند تا پکاکا زنده بماند؛ اما پکاکا در همان حال از کمکهای آمریکا و اسرائیل و لااقل تا سال ۱۹۸۸ اتحاد شوروی، نیز برخوردار بود.
با دوری از خاک ترکیه دستکم از ۲۰۱۵ میلادی، پکاکا برای تأمین هزینههای خود، به عملیات مافیایی در بسیار کشورها کشانده شد. بر اساس برآورد کریس کوچرا، نویسنده فرانسوی و کارشناس اکراد، پکاکا بهسرعت تبدیل شد به حزبی که زیر سلطه اکراد خارج از خاورمیانه قرار دارد. پایگاههای فکری، تبلیغاتی و مالی حزب در آلمان فدرالی، فرانسه و سوئد شکل گرفت و اکرادی که تبعه آن کشورها شده بودند، نقش مهمی در رهبری حزب یافتند.
سال گذشته، وزارت کشور عراق مدعی شد که اکثریت اعضای حزب پژاکــ شعبه پکاکای ایرانیــ در واقع اتباع کشورهای اروپایی هستند. در سوریه نیز اتباع اروپایی با اصل کردی نقش مهمی در رهبری شعبه پکاکا ــ زیر نام نیروهای دموکراتیک کردــ زیر کنترل ایالاتمتحده بر عهدهدارند.
نخستین بار نیست که پکاکا ــ که در اتحادیه اروپا بریتانیا و ایالاتمتحده جزو سازمانهای تروریستی قرارگرفته استــ انحلال خود را اعلام میکند. در سال ۲۰۰۳ پس از پیروزی حزب توسعه و عدالت رجب طیب اردوغان، بود که پکاکا با اعلام آتشبس و توقف فعالیتهای حزبی، بهنوعی در مسیر انحلال قرار گرفت. اردوغان که با به دست آوردن آراء مناطق کردنشین، توانسته بود به قدرت برسد، خواستار ادامه اصلاحاتی بود که نجمالدین اربکان، رهبر حزب «رفاه» اسلامی، در دوران نخستوزیری آغاز کرده بود؛ اصلاحاتی در مسیر عرضه آزادیهای فرهنگی به اکراد ترکیه. اربکان و پس از او اردوغان، کوشیدند تا با تکیه بر هویت دینیــ «همه ما مسلمانیم!»ــ پیام قومیــطبقاتی پکاکا را خنثی کنند و در این زمینه موفقیتهایی نیز داشتند. در دو دهه گذشته بسیاری از اکراد و نهتنها در ترکیه، بلکه در سوریه و عراق نیز با دوری از گفتمان چپگرا به سوی گفتمان اسلامی رفتهاند.
@AmirTaheri4
تازهترین مرحله از حراج هلندی آپو در شرایطی ارائه میشود که چند دهه خونریزی با بیش از ۳۰ میلیارد دلار هزینهــ مبلغی که ممکن بود صرف توسعه مناطق کردنشین شودــ نتیجهای جز کین و نفرت در بخشهای بزرگی از مردم ترکیه نداشته است.
اما آیا این واقع آخرین مرحله از حراج هلندی خونبار است؟ رهبران تبعیدی پکاکا در عراق اعلام کردهاند که توصیه آپو را میپذیرند، اما انحلال حزب را منوط کردهاند به تشکیل کنگره حزب به ریاست شخص اوجالان؛ اما اوجالان در زندان است و نشانهای از احتمال آزادی و سفرش به عراق دیده نمیشود. شعبه سوری پکاکا از سوی دیگر کوشیده است تا توصیه آپو را زیرسبیلی در کند. مظلوم عایدی، رهبر شاخه سوری پکاکا، میگوید ما نمیتوانیم در جنگ باشیم و خلع سلاح کنیم!
البته آینده بخش سوری پکاکا در واشینگتن تعیین خواهد شد، زیرا حکومت جدید پرزیدنت دونالد ترامپ علاقهای به درگیر ماندن در دعواهای پیچیده در سرزمینهای دوردست ندارد. اسرائیل نیز در شرایط کنونی سوریه، میتواند با دستباز عمل کند و نیازی به اکراد مسلح ندارد. سرنوشت بخش ایرانی پکاکا نیز نامعلوم است، زیرا دولت بغداد ظاهراً در پی بیرون راندن گروههای مسلح خارجی از خاک عراق است.
چگونگی اجرای آخرین مرحله از حراج هلندی آپو هنوز معلوم نیست. پکاکا سلاحهای خود را به چه مرجعی تحویل خواهد داد؟ دهها هزار رزمنده حرفهای که کار دیگری بلد نیستند، به کجا خواهند رفت؟ آیا صدها زندانی سیاسی کرد در ترکیه آزاد خواهند شد؟ آیا خود آپو از زندان بیرون خواهد آمد؟ و اگر بیرون آید، به دست انتقامجویان ترک کشته نخواهد شد؟
حراج هلندی آپو یک تراژدی بود و مانند همه تراژدیها، هیچ برندهای نداشت.
واقعیت این است که مناطق کردنشین ترکیه هنوز از نظر توسعه اقتصادی و اجتماعی در مقایسه با دیگر نقاط جمهوری عقبمانده به شمار میروند. این عقبماندگی البته بیشتر ناشی از دوری از بازارهای بزرگ داخلی و خارجی است؛ اما استقرار فضای امنیتی، بیتوجهی دولت مرکزی در آنکارا و کردستیزی گروههای پانترکیست را نیز نباید فراموش کرد. در سه دهه گذشته، بسیاری از تبعیضهایی که علیه اکراد ترکیه اعمال شد، برطرف شدهاند، اما هنوز تا رسیدن به برابری کامل شهروندی در مناطق کردنشین راه درازی در پیش است. با این حال، تازهترین حرکت عبدالله اوجالان همراه با ظهور رهبران تازهای در میان اکراد ــ رهبرانی که به دنبال انقلاب پرولتری، تجزیه و جنگ مسلحانه نیستند ــ امیدی تازه را برای پایان دادن به تراژدی موردبحث شکل میدهد.
@AmirTaheri4
اما آیا این واقع آخرین مرحله از حراج هلندی خونبار است؟ رهبران تبعیدی پکاکا در عراق اعلام کردهاند که توصیه آپو را میپذیرند، اما انحلال حزب را منوط کردهاند به تشکیل کنگره حزب به ریاست شخص اوجالان؛ اما اوجالان در زندان است و نشانهای از احتمال آزادی و سفرش به عراق دیده نمیشود. شعبه سوری پکاکا از سوی دیگر کوشیده است تا توصیه آپو را زیرسبیلی در کند. مظلوم عایدی، رهبر شاخه سوری پکاکا، میگوید ما نمیتوانیم در جنگ باشیم و خلع سلاح کنیم!
البته آینده بخش سوری پکاکا در واشینگتن تعیین خواهد شد، زیرا حکومت جدید پرزیدنت دونالد ترامپ علاقهای به درگیر ماندن در دعواهای پیچیده در سرزمینهای دوردست ندارد. اسرائیل نیز در شرایط کنونی سوریه، میتواند با دستباز عمل کند و نیازی به اکراد مسلح ندارد. سرنوشت بخش ایرانی پکاکا نیز نامعلوم است، زیرا دولت بغداد ظاهراً در پی بیرون راندن گروههای مسلح خارجی از خاک عراق است.
چگونگی اجرای آخرین مرحله از حراج هلندی آپو هنوز معلوم نیست. پکاکا سلاحهای خود را به چه مرجعی تحویل خواهد داد؟ دهها هزار رزمنده حرفهای که کار دیگری بلد نیستند، به کجا خواهند رفت؟ آیا صدها زندانی سیاسی کرد در ترکیه آزاد خواهند شد؟ آیا خود آپو از زندان بیرون خواهد آمد؟ و اگر بیرون آید، به دست انتقامجویان ترک کشته نخواهد شد؟
حراج هلندی آپو یک تراژدی بود و مانند همه تراژدیها، هیچ برندهای نداشت.
واقعیت این است که مناطق کردنشین ترکیه هنوز از نظر توسعه اقتصادی و اجتماعی در مقایسه با دیگر نقاط جمهوری عقبمانده به شمار میروند. این عقبماندگی البته بیشتر ناشی از دوری از بازارهای بزرگ داخلی و خارجی است؛ اما استقرار فضای امنیتی، بیتوجهی دولت مرکزی در آنکارا و کردستیزی گروههای پانترکیست را نیز نباید فراموش کرد. در سه دهه گذشته، بسیاری از تبعیضهایی که علیه اکراد ترکیه اعمال شد، برطرف شدهاند، اما هنوز تا رسیدن به برابری کامل شهروندی در مناطق کردنشین راه درازی در پیش است. با این حال، تازهترین حرکت عبدالله اوجالان همراه با ظهور رهبران تازهای در میان اکراد ــ رهبرانی که به دنبال انقلاب پرولتری، تجزیه و جنگ مسلحانه نیستند ــ امیدی تازه را برای پایان دادن به تراژدی موردبحث شکل میدهد.
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به نام نامی ایران،
خونِ کارونَت که در رگهایِ هامون است
چَشمِ البرزت که بَر پیچابِ جِیحون است
شادِگانَت، بَختِگانَت،آبگیرانَت
بیشه وُ لاتونُ مارگون، آبشارنَت
تنگهای بختیاریُ لُرِستانَت
برنووُ اسبُ زَنِ ایلِ کُهِستانَت
سیستانی، هُرمزی، گیلانی وُ خوزی
آذری، کرمانی وُ مردانِ نیمروزی
داغِ کردستان، دِلت را شَطِ خون کرده
تا بلوچستان، وطن را لاله گون کرده
شرقُ غربُ مردمانت جمله یک روحند
زیرِ بارِ تیغِ دشمن همچُنان کوهَند
روحِ ایران خسته وُ مجروحُ درماندهست
مردمانش را به سوی خویشتن خواندهست
ملت ما در میان درد میخندند
دستُ پایِ دیو را امسال میبندند
احسان قدیری ـ زندانی سیاسی و کنشگر
امید رنجبر ـ مبارز سیاسی
رضا قاراقی ـ وکیل
سعید دامور ـ دادخواه آبان
محمد دانیالی ـ زندانی سیاسی
محمد رضوانی ـ شاعر شعر و زندانی سیاسی
مسعود دامور ـ دادخواه آبان
Asghar Sepehri
@AmirTaheri4
خونِ کارونَت که در رگهایِ هامون است
چَشمِ البرزت که بَر پیچابِ جِیحون است
شادِگانَت، بَختِگانَت،آبگیرانَت
بیشه وُ لاتونُ مارگون، آبشارنَت
تنگهای بختیاریُ لُرِستانَت
برنووُ اسبُ زَنِ ایلِ کُهِستانَت
سیستانی، هُرمزی، گیلانی وُ خوزی
آذری، کرمانی وُ مردانِ نیمروزی
داغِ کردستان، دِلت را شَطِ خون کرده
تا بلوچستان، وطن را لاله گون کرده
شرقُ غربُ مردمانت جمله یک روحند
زیرِ بارِ تیغِ دشمن همچُنان کوهَند
روحِ ایران خسته وُ مجروحُ درماندهست
مردمانش را به سوی خویشتن خواندهست
ملت ما در میان درد میخندند
دستُ پایِ دیو را امسال میبندند
احسان قدیری ـ زندانی سیاسی و کنشگر
امید رنجبر ـ مبارز سیاسی
رضا قاراقی ـ وکیل
سعید دامور ـ دادخواه آبان
محمد دانیالی ـ زندانی سیاسی
محمد رضوانی ـ شاعر شعر و زندانی سیاسی
مسعود دامور ـ دادخواه آبان
Asghar Sepehri
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دخت قشقایی در تخت جمشید بعد از شصت سال این دکلمه را در ارگ با شکوه پارسه …
ایران …
خدا میداند چقدر دلتنگ ایران هستم نوروز برایم دلتنگی مطلق هست هرچند سعی میکنم به روی خود نیارم و حفظ روحیه کنم اما عجیب دلتنگ ایران میشم هر نوروز …
ایران جان آزادی و آبادی ات تنها آرزو ست.
#جاویدشاه
Bahar Bahari (@Bahar__Bahari)
@AmirTaheri4
ایران …
خدا میداند چقدر دلتنگ ایران هستم نوروز برایم دلتنگی مطلق هست هرچند سعی میکنم به روی خود نیارم و حفظ روحیه کنم اما عجیب دلتنگ ایران میشم هر نوروز …
ایران جان آزادی و آبادی ات تنها آرزو ست.
#جاویدشاه
Bahar Bahari (@Bahar__Bahari)
@AmirTaheri4
دم خروس آقای مصطفی مهر آئین !
در لینک زیر می شنوید :
https://youtu.be/AZoc0TvGLmg?si=-7YhPq-mNR4BzfNS
Jamshid Chalangi
@AmirTaheri4
در لینک زیر می شنوید :
https://youtu.be/AZoc0TvGLmg?si=-7YhPq-mNR4BzfNS
Jamshid Chalangi
@AmirTaheri4
مصطفی مهرآیین : «انقلابیون ۵۷ آزادیخواه بودند. فقط شور و شوق ناپختهای داشتند.»
شاید ما ناآگاه و بیسوادیم و درک نمیکنیم آنانکه در پی «دیکتاتوری پرولتاریا» و «جامعه بدون طبقه توحیدی» بودند، آزادیخواهی بودند. برویم کتاب بخوانیم!
Ehsan Ramezanian احسان رمضانیان
@AmirTaheri4
شاید ما ناآگاه و بیسوادیم و درک نمیکنیم آنانکه در پی «دیکتاتوری پرولتاریا» و «جامعه بدون طبقه توحیدی» بودند، آزادیخواهی بودند. برویم کتاب بخوانیم!
Ehsan Ramezanian احسان رمضانیان
@AmirTaheri4
X (formerly Twitter)
Ehsan Ramezanian احسان رمضانیان (@EhsanRamezanian) on X
مصطفی مهرآیین : «انقلابیون ۵۷ آزادیخواه بودند. فقط شور و شوق ناپختهای داشتند.»
شاید ما ناآگاه و بیسوادیم و درک نمیکنیم آنانکه در پی «دیکتاتوری پرولتاریا» و «جامعه بدون طبقه توحیدی» بودند، آزادیخواهی بودند. برویم کتاب بخوانیم!
شاید ما ناآگاه و بیسوادیم و درک نمیکنیم آنانکه در پی «دیکتاتوری پرولتاریا» و «جامعه بدون طبقه توحیدی» بودند، آزادیخواهی بودند. برویم کتاب بخوانیم!
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در این ویدیوی کمتر دیدهشده از فریدون فرخزاد، بیش از ۴۰ سال پیش او از هممیهنان میخواهد با هم متحد شوند و به کمک کسانی بشتابند که برایشان سخن میگویند و مبارزه میکنند.
اتاق خبر منوتو
@AmirTaheri4
اتاق خبر منوتو
@AmirTaheri4
براساس آمار وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، از ۲۹ اسفند ۱۴۰۳ تا ۱۴ فروردین ۱۴۰۴، نزدیک به ۵ میلیون نفر از اماکن تاریخی بازدید کردهاند.
تختجمشید (پارسه، پرسپولیس) با بیش از ۴۸۹ هزار بازدید، حافظیه و سعدیه در صدر محبوبترین مکانها قرار دارند.
با وجود این، کارشناسان میراث فرهنگی در کنار استقبال گسترده، نسبت به ازدحام و نبود مدیریت مناسب بازدیدها در برخی اماکن تاریخی هشدار دادهاند.
اتاق خبر منوتو
مردم دارن به اصل خود بر میگردن
فرهنگ ۲۵۰۰ ساله ایرانی رو هیچکس نمیتونه نابود کنه
Ali-bahoosh
@AmirTaheri4
تختجمشید (پارسه، پرسپولیس) با بیش از ۴۸۹ هزار بازدید، حافظیه و سعدیه در صدر محبوبترین مکانها قرار دارند.
با وجود این، کارشناسان میراث فرهنگی در کنار استقبال گسترده، نسبت به ازدحام و نبود مدیریت مناسب بازدیدها در برخی اماکن تاریخی هشدار دادهاند.
اتاق خبر منوتو
مردم دارن به اصل خود بر میگردن
فرهنگ ۲۵۰۰ ساله ایرانی رو هیچکس نمیتونه نابود کنه
Ali-bahoosh
@AmirTaheri4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☢️☢️☢️ هشدار:
این ویدیو برای ۳ فاسد و 《پانگرگ》 و 《پانبُز》 و 《پانشُتر》 حکم مواد رادیو اکتیو را دارد.
از ما گفتن
بشنوید از اسما تبریزی، گوهری از نسل شیک پاسارگادی
یاشاسین آذربایجان
#پاینده_ایران_و_ایرانی
#جاويدشاه
reza azarpoor
@AmirTaheri4
این ویدیو برای ۳ فاسد و 《پانگرگ》 و 《پانبُز》 و 《پانشُتر》 حکم مواد رادیو اکتیو را دارد.
از ما گفتن
بشنوید از اسما تبریزی، گوهری از نسل شیک پاسارگادی
یاشاسین آذربایجان
#پاینده_ایران_و_ایرانی
#جاويدشاه
reza azarpoor
@AmirTaheri4
کافی دشمن پهلوی باشی تا تو مدت کوتاهی وزارت اطلاعات از صداوسیما ببرتت ایران اینترنشنال
زیـــن الدیـــــن
@AmirTaheri4
زیـــن الدیـــــن
@AmirTaheri4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از بنبست تا سقوط، آیا جنگ در راه است؟ پاسخ بیپردهی امیر طاهری، این ویدئو را از دست ندهید!
امیر طاهری، روزنامهنگار ارشد، معتقد است که امکان توافق بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده وجود ندارد. او میگوید مشکلات جمهوری اسلامی با جهان خارج کاملاً روشن است و مسیر مذاکره در این شرایط بعید به نظر میرسد.
به گفته طاهری، در درون نظام افرادی هستند که خواهان مذاکرهاند، اما قدرت و توانایی پیشبرد آن را ندارند. حتی اگر مذاکراتی هم انجام شود، بیش از یک نمایش ظاهری نخواهد بود و به نتیجه ملموسی نخواهد رسید.
او تأکید میکند که خطر وقوع یک جنگ تمامعیار هم در شرایط فعلی مطرح نیست. مشکل اصلی ایران، گرفتار شدن در حکومتی است که به بنبست سیاسی و ساختاری رسیده است.
@AmirTaheri4
از بنبست تا سقوط، آیا جنگ در راه است؟ پاسخ بیپردهی امیر طاهری،…
از بنبست تا سقوط، آیا جنگ در راه است؟ پاسخ بیپردهی امیر طاهری، این ویدئو را از دست ندهید!
امیر طاهری، روزنامهنگار ارشد، معتقد است که امکان توافق بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده وجود ندارد. او میگوید مشکلات جمهوری اسلامی با جهان خارج کاملاً روشن است و مسیر مذاکره در این شرایط بعید به نظر میرسد.
به گفته طاهری، در درون نظام افرادی هستند که خواهان مذاکرهاند، اما قدرت و توانایی پیشبرد آن را ندارند. حتی اگر مذاکراتی هم انجام شود، بیش از یک نمایش ظاهری نخواهد بود و به نتیجه ملموسی نخواهد رسید.
او تأکید میکند که خطر وقوع یک جنگ تمامعیار هم در شرایط فعلی مطرح نیست. مشکل اصلی ایران، گرفتار شدن در حکومتی است که به بنبست سیاسی و ساختاری رسیده است.
نسخه صوتی
@AmirTaheri4
امیر طاهری، روزنامهنگار ارشد، معتقد است که امکان توافق بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده وجود ندارد. او میگوید مشکلات جمهوری اسلامی با جهان خارج کاملاً روشن است و مسیر مذاکره در این شرایط بعید به نظر میرسد.
به گفته طاهری، در درون نظام افرادی هستند که خواهان مذاکرهاند، اما قدرت و توانایی پیشبرد آن را ندارند. حتی اگر مذاکراتی هم انجام شود، بیش از یک نمایش ظاهری نخواهد بود و به نتیجه ملموسی نخواهد رسید.
او تأکید میکند که خطر وقوع یک جنگ تمامعیار هم در شرایط فعلی مطرح نیست. مشکل اصلی ایران، گرفتار شدن در حکومتی است که به بنبست سیاسی و ساختاری رسیده است.
نسخه صوتی
@AmirTaheri4
ایران در عصر نبرد جهانی هویتها
اسلام آن هم در اشکال ویژه ایرانیشده خود، جزئی از فرهنگ و تمدن اسلامی است
امیر طاهری
پنج شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۴ برابر با ۳ آوریل ۲۰۲۵ ۹:۰۰
ترکیبی از تصاویر تخت جمشید، نشان شیروخورشید، مسجد شاه اصفهان و نقشه جهان/ایندیپندنت فارسی-Canva
در یکی از آخرین کتابهای خود، فریدون هویدا، نویسنده و دیپلمات برجسته ایرانی، از مردی سخن میگوید که با یک زنگ تلفن شدید در نیمهشب از خواب میپرد. صدایی در تلفن از او میپرسد: «شما کی هستید؟» این پرسش قاعدتا میبایستی از تلفنکننده میشد. اما قهرمان یا ضدقهرمان «شبهای فئودال» را به فکر وامیدارد: واقعا کی هستم؟
بازیابی هویت یا خودشناسی امروز یکی از گفتمانهای روبهگسترش در مقیاس جهانی است. در ایالات متحده، گفتمان «دوباره آمریکا شدن» اکنون حتی در بخشهایی از حزب دموکرات شنونده دارد. یک نماینده مجلس آریزونا میگوید: «ما باید کمی هم به آنچه آمریکا بودن است، فکر کنیم.» در اروپا نیز روند تاکید بر هویت فرهنگی ملی در رقابت تنگاتنگ با پاناروپاییسم بوروکراتیک بروکسل قرار دارد. در چین کمونیست، گفتههای کنفوسیوس جای شعارهای مائو زدونگ را گرفته است. در هر یک از ۲۱ کشور عضو اتحادیه عرب مبحث فرهنگی ویژه بیش از ۱۰۰ سال پانعربیسم را به بایگانی فرستاده است. احمد عباس صالح نویسنده مصری تاکید کرده بود: از دید دیگران من یک عرب هستم، اما از دید خودم من یک مصری هستم!
در ایران خودمان، نیز علیرغم نزدیک به پنج دهه کوشش برای تحمیل هویتی جعلی زیر نام اسلام، ولایت فقیه، مقاومت و مبارزه با امپریالیسم (استکبار) هویت ایرانی با نیروی شگفتانگیز حضور خود را تاکید میکند. این تاکید همه آنانی را که به نام دین، طبقه، قوم، مرام و مصلحت میکوشیدند تا دکانهای خود را باز نگاه دارند، بهشدت نگران کرده است.
سید کمالالدین خرازی، مشاور راهبردی «رهبر»، از «تمدن چند هزار ساله ایران» سخن میگوید و روحیه جوانمردی و عیاری نیاکان ما را میستاید و ظاهرا خطاب به واشینگتن میگوید: فراموش نکنید که ایران همواره بوده و خواهد بود! به عبارت دیگر، ایران پیش از پیدایش اسلام دارای تمدنی ویژه بوده و از دید منطقی، بعد از اسلام نیز اگر بعدی باشد، تمدن ویژه خود را حفظ خواهد کرد.
در همان حال که بعضی «متفکران» نظام کنونی حاضر نیستند تغییر گفتمان در سطح جامعه را بپذیرند، کسانی هم هستند که خود را نگران از «گسست در پیوند فرهنگ ایرانی و اسلامی» معرفی میکنند. حجتالاسلام محمد حسین دیباجی از «توطئه برای بازگرداندن پهلویها» سخن میگوید و هشدار میدهد که جوانان ایرانی اکنون میگویند: ایکاش رضا شاه برگردد! بدینسان او نشان میدهد که هنوز ژرفای تغییر گفتمان در ایران را درک نکرده است و در چارچوب بسته دشمنی با خانواده پهلوی گرفتار است.
برخلاف حجتالاسلام دیباجی که «مشاور علمی رهبر» خوانده میشود، یک «مشاور عملی رهبر» دیگر به نام حجت الاسلام عباس نصیریفرد میکوشد تا فراتر از پهلویستیزی مبتذل بیندیشد. او در مقاله اخیر خود هشدار میدهد که ایجاد گسست در پیوند فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی کشور را تضعیف خواهد کرد. از دید او، «ایرانیان مردمانی فرهیخته و ژرفاندیشاند» و همین «ویژگی منحصربهفرد» باعث شد که تمدن اسلامی را بنیان نهندــ تمدنی که تجلی معرفت ایرانی و اسلامی شد. او از این نیز فراتر میرود و میگوید: آریایی بودن ناقض مسلمان بودن نیست!
این موضعگیری حجتالاسلام نشانه سردرگمی هیئت حاکمه کنونی در رویارویی با گفتمان ایرانی است. نصیریفرد از «فرهنگ» اسلامی و «تمدن» اسلامی سخن میگوید، اما اسلام فقط یک دین است، آن هم با بیشمار جلوههای گوناگون. فقط در انگلستان، بیش از ۳۰۰ فرقه و مسلک و مکتب اسلامی موجودیت رسمی دارند. این تنوع یا تشتت البته منحصر به اسلام نیست. کوشش برای تحمیل یک جلوه به یک دین همواره محکوم به شکست است زیرا دین مربوط میشود به اقتصاد و ایمان فرد. حتی در ادیانی که سازماندهی محکمی دارندــ مانند کلیسای کاتولیکــ تحمیل یک نسخه خاص کار آسانی نیست. این تحمیل در اسلام دشوارتر است، زیرا مسلمانانــ در همه انواع خودــ هرگز نتوانستند تشکیلاتی مانند کلیسای رم یا کلیسای رقیب آن به وجود آورند.
این ادعای حجتالاسلام که اسلام یک فرهنگ است، نیز ناپذیرفتنی است و به یک معنا تحقیر اسلام نیز هست، زیرا دین همواره خود را برتر از فرهنگ میداند.
از یک دید واقعبینانه میتوان گفت که اسلام نه فرهنگ است و نه تمدن و فقط یک دین است. اما بهعنوان یک دین در بسیار فرهنگها و تمدنهاــ حتی در سرزمینهایی که اکثریت مردم آن مسلمان نیستندــ حضور و سهم داشته است. به عبارت دیگر، اسلام آن هم در اشکال ویژه ایرانیشده خود، جزئی از فرهنگ و تمدن اسلامی است. ایران کل است و اسلام جزء.
@AmirTaheri4
اسلام آن هم در اشکال ویژه ایرانیشده خود، جزئی از فرهنگ و تمدن اسلامی است
امیر طاهری
پنج شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۴ برابر با ۳ آوریل ۲۰۲۵ ۹:۰۰
ترکیبی از تصاویر تخت جمشید، نشان شیروخورشید، مسجد شاه اصفهان و نقشه جهان/ایندیپندنت فارسی-Canva
در یکی از آخرین کتابهای خود، فریدون هویدا، نویسنده و دیپلمات برجسته ایرانی، از مردی سخن میگوید که با یک زنگ تلفن شدید در نیمهشب از خواب میپرد. صدایی در تلفن از او میپرسد: «شما کی هستید؟» این پرسش قاعدتا میبایستی از تلفنکننده میشد. اما قهرمان یا ضدقهرمان «شبهای فئودال» را به فکر وامیدارد: واقعا کی هستم؟
بازیابی هویت یا خودشناسی امروز یکی از گفتمانهای روبهگسترش در مقیاس جهانی است. در ایالات متحده، گفتمان «دوباره آمریکا شدن» اکنون حتی در بخشهایی از حزب دموکرات شنونده دارد. یک نماینده مجلس آریزونا میگوید: «ما باید کمی هم به آنچه آمریکا بودن است، فکر کنیم.» در اروپا نیز روند تاکید بر هویت فرهنگی ملی در رقابت تنگاتنگ با پاناروپاییسم بوروکراتیک بروکسل قرار دارد. در چین کمونیست، گفتههای کنفوسیوس جای شعارهای مائو زدونگ را گرفته است. در هر یک از ۲۱ کشور عضو اتحادیه عرب مبحث فرهنگی ویژه بیش از ۱۰۰ سال پانعربیسم را به بایگانی فرستاده است. احمد عباس صالح نویسنده مصری تاکید کرده بود: از دید دیگران من یک عرب هستم، اما از دید خودم من یک مصری هستم!
در ایران خودمان، نیز علیرغم نزدیک به پنج دهه کوشش برای تحمیل هویتی جعلی زیر نام اسلام، ولایت فقیه، مقاومت و مبارزه با امپریالیسم (استکبار) هویت ایرانی با نیروی شگفتانگیز حضور خود را تاکید میکند. این تاکید همه آنانی را که به نام دین، طبقه، قوم، مرام و مصلحت میکوشیدند تا دکانهای خود را باز نگاه دارند، بهشدت نگران کرده است.
سید کمالالدین خرازی، مشاور راهبردی «رهبر»، از «تمدن چند هزار ساله ایران» سخن میگوید و روحیه جوانمردی و عیاری نیاکان ما را میستاید و ظاهرا خطاب به واشینگتن میگوید: فراموش نکنید که ایران همواره بوده و خواهد بود! به عبارت دیگر، ایران پیش از پیدایش اسلام دارای تمدنی ویژه بوده و از دید منطقی، بعد از اسلام نیز اگر بعدی باشد، تمدن ویژه خود را حفظ خواهد کرد.
در همان حال که بعضی «متفکران» نظام کنونی حاضر نیستند تغییر گفتمان در سطح جامعه را بپذیرند، کسانی هم هستند که خود را نگران از «گسست در پیوند فرهنگ ایرانی و اسلامی» معرفی میکنند. حجتالاسلام محمد حسین دیباجی از «توطئه برای بازگرداندن پهلویها» سخن میگوید و هشدار میدهد که جوانان ایرانی اکنون میگویند: ایکاش رضا شاه برگردد! بدینسان او نشان میدهد که هنوز ژرفای تغییر گفتمان در ایران را درک نکرده است و در چارچوب بسته دشمنی با خانواده پهلوی گرفتار است.
برخلاف حجتالاسلام دیباجی که «مشاور علمی رهبر» خوانده میشود، یک «مشاور عملی رهبر» دیگر به نام حجت الاسلام عباس نصیریفرد میکوشد تا فراتر از پهلویستیزی مبتذل بیندیشد. او در مقاله اخیر خود هشدار میدهد که ایجاد گسست در پیوند فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی کشور را تضعیف خواهد کرد. از دید او، «ایرانیان مردمانی فرهیخته و ژرفاندیشاند» و همین «ویژگی منحصربهفرد» باعث شد که تمدن اسلامی را بنیان نهندــ تمدنی که تجلی معرفت ایرانی و اسلامی شد. او از این نیز فراتر میرود و میگوید: آریایی بودن ناقض مسلمان بودن نیست!
این موضعگیری حجتالاسلام نشانه سردرگمی هیئت حاکمه کنونی در رویارویی با گفتمان ایرانی است. نصیریفرد از «فرهنگ» اسلامی و «تمدن» اسلامی سخن میگوید، اما اسلام فقط یک دین است، آن هم با بیشمار جلوههای گوناگون. فقط در انگلستان، بیش از ۳۰۰ فرقه و مسلک و مکتب اسلامی موجودیت رسمی دارند. این تنوع یا تشتت البته منحصر به اسلام نیست. کوشش برای تحمیل یک جلوه به یک دین همواره محکوم به شکست است زیرا دین مربوط میشود به اقتصاد و ایمان فرد. حتی در ادیانی که سازماندهی محکمی دارندــ مانند کلیسای کاتولیکــ تحمیل یک نسخه خاص کار آسانی نیست. این تحمیل در اسلام دشوارتر است، زیرا مسلمانانــ در همه انواع خودــ هرگز نتوانستند تشکیلاتی مانند کلیسای رم یا کلیسای رقیب آن به وجود آورند.
این ادعای حجتالاسلام که اسلام یک فرهنگ است، نیز ناپذیرفتنی است و به یک معنا تحقیر اسلام نیز هست، زیرا دین همواره خود را برتر از فرهنگ میداند.
از یک دید واقعبینانه میتوان گفت که اسلام نه فرهنگ است و نه تمدن و فقط یک دین است. اما بهعنوان یک دین در بسیار فرهنگها و تمدنهاــ حتی در سرزمینهایی که اکثریت مردم آن مسلمان نیستندــ حضور و سهم داشته است. به عبارت دیگر، اسلام آن هم در اشکال ویژه ایرانیشده خود، جزئی از فرهنگ و تمدن اسلامی است. ایران کل است و اسلام جزء.
@AmirTaheri4
بدینسان اگر گسستی در کار باشدــ حتی در قلمرو فیزیکیــ مربوط به جزء است نه کل.
کوشش برای جدا کردن این جزء یعنی اسلام، از کل یعنی تمدن ایرانی، با «انقلاب» ۱۳۵۷ آغاز شد و در عنوان نظام جدیدــ یعنی جمهوری اسلامی ایرانــ متجلی گردید. آیتالله روحالله خمینی، رهبر «انقلاب»، در مصاحبه سال ۱۳۵۷ خود با «لوموند» گفت: «کمال مطلوب ما ایجاد یک دولت و حکومت اسلامی است.» و افزود: «در این زمینه تنها مرجع استناد برای ما زمان پیامبر (ص) و زمان امام علی است.»
میبینید که آقای خامنهای تمامی تاریخ ایران پیش از ۱۳۵۷ را دوران جاهلیت میداند و برخلاف حجتالاسلام نصیریفرد، چیزی به نام «فرهنگ و تمدن ایرانی» نمیشناسد.
از این جالبتر خمینی روی سه خلیفه اول اسلام خط قرمز میکشد. برای او اسلام در دوران محمد و علی خلاصه میشود تا برسد به خود او. خمینی برخلاف حجت الاسلام نصیریفرد، چیزی به نام «تمدن» یا «فرهنگ» اسلامی نمیشناسد که با فرهنگ و تمدن ایرانی تلفیق شده باشد.
آیتالله محمدعلی جاودان از این هم فراتر میرود. از دید او اسلام نه تمدن است و نه فرهنگ و در «اعتقاد عمیق و صمیمانه به ولایت فقیه» خلاصه میشود. او تاکید میکند که «اگر کسی ولایت فقیه را قبول نداشته باشد از همه مذاهب اسلام دور است!»
خبرنگار رسمی ایرنا که مقاله حجتالاسلام نصیریفرد را منتشر کرده است، برای تزیین آن، عکسی از تندیسهای تخت جمشید به کار برده است که در آن نمایندگان اقوام گوناگون شاهنشاهی هخامنشی برای ادای احترام به داریوش بزرگ صف کشیدهاند. پیام این تصویر روشن است: ایران پیش از اسلام یک شاهنشاهی بزرگ در مقیاس جهانی بود.
با این حال «رهبر عظیمالشان» یعنی آیتالله علی خامنهای با آنکه این روزها از لغت تازه یادگرفته خود «ملت» بهره میگیرد، همچنان خواستار انحلال هویت ایرانی در یک هویت اسلامی خیالی است. ایشان در سخنرانی عید فطر خود مدعی شد که «مجموعه دنیای اسلام یک خانواده است و دولتهای اسلامی باید با این نگاه فکر و عمل کنند.» معنای این گفته آقای خامنهای نفی وجود ایران بهعنوان یک ملت و تمدن و فرهنگ مستقل و ریشه در خویش است. اما سردرگمی «آقا» هنگامی روشن میشود که او تلویحا میپذیرد که چیزی به نام «امت اسلامی» وجود ندارد و میگوید: «باید امت اسلامی را به معنای واقعی تشکیل بدهیم!»
بیشتر بخوانید
«آقا» و «قلدر» و هویت ملی
وقتی آیتالله دست به دامان مصدق میشود
ایران: زمانی که جور دیگری بودیم
بدینسان میتوان پرسید: چگونه میشود چیزی را که وجود دارد و قابللمس است، یعنی ایران بهعنوان یک ملت با تمدن و فرهنگ ویژه خود، جزئی بدانیم، از چیزی که وجود ندارد و باید تشکیل شود، یعنی امت اسلامی؟
حجتالاسلام نصیریفرد باید بپذیرد اگر گسستی میان ایران و اسلام شکل گرفته است، مسئول آن آقایان خمینی و خامنهای و کروبیان گرداگرد آنان بوده و هستند. آنان بودند که نامهای بسیار شهرها، خیابانها، میدانها، پارکها و بنادر را عوض کردند تا با گذراندن نام تروریستهای عرب، انگلیسی و آمریکای جنوبی دشمنی خود را با تمدن و فرهنگ ایرانی تایید کنند.
خمینیگرایی یک نسخه منفی از تجربه معتزله است که با کنار کشیدن از اسلام خلافتی زمان خود کوشیدند تا فضای بسته اسلام ناب محمدی را اندکی بگشایند. اما اعتزال خمینیگرایان درست برعکس تجربه معتزله و در جهت بستن همان فضای محدود است. از دید خمینیگرایان، تمامی تاریخ به گفته دکتر حسن عبادی، معروف به «دکتر کیسینجر اسلام»، مجموعهای است از «شکست تجربههای تلخ».
آقای خامنهای در سخنرانی عید فطر خود، از «تجربه تلخ مشروطیت» و «تجربه تلخ ملی شدن نفت» سخن میگوید. «رهبر عظیمالشان» حتی از شیخ فضلالله نوری، مخالف شناختهشده مشروطه، فراتر میرود. نوری مخالف کل مشروطیت نبود، اما فکر میکرد نظام مشروطه میبایستی با مشروعه توام شود و در واقع زیر سلطه روحانیون شیعه قرار گیرد. فریدون آدمیت این گفته شیخ رسوفیل را نقل کرده است: «میدانستم اگر مشروطه نباشیم، از شر اجانب محفوظ نخواهیم ماند!» در نهضتی ملی شدن نفت نیز اکثریت روحانیون ایران هوادار نهضتی بودند که با اتحاد شاه، مجلس شورای ملی و تقریبا تمامی احزاب آن زمان شکل گرفت.
بی آنکه بخواهیم به عمق تاریخ و ورود اسلام به ایران بپردازیم، میتوان یادآور شد که روحانیون ایرانی، به جز آنان که عوامل امپراتوریهای روس و انگلیس بودند، هرگز ایران را «جزء» قلمداد نکردند و هرگز نکوشیدند تا برای برانداختن دکان سیاسی، کلیت تمدن و فرهنگ ایرانی را زیر سوال ببرند.
@AmirTaheri4
کوشش برای جدا کردن این جزء یعنی اسلام، از کل یعنی تمدن ایرانی، با «انقلاب» ۱۳۵۷ آغاز شد و در عنوان نظام جدیدــ یعنی جمهوری اسلامی ایرانــ متجلی گردید. آیتالله روحالله خمینی، رهبر «انقلاب»، در مصاحبه سال ۱۳۵۷ خود با «لوموند» گفت: «کمال مطلوب ما ایجاد یک دولت و حکومت اسلامی است.» و افزود: «در این زمینه تنها مرجع استناد برای ما زمان پیامبر (ص) و زمان امام علی است.»
میبینید که آقای خامنهای تمامی تاریخ ایران پیش از ۱۳۵۷ را دوران جاهلیت میداند و برخلاف حجتالاسلام نصیریفرد، چیزی به نام «فرهنگ و تمدن ایرانی» نمیشناسد.
از این جالبتر خمینی روی سه خلیفه اول اسلام خط قرمز میکشد. برای او اسلام در دوران محمد و علی خلاصه میشود تا برسد به خود او. خمینی برخلاف حجت الاسلام نصیریفرد، چیزی به نام «تمدن» یا «فرهنگ» اسلامی نمیشناسد که با فرهنگ و تمدن ایرانی تلفیق شده باشد.
آیتالله محمدعلی جاودان از این هم فراتر میرود. از دید او اسلام نه تمدن است و نه فرهنگ و در «اعتقاد عمیق و صمیمانه به ولایت فقیه» خلاصه میشود. او تاکید میکند که «اگر کسی ولایت فقیه را قبول نداشته باشد از همه مذاهب اسلام دور است!»
خبرنگار رسمی ایرنا که مقاله حجتالاسلام نصیریفرد را منتشر کرده است، برای تزیین آن، عکسی از تندیسهای تخت جمشید به کار برده است که در آن نمایندگان اقوام گوناگون شاهنشاهی هخامنشی برای ادای احترام به داریوش بزرگ صف کشیدهاند. پیام این تصویر روشن است: ایران پیش از اسلام یک شاهنشاهی بزرگ در مقیاس جهانی بود.
با این حال «رهبر عظیمالشان» یعنی آیتالله علی خامنهای با آنکه این روزها از لغت تازه یادگرفته خود «ملت» بهره میگیرد، همچنان خواستار انحلال هویت ایرانی در یک هویت اسلامی خیالی است. ایشان در سخنرانی عید فطر خود مدعی شد که «مجموعه دنیای اسلام یک خانواده است و دولتهای اسلامی باید با این نگاه فکر و عمل کنند.» معنای این گفته آقای خامنهای نفی وجود ایران بهعنوان یک ملت و تمدن و فرهنگ مستقل و ریشه در خویش است. اما سردرگمی «آقا» هنگامی روشن میشود که او تلویحا میپذیرد که چیزی به نام «امت اسلامی» وجود ندارد و میگوید: «باید امت اسلامی را به معنای واقعی تشکیل بدهیم!»
بیشتر بخوانید
«آقا» و «قلدر» و هویت ملی
وقتی آیتالله دست به دامان مصدق میشود
ایران: زمانی که جور دیگری بودیم
بدینسان میتوان پرسید: چگونه میشود چیزی را که وجود دارد و قابللمس است، یعنی ایران بهعنوان یک ملت با تمدن و فرهنگ ویژه خود، جزئی بدانیم، از چیزی که وجود ندارد و باید تشکیل شود، یعنی امت اسلامی؟
حجتالاسلام نصیریفرد باید بپذیرد اگر گسستی میان ایران و اسلام شکل گرفته است، مسئول آن آقایان خمینی و خامنهای و کروبیان گرداگرد آنان بوده و هستند. آنان بودند که نامهای بسیار شهرها، خیابانها، میدانها، پارکها و بنادر را عوض کردند تا با گذراندن نام تروریستهای عرب، انگلیسی و آمریکای جنوبی دشمنی خود را با تمدن و فرهنگ ایرانی تایید کنند.
خمینیگرایی یک نسخه منفی از تجربه معتزله است که با کنار کشیدن از اسلام خلافتی زمان خود کوشیدند تا فضای بسته اسلام ناب محمدی را اندکی بگشایند. اما اعتزال خمینیگرایان درست برعکس تجربه معتزله و در جهت بستن همان فضای محدود است. از دید خمینیگرایان، تمامی تاریخ به گفته دکتر حسن عبادی، معروف به «دکتر کیسینجر اسلام»، مجموعهای است از «شکست تجربههای تلخ».
آقای خامنهای در سخنرانی عید فطر خود، از «تجربه تلخ مشروطیت» و «تجربه تلخ ملی شدن نفت» سخن میگوید. «رهبر عظیمالشان» حتی از شیخ فضلالله نوری، مخالف شناختهشده مشروطه، فراتر میرود. نوری مخالف کل مشروطیت نبود، اما فکر میکرد نظام مشروطه میبایستی با مشروعه توام شود و در واقع زیر سلطه روحانیون شیعه قرار گیرد. فریدون آدمیت این گفته شیخ رسوفیل را نقل کرده است: «میدانستم اگر مشروطه نباشیم، از شر اجانب محفوظ نخواهیم ماند!» در نهضتی ملی شدن نفت نیز اکثریت روحانیون ایران هوادار نهضتی بودند که با اتحاد شاه، مجلس شورای ملی و تقریبا تمامی احزاب آن زمان شکل گرفت.
بی آنکه بخواهیم به عمق تاریخ و ورود اسلام به ایران بپردازیم، میتوان یادآور شد که روحانیون ایرانی، به جز آنان که عوامل امپراتوریهای روس و انگلیس بودند، هرگز ایران را «جزء» قلمداد نکردند و هرگز نکوشیدند تا برای برانداختن دکان سیاسی، کلیت تمدن و فرهنگ ایرانی را زیر سوال ببرند.
@AmirTaheri4
کسانی مانند سیدمحمد طباطبایی، شیخ هادی نجمآبادی، میرزا محمدحسین نایینی، ملا عبدالرسول کاشانی و بعد از آن ابوالقاسم اصفهانی و سیدحسین بروجردی میدانستند که هرگز نباید پای خود را از گلیم فقاهتی خود درازتر کنند، چه رسد به اینکه مانند آقایان خمینی و خامنهای، ایران را جزئی از یک کل خیالی به شمار آورند.
آقای خامنهای در یکی از دیدارهای خود با دانشجویان دستچین شده از این هم فراتر رفت و کل اسلام را در «مقاومت» خلاصه کرد. او یادآور این ابیات از ملکالشعرا بهار شد:
پایداری و استقامت میخ/ سزد ار عبرت بشر گردد
بر سرش هرچه بیشتر کوبند/ پایداریاش بیشتر گردد
آقای خامنهای باید بداند که انسان ایرانی میخ نیست که توی سرش بکوبند. آقای خامنهای مقاومت را که یک حالت انفعالی است، ارج مینهد. در حالی که تمدن و فرهنگ ایرانی با ابتکارعمل شکل گرفته است. ایرانی اگر انفعالی میبود، هرگز ممکن نبود بتواند درخشانترین تمدنها و یکی از غنیترین فرهنگهای جهان را بیافریند و برای سدههای متمادی حفظ کند و غنیتر سازد.
نیما یوشیج در یک شعر خود، خدا را نیز مجبور میکند که بپذیرد که گفتمان ایرانی در این شعر از زبان ملاصدرا با دیگر گفتمانها تفاوت دارد و نکاتی را در بر میگیرد که برای فاعل مایشاء نیز قابلفهم نیست.
آقایان خمینی و خامنهای با تنزل دادن این گفتمان به چند شعار مبتذل «مرگ بر آمریکا» و «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله» و «قدس از طریق کربلا» صدمات شدیدی به اسلام در نسخه شیعه اثنیعشری آن زدند. بدیهی است که نهتنها ایرانیان بلکه دیگر انسانها حاضر نیستند سقوط به این حد از ابتذال را بپذیرند. بدینسان گسل میان ایران و نسخه مخدوش اسلام نهتنها قابلدرک بلکه ضروری است. عکسالعمل تمدن و فرهنگ ایرانی به عنوان ارگانهای زنده و پوینده دفع این ویروس ویرانگر بوده است.
حجتالاسلام نصیریفرد و دیباجی میکوشند تا گفتمان ایرانی را به سطح یک ضدیت احساساتی مبتذل با اسلام تنزل دهند، به این امید که بخشی از هستی ما را که هنوز مومن است، علیه این گفتمان بشورانند. اما این ترفند نیز اکنون با شکست روبرو است. در بیش از چهار دهه مبارزه مردم ایران در راه حفظ هویت ملی خود، نه شعاری علیه اسلام داده شده و نه هیچ یک از هزاران مسجد و امامزاده در سراسر کشور مورد تعرض قرار گرفت. هر سال بیش از ۱۰ هزار مومن ایرانی برای حج اکبر به مکه میروند. بیش از دو میلیون مومن ایرانی هر سال راهی نجف و کربلا میشوند، بیآنکه با شماتت، چه رسد با عناد هممیهنان خود روبرو شوند.
خلاصه کنیم. آنچه امروز در ایران مطرح است، دفع شر است. یعنی پایان دادن به گفتمانی که هم ایران را تحقیر میکند و هم اسلام را و خواستار بازگشت به شیوه زندگی ایرانی است که در طی سدههای متمادی انسان ایرانی را آفریده تمدن و فرهنگی کثرتگرا، مداراگرا و مهربان میشناخت.
آقای خامنهای در تازهترین افاضات خود ابراز نگرانی کرد که در سال جاری ممکن است با «فتنه» و «شرارت» روبرو شود. باید گفت: درست است. ایرانیان میهنپرست مصمماند که «فتنه و شرارت» کنند، زیرا کارد به استخوان رسیده است و میخ سر کوبیدهشده میخواهد از سوراخی که برایش تعیین کرده بودند، بیرون بیاید و تبدیل به چکش بشود.
«رهبر عظیمالشان» تهدید هم میکند: «اگر بخواهند در داخل کشور فتنه راه بیندازند، ملت جوابشان را خواهد داد!» ایشان نمیفرمایند کدام مجهول میخواهد فتنه راه بیندازد، زیرا میداند که این مجهول همان ملت است که باید جواب فتنه را بدهد؛ جوابی که جز «پاینده ایران» و «انحلال جمهوری اسلامی» نخواهد بود.
نظامی که ایران را به فقر گسترده، ویرانی زیستمحیطی، خشونت حکومتی، انزوای بینالمللی، انحطاط اجتماعی و رکود اقتصادی کشانده است، نمیتواند با کوشش برای برانگیختن مومنان علیه برادران و خواهران خود از سراشیبی تاریخی بیرون آید.
ایرانیان میخواهند به هویت ملی خود بازگردند زیرا خود را بازیافتهاند و دریافتهاند که «انقلاب» ۱۳۵۷ یکی از بزرگترین فجایع تاریخ میهنشان بود: هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش/ بازجوید روزگار وصل خویش.
@AmirTaheri4
آقای خامنهای در یکی از دیدارهای خود با دانشجویان دستچین شده از این هم فراتر رفت و کل اسلام را در «مقاومت» خلاصه کرد. او یادآور این ابیات از ملکالشعرا بهار شد:
پایداری و استقامت میخ/ سزد ار عبرت بشر گردد
بر سرش هرچه بیشتر کوبند/ پایداریاش بیشتر گردد
آقای خامنهای باید بداند که انسان ایرانی میخ نیست که توی سرش بکوبند. آقای خامنهای مقاومت را که یک حالت انفعالی است، ارج مینهد. در حالی که تمدن و فرهنگ ایرانی با ابتکارعمل شکل گرفته است. ایرانی اگر انفعالی میبود، هرگز ممکن نبود بتواند درخشانترین تمدنها و یکی از غنیترین فرهنگهای جهان را بیافریند و برای سدههای متمادی حفظ کند و غنیتر سازد.
نیما یوشیج در یک شعر خود، خدا را نیز مجبور میکند که بپذیرد که گفتمان ایرانی در این شعر از زبان ملاصدرا با دیگر گفتمانها تفاوت دارد و نکاتی را در بر میگیرد که برای فاعل مایشاء نیز قابلفهم نیست.
آقایان خمینی و خامنهای با تنزل دادن این گفتمان به چند شعار مبتذل «مرگ بر آمریکا» و «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله» و «قدس از طریق کربلا» صدمات شدیدی به اسلام در نسخه شیعه اثنیعشری آن زدند. بدیهی است که نهتنها ایرانیان بلکه دیگر انسانها حاضر نیستند سقوط به این حد از ابتذال را بپذیرند. بدینسان گسل میان ایران و نسخه مخدوش اسلام نهتنها قابلدرک بلکه ضروری است. عکسالعمل تمدن و فرهنگ ایرانی به عنوان ارگانهای زنده و پوینده دفع این ویروس ویرانگر بوده است.
حجتالاسلام نصیریفرد و دیباجی میکوشند تا گفتمان ایرانی را به سطح یک ضدیت احساساتی مبتذل با اسلام تنزل دهند، به این امید که بخشی از هستی ما را که هنوز مومن است، علیه این گفتمان بشورانند. اما این ترفند نیز اکنون با شکست روبرو است. در بیش از چهار دهه مبارزه مردم ایران در راه حفظ هویت ملی خود، نه شعاری علیه اسلام داده شده و نه هیچ یک از هزاران مسجد و امامزاده در سراسر کشور مورد تعرض قرار گرفت. هر سال بیش از ۱۰ هزار مومن ایرانی برای حج اکبر به مکه میروند. بیش از دو میلیون مومن ایرانی هر سال راهی نجف و کربلا میشوند، بیآنکه با شماتت، چه رسد با عناد هممیهنان خود روبرو شوند.
خلاصه کنیم. آنچه امروز در ایران مطرح است، دفع شر است. یعنی پایان دادن به گفتمانی که هم ایران را تحقیر میکند و هم اسلام را و خواستار بازگشت به شیوه زندگی ایرانی است که در طی سدههای متمادی انسان ایرانی را آفریده تمدن و فرهنگی کثرتگرا، مداراگرا و مهربان میشناخت.
آقای خامنهای در تازهترین افاضات خود ابراز نگرانی کرد که در سال جاری ممکن است با «فتنه» و «شرارت» روبرو شود. باید گفت: درست است. ایرانیان میهنپرست مصمماند که «فتنه و شرارت» کنند، زیرا کارد به استخوان رسیده است و میخ سر کوبیدهشده میخواهد از سوراخی که برایش تعیین کرده بودند، بیرون بیاید و تبدیل به چکش بشود.
«رهبر عظیمالشان» تهدید هم میکند: «اگر بخواهند در داخل کشور فتنه راه بیندازند، ملت جوابشان را خواهد داد!» ایشان نمیفرمایند کدام مجهول میخواهد فتنه راه بیندازد، زیرا میداند که این مجهول همان ملت است که باید جواب فتنه را بدهد؛ جوابی که جز «پاینده ایران» و «انحلال جمهوری اسلامی» نخواهد بود.
نظامی که ایران را به فقر گسترده، ویرانی زیستمحیطی، خشونت حکومتی، انزوای بینالمللی، انحطاط اجتماعی و رکود اقتصادی کشانده است، نمیتواند با کوشش برای برانگیختن مومنان علیه برادران و خواهران خود از سراشیبی تاریخی بیرون آید.
ایرانیان میخواهند به هویت ملی خود بازگردند زیرا خود را بازیافتهاند و دریافتهاند که «انقلاب» ۱۳۵۷ یکی از بزرگترین فجایع تاریخ میهنشان بود: هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش/ بازجوید روزگار وصل خویش.
@AmirTaheri4