خبرنامه سینما انقلاب
2.05K subscribers
4.78K photos
1.69K videos
50 files
1.63K links
رسانه مستقل سینما انقلاب

ارتباط با ادمین : @ce_admin1
Download Telegram
🔰بی‌قرار قلبی ...

یادداشت محمدرضا وحیدزاده برای فیلم #بدون_قرار_قبلی

🔻بهروز شعیبی فیلمساز عجیبی است. در کارنامه‌اش، هم سریال مینیاتوری و ماندگاری چون «پرده‌نشین» را دارد هم کار سهل‌گیرانه‌ای مثل «روز بلوا». هم در اثری مانند «تنهایی لیلا» چنان نقشی را بازی کرده و هم در فیلم بی‌مانند «دهلیز» چنین بازی شگفتی را از عطاران گرفته؛ با این همه یک نخ تسبیح همة آثارش - حتی شاید بتوان گفت همان‌هایی را هم در که در آن‌ها فقط بازیگر بوده - به هم متصل می‌کند: نجابت.

🔻شعیبی به‌راستی فیلمساز نجیبی است؛ و البته جسور. تهور نزدیک شدن به سوژه‌هایی را دارد که کمتر کسی می‌تواند به سمت آن‌ها برود. ترجیح می‌دهد به جای روشنفکربازی و چرک‌نمایی و نق‌وناله و افزودن زخمی به زخم‌های مخاطب با نشتر بُرندة تصویر و اندوختن نام و اعتباری در سابقة هنری خویش، بیشتر از روشنی بگوید و به سپیدی‌ها بیندیشد؛ ولو به قیمت نزدیک‌شدن به لغزش‌گاه‌هایی پرخطر.

🔻فیلم «بدون قرار قبلی»، یکی از همین فیلم‌های زلال و هم‌دلانه و مصفایی است که در سینمای خسته و تلخ این سال‌ها کمتر همانندش را به خاطر داریم؛ فیلمی است دربارة بازگشت به ریشه‌ها و غبارروبی از دفینه‌ها و جوانه‌زدنی دوباره از دل خاک باران‌خوردة اصالت‌ها؛ با بارقه‌های روشنی از معنویت و نور؛ و البته چنان‌که اقتضای سخن گفتن از این مفاهیم است، کاری صعب و بر لبة تیغ. حقیقت آن است که در سینمای ایران  - به چه علت،‌ نمی‌دانم! – اما ساختن فیلم روشن و امیدبخش، هم‌شانة کارکردن در معدن، از سخت‌ترین کارهاست. در این سینما به آسانی می‌توان بازیگر خموده‌ای را با یقة‌ دریده و تن‌پوشی چرک، روانة کوچه‌های تنگ و نیمه‌تاریک و فرسودة شهر کرد و انبوهی ناسزا و بدوگویی را بر زبانش راند یا پری‌روی دیوسیرت دیگری را بر صندلی پشتی اتوموبیل‌های گران‌قیمت بالای شهر نشاند و به بدکرداری کشاند و پدری ستمگر و درنده‌خوی را چون بلایی آسمانی بر سر مخاطب آوار کرد و با روایت‌های پریشان و بی‌سامان و نافرجام، یکی یکی به جوایز سینمایی نزدیک شد.

🔻اما سخن گفتن از ریشه‌ها و رویش‌‌ها به این آسانی نیست؛ ظرافت و دقتی می‌طلبد و حتی جسارتی برای پشت‌چشم‌نازک‌کردن و روی‌درهم‌کشیدن هم‌صنفان و دوستان هنری که هرکسی دل و جرئت رفتن به سمتش را ندارد. حقیقت آن است که فیلم «بدون قرار قبلی» هم به دلیل مضمون اصلی و ایدۀ مرکزی‌اش به شکل دلهره‌آوری به مرزهای ابتذال و کلیشه نزدیک شده است و در لحظاتی نفس مخاطب را به دلیل مماس شدن با آن‌ها بند می‌آورد. فقط کافی بود ماجرای درمان بیماری کودک اوتیستی چند قدم بیشتر از این به پنجره‌فولاد حرم امام رضا(ع) نزدیک می‌شد، یا آن‌که وقوف خانم‌دکتر آلمانی در خانۀ پدری، کمی او را بیش از این متحول می‌کرد یا ارتباط عاطفی شاگرد و دختر استاد، اندکی از این غلیظ‌تر می‌شد؛ خدا می‌داند چه بر سر این فیلم ریزبافت می‌آمد! به باور نگارنده، فیلم «بدون قرار قلبی»، به خوبی «دهلیز» از پس ایدۀ لغزنده و دشوار خود برنیامده، اما از ملهکه نیز به شکل نفسگیری گریخته و با مهارت، اصطلاحاً مویی رد کرده است.

🔻«بدون قرار قبلی» قصۀ تُنکی دارد و بخش مهمی از توانش صرف پردازش صحنه‌های میانی و معرفی شخصیت پدر شده است. فیلم‌نامه را بیش از وقایع، دیالوگ‌ها و متن نامه‌ها پیش می‌برند و بازی پگاه آهنگرانی و لهجۀ بلاتکلیفش چیزی بر اثر نیفزوده و حضور صابر ابر در آن بی‌وجه می‌نماید. با این همه تا حدود قابل قبولی نحوۀ سفر قهرمان و جزئی‌نگاری‌های دلنشین و باحوصلۀ کارگردانی، توانسته مخاطب را به تغییر حال شخصیت اصلی نزدیک سازد و دقایق دلآرامی را در خانۀ پدری – خانه‌ای که این سال‌ها بسیاری کمر به ویرانی‌‌اش بسته‌اند – برای مخاطب بیافریند.

🔻عنوان‌بندی محمد روح‌الامین و تداعی سراب صحرا با نحوۀ حروف‌چینی‌ خاصش هنرمندانه است و صدای محمد معتمدی حال خوش‌آیندی به روایت بخشیده. بازی شعیبی با غزل استاد شفیعی کدکنی و ایهام‌تناسب شاخه‌نبات‌ها به‌راستی زیباست. فیلم بدون قرار قبلی، یک بی‌قراری شیرین و برآمده از قلبی سلیم است که باید حضورش در شرایط فرهنگی ایران امروز بسیار مغتنم دانست./نقدنوشت

@CINEMAENGHELAB
🔰تجلیل از فیلم سینمایی #بدون_قرار_قبلی؛ دومین فیلم برگزیده جایزه سینمایی ققنوس با حضور محمود بابایی ؛ تهیه کننده فیلم بدون قرار قبلی؛ و مهدی تراب بیگی نویسنده اثر این فیلم در آیین اختتامیه جایزه سینمایی ققنوس

@CINEMAENGHELAB