🔴🔴🔴 علامۀ شهرمان که خوب نشناختیم!
پژوهشی در زندگی فقیه و ادیب بابلی
آیتالله العظمی #محمدصالح_علامه_حائری_مازندرانی
* #جواد_بیژنی
صفحه (1)
نوجوانی که در نجف میدرخشد
محمدصالح علامه حائری مازندرانی از خاندان بزرگ علامۀ بابل در روز یکشنبه 5 تير 1260 شمسی در کربلا متولد شد. او تحصیلات مقدماتی را از کودکی زیر نظر پدرش شیخ محمد فضل الله حائری مازندرانی و برادرش شيخ علی حائری که خود از علمای شاخص بودند آغاز نمود و تا سن 13 سالگی پیشرفتهای قابل توجهی در تحصیل علوم دینی از خود نشان داد، تا حدی که آخوند ملا محمد کاظم خراسانی از علمای برجستۀ آن زمان که برای زیارت به کربلا آمده بود پس از دیدن یکی از رسالههای محمدصالح نوجوان پی به نبوغش برده در راه بازگشت او را برای ادامه تحصیل به نجف اشرف میبرد. این گونه بود که این نوجوان نابغه وارد حلقه درس آخوند خراسانی میشود و به سرعت مدارج علمی را طی کرده در 16 سالگی به درجه اجتهاد میرسد. این پیشرفت های علمی او در حوزۀ نجف استمرار داشت. در مورد جایگاه علمی رفیعی که علامه حائری در آن دوران بدان دست یافته بود مرحوم علامه محمدتقی جعفری چنین گفت: «تحقيق و تتبع حضرت آقای علامه در مسائل غامضه را میتوان از شاهکارهای علمی در قرن اخير قرارداد».
درد چشم و بازگشت به زادگاه پدری
تحصیلات او در نجف تا سال 1285 شمسی ادامه داشت ولی بیماری چشم او باعث میشود درست در زمانی که حوزه نجف میبایست از تواناییهای علمی او بهرهمند شود برای درمان به موطن خود ایران مراجعت کند.
علامه حائری پس از توقف کوتاهی در تهران و طی مراحل درمانی در سال 1286 شمسی در سن 26 سالگی به بارفروش (بابل) زادگاه اجدادش بازگشت و در خانهای در محله مراد بیک ساکن شد و به تدریس در مدرسۀ علوم دینی صدر مشغول شد و علاوه بر اقامۀ جماعات به امور اجتماعی مردم نیز میپرداخت.
آن روی سکه؛ علامۀ شاعر
علامه حائری مازندرانی از طبعی موزون، ذوق شعری لطیف و روحی نیرومند نیز برخوردار بود. اشعار عربی و قصاید بلند ایشان را از قدیم در حوزههای ادبی نجف همطراز آثار شاعران برجسته عرب به شمار آوردهاند. علامه مازندرانی را باید از شاعران شیعه خواند که در ادبیات فارسی و عربی فوقالعاده چیره دست بوده است. ابیاتی از سرودههای او از این قرار است:
شد برون از آستین امروز دست گردگار
داشت بر کف گوهر گیتی فروزی شاهوار
بود هفت اقلیم و نُه طارَم برایش استوار
جبرئیلش می ستودی روی تخت زرنگار
از لبش این حسن مطلع شد چو خورشید آشکار
لا فتی الاعلی لا سیف الا ذوالفقار
استادانی بزرگ مانند #جلال_الدین_همایی، #بدیع_الزمان_فروزانفر، #نیما_یوشیج و #محمدتقی_جعفری، از جمله کسانی بودند که با او مراوده داشتند و از او تجلیل کردهاند. در زمان حضورشان در بابل نیز منزل وی محل تجمع اهل علم و ادب با گرایشها و عقاید مختلف بود.
صفحه (1)
ماهنامۀ طرح نو
شماره 28، اسفند 94.
✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️
کانال اطلاعرسانی بابل، شهر بهار نارنج»
@BabolShahreBaharNarenj
پژوهشی در زندگی فقیه و ادیب بابلی
آیتالله العظمی #محمدصالح_علامه_حائری_مازندرانی
* #جواد_بیژنی
صفحه (1)
نوجوانی که در نجف میدرخشد
محمدصالح علامه حائری مازندرانی از خاندان بزرگ علامۀ بابل در روز یکشنبه 5 تير 1260 شمسی در کربلا متولد شد. او تحصیلات مقدماتی را از کودکی زیر نظر پدرش شیخ محمد فضل الله حائری مازندرانی و برادرش شيخ علی حائری که خود از علمای شاخص بودند آغاز نمود و تا سن 13 سالگی پیشرفتهای قابل توجهی در تحصیل علوم دینی از خود نشان داد، تا حدی که آخوند ملا محمد کاظم خراسانی از علمای برجستۀ آن زمان که برای زیارت به کربلا آمده بود پس از دیدن یکی از رسالههای محمدصالح نوجوان پی به نبوغش برده در راه بازگشت او را برای ادامه تحصیل به نجف اشرف میبرد. این گونه بود که این نوجوان نابغه وارد حلقه درس آخوند خراسانی میشود و به سرعت مدارج علمی را طی کرده در 16 سالگی به درجه اجتهاد میرسد. این پیشرفت های علمی او در حوزۀ نجف استمرار داشت. در مورد جایگاه علمی رفیعی که علامه حائری در آن دوران بدان دست یافته بود مرحوم علامه محمدتقی جعفری چنین گفت: «تحقيق و تتبع حضرت آقای علامه در مسائل غامضه را میتوان از شاهکارهای علمی در قرن اخير قرارداد».
درد چشم و بازگشت به زادگاه پدری
تحصیلات او در نجف تا سال 1285 شمسی ادامه داشت ولی بیماری چشم او باعث میشود درست در زمانی که حوزه نجف میبایست از تواناییهای علمی او بهرهمند شود برای درمان به موطن خود ایران مراجعت کند.
علامه حائری پس از توقف کوتاهی در تهران و طی مراحل درمانی در سال 1286 شمسی در سن 26 سالگی به بارفروش (بابل) زادگاه اجدادش بازگشت و در خانهای در محله مراد بیک ساکن شد و به تدریس در مدرسۀ علوم دینی صدر مشغول شد و علاوه بر اقامۀ جماعات به امور اجتماعی مردم نیز میپرداخت.
آن روی سکه؛ علامۀ شاعر
علامه حائری مازندرانی از طبعی موزون، ذوق شعری لطیف و روحی نیرومند نیز برخوردار بود. اشعار عربی و قصاید بلند ایشان را از قدیم در حوزههای ادبی نجف همطراز آثار شاعران برجسته عرب به شمار آوردهاند. علامه مازندرانی را باید از شاعران شیعه خواند که در ادبیات فارسی و عربی فوقالعاده چیره دست بوده است. ابیاتی از سرودههای او از این قرار است:
شد برون از آستین امروز دست گردگار
داشت بر کف گوهر گیتی فروزی شاهوار
بود هفت اقلیم و نُه طارَم برایش استوار
جبرئیلش می ستودی روی تخت زرنگار
از لبش این حسن مطلع شد چو خورشید آشکار
لا فتی الاعلی لا سیف الا ذوالفقار
استادانی بزرگ مانند #جلال_الدین_همایی، #بدیع_الزمان_فروزانفر، #نیما_یوشیج و #محمدتقی_جعفری، از جمله کسانی بودند که با او مراوده داشتند و از او تجلیل کردهاند. در زمان حضورشان در بابل نیز منزل وی محل تجمع اهل علم و ادب با گرایشها و عقاید مختلف بود.
صفحه (1)
ماهنامۀ طرح نو
شماره 28، اسفند 94.
✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️
کانال اطلاعرسانی بابل، شهر بهار نارنج»
@BabolShahreBaharNarenj