کسانیکه دنبال مقاله کامل طاهری هستند اینجاست.
هیچ چی غیر عادی درش نمیبینم . فکر کرده اند با کپی یک قسمت متن و اینکه دیگران به باقی متن دسترسی ندارند میتوانند پروپاگاندا راه بیاندازند.
---
در پست بعدی متن و ترجمه اش هم هست
متن و ترجمه اش
Hunter
@AmirTaheri4
هیچ چی غیر عادی درش نمیبینم . فکر کرده اند با کپی یک قسمت متن و اینکه دیگران به باقی متن دسترسی ندارند میتوانند پروپاگاندا راه بیاندازند.
---
در پست بعدی متن و ترجمه اش هم هست
متن و ترجمه اش
Hunter
@AmirTaheri4
🧵 Thread • FixupX
HUNTER (@hunter__of_57s)
کسانیکه دنبال مقاله کامل طاهری هستند اینجاست.
هیچ چی غیر عادی درش نمیبینم . فکر کرده اند با کپی یک قسمت متن و اینکه دیگران به باقی متن دسترسی ندارند میتوانند پروپاگاندا راه بیاندازند.
---
در پست بعدی متن و ترجمه اش هم هست
https://hacusa.org/february-21-2011/
هیچ چی غیر عادی درش نمیبینم . فکر کرده اند با کپی یک قسمت متن و اینکه دیگران به باقی متن دسترسی ندارند میتوانند پروپاگاندا راه بیاندازند.
---
در پست بعدی متن و ترجمه اش هم هست
https://hacusa.org/february-21-2011/
❤35👍15
قضیه این بوده قاسمینژاد سیاهنامه رو صبح روز مونیخ ۲ فرستاده برای طاهری، اونم گفته دیر فرستادید نمیام ولی اینو میفرستم برای همه اونا که دعوت نشدن بخونن...همه هم خوندن صداشون تو اینترنت دراومده و یجورایی اینا تو کار انجام شده موندن برای همین رم کردن
شراب
اینا واقعا فکر کردن با یه کلیپ از ارتش شاهنشاهی و دو تا نطق مزخرف مثل وحید بهمن ما خر میشیم میذاریم چنین کلاه گشادی سرمون بذارن؟
Chionophile
همون تیم نظامی هرسال تو آمریکا برنامه میزاره شاه رو تنها دعوت میکنن ریخت کیفکشها رو نبینن مرام گذاشته بودن اومده بودن ایندفعه
شراب
اگر این طور بوده دم طاهری گرم. اینا همیشه به طور خاصی با کسایی که بازیشون رو میخوندن بد بودند و سعی میکردن جلوی نزدیک شدنشون رو بگیرن. مانوک و سکویی و الان طاهری.
Parsa
@AmirTaheri4
شراب
اینا واقعا فکر کردن با یه کلیپ از ارتش شاهنشاهی و دو تا نطق مزخرف مثل وحید بهمن ما خر میشیم میذاریم چنین کلاه گشادی سرمون بذارن؟
Chionophile
همون تیم نظامی هرسال تو آمریکا برنامه میزاره شاه رو تنها دعوت میکنن ریخت کیفکشها رو نبینن مرام گذاشته بودن اومده بودن ایندفعه
شراب
اگر این طور بوده دم طاهری گرم. اینا همیشه به طور خاصی با کسایی که بازیشون رو میخوندن بد بودند و سعی میکردن جلوی نزدیک شدنشون رو بگیرن. مانوک و سکویی و الان طاهری.
Parsa
@AmirTaheri4
❤42💯9👍7👎2😁1
Forwarded from Amir Taheri امیر طاهری
چرا ایران حرف آخر را میزند
امروز پرچمدار برنامه ایرانزدایی، یعنی آیتالله خامنهای، از ملت عزیز ایران سخن میگوید و از شاپور ذوالاکتاف (که از دید اعراب منفورترین چهره تاریخ است) و آرش کمانگیر کمک میطلبد
امیر طاهری
جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴ برابر با ۲۵ ژوئیه ۲۰۲۵ ۱۳:۰۰
نقشه ایران، با پرچم سه رنگ و آثار تمدن ایرانی-ایندیپندنت فارسی
چرا ایران حرف آخر را میزند
«ایران تحقیر شد!» این عبارتی است که بسیاری از تحلیلگران غربی و عرب در ارزیابی خود از حملات اخیر اسرائیل و آمریکا به جمهوری اسلامی در ایران به کار میبرند. تحقیر یعنی کوچک شدن و بدینسان شگفتآور نیست که بعضی تحلیلگران اکنون از کوچک شدن جغرافیاییــسیاسی ایران سخن میگویند. کشوری که در صحنه نبرد تحقیر شده است، میتواند روی نقشه جغرافیا نیز کوچک شود. همانطور که امپراتوری اتریشــمجارستان، امپراتوری تزاری و امپراتوری عثمانی پس از جنگ اول از تحقیر نظامی به تحقیر جغرافیایی کشانده شدند. بعضی بهاصطلاح صاحبنظران غربی برآناند که «خاورمیانه بزرگ»، برنامهای که در زمان ریاستجمهوری جورج دبلیو بوش طرح شد، بدون کوچک شدن ایران، عملی نخواهد شد. به عبارت دیگر، خاورمیانه بزرگ باید نخست ایران کوچک را به وجود آورد.
میتوان دید که دشمنان درونی و بیرونی ایران بار دیگر رویای تجزیه ایران را در سر میپرورانند. اما بگذارید پیش از پرداختن به اصل مطلب، تاکید کنیم که این رویا، یعنی آنچه برای ما ایرانیان یک کابوس است، هرگز تحقق نخواهد یافت. در ایران، هیچ محمل سیاسی و فرهنگی برای تجزیهطلبی وجود ندارد. حتی معدود تجزیهطلبان خجالتی که در حاشیه میپلکند، جرات ابراز هویت خود را ندارند و زیر نقابهای قلابی «حقوق بشر»، «خواستههای اتنیکی» و «عدم تمرکز» پنهان میشوند. بعضی آنان این نمایش را بهعنوان حرفه خود گزیدهاند و از دشمنان خارجی ما مزد میگیرند. بعضی دیگر فریفته احساسات خام، دانش ناکافی و کینهتوزی فردی شدهاند.
آنچه ما را تهدید میکند، تجزیه جغرافیایی نیست. تهدید واقعی کنونی علیه موجودیت ما بهعنوان یک دولتــملت، کوششهایی است که برای نفاقافکنی، یعنی تجزیه سیاسی، صورت میگیرد.
آیتالله خامنهای و پیروان ایشان اکنون میکوشند با آمیزهای از اسلامگرایی به شیوه خودشان و ایرانگرایی به تقلید از میهنپرستان، هویتی تازه برای خود جعل کنند. آنان مدعیاند که میهنپرستی به معنای ضدیت یا حتی دشمنی با دین به طور کلی و اسلام به طور اخص است. یکی از مبلغان خمینیگرایی میگوید: ایرانگرایان با طرح مسائلی مانند سکولاریزم میخواهند اسلام را از زندگی ایرانی حذف کنند.
اما واقعیت این است که ایرانگرایان، یعنی میهنپرستان، هم دینفروشان را بیگانه میدانند و هم دینستیزان را. یکی از ستونهای فرهنگ ایرانی آزادی دین است که از آغاز تاریخ مدرن ما، بارها تاکید شده است. ایران نهتنها کشنده ادیان نبوده است، بلکه میتوان گفت مادر بسیاری از ادیان تاریخی به شمار میرود. ادیان اهورایی، مهرپرستی (میترائيسم)، مانوی و مزدکی در ایران زاده شدند و سپس به دنیای بیرون راه یافتند و در شکل دادن به دین یهود و مسیحیت سهم گرفتند.
پس از اسلام نیز ایران زادگاه ادیان و مذاهب گوناگون شد. تشیع در انواع گوناگون آن، اسماعیلیه نزاری، یحیویون، نصیریه، ایزدیان، علویان، اهل حق، سلسلههای گوناگون صوفیه و سرانجام دین دروزی که این روزها با بقایای تکفیریها در سویدای سوریه در نبرد است. دین بهایی نیز یکی از صادرات فرهنگی ایران از سده نوزدهم به بعد به شمار میرود.
مشکل ایران با دین، هر دینی، هنگامی بروز کرده است که پیروان یک دین کوشیدهاند تا آن را بهعنوان تنها گرینه دینیــمذهبی بر همه مردم ایران تحمیل کنند. این کوششها همواره به خونریزی و فاجعه منجر شده است. ظاهر کردن ایران در هویت اسلامی در هر شکل آن با طبیعت ایران بهعنوان یک ملت پرچمدار آزادی سازگار نیست. اسلام یا هر دین یا ایدئولوژی سیاسی همواره قابی است کوچکتر از تصویر ایران و البته تصویر بزرگتر همواره قاب کوچکتر را میشکند تا به طور کامل جلوهگر شود.
میس آن لمبتون، ایرانشناس نامی انگلیسی، در مناظرهای در لندن در سال ۱۹۶۰ میلادی، مدعی بود که هویت ایرانی اگر در چارچوب تشیع مجسم نشود، هرگز واقعیت نخواهد یافت. او با حمایت از جزوهای که مهدی بازرگان در حمایت از حکومت دینی در ایران منتشر کرده بود، تاکید کرد که تنها تشیع میتواند مانع از آن شود که کمونیستها در ایران به قدرت برسند. البته ۴۰ سال پس از آن، اثری از اتحاد جماهیر شوروی در کار نبود، اما دینفروشان به رهبری آیتالله خمینی ماموریت حمله به هویت ملی ایران را بر عهده گرفته بودند.
امروز پرچمدار برنامه ایرانزدایی، یعنی آیتالله خامنهای، از ملت عزیز ایران سخن میگوید و از شاپور ذوالاکتاف (که از دید اعراب منفورترین چهره تاریخ است) و آرش کمانگیر کمک میطلبد
امیر طاهری
جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴ برابر با ۲۵ ژوئیه ۲۰۲۵ ۱۳:۰۰
نقشه ایران، با پرچم سه رنگ و آثار تمدن ایرانی-ایندیپندنت فارسی
چرا ایران حرف آخر را میزند
«ایران تحقیر شد!» این عبارتی است که بسیاری از تحلیلگران غربی و عرب در ارزیابی خود از حملات اخیر اسرائیل و آمریکا به جمهوری اسلامی در ایران به کار میبرند. تحقیر یعنی کوچک شدن و بدینسان شگفتآور نیست که بعضی تحلیلگران اکنون از کوچک شدن جغرافیاییــسیاسی ایران سخن میگویند. کشوری که در صحنه نبرد تحقیر شده است، میتواند روی نقشه جغرافیا نیز کوچک شود. همانطور که امپراتوری اتریشــمجارستان، امپراتوری تزاری و امپراتوری عثمانی پس از جنگ اول از تحقیر نظامی به تحقیر جغرافیایی کشانده شدند. بعضی بهاصطلاح صاحبنظران غربی برآناند که «خاورمیانه بزرگ»، برنامهای که در زمان ریاستجمهوری جورج دبلیو بوش طرح شد، بدون کوچک شدن ایران، عملی نخواهد شد. به عبارت دیگر، خاورمیانه بزرگ باید نخست ایران کوچک را به وجود آورد.
میتوان دید که دشمنان درونی و بیرونی ایران بار دیگر رویای تجزیه ایران را در سر میپرورانند. اما بگذارید پیش از پرداختن به اصل مطلب، تاکید کنیم که این رویا، یعنی آنچه برای ما ایرانیان یک کابوس است، هرگز تحقق نخواهد یافت. در ایران، هیچ محمل سیاسی و فرهنگی برای تجزیهطلبی وجود ندارد. حتی معدود تجزیهطلبان خجالتی که در حاشیه میپلکند، جرات ابراز هویت خود را ندارند و زیر نقابهای قلابی «حقوق بشر»، «خواستههای اتنیکی» و «عدم تمرکز» پنهان میشوند. بعضی آنان این نمایش را بهعنوان حرفه خود گزیدهاند و از دشمنان خارجی ما مزد میگیرند. بعضی دیگر فریفته احساسات خام، دانش ناکافی و کینهتوزی فردی شدهاند.
آنچه ما را تهدید میکند، تجزیه جغرافیایی نیست. تهدید واقعی کنونی علیه موجودیت ما بهعنوان یک دولتــملت، کوششهایی است که برای نفاقافکنی، یعنی تجزیه سیاسی، صورت میگیرد.
آیتالله خامنهای و پیروان ایشان اکنون میکوشند با آمیزهای از اسلامگرایی به شیوه خودشان و ایرانگرایی به تقلید از میهنپرستان، هویتی تازه برای خود جعل کنند. آنان مدعیاند که میهنپرستی به معنای ضدیت یا حتی دشمنی با دین به طور کلی و اسلام به طور اخص است. یکی از مبلغان خمینیگرایی میگوید: ایرانگرایان با طرح مسائلی مانند سکولاریزم میخواهند اسلام را از زندگی ایرانی حذف کنند.
اما واقعیت این است که ایرانگرایان، یعنی میهنپرستان، هم دینفروشان را بیگانه میدانند و هم دینستیزان را. یکی از ستونهای فرهنگ ایرانی آزادی دین است که از آغاز تاریخ مدرن ما، بارها تاکید شده است. ایران نهتنها کشنده ادیان نبوده است، بلکه میتوان گفت مادر بسیاری از ادیان تاریخی به شمار میرود. ادیان اهورایی، مهرپرستی (میترائيسم)، مانوی و مزدکی در ایران زاده شدند و سپس به دنیای بیرون راه یافتند و در شکل دادن به دین یهود و مسیحیت سهم گرفتند.
پس از اسلام نیز ایران زادگاه ادیان و مذاهب گوناگون شد. تشیع در انواع گوناگون آن، اسماعیلیه نزاری، یحیویون، نصیریه، ایزدیان، علویان، اهل حق، سلسلههای گوناگون صوفیه و سرانجام دین دروزی که این روزها با بقایای تکفیریها در سویدای سوریه در نبرد است. دین بهایی نیز یکی از صادرات فرهنگی ایران از سده نوزدهم به بعد به شمار میرود.
مشکل ایران با دین، هر دینی، هنگامی بروز کرده است که پیروان یک دین کوشیدهاند تا آن را بهعنوان تنها گرینه دینیــمذهبی بر همه مردم ایران تحمیل کنند. این کوششها همواره به خونریزی و فاجعه منجر شده است. ظاهر کردن ایران در هویت اسلامی در هر شکل آن با طبیعت ایران بهعنوان یک ملت پرچمدار آزادی سازگار نیست. اسلام یا هر دین یا ایدئولوژی سیاسی همواره قابی است کوچکتر از تصویر ایران و البته تصویر بزرگتر همواره قاب کوچکتر را میشکند تا به طور کامل جلوهگر شود.
میس آن لمبتون، ایرانشناس نامی انگلیسی، در مناظرهای در لندن در سال ۱۹۶۰ میلادی، مدعی بود که هویت ایرانی اگر در چارچوب تشیع مجسم نشود، هرگز واقعیت نخواهد یافت. او با حمایت از جزوهای که مهدی بازرگان در حمایت از حکومت دینی در ایران منتشر کرده بود، تاکید کرد که تنها تشیع میتواند مانع از آن شود که کمونیستها در ایران به قدرت برسند. البته ۴۰ سال پس از آن، اثری از اتحاد جماهیر شوروی در کار نبود، اما دینفروشان به رهبری آیتالله خمینی ماموریت حمله به هویت ملی ایران را بر عهده گرفته بودند.
ایندیپندنت فارسی
امیر طاهری | چرا ایران حرف آخر را میزند
چرا ایران حرف آخر را میزند «ایران تحقیر شد!» این عبارتی است که بسیاری از تحلیلگران غربی و عرب در ارزیابی خود از حملات اخیر اسرائیل و آمریکا به جمهوری اسلامی در ایران به کار میبرند. تحقیر یعنی کوچک
❤35👍7
Forwarded from Amir Taheri امیر طاهری
جان فاستر دالس، وزیر خارجه مقتدر رئیسجمهوری دوایت آیزنهاور، نیز ایران را جزئی از «قرنطینه» اسلامی برای منزوی کردن اتحاد شوروی میدانست. همین نظر دههها بعد در دوران ریاستجمهوری جیمی کارتر از سوی مشاور امنیتی او، زبیگنیو برژینسکی، بهعنوان «کمربند سبز اسلامی» مطرح شد.
مشکل میس لمبتون و همگنان او بیاطلاعی از تاریخ ایران بود. نخست، آنان نمیدانستند که ایرانی بودن به معنی زیستن و رشد کردن در یک چارچوب فرهنگیــانسانی است؛ ثابتی که جغرافیا و دین از متغیران آن به شمار میروند. ایران را اسلام به وجود نیاورد، آنطور که مسیحیت امپراتوریهای روم شرقی و غربی را آفرید. اسلام امپراتوریهای بنیامیه و بنیعباس را ایجاد کرد؛ امپراتوریهایی که از آغاز با ایران بهعنوان یک چالشگر فرهنگی در نبرد بودند. بنیامیه توانست برای نزدیک به ۸۰ سال تسلط صوری خود را بر سرزمینهای ایرانی حفظ کند، اما در آنجا نیز از کمک برخی خائنان داخلی بهره گرفت.
تاریخنویس برجسته ما، پروانه پورشریعتی، در کتاب «انحطاط و سقوط ساسانیان» نشان میدهد که غلبه اعراب بر ایرانزمین بدون خیانت بعضی خانوادههای برجسته شمالشرقی ایران ممکن نبود.
در هر حال، ایران نهتنها هرگز سرباز اسلام نبود، بلکه طی دههها با قیامهای مردمی، علیه اشغالگران جنگید و با اخراج بنیامیه از آنچه اکنون خاورمیانه خوانده میشود، خلافت عباسی را به وجود آورد و نخستین گام را در مسیر احیای دولتهای ایرانی برداشت. در سدههای میانی، ایران در جنگهای صلیبی شرکت نکرد، زیرا هیچیک از آن نبردها از دید ما، جنبه میهنی نداشت.
پتروشفسکی، ایرانشناس روس، در «اسلام در ایران» نشان میدهد که اسلام برای مدتی ایران را از مسیر تاریخی خود منحرف کرد، اما نتوانست آن را به مسیر خاص اسلامی بکشد. پس از ۸۰ سال سلطه بنیامیه، ایران فقیرتر از دوران پیش از حمله اعراب بود، اما هویت خود را حفظ کرده بود. سرانجام این اسلام بود که بهعنوان یک همراه به مسیر ایران کشانده شد و به یک بازتعریف ایرانی تن داد؛ بازتعریفی که از دید ۹۰ درصد از مسلمانان، نوعی زندقه به شما میآید.
در چهار دهه اخیر، خمینیگرایان کوشیدهاند تا با تزریق بخشی از تاریخ عرب به ذهن عمومی ایرانیان، ملت ما را در حد بخشی از «امت بزرگ اسلام» تحقیر کنند. آنها جنگهای گوناگون اعراب را به گفتمان تاریخ ما تحمیل کردهاند. جنگهای حضرت محمد با بنیامیه و یهود در شبهجزیره، جنگهای آل عثمان و آل علی و در مقیاسی محدودتر، قیام امام حسین علیه یزید ابن معاویه را بهعنوان وقایعی که مربوط به ما است، عرضه میکنند، اما با یک نگاه سطحی، نیز میتوان دریافت که ایرانیان در هیچیک از این وقایع شرکت نداشتند و نتیجهشان نیز کوچکترین اهمیتی از دید ایرانیان نداشت.
نسخه امروزی کوشش برای کشاندن ایران به جنگهایی که به ما مربوط نیست، برنامه آقایان خمینی و خامنهای برای حذف اسرائیل از نقشه عالم، آزادی فلسطین و برافراشتن پرچم حسین در دمشق، پایتخت یزید، است. این برنامه البته پس از وارد کردن ضربات سنگین به ایران، اکنون شکست خورده است. با این حال، فراموش نکنیم که هدف آن نابودی هویت ایرانی بود. حسن نصرالله، رهبر «شهید» حزبالله، گفته بود: آنچه در ایران امروز هست، یک فرهنگ و تمدن عربی است. خود امام خمینی و امام خامنهای نیز عرب هستند! (نقل به مضمون)
اما گیرشمن، ایرانشناس فرانسوی، مینویسد: «اعراب زیر بیرق اسلام توانستند هویت تاریخی مصر، کلدان، آشور، بابل و بیزانطیه را از بین ببرند، اما در ایران به صخرهای محکم برخوردند که جابجاشدنی نبود!»
میتوان گفت که انقلاب ۱۳۵۷ سرآغاز دومین تلاش بزرگ برای خرد کردن آن صخره محکم و تغییر هویت ملی ایران بود، اما امروز میبینیم که این دومین تلاش نیز شکست خورده است. ایران در تاریخ طولانی خود با بسیار چالشهای مشابه یا حتی خطرناکتر روبرو شده و همواره پیروز به درآمده است. اسکندر، اگر واقعا چنین کسی وجود داشته، نتوانست هویت ایران را از بین ببرد و سرانجام ناچار شد به خودایرانینمایی بپردازد. در سراسر ایران، حتی یک تندیس از او وجود ندارد. تنها نزدیک به ۳۰۰ واژه یونانی وارد واژگان متوسط ایرانی شده است (در مقایسه با ۱۲ هزار واژه عربی، سههزار واژه فرانسوی و ۸۰۰ واژه ترکی). رومیان که همواره سودای اسکندر دوم شدن در سر داشتند، نیز از دهها حمله به ایران نتیجه بهتری نگرفتند. آنان تقریبا تمامی اروپای غربی، شبهجزیره بالکان، شمال آفریقا، منطقه لوانت (شام) را رومی کردند، اما نتوانستند الگوی رومی را به ایران تحمیل کنند. برعکس، در بسیاری زمینهها، ناچار شدند برای حفظ خود از الگوی ایران تقلید کنند (از جمله با تبدیل جمهوری به پادشاهی).
@AmirTaheri4
مشکل میس لمبتون و همگنان او بیاطلاعی از تاریخ ایران بود. نخست، آنان نمیدانستند که ایرانی بودن به معنی زیستن و رشد کردن در یک چارچوب فرهنگیــانسانی است؛ ثابتی که جغرافیا و دین از متغیران آن به شمار میروند. ایران را اسلام به وجود نیاورد، آنطور که مسیحیت امپراتوریهای روم شرقی و غربی را آفرید. اسلام امپراتوریهای بنیامیه و بنیعباس را ایجاد کرد؛ امپراتوریهایی که از آغاز با ایران بهعنوان یک چالشگر فرهنگی در نبرد بودند. بنیامیه توانست برای نزدیک به ۸۰ سال تسلط صوری خود را بر سرزمینهای ایرانی حفظ کند، اما در آنجا نیز از کمک برخی خائنان داخلی بهره گرفت.
تاریخنویس برجسته ما، پروانه پورشریعتی، در کتاب «انحطاط و سقوط ساسانیان» نشان میدهد که غلبه اعراب بر ایرانزمین بدون خیانت بعضی خانوادههای برجسته شمالشرقی ایران ممکن نبود.
در هر حال، ایران نهتنها هرگز سرباز اسلام نبود، بلکه طی دههها با قیامهای مردمی، علیه اشغالگران جنگید و با اخراج بنیامیه از آنچه اکنون خاورمیانه خوانده میشود، خلافت عباسی را به وجود آورد و نخستین گام را در مسیر احیای دولتهای ایرانی برداشت. در سدههای میانی، ایران در جنگهای صلیبی شرکت نکرد، زیرا هیچیک از آن نبردها از دید ما، جنبه میهنی نداشت.
پتروشفسکی، ایرانشناس روس، در «اسلام در ایران» نشان میدهد که اسلام برای مدتی ایران را از مسیر تاریخی خود منحرف کرد، اما نتوانست آن را به مسیر خاص اسلامی بکشد. پس از ۸۰ سال سلطه بنیامیه، ایران فقیرتر از دوران پیش از حمله اعراب بود، اما هویت خود را حفظ کرده بود. سرانجام این اسلام بود که بهعنوان یک همراه به مسیر ایران کشانده شد و به یک بازتعریف ایرانی تن داد؛ بازتعریفی که از دید ۹۰ درصد از مسلمانان، نوعی زندقه به شما میآید.
در چهار دهه اخیر، خمینیگرایان کوشیدهاند تا با تزریق بخشی از تاریخ عرب به ذهن عمومی ایرانیان، ملت ما را در حد بخشی از «امت بزرگ اسلام» تحقیر کنند. آنها جنگهای گوناگون اعراب را به گفتمان تاریخ ما تحمیل کردهاند. جنگهای حضرت محمد با بنیامیه و یهود در شبهجزیره، جنگهای آل عثمان و آل علی و در مقیاسی محدودتر، قیام امام حسین علیه یزید ابن معاویه را بهعنوان وقایعی که مربوط به ما است، عرضه میکنند، اما با یک نگاه سطحی، نیز میتوان دریافت که ایرانیان در هیچیک از این وقایع شرکت نداشتند و نتیجهشان نیز کوچکترین اهمیتی از دید ایرانیان نداشت.
نسخه امروزی کوشش برای کشاندن ایران به جنگهایی که به ما مربوط نیست، برنامه آقایان خمینی و خامنهای برای حذف اسرائیل از نقشه عالم، آزادی فلسطین و برافراشتن پرچم حسین در دمشق، پایتخت یزید، است. این برنامه البته پس از وارد کردن ضربات سنگین به ایران، اکنون شکست خورده است. با این حال، فراموش نکنیم که هدف آن نابودی هویت ایرانی بود. حسن نصرالله، رهبر «شهید» حزبالله، گفته بود: آنچه در ایران امروز هست، یک فرهنگ و تمدن عربی است. خود امام خمینی و امام خامنهای نیز عرب هستند! (نقل به مضمون)
اما گیرشمن، ایرانشناس فرانسوی، مینویسد: «اعراب زیر بیرق اسلام توانستند هویت تاریخی مصر، کلدان، آشور، بابل و بیزانطیه را از بین ببرند، اما در ایران به صخرهای محکم برخوردند که جابجاشدنی نبود!»
میتوان گفت که انقلاب ۱۳۵۷ سرآغاز دومین تلاش بزرگ برای خرد کردن آن صخره محکم و تغییر هویت ملی ایران بود، اما امروز میبینیم که این دومین تلاش نیز شکست خورده است. ایران در تاریخ طولانی خود با بسیار چالشهای مشابه یا حتی خطرناکتر روبرو شده و همواره پیروز به درآمده است. اسکندر، اگر واقعا چنین کسی وجود داشته، نتوانست هویت ایران را از بین ببرد و سرانجام ناچار شد به خودایرانینمایی بپردازد. در سراسر ایران، حتی یک تندیس از او وجود ندارد. تنها نزدیک به ۳۰۰ واژه یونانی وارد واژگان متوسط ایرانی شده است (در مقایسه با ۱۲ هزار واژه عربی، سههزار واژه فرانسوی و ۸۰۰ واژه ترکی). رومیان که همواره سودای اسکندر دوم شدن در سر داشتند، نیز از دهها حمله به ایران نتیجه بهتری نگرفتند. آنان تقریبا تمامی اروپای غربی، شبهجزیره بالکان، شمال آفریقا، منطقه لوانت (شام) را رومی کردند، اما نتوانستند الگوی رومی را به ایران تحمیل کنند. برعکس، در بسیاری زمینهها، ناچار شدند برای حفظ خود از الگوی ایران تقلید کنند (از جمله با تبدیل جمهوری به پادشاهی).
@AmirTaheri4
❤29👍5
Forwarded from Amir Taheri امیر طاهری
ایران: زیانهای نمایش سایهها
ایران همواره از دیگر فرهنگها و تمدنها آموخته است، بیآنکه هویت خود را از دست بدهد. مانند شیری که حیوانات دیگر را میخورد و به سطحی بالاتر میرساند.
ایران از چالش حمله مغول نیز جان سالم به در برد و توانست مهاجمان را هضم کند و به سطحی بالاتر ارتقا دهد.
در رویارویی با همه آن چالشها، ایران نشان داد که خشونت نشانه قهرمانی نیست و آنچه انسان را از حیوان متمایز میکند، دوراندیشی، شکیبایی، اعتماد به نفس و خیرخواهی است. این صفات بودند که در سده نوزدهم یعنی در اوج قدرتگیری امپریالیسم روس و انگلیس، به ایران ناتوان، راندهبهحاشیه و فقیر امکان دادند که هویت خود را حفظ کند. همانطور که ایران تنها سرزمینی بود که به تصرف رومیان در نیامد (البته در دنیای آن زمان)، روس و انگلیس هم نتوانستند چتر استعماری خود را بر ما تحمیل کنند.
بدینسان شگفتیآور نیست که امروز نیز ایران از درون چالش عربیسازی ایران پیروز به درمیآید و مانند همیشه حرف آخر را میزند. امروز پرچمدار برنامه ایرانزدایی، یعنی آیتالله خامنهای، از ملت عزیز ایران سخن میگوید و از شاپور ذوالاکتاف (که از دید اعراب منفورترین چهره تاریخ است) و آرش کمانگیر کمک میطلبد. او بیتردید با خشم پنهانشده در دل و بغض گیرکرده در گلو، میپذیرد که خالد شوقی اسلامبولی، هنیه، نصرالله، سنوار و مشابه آنان هرگز از دید ایرانیان قهرمان نبوده و نخواهند شد و رویای ابوالعلاء مودودی و سیدقطب، دو مرشد اعلای آقای خامنهای، برای تحقیر ایرانــ یعنی پایین آوردن آنــ به سطح جزئی از «امت بزرگ اسلام»، شکست خورده است. از دید ایرانیان میهنپرست، اسلام تنها جزئی از هویت ایرانی است. همانطور که دینهای دیگر ایرانیان نیز اجزای این کل بزرگ به شمار میروند.
علاوه بر کوششهایی که برای تجزیه ایران بر اساس دین در جریان بوده است، ترفندهای محدودتری برای ایجاد نفاق بر اساس ایدئولوژی یا مسلک سیاسی نیز صورت میگیرد.
بازیگران این ترفندها مدعیاند که شیوه زندگی سیاسی ایرانی، یعنی پادشاهی مشروطه، به حذف دیگر افکار و عقاید سیاسی منجر میشود و سرانجام دیکتاتوری را تحمیل میکند. اما نگاهی به تاریخ ایران در دوران مشروطیت این ترفند را نیز بیاثر میکند. اولین پارلمان جهان، خارج از جهان غرب، در ایران شکل گرفت. ایران یکی از نخستین کشورهایی بود که خود را در چارچوب یک قانون اساسی قرار داد. نخستین حزب سوسیالدموکرات (خارج از اروپا) در ایران شکل گرفت (اجتماعیون عامیون). برای نزدیک به ۱۵ سال، بزرگترین حزب کمونیست جهان (خارج از بلوک شوروی، اروپای غربی و چین) در ایران فعالیت داشت. همه احزابی که در مواقع گوناگون در اروپای غربی جلوهگر شدندــ از لیبرال تا ملیسوسیالیستــ در ایران نیز حضور پیدا کردند. اولین لژ فراماسونری خارج از غرب و امپراتوری عثمانی، در تهران قرن نوزدهم تشکیل شد. حتی بیش از دو سه سالی که در آن، ایران با حزب رستاخیز بهاصطلاح یکحزبی شده بود، ما پنج حزب سیاسی داشتیم که هریک منعکسکننده یک دید سیاسیــاقتصادی بودند. رستاخیز نیز هرگز در عمل به صورت حزب واحد در نیامد و از آغاز، با حداقل سه جناحــ مترقی، سازندگان و اندیشمندانــ جلوه کرد.
بدینسان در چارچوب پادشاهی مشروطه در ایران، هم برای همه ادیان و مذاهب جا هست و هم برای همه مرامها و مسالک. کوشش برای تجزیه ایرانیان بر اساس دین یا عقیده سیاسی هم ناجوانمردانه است و هم در تحلیل نهایی، عبث.
بعضی مبلغان «خاورمیانه بزرگ» و «ایران کوچک» میکوشند تا ملت ما را فقط با دو گزینه به بنبست بکشانند؛ پذیرفتن خطر تکهتکه شدن کشور از یک سو و قرار دادن ایران زیر قیمومیت ایالات متحده از سوی دیگر.
اما هیچیک از این گزینهها منعکسکننده اراده ملت ما نیست. میهنپرستان ایرانی هرگز اجازه نخواهند داد که دسایس ماجراجویان بیگانه و خودفروشان داخلی موجودیت جغرافیاییــسیاسی ایران را بهعنوان یک دولتــملت واحد و تجزیهناپذیر، تهدید کند. از سوی دیگر، برنامه جناحی از بهاصطلاح اصلاحطلبان با این شعار که «آمریکا کدخدای جهان است»، برای قرار دادن ایران زیر قیمومیت واشینگتن، نیز نتیجهای جز رسوایی مبلغان داخلی و خارجی آن ندارد.
آقای عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، میگوید: اگر آنان حقوق ما را به رسمیت بشناسند، حاضر به مذاکره هستیم! (نقل به مضمون) به عبارت دیگر، او تلویحا میپذیرد که ایران نمیتواند از حقوقی که در چارچوب قوانین بینالمللی برای همه ۲۰۰ ملت (بهویژه ۱۹۳ دولتــملت عضو سازمان ملل متحد) به رسمیت شناخته شده است، بهرهمند شود، مگر اینکه واشینگتن آن حقوق را به رسمیت بشناسد. این طرز تفکر نواستعماری منجر شد به توافق شوم «برجام» که شعبه حزب دموکرات آمریکا در تهران به جمهوری اسلامی تحمیل کرد.
@AmirTaheri4
ایران همواره از دیگر فرهنگها و تمدنها آموخته است، بیآنکه هویت خود را از دست بدهد. مانند شیری که حیوانات دیگر را میخورد و به سطحی بالاتر میرساند.
ایران از چالش حمله مغول نیز جان سالم به در برد و توانست مهاجمان را هضم کند و به سطحی بالاتر ارتقا دهد.
در رویارویی با همه آن چالشها، ایران نشان داد که خشونت نشانه قهرمانی نیست و آنچه انسان را از حیوان متمایز میکند، دوراندیشی، شکیبایی، اعتماد به نفس و خیرخواهی است. این صفات بودند که در سده نوزدهم یعنی در اوج قدرتگیری امپریالیسم روس و انگلیس، به ایران ناتوان، راندهبهحاشیه و فقیر امکان دادند که هویت خود را حفظ کند. همانطور که ایران تنها سرزمینی بود که به تصرف رومیان در نیامد (البته در دنیای آن زمان)، روس و انگلیس هم نتوانستند چتر استعماری خود را بر ما تحمیل کنند.
بدینسان شگفتیآور نیست که امروز نیز ایران از درون چالش عربیسازی ایران پیروز به درمیآید و مانند همیشه حرف آخر را میزند. امروز پرچمدار برنامه ایرانزدایی، یعنی آیتالله خامنهای، از ملت عزیز ایران سخن میگوید و از شاپور ذوالاکتاف (که از دید اعراب منفورترین چهره تاریخ است) و آرش کمانگیر کمک میطلبد. او بیتردید با خشم پنهانشده در دل و بغض گیرکرده در گلو، میپذیرد که خالد شوقی اسلامبولی، هنیه، نصرالله، سنوار و مشابه آنان هرگز از دید ایرانیان قهرمان نبوده و نخواهند شد و رویای ابوالعلاء مودودی و سیدقطب، دو مرشد اعلای آقای خامنهای، برای تحقیر ایرانــ یعنی پایین آوردن آنــ به سطح جزئی از «امت بزرگ اسلام»، شکست خورده است. از دید ایرانیان میهنپرست، اسلام تنها جزئی از هویت ایرانی است. همانطور که دینهای دیگر ایرانیان نیز اجزای این کل بزرگ به شمار میروند.
علاوه بر کوششهایی که برای تجزیه ایران بر اساس دین در جریان بوده است، ترفندهای محدودتری برای ایجاد نفاق بر اساس ایدئولوژی یا مسلک سیاسی نیز صورت میگیرد.
بازیگران این ترفندها مدعیاند که شیوه زندگی سیاسی ایرانی، یعنی پادشاهی مشروطه، به حذف دیگر افکار و عقاید سیاسی منجر میشود و سرانجام دیکتاتوری را تحمیل میکند. اما نگاهی به تاریخ ایران در دوران مشروطیت این ترفند را نیز بیاثر میکند. اولین پارلمان جهان، خارج از جهان غرب، در ایران شکل گرفت. ایران یکی از نخستین کشورهایی بود که خود را در چارچوب یک قانون اساسی قرار داد. نخستین حزب سوسیالدموکرات (خارج از اروپا) در ایران شکل گرفت (اجتماعیون عامیون). برای نزدیک به ۱۵ سال، بزرگترین حزب کمونیست جهان (خارج از بلوک شوروی، اروپای غربی و چین) در ایران فعالیت داشت. همه احزابی که در مواقع گوناگون در اروپای غربی جلوهگر شدندــ از لیبرال تا ملیسوسیالیستــ در ایران نیز حضور پیدا کردند. اولین لژ فراماسونری خارج از غرب و امپراتوری عثمانی، در تهران قرن نوزدهم تشکیل شد. حتی بیش از دو سه سالی که در آن، ایران با حزب رستاخیز بهاصطلاح یکحزبی شده بود، ما پنج حزب سیاسی داشتیم که هریک منعکسکننده یک دید سیاسیــاقتصادی بودند. رستاخیز نیز هرگز در عمل به صورت حزب واحد در نیامد و از آغاز، با حداقل سه جناحــ مترقی، سازندگان و اندیشمندانــ جلوه کرد.
بدینسان در چارچوب پادشاهی مشروطه در ایران، هم برای همه ادیان و مذاهب جا هست و هم برای همه مرامها و مسالک. کوشش برای تجزیه ایرانیان بر اساس دین یا عقیده سیاسی هم ناجوانمردانه است و هم در تحلیل نهایی، عبث.
بعضی مبلغان «خاورمیانه بزرگ» و «ایران کوچک» میکوشند تا ملت ما را فقط با دو گزینه به بنبست بکشانند؛ پذیرفتن خطر تکهتکه شدن کشور از یک سو و قرار دادن ایران زیر قیمومیت ایالات متحده از سوی دیگر.
اما هیچیک از این گزینهها منعکسکننده اراده ملت ما نیست. میهنپرستان ایرانی هرگز اجازه نخواهند داد که دسایس ماجراجویان بیگانه و خودفروشان داخلی موجودیت جغرافیاییــسیاسی ایران را بهعنوان یک دولتــملت واحد و تجزیهناپذیر، تهدید کند. از سوی دیگر، برنامه جناحی از بهاصطلاح اصلاحطلبان با این شعار که «آمریکا کدخدای جهان است»، برای قرار دادن ایران زیر قیمومیت واشینگتن، نیز نتیجهای جز رسوایی مبلغان داخلی و خارجی آن ندارد.
آقای عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، میگوید: اگر آنان حقوق ما را به رسمیت بشناسند، حاضر به مذاکره هستیم! (نقل به مضمون) به عبارت دیگر، او تلویحا میپذیرد که ایران نمیتواند از حقوقی که در چارچوب قوانین بینالمللی برای همه ۲۰۰ ملت (بهویژه ۱۹۳ دولتــملت عضو سازمان ملل متحد) به رسمیت شناخته شده است، بهرهمند شود، مگر اینکه واشینگتن آن حقوق را به رسمیت بشناسد. این طرز تفکر نواستعماری منجر شد به توافق شوم «برجام» که شعبه حزب دموکرات آمریکا در تهران به جمهوری اسلامی تحمیل کرد.
@AmirTaheri4
❤26👍6
Forwarded from Amir Taheri امیر طاهری
بقایای همان شعبه اکنون میکوشد تا نسخهای شومتر از آن را به دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، بفروشد.
اما آقای ترامپ بیشک آنقدر هوشمند و آگاه هست که توافق با یک گروه شکستخوردگان سیاسی در ایران همانقدر سودبخش است که کوششهای بقایای دوران اوباماــبایدن در آمریکا برای بازگرداندن یک زامبی سیاسی به زندگی واقعی.
در این میان، آقای خامنهای میکوشد هنوز محلی از اعراب داشته باشد. علاوه بر مقامی در میان اعراب، امیدوار است که برنامه فرابردی قاجاریه در دوران انحطاط را در بستهبندی جدیدی عرضه کند که در آن، ایران زیر نفوذ مشترک روسیه و آمریکا قرار میگیرد. امید او یک زدوبند فرابردی میان ترامپ و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، است که بر اساس آن، یک جمهوری اسلامی بیدندان و زنجیربهگردن میتواند به زندگی یا نیمهزندگی غمانگیز خود برای مدتی ادامه دهد.
اما واقعیت این است که ایران در طول تاریخ طولانی خود، همواره حرف آخر را زده است. آنچه اهمیت دارد، مبارزه با تجزیهطلبان سیاسی است که با تکیه بر بدفهمیها، کژبینیها و کینهتوزیهای گذشته، در راه پیروزی ملتی که اکنون میکوشد بار دیگر حرف آخر را بزند، سنگاندازی میکنند. نبرد دو گذشته نمیتواند تصویر آینده را ترسیم کند. ملل بزرگ اشتباهات بزرگ میکنند و ایران نیز با جریان ۱۳۵۷، نشان داد که از این قاعده مستثنی نیست، اما امروز هرجا که بنگرید، در خاورمیانه، در خلیج فارس، در حوزه دریای مازندران، در مقیاس جهانی جای ایران بهعنوان پرچمدار طرح صلح و سازندگی و همیاری بینالمللی خالی است. وقت آن است که ایران با بازگشت به خویش، این خلاء را پر کند.
https://www.independentpersian.com/node/415734/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D8%B1%D9%81-%D8%A2%D8%AE%D8%B1-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B2%D9%86%D8%AF
@AmirTaheri4
اما آقای ترامپ بیشک آنقدر هوشمند و آگاه هست که توافق با یک گروه شکستخوردگان سیاسی در ایران همانقدر سودبخش است که کوششهای بقایای دوران اوباماــبایدن در آمریکا برای بازگرداندن یک زامبی سیاسی به زندگی واقعی.
در این میان، آقای خامنهای میکوشد هنوز محلی از اعراب داشته باشد. علاوه بر مقامی در میان اعراب، امیدوار است که برنامه فرابردی قاجاریه در دوران انحطاط را در بستهبندی جدیدی عرضه کند که در آن، ایران زیر نفوذ مشترک روسیه و آمریکا قرار میگیرد. امید او یک زدوبند فرابردی میان ترامپ و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، است که بر اساس آن، یک جمهوری اسلامی بیدندان و زنجیربهگردن میتواند به زندگی یا نیمهزندگی غمانگیز خود برای مدتی ادامه دهد.
اما واقعیت این است که ایران در طول تاریخ طولانی خود، همواره حرف آخر را زده است. آنچه اهمیت دارد، مبارزه با تجزیهطلبان سیاسی است که با تکیه بر بدفهمیها، کژبینیها و کینهتوزیهای گذشته، در راه پیروزی ملتی که اکنون میکوشد بار دیگر حرف آخر را بزند، سنگاندازی میکنند. نبرد دو گذشته نمیتواند تصویر آینده را ترسیم کند. ملل بزرگ اشتباهات بزرگ میکنند و ایران نیز با جریان ۱۳۵۷، نشان داد که از این قاعده مستثنی نیست، اما امروز هرجا که بنگرید، در خاورمیانه، در خلیج فارس، در حوزه دریای مازندران، در مقیاس جهانی جای ایران بهعنوان پرچمدار طرح صلح و سازندگی و همیاری بینالمللی خالی است. وقت آن است که ایران با بازگشت به خویش، این خلاء را پر کند.
https://www.independentpersian.com/node/415734/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D8%B1%D9%81-%D8%A2%D8%AE%D8%B1-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B2%D9%86%D8%AF
@AmirTaheri4
ایندیپندنت فارسی
امیر طاهری | چرا ایران حرف آخر را میزند
چرا ایران حرف آخر را میزند «ایران تحقیر شد!» این عبارتی است که بسیاری از تحلیلگران غربی و عرب در ارزیابی خود از حملات اخیر اسرائیل و آمریکا به جمهوری اسلامی در ایران به کار میبرند. تحقیر یعنی کوچک
❤52👍8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تعبیر زیبای و دقیق جناب طاهری از دفترچه دوران اضطرار به دفترچه بیچارگی،
واژه بیچارگی دقیقا حق مطلب را ادا میکند
علاج واقعه را پیش از وقوع باید کرد
وگرنه میشود همان بیچارگی
#یامرگ_یامشروطه
رضا کیوان
@AmirTaheri4
واژه بیچارگی دقیقا حق مطلب را ادا میکند
علاج واقعه را پیش از وقوع باید کرد
وگرنه میشود همان بیچارگی
#یامرگ_یامشروطه
رضا کیوان
@AmirTaheri4
👍59❤9👎2
برای خاموش کردن آتش باید آب روی آن ریخت نه بنزین.
با ایدههای ۵۷ی نمیتوان به جنگ ۵۷ رفت!
این ایدهها همچون آتشزا شعلههای ۵۷ را بیشتر و سوزندهتر میکند.
ایدههایی چون نفی مشروطه، پادشاهی، تجربه زیسته سیاسی، حاکمیت قانون و بریدن از ریشهها، تاسیس دولت با رفراندوم، باندبازی و ...
زال بختیاری
@AmirTaheri4
با ایدههای ۵۷ی نمیتوان به جنگ ۵۷ رفت!
این ایدهها همچون آتشزا شعلههای ۵۷ را بیشتر و سوزندهتر میکند.
ایدههایی چون نفی مشروطه، پادشاهی، تجربه زیسته سیاسی، حاکمیت قانون و بریدن از ریشهها، تاسیس دولت با رفراندوم، باندبازی و ...
زال بختیاری
@AmirTaheri4
👍61👏9🔥1
من هرگز هیچ کجا نگفته ام که خود را پادشاه ایران نمیدانم.
#جاويدشاه
#پاينده_ایران
Kourosh Nazarian
@AmirTaheri4
#جاويدشاه
#پاينده_ایران
Kourosh Nazarian
@AmirTaheri4
❤86👏12👍5😁1
مشروطه اولین و آخرین ستون برای نگهداشتن پادشاهی در ایران است.
دفاع از مشروطه دقیقا دفاع از پادشاه است.
#همکاری_ملی
Samad kalavani 🤾♂️
@AmirTaheri4
دفاع از مشروطه دقیقا دفاع از پادشاه است.
#همکاری_ملی
Samad kalavani 🤾♂️
@AmirTaheri4
X (formerly Twitter)
Samad kalavani 🤾♂️ (@KalavaniSamad) on X
مشروطه اولین و آخرین ستون برای نگهداشتن پادشاهی در ایران است.
دفاع از مشروطه دقیقا دفاع از پادشاه است.
#همکاری_ملی
دفاع از مشروطه دقیقا دفاع از پادشاه است.
#همکاری_ملی
❤56👏16👍7❤🔥3👎1😁1
اینکه میگویید «همه باید ساکت شوند و فقط به تصمیم فرمانده تمکین کنند» تحریف حرفهای خود پادشاه است. پیوند شاه و ملت ناگسستنی است و هیچکس حق ندارد با سوءاستفاده از نام ایشان، مردم را به سکوت وادار کند. خود پادشاه صریحاً گفتند: بخوانید، نقد کنید، و نظر بدهید. ما دقیقاً داریم به فرمان پادشاه عمل میکنیم.
شمایید که برخلاف فرمان ایشان میخواهید با بستن دهان ملت، پروژه شکستخورده اصلاحطلبیتان را پشت پادشاه پنهان کنید. نقد از اصول آزادی بیان و شفافیت وظیفه شماست.نه سانسور و ساکت کردن مردم.
#جاویدشاه
@MehdiHajati
Behnaz
@AmirTaheri4
شمایید که برخلاف فرمان ایشان میخواهید با بستن دهان ملت، پروژه شکستخورده اصلاحطلبیتان را پشت پادشاه پنهان کنید. نقد از اصول آزادی بیان و شفافیت وظیفه شماست.نه سانسور و ساکت کردن مردم.
#جاویدشاه
@MehdiHajati
Behnaz
@AmirTaheri4
❤59👏6👌5👍4👎1
مسئلهی ما این است: «دفترچهای نوشتهشده و نقدهایی را در پی داشته؛ شماری از نگارندگانش امّا یا از پاسخ درخور طفره رفتهاند یا به طُرُق مختلف منتقدین را تخریب/تهدید کردهاند.»
این چه دخلی به مقالهی امیرطاهری در WSJ دارد؟ بعد از تخریب و تهدید، حالا نوبت رسیده به «پَسچهایسم»؟
Peggy Thrace 🜲☀︎𓃬
@AmirTaheri4
این چه دخلی به مقالهی امیرطاهری در WSJ دارد؟ بعد از تخریب و تهدید، حالا نوبت رسیده به «پَسچهایسم»؟
Peggy Thrace 🜲☀︎𓃬
@AmirTaheri4
X (formerly Twitter)
Peggy Thrace 🜲☀︎𓃬 (@PeggyThrace) on X
مسئلهی ما این است: «دفترچهای نوشتهشده و نقدهایی را در پی داشته؛ شماری از نگارندگانش امّا یا از پاسخ درخور طفره رفتهاند یا به طُرُق مختلف منتقدین را تخریب/تهدید کردهاند.»
این چه دخلی به مقالهی امیرطاهری در WSJ دارد؟ بعد از تخریب و تهدید، حالا نوبت…
این چه دخلی به مقالهی امیرطاهری در WSJ دارد؟ بعد از تخریب و تهدید، حالا نوبت…
👌30👍6❤3
لازم هست که همه پادشاهی خواهان این آگاهی رو داشته باشند که در طول تاریخ مشروطه ، از قاجار تا فتنه ۵۷ هیچ گاه این اصل اجرا نشده چون قابلیت اجرا ندارد.چون هیچ پنج مجتهدی که بتوانند با هم اجماع کنند روی سیاره وجود ندارد ، پس احمق نباشیم🙋
#مارمولک_شیرازی
#بازگشت_به_مشروطه
🐉 *اژدها *🐉
@AmirTaheri4
#مارمولک_شیرازی
#بازگشت_به_مشروطه
🐉 *اژدها *🐉
@Iranianfemale در مورد این مشروطه داریم حرف میزنیم دیگه؟
Persian God
@AmirTaheri4
👍43👌6❤4😁2👎1
#نقد_محترمانه
چه قراردادی توی ۴ ماه میخواهید ببندید با خارجی که باید حتما توی این ۴ ماه بدون رای مجلس کار انجام شود ؟ چه قولی دادید که در قبالش باید دوباره مرزهای آبی بازنگری شود ؟ مرزهای آبی ایران سالهاست مشخص است؛ پس چرا باید دوباره موضوع مذاکره و گفتگو شود؟ هر توافقی که پشتوانه قدرت ملی نداشته باشد، نه تنها امنیت را تضمین نمیکند، بلکه راه را برای کاهش نفوذ ایران در آبراههای حیاتی و استراتژیک میگشاید.
این همان خط قرمزی است که در دوران پادشاهی پهلوی، با صلابت و اقتدار، هرگز اجازه عبور از آن داده نشد.
#جاویدشاه
#دفترچه_اضطراب
آیوار ۲
@AmirTaheri4
چه قراردادی توی ۴ ماه میخواهید ببندید با خارجی که باید حتما توی این ۴ ماه بدون رای مجلس کار انجام شود ؟ چه قولی دادید که در قبالش باید دوباره مرزهای آبی بازنگری شود ؟ مرزهای آبی ایران سالهاست مشخص است؛ پس چرا باید دوباره موضوع مذاکره و گفتگو شود؟ هر توافقی که پشتوانه قدرت ملی نداشته باشد، نه تنها امنیت را تضمین نمیکند، بلکه راه را برای کاهش نفوذ ایران در آبراههای حیاتی و استراتژیک میگشاید.
این همان خط قرمزی است که در دوران پادشاهی پهلوی، با صلابت و اقتدار، هرگز اجازه عبور از آن داده نشد.
#جاویدشاه
#دفترچه_اضطراب
آیوار ۲
@AmirTaheri4
👌56👍10❤5🔥2👎1
امروز ۱۰ آگوست #روز_جهانی_شیر است.
این روز را به شیرمردان و شیرزنان وطنم شادباش میگویم.
برافراشته باد پرچم سه رنگ #شیروخورشید نشان ایران
Vida
@AmirTaheri4
این روز را به شیرمردان و شیرزنان وطنم شادباش میگویم.
برافراشته باد پرچم سه رنگ #شیروخورشید نشان ایران
Vida
@AmirTaheri4
❤69👍10❤🔥4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اکانت پرشین گاو رو خیلی جدی نگیرید ،هم در سخنان شهبانو هست هم در قانون اساسی مشروطه،هرفردی که در خانواده یا مورد تائید شاه مشروطه باشد میتواند جانشین شود.
کورش
@AmirTaheri4
کورش
@AmirTaheri4
😁28❤🔥20❤11👍3
حامیان دفترچه اضطرار دائم تکرار میکنند «این دفترچه مورد تایید شاهزاده است».
در اینجا چند تجربه را یادآوری میکنم تا نشان دهم این استدلال ویرانگر است.
شورای ملی ایران در سال ۲۰۱۳ ایجاد شد و افراد زیادی به آن پیوستند. اما به تدریج افراد یکییکی از آن جدا شدند. اغلب جداشدگان میگفتند «نازیلا گلستان و رضا پیرزاده به شاهزاده نزدیک هستند و با گرفتن تایید از او، خواستههایشان را بر ما تحمیل میکنند».
فرشگرد در ۲۰۱۸ تشکیل شد و در ۲۰۱۹ فرو پاشید. گرچه برخی اعضا دلایل مبهمی را مطرح میکردند، سعید حسینپور در یک ويدئو گفت «امیرحسین اعتمادی رابط ما با شاهزاده بود و این موقعیت به او دست بالا را داده بود».
در جدا شدن هودشتیان و کنگرلو از ققنوس هم سخنان مشابهی شنیدم.
نتیجه اینکه وقتی هدف «گرفتن تایید شاهزاده» باشد هموندان به جای همکاری و یافتن راهحل برای اختلافات، با هم در گرفتن تایید شاهزاده رقابت میکنند و این رقابت به دشمنی تبدیل میشود.
اما بازگشت به مشروطه بر پایه همان قانونی است که رضا پهلوی به آن سوگند خورد و رضاشاه دوم شد. ما نیازی به گرفتن تایید ایشان و مخفی شدن پشت سر ایشان نداریم....
AsgharSepehri
@AmirTaheri4
در اینجا چند تجربه را یادآوری میکنم تا نشان دهم این استدلال ویرانگر است.
شورای ملی ایران در سال ۲۰۱۳ ایجاد شد و افراد زیادی به آن پیوستند. اما به تدریج افراد یکییکی از آن جدا شدند. اغلب جداشدگان میگفتند «نازیلا گلستان و رضا پیرزاده به شاهزاده نزدیک هستند و با گرفتن تایید از او، خواستههایشان را بر ما تحمیل میکنند».
فرشگرد در ۲۰۱۸ تشکیل شد و در ۲۰۱۹ فرو پاشید. گرچه برخی اعضا دلایل مبهمی را مطرح میکردند، سعید حسینپور در یک ويدئو گفت «امیرحسین اعتمادی رابط ما با شاهزاده بود و این موقعیت به او دست بالا را داده بود».
در جدا شدن هودشتیان و کنگرلو از ققنوس هم سخنان مشابهی شنیدم.
نتیجه اینکه وقتی هدف «گرفتن تایید شاهزاده» باشد هموندان به جای همکاری و یافتن راهحل برای اختلافات، با هم در گرفتن تایید شاهزاده رقابت میکنند و این رقابت به دشمنی تبدیل میشود.
اما بازگشت به مشروطه بر پایه همان قانونی است که رضا پهلوی به آن سوگند خورد و رضاشاه دوم شد. ما نیازی به گرفتن تایید ایشان و مخفی شدن پشت سر ایشان نداریم....
AsgharSepehri
@AmirTaheri4
X (formerly Twitter)
Asghar Sepehri (@AsgharSepehri) on X
حامیان دفترچه اضطرار دائم تکرار میکنند «این دفترچه مورد تایید شاهزاده است».
در اینجا چند تجربه را یادآوری میکنم تا نشان دهم این استدلال ویرانگر است.
شورای ملی ایران در سال ۲۰۱۳ ایجاد شد و افراد زیادی به آن پیوستند. اما به تدریج افراد یکییکی از آن جدا شدند.…
در اینجا چند تجربه را یادآوری میکنم تا نشان دهم این استدلال ویرانگر است.
شورای ملی ایران در سال ۲۰۱۳ ایجاد شد و افراد زیادی به آن پیوستند. اما به تدریج افراد یکییکی از آن جدا شدند.…
👍48❤13💯8❤🔥1😁1