چقدر تنات نحیف شده،
در اشک چشمانم جا گرفتهای
گرسنگی مگر عمرت را خورده فرزندم؟ بیا شیر سینهام را بنوش
آتشت را مگر در سپیدی گیسوانت پنهان کردهای؟
نکند خورشید هر شامگاه
در تو غروب میکند؟
نگران آب شدن جسمم نباش،
من آسمان را به بر کردهام
غمگین نباش مادر،
دلیران ما را پایانی نیست
این رفتنها اگر آتش شود و بسوزاندمان، مگر مادران مان پایان میگیرند؟
اگر دست مرگ گل هایمان را پرپر کند، مگر جوانه ها پایان میگیرد؟
دریچه را بگشا
صدای ما کم نیست...
#ارتادخت
#صدای_مادران_داغدار_باشیم
#مادران_خشمگین
@C_B_SHAHZADEH
در اشک چشمانم جا گرفتهای
گرسنگی مگر عمرت را خورده فرزندم؟ بیا شیر سینهام را بنوش
آتشت را مگر در سپیدی گیسوانت پنهان کردهای؟
نکند خورشید هر شامگاه
در تو غروب میکند؟
نگران آب شدن جسمم نباش،
من آسمان را به بر کردهام
غمگین نباش مادر،
دلیران ما را پایانی نیست
این رفتنها اگر آتش شود و بسوزاندمان، مگر مادران مان پایان میگیرند؟
اگر دست مرگ گل هایمان را پرپر کند، مگر جوانه ها پایان میگیرد؟
دریچه را بگشا
صدای ما کم نیست...
#ارتادخت
#صدای_مادران_داغدار_باشیم
#مادران_خشمگین
@C_B_SHAHZADEH
بازیچه شد ،، آزادی،،
با نام مذهب دختران ما را کشتند
ای مغزهاتان پارهای گچ! وی قلبهاتان تکّهای سنگ!
یارب شود دستانتان خشک، در سنگسار و سنگباران
بر جنگ نفرین میفرستم، جنگی که در آخر ازآن شد
زیر ِ زمین از کشتگان پُر، روی زمین از داغداران
پیری که جام ِ زهر را خورد، شش سال اگر طولش نمیداد
میماند صدها شهْر آباد، ویران نمیشد کشتزاران
کو جنگ تا پیروزی ِ ما، با صد شعار ِ مفت ازایندست؟!
کو تا به قدس و آن طرفتر، سیل ِ سپاهی رهسپاران؟!!
رو را تماشا کن که خود را، در جنگْ، فاتح میشمارند
حقّا که این دیوانگان را،نتوان شمرد از هوشیاران
زندانی بسیار داریم، در بند، با جُرم ِ سیاسی
هر روز خوابی تازه بینند،از بهر ِ این ناسازگاران
امروز اگر مأیوس و ناکام، در ماتم و سوگ اند مردم
بیشک رسد از راه فردا، عیدِ بزرگِ کامکاران
فصل ِ زمستان چون شود طی، لبریز ِ شور و مست از شوق
بلبل نواها میکند ساز، رنگینتر از گل در بهاران
ای بانگِ آزادی که ماندی، در زیر لب، یک عمر، پنهان
زیباتر از هر نغمه بنشین، در گوش ِ جان ِ دوستداران✌️
#ارتادخت
یک ملت، یک هدف
نابودی جمهوری اسلامی
#مادران_خشمگین
@C_B_SHAHZADEH
با نام مذهب دختران ما را کشتند
ای مغزهاتان پارهای گچ! وی قلبهاتان تکّهای سنگ!
یارب شود دستانتان خشک، در سنگسار و سنگباران
بر جنگ نفرین میفرستم، جنگی که در آخر ازآن شد
زیر ِ زمین از کشتگان پُر، روی زمین از داغداران
پیری که جام ِ زهر را خورد، شش سال اگر طولش نمیداد
میماند صدها شهْر آباد، ویران نمیشد کشتزاران
کو جنگ تا پیروزی ِ ما، با صد شعار ِ مفت ازایندست؟!
کو تا به قدس و آن طرفتر، سیل ِ سپاهی رهسپاران؟!!
رو را تماشا کن که خود را، در جنگْ، فاتح میشمارند
حقّا که این دیوانگان را،نتوان شمرد از هوشیاران
زندانی بسیار داریم، در بند، با جُرم ِ سیاسی
هر روز خوابی تازه بینند،از بهر ِ این ناسازگاران
امروز اگر مأیوس و ناکام، در ماتم و سوگ اند مردم
بیشک رسد از راه فردا، عیدِ بزرگِ کامکاران
فصل ِ زمستان چون شود طی، لبریز ِ شور و مست از شوق
بلبل نواها میکند ساز، رنگینتر از گل در بهاران
ای بانگِ آزادی که ماندی، در زیر لب، یک عمر، پنهان
زیباتر از هر نغمه بنشین، در گوش ِ جان ِ دوستداران✌️
#ارتادخت
یک ملت، یک هدف
نابودی جمهوری اسلامی
#مادران_خشمگین
@C_B_SHAHZADEH