Forwarded from #ایران_پاد
⭕️ایدئولوژی اجباری
ایشان مدعی هستند که به دین اجباری ، حجاب اجباری و حکومت اجباری باید نه گفت
درواقع ادعایی دموکراتیک
قبل از همه باید یک تعریفی از این سه گزینه ارائه دهیم:
▪️دین اجباری به وضعیتی گفته میشود که در آن افراد مجبور به پیروی از یک مذهب یا دین خاص میشوند یا به آن دین ملزم هستند، حتی اگر خودشان به طور شخصی تمایلی به پیروی از آن دین نداشته باشند.
در جوامعی که دین اجباری برقرار است، معمولا قوانینی تصویب میشود که پیروی از یک دین خاص را نه تنها به عنوان یک دستور اجتماعی بلکه به عنوان یک الزام قانونی برای تمامی شهروندان میسازد.
▪️حاکمیت اجباری مفهومی است که به نوعی از حکومت یا نظم اجتماعی اشاره دارد که در آن افراد مجبور به پیروی از قوانین و دستورات مقامات حکومتی هستند، حتی اگر با این قوانین یا تصمیمات موافق نباشند. این نوع حاکمیت معمولا بر پایه زور و فشار اعمال میشود و ممکن است در جوامعی با رژیمهای دیکتاتوری یا استبدادی دیده شود که در آن آزادیهای فردی و حقوق بشر محدود شدهاند.
▪️حجاب اجباری به سیاست یا قانونی گفته میشود که در آن زنان مجبور به پوشیدن حجاب یا پوشش خاصی در فضاهای عمومی میشوند. این نوع قانون معمولا در کشورهایی که دارای قوانین مذهبی یا فرهنگی خاصی هستند، اجرا میشود.
🔻با دقت به ایدئولوژی و تاریخچه مبارزاتی سازمان کاملا اجبار این سه گانه مشهود است.
سازمان مجاهدین خلق ایران یک گروه سیاسی- مذهبی است که در سال ۱۳۴۴ در ایران تاسیس شد. این گروه در ابتدا با هدف مبارزه با رژیم شاهنشاهی و در راستای ایدئولوژی اسلامی و چپگرایانه فعالیت میکرد، اما در طول زمان مسیر و ایدئولوژی خود را تغییر داد. این تغییرات، به ویژه در زمینه ایدئولوژی، باعث تحول و ایجاد یک رویکرد خاص شد که در برخی موارد به #ایدئولوژی_اجباری تعبیرمیشود.
سازمان مجاهدین در طول تاریخ خود به طور مداوم ایدئولوژی خود را تغییر داده است. ابتدا این گروه تحت تاثیر ایدئولوژی اسلامی و چپگرایانه، ترکیبی از مارکسیسم و اسلام را دنبال میکرد. اما پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، این گروه با مشکلاتی در رابطه با رژیم جمهوری اسلامی روبهرو شد و تصمیم به تغییر جهت گرفت.
در دهه ۱۳۶۰، این گروه پس از اختلافات داخلی ، به طور کامل از ایدئولوژی اسلامی فاصله گرفت و به ایدئولوژی جدیدی به نام "ایدئولوژی مریم مجاهد" (ایدئولوژی مسعود رجوی و مریم رجوی) روی آورد.
این ایدئولوژی ترکیبی از اسلام و مفاهیم جدید سیاسی بود و تاکید زیادی بر "مبارزه طبقاتی" و "آزادی مردم" داشت.
این تغییر ایدئولوژی از سوی بسیاری از اعضای سازمان به عنوان نوعی "ایدئولوژی اجباری" تلقی شده است. زیرا:
🔻 اعضای سازمان مجاهدین خلق به شدت ملزم به پذیرش خط فکری خاصی هستند که توسط رهبران گروه تعیین میشود. این به گونهای است که هیچ نوع مخالفت یا تفاوت نظر با اصول تعیین شده قابل پذیرش نیست.
🔻سازمان مجاهدین در طول سالها، به خصوص در دوران رهبری مسعود رجوی، ساختاری مشابه به یک فرقه پیدا کرد. بسیاری از اعضای این سازمان مجبور به پذیرش ایدئولوژی شخصی رهبران آن شدند، و حتی برخی از آنها که تمایل به ترک سازمان داشتند، به دلایل ایدئولوژیک یا عملی مجبور به باقیماندن بودند.
در این ایدئولوژی، انحراف از خط سیاسی و ایدئولوژیک ممنوع است و هر فردی که در این مسیر حرکت نکند، تحت فشار یا تحریمهای داخلی قرار میگیرد.
🔻یکی از ویژگیهای شاخص سازمان، کنترل شدید بر زندگی شخصی اعضای خود بود. مثلا یکی از قواعد ایدئولوژیک این سازمان این بود که اعضا نباید هیچگونه ارتباط یا رابطه عاطفی خارج از دستور سازمان داشته باشند. در حقیقت، این نوع کنترل به یک هنجار اجتماعی در سازمان تبدیل شده بود.
🔻ایدئولوژی اجباری سازمان مجاهدین خلق از سوی بسیاری از منتقدان و تحلیلگران به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. به ویژه اینکه:
اصرار بر پیروی از خط فکری خاص و محدود کردن آزادیهای فردی از جمله آزادی در انتخاب روابط عاطفی و شخصی، به نوعی سرکوب آزادیهای فردی و حقوق بشر به شمار میآید.
برخی از اعضای سازمان که بعدها از آن خارج شدهاند، گزارشهایی از فشار روانی و کنترلهای اجتماعی شدید در داخل سازمان ارائه دادهاند که به نظر میرسد این اقدامات با هدف حفظ سلطه رهبران و تمرکز قدرت در دست آنها صورت گرفته است.
ایدئولوژی این سازمان در طول زمان دچار تناقضات زیادی شد که بسیاری از اعضای آن را گیج و سردرگم کرد.
هیچکدام از اعضای سازمان حق ندارند دینی به جز اسلام داشته باشند ، هیچکدام از اعضا حق عدول از حجاب را نداشته ، و سازمان با تمام تغییرات همواره از یک حاکمیت دینی بطور تحکمی ابراز وجود کرد.
مهمترین ویژگی سازمان ، نقاب دگماتیسم است.
https://t.me/IRAN_PAD
ایشان مدعی هستند که به دین اجباری ، حجاب اجباری و حکومت اجباری باید نه گفت
درواقع ادعایی دموکراتیک
قبل از همه باید یک تعریفی از این سه گزینه ارائه دهیم:
▪️دین اجباری به وضعیتی گفته میشود که در آن افراد مجبور به پیروی از یک مذهب یا دین خاص میشوند یا به آن دین ملزم هستند، حتی اگر خودشان به طور شخصی تمایلی به پیروی از آن دین نداشته باشند.
در جوامعی که دین اجباری برقرار است، معمولا قوانینی تصویب میشود که پیروی از یک دین خاص را نه تنها به عنوان یک دستور اجتماعی بلکه به عنوان یک الزام قانونی برای تمامی شهروندان میسازد.
▪️حاکمیت اجباری مفهومی است که به نوعی از حکومت یا نظم اجتماعی اشاره دارد که در آن افراد مجبور به پیروی از قوانین و دستورات مقامات حکومتی هستند، حتی اگر با این قوانین یا تصمیمات موافق نباشند. این نوع حاکمیت معمولا بر پایه زور و فشار اعمال میشود و ممکن است در جوامعی با رژیمهای دیکتاتوری یا استبدادی دیده شود که در آن آزادیهای فردی و حقوق بشر محدود شدهاند.
▪️حجاب اجباری به سیاست یا قانونی گفته میشود که در آن زنان مجبور به پوشیدن حجاب یا پوشش خاصی در فضاهای عمومی میشوند. این نوع قانون معمولا در کشورهایی که دارای قوانین مذهبی یا فرهنگی خاصی هستند، اجرا میشود.
🔻با دقت به ایدئولوژی و تاریخچه مبارزاتی سازمان کاملا اجبار این سه گانه مشهود است.
سازمان مجاهدین خلق ایران یک گروه سیاسی- مذهبی است که در سال ۱۳۴۴ در ایران تاسیس شد. این گروه در ابتدا با هدف مبارزه با رژیم شاهنشاهی و در راستای ایدئولوژی اسلامی و چپگرایانه فعالیت میکرد، اما در طول زمان مسیر و ایدئولوژی خود را تغییر داد. این تغییرات، به ویژه در زمینه ایدئولوژی، باعث تحول و ایجاد یک رویکرد خاص شد که در برخی موارد به #ایدئولوژی_اجباری تعبیرمیشود.
سازمان مجاهدین در طول تاریخ خود به طور مداوم ایدئولوژی خود را تغییر داده است. ابتدا این گروه تحت تاثیر ایدئولوژی اسلامی و چپگرایانه، ترکیبی از مارکسیسم و اسلام را دنبال میکرد. اما پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، این گروه با مشکلاتی در رابطه با رژیم جمهوری اسلامی روبهرو شد و تصمیم به تغییر جهت گرفت.
در دهه ۱۳۶۰، این گروه پس از اختلافات داخلی ، به طور کامل از ایدئولوژی اسلامی فاصله گرفت و به ایدئولوژی جدیدی به نام "ایدئولوژی مریم مجاهد" (ایدئولوژی مسعود رجوی و مریم رجوی) روی آورد.
این ایدئولوژی ترکیبی از اسلام و مفاهیم جدید سیاسی بود و تاکید زیادی بر "مبارزه طبقاتی" و "آزادی مردم" داشت.
این تغییر ایدئولوژی از سوی بسیاری از اعضای سازمان به عنوان نوعی "ایدئولوژی اجباری" تلقی شده است. زیرا:
🔻 اعضای سازمان مجاهدین خلق به شدت ملزم به پذیرش خط فکری خاصی هستند که توسط رهبران گروه تعیین میشود. این به گونهای است که هیچ نوع مخالفت یا تفاوت نظر با اصول تعیین شده قابل پذیرش نیست.
🔻سازمان مجاهدین در طول سالها، به خصوص در دوران رهبری مسعود رجوی، ساختاری مشابه به یک فرقه پیدا کرد. بسیاری از اعضای این سازمان مجبور به پذیرش ایدئولوژی شخصی رهبران آن شدند، و حتی برخی از آنها که تمایل به ترک سازمان داشتند، به دلایل ایدئولوژیک یا عملی مجبور به باقیماندن بودند.
در این ایدئولوژی، انحراف از خط سیاسی و ایدئولوژیک ممنوع است و هر فردی که در این مسیر حرکت نکند، تحت فشار یا تحریمهای داخلی قرار میگیرد.
🔻یکی از ویژگیهای شاخص سازمان، کنترل شدید بر زندگی شخصی اعضای خود بود. مثلا یکی از قواعد ایدئولوژیک این سازمان این بود که اعضا نباید هیچگونه ارتباط یا رابطه عاطفی خارج از دستور سازمان داشته باشند. در حقیقت، این نوع کنترل به یک هنجار اجتماعی در سازمان تبدیل شده بود.
🔻ایدئولوژی اجباری سازمان مجاهدین خلق از سوی بسیاری از منتقدان و تحلیلگران به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. به ویژه اینکه:
اصرار بر پیروی از خط فکری خاص و محدود کردن آزادیهای فردی از جمله آزادی در انتخاب روابط عاطفی و شخصی، به نوعی سرکوب آزادیهای فردی و حقوق بشر به شمار میآید.
برخی از اعضای سازمان که بعدها از آن خارج شدهاند، گزارشهایی از فشار روانی و کنترلهای اجتماعی شدید در داخل سازمان ارائه دادهاند که به نظر میرسد این اقدامات با هدف حفظ سلطه رهبران و تمرکز قدرت در دست آنها صورت گرفته است.
ایدئولوژی این سازمان در طول زمان دچار تناقضات زیادی شد که بسیاری از اعضای آن را گیج و سردرگم کرد.
هیچکدام از اعضای سازمان حق ندارند دینی به جز اسلام داشته باشند ، هیچکدام از اعضا حق عدول از حجاب را نداشته ، و سازمان با تمام تغییرات همواره از یک حاکمیت دینی بطور تحکمی ابراز وجود کرد.
مهمترین ویژگی سازمان ، نقاب دگماتیسم است.
https://t.me/IRAN_PAD
Telegram
attach 📎
Forwarded from #ایران_پاد
⭕️فردمحوری یا اجتماعی بودن
با احترام به استاد گرانقدر همایون کاتوزیان
▪️مفهوم "اجتماعی نبودن" ایرانیان ممکن است نیاز به تحلیل و تفکر عمیقتری داشته باشد و باید توجه کرد که این ویژگی به طور عمومی نمیتواند برای تمام ایرانیان یا فرهنگ ایرانی در نظر گرفته شود. به هر حال، برخی ویژگیهای فرهنگی و تاریخی میتوانند به این برداشت کمک کنند.
🔻 فردگرایی یا فردمحوری ممکن است به نوعی موجب تاکید بیشتر بر نیازها و خواستههای شخصی نسبت به منافع جمعی شود. در برخی موارد، ایرانیان ممکن است به روابط فردی و نزدیکتر توجه بیشتری داشته باشند و از روابط اجتماعی بزرگتر یا جمعی فاصله بگیرند. فردمحوری ایرانیان به دورانهای مختلفی برمیگردد، بهویژه در دورههای تاریخی که مردم تحت سلطه حکومتهای مرکزی قرار داشتهاند. در چنین شرایطی، فردگرایی و خودمختاری فردی ممکن است به عنوان راهی برای حفظ استقلال شخصی و نجات از تسلط دولتهای مرکزی برجسته شود.
🔻ایرانیان در طول تاریخ تحت حکومتهای مختلف قرار داشتهاند که بسیاری از آنها بر آزادیهای فردی تاکید داشتهاند. این وضعیت ممکن است باعث شود که ایرانیان به طور ناخودآگاه، در مواجهه با مشکلات اجتماعی و سیاسی، بیشتر بر تامین منافع فردی خود تمرکز کنند تا به ایجاد انسجام و اتحاد اجتماعی.
🔻در فرهنگ ایرانی، خانواده اهمیت زیادی دارد و بسیاری از فعالیتها و روابط اجتماعی بیشتر در محدوده خانواده و دوستان نزدیک اتفاق میافتد. در این حالت، احساس تعلق به جامعه به طور کلی ممکن است کمتر به چشم بیاید.
🔻 مشکلات اقتصادی و اجتماعی، مانند بحرانهای اقتصادی و فشارهای اجتماعی، میتواند باعث کاهش اعتماد به نهادهای اجتماعی و دولتی شود. در چنین شرایطی، ممکن است مردم تمایل کمتری به مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی جمعی داشته باشند.
در برخی موارد، تمرکز بیش از حد بر روی قدرتهای دولتی و ساختارهای حکومتی ممکن است منجر به کاهش مشارکت و فعالیتهای اجتماعی مستقل و مدنی شود. این حالت میتواند احساس اجتماعی بودن و مشارکت جمعی را کاهش دهد.
🔻البته این ویژگیها به هیچوجه به معنای غیر اجتماعی بودن ایرانیان نیست. ایرانیان در بسیاری از موقعیتها و زمینهها روابط اجتماعی غنی و فعالی دارند. برای مثال، در مراسمات مذهبی، رویدادهای فرهنگی و خصوصا جشن هایی که در طول سال جز لاینفک ایرانیان بوده و به شکلی قوی در کنار هم قرار میگرفتند و احساس همبستگی و مشارکت اجتماعی خود را نشان میدادند. این انزوای فردگرایی پس از حاکمیت نظام جمهوری اسلامی و نظام دین سالاری موجبات دگرگونی آن را فراهم نموده و از حالت اجتماعی مبدل به فردمحوری گردید.
▪️بنابراین، ممکن است این ویژگیها تنها در برخی زمینههای خاص یا در دورههای خاصی از تاریخ ایران برجسته باشند و نباید به طور کلی به فرهنگ ایرانی نسبت داده شوند.
https://t.me/IRAN_PAD
با احترام به استاد گرانقدر همایون کاتوزیان
▪️مفهوم "اجتماعی نبودن" ایرانیان ممکن است نیاز به تحلیل و تفکر عمیقتری داشته باشد و باید توجه کرد که این ویژگی به طور عمومی نمیتواند برای تمام ایرانیان یا فرهنگ ایرانی در نظر گرفته شود. به هر حال، برخی ویژگیهای فرهنگی و تاریخی میتوانند به این برداشت کمک کنند.
🔻 فردگرایی یا فردمحوری ممکن است به نوعی موجب تاکید بیشتر بر نیازها و خواستههای شخصی نسبت به منافع جمعی شود. در برخی موارد، ایرانیان ممکن است به روابط فردی و نزدیکتر توجه بیشتری داشته باشند و از روابط اجتماعی بزرگتر یا جمعی فاصله بگیرند. فردمحوری ایرانیان به دورانهای مختلفی برمیگردد، بهویژه در دورههای تاریخی که مردم تحت سلطه حکومتهای مرکزی قرار داشتهاند. در چنین شرایطی، فردگرایی و خودمختاری فردی ممکن است به عنوان راهی برای حفظ استقلال شخصی و نجات از تسلط دولتهای مرکزی برجسته شود.
🔻ایرانیان در طول تاریخ تحت حکومتهای مختلف قرار داشتهاند که بسیاری از آنها بر آزادیهای فردی تاکید داشتهاند. این وضعیت ممکن است باعث شود که ایرانیان به طور ناخودآگاه، در مواجهه با مشکلات اجتماعی و سیاسی، بیشتر بر تامین منافع فردی خود تمرکز کنند تا به ایجاد انسجام و اتحاد اجتماعی.
🔻در فرهنگ ایرانی، خانواده اهمیت زیادی دارد و بسیاری از فعالیتها و روابط اجتماعی بیشتر در محدوده خانواده و دوستان نزدیک اتفاق میافتد. در این حالت، احساس تعلق به جامعه به طور کلی ممکن است کمتر به چشم بیاید.
🔻 مشکلات اقتصادی و اجتماعی، مانند بحرانهای اقتصادی و فشارهای اجتماعی، میتواند باعث کاهش اعتماد به نهادهای اجتماعی و دولتی شود. در چنین شرایطی، ممکن است مردم تمایل کمتری به مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی جمعی داشته باشند.
در برخی موارد، تمرکز بیش از حد بر روی قدرتهای دولتی و ساختارهای حکومتی ممکن است منجر به کاهش مشارکت و فعالیتهای اجتماعی مستقل و مدنی شود. این حالت میتواند احساس اجتماعی بودن و مشارکت جمعی را کاهش دهد.
🔻البته این ویژگیها به هیچوجه به معنای غیر اجتماعی بودن ایرانیان نیست. ایرانیان در بسیاری از موقعیتها و زمینهها روابط اجتماعی غنی و فعالی دارند. برای مثال، در مراسمات مذهبی، رویدادهای فرهنگی و خصوصا جشن هایی که در طول سال جز لاینفک ایرانیان بوده و به شکلی قوی در کنار هم قرار میگرفتند و احساس همبستگی و مشارکت اجتماعی خود را نشان میدادند. این انزوای فردگرایی پس از حاکمیت نظام جمهوری اسلامی و نظام دین سالاری موجبات دگرگونی آن را فراهم نموده و از حالت اجتماعی مبدل به فردمحوری گردید.
▪️بنابراین، ممکن است این ویژگیها تنها در برخی زمینههای خاص یا در دورههای خاصی از تاریخ ایران برجسته باشند و نباید به طور کلی به فرهنگ ایرانی نسبت داده شوند.
https://t.me/IRAN_PAD
Telegram
attach 📎
Forwarded from #ایران_پاد
⭕️ لیبرالیسم چیست و چه میگوید؟
🔻لیبرالیسم به مجموعه گسترده ای از ایدهها و نظریه های مرتبط دولت گفته میشود که آزادی شخصی را مهمترین هدف سیاسی میداند.
🔺لیبرالیسم مدرن در عصر روشنفکری ریشه دارد. به صورت کلی، لیبرالیسم بر حقوق افراد و برابری فرصت تاکید دارد.
🔺شاخههای مختلف لیبرالیسم ممکن است سیاستهای متفاوتی را پیشنهاد کنند، اما همه آنها به صورت عمومی توسط چند قاعده متحد هستند که عبارتند از:
➖توسعه آزادی اندیشه و آزادی بیان
➖محدود کردن قدرت دولتها
➖نقش قانون
➖تبادل آزاد ایدهها
➖اقتصاد بازاری یا اقتصاد مختلط
➖ وجود یک سیستم شفاف دولتی.
🔻لیبرالیسم بر اساس این تشخیص رشد کرد که "تحمل" یگانه راه پایان دادن به جنگهای دینی و مذهبی است. پس از آنکه جنگهای بیشمار دینی و مذهبی ذهن و جان اروپاییان را فرسود، هم پروتستانها و هم کاتولیکها پذیرفتند که دولت حق ندارد جانب ایمانی واحد را بگیرد یا ایمانی واحد را به شهروندان تحمیل کند.
🔺ضمن اینکه یگانه اساس استوار برای بر پا کردن نظامی سیاسی جدا کردن کلیسا و دولت بود. لیبرالیسم این اصل را از حوزه دین به دیگر حیطههای زندگی اجتماعی نیز تعمیم داد، زیرا شهروندان اعتقادهایی متضاد درباره معنا و مقصود زندگی دارند.
🔺دولت لیبرال درصدد حل این تضادها نیست، بلکه میخواهد داور بیطرفی باشد که هرکس بتواند زندگی و کار خودش را بکند. بدین طریق لیبرالیسم خود را یگانه پاسخ بشری به کثرت و تنوع ناگزیر جوامع معرفی میکند.
🔸ارزش های محوری لیبرالیسم:
1️⃣ آزادی فردی، آزادی عمل و آزادی از قید و بند به هنگام دنبال کردن نیازها و علائق شخصی
2️⃣تساوی حیثیت و حرمت برای همه افراد درساختار تئوریک و عملی جامعه یا همان عدم تبعیض
3️⃣عقلانیت با بنا نهادن تصمیمات و فعالیتها بر توجیهات عقلانی و منطقی منسجم
🔸آزادی های مورد نظر لیبرالیسم
▪️ آزادی اندیشه (اجازه تبلیغ برای اندیشه و مخالفت با سایر اندیشه ها)
▪️ آزادی بیان اندیشه (اجازه داشتن رسانه های جمعی و استفاده برابر از امکانات دولتی از جمله صدا و سیما، اجازه سخنرانی، تدریس، نوشتن کتاب و…)
▪️ آزادی پوشش
▪️ آزادی های مدنی (برخورداری از حقوق قضایی، حق اعتصاب، بیمه های اجتماعی و…)
▪️ آزادیهای سیاسی (حق نقد، اعتراض، کاندید شدن، رای دادن، و مبارزه غیر مسلحانه با دولت…)
🔸مبانی لیبرالیسم
1️⃣آزادى بيان عقايد
2️⃣ تفكيك قوا
3️⃣ جامعه مدنى
4️⃣ نظارت و كنترل هميشگى مردم بر حكومت
5️⃣ تمايز حوزه هاى عمومى و خصوصى
6️⃣ مقاومت در برابر قدرت
7️⃣حق مالكيت خصوصى
🔸اصول لیبرالیسم
1️⃣فردگرایی
2️⃣ اصالت آزادی
3️⃣ انسان مداری
4️⃣ سکولاریسم
5️⃣ سرمایه داری
6️⃣ عقل گرایی
و نیز تجربه گرایی، علم گرایی، سنت ستیزی، تجددگرایی، پلورالیزم معرفتی، پیشرفت باوری و تسامح و تساهل، از جمله اصول #لبیرالیسم محسوب می شوند.
https://t.me/IRAN_PAD
🔻لیبرالیسم به مجموعه گسترده ای از ایدهها و نظریه های مرتبط دولت گفته میشود که آزادی شخصی را مهمترین هدف سیاسی میداند.
🔺لیبرالیسم مدرن در عصر روشنفکری ریشه دارد. به صورت کلی، لیبرالیسم بر حقوق افراد و برابری فرصت تاکید دارد.
🔺شاخههای مختلف لیبرالیسم ممکن است سیاستهای متفاوتی را پیشنهاد کنند، اما همه آنها به صورت عمومی توسط چند قاعده متحد هستند که عبارتند از:
➖توسعه آزادی اندیشه و آزادی بیان
➖محدود کردن قدرت دولتها
➖نقش قانون
➖تبادل آزاد ایدهها
➖اقتصاد بازاری یا اقتصاد مختلط
➖ وجود یک سیستم شفاف دولتی.
🔻لیبرالیسم بر اساس این تشخیص رشد کرد که "تحمل" یگانه راه پایان دادن به جنگهای دینی و مذهبی است. پس از آنکه جنگهای بیشمار دینی و مذهبی ذهن و جان اروپاییان را فرسود، هم پروتستانها و هم کاتولیکها پذیرفتند که دولت حق ندارد جانب ایمانی واحد را بگیرد یا ایمانی واحد را به شهروندان تحمیل کند.
🔺ضمن اینکه یگانه اساس استوار برای بر پا کردن نظامی سیاسی جدا کردن کلیسا و دولت بود. لیبرالیسم این اصل را از حوزه دین به دیگر حیطههای زندگی اجتماعی نیز تعمیم داد، زیرا شهروندان اعتقادهایی متضاد درباره معنا و مقصود زندگی دارند.
🔺دولت لیبرال درصدد حل این تضادها نیست، بلکه میخواهد داور بیطرفی باشد که هرکس بتواند زندگی و کار خودش را بکند. بدین طریق لیبرالیسم خود را یگانه پاسخ بشری به کثرت و تنوع ناگزیر جوامع معرفی میکند.
🔸ارزش های محوری لیبرالیسم:
1️⃣ آزادی فردی، آزادی عمل و آزادی از قید و بند به هنگام دنبال کردن نیازها و علائق شخصی
2️⃣تساوی حیثیت و حرمت برای همه افراد درساختار تئوریک و عملی جامعه یا همان عدم تبعیض
3️⃣عقلانیت با بنا نهادن تصمیمات و فعالیتها بر توجیهات عقلانی و منطقی منسجم
🔸آزادی های مورد نظر لیبرالیسم
▪️ آزادی اندیشه (اجازه تبلیغ برای اندیشه و مخالفت با سایر اندیشه ها)
▪️ آزادی بیان اندیشه (اجازه داشتن رسانه های جمعی و استفاده برابر از امکانات دولتی از جمله صدا و سیما، اجازه سخنرانی، تدریس، نوشتن کتاب و…)
▪️ آزادی پوشش
▪️ آزادی های مدنی (برخورداری از حقوق قضایی، حق اعتصاب، بیمه های اجتماعی و…)
▪️ آزادیهای سیاسی (حق نقد، اعتراض، کاندید شدن، رای دادن، و مبارزه غیر مسلحانه با دولت…)
🔸مبانی لیبرالیسم
1️⃣آزادى بيان عقايد
2️⃣ تفكيك قوا
3️⃣ جامعه مدنى
4️⃣ نظارت و كنترل هميشگى مردم بر حكومت
5️⃣ تمايز حوزه هاى عمومى و خصوصى
6️⃣ مقاومت در برابر قدرت
7️⃣حق مالكيت خصوصى
🔸اصول لیبرالیسم
1️⃣فردگرایی
2️⃣ اصالت آزادی
3️⃣ انسان مداری
4️⃣ سکولاریسم
5️⃣ سرمایه داری
6️⃣ عقل گرایی
و نیز تجربه گرایی، علم گرایی، سنت ستیزی، تجددگرایی، پلورالیزم معرفتی، پیشرفت باوری و تسامح و تساهل، از جمله اصول #لبیرالیسم محسوب می شوند.
https://t.me/IRAN_PAD
Forwarded from #ایران_پاد
⭕️فروپاشی شوروی
▪️وقتی مارکس و انگلس آخرین جمله کتاب "مانیفست کمونیست" را نوشتند که : "کارگران جهان متحد شوید " کمتر کسی میدانست که این باید یکی از اصلی ترین شعار کمونیستها مطرح شود. این شعاری بود که خود مارکس برای روسیه تجویز نمیکرد و معتقد بود که انقلاب پرولتاریا بعلت جامعه فئودالی روسیه امکان پذیر نیست.
اما لنین میگفت این اعتقاد مارکس مربوط به پنجاه سال قبل است و اکنون اوضاع مساعد است.
▪️لنین و استالین و رهبران پس از آن بجای نجات کارگران صنعتی(پرولتاریا) ، زندگی آنها و جامعه شوروی را صرفا بخاطر بهانه قدرت طلبی به سیاهی کشاندند و بیش از پنجاه میلیون نفر بکام مرگ رفتند. گورباچف اما با اصلاحات (پروسترویکا) خود پازل فروپاشی جامعه اتحاد جماهیر سوسیالیستی را فراهم کرد
▪️فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ یکی از مهمترین رویدادهای قرن بیستم بود که دلایل متعددی، هم داخلی و هم خارجی داشت.
میتوان به مهمترین آنها اشاره کرد:
🔻۱. ضعف اقتصادی
نظام اقتصادی متمرکز و ناکارآمد، باعث کاهش رشد تولید و بهرهوری شد.
کمبود کالاهای اساسی، صفهای طولانی، و فساد گسترده باعث نارضایتی عمومی شد.
رقابت تسلیحاتی با آمریکا هزینههای سنگینی بر دوش اقتصاد شوروی گذاشت.
🔻۲. اصلاحات ناکارآمد گورباچف (پروسترویکا )
پروسترویکا (بازسازی اقتصادی): تلاش برای اصلاح اقتصاد، اما بدون ساختار مناسب، که به بیثباتی بیشتر منجر شد.
🔻۳. ملیگرایی در جمهوریها
اقوام و جمهوریهای مختلف (مثل بالتیک، قفقاز و آسیای میانه) خواهان استقلال شدند.
عدم وجود انسجام ملی در شوروی باعث شد در نبود کنترل مرکزی، این جمهوریها از کشور جدا شوند.
🔻۴. افزایش نارضایتی اجتماعی و سیاسی
نبود آزادیهای فردی و سرکوب سیاسی به نارضایتی عمومی دامن زد.
جنبشهای دموکراسیخواهانه در داخل و الهامگیری از غرب، به تضعیف نظام کمک کرد.
🔻۵. فشارهای بینالمللی و رقابت با غرب
مسابقه تسلیحاتی و جنگ سرد منابع عظیمی را مصرف کرد.
تحریمها، فشارهای سیاسی و تبلیغاتی غرب نیز به تضعیف جایگاه شوروی کمک کرد.
🔻۶. کودتای نافرجام ۱۹۹۱
تلاشی از سوی نیروهای تندرو کمونیست برای بازگرداندن کنترل که شکست خورد، اما باعث شد موقعیت گورباچف تضعیف و روند فروپاشی تسریع شود.
با فروپاشی شوروی "فرانسیس فوکویاما" نظریه پایان تاریخ را در کتاب "پایان تاریخ و آخرین انسان " مطرح کرد که با پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، لیبرالدموکراسی غربی به عنوان "نهاییترین شکل حکومت" پیروز شد و دیگر آلترناتیو ایدئولوژیکی در برابر آن وجود ندارد.
https://t.me/IRAN_PAD
▪️وقتی مارکس و انگلس آخرین جمله کتاب "مانیفست کمونیست" را نوشتند که : "کارگران جهان متحد شوید " کمتر کسی میدانست که این باید یکی از اصلی ترین شعار کمونیستها مطرح شود. این شعاری بود که خود مارکس برای روسیه تجویز نمیکرد و معتقد بود که انقلاب پرولتاریا بعلت جامعه فئودالی روسیه امکان پذیر نیست.
اما لنین میگفت این اعتقاد مارکس مربوط به پنجاه سال قبل است و اکنون اوضاع مساعد است.
▪️لنین و استالین و رهبران پس از آن بجای نجات کارگران صنعتی(پرولتاریا) ، زندگی آنها و جامعه شوروی را صرفا بخاطر بهانه قدرت طلبی به سیاهی کشاندند و بیش از پنجاه میلیون نفر بکام مرگ رفتند. گورباچف اما با اصلاحات (پروسترویکا) خود پازل فروپاشی جامعه اتحاد جماهیر سوسیالیستی را فراهم کرد
▪️فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ یکی از مهمترین رویدادهای قرن بیستم بود که دلایل متعددی، هم داخلی و هم خارجی داشت.
میتوان به مهمترین آنها اشاره کرد:
🔻۱. ضعف اقتصادی
نظام اقتصادی متمرکز و ناکارآمد، باعث کاهش رشد تولید و بهرهوری شد.
کمبود کالاهای اساسی، صفهای طولانی، و فساد گسترده باعث نارضایتی عمومی شد.
رقابت تسلیحاتی با آمریکا هزینههای سنگینی بر دوش اقتصاد شوروی گذاشت.
🔻۲. اصلاحات ناکارآمد گورباچف (پروسترویکا )
پروسترویکا (بازسازی اقتصادی): تلاش برای اصلاح اقتصاد، اما بدون ساختار مناسب، که به بیثباتی بیشتر منجر شد.
🔻۳. ملیگرایی در جمهوریها
اقوام و جمهوریهای مختلف (مثل بالتیک، قفقاز و آسیای میانه) خواهان استقلال شدند.
عدم وجود انسجام ملی در شوروی باعث شد در نبود کنترل مرکزی، این جمهوریها از کشور جدا شوند.
🔻۴. افزایش نارضایتی اجتماعی و سیاسی
نبود آزادیهای فردی و سرکوب سیاسی به نارضایتی عمومی دامن زد.
جنبشهای دموکراسیخواهانه در داخل و الهامگیری از غرب، به تضعیف نظام کمک کرد.
🔻۵. فشارهای بینالمللی و رقابت با غرب
مسابقه تسلیحاتی و جنگ سرد منابع عظیمی را مصرف کرد.
تحریمها، فشارهای سیاسی و تبلیغاتی غرب نیز به تضعیف جایگاه شوروی کمک کرد.
🔻۶. کودتای نافرجام ۱۹۹۱
تلاشی از سوی نیروهای تندرو کمونیست برای بازگرداندن کنترل که شکست خورد، اما باعث شد موقعیت گورباچف تضعیف و روند فروپاشی تسریع شود.
با فروپاشی شوروی "فرانسیس فوکویاما" نظریه پایان تاریخ را در کتاب "پایان تاریخ و آخرین انسان " مطرح کرد که با پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، لیبرالدموکراسی غربی به عنوان "نهاییترین شکل حکومت" پیروز شد و دیگر آلترناتیو ایدئولوژیکی در برابر آن وجود ندارد.
https://t.me/IRAN_PAD
Telegram
attach 📎
Forwarded from #ایران_پاد
⭕️احزاب سیاسی
🔻یک سازمان یا گروه سازمانیافته است که هدفش کسب و حفظ قدرت سیاسی در حکومت است، معمولا از طریق شرکت در انتخابات.
احزاب سیاسی نماینده دیدگاهها، منافع و ایدئولوژیهای مختلف در جامعه هستند و تلاش میکنند سیاستها و برنامههایی را که به آن باور دارند، اجرا کنند.
▪️ چرا وجود حزب سیاسی لازم است؟؟؟
🔻شاید کمتر کشوری را بتوان در میان جوامع درحال توسعه پیدا کرد که همانند ایران ناگزیر باشد برای ارکان سیاسی خود مکررا به آراء مردم مراحعه کند اما از بدیهی ترین ابزار مردمسالاری یعنی " تحزب " محروم باشد.
احزاب سیاسی در جوامع دموکراتیک صرفا یک ماشین رای جمع کنی نیستند ، بلکه تابلوی شناسایی سلیقه ها و مواضع متفاوت افراد و گروههایند که برنامه جامع اداره یک کشور را در یک پلاتفورم تعریف شده در معرض داوری مردم قرار می دهند .
▪️ کارکرد حزب سیاسی در انتخابات...
🔻در جامعه ای که احزاب سیاسی فعالیتی آزادانه و نهادینه شده دارند ، فعالان سیاسی مجبور نیستند تا برای معرفی خود به تبلیغات چهره به چهره روی آورده ، شهر به شهر و روستا به روستا را درنوردیده تا خود را به مردم بازشناسند .
بار بزرگ تبلیغات بر دوش احزاب است و حزب نیز به مرور پایگاه خود را در میان قشر خاصی از جامعه تثبیت می کند بنابراین روابط حزب با مردم در یک چارچوب متعامل و هدفمند سامان یافته و در کارزارهای انتخابات یکدیگر را مورد حمایت قرار می دهند .
▪️ انتخابات در نبود احزاب سیاسی...
🔻جامعه ما در خلاء احزاب سیاسی ناگزیر از رجوع به ساختارهای سنتی است . در آن دسته از استان های کشور که مکانیسم اجتماعی آن، تا به امروز مبتنی بر روابط قومی و قبیله ای است، هنگام انتخابات هر طایفه نقش یک حزب را برای هر عنصر سیاسی ایفا می کند.
به همان میزان که در شهرهای بزرگی مثل تهران و اصفهان، صنوف و طبقات اجتماع، پایگاه رای کنشگران سیاسی را تشکیل می دهد در جامعه روستایی و ایلی برخی استان ها، این طوایف هستند که مرجع رجوع فعالان سیاسی بوده و برگ برنده آنها در کارزارهای انتخاباتی محسوب می گردند.
بدیهی است که وقتی مبنا و اساس تصمیم گیری و انتخاب در انتخابات، رفتار کلی قوم و طایفه باشد، نمیتوان انتظار داشت که تصمیم گیری ها صرفا بر مبنای شایسته سالاری و مصلحت سیاسی و منفعت اجتماعی انجام شود.
▪️دموکراسی بدون حزب سیاسی ممکن نیست...
🔻دموکراسی در عمل به معنای مشارکت و رقابت سیاسی شماری از گروه ها و منافع سازمان یافته به منظور تصرف قدرت سیاسی و اداره کشور بر حسب سیاست ها و مواضع هر یک از آن گروه هاست، در آن صورت احزاب سیاسی و انتخابات کانون و هسته اصلی زندگی دموکراتیک را تشکیل می دهند.
حزب مهمترین سازمان سیاسی در دموکراسی های معاصر است. به نظر بسیاری از صاحب نظران دموکراسی در نهایت چیزی جز رقابت حزبی نیست. انتخابات بدون رقابت احزاب معنی ندارد.
https://t.me/IRAN_PAD
🔻یک سازمان یا گروه سازمانیافته است که هدفش کسب و حفظ قدرت سیاسی در حکومت است، معمولا از طریق شرکت در انتخابات.
احزاب سیاسی نماینده دیدگاهها، منافع و ایدئولوژیهای مختلف در جامعه هستند و تلاش میکنند سیاستها و برنامههایی را که به آن باور دارند، اجرا کنند.
▪️ چرا وجود حزب سیاسی لازم است؟؟؟
🔻شاید کمتر کشوری را بتوان در میان جوامع درحال توسعه پیدا کرد که همانند ایران ناگزیر باشد برای ارکان سیاسی خود مکررا به آراء مردم مراحعه کند اما از بدیهی ترین ابزار مردمسالاری یعنی " تحزب " محروم باشد.
احزاب سیاسی در جوامع دموکراتیک صرفا یک ماشین رای جمع کنی نیستند ، بلکه تابلوی شناسایی سلیقه ها و مواضع متفاوت افراد و گروههایند که برنامه جامع اداره یک کشور را در یک پلاتفورم تعریف شده در معرض داوری مردم قرار می دهند .
▪️ کارکرد حزب سیاسی در انتخابات...
🔻در جامعه ای که احزاب سیاسی فعالیتی آزادانه و نهادینه شده دارند ، فعالان سیاسی مجبور نیستند تا برای معرفی خود به تبلیغات چهره به چهره روی آورده ، شهر به شهر و روستا به روستا را درنوردیده تا خود را به مردم بازشناسند .
بار بزرگ تبلیغات بر دوش احزاب است و حزب نیز به مرور پایگاه خود را در میان قشر خاصی از جامعه تثبیت می کند بنابراین روابط حزب با مردم در یک چارچوب متعامل و هدفمند سامان یافته و در کارزارهای انتخابات یکدیگر را مورد حمایت قرار می دهند .
▪️ انتخابات در نبود احزاب سیاسی...
🔻جامعه ما در خلاء احزاب سیاسی ناگزیر از رجوع به ساختارهای سنتی است . در آن دسته از استان های کشور که مکانیسم اجتماعی آن، تا به امروز مبتنی بر روابط قومی و قبیله ای است، هنگام انتخابات هر طایفه نقش یک حزب را برای هر عنصر سیاسی ایفا می کند.
به همان میزان که در شهرهای بزرگی مثل تهران و اصفهان، صنوف و طبقات اجتماع، پایگاه رای کنشگران سیاسی را تشکیل می دهد در جامعه روستایی و ایلی برخی استان ها، این طوایف هستند که مرجع رجوع فعالان سیاسی بوده و برگ برنده آنها در کارزارهای انتخاباتی محسوب می گردند.
بدیهی است که وقتی مبنا و اساس تصمیم گیری و انتخاب در انتخابات، رفتار کلی قوم و طایفه باشد، نمیتوان انتظار داشت که تصمیم گیری ها صرفا بر مبنای شایسته سالاری و مصلحت سیاسی و منفعت اجتماعی انجام شود.
▪️دموکراسی بدون حزب سیاسی ممکن نیست...
🔻دموکراسی در عمل به معنای مشارکت و رقابت سیاسی شماری از گروه ها و منافع سازمان یافته به منظور تصرف قدرت سیاسی و اداره کشور بر حسب سیاست ها و مواضع هر یک از آن گروه هاست، در آن صورت احزاب سیاسی و انتخابات کانون و هسته اصلی زندگی دموکراتیک را تشکیل می دهند.
حزب مهمترین سازمان سیاسی در دموکراسی های معاصر است. به نظر بسیاری از صاحب نظران دموکراسی در نهایت چیزی جز رقابت حزبی نیست. انتخابات بدون رقابت احزاب معنی ندارد.
https://t.me/IRAN_PAD
Forwarded from #ایران_پاد
تحولات سیاسی اجتماعی ایران(از مشروطیت تا کنون)؛ کنکور ۱۴۰۰| کمکهای اصل چهار ترومن در موافقتنامه دوجانبه ایران و آمریکا در چه سالی و بین کدام امضاکنندگان نهایی شد؟
Anonymous Quiz
17%
۱۳۲۹ - رزمآرا و دکتر میلسپو
21%
۱۳۲۹ - رزمآرا و دکتر گریدی
41%
۱۳۲۹ - رزمآرا و مورگان شوستر
21%
۱۳۲۸ - ساعد مراغهای و دکتر گریدی
Forwarded from #ایران_پاد
⭕️همه چیز در مورد فاشیسم
▪️فاشیسم به چه معناست؟
🔻فاشیسم یک نظریه سیاسی و گونهای نظامِ حکومتی خودکامه ملیگراست که نخستین بار در سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۵ در ایتالیا و به بدست بنیتو موسولینی رهبری میشد و بر سهپایه حزب سیاسی واحد، ناسیونالیسم افراطی نژادپرستانه و دولت بسیار مقتدر و متمرکز، استوار بود. فاشیسم را میتوان به چشم نیروی سومی نگاه کرد که میان سرمایهداری و کمونیسم قرار گرفته است.
🔺فاشیسم و نازیسم اشکال مختلف دیکتاتوری است که در شرایط بحران حاد (اقتصادی) برای حفظ حکومت از به قدرت رسیدن سایر بخشهای جامعه، در جامعه حاکم میشود. این واژه بعدها در مفهوم گستردهتری به کار رفت و به دیگر رژیمهای نظامی و مذهبی که دارای ویژگیهای مشابهی بودند، اطلاق شد
▪️فاشیسم میخواهد چه کند؟
🔻فاشیسم، برنامهای است که به منظور برپا کردن تمرکز حکومت ملی مطلقه با سیاست و روش خشک و خشن ملی اجرا میشود و برای عملی کردن آن، رژیمی در زمینههای صنعتی، تجاری و مالی همراه زور و تعدی نسبت به مخالفان طرحریزی شده و به اجرا درمیآید. اصول ضداشتراکی حزب فاشیست ایتالیا به وسیله موسولینی در 1919 پیریزی شد.
🔺 فاشیسم روشی حکومتی است که به حد افراط، حالت استبدادی و دسته جمعی و انقلابی دارد. فاشیسم ابتدا در ایتالیا به ظهور رسید و بعد تحت پیشوایی ژنرال فرانکو در اسپانیا و تحت نازیسم در آلمان به وجود آمد.
▪️ فاشیسم چطور گسترش یافت؟
🔻فاشیسم از عوامل زیر استفاده کرده و بهترین زمینه برای ظهور و نمو آن فراهم گردید:
🔺انشعاب و تجزیه اجتماعی حاصل از جنگ اول جهانی، شیوع کسادی بازار اقتصاد، کشمکش بین سرمایهداران و جنبشهای کارگری، ضعف مذهب و تنزل عقاید مذهبی و اخلاقی بین تودهها، بیم سرمایهداران از ظهور سوسیالیسم و کمونیسم و به قدرت رسیدن آن.
▪️ فاشیسم چه میگفت؟
🔻فاشیسم افسانهای وضع کرده بود و میگفت:
"ملت آلمان از طرف تقدیر و سرنوشت مأموریتی خاص دارد که بر تمام جامعه بشری و لااقل بر همسایگان خود حکومت کند و فرد به منظور لزوم تجاوز و جنگ باید کاملاً مطیع دولت باشد."
🔺 دستگاه فاشیسم، مرتبه پیشوا را به مرتبه الوهیت یا نیمه خدایی رسانید و او را تنها فردی معرفی کرد که قادر است ملتی را از زوال نجات داده به هدف مأموریت تاریخی خود برساند.
🔺 فاشیسم حزبی است تکتاز که تمام احزاب دیگر را منحل کرده و مؤسسات دموکراتیک و ... را از بین میبرد و تنها کاندیداهای حزب تحت فشار نظامی انتخاب میشدند و احدی جرئت ابراز مخالفت نداشت.
https://t.me/IRAN_PAD
▪️فاشیسم به چه معناست؟
🔻فاشیسم یک نظریه سیاسی و گونهای نظامِ حکومتی خودکامه ملیگراست که نخستین بار در سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۵ در ایتالیا و به بدست بنیتو موسولینی رهبری میشد و بر سهپایه حزب سیاسی واحد، ناسیونالیسم افراطی نژادپرستانه و دولت بسیار مقتدر و متمرکز، استوار بود. فاشیسم را میتوان به چشم نیروی سومی نگاه کرد که میان سرمایهداری و کمونیسم قرار گرفته است.
🔺فاشیسم و نازیسم اشکال مختلف دیکتاتوری است که در شرایط بحران حاد (اقتصادی) برای حفظ حکومت از به قدرت رسیدن سایر بخشهای جامعه، در جامعه حاکم میشود. این واژه بعدها در مفهوم گستردهتری به کار رفت و به دیگر رژیمهای نظامی و مذهبی که دارای ویژگیهای مشابهی بودند، اطلاق شد
▪️فاشیسم میخواهد چه کند؟
🔻فاشیسم، برنامهای است که به منظور برپا کردن تمرکز حکومت ملی مطلقه با سیاست و روش خشک و خشن ملی اجرا میشود و برای عملی کردن آن، رژیمی در زمینههای صنعتی، تجاری و مالی همراه زور و تعدی نسبت به مخالفان طرحریزی شده و به اجرا درمیآید. اصول ضداشتراکی حزب فاشیست ایتالیا به وسیله موسولینی در 1919 پیریزی شد.
🔺 فاشیسم روشی حکومتی است که به حد افراط، حالت استبدادی و دسته جمعی و انقلابی دارد. فاشیسم ابتدا در ایتالیا به ظهور رسید و بعد تحت پیشوایی ژنرال فرانکو در اسپانیا و تحت نازیسم در آلمان به وجود آمد.
▪️ فاشیسم چطور گسترش یافت؟
🔻فاشیسم از عوامل زیر استفاده کرده و بهترین زمینه برای ظهور و نمو آن فراهم گردید:
🔺انشعاب و تجزیه اجتماعی حاصل از جنگ اول جهانی، شیوع کسادی بازار اقتصاد، کشمکش بین سرمایهداران و جنبشهای کارگری، ضعف مذهب و تنزل عقاید مذهبی و اخلاقی بین تودهها، بیم سرمایهداران از ظهور سوسیالیسم و کمونیسم و به قدرت رسیدن آن.
▪️ فاشیسم چه میگفت؟
🔻فاشیسم افسانهای وضع کرده بود و میگفت:
"ملت آلمان از طرف تقدیر و سرنوشت مأموریتی خاص دارد که بر تمام جامعه بشری و لااقل بر همسایگان خود حکومت کند و فرد به منظور لزوم تجاوز و جنگ باید کاملاً مطیع دولت باشد."
🔺 دستگاه فاشیسم، مرتبه پیشوا را به مرتبه الوهیت یا نیمه خدایی رسانید و او را تنها فردی معرفی کرد که قادر است ملتی را از زوال نجات داده به هدف مأموریت تاریخی خود برساند.
🔺 فاشیسم حزبی است تکتاز که تمام احزاب دیگر را منحل کرده و مؤسسات دموکراتیک و ... را از بین میبرد و تنها کاندیداهای حزب تحت فشار نظامی انتخاب میشدند و احدی جرئت ابراز مخالفت نداشت.
https://t.me/IRAN_PAD
Forwarded from #ایران_پاد
کمپین بازگشت شاهزاده
⭕️همه چیز در مورد فاشیسم ▪️فاشیسم به چه معناست؟ 🔻فاشیسم یک نظریه سیاسی و گونهای نظامِ حکومتی خودکامه ملیگراست که نخستین بار در سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۵ در ایتالیا و به بدست بنیتو موسولینی رهبری میشد و بر سهپایه حزب سیاسی واحد، ناسیونالیسم افراطی نژادپرستانه…
▪️ پایه های اعتقادی فاشیسم چه بود؟
🔻 عناصری که مکتب فاشیسم از آنها ترکیب یافته یعنی منابع فلسفی آن به شرح زیر است:
1️⃣ ناسیونالیسم آلمان را از فلسفه هگل آلمان گرفت؛
2️⃣ قسمتی از سوسیالیسم را از مارکس و قسمتی از آن را از انگلس گرفت.
3️⃣ شعار فاشیسم موسولینی (رایش سوم) را از آرتور مولر واندواندو نیروک گرفت.
4️⃣ بیرحمی را از فلسفه ماکیاولی اخذ کرد؛
5️⃣ قسمتی از ناسیونالیسم را از بندتو کروسه و گیووانی ایتالیایی گرفت؛
6️⃣ فلسفه غیرعقلی فاشیسم را از شوپنهاور و نیچه و برکسون گرفت؛
7️⃣ نیروی محرکه افسانه را از ژرژ سورل فرانسوی گرفت؛
8️⃣ فاشیسم اسپانی بعضی عناصر خود را از سورل ویلفرد و پارتر اخذ کرد؛
9️⃣ رد دموکراسی را از الفردو رکو اقتباس کرد؛
🔟 افسانه نژادی را از چمبرمن انگلیسی گرفت؛
1️⃣1️⃣ عقیده به اهمیت قدرت از ماکیاولی است؛
2️⃣1️⃣ جنبه میستیک فاشیسم از آلفردو روزنبرگ و میستراکهارت است؛
3️⃣1️⃣ فرضیه وحدت قدرت را از تریتشکه آلمانی گرفت؛
4️⃣1️⃣ عقیده قهرمانپرستی و بوالهوسی و خودپرستی را از عقاید توماس کارلیل اسکاتلندی اخذ کرد.
https://t.me/IRAN_PAD
🔻 عناصری که مکتب فاشیسم از آنها ترکیب یافته یعنی منابع فلسفی آن به شرح زیر است:
1️⃣ ناسیونالیسم آلمان را از فلسفه هگل آلمان گرفت؛
2️⃣ قسمتی از سوسیالیسم را از مارکس و قسمتی از آن را از انگلس گرفت.
3️⃣ شعار فاشیسم موسولینی (رایش سوم) را از آرتور مولر واندواندو نیروک گرفت.
4️⃣ بیرحمی را از فلسفه ماکیاولی اخذ کرد؛
5️⃣ قسمتی از ناسیونالیسم را از بندتو کروسه و گیووانی ایتالیایی گرفت؛
6️⃣ فلسفه غیرعقلی فاشیسم را از شوپنهاور و نیچه و برکسون گرفت؛
7️⃣ نیروی محرکه افسانه را از ژرژ سورل فرانسوی گرفت؛
8️⃣ فاشیسم اسپانی بعضی عناصر خود را از سورل ویلفرد و پارتر اخذ کرد؛
9️⃣ رد دموکراسی را از الفردو رکو اقتباس کرد؛
🔟 افسانه نژادی را از چمبرمن انگلیسی گرفت؛
1️⃣1️⃣ عقیده به اهمیت قدرت از ماکیاولی است؛
2️⃣1️⃣ جنبه میستیک فاشیسم از آلفردو روزنبرگ و میستراکهارت است؛
3️⃣1️⃣ فرضیه وحدت قدرت را از تریتشکه آلمانی گرفت؛
4️⃣1️⃣ عقیده قهرمانپرستی و بوالهوسی و خودپرستی را از عقاید توماس کارلیل اسکاتلندی اخذ کرد.
https://t.me/IRAN_PAD
Telegram
#ایران_پاد
#پاینده_ایران
این درگاه متعلق به سامانهی ارجمند پادشاهیخواه ایران است.
#جاوید_شاه
این درگاه متعلق به سامانهی ارجمند پادشاهیخواه ایران است.
#جاوید_شاه
Forwarded from #ایران_پاد
کمپین بازگشت شاهزاده
▪️ پایه های اعتقادی فاشیسم چه بود؟ 🔻 عناصری که مکتب فاشیسم از آنها ترکیب یافته یعنی منابع فلسفی آن به شرح زیر است: 1️⃣ ناسیونالیسم آلمان را از فلسفه هگل آلمان گرفت؛ 2️⃣ قسمتی از سوسیالیسم را از مارکس و قسمتی از آن را از انگلس گرفت. 3️⃣ شعار فاشیسم موسولینی…
▪️ عقاید سیاسی فاشیسم و نازیسم
🔻 اصول عقاید سیاسی فاشیسم و نازیسم را به طور خلاصه:
1️⃣دولت، نتیجه همان ایدالیزاسیون دولت ملی هگل است؛
2️⃣ حکومت و حزب بر پایه زور استوار است؛
3️⃣ ضد مارکسیسم و ضددموکراسی؛
4️⃣منافع فرد فدای منافع جامعه و کاملاً طرفدار مکتب توتالیتاریانیسم و کولکتیویسم؛
5️⃣ طرفدار تفوق یک نژاد؛
6️⃣میلیتاریسم: سربازی و خدمت نظام؛
7️⃣ ایرسیونالیسم فلسفی: مخالف وجود عقل و فلسفه عقلی؛
8️⃣کنترل فرهنگ و فکر و عمل افراد
9️⃣ افسانه نژادی
🔟جنگ؛
1️⃣1️⃣سیاست و مذهب در انحصار دولت (ماکیاولیسم)؛
2️⃣1️⃣ افسانه اصول عقاید حزبی؛
3️⃣1️⃣ سازش طبقاتی؛
4️⃣1️⃣ الحق لمن غلب، جوهر اخلاق فاشیسم است؛
5️⃣1️⃣ فاشیسم معتقد به نبوغ پیشوا و نبوغ ملی است؛
6️⃣1️⃣سیستم یک حزبی؛
7️⃣1️⃣ روابط جنسی زن و مرد و کنترل ازدواج و اصلاح نژاد؛
8️⃣1️⃣سندیکالیسم و حرمت کورپورانیف: همکاری کامل کارگران با صاحبان کارخانه به منظور ازدیاد محصول ملی و مواد تولیدی.
https://t.me/IRAN_PAD
🔻 اصول عقاید سیاسی فاشیسم و نازیسم را به طور خلاصه:
1️⃣دولت، نتیجه همان ایدالیزاسیون دولت ملی هگل است؛
2️⃣ حکومت و حزب بر پایه زور استوار است؛
3️⃣ ضد مارکسیسم و ضددموکراسی؛
4️⃣منافع فرد فدای منافع جامعه و کاملاً طرفدار مکتب توتالیتاریانیسم و کولکتیویسم؛
5️⃣ طرفدار تفوق یک نژاد؛
6️⃣میلیتاریسم: سربازی و خدمت نظام؛
7️⃣ ایرسیونالیسم فلسفی: مخالف وجود عقل و فلسفه عقلی؛
8️⃣کنترل فرهنگ و فکر و عمل افراد
9️⃣ افسانه نژادی
🔟جنگ؛
1️⃣1️⃣سیاست و مذهب در انحصار دولت (ماکیاولیسم)؛
2️⃣1️⃣ افسانه اصول عقاید حزبی؛
3️⃣1️⃣ سازش طبقاتی؛
4️⃣1️⃣ الحق لمن غلب، جوهر اخلاق فاشیسم است؛
5️⃣1️⃣ فاشیسم معتقد به نبوغ پیشوا و نبوغ ملی است؛
6️⃣1️⃣سیستم یک حزبی؛
7️⃣1️⃣ روابط جنسی زن و مرد و کنترل ازدواج و اصلاح نژاد؛
8️⃣1️⃣سندیکالیسم و حرمت کورپورانیف: همکاری کامل کارگران با صاحبان کارخانه به منظور ازدیاد محصول ملی و مواد تولیدی.
https://t.me/IRAN_PAD
Telegram
#ایران_پاد
#پاینده_ایران
این درگاه متعلق به سامانهی ارجمند پادشاهیخواه ایران است.
#جاوید_شاه
این درگاه متعلق به سامانهی ارجمند پادشاهیخواه ایران است.
#جاوید_شاه
Forwarded from #ایران_پاد
کمپین بازگشت شاهزاده
▪️ عقاید سیاسی فاشیسم و نازیسم 🔻 اصول عقاید سیاسی فاشیسم و نازیسم را به طور خلاصه: 1️⃣دولت، نتیجه همان ایدالیزاسیون دولت ملی هگل است؛ 2️⃣ حکومت و حزب بر پایه زور استوار است؛ 3️⃣ ضد مارکسیسم و ضددموکراسی؛ 4️⃣منافع فرد فدای منافع جامعه و کاملاً طرفدار…
▪️ بار منفی واژه فاشیسم
🔻شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در مجادله یا صحبتی از کلمهی "فاشیست" به عنوان یک فحش سیاسی استفاده کرده باشید، یا شاید کسی را در چنین موقعیتی دیده باشید. واقعیت این است که اگر به ریشه لغوی کلمه "فاشیسم" یا "فاشیسمو" برگردیم، مفهوم توهینآمیزی در آن پیدا نمیکنیم. بار منفی و شریرانهی این کلمه ناشی از برداشت تمامیتخواهانهی سردمداران و طرفداران فاشیسم از این مفهوم، از زمان تعریف آن توسط بنیتو موسولینی تا به امروز است.
🔺خصوصیاتی همچون خشونت، سرکوبگری، شر و دیکتاتوری تنها بخشی از بار منفی این واژه هستند، هنگامی که در ادبیات سیاسی به شخص، گروه یا نظام سیاسی گفته شود
موسولینی فاشیسم را حاصل پیوند حکومت و بنگاههای اقتصادی میدانست. او افراد را به عنوان مهرههایی در دستگاه عظیم قدرت تعریف کرد؛ افرادی که ارزششان تنها در تقویت حکومت و کمک به اقتدارش تعریف میشود.
🔺 این طرز نگرش به افراد دقیقا همان چیزی است که در تمامی حکومت های استبدادی، دیکتاتوری و اقتدارگرا یا تمامیت خواه نیز وجود دارد. یعنی شهروندان جامعه از دید این حکومت ها تا زمانی ارزشمند و محترم هستند که همراه و حامی حکومت باشند و هر زمانی که کمترین انتقاد یا شکایتی را نسبت به حکومت داشته باشند، نه تنها ارزش و احترام خود را از دست می دهند، بلکه از سوی حکومت مستحق هر نوع بدرفتاری، مجازات، محرومیت از حقوق اجتماعی و سیاسی و گاهی حتی شکنجه و زندان و اعدام نیز شناخته میشوند.
https://t.me/IRAN_PAD
🔻شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در مجادله یا صحبتی از کلمهی "فاشیست" به عنوان یک فحش سیاسی استفاده کرده باشید، یا شاید کسی را در چنین موقعیتی دیده باشید. واقعیت این است که اگر به ریشه لغوی کلمه "فاشیسم" یا "فاشیسمو" برگردیم، مفهوم توهینآمیزی در آن پیدا نمیکنیم. بار منفی و شریرانهی این کلمه ناشی از برداشت تمامیتخواهانهی سردمداران و طرفداران فاشیسم از این مفهوم، از زمان تعریف آن توسط بنیتو موسولینی تا به امروز است.
🔺خصوصیاتی همچون خشونت، سرکوبگری، شر و دیکتاتوری تنها بخشی از بار منفی این واژه هستند، هنگامی که در ادبیات سیاسی به شخص، گروه یا نظام سیاسی گفته شود
موسولینی فاشیسم را حاصل پیوند حکومت و بنگاههای اقتصادی میدانست. او افراد را به عنوان مهرههایی در دستگاه عظیم قدرت تعریف کرد؛ افرادی که ارزششان تنها در تقویت حکومت و کمک به اقتدارش تعریف میشود.
🔺 این طرز نگرش به افراد دقیقا همان چیزی است که در تمامی حکومت های استبدادی، دیکتاتوری و اقتدارگرا یا تمامیت خواه نیز وجود دارد. یعنی شهروندان جامعه از دید این حکومت ها تا زمانی ارزشمند و محترم هستند که همراه و حامی حکومت باشند و هر زمانی که کمترین انتقاد یا شکایتی را نسبت به حکومت داشته باشند، نه تنها ارزش و احترام خود را از دست می دهند، بلکه از سوی حکومت مستحق هر نوع بدرفتاری، مجازات، محرومیت از حقوق اجتماعی و سیاسی و گاهی حتی شکنجه و زندان و اعدام نیز شناخته میشوند.
https://t.me/IRAN_PAD
Telegram
#ایران_پاد
#پاینده_ایران
این درگاه متعلق به سامانهی ارجمند پادشاهیخواه ایران است.
#جاوید_شاه
این درگاه متعلق به سامانهی ارجمند پادشاهیخواه ایران است.
#جاوید_شاه
Forwarded from #ایران_پاد
نظامهای سیاسی تطبیقی؛ کنکور ۱۴۰۰| دولتگرایی، کورپوراتیسم دولتی و سیاسی کردن تودهها، ویژگیهای کدام نظام سیاسی است؟
Anonymous Quiz
56%
فاشیستی
11%
سلطانی
13%
سندیکالیستی
20%
اقتدارگرای بوروکراتیک
Forwarded from #ایران_پاد
⭕️خلع احمدشاه و انقراض سلسله قاجاریه
https://t.me/IRAN_PAD
پس از تحولات مشروطه و فتح تهران ازجانب مشروطه خواهان در سال ۱۲۸۷ محمدعلی شاه به روسیه فرار کرد و فرزندش احمد میرزا به احمدشاه تبدیل شد و پادشاه ایران معرفی گردید.
او صرفا بخاطر شاه قانونی و عرفی این سمت را قبول و الا از همان ابتدا هیچ گونه میل و رغبتی به سلطنت و حکمرانی نداشت.
احمدشاه، آخرین پادشاه سلسله قاجار، در سالهای پایانی حکومت خود چندین سفر به اروپا انجام داد. اما مهمترین سفر او در سال ۱۳۰۲ هجری شمسی (۱۹۲۳ میلادی) اتفاق افتاد. زمانی که حکم نخست وزیری رضاخان را امضا نمود و پس از آن کشور را بقصد عزیمت به اروپا ترک کرد
▪️دلایل سفر احمدشاه به اروپا:
🔻دلایل درمانی: احمدشاه دچار بیماریهایی مانند چاقی مفرط و ناراحتیهای جسمی بود، و سفر به اروپا برای درمان یکی از بهانهها بود.
🔻فشار سیاسی: در آن زمان، شرایط داخلی ایران با روی کار آمدن رضاخان رو به بهبود بود و احمدشاه به علت اقدامات پدرش محمدعلی شاه ، تا حد زیادی مورد نفرت عمومی قرار گرفته بود و سفر به اروپا نوعی فرار از این وضعیت نیز تلقی میشد.
اقامت در اروپا:
احمدشاه بیشتر دوران اقامت خود را در فرانسه گذراند، بهویژه در شهرهایی مانند پاریس و نیس.
او در اروپا زندگی اشرافی داشت، ولی به تدریج دچار مشکلات مالی شد.
در ۱۳۰۳ که یکسال از رفتن او به اروپا و همچنین نخست وزیری رضاخان میگذشت ، رضاخان در نامه ای خطاب به احمدشاه خواستار مراجعتش به ایران شد که این نامه با پاسخی همراه نبود
مجلس شورای ملی در بهمن ماه ۱۳۰۳ رضاخان را با حفظ سمت نخست وزیری به سردار سپه و فرمانده کل قوا منصوب نمود .
پس ازین سمت که مصادف با غائله شیخ خزعل در خوزستان بود رضاخان دریافت که خاندان قاجار در این توطئه دست داشتند و ادامه اش با این خاندان مقدور نیست.
چند ماه بعد در بهار ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی طی نامه رسمی به احمدشاه خواستار برگشتنش به ایران شد که احمدشاه با تاخیر یکماه عدم تمایل خود را به ایران اعلام نمود.
▪️در زمان خروج احمدشاه از کشور، رضاخان سردارسپه (که نخستوزیر بود) قدرت را در دست داشت و عملا اداره کشور را بر عهده گرفته بود. با طولانی شدن غیبت احمدشاه و عدم تمایلش به بازگشت و ضعف سلطنت قاجار، مجلس شورای ملی در ۹ آبان ۱۳۰۴ با خلع قاجار و واگذاری سلطنت به رضاخان، سلسله پهلوی را بنیان گذاشت.
🔸در آن جلسه، نمایندگان با تصویب مادهواحدهای، سلطنت قاجاریه را رسما منقرض اعلام کردند و سلطنت را به رضاخان سردارسپه واگذار نمودند.
متن مادهواحده چنین بود:
«نظر به اینکه فترت سلطنت احمدشاه قاجار موجب اختلال امور مملکت گردیده و هیچگونه علاقهای از طرف ملت نسبت به سلسله قاجاریه باقی نمانده است، و حضرت اشرف رضاخان پهلوی، سردار سپه، خدمات شایانی به کشور کرده و ملت ایران در مقابل این خدمات از وی قدردانی کردهاند، مجلس شورای ملی به نمایندگی از طرف ملت، سلطنت را به ایشان واگذار میکند.»
با این مصوبه، دوره قاجار که از سال ۱۱۷۴ هجری شمسی (۱۷۹۶ میلادی) با سلطنت آقامحمدخان آغاز شده بود، رسما پایان یافت و سلسله پهلوی آغاز شد. و بدین ترتیب رضاخان به رضاشاه تبدیل شد.
رئیس مجلس شورای ملی که انقراض سلسله قاجاریه را در ۹ آبان ۱۳۰۴ رسما اعلام کرد، محمدعلی فروغی (معروف به ذکاءالملک) سیاستمدار، ادیب و نویسنده برجسته دوره قاجار و پهلوی بود. که بعدها در سه دوره از وزرای محبوب رضاشاه منصوب گردید
به #ایران_پاد بپیوندید:
https://t.me/IRAN_PAD
https://t.me/IRAN_PAD
پس از تحولات مشروطه و فتح تهران ازجانب مشروطه خواهان در سال ۱۲۸۷ محمدعلی شاه به روسیه فرار کرد و فرزندش احمد میرزا به احمدشاه تبدیل شد و پادشاه ایران معرفی گردید.
او صرفا بخاطر شاه قانونی و عرفی این سمت را قبول و الا از همان ابتدا هیچ گونه میل و رغبتی به سلطنت و حکمرانی نداشت.
احمدشاه، آخرین پادشاه سلسله قاجار، در سالهای پایانی حکومت خود چندین سفر به اروپا انجام داد. اما مهمترین سفر او در سال ۱۳۰۲ هجری شمسی (۱۹۲۳ میلادی) اتفاق افتاد. زمانی که حکم نخست وزیری رضاخان را امضا نمود و پس از آن کشور را بقصد عزیمت به اروپا ترک کرد
▪️دلایل سفر احمدشاه به اروپا:
🔻دلایل درمانی: احمدشاه دچار بیماریهایی مانند چاقی مفرط و ناراحتیهای جسمی بود، و سفر به اروپا برای درمان یکی از بهانهها بود.
🔻فشار سیاسی: در آن زمان، شرایط داخلی ایران با روی کار آمدن رضاخان رو به بهبود بود و احمدشاه به علت اقدامات پدرش محمدعلی شاه ، تا حد زیادی مورد نفرت عمومی قرار گرفته بود و سفر به اروپا نوعی فرار از این وضعیت نیز تلقی میشد.
اقامت در اروپا:
احمدشاه بیشتر دوران اقامت خود را در فرانسه گذراند، بهویژه در شهرهایی مانند پاریس و نیس.
او در اروپا زندگی اشرافی داشت، ولی به تدریج دچار مشکلات مالی شد.
در ۱۳۰۳ که یکسال از رفتن او به اروپا و همچنین نخست وزیری رضاخان میگذشت ، رضاخان در نامه ای خطاب به احمدشاه خواستار مراجعتش به ایران شد که این نامه با پاسخی همراه نبود
مجلس شورای ملی در بهمن ماه ۱۳۰۳ رضاخان را با حفظ سمت نخست وزیری به سردار سپه و فرمانده کل قوا منصوب نمود .
پس ازین سمت که مصادف با غائله شیخ خزعل در خوزستان بود رضاخان دریافت که خاندان قاجار در این توطئه دست داشتند و ادامه اش با این خاندان مقدور نیست.
چند ماه بعد در بهار ۱۳۰۴ مجلس شورای ملی طی نامه رسمی به احمدشاه خواستار برگشتنش به ایران شد که احمدشاه با تاخیر یکماه عدم تمایل خود را به ایران اعلام نمود.
▪️در زمان خروج احمدشاه از کشور، رضاخان سردارسپه (که نخستوزیر بود) قدرت را در دست داشت و عملا اداره کشور را بر عهده گرفته بود. با طولانی شدن غیبت احمدشاه و عدم تمایلش به بازگشت و ضعف سلطنت قاجار، مجلس شورای ملی در ۹ آبان ۱۳۰۴ با خلع قاجار و واگذاری سلطنت به رضاخان، سلسله پهلوی را بنیان گذاشت.
🔸در آن جلسه، نمایندگان با تصویب مادهواحدهای، سلطنت قاجاریه را رسما منقرض اعلام کردند و سلطنت را به رضاخان سردارسپه واگذار نمودند.
متن مادهواحده چنین بود:
«نظر به اینکه فترت سلطنت احمدشاه قاجار موجب اختلال امور مملکت گردیده و هیچگونه علاقهای از طرف ملت نسبت به سلسله قاجاریه باقی نمانده است، و حضرت اشرف رضاخان پهلوی، سردار سپه، خدمات شایانی به کشور کرده و ملت ایران در مقابل این خدمات از وی قدردانی کردهاند، مجلس شورای ملی به نمایندگی از طرف ملت، سلطنت را به ایشان واگذار میکند.»
با این مصوبه، دوره قاجار که از سال ۱۱۷۴ هجری شمسی (۱۷۹۶ میلادی) با سلطنت آقامحمدخان آغاز شده بود، رسما پایان یافت و سلسله پهلوی آغاز شد. و بدین ترتیب رضاخان به رضاشاه تبدیل شد.
رئیس مجلس شورای ملی که انقراض سلسله قاجاریه را در ۹ آبان ۱۳۰۴ رسما اعلام کرد، محمدعلی فروغی (معروف به ذکاءالملک) سیاستمدار، ادیب و نویسنده برجسته دوره قاجار و پهلوی بود. که بعدها در سه دوره از وزرای محبوب رضاشاه منصوب گردید
به #ایران_پاد بپیوندید:
https://t.me/IRAN_PAD
Telegram
#ایران_پاد
#پاینده_ایران
این درگاه متعلق به سامانهی ارجمند پادشاهیخواه ایران است.
#جاوید_شاه
این درگاه متعلق به سامانهی ارجمند پادشاهیخواه ایران است.
#جاوید_شاه
Forwarded from #ایران_پاد
درخصوص قانونی بودن خلع احمدشاه قاجار و انقراض سلسله قاجاریه، باید به تحولات حقوقی و سیاسی سالهای ۱۳۰۴ تا ۱۳۰۵ هجری شمسی (۱۹۲۵ میلادی) توجه کنیم. در این سالها، با توجه به اوضاع نابسامان کشور، مجلس شورای ملی اقداماتی انجام داد که به خلع احمدشاه و روی کار آمدن رضاخان منجر شد. این روند از نظر حقوقی چنین بود:
https://t.me/IRAN_PAD/180
🔻۱) پیشزمینه تاریخی و سیاسی
احمدشاه قاجار از سال ۱۳۰۰ شمسی (۱۹۲۱ میلادی) دیگر بهصورت مؤثر در امور کشور دخالت نداشت. او بیشتر در اروپا اقامت داشت و عملا رضاخان (بهعنوان نخستوزیر) اداره امور را در دست گرفته بود. ضعف حکومت مرکزی، بیثباتی سیاسی، و فساد گسترده باعث نارضایتی عمومی شده بود.
🔻۲) طرح ماده واحده انقراض قاجاریه
در ۹ آبان ۱۳۰۴ (۲۹ اکتبر ۱۹۲۵)، مجلس شورای ملی، پس از بحثهای طولانی، ماده واحدهای را تصویب کرد که رسما سلسله قاجاریه را منقرض و حکومت موقتی را به رضاخان واگذار کرد.
🔻۳) رای مجلس موسسان
در آذر ۱۳۰۴، مجلس موسسان تشکیل شد تا قانون اساسی را تغییر دهد. این مجلس با اصلاح اصول ۳۶، ۳۷، ۳۸ و ۴۰ قانون اساسی مشروطه، سلطنت را به رضا خان پهلوی و اولاد ذکور او منتقل کرد.
🔻۴) مبانی قانونی این روند
مجلس شورای ملی بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی مشروطه اختیار داشت قوانین جدید تصویب کند.
انقراض قاجاریه از طریق ماده واحده تصویب شد که نوعی قانون عادی محسوب میشود.
با تشکیل مجلس موسسان، اصول قانون اساسی به طور رسمی تغییر یافت و سلطنت پهلوی مشروعیت حقوقی پیدا کرد.
نتیجهگیری:
خلع احمدشاه و انقراض سلسله قاجاریه، از نظر حقوقی و بر اساس اختیارات مجلس شورای ملی و تأیید مجلس موسسان، روندی قانونی و مطابق با نظام مشروطه ایران بود. این اقدامها، هرچند تحت فشار سیاسی زمان انجام شدند، اما از نظر ساختار حقوقی و روال قانونی قابل دفاع هستند.
احمدشاه قاجار در سال ۱۳۱۳ هجری شمسی (۱۹۳۰ میلادی) در فرانسه درگذشت و در همانجا نیز به خاک سپرده شد.
https://t.me/IRAN_PAD
▪️منابع استنادی:
▫️تاریخ کامل ایران _حسن پیرنیا(مشیرالدوله)
▫️ تاریخ سیاسی احزاب در ایران_ملک الشعرا بهار
▫️تاریخ بیست ساله ایران_ حسین مکی
https://t.me/IRAN_PAD/180
🔻۱) پیشزمینه تاریخی و سیاسی
احمدشاه قاجار از سال ۱۳۰۰ شمسی (۱۹۲۱ میلادی) دیگر بهصورت مؤثر در امور کشور دخالت نداشت. او بیشتر در اروپا اقامت داشت و عملا رضاخان (بهعنوان نخستوزیر) اداره امور را در دست گرفته بود. ضعف حکومت مرکزی، بیثباتی سیاسی، و فساد گسترده باعث نارضایتی عمومی شده بود.
🔻۲) طرح ماده واحده انقراض قاجاریه
در ۹ آبان ۱۳۰۴ (۲۹ اکتبر ۱۹۲۵)، مجلس شورای ملی، پس از بحثهای طولانی، ماده واحدهای را تصویب کرد که رسما سلسله قاجاریه را منقرض و حکومت موقتی را به رضاخان واگذار کرد.
🔻۳) رای مجلس موسسان
در آذر ۱۳۰۴، مجلس موسسان تشکیل شد تا قانون اساسی را تغییر دهد. این مجلس با اصلاح اصول ۳۶، ۳۷، ۳۸ و ۴۰ قانون اساسی مشروطه، سلطنت را به رضا خان پهلوی و اولاد ذکور او منتقل کرد.
🔻۴) مبانی قانونی این روند
مجلس شورای ملی بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی مشروطه اختیار داشت قوانین جدید تصویب کند.
انقراض قاجاریه از طریق ماده واحده تصویب شد که نوعی قانون عادی محسوب میشود.
با تشکیل مجلس موسسان، اصول قانون اساسی به طور رسمی تغییر یافت و سلطنت پهلوی مشروعیت حقوقی پیدا کرد.
نتیجهگیری:
خلع احمدشاه و انقراض سلسله قاجاریه، از نظر حقوقی و بر اساس اختیارات مجلس شورای ملی و تأیید مجلس موسسان، روندی قانونی و مطابق با نظام مشروطه ایران بود. این اقدامها، هرچند تحت فشار سیاسی زمان انجام شدند، اما از نظر ساختار حقوقی و روال قانونی قابل دفاع هستند.
احمدشاه قاجار در سال ۱۳۱۳ هجری شمسی (۱۹۳۰ میلادی) در فرانسه درگذشت و در همانجا نیز به خاک سپرده شد.
https://t.me/IRAN_PAD
▪️منابع استنادی:
▫️تاریخ کامل ایران _حسن پیرنیا(مشیرالدوله)
▫️ تاریخ سیاسی احزاب در ایران_ملک الشعرا بهار
▫️تاریخ بیست ساله ایران_ حسین مکی
Telegram
#ایران_پاد
⭕️خلع احمدشاه و انقراض سلسله قاجاریه
https://t.me/IRAN_PAD
پس از تحولات مشروطه و فتح تهران ازجانب مشروطه خواهان در سال ۱۲۸۷ محمدعلی شاه به روسیه فرار کرد و فرزندش احمد میرزا به احمدشاه تبدیل شد و پادشاه ایران معرفی گردید.
او صرفا بخاطر شاه قانونی و عرفی…
https://t.me/IRAN_PAD
پس از تحولات مشروطه و فتح تهران ازجانب مشروطه خواهان در سال ۱۲۸۷ محمدعلی شاه به روسیه فرار کرد و فرزندش احمد میرزا به احمدشاه تبدیل شد و پادشاه ایران معرفی گردید.
او صرفا بخاطر شاه قانونی و عرفی…