خبرنامه سینما انقلاب
2.05K subscribers
4.78K photos
1.69K videos
50 files
1.63K links
رسانه مستقل سینما انقلاب

ارتباط با ادمین : @ce_admin1
Download Telegram
💠فیلم سینمایی فروشنده، یک فیلم تمام قد معمولی است [۱]
نقدی بر تازه ترین اثر اصغر فرهادی

میلاد دخانچی
@cinemaenghelab

فیلم سینمایی فروشنده باعث امیدواری نیست. باعث سرافکندی هم نیست. فروشنده چیزی به ما نمی‌فروشد، چیزی هم نمی‌خرد.

فروشنده با انتظاری که از #اصغر_فرهادی می‌رود یک فیلم تمام قد معمولی است. چه بسا اگر یک ناظر غیر آگاه به ترتیبِ فیلمهای فرهادی بخواهد اولین فیلم او را حدس بزند فروشنده را انتخاب خواهد کرد. حتی «چهارشنبه سوری» از فروشنده بهتر بود. فروشنده تکرار مکررات است.

فرهادی معلوم نیست چرا از این نوع قصه گویی که چند تیکه و بد بیراه سیاسی است و یک تعلیق در فضای اجتماعی خسته نمی‌شود؟ اگر درباره الی و جدایی روایتی است در مذمت قضاوت زود هنگام و مدح نسبیت گرایی پست مدرن، فروشنده هیچ چیز نیست، اگر هم هست، چیز جدیدی نیست، همان قبلی هاست. کارگردانی نیز همان قبلی هاست چه بسا ضعیف تر. ضعیف از این منظر که همان است که بود، خلاقیتی دیده نمی‌شود. دوربین همچنان روی دست و زندانی در چند فضای آپارتمانی. همسایه ها هم همان قبلی هایند.

بگذارید درباره بازی‌ها حرف نزنیم و بسنده کنیم به اینکه: علیدوستی شهرزاد سریال فتحی است و شهاب حسینی، نه قباد، بلکه خود شهاب حسینی است. ای کاش دوستان ژوری و لابی ایرانیش در کن به جای فروشنده جدایی را می‌دیدند و ای کاش بعد از «درباره الی» از فرهادی هیچ فیلمی نمی‌دیدیم. ولی شاید اهمیت فروشنده نه در بازی حسینی بلکه در #موضوع آن است: زن، تعدی به زن، خشونت و همان همیشگی‌ها: غیرت و آبرو و قضاوت، این‌بار در نسبت با زن. فرهادی اما نه درباره زن و نه درباره خشونت حرفی برای گفتن دارد.

درست است که با فلسفه نمی‌توان قصه نوشت، اما به شرط تسلط به تکنیک با فلسفه می‌توان قصه بهتر نوشت. قصه‌های فرهادی جز چند معما و تعلیق و چند نشانه، مساله‌های فلسفی ندارند و چون بدون #فلسفه قصه می‌شوند لذا فلسفه نمی‌شوند. مخلص کلام: تقلای فرهادی در افاضه کلام درباره خشونت و مدرنیته و زن بی‌نتیجه است و مقایسه متن فیلم با حرف‌های خود فرهادی نیز این را تصدیق میکند. در مصاحبه‌ها فرهادی از کنش عماد ناراضی است اما در فیلم عماد مورد اعتماد بیننده است. او درک می‌شود. او نه متعصب مذهبی است و نه یک تازه به دوران رسیده بی‌غیرت قرتی. هرچند او پریشان است و درگیر، اما انگ با غیرتی و بی غیرتی و عاشق بودن و عاشق نبودن به او نمی‌خورد. علیدوستی اما با این گزاره موافق نیست. او می‌گوید:": اینکه مرد فیلم در مقابل عرف جامعه سر خم می‌کند و به جای دفاع از عشق‌اش، که قربانی شده بود، کاری کرد که زن بار دیگر قربانی شود، از نکات اصلی این فیلم است. این چرخه غلطی است و اگر فیلم از این سمت، دیده شود حرف‌های زیادی در خودش دارد."

معلوم نیست شهرزاد قصه ما چه انتظاری از عماد بیچاره داشت. کدام عرف؟ کدام سرخمی؟ و کدام قربانی؟ عماد دیگر چه کار می‌توانست بکند؟ شاید تنها کاری که می‌توانست بکند رفتن به پلیس بود، که نکرد و این البته انتظار بیجایی است چرا که در فیلم‌های فرهادی، مردم بدون نیاز به #قدرت_سیاسی زیست می‌کنند و این بی نیازی نه از این حیث است که مردم مظلوم‌اند و دولت جائر، از این منظر که در نگاه فرهادی قدرت سیاسی کلا چیز بی خاصیتی است.

یک "کلا" دیگر نیز درباره فیلمهای فرهادی وجود دارند: ضعفا و آسیب دیدگان فیلم‌های فرهادی مذهبی‌هایند. مذهبی‌ها در فیلم‌های فرهادی آبژه‌اند. سوژه نیستند و این عجیب است. در نگاه فرهادی از طرفی هم حکومت مذهبی بی خاصیت است و هم مذهبی‌های فرودست و درام و کنش اجتماعی فیلم توسط جامعه #سکولار_شهری رقم می‌خورد. این بدین معنی است که تلویحا در نگاه فرهادی ریشه مشکلات و بحران‌ها زاییده قشر متوسط و سکولار است و فرهادی با این حربه نه به جنگ مذهبی‌ها می‌رود و نه به جنگ سیاست، فرهادی #طبقه_متوسط را هدف قرار گرفته است و شاید به خاطر همین است که فیلم‌های او در ممیزی مشکل زیادی ندارند. فرهادی یک فیلم‌ساز بی‌خطر است چرا که او به همان طبقه‌ای می‌تازد که قدرت و مذهبی‌ها دوست دارند کمی مورد تازش قرار گیرد و از این منظر او یک همدست است.

@cinemaenghelab