کمپین بازگشت شاهزاده
29.3K subscribers
68.7K photos
62.8K videos
435 files
32.8K links
https://telegram.me/C_B_SHAHZADEH
کانال کمپین👆
https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
ابرگروه کمپین👆

https://twitter.com/payandeiranam
توییتر

@azadi5555
ارتباط با ما
Download Telegram
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/139507

ایران ستیزان پاسخگو باشید!

ایران فدرال؟ اوکی بیاید جلو ببینم چی دارید!؟🧐

نه پیش نویس قانون اساسی ، نه برنامه ای برای جلوگیری از یک دیکتاتوری جدید، نه برنامه ای برای جلوگیری از کودتا، نه برنامه ای برای زیر بنای دموکراسی پایدار، نه ارتباط برای کمک خارجی، نه انتخاب روش برای فروپاشاندن نظام اسلامی، نه برنامه ریزی برای دموکراسی بازم بگم؟

قبلا گفتم بازم میگم، امثال #حسنی ، #قمیکلا، نماز جماعتی های #مجاهدین و و و یکی از انتقادهایی ک مطرح میکنم اینه که این گستاخ ها نسبت به مسئله یکپارچگی سرزمینی ایران و وحدت ملی بی‌توجه اند و تلاش می‌کنند ایده فدرالیسم قومی در ایران پیاده شود.

اصطلاحاتی چون حقوق سیاسی اقوام یا آموزش به زبان مادری از جمله استراتژی کلان آنها برای ایران فدرال و در نهایت تجزیه ایران یکپارچه است، که با این اصطلاحات گوشمان را کر کردند.

بسه دیگه دلقکا!

نشست و برخواست با برخی چهره‌های جنجال‌برانگیز همچون عبدالله مهتدی یا ضیا صدرالاشراف تجزیه طلب دلیل محکمی بر فدرالیزه کردن ایران توسط این دلقکان سیاسی میباشد!

آهااااا😁

کور خوندید!

میدونی چَرااااا؟ چون ما #بیشماریم😎

#اشو

🆔 @Nevisandegan_khalagh
🔹داستان " دیوار ها فریاد میزنند، هر شعار یک بمب"


در یکی از محله‌های شلوغ تهران، جوانی به نام #کولی زندگی می‌کرد. کولی مانند بسیاری از جوانان هم نسل خود، از ظلم و فساد حکومت جمهوری اسلامی به ستوه آمده بود. او همیشه در خیابان‌ها و فضاهای عمومی میدید که مردم در دل خود از وضعیت موجود ناخرسندند، اما به دلایل مختلف نمی‌توانستند صدایشان را به گوش بقیه برسانند.

یک شب، وقتی کولی به خانه برگشت، تصمیم گرفت تا کاری انجام دهد. او به یاد داشت که وقتی جوان‌تر بود، در کلاس تاریخ شنیده بود که مبارزات برای آزادی همیشه با اقدامات کوچک آغاز می‌شود. او به این نتیجه رسید که باید صدای خودش و دیگران را به شکلی به حکومت برساند.

کولی چند دوست نزدیک خود را فراخواند. آنها تصمیم گرفتند که شعارهایی بنویسند و آنها را در سطح شهر پخش کنند. آن‌ها برای این کار شبانه به خیابان‌ها رفتند و دیوارها را با شعارهای ضد حکومتی پوشاندند. این اقدام به سرعت مورد توجه مردم قرار گرفت. وقتی عابران این شعارها را می‌دیدند، به هم اشاره کرده و درباره مطلبی که بر روی دیوارها نوشته شده بود، صحبت می‌کردند. این دیوارها به ناگاه به محلی برای تبادل نظر و احساسات مردم تبدیل شده بودند.

اما کولی و دوستانش تنها به شعار نویسی دیوارها بسنده نکردند. آنها تصمیم گرفتند برای تاثیرگذاری بیشتر، شعارها را روی اسکناس‌ها بنویسند. وقتی که کسی اسکناس‌ها را جابه‌جا می‌کرد، این پیام‌ها به طور گسترده به دست دیگران می‌رسید. این کار باعث می‌شد که مردم در هر خرید و فروشی این عبارات را ببینند و در ذهنشان نقش ببندد.

یکی از شب‌ها، وقتی کولی در حال نوشتن شعار جدیدی روی دیواری بود، متوجه شد که یک گروه کوچک از جوانان به او پیوسته‌اند. آنها تشویقش می‌کردند و به او می‌گفتند که این کار نه تنها صدای آنهاست، بلکه به دیگران نیز امید و انگیزه می‌دهد. اینجا بود که کولی متوجه شد که این حرکت فقط یک عمل انتقادی نیست، بلکه یک جنبش جمعی برای آگاهی مردم است.

با گذشت زمان، دیوارها و اسکناس‌ها به نماد اراده مردمی تبدیل شدند. هر بار که کسی این شعارها را می‌دید، به خود می‌گفت: ما تنها نیستیم.


این حس اتحاد و همبستگی به تدریج در جامعه رشد کرد و افراد بیشتری را به فکر تغییر و اعتراض واداشت.

کولی سپس به این نتیجه رسید که این اقدامات هرچند به ظاهر کوچک به نظر می‌رسند، اما قدرت ایجاد تغییرات بزرگ را دارند. آنها به مردم نشان دادند که اعتراض می‌تواند در هر جایی، حتی در خیابان‌ها و در جیب‌های مردم، صورت بگیرد.

از آن پس، بیلبوردها، دیوارها و اسکناس‌ها به یک جنبش مردمی تبدیل شدند. همین که شعارهایی چون #جاوید_شاه ، در سطح شهر پخش می‌شدند، مردم احساس می‌کردند که صدای آنها شنیده می‌شود، و  روزی میرسد که این صداها به یک طوفان بزرگ تبدیل شود و نظام را به چالش بکشد.

این داستان نشان می‌دهد که چرا شعار نویسی و اسکناس نویسی در روند سرنگونی نظام مهم است. این اقدامات نه تنها ابزارهای اعتراضی هستند، بلکه می‌توانند باعث بیداری و آگاهی نسل‌های جوان شوند و به شکل‌گیری یک جنبش بزرگ در برابر ظلم و استبداد کمک کنند.

#کولی

بنویس هموطن که هر شعار یک فریاد آزادی و هر کلمه یک گلوله آری گلوله،  شعارها در مقابل تفنگ‌ها زیرا که ما #بیشماریم


#جاوید_شاه

🆔 @C_B_SHAHZADEH
🔹نقاب‌های کهنه در دنیای نو: مهرآیین و اصلاحات توخالی!

در این هنگامه بازی‌های سیاسی، در این سیرک سیاست‌بازی‌های جمهوری اسلامی، یک شعبده‌باز تازه‌وارد به نام مصطفی مهرآیین به صحنه آمده است. این اصلاح‌طلب که با قلمی آتشین، نوک پیکان را سوی خامنه‌ای نشانه می‌رود، آیا به راستی دلسوز مردم است یا تنها مهره‌ای بی‌ارزش در بازی آسیب‌رسان قدرت؟

آیا او می‌تواند گشایشی برای این مردم رنج‌دیده پدید آورد یا تنها می‌خواهد نقشه‌های کهنه اصلاحات را با رنگی نو به نمایش بگذارد؟

مهرآیین با بهره‌گیری از سخنان فریبنده و روحیه‌ای آراسته، نوید بهبودی را به مردم می‌دهد. اما مگر نه این است که اصلاحات در دستگاه جمهوری اسلامی، چیزی جز ترمیمی بی‌معنا بر بنایی پوسیده نیست؟ او می‌خواهد گونه‌ای نو از این دروغ دیرین را به خورد مردم دهد، اما چه خیال باطلی!

مردم ایران دیگر فریب این بازی‌های تکراری را نخواهند خورد. آن‌ها دریافته‌اند که دگرگونی‌های سطحی تنها پرده‌ای است بر روی هستی‌ای تلخ و ناگوار. اکنون آنان دیگر به چیزی کمتر از واژگونی کامل این دستگاه فاسد، این نظام جمهوری- اسلامی تن نخواهند داد. مهرآیین با طعنه به خامنه‌ای، در واقع در تلاش است خود را از پیکره گندیده نظام جدا نشان دهد. آیا این یک راهکار زیرکانه برای ماندن در دل سیستمی نیست که خود نیز بخشی از آن است؟

او می‌خواهد با این انتقادهای مصلحت جویانه اعتماد از دست رفته مردم را دوباره به‌ دست آورد و نقشی در آینده سیاسی این جمهوری- اسلامی ایفا کند. اما مگر می‌شود با دست‌های آلوده به گناه، تخم امید کاشت و باغی سرسبز رویاند؟

او به بازی با واژه‌ها و ادعاهای توخالی می‌پردازد، در حالی که تلاش می‌کند چهره راستین خود را در پس پرده‌ای از نقد پنهان کند. اما آیا می‌شود آفتاب را با انگشتان پوشاند؟

حقیقت تلخ این است که مهرآیین هر چقدر هم که خود را منتقد و مصلح جا بزند، در نهایت باز هم جزئی از همین سیستمی است که تا به امروز به ننگ خود ادامه داده است. سیستمی که مردم ایران ده‌ها سال است خواستار نابودی آن هستند. بیش از چهار دهه است که جمهوری اسلامی با درد مردم بازی کرده و واژه‌هایی چون بهبود و اصلاح را به ابزاری برای ادامه حیات خود تبدیل کرده است. حالا، مهرآیین با این گمان خام که می‌تواند با این اصلاحات نمایشی وضعیت را تغییر دهد، در اشتباهی بزرگ به سر می‌برد.

او واقعا فکر می‌کند که می‌تواند ورق را برگرداند؟

واقعیت این است که مردم ایران دیگر به دنبال مسکن نیستند؛ آن‌ها به دنبال درمان می‌گردند. و درمان این درد کهنه، چیزی جز رهایی از چنگال این نظام جمهوری نخواهد بود.

مهرآیین تلاش می‌کند تا در این آشوب‌زار، خود را به عنوان رهاننده جامعه معرفی کند، در حالی که او فقط درختی است که در باغی خیالی روییده و هیچ تاثیری بر سرنوشت راستین این ملت نخواهد داشت. به جای اینکه راهکارهای علمی و عملی ارائه دهد، او نمی‌ بیند که نظام ویرانگر کنونی، هر روز بیشتر از دیروز به حیات ننگین خود ادامه می‌دهد.

آیا ممکن است اصلاح‌طلب شعبده باز به سمت حقیقت برود، در حالی که خود همچنان وابسته به همین سیستمی است که سالیان سال تو گوش سر بریده می‌خونن سوره‌ی حمد و سکه‌ ی خیرو میندازن تو کوزه‌ی شر!

چرا مردم باید به کسی که بخشی از این سیستم است اعتماد کنند؟ آیا این اصلاح‌طلبی، تنها فریبی برای بزرگ‌ترین گول‌زنی تاریخ نیست؟ آیا مهرآیین نمی‌داند که صدای خسته مردم به‌دنبال دگرگونی‌ای ژرف‌تر است، و نه فقط یک بازی زبانی؟

او باید به حقیقت بنگرد؛ افرادی که در پی تغییری جدی هستند، دیگر نیازی به سخنان بی‌محتوا ندارند.

مردم در هر شهر و دیاری، دیگر تحت تأثیر فریبکاری‌ها قرار نخواهند گرفت. آنان از دردهای گذشته زخم‌های عمیقی بر دل دارند، و به دنبال راهی روشن برای آینده‌ای بهتر هستند. مهرآیین با نامه های رهایی‌بخشی‌اش به خامنه ای، تنها تصویری از ناتوانی در شناخت نیازهای راستین مردم را به نمایش می‌گذارد. زمان آن فرا رسیده که این پرده‌های کهنه را کنار بزنیم و در جستجوی حقیقت راستین و آزادی، گام پیش نهیم.

مردم ایران خسته و ناامید از این نظام هستند و به سمت آغوشی نو و عاری از ستم می‌گرایند.  آن‌ها در پی چشیدن طعم آزادی و برابری هستند و نه فقط وعده‌های توخالی. لذا، مهرآیین نمی‌تواند به عنوان نماینده‌ای از حقوق آنان شناخته شود.

بنابراین، در نهایت، این صدا و اراده مردم است که بر تاریکی سایه خواهد افکند و به مسیر روشنایی و آزادی خواهد انجامید.

#اشو


نه چونه به سینه میخوره، نه زانو به خاک
منتظر همه‌ تونم با آغوش باز، ما
#بی‌شماریم
کیرم تو جمهوری اسلامی، کیرم تو ناموستان .

🆔 @C_B_SHAHZADEH