🔰جهان از چشمان قهرمان
یادداشت علیرضا بلیغ برای فیلم سینمایی #موقعیت_مهدی
🔻روایت شخصیت قهرمانانی همچون فرماندهان دفاع مقدس بسیار دشوار است چرا که دلبستگی و احساس دین مردم نسبت به آنان در گرو عهدی است که این مردان با خدای خویش بستهاند و این عهد همچون یک راز در اعماق قلب آنان پنهان خواهد ماند. اما به هرحال آنچه ما از شخصیت آنها میشناسیم تجلی این عهد در کلام و کنش و منش مردان جنگ ماست و به همین دلیل معتقدم به رغم دشواری این کار باید دربارة این اسوهها فیلم ساخت.
🔻اما کسی از عهدة ساخت چنین فیلمی برمیآید که علاوه بر شناختش از مدیوم سینما تعلق خاطری به موضوع داشته باشد و حجازیفر در «موقعیت مهدی» نشان داد پیش از هر چیز با علاقهاش به مهدی باکری به سراغ این کار آمده است. او به واقع در مورد باکری یک فیلم ساخته بود و بیش از آن که از پیش از او یک قدیس بسازد روایت خویش را از زندگی روزمره و از همان نقاطی که همة ما در طول حیات آن را تجربه میکنیم شروع کرد. او تلاش کرد چگونه نحوة مواجهة مهدی با همان روزمرگیها و تصمیمات خاص او در همان لحظات از او همان شخصیتی را میسازد که وقتی ما به عکس او در کوی و برزن مینگریم آن را به چشم یک قدیس میبینیم.
🔻حجازیفر تلاش کرد با وجود عشقش به مهدی باکری با مطلقانگاریای که -خصوصاً در سینمای کنونی جهان- قهرمان را میسازد فاصله بگیرد و نشان دهد که چگونه مهدی به نحوی واقعی قدم به قدم از ما قبرستاننشینان عادات سخیف فاصله میگیرد و میشود قهرمان قصة او. او تلاش کرد تا آنها که ما در سنت خود اهل فتوت مینامیم در قاب سینما روایت کند.
🔻دیالوگهای فیلم به زبان ترکی شیرینی قصه را دوچندان و آن را واقعیتر کرده بود و غیرمستقیم محاکات از این داشت که چگونه در ایران امری ورای زبان اقوام را گرد هم آورد و در جنگ نیز ما را برای دفاع از این خاک با یکدیگر متحد ساخت؛ امری که زبان فارسی نیز خود در خدمت آن و شاید بقای خویش را مدیون آن است.
🔻اما با این وجود و با همه ارادت حجازیفر به باکری که باید آن را ستایش کرد و با این که میدانم ایفای نقش او در فیلمهای دفاع مقدس به واسطة عشق او به اسوههای جنگ است اما هنوز برای روایت چنین موقعیتی یک چیز کم دارد و آن را تجربة نزدیک آن صحنه است. میتوان این خلأ را در تصویرسازی برخی وقایع کارزار دید. اما این چیزی از قدر او برای ساخت این فیلم کم نمیکند.
🔻سینمای ایران؛ از بازیگران و فیلمسازان تا مدیران و سرمایهگذاران با همة زحماتشان هنوز به جنگ بدهکارند و به یک معنا به نسلهای بعد بدهکارند چرا که همواره قهرمانان چراغ راه آیندة ایران خواهند بود. شاهد این مدعا همین است که پس از سی و اندی سال از جنگ تعداد فیلمهایی که از سرداران و دلاوران این کارزار بزرگ تاریخی ساخته شده به عدد انگشتان دو دست نمیرسد.
🔻سینمایی که از فقدان قصه رنج میبرد در متن دوران 40 سالة یک تاریخ پرالتهاب شکل گرفته که انبوهی از قصه و درام را در دل خویش پرورانده است. تشنه است اما گویی چشمه را گم کرده. این بدان معنا نیست که تمام قصهها را در بحبوحة جنگ و انقلاب یافت بلکه سینمای اجتماعی ما نیز متأثر از این وضع تاریخی قصههای نابی دارد. اما بیش از موضوع مشکل جای دیگری است؛ آنجاست که سینمای انقلاب را در آنچه باید به آن بنگرد جستجو میکنیم نه آن گونه که باید بنگرد. قصة سرداران تنها موضوع سینمای انقلاب نیست که چه بسا باشند اما همه از عهدة روایت آن در سینما برنیایند. سلوک آنها جهانی را ساخته بود و دیدن آن جهان چشمی میخواست که اگر آن چشم را داشته باشیم سینمای انقلاب به هرچه نظاره کند آن را در آن جهانی مییابد که باکری چند لحظه پیش از شهادتش از آن با احمد کاظمی سخن میگفت. موقعیت مهدی تنها موضوعش شخصیت باکری نبود بلکه سعی در آن داشت تا از چشمان او به جهان بنگرد. اگرچه راه طولانی است اما باید تلاش هادی حجازیفر را پاس داشت./ نقدنوشت
@CINEMAENGHELAB
یادداشت علیرضا بلیغ برای فیلم سینمایی #موقعیت_مهدی
🔻روایت شخصیت قهرمانانی همچون فرماندهان دفاع مقدس بسیار دشوار است چرا که دلبستگی و احساس دین مردم نسبت به آنان در گرو عهدی است که این مردان با خدای خویش بستهاند و این عهد همچون یک راز در اعماق قلب آنان پنهان خواهد ماند. اما به هرحال آنچه ما از شخصیت آنها میشناسیم تجلی این عهد در کلام و کنش و منش مردان جنگ ماست و به همین دلیل معتقدم به رغم دشواری این کار باید دربارة این اسوهها فیلم ساخت.
🔻اما کسی از عهدة ساخت چنین فیلمی برمیآید که علاوه بر شناختش از مدیوم سینما تعلق خاطری به موضوع داشته باشد و حجازیفر در «موقعیت مهدی» نشان داد پیش از هر چیز با علاقهاش به مهدی باکری به سراغ این کار آمده است. او به واقع در مورد باکری یک فیلم ساخته بود و بیش از آن که از پیش از او یک قدیس بسازد روایت خویش را از زندگی روزمره و از همان نقاطی که همة ما در طول حیات آن را تجربه میکنیم شروع کرد. او تلاش کرد چگونه نحوة مواجهة مهدی با همان روزمرگیها و تصمیمات خاص او در همان لحظات از او همان شخصیتی را میسازد که وقتی ما به عکس او در کوی و برزن مینگریم آن را به چشم یک قدیس میبینیم.
🔻حجازیفر تلاش کرد با وجود عشقش به مهدی باکری با مطلقانگاریای که -خصوصاً در سینمای کنونی جهان- قهرمان را میسازد فاصله بگیرد و نشان دهد که چگونه مهدی به نحوی واقعی قدم به قدم از ما قبرستاننشینان عادات سخیف فاصله میگیرد و میشود قهرمان قصة او. او تلاش کرد تا آنها که ما در سنت خود اهل فتوت مینامیم در قاب سینما روایت کند.
🔻دیالوگهای فیلم به زبان ترکی شیرینی قصه را دوچندان و آن را واقعیتر کرده بود و غیرمستقیم محاکات از این داشت که چگونه در ایران امری ورای زبان اقوام را گرد هم آورد و در جنگ نیز ما را برای دفاع از این خاک با یکدیگر متحد ساخت؛ امری که زبان فارسی نیز خود در خدمت آن و شاید بقای خویش را مدیون آن است.
🔻اما با این وجود و با همه ارادت حجازیفر به باکری که باید آن را ستایش کرد و با این که میدانم ایفای نقش او در فیلمهای دفاع مقدس به واسطة عشق او به اسوههای جنگ است اما هنوز برای روایت چنین موقعیتی یک چیز کم دارد و آن را تجربة نزدیک آن صحنه است. میتوان این خلأ را در تصویرسازی برخی وقایع کارزار دید. اما این چیزی از قدر او برای ساخت این فیلم کم نمیکند.
🔻سینمای ایران؛ از بازیگران و فیلمسازان تا مدیران و سرمایهگذاران با همة زحماتشان هنوز به جنگ بدهکارند و به یک معنا به نسلهای بعد بدهکارند چرا که همواره قهرمانان چراغ راه آیندة ایران خواهند بود. شاهد این مدعا همین است که پس از سی و اندی سال از جنگ تعداد فیلمهایی که از سرداران و دلاوران این کارزار بزرگ تاریخی ساخته شده به عدد انگشتان دو دست نمیرسد.
🔻سینمایی که از فقدان قصه رنج میبرد در متن دوران 40 سالة یک تاریخ پرالتهاب شکل گرفته که انبوهی از قصه و درام را در دل خویش پرورانده است. تشنه است اما گویی چشمه را گم کرده. این بدان معنا نیست که تمام قصهها را در بحبوحة جنگ و انقلاب یافت بلکه سینمای اجتماعی ما نیز متأثر از این وضع تاریخی قصههای نابی دارد. اما بیش از موضوع مشکل جای دیگری است؛ آنجاست که سینمای انقلاب را در آنچه باید به آن بنگرد جستجو میکنیم نه آن گونه که باید بنگرد. قصة سرداران تنها موضوع سینمای انقلاب نیست که چه بسا باشند اما همه از عهدة روایت آن در سینما برنیایند. سلوک آنها جهانی را ساخته بود و دیدن آن جهان چشمی میخواست که اگر آن چشم را داشته باشیم سینمای انقلاب به هرچه نظاره کند آن را در آن جهانی مییابد که باکری چند لحظه پیش از شهادتش از آن با احمد کاظمی سخن میگفت. موقعیت مهدی تنها موضوعش شخصیت باکری نبود بلکه سعی در آن داشت تا از چشمان او به جهان بنگرد. اگرچه راه طولانی است اما باید تلاش هادی حجازیفر را پاس داشت./ نقدنوشت
@CINEMAENGHELAB
🔰تجلیل از فیلم سینمایی #موقعیت_مهدی؛ اولین فیلم برگزیده جایزه سینمایی ققنوس با حضور هادی حجازی فر؛ کارگردان اثر و حاج حبیب والی نژاد؛تهیه کننده فیلم و وحید حجازی فر بازیگر نقش شهید حمید باکری در این فیلم در آیین اختتامیه جایزه سینمایی ققنوس
@CINEMAENGHELAB
@CINEMAENGHELAB