Forwarded from کمپین بازگشت شاهزاده
🔺️برای درک بهتر خدمات خاندان پهلوی نیاز است بدانید که پهلوی چه ایرانی را تحویل گرفت و چه چیزی تحویل داد
با دقت بخوانید
ژنرال دنسترویل در (۵ می ۱۹۱۸ یعنی تقریبا دو سال قبل از قیام رضاشاه بزرگ برای نجات ایران) مینویسد:
هر روز بسیاری میمیرند! اکنون که برفها آب شده و بهار آغاز شدهاست، مردم میروند بیرون و مثل گاو در مراتع میچرند». بسیاری از این مردم نگونبخت در حال چریدن در مراتع مردهاند!!!
در خيابان اصلي شهر از كنار جسد پسرك حدوداً نه سالهاي عبور كردم كه روشن بود در همان روز مرده بود؛ صورتش ميان گل و لاي پنهان شده بود و مردم از دو سويش به شكلي عادي عبور ميكردند، گويي او هم يكي از موانع عادي سر راه است».
چارلز دنسترویل ۵ می ۱۹۱۸
دو سال بعد رضاشاه قیام کرد و چنین جهنمی را به دست گرفت و آباد کرد
#رضا_شاه_روحت_شاد
۲۴ اسفند زادروز بزرگ مرد همیشه جاویدان در تاریخ ایران، #رضاشاه_بزرگ خجسته باد.
@C_B_SHAHZADEH
با دقت بخوانید
ژنرال دنسترویل در (۵ می ۱۹۱۸ یعنی تقریبا دو سال قبل از قیام رضاشاه بزرگ برای نجات ایران) مینویسد:
هر روز بسیاری میمیرند! اکنون که برفها آب شده و بهار آغاز شدهاست، مردم میروند بیرون و مثل گاو در مراتع میچرند». بسیاری از این مردم نگونبخت در حال چریدن در مراتع مردهاند!!!
در خيابان اصلي شهر از كنار جسد پسرك حدوداً نه سالهاي عبور كردم كه روشن بود در همان روز مرده بود؛ صورتش ميان گل و لاي پنهان شده بود و مردم از دو سويش به شكلي عادي عبور ميكردند، گويي او هم يكي از موانع عادي سر راه است».
چارلز دنسترویل ۵ می ۱۹۱۸
دو سال بعد رضاشاه قیام کرد و چنین جهنمی را به دست گرفت و آباد کرد
#رضا_شاه_روحت_شاد
۲۴ اسفند زادروز بزرگ مرد همیشه جاویدان در تاریخ ایران، #رضاشاه_بزرگ خجسته باد.
@C_B_SHAHZADEH
⭕️ایران مدیون رضا شاه کبیر است
#رضاشاه_بزرگ می گوید: ﻫـﻨﮕـﺎﻣﯽ ﮐـــﻪ ﻣـﻦ ﺁﻣــــﺪﻡ ؛ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﮐﻮﭼﮏ ﺧﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺷﺖ ﺑﺎ ﮐﻤﮏ روسیه ٫ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺷﻮﺭﻭﯼِ ﮔﯿﻼﻥ٬ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﺋﯿﺲ جمهور ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﻨﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺗﻤﺒﺮ ﭼﺎﭖ ﻣﯽﮐﺮﺩ..
(این کار تجزیه طلبی و خیانت به ایران بوده است.) ﺩﺭ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥمرکزی ﺍﻣﯿﺮ ﻣﻮﯾﺪ ﺳﻮﺍﺩ ﮐﻮﻫﯽ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺷﺮﻗﯽ ﻭ ﺑﺨﺸﻬﺎییﺍﺯ ﺷﻤﺎﻝ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ در دست ﺩﻭﻃﺎیفه ﺗﺮﮐﻤﻦ ﺑﻮﺩ
ﺷﻤﺎﻝ ﻏﺮﺑﯽ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﻣﻌﺰﺯ ﺑﺠﻨﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﺍﯾﻞ ﺷﺎﺩﻟﻮ ﺑﻮﺩ... ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﻭ ﻧﻮﺍﺣﯽ ﻫﻢ ﻣﺮﺯ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ ﻣﺎﮐﻮﺋﯽ ﺑﻮﺩ...
ﻏﺮﺏ ﺍﺭﻭﻣﯿﻪ ﻭﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥﺩﺳﺖﺍﺳﻤﺎﻋﯿﻞ ﺁﻗﺎ ﺳﻤﯿﺘﻘﻮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﺮﺍﯼﺧﻮﺩﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﺘﻞ ﻋﺎﻡ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥﺩﺳﺖ عشایر ﺍﯾﻞﺷﺎﻫﺴﻮﻥ ﻭ ﻫﻤﺪﺍﻥ در ﺩﺳﺖ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩ
ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﺑﻠﻮﭺ ﻫﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺤﻤﺪﺧﺎﻥﺳﺮﮐﺮﺩﻩ ﺑﻠﻮﭺﻫﺎ ﺳﮑﻪ ﺑﻪﻧﺎﻡ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽﺯﺩ ﻭ ﭼﯿﺰﯼﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﯾﺎﺭ ﺭﺳﺘﻢ دستان نیز ﺑﺮﺍﯼﻫﻤﯿﺸﻪ تجزیه ﺑﻪ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻥ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪ
ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ استان ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﻣﯿﺒﺎﯾﺴﺖ ﻭﯾﺰﺍ میگرفتند ﻭ حاکم ﺁﻧﺠﺎ (شیخ خزعل زیر تحریک اعراب و حمایت انگلستان ) ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﻧﻤﯽﺩﺍﺩ... و خیال جداسازی خوزستان از ایران را داشت.
ترکمن ها راه های خراسان را غارت میکردند،مرکز ایران محل جولان یاغیان لرهای شورشی بود. نایب حسین کاشی در کاشان از دولت مرکزی باج میگرفت و هر جنایتی بر مردم روا میداشت. رضاخان جوزدانی و جعفرقلی خان چرمهینی در نجف آباد و لنجان اصفهان به راه زنی مشغول بودند .
شمال کشور در دست روس ها و جنوب در دست انگلیسی ها بود انگلیسیها اسکانس ایران را چاپ میکردند و از دولت ایران حق توحش میگرفتند. تراخم ،سوزاک و مالاریا نه در سطح خانواده که در ابعاد یک کشور بیداد میکرد.۹۵٪ مردم روستا نشین یا عشایر بودند، آن اندک شهرهایمان هم فرقی با روستا نداشت
۹۸٪ مردم سواد خواندن و نوشتن نداشتند، راه وامنیت آرزوی دست نیافتنی ایرانیان بود، برای رفتن به مشهد باید به روسیه و برای رفتن به خوزستان باید به عراق میرفتند. ارتش،بانک ،شیلات ،شهربانی گمرک و ...در دست اجنبی بود. ایران یک شبه مستعمره بود که مردمانش منتظر ضربت آخر نشسته بودند
که معلوم نبود از شمال میآید یا از جنوب ؟! و هنگامی که من رفتم(رضاشاه) برای ایرانیان بانک ملی وسپه،رادیو،مدرسه ،قانون مدنی،راه آهن سراسری،صنایع،فرهنگستان،ژاندارمری و شهربانی،دانشسرای عالی،دانشگاه ملی،ثبت اسناد واحوال،بیمه،موزه،فرودگاه،ارتش نوین فدراسیون و....غیره ساخته بودم
بیشتر امتیازات کشورهای بیگانه در ایران لغو شده بود. زنان که نیمی از جمعیت بودند فعالانه وارد اجتماع شده بودند. عشایر اسکان داده شده، خانسالاری بر افتاده بود. دادگستری راه انداختم ونه تنها سیستم قضا که اوقاف ومکتب خانه وسیستم ازدواج و تمام اینها وبسیاری خدمات دیگر مانند:
احیای اماکن باستانی و ملی تنها در ۱۶ سال و بدون بودجه نفت به انجام رساندم. به شما القاء کردند که به من بگویید بی سواد ! قلدر !؟ تریاکی !؟ بسیار خب من بی سواد بودم اما دانشگاه تهران را ساختم. قلدر بودم اما ارتش منظم و شهربانی را برای ایران ساخته و تجهیز کردم .
من که استعمال تریاک در ایران را ممنوع کردم تریاکی بودم !؟ حال بگویید: شما روشنفکران دانشگاه رفته برای ایران چه کردید ؟ هنگامی که مامور انگلیسی مرا برای تبعید به جزیره موریس سوار کشتی کرد پرسید: نگرانی ؟ من پاسخ دادم: نه ، من دانشگاه تهران را ساخته تا جوانان ما با آگاهی و دانش با استعمار انگلستان مبارزه کنند .
پ.ن: ایران که شاه نداره حساب کتاب نداره، بلای جان ایران تنها آخوند و استعمار بیگانه نیست، بلا خود روشنفکر پنداران و چپولهای بی وطن هستند.
#رضا_شاه_روحت_شاد #ایران_را_پس_میگیریم #پاینده_ایران #جاوید_شاه
@C_B_SHAHZADEH
#رضاشاه_بزرگ می گوید: ﻫـﻨﮕـﺎﻣﯽ ﮐـــﻪ ﻣـﻦ ﺁﻣــــﺪﻡ ؛ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﮐﻮﭼﮏ ﺧﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺷﺖ ﺑﺎ ﮐﻤﮏ روسیه ٫ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺷﻮﺭﻭﯼِ ﮔﯿﻼﻥ٬ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﺋﯿﺲ جمهور ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﻨﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺗﻤﺒﺮ ﭼﺎﭖ ﻣﯽﮐﺮﺩ..
(این کار تجزیه طلبی و خیانت به ایران بوده است.) ﺩﺭ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥمرکزی ﺍﻣﯿﺮ ﻣﻮﯾﺪ ﺳﻮﺍﺩ ﮐﻮﻫﯽ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﺷﺮﻗﯽ ﻭ ﺑﺨﺸﻬﺎییﺍﺯ ﺷﻤﺎﻝ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ در دست ﺩﻭﻃﺎیفه ﺗﺮﮐﻤﻦ ﺑﻮﺩ
ﺷﻤﺎﻝ ﻏﺮﺑﯽ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﻣﻌﺰﺯ ﺑﺠﻨﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﺍﯾﻞ ﺷﺎﺩﻟﻮ ﺑﻮﺩ... ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﻭ ﻧﻮﺍﺣﯽ ﻫﻢ ﻣﺮﺯ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ ﻣﺎﮐﻮﺋﯽ ﺑﻮﺩ...
ﻏﺮﺏ ﺍﺭﻭﻣﯿﻪ ﻭﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥﺩﺳﺖﺍﺳﻤﺎﻋﯿﻞ ﺁﻗﺎ ﺳﻤﯿﺘﻘﻮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﺮﺍﯼﺧﻮﺩﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﺘﻞ ﻋﺎﻡ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥﺩﺳﺖ عشایر ﺍﯾﻞﺷﺎﻫﺴﻮﻥ ﻭ ﻫﻤﺪﺍﻥ در ﺩﺳﺖ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩ
ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﺑﻠﻮﭺ ﻫﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺤﻤﺪﺧﺎﻥﺳﺮﮐﺮﺩﻩ ﺑﻠﻮﭺﻫﺎ ﺳﮑﻪ ﺑﻪﻧﺎﻡ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽﺯﺩ ﻭ ﭼﯿﺰﯼﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﯾﺎﺭ ﺭﺳﺘﻢ دستان نیز ﺑﺮﺍﯼﻫﻤﯿﺸﻪ تجزیه ﺑﻪ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻥ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪ
ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ استان ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﻣﯿﺒﺎﯾﺴﺖ ﻭﯾﺰﺍ میگرفتند ﻭ حاکم ﺁﻧﺠﺎ (شیخ خزعل زیر تحریک اعراب و حمایت انگلستان ) ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ ﻧﻤﯽﺩﺍﺩ... و خیال جداسازی خوزستان از ایران را داشت.
ترکمن ها راه های خراسان را غارت میکردند،مرکز ایران محل جولان یاغیان لرهای شورشی بود. نایب حسین کاشی در کاشان از دولت مرکزی باج میگرفت و هر جنایتی بر مردم روا میداشت. رضاخان جوزدانی و جعفرقلی خان چرمهینی در نجف آباد و لنجان اصفهان به راه زنی مشغول بودند .
شمال کشور در دست روس ها و جنوب در دست انگلیسی ها بود انگلیسیها اسکانس ایران را چاپ میکردند و از دولت ایران حق توحش میگرفتند. تراخم ،سوزاک و مالاریا نه در سطح خانواده که در ابعاد یک کشور بیداد میکرد.۹۵٪ مردم روستا نشین یا عشایر بودند، آن اندک شهرهایمان هم فرقی با روستا نداشت
۹۸٪ مردم سواد خواندن و نوشتن نداشتند، راه وامنیت آرزوی دست نیافتنی ایرانیان بود، برای رفتن به مشهد باید به روسیه و برای رفتن به خوزستان باید به عراق میرفتند. ارتش،بانک ،شیلات ،شهربانی گمرک و ...در دست اجنبی بود. ایران یک شبه مستعمره بود که مردمانش منتظر ضربت آخر نشسته بودند
که معلوم نبود از شمال میآید یا از جنوب ؟! و هنگامی که من رفتم(رضاشاه) برای ایرانیان بانک ملی وسپه،رادیو،مدرسه ،قانون مدنی،راه آهن سراسری،صنایع،فرهنگستان،ژاندارمری و شهربانی،دانشسرای عالی،دانشگاه ملی،ثبت اسناد واحوال،بیمه،موزه،فرودگاه،ارتش نوین فدراسیون و....غیره ساخته بودم
بیشتر امتیازات کشورهای بیگانه در ایران لغو شده بود. زنان که نیمی از جمعیت بودند فعالانه وارد اجتماع شده بودند. عشایر اسکان داده شده، خانسالاری بر افتاده بود. دادگستری راه انداختم ونه تنها سیستم قضا که اوقاف ومکتب خانه وسیستم ازدواج و تمام اینها وبسیاری خدمات دیگر مانند:
احیای اماکن باستانی و ملی تنها در ۱۶ سال و بدون بودجه نفت به انجام رساندم. به شما القاء کردند که به من بگویید بی سواد ! قلدر !؟ تریاکی !؟ بسیار خب من بی سواد بودم اما دانشگاه تهران را ساختم. قلدر بودم اما ارتش منظم و شهربانی را برای ایران ساخته و تجهیز کردم .
من که استعمال تریاک در ایران را ممنوع کردم تریاکی بودم !؟ حال بگویید: شما روشنفکران دانشگاه رفته برای ایران چه کردید ؟ هنگامی که مامور انگلیسی مرا برای تبعید به جزیره موریس سوار کشتی کرد پرسید: نگرانی ؟ من پاسخ دادم: نه ، من دانشگاه تهران را ساخته تا جوانان ما با آگاهی و دانش با استعمار انگلستان مبارزه کنند .
پ.ن: ایران که شاه نداره حساب کتاب نداره، بلای جان ایران تنها آخوند و استعمار بیگانه نیست، بلا خود روشنفکر پنداران و چپولهای بی وطن هستند.
#رضا_شاه_روحت_شاد #ایران_را_پس_میگیریم #پاینده_ایران #جاوید_شاه
@C_B_SHAHZADEH
Telegram
attach 📎