کمپین بازگشت شاهزاده
28.1K subscribers
62K photos
58.1K videos
430 files
27.8K links
https://telegram.me/C_B_SHAHZADEH
کانال کمپین👆
https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
ابرگروه کمپین👆

https://twitter.com/payandeiranam
توییتر

@azadi5555
ارتباط با ما
Download Telegram
🔹گل یا پوچه یالا دموکراسی رو از مشتم درار- بخش دوم ( پایانی)؛ فرهنگ دموکراسی با سیستمی که جوهرش فاسد است نمیشود (۲/۲)

با این وجود عرصه قانون در آمریکا هم خالی از اشکال نیست.

از جمله اشکال های بزرگی که بعضا گرفته میشود حق مالکیت اسلحه است که در الحاقیه دوم منشور حقوق آمده است.

به خاطر مشکلاتی که وجود چنین حق قانونی برای بسیاری از شهروندان آمریکایی ایجاد کرده از جمله چندین و چند فاجعه تیراندازی در یکی دو سال اخیر که قتل تعداد زیادی از شهروندان آمریکایی ،انجامیده.

این روزها در سپهر سیاسی اجتماعی آمریکا بحث داغی در این باره در جریان است: از یک طرف سرمایه داران ،اسلحه‌سازان و اسلحه دوستان؛ و از طرف دیگر فعالان حقوق بشر و منتقدان سرمایهداري و اسلحه‌سازی.

یک طرف بر این حق قانونی پافشاری میکند و طرف دیگر خواهان الغای آن است.

با این وجود، هیچ کدام از این دو طرف با آن اصل بنیادي فوق الذکر در قانون اساسی مشکلی ندارند و آن را نیکو میدارند.

اینه دموکراسی!


بنابراین میبینیم که حرف از اصلاح زدن در این سیستمی که جوهرش تا حدود زیادی با عقل و انسانیت جور در می آید واقع بینانه و قابل قبول است اگر در چنین سیستمی برخی اعراض نامطلوب را اصلاح کنند.

بسیاری از کارها - گرچه تا کمال مطلوب هنوز راهی دور و دراز میماند - به سامان می شود.

در مقابل در جمهوری اسلامی، چنانکه قبلا دیدیم هرگز چنین نیست آنچه هم که اصلاح طلبان حکومتی ظرفیت‌های دموکراتیک قانون اساسی جمهوری اسلامی مینامند، در حقیقت برخی اعراض کمتر استبدادی یا شبه دموکراتیک آن هستند؛ که حتی آن‌ها هم از آنجا که تحت الشعاع آن جوهر استبدادی قرار میگیرند در نهایت فایده چندانی ندارند بدین ترتیب حقیقت دقیقا برعکس آن چیزی است که اصلاح طلبان حکومتی مدام بر آن اصرار می ورزند این جوهر جمهوری اسلامی است که خراب و استبدادی و ضد حقوق بشر و ضددموکراتیک است و نه لزوما برخی اعراض آن و حتی برخی اعراض سالم هم که دارد به اصطلاح حدوثی هستند و نه ذاتی.

صرف نظر از اصول بنیادی استبدادی که جوهر و ذات جمهوری اسلامی است این نظام چنانکه در ابتدا اشاره کردم حتی در ساز و کارهایش هم استبدادی است؛ به طوری که در کارکردهای اجتماعی فرهنگی‌ اش استبداد را در قالب آموزه های متافیزیکی و ضدعقلانی بازتولید میکند.

جمهوری اسلامی از طریق ابزارهای فراوان و شیوه های مختلف بسیاری همچون صدا و سیما ،مساجد،نماز جمعه ،هیات ها ، تکایا و سیستم آموزشی و فرآیند گزینش دانشگاه ها و ادارات با ترویج مداوم و با شدت-و-حدتِ گفتمان ضددموکراتیک در جامعه، تمامِ گفتمان‌های آلترناتیو را تا مرحله حذف پیش میبرد.

در چنین حالتی، فرهنگ دموکراسی به سختی مجالی براي رشد مییابد؛ و حتی اگر بیابد هم منشاء آن از درون نظام نخواهد بود، بلکه از گفتمان‌های خارج از نظام خواهد بود که از طریق روزنه‌های کوچک و تنگی همچون کتاب، اینترنت و ماهواره به جامعه میرسد.

اصلاح طلبان حکومتی نیز - شاید مگر در همان یکی دو سال اول ریاست جمهوری خاتمی - تا به امروز نتوانسته اند قدمی برای تخفیف گفتمان استبدادی و پیشبرد گفتمان دموکراتیک در ایران بردارند در گذر زمان اوضاع چنان بر خود آنها هم سخت آمد که حتی نظریه قبض و بسط سروش که در اصل برای حفظ دین در حوزه حکومت پرداخته شده بود نیز مورد لعن و نفرین کلیت نظام قرار گرفت.

امروز هم که شماری از آنها با اجازه آقا و با خوشحالی زایدالوصفی در پشت پزشکیان سنگر گرفته اند از ترسشان هیچ دم از دموکراسی و جامعه مدنی نمی زنند.

لذا میبینیم که خانه از پای بست ویران است و خانه ویران را نمیتوان مرمت کرد؛ چرا که تعمیر کردنش حکم آفتابه خرج لحیم را دارد.

بنابراین در حیطه چنین سیستمی، اصلاحات دادن و مدعی این شدن که با گسترش فرهنگ دموکراسی کار درست می شود، بیشتر وعده سر خرمن است تا واقع گرایی و عمل بر اساس منطق و حقیقت تاریخی اگر امروز چنین دروغ بزرگی همچنان در میان بخشی از جامعه خریدار دارد، این نه لزوما به خاطر صحت و نتایج اش است - که نه صحیح است و نه تا به حال نتیجه ای داده است.

بلکه عمدتا به هوای آن هژمونی رسانه ای است که زعیمان آن در ایران دارند؛ و البته از رسانه های بین المللی فراگیری همچون بی بی سی فارسی -ایران اینترنشنال که در راستای منافع امپراطوری فخیمه عمدتا با آنها همگرایی دارد، چنانکه در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر هم دیدیم - نیز به نحو احسن استفاده می کنند.

بدین ترتیب در غیاب گفتمان‌های آلترناتیو و عدم دسترسی تغییر خواهان داخل به گزینه‌های متفاوت گفتمان اصلاحات با ادعای ترویج فرهنگ دموکراسی اش کماکان لنگ لنگان و عصاکشان به ره ترکستان میرود و جامعه بی انتخاب ایران را هم در پی خود می کشاند.


#اشو

بابا اینا معنی دموکراسی رو هم میخوان عوض کنن!
بیچاره شمشیر چاره‌ای جز کشتن نداشت
فرقی‌ نمیکرد مومن و مرتد براش!


@C_B_SHAHZADEH
🔹دو راه ناهمسو و دو جنبش آشتی ناپذیر؛ بگیری راست میشه، میگیریش؟

در طول تمامی این جریانات رژیم اسلامی تظاهر کنندگان مستقلی را که شعارهایی دادند، به شدت وحشیانه تری مجازات میکرد این عمل و اساساً برخورد دشمنانه و آشتی ناپذیر رژیم با هواداران سرنگونی نه تازه نه تعجب آور و نه تعطیل پذیر است.

رژیم نیز آگاه است که سکوت و تبعیت مرحله‌ای مردم آزادی خواه ابدی نیست و این آتش زیر خاکستر، در انتظار جرقه ای برای شعله ور شدن و سوزاندن است.

این در حالی است که جناح های مختلف رژیم، برخوردهای بین خود را چیزی جز دعواهای خانوادگی و داخلی نمی بینند و متوجه اند که همه شان در نهایت سرنوشت مشترکی را تقسیم میکنند. و با پمپاژ اپوزیسیون فیک به جامعه در تلاش برای حفظ رژیم اند.

این البته یک واقعیت است که اگر روزی رژیم اسلامی ساقط شود همه جناح های رژیم ساقط خواهند شد. در آن صورت، نه جناح محافظه کاری باقی خواهد ماند و نه جناح اصلاح طلب طرفدار رژیم و نه اپوزیسیون فیک.

بر این اساس، سرنگونی رژیم برای اپوزسيون فیک طرفدار رژیم سرنگونی و نابودی، ولی برای نیروهای سرنگونی طلب آزادی و دموکراسی به همراه خواهد آورد.

این است که بود یکی از این دو به معنی نبود آن دیگری است.

این سرنوشت دوگانه توضیح می دهد که چرا دو راه سرنگونی و بازی در زمین جمهوری اسلامی یا همان اپوزسيون فیک دو راه متضاد و متعارض اند و چرا تضاد بین هواداران سرنگونی و اپوزسیون فیک طرفدار رژیم در هیچ نقطه ای پایان نمی پذیرد و به هیچ آشتی و همسوئی ولو موقتی هم نمی انجامد.

این نتیجه گیری همچنین نشان میدهد که هر کسی فقط میتواند یکی از این راه های متفاوت و متعارض را برگزیند و هیچ کس هم نمی تواند در جایی در بین این دو متعارض و متضاد بایستد و قدمی در راه سرنگونی و قدمی در حفظ رژیم بردارد.

در واقعیت نیز از همان سال‌های آغازین سرکوبگری رژیم در ایران دو حرکت مغایر همدیگر، یکی برای سرنگونی و دیگری برای نگهداری رژیم اسلامی آغاز شده و جریان یافته است.

حرکت سرنگونی طلب برای رهایی از کلیت رژیم اسلامی کوشیده در حالی که حرکت ملقب به برانداز نما به راه حفظ و بقای رژیم رفته است.

شرکت کنندگان در حرکت سرنگونی طلب جان و مال فدا داده به زندان افتاده شکنجه شده و به راه فرار و تبعید رفته اند، ولی برانداز نماهای طرفدار رژیم، افکار عمومی را اداره کرده، در سرکوبی مردم شرکت کرده و مسئولیت های سنگین جنایات رژیم را به گردن نگرفته اند.

ماهم خریم مثلا!


از این رو در طول این مدت، این دو حرکت متضاد به صورت دو جنبش در سویی جنبش سرنگونی طلب رژیم برای رها کردن مردم از سيطره رژیم جمهوری اسلامی و در سوی دیگر، جنبش برانداز نماهای طرفدار رژیم برای حفظ بنیادهای رژیم اسلامی شکل گرفته اند.

بر این اساس یک: در ایران نه یک حرکت و جنبش مردم ایران بلکه دو حرکت و جنبش، یکی خواهان سقوط و دیگری خواهان نگهداری رژیم جمهوری اسلامی وجود دارد.

دو: این دو جنبش به طور نهادی ناهمسویند و هیچ وجه و نقطه مشترکی ندارند، یا نمی توانند داشته باشند. نه کسی میتواند آنها را آشتی دهد و نه حرکات و دعواهای قدرت درون رژیم را به عنوان جنبش رهانی طلب مردم ایران به خورد دیگران بدهد و نه کسی می تواند همزمان از هر دو جنبش متضاد و متخاصم حمایت کرده هر دو را مردمی و آزادی بخش بنامد.

انقد حالم خوبه که فکر میکنم خون همه‌ تون شراب آب انگوره! میگیری؟


رُک: فقد و فقد جاوید شاه ، فقد و فقد پادشاهی - انتخاب با خودتونه ، که این بازی رو ببرین یا واگذار کنید ! از اشو گفتن ....


می‌خوان حکومت راه بندازن با تاجِ ما
تابوت هم‌ دیگه رو پله میکنن خائنا
توو گذر زمون حل میشن این عوضیا

رونقی بگیر راست میشه
آخوندی بگیر راست میشه
بنیادی بگیر راست میشه
رشنو بگیر راست میشه
مسیح بگیر راست میشه
جوانمردی بگیر راست میشه
د حرفمو میگم دو شاخست عین ذوالفقار
ولی تو بگیرش راست میشه!


#اشو
@C_B_SHAHZADEH