✍نقد دکتر محسن رنانی:
#تریبون_آزاد
🔴خبرهای انتخاباتی را دنبال نمیکنم و سخنان نامزدها تک و توک به گوشم میرسد. قصدی برای یک تحلیل جدی ندارم و این یک واکنش ساده و غیر مستند است!
هیچکدام از این نامزدها توان طرح نو در انداختن ندارند.
هیچکدام توان روبهرو شدن با موانع اصلی توسعه کشور را ندارند.
هیچکدام درک درستی از ایران و هویت ایرانی ندارند.
هیچکدام فهمی حتی در حد ابتدایی از اقتصاد ندارند.
هیچکدام در اندازههای هدایت کشوری در اندازههای ایران نیستند
برخی از آنها تداومِ شوخی آفرینش به نظر میرسند.
🔶خاتمی تمام شد. دوران اصلاحات هم.
🔶احمدینژاد نیز تمام شد. مدیریت احمدینژادی نیز...
تقریبا هیچکدام از نامزدها درک متوسطی از کلماتی که استفاده میکنند ندارند.
هیچ فهمی از مناسبات دنیای سرمایهداری ندارند.
هیچ فهمی از دلایل پیشرفت و توسعه کشورها ندارند.
هیچ درکی از ساز و کار گردش سرمایه ندارند.
هیچ تعریفی از خوشبختی ندارند.
هیچ تصوری از خواستههای مردم ایران ندارند.
کارمندانی هستند که فکر میکنند مشکل کشور چیزهایی در حد درگاه صدور مجوزهاست.
سقف راهحلهایشان هم تقویت سایتهای دولتی برای بروکراسی اداری ست.
🔶نه برنامهای برای ناترازی صندوقهای بازنشستگی دارند.
نه ایدهای برای کاهش تورم
نه جرات دارند بگویند اگر رئیس شدند چاههای آب کشاورزی را میبندد.
نه جرات دارند بگویند اگر مردم مثل علایق شما
نخواهند لباس بپوشند، چه میکنند؟
🔶هیچکدام جرات نکردند درباره نرخ ارز حرف واضح بزنند.
هیچکدام جرات نکردند درباره سوبسیدهای انرژی نظری بدهند. که این سوبسید کشور را به سرعت نور به فروپاشی میبرد. اما برای کسب رای نباید علیه سوبسیدها حرف زد.
🔶میگویند به قانون عمل کنیم و هیچکدام تعریف قانون را بلد نیستند و جرات ندارند پاسخ دهند این مجالس قانونگذار، چقدر بازتاب اراده عمومی است.
🔶هیچ کدام پاسخی ندارند اگر اراده مردم با اراده شما یکی نبود، تکلیف چیست؟
هیچ چیز جدی نیست و شوخی شوخی کشور میرود که از همه همسایگانش پس افتد.
🔶شما تا تکلیفتان را با نسبت باورها و زندگی مردم و قانون تعیین نکنید،
تا تکلیفتان را با پدیده ایران مشخص نکنید،
تا تکلیفتان را با مدلهای اقتصادی شناسنامهدار جهانی تعیین نکنید،
تا تکلیفتان را با حق انتخاب و آزادیهای مردم تعیین نکنید،
نمیتوانید هیچ قدم موثری برای بهبود شرایط بردارید.
🔶نهایتا مثل مرحوم رئیسی خیلی هم خالصانه راه بیفتید و کارخانههای ورشکسته را احیا کنید یا وام ازدواج بدهید و یا بر گونههای مردم بدبخت بوسه زنید یا با چکمه در گِل بشوید و در مجموع باعث فشار بیشتر بر کمر اقتصاد کشور شوید.
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
🔴خبرهای انتخاباتی را دنبال نمیکنم و سخنان نامزدها تک و توک به گوشم میرسد. قصدی برای یک تحلیل جدی ندارم و این یک واکنش ساده و غیر مستند است!
هیچکدام از این نامزدها توان طرح نو در انداختن ندارند.
هیچکدام توان روبهرو شدن با موانع اصلی توسعه کشور را ندارند.
هیچکدام درک درستی از ایران و هویت ایرانی ندارند.
هیچکدام فهمی حتی در حد ابتدایی از اقتصاد ندارند.
هیچکدام در اندازههای هدایت کشوری در اندازههای ایران نیستند
برخی از آنها تداومِ شوخی آفرینش به نظر میرسند.
🔶خاتمی تمام شد. دوران اصلاحات هم.
🔶احمدینژاد نیز تمام شد. مدیریت احمدینژادی نیز...
تقریبا هیچکدام از نامزدها درک متوسطی از کلماتی که استفاده میکنند ندارند.
هیچ فهمی از مناسبات دنیای سرمایهداری ندارند.
هیچ فهمی از دلایل پیشرفت و توسعه کشورها ندارند.
هیچ درکی از ساز و کار گردش سرمایه ندارند.
هیچ تعریفی از خوشبختی ندارند.
هیچ تصوری از خواستههای مردم ایران ندارند.
کارمندانی هستند که فکر میکنند مشکل کشور چیزهایی در حد درگاه صدور مجوزهاست.
سقف راهحلهایشان هم تقویت سایتهای دولتی برای بروکراسی اداری ست.
🔶نه برنامهای برای ناترازی صندوقهای بازنشستگی دارند.
نه ایدهای برای کاهش تورم
نه جرات دارند بگویند اگر رئیس شدند چاههای آب کشاورزی را میبندد.
نه جرات دارند بگویند اگر مردم مثل علایق شما
نخواهند لباس بپوشند، چه میکنند؟
🔶هیچکدام جرات نکردند درباره نرخ ارز حرف واضح بزنند.
هیچکدام جرات نکردند درباره سوبسیدهای انرژی نظری بدهند. که این سوبسید کشور را به سرعت نور به فروپاشی میبرد. اما برای کسب رای نباید علیه سوبسیدها حرف زد.
🔶میگویند به قانون عمل کنیم و هیچکدام تعریف قانون را بلد نیستند و جرات ندارند پاسخ دهند این مجالس قانونگذار، چقدر بازتاب اراده عمومی است.
🔶هیچ کدام پاسخی ندارند اگر اراده مردم با اراده شما یکی نبود، تکلیف چیست؟
هیچ چیز جدی نیست و شوخی شوخی کشور میرود که از همه همسایگانش پس افتد.
🔶شما تا تکلیفتان را با نسبت باورها و زندگی مردم و قانون تعیین نکنید،
تا تکلیفتان را با پدیده ایران مشخص نکنید،
تا تکلیفتان را با مدلهای اقتصادی شناسنامهدار جهانی تعیین نکنید،
تا تکلیفتان را با حق انتخاب و آزادیهای مردم تعیین نکنید،
نمیتوانید هیچ قدم موثری برای بهبود شرایط بردارید.
🔶نهایتا مثل مرحوم رئیسی خیلی هم خالصانه راه بیفتید و کارخانههای ورشکسته را احیا کنید یا وام ازدواج بدهید و یا بر گونههای مردم بدبخت بوسه زنید یا با چکمه در گِل بشوید و در مجموع باعث فشار بیشتر بر کمر اقتصاد کشور شوید.
@C_B_SHAHZADEH
🔻رئیسجمهور جدید و «سوالات سخت»
#تریبون_آزاد
در جریان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳، تصوراتی در فضای رسانهای ایران مطرح شدند که معنای تلویحی یا صریح آنها، امکان تغییر سیاستهای کلان حکومت از مسیر صندوقهای رای بود. اشارههای متنوع به موضوعاتی از قبیل اعتراضات ۱۴۰۱، مساله حجاب اجباری و سیاست خارجی، به وضوح چنین حال و هوایی داشتند. حتی بسیاری از وعدههای مرتبط با بهبود وضعیت اقتصادی کشور نیز، با وجود ظاهر محتاطانه، در بطن خود از همین ویژگی برخوردار بودند.
اکنون با پایان تبلیغات و درگیریهای انتخاباتی، مطرحکنندگان تصورات فوق در معرض پرسشهای مشخص از امکان «تحقق» آنها قرار گرفتهاند. پرسشهای زیر، تنها چند نمونه از این سوالات هستند که هر یک از آنها، با فرض وقوع تحولی محتمل در دوره دولت جدید قابل طرح است:
۱- حرکت ضدحکومتی جدیدی از جنس اعتراضات ۱۴۰۱ در خیابانهای ایران به جریان میافتد. رهبر خواستار برخورد شدید با آنهاست و نیروهای مسلح در حال شلیک به معترضان هستند. تا چه حد محتمل است که رئیس جمهور بتواند جلوی کشتن معترضان را بگیرد یا در میانه سرکوب، علنا به رویارویی با رهبر و نیروهای مسلح تحت فرمان او بپردازد؟
۲- دولت به این نتیجه میرسد که حکومت دیگر از عهده هزینههای امنیتی و اقتصادی تحمیل حجاب اجباری بر نمیآید. اساسا درگیر کردن بخش عظیمی از بودجه و پرسنل پلیس برای کنترل حجاب زنان را، در شرایطی که جرایم خشن در سطح کشور از کنترل خارج شده، ممکن نمیداند. تا چه حد قابل تصور است رئیس جمهور، علی رغم مخالفت رهبر، به درگیری با نهادهای حکومتی دیگر برای لغو «رسمی» حجاب اجباری بپردازد؟
۳- سپاه پاسداران و مشخصا نیروی قدس، در آستانه یک درگیری نظامی جدید در بخشی از منطقه هستند. مطابق جمعبندی دولت، این درگیری غیرضروری یا اجتنابپذیر است. به ویژه چون به دلیل محدودیتهای اقتصادی کشور، مطلقا توان مالی تامین هزینههای اقتصادی درگیری جدید را ندارد. آیا رئیس جمهور امکان «فراهم نکردن» هزینههای مالی این درگیری نظامی را خواهد داشت؟
۴- دولت برای جلوگیری از ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، نیاز به صرفهجویی گسترده دارد. به این منظور، ناچار است بودجه چند نهاد تبلیغاتی وابسته به نهاد رهبری را -که عملکردشان را بیفایده یا مضر ارزیابی کرده- قطع کند. آیا قدرت اجرای تصمیم خود را خواهد داشت؟
۵- دولت متقاعد شده که نهادهای زیر نظر رهبر یا شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران، درگیر فساد مالی گسترده هستند، به طور جدی حسابرسی نمیشوند و مالیات واقعی پرداخت نمیکنند. رئیس جمهور بر همین مبنا اصرار دارد که این نهادها و شرکتها به دقت مورد حسابرسی قرار گیرند تا وضعیت حسابهای آنها شفاف شود و بعد، مالیات واقعی فعالیتهای خود را پرداخت کنند. آیا قادر خواهد بود، علی رغم مخالفت رهبر، تصمیم اقتصادی خود را عملی کند؟
نیاز به تاکید نیست که پرسشهایی از این قبیل، قابل گسترش به زمینههای متنوع دیگر هستند.
طرح چنین سوالاتی به معنی آن نیست که جابهجایی رئیس جمهور، هیچ تغیری در حکومت ایران ایجاد نخواهد کرد. تغییر رئیس دولت، حتما باعث تغییراتی در عملکرد تعدادی از وزارتخانههای دولتی -و البته نه همه آنها- خواهد شد.
اما این تصور که انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳، قدرت وادار کردن علی خامنهای به تجدید نظر در سیاستهای کلان خود را خواهد داشت، لاجرم طرح سوالاتی از جنس فوق را، اجتنابناپذیر خواهد کرد. سوالاتی که حتی اگر در میانه هیجانات انتخاباتی -کمابیش- مغفول مانده باشند، در دوران مسئولیت دولت جدید، پاسخگویی به آنها «ناگزیر» خواهد بود.
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
در جریان مبارزات انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳، تصوراتی در فضای رسانهای ایران مطرح شدند که معنای تلویحی یا صریح آنها، امکان تغییر سیاستهای کلان حکومت از مسیر صندوقهای رای بود. اشارههای متنوع به موضوعاتی از قبیل اعتراضات ۱۴۰۱، مساله حجاب اجباری و سیاست خارجی، به وضوح چنین حال و هوایی داشتند. حتی بسیاری از وعدههای مرتبط با بهبود وضعیت اقتصادی کشور نیز، با وجود ظاهر محتاطانه، در بطن خود از همین ویژگی برخوردار بودند.
اکنون با پایان تبلیغات و درگیریهای انتخاباتی، مطرحکنندگان تصورات فوق در معرض پرسشهای مشخص از امکان «تحقق» آنها قرار گرفتهاند. پرسشهای زیر، تنها چند نمونه از این سوالات هستند که هر یک از آنها، با فرض وقوع تحولی محتمل در دوره دولت جدید قابل طرح است:
۱- حرکت ضدحکومتی جدیدی از جنس اعتراضات ۱۴۰۱ در خیابانهای ایران به جریان میافتد. رهبر خواستار برخورد شدید با آنهاست و نیروهای مسلح در حال شلیک به معترضان هستند. تا چه حد محتمل است که رئیس جمهور بتواند جلوی کشتن معترضان را بگیرد یا در میانه سرکوب، علنا به رویارویی با رهبر و نیروهای مسلح تحت فرمان او بپردازد؟
۲- دولت به این نتیجه میرسد که حکومت دیگر از عهده هزینههای امنیتی و اقتصادی تحمیل حجاب اجباری بر نمیآید. اساسا درگیر کردن بخش عظیمی از بودجه و پرسنل پلیس برای کنترل حجاب زنان را، در شرایطی که جرایم خشن در سطح کشور از کنترل خارج شده، ممکن نمیداند. تا چه حد قابل تصور است رئیس جمهور، علی رغم مخالفت رهبر، به درگیری با نهادهای حکومتی دیگر برای لغو «رسمی» حجاب اجباری بپردازد؟
۳- سپاه پاسداران و مشخصا نیروی قدس، در آستانه یک درگیری نظامی جدید در بخشی از منطقه هستند. مطابق جمعبندی دولت، این درگیری غیرضروری یا اجتنابپذیر است. به ویژه چون به دلیل محدودیتهای اقتصادی کشور، مطلقا توان مالی تامین هزینههای اقتصادی درگیری جدید را ندارد. آیا رئیس جمهور امکان «فراهم نکردن» هزینههای مالی این درگیری نظامی را خواهد داشت؟
۴- دولت برای جلوگیری از ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، نیاز به صرفهجویی گسترده دارد. به این منظور، ناچار است بودجه چند نهاد تبلیغاتی وابسته به نهاد رهبری را -که عملکردشان را بیفایده یا مضر ارزیابی کرده- قطع کند. آیا قدرت اجرای تصمیم خود را خواهد داشت؟
۵- دولت متقاعد شده که نهادهای زیر نظر رهبر یا شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران، درگیر فساد مالی گسترده هستند، به طور جدی حسابرسی نمیشوند و مالیات واقعی پرداخت نمیکنند. رئیس جمهور بر همین مبنا اصرار دارد که این نهادها و شرکتها به دقت مورد حسابرسی قرار گیرند تا وضعیت حسابهای آنها شفاف شود و بعد، مالیات واقعی فعالیتهای خود را پرداخت کنند. آیا قادر خواهد بود، علی رغم مخالفت رهبر، تصمیم اقتصادی خود را عملی کند؟
نیاز به تاکید نیست که پرسشهایی از این قبیل، قابل گسترش به زمینههای متنوع دیگر هستند.
طرح چنین سوالاتی به معنی آن نیست که جابهجایی رئیس جمهور، هیچ تغیری در حکومت ایران ایجاد نخواهد کرد. تغییر رئیس دولت، حتما باعث تغییراتی در عملکرد تعدادی از وزارتخانههای دولتی -و البته نه همه آنها- خواهد شد.
اما این تصور که انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳، قدرت وادار کردن علی خامنهای به تجدید نظر در سیاستهای کلان خود را خواهد داشت، لاجرم طرح سوالاتی از جنس فوق را، اجتنابناپذیر خواهد کرد. سوالاتی که حتی اگر در میانه هیجانات انتخاباتی -کمابیش- مغفول مانده باشند، در دوران مسئولیت دولت جدید، پاسخگویی به آنها «ناگزیر» خواهد بود.
@C_B_SHAHZADEH
دولت در سایه مهم نیست، دولت پنهان را در یابید که در حال بلعیدن منابع ملی است!
#تریبون_آزاد
✍یادداشتی از حسین جعفری
افشاگری محمود صادقی نماینده سابق مجلس: "قابل توجه رییسجمهور منتخب، دکتر پزشکیان؛
خبرهایی از نقل و انتقالات نامتعارف دستگاهها میرسد.
ازجمله واگذاری شرکت های پالایش گاز پارسیان، پالایش گاز فجرجم، کشت و صنعت مغان، پالایش نفت آبادان و طراحی و ساختمان نفت از طریق فرابورس به ستاد اجرایی.
(بزرگترین نهاد اقتصادی بیت رهبری)
خواندن این افشاگری، نگارنده را بیاد پستی چند سال قبل است که خواندش مناسب حال است.
"دولت فقیرِ سپر بلا و دولت قدیرِ بی مسئولیت- دولت رو تحویل رهبری بدهید لااقل ما تکلیفمان روشن شود!"
مهمترین بخش از سخنان جناب روغنی زنجانی رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور در دولت میرحسین موسوی در نشست «بازنگری قانون اساسی؛ ضرورت ها پیامد ها» که شایسته تامل بیشتری است:
"اگر حاکمیت یکدست است نمی شود که بگوییم دولت باید خصوصی سازی بشود
اما شرکت های زیر مجموعه نهاد رهبری خصوصی نه، ...
این چه نوع خصوصی سازی است، بعد موقع خصوصی سازی، شرکت های بزرگ مجدداً می روند از بخش دولتی به بخش زیر مجموعه نهاد رهبری از بانک ها بگیریم تا پتروشیمی ها،...
خب همه را تحویل رهبری بدهند دولت تحویل رهبری تا تکلیف مان روشن بشه!"
بنظر می رسد که از وضعیت حاکمیت دوگانه ی"دولت منتخب مردم در مقابل دولت منتصب پنهان"رسیده ایم به وضعیت حاکمیت یک دستِ ٫٫ دولت فقیر در برابر دولت قدیر و ثروتمند ولایی" که تلاش می شود با صحنه آرایی دولتی بظاهر قانونی و تحت نظارت قانون را نشان دهند
اما در واقع این قدرت است که صاحب امارتی با منابع مالی مطلق و اختیارات مطلق است!
چرا چنین است زیرا با وجود ولایت فقیه قانون هیچ معنایی ندارد( الویری)؛
قانون که هیچ بلکه هیچ فکر، اندیشه، سلیقه و کسی نباید در برابر قدرت مطرح شود!
بعبارتی نهاد رهبری در حال تصاحب کل منابع ملی و دولت از طرق بظاهر قانونی (چون مولد سازی و ...) است تا بی اعتنا به حاکمیت اداره ملی و بدون پاسخگویی همان کند که می خواهد.
زیرا حتی دولتی فقیر که در انتخاباتی نمایشی به قدرت رسانیده شده مجبور است که برای حفظ ظاهر هم که شده تحت کنترل مجلسِ انقلابی-ولایی باشد
و این یعنی ناگزیرند برخی از اطلاعات مالی و سیاستی اداره کشور را علنی کنند
و این یعنی در حد اندکی بر هزارتوی تصمیمات پنهانی نور افکنده می شود.
اما آیا تا به حال گزارشی از درآمدها و هزینه های بنیاد مستصعفان، ستاد اجرایی و .... ارائه شده؟
آیا می دانیم چه میزان ارز با چمدان های پر از دلار صرف اجرای آرزوهای ایدئولوژیک در فلسطین و لبنان و یمن و ....شده است؟
آیا گزارشی هست تا نشان دهد چمدان های پر از دلار سردار سلیمانی به اینجا و آنجا از کجا تامین شد، به کجا رفت و چرا رفت؟
آیا مردم سایر مصارف این منابع بی حساب کتاب را می دانند؟
واقع آن است کلی اخبار اختلاس در جاهایی گزارش که بظاهر حساب و کتاب دارند و مشمول رسیدگی و کنترل نهادهای نظارتی چون دیوان محاسبات اند، وای به حال آنجا که حساب و کتابی ندارد.
و همه ی اینها فقط نَمی از اقیانوس وجود دولت/ امارت مقتدر اما پنهان، در کنار دولت نحیف و ضعیف و عروسکگون بظاهر قانونی است!
بنظر می رسد برای تشکیل حکومت و امارت اسلامی گام دوم برداشته شده یعنی هسته سخت امارت اسلامی با پوسته ای بنام دولت محرومان!
یکی فربه و دیگری نحیف، یکی برای تامین منابع مالی برای اهداف خودی ها و دیگری برای تحویل منابع ملی به اولی، یکی برای غنی تر شدن و دیگری ستاندن از محرومان و محروم تر کردن شان!!
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
✍یادداشتی از حسین جعفری
افشاگری محمود صادقی نماینده سابق مجلس: "قابل توجه رییسجمهور منتخب، دکتر پزشکیان؛
خبرهایی از نقل و انتقالات نامتعارف دستگاهها میرسد.
ازجمله واگذاری شرکت های پالایش گاز پارسیان، پالایش گاز فجرجم، کشت و صنعت مغان، پالایش نفت آبادان و طراحی و ساختمان نفت از طریق فرابورس به ستاد اجرایی.
(بزرگترین نهاد اقتصادی بیت رهبری)
خواندن این افشاگری، نگارنده را بیاد پستی چند سال قبل است که خواندش مناسب حال است.
"دولت فقیرِ سپر بلا و دولت قدیرِ بی مسئولیت- دولت رو تحویل رهبری بدهید لااقل ما تکلیفمان روشن شود!"
مهمترین بخش از سخنان جناب روغنی زنجانی رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور در دولت میرحسین موسوی در نشست «بازنگری قانون اساسی؛ ضرورت ها پیامد ها» که شایسته تامل بیشتری است:
"اگر حاکمیت یکدست است نمی شود که بگوییم دولت باید خصوصی سازی بشود
اما شرکت های زیر مجموعه نهاد رهبری خصوصی نه، ...
این چه نوع خصوصی سازی است، بعد موقع خصوصی سازی، شرکت های بزرگ مجدداً می روند از بخش دولتی به بخش زیر مجموعه نهاد رهبری از بانک ها بگیریم تا پتروشیمی ها،...
خب همه را تحویل رهبری بدهند دولت تحویل رهبری تا تکلیف مان روشن بشه!"
بنظر می رسد که از وضعیت حاکمیت دوگانه ی"دولت منتخب مردم در مقابل دولت منتصب پنهان"رسیده ایم به وضعیت حاکمیت یک دستِ ٫٫ دولت فقیر در برابر دولت قدیر و ثروتمند ولایی" که تلاش می شود با صحنه آرایی دولتی بظاهر قانونی و تحت نظارت قانون را نشان دهند
اما در واقع این قدرت است که صاحب امارتی با منابع مالی مطلق و اختیارات مطلق است!
چرا چنین است زیرا با وجود ولایت فقیه قانون هیچ معنایی ندارد( الویری)؛
قانون که هیچ بلکه هیچ فکر، اندیشه، سلیقه و کسی نباید در برابر قدرت مطرح شود!
بعبارتی نهاد رهبری در حال تصاحب کل منابع ملی و دولت از طرق بظاهر قانونی (چون مولد سازی و ...) است تا بی اعتنا به حاکمیت اداره ملی و بدون پاسخگویی همان کند که می خواهد.
زیرا حتی دولتی فقیر که در انتخاباتی نمایشی به قدرت رسانیده شده مجبور است که برای حفظ ظاهر هم که شده تحت کنترل مجلسِ انقلابی-ولایی باشد
و این یعنی ناگزیرند برخی از اطلاعات مالی و سیاستی اداره کشور را علنی کنند
و این یعنی در حد اندکی بر هزارتوی تصمیمات پنهانی نور افکنده می شود.
اما آیا تا به حال گزارشی از درآمدها و هزینه های بنیاد مستصعفان، ستاد اجرایی و .... ارائه شده؟
آیا می دانیم چه میزان ارز با چمدان های پر از دلار صرف اجرای آرزوهای ایدئولوژیک در فلسطین و لبنان و یمن و ....شده است؟
آیا گزارشی هست تا نشان دهد چمدان های پر از دلار سردار سلیمانی به اینجا و آنجا از کجا تامین شد، به کجا رفت و چرا رفت؟
آیا مردم سایر مصارف این منابع بی حساب کتاب را می دانند؟
واقع آن است کلی اخبار اختلاس در جاهایی گزارش که بظاهر حساب و کتاب دارند و مشمول رسیدگی و کنترل نهادهای نظارتی چون دیوان محاسبات اند، وای به حال آنجا که حساب و کتابی ندارد.
و همه ی اینها فقط نَمی از اقیانوس وجود دولت/ امارت مقتدر اما پنهان، در کنار دولت نحیف و ضعیف و عروسکگون بظاهر قانونی است!
بنظر می رسد برای تشکیل حکومت و امارت اسلامی گام دوم برداشته شده یعنی هسته سخت امارت اسلامی با پوسته ای بنام دولت محرومان!
یکی فربه و دیگری نحیف، یکی برای تامین منابع مالی برای اهداف خودی ها و دیگری برای تحویل منابع ملی به اولی، یکی برای غنی تر شدن و دیگری ستاندن از محرومان و محروم تر کردن شان!!
@C_B_SHAHZADEH
"روسفیدی هایِ یزید روسیاه"
#تریبون_آزاد
✍رضا بابایی
تاریخ عاشورا، بیتردید نمایش زشتکاری و سنگدلی گروهی از مسلمانان علیه گروهی دیگر از اهل اسلام است. بیش از هزار سال است که دربارۀ نامردمیها و ستمگریهای سپاه شام و کوفه گفتهاند و میگویند و هنوز گفتنی است. به قول عطار نیشابوری در خسرونامه:
هر آن خونی که بر روی زمانه است
برفت از چشم و اين خون جاودانه است
با وجود این، همین سپاه سنگدل و بیعاطفه، رفتارهایی نیز داشت که خالی از مُروّت عربی یا نوعی اصولگرایی در جنگ نیست. اشاره به برخی از این رفتارها در داخل پرانتز، خالی از فایده نیست؛ بهویژه از آن رو که قرآن دو بار مسلمانان را به عدالت و انصاف دربارۀ دشمنانشان فراخوانده است(و لایجرمنّکم شنئان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی). نیز از آن رو که در برخی جنگها و منازعات دیروز و امروزِ مسلمانان با یکدیگر، همین مقدار مروت و آداب انسانی در جنگها مراعات نشده است و گویا اوضاع چنان است که از یزید هم باید درس آموخت!
در زیر به شماری از سفیدیها در کارنامۀ سیاه یزید اشاره میکنم:
۱. سپاه کوفه بهرغم همۀ سختگیری و سنگدلی علیه امام(ع) و خاندان و یارانش، به روی زنان و کودکان و بیماران شمشیر نکشید و حتی ابن زیاد، شفاعت زینب(س) را در حق امام سجاد(ع) پذیرفت و او را نکشت.
۲. اکثر فرماندهان جنگ، هیچگاه به کشتن امام حسین(ع) افتخار نکردند و ابن زیاد و ابن سعد و یزید، خیلی زود پشیمانی را جایگزین افتخار کردند و گناه جنگ را بر گردن دیگری انداختند. حتی وقتی از شمر پرسیدند که چرا حسین(ع) را کشتی، گفت: من سرباز بودم و آیا سرباز را از امر خلیفه گزیری است؟ وقتی کاروان اسیران به شام رسید، پس از دیدار با یزید، ورق برگشت، و یزید پس از چند روز، سخن از پرداخت خسارت به کاروان اسیران گفت و سپس آنان را با موکب شاهانه به کاروانسالاری بشیر(از محبان اهل بیت) روانۀ مدینه کرد. میگویند: فشار افکار و عواطف عمومی موجب شد که یزید در شام تغییر روش بدهد و رفتاری مهربانانه با امام سجاد و اسیران در پیش گیرد و در ماجرای کشتار بیرحمانۀ مردم مدینه(واقعۀ حره)، به امام سجاد(ع) و همۀ نانخواران ایشان امان دهد. آری؛ ممکن است همینگونه باشد. اما مگر ما قدرتهایی را نمیشناسیم که هرگز تسلیم افکار عمومی نمیشوند و سرانجام آن میکنند که دوست دارند؟
۳. سپاه کوفه، هیچ کوششی برای اختفای قبرها نکرد. اکنون ما میدانیم که حسین(ع) و مسلم بن عقیل و حر بن یزید و حبیب بن مظاهر و... در کدام نقطه دفن شدهاند. کوفیان میتوانستند جنازۀ شهدا را در زمینهای دوردست و مخفیانه دفن کنند تا کسی بر سر قبر آنان حاضر نشود؛ اما آنچنان که از ابن زیاد نقل شده است: ما پس از کشتن، مردگان را رها میکنیم تا بازماندگانشان هر جا خواستند دفن کنند.
۴. بهرغم جنگ طولانی معاویه با رومیان و تصمیم یزید برای ادامۀ جنگ با آنان، حکومت اموی امام حسین(ع) را به همراهی با کشور بیگانه و کمک به دشمن متهم نکرد.
۵. یزید به حضرت زینب و زنان هاشمی اجازه داد که در مدینه برای امام حسین(ع) عزاداری کنند و مجلس ترحیم و ختم بگیرند. اما آنگاه که خواست این عزاداریها در مدینه خاتمه یابد، محترمانه از امام سجاد(ع) گلایه کرد که عمۀ شما مدینه را آمادۀ شورش میکند. اسیران کربلا حتی اجازه یافتند که در کاخ ابن زیاد و خانۀ یزید برای شهیدان عاشورا عزاداری کنند.
۶. ابن سعد و ابن زیاد حاضر شدند با اسیران گفتوگو کنند و یزید نیز سخنان زینب و امام سجاد را شنید. در همین گفتوگوها بود که یزید به اشتباه خود پی برد و ابن مرجانه را لعنت کرد.
۷. از یاران امام حسین(ع)، هر کس که از معرکۀ جنگ گریخت، در امان بود و تعقیب نمیشد.
۸. یزید، اگرچه هیچ مخالفی را برنمیتافت و برای حفظ خلافت خویش والی خونخواری همچون ابن زیاد را به کوفه فرستاد تا کاروان امام(ع) را بشدت قلع و قمع کند، اما بر مردم عادی سخت نمیگرفت. بخشش یکسوم مالیاتها در زمان خلافت او رخ داد و جانشینهای او همین شیوه را پی گرفتند.
۹. یزید با وجود اینکه میدانست فرزندش معاویة بن یزید، محبت خاندان پیامبر(ص) را در دل دارد، مانع خلافت او نشد، بلکه برای او بیعت گرفت.
۱۰. پس از بازگشت امام سجاد(ع) به مدینه، همۀ میراث خاندان پیامبر(ص) که پیشتر در اختیار امام حسین(ع) بود، بدون هیچ مزاحمت و مانعی به تصرف ایشان درآمد.
آنچه در بالا گفتم، اولا بر پایۀ گزارشها و دانستههای مشهور دربارۀ تاریخ عاشورا است؛ وگرنه امور قطعی و مستند در داستان کربلا انگشتشمار است. ثانیا کارنامۀ یزید و بهویژه این زیاد چندان سیاه است که این سفیدیها تغییری در رنگ آن نمیدهد؛ اما دریغا که برخی حکومتها و حاکمان همین مقدار را هم دریغ کردهاند.
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
✍رضا بابایی
تاریخ عاشورا، بیتردید نمایش زشتکاری و سنگدلی گروهی از مسلمانان علیه گروهی دیگر از اهل اسلام است. بیش از هزار سال است که دربارۀ نامردمیها و ستمگریهای سپاه شام و کوفه گفتهاند و میگویند و هنوز گفتنی است. به قول عطار نیشابوری در خسرونامه:
هر آن خونی که بر روی زمانه است
برفت از چشم و اين خون جاودانه است
با وجود این، همین سپاه سنگدل و بیعاطفه، رفتارهایی نیز داشت که خالی از مُروّت عربی یا نوعی اصولگرایی در جنگ نیست. اشاره به برخی از این رفتارها در داخل پرانتز، خالی از فایده نیست؛ بهویژه از آن رو که قرآن دو بار مسلمانان را به عدالت و انصاف دربارۀ دشمنانشان فراخوانده است(و لایجرمنّکم شنئان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی). نیز از آن رو که در برخی جنگها و منازعات دیروز و امروزِ مسلمانان با یکدیگر، همین مقدار مروت و آداب انسانی در جنگها مراعات نشده است و گویا اوضاع چنان است که از یزید هم باید درس آموخت!
در زیر به شماری از سفیدیها در کارنامۀ سیاه یزید اشاره میکنم:
۱. سپاه کوفه بهرغم همۀ سختگیری و سنگدلی علیه امام(ع) و خاندان و یارانش، به روی زنان و کودکان و بیماران شمشیر نکشید و حتی ابن زیاد، شفاعت زینب(س) را در حق امام سجاد(ع) پذیرفت و او را نکشت.
۲. اکثر فرماندهان جنگ، هیچگاه به کشتن امام حسین(ع) افتخار نکردند و ابن زیاد و ابن سعد و یزید، خیلی زود پشیمانی را جایگزین افتخار کردند و گناه جنگ را بر گردن دیگری انداختند. حتی وقتی از شمر پرسیدند که چرا حسین(ع) را کشتی، گفت: من سرباز بودم و آیا سرباز را از امر خلیفه گزیری است؟ وقتی کاروان اسیران به شام رسید، پس از دیدار با یزید، ورق برگشت، و یزید پس از چند روز، سخن از پرداخت خسارت به کاروان اسیران گفت و سپس آنان را با موکب شاهانه به کاروانسالاری بشیر(از محبان اهل بیت) روانۀ مدینه کرد. میگویند: فشار افکار و عواطف عمومی موجب شد که یزید در شام تغییر روش بدهد و رفتاری مهربانانه با امام سجاد و اسیران در پیش گیرد و در ماجرای کشتار بیرحمانۀ مردم مدینه(واقعۀ حره)، به امام سجاد(ع) و همۀ نانخواران ایشان امان دهد. آری؛ ممکن است همینگونه باشد. اما مگر ما قدرتهایی را نمیشناسیم که هرگز تسلیم افکار عمومی نمیشوند و سرانجام آن میکنند که دوست دارند؟
۳. سپاه کوفه، هیچ کوششی برای اختفای قبرها نکرد. اکنون ما میدانیم که حسین(ع) و مسلم بن عقیل و حر بن یزید و حبیب بن مظاهر و... در کدام نقطه دفن شدهاند. کوفیان میتوانستند جنازۀ شهدا را در زمینهای دوردست و مخفیانه دفن کنند تا کسی بر سر قبر آنان حاضر نشود؛ اما آنچنان که از ابن زیاد نقل شده است: ما پس از کشتن، مردگان را رها میکنیم تا بازماندگانشان هر جا خواستند دفن کنند.
۴. بهرغم جنگ طولانی معاویه با رومیان و تصمیم یزید برای ادامۀ جنگ با آنان، حکومت اموی امام حسین(ع) را به همراهی با کشور بیگانه و کمک به دشمن متهم نکرد.
۵. یزید به حضرت زینب و زنان هاشمی اجازه داد که در مدینه برای امام حسین(ع) عزاداری کنند و مجلس ترحیم و ختم بگیرند. اما آنگاه که خواست این عزاداریها در مدینه خاتمه یابد، محترمانه از امام سجاد(ع) گلایه کرد که عمۀ شما مدینه را آمادۀ شورش میکند. اسیران کربلا حتی اجازه یافتند که در کاخ ابن زیاد و خانۀ یزید برای شهیدان عاشورا عزاداری کنند.
۶. ابن سعد و ابن زیاد حاضر شدند با اسیران گفتوگو کنند و یزید نیز سخنان زینب و امام سجاد را شنید. در همین گفتوگوها بود که یزید به اشتباه خود پی برد و ابن مرجانه را لعنت کرد.
۷. از یاران امام حسین(ع)، هر کس که از معرکۀ جنگ گریخت، در امان بود و تعقیب نمیشد.
۸. یزید، اگرچه هیچ مخالفی را برنمیتافت و برای حفظ خلافت خویش والی خونخواری همچون ابن زیاد را به کوفه فرستاد تا کاروان امام(ع) را بشدت قلع و قمع کند، اما بر مردم عادی سخت نمیگرفت. بخشش یکسوم مالیاتها در زمان خلافت او رخ داد و جانشینهای او همین شیوه را پی گرفتند.
۹. یزید با وجود اینکه میدانست فرزندش معاویة بن یزید، محبت خاندان پیامبر(ص) را در دل دارد، مانع خلافت او نشد، بلکه برای او بیعت گرفت.
۱۰. پس از بازگشت امام سجاد(ع) به مدینه، همۀ میراث خاندان پیامبر(ص) که پیشتر در اختیار امام حسین(ع) بود، بدون هیچ مزاحمت و مانعی به تصرف ایشان درآمد.
آنچه در بالا گفتم، اولا بر پایۀ گزارشها و دانستههای مشهور دربارۀ تاریخ عاشورا است؛ وگرنه امور قطعی و مستند در داستان کربلا انگشتشمار است. ثانیا کارنامۀ یزید و بهویژه این زیاد چندان سیاه است که این سفیدیها تغییری در رنگ آن نمیدهد؛ اما دریغا که برخی حکومتها و حاکمان همین مقدار را هم دریغ کردهاند.
@C_B_SHAHZADEH
نمونهای از مبتذلشدن حکمرانی در ایران
#تریبون_آزاد
مسعود پزشکیان که علاوه بر اصلاحطلبان، تعداد زیادی «به ظاهر اپوزیسیون» هم در یک تقسیم کار ابلهانه به او رای دادند، این روزها منجلابی درست کرده که خود و «رانتجویان» اطرافش را در آن غرق خواهدکرد. او و مشاورانش کارگروههایی به اصطلاح تخصصی تشکیل دادهاند تا وزرا و مقامات دولت جدید را پیشنهادکنند و از آن طرف، خودش کت درآورده آستین بالا زده و از این حسینه به آن حسینه مشغول سینهزنی است.
البته مواردی چون «نداشتن اعتماد به نفس»، «فقدان برنامه یا رویکردی خاص» و «ناامیدی از اجرای هر گونه طرح جدی» نیز میتواند از دلایل این گیجبازیهای پزشکیان باشد.
اعضای این کارگروهها سرکردههای باندهایی هستند که وزارتخانه و دستگاه مورد نظر را در دورههای مختلف ویران و غارت کردهاند و جالب اینجاست که در بسیاری از موارد از نظر سیاسی نیز در جناحهای مختلف جمهوری اسلامی دستهبندی میشوند و لولوی اصولگرا و جلیلی و … هم دیگر در میان نیست.
او البته از سر بیسوادی تصور میکند با این کار به «مردمی بودن» و «صدای همه را شنیدن» شهره میشود. اما نمیگوید که بالاخره در هر حوزهای چه نگاهی دارد و چگونه با مجموعهای از نیروهایی با دیدگاه متضاد میخواهد برنامهای را تدوین و اجرا کند؟! اگر کسی ادعا دارد که با رای مردم رییسجمهور شدهاست، طبیعی است که باید به دنبال اجرای خطمشی خود بوده و چهرههای موردنظر خود را معرفی نماید. این تعارف و بازکردن چتری که همه زیر آن جا بشوند، یعنی اینکه خودش هم خوب میداند نه نماینده مردم است و نه بیش از آفتابهدار مسجد شاه اختیار دارد!
اما نکتهی مهمتر این است که این روش فراخوان و به اصطلاح شایسته گزینی، جز ایجاد تنش و درگیری و گسترش رقابتهای مخرب داخل سازمانها هیچ فایده ای ندارد و آتش جنگ رانتخواران را در دستگاههای دولتی شعلهور میکند.
من نگاهی به کارگروه آموزشوپرورش انداختم و دیدم چندین جناح که به خون یکدیگر تشنه هستند را دور هم جمع کردهاند تا «ضوابط وزیر شایسته» را تهیه کنند! این کارهای عوامانه و پوپولیستی خود مروج فساد و عامل تشکیل شبکههای دادوستد میان ذینفوذان و جناحها و افراد است.
در اینجا به جای انتخاب «فرد شایسته» این مذاکرات بر سر تقسیم پستهاست که در نهایت وزیر را تعیین میکند. چند تا اداره کل و دو تا معاونت به جریان ما بدهید تا ما از ادعای وزارت عقب بکشیم و به نیروی مورد نظر شما رای بدهیم!
اما بعدا چه اتفاقی میافتد؟ در تمام سالهای وزارت، هیچ معاونتی با دیگری هماهنگ و همیار نیست و ادارات و زیرمجموعهها به مرکز توطئه و دورهمنشینی و نقشهکشیدن برای خنثیسازی برنامهها و ناکامی وزیر و مطرحشدن گزینهی جدید برای وزارت تبدیل میشوند.
جمهوری اسلامی ننگ حکمرانی است و سیستم اداری کارآمد و قدرتمندی که قبل از انقلاب طراحیشدهبود و به خوبی کار میکرد را به لبهی پرتگاه و ورطهی فروپاشی رساندهاست. یکی از ملزومات بازسازی ایران همین سیستم اداری است و جمهوری اسلامی در تلاش است تا آن را هم مانند داشتههای دیگر ایران از بین ببرد و مانند صدر اسلام کشور را با گماشتهها و «والیها» اداره کند!
#حکمرانی_اسلامی
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
مسعود پزشکیان که علاوه بر اصلاحطلبان، تعداد زیادی «به ظاهر اپوزیسیون» هم در یک تقسیم کار ابلهانه به او رای دادند، این روزها منجلابی درست کرده که خود و «رانتجویان» اطرافش را در آن غرق خواهدکرد. او و مشاورانش کارگروههایی به اصطلاح تخصصی تشکیل دادهاند تا وزرا و مقامات دولت جدید را پیشنهادکنند و از آن طرف، خودش کت درآورده آستین بالا زده و از این حسینه به آن حسینه مشغول سینهزنی است.
البته مواردی چون «نداشتن اعتماد به نفس»، «فقدان برنامه یا رویکردی خاص» و «ناامیدی از اجرای هر گونه طرح جدی» نیز میتواند از دلایل این گیجبازیهای پزشکیان باشد.
اعضای این کارگروهها سرکردههای باندهایی هستند که وزارتخانه و دستگاه مورد نظر را در دورههای مختلف ویران و غارت کردهاند و جالب اینجاست که در بسیاری از موارد از نظر سیاسی نیز در جناحهای مختلف جمهوری اسلامی دستهبندی میشوند و لولوی اصولگرا و جلیلی و … هم دیگر در میان نیست.
او البته از سر بیسوادی تصور میکند با این کار به «مردمی بودن» و «صدای همه را شنیدن» شهره میشود. اما نمیگوید که بالاخره در هر حوزهای چه نگاهی دارد و چگونه با مجموعهای از نیروهایی با دیدگاه متضاد میخواهد برنامهای را تدوین و اجرا کند؟! اگر کسی ادعا دارد که با رای مردم رییسجمهور شدهاست، طبیعی است که باید به دنبال اجرای خطمشی خود بوده و چهرههای موردنظر خود را معرفی نماید. این تعارف و بازکردن چتری که همه زیر آن جا بشوند، یعنی اینکه خودش هم خوب میداند نه نماینده مردم است و نه بیش از آفتابهدار مسجد شاه اختیار دارد!
اما نکتهی مهمتر این است که این روش فراخوان و به اصطلاح شایسته گزینی، جز ایجاد تنش و درگیری و گسترش رقابتهای مخرب داخل سازمانها هیچ فایده ای ندارد و آتش جنگ رانتخواران را در دستگاههای دولتی شعلهور میکند.
من نگاهی به کارگروه آموزشوپرورش انداختم و دیدم چندین جناح که به خون یکدیگر تشنه هستند را دور هم جمع کردهاند تا «ضوابط وزیر شایسته» را تهیه کنند! این کارهای عوامانه و پوپولیستی خود مروج فساد و عامل تشکیل شبکههای دادوستد میان ذینفوذان و جناحها و افراد است.
در اینجا به جای انتخاب «فرد شایسته» این مذاکرات بر سر تقسیم پستهاست که در نهایت وزیر را تعیین میکند. چند تا اداره کل و دو تا معاونت به جریان ما بدهید تا ما از ادعای وزارت عقب بکشیم و به نیروی مورد نظر شما رای بدهیم!
اما بعدا چه اتفاقی میافتد؟ در تمام سالهای وزارت، هیچ معاونتی با دیگری هماهنگ و همیار نیست و ادارات و زیرمجموعهها به مرکز توطئه و دورهمنشینی و نقشهکشیدن برای خنثیسازی برنامهها و ناکامی وزیر و مطرحشدن گزینهی جدید برای وزارت تبدیل میشوند.
جمهوری اسلامی ننگ حکمرانی است و سیستم اداری کارآمد و قدرتمندی که قبل از انقلاب طراحیشدهبود و به خوبی کار میکرد را به لبهی پرتگاه و ورطهی فروپاشی رساندهاست. یکی از ملزومات بازسازی ایران همین سیستم اداری است و جمهوری اسلامی در تلاش است تا آن را هم مانند داشتههای دیگر ایران از بین ببرد و مانند صدر اسلام کشور را با گماشتهها و «والیها» اداره کند!
#حکمرانی_اسلامی
@C_B_SHAHZADEH
آقای پزشکیان برایت متأسفم!
#تریبون_آزاد
🔸احمد بخارایی
🔸امروز یکشنبه ۳۱ تیر، شما در #مجلس صحبت کردی. ۹۵ درصدحرفهایت تکراری بود. همیشه حرفهای شما مکرر است مانند آخوندهایی که با چند حدیث و آیهی تکراری همهی مجالس شادی و عزا را برگزار میکنند. شما برای کوچکترها و بزرگترها و زنان و مردان و کارگران و کارمندان و مدیران و دانشجویان و اساتید و رفتگران و … فقط یک سری جملات تکراری و همگون میگویید که همهاش در ده جمله خلاصه میشود. در یک #تحلیل_گفتمان، کلام محدود شما حکایت از ذهن محدود شما دارد. حال چگونه میخواهید معضلات متنوع را حل کنید؟
🔸الآن هم عدهای که عمدتاً کوتهقامتاند در شوراهای راهبردی «وزیریاب» به امید نام و نان دور هم جمع شدهاند و شما هم مشغول سخنپراکنی تکراری و خستهکننده هستید …
🔸اما یک جملهی جدید در صحبتهای امروزتان در مجلس بود که فاجعهبار مینمود، گفتید: «مردم علیرغم تمام تبلیغات، پای صندوقهای #رأی آمدند و مشت محکمی بر دهان افرادی زدند که در خارج و داخل برای شرکت نکردن مردم در #انتخابات تبلیغ میکردند.»
🔸آقای #پزشکیان، فرض محال، محال نیست. فرض کنیم درست گفتهاند که ۴۹ درصد در انتخابات شرکت کردند. میخواهید بگویید این مردم ۴۹ درصدی مشت محکمی بر دهان آن ۵۱ درصد زدند؟ آن ۴۹ درصد را هم مصادره به مطلوب میکنید؟ یعنی میگویید آن ۵۱ درصد #تحولخواه، تودهنی خوردهاند و آیا شما آمدهاید تا مثلاً بر دهان ۷۵ درصد مردم پایتخت که رأی ندادند هم مشت محکم بکوبید؟ از این مشتزنیها خسته نشدهاید؟
من فکر میکنم اگر #جلیلی برنده میشد چنین جملهای که شما در مجلس گفتید را نمیگفت.
🔸و اما ای کسانیکه دور اول #مشارکت نکردید اما دور دوم، نظام را از چاه #بحران_مشروعیت، یک متر بالا آوردید، اینک تحویل بگیرید سخنان رئیسجمهورتان را! سرفراز باشید!
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
🔸احمد بخارایی
🔸امروز یکشنبه ۳۱ تیر، شما در #مجلس صحبت کردی. ۹۵ درصدحرفهایت تکراری بود. همیشه حرفهای شما مکرر است مانند آخوندهایی که با چند حدیث و آیهی تکراری همهی مجالس شادی و عزا را برگزار میکنند. شما برای کوچکترها و بزرگترها و زنان و مردان و کارگران و کارمندان و مدیران و دانشجویان و اساتید و رفتگران و … فقط یک سری جملات تکراری و همگون میگویید که همهاش در ده جمله خلاصه میشود. در یک #تحلیل_گفتمان، کلام محدود شما حکایت از ذهن محدود شما دارد. حال چگونه میخواهید معضلات متنوع را حل کنید؟
🔸الآن هم عدهای که عمدتاً کوتهقامتاند در شوراهای راهبردی «وزیریاب» به امید نام و نان دور هم جمع شدهاند و شما هم مشغول سخنپراکنی تکراری و خستهکننده هستید …
🔸اما یک جملهی جدید در صحبتهای امروزتان در مجلس بود که فاجعهبار مینمود، گفتید: «مردم علیرغم تمام تبلیغات، پای صندوقهای #رأی آمدند و مشت محکمی بر دهان افرادی زدند که در خارج و داخل برای شرکت نکردن مردم در #انتخابات تبلیغ میکردند.»
🔸آقای #پزشکیان، فرض محال، محال نیست. فرض کنیم درست گفتهاند که ۴۹ درصد در انتخابات شرکت کردند. میخواهید بگویید این مردم ۴۹ درصدی مشت محکمی بر دهان آن ۵۱ درصد زدند؟ آن ۴۹ درصد را هم مصادره به مطلوب میکنید؟ یعنی میگویید آن ۵۱ درصد #تحولخواه، تودهنی خوردهاند و آیا شما آمدهاید تا مثلاً بر دهان ۷۵ درصد مردم پایتخت که رأی ندادند هم مشت محکم بکوبید؟ از این مشتزنیها خسته نشدهاید؟
من فکر میکنم اگر #جلیلی برنده میشد چنین جملهای که شما در مجلس گفتید را نمیگفت.
🔸و اما ای کسانیکه دور اول #مشارکت نکردید اما دور دوم، نظام را از چاه #بحران_مشروعیت، یک متر بالا آوردید، اینک تحویل بگیرید سخنان رئیسجمهورتان را! سرفراز باشید!
@C_B_SHAHZADEH
آینده مبهم دولت سایه
#تریبون_آزاد
✍سمیه متقی در گزارشی به آینده گروه شکست خورده در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پرداخته و به این نتیجه رسیده است که سعید جلیلی، نماینده جریانی ضدتوسعه (به مفهوم جهانی آن) و بنیادگراست که توانسته پایگاه قدرتمندی در نهادهای مختلف برای خود دستوپا کند.
چکیده گزارش:
🔗سعید جلیلی از جمله چهرههای سیاسی است که نامش با جبهه پایداری و اندیشهاش با رهبر معنوی این جریان یعنی محمدتقی مصباحیزدی گره خورده است.
🔗جلیلی در طول مناظرهها بارها درباره دولت در سایه سخن گفت. مطابق آنچه در مناظرهها دیدیم، شمار زیادی از طرفداران سعید جلیلی در دولت ابراهیم رئیسی حضور داشتند و پستهای مهم گرفتند.
🔗دولت سایه در مهمترین مسائل کشور مداخله میکرد و حتی آنگونه که در مناظرهها افشا شد، جلیلی و یارانش موفق شدند روابط ایران با غرب را به هم بزنند و مقابل برجام و... بایستند.
🔗تا پیش از انتخابات اخیر گمان میکردیم سعید جلیلی در نهایت پنج میلیون رای دارد اما انتخابات اخیر نشان داد که او موفق شده جریانی قدرتمند را ایجاد کند.
❓آیا شکستهای پیدرپی جلیلی در سه دوره انتخابات ریاست جمهوری باعث حذف او از فضای سیاسی و کنار گذاشتن او در اردوگاه اصولگرایی میشود؟
❓یا با توجه به نفوذی که طی همه سالهای فعالیتش در عرصه سیاسی در نهادهای مختلف داشته است، مسیر را با همین دست فرمان ادامه میدهد؟
🔗دولت سایه در جوامع با احزاب قدرتمند شکل میگیرد و تا حدودی اصطلاحی سیاسی در نظامهای پارلمانی است.
🔗در نظامهای دموکراتیک و پارلمانی اغلب بزرگترین حزب مخالف دولت مستقر، خود را دولت سایه مینامد.
🔗رحیم ابوالحسنی، استاد علوم سیاسی، گروه جلیلی را دولت سایه تلقی نمیکند و بر این نظر است که: «بیشتر مسائل در ایران با تعاریف علمی تفاوت دارد و باید از آنها پرسید چرا زیر بار مسائل علمی نمیروند. دولت در سایه بر اساس تعاریف علمی، دولتی است که زمانی که حزبی در دولت حضور ندارد، برنامه تدوین کرده و کادر تربیت کند که اگر نوبت دولت به آنها رسید، بتوانند سیاستها را پیش ببرند.
🔗محمد مهاجری، تحلیلگر سیاسی اصولگرا، گفته است: « دولت سایه به نظر من فیالنفسه خطری ندارد و کارشکنی حساب نمیشود. مهم آن جریان پشتسر دولت سایه است که از اطلاعات آنها به منظور تخریب دولت مستقر بهرهبرداری میکند. این کار را با آقای روحانی هم کردند و الان هم همان را تکرار میکنند.»
🔗جلال میرزایی، از نمایندگان اصلاحطلب مجلس دهم، درباره این تشکیلات میگوید: «در کشور ما آنچه تحت عنوان دولت سایه مطرح میشود، بیشتر شبیه به گروه فشار است که این گروه فشار اعضا و افراد تشکیلدهندهاش نامشخص هستند».
🔗بختآزمایی جلیلی در چند دوره انتخابات ریاست جمهوری اگرچه نشان داد او در سطح جامعه طرفداران قابل توجهی دارد، اما عدم پیروزی میتواند به مرور به پایان عمر سیاسی او ختم شود و همفکرانش را به دنبال تعیین جایگزینی برای او در رقابتها سوق دهد.
🔗با این حال، چنین به نظر می رسد که پایان عمر سیاسی این چهره بنیادگرا به معنای پایان فعالیت تشکیلات و جریانی که او آن را نمایندگی میکند، نخواهد بود.
🔦منبع: تجارت فردا، شماره ۵۵۳
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
✍سمیه متقی در گزارشی به آینده گروه شکست خورده در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پرداخته و به این نتیجه رسیده است که سعید جلیلی، نماینده جریانی ضدتوسعه (به مفهوم جهانی آن) و بنیادگراست که توانسته پایگاه قدرتمندی در نهادهای مختلف برای خود دستوپا کند.
چکیده گزارش:
🔗سعید جلیلی از جمله چهرههای سیاسی است که نامش با جبهه پایداری و اندیشهاش با رهبر معنوی این جریان یعنی محمدتقی مصباحیزدی گره خورده است.
🔗جلیلی در طول مناظرهها بارها درباره دولت در سایه سخن گفت. مطابق آنچه در مناظرهها دیدیم، شمار زیادی از طرفداران سعید جلیلی در دولت ابراهیم رئیسی حضور داشتند و پستهای مهم گرفتند.
🔗دولت سایه در مهمترین مسائل کشور مداخله میکرد و حتی آنگونه که در مناظرهها افشا شد، جلیلی و یارانش موفق شدند روابط ایران با غرب را به هم بزنند و مقابل برجام و... بایستند.
🔗تا پیش از انتخابات اخیر گمان میکردیم سعید جلیلی در نهایت پنج میلیون رای دارد اما انتخابات اخیر نشان داد که او موفق شده جریانی قدرتمند را ایجاد کند.
❓آیا شکستهای پیدرپی جلیلی در سه دوره انتخابات ریاست جمهوری باعث حذف او از فضای سیاسی و کنار گذاشتن او در اردوگاه اصولگرایی میشود؟
❓یا با توجه به نفوذی که طی همه سالهای فعالیتش در عرصه سیاسی در نهادهای مختلف داشته است، مسیر را با همین دست فرمان ادامه میدهد؟
🔗دولت سایه در جوامع با احزاب قدرتمند شکل میگیرد و تا حدودی اصطلاحی سیاسی در نظامهای پارلمانی است.
🔗در نظامهای دموکراتیک و پارلمانی اغلب بزرگترین حزب مخالف دولت مستقر، خود را دولت سایه مینامد.
🔗رحیم ابوالحسنی، استاد علوم سیاسی، گروه جلیلی را دولت سایه تلقی نمیکند و بر این نظر است که: «بیشتر مسائل در ایران با تعاریف علمی تفاوت دارد و باید از آنها پرسید چرا زیر بار مسائل علمی نمیروند. دولت در سایه بر اساس تعاریف علمی، دولتی است که زمانی که حزبی در دولت حضور ندارد، برنامه تدوین کرده و کادر تربیت کند که اگر نوبت دولت به آنها رسید، بتوانند سیاستها را پیش ببرند.
🔗محمد مهاجری، تحلیلگر سیاسی اصولگرا، گفته است: « دولت سایه به نظر من فیالنفسه خطری ندارد و کارشکنی حساب نمیشود. مهم آن جریان پشتسر دولت سایه است که از اطلاعات آنها به منظور تخریب دولت مستقر بهرهبرداری میکند. این کار را با آقای روحانی هم کردند و الان هم همان را تکرار میکنند.»
🔗جلال میرزایی، از نمایندگان اصلاحطلب مجلس دهم، درباره این تشکیلات میگوید: «در کشور ما آنچه تحت عنوان دولت سایه مطرح میشود، بیشتر شبیه به گروه فشار است که این گروه فشار اعضا و افراد تشکیلدهندهاش نامشخص هستند».
🔗بختآزمایی جلیلی در چند دوره انتخابات ریاست جمهوری اگرچه نشان داد او در سطح جامعه طرفداران قابل توجهی دارد، اما عدم پیروزی میتواند به مرور به پایان عمر سیاسی او ختم شود و همفکرانش را به دنبال تعیین جایگزینی برای او در رقابتها سوق دهد.
🔗با این حال، چنین به نظر می رسد که پایان عمر سیاسی این چهره بنیادگرا به معنای پایان فعالیت تشکیلات و جریانی که او آن را نمایندگی میکند، نخواهد بود.
🔦منبع: تجارت فردا، شماره ۵۵۳
@C_B_SHAHZADEH
🔴ما شته ها و شما مورچگان
#تریبون_آزاد
رئيس اداره خراج ولایت همدان
سلام علیکم بما اخذتم من الرعایا . می دانم که این روزها بابت پر شدن خزانه عالی و گزارش آن به مقامات والامرتبه و ایضا صاحب منصبان نهادهای امنیتی و نظارتی سرفراز و مفتخر بوده در پوست مبارک نمی گنجید . اما دریغ و افسوس که این حقیر را از این شادی و خشنودی بهره و ثمری نیست و حال ناخوش ، بنده را مانع می شود در فرحناکی و طرب شما شریک باشم . اداره خراج تحت قیادت آن جناب ، مازاد بر خراج سنوات پیش که به طور قطعی از این بنده ستانده اند ، مطالبه چندین برابر دیگر نموده اند با این بهانه که حضرتشان فریب این بنده ناچیز درگاه را خورده اند و حال قصد جبران مافات دارند و با رجوع به حساب های گذشته ، قصد تکاندن ته مانده جیب حقیر را دارند . این طبیب روان های رنجور را در امور درهم و دینار سررشته ای نیست و هر سال هر آنچه فرمودید تقدیم کرده و دعا به جان حضرات نموده است و آن جناب و اعوان و انصارشان در دسترسی به اموال منقول و غیر منقول بندگان مبسوط الید می باشند و راه صواب آن بود که من قبل از اقتدار و بسط ید خویش بهره می جستند و تکلیف این بنده را همان موقع مشخص می فرمودند و اندام نحیفش را از لرزه و ارتعاش دائم معاف می نمودند .
باری حال که سخن به اینجا رسیده و مقرر گشته اموال و دارایی بندگان را از روز ازل شخم فرمایند و حق دولت علیه را از رعایای نگون بخت استحصال نمایند ، لطف فرموده از درگاه خداوندگاران ممالک محروسه مسئلت نمایید پاسخ بفرمایند که آن هزار و پانصد هزار هزار هزار پول رایج مملکت آمریکیه که در سنوات چهل و پنج گانه پس از جلوس بر سریر قدرت از تجارت منابع و معادن و مخازن و گنجینه های ممالک محروسه حاصل گشته کجاست و اثر آن بر زندگی بندگان چرا نامعلوم و نا معین است و از بهر چه مسکینان در طلب روزی تا کمر در مزبله فرو می روند و هم سفره سگان و ددان می گردند؟ از عالی مقامان پرسش فرمائید آن وعده مرکب و آب و الکتریسیته مجانی چه شد و آن سعادت توأمان دنیا و عقبی کجا رفت؟ اگر قرار است موي از ماست کشیده شود و آب رفته به جوی بازگردد مرحمت فرموده در فقرات مزبور نیز حق خلق الله را احقاق فرمایند .
ما را که در این فقره دانشی نیست اما گویند که مالیه ملک ایران دچار دو عارضه ورم و یبوست ( تورم و رکود ) گشته و ارزش درهم و دینار رعایا رو به کاستی عظیم گذارده و مردمان را ابتیاع گوشت و نان و بقولات و حبوبات با بسی مشقت همراه گشته و این خود خراجی پنهان و بس طاقت سوز است و البته ما را به گوش رسیده است که خداوندگاران پیشین به وقت قحطی و سختی و مشقت رعایا ، سالی چند آنان را از خراج معاف می داشتند و مجالی می دادند تا دوران رونق باز گردد نه اینکه چنگال در حلقوم آنان فرو برند و نان خشک را نیز از کامشان بیرون کشند .
در ایام طفولیت که در باغات و مزارع با کودکان دیگر و فارغ از غموم و هموم روزگاران به بازی اشتغال داشتیم نگریستن به رفتار مورچگان با شته ها مایه مسرت و سرگرمی بود . مورچگان شته ها را بر دوش سوار کرده روی نباتات قرار می دادند و چون سیر از شیره اشجار می نوشیدند ، شیره جانشان را مکیده برای فرزندان خود می بردند ؛ هم شته ها دلی از عزا در می آوردند و هم نوزادان مورچگان سد جوع می کردند . اکنون گویا رعایای ایران از شته ها نیز کمترند زیرا که عالی جنابان اولا در چهل و پنج سنه گذشته همواره بر دوش رعایا سوار بودند و مراد حاصل می کردند( خر مراد بودیم و خود نمی دانستیم) و در ثانی از همان آغاز کار بی آنکه تیمار و پروارشان کنند از جان و تنشان کنده در خزائن خود ریخته و حالیه نیز لقمه از دهانشان گرفته و شیره جانشان کشیده و تفاله وجودشان را تف می کنند و آنچه انباشته می کنند یا در کیسه اختلاسگران می رود یا در کامگشاد و سیری ناپذیر طفیلیان در سایر دول و ملل .
علی ایحال در ستمی که بر رعیت می رود هم آمر مسئول است و هم مباشر و قاعده کهن " المامور معذور " را امرا و حکام همین دولت علیه قدرقدرت در چهل و پنج سنه قبل که حاکمی را معزول و مخذول کرده روانه دیار فرنگ و سپس دیار عدم کردند برانداختند که در محکمه هایی که برای مأموران امیر پیشین برپا کردند در پاسخ به عذر " المامور معذور " چهره در هم کشیدند و به نیابت از الله تعالی بانگ برآوردند که " المامور مسئول" و بسا از آنان را بر بالای چوبه های دار به رقص آوردند یا به محبس فرستادند . فلذا مسئولیت آن عالی جناب در ظلم بر رعیت کم از آمران عالی مقام نیست و هر که در این ستم یاری کند خود ستمکار است و لازم المواخذه و گریزی و گزیری از سنت پروردگار نیست .
طبیب امراض روانی محمدرضا افخمی ۱۴۰۳/۵/۸
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
رئيس اداره خراج ولایت همدان
سلام علیکم بما اخذتم من الرعایا . می دانم که این روزها بابت پر شدن خزانه عالی و گزارش آن به مقامات والامرتبه و ایضا صاحب منصبان نهادهای امنیتی و نظارتی سرفراز و مفتخر بوده در پوست مبارک نمی گنجید . اما دریغ و افسوس که این حقیر را از این شادی و خشنودی بهره و ثمری نیست و حال ناخوش ، بنده را مانع می شود در فرحناکی و طرب شما شریک باشم . اداره خراج تحت قیادت آن جناب ، مازاد بر خراج سنوات پیش که به طور قطعی از این بنده ستانده اند ، مطالبه چندین برابر دیگر نموده اند با این بهانه که حضرتشان فریب این بنده ناچیز درگاه را خورده اند و حال قصد جبران مافات دارند و با رجوع به حساب های گذشته ، قصد تکاندن ته مانده جیب حقیر را دارند . این طبیب روان های رنجور را در امور درهم و دینار سررشته ای نیست و هر سال هر آنچه فرمودید تقدیم کرده و دعا به جان حضرات نموده است و آن جناب و اعوان و انصارشان در دسترسی به اموال منقول و غیر منقول بندگان مبسوط الید می باشند و راه صواب آن بود که من قبل از اقتدار و بسط ید خویش بهره می جستند و تکلیف این بنده را همان موقع مشخص می فرمودند و اندام نحیفش را از لرزه و ارتعاش دائم معاف می نمودند .
باری حال که سخن به اینجا رسیده و مقرر گشته اموال و دارایی بندگان را از روز ازل شخم فرمایند و حق دولت علیه را از رعایای نگون بخت استحصال نمایند ، لطف فرموده از درگاه خداوندگاران ممالک محروسه مسئلت نمایید پاسخ بفرمایند که آن هزار و پانصد هزار هزار هزار پول رایج مملکت آمریکیه که در سنوات چهل و پنج گانه پس از جلوس بر سریر قدرت از تجارت منابع و معادن و مخازن و گنجینه های ممالک محروسه حاصل گشته کجاست و اثر آن بر زندگی بندگان چرا نامعلوم و نا معین است و از بهر چه مسکینان در طلب روزی تا کمر در مزبله فرو می روند و هم سفره سگان و ددان می گردند؟ از عالی مقامان پرسش فرمائید آن وعده مرکب و آب و الکتریسیته مجانی چه شد و آن سعادت توأمان دنیا و عقبی کجا رفت؟ اگر قرار است موي از ماست کشیده شود و آب رفته به جوی بازگردد مرحمت فرموده در فقرات مزبور نیز حق خلق الله را احقاق فرمایند .
ما را که در این فقره دانشی نیست اما گویند که مالیه ملک ایران دچار دو عارضه ورم و یبوست ( تورم و رکود ) گشته و ارزش درهم و دینار رعایا رو به کاستی عظیم گذارده و مردمان را ابتیاع گوشت و نان و بقولات و حبوبات با بسی مشقت همراه گشته و این خود خراجی پنهان و بس طاقت سوز است و البته ما را به گوش رسیده است که خداوندگاران پیشین به وقت قحطی و سختی و مشقت رعایا ، سالی چند آنان را از خراج معاف می داشتند و مجالی می دادند تا دوران رونق باز گردد نه اینکه چنگال در حلقوم آنان فرو برند و نان خشک را نیز از کامشان بیرون کشند .
در ایام طفولیت که در باغات و مزارع با کودکان دیگر و فارغ از غموم و هموم روزگاران به بازی اشتغال داشتیم نگریستن به رفتار مورچگان با شته ها مایه مسرت و سرگرمی بود . مورچگان شته ها را بر دوش سوار کرده روی نباتات قرار می دادند و چون سیر از شیره اشجار می نوشیدند ، شیره جانشان را مکیده برای فرزندان خود می بردند ؛ هم شته ها دلی از عزا در می آوردند و هم نوزادان مورچگان سد جوع می کردند . اکنون گویا رعایای ایران از شته ها نیز کمترند زیرا که عالی جنابان اولا در چهل و پنج سنه گذشته همواره بر دوش رعایا سوار بودند و مراد حاصل می کردند( خر مراد بودیم و خود نمی دانستیم) و در ثانی از همان آغاز کار بی آنکه تیمار و پروارشان کنند از جان و تنشان کنده در خزائن خود ریخته و حالیه نیز لقمه از دهانشان گرفته و شیره جانشان کشیده و تفاله وجودشان را تف می کنند و آنچه انباشته می کنند یا در کیسه اختلاسگران می رود یا در کامگشاد و سیری ناپذیر طفیلیان در سایر دول و ملل .
علی ایحال در ستمی که بر رعیت می رود هم آمر مسئول است و هم مباشر و قاعده کهن " المامور معذور " را امرا و حکام همین دولت علیه قدرقدرت در چهل و پنج سنه قبل که حاکمی را معزول و مخذول کرده روانه دیار فرنگ و سپس دیار عدم کردند برانداختند که در محکمه هایی که برای مأموران امیر پیشین برپا کردند در پاسخ به عذر " المامور معذور " چهره در هم کشیدند و به نیابت از الله تعالی بانگ برآوردند که " المامور مسئول" و بسا از آنان را بر بالای چوبه های دار به رقص آوردند یا به محبس فرستادند . فلذا مسئولیت آن عالی جناب در ظلم بر رعیت کم از آمران عالی مقام نیست و هر که در این ستم یاری کند خود ستمکار است و لازم المواخذه و گریزی و گزیری از سنت پروردگار نیست .
طبیب امراض روانی محمدرضا افخمی ۱۴۰۳/۵/۸
@C_B_SHAHZADEH
مثلت شرارت
#تریبون_آزاد
✍فیروز محمودی
از زمانی که روسیه به اوکراین حمله کرده روند تنش در خاور میانه شتاب بیشتری گرفته است. حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل و واکنش سهمگین آن کشور که تاکنون نیز ادامه دارد و دخالت حزب الله لبنان و در نهایت ترور اسماعیل هنیه در خاک ایران، خاورمیانه را برای فرورفتن در آتش جنگی فراگیر بیش از هر زمانی دیگر مهیا کرده است.
این تحولات نشان از مثلثی دارد که اضلاع آن در سه کشور روسیه، اسرائیل و ایران به هم وصل می شوند.
در اسرائیل فردی در راس حکومت قرار گرفته که ماندن او در قدرت بدون بحران نمی تواند تدوام پیدا کند و در ایران نیز گروهی با نفوذ و با دیدگاهی متفاوت که دقیقا چنین وضعیتی دارند. در روسیه نیز که ولادمیر پوتین در باتلاق اوکراین گرفتار شده و برای رهایی به هر دستاویزی چنگ می زند بهترین ترفند را درگیر کردن حامیان آن کشور در بحران و خسته کردن انها از کمک به اوکراین می داند.
پوتین به خوبی می داند که شعله ور شدن آتش جنگ در خاورمیانه وضعیت اقتصادی کشورهای غربی را متزلزل ساخته و به دلیل حساسیت مردم این کشورها، دولتهای درگیر در کمک به اوکراین را دچار بحران خواهد ساخت. این تفکر شیطانی روسیه یعنی آتش افروزی به هر قیمتی را مدودف با زبانی آشکار بیان کرد و راه حل بحران در خاورمیانه ایجاد جنگی فراگیر دانست.
واما ضلع سوم این مثلث شرارت که شامل گروهی در ایران است که در یک کلام هیچ هنری برای ماندن در بازی قدرت جز پیش قدم شدن برای ایجاد بحران ندارند، همنوا با پوتین و نتانیاهو و با استفاده از ظرفیتهایی که در طول چند دهه به دست اورده اند به خلق بحران و گسترش ابعاد ان کمک می کنند. در همین راستا باعث تعجب نیست که در طول سالهای متمادی هرگاه ایران و غرب به نقطه ای مشترک برای کاهش اختلافات نزدیک شده اند این سه ظلع مثلث به طرق مختلف آن را از میان برده و نابود کرده اند و اکنون و در روزهایی که به نظر می رسد رهبری نظام به دلایلی که همه می دانیم تصمیم به اصلاح مسیر و کاستن از شکاف ملت و حاکمیت گرفته و در اولین روزهای استقرار رییس جمهور جدید به ناگاه در قلب تهران رهبر حماس توسط اسرائیل هدف قرار می گیرد و همزمان ضلع ایرانی مثلث جنگ را توصیه می کند و ضلع روسی نیز جنگ بزرگ را راه حل می داند.
انچه به نظر می رسد باید مد نظر سیاستگذاران کشور در این مرحله قرار گیرد این است که این بحران نتیجه سالها سیاستگذاری غلط و هدایت کشور به دره های عمیق بوده است. واقعیت این است که کشور ما توان مقابله با کشوری را که قدرتهای جهانی او را همراهی می کنند نخواهد داشت و اصولا اگر هم چنین بود پاسخ سوال ملت که ما در عراق و فلسطین و یمن و لبنان با وجود اینهمه مشکل چکار می کنیم کماکان بی پاسخ خواهد ماند. پس بهتر است اندیشه مجازات را برای مدتی هم که شده رها کنید و اگر نمی دانید بدانید که مجازات از لحظه انتشار خبر کشته شدن اسماعیل هنیه آغاز شد اما نه مجازات متجاوز بلکه مجازات ملت با شلاق دلار و سکه که هر لحظه بالا می روند و بر تن خسته و رنجور شان فرود می آیند. ملتی که برای ایجاد و حمایت از گروههای شبه نظامی منطقه ای از جیب آنان، اجازه ای از انها کسب نشده اما همچنان تبعات چنین سیاستی بر آنان تحمیل می شود.
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
✍فیروز محمودی
از زمانی که روسیه به اوکراین حمله کرده روند تنش در خاور میانه شتاب بیشتری گرفته است. حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل و واکنش سهمگین آن کشور که تاکنون نیز ادامه دارد و دخالت حزب الله لبنان و در نهایت ترور اسماعیل هنیه در خاک ایران، خاورمیانه را برای فرورفتن در آتش جنگی فراگیر بیش از هر زمانی دیگر مهیا کرده است.
این تحولات نشان از مثلثی دارد که اضلاع آن در سه کشور روسیه، اسرائیل و ایران به هم وصل می شوند.
در اسرائیل فردی در راس حکومت قرار گرفته که ماندن او در قدرت بدون بحران نمی تواند تدوام پیدا کند و در ایران نیز گروهی با نفوذ و با دیدگاهی متفاوت که دقیقا چنین وضعیتی دارند. در روسیه نیز که ولادمیر پوتین در باتلاق اوکراین گرفتار شده و برای رهایی به هر دستاویزی چنگ می زند بهترین ترفند را درگیر کردن حامیان آن کشور در بحران و خسته کردن انها از کمک به اوکراین می داند.
پوتین به خوبی می داند که شعله ور شدن آتش جنگ در خاورمیانه وضعیت اقتصادی کشورهای غربی را متزلزل ساخته و به دلیل حساسیت مردم این کشورها، دولتهای درگیر در کمک به اوکراین را دچار بحران خواهد ساخت. این تفکر شیطانی روسیه یعنی آتش افروزی به هر قیمتی را مدودف با زبانی آشکار بیان کرد و راه حل بحران در خاورمیانه ایجاد جنگی فراگیر دانست.
واما ضلع سوم این مثلث شرارت که شامل گروهی در ایران است که در یک کلام هیچ هنری برای ماندن در بازی قدرت جز پیش قدم شدن برای ایجاد بحران ندارند، همنوا با پوتین و نتانیاهو و با استفاده از ظرفیتهایی که در طول چند دهه به دست اورده اند به خلق بحران و گسترش ابعاد ان کمک می کنند. در همین راستا باعث تعجب نیست که در طول سالهای متمادی هرگاه ایران و غرب به نقطه ای مشترک برای کاهش اختلافات نزدیک شده اند این سه ظلع مثلث به طرق مختلف آن را از میان برده و نابود کرده اند و اکنون و در روزهایی که به نظر می رسد رهبری نظام به دلایلی که همه می دانیم تصمیم به اصلاح مسیر و کاستن از شکاف ملت و حاکمیت گرفته و در اولین روزهای استقرار رییس جمهور جدید به ناگاه در قلب تهران رهبر حماس توسط اسرائیل هدف قرار می گیرد و همزمان ضلع ایرانی مثلث جنگ را توصیه می کند و ضلع روسی نیز جنگ بزرگ را راه حل می داند.
انچه به نظر می رسد باید مد نظر سیاستگذاران کشور در این مرحله قرار گیرد این است که این بحران نتیجه سالها سیاستگذاری غلط و هدایت کشور به دره های عمیق بوده است. واقعیت این است که کشور ما توان مقابله با کشوری را که قدرتهای جهانی او را همراهی می کنند نخواهد داشت و اصولا اگر هم چنین بود پاسخ سوال ملت که ما در عراق و فلسطین و یمن و لبنان با وجود اینهمه مشکل چکار می کنیم کماکان بی پاسخ خواهد ماند. پس بهتر است اندیشه مجازات را برای مدتی هم که شده رها کنید و اگر نمی دانید بدانید که مجازات از لحظه انتشار خبر کشته شدن اسماعیل هنیه آغاز شد اما نه مجازات متجاوز بلکه مجازات ملت با شلاق دلار و سکه که هر لحظه بالا می روند و بر تن خسته و رنجور شان فرود می آیند. ملتی که برای ایجاد و حمایت از گروههای شبه نظامی منطقه ای از جیب آنان، اجازه ای از انها کسب نشده اما همچنان تبعات چنین سیاستی بر آنان تحمیل می شود.
@C_B_SHAHZADEH
تفاوت حرف های اتاق سیگار مسوولان با حرف های رسمی
#تریبون_آزاد
✍جعفر شیرعلی نیا
روغنی زنجانی از اعضای کابینه دولت میرحسین موسوی درباره سال های پایانی جنگ هشت ساله به ماجرای یک اتفاق جالب در ساختمان دولت اشاره می کند.
او می گوید اتاقی پشت در محل برگزاری جلسات هیات دولت بود که وزرا برای تماس با دفتر و منازل شان یا رفع خستگی و کشیدن سیگار و نوشیدن چای به آن جا می رفتند. معمولا وقتی خبر یا گزارشی از وضعیت جنگ ارایه می شد وزرا نظرات واقعی شان را در آن اتاق با صراحت می گفتند و مخالف ادامه جنگ بودند. اما ده متر آن طرفتر در اتاق جلسات ماجرا رنگ و بویی دیگر داشت و محکم از آمادگی برای ادامه جنگ صحبت می کردند و جلسه حالت شعاری می گرفت.
به روایت روغنی«در مجلس نیز همین طور بود، تمام نطق های پیش از دستور نمایندگان در دفاع از ادامه جنگ بود. اما وقتی با تک تک نمایندگان به صحبت می نشستی» و وضعیت را توضیح می دادی آن ها هم به نقد ادامه جنگ می پرداختند.
تا این که وضعیت کشور و جنگ به نقطه ای رسید تا بسیاری مجبور شدند رودربایستی را کنار بگذارند و حرف اتاق سیگار و غیر سیگارشان به هم نزدیک شود.
نکته این جاست حتی اگر نخواهی ساخت زمانه چنان است که تورا مجبور به دیدن واقعیت ها خواهد کرد پس بهتر است از دوگانگی دست برداشت که خطرناک است.
روزی از قضای اتفاق نزد دوستی بودم که یکی از شاعران نامی پیش از رفتن به مراسمی مهم نزد او آمد. از وضعیت شعر در میان جوان ها گله کرد و برخی از شعرهای دختران و پسران جوان را خواند که عرق شرم بر صورت ما نشست، باور نمی کردم با آن کلمات هم کسی شعر بگوید.
فردای آن روز سخنان او را در مراسمی که شرکت کرده بود شنیدم که از رشد چشمگیر شعرهایی با مضامین عالی در میان جوانان شاعر می گفت...
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
✍جعفر شیرعلی نیا
روغنی زنجانی از اعضای کابینه دولت میرحسین موسوی درباره سال های پایانی جنگ هشت ساله به ماجرای یک اتفاق جالب در ساختمان دولت اشاره می کند.
او می گوید اتاقی پشت در محل برگزاری جلسات هیات دولت بود که وزرا برای تماس با دفتر و منازل شان یا رفع خستگی و کشیدن سیگار و نوشیدن چای به آن جا می رفتند. معمولا وقتی خبر یا گزارشی از وضعیت جنگ ارایه می شد وزرا نظرات واقعی شان را در آن اتاق با صراحت می گفتند و مخالف ادامه جنگ بودند. اما ده متر آن طرفتر در اتاق جلسات ماجرا رنگ و بویی دیگر داشت و محکم از آمادگی برای ادامه جنگ صحبت می کردند و جلسه حالت شعاری می گرفت.
به روایت روغنی«در مجلس نیز همین طور بود، تمام نطق های پیش از دستور نمایندگان در دفاع از ادامه جنگ بود. اما وقتی با تک تک نمایندگان به صحبت می نشستی» و وضعیت را توضیح می دادی آن ها هم به نقد ادامه جنگ می پرداختند.
تا این که وضعیت کشور و جنگ به نقطه ای رسید تا بسیاری مجبور شدند رودربایستی را کنار بگذارند و حرف اتاق سیگار و غیر سیگارشان به هم نزدیک شود.
نکته این جاست حتی اگر نخواهی ساخت زمانه چنان است که تورا مجبور به دیدن واقعیت ها خواهد کرد پس بهتر است از دوگانگی دست برداشت که خطرناک است.
روزی از قضای اتفاق نزد دوستی بودم که یکی از شاعران نامی پیش از رفتن به مراسمی مهم نزد او آمد. از وضعیت شعر در میان جوان ها گله کرد و برخی از شعرهای دختران و پسران جوان را خواند که عرق شرم بر صورت ما نشست، باور نمی کردم با آن کلمات هم کسی شعر بگوید.
فردای آن روز سخنان او را در مراسمی که شرکت کرده بود شنیدم که از رشد چشمگیر شعرهایی با مضامین عالی در میان جوانان شاعر می گفت...
@C_B_SHAHZADEH
به اعراب توهین نکنیم
از اعراب درس بگیریم
#تریبون_آزاد
✍ اسفندیار خدایی
🔗کشورهای عربی همسایه ما در خلیج فارس توانستهاند از فقر و عقبماندگی فاصله بگیرند و در بسیاری از شاخص های توسعه از کشورهای پیشرفته دنیا پیشی بگیرند. آنها در تجارت، گردشگری، محیط زیست، ورزش، آموزش و پرورش، کشاورزی، بانکداری، حمل و نقل و... موفقیتهای درخشانی کسب کردهاند و مدیریتی تحسینبرانگیز به نمایش گذاشتهاند.
🔗اما موفقیت اعراب در سیاست خارجی از همه مواردی که ذکر شد، جالبتر است؛ چون آنها توانستهاند در منطقهای به رشد و ثبات و توسعه برسند که مهد خشونت، تروریسم، جنگ و افراطگرایی است. روزگاری ما اعراب را مستعمرات آمریکا و عروسکهای بیاختیاری میپنداشتیم که از خود استقلال ندارند. اما امروز معلوم شده که اینطور نیست و آنها روابط متوازنی با شرق، غرب، شمال و جنوب برقرار کردهاند.
🔗 روزیکه ترامپ عربستان را گاو شیرده آمریکا خواند، آقایان از خوشحالی ذوق کردند که گویی سخن ترامپ وحی مُنزَل است! همان روزها در مقالهای نوشتم، برخلاف سخن ترامپ، این آمریکاست که مزدور و گاو شیرده عربستان است. چرا که عربستان با هر کشوری مشکل دارد، آمریکا را اجیر کرده و به جانش انداخته. عربستان با صدام مشکل داشت، آمریکا را روانه بغداد کرد هزاران میلیارد دلار و هزاران سرباز آمریکایی تلف شد و در نهایت چیزی نصیب آمریکا نشد اما صدام سقوط کرد تا اعراب در امان باشند. عربستان با جمهوری اسلامی مشکل داشت، پس آمریکا را به جانش انداخت تا با تحریمها و تهدیدها جلوی صدور انقلاب را بگیرد و امنیت اعراب تامین شود. عربستان با بشار اسد سوریه مشکل داشت، آمریکا را روانه سوریه کرد و خود عاقلانه به کناری ایستاد و کدخدایی کرد.
🔗 اما پس از حمله روسیه به اوکراین، وقتی که جو بایدن رئیسجمهور آمریکا برای جلب همکاری عربستان و افزایش تولید نفت جهت جبران تحریم نفتی روسیه به ریاض سفر کرد، بنسلمان به بهانه کرونا حتی با او دست نداد و با خواسته آمریکا در افزایش تولید نفت موافقت نکرد تا بایدن دست از پا درازتر برگردد.
🔗لکن ماه بعد بنسلمان، پوتین رئیسجمهور روسیه را در آغوش گرفت و سپس رئیسجمهور چین را با استقبالی باشکوه پذیرا شد و دستانش را به گرمی فشرد و استقلال عربستان را به نمایش گذارد. از قضای روزگاز، هر دو ابرقدرت روسیه و چین در قضیه جزایر سهگانه ایران ورود کردند و به نفع اعراب موضع گرفتند.
🔗 چند ماه بعد با میانجیگری چین، وزیر خارجه عربستان با وزیر خارجه ایران دیدار کرد. عربستان قول داد چندین میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری کند و تحریمهای آمریکا را نادیده بگیرد. سپس در اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی، مرحوم شهید ابراهیم رئیسی رئیسجمهور ایران با بنسلمان دیدار کرد. شاید برقراری ارتباط با عربستان، مهمترین موفقیت دولت شهید رئیسی در سیاست خارجی باشد. اما این عربستان است که در عرصه بینالملل میدرخشد و با سیاست خارجی حکیمانه، عزتمندانه با تمام کشورها ارتباط دوستانه برقرار میکند. هم از آمریکا باج میگیرد و با دلارهای آمریکایی و خون سربازان آمریکایی امنیت خود را تامین می کند و هم با ایران دست دوستی میدهد و هم با چین و روسیه روابط متوازنی برقرار میکند و هم با ترکیه، عراق و سوریه از در دوستی میآید.
🔗 عربها گرچه شعار مرگ بر هیچ کشوری را سر نمیدهند اما توانستهاند دشمنان خود را تبدیل به دوستان وابسته به خود کنند و برای منافع مشترک با آنها همکاری و تعامل کنند. عربستان با ۴۶ میلیارد دلار بیشترین بودجه نظامی منطقه را دارد (بودجه نظامی امارات ۲۵ میلیارد دلار و ایران ۵/۵ میلیارد دلار است منبع) اما عربستان به قدرت تخریب موشکهایش نمینازد بلکه به پروژههای بلندپروازانه نئوم و طرحهای گردشگری و فوتبال و احیای محیط زیست خود مینازد. اعراب آموختهاند که خراب کردن و کشتن آسان است اما افتخار نیست. هنر در ساختن و آبادانی و تبدیل دشمنان به دوستان است.
🔗 آمریکا برای مهار ایران و گروههای مورد حمایتش نیازمند همکاری اعراب است. منافع روسیه و چین هم در همراهی و مشارکت در اقتصاد پر رونق کشورهای عربی است.
جمهوری اسلامی ایران که زمانی برای نابودی آل سعود خط و نشان میکشید و شعار مرگش در خلیج فارس طنینانداز بود، امروز متواضعانه و صادقانه به دنبال جلب همکاری و سرمایههای هنگفت اعراب است. جمهوری اسلامی در جنگ ایدئولوژیک دائمی با آمریکا و اسرائیل، نیازمند دوستی و همیاری متقابل با اعراب است.
🔗 بپذیریم که کشورهای عربی راه درستی در پیش گرفتهاند، راهی که آینده بهتری برای خاورمیانه و خلیج فارس رقم میزند.
منافع ملتهای منطقه در همراهی با اعراب در این راه برای مقابله با تروریسم، افراطگرایی و فقر است نه در دامن زدن به جنگهای ایدئولوژیک دائمی.
@C_B_SHAHZADEH
از اعراب درس بگیریم
#تریبون_آزاد
✍ اسفندیار خدایی
🔗کشورهای عربی همسایه ما در خلیج فارس توانستهاند از فقر و عقبماندگی فاصله بگیرند و در بسیاری از شاخص های توسعه از کشورهای پیشرفته دنیا پیشی بگیرند. آنها در تجارت، گردشگری، محیط زیست، ورزش، آموزش و پرورش، کشاورزی، بانکداری، حمل و نقل و... موفقیتهای درخشانی کسب کردهاند و مدیریتی تحسینبرانگیز به نمایش گذاشتهاند.
🔗اما موفقیت اعراب در سیاست خارجی از همه مواردی که ذکر شد، جالبتر است؛ چون آنها توانستهاند در منطقهای به رشد و ثبات و توسعه برسند که مهد خشونت، تروریسم، جنگ و افراطگرایی است. روزگاری ما اعراب را مستعمرات آمریکا و عروسکهای بیاختیاری میپنداشتیم که از خود استقلال ندارند. اما امروز معلوم شده که اینطور نیست و آنها روابط متوازنی با شرق، غرب، شمال و جنوب برقرار کردهاند.
🔗 روزیکه ترامپ عربستان را گاو شیرده آمریکا خواند، آقایان از خوشحالی ذوق کردند که گویی سخن ترامپ وحی مُنزَل است! همان روزها در مقالهای نوشتم، برخلاف سخن ترامپ، این آمریکاست که مزدور و گاو شیرده عربستان است. چرا که عربستان با هر کشوری مشکل دارد، آمریکا را اجیر کرده و به جانش انداخته. عربستان با صدام مشکل داشت، آمریکا را روانه بغداد کرد هزاران میلیارد دلار و هزاران سرباز آمریکایی تلف شد و در نهایت چیزی نصیب آمریکا نشد اما صدام سقوط کرد تا اعراب در امان باشند. عربستان با جمهوری اسلامی مشکل داشت، پس آمریکا را به جانش انداخت تا با تحریمها و تهدیدها جلوی صدور انقلاب را بگیرد و امنیت اعراب تامین شود. عربستان با بشار اسد سوریه مشکل داشت، آمریکا را روانه سوریه کرد و خود عاقلانه به کناری ایستاد و کدخدایی کرد.
🔗 اما پس از حمله روسیه به اوکراین، وقتی که جو بایدن رئیسجمهور آمریکا برای جلب همکاری عربستان و افزایش تولید نفت جهت جبران تحریم نفتی روسیه به ریاض سفر کرد، بنسلمان به بهانه کرونا حتی با او دست نداد و با خواسته آمریکا در افزایش تولید نفت موافقت نکرد تا بایدن دست از پا درازتر برگردد.
🔗لکن ماه بعد بنسلمان، پوتین رئیسجمهور روسیه را در آغوش گرفت و سپس رئیسجمهور چین را با استقبالی باشکوه پذیرا شد و دستانش را به گرمی فشرد و استقلال عربستان را به نمایش گذارد. از قضای روزگاز، هر دو ابرقدرت روسیه و چین در قضیه جزایر سهگانه ایران ورود کردند و به نفع اعراب موضع گرفتند.
🔗 چند ماه بعد با میانجیگری چین، وزیر خارجه عربستان با وزیر خارجه ایران دیدار کرد. عربستان قول داد چندین میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری کند و تحریمهای آمریکا را نادیده بگیرد. سپس در اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی، مرحوم شهید ابراهیم رئیسی رئیسجمهور ایران با بنسلمان دیدار کرد. شاید برقراری ارتباط با عربستان، مهمترین موفقیت دولت شهید رئیسی در سیاست خارجی باشد. اما این عربستان است که در عرصه بینالملل میدرخشد و با سیاست خارجی حکیمانه، عزتمندانه با تمام کشورها ارتباط دوستانه برقرار میکند. هم از آمریکا باج میگیرد و با دلارهای آمریکایی و خون سربازان آمریکایی امنیت خود را تامین می کند و هم با ایران دست دوستی میدهد و هم با چین و روسیه روابط متوازنی برقرار میکند و هم با ترکیه، عراق و سوریه از در دوستی میآید.
🔗 عربها گرچه شعار مرگ بر هیچ کشوری را سر نمیدهند اما توانستهاند دشمنان خود را تبدیل به دوستان وابسته به خود کنند و برای منافع مشترک با آنها همکاری و تعامل کنند. عربستان با ۴۶ میلیارد دلار بیشترین بودجه نظامی منطقه را دارد (بودجه نظامی امارات ۲۵ میلیارد دلار و ایران ۵/۵ میلیارد دلار است منبع) اما عربستان به قدرت تخریب موشکهایش نمینازد بلکه به پروژههای بلندپروازانه نئوم و طرحهای گردشگری و فوتبال و احیای محیط زیست خود مینازد. اعراب آموختهاند که خراب کردن و کشتن آسان است اما افتخار نیست. هنر در ساختن و آبادانی و تبدیل دشمنان به دوستان است.
🔗 آمریکا برای مهار ایران و گروههای مورد حمایتش نیازمند همکاری اعراب است. منافع روسیه و چین هم در همراهی و مشارکت در اقتصاد پر رونق کشورهای عربی است.
جمهوری اسلامی ایران که زمانی برای نابودی آل سعود خط و نشان میکشید و شعار مرگش در خلیج فارس طنینانداز بود، امروز متواضعانه و صادقانه به دنبال جلب همکاری و سرمایههای هنگفت اعراب است. جمهوری اسلامی در جنگ ایدئولوژیک دائمی با آمریکا و اسرائیل، نیازمند دوستی و همیاری متقابل با اعراب است.
🔗 بپذیریم که کشورهای عربی راه درستی در پیش گرفتهاند، راهی که آینده بهتری برای خاورمیانه و خلیج فارس رقم میزند.
منافع ملتهای منطقه در همراهی با اعراب در این راه برای مقابله با تروریسم، افراطگرایی و فقر است نه در دامن زدن به جنگهای ایدئولوژیک دائمی.
@C_B_SHAHZADEH
آیا اسرائیل بسیار قوی شده!؟
#تریبون_آزاد
✍️ رحیم قمیشی
بدون مقدمه بگویم ترورها و اقدامات اخیر اسرائیل باعث حقارت بسیاری از کشورها و مردم منطقه خاورمیانه شده، ایران شاید بیشتر از بقیه.
اسرائیل بسیار قوی شده، یا ما بسیار ضعیف؟
شاید برخی بگویند هر دو!
ولی من معتقدم اسرائیل رشدش متوازن بوده، ما بسیار عقب ماندهایم.
وقتی هنیه در تهران ترور شد، بسیاری گفتند؛ هزار دلار که رقم بسیار اندکی است نزد سازمانهای نظامی و جاسوسی، در کشور ما میشود ۶۰ میلیون تومان، برویم در زندانها و ببینیم چند هزار نفر بخاطر رقمهایی بسیار کمتر، آنجا ماههاست زندانند؟
چرا کسی که زندگیاش با دو سه هزار دلار متحول میشود با سازمانهای جاسوسی مرتبط نشود، شاید نه به عنوان یک جاسوس واقعی، به عنوان یک کارگزار، مخبری ساده، برای اهدافی بزرگ!
اینهمه سرقت اسناد از کشورمان، این همه ترور دانشمندان، ترور هنیه، دسترسی اسرائیل به جزئیات اطلاعات ایران، در حالی که امکان ندارد یک اسرائیلی بتواند وارد کشور شود، ولو غیرقانونی. تعجبآور نیست؟
چه کسی محل جلسه حسن نصرالله را گزارش کرده؟ چرا سردار ایرانی باید آنجا باشد؟ چرا دستگاه ارتباطی باید در صورت سفیر ما منفجر شود؟
اسرائیل ناگهان بسیار قوی شده؟
خیر!
ما به طرز حیرتآوری همه فقیر شده ایم.
در شهر قدم بزنید، دندانپزشکی با اقساط ۲۴ ماهه، فرش قسطی، موبایل قسطی، شلوغی خرید از میوههای پسسورت، بازار کساد، عصبانیت مردم با منشأ بی پولی، زندگیهای از هم پاشیده بواسطه فقر، چرا اسرائیل از این فرصت بهره نگیرد؟
چرا امارات ادعای سرزمین ما را نکند؟
چرا روسیه ما را دنبال خود ندواند؟
دوستانم که میگفتند اقتصاد، زیربنای همهچیز است، زیر بنای اعتقاد و اخلاق هم هست، دعوایشان میکردم، باور نمیکردم، وقتی میگفتند کشور فقیر امنیت هم ندارد، توسعه سیاسی هم پیدا نمیکند، دین هم ندارد، صداقت هم در آنجا رنگ میبازد، باور نمیکردم.
امروز سواد ما و تکنولوژی ما هم با فقرمان عقب ماند. سلامتی ما هم، زندگی ما هم.
آنها که فکر میکنند فقر یعنی شکم گرسنه، و میگویند فقیر در ایران زیاد نیست، چقدر در اشتباهند، فقر یعنی عقب افتادن از هر سطح زندگی، متناسب زمان.
نه خانه مناسب، نه خودرو خوب، نه امکانات مناسب تحصیل، نه تغذیه اصولی، نه تفریح، نه سلامت، نه امید به آینده، نه امکان همدردی، فقر یعنی آلودن تار و پود جامعه به هر زشتی. از دروغ گرفته تا بدعهدی تا بیاخلاقی تا بیهویتی.
آیا امروز اسرائیل آدرس تک تک مقامات ما را ندارد؟
آیا محل انبار تمام مواد رادیو اکتیو ما را نمیداند؟
آیا از میزان خشم مردم نسبت به حاکمان نالایق بی خبر است؟
شک ندارم دقیقتر از ما اطلاعات دارد.
و برنامههایی دقیق برای آینده.
نه آنکه او خیلی با هوش است
ما بسیار عقب مانده شدهایم
و عوارض عقب رفتنهای ما و فقر ما، به مرور در همۀ زمینهها هویدا خواهد شد.
شاید وقتی که خیلی دیر شده باشد.
نظامی که نتواند حداقلهای زندگی اتباعش را فراهم کند.
تمام دنیا میشوند دشمنش!!
همه پیشرفت میکنند و سرمایههای کشور را به یغما میبرند.
مثل امروز!
اگر نظام نتواند فقر هفتاد درصدی جامعه ایران را برطرف کند، اسرائیل سهل است، کشورهای کوچکتر نیز فردا برای ما شاخ و شانه خواهند کشید.
اسرائیل قوی نشده
ما گرفتار مغزهایی پوسیده شدهایم!
که از تامین زندگی معمولی ایرانیان هم
ناتوانند.
و هزاران خطر، در مسیر ما مینهند.
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
✍️ رحیم قمیشی
بدون مقدمه بگویم ترورها و اقدامات اخیر اسرائیل باعث حقارت بسیاری از کشورها و مردم منطقه خاورمیانه شده، ایران شاید بیشتر از بقیه.
اسرائیل بسیار قوی شده، یا ما بسیار ضعیف؟
شاید برخی بگویند هر دو!
ولی من معتقدم اسرائیل رشدش متوازن بوده، ما بسیار عقب ماندهایم.
وقتی هنیه در تهران ترور شد، بسیاری گفتند؛ هزار دلار که رقم بسیار اندکی است نزد سازمانهای نظامی و جاسوسی، در کشور ما میشود ۶۰ میلیون تومان، برویم در زندانها و ببینیم چند هزار نفر بخاطر رقمهایی بسیار کمتر، آنجا ماههاست زندانند؟
چرا کسی که زندگیاش با دو سه هزار دلار متحول میشود با سازمانهای جاسوسی مرتبط نشود، شاید نه به عنوان یک جاسوس واقعی، به عنوان یک کارگزار، مخبری ساده، برای اهدافی بزرگ!
اینهمه سرقت اسناد از کشورمان، این همه ترور دانشمندان، ترور هنیه، دسترسی اسرائیل به جزئیات اطلاعات ایران، در حالی که امکان ندارد یک اسرائیلی بتواند وارد کشور شود، ولو غیرقانونی. تعجبآور نیست؟
چه کسی محل جلسه حسن نصرالله را گزارش کرده؟ چرا سردار ایرانی باید آنجا باشد؟ چرا دستگاه ارتباطی باید در صورت سفیر ما منفجر شود؟
اسرائیل ناگهان بسیار قوی شده؟
خیر!
ما به طرز حیرتآوری همه فقیر شده ایم.
در شهر قدم بزنید، دندانپزشکی با اقساط ۲۴ ماهه، فرش قسطی، موبایل قسطی، شلوغی خرید از میوههای پسسورت، بازار کساد، عصبانیت مردم با منشأ بی پولی، زندگیهای از هم پاشیده بواسطه فقر، چرا اسرائیل از این فرصت بهره نگیرد؟
چرا امارات ادعای سرزمین ما را نکند؟
چرا روسیه ما را دنبال خود ندواند؟
دوستانم که میگفتند اقتصاد، زیربنای همهچیز است، زیر بنای اعتقاد و اخلاق هم هست، دعوایشان میکردم، باور نمیکردم، وقتی میگفتند کشور فقیر امنیت هم ندارد، توسعه سیاسی هم پیدا نمیکند، دین هم ندارد، صداقت هم در آنجا رنگ میبازد، باور نمیکردم.
امروز سواد ما و تکنولوژی ما هم با فقرمان عقب ماند. سلامتی ما هم، زندگی ما هم.
آنها که فکر میکنند فقر یعنی شکم گرسنه، و میگویند فقیر در ایران زیاد نیست، چقدر در اشتباهند، فقر یعنی عقب افتادن از هر سطح زندگی، متناسب زمان.
نه خانه مناسب، نه خودرو خوب، نه امکانات مناسب تحصیل، نه تغذیه اصولی، نه تفریح، نه سلامت، نه امید به آینده، نه امکان همدردی، فقر یعنی آلودن تار و پود جامعه به هر زشتی. از دروغ گرفته تا بدعهدی تا بیاخلاقی تا بیهویتی.
آیا امروز اسرائیل آدرس تک تک مقامات ما را ندارد؟
آیا محل انبار تمام مواد رادیو اکتیو ما را نمیداند؟
آیا از میزان خشم مردم نسبت به حاکمان نالایق بی خبر است؟
شک ندارم دقیقتر از ما اطلاعات دارد.
و برنامههایی دقیق برای آینده.
نه آنکه او خیلی با هوش است
ما بسیار عقب مانده شدهایم
و عوارض عقب رفتنهای ما و فقر ما، به مرور در همۀ زمینهها هویدا خواهد شد.
شاید وقتی که خیلی دیر شده باشد.
نظامی که نتواند حداقلهای زندگی اتباعش را فراهم کند.
تمام دنیا میشوند دشمنش!!
همه پیشرفت میکنند و سرمایههای کشور را به یغما میبرند.
مثل امروز!
اگر نظام نتواند فقر هفتاد درصدی جامعه ایران را برطرف کند، اسرائیل سهل است، کشورهای کوچکتر نیز فردا برای ما شاخ و شانه خواهند کشید.
اسرائیل قوی نشده
ما گرفتار مغزهایی پوسیده شدهایم!
که از تامین زندگی معمولی ایرانیان هم
ناتوانند.
و هزاران خطر، در مسیر ما مینهند.
@C_B_SHAHZADEH
🔹فکتاتون دروغه ، قانون اساسی مشروطه سنتی باطله- مشروطه خواهان بزنم پس کلتون صدا دبه میده! (۲/۱)
#تریبون_آزاد
سراغتون میام به نوبت
فرو میرید تو صندلی اشو بذاره پاشو رو پدال قلم!
ایندفعه نوبت شما مشروطه خواهان متعصب است...
من به جنگ با خائنا عادت دارم مثل ظهر به آفتاب ، فکر کردی #اشو امونتون میده؟
پذیرش برابری زن و مرد به عنوان یک حق انسانی و این اندیشه که برابری زن و مرد باید در عمل تامین شود طی سالیان اخیر در مبارزات و خواست ملت ایران پیشرفت بسیار کرده است.
امروزه درستی این تحول را هیچ کس انکار نمی کند و بسیاری از مسئولان کشورها برای عملی کردن آن تلاش می ورزند.
پادشاهی خواهان برای افشای هر چه بیشتر تأثیر منفی پیش داوری های تبعیض جنسی در جامعه و مدرسه که به برابری و احترام متقابل زن و مرد آسیب می رسانند، نقشی مهم در این مبارزه ایفا کرده است.
باید با کنار گذاشتن تصویرهای کلیشه ای سنتی از نقش های مرد و زن و با کمک به آفرینش تصویرهای جدید و مثبت تر از شرکت زنان در زندگی خانوادگی شغلی، اجتماعی، عمومی و سیاسی به دگرگونی اندیشه ها و برخوردها یاری رساند.
وقتی اشو میگوید مشروطه خواهان متعصب فکت هایشان و سخن هایشان دروغ است دقیقا از چه سخن میگوید!
پس از چهار دهه تحقیر و خشونت علیه شخصیت زن از سوی نظام سیاسی حاکم که در واقع ناشی از تبعیض جنسیتی ریشه دار در فرهنگ و نیز عدم آگاهی نسبت به ارزش های اعتقادی در ایران بوده است، شاهد باز شدن فصلی نو در تاریخ این کشور بویژه در حیات سیاسی و اجتماعی زنان هستیم. آری فصلی نو ، سقوط جمهوری اسلامی و برابری جنسیتی!
وقتی از آینده ایران سخن میگوییم زنان امیدوار به حضور مؤثر در جامعه میشوند!
برابری جنسیتی این خواست ملت است!
کما اینکه قانون اساسی مشروطه ، بر نابرابری جنسیتی تاکید دارد.
از طرفی مشروطه خواهان مدعی دموکراسی، برابری و آزادی اند، از طرفی دیگر میخی بر پیکره برابری میکوبند، چگونه است که از طرفی این مشروطه خواهان متعصب، از برابری سخن میگویند و خود را در جنگ و ستیز دائمی با خاندان پهلوی میبینند اما وقتی از نابرابری در قانون اساسی مشروطه سخن میگوییم و با ارائه بند های این قانون اساسی سعی در روشنگری مسیر اشتباه آنها میکنیم متعصبانه گردن نمیگیرند!
این است که میگویم مشروطه خواهان متعصب و با دورویی در حال پیکار با دو جبهه- جمهوری اسلامی- خاندان پهلوی اند.
❗️اصل سی و هفتم قانون اساسی مشروطه:
ولایت عهد در صورت تعداد اولاد به پسر اکبر پادشاه که مادرش ایرانی الاصل و شاهزاده باشد میرسد و درصورتیکه برای پادشاه اولاد ذکور نباشد اکبر خاندان سلطنت با رعایت الاقرب فالاقرب برتبه ولایت عهد نایل میشود و هرگاه در صورت مفروضه فوق اولاد ذکوری برای پادشاه بوجود آید حقاً ولایت عهد باو خواهد رسید.
چگونه میشود هم بگوییم آری منِ مشروطه خواه در پیکار با جمهوری اسلامی برای رسیدن به جامعه ای بدون تبعیض تا پایان دیکتاتوری اسلامی ادامه میدهم اما ، از قانون اساسی مشروطه، دفاع کنیم و بگوییم آری بدون هیچ غید و شرطی ، بدون هیچ اصلاح و تغییری در این قانون اساسی بایستی ، چهار چوب ، و قانون اساسی ایران آزاد فردا همین قانون اساسی مشروطه که خود نوعی تبعیض را در یکی از بند هایش قرار داده است هم دفاع کنیم و محکم بگوییم این قانون هویت ماست و بدون تغییر بایستی در ایران فردا حکم فرما باشد!
این دورویی تا کجا؟
مگر میشود هم مدعی شد آری بنده برای برابری میجنگم و هم از قانونی دفاع کرد که سَر برابری را میبرد!
از باتلاق دروغاتون بیرون زده سرتون!
خائنا رو غیب میکنم، طلسمم
مشروطه خواهان دورو ، حالا چرا با خاندان پهلوی در ستیز دائمی هستید؟ آها! دلیلش رو میدونم تو یه مطلب دیگه به این مورد میپردازم ،مدرک و سند دارم مثل نقل و نبات
کاغذ و خودکار و یه گل ناب
کیمیا میکنم با کلمهها!
هنو دُم خیلیا رو نچیدم
عظمت قلمو ندیدن اینا...
از هرطرف میزنن پهلوی رو، جلوشون کمپین سپره اشو شمشیر دولبه
وصیت اعلیحضرت را فراموش نکرده ایم!
برا #رضاشاهدوم جلیقه میپوشم میرم جنگ روانی...
بلند بگو #کینگ_رضاپهلوی ، #رضاشاهدوم تا بدونن مشروطه خواهان واقعی ماهیم که تعصب را کنار گذاشته ایم و میگوییم قانون اساسی مشروطه باید تغییر کند. پس از گذر از جمهوری اسلامی ، رضا شاه دوم تاج گذاری خواهد کرد و قانون اساسی مشروطه با اندکی تغییرات چارجوب مملکت ایران فردا خواهد شد . شماها باطلین
حتی اگه یه روز سرمون بره
خورده به پیروزی تنمون گره!
✍ #اشو
بزنید هویج لیس حداقل ببینه چشم هاتون
قاطی دارم مثل کوکائین تهرانم...
سیاست بهم میگه: دست مریزاد، ارادت ...
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
سراغتون میام به نوبت
فرو میرید تو صندلی اشو بذاره پاشو رو پدال قلم!
ایندفعه نوبت شما مشروطه خواهان متعصب است...
من به جنگ با خائنا عادت دارم مثل ظهر به آفتاب ، فکر کردی #اشو امونتون میده؟
پذیرش برابری زن و مرد به عنوان یک حق انسانی و این اندیشه که برابری زن و مرد باید در عمل تامین شود طی سالیان اخیر در مبارزات و خواست ملت ایران پیشرفت بسیار کرده است.
امروزه درستی این تحول را هیچ کس انکار نمی کند و بسیاری از مسئولان کشورها برای عملی کردن آن تلاش می ورزند.
پادشاهی خواهان برای افشای هر چه بیشتر تأثیر منفی پیش داوری های تبعیض جنسی در جامعه و مدرسه که به برابری و احترام متقابل زن و مرد آسیب می رسانند، نقشی مهم در این مبارزه ایفا کرده است.
باید با کنار گذاشتن تصویرهای کلیشه ای سنتی از نقش های مرد و زن و با کمک به آفرینش تصویرهای جدید و مثبت تر از شرکت زنان در زندگی خانوادگی شغلی، اجتماعی، عمومی و سیاسی به دگرگونی اندیشه ها و برخوردها یاری رساند.
وقتی اشو میگوید مشروطه خواهان متعصب فکت هایشان و سخن هایشان دروغ است دقیقا از چه سخن میگوید!
پس از چهار دهه تحقیر و خشونت علیه شخصیت زن از سوی نظام سیاسی حاکم که در واقع ناشی از تبعیض جنسیتی ریشه دار در فرهنگ و نیز عدم آگاهی نسبت به ارزش های اعتقادی در ایران بوده است، شاهد باز شدن فصلی نو در تاریخ این کشور بویژه در حیات سیاسی و اجتماعی زنان هستیم. آری فصلی نو ، سقوط جمهوری اسلامی و برابری جنسیتی!
وقتی از آینده ایران سخن میگوییم زنان امیدوار به حضور مؤثر در جامعه میشوند!
برابری جنسیتی این خواست ملت است!
کما اینکه قانون اساسی مشروطه ، بر نابرابری جنسیتی تاکید دارد.
از طرفی مشروطه خواهان مدعی دموکراسی، برابری و آزادی اند، از طرفی دیگر میخی بر پیکره برابری میکوبند، چگونه است که از طرفی این مشروطه خواهان متعصب، از برابری سخن میگویند و خود را در جنگ و ستیز دائمی با خاندان پهلوی میبینند اما وقتی از نابرابری در قانون اساسی مشروطه سخن میگوییم و با ارائه بند های این قانون اساسی سعی در روشنگری مسیر اشتباه آنها میکنیم متعصبانه گردن نمیگیرند!
این است که میگویم مشروطه خواهان متعصب و با دورویی در حال پیکار با دو جبهه- جمهوری اسلامی- خاندان پهلوی اند.
❗️اصل سی و هفتم قانون اساسی مشروطه:
ولایت عهد در صورت تعداد اولاد به پسر اکبر پادشاه که مادرش ایرانی الاصل و شاهزاده باشد میرسد و درصورتیکه برای پادشاه اولاد ذکور نباشد اکبر خاندان سلطنت با رعایت الاقرب فالاقرب برتبه ولایت عهد نایل میشود و هرگاه در صورت مفروضه فوق اولاد ذکوری برای پادشاه بوجود آید حقاً ولایت عهد باو خواهد رسید.
چگونه میشود هم بگوییم آری منِ مشروطه خواه در پیکار با جمهوری اسلامی برای رسیدن به جامعه ای بدون تبعیض تا پایان دیکتاتوری اسلامی ادامه میدهم اما ، از قانون اساسی مشروطه، دفاع کنیم و بگوییم آری بدون هیچ غید و شرطی ، بدون هیچ اصلاح و تغییری در این قانون اساسی بایستی ، چهار چوب ، و قانون اساسی ایران آزاد فردا همین قانون اساسی مشروطه که خود نوعی تبعیض را در یکی از بند هایش قرار داده است هم دفاع کنیم و محکم بگوییم این قانون هویت ماست و بدون تغییر بایستی در ایران فردا حکم فرما باشد!
این دورویی تا کجا؟
مگر میشود هم مدعی شد آری بنده برای برابری میجنگم و هم از قانونی دفاع کرد که سَر برابری را میبرد!
از باتلاق دروغاتون بیرون زده سرتون!
خائنا رو غیب میکنم، طلسمم
مشروطه خواهان دورو ، حالا چرا با خاندان پهلوی در ستیز دائمی هستید؟ آها! دلیلش رو میدونم تو یه مطلب دیگه به این مورد میپردازم ،مدرک و سند دارم مثل نقل و نبات
کاغذ و خودکار و یه گل ناب
کیمیا میکنم با کلمهها!
هنو دُم خیلیا رو نچیدم
عظمت قلمو ندیدن اینا...
از هرطرف میزنن پهلوی رو، جلوشون کمپین سپره اشو شمشیر دولبه
وصیت اعلیحضرت را فراموش نکرده ایم!
برا #رضاشاهدوم جلیقه میپوشم میرم جنگ روانی...
بلند بگو #کینگ_رضاپهلوی ، #رضاشاهدوم تا بدونن مشروطه خواهان واقعی ماهیم که تعصب را کنار گذاشته ایم و میگوییم قانون اساسی مشروطه باید تغییر کند. پس از گذر از جمهوری اسلامی ، رضا شاه دوم تاج گذاری خواهد کرد و قانون اساسی مشروطه با اندکی تغییرات چارجوب مملکت ایران فردا خواهد شد . شماها باطلین
حتی اگه یه روز سرمون بره
خورده به پیروزی تنمون گره!
✍ #اشو
بزنید هویج لیس حداقل ببینه چشم هاتون
قاطی دارم مثل کوکائین تهرانم...
سیاست بهم میگه: دست مریزاد، ارادت ...
@C_B_SHAHZADEH
🔹فکتاتون دروغه ، قانون اساسی مشروطه سنتی باطله- مشروطه خواهان بزنم پس کلتون صدا دبه میده!(۲/۲)
#تریبون_آزاد
میرسیم به بحث سکولاریسم! که مشروطه خواهان با اینم مشکل دارن!
❗️اصل اول
مذهب رسمي ايران اسلام و طريقه حقه جعفريه اثني عشريه است بايد پادشاه ايران دارا و مروج اين مذهب باشد.
حسین، حسین، حسین
سینه نزنید اینجا هیئت نیست !
مذهبی ضد زن ببینم، پسگردنی محکم
امر به معروف، بوس، نهی از منکر
اسلام ایرانو گاییده پس کیف منم تو ه الله !
مذهب رسمی کشور اسلام باشه بعد جمهوری اسلامی؟
شما مشروطه خواهان نمیتوانید هم زمان ادعای دفاع از سکولاریسم را داشته باشید ولی تا از اصلاح و ایراد های قانون اساسی مشروطه سخن میگویم تخماتون باد میکنه!
از آن جا که انسان موجودی اجتماعی است به طور قهری دربارۀ آن چه در اجتماعش میگذرد حساس و کنجکاو بوده در برابر حوادث و پدیده های نوظهور بی تفاوت نخواهد بود و این حساسیت آنگاه بیشتر خواهد شد که آن پدیده یا مسأله جدید، بر زندگی اجتماعی اش تأثیرگذار باشد.
ما در جایگاه دانش پژوه علوم اجتماعی به طور طبیعی درباره مسائل و موضوعات نوظهور در جامعه حساس بوده برای شناخت آن مسئولیت بیشتری خواهیم داشت.
از جمله مسائلی که امروزه در مراکز سیاسی اجتماعی، در جنبش، و خواست بر حق ملت ایران بر سر زبان ها و بر نوک قلم ها جاری و ساری است مسأله سکولاریسم یا اندیشه جدایی سیاست از دیانت است که ضامن آزادی و دموکراسی ست!
❗️اصل پنجاه و هشتم قانون اساسی مشروطه:
هیچکس نمیتواند بمقام وزارت برسد مگر آنکه مسلمان و ایرانیالاصل و تبعه ایران باشد.
این یارو اسمش چی چی بود تو مجلس راه پیدا نکرد بدلیل زرتشتی بودن !؟
نسخه دوم جمهوری اسلامی رو دنبال میکنید که شماها!
دورویی و دروغگویی این مشروطه خواهان متعصب تمامی ندارد!
در کشور ما، دیکتاتوری عنصری فرهنگی است.
بدین معنی نه فقط دیکتاتورها دیکتاتوری کنند، بلکه تعدادی از مردم دیکتاتور زده هم با دیکتاتوری خو گرفته و بدون دیکتاتور و دیکتاتوری قادر به گذران زندگی نیستند.
بسیاری از مشروطه خواهان دیکتاتوری را به عنوان یک عادت و نرم اجتماعی پذیرفته و از آن حمایت میکنند بسیاری حتی این قانون اساسی را به مقام خدایی رسانیده و می پرستند!
اونوقت به ما پادشاهی خواهان میگویند متعصب!
چرا ما متعصبیم، چون وقتی جفتک میزنن به خانواده پهلوی دفاع میکنیم!
ولی خودشون که نه تنها متعصب هستن بلکه چشم هارا بر روی تبعیض موجود در قانون اساسی مشروطه و عدم به رسمیت شناختن سکولاریسم بسته اند و خواهان آنند که این قانون اساسی چارچوب مملکت فردا را تشکیل دهد؛ رسما دیکتاتوری رو دنبال میکنند ایراد نداره!
من اشو زنده ام و سراغ همه دورو ها، خائن ها، دروغگو ها میام به نوبت، جدید اسممو شنیدین؟ من پیر بازی ام صد تا مار سمی سر بریدم زیر آستینم!
انقدر شاهزاده را تخریب نکنید، بی مصرف ها اگر شاهزاده نباشد همین قانون اساسی مشروطه را با کی و چی میخواهید اجرایی کنید؟ تقلین ،پر از دوز و دغلین
باشه اصلا بلدین
استادین. از نوع اسدی
به رضا شاه دوم میزنین تیزی رو هم میدین بغلی
پس پنچرتون میکنم
قالپاقاتون رو هم غنیمت جنگی میکشم رو دوشم
عوضیا دم از مردونگی نزنید سنگینه، سرفتون میگیره
وای به حالتون بشینین با اشو پای کار
پیش ما بیای نیست منظره قشنگ
تو دفترم میشن بیشتر از منطقه تلف...
لازم به ذکر است که این فقد سه مورد از قانون اساسی مشروطه سنتی بود، فقد سه مورد- پس نتیجه : قانون اساسی مشروطه بدون تغییر باطل است ، این مشروطه خواهان متعصب با همین قانون اساسی مشروطه سنتی پر از مشکل #رضاشاه_دوم رو تخریب میکنند.
میزنم ضربدر❌ روی قانونی که تبعیض درش هست !
میزنم ضربدر❌ روی قانونی که به سکولاریسم نه بگوید!
میزنم ضربدر❌ روی بعضی از مشروطه خواهان دورو، دروغگو و بی مصرف
بی مصرفین مثل جنتی تو سکس ...
مثل همیشه اشو پاررره میکنه
کف حموم افتاده جسد لختشون
گزارش بازپرس میگه: تمیز کشتنشون
قلم اشو اثر جرمه
به هیچ تلاشی پاسخ داده نخواهد شد.
از هرطرف میزنن پهلوی رو، جلوشون کمپین سپره اشو شمشیر دولبه
خون این دوروهای متعصب هم ریختم سلامتی خوبا...
دوروهای مذهبی ضد زن من بعد رو دارین از قانون اساسی مشروطه بدون تغییر و اصلاح صحبت کنید. البته بی چشم و روعین میاین جلو میگین چشم مایین!
آینه گفت تک برو جلو جریان بساز...
میکنم پیرهن ورقو سیاه
میترسن از کفنم علناً
من از تولدم ابدم
رقماتون نمنه، ریاضی بلدم
رادیکالیم ما اینا عددن
✍ #اشو
مامامیا ماماسیتا بدین دنده شیش...
تتو میشه رضا شاه دوم رویِ تن تهران
سیاست بهم میگه: دست مریزاد، ارادت ...
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
میرسیم به بحث سکولاریسم! که مشروطه خواهان با اینم مشکل دارن!
❗️اصل اول
مذهب رسمي ايران اسلام و طريقه حقه جعفريه اثني عشريه است بايد پادشاه ايران دارا و مروج اين مذهب باشد.
حسین، حسین، حسین
سینه نزنید اینجا هیئت نیست !
مذهبی ضد زن ببینم، پسگردنی محکم
امر به معروف، بوس، نهی از منکر
مذهب رسمی کشور اسلام باشه بعد جمهوری اسلامی؟
شما مشروطه خواهان نمیتوانید هم زمان ادعای دفاع از سکولاریسم را داشته باشید ولی تا از اصلاح و ایراد های قانون اساسی مشروطه سخن میگویم تخماتون باد میکنه!
از آن جا که انسان موجودی اجتماعی است به طور قهری دربارۀ آن چه در اجتماعش میگذرد حساس و کنجکاو بوده در برابر حوادث و پدیده های نوظهور بی تفاوت نخواهد بود و این حساسیت آنگاه بیشتر خواهد شد که آن پدیده یا مسأله جدید، بر زندگی اجتماعی اش تأثیرگذار باشد.
ما در جایگاه دانش پژوه علوم اجتماعی به طور طبیعی درباره مسائل و موضوعات نوظهور در جامعه حساس بوده برای شناخت آن مسئولیت بیشتری خواهیم داشت.
از جمله مسائلی که امروزه در مراکز سیاسی اجتماعی، در جنبش، و خواست بر حق ملت ایران بر سر زبان ها و بر نوک قلم ها جاری و ساری است مسأله سکولاریسم یا اندیشه جدایی سیاست از دیانت است که ضامن آزادی و دموکراسی ست!
❗️اصل پنجاه و هشتم قانون اساسی مشروطه:
هیچکس نمیتواند بمقام وزارت برسد مگر آنکه مسلمان و ایرانیالاصل و تبعه ایران باشد.
این یارو اسمش چی چی بود تو مجلس راه پیدا نکرد بدلیل زرتشتی بودن !؟
نسخه دوم جمهوری اسلامی رو دنبال میکنید که شماها!
دورویی و دروغگویی این مشروطه خواهان متعصب تمامی ندارد!
در کشور ما، دیکتاتوری عنصری فرهنگی است.
بدین معنی نه فقط دیکتاتورها دیکتاتوری کنند، بلکه تعدادی از مردم دیکتاتور زده هم با دیکتاتوری خو گرفته و بدون دیکتاتور و دیکتاتوری قادر به گذران زندگی نیستند.
بسیاری از مشروطه خواهان دیکتاتوری را به عنوان یک عادت و نرم اجتماعی پذیرفته و از آن حمایت میکنند بسیاری حتی این قانون اساسی را به مقام خدایی رسانیده و می پرستند!
اونوقت به ما پادشاهی خواهان میگویند متعصب!
چرا ما متعصبیم، چون وقتی جفتک میزنن به خانواده پهلوی دفاع میکنیم!
ولی خودشون که نه تنها متعصب هستن بلکه چشم هارا بر روی تبعیض موجود در قانون اساسی مشروطه و عدم به رسمیت شناختن سکولاریسم بسته اند و خواهان آنند که این قانون اساسی چارچوب مملکت فردا را تشکیل دهد؛ رسما دیکتاتوری رو دنبال میکنند ایراد نداره!
من اشو زنده ام و سراغ همه دورو ها، خائن ها، دروغگو ها میام به نوبت، جدید اسممو شنیدین؟ من پیر بازی ام صد تا مار سمی سر بریدم زیر آستینم!
انقدر شاهزاده را تخریب نکنید، بی مصرف ها اگر شاهزاده نباشد همین قانون اساسی مشروطه را با کی و چی میخواهید اجرایی کنید؟ تقلین ،پر از دوز و دغلین
باشه اصلا بلدین
استادین. از نوع اسدی
به رضا شاه دوم میزنین تیزی رو هم میدین بغلی
پس پنچرتون میکنم
قالپاقاتون رو هم غنیمت جنگی میکشم رو دوشم
عوضیا دم از مردونگی نزنید سنگینه، سرفتون میگیره
وای به حالتون بشینین با اشو پای کار
پیش ما بیای نیست منظره قشنگ
تو دفترم میشن بیشتر از منطقه تلف...
لازم به ذکر است که این فقد سه مورد از قانون اساسی مشروطه سنتی بود، فقد سه مورد- پس نتیجه : قانون اساسی مشروطه بدون تغییر باطل است ، این مشروطه خواهان متعصب با همین قانون اساسی مشروطه سنتی پر از مشکل #رضاشاه_دوم رو تخریب میکنند.
میزنم ضربدر❌ روی قانونی که تبعیض درش هست !
میزنم ضربدر❌ روی قانونی که به سکولاریسم نه بگوید!
میزنم ضربدر❌ روی بعضی از مشروطه خواهان دورو، دروغگو و بی مصرف
بی مصرفین مثل جنتی تو سکس ...
مثل همیشه اشو پاررره میکنه
کف حموم افتاده جسد لختشون
گزارش بازپرس میگه: تمیز کشتنشون
قلم اشو اثر جرمه
به هیچ تلاشی پاسخ داده نخواهد شد.
از هرطرف میزنن پهلوی رو، جلوشون کمپین سپره اشو شمشیر دولبه
خون این دوروهای متعصب هم ریختم سلامتی خوبا...
دوروهای مذهبی ضد زن من بعد رو دارین از قانون اساسی مشروطه بدون تغییر و اصلاح صحبت کنید. البته بی چشم و روعین میاین جلو میگین چشم مایین!
آینه گفت تک برو جلو جریان بساز...
میکنم پیرهن ورقو سیاه
میترسن از کفنم علناً
من از تولدم ابدم
رقماتون نمنه، ریاضی بلدم
رادیکالیم ما اینا عددن
✍ #اشو
مامامیا ماماسیتا بدین دنده شیش...
تتو میشه رضا شاه دوم رویِ تن تهران
سیاست بهم میگه: دست مریزاد، ارادت ...
@C_B_SHAHZADEH
Telegram
attach 📎
🔴فرجام تحقیر یک ملت
✍️سهند ایرانمهر
#تریبون_آزاد
🔶فیلم رنگی و ترمیم شدهای از سال ۱۹۲۳. یک افسر فرانسوی در منطقه آلمانی «روهر» که تحت اشغال فرانسه و بلژیک است، ترور شده . افسران فرانسوی وقتی میبینند برخی شهروندان آلمانی هنوز کلاه بر سر دارند آن را بیاحترامی تلقی و ضمن برداشتن کلاه، با آنها برخورد میکنند. نکته جالب در این فیلم پسربچه آلمانی است که با دیدن این صحنه به سرعت، کلاه از سر برمیدارد. بسیاری برآمدن فاشیسم در آلمان را نتیجه واکنش آنان از احساس تحقیر و ظلم بجامانده از جنگ اول جهانی میدانند.
🔶رخداد امری در لحظه است. امری که ما آن را جدا از ریشه گذشته آن نظاره میکنیم و دربارهاش نظر میدهیم. کنار گذاشتن تبار تاریخی رخدادها، رهزن درک درست آن است. تاریخی نگریستن رخدادها و یافتن سرچشمهاش اما تصویر کاملتری به دست میدهد. جوانی در خیابان، خشمگین و برافروخته خودش را آتش میزند یا به دیگری آسیب میرساند. گروهی، دست به آشوب میزنند و معابر عمومی را دستخوش ناآرامی خود میکنند. این اعمال را میتوان ذیل خشونت قرار داد و محکومش کرد اما نمیتوان تضمین داد که دیگر تکرار نمیشوند یا تلاش برای یافتن مقصر اصلی اصلی را با مجازات مرتکبین خشونت متوقف کرد مگر ریشههای اولیه آن را شناخت.
🔶فرقی نمیکند که تصمیمگیران یک کشور در مواجهه با معترضین داخلی یا در مواجهه با بیگانه باشند، مهم بستن راه تکرار است و این مهم جز نگاه تاریخی ممکن نیست.
محرومیت و تحقیر یک ملت، بهویژه اگر قدرت و اراده سرکوب وجود داشته باشد، به شدت وسوسهبرانگیز است و در نگاه کوتاهمدت پیروزی و غلبه در مهار دیگری تلقی میشود اما در نگاه بلندمدت، ملت محروم از حقوق اولیه خود که هیچ تساهلی در حق آنان روا داشته نمیشود، سرانجام در برابر تحقیر به هر روشی که بتواند سر به طغیان برمیدارد خواه این اتفاق در رابطه میان حکومت و مردم باشد خواه یک یا چند ملت علیه یک ملت دیگر. فرقی هم نمیکند ملت تحقیر شده در آلمان، ایرلند یا غزه زیر بار تحقیر و تبعیض دیگری باشد یا بار تحقیر و تبعیض از سوی حکومت خودش اعمال شود.
@C_B_SHAHZADEH
✍️سهند ایرانمهر
#تریبون_آزاد
🔶فیلم رنگی و ترمیم شدهای از سال ۱۹۲۳. یک افسر فرانسوی در منطقه آلمانی «روهر» که تحت اشغال فرانسه و بلژیک است، ترور شده . افسران فرانسوی وقتی میبینند برخی شهروندان آلمانی هنوز کلاه بر سر دارند آن را بیاحترامی تلقی و ضمن برداشتن کلاه، با آنها برخورد میکنند. نکته جالب در این فیلم پسربچه آلمانی است که با دیدن این صحنه به سرعت، کلاه از سر برمیدارد. بسیاری برآمدن فاشیسم در آلمان را نتیجه واکنش آنان از احساس تحقیر و ظلم بجامانده از جنگ اول جهانی میدانند.
🔶رخداد امری در لحظه است. امری که ما آن را جدا از ریشه گذشته آن نظاره میکنیم و دربارهاش نظر میدهیم. کنار گذاشتن تبار تاریخی رخدادها، رهزن درک درست آن است. تاریخی نگریستن رخدادها و یافتن سرچشمهاش اما تصویر کاملتری به دست میدهد. جوانی در خیابان، خشمگین و برافروخته خودش را آتش میزند یا به دیگری آسیب میرساند. گروهی، دست به آشوب میزنند و معابر عمومی را دستخوش ناآرامی خود میکنند. این اعمال را میتوان ذیل خشونت قرار داد و محکومش کرد اما نمیتوان تضمین داد که دیگر تکرار نمیشوند یا تلاش برای یافتن مقصر اصلی اصلی را با مجازات مرتکبین خشونت متوقف کرد مگر ریشههای اولیه آن را شناخت.
🔶فرقی نمیکند که تصمیمگیران یک کشور در مواجهه با معترضین داخلی یا در مواجهه با بیگانه باشند، مهم بستن راه تکرار است و این مهم جز نگاه تاریخی ممکن نیست.
محرومیت و تحقیر یک ملت، بهویژه اگر قدرت و اراده سرکوب وجود داشته باشد، به شدت وسوسهبرانگیز است و در نگاه کوتاهمدت پیروزی و غلبه در مهار دیگری تلقی میشود اما در نگاه بلندمدت، ملت محروم از حقوق اولیه خود که هیچ تساهلی در حق آنان روا داشته نمیشود، سرانجام در برابر تحقیر به هر روشی که بتواند سر به طغیان برمیدارد خواه این اتفاق در رابطه میان حکومت و مردم باشد خواه یک یا چند ملت علیه یک ملت دیگر. فرقی هم نمیکند ملت تحقیر شده در آلمان، ایرلند یا غزه زیر بار تحقیر و تبعیض دیگری باشد یا بار تحقیر و تبعیض از سوی حکومت خودش اعمال شود.
@C_B_SHAHZADEH
Telegram
attach 📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در رسانه های جمهوری اسلامی چه میگذرد؟
🔴 کشتار غیر نظامیان اسرائیلی؟!
مناظره آقایان مجید بهستانی و اکبر دانش سرارودی!
#تریبون_آزاد
اکبر دانش سرارودی
🔸عملیات ۷ اکتبر نسنجیده و نابخردانه بود./ اسرائیلی ها خدعه میکنند ولی با نیروهای بیرونی؛ اما نیروهای ما با مردم خودمان خدعه میکنند./ مقابله به مثل مشروط را قبول دارم./ با کشتار غیر نظامیان چه در اسرائیل و چه در ایران مخالف هستم./ بمب اتم بازدارنده نیست./ نمیتوانیم شعار محو اسرائیل بدهیم و توقع داشته باشیم طرف مقابل کاری نکند.
مجید بهستانی
🔸اقدامات اسرائیل از مقابله به مثل عبور کرده است./ ما برای ایجاد توازن بایستی غیر نظامیان اسرائیلی را بکشیم./ با دکترین دفاعی جمهوری اسلامی مخالف هستم./در شرایط اضطرار؛ دکترین دفاعی ما پاسخگو نیست./ برخی از فقها مجوز کشتار غیر نظامیان را صادر کرده اند اما امام و رهبری مخالف هستند.
@C_B_SHAHZADEH
🔴 کشتار غیر نظامیان اسرائیلی؟!
مناظره آقایان مجید بهستانی و اکبر دانش سرارودی!
#تریبون_آزاد
اکبر دانش سرارودی
🔸عملیات ۷ اکتبر نسنجیده و نابخردانه بود./ اسرائیلی ها خدعه میکنند ولی با نیروهای بیرونی؛ اما نیروهای ما با مردم خودمان خدعه میکنند./ مقابله به مثل مشروط را قبول دارم./ با کشتار غیر نظامیان چه در اسرائیل و چه در ایران مخالف هستم./ بمب اتم بازدارنده نیست./ نمیتوانیم شعار محو اسرائیل بدهیم و توقع داشته باشیم طرف مقابل کاری نکند.
مجید بهستانی
🔸اقدامات اسرائیل از مقابله به مثل عبور کرده است./ ما برای ایجاد توازن بایستی غیر نظامیان اسرائیلی را بکشیم./ با دکترین دفاعی جمهوری اسلامی مخالف هستم./در شرایط اضطرار؛ دکترین دفاعی ما پاسخگو نیست./ برخی از فقها مجوز کشتار غیر نظامیان را صادر کرده اند اما امام و رهبری مخالف هستند.
@C_B_SHAHZADEH
«اروپا و جزایر سهگانه»
#تریبون_آزاد
جنگ روسیه در اوکراین باعث شد ایران خنجر دیگری بخورد. اروپا ایران را در مورد جزایر سهگانه «اشغالگر» خوانده است. درست است که امارات با عصای موسای تجارت و اقتصاد و با بازیهای بُردـبُرد به خوبی یاد گرفته است کار خود را از پیش برد (کاری که البته هیچ مهارت شگرفی نیست، فقط لازم است ایدئولوژی چپ عقل سلیم را فلج نکرده باشد)، اما این فقره، یعنی این همراهی عجیب اروپا با امارات و غش کردن اروپاییها در آغوش امارات بیشتر پیامد جنگ اوکراین و دوستی خالهخرسۀ روسیه با ایران است تا نتیجۀ مهارت عقلسلیمِ اماراتی. برویم عقبتر...
اوایل سال ۲۰۲۲ ــ زمستان ۱۴۰۰ ــ اولیانوف، نمایندۀ روسیه در مذاکرات هستهای، مَرد پرحرفِ مذاکرات که همیشه دستبهتوئیت بود و بر اساس تعداد بطریها روی میز مذاکرات هستهای خبرهای خوش توئیت میکرد، در توئیتی نوشت «فقط پنج دقیقه تا توافق هستهای با ایران مانده است». درست میگفت! فقط پنج دقیقه مانده بود، منتها این شعرِ او مصرع دومی هم داشت! نگفته بود که رئیسش، پوتین، قصد دارد در دقیقۀ چهارم به اوکراین حمله کند. لشکرهای روسیه وارد خاک اوکراین شدند و اولیانوف هم که دیگر کاری در ژنو نداشت دفترـدستکش را جمع کرد و کلاً رفت که رفت!
ساعت مذاکرات در همان دقیقۀ چهارم برای همیشه به خواب رفت. در جنگ روسیه و غرب توافق هستهای قطعاً به ضرر روسیه بود، زیرا روسیه میخواست از اهرم انرژی علیه غرب استفاده کند ــ همان تئوری پوچ و بینتیجۀ «زمستان سخت» که روسدوستان در ایران نیز از «راشاتودی» یاد گرفته بودند و تأملنشده تکرار میکرد... وینتر ایز کامینگ! وینتر ایز کامینگ! زمستانها آمدند و رفتند و از انرژی اهرمی برای روسیه درنیامد، اما بازندۀ بازیِ روسیه با کارت انرژی که بود؟ ایران! در حالی که ایران میتوانست دریچۀ امید اروپا باشد، روسیه جلوی مذاکرات را سد کرد و ایران را به بخشی از کابوس اوکراین بدل کرد.
این اقدام امروز اروپا را نیز باید یکی دیگر از ترکشهای جنگ اوکراین بدانیم. اگر روسیه در جنگ با اوکراین واقعاً به کمک ایران نیاز دارد، یعنی از این پس نیز فقط برای ایران هزینه دارد! وقتی خود روسیه نمیتواند گلیم خود را در برابر غرب از آب بیرون کشد، چه گلی قرار است سر دیگران بزند؟ کَل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی! اروپایی که با مدل اقتصادیِ سوسیال دهه به دهه ضعیفتر، و به جیب مالیاتدهندگانِ اقتصاد «نئولیبرالِ» آمریکا محتاجتر میشود، مجبور شده است برای اوکراین خرج کند. امارات وارد بازی بُردـبُرد با اروپا میشود، در حالی که روسیه ایران را درون جنگی میکشد که برای اروپا فقط ضرر است. پس باید منتظر ضربههای دیگری از جانب اروپا باشیم. اما وقتی خود چین و روسیه که ــ به خیال ما ــ طرف ما هستند پای بیانیهای را امضا میکنند که به نفع امارات است، از اروپا چه انتظاری میرود؟
دولت پزشکیان هم حتی قبل از تشکیل کابینهاش مشخص بود قرار نیست در این معادلات دیپلماتیک تغییری دهد. وزیر خارجه روز اول آب پاک را روی دست همه ریخت و گفت ما با آمریکا مشکل مبنایی داریم. پس مسئله فقط کاستن از هزینههای احتمالی است (اما مگر دولتهای قبل چنین نکردند؟). این دنیا محل بدهبستان است. طرفداران رابطۀ اقتصادی با چین در توجیه چیندوستی خود میگویند: چین دومین اقتصاد دنیاست! یعنی شگفتانگیزترین و البته عصبانیکنندهترین جواب ممکن را میدهند! استدلال کلان ما را خُرد میکنند و یک تکه از آن تحویل خود ما میدهند! اگر ارتباط با دومین اقتصاد بزرگ دنیا مفید است، پس تخریب رابطه با اقتصادهای اول، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهمِ دنیا مطلقاً ضرر است! اتفاقاً رابطۀ اقتصادی با همان اقتصاد دوم هم زمانی واقعاً مفید است و به بهرهکشی یکطرفه منجر نمیشود که همزمان ایران با سایر قدرتها هم روابط اقتصادی داشته باشد. با هیچ پاککن، با هیچ سمباده و با هیچ اسیدی نمیتوان این اصل را از دفتر واقعیات این جهان پاک کرد! با شعار صخرهها جابجا نمیشوند. با فریاد کوهها نمیگریزند. پس با تبلیغات صداوسیما هم نمیتوان هزینههای بیکران انزوای ایران را انکار کرد.
نفت و گاز ما زیر خاک میماند، استعداد جوانان ما هدر میرود و نخبگان ناامید میشوند، سرمایههایی که باید به شمال خلیج فارس سرازیر شود، به جنوب آن میرود، انواع سرمایه از ایران میگریزد، از صادرکنندۀ گاز به واردکنندۀ آن تبدیل میشویم، مردمی که شصت سال پیش سوار خودروی آمریکایی، آلمانی و ژاپنی بودند، پرایدسوار میشوند، امید به خرید مسکن یکقرنی میشود و کشوری که آیندهدارترین قدرت غرب آسیا به نظر میرسید، در برابر امارات توان دیپلماتیک لازم را برای دفاع از خود ندارد. ادامۀ این راه نیز چیزی مگر سرمایهسوزی در بر ندارد! والسلام!
| تاریخاندیشی
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
جنگ روسیه در اوکراین باعث شد ایران خنجر دیگری بخورد. اروپا ایران را در مورد جزایر سهگانه «اشغالگر» خوانده است. درست است که امارات با عصای موسای تجارت و اقتصاد و با بازیهای بُردـبُرد به خوبی یاد گرفته است کار خود را از پیش برد (کاری که البته هیچ مهارت شگرفی نیست، فقط لازم است ایدئولوژی چپ عقل سلیم را فلج نکرده باشد)، اما این فقره، یعنی این همراهی عجیب اروپا با امارات و غش کردن اروپاییها در آغوش امارات بیشتر پیامد جنگ اوکراین و دوستی خالهخرسۀ روسیه با ایران است تا نتیجۀ مهارت عقلسلیمِ اماراتی. برویم عقبتر...
اوایل سال ۲۰۲۲ ــ زمستان ۱۴۰۰ ــ اولیانوف، نمایندۀ روسیه در مذاکرات هستهای، مَرد پرحرفِ مذاکرات که همیشه دستبهتوئیت بود و بر اساس تعداد بطریها روی میز مذاکرات هستهای خبرهای خوش توئیت میکرد، در توئیتی نوشت «فقط پنج دقیقه تا توافق هستهای با ایران مانده است». درست میگفت! فقط پنج دقیقه مانده بود، منتها این شعرِ او مصرع دومی هم داشت! نگفته بود که رئیسش، پوتین، قصد دارد در دقیقۀ چهارم به اوکراین حمله کند. لشکرهای روسیه وارد خاک اوکراین شدند و اولیانوف هم که دیگر کاری در ژنو نداشت دفترـدستکش را جمع کرد و کلاً رفت که رفت!
ساعت مذاکرات در همان دقیقۀ چهارم برای همیشه به خواب رفت. در جنگ روسیه و غرب توافق هستهای قطعاً به ضرر روسیه بود، زیرا روسیه میخواست از اهرم انرژی علیه غرب استفاده کند ــ همان تئوری پوچ و بینتیجۀ «زمستان سخت» که روسدوستان در ایران نیز از «راشاتودی» یاد گرفته بودند و تأملنشده تکرار میکرد... وینتر ایز کامینگ! وینتر ایز کامینگ! زمستانها آمدند و رفتند و از انرژی اهرمی برای روسیه درنیامد، اما بازندۀ بازیِ روسیه با کارت انرژی که بود؟ ایران! در حالی که ایران میتوانست دریچۀ امید اروپا باشد، روسیه جلوی مذاکرات را سد کرد و ایران را به بخشی از کابوس اوکراین بدل کرد.
این اقدام امروز اروپا را نیز باید یکی دیگر از ترکشهای جنگ اوکراین بدانیم. اگر روسیه در جنگ با اوکراین واقعاً به کمک ایران نیاز دارد، یعنی از این پس نیز فقط برای ایران هزینه دارد! وقتی خود روسیه نمیتواند گلیم خود را در برابر غرب از آب بیرون کشد، چه گلی قرار است سر دیگران بزند؟ کَل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی! اروپایی که با مدل اقتصادیِ سوسیال دهه به دهه ضعیفتر، و به جیب مالیاتدهندگانِ اقتصاد «نئولیبرالِ» آمریکا محتاجتر میشود، مجبور شده است برای اوکراین خرج کند. امارات وارد بازی بُردـبُرد با اروپا میشود، در حالی که روسیه ایران را درون جنگی میکشد که برای اروپا فقط ضرر است. پس باید منتظر ضربههای دیگری از جانب اروپا باشیم. اما وقتی خود چین و روسیه که ــ به خیال ما ــ طرف ما هستند پای بیانیهای را امضا میکنند که به نفع امارات است، از اروپا چه انتظاری میرود؟
دولت پزشکیان هم حتی قبل از تشکیل کابینهاش مشخص بود قرار نیست در این معادلات دیپلماتیک تغییری دهد. وزیر خارجه روز اول آب پاک را روی دست همه ریخت و گفت ما با آمریکا مشکل مبنایی داریم. پس مسئله فقط کاستن از هزینههای احتمالی است (اما مگر دولتهای قبل چنین نکردند؟). این دنیا محل بدهبستان است. طرفداران رابطۀ اقتصادی با چین در توجیه چیندوستی خود میگویند: چین دومین اقتصاد دنیاست! یعنی شگفتانگیزترین و البته عصبانیکنندهترین جواب ممکن را میدهند! استدلال کلان ما را خُرد میکنند و یک تکه از آن تحویل خود ما میدهند! اگر ارتباط با دومین اقتصاد بزرگ دنیا مفید است، پس تخریب رابطه با اقتصادهای اول، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهمِ دنیا مطلقاً ضرر است! اتفاقاً رابطۀ اقتصادی با همان اقتصاد دوم هم زمانی واقعاً مفید است و به بهرهکشی یکطرفه منجر نمیشود که همزمان ایران با سایر قدرتها هم روابط اقتصادی داشته باشد. با هیچ پاککن، با هیچ سمباده و با هیچ اسیدی نمیتوان این اصل را از دفتر واقعیات این جهان پاک کرد! با شعار صخرهها جابجا نمیشوند. با فریاد کوهها نمیگریزند. پس با تبلیغات صداوسیما هم نمیتوان هزینههای بیکران انزوای ایران را انکار کرد.
نفت و گاز ما زیر خاک میماند، استعداد جوانان ما هدر میرود و نخبگان ناامید میشوند، سرمایههایی که باید به شمال خلیج فارس سرازیر شود، به جنوب آن میرود، انواع سرمایه از ایران میگریزد، از صادرکنندۀ گاز به واردکنندۀ آن تبدیل میشویم، مردمی که شصت سال پیش سوار خودروی آمریکایی، آلمانی و ژاپنی بودند، پرایدسوار میشوند، امید به خرید مسکن یکقرنی میشود و کشوری که آیندهدارترین قدرت غرب آسیا به نظر میرسید، در برابر امارات توان دیپلماتیک لازم را برای دفاع از خود ندارد. ادامۀ این راه نیز چیزی مگر سرمایهسوزی در بر ندارد! والسلام!
| تاریخاندیشی
@C_B_SHAHZADEH
نیازی به حمله اسرائیل نیست
#تریبون_آزاد
✍فیروز محمودی
فردای روزی که موشکهای ما در خاک اسرائیل فرود آمد پاسخ سهمگینی دریافت کردیم که البته با وجود از جنس بمب و اتش نبودن، بسیار مخرب و ویرانگر بود هرچند مردم اسرائیل نیز در روزهای انتظار برای حمله ج. ا. مصائبی شاید متفاوت در نوع و شدت از انچه امروز ما داریم متحمل شدند. .
همان شب سران اسرائیل شروع به تهدید به تلافی کردند و فردا، بازار، اولین موشکها را دریافت نمود. قیمتهای ارز و سکه و طلا شروع به افزایش کرد و به همان نسبت ریال ضعیف تر و نحیف تر شد. اگر همان شب یا همان روز اسرائیل تهدیدات خود را حتی با شدت زیاد عملی می کرد نمی توانست اینچنین بازار و اقتصاد کشور ما را آشفته سازد اما آنها با آگاهی و زیرکی هرچه تمامتر اینکار را در کنار تهدیدهای روزانه به تاخیر می اندازند تا همچنان التهاب را در بازار نگاه دارند و بدین ترتیب بدون شلیک یک گلوله حالمان را هر روز بدتر کنند.
در ابن میان البته اسرائیل تنها نیست و علاوه بر امریکا و دیگر قدرتهای جهانی، در داخل کشور نیز افرادی مسئول، سیاستگذار و تصمیم گیر در نهادهای حکومتی و حاکمیتی و نیز اشخاصی نزدیک به آنان او را ظاهرا ناخواسته یاری و مدد می رسانند.
صدا و سیما در این بین نقش پیشرو را بازی می کند و با دعوت از مثلا کارشناسانی که از کار، جز دریافت دستمزد آن شناختی ندارند بر طبل جنگ می کوبند و یا ایده ی ساخت بمب اتم و نیز کشتار میلیاردی را مطرح می کنند و شاید فکر می کنند با اینکار جهان را خواهند ترساند غافل از اینکه این همان چیزی است که مقامات اسرائیل عاشق شنیدن آن هستند و احتمالا نتانیاهو و تیمش با شنیدن این سخنان بدون رقص و پایکوبی، اتاق جلسات را ترک نخواهند کرد.پرونده سازی برای فعالان سیاسی، رسانه ای و دانشگاهی هم که همچنان ادامه دارد و نیروی انتظامی نیز مشغول توقیف اتومبیلهایی است که پیامک کشف حجاب برای مالکان انها فرستاده می شود. مجلس هم بیکار ننشسته و گوشت فرهنگ را به دست گربه پایداری سپرده تا برونداد آن نهایتا در حد فضولات گربه ای مورد توجه و استفاده قرار گیرد.
برخی از امامان جمعه نیز هر جمعه در تلاشند از این قافله عقب نمانند و با اظهارات عجیب و غریب می خواهند سهمی در تخربب روحیه مردم و جامعه داشته باشند.
به همه اینها باید وزرا و معاونان دولت پزشکیان را نیز اضافه کرد که در جذب افرادی که گروه زیادی از رای دهندگان به خاطر حاکم نشدن انان بر قوه مجریه به پزشکیان رای دادند مسابقه گذاشته و به جای مردم، از مدیران در نهادهای انتصابی که تا پایان عمر کنار نمی روند بلکه از نهادی به نهاد دیگر منتقل می شوند، دلبری می کنند؛ البته تا این لحظه از اینکه پزشکیان چقدر بر این دلدادگی ها نطارت دارد اطلاعی در دست نیست.
در مجموع افراد و نهادهایی در داخل کشور انگار به گونه ای معکوس هم قسم شده اند که اجازه ندهند نتانیاهو در رسیدن به اهدافش ناکام بماند.
این اعمال و حرکات نمک پاشیدن بر زخمهای ایجاد شده از فقر و فلاکت ملت است و نتیجه آن ایجاد تنفر شدید و فاصله هرچه بیشتر با حاکمیت و این همان چیزی است که بیش از هر عاملی دیگر دشمنان را به طمع دست اندازی به کشور می اندازد.
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
✍فیروز محمودی
فردای روزی که موشکهای ما در خاک اسرائیل فرود آمد پاسخ سهمگینی دریافت کردیم که البته با وجود از جنس بمب و اتش نبودن، بسیار مخرب و ویرانگر بود هرچند مردم اسرائیل نیز در روزهای انتظار برای حمله ج. ا. مصائبی شاید متفاوت در نوع و شدت از انچه امروز ما داریم متحمل شدند. .
همان شب سران اسرائیل شروع به تهدید به تلافی کردند و فردا، بازار، اولین موشکها را دریافت نمود. قیمتهای ارز و سکه و طلا شروع به افزایش کرد و به همان نسبت ریال ضعیف تر و نحیف تر شد. اگر همان شب یا همان روز اسرائیل تهدیدات خود را حتی با شدت زیاد عملی می کرد نمی توانست اینچنین بازار و اقتصاد کشور ما را آشفته سازد اما آنها با آگاهی و زیرکی هرچه تمامتر اینکار را در کنار تهدیدهای روزانه به تاخیر می اندازند تا همچنان التهاب را در بازار نگاه دارند و بدین ترتیب بدون شلیک یک گلوله حالمان را هر روز بدتر کنند.
در ابن میان البته اسرائیل تنها نیست و علاوه بر امریکا و دیگر قدرتهای جهانی، در داخل کشور نیز افرادی مسئول، سیاستگذار و تصمیم گیر در نهادهای حکومتی و حاکمیتی و نیز اشخاصی نزدیک به آنان او را ظاهرا ناخواسته یاری و مدد می رسانند.
صدا و سیما در این بین نقش پیشرو را بازی می کند و با دعوت از مثلا کارشناسانی که از کار، جز دریافت دستمزد آن شناختی ندارند بر طبل جنگ می کوبند و یا ایده ی ساخت بمب اتم و نیز کشتار میلیاردی را مطرح می کنند و شاید فکر می کنند با اینکار جهان را خواهند ترساند غافل از اینکه این همان چیزی است که مقامات اسرائیل عاشق شنیدن آن هستند و احتمالا نتانیاهو و تیمش با شنیدن این سخنان بدون رقص و پایکوبی، اتاق جلسات را ترک نخواهند کرد.پرونده سازی برای فعالان سیاسی، رسانه ای و دانشگاهی هم که همچنان ادامه دارد و نیروی انتظامی نیز مشغول توقیف اتومبیلهایی است که پیامک کشف حجاب برای مالکان انها فرستاده می شود. مجلس هم بیکار ننشسته و گوشت فرهنگ را به دست گربه پایداری سپرده تا برونداد آن نهایتا در حد فضولات گربه ای مورد توجه و استفاده قرار گیرد.
برخی از امامان جمعه نیز هر جمعه در تلاشند از این قافله عقب نمانند و با اظهارات عجیب و غریب می خواهند سهمی در تخربب روحیه مردم و جامعه داشته باشند.
به همه اینها باید وزرا و معاونان دولت پزشکیان را نیز اضافه کرد که در جذب افرادی که گروه زیادی از رای دهندگان به خاطر حاکم نشدن انان بر قوه مجریه به پزشکیان رای دادند مسابقه گذاشته و به جای مردم، از مدیران در نهادهای انتصابی که تا پایان عمر کنار نمی روند بلکه از نهادی به نهاد دیگر منتقل می شوند، دلبری می کنند؛ البته تا این لحظه از اینکه پزشکیان چقدر بر این دلدادگی ها نطارت دارد اطلاعی در دست نیست.
در مجموع افراد و نهادهایی در داخل کشور انگار به گونه ای معکوس هم قسم شده اند که اجازه ندهند نتانیاهو در رسیدن به اهدافش ناکام بماند.
این اعمال و حرکات نمک پاشیدن بر زخمهای ایجاد شده از فقر و فلاکت ملت است و نتیجه آن ایجاد تنفر شدید و فاصله هرچه بیشتر با حاکمیت و این همان چیزی است که بیش از هر عاملی دیگر دشمنان را به طمع دست اندازی به کشور می اندازد.
@C_B_SHAHZADEH
درد را از هر طرف بنویسی درد است....
#تریبون_آزاد
✍نوشته ای از نادر گرامیان
وقتی رضا خان میر پنج در سوم اسفند ۱۲۹۹ از دروازه قزوین وارد تهران شد قشون خود را به باغشاه که قصر قدیمی متروکه مظفرالدین شاه بود برد
به او گفتند تهران را فتح کرده ای چرا به کاخ گلستان نمی روید
رضا خان گفت من کشورم را فتح نکرده ام
آمده ام به این خراب شده سر و سامان بدهم..
از سید ضیا طباطبایی پرسید چه چیز این مردم از واجبات است ؟
سید ضیا گفت قربان امنیت و نان دوسال قحطی بوده مردم خانه های یکدیگر را غارت میکنند هر کسی آرد نان داشته باشه سر میبرند آردش را می برند..
این مردم گرسنه اند ...
رضا خان گفت من با دو هزار سوار آمده ام
نگران نباشید امنیت پایتخت و سپس شهر ها با من از سیلو به نانوا ها آرد بدهید..
و بگوئید نانوا ها نان را با میخی بر چوب کنند و بر سر دکان خود نان را آویزان کنند...
هرکسی مال مردم را غارت کرد شکمش را در جلوی همان نانوایی پاره میکنم ..
( هنوز در تمام نانوایی ها ایران نانوایی ها نان را در جلوی مغازه خود با میخ بر چوب میکنند)
مردم گفتند وقتی این برای نانی شکم پاره کند برای گوشت و مرغ کجای مان را پاره می کند..
شهر ها آرام شد امنیت برقرار شد ...
۵۷ سال از آن روزگار گذشت ..
ارزومان از آلمان دستگاه کالباس درست کنی وارد کرد...
اوانس تو خیابان لاله زار نون بورکی درست میکرد..
پطروس در خیابان شاه آباد نون باگت میزد ..
برای ساندویچ های خوشمزه پاساژ پلاسکو و ساندویچ فروشی یکتا و آندره
دیگه کسی برای نانی سر نمی برید..
دختر و پسر دیگه خونه نهار نمی خوردیم..
با دوستانمام ساندویچ می خوردیم...
داشتیم کم کم انقلاب میکردیم ...
دوستی داشتم بنام واهیک با برادرش ورژ اغذیه فروشی آلونک را در خیابان صبا داشتند
سیراب شیردان آلونک با عرق بالزامش معروف بود..
اواسط آذر ۵۷ بود داشتم پیاده می رفتم ببینم چه خبر است...
دیدم واهیک کنار جوی آب نشسته تمام شیشه های مغازه اش شکسته !!
گفتم چی شده ؟
گفت بردند !
پرسیدم چی بردن کی برد؟
گفت بردند!!
دیدم بنده خدا تو شوک است ..
از همسایه ها پرسیدم چی شده چی رو بردند؟
گفت انقلابیون هرچی کارتون ویسکی و عرق و آبجو بود هم خوردند هم بردند ...
همشون ریش داشتند از همون هائیکه هر روز شعار می دهند تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست...
و از آن روز تا الان درست چهل و پنج سال هست که دارند می برند و می برند و
می برند...
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
✍نوشته ای از نادر گرامیان
وقتی رضا خان میر پنج در سوم اسفند ۱۲۹۹ از دروازه قزوین وارد تهران شد قشون خود را به باغشاه که قصر قدیمی متروکه مظفرالدین شاه بود برد
به او گفتند تهران را فتح کرده ای چرا به کاخ گلستان نمی روید
رضا خان گفت من کشورم را فتح نکرده ام
آمده ام به این خراب شده سر و سامان بدهم..
از سید ضیا طباطبایی پرسید چه چیز این مردم از واجبات است ؟
سید ضیا گفت قربان امنیت و نان دوسال قحطی بوده مردم خانه های یکدیگر را غارت میکنند هر کسی آرد نان داشته باشه سر میبرند آردش را می برند..
این مردم گرسنه اند ...
رضا خان گفت من با دو هزار سوار آمده ام
نگران نباشید امنیت پایتخت و سپس شهر ها با من از سیلو به نانوا ها آرد بدهید..
و بگوئید نانوا ها نان را با میخی بر چوب کنند و بر سر دکان خود نان را آویزان کنند...
هرکسی مال مردم را غارت کرد شکمش را در جلوی همان نانوایی پاره میکنم ..
( هنوز در تمام نانوایی ها ایران نانوایی ها نان را در جلوی مغازه خود با میخ بر چوب میکنند)
مردم گفتند وقتی این برای نانی شکم پاره کند برای گوشت و مرغ کجای مان را پاره می کند..
شهر ها آرام شد امنیت برقرار شد ...
۵۷ سال از آن روزگار گذشت ..
ارزومان از آلمان دستگاه کالباس درست کنی وارد کرد...
اوانس تو خیابان لاله زار نون بورکی درست میکرد..
پطروس در خیابان شاه آباد نون باگت میزد ..
برای ساندویچ های خوشمزه پاساژ پلاسکو و ساندویچ فروشی یکتا و آندره
دیگه کسی برای نانی سر نمی برید..
دختر و پسر دیگه خونه نهار نمی خوردیم..
با دوستانمام ساندویچ می خوردیم...
داشتیم کم کم انقلاب میکردیم ...
دوستی داشتم بنام واهیک با برادرش ورژ اغذیه فروشی آلونک را در خیابان صبا داشتند
سیراب شیردان آلونک با عرق بالزامش معروف بود..
اواسط آذر ۵۷ بود داشتم پیاده می رفتم ببینم چه خبر است...
دیدم واهیک کنار جوی آب نشسته تمام شیشه های مغازه اش شکسته !!
گفتم چی شده ؟
گفت بردند !
پرسیدم چی بردن کی برد؟
گفت بردند!!
دیدم بنده خدا تو شوک است ..
از همسایه ها پرسیدم چی شده چی رو بردند؟
گفت انقلابیون هرچی کارتون ویسکی و عرق و آبجو بود هم خوردند هم بردند ...
همشون ریش داشتند از همون هائیکه هر روز شعار می دهند تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست...
و از آن روز تا الان درست چهل و پنج سال هست که دارند می برند و می برند و
می برند...
@C_B_SHAHZADEH
🔴 عصاره نظام ولایی؟
#تریبون_آزاد
🖊احمد علوی
در روزهای اخیر نام سعید مرتضوی- که پیش از این قاضی !! مرتضوی خوانده میشد- مجددا در رسانه ها ظاهر شد. با بازگشت نام قاضی !!مرتضوی- این بقول رهبر ولایی قاضی جوان شجاع- به عرصه رسانه ها، شاید بد نباشد که از او به عنوان یکی از "شخصیت" های نظام ولایی یادی شود. نام این قاضی جوان شجاع، فساد گسترده، رانت خواری، قتل خبرنگار، سرکوب، سوء استفاده از قدرت و بسیاری از موارد مشابه را تداعی می کند. هدف این یادداشت نبش قبر و زنده کردن یک مرده نیست. بلکه هدف جستجوی قاضی !! مرتضوی اصلی در سطح کلان است. قاضی مرتضوی ها نظام ولایی بسیارند، تفاوت اما این است که دست قاضی مرتضوی کمی رو شده است اما در خصوص دیگران داستان هنوز باقی است. چه نظام ولایی ماشینی است دائما و بطور انبوه قاضی !!مرتضوی میسازد و روانه بازار توزیع رانت می نماید. بنابراین تحلیل کنش، بینش و منش قاضی !! مرتضوی به یک معنا تحلیل نمونه های مشابه و البته کلیت نظام ولایی است. منظر این این یادداشت "نظری" است و تلاش می کند تا با بکارگیری الگوهای تئوریک گامی هر چند کوچک برای شناخت قاضی !!مرتضوی اصلی بردارد، چه "سعید مرتضوی" نسخه بدلی از نمونه اصلی است. چه یک جنبه اقتصاد سیاسی جامعه ایران، همانا مطالعه فرایند توزیع رانت متجلی در منابع سه گانه «قدرت»، «ثروت» و «منزلت» در میان کارگزاران حکومتی و به دنبال آن تکوین طبقه جدیدی است که در ایران حکمرانی می کنند. بنابراین نباید فراموش کرد که نظام ولایی از طیف و انواعی از سعید مرتضویها تشکیل شده است که با حرص و ولع وصفناپذیری رانتخوارانه در سودای ارتقاء در هرم طبقاتی هستند. بسیاری از سرداران سپاه و بسیجیانی که فعالیت اجتماعی خود را تکیه و حسینه آغاز و با دریافت رانت آموزشی، شغلی و سایر انواع امتیازات و رانت به مقامات بالای مدیریتی و سیاسی را اشغال می کنند کم یا بیش از سنخ اجتماعی مرتضوی هستند. این گروه، از نظر منشأ و خاستگاه طبقاتی، کمابیش به حاشیهنشینان شهری بویژه شهرستانهای ایران در دوره پهلوی تعلق دارد. با ظهور حاکمیت ولایی، ستاره بخت این گروه چنان طلوع میکند که فضای عمومی جامعه ایران را تحتالشعاع قرار میدهد. طبقه جدیدی که در چارچوب "نظام ولایی" شکل گرفته است، با اتکا به دلارهای نفتی، سرکوب مخالفان رژیم، اخراج گسترده متخصصین و دگراندیشان از چرخه دیوانسالاری، و فضای تکقطبی، بهتدریج بقایای طبقه متوسط بازمانده از رژیم گذشته را کنار میزند و جایگزین آن میشود. نظام رانتی ولایی مهرههای خود را خوب انتخاب میکند. نظام رانتی ولایی نیز انتخاب شایستهای برای سرسپردگان نظام است. این الگوی «ترقی» و «رشد» چنان در بافت و ساخت حکومت ولایی و حتی جامعه ایران نهادینه شده که انحراف از استاندارد آن بسیار ناچیز است و در موارد بسیاری صدق میکند. بیش از نیمی از نمایندگان مجلس حکومتی که دارای سابقه پاسداری هستند، بسیاری از دیوانسالاران حکومتی همین مسیر را برای نیل به ارتقاء طبقاتی پیمودهاند. تکوین طبقه جدید بر همین سبک و سیاق شکل می گیرد. پرسش اما این است که افرادی پیش از پیوستن به نظام ولایی به جامعه ای با هنجارهای معین و اخلاقیات خاصی تعلق داشتند، چگونه در فرایند استحاله خود به مهره های اعمال ستم تبدیل میشوند.
نظریه هایی در خصوص استحاله شخصیت فردی به مهره های دستگاه استبداد
۱. نظریه عادیسازی شر (Banality of Evil) از هانا آرنت
هانا آرنت در بررسی خود از محاکمه آیشمان، به مفهوم «عادیسازی شر» اشاره میکند. او توضیح میدهد که چگونه کارگزاران در یک نظام استبدادی، میتوانند دست به اعمال غیراخلاقی انسانی بزنند و خود را ابزار دستورات بدانند. این افراد به دلیل عادی شدن این دستورات و نادیده گرفتن مسئولیت اخلاقی شخصی خود، حتی در انجام شریرانه ترین اعمال نیز تردید نمیکنند و به آنها عادت میکنند.
۲. نظریه سازگاری شناختی (Cognitive Dissonance)
نظریهی ناهماهنگی شناختی (لئون فستینگرلئون فستینگر Leon Festinger) نیز به درک رفتار افراد در ساختارهای سرکوبگر کمک میکند. این نظریه بیان میکند که افراد برای جلوگیری از احساس ناهماهنگی بین اعمال و باورهای خود، سعی میکنند باورهای خود را تغییر دهند. در این راستا، افرادی که در یک نظام استبدادی فعالیت میکنند، برای سازگاری با نقش سرکوبگرانه خود، باورهای خود را تغییر میدهند و اعمال خشونتآمیز را توجیه میکنند.
۳. نظریه وضعیت زدایی و بیهویتی (Philip Zimbardo)
فیلیپ زیمباردو در آزمایش زندان استنفورد نشان داد که افراد زمانی که هویت شخصیشان کاهش مییابد (مثل پوشیدن لباس یکسان و دریافت لقب خاص)، به راحتی میتوانند در نقشهای سرکوبگرانه و ظالمانه قرار گیرند.
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
🖊احمد علوی
در روزهای اخیر نام سعید مرتضوی- که پیش از این قاضی !! مرتضوی خوانده میشد- مجددا در رسانه ها ظاهر شد. با بازگشت نام قاضی !!مرتضوی- این بقول رهبر ولایی قاضی جوان شجاع- به عرصه رسانه ها، شاید بد نباشد که از او به عنوان یکی از "شخصیت" های نظام ولایی یادی شود. نام این قاضی جوان شجاع، فساد گسترده، رانت خواری، قتل خبرنگار، سرکوب، سوء استفاده از قدرت و بسیاری از موارد مشابه را تداعی می کند. هدف این یادداشت نبش قبر و زنده کردن یک مرده نیست. بلکه هدف جستجوی قاضی !! مرتضوی اصلی در سطح کلان است. قاضی مرتضوی ها نظام ولایی بسیارند، تفاوت اما این است که دست قاضی مرتضوی کمی رو شده است اما در خصوص دیگران داستان هنوز باقی است. چه نظام ولایی ماشینی است دائما و بطور انبوه قاضی !!مرتضوی میسازد و روانه بازار توزیع رانت می نماید. بنابراین تحلیل کنش، بینش و منش قاضی !! مرتضوی به یک معنا تحلیل نمونه های مشابه و البته کلیت نظام ولایی است. منظر این این یادداشت "نظری" است و تلاش می کند تا با بکارگیری الگوهای تئوریک گامی هر چند کوچک برای شناخت قاضی !!مرتضوی اصلی بردارد، چه "سعید مرتضوی" نسخه بدلی از نمونه اصلی است. چه یک جنبه اقتصاد سیاسی جامعه ایران، همانا مطالعه فرایند توزیع رانت متجلی در منابع سه گانه «قدرت»، «ثروت» و «منزلت» در میان کارگزاران حکومتی و به دنبال آن تکوین طبقه جدیدی است که در ایران حکمرانی می کنند. بنابراین نباید فراموش کرد که نظام ولایی از طیف و انواعی از سعید مرتضویها تشکیل شده است که با حرص و ولع وصفناپذیری رانتخوارانه در سودای ارتقاء در هرم طبقاتی هستند. بسیاری از سرداران سپاه و بسیجیانی که فعالیت اجتماعی خود را تکیه و حسینه آغاز و با دریافت رانت آموزشی، شغلی و سایر انواع امتیازات و رانت به مقامات بالای مدیریتی و سیاسی را اشغال می کنند کم یا بیش از سنخ اجتماعی مرتضوی هستند. این گروه، از نظر منشأ و خاستگاه طبقاتی، کمابیش به حاشیهنشینان شهری بویژه شهرستانهای ایران در دوره پهلوی تعلق دارد. با ظهور حاکمیت ولایی، ستاره بخت این گروه چنان طلوع میکند که فضای عمومی جامعه ایران را تحتالشعاع قرار میدهد. طبقه جدیدی که در چارچوب "نظام ولایی" شکل گرفته است، با اتکا به دلارهای نفتی، سرکوب مخالفان رژیم، اخراج گسترده متخصصین و دگراندیشان از چرخه دیوانسالاری، و فضای تکقطبی، بهتدریج بقایای طبقه متوسط بازمانده از رژیم گذشته را کنار میزند و جایگزین آن میشود. نظام رانتی ولایی مهرههای خود را خوب انتخاب میکند. نظام رانتی ولایی نیز انتخاب شایستهای برای سرسپردگان نظام است. این الگوی «ترقی» و «رشد» چنان در بافت و ساخت حکومت ولایی و حتی جامعه ایران نهادینه شده که انحراف از استاندارد آن بسیار ناچیز است و در موارد بسیاری صدق میکند. بیش از نیمی از نمایندگان مجلس حکومتی که دارای سابقه پاسداری هستند، بسیاری از دیوانسالاران حکومتی همین مسیر را برای نیل به ارتقاء طبقاتی پیمودهاند. تکوین طبقه جدید بر همین سبک و سیاق شکل می گیرد. پرسش اما این است که افرادی پیش از پیوستن به نظام ولایی به جامعه ای با هنجارهای معین و اخلاقیات خاصی تعلق داشتند، چگونه در فرایند استحاله خود به مهره های اعمال ستم تبدیل میشوند.
نظریه هایی در خصوص استحاله شخصیت فردی به مهره های دستگاه استبداد
۱. نظریه عادیسازی شر (Banality of Evil) از هانا آرنت
هانا آرنت در بررسی خود از محاکمه آیشمان، به مفهوم «عادیسازی شر» اشاره میکند. او توضیح میدهد که چگونه کارگزاران در یک نظام استبدادی، میتوانند دست به اعمال غیراخلاقی انسانی بزنند و خود را ابزار دستورات بدانند. این افراد به دلیل عادی شدن این دستورات و نادیده گرفتن مسئولیت اخلاقی شخصی خود، حتی در انجام شریرانه ترین اعمال نیز تردید نمیکنند و به آنها عادت میکنند.
۲. نظریه سازگاری شناختی (Cognitive Dissonance)
نظریهی ناهماهنگی شناختی (لئون فستینگرلئون فستینگر Leon Festinger) نیز به درک رفتار افراد در ساختارهای سرکوبگر کمک میکند. این نظریه بیان میکند که افراد برای جلوگیری از احساس ناهماهنگی بین اعمال و باورهای خود، سعی میکنند باورهای خود را تغییر دهند. در این راستا، افرادی که در یک نظام استبدادی فعالیت میکنند، برای سازگاری با نقش سرکوبگرانه خود، باورهای خود را تغییر میدهند و اعمال خشونتآمیز را توجیه میکنند.
۳. نظریه وضعیت زدایی و بیهویتی (Philip Zimbardo)
فیلیپ زیمباردو در آزمایش زندان استنفورد نشان داد که افراد زمانی که هویت شخصیشان کاهش مییابد (مثل پوشیدن لباس یکسان و دریافت لقب خاص)، به راحتی میتوانند در نقشهای سرکوبگرانه و ظالمانه قرار گیرند.
@C_B_SHAHZADEH