🔴 #اکبرخوشکوشک،از عوامل #قتلهای_زنجیره ای:
#آمدنیوز داخلی است،بخشی از نظام روی #آمدنیوز سوار است ، خبر را به آنها میدهند و آن پخش میکند تا امتیاز بگیرند!
https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ
#آمدنیوز داخلی است،بخشی از نظام روی #آمدنیوز سوار است ، خبر را به آنها میدهند و آن پخش میکند تا امتیاز بگیرند!
https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ
#قتلهای_زنجیره_ایی دهه هفتاد در حال تکرار است..
مرگ مشکوک فیلمساز و فعال مدنی در هشترود آذربایجان
جسد فیلمساز ۲۵ ساله هشترودی پس از دو هفته در ۳۰ کیلومتری سد سهند شهرستان هشترود پیدا شد.
اکبر کریمی اصل که در کارنامه اش ساخت چند فیلم کوتاه مانند رنگین کمان و برگزاری کلاسهای زبان ترکی و هنری را دارد و از فعالین شناخته شده ملی مدنی آذربایجان شرقی می باشد. او صبح روز ۲۶ آبان جهت رفتن به تبریز از منزل خارج شده و از آن روز خانواده اکبر کریمی از حال او بی خبر بودند.
خانواده وی به ظن بازداشتش به دلیل اعتراضات آبان ماه، از نهادهای مختلف پیگیر احتمال دستگیری او بودند تا اینکه روز دوشنبه ۱۱ آذر ماه پس از دو هفته مفقودی، جسد اکبر کریمی اصل با آثار بریدگی های زیاد در ناحیه سر و صورت از سد سهند پیدا شد.
مسئولین علت مرگ را غرق شدن در سد اعلام کرده اند.
این در حالی است که هیچ منطقی قبول نمی کند کسی در این سرمای شدید هشترود بخواهد در سد شنا کند یا مشغول ماهیگیری باشد.
از طرف دیگر، مرحوم فاقد وسیله نقلیه شخصی بوده و سر و صورت وی پر از زخم و بریدگی بوده است.
@c_b_shahzadeh
مرگ مشکوک فیلمساز و فعال مدنی در هشترود آذربایجان
جسد فیلمساز ۲۵ ساله هشترودی پس از دو هفته در ۳۰ کیلومتری سد سهند شهرستان هشترود پیدا شد.
اکبر کریمی اصل که در کارنامه اش ساخت چند فیلم کوتاه مانند رنگین کمان و برگزاری کلاسهای زبان ترکی و هنری را دارد و از فعالین شناخته شده ملی مدنی آذربایجان شرقی می باشد. او صبح روز ۲۶ آبان جهت رفتن به تبریز از منزل خارج شده و از آن روز خانواده اکبر کریمی از حال او بی خبر بودند.
خانواده وی به ظن بازداشتش به دلیل اعتراضات آبان ماه، از نهادهای مختلف پیگیر احتمال دستگیری او بودند تا اینکه روز دوشنبه ۱۱ آذر ماه پس از دو هفته مفقودی، جسد اکبر کریمی اصل با آثار بریدگی های زیاد در ناحیه سر و صورت از سد سهند پیدا شد.
مسئولین علت مرگ را غرق شدن در سد اعلام کرده اند.
این در حالی است که هیچ منطقی قبول نمی کند کسی در این سرمای شدید هشترود بخواهد در سد شنا کند یا مشغول ماهیگیری باشد.
از طرف دیگر، مرحوم فاقد وسیله نقلیه شخصی بوده و سر و صورت وی پر از زخم و بریدگی بوده است.
@c_b_shahzadeh
آقای خاتمی!
ملتِ ایران گریان و تو سیدِ خندان!!؟
جشن تولد تو را نه مردم که آقای خامنه ای باید تبریک بگوید که نمی گوید. همانطور که وفات را تسلیئت نگفت!
همانکه ذره ای قدرت را، سال هاست از او گدایی می کنی و نمی دهد! حتی به قدرِ قدرتِ تدارکچی!
همانکه شما را تا ممنوع التنفسی پیش بُرد و صدایت در نیامد و درنمی آید!
همانکه امیدداشتید از دِیِ سالی که شد طِی،و مردم را کرکس خواندید پیا پِی، ارزنی وقعی نهد به شما ولی نَنَهاد وِی!
بیش از پیش ازچشم مردم افتادید.
سیدا! شُدیدچوبِ دوسرطلا!
توچگونه می خواهی به مردم درسِ حق طلبی وحق ستانی بیاموزی وقتی دراین درس بیست سال است رفوزه شدی و در جازده ای!
افسوس که محصورِ خسته،برای رفعِ حصر،به دستِ بسته، امید بسته!
#اصلاح_طلبان،جشنِ تولدِ تو را به رنجِ عظیمِ لشکرِ #معلمان ترجیح دادند.عظمتِ #اعتصابشان در دودِ شمع های فوت شده تو گم شد!
تلخی را به شیرینی فروختند.چرا که حرفِ حق همیشه تلخ بوده است! مجذوبین ِشیرینی و شمع و دود،سرِ درسِ شجاعتِ معلم،مردود!
#اسرافکاری سیدخندان!
اسرافکار ترین فردی که بیشترین نیروی انسانی و امید را گردِ هیچ چرخاند. گردِ هیچ! نه به عقب برگشتیم نه به جلو رفتیم! فرو رفتیم در منجلابِ استبداد و اعتیاد و اختلاس و فقر و شلاق واعدام وزندان و صد درد بی درمان!
چهره ای که همیشه خندان باشد عروسک است وگرنه مرد را به وقت ظلم بر ملت،خشمی در خور باید. عصیان باید که تو را نیست. بایدجان بر کف نهد زبان بگشاید و فریاد حق چنان کوک کند که تنِ ظالم بلرزاند.افسوس تو را نام نهادند؛سیدِ خندان!
خندیدیدوخندیدیدتا فرصت ها سوخت و امیدهاگندید!
آری این منم دانشجویی که باعشق نام تو را می بردم و به تو امید ها ودخیل ها بسته بودم. فارغ از این که در گوری که برآن می گریم مُرده ای نیست.
نه من، که یک ایل، بر تو بست دَخیل!حاصل ما وعده سر خرمن بود از این سبیل!امیدِ ما زورقِ شکسته و زمان خروشان چو رودِنیل!
از عمامه مشکی و عبای شکلاتی،آزادی را طلب کردن، تواناییِ تو نبود، نادانیِ ما بود!
وگرنه حکومت دینی را چه به آزادی و دموکراسی! مردم سالاری دینی یا مردم سواری دینی!؟
انصاف دارم و میدانم چند قدمِ خوب برداشتید.
فضا باز شد و احزاب متولد شدند،روزنامه و زبانها ی نقد گویا شد.
ناگهان سر و کله ی قاتلانِ زنجیره ای پیدا شدبا پَشم و مُهرِ پیشانی و چاقویِ تیزِتحجر و قصد #قربه_الی_الله!
پایِ محکومیتِ برخی مامورانِ قاتل، ایستادی! ولی پای محکامه ی آمران #قتلهای_زنجیره ای نایستادی و بر گرهِ کورِ زنجیرِ قتل ها افزودی. ورود به حریمِ دستوردهنده و فتوا دهنده دِلی میخواست که در سینه ات نبود.
ای مردِ ناتمام! نامت خاتمی، ولی مردِ کارهایِ نیمه خاتمی!
ببینید بر سنگ گورِ #سعیدامامیِ قاتل، نوشته اند، #شهید! از این کلمه چه می فهمید؟!
صورتِ تو و سیرتِ تو به دردِ میدان مبارزه نمی خورد سید خندان؛ تو را عقدِ دختر و پسری باید و جشن و سروری و کیک و چاقویِ بران! وگرنه وصلتِ ملت با آزادی کجا و تو کجا سیدِ خندان!
استمرارطلبان برای حداقلِ قدرت و ثروت، پُشتِ پا زدند به آمالِ حداکثرِملت!
بیش از همه زَهرِ کلامِ مرا خانم #اکرم_نقابی،مادر #سعید_زینالی میفهمد.هم او که در زمان رئیس جمهوری تو و توسط زیر دستان تو رفت که بعد از ده دقیقه باز برگردد و بیست سال است بر نگشته است.
مادرش هنوز لباس های نشسته اش را بو می کند و خون می گرید و صدایِ نفرین اش تا آسمان بلند است!
مادرو پدر شمع به دست گرفته در سیاهچال های نظام و در گورهای انفرادی و دسته جمعیِ عمامه داران سیاه و سپید پیِ پسرشان می گردند و حتی جنازه و گوری ندارند که برآن شمع بکارند و زار زاربگریند و تو بیست شمع بر شمع هایِ کیک خود افزوده ای بی آنکه پاسخی به این رنجِ کشنده داده باشی!
شمع وجود بسیاران خاموش شد و فوت کردند و شما زنده بر شمع ها فوت می کنی
تُف بر این عدالت! سهمِ یکی فوت و سهم دیگری فوت!
لعنت بر این جُناسِ ظالمانه!
ختم کلام؛ #سیدخندان! شما دیگر نه می توانید به عصر طلایی #امام!! برگردیدنه وجودِ اصلاحاتِ اساسیِ ساختاری پیشِ رو را دارید!
شما نه تغییر می کنید و نه تغییر می دهید.
بهتر است به جایِ #عصرِطلاییِ امام به قصرِ طلایی امام بروید
آن فضایِ بزرگ و با شکوه، باسنگ هایِ قیمتی و چلچراغ های نورانی و گلدسته طلایی، آن کاخِ از کوخ رسته، جان می دهد عقدِ نکاح منعقد بکنید یا اگرمشتری نبود چند قدم آن طرف تر بر مرگِ #گورخوابی، #معتادی، #خودسوزی، #فقیری،روضه بخوانید! و وعده هایِ بهشت برینِ مُفتی بدهید همچون امامِ عصرِ طلایی تان!
اما ما مردم #تغییر کرده ایم و تغییر می دهیم؛ هم سرنوشتِ خود، هم سرنوشتِ کشورمان ایران!
قلم اگر از بیداد ننویسد، قلم باد!
#محمدنجفی وکیل دادگستری
۱۳۹۶
نامه محمد نجفی خطاب به محمد خاتمی
@C_B_SHAHZADEH
ملتِ ایران گریان و تو سیدِ خندان!!؟
جشن تولد تو را نه مردم که آقای خامنه ای باید تبریک بگوید که نمی گوید. همانطور که وفات را تسلیئت نگفت!
همانکه ذره ای قدرت را، سال هاست از او گدایی می کنی و نمی دهد! حتی به قدرِ قدرتِ تدارکچی!
همانکه شما را تا ممنوع التنفسی پیش بُرد و صدایت در نیامد و درنمی آید!
همانکه امیدداشتید از دِیِ سالی که شد طِی،و مردم را کرکس خواندید پیا پِی، ارزنی وقعی نهد به شما ولی نَنَهاد وِی!
بیش از پیش ازچشم مردم افتادید.
سیدا! شُدیدچوبِ دوسرطلا!
توچگونه می خواهی به مردم درسِ حق طلبی وحق ستانی بیاموزی وقتی دراین درس بیست سال است رفوزه شدی و در جازده ای!
افسوس که محصورِ خسته،برای رفعِ حصر،به دستِ بسته، امید بسته!
#اصلاح_طلبان،جشنِ تولدِ تو را به رنجِ عظیمِ لشکرِ #معلمان ترجیح دادند.عظمتِ #اعتصابشان در دودِ شمع های فوت شده تو گم شد!
تلخی را به شیرینی فروختند.چرا که حرفِ حق همیشه تلخ بوده است! مجذوبین ِشیرینی و شمع و دود،سرِ درسِ شجاعتِ معلم،مردود!
#اسرافکاری سیدخندان!
اسرافکار ترین فردی که بیشترین نیروی انسانی و امید را گردِ هیچ چرخاند. گردِ هیچ! نه به عقب برگشتیم نه به جلو رفتیم! فرو رفتیم در منجلابِ استبداد و اعتیاد و اختلاس و فقر و شلاق واعدام وزندان و صد درد بی درمان!
چهره ای که همیشه خندان باشد عروسک است وگرنه مرد را به وقت ظلم بر ملت،خشمی در خور باید. عصیان باید که تو را نیست. بایدجان بر کف نهد زبان بگشاید و فریاد حق چنان کوک کند که تنِ ظالم بلرزاند.افسوس تو را نام نهادند؛سیدِ خندان!
خندیدیدوخندیدیدتا فرصت ها سوخت و امیدهاگندید!
آری این منم دانشجویی که باعشق نام تو را می بردم و به تو امید ها ودخیل ها بسته بودم. فارغ از این که در گوری که برآن می گریم مُرده ای نیست.
نه من، که یک ایل، بر تو بست دَخیل!حاصل ما وعده سر خرمن بود از این سبیل!امیدِ ما زورقِ شکسته و زمان خروشان چو رودِنیل!
از عمامه مشکی و عبای شکلاتی،آزادی را طلب کردن، تواناییِ تو نبود، نادانیِ ما بود!
وگرنه حکومت دینی را چه به آزادی و دموکراسی! مردم سالاری دینی یا مردم سواری دینی!؟
انصاف دارم و میدانم چند قدمِ خوب برداشتید.
فضا باز شد و احزاب متولد شدند،روزنامه و زبانها ی نقد گویا شد.
ناگهان سر و کله ی قاتلانِ زنجیره ای پیدا شدبا پَشم و مُهرِ پیشانی و چاقویِ تیزِتحجر و قصد #قربه_الی_الله!
پایِ محکومیتِ برخی مامورانِ قاتل، ایستادی! ولی پای محکامه ی آمران #قتلهای_زنجیره ای نایستادی و بر گرهِ کورِ زنجیرِ قتل ها افزودی. ورود به حریمِ دستوردهنده و فتوا دهنده دِلی میخواست که در سینه ات نبود.
ای مردِ ناتمام! نامت خاتمی، ولی مردِ کارهایِ نیمه خاتمی!
ببینید بر سنگ گورِ #سعیدامامیِ قاتل، نوشته اند، #شهید! از این کلمه چه می فهمید؟!
صورتِ تو و سیرتِ تو به دردِ میدان مبارزه نمی خورد سید خندان؛ تو را عقدِ دختر و پسری باید و جشن و سروری و کیک و چاقویِ بران! وگرنه وصلتِ ملت با آزادی کجا و تو کجا سیدِ خندان!
استمرارطلبان برای حداقلِ قدرت و ثروت، پُشتِ پا زدند به آمالِ حداکثرِملت!
بیش از همه زَهرِ کلامِ مرا خانم #اکرم_نقابی،مادر #سعید_زینالی میفهمد.هم او که در زمان رئیس جمهوری تو و توسط زیر دستان تو رفت که بعد از ده دقیقه باز برگردد و بیست سال است بر نگشته است.
مادرش هنوز لباس های نشسته اش را بو می کند و خون می گرید و صدایِ نفرین اش تا آسمان بلند است!
مادرو پدر شمع به دست گرفته در سیاهچال های نظام و در گورهای انفرادی و دسته جمعیِ عمامه داران سیاه و سپید پیِ پسرشان می گردند و حتی جنازه و گوری ندارند که برآن شمع بکارند و زار زاربگریند و تو بیست شمع بر شمع هایِ کیک خود افزوده ای بی آنکه پاسخی به این رنجِ کشنده داده باشی!
شمع وجود بسیاران خاموش شد و فوت کردند و شما زنده بر شمع ها فوت می کنی
تُف بر این عدالت! سهمِ یکی فوت و سهم دیگری فوت!
لعنت بر این جُناسِ ظالمانه!
ختم کلام؛ #سیدخندان! شما دیگر نه می توانید به عصر طلایی #امام!! برگردیدنه وجودِ اصلاحاتِ اساسیِ ساختاری پیشِ رو را دارید!
شما نه تغییر می کنید و نه تغییر می دهید.
بهتر است به جایِ #عصرِطلاییِ امام به قصرِ طلایی امام بروید
آن فضایِ بزرگ و با شکوه، باسنگ هایِ قیمتی و چلچراغ های نورانی و گلدسته طلایی، آن کاخِ از کوخ رسته، جان می دهد عقدِ نکاح منعقد بکنید یا اگرمشتری نبود چند قدم آن طرف تر بر مرگِ #گورخوابی، #معتادی، #خودسوزی، #فقیری،روضه بخوانید! و وعده هایِ بهشت برینِ مُفتی بدهید همچون امامِ عصرِ طلایی تان!
اما ما مردم #تغییر کرده ایم و تغییر می دهیم؛ هم سرنوشتِ خود، هم سرنوشتِ کشورمان ایران!
قلم اگر از بیداد ننویسد، قلم باد!
#محمدنجفی وکیل دادگستری
۱۳۹۶
نامه محمد نجفی خطاب به محمد خاتمی
@C_B_SHAHZADEH
Forwarded from رویدادهای تاریخ معاصر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻
برنامه #رویدادهای_تاریخ_معاصر ایران و جهان را این بار بیاد آزاده ضربی جانباخته #اعتراضات_آبان۹۸ با صحبت درباره موضوعات زیر ضبط کردم:
-#احمد_میرعلایی و #قتلهای_زنجیره_ای
-ماجراجویی آنی ادسلون تیلور در آبشار نیاگارا
-آی پاد
https://t.me/ReviewHistory
👈تصاویر کتابهای ترجمه شده زندهیاد احمد میرعلایی از صفحه استاد اسدالله امرایی مترجم ارزشمند ایرانی برداشته شده است.
👈تصاویر مرتبط با «آزاده ضربی» از ویدئوی پیج و کانال تلگرامی ایرانی آزاد برداشته شده است.
https://t.me/ReviewHistory
برنامه #رویدادهای_تاریخ_معاصر ایران و جهان را این بار بیاد آزاده ضربی جانباخته #اعتراضات_آبان۹۸ با صحبت درباره موضوعات زیر ضبط کردم:
-#احمد_میرعلایی و #قتلهای_زنجیره_ای
-ماجراجویی آنی ادسلون تیلور در آبشار نیاگارا
-آی پاد
https://t.me/ReviewHistory
👈تصاویر کتابهای ترجمه شده زندهیاد احمد میرعلایی از صفحه استاد اسدالله امرایی مترجم ارزشمند ایرانی برداشته شده است.
👈تصاویر مرتبط با «آزاده ضربی» از ویدئوی پیج و کانال تلگرامی ایرانی آزاد برداشته شده است.
https://t.me/ReviewHistory
🔴چهار سال از مفقود شدن دانیال یزدانی، مدیر یک شرکت دانشبنیان، و سرانجام اعتراف «افسر یکی از ارگانهای امنیتی نظامی» که اعتراف کرد او را به ویلای خود برده و پس از آنکه با «شلیک اتفاقی» از اسلحه سازمانیاش یزدانی را کشته، جسدش را تکه تکه کرده و هر تکهاش را در جایی از بیابانهای جاده قم انداخته است،میگذرد.
🔸نه تنها در این چهار سال نام و مشخصات قاتل دانیال یزدانی هنوز اعلام نشده بلکه پرونده علیرغم اعتراف صریح قاتل همچنان در مرحله بازپرسی و تحقیق است و حتی به صدور حکم هم نرسیده است.
🔸خبر مفقود شدن دانیال یزدانی، ۳۷ ساله، اولین بار در شبکههای اجتماعی از جمله توییتر توسط شماری از دوستان او از جمله چند نفر از فعالان اجتماعی و روزنامهنگاران منتشر شد.
سپس #روزنامه_همشهری با ذکر اینکه تاریخ دقیق مفقود شدن او را ۱۹ آبان ماه اعلام کرده و آمده که پس از آنکه دانیال یزدانی به طرز مرموزی مفقود شده اما مرگ وی را اسفند ماه عنوان کرده و هنوز مشخص نیست از آبان تا اسفند او کجا بوده است؟
🔸اوآخرین بار به خانوادهاش گفته یکی از دوستانش او را برای دیداری دعوت کرده، خانواده دانیال یزدانی و ماموران آگاهی تهران به سراغ آن دوست رفتند و «منصور که افسر یکی از ارگانهای امنیتی نظامی است مدعی شد که اطلاعی از سرنوشت دانیال ندارد و به همراه دانیال به ویلایش در دماوند رفتند و شب را آنجا ماندهاند و روز بعد به تهران بازگشتند و او در خیابانی حوالی مرکز تهران از اتومبیلش پیاده شده و دیگر او را ندیده است»
بنابراین گزارش، این افسر متهم به قتل به دلیل آنچه «نبود مدارک» عنوان شد آزاد شد اما پس از اصرار خانواده دانیال مبنی براینکه او حقیقت را کتمان میکند و حتما از سرنوشت پسرشان خبر دارد، او به عنوان «مظنون» پرونده بار دیگر به اداره آگاهی احضار میشود و این بار ماموران متوجه حرفهای ضدو نقیض او میشوند.
🔸گفتنی است در همان ماهها گزارشهایی متعددی از مفقود شدن چند جوان در مناطق مختلف ایران منتشر شده بود که اگر چه بازتاب گستردهای داشت اما هیچ کدام به سرانجام مشخصی نرسیده است؛ #سها_رضانژاد ، #معین_شریفی، #محسن_محروقی و #دانیال_یزدانی از جمله این افراد هستند.
خانواده دانیال هنوز نمیدانند چرا دانیال کشته شده و چرا دادگاه تاکنون علیرغم اعتراف صریح قاتل حکمی صادر نکرده است؟
#قتلهای_زنجیره_ای #علیه_فراموشی
@C_B_SHAHZADEH
🔸نه تنها در این چهار سال نام و مشخصات قاتل دانیال یزدانی هنوز اعلام نشده بلکه پرونده علیرغم اعتراف صریح قاتل همچنان در مرحله بازپرسی و تحقیق است و حتی به صدور حکم هم نرسیده است.
🔸خبر مفقود شدن دانیال یزدانی، ۳۷ ساله، اولین بار در شبکههای اجتماعی از جمله توییتر توسط شماری از دوستان او از جمله چند نفر از فعالان اجتماعی و روزنامهنگاران منتشر شد.
سپس #روزنامه_همشهری با ذکر اینکه تاریخ دقیق مفقود شدن او را ۱۹ آبان ماه اعلام کرده و آمده که پس از آنکه دانیال یزدانی به طرز مرموزی مفقود شده اما مرگ وی را اسفند ماه عنوان کرده و هنوز مشخص نیست از آبان تا اسفند او کجا بوده است؟
🔸اوآخرین بار به خانوادهاش گفته یکی از دوستانش او را برای دیداری دعوت کرده، خانواده دانیال یزدانی و ماموران آگاهی تهران به سراغ آن دوست رفتند و «منصور که افسر یکی از ارگانهای امنیتی نظامی است مدعی شد که اطلاعی از سرنوشت دانیال ندارد و به همراه دانیال به ویلایش در دماوند رفتند و شب را آنجا ماندهاند و روز بعد به تهران بازگشتند و او در خیابانی حوالی مرکز تهران از اتومبیلش پیاده شده و دیگر او را ندیده است»
بنابراین گزارش، این افسر متهم به قتل به دلیل آنچه «نبود مدارک» عنوان شد آزاد شد اما پس از اصرار خانواده دانیال مبنی براینکه او حقیقت را کتمان میکند و حتما از سرنوشت پسرشان خبر دارد، او به عنوان «مظنون» پرونده بار دیگر به اداره آگاهی احضار میشود و این بار ماموران متوجه حرفهای ضدو نقیض او میشوند.
🔸گفتنی است در همان ماهها گزارشهایی متعددی از مفقود شدن چند جوان در مناطق مختلف ایران منتشر شده بود که اگر چه بازتاب گستردهای داشت اما هیچ کدام به سرانجام مشخصی نرسیده است؛ #سها_رضانژاد ، #معین_شریفی، #محسن_محروقی و #دانیال_یزدانی از جمله این افراد هستند.
خانواده دانیال هنوز نمیدانند چرا دانیال کشته شده و چرا دادگاه تاکنون علیرغم اعتراف صریح قاتل حکمی صادر نکرده است؟
#قتلهای_زنجیره_ای #علیه_فراموشی
@C_B_SHAHZADEH
اقای دهباشی که خودشو ادم خوبه ی مستند سازی جا زده،براحتی همنشین و هم لقمه ی عاملین #قتلهای_زنجیره ای میشه،باهاشون مهمانی میره و بعد از صرف شام و نوشیدنی،توییت دلسوزانه ی اینچنین میزنه با این شروع:
طبعا نمیتوانم بگویم چه کسی و کجا!!!
....اما هنوز عضلات بدن کارد آجین و تکه پاره اش ضربان داشت!!!
براستی یک فرد سالم ،شریف و نزدیک به آدمیت در این سیستم وجود داره؟
باید کلامشو طلا گرفت اونکسی که گفت:
یَک به یَکشون!!!
#پسرعاقل_نوح
طبعا نمیتوانم بگویم چه کسی و کجا!!!
....اما هنوز عضلات بدن کارد آجین و تکه پاره اش ضربان داشت!!!
براستی یک فرد سالم ،شریف و نزدیک به آدمیت در این سیستم وجود داره؟
باید کلامشو طلا گرفت اونکسی که گفت:
یَک به یَکشون!!!
#پسرعاقل_نوح