Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آخر سرش، همه در یک کشتی هستیم به نام ایران - امیر طاهری
سلامت و نیرو به مانند کماکان که بودهاند، تا با روشنگری های استاد نازنین ایران را باز سازیم.
گلچین گفتگوی اخیر استاد به دو بخش تقسیم شده. بخش اول:
(00:00) - جنگ و شاعری خامنهای
(09:20) - فشار های وارده بر ترامپ له و علیه اقدام نظامی
(11:28) - آثار متعاقب اقدام نظامی بر رژیم
(13:54) - ادامه تحریم ها
(16:29) - حکایت پوتین و جایزه نوبل ترامپ بالای نخل چپول ها
(17:10) - ترامپ صالح منش؟
(18:25) - ایران، درخت سر خمیده در سپری کردن طوفان جنگ
(23:09) - حمله نظامی محکوم است یا خیر؟
(25:56) - به رسمیت شناختن طالبان افغانستان از سوی روسیه
(29:20) - ذات و کردار رژیم نکبت آخرش کار دستش داد
@AmirTaheri4
منبع: https://www.youtube.com/watch?v=AFPFacgbGzU
Piyalechi
@AmirTaheri4
سلامت و نیرو به مانند کماکان که بودهاند، تا با روشنگری های استاد نازنین ایران را باز سازیم.
گلچین گفتگوی اخیر استاد به دو بخش تقسیم شده. بخش اول:
(00:00) - جنگ و شاعری خامنهای
(09:20) - فشار های وارده بر ترامپ له و علیه اقدام نظامی
(11:28) - آثار متعاقب اقدام نظامی بر رژیم
(13:54) - ادامه تحریم ها
(16:29) - حکایت پوتین و جایزه نوبل ترامپ بالای نخل چپول ها
(17:10) - ترامپ صالح منش؟
(18:25) - ایران، درخت سر خمیده در سپری کردن طوفان جنگ
(23:09) - حمله نظامی محکوم است یا خیر؟
(25:56) - به رسمیت شناختن طالبان افغانستان از سوی روسیه
(29:20) - ذات و کردار رژیم نکبت آخرش کار دستش داد
@AmirTaheri4
منبع: https://www.youtube.com/watch?v=AFPFacgbGzU
Piyalechi
@AmirTaheri4
❤55👍15
بیشترین خوشبختیها برای بیشترین مردم
لیبرال دموکراسی - بیشترین خوشبختیها برای بیشترین مردم
دگراندیشان
همنوایی ویرانگر چپ و جمهوری اسلامی
adminتیر ۱۷, ۱۴۰۴۰
نئوسوسیالیسم
نئوسوسیالیسم
چهلوشش سال اسرائیلستیزی جمهوری اسلامی عاقبت به حملات بیسابقهٔ اسرائیل به تأسیسات نظامی و اتمی ایران با مشارکت ایالات متحد آمریکا منجر شد. به گواهی قرائن، این جنگ سرنوشت جمهوری اسلامی را رقم خواهد زد، بیآنکه روشن باشد که در این میان سرنوشت و موجودیت ایران و ایرانیان چه خواهد شد. اینکه سیاستهای اسرائیلستیزانهٔ جمهوری اسلامی عاقبت پای جنگ را -پس از جنگ هشتساله با عراق- مجدد به خاک ایران بازگرداند، چندان تعجبآور نیست؛ اما اینکه جامعهٔ مدنی، روشنفکری و اپوزیسیون سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، متوجه پیامدهای خطرناک این جنگ نشد و هیچگونه مقاومتی علیه این رویکرد ویرانگر از خود نشان نداد -و بدتر، در پیشبرد این ستیز، در ائتلافی ناگفته و ناخودآگاه با جمهوری اسلامی همراه شد- مایهٔ شگفتی است.
آینهٔ دشمنی: ایدئولوژی یا ضرورت؟
از همان نخستین سالهای انقلاب ۵۷، گفتمان رسمی جمهوری اسلامی، اسرائیل را نه صرفاً یک دشمن منطقهای، بلکه نماد عینی امپریالیسم جهانی و امتداد غرب در قلب جهان اسلام معرفی کرد. در این منظومهٔ فکری، اسرائیل مساوی است با طرح استعماری جهانی برای تضعیف امت اسلامی. از همین رو، آرمان فلسطین به عصارهای از رسالت فراملی و ضدصهیونیستی انقلاب بدل شد و در نهایت، حذف و نابودی اسرائیل، نه فقط یک هدف سیاسی، بلکه تجلی فریضهای دینی و حتی آخرالزمانی تلقی گردید.
این تلقی با خمینی آغاز شد و در گفتار خامنهای بهگونهای منسجمتر ادامه یافت، خاصه در قالب ایدهٔ «نابودی اسرائیل تا بیستوپنج سال آینده»؛ اما فراتر از مضامین مذهبی، این دشمنی به جمهوری اسلامی امکان داد تا رهبری آنچه «جبههٔ مقاومت» نام گرفت را با ساختن گروههای مسلح اسلامگرا چون حزبالله، حماس و جهاد اسلامی در دست گیرد و از طریق آن، در چشم افکار عمومی عرب، چهرهای ضداسرائیلی و قهرمانانه برای خود بتراشد. در نتیجه، اسرائیلستیزی نهفقط عنصری ایدئولوژیک، بلکه ابزار انسجام درونی و صدور بحران به بیرون از مرزها شد. در نظامی که وفاداری سیاسی با ایمان دینی درآمیخته، وجود یک دشمن خارجی، برای توجیه سرکوب و تثبیت وفاداری درونی، ضرورتی همیشگی است. از همین رو، گفتمان رسمی، اعتراضات داخلی را همواره به «دستور اسرائیل» نسبت میدهد، ولو آن اعتراضات بر سر قیمت نان یا بیعدالتیهای آشکار باشد.
سنگ محک فلسطین؛ از چپ انقلابی تا روشنفکری ناسیونالیست
در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، بسیاری از گروههای چپ ایران، چه فدایی و چه مجاهد، تحت تأثیر فضای ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی چپ جهانی و عرب قرار گرفتند. الگوی مبارزه، «چریک فلسطینی» بود و فتح، نماد رهاییبخشی. فلسطین نه یک مسئلهٔ عربی، بلکه معیاری برای تشخیص اصالت انقلابی محسوب میشد. از این منظر، اسرائیل ابزار خاورمیانهای امپریالیسم و دشمن طبیعیِ خلقها قلمداد میشد.
این تصور، بیهیچ بازاندیشی نظری، به گفتمان رسمی جمهوری اسلامی انتقال یافت. روشنفکران چپزده، ملیگرایان مذهبی و حتی برخی لائیکها نیز، با وجود دشمنی با نظام، نسبت به این محور، سکوتی عمیق و ساختاری اختیار کردند.
از سوی دیگر، در میان روشنفکران ایرانی، چه چپ و چه ملیمذهبی، مسئلهٔ یهود و حقوق یهودیان، اساساً غایب بوده است. چپ ایرانی، بهرغم پزِ عدالتخواهی، هولوکاست را نادیده گرفت، پناهندگی تاریخی یهودیان را نادیده گرفت و اسرائیل را تنها نماد زور و ستم دید. این سادهسازی، راه را برای همنوایی ضمنی با گفتمان جمهوری اسلامی هموار ساخت. در ذهن بخشی از این طیف، اسرائیل نهفقط یک کشور، بلکه تصویر فشردهٔ غرب مدرن و سرمایهداری جهانی بود. همین تصویر، هرجا رنگ ضدامپریالیستی میگرفت، مخاطبانش را از چپ مارکسیست تا روحانی سنتگرا یکجا جمع میکرد.
یهودستیزی پنهان: فرهنگی، تاریخی، ساختاری
آیا این ستیز صرفاً سیاسی است؟ یا در لایههای پنهان خود، ریشههایی در یهودستیزی دارد؟ برای پاسخ، باید میان سه مفهوم تفکیک کرد:
یهودستیزی، نفرت یا تحقیر یهودیان بهمثابه قوم یا مذهب است،
ضدیت با صهیونیسم، مخالفت با پروژهٔ سیاسی تأسیس دولت یهود در فلسطین است،
اسرائیلستیزی، مخالفت با دولت اسرائیل بهعنوان یک موجودیت سیاسی است.
در ایران، این مفاهیم به نحو خطرناکی درهمآمیختهاند. اسرائیلستیزی جمهوری اسلامی، گرچه با عنوان «ضدصهیونیسم» عرضه میشود، عملاً آغشته به رگههای یهودستیزانه است. این یهودستیزی، برخلاف اروپا، نژادی یا نهادینه نبوده، اما در لایههای فرهنگی، ساختاری و ذهنیت تاریخی ایرانی رسوبکرده است.
لیبرال دموکراسی - بیشترین خوشبختیها برای بیشترین مردم
دگراندیشان
همنوایی ویرانگر چپ و جمهوری اسلامی
adminتیر ۱۷, ۱۴۰۴۰
نئوسوسیالیسم
نئوسوسیالیسم
چهلوشش سال اسرائیلستیزی جمهوری اسلامی عاقبت به حملات بیسابقهٔ اسرائیل به تأسیسات نظامی و اتمی ایران با مشارکت ایالات متحد آمریکا منجر شد. به گواهی قرائن، این جنگ سرنوشت جمهوری اسلامی را رقم خواهد زد، بیآنکه روشن باشد که در این میان سرنوشت و موجودیت ایران و ایرانیان چه خواهد شد. اینکه سیاستهای اسرائیلستیزانهٔ جمهوری اسلامی عاقبت پای جنگ را -پس از جنگ هشتساله با عراق- مجدد به خاک ایران بازگرداند، چندان تعجبآور نیست؛ اما اینکه جامعهٔ مدنی، روشنفکری و اپوزیسیون سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، متوجه پیامدهای خطرناک این جنگ نشد و هیچگونه مقاومتی علیه این رویکرد ویرانگر از خود نشان نداد -و بدتر، در پیشبرد این ستیز، در ائتلافی ناگفته و ناخودآگاه با جمهوری اسلامی همراه شد- مایهٔ شگفتی است.
آینهٔ دشمنی: ایدئولوژی یا ضرورت؟
از همان نخستین سالهای انقلاب ۵۷، گفتمان رسمی جمهوری اسلامی، اسرائیل را نه صرفاً یک دشمن منطقهای، بلکه نماد عینی امپریالیسم جهانی و امتداد غرب در قلب جهان اسلام معرفی کرد. در این منظومهٔ فکری، اسرائیل مساوی است با طرح استعماری جهانی برای تضعیف امت اسلامی. از همین رو، آرمان فلسطین به عصارهای از رسالت فراملی و ضدصهیونیستی انقلاب بدل شد و در نهایت، حذف و نابودی اسرائیل، نه فقط یک هدف سیاسی، بلکه تجلی فریضهای دینی و حتی آخرالزمانی تلقی گردید.
این تلقی با خمینی آغاز شد و در گفتار خامنهای بهگونهای منسجمتر ادامه یافت، خاصه در قالب ایدهٔ «نابودی اسرائیل تا بیستوپنج سال آینده»؛ اما فراتر از مضامین مذهبی، این دشمنی به جمهوری اسلامی امکان داد تا رهبری آنچه «جبههٔ مقاومت» نام گرفت را با ساختن گروههای مسلح اسلامگرا چون حزبالله، حماس و جهاد اسلامی در دست گیرد و از طریق آن، در چشم افکار عمومی عرب، چهرهای ضداسرائیلی و قهرمانانه برای خود بتراشد. در نتیجه، اسرائیلستیزی نهفقط عنصری ایدئولوژیک، بلکه ابزار انسجام درونی و صدور بحران به بیرون از مرزها شد. در نظامی که وفاداری سیاسی با ایمان دینی درآمیخته، وجود یک دشمن خارجی، برای توجیه سرکوب و تثبیت وفاداری درونی، ضرورتی همیشگی است. از همین رو، گفتمان رسمی، اعتراضات داخلی را همواره به «دستور اسرائیل» نسبت میدهد، ولو آن اعتراضات بر سر قیمت نان یا بیعدالتیهای آشکار باشد.
سنگ محک فلسطین؛ از چپ انقلابی تا روشنفکری ناسیونالیست
در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، بسیاری از گروههای چپ ایران، چه فدایی و چه مجاهد، تحت تأثیر فضای ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی چپ جهانی و عرب قرار گرفتند. الگوی مبارزه، «چریک فلسطینی» بود و فتح، نماد رهاییبخشی. فلسطین نه یک مسئلهٔ عربی، بلکه معیاری برای تشخیص اصالت انقلابی محسوب میشد. از این منظر، اسرائیل ابزار خاورمیانهای امپریالیسم و دشمن طبیعیِ خلقها قلمداد میشد.
این تصور، بیهیچ بازاندیشی نظری، به گفتمان رسمی جمهوری اسلامی انتقال یافت. روشنفکران چپزده، ملیگرایان مذهبی و حتی برخی لائیکها نیز، با وجود دشمنی با نظام، نسبت به این محور، سکوتی عمیق و ساختاری اختیار کردند.
از سوی دیگر، در میان روشنفکران ایرانی، چه چپ و چه ملیمذهبی، مسئلهٔ یهود و حقوق یهودیان، اساساً غایب بوده است. چپ ایرانی، بهرغم پزِ عدالتخواهی، هولوکاست را نادیده گرفت، پناهندگی تاریخی یهودیان را نادیده گرفت و اسرائیل را تنها نماد زور و ستم دید. این سادهسازی، راه را برای همنوایی ضمنی با گفتمان جمهوری اسلامی هموار ساخت. در ذهن بخشی از این طیف، اسرائیل نهفقط یک کشور، بلکه تصویر فشردهٔ غرب مدرن و سرمایهداری جهانی بود. همین تصویر، هرجا رنگ ضدامپریالیستی میگرفت، مخاطبانش را از چپ مارکسیست تا روحانی سنتگرا یکجا جمع میکرد.
یهودستیزی پنهان: فرهنگی، تاریخی، ساختاری
آیا این ستیز صرفاً سیاسی است؟ یا در لایههای پنهان خود، ریشههایی در یهودستیزی دارد؟ برای پاسخ، باید میان سه مفهوم تفکیک کرد:
یهودستیزی، نفرت یا تحقیر یهودیان بهمثابه قوم یا مذهب است،
ضدیت با صهیونیسم، مخالفت با پروژهٔ سیاسی تأسیس دولت یهود در فلسطین است،
اسرائیلستیزی، مخالفت با دولت اسرائیل بهعنوان یک موجودیت سیاسی است.
در ایران، این مفاهیم به نحو خطرناکی درهمآمیختهاند. اسرائیلستیزی جمهوری اسلامی، گرچه با عنوان «ضدصهیونیسم» عرضه میشود، عملاً آغشته به رگههای یهودستیزانه است. این یهودستیزی، برخلاف اروپا، نژادی یا نهادینه نبوده، اما در لایههای فرهنگی، ساختاری و ذهنیت تاریخی ایرانی رسوبکرده است.
لیبرال دموکراسی
همنوایی ویرانگر چپ و جمهوری اسلامی < لیبرال دموکراسی
آیندهٔ ایران، امروز بیش از همیشه وابسته به آن است که آیا ملت و نخبگانش شهامت گسست از این سیاست فاجعهبار و بازسازی مفهومی از منافع ملی و سیاست خارجی را دارند یا نه.
👍41❤10
در ادبیات فارسی، از حافظ و سعدی تا تفسیرهای فقهی، یهودیان اغلب با چهرهای منفی تصویر میشوند. این تصویر، در ذهن عامه نیز با کلیشههایی چون «زرنگی»، «دسیسهسازی» یا «زراندوزی» همراه شده است. این نوع یهودستیزی، نه انفجاری که خزنده است؛ نه فریاد که زمزمهای همیشگی در گوش فرهنگ.
در گفتمان چپ ایرانی پس از دههٔ ۱۳۳۰، این کلیشه با سرمایهداری، امپریالیسم و استعمار درآمیخت. یهودی شد دلال جهانی نظم نو؛ اسرائیل شد پادگان سرمایه. اسلامگرایان هم از منظری دیگر، اما در مضمون مشابه، در مفاهیمی چون «یهود جهانی» و «صهیونیسم جهانی» همین تصویر اهریمنی را بازتولید کردند. در هر دو روایت، یهودی نه انسان، بلکه نماد یک پروژهٔ سلطهٔ جهانی تصویر میشود.
در این میان، روشنفکران ایرانی، حتی منتقدان تیزبین جمهوری اسلامی، از نقد این گرایش غالباً سر باز زدند. مسئلهٔ یهود، به مسئلهٔ فلسطین فروکاسته شد و همدلی با فلسطینیان، مجوزی شد برای چشمپوشی بر شعارهای مرگبار ضدیهودی. سکوت در برابر انکار هولوکاست، حذف هویتی یهودیان ایرانی و شعارهای رسمی علیه یهودیان، خود نشانهایست از رسوب نوعی یهودستیزی نرم در تاروپود فرهنگ سیاسی ایران.
فرجام محتوم
سیاستهای خصمانهٔ جمهوری اسلامی در قبال اسرائیل، ایران را بدل به کشوری کردهاند که امنیت، دیپلماسی، بودجه، آموزش و فرهنگش، همه بر محور یک دشمنی دائمی سامانیافتهاند. این کشور نه در آستانهٔ توسعه که در آستانهٔ جنگ ایستاده است. سرنوشت مردم، گروگان سیاستهایی است که از یکسو با شعار «مبارزه با صهیونیسم» عرضه میشوند و از سوی دیگر، ایران را به انزوای جهانی، تحریم و وابستگی کامل به چین و روسیه سوق دادهاند.
این سیاست، در تناقضی بنیادین، کشور را از استقلال واقعی تهی کرده است. امروز ایران کشوری است بدون بازدارندگی مؤثر، با مرزهایی آسیبپذیر و حکومتی که مشروعیت سیاسی و اجتماعیاش رو به فروپاشی نهاده است. در چنین شرایطی، تداوم این سیاست تنها میتواند به شورشهای اجتماعی بیفرجام، فرسایش سرمایهٔ اجتماعی و محو تدریجی تمایز میان «ایران» و «جمهوری اسلامی» در نگاه جهانی بینجامد.
اگر زمانی جامعهٔ جهانی میان مردم ایران و حاکمیتش تفکیک قائل بود، امروز، با استمرار این سیاستهای جنگطلبانه، این خط در حال محو شدن است. این همسانسازی، در آینده میتواند به مشروعیتبخشی به مداخلههای خارجی، تجزیهٔ حاکمیت و حتی فروپاشی جغرافیای سیاسی ایران منجر شود.
دشمنی جمهوری اسلامی با اسرائیل، بیش از آنکه اسرائیل را تضعیف کرده باشد، ایران را در آستانهٔ زوال تاریخی قرار داده است.
آیندهٔ ایران، امروز بیش از همیشه وابسته به آن است که آیا ملت و نخبگانش شهامت گسست از این سیاست فاجعهبار و بازسازی مفهومی از منافع ملی و سیاست خارجی را دارند یا نه.
و بالاخره فریاد آخر، خطاب به افراد و گروههای چپ: اگر اپوزیسیون چپ ایران، که میراثدار سنت مبارزه بوده، میخواهد شایستۀ نام «اپوزیسیون دموکراتیک» باشد، نخست باید شجاعت اخلاقی و سیاسی آن را داشته باشد که خود را از اسارت گفتار یهودستیزانۀ جمهوری اسلامی آزاد سازد. تا وقتی این شهامت در میان نباشد، اپوزیسیونی درخور این نام پدید نخواهد آمد و بستر گذار ایران به دموکراسی، جز خوابوخیال نخواهد بود.
https://liberaldemocracy.info/amp/2025/07/dgur-andashan-08-07-2025/
@AmirTaheri4
در گفتمان چپ ایرانی پس از دههٔ ۱۳۳۰، این کلیشه با سرمایهداری، امپریالیسم و استعمار درآمیخت. یهودی شد دلال جهانی نظم نو؛ اسرائیل شد پادگان سرمایه. اسلامگرایان هم از منظری دیگر، اما در مضمون مشابه، در مفاهیمی چون «یهود جهانی» و «صهیونیسم جهانی» همین تصویر اهریمنی را بازتولید کردند. در هر دو روایت، یهودی نه انسان، بلکه نماد یک پروژهٔ سلطهٔ جهانی تصویر میشود.
در این میان، روشنفکران ایرانی، حتی منتقدان تیزبین جمهوری اسلامی، از نقد این گرایش غالباً سر باز زدند. مسئلهٔ یهود، به مسئلهٔ فلسطین فروکاسته شد و همدلی با فلسطینیان، مجوزی شد برای چشمپوشی بر شعارهای مرگبار ضدیهودی. سکوت در برابر انکار هولوکاست، حذف هویتی یهودیان ایرانی و شعارهای رسمی علیه یهودیان، خود نشانهایست از رسوب نوعی یهودستیزی نرم در تاروپود فرهنگ سیاسی ایران.
فرجام محتوم
سیاستهای خصمانهٔ جمهوری اسلامی در قبال اسرائیل، ایران را بدل به کشوری کردهاند که امنیت، دیپلماسی، بودجه، آموزش و فرهنگش، همه بر محور یک دشمنی دائمی سامانیافتهاند. این کشور نه در آستانهٔ توسعه که در آستانهٔ جنگ ایستاده است. سرنوشت مردم، گروگان سیاستهایی است که از یکسو با شعار «مبارزه با صهیونیسم» عرضه میشوند و از سوی دیگر، ایران را به انزوای جهانی، تحریم و وابستگی کامل به چین و روسیه سوق دادهاند.
این سیاست، در تناقضی بنیادین، کشور را از استقلال واقعی تهی کرده است. امروز ایران کشوری است بدون بازدارندگی مؤثر، با مرزهایی آسیبپذیر و حکومتی که مشروعیت سیاسی و اجتماعیاش رو به فروپاشی نهاده است. در چنین شرایطی، تداوم این سیاست تنها میتواند به شورشهای اجتماعی بیفرجام، فرسایش سرمایهٔ اجتماعی و محو تدریجی تمایز میان «ایران» و «جمهوری اسلامی» در نگاه جهانی بینجامد.
اگر زمانی جامعهٔ جهانی میان مردم ایران و حاکمیتش تفکیک قائل بود، امروز، با استمرار این سیاستهای جنگطلبانه، این خط در حال محو شدن است. این همسانسازی، در آینده میتواند به مشروعیتبخشی به مداخلههای خارجی، تجزیهٔ حاکمیت و حتی فروپاشی جغرافیای سیاسی ایران منجر شود.
دشمنی جمهوری اسلامی با اسرائیل، بیش از آنکه اسرائیل را تضعیف کرده باشد، ایران را در آستانهٔ زوال تاریخی قرار داده است.
آیندهٔ ایران، امروز بیش از همیشه وابسته به آن است که آیا ملت و نخبگانش شهامت گسست از این سیاست فاجعهبار و بازسازی مفهومی از منافع ملی و سیاست خارجی را دارند یا نه.
و بالاخره فریاد آخر، خطاب به افراد و گروههای چپ: اگر اپوزیسیون چپ ایران، که میراثدار سنت مبارزه بوده، میخواهد شایستۀ نام «اپوزیسیون دموکراتیک» باشد، نخست باید شجاعت اخلاقی و سیاسی آن را داشته باشد که خود را از اسارت گفتار یهودستیزانۀ جمهوری اسلامی آزاد سازد. تا وقتی این شهامت در میان نباشد، اپوزیسیونی درخور این نام پدید نخواهد آمد و بستر گذار ایران به دموکراسی، جز خوابوخیال نخواهد بود.
https://liberaldemocracy.info/amp/2025/07/dgur-andashan-08-07-2025/
@AmirTaheri4
لیبرال دموکراسی
همنوایی ویرانگر چپ و جمهوری اسلامی < لیبرال دموکراسی
آیندهٔ ایران، امروز بیش از همیشه وابسته به آن است که آیا ملت و نخبگانش شهامت گسست از این سیاست فاجعهبار و بازسازی مفهومی از منافع ملی و سیاست خارجی را دارند یا نه.
👍69❤15
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این فیلم کوتاه چاپ #پرچم_شیر_و_خورشید نشان را از بچه های ایرانی در ترکیه با متن زیر دریافت کردم:
درود بر شما لطفا این ویدیو را منتشر نمایید ،چاپ پرچم های شیر خورشید برای اعتراضات پیشرو در داخل ایران توسط فرزندان پرچم
#MIGA
#MIGAwithPahlavi
Akhtar Ghasemi
@AmirTaheri4
درود بر شما لطفا این ویدیو را منتشر نمایید ،چاپ پرچم های شیر خورشید برای اعتراضات پیشرو در داخل ایران توسط فرزندان پرچم
#MIGA
#MIGAwithPahlavi
Akhtar Ghasemi
@AmirTaheri4
❤111👍16🔥4🤩2🎉1
چرا مخالفان رضا پهلوی، به بقای جمهوری اسلامی یاری میرسانند؟
(دیدگاه / ارشان آذری)
- هیچیک از گروههای مخالف رضا پهلوی، چه کمونیستهای منفصل از جامعه، چه سازمانهای شبهنظامی تبعیدی و چه اصلاحطلبان فرسوده، در یک انتخابات آزاد و دموکراتیک، شانسی برای پیروزی ندارند. آنها به خوبی میدانند که مردم پس از دههها تجربهی ایدئولوژیهای شکستخورده، تشنهی ثبات، شفافیت و احترام به هویت ایرانیاند. در این میان، رضا پهلوی با پرهیز از قدرتطلبی شخصی، تکیه بر گفتمان وحدت، و پایبندی به اصول دموکراتیک، توانسته اعتماد نسلهای مختلف را جلب کند.
- برای این مخالفان، تخریب او آخرین ابزار باقیمانده است؛ چرا که چیز قابلعرضهای ندارند.
- دشمنی با رضا پهلوی نه صرفا مخالفت با یک فرد و یا چهره سیاسی، بلکه سلب امید از میلیونها ایرانیست که چشم به آیندهای متفاوت دوختهاند. اگر خود او هیچ آلترناتیو واقعی، ملی و مردمی ندارد، تخریب او چیزی جز خدمت به استمرار جمهوری اسلامی نیست.
https://kayhan.london/1404/04/17/381219/
KayhanLondon کیهان لندن
@AmirTaheri4
(دیدگاه / ارشان آذری)
- هیچیک از گروههای مخالف رضا پهلوی، چه کمونیستهای منفصل از جامعه، چه سازمانهای شبهنظامی تبعیدی و چه اصلاحطلبان فرسوده، در یک انتخابات آزاد و دموکراتیک، شانسی برای پیروزی ندارند. آنها به خوبی میدانند که مردم پس از دههها تجربهی ایدئولوژیهای شکستخورده، تشنهی ثبات، شفافیت و احترام به هویت ایرانیاند. در این میان، رضا پهلوی با پرهیز از قدرتطلبی شخصی، تکیه بر گفتمان وحدت، و پایبندی به اصول دموکراتیک، توانسته اعتماد نسلهای مختلف را جلب کند.
- برای این مخالفان، تخریب او آخرین ابزار باقیمانده است؛ چرا که چیز قابلعرضهای ندارند.
- دشمنی با رضا پهلوی نه صرفا مخالفت با یک فرد و یا چهره سیاسی، بلکه سلب امید از میلیونها ایرانیست که چشم به آیندهای متفاوت دوختهاند. اگر خود او هیچ آلترناتیو واقعی، ملی و مردمی ندارد، تخریب او چیزی جز خدمت به استمرار جمهوری اسلامی نیست.
https://kayhan.london/1404/04/17/381219/
KayhanLondon کیهان لندن
@AmirTaheri4
kayhan.london
چرا مخالفان رضا پهلوی، به بقای جمهوری اسلامی یاری میرسانند؟
ارشان آذری - در دورانی که ایران با بحرانهای فزایندهی اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و
❤75👍22👌4👎1
مجله ایتالیایی اسپرسو اذعان کرد که دیگر نمی شود به محمدرضاشاه پهلوی گفت «آخرین شاه ایران»
#جاویدشاه
Ari
@AmirTaheri4
#جاویدشاه
Ari
@AmirTaheri4
❤147👏17👍7👌5🫡2🤬1
شهبازی رئیس سابق مرکز پژوهشهای وزارت اطلاعات :«فضای کشور در اختیار قدرت متخاصم است و مقامات بلندپایه و میانپایه در وضعی شبیه به اعضای گروههای چریکی مخفی قرار گرفتهاند در کشور تحت حاکمیت خود.
باید هر شب خانه امن عوض کنند و وسایل ارتباطی، مانند موبایل، را از خود دور کنند از بیم ترور. اکنون روشن شده که علاوه بر
نیروی هوایی و موشکی و ریزپرنده نیروی فعالی از شبکه ایرانی موساد بر روی زمین فعال است»
Iran Briefing
@AmirTaheri4
باید هر شب خانه امن عوض کنند و وسایل ارتباطی، مانند موبایل، را از خود دور کنند از بیم ترور. اکنون روشن شده که علاوه بر
نیروی هوایی و موشکی و ریزپرنده نیروی فعالی از شبکه ایرانی موساد بر روی زمین فعال است»
Iran Briefing
@AmirTaheri4
👍74😁16⚡4🔥4❤3
شاهنامه رو تا حالا خوندید؟
تو شاهنامه، زن فقط معشوقهی قهرمان نیست.
تهمینه تصمیم میگیره، رودابه میجنگه با تعصب پدرش، گردآفرید میره وسط میدون
زن تو شاهنامه، شخصیت داره، انتخاب داره، صدا داره
فردوسی تصویر زن ایرانی رو از دل تاریکی قرن ها بیرون کشیده
Nilufar
@AmirTaheri4
تو شاهنامه، زن فقط معشوقهی قهرمان نیست.
تهمینه تصمیم میگیره، رودابه میجنگه با تعصب پدرش، گردآفرید میره وسط میدون
زن تو شاهنامه، شخصیت داره، انتخاب داره، صدا داره
فردوسی تصویر زن ایرانی رو از دل تاریکی قرن ها بیرون کشیده
Nilufar
@AmirTaheri4
👍124❤18🔥5🎉1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اعلیحضرت #رضاشاه_دوم در مصاحبه اختصاصی با تلویزیون i24 به زبان فرانسوی: رژیم و نظام فاسد جمهوری اسلامی در ایران اشغالی گروگان گری را به یک تجارت تبدیل کرده و پول خیلی کلانی دریافت میکند.
#همکاری_ملی
S.AFSHAR
@AmirTaheri4
#همکاری_ملی
S.AFSHAR
@AmirTaheri4
👍113❤20🫡6🤬5👌4🎉2
Audio
امیر طاهری: غرب، بقیه و هر جای بزرگ دیگر
در مطالعه ی تاریخ، پیش بینیهایی که اتفاق نیفتادند، اغلب به همان اندازه جالب هستند که رویدادهای واقعی !
The West, The Rest and The Great Everywhere
نویسنده: امیر طاهری، روزنامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی
منبع: شرقالاوسط
#امیر_طاهری
#تحلیل_سیاسی
===================
#ایران
#یونیکا
#خبر_یونیکا
نسخه صوتی
@AmirTaheri4
در مطالعه ی تاریخ، پیش بینیهایی که اتفاق نیفتادند، اغلب به همان اندازه جالب هستند که رویدادهای واقعی !
The West, The Rest and The Great Everywhere
نویسنده: امیر طاهری، روزنامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی
منبع: شرقالاوسط
#امیر_طاهری
#تحلیل_سیاسی
===================
#ایران
#یونیکا
#خبر_یونیکا
نسخه صوتی
@AmirTaheri4
❤47👍9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امیر طاهری: غرب، بقیه و هر جای بزرگ دیگر
در مطالعه ی تاریخ، پیش بینیهایی که اتفاق نیفتادند، اغلب به همان اندازه جالب هستند که رویدادهای واقعی !
The West, The Rest and The Great Everywhere
نویسنده: امیر طاهری، روزنامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی
منبع: شرقالاوسط
#امیر_طاهری
#تحلیل_سیاسی
===================
#ایران
#یونیکا
#خبر_یونیکا
@AmirTaheri4
در مطالعه ی تاریخ، پیش بینیهایی که اتفاق نیفتادند، اغلب به همان اندازه جالب هستند که رویدادهای واقعی !
The West, The Rest and The Great Everywhere
نویسنده: امیر طاهری، روزنامهنگار و تحلیلگر ارشد بینالمللی
منبع: شرقالاوسط
#امیر_طاهری
#تحلیل_سیاسی
===================
#ایران
#یونیکا
#خبر_یونیکا
@AmirTaheri4
🔥45❤21👍15
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حکومت راستین بر پایهٔ عدالت بنا میشود – نه بر اساس دروغ. در حالی که ملت برای آزادی خود مبارزه میکند، رژیم در تلاش است با ایجاد نفرت تاریخ را بازنویسی کند. نگذارید با این تزویرها حقایق را محو کنند.
ارتش دفاعی اسرائیل | IDF Farsi
@AmirTaheri4
ارتش دفاعی اسرائیل | IDF Farsi
@AmirTaheri4
❤100👍29💯1
Forwarded from رسانه یونیکا Unika
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام ویدئویی بیبی در آخرین روز سفر به واشینگتن: وقتی میگوییم ۶۰ روز، شوخی نمیکنیم! | دوبله فارسی
ویدئوی کامل در لینک زیر:
https://www.youtube.com/watch?v=wRwrUCKAIDc
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل روز پنجشنبه و در آخرین روز سفر خود به واشینگتن از توافقهایی پیرامون غزه و فراتر از منطقه سخن گفت که به گفته وی هنوز بخش زیادی از آن بازگو نشده است.
او با خاطر نشان کردن فرصت شصت روزه به مذاکرات ایالات متحده با جمهوری اسلامی برای برچیدن برنامه هستهای رژیم، هشدار داد: "شرایط ما در غزه اگر از راه مذاکره محقق شود، بسیار خوب خواهد بود. اما اگر طی شصت روز مذاکره به نتیجه نرسد، ما از راهی دیگر، یعنی با تکیه بر قدرت ارتش دلیرمان، به این هدف خواهیم رسید."
#بنیامین_نتانیاهو #جمهوری_اسلامی #اسرائیل #ترامپ
@Unikador
ویدئوی کامل در لینک زیر:
https://www.youtube.com/watch?v=wRwrUCKAIDc
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل روز پنجشنبه و در آخرین روز سفر خود به واشینگتن از توافقهایی پیرامون غزه و فراتر از منطقه سخن گفت که به گفته وی هنوز بخش زیادی از آن بازگو نشده است.
او با خاطر نشان کردن فرصت شصت روزه به مذاکرات ایالات متحده با جمهوری اسلامی برای برچیدن برنامه هستهای رژیم، هشدار داد: "شرایط ما در غزه اگر از راه مذاکره محقق شود، بسیار خوب خواهد بود. اما اگر طی شصت روز مذاکره به نتیجه نرسد، ما از راهی دیگر، یعنی با تکیه بر قدرت ارتش دلیرمان، به این هدف خواهیم رسید."
#بنیامین_نتانیاهو #جمهوری_اسلامی #اسرائیل #ترامپ
@Unikador
👌72👍14❤11
Forwarded from رسانه یونیکا Unika
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وزیر دفاع اسرائیل: آیتاللهها در حال آماده شدن هستند، اما ما اجازه نمیدهیم آنها دوباره تبدیل به تهدید شوند
ویدئوی کامل در لینک زیر:
https://www.youtube.com/watch?v=BSd6TIUlNwA
یسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل در مراسمِ پایانی دورهی پنجاهودوم دانشکدهی امنیت ملی اسرائیل اظهار کرد که جمهوری اسلامی تلاش خواهد کرد از هر راهی که برایش مقدور باشد، توانمندی خود را احیا کند ولی ما اسرائیل نخواهد داد که دیگر تهدیدی برای کشورش اسرائیل باشد. آقای کاتز در این زمینه چنین گفت: «جمهوری اسلامی در حال بررسی خسارتهای وارده از جنگ ۱۲ روزه و آماده شدن خود است، اما اسرائیل باید گامهایش را تشدید کند تا اجازه ندهد که جمهوری اسلامی دوباره به یک تهدید تبدیل شود. اسرائیل باید طرح خود برای جلوگیری از احیای توان دوباره عملیاتی ایران را تهیه و اجرایی کند؛ باید توان خود را چنان ارتقا دهد که از هرگونه احتمال غافلگیرشدن جلوگیری کند.»
#یسرائیل_کاتز #اسرائیل #جمهوری_اسلامی #طلوع_شیرها
@Unikador
ویدئوی کامل در لینک زیر:
https://www.youtube.com/watch?v=BSd6TIUlNwA
یسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل در مراسمِ پایانی دورهی پنجاهودوم دانشکدهی امنیت ملی اسرائیل اظهار کرد که جمهوری اسلامی تلاش خواهد کرد از هر راهی که برایش مقدور باشد، توانمندی خود را احیا کند ولی ما اسرائیل نخواهد داد که دیگر تهدیدی برای کشورش اسرائیل باشد. آقای کاتز در این زمینه چنین گفت: «جمهوری اسلامی در حال بررسی خسارتهای وارده از جنگ ۱۲ روزه و آماده شدن خود است، اما اسرائیل باید گامهایش را تشدید کند تا اجازه ندهد که جمهوری اسلامی دوباره به یک تهدید تبدیل شود. اسرائیل باید طرح خود برای جلوگیری از احیای توان دوباره عملیاتی ایران را تهیه و اجرایی کند؛ باید توان خود را چنان ارتقا دهد که از هرگونه احتمال غافلگیرشدن جلوگیری کند.»
#یسرائیل_کاتز #اسرائیل #جمهوری_اسلامی #طلوع_شیرها
@Unikador
❤65👍33🙏1
یاران با علیرضا میبدی
❤44👍7
بیشترین خوشبختیها برای بیشترین مردم
لیبرال دموکراسی - بیشترین خوشبختیها برای بیشترین مردم
امیر طاهری
نگرانیهای ادعایی مکرون و استارمر
adminتیر ۲۰, ۱۴۰۴۰
مکرون و استارمر
مکرون و استارمر
چه کنیم؟ این پرسشی است که در روزهای گذشته با آغاز حملات هوایی اسرائیل به جمهوری اسلامی از سوی بسیاری از کارشناسان امور خاورمیانه، سیاستگذاران و مشاوران روابط بینالمللی در کشورهای گوناگون مطرحشده است.
طبیعی است که جنگ جاری توجه گستردهای در میان «برگزیدگان» سیاسی در سطح جهان داشته باشد. این جنگ به هر شکل که نوبتام، تصویر کنونی خاورمیانه را تغییر خواهد داد. این تغییر ممکن است جزئی یا کلی باشد، مثبت یا منفی باشد، اما در هر حال محاسبات فرابردی جاری را برای بسیاری از کشورها عوض خواهد کرد. بدینسان بعضی نگرانیهای جاری در محافل سیاسی قابلفهم است.
نخست بپردازیم به رایجترین نگرانیها بهویژه در اروپا. اولین نگرانی بسته شدن تنگه هرمز است که افراطیترین گروه در بقایای نظام تهران در پی آن هستند. این نگرانی با آنکه قابلفهم است، چندان جدی نیست. جمهوری اسلامی حتی اگر اعلام کند که آبهای ایران را در تنگه هرمز به روی نفتکشها میبندد، بازهم نمیتواند سلطاننشین عمان را وادارد که نیمه جنوبی تنگه را در کانال دریایی روبروی جزیره الغنم ببندد. مگر آنکه سپاه پاسداران آن بخش از خاک و آب عمان را تصرف کند.
به هر حال به فرض که تنگه بسته شود، بازهم جریان اصلی نفت از کشورهای عرب ساحلی قطع نخواهد شد. عربستان سعودی بخش عمده نفت خود را از دریای سرخ صادر میکند. امارات متحده عربی از شاهلوله خورفکان که نزدیک به دو میلیون بشکه در روز ظرفیت دارد، استفاده خواهد کرد. عراق هم اکنون بخشی از نفت خود را از طریق ترکیه صادر میکند. کویت پس از تجربه تلخی که با تجاوز عراق داشت، همواره بخشی از تولید خود را روی نفتکشهای بیرون از خلیجفارس ذخیره داشته است و مشتریان خود را برای مدتی حفظ خواهد کرد. بزرگترین بازندگان از بستن تنگه هرمز ایران و قطر خواهند بود. آنهم در حالی که قطر ظاهراً نزدیکترین یار وفادار نظام خمینیگرای تهران است.
از این مهمتر، سروصدا درباره قطع احتمالی ۲۰ درصد از عرضه نفت در بازار جهانی افسانهای بیش نیست. بهترین تخمینها نشان میدهد که تنگه هرمز مسیر صدور چیزی بین ۱۰ تا ۱۲ درصد از نفت موردنیاز بازار جهانی است. ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا و تا حدی ژاپن سالها است که از وابستگی به نفت خلیجفارس گذشتهاند. بدینسان کشوری که بیش از همه از قطع صدور نفت از خلیجفارس صدمه خواهد دید ــ آنهم در کوتاهمدتــ جمهوری خلق چین است که در دنیای رویایی آقای خامنهای، یکی از دو حامی بزرگ جمهوری اسلامی به شمار میآید.
نگرانی دوم که با پیام اخیر آقای خامنهای اندکی داغ شد، حمله نیروهای نظامی تهران به تأسیسات نفتی همسایگان در خلیجفارس است؛ اما این نگرانی نیز با اینکه هنوز جدی است، بهمراتب کمرنگتر از خطری است که حملات چند سال گذشته به تأسیسات آرامکو ترسیم کرد. هم عربستان سعودی و هم امارات در این سالها حصار دفاعی تأسیسات نفتی خود را با استحکام بیشتر و بهرهگیری از تازهترین فنون حفاظتی، بازسازی کردهاند.
نگرانی سوم که بیشتر از سوی اروپاییان مطرح میشود، حملاتی است که آقای خامنهای تلویحاً علیه پایگاههای نظامی ایالاتمتحده وعده داده است. ایالاتمتحده در تمامی کشورهای منطقه از مصر و ترکیه گرفته تا عراق، کویت، اردن، امارات متحده عربی، بحرین، قطر، عمان و البته اسرائیل حضور نظامی دارد. تنها لبنان، سوریه، عربستان سعودی و بخش شرقی یمن استثنا هستند. بدین ترتیب هر حمله جمهوری اسلامی به این پایگاهها اعلانجنگ به تقریباً تمامی منطقه خواهد بود. به گمان من، آقای خامنهای هر چپق جنگی که کشیده باشد، در موقعیتی نخواهد بود که علاوه بر اسرائیل با ایالاتمتحده، پیمان آتلانتیک شمالی و مجموعه کشورهای عرب از قطر تا عمان وارد جنگ شود.
شواهد بسیاری هست که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالاتمتحده، نمازگزار به سوی مریخ، خدای جنگ، نیست؛ اما او بیتردید اجازه نخواهد داد که نظامیان و غیرنظامیان آمریکایی قربانی حملات موشکی یا پهپادی آیتالله شوند. برعکس هرگونه اقدام تحریکآمیز از سوی آیتالله، ترامپ را وارد خواهد کرد که لااقل بمب بزرگ جیبییو ۵۷ معروف به «مامانبزرگ بمبها» را برای نابودی تأسیسات زیرزمینی جمهوری اسلامی به کار گیرد.
یکی از پرسشگران «چه کنیم؟» از لندن نگرانی دیگری را مطرح میکند: یک سلسله عملیات تروریستی در اروپا و بخشی از خاورمیانه بهویژه لبنان. این نگرانی نیز به گمان من، نباید بیش از حد بزرگ شود.
لیبرال دموکراسی - بیشترین خوشبختیها برای بیشترین مردم
امیر طاهری
نگرانیهای ادعایی مکرون و استارمر
adminتیر ۲۰, ۱۴۰۴۰
مکرون و استارمر
مکرون و استارمر
چه کنیم؟ این پرسشی است که در روزهای گذشته با آغاز حملات هوایی اسرائیل به جمهوری اسلامی از سوی بسیاری از کارشناسان امور خاورمیانه، سیاستگذاران و مشاوران روابط بینالمللی در کشورهای گوناگون مطرحشده است.
طبیعی است که جنگ جاری توجه گستردهای در میان «برگزیدگان» سیاسی در سطح جهان داشته باشد. این جنگ به هر شکل که نوبتام، تصویر کنونی خاورمیانه را تغییر خواهد داد. این تغییر ممکن است جزئی یا کلی باشد، مثبت یا منفی باشد، اما در هر حال محاسبات فرابردی جاری را برای بسیاری از کشورها عوض خواهد کرد. بدینسان بعضی نگرانیهای جاری در محافل سیاسی قابلفهم است.
نخست بپردازیم به رایجترین نگرانیها بهویژه در اروپا. اولین نگرانی بسته شدن تنگه هرمز است که افراطیترین گروه در بقایای نظام تهران در پی آن هستند. این نگرانی با آنکه قابلفهم است، چندان جدی نیست. جمهوری اسلامی حتی اگر اعلام کند که آبهای ایران را در تنگه هرمز به روی نفتکشها میبندد، بازهم نمیتواند سلطاننشین عمان را وادارد که نیمه جنوبی تنگه را در کانال دریایی روبروی جزیره الغنم ببندد. مگر آنکه سپاه پاسداران آن بخش از خاک و آب عمان را تصرف کند.
به هر حال به فرض که تنگه بسته شود، بازهم جریان اصلی نفت از کشورهای عرب ساحلی قطع نخواهد شد. عربستان سعودی بخش عمده نفت خود را از دریای سرخ صادر میکند. امارات متحده عربی از شاهلوله خورفکان که نزدیک به دو میلیون بشکه در روز ظرفیت دارد، استفاده خواهد کرد. عراق هم اکنون بخشی از نفت خود را از طریق ترکیه صادر میکند. کویت پس از تجربه تلخی که با تجاوز عراق داشت، همواره بخشی از تولید خود را روی نفتکشهای بیرون از خلیجفارس ذخیره داشته است و مشتریان خود را برای مدتی حفظ خواهد کرد. بزرگترین بازندگان از بستن تنگه هرمز ایران و قطر خواهند بود. آنهم در حالی که قطر ظاهراً نزدیکترین یار وفادار نظام خمینیگرای تهران است.
از این مهمتر، سروصدا درباره قطع احتمالی ۲۰ درصد از عرضه نفت در بازار جهانی افسانهای بیش نیست. بهترین تخمینها نشان میدهد که تنگه هرمز مسیر صدور چیزی بین ۱۰ تا ۱۲ درصد از نفت موردنیاز بازار جهانی است. ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا و تا حدی ژاپن سالها است که از وابستگی به نفت خلیجفارس گذشتهاند. بدینسان کشوری که بیش از همه از قطع صدور نفت از خلیجفارس صدمه خواهد دید ــ آنهم در کوتاهمدتــ جمهوری خلق چین است که در دنیای رویایی آقای خامنهای، یکی از دو حامی بزرگ جمهوری اسلامی به شمار میآید.
نگرانی دوم که با پیام اخیر آقای خامنهای اندکی داغ شد، حمله نیروهای نظامی تهران به تأسیسات نفتی همسایگان در خلیجفارس است؛ اما این نگرانی نیز با اینکه هنوز جدی است، بهمراتب کمرنگتر از خطری است که حملات چند سال گذشته به تأسیسات آرامکو ترسیم کرد. هم عربستان سعودی و هم امارات در این سالها حصار دفاعی تأسیسات نفتی خود را با استحکام بیشتر و بهرهگیری از تازهترین فنون حفاظتی، بازسازی کردهاند.
نگرانی سوم که بیشتر از سوی اروپاییان مطرح میشود، حملاتی است که آقای خامنهای تلویحاً علیه پایگاههای نظامی ایالاتمتحده وعده داده است. ایالاتمتحده در تمامی کشورهای منطقه از مصر و ترکیه گرفته تا عراق، کویت، اردن، امارات متحده عربی، بحرین، قطر، عمان و البته اسرائیل حضور نظامی دارد. تنها لبنان، سوریه، عربستان سعودی و بخش شرقی یمن استثنا هستند. بدین ترتیب هر حمله جمهوری اسلامی به این پایگاهها اعلانجنگ به تقریباً تمامی منطقه خواهد بود. به گمان من، آقای خامنهای هر چپق جنگی که کشیده باشد، در موقعیتی نخواهد بود که علاوه بر اسرائیل با ایالاتمتحده، پیمان آتلانتیک شمالی و مجموعه کشورهای عرب از قطر تا عمان وارد جنگ شود.
شواهد بسیاری هست که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالاتمتحده، نمازگزار به سوی مریخ، خدای جنگ، نیست؛ اما او بیتردید اجازه نخواهد داد که نظامیان و غیرنظامیان آمریکایی قربانی حملات موشکی یا پهپادی آیتالله شوند. برعکس هرگونه اقدام تحریکآمیز از سوی آیتالله، ترامپ را وارد خواهد کرد که لااقل بمب بزرگ جیبییو ۵۷ معروف به «مامانبزرگ بمبها» را برای نابودی تأسیسات زیرزمینی جمهوری اسلامی به کار گیرد.
یکی از پرسشگران «چه کنیم؟» از لندن نگرانی دیگری را مطرح میکند: یک سلسله عملیات تروریستی در اروپا و بخشی از خاورمیانه بهویژه لبنان. این نگرانی نیز به گمان من، نباید بیش از حد بزرگ شود.
لیبرال دموکراسی
نگرانیهای ادعایی مکرون و استارمر < لیبرال دموکراسی
آقای خامنهای هر چپق جنگی که کشیده باشد، در موقعیتی نخواهد بود که علاوه بر اسرائیل با ایالاتمتحده، پیمان آتلانتیک شمالی و مجموعه کشورهای عرب از قطر تا عمان وارد جنگ شود.
👍52❤8🔥1
جمهوری اسلامی تقریباً همه نیروهای نیابتی خود را از دست داده است و ارتباطاتی را که چند دهه پیش با تروریستهای اروپایی، آمریکایی جنوبی و گروههای آدمکشان حرفهای داشت، دیگر ندارد.
در سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ میلادی، آیتالله میتوانست از گروههایی مانند اتا (ETA)ــ تجزیهطلبان باسک اسپانیاــ، ارتش آزادیبخش کلمبیا (فارک)، ام-۱۹ آمریکای جنوبی و البته گروهکهای فلسطینی برای اقدامات تروریستی کمک بگیرد، اما زمانی که سرتیپ احمد وحیدی، مشاور ویژه آیتالله خامنهای، میتوانست کشتار یهودیان در بوئنوس آیرس یا بلغارستان را طرح و اجرا کند، گذشته است. سرلشکر محسن رضایی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران و دکتر حسن عباسی ــ کیسینجر اسلام ــ هنوز از داشتن «قابلیتهای مخفی» در سراسر جهان از جمله در قلب آمریکا لاف میزنند، اما کمتر کسی این روزها این دو کمدین را جدی میگیرد.
نگرانی دیگری که مطرح است، احتمال شکل گرفتن سونامی آوارگان از ایران است. میلیونها نفری که از جنگ و آینده نامعلوم میگریزند و طبیعتاً به جای پناهجویی در افغانستان، پاکستان یا عراق، به سوی اروپا، از طریق ترکیه، روی خواهند آورد؛ اما بسیاری بررسیها از جمله یک پژوهش علمی که از سوی یک کشور آسیایی در تهران صورت گرفته است، نشان میدهد که عامل اصلی خروج ایرانیان، بهویژه افراد با تحصیلات بالا، نارضایتی از نظام سیاسی و اقتصادی موجود است و اگر این نارضایتی حتی اندکی برطرف شود، این احتمال وجود دارد که بخشی از جمعیت ۸ یا ۹ میلیونی ایرانیان در تبعید به میهن بازگردند.
امیر طاهری
این خوشبینی ممکن است واقعبینانه نباشد، اما نمونههایی از آن را در تاریخ معاصر دیدهایم. در نخستین سالهای عراق آزادشده پس از سقوط صدام حسین، نزدیک به دو میلیون عراقی آواره ــ از جمله بیش از ۵۰۰ هزار تن در ایرانــ به کشور خود بازگشتند. پس از آن نیز تنها بخشی عراق که صادرکننده پناهجو بوده است، اقلیم خودمختار کردستان، اربیل و سلیمانیه است. یک نمونه دیگر صربستان است که پس از تغییر رژیم و شکست نظامی اسلوبودان میلوشویچ از آمریکا، کانادا و اروپا بیش از یکمیلیون صرب تبعیدی را جذب کرد. نمونه دیگر که اکنون شاهد آنیم، سوریه است؛ سوریهای نیمهویران و پرمشکل که با همه اینها، پذیرای بازآمدگان از تبعید است. به گزارش وزارت کشور ترکیه، هر روز بین دو تا سه هزار آواره سوری در ترکیه به وطن خود برمیگردند. آنان از بشار الاسد و متحدان خمینیگرا و روس او گریخته بودند. همانطور که عراقیهای تبعیدی نه از عراق، بلکه از صدام حسین دوری میجستند.
به عبارت دیگر، ایران که در هر شرایطی میتواند مغناطیس نیرومندتری برای جلب فرزندان خود باشد، با رهایی از بختک ۴۶ ساله جمهوری اسلامی، جذابیت همیشگی خود را بازخواهد یافت. در اینجا مسئله فقط ایرانگرایی و میهنپرستی، با همه اهمیت حیاتیشان، نیست. ایران از نظر منابع طبیعی امکان توسعه اقتصادی نیروی انسانی، فرهنگ و تمدن ریشهدار و فراگیر دارای جذابیتی استثنایی است. یک ایران آزاد و روبهتوسعه امکانات فراوانی برای یک زندگی مناسب و توام با رفاه و کرامت عرضه خواهد کرد. فراموش نکنیم در ۱۳۵۷، بیش از یکمیلیون و نیم اتباع خارجی، از فیلیپین گرفته تا ترکیه و فرانسه و ایالاتمتحده، در ایران کار و زندگی داشتند.
ایرانیان به جز چند مورد استثنایی در تاریخ طولانیشان، هرگز میهنگریز و آواره نبودند. ایران تنها کشوری بود که هرگز از تمامی سهمیهای که آمریکا برای پذیرش مهاجران هر کشور تعیین میکند، استفاده نکرد. در ۱۳۵۷، نزدیک به ۲۰۰ هزار تبعه ایران در خارج زندگی میکردند که غالباً دانشجو بودند. نزدیک به نیم میلیون دیگر ریشه ایرانی داشتند، اما تابعیت ایران را نداشتند. بهویژه در کشورهای خلیجفارس و تا حدی پاکستان و هندوستان. این واقعیت که ایران با ۱ درصد از جمعیت جهان دارای بیش از ۱۰ درصد از منابع طبیعی عالم است، از نظر مادی نیز که بنگریم، کشور ما را به سرزمینی مهاجرپذیر نه صادرکننده مهاجر نزدیکتر میکند.
اما سرانجام بپردازیم به ابرنگرانی بعضی شخصیتهای غربی: هرجومرج در ایران پس از مرگ بختک! مُبلغ اصلی این نگرانی رئیسجمهوری فرانسه، امانوئل مکرون، است. او در پایان کنفرانس جیــ۷ (G7) در کانادا، مرتب تکرار کرد: اقدام علیه ایران نباید به تغییر رژیم بیانجامد!
مکرون در همان حال مانند صفحه سوزنخورده تأکید میکرد که: ایران نباید سلاح هستهای داشته باشد!
این نوع موضعگیری را فرانسویان «سوءنیت» (mauvaise foi) میخوانند. اگر ایران نباید سلاح اتمی داشته باشد، باید بگویید چرا و چطور میخواهید نگذارید؟ و اگر جلوگیری از اتمی شدن ایران تنها با تغییر نظام ممکن باشد، چرا با تغییر نظام مخالفید؟
در سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ میلادی، آیتالله میتوانست از گروههایی مانند اتا (ETA)ــ تجزیهطلبان باسک اسپانیاــ، ارتش آزادیبخش کلمبیا (فارک)، ام-۱۹ آمریکای جنوبی و البته گروهکهای فلسطینی برای اقدامات تروریستی کمک بگیرد، اما زمانی که سرتیپ احمد وحیدی، مشاور ویژه آیتالله خامنهای، میتوانست کشتار یهودیان در بوئنوس آیرس یا بلغارستان را طرح و اجرا کند، گذشته است. سرلشکر محسن رضایی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران و دکتر حسن عباسی ــ کیسینجر اسلام ــ هنوز از داشتن «قابلیتهای مخفی» در سراسر جهان از جمله در قلب آمریکا لاف میزنند، اما کمتر کسی این روزها این دو کمدین را جدی میگیرد.
نگرانی دیگری که مطرح است، احتمال شکل گرفتن سونامی آوارگان از ایران است. میلیونها نفری که از جنگ و آینده نامعلوم میگریزند و طبیعتاً به جای پناهجویی در افغانستان، پاکستان یا عراق، به سوی اروپا، از طریق ترکیه، روی خواهند آورد؛ اما بسیاری بررسیها از جمله یک پژوهش علمی که از سوی یک کشور آسیایی در تهران صورت گرفته است، نشان میدهد که عامل اصلی خروج ایرانیان، بهویژه افراد با تحصیلات بالا، نارضایتی از نظام سیاسی و اقتصادی موجود است و اگر این نارضایتی حتی اندکی برطرف شود، این احتمال وجود دارد که بخشی از جمعیت ۸ یا ۹ میلیونی ایرانیان در تبعید به میهن بازگردند.
امیر طاهری
این خوشبینی ممکن است واقعبینانه نباشد، اما نمونههایی از آن را در تاریخ معاصر دیدهایم. در نخستین سالهای عراق آزادشده پس از سقوط صدام حسین، نزدیک به دو میلیون عراقی آواره ــ از جمله بیش از ۵۰۰ هزار تن در ایرانــ به کشور خود بازگشتند. پس از آن نیز تنها بخشی عراق که صادرکننده پناهجو بوده است، اقلیم خودمختار کردستان، اربیل و سلیمانیه است. یک نمونه دیگر صربستان است که پس از تغییر رژیم و شکست نظامی اسلوبودان میلوشویچ از آمریکا، کانادا و اروپا بیش از یکمیلیون صرب تبعیدی را جذب کرد. نمونه دیگر که اکنون شاهد آنیم، سوریه است؛ سوریهای نیمهویران و پرمشکل که با همه اینها، پذیرای بازآمدگان از تبعید است. به گزارش وزارت کشور ترکیه، هر روز بین دو تا سه هزار آواره سوری در ترکیه به وطن خود برمیگردند. آنان از بشار الاسد و متحدان خمینیگرا و روس او گریخته بودند. همانطور که عراقیهای تبعیدی نه از عراق، بلکه از صدام حسین دوری میجستند.
به عبارت دیگر، ایران که در هر شرایطی میتواند مغناطیس نیرومندتری برای جلب فرزندان خود باشد، با رهایی از بختک ۴۶ ساله جمهوری اسلامی، جذابیت همیشگی خود را بازخواهد یافت. در اینجا مسئله فقط ایرانگرایی و میهنپرستی، با همه اهمیت حیاتیشان، نیست. ایران از نظر منابع طبیعی امکان توسعه اقتصادی نیروی انسانی، فرهنگ و تمدن ریشهدار و فراگیر دارای جذابیتی استثنایی است. یک ایران آزاد و روبهتوسعه امکانات فراوانی برای یک زندگی مناسب و توام با رفاه و کرامت عرضه خواهد کرد. فراموش نکنیم در ۱۳۵۷، بیش از یکمیلیون و نیم اتباع خارجی، از فیلیپین گرفته تا ترکیه و فرانسه و ایالاتمتحده، در ایران کار و زندگی داشتند.
ایرانیان به جز چند مورد استثنایی در تاریخ طولانیشان، هرگز میهنگریز و آواره نبودند. ایران تنها کشوری بود که هرگز از تمامی سهمیهای که آمریکا برای پذیرش مهاجران هر کشور تعیین میکند، استفاده نکرد. در ۱۳۵۷، نزدیک به ۲۰۰ هزار تبعه ایران در خارج زندگی میکردند که غالباً دانشجو بودند. نزدیک به نیم میلیون دیگر ریشه ایرانی داشتند، اما تابعیت ایران را نداشتند. بهویژه در کشورهای خلیجفارس و تا حدی پاکستان و هندوستان. این واقعیت که ایران با ۱ درصد از جمعیت جهان دارای بیش از ۱۰ درصد از منابع طبیعی عالم است، از نظر مادی نیز که بنگریم، کشور ما را به سرزمینی مهاجرپذیر نه صادرکننده مهاجر نزدیکتر میکند.
اما سرانجام بپردازیم به ابرنگرانی بعضی شخصیتهای غربی: هرجومرج در ایران پس از مرگ بختک! مُبلغ اصلی این نگرانی رئیسجمهوری فرانسه، امانوئل مکرون، است. او در پایان کنفرانس جیــ۷ (G7) در کانادا، مرتب تکرار کرد: اقدام علیه ایران نباید به تغییر رژیم بیانجامد!
مکرون در همان حال مانند صفحه سوزنخورده تأکید میکرد که: ایران نباید سلاح هستهای داشته باشد!
این نوع موضعگیری را فرانسویان «سوءنیت» (mauvaise foi) میخوانند. اگر ایران نباید سلاح اتمی داشته باشد، باید بگویید چرا و چطور میخواهید نگذارید؟ و اگر جلوگیری از اتمی شدن ایران تنها با تغییر نظام ممکن باشد، چرا با تغییر نظام مخالفید؟
👍66❤12