بانوان دراویش محبوس در زندان قرچک
#شكوفه_يدالهی، #نازيلا_نوری، #سپيده_مرادی، #مريم_فرسيابی، #سيما_انتصاری، #الهام_احمدی، #شهناز_كيانی ،#مريم_باراكوهی، #آويشا_جلال_الدين
#شكوفه_يدالهی، #نازيلا_نوری، #سپيده_مرادی، #مريم_فرسيابی، #سيما_انتصاری، #الهام_احمدی، #شهناز_كيانی ،#مريم_باراكوهی، #آويشا_جلال_الدين
نامهی عاطفه احمدی دختر #الهام_احمدی درویش محبوس در زندان قرچک
چرا زندگی بوی خون میدهد مادر؟
اسم من #عاطفه_احمدی است. ۱۵ سال دارم. مادر و پدرم درویش هستند. هر دوی آنها در روز یکم اسفند، نزدیک صبح به وضع بدی کتک خوردند و زخمی شدند. بعد هم آنها را بازداشت و زندانی کردند. یک خواهر کوچک به نام #عطیه دارم که وقت و بیوقت سراغ مادرم را میگیرد. گریه میکند. بهانه میگیرد. الان ۱۵۴ روز است که من و خواهر کوچکم با وجودی که پدر و مادر داریم، تنها هستیم. من مجبورم برای خواهر کوچکم نقش مادر را بازی کنم اما خیلی وقتها از پسِ اجرای این نقش برنمیآیم. خواهرم میخواهد صدای مادرم را بشنود اما مسئولان زندان، تلفنها را بستهاند و به او اجازه نمیدهند با ما صحبت کند. به فکرم رسیده بود که لباسهای مادرم را بپوشم و کنار خواهرم بخوابم بلکه بوی مادرمان را بشنود و آرام بخوابد اما بوی مادر از لباسها رفته بود. فکر کردم بروم زندان و لباسهایی را که هنگام دستگیری، تن مادرم بود از زندانبان بگیرم، چون ممکن بود بوی مادرم را بدهند اما پشیمان شدم. پیش خودم فکر کردم مادرم را هنگام دستگیری خیلی کتک زدند و برای همین امکان دارد لباسهایش بوی خون بدهد. یا بوی آتش و دود و گاز اشکآور و باروت. خلاصه بوی هر چیزی بدهد جز بوی مادر.
مادرم را هنگام حمله به درویشها با ماشین آبپاش خیس کرده بودند و تا صبح به خودش میلرزید. درویشها برای این که سرمای اسفندماه اذیتشان نکند آتش روشن کرده بودند. بعد دوباره مأمورها به درویشها حمله کرده بودند و آنها را کتک زده بودند. مادرم را با باتوم زده بودند. صورتش خونی بود. لباسهایش خونی بود. بوی آتش و دود میداد. ترسیدم لباسهایش را بگیرم مبادا عطیه بو کند و فکر کند مادر کسیست که بوی خون و آتش و بدبختی میدهد نه بوی آرامش و امنیت.
عطیه که گریه میکند از طرفی دلم برایش میسوزد و از طرفی به حالش حسرت میخورم چون حداقل میتواند اشک بریزد وخودش را خالی کند. اما من چه؟ مجبورم بغضم را قورت بدهم. در مدرسه هم نمیتوانستم اشک بریزم. نمیتوانستم دردم را به کسی بگویم چون باور نمیکنند پدر و مادرم را به خاطر درویش بودن گرفتهاند. فوری فکر میکنند به خاطر دزدی و کلاهبرداری زندانی شدهاند. بیرون هم امنیت برای همسن و سالان من وجود ندارد. کافی است در کوچه و خیابان گریه کنم تا فکر کنند بیپناه و تنها و بیکس هستم و فکرهای خراب به سرشان بزند و دنبالم راه بیفتند. واقعاً برای یک دختری مثل من حتی جایی برای گریه کردن وجود ندارد چه برسد به زندگی کردن.
گاهی دنیا پیش چشمم تیره و تار میشود. از زندگی خسته میشوم. دلم میخواهد خواهرم را در خانه تنها بگذارم، بروم کنار اتوبان، چشمهایم را ببندم و از عرض اتوبان بگذرم. یک بار این کار را کرده بودم. تا کنار اتوبان رفته بودم اما تا چشمم را بستم یاد تنهایی عطیه افتادم که رفته توی کمد لای لباسهای مادرم نشسته و انقدر گریه میکند که اشکش از زیر در کمد میریزد توی اتاق و اتاق را مثل تنگ آب پر میکند و من دیر میرسم خانه و میبینم عطیه در اشکش غرق شده است.
خدا میداند چقدر خستهام. مادرم خودش را به در و دیوار میزد که بیگناه است اما بار دیگر او را به دادگاه بردهاند و برایش اتهامهای تازه درست کردهاند. رئیس #زندان_قرچک از او شکایت کرده است که چرا علیه وضعیت زندان با بیرون صحبت کردهای. از وقتی صدای مادرم از داخل زندان بیرون آمده زندگی ما بدتر و بدتر شده. او نگران وضعیت دوستش بود. دوستش داشت در زندان از بیماری میمرد اما کسی به فریادش نمیرسید. مادرم از زندان تلفن کرده بود و خبر بیماری و وضعیت بد دوستش را گفته بود. همین باعث شد که در زندان بیشتر به او سخت بگیرند. دلم میخواهد بروم ملاقات مادرم به او بگویم: مادر چرا زندگی بوی خون میدهد؟ مگر ما چه کار بدی کردهایم که موها و صورتها و لباسهایمان بوی خون میدهد؟ دلم میخواهد بروم زندان اینها را به مادرم بگویم اما میدانم اگر او را ببینم آنقدر گریه میکنم که تمام زندان قرچک با تمام زندانیها و زندانبانهایش توی اشکهایم غرق شوند.
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
چرا زندگی بوی خون میدهد مادر؟
اسم من #عاطفه_احمدی است. ۱۵ سال دارم. مادر و پدرم درویش هستند. هر دوی آنها در روز یکم اسفند، نزدیک صبح به وضع بدی کتک خوردند و زخمی شدند. بعد هم آنها را بازداشت و زندانی کردند. یک خواهر کوچک به نام #عطیه دارم که وقت و بیوقت سراغ مادرم را میگیرد. گریه میکند. بهانه میگیرد. الان ۱۵۴ روز است که من و خواهر کوچکم با وجودی که پدر و مادر داریم، تنها هستیم. من مجبورم برای خواهر کوچکم نقش مادر را بازی کنم اما خیلی وقتها از پسِ اجرای این نقش برنمیآیم. خواهرم میخواهد صدای مادرم را بشنود اما مسئولان زندان، تلفنها را بستهاند و به او اجازه نمیدهند با ما صحبت کند. به فکرم رسیده بود که لباسهای مادرم را بپوشم و کنار خواهرم بخوابم بلکه بوی مادرمان را بشنود و آرام بخوابد اما بوی مادر از لباسها رفته بود. فکر کردم بروم زندان و لباسهایی را که هنگام دستگیری، تن مادرم بود از زندانبان بگیرم، چون ممکن بود بوی مادرم را بدهند اما پشیمان شدم. پیش خودم فکر کردم مادرم را هنگام دستگیری خیلی کتک زدند و برای همین امکان دارد لباسهایش بوی خون بدهد. یا بوی آتش و دود و گاز اشکآور و باروت. خلاصه بوی هر چیزی بدهد جز بوی مادر.
مادرم را هنگام حمله به درویشها با ماشین آبپاش خیس کرده بودند و تا صبح به خودش میلرزید. درویشها برای این که سرمای اسفندماه اذیتشان نکند آتش روشن کرده بودند. بعد دوباره مأمورها به درویشها حمله کرده بودند و آنها را کتک زده بودند. مادرم را با باتوم زده بودند. صورتش خونی بود. لباسهایش خونی بود. بوی آتش و دود میداد. ترسیدم لباسهایش را بگیرم مبادا عطیه بو کند و فکر کند مادر کسیست که بوی خون و آتش و بدبختی میدهد نه بوی آرامش و امنیت.
عطیه که گریه میکند از طرفی دلم برایش میسوزد و از طرفی به حالش حسرت میخورم چون حداقل میتواند اشک بریزد وخودش را خالی کند. اما من چه؟ مجبورم بغضم را قورت بدهم. در مدرسه هم نمیتوانستم اشک بریزم. نمیتوانستم دردم را به کسی بگویم چون باور نمیکنند پدر و مادرم را به خاطر درویش بودن گرفتهاند. فوری فکر میکنند به خاطر دزدی و کلاهبرداری زندانی شدهاند. بیرون هم امنیت برای همسن و سالان من وجود ندارد. کافی است در کوچه و خیابان گریه کنم تا فکر کنند بیپناه و تنها و بیکس هستم و فکرهای خراب به سرشان بزند و دنبالم راه بیفتند. واقعاً برای یک دختری مثل من حتی جایی برای گریه کردن وجود ندارد چه برسد به زندگی کردن.
گاهی دنیا پیش چشمم تیره و تار میشود. از زندگی خسته میشوم. دلم میخواهد خواهرم را در خانه تنها بگذارم، بروم کنار اتوبان، چشمهایم را ببندم و از عرض اتوبان بگذرم. یک بار این کار را کرده بودم. تا کنار اتوبان رفته بودم اما تا چشمم را بستم یاد تنهایی عطیه افتادم که رفته توی کمد لای لباسهای مادرم نشسته و انقدر گریه میکند که اشکش از زیر در کمد میریزد توی اتاق و اتاق را مثل تنگ آب پر میکند و من دیر میرسم خانه و میبینم عطیه در اشکش غرق شده است.
خدا میداند چقدر خستهام. مادرم خودش را به در و دیوار میزد که بیگناه است اما بار دیگر او را به دادگاه بردهاند و برایش اتهامهای تازه درست کردهاند. رئیس #زندان_قرچک از او شکایت کرده است که چرا علیه وضعیت زندان با بیرون صحبت کردهای. از وقتی صدای مادرم از داخل زندان بیرون آمده زندگی ما بدتر و بدتر شده. او نگران وضعیت دوستش بود. دوستش داشت در زندان از بیماری میمرد اما کسی به فریادش نمیرسید. مادرم از زندان تلفن کرده بود و خبر بیماری و وضعیت بد دوستش را گفته بود. همین باعث شد که در زندان بیشتر به او سخت بگیرند. دلم میخواهد بروم ملاقات مادرم به او بگویم: مادر چرا زندگی بوی خون میدهد؟ مگر ما چه کار بدی کردهایم که موها و صورتها و لباسهایمان بوی خون میدهد؟ دلم میخواهد بروم زندان اینها را به مادرم بگویم اما میدانم اگر او را ببینم آنقدر گریه میکنم که تمام زندان قرچک با تمام زندانیها و زندانبانهایش توی اشکهایم غرق شوند.
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
ضرب و شتم دوباره زنان درویش در زندان قرچک
مأموران حراست زندان زنان قرچک بار دیگر #زنان_درویش زندانی را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند.
گفته میشود مأموران با قطع تماس تلفنی #الهام_احمدی که در حال مکالمه با دختران کوچکش بود، باعث اعتراض این زن درویش و پیوستن زنان درویش دیگر به او شدهاند.
در پی این اعتراض دستجمعی، مأموران حراست به زنان درویش حملهور شدهاند.
زنان درویش پس از آن که الهام احمدی با انتشار یک فایل صوتی فجایع پزشکی زندان قرچک را رسانهای کرد مورد هجوم گارد زندان قرار گرفتند و حق ملاقات حضوری و حق تماس تلفنی از آنان سلب شد.
بهدنبال حملهی گارد زندان قرچک به زنان درویش زندانی، صدها درویش محبوس در #زندان_تهران_بزرگ دست به تحصن زده و خواستار آزادی هرچه زودتر زنان درویش شدند. در نتیجهی این تحصن که تا امروز نیز ادامه پیدا کرده است مسئولان زندان قرچک هر چهارماه یکبار حق ملاقات حضوری برای این زنان در نظر گرفتهاند و اجازهی تماس تلفنی را تنها در دفتر اداری زندان و زیر نظر مأموران به آنها دادهاند.
گفته شده است رئیس زندان قرچک پس از مطلع شدن از رفتار تند مأموران با زنان زندانی به دیدار آنان رفته و بهجای مجازات مأموران خاطی از زنان درویش خواسته است در ازای برخورداری از حق قانونی تماس تلفنی و ملاقات حضوری، از مردان درویش بخواهند تا به تحصن خود در زندان تهران بزرگ پایان بدهند
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
مأموران حراست زندان زنان قرچک بار دیگر #زنان_درویش زندانی را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند.
گفته میشود مأموران با قطع تماس تلفنی #الهام_احمدی که در حال مکالمه با دختران کوچکش بود، باعث اعتراض این زن درویش و پیوستن زنان درویش دیگر به او شدهاند.
در پی این اعتراض دستجمعی، مأموران حراست به زنان درویش حملهور شدهاند.
زنان درویش پس از آن که الهام احمدی با انتشار یک فایل صوتی فجایع پزشکی زندان قرچک را رسانهای کرد مورد هجوم گارد زندان قرار گرفتند و حق ملاقات حضوری و حق تماس تلفنی از آنان سلب شد.
بهدنبال حملهی گارد زندان قرچک به زنان درویش زندانی، صدها درویش محبوس در #زندان_تهران_بزرگ دست به تحصن زده و خواستار آزادی هرچه زودتر زنان درویش شدند. در نتیجهی این تحصن که تا امروز نیز ادامه پیدا کرده است مسئولان زندان قرچک هر چهارماه یکبار حق ملاقات حضوری برای این زنان در نظر گرفتهاند و اجازهی تماس تلفنی را تنها در دفتر اداری زندان و زیر نظر مأموران به آنها دادهاند.
گفته شده است رئیس زندان قرچک پس از مطلع شدن از رفتار تند مأموران با زنان زندانی به دیدار آنان رفته و بهجای مجازات مأموران خاطی از زنان درویش خواسته است در ازای برخورداری از حق قانونی تماس تلفنی و ملاقات حضوری، از مردان درویش بخواهند تا به تحصن خود در زندان تهران بزرگ پایان بدهند
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
Forwarded from Attach Master
ضرب و شتم سه زن درویش گنابادی در زندان زنان قرچک + فایل صوتی
سه زن درویش محبوس در زندان زنان قرچک صبح روز دوشنبه ۵ آذرماه هنگام مطالبه وسایل شخصیشان که از ۲۳ خردادماه توسط مسئولان زندان ضبط شده است با دستور محمدی رئیس زندان قرچک مورد ضرب و جرح دوباره قرار گرفتهاند.
این سه زن با نامهای #شکوفه_یداللهی، #الهام_احمدی و #سپیده_مرادی در بند ۷ زندان قرچک محبوس هستند و به دلیل آنچه آلودگی شدید زندان به بیماریهای عفونی و بهداشتی مینامند خواستار اعادهی وسایل شخصیشان توسط مسئولان زندان شده بودند.
این زنان که از یکم اسفندماه سال گذشته در حبس هستند با انتشار فایلی صوتی جزئیات این ضرب و جرح را شرح دادهاند.
زنان درویش پیش از این در ۲۳ خرداد به دلیل اطلاعرسانی از وضعیت زندان غیراستاندارد قرچک که سابقاً مرغداری بوده است در محوطهی زندان توسط گارد زندان مورد ضرب و جرح قرار گرفته و به بند زندانیان جرائم قتل و سرقت و مواد مخدر منتقل شده بودند.
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
سه زن درویش محبوس در زندان زنان قرچک صبح روز دوشنبه ۵ آذرماه هنگام مطالبه وسایل شخصیشان که از ۲۳ خردادماه توسط مسئولان زندان ضبط شده است با دستور محمدی رئیس زندان قرچک مورد ضرب و جرح دوباره قرار گرفتهاند.
این سه زن با نامهای #شکوفه_یداللهی، #الهام_احمدی و #سپیده_مرادی در بند ۷ زندان قرچک محبوس هستند و به دلیل آنچه آلودگی شدید زندان به بیماریهای عفونی و بهداشتی مینامند خواستار اعادهی وسایل شخصیشان توسط مسئولان زندان شده بودند.
این زنان که از یکم اسفندماه سال گذشته در حبس هستند با انتشار فایلی صوتی جزئیات این ضرب و جرح را شرح دادهاند.
زنان درویش پیش از این در ۲۳ خرداد به دلیل اطلاعرسانی از وضعیت زندان غیراستاندارد قرچک که سابقاً مرغداری بوده است در محوطهی زندان توسط گارد زندان مورد ضرب و جرح قرار گرفته و به بند زندانیان جرائم قتل و سرقت و مواد مخدر منتقل شده بودند.
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
Telegram
📎
Forwarded from Attach Master
سپیده مرادی در حمایت از الهام احمدی وارد اعتصاب غذای خشک شد
سپیده مرادی #درویش_زن محبوس در زندان زنان قرچک با انتشار نامهای همراهی خود را با اعتصاب غذای الهام احمدی دیگر زن درویش زندانی اعلام کرد.
الهام احمدی روز ۵ آذر در پی محرومیت از ملاقات توسط کمیته انضباطی #زندان_قرچک اعلام اعتصاب غذای خشک کرده بود.
متن نامهی اعتصاب غذای سپیده مرادی به شرح زیر است:
«اکنون که سومین روز اعتصاب غذای خشک خواهر نازنینم خانم الهام احمدی است و مسئولان زندان و مسئولین مربوطه بیش از پیش خبث طینت خود را به نمایش گذاشته و پاسخ حقخواهی دراویش را بعضاً با وحشیگری و سکوت و تماشای کارهای جنایتبارشان و بعضاً با وانمود بیخبری که البته روشی نخنما شده است و بوی تعفن آن همهجا به مشام میرسد، پاسخ دادند.
اکنون که ثانیه به ثانیه شاهد مرگ انسانیت هستم و همهی راهها به دلیل خودکامگی و خودرأیی افراد تبدیل به بنبست شده است به این اعتصاب غذا میپیوندم و امیدوارم خداوند بهخاطر تمام لحظاتی که به دلیل اشتغال به روزمرگی چشمانم را به روی حقایق بستم و دم نزدم، مرا مورد بخشش قرار دهد.»
لازم به یاد آوری است که#شکوفه_یداللهی، #الهام_احمدی و #سپیده_مرادی روز ۵ آذر با رجوع به دفتر میرزایی معاون زندان زنان قرچک خواستار تحویلگرفتن وسایل شخصیشان شده بودند که پس از حملهی گارد زندان به زنان درویش در ۲۲ خرداد توسط زندان ضبط شده بود اما مسئولان زندان به جای عودت دادن وسایل شخصی این زنان، آنان را با توهین و برخورد فیزیکی مورد ضرب و شتم قرار دادند.
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
سپیده مرادی #درویش_زن محبوس در زندان زنان قرچک با انتشار نامهای همراهی خود را با اعتصاب غذای الهام احمدی دیگر زن درویش زندانی اعلام کرد.
الهام احمدی روز ۵ آذر در پی محرومیت از ملاقات توسط کمیته انضباطی #زندان_قرچک اعلام اعتصاب غذای خشک کرده بود.
متن نامهی اعتصاب غذای سپیده مرادی به شرح زیر است:
«اکنون که سومین روز اعتصاب غذای خشک خواهر نازنینم خانم الهام احمدی است و مسئولان زندان و مسئولین مربوطه بیش از پیش خبث طینت خود را به نمایش گذاشته و پاسخ حقخواهی دراویش را بعضاً با وحشیگری و سکوت و تماشای کارهای جنایتبارشان و بعضاً با وانمود بیخبری که البته روشی نخنما شده است و بوی تعفن آن همهجا به مشام میرسد، پاسخ دادند.
اکنون که ثانیه به ثانیه شاهد مرگ انسانیت هستم و همهی راهها به دلیل خودکامگی و خودرأیی افراد تبدیل به بنبست شده است به این اعتصاب غذا میپیوندم و امیدوارم خداوند بهخاطر تمام لحظاتی که به دلیل اشتغال به روزمرگی چشمانم را به روی حقایق بستم و دم نزدم، مرا مورد بخشش قرار دهد.»
لازم به یاد آوری است که#شکوفه_یداللهی، #الهام_احمدی و #سپیده_مرادی روز ۵ آذر با رجوع به دفتر میرزایی معاون زندان زنان قرچک خواستار تحویلگرفتن وسایل شخصیشان شده بودند که پس از حملهی گارد زندان به زنان درویش در ۲۲ خرداد توسط زندان ضبط شده بود اما مسئولان زندان به جای عودت دادن وسایل شخصی این زنان، آنان را با توهین و برخورد فیزیکی مورد ضرب و شتم قرار دادند.
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
Telegram
📎
درویش زندانی به ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شد
الهام احمدی از زنان دراویش زندانی در زندان قرچک ورامین با شکایت محمدی رئیس زندان قرچک به ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شد.
خانم احمدی به دلیل انتشار یک فایل صوتی که در آن 'گزارشی از وضعیت فاجعهبار زندان قرچک و عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان بیمار (زنان زندانی) داده بود، به دو اتهام نشر اکاذیب و توهین به ماموران در حین انجام وظیفه، دادگاهی و به شلاق محکوم شد.
قاضی شعبه ۱۱۴۵ دادگاه بعثت برای هر یک از این دو اتهام خانم احمدی را به تحمل ۷۴ ضربه شلاق (در مجموع ۱۴۸ ضربه) محکوم کرده است.
الهام احمدی در سال گذشته در جریان حادثهی یکم اسفندماه، حمله به دراویش، بازداشت و به تحمل ۲ سال حبس تعزیری محکوم شد. او هم اکنون در زندان قرچک ورامین در شرایط بسیار سخت این زندان محبوس است.
#الهام_احمدی
#زندان_قرچک
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
الهام احمدی از زنان دراویش زندانی در زندان قرچک ورامین با شکایت محمدی رئیس زندان قرچک به ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شد.
خانم احمدی به دلیل انتشار یک فایل صوتی که در آن 'گزارشی از وضعیت فاجعهبار زندان قرچک و عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان بیمار (زنان زندانی) داده بود، به دو اتهام نشر اکاذیب و توهین به ماموران در حین انجام وظیفه، دادگاهی و به شلاق محکوم شد.
قاضی شعبه ۱۱۴۵ دادگاه بعثت برای هر یک از این دو اتهام خانم احمدی را به تحمل ۷۴ ضربه شلاق (در مجموع ۱۴۸ ضربه) محکوم کرده است.
الهام احمدی در سال گذشته در جریان حادثهی یکم اسفندماه، حمله به دراویش، بازداشت و به تحمل ۲ سال حبس تعزیری محکوم شد. او هم اکنون در زندان قرچک ورامین در شرایط بسیار سخت این زندان محبوس است.
#الهام_احمدی
#زندان_قرچک
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
شکوفه یداللهی زن درویش زندانی قدرت تکلم خود را از دست داده است
استنشاق هوای آلوده به دود مواد مخدر و دخانیات باعث تشدید سردردهای مزمن، بیحالی و ضعف #شکوفه_یداللهی درویش زن زندانی در زندان قرچک شده است، تا حدی که به گفتهی همبندیهایش وی از شدت سردرد و ضعف، توان حرکت و حتی تکلم خود را از دست داده است.
شکوفه یداللهی که در نتیجهی بازداشت خشونتآمیز در حادثهی #گلستان_هفتم به علت شکستگی جمجمه به سردردهای مزمن مبتلا شده است به توصیهی پزشکان معالج باید در محلی پاک و دور از آلودگیهای ناشی از مصرف مواد مخدر و دخانیات نگهداری شود.
گفته شده است که #الهام_احمدی و #سپیده_مرادی دو زن درویش همبندی خانم یداللهی از صبح امروز در ورودی سالن زندان تجمع کرده و خواهان درمان وی شدهاند.
مسئولان زندان قرچک پیشتر زندانیان مالی را از بند سلامت که زنان درویش در آنجا نگهداری می شوند خارج کرده و زنان زندانی جرائم سرقت و مواد مخدر و قتل را به بند سلامت منتقل کردهاند. زنان درویش میگویند مسئولان #زندان_قرچک هیچ کنترلی روی مصرف مواد مخدر و دخانیات در این بند ندارند و فضای عمومی بند و سرویسهای بهداشتی و حمام آن نیز محل مصرف مواد زندانیان است.
زنان درویش زندانی همچنین گفتهاند که وجود زندانیان زن مبتلا به سل در بند سلامت باعث تشدید نگرانی آنها شده است.. https://t.me/CHZIR/12157
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
استنشاق هوای آلوده به دود مواد مخدر و دخانیات باعث تشدید سردردهای مزمن، بیحالی و ضعف #شکوفه_یداللهی درویش زن زندانی در زندان قرچک شده است، تا حدی که به گفتهی همبندیهایش وی از شدت سردرد و ضعف، توان حرکت و حتی تکلم خود را از دست داده است.
شکوفه یداللهی که در نتیجهی بازداشت خشونتآمیز در حادثهی #گلستان_هفتم به علت شکستگی جمجمه به سردردهای مزمن مبتلا شده است به توصیهی پزشکان معالج باید در محلی پاک و دور از آلودگیهای ناشی از مصرف مواد مخدر و دخانیات نگهداری شود.
گفته شده است که #الهام_احمدی و #سپیده_مرادی دو زن درویش همبندی خانم یداللهی از صبح امروز در ورودی سالن زندان تجمع کرده و خواهان درمان وی شدهاند.
مسئولان زندان قرچک پیشتر زندانیان مالی را از بند سلامت که زنان درویش در آنجا نگهداری می شوند خارج کرده و زنان زندانی جرائم سرقت و مواد مخدر و قتل را به بند سلامت منتقل کردهاند. زنان درویش میگویند مسئولان #زندان_قرچک هیچ کنترلی روی مصرف مواد مخدر و دخانیات در این بند ندارند و فضای عمومی بند و سرویسهای بهداشتی و حمام آن نیز محل مصرف مواد زندانیان است.
زنان درویش زندانی همچنین گفتهاند که وجود زندانیان زن مبتلا به سل در بند سلامت باعث تشدید نگرانی آنها شده است.. https://t.me/CHZIR/12157
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
Telegram
در جستجوی بازداشت شدگان