Forwarded from پیوند نگار
غلامرضا باغبانی ، قاچاقچی بین المللی و استاد دانشگاه !
قسمت اول
اختصاصی #ایران_بریفینگ
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
غلامرضا باغبانی متولد ۱۵ دیماه سال ۱۳۳۹ در شهرستان زابل است، باغبانی در معرفی خود گفته:از سال۱۳۵۵ درحالیکه سن و سال زیادی نداشتم با مبارزات آیتالله خمینی آشنا و در سال ۱۳۵۷ اولین کسی بودم که از دبیرستان فردوسی اولین راهپیمایی علیه حکومت پهلوی را آغاز کردم و دریکی از راهپیماییها توسط یکی از مأموران ساواک کتکخوردم ، این تمام چیزی است که او از فعالیتهایش پیش از پیروزی انقلاب عنوان میکند.
با پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه پاسداران شده و جزو تشکیلدهندگان سپاه زابل و بهعنوان عضو شورای فرماندهی سپاه زابل مشغول فعالیت گردیده ، مدتی نیز فرمانده سپاه خاش بوده ، با شروع جنگ ایران و عراق با دیگر اعضای سپاه زابل از طریق بندر ماهشهر وارد منطقه عملیاتی حصر آبادان گردیده ،او در ایام جنگ فرمانده گردان، سرپرست تیپ امام صادق و مسئول عملیات سپاه زابل را بر عهده داشته عمده سمتهای وی در ایام جنگ در لشکر ۴۱ ثارالله بوده و از همین طریق با فرمانده وقت لشکر ۴۱ قاسم سلیمانی آشنا و ارتباطشان آغاز میشود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
او در جزوه معرفی خود برای انتخابات اعلام کرده در طی ۳۲ سال خدمت خود در عملیات بسیاری جهت مقابله با اشرار و آرامسازی استان شرکت نموده و نقش مؤثری را در راستای مسائل فرهنگی، اجتماعی و امنیتی، ایفاء نموده بهنحویکه از ابتدای خدمت تاکنون بیش از ۶۰ بار در مأموریتهای داخلی و خارج از کشور تا مرز شهادت پیش رفتم . او توضیح دیگری از کم و کیف این مأموریتها و کشورهای خارجی نمیدهد.
باغبانی همچنین مدعی تقدیر شده از سوی دفتر رهبری، ریس ستاد فرماندهی کل قوا ، فرماندهی کل سپاه پاسداران ، فرماندهی نیروها در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دیگر مسئولین کشوری و استانی هم هست.
با انتصاب قاسم سلیمانی به فرماندهی نیروی قدس وی نیز به تهران میآید و مدتی در پادگان امام علی نیروی قدس مسئولیت آموزش گردان میبیند و در همانجا طی سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶ معاون عملیات پرسنلی پادگان امام علی میشود.
او مجدداً به استان سیستان و بلوچستان بازگشته و مدتی قائممقام سپاه سلمان استان سیستان و بلوچستان و همچنین فرمانده قرارگاه انصار میشود.
قرارگاه انصار زیر مجموع نیروی قدس است ،ارتباط با مجاهدین افغانستان و پاکستانی بر عهده آنهاست. این قرارگاه در کنار قرارگاه قدس که زیرمجموعه نیروی زمینی سپاه پاسداران است مأموریت کنترل مرزهای جنوب شرقی کشور و همچنین مبارزه با اشرار و... را هم بر عهدهدارند.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در مرداد ۱۳۹۱ درحالیکه محمود احمدینژاد رئیسجمهور وقت به او وعده استانداری سیستان و بلوچستان را داده بود حاتم نارویی را بهعنوان استاندار جدید معرفی میکند، پسازآن نارویی وی را بهعنوان مشاور امور نظامی استاندار منصوب میکند که وی بهعنوان اعتراض این سمت را نمیپذیرد و عنوان میکند با هماهنگی وی این انتصاب صورت نگرفته و با صدور تکذیبِ ای میگوید: عملکرد و خط فکری من در طول ۳۲ سال خدمتم برای همه مردم شریف استان واضح و روشن است و در طول این مدت من تنها در خط رهبری قدم برداشتهام. افتخار من این است که سرباز امام و رهبری هستم و تفکر من، تفکر دفاع مقدس است، او درواقع با این اظهارات اعلام میکند خطش از احمدینژاد جداست درحالیکه تا پیش از انتصاب نارویی به استانداری و اطمینان از استاندار شدنش در استانداری سیستان و بلوچستان مستقر و در انتظار حکمش بوده است.
در همین سالها او اعلام میکند از «دانشگاه» فارغالتحصیل شده و دارای مدرک کارشناسی ارشد است، نکته اینجاست در هیچ مصاحبه و یا توضیحی هیچگاه دانشگاه محل تحصیل و یا رشتهاش را بیان نکرده و با همان مدرک ادعای اش در دانشگاههای آزاد اسلامی واحدهای زابل و زاهدان، دانشگاه پیام نور زاهدان و دانشگاه جامع علمی و کاربردی زاهدان نیز به تدریس مشغول بوده.
او در دانشگاه امام حسین استان سیستان و بلوچستان دوره نظامی استقرار را گذرانده است اما بعید به نظر میرسد بشود با مدرک یک دانشگاه نظامی آنهم در یکرشته نظامی در دیگر دانشگاههای کشور به تدریس مشغول شد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
قسمت اول
اختصاصی #ایران_بریفینگ
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
غلامرضا باغبانی متولد ۱۵ دیماه سال ۱۳۳۹ در شهرستان زابل است، باغبانی در معرفی خود گفته:از سال۱۳۵۵ درحالیکه سن و سال زیادی نداشتم با مبارزات آیتالله خمینی آشنا و در سال ۱۳۵۷ اولین کسی بودم که از دبیرستان فردوسی اولین راهپیمایی علیه حکومت پهلوی را آغاز کردم و دریکی از راهپیماییها توسط یکی از مأموران ساواک کتکخوردم ، این تمام چیزی است که او از فعالیتهایش پیش از پیروزی انقلاب عنوان میکند.
با پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه پاسداران شده و جزو تشکیلدهندگان سپاه زابل و بهعنوان عضو شورای فرماندهی سپاه زابل مشغول فعالیت گردیده ، مدتی نیز فرمانده سپاه خاش بوده ، با شروع جنگ ایران و عراق با دیگر اعضای سپاه زابل از طریق بندر ماهشهر وارد منطقه عملیاتی حصر آبادان گردیده ،او در ایام جنگ فرمانده گردان، سرپرست تیپ امام صادق و مسئول عملیات سپاه زابل را بر عهده داشته عمده سمتهای وی در ایام جنگ در لشکر ۴۱ ثارالله بوده و از همین طریق با فرمانده وقت لشکر ۴۱ قاسم سلیمانی آشنا و ارتباطشان آغاز میشود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
او در جزوه معرفی خود برای انتخابات اعلام کرده در طی ۳۲ سال خدمت خود در عملیات بسیاری جهت مقابله با اشرار و آرامسازی استان شرکت نموده و نقش مؤثری را در راستای مسائل فرهنگی، اجتماعی و امنیتی، ایفاء نموده بهنحویکه از ابتدای خدمت تاکنون بیش از ۶۰ بار در مأموریتهای داخلی و خارج از کشور تا مرز شهادت پیش رفتم . او توضیح دیگری از کم و کیف این مأموریتها و کشورهای خارجی نمیدهد.
باغبانی همچنین مدعی تقدیر شده از سوی دفتر رهبری، ریس ستاد فرماندهی کل قوا ، فرماندهی کل سپاه پاسداران ، فرماندهی نیروها در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دیگر مسئولین کشوری و استانی هم هست.
با انتصاب قاسم سلیمانی به فرماندهی نیروی قدس وی نیز به تهران میآید و مدتی در پادگان امام علی نیروی قدس مسئولیت آموزش گردان میبیند و در همانجا طی سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶ معاون عملیات پرسنلی پادگان امام علی میشود.
او مجدداً به استان سیستان و بلوچستان بازگشته و مدتی قائممقام سپاه سلمان استان سیستان و بلوچستان و همچنین فرمانده قرارگاه انصار میشود.
قرارگاه انصار زیر مجموع نیروی قدس است ،ارتباط با مجاهدین افغانستان و پاکستانی بر عهده آنهاست. این قرارگاه در کنار قرارگاه قدس که زیرمجموعه نیروی زمینی سپاه پاسداران است مأموریت کنترل مرزهای جنوب شرقی کشور و همچنین مبارزه با اشرار و... را هم بر عهدهدارند.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در مرداد ۱۳۹۱ درحالیکه محمود احمدینژاد رئیسجمهور وقت به او وعده استانداری سیستان و بلوچستان را داده بود حاتم نارویی را بهعنوان استاندار جدید معرفی میکند، پسازآن نارویی وی را بهعنوان مشاور امور نظامی استاندار منصوب میکند که وی بهعنوان اعتراض این سمت را نمیپذیرد و عنوان میکند با هماهنگی وی این انتصاب صورت نگرفته و با صدور تکذیبِ ای میگوید: عملکرد و خط فکری من در طول ۳۲ سال خدمتم برای همه مردم شریف استان واضح و روشن است و در طول این مدت من تنها در خط رهبری قدم برداشتهام. افتخار من این است که سرباز امام و رهبری هستم و تفکر من، تفکر دفاع مقدس است، او درواقع با این اظهارات اعلام میکند خطش از احمدینژاد جداست درحالیکه تا پیش از انتصاب نارویی به استانداری و اطمینان از استاندار شدنش در استانداری سیستان و بلوچستان مستقر و در انتظار حکمش بوده است.
در همین سالها او اعلام میکند از «دانشگاه» فارغالتحصیل شده و دارای مدرک کارشناسی ارشد است، نکته اینجاست در هیچ مصاحبه و یا توضیحی هیچگاه دانشگاه محل تحصیل و یا رشتهاش را بیان نکرده و با همان مدرک ادعای اش در دانشگاههای آزاد اسلامی واحدهای زابل و زاهدان، دانشگاه پیام نور زاهدان و دانشگاه جامع علمی و کاربردی زاهدان نیز به تدریس مشغول بوده.
او در دانشگاه امام حسین استان سیستان و بلوچستان دوره نظامی استقرار را گذرانده است اما بعید به نظر میرسد بشود با مدرک یک دانشگاه نظامی آنهم در یکرشته نظامی در دیگر دانشگاههای کشور به تدریس مشغول شد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
غلامرضا باغبانی ، قاچاقچی بین المللی و استاد دانشگاه !
قسمت دوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در اواسط سال ۱۳۹۱ چهار کامیون ترانزیت از افغانستان وارد شهرستان زهک میشود و سپس ایران را به مقصد ترکیه ترک گفته و در ترکیه با کشتی راهی بندر تریست ایتالیا شده.
در بندر تریست پلیس ایتالیا ضمن بازرسی از کامیونها ۵ تن مورفین کشف میکنند آنها در این تجسس ۹ شهروند عراقی و یک ایرانی را بازداشت میکنند.
در بهار سال ۱۳۹۲ نیز یک محموله حاوی آدامس و شیرینیجات از بلوچستان پاکستان وارد تا ایران را به مقصد مرزهای شمالی و نهایتاً به جمهوری چک برسد، پلیس چک پس از بازرسی این ترانزیت ۳۰۰ کیلو مواد مخدر همچون مورفین، تریاک و حشیش را کشف میکند، در این بازرسی ۱ پاکستانی و ۲ عراقی بازداشت میشوند.
به دلیل مشابهت این محموله با محموله کشفشده در ایتالیا پلیس اتحادیه اروپا (یوروپل) تحقیقات را آغاز میکند آنها در تحقیقاتشان به یک فرد میرسند؛ غلامرضا باغبانی.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این تحقیقات مصادف بود با تحقیقات دولت آمریکا که پلیس فدرال آمریکا اف بی آی سرگرم تحقیقات پیرامون گروهی از قاچاقچیان مواد مخدر لبنانی نزدیک به حزبالله بودند که در برخی از کشورهای آمریکای لاتین چون آرژانتین، برزیل و پاراگوئه فعالیت دارند، آنها نیز به همین نام مشابه رسیده بودن؛ غلامرضا باغبانی.
باغبانی هماکنون مشاور عملیات فرماندهی نیروی قدس است اما بیشتر ترجیح میدهد با عنوان مسئول هیات رزمندگان اسلام استان سیستان و بلوچستان معرفی شود، او در انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوره نهم کاندیدا شد که از انتخابات بازماند و در دوره دهم نیز مجدداً کاندیدا شد که در ایام تبلیغات از انتخابات انصراف داد.
وزارت خزانهداری ایالاتمتحده آمریکا هفتم ماه مارس ۲۰۱۲، (۱۷/اسفند/۱۳۹۰) در چارچوب قانون موسوم به «کینگ پین»، غلامرضا باغبانی را بهعنوان قاچاقچی بینالمللی مواد مخدر معرفی کرد.
دیوید کوهن، معاون این وزارتخانه اعلام کرد: «اقدام امروز وزارت خزانهداری دست داشتن نیروی قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی را در قاچاق مواد مخدر آشکار میکند. اتهامی که مذموم بودنش مضاعف است زیرا جدای از پخش مواد مخدر، فعالیت نیروی قدس بخشی از برنامهای گستردهتر برای حمایت از تروریسم بوده است. وزارت خزانهداری همچنان به فعالیت خود در شناسایی و معرفی قاچاقچیان مواد مخدر و حامیان تروریسم، در هر نقطه از جهان که مشغول به اعمال خود هستند، ادامه خواهد داد.»
برپایِ این بیانیه غلامرضا باغبانی از افسران عالیرتبه نیروی قدس سپاه پاسداران و فرمانده فعلی نیروی قدس در زاهدان در استان سیستان و بلوچستان ایران در نزدیکی مرز افغانستان است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
بیانیه وزارت خزانهداری ایالاتمتحده میافزاید: «باغبانی به قاچاقچیان مواد مخدر اجازه داده در قبال مساعدت این قاچاقچیان به نیروی قدس، محمولههای خود را با استفاده از خاک ایران به دیگر نقاط جهان برسانند. برای مثال، قاچاقچیهای افغان در برابر اجازه صدور محموله از طریق خاک ایران، بار اسلحه و مهمات سپاه پاسداران را از جانب سردار باغبانی به نیروهای طالبان تحویل دادهاند. باغبانی نیز قاچاق مواد شیمیایی مورداستفاده در تولید هروئین را در طول مرزهای ایران برای قاچاقچیان تسهیل کرده و به قاچاقچیها در ارسال بار تریاک به درون مرزهای ایران کمکرسانی کرده است.»
گفتنی است نه غلامرضا باغبانی و نه سپاه پاسداران هیچگاه به تکذیب و یا حتی استهزای این اتهامات برنیامدند و با سکوت آن را گذراندند .
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
قسمت دوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در اواسط سال ۱۳۹۱ چهار کامیون ترانزیت از افغانستان وارد شهرستان زهک میشود و سپس ایران را به مقصد ترکیه ترک گفته و در ترکیه با کشتی راهی بندر تریست ایتالیا شده.
در بندر تریست پلیس ایتالیا ضمن بازرسی از کامیونها ۵ تن مورفین کشف میکنند آنها در این تجسس ۹ شهروند عراقی و یک ایرانی را بازداشت میکنند.
در بهار سال ۱۳۹۲ نیز یک محموله حاوی آدامس و شیرینیجات از بلوچستان پاکستان وارد تا ایران را به مقصد مرزهای شمالی و نهایتاً به جمهوری چک برسد، پلیس چک پس از بازرسی این ترانزیت ۳۰۰ کیلو مواد مخدر همچون مورفین، تریاک و حشیش را کشف میکند، در این بازرسی ۱ پاکستانی و ۲ عراقی بازداشت میشوند.
به دلیل مشابهت این محموله با محموله کشفشده در ایتالیا پلیس اتحادیه اروپا (یوروپل) تحقیقات را آغاز میکند آنها در تحقیقاتشان به یک فرد میرسند؛ غلامرضا باغبانی.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این تحقیقات مصادف بود با تحقیقات دولت آمریکا که پلیس فدرال آمریکا اف بی آی سرگرم تحقیقات پیرامون گروهی از قاچاقچیان مواد مخدر لبنانی نزدیک به حزبالله بودند که در برخی از کشورهای آمریکای لاتین چون آرژانتین، برزیل و پاراگوئه فعالیت دارند، آنها نیز به همین نام مشابه رسیده بودن؛ غلامرضا باغبانی.
باغبانی هماکنون مشاور عملیات فرماندهی نیروی قدس است اما بیشتر ترجیح میدهد با عنوان مسئول هیات رزمندگان اسلام استان سیستان و بلوچستان معرفی شود، او در انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوره نهم کاندیدا شد که از انتخابات بازماند و در دوره دهم نیز مجدداً کاندیدا شد که در ایام تبلیغات از انتخابات انصراف داد.
وزارت خزانهداری ایالاتمتحده آمریکا هفتم ماه مارس ۲۰۱۲، (۱۷/اسفند/۱۳۹۰) در چارچوب قانون موسوم به «کینگ پین»، غلامرضا باغبانی را بهعنوان قاچاقچی بینالمللی مواد مخدر معرفی کرد.
دیوید کوهن، معاون این وزارتخانه اعلام کرد: «اقدام امروز وزارت خزانهداری دست داشتن نیروی قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی را در قاچاق مواد مخدر آشکار میکند. اتهامی که مذموم بودنش مضاعف است زیرا جدای از پخش مواد مخدر، فعالیت نیروی قدس بخشی از برنامهای گستردهتر برای حمایت از تروریسم بوده است. وزارت خزانهداری همچنان به فعالیت خود در شناسایی و معرفی قاچاقچیان مواد مخدر و حامیان تروریسم، در هر نقطه از جهان که مشغول به اعمال خود هستند، ادامه خواهد داد.»
برپایِ این بیانیه غلامرضا باغبانی از افسران عالیرتبه نیروی قدس سپاه پاسداران و فرمانده فعلی نیروی قدس در زاهدان در استان سیستان و بلوچستان ایران در نزدیکی مرز افغانستان است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
بیانیه وزارت خزانهداری ایالاتمتحده میافزاید: «باغبانی به قاچاقچیان مواد مخدر اجازه داده در قبال مساعدت این قاچاقچیان به نیروی قدس، محمولههای خود را با استفاده از خاک ایران به دیگر نقاط جهان برسانند. برای مثال، قاچاقچیهای افغان در برابر اجازه صدور محموله از طریق خاک ایران، بار اسلحه و مهمات سپاه پاسداران را از جانب سردار باغبانی به نیروهای طالبان تحویل دادهاند. باغبانی نیز قاچاق مواد شیمیایی مورداستفاده در تولید هروئین را در طول مرزهای ایران برای قاچاقچیان تسهیل کرده و به قاچاقچیها در ارسال بار تریاک به درون مرزهای ایران کمکرسانی کرده است.»
گفتنی است نه غلامرضا باغبانی و نه سپاه پاسداران هیچگاه به تکذیب و یا حتی استهزای این اتهامات برنیامدند و با سکوت آن را گذراندند .
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی پیش از انقلاب از اعضای مرکزی جمعیت موتلفه بوده گفته میشود وی از عضویت در موتلفه استعفا داده است اما کماکان در نشستهای این حزب سیاسی شرکت میکند خودش میگوید: «بعد از انقلاب هم طرفدارشان هستم و برایشان سخنرانی هم میکنم و در جلساتشان شرکت میکنم»
او مدعی است در جریان ملی شدن صنعت نفت از محمدمصدق حمایت کرده است اما وقتی میان مصدق و کاشانی اختلاف میافتد به ابوالقاسم کاشانی گرایش پیدا میکند. این اظهارات در حالی است که او در زمان ملی شدن صنعت نفت دهساله بوده.
بعدها رفیقدوست با سران مجاهدین خلق ارتباط پیدا میکند و به همراه سید علی اندرزگو به همکاری با آنها مشغول میشود این همکاری درزمینهٔ تأمین اسلحه و مهمات سازمان مجاهدین خلق از لبنان و واردات آنها به ایران از راههایی مثل کردستان عراق بود. این همکاری تا سال ۱۳۵۴ یعنی زمانی که بیشتر رهبران مجاهدین خلق در زندان بودند و مسئله تغییر ایدئولوژی آنها ادامه داشته، پسازآن وی دستگیر شد و در زندان به جمعیت موتلفه پیوست.
او در شرح فعالیتهای قبل از انقلاب خود میگوید روزی مشاهده کرده فردی با چماق یک پیرمرد روحانی را بر زمین انداخته و به عمامه وی لگد زده و در همین زمان تصمیم به قتل او میگیرد؛ «یکشبی که بهشدت باران میآمد، شاید یکی از شبهایی بود که توی تهران کمتر آنجور باران میآید. البته من چند شبی کشیک او را کشیدم با یک چماق حسابی، از ماشین پیاده شد، میخواست برود خانهاش. من مخفیشده بودم و با چماق زدم توی سر این. او افتاد و یک هفت هشتتا چماق دیگر هم زدم توی سروکله این و هلش دادم افتاد توی جوی آب و رفتم. فردای آن روز شایع شد که یک جنازهای توی میدان شوش توی آبها پیداشده و انشاءالله خدا قبول کند ...»
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «
مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم، ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم در مدرسه رفاه مرحوم مفتح آمد جلو از من پرسید این ماشین را برای حضرت امام تهیه کردی؟ من هم گفتم بله. گفت راننده کیست؟ گفتم هرکسی که شما بگوئید. گفت من الآن میروم بالا و پیشنهاد میکنم که خود شما راننده باشید، اما به کسی چیزی نگویید»
او در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند. افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و یا گارد جاویدان عبارت بودند از رنالت اف تی، پانزار ۳۸، اسکورپیون، تانک چیفتن، تانک ام ۴۷، تانک ام ۶۰ آ ۱، ام ۴ شرمن، ام ۲۶ و هیچ کدام از این تانکها آنگونه نیستند که درچوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه (امام حسین فعلی) زمینگیر شد و به زیرگذر میدان گیر کرد که تا سالها نیز در آنجا مانده بود) او در مورد پیروزی انقلاب میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی پیش از انقلاب از اعضای مرکزی جمعیت موتلفه بوده گفته میشود وی از عضویت در موتلفه استعفا داده است اما کماکان در نشستهای این حزب سیاسی شرکت میکند خودش میگوید: «بعد از انقلاب هم طرفدارشان هستم و برایشان سخنرانی هم میکنم و در جلساتشان شرکت میکنم»
او مدعی است در جریان ملی شدن صنعت نفت از محمدمصدق حمایت کرده است اما وقتی میان مصدق و کاشانی اختلاف میافتد به ابوالقاسم کاشانی گرایش پیدا میکند. این اظهارات در حالی است که او در زمان ملی شدن صنعت نفت دهساله بوده.
بعدها رفیقدوست با سران مجاهدین خلق ارتباط پیدا میکند و به همراه سید علی اندرزگو به همکاری با آنها مشغول میشود این همکاری درزمینهٔ تأمین اسلحه و مهمات سازمان مجاهدین خلق از لبنان و واردات آنها به ایران از راههایی مثل کردستان عراق بود. این همکاری تا سال ۱۳۵۴ یعنی زمانی که بیشتر رهبران مجاهدین خلق در زندان بودند و مسئله تغییر ایدئولوژی آنها ادامه داشته، پسازآن وی دستگیر شد و در زندان به جمعیت موتلفه پیوست.
او در شرح فعالیتهای قبل از انقلاب خود میگوید روزی مشاهده کرده فردی با چماق یک پیرمرد روحانی را بر زمین انداخته و به عمامه وی لگد زده و در همین زمان تصمیم به قتل او میگیرد؛ «یکشبی که بهشدت باران میآمد، شاید یکی از شبهایی بود که توی تهران کمتر آنجور باران میآید. البته من چند شبی کشیک او را کشیدم با یک چماق حسابی، از ماشین پیاده شد، میخواست برود خانهاش. من مخفیشده بودم و با چماق زدم توی سر این. او افتاد و یک هفت هشتتا چماق دیگر هم زدم توی سروکله این و هلش دادم افتاد توی جوی آب و رفتم. فردای آن روز شایع شد که یک جنازهای توی میدان شوش توی آبها پیداشده و انشاءالله خدا قبول کند ...»
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «
مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم، ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم در مدرسه رفاه مرحوم مفتح آمد جلو از من پرسید این ماشین را برای حضرت امام تهیه کردی؟ من هم گفتم بله. گفت راننده کیست؟ گفتم هرکسی که شما بگوئید. گفت من الآن میروم بالا و پیشنهاد میکنم که خود شما راننده باشید، اما به کسی چیزی نگویید»
او در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند. افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و یا گارد جاویدان عبارت بودند از رنالت اف تی، پانزار ۳۸، اسکورپیون، تانک چیفتن، تانک ام ۴۷، تانک ام ۶۰ آ ۱، ام ۴ شرمن، ام ۲۶ و هیچ کدام از این تانکها آنگونه نیستند که درچوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه (امام حسین فعلی) زمینگیر شد و به زیرگذر میدان گیر کرد که تا سالها نیز در آنجا مانده بود) او در مورد پیروزی انقلاب میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
پرده دوم:اعدام و مصادره
آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده دوم: اعدام و مصادره
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد رحیمی بود. ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردنددر همان پشت بام رفاه اعدام کردیم»
با پیروزی انقلاب کار رفیقدوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود. رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردیم، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
بعد از اعدام وابستگان پهلوی کار بعدی او: «صدور احکام لازم برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان دوران پهلوی بود. با توجه به اینکه اغلب افراد رژیم پهلوی از ایران فرار کرده بودند، املاک و داراییهای آنها بیصاحبمانده بود» وی در مقام مسئول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر صدور احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها بود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در همان روزهایی که وی در مدرسه رفاه فعالیت میکرد، محمدحسین بهشتی و مرتضی مطهری به وی اطلاع دادند که آیتالله خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده است و وی باید کارها را در مدرسه رفاه و علوی رها کند و به آن سپاه بپیوند.
محسن رفیقدوست در مصاحبهای که با ایسنا داشته است فکر تشکیل سپاه بهعنوان نیرویی برای حراست از انقلاب اسلامی در حال پیروزی را ایده محمد منتظری معرفی میکند. بنا به گفته خود وی، اگر ۵ یا ۱۰ نفر در تأسیس سپاه پاسداران نقش برجستهای داشته باشند، نقش وی برجسته است (البته چهرههای بسیار دیگری همچون ابوشریف، ابراهیم بازرگان و... مدعی این ایده نیز هستند)
بهر حال نقش رفیقدوست در تأسیس سپاه پاسداران پررنگ است او از همان ابتدا در شورای فرماندهان سپاه پاسداران بوده است تا زمان دولت میرحسین موسوی که قرار میشود برای ارتباط دولت و سپاه وزارت سپاه شکل بگیرد، رفیقدوست در تمام دو دوره حیات وزارت سپاه وزیر این وزارتخانه بوده است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
پرده دوم:اعدام و مصادره
آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده دوم: اعدام و مصادره
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد رحیمی بود. ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردنددر همان پشت بام رفاه اعدام کردیم»
با پیروزی انقلاب کار رفیقدوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود. رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردیم، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
بعد از اعدام وابستگان پهلوی کار بعدی او: «صدور احکام لازم برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان دوران پهلوی بود. با توجه به اینکه اغلب افراد رژیم پهلوی از ایران فرار کرده بودند، املاک و داراییهای آنها بیصاحبمانده بود» وی در مقام مسئول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر صدور احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها بود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در همان روزهایی که وی در مدرسه رفاه فعالیت میکرد، محمدحسین بهشتی و مرتضی مطهری به وی اطلاع دادند که آیتالله خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده است و وی باید کارها را در مدرسه رفاه و علوی رها کند و به آن سپاه بپیوند.
محسن رفیقدوست در مصاحبهای که با ایسنا داشته است فکر تشکیل سپاه بهعنوان نیرویی برای حراست از انقلاب اسلامی در حال پیروزی را ایده محمد منتظری معرفی میکند. بنا به گفته خود وی، اگر ۵ یا ۱۰ نفر در تأسیس سپاه پاسداران نقش برجستهای داشته باشند، نقش وی برجسته است (البته چهرههای بسیار دیگری همچون ابوشریف، ابراهیم بازرگان و... مدعی این ایده نیز هستند)
بهر حال نقش رفیقدوست در تأسیس سپاه پاسداران پررنگ است او از همان ابتدا در شورای فرماندهان سپاه پاسداران بوده است تا زمان دولت میرحسین موسوی که قرار میشود برای ارتباط دولت و سپاه وزارت سپاه شکل بگیرد، رفیقدوست در تمام دو دوره حیات وزارت سپاه وزیر این وزارتخانه بوده است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
Forwarded from پیوند نگار
محسن رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده سوم: اختلاس ،تجاوز و قاچاق دختران به کشورهای همسایه
با ورود رفیقدوست به بنیاد مستضعفان که مصادف بود با آغاز رهبری خامنهای روند رانتخواری در این بنیاد فاحش میشود، رفیقدوست منکر این رانتها نیست اما قرائتش جور دیگری است و آن را رانت و یا حقوق میلیونی نمیداند او مدعی است: وقتی به بنیاد آمدم ۸۰۰ شرکت داشت که ۴۰۰ شرکت را تعطیل کردم یا فروختم. گروهی را گذاشتم و گفتم اگر این کارخانه خوب اداره شود ۱۰ درصد برای شما باشد درواقع همین ۱۰ درصدی که رفیقدوست مدعی آن است در دهه ۷۰ رقمی نجومی بوده است!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در طی مدیریت او بر بنیاد مستضعفان بود که اولین اختلاس در جمهوری اسلامی شکل گرفت و مطبوعاتی شد، اختلاس ۱۲۳ میلیاردی، متهم ردیف اول این اختلاس درواقع محسن رفیقدوست بود اما او توانست رد پای خود را محو کند کاری که برادر وی نتوانست!
مرتضی رفیقدوست، در سال ۷۴ در پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی مجرم شناختهشده و به حبس ابد محکوم اما متهم دیگر این پرونده فاضل خداداد اعدام شد.
رفیقدوست درباره این اختلاس میگوید: «مرتضی آخرین فرزند پدر ما است و ماهیت آن داستان برای
کسی مشخص نشد اما از آن ۱۲۳ میلیارد ۳ میلیارد دست کسی بود که بعداً اعدامش کردند. آنهم من باقدرت گرفتم چون من از خارج او را با تهدید آورده بودم.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
او درواقع خود معترف است فاضل خداداد را از خارج از کشور آورده و پسازآن هم چون ۳ میلیارد از ۱۲۳ میلیارد در دست وی بوده اعدامش کردند اما نقش برادر وی در این اختلاس دو برابر بوده: «وقتی دادگاه من را خواست گفتم چون برادر من بود باید بیشتر مجازات شود؛ اما یکی نزد من آمد که گفت اینجا صحبت از ۶٫۵ میلیاردی است که برادرتان میگوید نیست، از بانک ملی ۶٫۵ میلیارد تومان گرفته و به این طریق هم گرفته والان دست بانک به هیچ کجا بند نیست»
با توضیحات رفیقدوست فقط تکلیف ۹٫۵ میلیارد مشخص میشود و درباره مابقی آن چیزی نمیگوید و به همان «ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد» کفایت میکند!
با مشخص شدن نقش او و برادرش در این اختلاس او از بنیاد مستضعفان مدتی بعد برکنار میشود، اما چند سال بعد مجدداً علی خامنهای او را به عضویت در هیات امنای بنیاد منصوب میکند.
او پسازآن بنیاد نور را تأسیس میکند، بنیادی که درزمینهٔ دارو و انبوهسازی مسکن فعالیت دارد، فعالیت این بنیاد نیز تا حدود بسیار زیادی مشابه بنیاد مستضعفان است او کارخانههای مصادره شده و یا توقیفشده را از قوه قضائیه و یا بانکها میخرد و پسازآن به دیگران میفروشد، شرکت داروسازی لقمان ازایندست فعالیتهای او هست.
اما در بنیاد نور فعالیتهای دیگری هم میشود، پولشویی و قاچاق دختران به خارج از کشور!
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
بنیاد نور در سال ۱۳۷۹ اقدام به تأسیس یک خیریه مینماید به نام موسسه خیریه گل یاس در این موسسه با همکاری بهزیستی و قوه قضائیه دختران جوان و نوجوانی که دارای جرائمی بودهاند بجای انتقالشان به زندان چون در ساختار قوه قضائیه کانون اصلاح و تربیت فقط مختص پسران است و دختران نوجوان و جوان عمدتاً به زندان زنان فرستاده میشوند قرار میشود در این موسسه تحمل بدل از حبس نمایند و به آنها خیاطی و ... آموزش داده شود، مسئولیت این خیریه هم با حجتالاسلام هادی منتظری مقدم دادستان انقلاب وقت کرج بوده است، اما باگذشت مدتی و با فرار یکی از دختران از این مرکز و مراجعه به خانوادهاش مشخص میشود که در این مرکز هم به این دختران تجاوز سازمانیافته میشود وهم مورد سوءاستفاده گسترده قرار میگیرند، حتی چند دختری که از این مرکز گفته میشد فرار کرده نیز بعدها سر از امارات و ترکیه درآورده بودند.
دادگاه بعدها با رسیدگی به این پرونده برای حجتالاسلام هادی منتظری ۵ سال حبس اعلام کرد اما این پرونده در شلوغی توقیف مطبوعات و هیاهوهای قتلهای زنجیرهای در آن سالها گم و هیچ خبری از آن اعلام نشد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده سوم: اختلاس ،تجاوز و قاچاق دختران به کشورهای همسایه
با ورود رفیقدوست به بنیاد مستضعفان که مصادف بود با آغاز رهبری خامنهای روند رانتخواری در این بنیاد فاحش میشود، رفیقدوست منکر این رانتها نیست اما قرائتش جور دیگری است و آن را رانت و یا حقوق میلیونی نمیداند او مدعی است: وقتی به بنیاد آمدم ۸۰۰ شرکت داشت که ۴۰۰ شرکت را تعطیل کردم یا فروختم. گروهی را گذاشتم و گفتم اگر این کارخانه خوب اداره شود ۱۰ درصد برای شما باشد درواقع همین ۱۰ درصدی که رفیقدوست مدعی آن است در دهه ۷۰ رقمی نجومی بوده است!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در طی مدیریت او بر بنیاد مستضعفان بود که اولین اختلاس در جمهوری اسلامی شکل گرفت و مطبوعاتی شد، اختلاس ۱۲۳ میلیاردی، متهم ردیف اول این اختلاس درواقع محسن رفیقدوست بود اما او توانست رد پای خود را محو کند کاری که برادر وی نتوانست!
مرتضی رفیقدوست، در سال ۷۴ در پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی مجرم شناختهشده و به حبس ابد محکوم اما متهم دیگر این پرونده فاضل خداداد اعدام شد.
رفیقدوست درباره این اختلاس میگوید: «مرتضی آخرین فرزند پدر ما است و ماهیت آن داستان برای
کسی مشخص نشد اما از آن ۱۲۳ میلیارد ۳ میلیارد دست کسی بود که بعداً اعدامش کردند. آنهم من باقدرت گرفتم چون من از خارج او را با تهدید آورده بودم.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
او درواقع خود معترف است فاضل خداداد را از خارج از کشور آورده و پسازآن هم چون ۳ میلیارد از ۱۲۳ میلیارد در دست وی بوده اعدامش کردند اما نقش برادر وی در این اختلاس دو برابر بوده: «وقتی دادگاه من را خواست گفتم چون برادر من بود باید بیشتر مجازات شود؛ اما یکی نزد من آمد که گفت اینجا صحبت از ۶٫۵ میلیاردی است که برادرتان میگوید نیست، از بانک ملی ۶٫۵ میلیارد تومان گرفته و به این طریق هم گرفته والان دست بانک به هیچ کجا بند نیست»
با توضیحات رفیقدوست فقط تکلیف ۹٫۵ میلیارد مشخص میشود و درباره مابقی آن چیزی نمیگوید و به همان «ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد» کفایت میکند!
با مشخص شدن نقش او و برادرش در این اختلاس او از بنیاد مستضعفان مدتی بعد برکنار میشود، اما چند سال بعد مجدداً علی خامنهای او را به عضویت در هیات امنای بنیاد منصوب میکند.
او پسازآن بنیاد نور را تأسیس میکند، بنیادی که درزمینهٔ دارو و انبوهسازی مسکن فعالیت دارد، فعالیت این بنیاد نیز تا حدود بسیار زیادی مشابه بنیاد مستضعفان است او کارخانههای مصادره شده و یا توقیفشده را از قوه قضائیه و یا بانکها میخرد و پسازآن به دیگران میفروشد، شرکت داروسازی لقمان ازایندست فعالیتهای او هست.
اما در بنیاد نور فعالیتهای دیگری هم میشود، پولشویی و قاچاق دختران به خارج از کشور!
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
بنیاد نور در سال ۱۳۷۹ اقدام به تأسیس یک خیریه مینماید به نام موسسه خیریه گل یاس در این موسسه با همکاری بهزیستی و قوه قضائیه دختران جوان و نوجوانی که دارای جرائمی بودهاند بجای انتقالشان به زندان چون در ساختار قوه قضائیه کانون اصلاح و تربیت فقط مختص پسران است و دختران نوجوان و جوان عمدتاً به زندان زنان فرستاده میشوند قرار میشود در این موسسه تحمل بدل از حبس نمایند و به آنها خیاطی و ... آموزش داده شود، مسئولیت این خیریه هم با حجتالاسلام هادی منتظری مقدم دادستان انقلاب وقت کرج بوده است، اما باگذشت مدتی و با فرار یکی از دختران از این مرکز و مراجعه به خانوادهاش مشخص میشود که در این مرکز هم به این دختران تجاوز سازمانیافته میشود وهم مورد سوءاستفاده گسترده قرار میگیرند، حتی چند دختری که از این مرکز گفته میشد فرار کرده نیز بعدها سر از امارات و ترکیه درآورده بودند.
دادگاه بعدها با رسیدگی به این پرونده برای حجتالاسلام هادی منتظری ۵ سال حبس اعلام کرد اما این پرونده در شلوغی توقیف مطبوعات و هیاهوهای قتلهای زنجیرهای در آن سالها گم و هیچ خبری از آن اعلام نشد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
پرده چهارم: خانواده ای رانت خوار با پدری همیشه سردار
رفیقدوست میگوید «۳ پسر و یک دختردارم، هر چهار تایشان کار میکنند و مستقل هستند. کار آزاد دارند و هیچکدامشان از هیچ رانتی استفاده نکردهاند» این اظهارات در حالی است که یاسر رفیقدوست پسر ارشد وی به فعالیت اقتصادی در اتحادیه باشگاههای فوتبال ایران مشغول است و گفته میشود کار خرید بازیکن خارجی برای ایران در انحصار اوست و دختر وی نیز گفته میشود واردات اجناس چند مارک لاکچری مانند لویی ویتان و گوچی را در انحصار خود دارد.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
محسن رفیقدوست دارای روابط فامیلی با افرادی است که کمی عجیب است؛ هادی منتظری مقدم که هماکنون نیز از اعضای هیات امنای بنیاد نور است برادر علی منتظری رئیس سابق جهاد دانشگاهی و ایسنا از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، از بستگان خانمش هست و داماد محسن رفیقدوست نیز محمود محتشمی پور است که برادرزن مصطفی تاجزاده هست.
برادر محسن رفیقدوست، مرتضی رفیقدوست که حکم حبس ابد داشت پس از حدود ۱۰ سال از زندان آزاد شد:،، «نصف دوران زندان را کشید و مشمول «عفو مشروط» شد و بیرون آمد. سال ۸۵ رفت سرزندگی خودش والان کاسبی میکند»
او هماکنون سرتیپ سپاه پاسداران است و در بسیاری از نشستهای فرماندهان ارشد سپاه با رهبری در لباس سپاه شرکت میکند و مدعی است ازجمله افرادی است در سپاه که عضویتش در سپاه تمامی ندارد: «هیچوقت بازنشسته آنجا هم نمیشوم»
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز و یا دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
*امیرفرشاد ابراهیمی
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
پرده چهارم: خانواده ای رانت خوار با پدری همیشه سردار
رفیقدوست میگوید «۳ پسر و یک دختردارم، هر چهار تایشان کار میکنند و مستقل هستند. کار آزاد دارند و هیچکدامشان از هیچ رانتی استفاده نکردهاند» این اظهارات در حالی است که یاسر رفیقدوست پسر ارشد وی به فعالیت اقتصادی در اتحادیه باشگاههای فوتبال ایران مشغول است و گفته میشود کار خرید بازیکن خارجی برای ایران در انحصار اوست و دختر وی نیز گفته میشود واردات اجناس چند مارک لاکچری مانند لویی ویتان و گوچی را در انحصار خود دارد.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
محسن رفیقدوست دارای روابط فامیلی با افرادی است که کمی عجیب است؛ هادی منتظری مقدم که هماکنون نیز از اعضای هیات امنای بنیاد نور است برادر علی منتظری رئیس سابق جهاد دانشگاهی و ایسنا از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، از بستگان خانمش هست و داماد محسن رفیقدوست نیز محمود محتشمی پور است که برادرزن مصطفی تاجزاده هست.
برادر محسن رفیقدوست، مرتضی رفیقدوست که حکم حبس ابد داشت پس از حدود ۱۰ سال از زندان آزاد شد:،، «نصف دوران زندان را کشید و مشمول «عفو مشروط» شد و بیرون آمد. سال ۸۵ رفت سرزندگی خودش والان کاسبی میکند»
او هماکنون سرتیپ سپاه پاسداران است و در بسیاری از نشستهای فرماندهان ارشد سپاه با رهبری در لباس سپاه شرکت میکند و مدعی است ازجمله افرادی است در سپاه که عضویتش در سپاه تمامی ندارد: «هیچوقت بازنشسته آنجا هم نمیشوم»
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز و یا دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
*امیرفرشاد ابراهیمی
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی پیش از انقلاب از اعضای مرکزی جمعیت موتلفه بوده گفته میشود وی از عضویت در موتلفه استعفا داده است اما کماکان در نشستهای این حزب سیاسی شرکت میکند خودش میگوید: «بعد از انقلاب هم طرفدارشان هستم و برایشان سخنرانی هم میکنم و در جلساتشان شرکت میکنم»
او مدعی است در جریان ملی شدن صنعت نفت از محمدمصدق حمایت کرده است اما وقتی میان مصدق و کاشانی اختلاف میافتد به ابوالقاسم کاشانی گرایش پیدا میکند. این اظهارات در حالی است که او در زمان ملی شدن صنعت نفت دهساله بوده.
بعدها رفیقدوست با سران مجاهدین خلق ارتباط پیدا میکند و به همراه سید علی اندرزگو به همکاری با آنها مشغول میشود این همکاری درزمینهٔ تأمین اسلحه و مهمات سازمان مجاهدین خلق از لبنان و واردات آنها به ایران از راههایی مثل کردستان عراق بود. این همکاری تا سال ۱۳۵۴ یعنی زمانی که بیشتر رهبران مجاهدین خلق در زندان بودند و مسئله تغییر ایدئولوژی آنها ادامه داشته، پسازآن وی دستگیر شد و در زندان به جمعیت موتلفه پیوست.
او در شرح فعالیتهای قبل از انقلاب خود میگوید روزی مشاهده کرده فردی با چماق یک پیرمرد روحانی را بر زمین انداخته و به عمامه وی لگد زده و در همین زمان تصمیم به قتل او میگیرد؛ «یکشبی که بهشدت باران میآمد، شاید یکی از شبهایی بود که توی تهران کمتر آنجور باران میآید. البته من چند شبی کشیک او را کشیدم با یک چماق حسابی، از ماشین پیاده شد، میخواست برود خانهاش. من مخفیشده بودم و با چماق زدم توی سر این. او افتاد و یک هفت هشتتا چماق دیگر هم زدم توی سروکله این و هلش دادم افتاد توی جوی آب و رفتم. فردای آن روز شایع شد که یک جنازهای توی میدان شوش توی آبها پیداشده و انشاءالله خدا قبول کند ...»
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «
مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم، ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم در مدرسه رفاه مرحوم مفتح آمد جلو از من پرسید این ماشین را برای حضرت امام تهیه کردی؟ من هم گفتم بله. گفت راننده کیست؟ گفتم هرکسی که شما بگوئید. گفت من الآن میروم بالا و پیشنهاد میکنم که خود شما راننده باشید، اما به کسی چیزی نگویید»
او در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند. افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و یا گارد جاویدان عبارت بودند از رنالت اف تی، پانزار ۳۸، اسکورپیون، تانک چیفتن، تانک ام ۴۷، تانک ام ۶۰ آ ۱، ام ۴ شرمن، ام ۲۶ و هیچ کدام از این تانکها آنگونه نیستند که درچوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه (امام حسین فعلی) زمینگیر شد و به زیرگذر میدان گیر کرد که تا سالها نیز در آنجا مانده بود) او در مورد پیروزی انقلاب میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی پیش از انقلاب از اعضای مرکزی جمعیت موتلفه بوده گفته میشود وی از عضویت در موتلفه استعفا داده است اما کماکان در نشستهای این حزب سیاسی شرکت میکند خودش میگوید: «بعد از انقلاب هم طرفدارشان هستم و برایشان سخنرانی هم میکنم و در جلساتشان شرکت میکنم»
او مدعی است در جریان ملی شدن صنعت نفت از محمدمصدق حمایت کرده است اما وقتی میان مصدق و کاشانی اختلاف میافتد به ابوالقاسم کاشانی گرایش پیدا میکند. این اظهارات در حالی است که او در زمان ملی شدن صنعت نفت دهساله بوده.
بعدها رفیقدوست با سران مجاهدین خلق ارتباط پیدا میکند و به همراه سید علی اندرزگو به همکاری با آنها مشغول میشود این همکاری درزمینهٔ تأمین اسلحه و مهمات سازمان مجاهدین خلق از لبنان و واردات آنها به ایران از راههایی مثل کردستان عراق بود. این همکاری تا سال ۱۳۵۴ یعنی زمانی که بیشتر رهبران مجاهدین خلق در زندان بودند و مسئله تغییر ایدئولوژی آنها ادامه داشته، پسازآن وی دستگیر شد و در زندان به جمعیت موتلفه پیوست.
او در شرح فعالیتهای قبل از انقلاب خود میگوید روزی مشاهده کرده فردی با چماق یک پیرمرد روحانی را بر زمین انداخته و به عمامه وی لگد زده و در همین زمان تصمیم به قتل او میگیرد؛ «یکشبی که بهشدت باران میآمد، شاید یکی از شبهایی بود که توی تهران کمتر آنجور باران میآید. البته من چند شبی کشیک او را کشیدم با یک چماق حسابی، از ماشین پیاده شد، میخواست برود خانهاش. من مخفیشده بودم و با چماق زدم توی سر این. او افتاد و یک هفت هشتتا چماق دیگر هم زدم توی سروکله این و هلش دادم افتاد توی جوی آب و رفتم. فردای آن روز شایع شد که یک جنازهای توی میدان شوش توی آبها پیداشده و انشاءالله خدا قبول کند ...»
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «
مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم، ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم در مدرسه رفاه مرحوم مفتح آمد جلو از من پرسید این ماشین را برای حضرت امام تهیه کردی؟ من هم گفتم بله. گفت راننده کیست؟ گفتم هرکسی که شما بگوئید. گفت من الآن میروم بالا و پیشنهاد میکنم که خود شما راننده باشید، اما به کسی چیزی نگویید»
او در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند. افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و یا گارد جاویدان عبارت بودند از رنالت اف تی، پانزار ۳۸، اسکورپیون، تانک چیفتن، تانک ام ۴۷، تانک ام ۶۰ آ ۱، ام ۴ شرمن، ام ۲۶ و هیچ کدام از این تانکها آنگونه نیستند که درچوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه (امام حسین فعلی) زمینگیر شد و به زیرگذر میدان گیر کرد که تا سالها نیز در آنجا مانده بود) او در مورد پیروزی انقلاب میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
پرده دوم:اعدام و مصادره
آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده دوم: اعدام و مصادره
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد رحیمی بود. ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردنددر همان پشت بام رفاه اعدام کردیم»
با پیروزی انقلاب کار رفیقدوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود. رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردیم، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
بعد از اعدام وابستگان پهلوی کار بعدی او: «صدور احکام لازم برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان دوران پهلوی بود. با توجه به اینکه اغلب افراد رژیم پهلوی از ایران فرار کرده بودند، املاک و داراییهای آنها بیصاحبمانده بود» وی در مقام مسئول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر صدور احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها بود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در همان روزهایی که وی در مدرسه رفاه فعالیت میکرد، محمدحسین بهشتی و مرتضی مطهری به وی اطلاع دادند که آیتالله خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده است و وی باید کارها را در مدرسه رفاه و علوی رها کند و به آن سپاه بپیوند.
محسن رفیقدوست در مصاحبهای که با ایسنا داشته است فکر تشکیل سپاه بهعنوان نیرویی برای حراست از انقلاب اسلامی در حال پیروزی را ایده محمد منتظری معرفی میکند. بنا به گفته خود وی، اگر ۵ یا ۱۰ نفر در تأسیس سپاه پاسداران نقش برجستهای داشته باشند، نقش وی برجسته است (البته چهرههای بسیار دیگری همچون ابوشریف، ابراهیم بازرگان و... مدعی این ایده نیز هستند)
بهر حال نقش رفیقدوست در تأسیس سپاه پاسداران پررنگ است او از همان ابتدا در شورای فرماندهان سپاه پاسداران بوده است تا زمان دولت میرحسین موسوی که قرار میشود برای ارتباط دولت و سپاه وزارت سپاه شکل بگیرد، رفیقدوست در تمام دو دوره حیات وزارت سپاه وزیر این وزارتخانه بوده است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
پرده دوم:اعدام و مصادره
آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده دوم: اعدام و مصادره
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد رحیمی بود. ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردنددر همان پشت بام رفاه اعدام کردیم»
با پیروزی انقلاب کار رفیقدوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود. رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردیم، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
بعد از اعدام وابستگان پهلوی کار بعدی او: «صدور احکام لازم برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان دوران پهلوی بود. با توجه به اینکه اغلب افراد رژیم پهلوی از ایران فرار کرده بودند، املاک و داراییهای آنها بیصاحبمانده بود» وی در مقام مسئول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر صدور احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها بود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در همان روزهایی که وی در مدرسه رفاه فعالیت میکرد، محمدحسین بهشتی و مرتضی مطهری به وی اطلاع دادند که آیتالله خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده است و وی باید کارها را در مدرسه رفاه و علوی رها کند و به آن سپاه بپیوند.
محسن رفیقدوست در مصاحبهای که با ایسنا داشته است فکر تشکیل سپاه بهعنوان نیرویی برای حراست از انقلاب اسلامی در حال پیروزی را ایده محمد منتظری معرفی میکند. بنا به گفته خود وی، اگر ۵ یا ۱۰ نفر در تأسیس سپاه پاسداران نقش برجستهای داشته باشند، نقش وی برجسته است (البته چهرههای بسیار دیگری همچون ابوشریف، ابراهیم بازرگان و... مدعی این ایده نیز هستند)
بهر حال نقش رفیقدوست در تأسیس سپاه پاسداران پررنگ است او از همان ابتدا در شورای فرماندهان سپاه پاسداران بوده است تا زمان دولت میرحسین موسوی که قرار میشود برای ارتباط دولت و سپاه وزارت سپاه شکل بگیرد، رفیقدوست در تمام دو دوره حیات وزارت سپاه وزیر این وزارتخانه بوده است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
Forwarded from پیوند نگار
محسن رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده سوم: اختلاس ،تجاوز و قاچاق دختران به کشورهای همسایه
با ورود رفیقدوست به بنیاد مستضعفان که مصادف بود با آغاز رهبری خامنهای روند رانتخواری در این بنیاد فاحش میشود، رفیقدوست منکر این رانتها نیست اما قرائتش جور دیگری است و آن را رانت و یا حقوق میلیونی نمیداند او مدعی است: وقتی به بنیاد آمدم ۸۰۰ شرکت داشت که ۴۰۰ شرکت را تعطیل کردم یا فروختم. گروهی را گذاشتم و گفتم اگر این کارخانه خوب اداره شود ۱۰ درصد برای شما باشد درواقع همین ۱۰ درصدی که رفیقدوست مدعی آن است در دهه ۷۰ رقمی نجومی بوده است!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در طی مدیریت او بر بنیاد مستضعفان بود که اولین اختلاس در جمهوری اسلامی شکل گرفت و مطبوعاتی شد، اختلاس ۱۲۳ میلیاردی، متهم ردیف اول این اختلاس درواقع محسن رفیقدوست بود اما او توانست رد پای خود را محو کند کاری که برادر وی نتوانست!
مرتضی رفیقدوست، در سال ۷۴ در پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی مجرم شناختهشده و به حبس ابد محکوم اما متهم دیگر این پرونده فاضل خداداد اعدام شد.
رفیقدوست درباره این اختلاس میگوید: «مرتضی آخرین فرزند پدر ما است و ماهیت آن داستان برای
کسی مشخص نشد اما از آن ۱۲۳ میلیارد ۳ میلیارد دست کسی بود که بعداً اعدامش کردند. آنهم من باقدرت گرفتم چون من از خارج او را با تهدید آورده بودم.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
او درواقع خود معترف است فاضل خداداد را از خارج از کشور آورده و پسازآن هم چون ۳ میلیارد از ۱۲۳ میلیارد در دست وی بوده اعدامش کردند اما نقش برادر وی در این اختلاس دو برابر بوده: «وقتی دادگاه من را خواست گفتم چون برادر من بود باید بیشتر مجازات شود؛ اما یکی نزد من آمد که گفت اینجا صحبت از ۶٫۵ میلیاردی است که برادرتان میگوید نیست، از بانک ملی ۶٫۵ میلیارد تومان گرفته و به این طریق هم گرفته والان دست بانک به هیچ کجا بند نیست»
با توضیحات رفیقدوست فقط تکلیف ۹٫۵ میلیارد مشخص میشود و درباره مابقی آن چیزی نمیگوید و به همان «ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد» کفایت میکند!
با مشخص شدن نقش او و برادرش در این اختلاس او از بنیاد مستضعفان مدتی بعد برکنار میشود، اما چند سال بعد مجدداً علی خامنهای او را به عضویت در هیات امنای بنیاد منصوب میکند.
او پسازآن بنیاد نور را تأسیس میکند، بنیادی که درزمینهٔ دارو و انبوهسازی مسکن فعالیت دارد، فعالیت این بنیاد نیز تا حدود بسیار زیادی مشابه بنیاد مستضعفان است او کارخانههای مصادره شده و یا توقیفشده را از قوه قضائیه و یا بانکها میخرد و پسازآن به دیگران میفروشد، شرکت داروسازی لقمان ازایندست فعالیتهای او هست.
اما در بنیاد نور فعالیتهای دیگری هم میشود، پولشویی و قاچاق دختران به خارج از کشور!
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
بنیاد نور در سال ۱۳۷۹ اقدام به تأسیس یک خیریه مینماید به نام موسسه خیریه گل یاس در این موسسه با همکاری بهزیستی و قوه قضائیه دختران جوان و نوجوانی که دارای جرائمی بودهاند بجای انتقالشان به زندان چون در ساختار قوه قضائیه کانون اصلاح و تربیت فقط مختص پسران است و دختران نوجوان و جوان عمدتاً به زندان زنان فرستاده میشوند قرار میشود در این موسسه تحمل بدل از حبس نمایند و به آنها خیاطی و ... آموزش داده شود، مسئولیت این خیریه هم با حجتالاسلام هادی منتظری مقدم دادستان انقلاب وقت کرج بوده است، اما باگذشت مدتی و با فرار یکی از دختران از این مرکز و مراجعه به خانوادهاش مشخص میشود که در این مرکز هم به این دختران تجاوز سازمانیافته میشود وهم مورد سوءاستفاده گسترده قرار میگیرند، حتی چند دختری که از این مرکز گفته میشد فرار کرده نیز بعدها سر از امارات و ترکیه درآورده بودند.
دادگاه بعدها با رسیدگی به این پرونده برای حجتالاسلام هادی منتظری ۵ سال حبس اعلام کرد اما این پرونده در شلوغی توقیف مطبوعات و هیاهوهای قتلهای زنجیرهای در آن سالها گم و هیچ خبری از آن اعلام نشد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده سوم: اختلاس ،تجاوز و قاچاق دختران به کشورهای همسایه
با ورود رفیقدوست به بنیاد مستضعفان که مصادف بود با آغاز رهبری خامنهای روند رانتخواری در این بنیاد فاحش میشود، رفیقدوست منکر این رانتها نیست اما قرائتش جور دیگری است و آن را رانت و یا حقوق میلیونی نمیداند او مدعی است: وقتی به بنیاد آمدم ۸۰۰ شرکت داشت که ۴۰۰ شرکت را تعطیل کردم یا فروختم. گروهی را گذاشتم و گفتم اگر این کارخانه خوب اداره شود ۱۰ درصد برای شما باشد درواقع همین ۱۰ درصدی که رفیقدوست مدعی آن است در دهه ۷۰ رقمی نجومی بوده است!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در طی مدیریت او بر بنیاد مستضعفان بود که اولین اختلاس در جمهوری اسلامی شکل گرفت و مطبوعاتی شد، اختلاس ۱۲۳ میلیاردی، متهم ردیف اول این اختلاس درواقع محسن رفیقدوست بود اما او توانست رد پای خود را محو کند کاری که برادر وی نتوانست!
مرتضی رفیقدوست، در سال ۷۴ در پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی مجرم شناختهشده و به حبس ابد محکوم اما متهم دیگر این پرونده فاضل خداداد اعدام شد.
رفیقدوست درباره این اختلاس میگوید: «مرتضی آخرین فرزند پدر ما است و ماهیت آن داستان برای
کسی مشخص نشد اما از آن ۱۲۳ میلیارد ۳ میلیارد دست کسی بود که بعداً اعدامش کردند. آنهم من باقدرت گرفتم چون من از خارج او را با تهدید آورده بودم.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
او درواقع خود معترف است فاضل خداداد را از خارج از کشور آورده و پسازآن هم چون ۳ میلیارد از ۱۲۳ میلیارد در دست وی بوده اعدامش کردند اما نقش برادر وی در این اختلاس دو برابر بوده: «وقتی دادگاه من را خواست گفتم چون برادر من بود باید بیشتر مجازات شود؛ اما یکی نزد من آمد که گفت اینجا صحبت از ۶٫۵ میلیاردی است که برادرتان میگوید نیست، از بانک ملی ۶٫۵ میلیارد تومان گرفته و به این طریق هم گرفته والان دست بانک به هیچ کجا بند نیست»
با توضیحات رفیقدوست فقط تکلیف ۹٫۵ میلیارد مشخص میشود و درباره مابقی آن چیزی نمیگوید و به همان «ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد» کفایت میکند!
با مشخص شدن نقش او و برادرش در این اختلاس او از بنیاد مستضعفان مدتی بعد برکنار میشود، اما چند سال بعد مجدداً علی خامنهای او را به عضویت در هیات امنای بنیاد منصوب میکند.
او پسازآن بنیاد نور را تأسیس میکند، بنیادی که درزمینهٔ دارو و انبوهسازی مسکن فعالیت دارد، فعالیت این بنیاد نیز تا حدود بسیار زیادی مشابه بنیاد مستضعفان است او کارخانههای مصادره شده و یا توقیفشده را از قوه قضائیه و یا بانکها میخرد و پسازآن به دیگران میفروشد، شرکت داروسازی لقمان ازایندست فعالیتهای او هست.
اما در بنیاد نور فعالیتهای دیگری هم میشود، پولشویی و قاچاق دختران به خارج از کشور!
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
بنیاد نور در سال ۱۳۷۹ اقدام به تأسیس یک خیریه مینماید به نام موسسه خیریه گل یاس در این موسسه با همکاری بهزیستی و قوه قضائیه دختران جوان و نوجوانی که دارای جرائمی بودهاند بجای انتقالشان به زندان چون در ساختار قوه قضائیه کانون اصلاح و تربیت فقط مختص پسران است و دختران نوجوان و جوان عمدتاً به زندان زنان فرستاده میشوند قرار میشود در این موسسه تحمل بدل از حبس نمایند و به آنها خیاطی و ... آموزش داده شود، مسئولیت این خیریه هم با حجتالاسلام هادی منتظری مقدم دادستان انقلاب وقت کرج بوده است، اما باگذشت مدتی و با فرار یکی از دختران از این مرکز و مراجعه به خانوادهاش مشخص میشود که در این مرکز هم به این دختران تجاوز سازمانیافته میشود وهم مورد سوءاستفاده گسترده قرار میگیرند، حتی چند دختری که از این مرکز گفته میشد فرار کرده نیز بعدها سر از امارات و ترکیه درآورده بودند.
دادگاه بعدها با رسیدگی به این پرونده برای حجتالاسلام هادی منتظری ۵ سال حبس اعلام کرد اما این پرونده در شلوغی توقیف مطبوعات و هیاهوهای قتلهای زنجیرهای در آن سالها گم و هیچ خبری از آن اعلام نشد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
پرده چهارم: خانواده ای رانت خوار با پدری همیشه سردار
رفیقدوست میگوید «۳ پسر و یک دختردارم، هر چهار تایشان کار میکنند و مستقل هستند. کار آزاد دارند و هیچکدامشان از هیچ رانتی استفاده نکردهاند» این اظهارات در حالی است که یاسر رفیقدوست پسر ارشد وی به فعالیت اقتصادی در اتحادیه باشگاههای فوتبال ایران مشغول است و گفته میشود کار خرید بازیکن خارجی برای ایران در انحصار اوست و دختر وی نیز گفته میشود واردات اجناس چند مارک لاکچری مانند لویی ویتان و گوچی را در انحصار خود دارد.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
محسن رفیقدوست دارای روابط فامیلی با افرادی است که کمی عجیب است؛ هادی منتظری مقدم که هماکنون نیز از اعضای هیات امنای بنیاد نور است برادر علی منتظری رئیس سابق جهاد دانشگاهی و ایسنا از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، از بستگان خانمش هست و داماد محسن رفیقدوست نیز محمود محتشمی پور است که برادرزن مصطفی تاجزاده هست.
برادر محسن رفیقدوست، مرتضی رفیقدوست که حکم حبس ابد داشت پس از حدود ۱۰ سال از زندان آزاد شد:،، «نصف دوران زندان را کشید و مشمول «عفو مشروط» شد و بیرون آمد. سال ۸۵ رفت سرزندگی خودش والان کاسبی میکند»
او هماکنون سرتیپ سپاه پاسداران است و در بسیاری از نشستهای فرماندهان ارشد سپاه با رهبری در لباس سپاه شرکت میکند و مدعی است ازجمله افرادی است در سپاه که عضویتش در سپاه تمامی ندارد: «هیچوقت بازنشسته آنجا هم نمیشوم»
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز و یا دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
*امیرفرشاد ابراهیمی
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
پرده چهارم: خانواده ای رانت خوار با پدری همیشه سردار
رفیقدوست میگوید «۳ پسر و یک دختردارم، هر چهار تایشان کار میکنند و مستقل هستند. کار آزاد دارند و هیچکدامشان از هیچ رانتی استفاده نکردهاند» این اظهارات در حالی است که یاسر رفیقدوست پسر ارشد وی به فعالیت اقتصادی در اتحادیه باشگاههای فوتبال ایران مشغول است و گفته میشود کار خرید بازیکن خارجی برای ایران در انحصار اوست و دختر وی نیز گفته میشود واردات اجناس چند مارک لاکچری مانند لویی ویتان و گوچی را در انحصار خود دارد.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
محسن رفیقدوست دارای روابط فامیلی با افرادی است که کمی عجیب است؛ هادی منتظری مقدم که هماکنون نیز از اعضای هیات امنای بنیاد نور است برادر علی منتظری رئیس سابق جهاد دانشگاهی و ایسنا از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، از بستگان خانمش هست و داماد محسن رفیقدوست نیز محمود محتشمی پور است که برادرزن مصطفی تاجزاده هست.
برادر محسن رفیقدوست، مرتضی رفیقدوست که حکم حبس ابد داشت پس از حدود ۱۰ سال از زندان آزاد شد:،، «نصف دوران زندان را کشید و مشمول «عفو مشروط» شد و بیرون آمد. سال ۸۵ رفت سرزندگی خودش والان کاسبی میکند»
او هماکنون سرتیپ سپاه پاسداران است و در بسیاری از نشستهای فرماندهان ارشد سپاه با رهبری در لباس سپاه شرکت میکند و مدعی است ازجمله افرادی است در سپاه که عضویتش در سپاه تمامی ندارد: «هیچوقت بازنشسته آنجا هم نمیشوم»
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز و یا دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
*امیرفرشاد ابراهیمی
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی پیش از انقلاب از اعضای مرکزی جمعیت موتلفه بوده گفته میشود وی از عضویت در موتلفه استعفا داده است اما کماکان در نشستهای این حزب سیاسی شرکت میکند خودش میگوید: «بعد از انقلاب هم طرفدارشان هستم و برایشان سخنرانی هم میکنم و در جلساتشان شرکت میکنم»
او مدعی است در جریان ملی شدن صنعت نفت از محمدمصدق حمایت کرده است اما وقتی میان مصدق و کاشانی اختلاف میافتد به ابوالقاسم کاشانی گرایش پیدا میکند. این اظهارات در حالی است که او در زمان ملی شدن صنعت نفت دهساله بوده.
بعدها رفیقدوست با سران مجاهدین خلق ارتباط پیدا میکند و به همراه سید علی اندرزگو به همکاری با آنها مشغول میشود این همکاری درزمینهٔ تأمین اسلحه و مهمات سازمان مجاهدین خلق از لبنان و واردات آنها به ایران از راههایی مثل کردستان عراق بود. این همکاری تا سال ۱۳۵۴ یعنی زمانی که بیشتر رهبران مجاهدین خلق در زندان بودند و مسئله تغییر ایدئولوژی آنها ادامه داشته، پسازآن وی دستگیر شد و در زندان به جمعیت موتلفه پیوست.
او در شرح فعالیتهای قبل از انقلاب خود میگوید روزی مشاهده کرده فردی با چماق یک پیرمرد روحانی را بر زمین انداخته و به عمامه وی لگد زده و در همین زمان تصمیم به قتل او میگیرد؛ «یکشبی که بهشدت باران میآمد، شاید یکی از شبهایی بود که توی تهران کمتر آنجور باران میآید. البته من چند شبی کشیک او را کشیدم با یک چماق حسابی، از ماشین پیاده شد، میخواست برود خانهاش. من مخفیشده بودم و با چماق زدم توی سر این. او افتاد و یک هفت هشتتا چماق دیگر هم زدم توی سروکله این و هلش دادم افتاد توی جوی آب و رفتم. فردای آن روز شایع شد که یک جنازهای توی میدان شوش توی آبها پیداشده و انشاءالله خدا قبول کند ...»
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «
مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم، ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم در مدرسه رفاه مرحوم مفتح آمد جلو از من پرسید این ماشین را برای حضرت امام تهیه کردی؟ من هم گفتم بله. گفت راننده کیست؟ گفتم هرکسی که شما بگوئید. گفت من الآن میروم بالا و پیشنهاد میکنم که خود شما راننده باشید، اما به کسی چیزی نگویید»
او در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند. افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و یا گارد جاویدان عبارت بودند از رنالت اف تی، پانزار ۳۸، اسکورپیون، تانک چیفتن، تانک ام ۴۷، تانک ام ۶۰ آ ۱، ام ۴ شرمن، ام ۲۶ و هیچ کدام از این تانکها آنگونه نیستند که درچوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه (امام حسین فعلی) زمینگیر شد و به زیرگذر میدان گیر کرد که تا سالها نیز در آنجا مانده بود) او در مورد پیروزی انقلاب میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی پیش از انقلاب از اعضای مرکزی جمعیت موتلفه بوده گفته میشود وی از عضویت در موتلفه استعفا داده است اما کماکان در نشستهای این حزب سیاسی شرکت میکند خودش میگوید: «بعد از انقلاب هم طرفدارشان هستم و برایشان سخنرانی هم میکنم و در جلساتشان شرکت میکنم»
او مدعی است در جریان ملی شدن صنعت نفت از محمدمصدق حمایت کرده است اما وقتی میان مصدق و کاشانی اختلاف میافتد به ابوالقاسم کاشانی گرایش پیدا میکند. این اظهارات در حالی است که او در زمان ملی شدن صنعت نفت دهساله بوده.
بعدها رفیقدوست با سران مجاهدین خلق ارتباط پیدا میکند و به همراه سید علی اندرزگو به همکاری با آنها مشغول میشود این همکاری درزمینهٔ تأمین اسلحه و مهمات سازمان مجاهدین خلق از لبنان و واردات آنها به ایران از راههایی مثل کردستان عراق بود. این همکاری تا سال ۱۳۵۴ یعنی زمانی که بیشتر رهبران مجاهدین خلق در زندان بودند و مسئله تغییر ایدئولوژی آنها ادامه داشته، پسازآن وی دستگیر شد و در زندان به جمعیت موتلفه پیوست.
او در شرح فعالیتهای قبل از انقلاب خود میگوید روزی مشاهده کرده فردی با چماق یک پیرمرد روحانی را بر زمین انداخته و به عمامه وی لگد زده و در همین زمان تصمیم به قتل او میگیرد؛ «یکشبی که بهشدت باران میآمد، شاید یکی از شبهایی بود که توی تهران کمتر آنجور باران میآید. البته من چند شبی کشیک او را کشیدم با یک چماق حسابی، از ماشین پیاده شد، میخواست برود خانهاش. من مخفیشده بودم و با چماق زدم توی سر این. او افتاد و یک هفت هشتتا چماق دیگر هم زدم توی سروکله این و هلش دادم افتاد توی جوی آب و رفتم. فردای آن روز شایع شد که یک جنازهای توی میدان شوش توی آبها پیداشده و انشاءالله خدا قبول کند ...»
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «
مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم، ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم در مدرسه رفاه مرحوم مفتح آمد جلو از من پرسید این ماشین را برای حضرت امام تهیه کردی؟ من هم گفتم بله. گفت راننده کیست؟ گفتم هرکسی که شما بگوئید. گفت من الآن میروم بالا و پیشنهاد میکنم که خود شما راننده باشید، اما به کسی چیزی نگویید»
او در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند. افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و یا گارد جاویدان عبارت بودند از رنالت اف تی، پانزار ۳۸، اسکورپیون، تانک چیفتن، تانک ام ۴۷، تانک ام ۶۰ آ ۱، ام ۴ شرمن، ام ۲۶ و هیچ کدام از این تانکها آنگونه نیستند که درچوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه (امام حسین فعلی) زمینگیر شد و به زیرگذر میدان گیر کرد که تا سالها نیز در آنجا مانده بود) او در مورد پیروزی انقلاب میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
پرده دوم:اعدام و مصادره
آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده دوم: اعدام و مصادره
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد رحیمی بود. ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردنددر همان پشت بام رفاه اعدام کردیم»
با پیروزی انقلاب کار رفیقدوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود. رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردیم، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
بعد از اعدام وابستگان پهلوی کار بعدی او: «صدور احکام لازم برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان دوران پهلوی بود. با توجه به اینکه اغلب افراد رژیم پهلوی از ایران فرار کرده بودند، املاک و داراییهای آنها بیصاحبمانده بود» وی در مقام مسئول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر صدور احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها بود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در همان روزهایی که وی در مدرسه رفاه فعالیت میکرد، محمدحسین بهشتی و مرتضی مطهری به وی اطلاع دادند که آیتالله خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده است و وی باید کارها را در مدرسه رفاه و علوی رها کند و به آن سپاه بپیوند.
محسن رفیقدوست در مصاحبهای که با ایسنا داشته است فکر تشکیل سپاه بهعنوان نیرویی برای حراست از انقلاب اسلامی در حال پیروزی را ایده محمد منتظری معرفی میکند. بنا به گفته خود وی، اگر ۵ یا ۱۰ نفر در تأسیس سپاه پاسداران نقش برجستهای داشته باشند، نقش وی برجسته است (البته چهرههای بسیار دیگری همچون ابوشریف، ابراهیم بازرگان و... مدعی این ایده نیز هستند)
بهر حال نقش رفیقدوست در تأسیس سپاه پاسداران پررنگ است او از همان ابتدا در شورای فرماندهان سپاه پاسداران بوده است تا زمان دولت میرحسین موسوی که قرار میشود برای ارتباط دولت و سپاه وزارت سپاه شکل بگیرد، رفیقدوست در تمام دو دوره حیات وزارت سپاه وزیر این وزارتخانه بوده است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
پرده دوم:اعدام و مصادره
آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده دوم: اعدام و مصادره
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد رحیمی بود. ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردنددر همان پشت بام رفاه اعدام کردیم»
با پیروزی انقلاب کار رفیقدوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود. رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردیم، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
بعد از اعدام وابستگان پهلوی کار بعدی او: «صدور احکام لازم برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان دوران پهلوی بود. با توجه به اینکه اغلب افراد رژیم پهلوی از ایران فرار کرده بودند، املاک و داراییهای آنها بیصاحبمانده بود» وی در مقام مسئول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر صدور احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها بود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در همان روزهایی که وی در مدرسه رفاه فعالیت میکرد، محمدحسین بهشتی و مرتضی مطهری به وی اطلاع دادند که آیتالله خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده است و وی باید کارها را در مدرسه رفاه و علوی رها کند و به آن سپاه بپیوند.
محسن رفیقدوست در مصاحبهای که با ایسنا داشته است فکر تشکیل سپاه بهعنوان نیرویی برای حراست از انقلاب اسلامی در حال پیروزی را ایده محمد منتظری معرفی میکند. بنا به گفته خود وی، اگر ۵ یا ۱۰ نفر در تأسیس سپاه پاسداران نقش برجستهای داشته باشند، نقش وی برجسته است (البته چهرههای بسیار دیگری همچون ابوشریف، ابراهیم بازرگان و... مدعی این ایده نیز هستند)
بهر حال نقش رفیقدوست در تأسیس سپاه پاسداران پررنگ است او از همان ابتدا در شورای فرماندهان سپاه پاسداران بوده است تا زمان دولت میرحسین موسوی که قرار میشود برای ارتباط دولت و سپاه وزارت سپاه شکل بگیرد، رفیقدوست در تمام دو دوره حیات وزارت سپاه وزیر این وزارتخانه بوده است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
کمپین بازگشت شاهزاده
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود! https://t.me/C_B_SHAHZADEH پرده اول: انقلاب و آدمکشی محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی…
محسن رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
پرده سوم: اختلاس ،تجاوز و قاچاق دختران به کشورهای همسایه
با ورود رفیقدوست به بنیاد مستضعفان که مصادف بود با آغاز رهبری خامنهای روند رانتخواری در این بنیاد فاحش میشود، رفیقدوست منکر این رانتها نیست اما قرائتش جور دیگری است و آن را رانت و یا حقوق میلیونی نمیداند او مدعی است: وقتی به بنیاد آمدم ۸۰۰ شرکت داشت که ۴۰۰ شرکت را تعطیل کردم یا فروختم. گروهی را گذاشتم و گفتم اگر این کارخانه خوب اداره شود ۱۰ درصد برای شما باشد درواقع همین ۱۰ درصدی که رفیقدوست مدعی آن است در دهه ۷۰ رقمی نجومی بوده است!
در طی مدیریت او بر بنیاد مستضعفان بود که اولین اختلاس در جمهوری اسلامی شکل گرفت و مطبوعاتی شد، اختلاس ۱۲۳ میلیاردی، متهم ردیف اول این اختلاس درواقع محسن رفیقدوست بود اما او توانست رد پای خود را محو کند کاری که برادر وی نتوانست!
مرتضی رفیقدوست، در سال ۷۴ در پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی مجرم شناختهشده و به حبس ابد محکوم اما متهم دیگر این پرونده فاضل خداداد اعدام شد.
رفیقدوست درباره این اختلاس میگوید: «مرتضی آخرین فرزند پدر ما است و ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد اما از آن ۱۲۳ میلیارد ۳ میلیارد دست کسی بود که بعداً اعدامش کردند. آنهم من باقدرت گرفتم چون من از خارج او را با تهدید آورده بودم.
او درواقع خود معترف است فاضل خداداد را از خارج از کشور آورده و پسازآن هم چون ۳ میلیارد از ۱۲۳ میلیارد در دست وی بوده اعدامش کردند اما نقش برادر وی در این اختلاس دو برابر بوده: «وقتی دادگاه من را خواست گفتم چون برادر من بود باید بیشتر مجازات شود؛ اما یکی نزد من آمد که گفت اینجا صحبت از ۶٫۵ میلیاردی است که برادرتان میگوید نیست، از بانک ملی ۶٫۵ میلیارد تومان گرفته و به این طریق هم گرفته والان دست بانک به هیچ کجا بند نیست»
با توضیحات رفیقدوست فقط تکلیف ۹٫۵ میلیارد مشخص میشود و درباره مابقی آن چیزی نمیگوید و به همان «ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد» کفایت میکند!
با مشخص شدن نقش او و برادرش در این اختلاس او از بنیاد مستضعفان مدتی بعد برکنار میشود، اما چند سال بعد مجدداً علی خامنهای او را به عضویت در هیات امنای بنیاد منصوب میکند.
او پسازآن بنیاد نور را تأسیس میکند، بنیادی که درزمینهٔ دارو و انبوهسازی مسکن فعالیت دارد، فعالیت این بنیاد نیز تا حدود بسیار زیادی مشابه بنیاد مستضعفان است او کارخانههای مصادره شده و یا توقیفشده را از قوه قضائیه و یا بانکها میخرد و پسازآن به دیگران میفروشد، شرکت داروسازی لقمان ازایندست فعالیتهای او هست.
اما در بنیاد نور فعالیتهای دیگری هم میشود، پولشویی و قاچاق دختران به خارج از کشور!
بنیاد نور در سال ۱۳۷۹ اقدام به تأسیس یک خیریه مینماید به نام موسسه خیریه گل یاس در این موسسه با همکاری بهزیستی و قوه قضائیه دختران جوان و نوجوانی که دارای جرائمی بودهاند بجای انتقالشان به زندان چون در ساختار قوه قضائیه کانون اصلاح و تربیت فقط مختص پسران است و دختران نوجوان و جوان عمدتاً به زندان زنان فرستاده میشوند قرار میشود در این موسسه تحمل بدل از حبس نمایند و به آنها خیاطی و ... آموزش داده شود، مسئولیت این خیریه هم با حجتالاسلام هادی منتظری مقدم دادستان انقلاب وقت کرج بوده است، اما باگذشت مدتی و با فرار یکی از دختران از این مرکز و مراجعه به خانوادهاش مشخص میشود که در این مرکز هم به این دختران تجاوز سازمانیافته میشود وهم مورد سوءاستفاده گسترده قرار میگیرند، حتی چند دختری که از این مرکز گفته میشد فرار کرده نیز بعدها سر از امارات و ترکیه درآورده بودند.
دادگاه بعدها با رسیدگی به این پرونده برای حجتالاسلام هادی منتظری ۵ سال حبس اعلام کرد اما این پرونده در شلوغی توقیف مطبوعات و هیاهوهای قتلهای زنجیرهای در آن سالها گم و هیچ خبری از آن اعلام نشد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
*امیرفرشاد ابراهیمی
لینک پرده اول
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74630
لینک پرده دوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74631
پرده سوم: اختلاس ،تجاوز و قاچاق دختران به کشورهای همسایه
با ورود رفیقدوست به بنیاد مستضعفان که مصادف بود با آغاز رهبری خامنهای روند رانتخواری در این بنیاد فاحش میشود، رفیقدوست منکر این رانتها نیست اما قرائتش جور دیگری است و آن را رانت و یا حقوق میلیونی نمیداند او مدعی است: وقتی به بنیاد آمدم ۸۰۰ شرکت داشت که ۴۰۰ شرکت را تعطیل کردم یا فروختم. گروهی را گذاشتم و گفتم اگر این کارخانه خوب اداره شود ۱۰ درصد برای شما باشد درواقع همین ۱۰ درصدی که رفیقدوست مدعی آن است در دهه ۷۰ رقمی نجومی بوده است!
در طی مدیریت او بر بنیاد مستضعفان بود که اولین اختلاس در جمهوری اسلامی شکل گرفت و مطبوعاتی شد، اختلاس ۱۲۳ میلیاردی، متهم ردیف اول این اختلاس درواقع محسن رفیقدوست بود اما او توانست رد پای خود را محو کند کاری که برادر وی نتوانست!
مرتضی رفیقدوست، در سال ۷۴ در پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی مجرم شناختهشده و به حبس ابد محکوم اما متهم دیگر این پرونده فاضل خداداد اعدام شد.
رفیقدوست درباره این اختلاس میگوید: «مرتضی آخرین فرزند پدر ما است و ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد اما از آن ۱۲۳ میلیارد ۳ میلیارد دست کسی بود که بعداً اعدامش کردند. آنهم من باقدرت گرفتم چون من از خارج او را با تهدید آورده بودم.
او درواقع خود معترف است فاضل خداداد را از خارج از کشور آورده و پسازآن هم چون ۳ میلیارد از ۱۲۳ میلیارد در دست وی بوده اعدامش کردند اما نقش برادر وی در این اختلاس دو برابر بوده: «وقتی دادگاه من را خواست گفتم چون برادر من بود باید بیشتر مجازات شود؛ اما یکی نزد من آمد که گفت اینجا صحبت از ۶٫۵ میلیاردی است که برادرتان میگوید نیست، از بانک ملی ۶٫۵ میلیارد تومان گرفته و به این طریق هم گرفته والان دست بانک به هیچ کجا بند نیست»
با توضیحات رفیقدوست فقط تکلیف ۹٫۵ میلیارد مشخص میشود و درباره مابقی آن چیزی نمیگوید و به همان «ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد» کفایت میکند!
با مشخص شدن نقش او و برادرش در این اختلاس او از بنیاد مستضعفان مدتی بعد برکنار میشود، اما چند سال بعد مجدداً علی خامنهای او را به عضویت در هیات امنای بنیاد منصوب میکند.
او پسازآن بنیاد نور را تأسیس میکند، بنیادی که درزمینهٔ دارو و انبوهسازی مسکن فعالیت دارد، فعالیت این بنیاد نیز تا حدود بسیار زیادی مشابه بنیاد مستضعفان است او کارخانههای مصادره شده و یا توقیفشده را از قوه قضائیه و یا بانکها میخرد و پسازآن به دیگران میفروشد، شرکت داروسازی لقمان ازایندست فعالیتهای او هست.
اما در بنیاد نور فعالیتهای دیگری هم میشود، پولشویی و قاچاق دختران به خارج از کشور!
بنیاد نور در سال ۱۳۷۹ اقدام به تأسیس یک خیریه مینماید به نام موسسه خیریه گل یاس در این موسسه با همکاری بهزیستی و قوه قضائیه دختران جوان و نوجوانی که دارای جرائمی بودهاند بجای انتقالشان به زندان چون در ساختار قوه قضائیه کانون اصلاح و تربیت فقط مختص پسران است و دختران نوجوان و جوان عمدتاً به زندان زنان فرستاده میشوند قرار میشود در این موسسه تحمل بدل از حبس نمایند و به آنها خیاطی و ... آموزش داده شود، مسئولیت این خیریه هم با حجتالاسلام هادی منتظری مقدم دادستان انقلاب وقت کرج بوده است، اما باگذشت مدتی و با فرار یکی از دختران از این مرکز و مراجعه به خانوادهاش مشخص میشود که در این مرکز هم به این دختران تجاوز سازمانیافته میشود وهم مورد سوءاستفاده گسترده قرار میگیرند، حتی چند دختری که از این مرکز گفته میشد فرار کرده نیز بعدها سر از امارات و ترکیه درآورده بودند.
دادگاه بعدها با رسیدگی به این پرونده برای حجتالاسلام هادی منتظری ۵ سال حبس اعلام کرد اما این پرونده در شلوغی توقیف مطبوعات و هیاهوهای قتلهای زنجیرهای در آن سالها گم و هیچ خبری از آن اعلام نشد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
*امیرفرشاد ابراهیمی
لینک پرده اول
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74630
لینک پرده دوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74631
Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی…
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی…
محسن رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
پرده چهارم: خانواده ای رانت خوار با پدری همیشه سردار
رفیقدوست میگوید «۳ پسر و یک دختردارم، هر چهار تایشان کار میکنند و مستقل هستند. کار آزاد دارند و هیچکدامشان از هیچ رانتی استفاده نکردهاند» این اظهارات در حالی است که یاسر رفیقدوست پسر ارشد وی به فعالیت اقتصادی در اتحادیه باشگاههای فوتبال ایران مشغول است و گفته میشود کار خرید بازیکن خارجی برای ایران در انحصار اوست و دختر وی نیز گفته میشود واردات اجناس چند مارک لاکچری مانند لویی ویتان و گوچی را در انحصار خود دارد.
محسن رفیقدوست دارای روابط فامیلی با افرادی است که کمی عجیب است؛ هادی منتظری مقدم که هماکنون نیز از اعضای هیات امنای بنیاد نور است برادر علی منتظری رئیس سابق جهاد دانشگاهی و ایسنا از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، از بستگان خانمش هست و داماد محسن رفیقدوست نیز محمود محتشمی پور است که برادرزن مصطفی تاجزاده هست.
برادر محسن رفیقدوست، مرتضی رفیقدوست که حکم حبس ابد داشت پس از حدود ۱۰ سال از زندان آزاد شد: «نصف دوران زندان را کشید و مشمول «عفو مشروط» شد و بیرون آمد. سال ۸۵ رفت سرزندگی خودش والان کاسبی میکند»
او هماکنون سرتیپ سپاه پاسداران است و در بسیاری از نشستهای فرماندهان ارشد سپاه با رهبری در لباس سپاه شرکت میکند و مدعی است ازجمله افرادی است در سپاه که عضویتش در سپاه تمامی ندارد: «هیچوقت بازنشسته آنجا هم نمیشوم»
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
#امیرفرشاد_ابراهیمی
لینک پرده اول
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74630
لینک پرده دوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74631
لینک پرده سوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74635
پرده چهارم: خانواده ای رانت خوار با پدری همیشه سردار
رفیقدوست میگوید «۳ پسر و یک دختردارم، هر چهار تایشان کار میکنند و مستقل هستند. کار آزاد دارند و هیچکدامشان از هیچ رانتی استفاده نکردهاند» این اظهارات در حالی است که یاسر رفیقدوست پسر ارشد وی به فعالیت اقتصادی در اتحادیه باشگاههای فوتبال ایران مشغول است و گفته میشود کار خرید بازیکن خارجی برای ایران در انحصار اوست و دختر وی نیز گفته میشود واردات اجناس چند مارک لاکچری مانند لویی ویتان و گوچی را در انحصار خود دارد.
محسن رفیقدوست دارای روابط فامیلی با افرادی است که کمی عجیب است؛ هادی منتظری مقدم که هماکنون نیز از اعضای هیات امنای بنیاد نور است برادر علی منتظری رئیس سابق جهاد دانشگاهی و ایسنا از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، از بستگان خانمش هست و داماد محسن رفیقدوست نیز محمود محتشمی پور است که برادرزن مصطفی تاجزاده هست.
برادر محسن رفیقدوست، مرتضی رفیقدوست که حکم حبس ابد داشت پس از حدود ۱۰ سال از زندان آزاد شد: «نصف دوران زندان را کشید و مشمول «عفو مشروط» شد و بیرون آمد. سال ۸۵ رفت سرزندگی خودش والان کاسبی میکند»
او هماکنون سرتیپ سپاه پاسداران است و در بسیاری از نشستهای فرماندهان ارشد سپاه با رهبری در لباس سپاه شرکت میکند و مدعی است ازجمله افرادی است در سپاه که عضویتش در سپاه تمامی ندارد: «هیچوقت بازنشسته آنجا هم نمیشوم»
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
#امیرفرشاد_ابراهیمی
لینک پرده اول
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74630
لینک پرده دوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74631
لینک پرده سوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74635
Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی…
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی…