کمپین بازگشت شاهزاده
27.8K subscribers
60.2K photos
56.8K videos
426 files
26.8K links
https://telegram.me/C_B_SHAHZADEH
کانال کمپین👆
https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
ابرگروه کمپین👆

https://twitter.com/payandeiranam
توییتر

@azadi5555
ارتباط با ما
Download Telegram
🔹بابک مینا؛ اصلاح طلبی که سیاه نمایی و سفید نمایی میکند؛ مخاطب رو گمراه میکنه با تز های میهن پرستانه!(۳/۲)


و یا بر سر مثلاً ساختن موشکهای دور پرواز و بمب اتمی با آمریکا و بازار جهانی وارد جنگ لفظی شده با محاصره اقتصادی و تهدیدات دیگر مجازات می شود؟

اما آیا برای فهمیدن این که چه کسی دوست و خدمتگزار کیست باید به این ادعاهای ظاهری و نمایشاتی از این دست گوش داد یا دلارهای نفتی ایران را تعقیب کرد که به واسطه رژیم اسلامی به جیب کی ها می روند و به حساب کدام کشورها و شرکت ها واریز می شوند؟

رژیم اسلامی هم به اندازه رژیم شاه به استراتژی تسلیحاتی وفادار مانده و درصد مهمی از در آمدهای نفتی را برای خرید اسلحه و لوازم جنگی اختصاص داده و می دهد.

این رژیم اما در این راه گام های بلندی از رژیم شاه پیشی گرفته و سود کارتلهای جهانشمول اسلحه سازی را از رقم میلیاردها به ارقام نجومی تاریخی رسانیده است.

با این وجود، تفاوت عمده در بین این دو رژیم از این جا آغاز شد که شاه طبق برنامه بازار جهانی اسلحه خرید، ولی نتوانست آنها را در جائی بترکاند و به پایان ببرد نتوانست جنگی راه بیاندازد و این همه اسلحه خریداری شده از آمریکا و دیگران را بر سر مردم و آبادی ها بریزد و تمام کند.

این به تنهایی ناتوانی بزرگی برای رژیم شاه بود و تهدیدی جدی برای استراتژی فروش اسلحه کشورهای صنعتی بازار جهانی و صنایع نظامی آمریکا به شمار می رفت.


  همه تپه و زرادخانه نظامی های دوران شاه در همان حال نشان‌دهنده این واقعیت بود که رژیم شاه بدون آن که محل مصرفی داشته باشد اسلحه می خرید، ولی مصرف نمی کرد مثل آدمی که نان می خرد، ولی نمی خورد.


حالا اگر این آدم مجبور به خرید روزانه نان باشد راهی ندارد جز آن که نان های خریداری شده را در خانه اش انبار کند.

انبار کردن نانها راه حلی موقتی است چرا که بالاخره روزی فرا می رسد که دیگر جائی برای انبار کردن نانهای خریداری شده باقی نمی ماند.

به بیان دیگر، خریدن ولی مصرف نکردن کالائی پس از مدتی خرید آن کالا را ناممکن می سازد و زنگهای خطر را برای فروشنده آن به صدا در می آورد.

این دقیقا یکی از دلایل سرنگونی شاه به دست غرب بود!

جنگ ۸ ساله بیش از یک میلیون نفر کشته و علیل بر جای نهاده ولی با این وجود، نه فریاد جنگ و جنگ رژیم مسئول این کشتارها خاموش شده و نه اشتهای رژیم برای خرید و مصرف اسلحه های جدیدتر تقلیل یافته است.

آیا خدماتی به این بزرگی قابل تشویق و پاداش نیستند؟

و آیا رژیم اسلامی صرفاً به سبب این توانایی ویژه ای که رژیم شاه و خیلی رژیم های دیگر فاقدش بوده و هستند، نمی بایست از رژیم شاه پیشی میگرفت و از لطف و مرحمت خاص اربابان جهانی برخوردار می شد؟

این بود رمز و راز حمایت ویژه بازار جهانی اسلحه به سرکردگی آمریکا از رژیم جنگ طلب و میلیتاریستی جمهوری اسلامی در برابر رژیم  ناتوان شاه....

و این است رمز و راز علاقه خاص آمریکا و غرب به رژیم جمهوری اسلامی و دلیل این که چرا همه رهبران کشورهای ابر قدرت بازار جهانی از اصلاح رژیم جمهوری اسلامی حرف می زنند، ولی هرگز و هرگز حتی کلمه ای در مورد سرنگونی رژیم اسلامی بر زبان نمی رانند.


امتیاز دوم تهدید نظامی منطقه برای خرید اسلحه  در جستجوی یک لولو خورخوره!


شاه نتوانست رهبران کشورهای عربی را با صدور انقلاب سفید خود بترساند.

رژیم شاه نتوانست موشک‌های میان برد و دور برد بسازد و در منطقه نفتی خاورمیانه تهدید اتمی و ترس از جنگ و آشوب به وجود آورد.

او یک لشکر کشی محدود به ظفار انجام داد و با شتاب تمام به جای خود برگشت، همین و بس!

این یک اعتراف تلخ به ناتوانی در راه به مصرف رسانیدن اسلحه های خریداری و انبار شده بود و سرنوشت شاه و رژیمش را رقم زد.


باید توجه کرد که رژیم شاه درست در زمانی مجبور به اعتراف به این ناتوانی و بی خود می شد که نظام کمونیستی شوروی دچار پیری شده بود و به جای تهدید اعراب با انقلاب های کمونیستی به راه رشد غیر سرمایه داری می رفت.

در آن زمان احزاب بعث عراق و سوریه به اندازه شاه ، کمونیستها را تار و مار و محکوم به اعدام میکردند، ولی در همان حال، به عنوان دوستان شوروی کمونیستی مورد حمایت مسکو بودند کار به جائی کشیده بود که حتی معمر قذافی از طریق ربودن هواپیما رهبران احزاب کمونیستی کشورهای منطقه را پائین کشیده و اعدام کرد، ولی با این وجود، در رابطه دوستانه اش با شوروی کمونیستی هیچ اتفاقی نیافتاد و آب از آب تکان نخورد.

#اشو

کلمه ها میکوبه، رژه نی
با قلمم می زنمتون یه دل سیر
شما مث مگسید توی چش شیر!



@C_B_SHAHZADEH
🔹بابک مینا؛ اصلاح طلبی که سیاه نمایی و سفید نمایی میکند؛ مخاطب رو گمراه میکنه با تز های میهن پرستانه!(۳/۳)

طبیعی بود که در این شرایط شیوخ نفتی کشورهای عربی برای حفظ چاه های نفت و کاخ ها و حرمسراهای شان، نه فقط دلیلی برای دست بردن به دامان آمریکا و فروشندگان جهانی اسلحه نداشتند، بلکه حتی  میتوانستند به این فکر بیافتند که قراردادهای تسلیحاتی با آمریکا، انگلیس، فرانسه و غیره، باری به گردنشان است و به هیچ دردی جز جریمه ستانی اربابان بازار جهانی نمی خورند.

این بود که غرب و آمریکا به رژیم جانشینی نیاز داشتند که بتواند در منطقه خاورمیانه تهدید نظامی ایجاد کند و آنان را به خرید اسلحه و پناه بردن به آمریکا و غیره مجبور سازد.

این اما فقط یک سوی این وظیفۀ اسلحه خواری رژیم را نشان میدهد.

در سوی دیگرش، رژیم جمهوری اسلامی با خالی کردن زرادخانه‌ها و انبارهای اسلحه ها راه را برای خریدهای جدید اسلحه باز کرد و رونق بازار آینده تولید کنندگان فروشندگان و واسطه های اسلحه را تضمین کرده و آینده پر رونقی را به آنان نوید داد.

بدین ترتیب معلوم میشود که:

ضرورت تهدید میلیتاریستی منطقه نفتی خاورمیانه رژیم اسلامی را به وجود آورده و  رژیم اسلامی نیز صدور انقلاب اسلامی به منطقه و تهدید میلیتاریستی کشورهای خاورمیانه را به منطق بقای خود تبدیل کرده است.


این استراتژی نه فقط جنگ طلبی و آشوب را در برنامه دراز مدت رژیم جمهوری اسلامی ایران قرار داده، بلکه همچنین دوام و بقای رژیم جمهوری اسلامی را به مسلح شدن دائمی و تهدید میلیتاریستی مشروط کرده است.

و برنامه های میلیتاریستی خود را که معمولاً سری اند با تبلیغات و هیاهو پیش میبرند.

از طرفی موشک های میان برد و دور برد آزمایش میکنند و برای راه اندختن تأسیسات اتمی می کوشند.


دیگر، به جای تزیین ظاهر امر با صدور علائم واشاره های صلح دوستی، به تهدیدات خود علیه صلح منطقه شدت می بخشند مثل دزدی که داد بزنه: عسس بیا مرا بگیر


این همه آیا نشان نمی دهد که در اینجا وظیفه رژیم فقط به باد دادن پول نفت ایران برای خرید تسلیحات ختم نمی شود بلکه همزمان میخواهد کشورهای نفتی عربی را بترساند و بیش از پیش به دامان کارتل ها و انحصارات تسلیحاتی بازار جهانی به سرکردگی آمریکا بیاندازد؟

در این صورت آیا شعارهای جنگ و جنگ رژیم برای این نیست که به اربابان بازار اسلحه این پیام را برساند که:

دوستان ما داریم تهدیدات مان را پیش میبریم شما فرصت را برای تحمیل قراردادهای فروش اسلحه غنیمت بشمارید ؟

اگر دقت کنیم، هر وقت رژیم در رابطهٔ جهانی با رهبران بازار جهانی دچار مشکلی می شود و بود و نبودش را زیر سؤال میبیند به یک فعالیت مانور یا آزمایش نظامی دست می زند.


این آیا برای ترساندن مثلاً آمریکا ، اسرائیل  و ابرقدرتهایی است که از نظر تکنولوژی نظامی هزار سال پیشرفته تر اند؟ نه اصلاح طلب احمق ، از کدوم احساس خطر صحبت میکنی!

بابک مینای زرنگ ، اصلاح طلب احمق متوجه شو، این یک جنگ زرگری ست  ،البته متوجه هستی منتها هدفمند میری جلو، ولی اشو لختت میکنه!


یا برای آن است که رژیم میخواهد خاطر نشان سازد که میتواند با تهدید و تحمیل تسلیحات به منطقه از عهده وظایفی بر آید که به عهده گرفته است؟


این خدمات مهم و استراتژیک رژیم اسلامی به بازار جهانی به سرکردگی آمریکا هم به سؤالات مهم در مورد سبب های انتخاب رژیم اسلامی به جای رژیم شاه پاسخ می دهند.

هم روشن می کنند که چرا با وجود این همه تعارضات و دعواهای اکثراً زرگری با آمریکا و اسرائیل، هیچ مقامی در آمریکا و سایر کشورهای ابر قدرت بازار جهانی موافق برافتادن رژیم اسلامی نیست و به جای آن همه از اصلاح و حفظ رژیم حمایت میکنند این همه از نو این ارزیابی پیشین را تأیید می کند ملایان ایران و رژیم اسلامی همراه با استراتژی سازان بازار جهانی بازی بسیار بزرگ :

جهانی و استراتژیکی را روی صحنه آورده اند این بازی هم کنترل سیاسی و نظامی منطقه را برای بازار جهانی به سرکردگی آمریکا ممکن می سازد هم میلیارد میلیارد پول زبان بسته مردم محروم ایران و کشورهای منطقه را به جیب اسلحه سازان و انحصارگران جهانشمول و چند میلیتی می ریزد و هم توده های تحت ستم را با استفاده از تریاک دینی با شعارهای آی دزد، آی دزد کیفزن های حرفه ای گول زده و به دنبال شعارهای دروغین مرگ بر آمریکا ،مرگ بر اسرائیل و غیره می دواند.


#اشو


دعوای زرگری جمهوری اسلامی با اسرائیل را به عنوان جنگی واقعی و تمام عیار به خورد مخاطبینت نده و هدفمند در زمین جمهوری اسلامی بازی نکن !

میدونی چرا ؟

چون جاده نشون میده هر کی سد رامون بوده
از اون استخون مونده از من رد پا!


قلمم میخوره تو سینه بد خواها مثل سر زیدان !

دستگام تو کل دم و دستگاتون از صمیم قلب ❤️


@C_B_SHAHZADEH
🔹آلترناتیو هایی که جمهوري اسلامی میسازد- همه سوار هم می‌شن و چرند می‌گن ،الان نفع و فایده یعنی نفهمیدن!( ۲/۱)



از زمانی که آخوندها و عقبه شان در ایران به قدرت رسیدند، با رویکردي کاملا امنیتی و به طور عمده بر خلاف سلفشان یعنی رژیم شاهنشاهی، پروژه گسترده آلترناتیوسازی در دل جامعه به منظور ایجاد پایگاه اجتماعی براي خود را کلید زدند.

این آلترناتیوسازی، هر گونه نهاد، گفتمان و هر چیز دیگري که در اصل باید مستقل از حکومت میبود و در خارج از حیطه حکومت و بعضا در حوزه مدنی فعالیت میکرد و میتوانست موی دماغ حکومت استبدادی – که در قبضه آخوندها و متحدانشان بود – بشود را هدف قرار داد، و در گذر زمان اکثر آنها را بلعید و در خود هضم کرد.


برای مثال، رژیم آخوندی از همان ابتدا اتحادیه‌ها و اصناف حرفه‌ایِ مستقلِ موجود یا در حال شکل‌گیری را با نیروهاي خودي و با ارزش‌های خودی پر کرد.

به همین ترتیب، جمهوري اسلامی نهادهاي فرهنگی/مدنی/اجتماعیِ پیشین یا آنچه از آنها مانده بود را هم تحت سلطه گفتمان و نیروهاي وفادار به خود درآورد و به استفاده ابزاری از آنها پرداخت.

همین روش، جمهوري اسلامی نیروی آلترناتیو نظامی/شبه نظامی بسیج را ساخت؛ که گرچه بدن های مردمی دارد، اما کاملا تحت امر رژیم است و در جهت صیانت و پیشبرد گفتمان رژیم فعالیت میکند.


در همین راستا، جمهوري اسلامی از ابتدا در تلاش بوده تا آلترناتیوِ آپوزیسیون را هم در درون گفتمان خود بسازد.

این که میگویم در درون گفتمان جمهوری اسلامی، به این معنی است که آن آپوزیسیون آلترناتیو میتواند لزوما در حوزه ساختاری/فیزیکی/جغرافیایی جمهوری اسلامی نباشد – مثلا در خارج از کشور باشد، اما کماکان در چارچوب گفتمان جمهوری اسلامی فعالیت کند؛ و بلندی سقف مطالباتش حداکثر به اندازه‌ای باشد که در چاردیواری نظام قابل مطالبه است.

نمونه های کلاسیک اپوزیسیون آلترناتیو اصلاح طلبان حکومتی، ملی-مذهبی ها، و نیروهای چپ هستند؛ که با وجود زاویه داشتن ظاهری با جمهوري اسلامی هیچگاه بنیان‌ها و چارچوب‌های اصلی رژیم را به چالش نمیکشند؛ و فقط با آنهایی که در قدرت هستند سر ستیز دارند تا بلکه خود در همان سیستم به جای آنها بنشینند.


اینها در حقیقت اپوزیسیون دولت هستند و نه پوزیسیونِ حکومت و با این وجود باز خود را با نام فراگیر آپوزیسیون تعریف میکنند، و بدین ترتیب جماعت قابل توجهی را به دنبال خود میکشانند؛ و کلیت جمهوري اسلامی هم با سرکوب موضعیِ اینها بعضا خیالِ باطلِ اپوزیسیون بودنشان را تقویت میکند.

اقدام به برساختن اپوزیسیون سکولار دموکرات در چارچوب جمهوری اسلامی آخرین نمونه تلاش رژیم تا به امروز برای آلترناتیوسازی آپوزیسیون بوده است.

در جدیدترین حرکت براي آلترناتیوسازي، به نظر میرسد که جمهوري اسلامی اخیرا دست به برساختن تظاهرات ضدحکومتی آلترناتیو هم زده باشد.

آنچه که اخیرا تحت عنوان تظاهرات زن،زندگی، آزادی شاهدش بودیم، بر اساس مدارك و شواهد موجود، برساخته رژیم به نظر میرسد.

از آنجا که فرآیند آلترناتیوسازي در فلج کردن مقاومت واقعی در برابر جمهوری اسلامی و به هرز بردن نیروي اعتراضی در طول چهل و خرده‌ای سال اخیر اهمیت فراوان داشته و دارد، در این اثر، با بررسی پدیده شلوغی هاي اخیر در استان‌های کشور به عنوان مشت نمونه خروار، قصد دارم شیوه کارکرد این پروژه را بررسی کنم.


تظاهرات ظاهرا خودجوش بود.

پراکندگی اطلاعات درباره این تظاهرات در فضاي مجازی هم اینطور نشان میداد. با این وجود، آنچه من پس از کمی جستجو یافتم این بود که جرقۀ آغاز این حرکت را از حدود ده روز قبل از تظاهرات، رسانه ها و عوامل حکومتی زده بودند، و در قطعی گسترده هم این کار را کرده بودند.

بدون تفصیلِ مازاد، خواننده را ارجاع میدهم به نمونه ای از مقاله مفصل وبسایت حکومتی در این باب: موج اعتراض مجازی نسبت به حجاب (فارس نیوز) اعتراض شدید اصلاح طلبان به کشته شدن مهسا امینی، اعتراض برخی نمایندگان مجلس به این موضوع و از همه مهم تر رسانه ای کردن این قتل حکومتی از طریق خوده صدا و سیمای جمهوری اسلامی!


#اشو

هنو دُم خیلیا رو نچیدم
عظمت قلمو ندیدن اینا

قلمم مشعله، پاره می‌شه دل شب!
هنوز به بدخواه ایران سردرد میدم!

#جاوید_شاه

@C_B_SHAHZADEH
🔹آلترناتیو هایی که جمهوری اسلامی میسازد- نه به جنبش زندگی،آزادی؛ نوک قله ی مادرجندگی (۲/۲)

بعد از انتشار این مقالات و بولد سازی این موضوع توسط خوده رژیم جمهوری اسلامی، مضمون آنها به صورت مسری در فضاي مجازی و در شبکه هاي اجتماعی مثل تلگرام، توییتر و یوتوب پخش شد و گسترش پیدا کرد؛ به طوری که بعدا رسانه‌های خارجی و غیرحکومتی هم درباره آن اطلاع رسانی کردند.

سپس شناسه هایی عمدتا بی نام و نشان در فضاي مجازي براي تظاهرات در این باره تبلیغ گسترده کرده و این حرکتها را هدایت کردند؛ و نکته جالب درباره تمام این حرکت ها و تبلیغات این بود که با خود رژیم هیچ کاري نداشت، و صرفا مسله حجاب را پیش میبرد.

حال پرسش هایی که پیش می آید این است که در مملکتی که بر فرض مثال کارگر و معلم اش نمیتوانند جلوي وزارت کار و وزارت آموزش و پرورش تجمع مسالمت آمیز و بی سر و صدا کنند تا مثلا به ناچیز بودن حقوقشان اعتراض کنند، و اگر احیانا جرات کنند چنین کاري بکنند به شدت توسط رژیم سرکوب میشوند، و البته هیچ خبررسانی هم درباره شان صورت نمیگیرد؛ چگونه است که ناگهان تظاهراتی گسترده با رویکرد به شدت امنیتیِ ظهور میکند و این خود رسانه‌های رژیم هستند که آن را فراگیر میکنند؟

در مملکتی که در هر کجاي آن براي تجمعِ بیش از دو نفر به مجوز وزارت کشور نیاز است، چگونه است که ناگهان چندین استان به صورت خودجوش شلوغ میشود و در حین این شلوغی‌ها برخی حرکات غیرمتعارف هم صورت میگیرد اما رژیم نه تنها به مقابله برنمی خیزد که همراهی هم میکند؟


بر اساش شواهد، این تحریکات کار خود جمهوری اسلامی بوده است.


اینکه هدف رژیم از این تحریکات چه بوده دقیقا معلوم نیست، اما در اینکه رژیم در به راه انداختن این بلبشو دست داشته کمتر میشود تردید کرد.

و البته سوای از هدف جمهوري اسلامی، لازم است که ما فرآیند آلترناتیوسازی را بشناسیم تا مدام دچار آن نشویم.

جمهوري اسلامی در راه این آلترناتیوسازی تظاهراتی- مثل همه آلترناتیوسازي های دیگرش- از یک تکنیک مشهور در آتشنشانی استفاده میکند.

یکی از روش‌های معمولِ اطفاء حریق در جنگل، خاموش کردن آتش از طریق ایجاد خط آتش آلترناتیو است.

در این روش، گرداگرد منطقه‌ای که آتش گرفته را به صورت کنترل شده آتش میزنند تا منبع سوخت آتش اصلی را قطع کنند و جلوی گسترش آن را بگیرند.

در همین راستا، روش کمی متفاوت دیگر این است که دور منطقه آتش گرفته را آتش میزنند اما راهی براي گسترش آتش اصلی به جهتی دیگر، به دور از جهت طبیعی آتش، باز میگذارند تا آتش به آن سو برود.

جمهوری اسلامی دقیقا به همین شیوه عمل میکند: نیرویی که باید به طور طبیعی به مسیري برود را به صورت کنترل شده به سویی دیگر میکشاند و در نهایت یا آن را از کار میاندازد یا از آن به سود خود بهره میبرد.


بدین ترتیب میبینیم در مملکتی که کسی به هوای نان نمیتواند تجمع و اعتراض کند؛ و در جایی که چندین میلیون مردمش براي پس گرفتن رای شان در خیابان آرام راهپیمایی میکنند و خون از دماغ کسی نمی آید تا رژیم به آنها حمله کند و تار و مارشان کند، تظاهرات گسترده بر ضد حجاب با شعار زن، زندگی، آزادی به هیچ وجه امری متعارف و معقول و حتی مسبوق به سابقه هم نیست.

لذا، در عین پاسداشت ارزش‌های آزاديخواهانه و گرامی داشت مردمانی که سهمی در به وجود آمدن و پاسداري از آنها داشت هاند، به جاست مراقب باشیم تا باز با طناب پوسیده جمهوری اسلامی به چاه نرویم و نفت به آتش رژیم جنایتکار نریزیم.

برای اشو خیلی ساده است، بدین ترتیب است افرادی که از هنوز از جنبش زن، زندگی ،آزادی حرف میزنند ، مدتی راهنمای چپ میزنند و سپس سر بزنگاه به راست میپیچند.


رک بگم، اسم شخص خاصی را نمیارم که نگن اشو داعشیه شخص میزنه !

در هرکجا دیدین هر شخصی دقت کنید هر شخصی ، سوار جنبش زن،زندگی،آزادی شد ، بهش بگین شما واستادید رو نوک قله‌ی مادرجندگی، زیرا اینها خندق نظام هستند، و مخالفان واقعی نظام، بر سر راه براندازی باید اول از این خندق – که این روزها بدجوری هم بی آب شده – عبور کنند.

در وضعیت کنونی، فقد شعار جاوید شاه باید سر دهید و خواهان بازگشت پادشاهی به ایران باشیم، به غیر از این باشد بازی رو واگذار کردیم!


#اشو

گربه به گوشت نمی‌رسه می‌گه پیف‌پیف
اشو تک میاد تیم شید!

عجله ندارم ولی فشار میدم پدالو
جوری خائنا رو می‌ترکونم که انگار
سه تا کمربند گرفتم تو بلاتور



#جاوید_شاه

@C_B_SHAHZADEH
🔹نافرمانی مدنی، راه برون رفت؛ مغازه بدون مشتری

رهبران بازار جهانی به درستی می دانند که یاری دادن به حکمرانانی که پشتوانه مردم را از دست داده اند، مثل کمک برای بر سر پا نگه داشتن درختان بدون ریشه عبث و بی نتیجه است.

حکام بدون مردم همانند درختان فاقد ریشه محکوم به افتادن و سرنگون شدن اند.


کافی است باد تندی بوزد این است که اینان به رژیم‌هایی که در دراز مدت قادر به کنار آمدن با مردم نمی شوند، اعتماد نمی کنند و آنان را مانند مغازه داری که مشتریان خود را از دست داده قابل معامله نمی بینند.

هیچ صاحب سرمایه ای به چنین مغازه هایی وام نمی دهد و روی آنها سرمایه نمی گذارد.

اینجاست که نقش تعیین کننده مردم ایران یک بار دیگر خود را می نماید. کافی است مردم ایران مغازه رژیم را ترک کنند و از معامله با آن و وارد شدن به بازی های سیاسی و مذهبی صاحبانش خودداری کنند.

کافی است از هر گونه همکاری با رژیم دور بایستند، در هیچ تجمع رژیم شرکت نکنند، در هیچ مراسمش حاضر نشوند و هر گونه بازی رأی گیری فاقد آزادی ها و حقوق بشرش را تحریم کنند. این را میگویند نافرمانی و قهر مدنی اگر مردم بتوانند از رژیم قهر بکنند و به شکلی از اشکال نشان دهند که ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان، نه فقط رژیم تنها مانده و در درون خود رو به فروپاشی میگذارد، بلکه اربابان بازار جهانی هم می فهمند که این مغازه دیگر مشتری ندارد.

از آن رو مانند هر بازرگانی که فقط به منافع خود می اندیشد، از معامله با آن خودداری میکنند و رژیم اسلامی را بدون آینده می سازند.


مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان!

رژیم هایی از این دست اکثراً برای بازگرداندن نظر مردم و نجات خود از تنهایی امتیاز می دهند و مانند مغازه های بدون مشتری به ارزان فروشی روی می آورند اما اگر مردم ایران گول این بازی ها و نیرنگ های موقتی و لحظه ای مانند جناح سازی و اصلاح طلبی ها را هم نخورند.

استراتژی سازان بازار جهانی از نجات رژیمی که حمایت مردم را از دست داده صرفنظر می کنند و به جای سعی میکنند منافع شان را از راه دیگری تأمین کنند این است که آنان به آسانی رژیم های بدون حمایت را رها میکنند و در مواردی ،نیز برای تبرئه خود همانند آن چه در مورد شاه انجام دادند از پناه دادن به آنان نیز طفره می روند.

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170340

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170341

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170342


با این حساب، می بینیم که کلید نجات ایران از دست رژیم در دست مردم است.

در این شرایط کافیست مردم به رژیم پشت کرده و آن را به اشکالی که قابل ردیابی و مجازات نیستند ابراز کرده و نشان دهند رژیم بی عاقبت می شود. رژیم رفتنی می شود. همین و بس!


#اشو


البته اشو با قر دادنِ کون کلاش برای دفاع مخالف نیست! و نیازی ضروری میداند !


@C_B_SHAHZADEH
‌‌🔹نافرمانی مدنی، راه برون رفت- بخش دوم؛ ایدئولوژی اسلامی


◾️بخش اول:

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170432

رژیم جمهوری اسلامی در ایران یک سیستم ایدئولوژیکی اسلامی برای دیکتاتوری خود بنا کرده و از همین رو هر گونه مبارزه با آن لزوما باید برخورد با این ایدئولوژی را هم در بر بگیرد. آنان دینسالاری را به تمام عرصه های اجتماعی اقتصادی و فرهنگی گسترش داده اند، پس برای رهایی از این رژیم باید با این ایدئولوژیکی اسلام حکومتی بر خورد کرد.

آنان عوامفریبی و بنیادگرائی را در هم ادغام کرده اند پس باید ریشه های عوامفریبی ،دینی سیاسی و اجتماعی آنان را هدف قرار داد و خشکانید.

برای این کار باید فشار دین گرایی و اسلام گرایی در جامعه را تقلیل داد و به جای فاناتیسم تندروانه و بیمارگونه ای که رژیم جمهوری اسلامی به مردم محروم تحمیل کرده، ذهنیتی را که دین را از دنیا جدا می کند اشاعه داد.

باید دین را از غیر دین جدا کرد و اعتقادات دینی را از مناسبات اجتماعی سیاسی خلاص کرد به خلوت فردی مومنان برگرداند.

باید مسلمان را از اسلامی ها دینداران را از دین فروشان جدا کرد باید در برابر ایدئولوژی اسلام سیاسی رژیم ایدئولوژی جدایی دین و سیاست را جایگزین ساخت و به میان مردم دین زده برد.

این به معنی ضرورت خلق آلترناتیو لائیک و غیر دینی در تمام عرصه های زندگی از سیاسی و فرهنگی تا ،اقتصادی، علمی، هنری و ورزشی است.

چرا چادر می‌کشن رو کعبه مگه خدا لخته؟
تو خاکی که آخوند بمیره نمیدن گل‌ها غنچه!


از این رو هر گونه مبارزه از جمله نافرمانی مدنی علیه رژیمی که بر بهره کشی دینی بنا شده، باید بتواند نهاد ایدئولوژی دینسالاری رژیم را مورد هدف قرار دهد باید دست آوردهای تحقیقاتی و دانش های اجتماعی یی که ایدئولوژی اسلام سیاسی را افشا و رسوا میکنند را به میان مردم برد باید هر فعالیت سیاسی را با روشنگری فرهنگی مخلوط کرد.


این نوع فعالیت های فرهنگی-اجتماعی را نمی توان از مبارزه مستقیم سیاسی جدا کرد نهادهای سیاسی سرنگونی طلب و آزادی خواه باید بتوانند ایدئولوژی سکولاریسم و لائیسیسم را در همه عرصه های زندگی اجتماعی و سیاسی تولید و باز تولید کرده به جامعه و مردم دین زده ما برسانند.

#اشو

خبرمو شیطون از خدا می‌گیره
میگه رو پل صراط داشت تکچرخ می‌زد
خدا کی استعفا میدی؟
که شیطون بتونه راحت بمیره!
گرفتن با کتاب آسمونی خاکو!
دین یه ماشینه که با خون پر می‌کنه باکو!


@C_B_SHAHZADEH
🔹نافرمانی مدنی، راه برون رفت- بخش سوم؛ کارت بازی


◾️بخش دوم:
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170477

رژیم برای حفظ منافع بازار جهانی به سرکردگی آمریکا بر سر کار است و موجی است که طوفان های خانه خراب کن جهانی به وجود آورده ولی میبینیم که مردم می توانند این بازی سیاسی جهانی را به کنترل خود درآورده و حتی از آن کارت برنده ای بسازند.

ضرب المثلی می گوید، برخی در برابر باد تند دیوار میسازند ولی برخی دیگر به این کفایت نکرده آن را از طریق هدایت به آسیاب بادی خود به کنترل در می آورند در اینجا هم می بینیم که بازار جهانی به سرکردگی آمریکا تا زمانی با این رژیم کنار می آید و خواهد آمد که مردم این رژیم را می خواهند یا به بیان دیگر رژیم کنترل مردم را به دست دارد یکی از نمودهای این کنترل، کشانیدن مردم به بازیهای رأی گیری و دیگری به راه پیمایی های حمایتگرانه از رژیم است.

همهٔ اعتصابات، راهپیمایی ها و حتی تظاهرات اعتراضی که به رهبری این یا آن رهبر جمهوری اسلامی و بدون برخورد مستقیم با کلیات نظام انجام می گیرند راهپیمایی های حمایتگرانه به حساب می آیند.

در این موارد البته که نیات شرکت کنندگان و سبب های شخصی و استدلال های فردی آنان نه تغییری در پیام جمعی شرکت کنندگان میدهند و نه پیام متفاوتی را سبب می شوند.

مخالفت و حتی ضدیت با این یا آن جناح و هيأت حاکمه رژیم به معنی مخالفت یا ضدیت با نظام جمهوری اسلامی نیست! مخالفت با حجاب اجباری مخالفت با نظام جمهوری اسلامی نیست!

پیامی که شرکت در این بازی های رژیم می فرستند تقریباً مثل دادن رأی اعتماد به رژیم است از این رو، مهم آن نیست که شرکت کنندگان در بازی های رأی گیری رژیم مثلاً به رژیم فحش میدهند بد و بیراه میگویند و می خواهند سر به تن هیچکدام از این جنایتکاران نباشد.

مهم نیست که آنان توی تاکسی و اتوبوس از دست رژیم اسلامی هوار بکشند، یا در خانه و مهمانی علیه اینان جوک سیاسی می گویند مهم آن است که چه تعداد از مردم در بازی های سیاسی و مذهبی رژیم شرکت کرده و دخالت می کنند. این بود که راهپیمایی های رهبری شده از سوی میر حسین موسوی و دیگران به نفع رژیم به حساب آمدند. این بود که جنبش زن زندگی آزادی به نفع رژیم به حساب آمد.

◼️جنبش زن زندگی آزادی، نوک قله مادرجندگی:

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170371

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170372



در عوض، قیام های اعتراضی گروه ها و دستجاتی که با شعار مرگ بر دیکتاتوری جمهوری اسلامی، جاوید شاه ، بیرون آمدند، نمره رژیم را در پیش اربابان جهانی پایین آوردند.


کارت برنده مردم ایران از اینجا ناشی شده و به کار می آید لازم نیست مردم حتماً بجنگند، قیام کنند و جان بدهند.

کافیست که مردم رو از رژیم برگردانند. از رژیم قهر کنند. به نافرمانی مدنی دست زده و به کمترین ارتباط ممکن با رژیم اکتفا کنند به هیچ بهایی در هیچ راهپیمایی و بازی انتخاباتی شان شرکت نکنند به شکلی از اشکال نشان بدهند که مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان.

آن وقت صف های زیارت ،خرید اتومبیل، رأی گیری و غیره و غیره خالی میمانند.

رژیم خود را تنها حس می کند امتیاز میدهد اما اگر باز هم کسی ،نخرد تنها می ماند، و مات می شود. چرا که با سرکوبی و دستگیری میتوان مردم را به خیلی کارها واداشت اما نمی توان مردمی را که در برابرشان دولا و راست نمیشوند، مجازات کرده برای همیشه به شرکت در جشن ها و عزاداری های شان مجبور ساخت.

پیامی که این قهر عمومی و نافرمانی مدنی به اربابان جهانی و صاحبان امتیازات اقتصادی-سیاسی در ایران و منطقه می دهد باعث تغییر سناریوهای موجود میشوند آنان دیگر به صراحت در می یابند که مردم این رژیم را نمیخواهند میترسند که مردم به دنبال آلترناتیو های غیر قابل کنترل بگردند.

می ترسند که نکند از این قهر جمعی سازمان و رهبری مستقل و غیرقابل کنترلی سبز شوند. در نتیجه، خواهی نخواهی به دنبال دادن امتیاز می روند آنهم نشد به فکر تغییر چهره ها می افتادند، آن هم کارساز نشد رژیم را تعویض می کنند.

این کار را در زمان شاه انجام دادند ، اربابان جهانی ترسیدند که نکند این پروسه آن هم در زمان جنگ سرد، بد عاقبت شود.

دلسردی از شاه به تن شان نشست و بالاخره هم همراه با علل و انگیزه هایی که بحثش در اینجا نیست ، شورش ۱۳۵۷ شمسی را فراهم آوردند.


این کارت بازی هنوز هم در دست مردم است هنوز هم کار کرد دارد هنوز هم مردم ایران می توانند از آن بهره بگیرند. اما این به شرطی است که مردم کارت بازی خود را به کار ببرند و به درستی هم به کار ببرند.


#اشو

البته تکرار میکنم دفاع امری ضروریست !
ورقه‌ تون می‌کنیم ما مثل کالباس
بگو سیخی چند دل پاسدار؟
نونتون تره چون، دل ما خونه
دست ما تو دست هم‌ دیگه‌ست
دست اونا باتومه...
یادتون نره آدم وحشی‌ترین حیوون جنگله!
کاسه‌ی سرشونو می‌کنیم جام شراب!



@C_B_SHAHZADEH
🔹نافرمانی مدنی، راه برون رفت- بخش چهارم؛آیا مردم ایران تاکنون این کارت را بازی کرده اند؟(۲/۱)

◾️بخش سوم- کارت بازی:

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170496

  نه! نه که بازی نکرده اند، بطور صحیح بازی نکرده اند و بلکه حتی به وقت لزوم به این و آن رهبر رژیم هم رأی داده و به دنبال این یا آن رژیمی و سابقه دار طرفدار رژیم افتاده و راهپیمایی کرده اند.

و حتی به خیابان ها ریخته و فریاد زده اند که ما به این و آن جناح های رژیم رأی داده ایم و به پاش هم وامی ایستیم!

حافظه‌ها کم‌تر از فلاپی
دسته‌جمعی پاشیم بریم تراپی
کوچه علی‌چپه ترافیک
انگار تو دماغ شهر زدن کتامین


پیامی که شرکت در این بازی ها میفرستند تقریباً مثل دادن رأی اعتماد به رژیم است معلوم است که تا زمانی مردم ایران این پیام های حمایت از رژیم را به چهار گوشه جهان می فرستند، رژیم هم میماند .

انقدر ببویید که پیشتون ادیسونه الاغ باقر
بدتون نیاد نمونش پزشکیان! 


کارت بازی مردم ایران برای سرنگونی رژیم هم بازی نمی شود، به هیچ دردی نمی خورد.


کسی هم به رژیمی که تا این اندازه قاپ مردمش را دزدیده و کنترل شان را به دست دارد، نمی گوید بالای چشمت ابروست پس باید پذیرفت که خودم کردم که لعنت بر خودم باد!

این است که ادعا میکنم اگر مردم ایران سرنگونی رژیم را بخواهند و این خواست خود را نشان دهند رژیم سرنگون می شود. چرا که باد حمایت بازار جهانی به سرکردگی آمریکا میخوابد و اگر باد بر نخیزد، موج محکوم به فناست!



#اشو

ما زیادیم اونا کمن
کمک نمی‌خوایم از کسی
کم مونده که پسی‌خورش کنیم کلانو
پس رو جیگرت دندون بذار
کمی دووم بیار همین....



@C_B_SHAHZADEH
🔹نافرمانی مدنی، راه برون رفت- بخش چهارم؛ ایراد آمریکا آمریکاست!(۲/۲)


توضیح :ممکن است ایراد بگیرند که چی؟

حتی اگر این سناریو درست هم از آب در آید و نتیجه هم بدهد، و اربابان بازار جهانی با دریافت پیام نارضایتی مردم به خاطر حفظ منافع خود رژیم دیگری را بر سر کار آورند آن وقت با رژیمی که بازار جهانی و آمریکا بیاورند چه دردی از این مردم دوا خواهد شد؟

این ها که به حمایت غرب و آمریکا بر سر کار آمدند چه گلی بر سر این ملت زدند که آیندگانشان بزنند؟

این خدمتگزاران بازار جهانی چه کاری جز فرمانبری از استراتژی های آمرکایی انجام داده اند که دیگرانی که با این حمایت ها بر سر کار بیایند، انجام دهند؟


تازه رژیم اسلامی این خوبی را داره که دیگر پیش دوست و دشمن افشا و بدنام شده، در صورتی که خدمتگزاران جدید بازار جهانی و آمریکا تازه نفس و ناشناس خواهند بود و مثل خمینی و دار و دسته اش مدت ها بدون آن که هویتشان را نشان دهند بر موج نارضایتی رژیم خواهند راند.

در نتیجه آن ها هم باید چهل و اندی سال دمار از روزگار مردم در آورند تا به اندازه رژیم جمهوری اسلامی به نام بی آبرو و بی عاقبت شوند.


باید اعتراف کرد که این ایراد در نوع خود به جا و قابل بحث است اما نباید فراموش کرد که امروزه همه استراتژی های بازار جهانی و آمریکا در ایران و منطقه بر اندام رژیم جمهوری اسلامی دوخته شده و با تار و پود آن در هم بافته شده اند.

با سرنگونی این رژیم هم این استراتژی های استعماری و نواستعماری از پایه شکاف برخواهند داشت و هم قفل تحول و تغییر در ایران استبدادی خواهد شکست و راه برای حرکت به سوی آزادی و دموکراسی هموار خواهد شد.

در ضمن اگر این رژیم به خاطر دیکتاتوری و سلب آزادی های فردی و بنیادگرایی اسلامی سرنگون شود، لزوماً آنان این بار برای بر سر کار آوردن رژیمی زمینه چینی خواهند کرد که در موضوعاتی که مورد اعتراض مردم است با رژیم موجود متفاوت خواهند بود.

در این صورت، حتی اگر بهره کشی خارجی در این حد و حدود هم باقی بماند حداقل رژیم دست جدید برای گرفتن بهره به جای بتمرگ و خفه شو بفرما بشین و ساکت باش خواهد گفت.

یا حداقل آزادی های فردی و حق گزینش لباس و غذا را به رسمیت شناخته و دیکتاتوری خود را نه با بهشت و جهنم دینی، بلکه با موضوعات دنیوی و بیشتر عینی توجیه خواهد کرد.

از این رو، باید گفت: از این ستون تا به آن ستون فرجی است.



در ضمن نباید فراموش کرد که رسیدن به آزادی و برقراری دموکراسی در ایران هدفی دراز مدت تر از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است.



سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی البته که استراتژی سبز تسلیحاتی و دیکتاتوری دینی سازمان یافته در ایران را متوقف میکند اما این نیز به معنی از بین بردن همه سبب ها و انگیزه های دیکتاتوری و عقب ماندگی کشور نخواهد بود.

به بیان دیگر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی حتماً به معنی برقراری دموکراسی و و آزادی نخواهد بود ولی با سرنگونی این رژیم راه برای برقراری دموکراسی و آزادی هموار خواهد شد.

این است که برای برقراری دموکراسی و توسعه اجتماعی در ایران قبل از همه شکستن قفل تاریخی جمهوری اسلامی لازم و ضروری است.

ولی باید به یاد داشت که شکستن این قفل به تنهایی برای برقراری آزادی و دموکراسی کافی نیست.

همراه با آن، رهایی از علل و انگیزه های دیگر دیکتاتوری هم شرط است، رهایی از استراتژی تک محصول نفتی و تنظیم مناسبات جدید و عادلانه با بازار جهانی نیز لازم است.  مبارزه برای برقراری آزادی و دموکراسی و ادامه مبارزه برای حفظ و حراست از دست آوردهای جدید هم لازم است.

این همه اما به میزان آگاهی و آمادگی سیاسی مردم بستگی دارد تا یا برافتادن رژیم جمهوری اسلامی را به فرصتی تاریخی برای صعود در پلکان آزادی و دموکراسی تبدیل سازند یا بار دیگر به دنبال شیادان سیاسی رنگارنگ دیگر به عنوان نمونه که امروزه با زن زندگی آزادی که واستادن نوک قله مادرجندگی و فقط می‌‌گیرین رخ مشتی‌گری ولی تو مرام و معرفت دست میبرن اونا جیب ما رو نزنن،نمی‌خواد‌ بگن واسه‌مون سر می‌زنن بیوفتیم و همۀ توان و انرژی خود را صرف دادن شعار و از چاه به چاله افتادن بکنند.

اینا میخوان باتلاق جمهوری اسلامی رو با لجن بشورن ! تیزه قلم، خائن بادش می‌خوابه!

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170480

حرومزاده ها من هنوز زنده ام ...
نوشته ها بهم نازل میشه مثل آیه‌ ها....

رُک : دنبال جایگزینی هستیم که کمترین باج را به اربابان جهانی بدهد؟ پادشاهی، شاهزاده رضا پهلوی ، تمام !

#اشو

من نوشته هامم می‌ کُشم، چه برسه به شما
اومدم به خائنا و قاتلا بزنم چَک
وظیفه‌ ام اینه که ادب کنم تَک تکتونو
اونایی که به من دارین شَک
منم مثل اون حاجیه بتون میگم یَک یَکتونو


#جاوید_شاه

@C_B_SHAHZADEH
‌‌🔹نافرمانی مدنی، راه برون رفت- بخش پنجم- شرایط مساعد جهانی برای نافرمانی مدنی(۲/۱)


◼️بخش چهارم :

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170550

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170551



تاریخ پروانه شکار رژیم گذشته است!

می بینیم که هنوز هم که هنوز است رژیم جمهوری اسلامی نان کشتار و سرکوبی قرون وسطایی گذشته خود را می خورد و از هر فرصتی با یادآوری سال‌های اولیه برپايی خود می خواهد این فکر را در بین مردم جا بیاندازد که انگار شرایط همان است که قبلا بوده و باز هم در صورت لزوم می تواند بر سر مردم ایران آن بیاورد که در دوره جا انداختن رژیم آورد.

می خواهد مردم باور کنند که بیان خواست آزادی و طلب سرنگونی در ایران ممکن نیست و درهای یاری در دنیا به روی مردم سرنگونی طلب ایران بسته است.

با این وجود، تجزیه و تحلیل فوق نشان میدهد که نه تنها رژیم جمهوری اسلامی نتوانسته با پیوند ارگانیک با بازار جهانی به سرکردگی آمریکا خود را در برابر اعتراضات مردم ایران بیمه کند بلکه حتی تصویری را که از توانایی خود برای بازگشت به سرکوبگری های سال‌ های اولیه بر سر کار آمدن خود می دهد با واقعیت های موجود جهانی نمی خواند.

ادعای رژیم مبنی بر این که از نظر جهانی قادر است مانند سال‌ های سیاه دوره خمینی -خامنه ای -سید حسین موسوی-  باز هم اوین ها را تبدیل به قربانگاه دائمی فرزندان معترض این کشور ساخته و همه مرزهای وحشت و وحشیت را عبور کند، به تمامی وارونه است تاریخ پروانه شکار اینان مدتهاست که به سر رسیده است.


واقعیت این است که رژیم های مأمور بازار جهانی در شرایط جهان شمولی امروزی فقط در مواقعی و تا به جایی برای اعمال دیکتاتوری مطلق و تنبیه بی حد و مرز مخالفان خود کارت سبز دریافت می دارند.

بیشتر از آن را نه اجازه اش را دارند و نه میتوانند به طور مثال، در زمانی که رژیم جمهوری اسلامی در حال ساختن و پرداختن بود برای ابر قدرت های بازار جهانی قابل هضم بود که مجریان رژیم جدید در مقطعی معین ده ها هزار نفر را با شیوه‌های قرون وسطایی نوع اسلامی مورد تجاوز قرار داده و اعدام کنند اما امروزه پس از گذشت چهار دهه و اندی، یک چنین اجازه ای در دست رژیم نیست.

دیگر اربابان بازار جهانی که زیر حکم حکمرانی رژیم را امضا کرده اند، حاضر به تکرار آن صحنه ها و اتفاقات نیستند برای توضیح این چگونگی باید از نو نگاه بسیار کوتاهی به مناسبات ابرقدرتهای بازار جهانی و شیوه‌های برخورد آنان بیندازیم و توانایی رژیم برای خفه کردن مردم را از زاویه مناسبات و شیوه های آنان مورد ارزیابی قرار دهیم.


#اشو


نظامتون یه ماشین فکستنیه که
حتی نمی‌تونه تا گاراژ راه بره
ایران سوریه نمیشه
تو در میری سوریه
آهنیه روحیه

@C_B_SHAHZADEH
‌‌🔹نافرمانی مدنی ، راه برون رفت - بخش پنجم؛ محدودیت حاصل از استراتژی بازار جهانی(۲/۲)

◼️بخش چهارم :

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170550

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170551


می دانیم که بازار جهانی صحنه بهره کشی از راه معامله و مبادله است استراتژی بازار جهانی بر گردش سرمایه بنا شده است!

با آن که استراتژی سازان بازار جهانی از هر مدتی برای حفظ منافع خود و حوزه های تحت نفوذشان به تاکتیک خشونت و کشتار سر می زنند، اما عملیات نظامی، استراتژی و شیوه دائمی این بازار نیست برای نمونه برای به دست آوردن کنترل در عراق استفاده از نیروی نظامی و اشغال این کشور ضرورت پیدا کرد نیرو اعزام و عراق اشغال شد.

اما بر خلاف دوره بهره کشی ،استعماری حالا که کنترل مورد نظر در عراق به دست آمده، نیروهای اشغالگر آمریکایی و غیره بدون صرف وقت دست ها را برای تقلیل هر چه سریع تر نیروهای خود در عراق بالا زده و بازگشت هر چه سریع تر به دوره بهره کشی بدون خشونت را در برنامه قرار داده اند. چرا؟

زیرا که اولاً اساس کار بازار جهانی بهره کشی امپریالیستی از راه مبادله، معامله و گردش سرمایه انجام می گیرد و در ثانی بر خلاف دوره ،استعماری امروزه تکنولوژی جدید راه هدایت از راه دور را به روی اربابان بازار جهانی باز کرده است!

این است که امروزه اقدامات نظامی و خشونت بار صرفاً به عنوان راه حل‌ های اضطراری تکمیلی و موقتی مورد استفاده قرار می گیرند.

این چگونگی در مورد رژیم های وابسته به بازار جهانی هم صدق می کند.

درست است که ابر قدرت های بازار جهانی برای پیشبرد برنامه‌ هایشان در مواقع ضروری، به عوامل و حکام وابسته خود اجازه می دهند که برای کنترل اوضاع به خشونت و سرکوبی روی آورند و حقوق فردی و اجتماعی مردم را زیر پا بگذارند اما این اجازه موقتی و محدود به زمان مکان و شرایط است.

از این روست که عوامل محلی اینان باید هر چه زودتر به دوره مدارا و صلح آمیز با مردم برگردند و اگر هم سر میبرند با پنبه ببرند رژیم ایده آل برای آنان رژیمی است که منافع شان را با کمترین خشونت و کمترین خلل در حقوق اولیه بشر حفظ می کند.


#اشو


اسلحه‌مون سنگه، مهماتمون دل کوه
ظلم جوریه که آدم میبینه با چش کور
یگان ویژه با سپر بیا
تیزی پر کمرمونه، قراره بره توت

@C_B_SHAHZADEH
🔹نافرمانی مدنی- راه برون رفت؛ بخش ششم؛ من قاتلو نشون میدم و همه مقتولو می‌بینن کجه انگشتام؟


۱. رژیم دیگر بیش از این نمی تواند

در همین رابطه هم هست که جریاناتی به مانند جنبش زن زندگی آزادی در درون رژیم جمهوری اسلامی و بازی های دو خردادی، جنبش سبز و مانند اینها به وجود و می آیند.

در واقع، این جریانات محصول شرط و شروطی است که از سوی رهبران بازار جهانی به رژیم ایران دیکته و تحمیل می شود.

به نظر اروپانیان حامی رژیم، رژیم جمهوری اسلامی باید میتوانست و بتواند از تکیه به سرنیزه و تعرض وحشيانه كميته چی ها عبور کرده خود و سرکوبش را قانونی جلوه دهد.

مردم باید به دروغ هم که شده فکر کنند که رژیم اسلامی و گردانندگانش با رأی و گزینش آنان بر سر کار آمده، و با رأی آنان برکنار می شوند.

این است که رژیم مجبور به اجرای بازی رأی گیری و رقابت و دعوا بین موافق و مخالف یا بین این و آن جناح مثلاً محافظه کار و اصلاح طلب است.

این شرط و شروط همچنین به جنگ قدرت بین رهبران رژیم دامن میزند و اختلافات داخلی آنان را غیر قابل حل می سازد وگرنه هیچکدام از اینان نه از نظر شرعی به اصل انتخاب و رأی مردم اعتقاد دارند و نه تا کنون پس از چهل و چند سال حرفی علیه مبانی اساسی این رژیم بیان کرده، یا قولی در مورد آزادی های اساسی مردم به زبان آورده است.

به بیان بهتر، از زاویه مبانی اساسی رژیم اسلامی، همۀ رهبران و جناح‌ ها بی توجه به نام و عنوانشان مثل همند، همفکر اند و در واقع، نه فرقی با هم و نه دلیلی برای دعوا و اختلاف دارند.

حالا با این شرط و شروطی که اربابان بازار جهانی پیش کشیده اند رژیم جمهوری اسلامی دیگر قادر به از سرگیری سرکوبگری های گذشته اش نیست.

نمی تواند مخالفان خود را به یکباره ترور کند یا یکبار دیگر با اعدام هزاران زندانی به تسویه زندان های سیاسی دست بزند دیگر پروانه شکار رژیم برای یک چنین کشتارهای دسته جمعی لغو شده است. این البته نه به معنی قطع سرکوبگری، تجاوزات و بی قانونی ها بلکه محدود شدن توان رژیم برای سرکوبگری مخالفانش است.

یعنی رژیم تهدید میکند میترساند به کشت و کشتار گذشته خود ارجاع می دهد، فتوای کشتار صادر میکند و حتی جمعی را هم با شکنجه و بی قانونی سر به نیست کند، اما دیگر بیشتر از این نمی تواند این حداکثر و حشیگری اش است، یا به بیان دیگر، دیگر از عهده بیش از این ها بر نمی آید.

۲.فرصتی دوباره برای اعتراض و نافرمانی

بدیهی است که در این شرایط جدید،ابراز ،مخالفت طلب آزادی و دموکراسی و خواست حکومت لائیک در ایران بسیار آسان تر و ممکن تر از سابق است. ابراز نافرمانی و قهر مدنی آسان تر است.

سازماندهی نافرمانی جمعی کمتر قابل ردیابی و تعقیب است چهاردیواری های خصوصی و مراودات بین خویشاوندان و دوستان بیشتر امن است.

این است که دیگر رابطه متقابل بین مبارزه و اعتراضات مردم با دیکتاتوری رژیم تغییر یافته است. قبلاً اگر اعتراض بیشتر با سرکوبی بیشتر جواب داده میشد حالا بر عکس، هر چه سکوت و ترس ناشی از خفقان اولیه بیشتر ادامه بیابد دیکتاتوری نهادی شده هم به همان صورت ادامه خواهد یافت.

ترس یه گزینه‌ س ولی‌ من دندون نشون میدم به قصدِ جوییدن!

بدین معنی اگر مردم بتوانند خود را از ترس و ارعاب گذشته رهانیده و به اعتراضات نرم و بدون خشونت جمعی ادامه دهند رژیم قدم دیگری جز تهدید ندارد تا بردارد. اجازه کشتار و سرکوبگری دوران اولیه خود را در دست ندارد تا هر چه خواست بکند یا بتواند بکند در نتیجه، هر چه اعتراض و اعتراض کننده فراوان تر و جمعیت بیشتری به نافرمانی و قهر مدنی بپیوندند، همان اندازه، ناتوانی رژیم برای اجرای شیوه‌های سرکویی قرون وسطایی اش آشکارتر شده و شرایط برای هر چه بیشتر عقب راندن رژیم از جایگاه استبدادی اش آسان تر خواهد شد.


این چگونگی را میتوان در برخورد فعلی رژیم با اعتراضات و انتقادات مردم در کوچه و بازار و وسایل نقليه شهری دید آنان دیگر به اینجا رسیده اند که این اعتراضات و انتقادات مردم را زیر سیلی رد بکنند، چرا که نه اجازه برخورد با میلیونها آدم معترض را دارند و نه می توانند این همه آدم را تحت تعقیب قرار داده دستگیر و مجازات .بکنند.

این است که اگر مردم بخواهند و رهبری شوند میتوانند این حوزه آزادی و اعتراض خود را گام به گام گسترش داده و رژیم را مجبور و محکوم به عقب نشینی کنند...

شرایط محیاست ، دیگر آبان تکرار نخواهد شد کافی ست یکبار دیگر جنبشی به گستردگی آبان شکل بگیرد ، رژیم فرو خواهد ریخت!


پایانِ مطالب نافرمانی مدنی- راه برون رفت

#اشو


کمپین هزار تا چشم داره مثل طاووس
هتل وطن پرستاست آگاهیش
اشو
کمپین سر بلنده مثل سَرو!

اونی نبودم که حرف حالیم شه
رد می‌شم از روت با یه کامیون محتوا
سیاست جنده ست منم که هوس باز ...



@C_B_SHAHZADEH
🔹 اشکال مبارزه ما- ده نکته مهم و اساسی


یک: مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی و نیل به آزادی و دموکراسی مبارزه ای طولانی است.

دو: این مبارزه، شیوه ها و تاکتیک های مناسب زمان و موقع خود را طلب می کند. این شیوه ها از نافرمانی مدنی شروع ،تا به تظاهرات ضد رژیم و قیام ها و انقلابات براندازی طیف وسیعی را تشکیل می دهند.

سه: امتناع زنان بر آمده از طبقه متوسط مدرن از به تن کردن لباس اسلامی و جنبش زن زندگی آزادی نمونه روشن آب در آسیاب جمهوری اسلامی ریختن است.

چهار: در صورت وجود سازماندهی و رهبری همه اشیوه‌های خودجوش که در سری مقالات قبلی به طور مختصر توضیح داده شد به طور بالقوه ظرفیت ارتقا به فاز بالاتری را دارند نافرمانی مدنی میتواند به صورت قهر مدنی به حوزه های مختلف زندگی گسترش یابند و قیام های لحظه ای میتوانند به قیام ها و حتی انقلاب برنامه ریزی شده مردمی تبدیل شوند بدون سازماندهی و رهبری ،اما نه فقط هیچ کدام از این شیوه ها هیچ تضمین یبرای رشد و توسعه ندارند بلکه حتی با خطر کنترل و سوء استفاده رژیم دیکتاتوری رو به رویند.

پنج: در شرایط معمولی رژیم جمهوری اسلامی با حمایت اربابان جهانی خود قادر به کنترل مبارزات اعتراضی و سرنگونی طلبی است اما ادامه این قفل و بندها همیشه ممکن نیست. این است که از هر مدتی این قفل و بندها از کار می افتند و در یک لحظه تاریخی ولو گذرا، مردم فرصت اظهار نظر و حضور در صحنه سیاسی را پیدا می کنند. در این مواقع فرصت های مهمی برای بیان خواست سرنگونی رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی به وجود می آیند.

شش: تا کنون از زمان بر سر کار آمدن خمینی و رژیمش بارها این فرصت های تاریخی برای این آزمون بزرگ مردم ایران پیش آمده اما همه این فرصت ها بدون استفاده مردم ایران و طبقه متوسط شهرنشین رها شده و اکثراً به نفع رژیم مورد استفاده قرار گرفته اند. این عدم موفقیت نه فقط از حمایت توده های معتاد به تریاک دین سیاسی، بلکه همچنین از جانبداری و صف بندی اشتباهی مردم بر آمده از طبقه متوسط سرنگونی طلب ناشی شده است.

هفت: دخالت ها و جانبداری های دوگانه مردم ایران از آن جمله مردم برخاسته از طبقه متوسط مدرن تا به جایی رسیده که بسیاری در داخل و خارج کشور روزی خواهان رهایی از دست رژیم اند و برای این هدف جان فدا می کنند ولی روز دیگر با رژیم آشتی اند و به آسانی به دام بازی های دو خردادی" جناح بندی های "سبز" و "سفید" و "سیاه" و جنبش زن زندگی آزادی می افتند. اینان در همان حال، اکثراً مردم درس خوانده و شهرنشین اند.

لطفا بخوانید👇

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170371

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170372


هشت: فقدان سازماندهی و رهبری علل اساسی همۀ این دو گانگی ها و عدم موفقیت هاست. اگر تا کنون همه فرصت های دخالت مردم بدون استفاده رها شده یا مبارزه با رژیم مقطعی و لحظه ای بوده و تداوم نیافته همه ناشی از آنند که جنبش سرنگونی طلب آزادیخواه ایران "بدون سر و سازماندهی" بوده است.


نه: با این برآورد مردم برخاسته از طبقه متوسط مدرن در سال های آتی نیز به علل مختلف در برابر دوراهی انتخاب ماندگاری یا سقوط رژیم جمهوری اسلامی قرار خواهند گرفت. در این شرایط فقدان سازماندهی و رهبری این خطر همیشه وجود دارد که مردم برخاسته از طبقه متوسط مدرن باز هم به تور بازی های رژیم و رژیمیان بیافتند و با جانبداری از این یا آن جناح رژیم جمهوری اسلامی به ماندگاری رژیم یاری رسانند.

ده: این است که عاجل ترین کار جنبش سرنگونی طلب آزادی خواه بیدار کردن و سازمان دادن مردم بر خاسته از طبقه متوسط مدرن آرزومند بر افتادن رژیم جمهوری اسلامی است.


#اشو

بچه‌ یِ آتیشیم من نمیکنم توبه
برق قلممو دیدی، فکر کردی صبحه
نکته میگم دود بلند میشه از کله دماوند
کمیپین هزار تا چشم داره مثل طاووس
هتل وطن پرستاست آگاهی
اشو
کمپین سر بلنده مثل سَرو



◽️به ما بپیوندید؛https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
🔹جاسوسی- فاحشه گری- جادوگری!


برانداز نمایی یا همان جاسوسی یکی از سه پیشه ای است که از ابتدا و در آغاز تجربه بشری در کره زمین پدید آمد اول جاسوسی دوم فاحشه گری و سوم جادوگری درباره اینکه کدام یک از این سه حرفه بدنام تر از دیگری است دیدگاه های متفاوتی ارائه شده است!

ایشونو نمیشناسم! ولی نقش مهم برانداز نماها را درک میکنم پس از فحشا، جاسوسی و جادوگری دومین شغل قدیمی و سابقه دار جهان است و نمیدانم چرا این دو حرفه قدیمی ترین حرفه‌ های جهانند.

می‌بینید چه توییت کصشعری زده!؟ 👇

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170730


امثال این افراد علیرغم تمام کلی گوییشان و طفره ای که در باب بیان جایگاه حقیقی شاهزاده میروند کما اینکه همیشه طفره میروند یک نکته را به وضوح روشن میکند و آن اینکه این برانداز نماها بر خلاف ادعای صریح شخص خودشان به دنبال تداوم رژیم جمهوری اسلامی هستند چرا که زدن بزرگترین حریف در وزن جمهوری اسلامی بازی در زمین جمهوری اسلامی است و تمام!


چرا هر برانداز نمایی در شروع فعالیت خود دوتا جفتک میندازن به پهلوی و پادشاهی خواهان( بزرگ ترین حریف وزن جمهوری اسلامی)، پاسخ روشنه نردبون میخوان ، میخوان دیده شوند تا موثر تر بتوانند به فعالیت مخرب خود در جریان سرنگونی رژیم اسلامی ادامه دهند !


  به عبارتی این برانداز نماها همان ادعای همه موافقان کلیت رژیم را تکرار میکند که شاهزاده رضا پهلوی پول دریافت میکند که شاهزاده رضا پهلوی با جمهوری اسلامی همکاری دارد ، منتها دلیل محکمی در خصوص ادعاهای خود ندارند فقط طفره میروند و یاوه میگویند !


در این باره ترجیح میدهم چیز زیادی نگویم که نادرستی اش چون روز روشن است خشت اول این افراد از همان ابتدای کار کج نهاده شد چرا که جوهر فکری شان فاسد و خراب است.

این توییت هم چیزی نبود مگر ابزاری برای موجه جلوه دادن دروغ هایی که تا به امروز امتداد یافته؛ کماکان به همان ترتیب توسط برانداز نماها ابزار موجه جلوه دادن دروغ های دیگر قرار می گیرد.



شاهد این مدعا ادعای دیگر ایشان در باب پادشاهی خواهان و رضا پهلوی آخرین سنگر جمهوری اسلامی هستند که به فرموده ایشان شاهزاده رضا پهلوی و سپاه پاسداران سالیان سال باهم همکاری دارند ، کسی مجبورتون کرده کیلو کیلو چرت و پرت به خورد ملت بدین؟ شایدم شخص نه پول مجبورتون کرده!

غمتو نبینم قناری
چیه بی قراری ؟
دنبال بهاری تو تقویم جلالی؟

شریک دلی؟ نه تو هم دردی
سواری یا میدی سواری؟


قبلا گفته بودم ما رفاقتی میجنگیم نه برای زندگی شما خائنا واستادین نوک قله مادرجندگی !

برانداز نماهایی که بارها ثابت کردند علیرغم نزدیک نشان دادن  خود به مردم، تنها و تنها به دنبال کسب قدرت براي خود هستند و زمانش که برسد سر مردم را به تاق میکوبند، کما اینکه تا به امروز نیز بارها چنین کرده اند! در جنبش زن، زندگی، آزادی دیدیدم!


جمهوري اسلامی در طول سالیان دراز دست پرورده های خود را به عنوان مخالف نظام یا در داخل نگه داشته یا به خارج از کشور صادر کرده و بعد از اینکه حسابی بازارشان را گرم کرده، آنها را سر بزنگاه در راه جلوگیري از سقوط نظام از یک طرف بسیج کرده است.

آخرالزمان که می گویند همین است.


آنچه اشو بی مخ یا همان شعبون بی مخی که گفتی، در راستای مردم سالاری و منافع ملی ایران، مدام با نگرانی بر آن اصرار می ورزم ریشه در حقیقت دارد.


اما شما که چنین ادعاها و یاوه هایی میگویید ، فکت و مدرک محکمی دارید برای اثبات حقیقت این توییت کصشعری که زدید؟


یکی از عادت های بدم اینه که رکُم؛ آره اگر قرار باشه شاهزاده رضا پهلوی شاه نشود ، همان بهتر که جمهوری اسلامی بماند تا اینکه دیکتاتوری دیگری جایگزین دیکتاتوری جمهوری اسلامی شود ! 

قبلا گفته بودم ؛ اینا میخوان باتلاق جمهوری اسلامی رو با لجن بشورن!


#اشو

شما کبریت نم‌ گرفته‌اید و پادشاهی خواهان کوه نور
می‌خوان قدرتو از ما بگیرن با چارتا توییت کشکی
ردتون می‌کنم مثل دونه‌های تسبیح
سراغتون میام به نوبت ....
ببین اصلاً فرقی نداره خائن کی باشه
تا من هستم پیش ما جاتون نیست
اشو اومده که نابود شید....


◽️به ما بپیوندید:https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
🔹نصیحت پیرمرد آفریقایی؛ یه دونه کفش دوختی برامون، صد تا پاپوش، یاوه گویی سرابه !


یاوه هایشان را با مهربانی به شما تحویل میدهند؛ مثل این که می گویند بهشت زیر پای مادران است تا زنان را در خانه نگاه دارند حجاب را بر آنها تحمیل کنند و آنها را از لحاظ حقوقی نیم انسان به حساب بیاورند.

کدام تحقیق علمی یا مشاهده نشان میدهد که شاهدخت نور نمیتواند ولیعهد باشد  ؟


یاوه هایشان را در قالب خواب و رویا به شما عرضه میکنند تا حرف آنها را باور کنید؛ افراد راهی برای سنجش خواب ندارند و حتی اگر خواب دیده خواب اش را درست گزارش کند او تنها دارد تخیلاتش را می گوید برای آن که خواب با واقعیت مساوی انگاشته شود. میگه فردا ممکنه شاهدخت نور با یه بیگانه ازدواج کنه !  تخیلاتش رو در قالب تحلیل به خورد مخاطبینشان میدهند!

یاوه هایی که آینده گویی میکنند؛ مثل وعده محو شدن اسرائیل در ۲۵ سال آینده توسط خامنه ای یا محو شدن دولت سعودی تا سال ۲۰۳۰ توسط رحیم صفوی.

این پیشگویی ها در طول تاریخ کار شیادان برای جلب توجه بوده؛ اما وقتی افرادی در قالب برانداز  این گونه پیشگویی می کنند، بدین معناست که دارند برای تحقق پیشگویی خود کار می کنند ولی نهایتا دستشون برسه به دل حباب!

از یه طرف میگن اصلا آلترناتیو وجود نداره ، از یه طرف دیگه نوشته های قبلی خودشون میکُشن و آینده گویی میکنن که آره آلترناتیو جمهوری اسلامی پیش از جمهوری اسلامی سقوط میکنه !

مطالبشون هم عین هون خودشونه ها
اصلاً مشخص نیس مبارزه، مبارز نیست
سه چهارمه ، چهار چهارمه یا چی!


دقیقا بر چه اساس و استدلالی به این پیشگویی  رسیدین؟


فرار از پاسخ گویی هم میکنند : این افراد وقتی  مورد پرسش مردم قرار می گیرد؛ همه اقدامات تخریبی خود را با این جمله که؛ غیر از قانون اساسی مشروطه سلطنتی ایران ، هرچیز و هرکس برای من فاقد مشروعیت و اهمیت سیاسی است، توجیه می کنند.

متوجه نیستند این قانون اساسی مشروطه، برای صد و اندی سال پیش است و همانطور که بارها برخی از موارد این قانون تغییر کرد نیازه که در صورت بازگشت سیستم بازگشت پادشاهی به ایران برخی موارد این قانون مجدد تغییر کنه !


کجای زمانی؟
ثانیه‌ها شهروند ساعتن
بگو نجاتت میدن اهالیش قاعدتا


از تعصب سخن میگن و همه رو متهم به متعصب و بی سواد بودن میکنند اما تعصب خودشون اجازه نمیده واقعیت رو ببینن و بدرستی تحلیل کنن؛ البته تحلیل که چه عرض کنم ، خواب و رویا هاشون ، پیشگویی هاشون، تخریب شخصیتی هاشون، ناسزا گویی هاشون رو ، در قالب تحلیل ارائه میدن!


برچسبهای غیر اخلاقی میزنند !
برای بی اعتبار کردن خاندان پهلوی به آنها اتهامات مسخره میزنن که بانو یاسمین پهلوی پدرش یهودیه ! و شاهزاده برای اینکه توسط یهودی ها تحت فشار بوده با بانو یاسمین ازدواج کرده! استدلالش چیه ؟ چون پدر بانو یاسمین چهره ای شبیه یهودی ها داره !


به سراغ همین موضوعات به اشکالی دیگر، مثل خیانت به همسر ، همون روندی که جمهوری اسلامی در پیش گرفت رو بدون دنده عقب پیش میگیرن و  عکس های بانو یاسمین پهلوی رو که دوست خودش رو بغل کرده را منتشر میکنند و ناسزا میگن! 

از طرفی دیگر میگویند شاهزاده به فارسی نمیتونه درست سخن بگه و هزار جور ایراد بنی اسرائیلی دیگر و در نهایت ایشون باید استفا بده !!! مسخره ست توهمه این افراد !

این افراد احساساتی شده اند و کودکانه دست به این کار میزنند.

برخی هم با استعمال مواد مخدر صنعتی این قبیل اعمال را مرتکب می شوند و گروهی هم به صورت سازماندهی شده یا خودشان سازماندهی میکنند یا تحت سازماندهی دیگر، این کارها را میکنند!

واسه بدخوای خاندان پهلوی میکشن سوت و هورا
شاهدشون آیینه‌ اس و قسمشون دُم روباه


زنان اگر بخواهند میتوانند در این پیکار خونین نقش با ارزش خویش را ایفا نمایند، همینطور که این پیکار بدون شرکت آنها پیروز نخواهد شد!

انقد زن ستیز نباشید! انقد متوهم نباشید! پیشگویی های خود را ، خواب و رویاهای خودرا برا خود نگه دارید زیرا که؛ با این روند مسخره ای که در پیش گرفتین نه تنها آلترناتیو جمهوری اسلامی سقوط نمیکنه بلکه توو گذر زمون حل میشین!



بالاخره تابلو میشه که کی بوده تو زرد!

جون‌ عزیز نگران نباش اگه کشتمت
آخه قلم
اشو دوباره میده به لاشه جون

تو سینه‌ شون ندارن رازای طلایی !

#اشو

رک؛ هرکس در شرایط فعلی خاندان پهلوی رو تخریب کنه با برچسب های ناشایست ، توهم و خواب و رویا ، در زمین جمهوری اسلامی بازی میکنه !


تو زمین جمهوری اسلامی بازی نکنید زیرا شدین مسافر مسیری تو سراب به خودتون بیاین قبل اینکه فرو بریزین مثل ارگ بم کرمان!


من مثل خامنه ایم، کمپینی ها تاج سرمن و بقیه دشمن!

کمپین سر بلنده مثل سَرو

@C_B_SHAHZADEH
🔹نرگس محمدی؛ دیگه تابلو شده به سپاه وصلی


نرگس محمدی این روزها فعاليت‌های عمومیِ خود را به دور از عنوانِ مبارز نما و تحت عنوانِ فعالِ مستقل و در پسِ مدعیاتی همچون دفاع از حقوق بشر، نه به مجازات اعدام حقوق مساوي براي کار و... پی میگیرند، که گرچه مدعیاتی عملا سیاسی هستند ولی مشخصا ظاهرِ سیاسیِ کمرنگتری دارند.

فعالیت های رنگارنگ و کارناوال های زن زندگی آزادی در داخل و برخی فعاليت‌های یواشکی در خارج از کشور نمونه‌های مشهورِ همین شیوه اخیر هستند.

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/170851?single


براي مثال، در جریانِ نرگس محمدی سنبه برانداز نماهای حکومتی در میان مردم آنقدر پرزور بود که با وجودي که چندین سال قبلش رژیم مردم را به شدت سرکوب کرده بود و در نتیجه باید باعث قهرِ آنها میشد، برانداز نماهای حکومتی باز هم توانستند در لحظه آخر عده‌ای نسبتا قابل توجه– اگر نه زیاد – را به پای منبر خود بکشانند تا بلکه براي خود امتیازی دست و پا کنند، که نتوانستند اما در خریدنِ مشروعیت براي کلیت رژیم نسبتا موفق عمل کردند.


اما چنین تناقضی از کجا نشات میگیرد؟

و چگونه است که نرگس محمدی حکومتی، در عینِ بی‌اعتباری ِ اخلاقی، باز هم میتوانند در میانِ مردم نا آگاه موجد حرکت سیاسی باشند؟

به نظر اشو، اصلی ترین دلیلِ نفوذ آنها در بینِ مردم توانایی شان در مهندسیِ افکارِ عمومی است.

نرگس محمدی حکومتی معمولا در گفتمان سازی – سواي ارزشِ محتواییِ آن – رواجِ آن در بین مردم نا آگاه موفق عمل میکند.

به عبارتی، آنها اصول مهندسی افکار عمومی را
خوب بلدند و آن را به نحو احسن به کار میبندند.

ما پادشاهی خواهان بیشمار که تو کتمون نمیره اما مردم ناآگاه در دام این سلیطه می افتند!

تولید انبوه همزمانِ ایده – بعضا ایده های پیش پا افتادهو انتشار و تکرارِ آن از طریقِ انواع و اقسامِ رسانه های صوتی، تصویری و نوشتاري شیوه ای است که نرگس محمدی حکومتی براي تاثیر گذاشتن نه فقط بر مردم که بر نخبگان – حتی نخبگانِ مخالف رژیم– از آن بهره میبرد.

بدین ترتیب اولویت هاي نرگس محمدی از زمانِ ظهورش تا به امروز به تدریج استحاله یافته است.

در جایی که در ابتدا اولویت ش توسعه سیاسی و تقویت جامعه مدنی – گیریم به قصد فروپاشی نظام – بود، بعدا اولویتشان به گرفتنِ امتیازهای ناچیز براي خودشان در عینِ تلاشِ سفت و سخت براي حفظ نظام تقلیل یافت، امري که میانِ آنها و دموکراسی‌خواهان شکاف عمیقی انداخت و در نهایت صفت تحقیرآمیزِ حکومتی را برایشان به ارمغان آورد.

در جایی که امروز بیشتر به فکر منافع خودشان هستند تا دموکراسی و توسعه سیاسی براي ایران، اما مدام پاي ادعاهاي سوختۀ قبلی و متناقض با هدفشان را وسط میکشند و با مهندسیِ افکار عمومی بر مبناي آن ادعاها ملت را سرِ کار میگذارند و به بیراهه میکشانند.


اینکه میتواند چنین گسترده گفتمان سازی کند به هوای پشتوانه سیاسی/اقتصاديشان در ایران است که باعث شده از یک طرف به راحتی خودشان را در رسانه‌های فارسی زبانِ خارج از کشور جا کنند و از طرف دیگر در رسانه‌های خارجی مقاله منتشر کنند و برنامه بگذارند و حمایت بین‌المللی جلب کنند.

قابل ذکر است که بدون حمایت‌های بیدریغ بیبی
سی فارسی – صدای آمریکا و ایران اینترنشنال نرگس محمدی حکومتی بردی بسیار کمتر از حال حاضر میداشت.


با این وجود، بدونِ آن تواناییِ خاص در مهندسی افکارِ عمومی، انبوهیِ رسانه ها هم نمیتوانست کاري از پیش ببرد.

به نظر اشو، نرگس محمدی حکومتی این توانایی را از «مرکز تحقیقات استراتژیک جمهوری اسلامی» به ارث برده!

بنابراین، اگر قرار بر عبور از جمهوري اسلامی است، باید میراث راهبرديِ مرکز تحقیقات استراتژیک برای برانداز نماهای حکومتی را به خوبی شناخت و براي خنثی کردنِ اثرش اندیشید.

همین شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا شعار ابتداییِ ما پادشاهی خواهان بود که باعث شد بسیاري از مردم و روشنفکران به جریان گذر از رژیم جمهوری اسلامی گرایش پیدا کنند!

و اما پس از گذشت چندین سال متفکرانه و هدفمندانه ، شعار رو تکرار میکنه ؛ احمق ، حکومتی - مردم ما دیگر از دو جناح رژیم گذر کردند ، یخو بزار اونجایی که میسوزه !

شعار واقعی ملت جاوید شاه ست!
چه در داخل ایران ، چه در خارج از کشور، کافیه چشم هارو باز کرد! ما از شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا عبور کردیم!

#مرگ_بر_سه_فاسد_ملا_چپی_مجاهد

#جاوید_شاه


سیاست جای تجارت نی
دیگه تابلو شده به سپاه وصلین
نرگس محمدی خونریزی می‌کنه و وصله به سرِ قلمم تیغ!

سراغتون میام به نوبت ، گلوتونو میگیره
اشو مثل سگ سرابی حتی اگه داشته باشم سه تا پوزه بند ! با قلمم جوری بازتون میکنم که عمیق تره از برش کارد!

#اشو


@C_B_SHAHZADEH
🔹گل یا پوچه یالا دموکراسی رو از مشتم درار-  بخش نخست؛ ظاهر فریبنده دموکراسی



در دریاي متلاطم سیاست ایران که پس از انقلاب مشروطه همیشه دستخوش بادهای مخالفی بوده که سفینه مردم سالاري را بارها از راه راست منحرف کرده، یک باد مخالف  هم آن مغلطه ای است که این روزها برانداز نماهای حکومتی و ابواب جمعی شان در داخل و  در خارج از کشور مدام کار میکنند؛ و میگویند تا در ایران فرهنگ دموکراسی برقرار  نشود، تغییر حکومت هیچ تفاوتی در وضعیت مملکت ایجاد نمیکند.

در این نوشته تلاش خواهم کرد نشان دهم که چرا این ادعا، علیرغم ظاهر فریبنده اش، نه تنها از اساس باطل است، که در تضاد بنیادی با آنچه خود برانداز نماها و اصلاح طلبان به آن معتقدند نیز قرار میگیرد، و بنابراین هیچ امکانی براي عملی شدن ندارد.

همچون بسیاري مفاهیم دیگر که برانداز نماهای حکومتی در طی دهه های اخیر، بسته به منفعتی که از آن برایشان حاصل بوده، به شیوه اي کژ و کوژ به کار گرفته اند و یا به تمامی قلب کرده اند – چنانکه در نهاد با خود نیز چنین کرده اند- دموکراسی و  عوامل بنیادی آن هم توسط این طایفه عمدتا از معنی تهی شده است.


حقیقت این است که وجود فرهنگ دموکراسی، گرچه عاملی بسیار مهم در برقراری دموکراسی در یک کشور است، اما تنها یکی از عوامل برقراري دموکراسی است.

عامل مهم دیگر در برقراري دموکراسی – و شاید مهمترین عامل، حکومت دموکراتیک است، که تا موجود نباشد، تلاش براي پیشبرد فرهنگ دموکراسی عمدتا حکم آب در هاون کوبیدن را پیدا میکند؛ یعنی دقیقا همان کاري که برانداز نماهای حکومتی در دهه های اخیر به آن مشغول بوده اند.


چه بر اساس منطق و چه بر اساس عمل، در جامعه هایی که حکومت حاکم بر آن خود نه تنها بالذات عین استبداد است که در ساختار و ساز و کارش نیز بازتولیدکننده استبداد است، فرهنگ دموکراسی بعید است که پا بگیرد.

اگر نخواهیم در تاریخ زیاد به عقب بازگردیم و پاي دنیاي باستان را به میان بکشیم، در روزگار معاصر، میتوانیم بگوییم که جوهر هر حکومتی، مجموعه قوانینِ تعیین کننده ساز و کارهاي آن، یا به طور شفاف تر، قانون اساسی آن است.


اَعراض آن نیز مجموعه تفسیرها و رفتارهایی است که بر آن قانون اساسی محمول است.

اینک، اصول استبدادی بلاتغییرِ نظام جمهوري  اسلامی در قانون اساسی آن – که جوهر یا ذات آن باشد – آمده است.

این اصول لزوما همپایه نیستندچنانکه در قانون اساسی همه کشورهاي دیگر نیز چنین است؛ و برخی  اصول بر اصول دیگر برتري دارند و به اصطلاح شمول کلی تری دارند؛ و از قضا همان اصول استبداديِ جهانشمول هستند که چارچوب اصلی قانون اساسی جمهوري اسلامی را تعیین میکنند؛ و نمود مبرهن آنها هم اجرا مداوم آنها در حیطه جمهوري اسلامی بوده است.


این در حالی است که اصلاح طلبان هم مدعی اند که اشکال از اعراض جمهوري اسلامی است، و نه از جوهر آن؛ و اینکه با اصلاح اعراض جمهوري اسلامی، دموکراسی حاصل میشود. 


اما راست این است که اصلاح‌طلبان و برانداز نماها ، به دلیل اعتقاد بنیاديشان به حکومت اسلامی و پاي بنديشان به قانونِ اساسی جمهوري اسلامی از یک طرف و کسب منفعت های چندگانه از حاکم بودنِ این رژیم در ایران از طرف دیگر، حقیقت را تخطئه می کنند!

برانداز نماها بر اساس منطق و  منفعت و پايبندي هاي خود، نمیتوانند متعرضِ واقعی آن جوهر و خواهان تغییرش باشند.

به عبارت دیگر، فرهنگ دموکراسی که آنها به منظور استقرار دموکراسی مدعی اش هستند، با این شیوه ای که آنها در پیش گرفته‌اند مجال رشد نخواهد یافت؛ و بدین ترتیب این دورِ باطل تا ابد تکرار می شود و نتیجه ای هم برای دموکراسی از آن حاصل نمیشود.

اشو فتیش نویسندگی داره
تو اقیانوسه جوهر خودشو ول داده


#اشو


این بچه گشنه ست ولی هیچوقت نمیزنه از خرج گُلش
نه اه خستم از بس مزخرف شنیدم پس مخزن
پُره پُره
بگید توبه کنه بدخواه
اشو قلدره
میشناسیم نه؟
عین آسپیرینم
دنبال سردردم پس حرف نزن پشتم
احمق من نیازی به دفتر ندارم
وقتی‌ مغزت تخته‌ ست
حتی اگه نر باشی‌ شیرت رو میدوشم...

ببین اشو فیزیکدان نیس
ولی‌ حسابیه، خیالیه؟



@C_B_SHAHZADEH
کمپین بازگشت شاهزاده
🔹گل یا پوچه یالا دموکراسی رو از مشتم درار-  بخش نخست؛ ظاهر فریبنده دموکراسی در دریاي متلاطم سیاست ایران که پس از انقلاب مشروطه همیشه دستخوش بادهای مخالفی بوده که سفینه مردم سالاري را بارها از راه راست منحرف کرده، یک باد مخالف  هم آن مغلطه ای است که این…
🔹گل یا پوچه یالا دموکراسی رو از مشتم درار- بخش دوم ( پایانی)؛جامعه ای که ساخته از ماها جوکر(۲/۱)


براي اینکه این بحث کلیِ انتزاعی روشن‌تر شود، بیایید آن را در مصداقش، یعنی بر اساس مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی، پی بگیریم.

چنانکه پیشتر هم گفتم، برخی اصول و ماده ها در هر قانون اساسی ای بر دیگر اصول رجحان دارند، و چارچوب کلی آن قانون اساسی را تعیین میکنند

براي سهولت بررسی، من این اصول را اصول بنیادی مینامم.

در قانون اساسی جمهوري اسلامی نیز چندین مورد از این اصول بنیادي وجود دارند، که از قضا از بیخ و بن استبدادی هستند.

یکی از این اصول اصل ۲ است که با تبیین حکومت بر اساس مابعدالطبیعه  و در مخالفت عمده با عقلانیت ، در تقابل و تضاد ذاتی با مفاد اعلامیه حقوق بشر که رویکردی انسانی عقلانی به حکومت دارد قرار می گیرد.


با این وجود در اینجا ترجیح میدهم به منظور اجتناب از اطاله کلام به آن اصل نپردازم و یک راست بروم سرِ بنیادی ترین اصل استبدادی قانون اساسی جمهوری اسلامی، یعنی اصل ۱۱۰ که تبیین کننده وظایف و اختیارات رهبری یا همان ولایت مطلقه فقیه است.

مطابق این اصل، حوزه وظایف و اختیارات رهبری اینهاست تعیین سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی نظام، فرمان همه پرسی فرماندهی کل نیروهای مسلح اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروهای مسلح نصب و عزل و قبول استعفای فقهای شورای نگهبان؛ عالی ترین مقام قوه قضاییه؛ رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران؛ رئیس ستاد مشترک؛ فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل حل نیست ،از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام.

امضاء حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم...

عزل رئیس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظایف ،قانونی یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت وی بر اساس اصل هشتاد و نهم عفو یا تخفیف مجازات محکومیت در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رییس قوه قضاییه.

چنانکه مبرهن است اصل وظایف و اختیارات رهبری همچون لویاتانی بر همه اصول دیگر قانون اساسی جمهوری اسلامی سایه انداخته است به طوری که کمتر اصلی در خارج از محدوده استحفاظی آن قرار میگیرد.

از همه موارد صریح مندرج در این اصل که بگذریم، عبارت تعیین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی توسط تنها یک نفر - گرچه ظاهرا در مشورت با مجمعی - که بر اساس اعتقاد مذهبی فقهی به جانشینی آن یک نفر پیغمبر و امام را حاصل ،آمده خود به تنهایی گویای همه چیز است.

و این جوهر جمهوری اسلامی است.

این اصل را به هر شیوه هر منوتیکی هم که بخوانیم و هر گونه هم تاویلش کنیم باز همان است؛ گرچه اصولا تاویل نصِ صریح قانون که هم صراحت بیان دارد و هم هیچ آرایه ای در آن به کار نرفته اصولا بی وجه است و تنها حکم دور سر چرخاندن لقمه را دارد.

بماند که آیت الله محمد یزدی از اعاظم علمی جناح محافظه کار جمهوری اسلامی در حین جلسات بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ همین اصل صریح را هم تاویل کرد و بر اساس آن تاویل هر آنچه که در آن اصل نیامده بود را هم به حیطه اختیارات رهبری درآورد.


حالا برای اینکه حقیقت هرچه بیشتر روشن شود بیایید قانون اساسی ایالات متحده آمریکا را با قانون اساسی جمهوری اسلامی مقایسه ای کنیم تا ببینیم که ادعای اصلاح در چه زمانی میتواند معقول و عملی باشد قانون اساسی آمریکا بر اساس دغدغه های عقلانی و حقوق بشری نوشته شده است؛ اصل بنیادی آن هم در همان مقدمه اش آمده و بعد در تمام بدنه قانون اساسی بر اساس همان اصل عمل شده.

مطابق این مقدمه: ما مردم ایالات متحده به منظور تشکیل اتحادیه‌های جامع تر استقرار عدالت، تأمین آسایش ملی، تضمین دفاع مشترک، ارتقا رفاه عمومی و حفظ برکات آزادی برای خود و آیندگانمان قانون اساسی حاضر را برای ایالات متحده آمریکا وضع و مقرر مینماییم.

این اصل بنیادی و قانون اساسی محمول بر آن که بیش از دو قرن پیش به انشاء درآمده، حداقل بر اساس عقلانیت معاصر و مطابق مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر امروز هم قابل توجیه است؛ حال آنکه قانون اساسی جمهوری اسلامی که تنها حدود چهار دهه قبل به نگارش درآمده - که اصلاح طلبان حکومتی به ادعای خودشان تا پای جان به آن پایبندند.


#اشو

نیست پانتومیم...
باید زنجیر رو پاره کرد و ریسمان جویید
ملتی که چهل سال دویید
تو حیاطی که هیچ جاش نیست آب‌خوری
فقط یه ناظم داره با سیبیل دالتونی
ماهم طواف میکنیم ولی مثل گرگ دور طعمه !
نه فراموشکاریم، نه بخشنده
تک به تک دولتا باس همه خورده‌ حسابا رو پس بدن ، انتقام همه رو میگیرم ....


@C_B_SHAHZADEH
🔹گل یا پوچه یالا دموکراسی رو از مشتم درار- بخش دوم ( پایانی)؛ فرهنگ دموکراسی با سیستمی که جوهرش فاسد است نمیشود (۲/۲)

با این وجود عرصه قانون در آمریکا هم خالی از اشکال نیست.

از جمله اشکال های بزرگی که بعضا گرفته میشود حق مالکیت اسلحه است که در الحاقیه دوم منشور حقوق آمده است.

به خاطر مشکلاتی که وجود چنین حق قانونی برای بسیاری از شهروندان آمریکایی ایجاد کرده از جمله چندین و چند فاجعه تیراندازی در یکی دو سال اخیر که قتل تعداد زیادی از شهروندان آمریکایی ،انجامیده.

این روزها در سپهر سیاسی اجتماعی آمریکا بحث داغی در این باره در جریان است: از یک طرف سرمایه داران ،اسلحه‌سازان و اسلحه دوستان؛ و از طرف دیگر فعالان حقوق بشر و منتقدان سرمایهداري و اسلحه‌سازی.

یک طرف بر این حق قانونی پافشاری میکند و طرف دیگر خواهان الغای آن است.

با این وجود، هیچ کدام از این دو طرف با آن اصل بنیادي فوق الذکر در قانون اساسی مشکلی ندارند و آن را نیکو میدارند.

اینه دموکراسی!


بنابراین میبینیم که حرف از اصلاح زدن در این سیستمی که جوهرش تا حدود زیادی با عقل و انسانیت جور در می آید واقع بینانه و قابل قبول است اگر در چنین سیستمی برخی اعراض نامطلوب را اصلاح کنند.

بسیاری از کارها - گرچه تا کمال مطلوب هنوز راهی دور و دراز میماند - به سامان می شود.

در مقابل در جمهوری اسلامی، چنانکه قبلا دیدیم هرگز چنین نیست آنچه هم که اصلاح طلبان حکومتی ظرفیت‌های دموکراتیک قانون اساسی جمهوری اسلامی مینامند، در حقیقت برخی اعراض کمتر استبدادی یا شبه دموکراتیک آن هستند؛ که حتی آن‌ها هم از آنجا که تحت الشعاع آن جوهر استبدادی قرار میگیرند در نهایت فایده چندانی ندارند بدین ترتیب حقیقت دقیقا برعکس آن چیزی است که اصلاح طلبان حکومتی مدام بر آن اصرار می ورزند این جوهر جمهوری اسلامی است که خراب و استبدادی و ضد حقوق بشر و ضددموکراتیک است و نه لزوما برخی اعراض آن و حتی برخی اعراض سالم هم که دارد به اصطلاح حدوثی هستند و نه ذاتی.

صرف نظر از اصول بنیادی استبدادی که جوهر و ذات جمهوری اسلامی است این نظام چنانکه در ابتدا اشاره کردم حتی در ساز و کارهایش هم استبدادی است؛ به طوری که در کارکردهای اجتماعی فرهنگی‌ اش استبداد را در قالب آموزه های متافیزیکی و ضدعقلانی بازتولید میکند.

جمهوری اسلامی از طریق ابزارهای فراوان و شیوه های مختلف بسیاری همچون صدا و سیما ،مساجد،نماز جمعه ،هیات ها ، تکایا و سیستم آموزشی و فرآیند گزینش دانشگاه ها و ادارات با ترویج مداوم و با شدت-و-حدتِ گفتمان ضددموکراتیک در جامعه، تمامِ گفتمان‌های آلترناتیو را تا مرحله حذف پیش میبرد.

در چنین حالتی، فرهنگ دموکراسی به سختی مجالی براي رشد مییابد؛ و حتی اگر بیابد هم منشاء آن از درون نظام نخواهد بود، بلکه از گفتمان‌های خارج از نظام خواهد بود که از طریق روزنه‌های کوچک و تنگی همچون کتاب، اینترنت و ماهواره به جامعه میرسد.

اصلاح طلبان حکومتی نیز - شاید مگر در همان یکی دو سال اول ریاست جمهوری خاتمی - تا به امروز نتوانسته اند قدمی برای تخفیف گفتمان استبدادی و پیشبرد گفتمان دموکراتیک در ایران بردارند در گذر زمان اوضاع چنان بر خود آنها هم سخت آمد که حتی نظریه قبض و بسط سروش که در اصل برای حفظ دین در حوزه حکومت پرداخته شده بود نیز مورد لعن و نفرین کلیت نظام قرار گرفت.

امروز هم که شماری از آنها با اجازه آقا و با خوشحالی زایدالوصفی در پشت پزشکیان سنگر گرفته اند از ترسشان هیچ دم از دموکراسی و جامعه مدنی نمی زنند.

لذا میبینیم که خانه از پای بست ویران است و خانه ویران را نمیتوان مرمت کرد؛ چرا که تعمیر کردنش حکم آفتابه خرج لحیم را دارد.

بنابراین در حیطه چنین سیستمی، اصلاحات دادن و مدعی این شدن که با گسترش فرهنگ دموکراسی کار درست می شود، بیشتر وعده سر خرمن است تا واقع گرایی و عمل بر اساس منطق و حقیقت تاریخی اگر امروز چنین دروغ بزرگی همچنان در میان بخشی از جامعه خریدار دارد، این نه لزوما به خاطر صحت و نتایج اش است - که نه صحیح است و نه تا به حال نتیجه ای داده است.

بلکه عمدتا به هوای آن هژمونی رسانه ای است که زعیمان آن در ایران دارند؛ و البته از رسانه های بین المللی فراگیری همچون بی بی سی فارسی -ایران اینترنشنال که در راستای منافع امپراطوری فخیمه عمدتا با آنها همگرایی دارد، چنانکه در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر هم دیدیم - نیز به نحو احسن استفاده می کنند.

بدین ترتیب در غیاب گفتمان‌های آلترناتیو و عدم دسترسی تغییر خواهان داخل به گزینه‌های متفاوت گفتمان اصلاحات با ادعای ترویج فرهنگ دموکراسی اش کماکان لنگ لنگان و عصاکشان به ره ترکستان میرود و جامعه بی انتخاب ایران را هم در پی خود می کشاند.


#اشو

بابا اینا معنی دموکراسی رو هم میخوان عوض کنن!
بیچاره شمشیر چاره‌ای جز کشتن نداشت
فرقی‌ نمیکرد مومن و مرتد براش!


@C_B_SHAHZADEH
🔹دو راه ناهمسو و دو جنبش آشتی ناپذیر؛ بگیری راست میشه، میگیریش؟

در طول تمامی این جریانات رژیم اسلامی تظاهر کنندگان مستقلی را که شعارهایی دادند، به شدت وحشیانه تری مجازات میکرد این عمل و اساساً برخورد دشمنانه و آشتی ناپذیر رژیم با هواداران سرنگونی نه تازه نه تعجب آور و نه تعطیل پذیر است.

رژیم نیز آگاه است که سکوت و تبعیت مرحله‌ای مردم آزادی خواه ابدی نیست و این آتش زیر خاکستر، در انتظار جرقه ای برای شعله ور شدن و سوزاندن است.

این در حالی است که جناح های مختلف رژیم، برخوردهای بین خود را چیزی جز دعواهای خانوادگی و داخلی نمی بینند و متوجه اند که همه شان در نهایت سرنوشت مشترکی را تقسیم میکنند. و با پمپاژ اپوزیسیون فیک به جامعه در تلاش برای حفظ رژیم اند.

این البته یک واقعیت است که اگر روزی رژیم اسلامی ساقط شود همه جناح های رژیم ساقط خواهند شد. در آن صورت، نه جناح محافظه کاری باقی خواهد ماند و نه جناح اصلاح طلب طرفدار رژیم و نه اپوزیسیون فیک.

بر این اساس، سرنگونی رژیم برای اپوزسيون فیک طرفدار رژیم سرنگونی و نابودی، ولی برای نیروهای سرنگونی طلب آزادی و دموکراسی به همراه خواهد آورد.

این است که بود یکی از این دو به معنی نبود آن دیگری است.

این سرنوشت دوگانه توضیح می دهد که چرا دو راه سرنگونی و بازی در زمین جمهوری اسلامی یا همان اپوزسيون فیک دو راه متضاد و متعارض اند و چرا تضاد بین هواداران سرنگونی و اپوزسیون فیک طرفدار رژیم در هیچ نقطه ای پایان نمی پذیرد و به هیچ آشتی و همسوئی ولو موقتی هم نمی انجامد.

این نتیجه گیری همچنین نشان میدهد که هر کسی فقط میتواند یکی از این راه های متفاوت و متعارض را برگزیند و هیچ کس هم نمی تواند در جایی در بین این دو متعارض و متضاد بایستد و قدمی در راه سرنگونی و قدمی در حفظ رژیم بردارد.

در واقعیت نیز از همان سال‌های آغازین سرکوبگری رژیم در ایران دو حرکت مغایر همدیگر، یکی برای سرنگونی و دیگری برای نگهداری رژیم اسلامی آغاز شده و جریان یافته است.

حرکت سرنگونی طلب برای رهایی از کلیت رژیم اسلامی کوشیده در حالی که حرکت ملقب به برانداز نما به راه حفظ و بقای رژیم رفته است.

شرکت کنندگان در حرکت سرنگونی طلب جان و مال فدا داده به زندان افتاده شکنجه شده و به راه فرار و تبعید رفته اند، ولی برانداز نماهای طرفدار رژیم، افکار عمومی را اداره کرده، در سرکوبی مردم شرکت کرده و مسئولیت های سنگین جنایات رژیم را به گردن نگرفته اند.

ماهم خریم مثلا!


از این رو در طول این مدت، این دو حرکت متضاد به صورت دو جنبش در سویی جنبش سرنگونی طلب رژیم برای رها کردن مردم از سيطره رژیم جمهوری اسلامی و در سوی دیگر، جنبش برانداز نماهای طرفدار رژیم برای حفظ بنیادهای رژیم اسلامی شکل گرفته اند.

بر این اساس یک: در ایران نه یک حرکت و جنبش مردم ایران بلکه دو حرکت و جنبش، یکی خواهان سقوط و دیگری خواهان نگهداری رژیم جمهوری اسلامی وجود دارد.

دو: این دو جنبش به طور نهادی ناهمسویند و هیچ وجه و نقطه مشترکی ندارند، یا نمی توانند داشته باشند. نه کسی میتواند آنها را آشتی دهد و نه حرکات و دعواهای قدرت درون رژیم را به عنوان جنبش رهانی طلب مردم ایران به خورد دیگران بدهد و نه کسی می تواند همزمان از هر دو جنبش متضاد و متخاصم حمایت کرده هر دو را مردمی و آزادی بخش بنامد.

انقد حالم خوبه که فکر میکنم خون همه‌ تون شراب آب انگوره! میگیری؟


رُک: فقد و فقد جاوید شاه ، فقد و فقد پادشاهی - انتخاب با خودتونه ، که این بازی رو ببرین یا واگذار کنید ! از اشو گفتن ....


می‌خوان حکومت راه بندازن با تاجِ ما
تابوت هم‌ دیگه رو پله میکنن خائنا
توو گذر زمون حل میشن این عوضیا

رونقی بگیر راست میشه
آخوندی بگیر راست میشه
بنیادی بگیر راست میشه
رشنو بگیر راست میشه
مسیح بگیر راست میشه
جوانمردی بگیر راست میشه
د حرفمو میگم دو شاخست عین ذوالفقار
ولی تو بگیرش راست میشه!


#اشو
@C_B_SHAHZADEH