🔴 چرا مذاکرات آتی نتیجه بخش نخواهد بود؟
🔸مذاکرات و حتی توافق احتمالی مانع افزایش تنش میان ایران و آمریکا نخواهد شد.
✍ #محسن_زینلیپور
🔸با احترام به نظر، تحلیل و تشخیص همهی اساتید محترمی که به نتیجهی مذاکرات آتی خوشبین هستند و با امید به اینکه تحلیل آنها درست واقع شده و صاحب این قلم از اساس اشتباه کرده باشد، مذاکرات شنبه میان ایران و آمریکا حتی اگر شکل گرفته و برگزار هم بشود، به چند دلیل نمیتواند به کاهش تنش میان دو کشور کمک کند و این افزایش تنش در ادامه به احتمال بسیار زیاد به جاهای باریک هم خواهد کشید.
اول: تا هنگامی که ایران به ضدیت و دشمنی با اسرائیل ادامه دهد هیچ صلح و توافق حتی کوتاه مدتی میان ایران و آمریکا شکل نخواهد گرفت. امری که برای جمهوری اسلامی حیاتی و به مسالهی مرگ و زندگی تبدیل شده است.
دوم: تعارضها و اختلافنظر بر سر نحوهی مذاکره و موضوعات آن، از یک سو و افشای زودهنگام آنها از سوی ترامپ بر پیچیدگی کار افزوده و با توجه به عجلهی ترامپ برای رسیدن به نتیجه نهایی و ضربالعجل دوماههی وی، رسیدن به توافق بسیار سخت مینماید.
سوم: آمریکا و اروپا میدانند که ایران با لیبی تفاوت بسیار دارد، چرا که لیبی فناوری بومی و دانش هستهای به اندازه امروز جمهوری اسلامی نداشت و با خروج بساطی که از عبدالقدیرخان پاکستانی خریده بود، غائلهی هستهای شدن لیبی ختم به خیر شد اما ایران حتی پس از نابودی کامل تاسیسات هستهای میتواند ظرف چند سال دوباره همهی آنها را بسازد. بنابراین باید مساله را ریشهایتر حل کرد و از دست دادن مهلت طلایی استفاده از مکانیسم ماشه ممکن است است پیشمانی داشته باشد.
چهارم: در طرح خاورمیانهی جدید که قرار است جای اروپا را برای آمریکا پر کند، حکومت و کشور غیرهمسو با نظم آتی جهانی، جایی نخواهد داشت.
پنجم: تشویق جمهوری اسلامی از جانب چین و روسیه به انجام مذاکره با آمریکا، هرگز به معنای موافقت آنها با توافق نبوده هر دو از ادامه ی اختلاف ایران و آمریکا سود کلان میبرند، فقط میخواهند گناه عدم توافق بر گردن آنها نباشد و آنچه ظریف -"در مصاحبهی افشا شدهاش درباره کارشکنی روسیه در برجام"- گفت، را آشکارا به نمایش نگذارند، مسئولیت شکست مذاکرات را به طور کلی بر گردن ایران انداخته و از حمایت از جمهوری اسلامی در تنشهای آتی شانه خالی کنند.
ششم: اولین و بزرگترین مخالف این توافق اسرائیل و نتانیاهو خواهد بود پس تمام تلاش خود را برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات به کار خواهد گرفت و تجربه نشان داده که اغلب تلاشهایشان دور ازموفقیت نبوده است.
هفتم: کشورهای عربی منطقه هم که به پیمان ابراهیم پیوستهاند، چندان مایل نیستند که در اتحادشان با آمریکا و اسرائیل، شریکی به نام جمهوری اسلامی داشته باشند.
هشتم: درست یا نادرست بالاخره برای ترامپ مسالهی تلاش چندین باره برای ترورش و ترور نافرجام سال پیش، یک متهم ردیف اول به نام جمهوری اسلامی دارد که تقریبا میتوان گفت ترامپ با هیچ توافقی، آن را فراموش نخواهد کرد.
نهم: ترامپ این همه بمب را مجانی بر سر حوثیها ننداخته و این همه خرج نکرده که با یک توافق همه را به باد بدهد. بنابراین خواستههای سفت و سختی ازجمهوری اسلامی خواهد داشت و به قول دکتر مطهرنیا حداکثر حداکثرها را خواهد خواست. این امر توافق را نشدنی نموده و در صورت حصول توافق، امکان پایداری آن از جانب جمهوری اسلامی را به شدت کاهش خواهد داد.
🔸به این فهرست چندین مورد دیگر را نیز میتوان افزود که فعلا مجال بیشتر نیست، اما تاکید میشود که این مذاکرات، حتی در صورت حصول توافق، مانع از ادامه و افزایش تنشها در ماههای آتی نخواهد شد. خدا کند که اینگونه نباشد.
@C_B_SHAHZADEH
🔸مذاکرات و حتی توافق احتمالی مانع افزایش تنش میان ایران و آمریکا نخواهد شد.
✍ #محسن_زینلیپور
🔸با احترام به نظر، تحلیل و تشخیص همهی اساتید محترمی که به نتیجهی مذاکرات آتی خوشبین هستند و با امید به اینکه تحلیل آنها درست واقع شده و صاحب این قلم از اساس اشتباه کرده باشد، مذاکرات شنبه میان ایران و آمریکا حتی اگر شکل گرفته و برگزار هم بشود، به چند دلیل نمیتواند به کاهش تنش میان دو کشور کمک کند و این افزایش تنش در ادامه به احتمال بسیار زیاد به جاهای باریک هم خواهد کشید.
اول: تا هنگامی که ایران به ضدیت و دشمنی با اسرائیل ادامه دهد هیچ صلح و توافق حتی کوتاه مدتی میان ایران و آمریکا شکل نخواهد گرفت. امری که برای جمهوری اسلامی حیاتی و به مسالهی مرگ و زندگی تبدیل شده است.
دوم: تعارضها و اختلافنظر بر سر نحوهی مذاکره و موضوعات آن، از یک سو و افشای زودهنگام آنها از سوی ترامپ بر پیچیدگی کار افزوده و با توجه به عجلهی ترامپ برای رسیدن به نتیجه نهایی و ضربالعجل دوماههی وی، رسیدن به توافق بسیار سخت مینماید.
سوم: آمریکا و اروپا میدانند که ایران با لیبی تفاوت بسیار دارد، چرا که لیبی فناوری بومی و دانش هستهای به اندازه امروز جمهوری اسلامی نداشت و با خروج بساطی که از عبدالقدیرخان پاکستانی خریده بود، غائلهی هستهای شدن لیبی ختم به خیر شد اما ایران حتی پس از نابودی کامل تاسیسات هستهای میتواند ظرف چند سال دوباره همهی آنها را بسازد. بنابراین باید مساله را ریشهایتر حل کرد و از دست دادن مهلت طلایی استفاده از مکانیسم ماشه ممکن است است پیشمانی داشته باشد.
چهارم: در طرح خاورمیانهی جدید که قرار است جای اروپا را برای آمریکا پر کند، حکومت و کشور غیرهمسو با نظم آتی جهانی، جایی نخواهد داشت.
پنجم: تشویق جمهوری اسلامی از جانب چین و روسیه به انجام مذاکره با آمریکا، هرگز به معنای موافقت آنها با توافق نبوده هر دو از ادامه ی اختلاف ایران و آمریکا سود کلان میبرند، فقط میخواهند گناه عدم توافق بر گردن آنها نباشد و آنچه ظریف -"در مصاحبهی افشا شدهاش درباره کارشکنی روسیه در برجام"- گفت، را آشکارا به نمایش نگذارند، مسئولیت شکست مذاکرات را به طور کلی بر گردن ایران انداخته و از حمایت از جمهوری اسلامی در تنشهای آتی شانه خالی کنند.
ششم: اولین و بزرگترین مخالف این توافق اسرائیل و نتانیاهو خواهد بود پس تمام تلاش خود را برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات به کار خواهد گرفت و تجربه نشان داده که اغلب تلاشهایشان دور ازموفقیت نبوده است.
هفتم: کشورهای عربی منطقه هم که به پیمان ابراهیم پیوستهاند، چندان مایل نیستند که در اتحادشان با آمریکا و اسرائیل، شریکی به نام جمهوری اسلامی داشته باشند.
هشتم: درست یا نادرست بالاخره برای ترامپ مسالهی تلاش چندین باره برای ترورش و ترور نافرجام سال پیش، یک متهم ردیف اول به نام جمهوری اسلامی دارد که تقریبا میتوان گفت ترامپ با هیچ توافقی، آن را فراموش نخواهد کرد.
نهم: ترامپ این همه بمب را مجانی بر سر حوثیها ننداخته و این همه خرج نکرده که با یک توافق همه را به باد بدهد. بنابراین خواستههای سفت و سختی ازجمهوری اسلامی خواهد داشت و به قول دکتر مطهرنیا حداکثر حداکثرها را خواهد خواست. این امر توافق را نشدنی نموده و در صورت حصول توافق، امکان پایداری آن از جانب جمهوری اسلامی را به شدت کاهش خواهد داد.
🔸به این فهرست چندین مورد دیگر را نیز میتوان افزود که فعلا مجال بیشتر نیست، اما تاکید میشود که این مذاکرات، حتی در صورت حصول توافق، مانع از ادامه و افزایش تنشها در ماههای آتی نخواهد شد. خدا کند که اینگونه نباشد.
@C_B_SHAHZADEH
❇️✴️ ترامپ نسخهی ۱۲ روزهی سوریه را برای ایران هم خواهد پیچید
به احتمال فراوان ترامپ عزم خود برای ساخت خاورمیانه جدید جزم کرده و حتی با وجود توافق هم جمهوری اسلامی را تحمل نمیکند و در نهایت ترکیبی از نسخهی لیبی و نسخهی ۱۲ روزهی سوریه را برای ایران هم خواهد پیچید.
✍ #محسن_زینلیپور
بخش بزرگی از تحلیلگران برمبنای رویدادهای هفتههای اخیر، منتظر شکلگیری توافق با هدف کاهش تنشها هستند و توافق احتمالی را پایان خوش دشمنیها و برقراری روابط دوستانه ایران و آمریکا قلمداد میکنند.
حال آنکه که سیاستمداران عاقل هیچگاه نقشههای حقیقی خود را بر زبان نرانده و هدفهای کلان خود را به دور از گفتار و کردار ظاهری خود دنبال میکنند. به ویژه در مواردی مانند ایران که هر حرکتی در قبال آن ذینفعان و متضرران خاص خود را داشته و توجه یا واکنش موثر چین و روسیه، اروپا و کشورهای عرب منطقه و... را در پی دارد.
بر مبنای شواهد و قرائن امروز و سابقهی تاریخی طرفین، در قالب چند دلیل بیان خواهم کرد که چرا ترامپ به کمتر از نابودی کامل جمهوری اسلامی رضایت نخواهد داد و عزم خود را جزم کرده و در حال اجرای طرح کلان خود و جلب همراهی اروپاست.
🔸اول: ترامپ میخواهد راه نفوذ و سوءاستفادهی چین، روسیه و تا حدودی هند از ایران را بسته و ایران را متحد سیاسی اقتصادی خود کند و از منفعت اقتصادی این اتحاد استفاده ببرد. امری که با وجود جمهوری اسلامی، حتی یک درصد شانس موفقیت ندارد. (بحث سرمایهگذاری آمریکا در ایران، با وجود نبود ابتداییترین زیرساختها و نیاز به تامین آنها، نبود سیستم بوروکراسی و اجرایی سالم، فساد سیستماتیک یا سلولی، وجود رانت و عدم شایستهسالاری و از همه مهمتر بالا بودن دز آمریکاستیزی در میان قشر انقلابی، فقط مصرف تبلیغاتی داشته و تا آخرین روز حیات جمهوری اسلامی، امکانپذیر نخواهد بود)
🔸دوم: آمریکا خاورمیانهی جدید را کاملا یکدست، تحت نفوذ، متحد خود و عاری از اختلاف و تنش میخواهد و حکومتی که نتواند با اسرائیل دوستی پایدار و حقیقی داشته باشد، جایی در آن نخواهد داشت چون نمیخواهد همچنان برای ژاندارم ماندن منطقه هزینه بدهد.(امری که اعراب خیلی زودتر آن را دریافته و پایهی اصلی پیمان ابراهیم است)
🔸 سوم: ترامپ میخواهد برای همیشه آمریکا را از زیر بار حمایتهای سنگین سیاسی، مالی و نظامی از اسرائیل خلاص کند، همانگونه که دربارهی اروپا و ناتو نیز چنین هدفی را دارد. بنابراین استخوان جمهوری اسلامی را لای زخم منطقه خاورمیانه و در چشم متحد و پرخرجی چون اسرائیل نگه نمیدارد
🔸چهارم: ترامپ میخواهد خودش را در تاریخ آمریکا متمایز و درخشان ثبت کند. از آنجا که وجهه رسانهای و شخصیت تاریخیاش برایش مهم است، نمیخواهد همان کاری را بکند که اوباما هم انجام داده. یعنی صرفا توافق با جمهوری اسلامی (ولو محکمتر و سختتر) او به دنبال موفقیتهایی بزرگتر از کارهای روسای جمهور قبلی است (جنگ تعرفهها و ادعاهایش برای پاناما و غزه و تلاش برای تضعیف چین و اروپا به این دلیل شکل گرفته)
🔸پنجم: انجام توافق با جمهوری اسلامی باعث کاهش تمرکز و مشغولیت آمریکا نسبت به ایران نخواهد شد. چرا که اجرای آن و نظارت بر آن و مراقبت از تخطی ایران ممکن است کل دوره چهارساله ترامپ را درگیر کند. ترامپ میداند که از فردای توافق، جمهوری اسلامی در آفرینش چالشهای ساختگی و رسانهای و کلامی و حتی آزار و اذیتهای کوچک در گوشه و کنار و وادار ساختن آنها به واکنش، مهارت تام و تمام دارد.(او به دنبال راحت شدن خیالش از خاورمیانه و ایران و رفتن سراغ چین و هند است)
۹
🔸ششم: ترامپ میخواهد کارت ایران را برای همیشه از روسیه بگیرد. حتی با وجود توافق هم جمهوری اسلامی به روابط دوستانه با روسیه و چین ادامه خواهد داد. فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی با چین و روسیه قرارداد راهبردی ۲۵ ساله دارد
🔸هفتم: حتی با وجود توافق هم آمریکا نمیتواند پایگاههای نظامی خود در کشورهای همسایه ایران را به کلی تعطیل کند و به حضور پرشمار نظامیان خود در منطقه پایان دهد.امری که هزینهی سنگینی را بر بودجهی سالانهی آمریکا تحمیل کرده است و ترامپ به دنبال کاهش آن است
🔸هشتم: ترامپ عربستان را متحد استراتژیک جدید خود در منطقه میداند و نمیخواهد جمهوریاسلامی به عنوان تهدیدی بالقوه برای سعودیها باقی بماند. (امری که بعید نیست همین الان به عربها خبر داده شده و آسودهخاطرشان ساخته است)
به نظر میرسد ترامپ تصمیم خود را گرفته و امروز در فرانسه کنفرانسی مشابه گوادلوپ با اروپاییها برگزار کرده و میکوشد با توافق، ج.ا را تا جای ممکن تضعیف کند و علاوه بر نشان دادن وجهه ضدجنگ از خود، خود را ناگزیر از حمله نشان دهد و با یک حملهی نظامی محدود با کمترین خسارت به زیرساختهای ایران و همراهی مردم ایران، ترکیبی از نسخهی لیبی و سوریه را برای
به احتمال فراوان ترامپ عزم خود برای ساخت خاورمیانه جدید جزم کرده و حتی با وجود توافق هم جمهوری اسلامی را تحمل نمیکند و در نهایت ترکیبی از نسخهی لیبی و نسخهی ۱۲ روزهی سوریه را برای ایران هم خواهد پیچید.
✍ #محسن_زینلیپور
بخش بزرگی از تحلیلگران برمبنای رویدادهای هفتههای اخیر، منتظر شکلگیری توافق با هدف کاهش تنشها هستند و توافق احتمالی را پایان خوش دشمنیها و برقراری روابط دوستانه ایران و آمریکا قلمداد میکنند.
حال آنکه که سیاستمداران عاقل هیچگاه نقشههای حقیقی خود را بر زبان نرانده و هدفهای کلان خود را به دور از گفتار و کردار ظاهری خود دنبال میکنند. به ویژه در مواردی مانند ایران که هر حرکتی در قبال آن ذینفعان و متضرران خاص خود را داشته و توجه یا واکنش موثر چین و روسیه، اروپا و کشورهای عرب منطقه و... را در پی دارد.
بر مبنای شواهد و قرائن امروز و سابقهی تاریخی طرفین، در قالب چند دلیل بیان خواهم کرد که چرا ترامپ به کمتر از نابودی کامل جمهوری اسلامی رضایت نخواهد داد و عزم خود را جزم کرده و در حال اجرای طرح کلان خود و جلب همراهی اروپاست.
🔸اول: ترامپ میخواهد راه نفوذ و سوءاستفادهی چین، روسیه و تا حدودی هند از ایران را بسته و ایران را متحد سیاسی اقتصادی خود کند و از منفعت اقتصادی این اتحاد استفاده ببرد. امری که با وجود جمهوری اسلامی، حتی یک درصد شانس موفقیت ندارد. (بحث سرمایهگذاری آمریکا در ایران، با وجود نبود ابتداییترین زیرساختها و نیاز به تامین آنها، نبود سیستم بوروکراسی و اجرایی سالم، فساد سیستماتیک یا سلولی، وجود رانت و عدم شایستهسالاری و از همه مهمتر بالا بودن دز آمریکاستیزی در میان قشر انقلابی، فقط مصرف تبلیغاتی داشته و تا آخرین روز حیات جمهوری اسلامی، امکانپذیر نخواهد بود)
🔸دوم: آمریکا خاورمیانهی جدید را کاملا یکدست، تحت نفوذ، متحد خود و عاری از اختلاف و تنش میخواهد و حکومتی که نتواند با اسرائیل دوستی پایدار و حقیقی داشته باشد، جایی در آن نخواهد داشت چون نمیخواهد همچنان برای ژاندارم ماندن منطقه هزینه بدهد.(امری که اعراب خیلی زودتر آن را دریافته و پایهی اصلی پیمان ابراهیم است)
🔸 سوم: ترامپ میخواهد برای همیشه آمریکا را از زیر بار حمایتهای سنگین سیاسی، مالی و نظامی از اسرائیل خلاص کند، همانگونه که دربارهی اروپا و ناتو نیز چنین هدفی را دارد. بنابراین استخوان جمهوری اسلامی را لای زخم منطقه خاورمیانه و در چشم متحد و پرخرجی چون اسرائیل نگه نمیدارد
🔸چهارم: ترامپ میخواهد خودش را در تاریخ آمریکا متمایز و درخشان ثبت کند. از آنجا که وجهه رسانهای و شخصیت تاریخیاش برایش مهم است، نمیخواهد همان کاری را بکند که اوباما هم انجام داده. یعنی صرفا توافق با جمهوری اسلامی (ولو محکمتر و سختتر) او به دنبال موفقیتهایی بزرگتر از کارهای روسای جمهور قبلی است (جنگ تعرفهها و ادعاهایش برای پاناما و غزه و تلاش برای تضعیف چین و اروپا به این دلیل شکل گرفته)
🔸پنجم: انجام توافق با جمهوری اسلامی باعث کاهش تمرکز و مشغولیت آمریکا نسبت به ایران نخواهد شد. چرا که اجرای آن و نظارت بر آن و مراقبت از تخطی ایران ممکن است کل دوره چهارساله ترامپ را درگیر کند. ترامپ میداند که از فردای توافق، جمهوری اسلامی در آفرینش چالشهای ساختگی و رسانهای و کلامی و حتی آزار و اذیتهای کوچک در گوشه و کنار و وادار ساختن آنها به واکنش، مهارت تام و تمام دارد.(او به دنبال راحت شدن خیالش از خاورمیانه و ایران و رفتن سراغ چین و هند است)
۹
🔸ششم: ترامپ میخواهد کارت ایران را برای همیشه از روسیه بگیرد. حتی با وجود توافق هم جمهوری اسلامی به روابط دوستانه با روسیه و چین ادامه خواهد داد. فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی با چین و روسیه قرارداد راهبردی ۲۵ ساله دارد
🔸هفتم: حتی با وجود توافق هم آمریکا نمیتواند پایگاههای نظامی خود در کشورهای همسایه ایران را به کلی تعطیل کند و به حضور پرشمار نظامیان خود در منطقه پایان دهد.امری که هزینهی سنگینی را بر بودجهی سالانهی آمریکا تحمیل کرده است و ترامپ به دنبال کاهش آن است
🔸هشتم: ترامپ عربستان را متحد استراتژیک جدید خود در منطقه میداند و نمیخواهد جمهوریاسلامی به عنوان تهدیدی بالقوه برای سعودیها باقی بماند. (امری که بعید نیست همین الان به عربها خبر داده شده و آسودهخاطرشان ساخته است)
به نظر میرسد ترامپ تصمیم خود را گرفته و امروز در فرانسه کنفرانسی مشابه گوادلوپ با اروپاییها برگزار کرده و میکوشد با توافق، ج.ا را تا جای ممکن تضعیف کند و علاوه بر نشان دادن وجهه ضدجنگ از خود، خود را ناگزیر از حمله نشان دهد و با یک حملهی نظامی محدود با کمترین خسارت به زیرساختهای ایران و همراهی مردم ایران، ترکیبی از نسخهی لیبی و سوریه را برای
✴️❇️ لشکرکشی آمریکا به منطقه فراتر از تهدید نظامی به نظر میرسد
✍ #محسن_زینلیپور
رئیسجمهور آمریکا در نامهای به سران مجلس نمایندگان و مجلس سنای آمریکا اعلام کرد به پنتاگون دستور داده نیروهای بیشتری عازم منطقه غرب آسیا شوند. طبق اعلام کاخ سفید نیروهایی که به خاورمیانه اعزام شدهاند توانمندیهای دفاعی و موشکی برای اسراییل و پایگاههای میزبان نیروهای آمریکایی را شامل میشود.
به نظر میرسد که این حد از فراهم آوردن تمهیدات نظامی در منطقه و لشکرکشی عظیم آمریکا که:
اول: هر روز ابعاد گستردهتری پیدا میکند و تقریبا تمامی پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه را شامل میشود،
دوم: هزینهی بسیاری را بر آمریکا تحمیل میکند (آن هم از سوی ترامپی که به هر دری میزند تا صرفهجویی کرده و هزینههای دولت فدرال را کاهش دهد)
سوم: درست در میانهی مذاکراتی که طرفین تا اینجای کار همهجوره آن را مثبت و رو به جلو ارزیابی میکنند،
بسیار فراتر از یک تهدید صرف نظامی و بهکارگیری آنها به عنوان اهرم فشار بر جمهوری اسلامی در مذاکرات جاری بوده و با هدف یک حملهی جدی نظامی انجام گرفته باشد.
از سوی دیگر اسرائیل نیز از مانورهای حمله به اهدافی در ایران گذر کرده و آن گونه که شبکه کان خبر داده ارتش این رژیم روز دوشنبه ۲۱ آوریل طی رزمایشی حمله موشکی ایران به پایگاههای نیروی هوایی اسرائیل را شبیهسازی کرده و اهدافی که حمله به آنها شبیهسازی شده، همان سایتهایی بودند که ایران در فروردین و مهر سال گذشته به آنها حمله کرده بود.
به این نکته نیز باید توجه کرد که یکی از عوامل مهم موفقیت در یک حملهی نظامی، اصل غافلگیری است و یک حملهی درست و موفق هنگامی انجام میشود که کمتر کسی احتمال وقوع آن را میدهد.
علاوه بر این، در شرایطی که آمریکا در موارد متعددی با جمهوری اسلامی دچار تنش بوده و هست، خیلی بعید و غیر منطقی به نظر میرسد که ترامپ تمامیتخواه و جاهطلب فقط انگشت بر بحث سلاح اتمی گذاشته و به دیگر موارد کاملا بیاعتنا باشد. آن هم در بهترین موقعیت زمانی برای تحمیل خواستههای خود به طرف مقابل و در شرایطی که بهتر از هر کسی میداند که باقی ماندن سایر کانونهای اختلاف ایران و آمریکا، تهدیدی جدی برای دوام هرگونه توافق احتمالی و کاهش تنشها خواهد بود و هر یکی از آنها میتواند سنگی گران بر آبگینهی توافق هستهای آتی باشد.
همچنین ترامپ خوب میداند که حتی اگر توافق احتمالی از این تهدیدات جان به در برده و در نهایت صداقت و حسن نیت از جانب طرفین اجرا هم بشود، به دلیل وجود تحریمهای غیرهستهای و اختلافاتی که باقی میماند، احتمال بهرهگیری اقتصادی آمریکا از این توافق، تقریبا صفر است.
خدا کند که این گونه نباشد و واقعا خیال حمله در سر نداشته باشد اما این تدارکات گستردهی نظامی با وجود شکاف بزرگ بیاعتمادی به آینده، خیلی شبیه به این است که او با انجام مذاکرات، قصد خریدن وقت برای آمادگی بیشتر برای حمله و رعایت اصل غافلگیری داشته باشد.
سنگ بزرگ همیشه علامت نزدن نیست آن هم با این هزینهی هنگفت از جانب یکی از خسیسترین روسای جمهور آمریکا که بزرگترین دوست و مشاور خود یعنی ایلان ماسک را مامور صرفهجویی به هر قیمت در هزینههای دولتش کرده و حتی تن به تعطیلی رسانههایی چون صدای آمریکا و اخراج هزاران کارمند دولتی داده است.
در پایان این خبر هم جای بسی تامل دارد که پولتیکو منتشر کرده است: مشاور برکنار شده وزیر دفاع آمریکا می گوید به دلیل مخالفت با حمله به ایران و تهدیداتی که علیه منافع برخی داشته، برکنار شده است.
@C_B_SHAHZADEH
✍ #محسن_زینلیپور
رئیسجمهور آمریکا در نامهای به سران مجلس نمایندگان و مجلس سنای آمریکا اعلام کرد به پنتاگون دستور داده نیروهای بیشتری عازم منطقه غرب آسیا شوند. طبق اعلام کاخ سفید نیروهایی که به خاورمیانه اعزام شدهاند توانمندیهای دفاعی و موشکی برای اسراییل و پایگاههای میزبان نیروهای آمریکایی را شامل میشود.
به نظر میرسد که این حد از فراهم آوردن تمهیدات نظامی در منطقه و لشکرکشی عظیم آمریکا که:
اول: هر روز ابعاد گستردهتری پیدا میکند و تقریبا تمامی پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه را شامل میشود،
دوم: هزینهی بسیاری را بر آمریکا تحمیل میکند (آن هم از سوی ترامپی که به هر دری میزند تا صرفهجویی کرده و هزینههای دولت فدرال را کاهش دهد)
سوم: درست در میانهی مذاکراتی که طرفین تا اینجای کار همهجوره آن را مثبت و رو به جلو ارزیابی میکنند،
بسیار فراتر از یک تهدید صرف نظامی و بهکارگیری آنها به عنوان اهرم فشار بر جمهوری اسلامی در مذاکرات جاری بوده و با هدف یک حملهی جدی نظامی انجام گرفته باشد.
از سوی دیگر اسرائیل نیز از مانورهای حمله به اهدافی در ایران گذر کرده و آن گونه که شبکه کان خبر داده ارتش این رژیم روز دوشنبه ۲۱ آوریل طی رزمایشی حمله موشکی ایران به پایگاههای نیروی هوایی اسرائیل را شبیهسازی کرده و اهدافی که حمله به آنها شبیهسازی شده، همان سایتهایی بودند که ایران در فروردین و مهر سال گذشته به آنها حمله کرده بود.
به این نکته نیز باید توجه کرد که یکی از عوامل مهم موفقیت در یک حملهی نظامی، اصل غافلگیری است و یک حملهی درست و موفق هنگامی انجام میشود که کمتر کسی احتمال وقوع آن را میدهد.
علاوه بر این، در شرایطی که آمریکا در موارد متعددی با جمهوری اسلامی دچار تنش بوده و هست، خیلی بعید و غیر منطقی به نظر میرسد که ترامپ تمامیتخواه و جاهطلب فقط انگشت بر بحث سلاح اتمی گذاشته و به دیگر موارد کاملا بیاعتنا باشد. آن هم در بهترین موقعیت زمانی برای تحمیل خواستههای خود به طرف مقابل و در شرایطی که بهتر از هر کسی میداند که باقی ماندن سایر کانونهای اختلاف ایران و آمریکا، تهدیدی جدی برای دوام هرگونه توافق احتمالی و کاهش تنشها خواهد بود و هر یکی از آنها میتواند سنگی گران بر آبگینهی توافق هستهای آتی باشد.
همچنین ترامپ خوب میداند که حتی اگر توافق احتمالی از این تهدیدات جان به در برده و در نهایت صداقت و حسن نیت از جانب طرفین اجرا هم بشود، به دلیل وجود تحریمهای غیرهستهای و اختلافاتی که باقی میماند، احتمال بهرهگیری اقتصادی آمریکا از این توافق، تقریبا صفر است.
خدا کند که این گونه نباشد و واقعا خیال حمله در سر نداشته باشد اما این تدارکات گستردهی نظامی با وجود شکاف بزرگ بیاعتمادی به آینده، خیلی شبیه به این است که او با انجام مذاکرات، قصد خریدن وقت برای آمادگی بیشتر برای حمله و رعایت اصل غافلگیری داشته باشد.
سنگ بزرگ همیشه علامت نزدن نیست آن هم با این هزینهی هنگفت از جانب یکی از خسیسترین روسای جمهور آمریکا که بزرگترین دوست و مشاور خود یعنی ایلان ماسک را مامور صرفهجویی به هر قیمت در هزینههای دولتش کرده و حتی تن به تعطیلی رسانههایی چون صدای آمریکا و اخراج هزاران کارمند دولتی داده است.
در پایان این خبر هم جای بسی تامل دارد که پولتیکو منتشر کرده است: مشاور برکنار شده وزیر دفاع آمریکا می گوید به دلیل مخالفت با حمله به ایران و تهدیداتی که علیه منافع برخی داشته، برکنار شده است.
@C_B_SHAHZADEH
❇️✴️ خرابکاری عمدی چرا؟؟؟
✍ #محسن_زینلیپور
با توجه به شواهد و قرائن و بنا بر دلایلی که در اینجا خواهم گفت، بسیار به نظر میرسد که حادثه اسکلهی شهید رجایی بندرعباس، یک خرابکاری عمدی ازجانب یکی از ذینفعان آن بوده باشد:
۱. بنا به گفته پزشکیان روزی ۳۰ میلیون لیتر فراوردههای نفتی ازکشور قاچاق میشود و با اینکه کار قاچاق معمولا زیرزمینی و به دور از رعایت کامل ضوابط ایمنی صورت میگیرد، هرگز تاکنون این اتفاق با چنین ابعاد وحشتناکی در بحث حمل و نقل سوخت قاچاق روی نداده است.
۲. همزمانی این اتفاق با دور سوم مذاکرات جمهوری اسلامی و آمریکا نیز میتواند اتفاقی نباشد و اگر یک خرابکاری روی داده باشد، میتواند با هدف قدرتنمایی و انتقال پیام به جمهوری اسلامی بوده باشد.
۳. اینکه مهمترین و استراتژیکترین بندر ایران به لحاظ حجم صادرات و واردات و ترانزیت کالا هدف یک خرابکاری قرار بگیرد هم دور از ذهن نیست چرا که بدون تاثیرات مهم در اقتصاد کشور نخواهد بود.
۴. بسیاری از آگاهان امر دود نارنجی رنگ ناشی از این انفجار را حاصل از ترکیبات نیتروژن ارزیابی کرده اند که اگر چنین باشد و پای موادی چون پرکلرات سدیم یا نیترات آمونیوم در میان باشد که در ساخت سوخت جامد موشکl کاربرد دارد، احتمال خرابکاری بسیار پررنگتر میشود چرا که کارخانه تولید سوخت موشک از جمله مهمترین اهداف در حملهی اسرائیل به خاک ایران بوده است.
۵. نشان دادن ناتوانی جمهوری اسلامی در حفظ مواد حساس نیز میتواند یک هدف مهم برای خرابکاری باشد و آمریکا و آژانس بتوانند با استناد به آن، ماندن اورانیوم غنی شده ۶۰درصدی در ایران را به طور بالقوه خطری برای ایران و کل منطقه تلقی نمایند.
۶. با تعطیلی این بندر ولو به صورت موقت، روند جاری واردات کالاهای اساسی به کشور دچار اختلال خواهد شد و با بالا رفتن قیمت آنها در داخل کشور، سود فراوان و شیرینی عاید کاسبان تحریم میشود. همان افرادی که این روزها مذاکرات جاری و توافق احتمالی را به سود کاسبی پررونق خود میبینند.
۷. سابقه نشان میدهد که هرگاه یک رویداد مهم در حال وقوع بوده، روی دادن حوادثی مشابه این انفجار، در پوشاندن ابعاد آن ماجرا و یا دستکم انحراف افکار عمومی از آن، ثاتیرات گستردهای داشته است.
با توجه به دلایل هفتگانه بالا، این احتمال بسیار جدی است که اصل این حادثه یک خرابکاری عمدی باشد. حال اینکه از جانب چه کسانی و با کدامیک از اهداف بالا برنامهریزی شده باشد، خدا میداند و شاید در آینده بر همگان نیز آشکار شود.
@C_B_SHAHZADEH
✍ #محسن_زینلیپور
با توجه به شواهد و قرائن و بنا بر دلایلی که در اینجا خواهم گفت، بسیار به نظر میرسد که حادثه اسکلهی شهید رجایی بندرعباس، یک خرابکاری عمدی ازجانب یکی از ذینفعان آن بوده باشد:
۱. بنا به گفته پزشکیان روزی ۳۰ میلیون لیتر فراوردههای نفتی ازکشور قاچاق میشود و با اینکه کار قاچاق معمولا زیرزمینی و به دور از رعایت کامل ضوابط ایمنی صورت میگیرد، هرگز تاکنون این اتفاق با چنین ابعاد وحشتناکی در بحث حمل و نقل سوخت قاچاق روی نداده است.
۲. همزمانی این اتفاق با دور سوم مذاکرات جمهوری اسلامی و آمریکا نیز میتواند اتفاقی نباشد و اگر یک خرابکاری روی داده باشد، میتواند با هدف قدرتنمایی و انتقال پیام به جمهوری اسلامی بوده باشد.
۳. اینکه مهمترین و استراتژیکترین بندر ایران به لحاظ حجم صادرات و واردات و ترانزیت کالا هدف یک خرابکاری قرار بگیرد هم دور از ذهن نیست چرا که بدون تاثیرات مهم در اقتصاد کشور نخواهد بود.
۴. بسیاری از آگاهان امر دود نارنجی رنگ ناشی از این انفجار را حاصل از ترکیبات نیتروژن ارزیابی کرده اند که اگر چنین باشد و پای موادی چون پرکلرات سدیم یا نیترات آمونیوم در میان باشد که در ساخت سوخت جامد موشکl کاربرد دارد، احتمال خرابکاری بسیار پررنگتر میشود چرا که کارخانه تولید سوخت موشک از جمله مهمترین اهداف در حملهی اسرائیل به خاک ایران بوده است.
۵. نشان دادن ناتوانی جمهوری اسلامی در حفظ مواد حساس نیز میتواند یک هدف مهم برای خرابکاری باشد و آمریکا و آژانس بتوانند با استناد به آن، ماندن اورانیوم غنی شده ۶۰درصدی در ایران را به طور بالقوه خطری برای ایران و کل منطقه تلقی نمایند.
۶. با تعطیلی این بندر ولو به صورت موقت، روند جاری واردات کالاهای اساسی به کشور دچار اختلال خواهد شد و با بالا رفتن قیمت آنها در داخل کشور، سود فراوان و شیرینی عاید کاسبان تحریم میشود. همان افرادی که این روزها مذاکرات جاری و توافق احتمالی را به سود کاسبی پررونق خود میبینند.
۷. سابقه نشان میدهد که هرگاه یک رویداد مهم در حال وقوع بوده، روی دادن حوادثی مشابه این انفجار، در پوشاندن ابعاد آن ماجرا و یا دستکم انحراف افکار عمومی از آن، ثاتیرات گستردهای داشته است.
با توجه به دلایل هفتگانه بالا، این احتمال بسیار جدی است که اصل این حادثه یک خرابکاری عمدی باشد. حال اینکه از جانب چه کسانی و با کدامیک از اهداف بالا برنامهریزی شده باشد، خدا میداند و شاید در آینده بر همگان نیز آشکار شود.
@C_B_SHAHZADEH
گامی دیگر به سوی خاورمیانهی جدید
در هفته گذشته آمریکا و اروپا به طور تصادفی و یا با هماهنگی، مقدمات فعالسازی مکانیسم ماشه را چیدند.
✍ #محسن_زینلیپور
خاورمیانهی جدید، بدون حضور دشمن اسرائیل، به دور از تنشهای منطقهای، امن و مطمئن برای سرمایهگذاری، تامین کنندهی منافع آمریکا و ایفاگر نقش فعلی اروپا برای آمریکا با کمترین میزان نفوذ چین و بستن راه سواستفادهی چینیها، به احتمال فراوان شکل خواهد گرفت. هدفی که ترامپ نهایت تلاش خود را به کار میگیرد که بدون استفاده از گزینهی نظامی بدان دست یابد، اما اگر مطمئن شود که بدون جنگ به این هدف نمیرسد، در استفاده از گزینهی نظامی و به راه انداختن حملهی محدود تردید نخواهد کرد.
هفته ای که گذشت، همزمان با آنکه ایرانیان صاحب عزایی دیگر شده و بیشتر افکار عمومی و محافل رسانهای متمرکز بر انفجار بندرعباس بودند، در آمریکا بحث مذاکرات با جمهوری اسلامی بسیار داغتر از پیش بوده و رویدادهای مرتبط با آن شتاب بیشتری پیدا کرده است.
به نظر میرسد که رافائل گروسی در سفر اخیر خود و معاونش به ایران، دسترسی لازم به تمام ابعاد برنامه هستهای جمهوری اسلامی پیدا نکرده و پاسخ سوالاتش را آن گونه که مدنظرش بوده نگرفته و گزارش فنی او به شورای حکام آژانس و به تبع آن به آمریکا و تروئیکای اروپایی، چندان مثبت و خوشبینانه نبوده است. اگر اینگونه باشد، این گزارش چند پیامد فوری در همین هفته به دنبال داشته است:
۱.لغو چهارمین جلسه از مذاکرات جاری از سوی آمریکا
۲. لغو جلسهی ملاقات عراقچی با مقامات عالی سه کشور اروپایی در روز جمعه
۳. ابراز نگرانی اروپا از کمک نظامی جمهوری اسلامی به روسیه در جنگ اوکراین در نشست مقدماتی کنوانسیون منع اشاعهی سلاحهای اتمی
۴. تاکید صریح ترامپ بر تحریمهای ثانویه و تهدید به قطع تجارت آمریکا با هر کشوری که نفت یا محصولات پتروشیمی ایران را بخرد
۵. هشدار شدید و کمسابقهی وزیر دفاع آمریکا به جمهوری اسلامی و وعدهی تلافی حمایت از حوثیها
۶. گماشتن مایک والتز به نمایندگی آمریکا در سازمان ملل با دو هدف: الف)دور کردن او از کابینه به جهت ناراحتی ترامپ از ماجرای "سیگنال گیت" و ب) حضور یک چهره جنگطلب و ضد جمهوری اسلامی در سازمان ملل و شورای امنیت جهت توجیه و پشتیبانی دیپلماتیک هر گونه حملهی احتمالی از جانب آمریکا یا اسرائیل در آینده.
۷. دو سخنرانی نتانیاهو که طی آنها با تشریح رویارویی با هواپیماهای جمهوری اسلامی در جریان سقوط اسد در سوریه و روند انجام حمله به محل حضور سیدحسن نصرالله، کوشیده است تا این گونه وانمود کند که اسرائیلیها لزوما تصمیمگیریهای حساس خود را با آمریکا هماهنگ نمیکنند و توان حمله به تاسیسات هستهای ایران را بدون هماهنگی و حتی اطلاع آمریکا را دارد. (دو موضوعی که بعید و دور از واقعیت به نظر میرسد) این حرفهای نتانیاهو ممکن است دست پیشی باشد که او گرفته تا اگر حملهای انجام داد، پس نیفتد و بتواند مسئولیت آن را به تمامی بر عهده بگیرد تا خدشهای به جایگاه ترامپی که خود را ضد جنگ و طرفدار دیپلماسی جا زده، نیفتد.
۸. انتشار مقالهای در روزنامهی نیویورکپست که علیه ویتکاف بوده و سیاستهای مسالمتآمیز او در قبال جمهوری اسلامی را به شدت مورد انتقاد قرار داده است. ( نیویورک پست رسانهی مهمی نیست اما بسیارنزدیک به ترامپ بوده و مورد توجه اوست)
هرچند به طور حتم نمیتوان این رویدادها را با برنامهریزی قبلی و بخشی از یک طرح بزرگتر ارزیابی کرد اما به هر حال، چه از روی تصادف و چه با طرح و برنامهی قبلی، در پایان هفتهای که گذشت، پازل مورد نظر آمریکا و اسرائیل برای خاورمیانه جدید، یک گام تکمیلتر شده و خطر بحرانیترشدن شرایط با فعال شدن مکانیسم افزایش یافته است.
🔰همچنین سه مورد زیر به صورت فزایندهای احتمال استفاده از مکانیسم ماشه و حمله به تاسیسات هستهای را افزایش میدهد:
۱. فشار بخش عمدهای از جمهوریخواهان و نئوکانها و حتی طیفی از دموکراتها که توافقی شبیه برجام را به صراحت رد کرده و توافق احتمالی را بسیار محکمتر از برجام میخواهند به گونهای که امکان دسترسی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی را برای همیشه از میان بردارد. (خواستهای که شدنی نیست و با رفتن ترامپ ممکن است توافق او نیز به سرنوشت برجام مبتلا شود)
۲. تمایل و تلاش وافر اسرائیل برای برهمزدن مذاکرات و توافق احتمالی و استفاده از گزینهی نظامی. آتشسوزی این هفته در اورشلیم هم بهانه خوبی است
۳. روزنامه جروزالمپست در اسرائیل ادعا کرده که عربستان سعودی از حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران به شرطی استقبال میکند که این حمله کاملا موفقیتآمیز بوده و راه دسترسی به سلاح اتمی را برای همیشه ببندد، نه اینکه این حمله باعث تلاش بیشتر جمهوری اسلامی برای رسیدن به بمب هستهای شود
@C_B_SHAHZADEH
در هفته گذشته آمریکا و اروپا به طور تصادفی و یا با هماهنگی، مقدمات فعالسازی مکانیسم ماشه را چیدند.
✍ #محسن_زینلیپور
خاورمیانهی جدید، بدون حضور دشمن اسرائیل، به دور از تنشهای منطقهای، امن و مطمئن برای سرمایهگذاری، تامین کنندهی منافع آمریکا و ایفاگر نقش فعلی اروپا برای آمریکا با کمترین میزان نفوذ چین و بستن راه سواستفادهی چینیها، به احتمال فراوان شکل خواهد گرفت. هدفی که ترامپ نهایت تلاش خود را به کار میگیرد که بدون استفاده از گزینهی نظامی بدان دست یابد، اما اگر مطمئن شود که بدون جنگ به این هدف نمیرسد، در استفاده از گزینهی نظامی و به راه انداختن حملهی محدود تردید نخواهد کرد.
هفته ای که گذشت، همزمان با آنکه ایرانیان صاحب عزایی دیگر شده و بیشتر افکار عمومی و محافل رسانهای متمرکز بر انفجار بندرعباس بودند، در آمریکا بحث مذاکرات با جمهوری اسلامی بسیار داغتر از پیش بوده و رویدادهای مرتبط با آن شتاب بیشتری پیدا کرده است.
به نظر میرسد که رافائل گروسی در سفر اخیر خود و معاونش به ایران، دسترسی لازم به تمام ابعاد برنامه هستهای جمهوری اسلامی پیدا نکرده و پاسخ سوالاتش را آن گونه که مدنظرش بوده نگرفته و گزارش فنی او به شورای حکام آژانس و به تبع آن به آمریکا و تروئیکای اروپایی، چندان مثبت و خوشبینانه نبوده است. اگر اینگونه باشد، این گزارش چند پیامد فوری در همین هفته به دنبال داشته است:
۱.لغو چهارمین جلسه از مذاکرات جاری از سوی آمریکا
۲. لغو جلسهی ملاقات عراقچی با مقامات عالی سه کشور اروپایی در روز جمعه
۳. ابراز نگرانی اروپا از کمک نظامی جمهوری اسلامی به روسیه در جنگ اوکراین در نشست مقدماتی کنوانسیون منع اشاعهی سلاحهای اتمی
۴. تاکید صریح ترامپ بر تحریمهای ثانویه و تهدید به قطع تجارت آمریکا با هر کشوری که نفت یا محصولات پتروشیمی ایران را بخرد
۵. هشدار شدید و کمسابقهی وزیر دفاع آمریکا به جمهوری اسلامی و وعدهی تلافی حمایت از حوثیها
۶. گماشتن مایک والتز به نمایندگی آمریکا در سازمان ملل با دو هدف: الف)دور کردن او از کابینه به جهت ناراحتی ترامپ از ماجرای "سیگنال گیت" و ب) حضور یک چهره جنگطلب و ضد جمهوری اسلامی در سازمان ملل و شورای امنیت جهت توجیه و پشتیبانی دیپلماتیک هر گونه حملهی احتمالی از جانب آمریکا یا اسرائیل در آینده.
۷. دو سخنرانی نتانیاهو که طی آنها با تشریح رویارویی با هواپیماهای جمهوری اسلامی در جریان سقوط اسد در سوریه و روند انجام حمله به محل حضور سیدحسن نصرالله، کوشیده است تا این گونه وانمود کند که اسرائیلیها لزوما تصمیمگیریهای حساس خود را با آمریکا هماهنگ نمیکنند و توان حمله به تاسیسات هستهای ایران را بدون هماهنگی و حتی اطلاع آمریکا را دارد. (دو موضوعی که بعید و دور از واقعیت به نظر میرسد) این حرفهای نتانیاهو ممکن است دست پیشی باشد که او گرفته تا اگر حملهای انجام داد، پس نیفتد و بتواند مسئولیت آن را به تمامی بر عهده بگیرد تا خدشهای به جایگاه ترامپی که خود را ضد جنگ و طرفدار دیپلماسی جا زده، نیفتد.
۸. انتشار مقالهای در روزنامهی نیویورکپست که علیه ویتکاف بوده و سیاستهای مسالمتآمیز او در قبال جمهوری اسلامی را به شدت مورد انتقاد قرار داده است. ( نیویورک پست رسانهی مهمی نیست اما بسیارنزدیک به ترامپ بوده و مورد توجه اوست)
هرچند به طور حتم نمیتوان این رویدادها را با برنامهریزی قبلی و بخشی از یک طرح بزرگتر ارزیابی کرد اما به هر حال، چه از روی تصادف و چه با طرح و برنامهی قبلی، در پایان هفتهای که گذشت، پازل مورد نظر آمریکا و اسرائیل برای خاورمیانه جدید، یک گام تکمیلتر شده و خطر بحرانیترشدن شرایط با فعال شدن مکانیسم افزایش یافته است.
🔰همچنین سه مورد زیر به صورت فزایندهای احتمال استفاده از مکانیسم ماشه و حمله به تاسیسات هستهای را افزایش میدهد:
۱. فشار بخش عمدهای از جمهوریخواهان و نئوکانها و حتی طیفی از دموکراتها که توافقی شبیه برجام را به صراحت رد کرده و توافق احتمالی را بسیار محکمتر از برجام میخواهند به گونهای که امکان دسترسی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی را برای همیشه از میان بردارد. (خواستهای که شدنی نیست و با رفتن ترامپ ممکن است توافق او نیز به سرنوشت برجام مبتلا شود)
۲. تمایل و تلاش وافر اسرائیل برای برهمزدن مذاکرات و توافق احتمالی و استفاده از گزینهی نظامی. آتشسوزی این هفته در اورشلیم هم بهانه خوبی است
۳. روزنامه جروزالمپست در اسرائیل ادعا کرده که عربستان سعودی از حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران به شرطی استقبال میکند که این حمله کاملا موفقیتآمیز بوده و راه دسترسی به سلاح اتمی را برای همیشه ببندد، نه اینکه این حمله باعث تلاش بیشتر جمهوری اسلامی برای رسیدن به بمب هستهای شود
@C_B_SHAHZADEH
✴️❇️ سرنوشتی مشابه حماس در انتظار حوثیها
🔺 سرکنگبین موشک حوثیها صفرا خواهد فزود
✍ #محسن_زینلیپور
🔰 اصابت موشک حوثیها به فرودگاه بنگوریون تلاویو، به احتمال فراوان حوثیها را به سرنوشت حماس مبتلا خواهد کرد و با تقویت موضع جنگطلبان در دولت آمریکا، نزدیکتر شدن مواضع اسرائیل و آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی را باعث خواهد شد.
شلیک موشک هایپرسونیک از جانب حوثیها به خاک اسرائیل، آن هم در چنین موقعیت حساس زمانی، فارغ از اینکه با چه هدفی انجام شده باشد، تاثیر مهمی بر رویدادهای هفتهها و ماههای آتی خواهد گذاشت. تا آنجا که اگر اندک عقلانیتی در سران حوثیها وجود داشت، حتما از انجام آن در چنین روزهایی خودداری میکردند.
بازداشتن آمریکا از ادامهی حملات به مواضع حوثیها، تلافی ضربات سنگینی که حوثیها طی حملههای اخیر آمریکا متحمل شدند، قدرتنمایی جمهوری اسلامی برای تاثیرگذاری بر ادامهی مذاکرات با آمریکا، ترساندن اسرائیلیها و یا منصرف کردن آنها از تکرار حمله به مواضع حوثیها یا حمله به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی، حمایت از فلسطینیها و توقف حملات اسرائیل به غزه، ترساندن کشورهای عرب منطقه از توان تهاجمی حوثیها و یا اثبات اینکه حملات آمریکا تاثیری بر عزم و ارادهی حوثیها و توان آتشباری آنها نداشته، هر کدام از این موارد که هدف حوثیها از حملهی موشکی امروزشان بوده، به احتمال زیاد میتوان گفت با خوردن یک موشک هر چند وسط فرودگاه مهم پایتخت اسرائیل، هیچ یک از آنها محقق نخواهد شد.
این حمله اگر تاثیر و پیامدی داشته باشد، شاید یک یا بخشی از موارد زیر باشد:
-- آمریکا و اسرائیل همانگونه که قبلا گفته اند این حمله را به حساب جمهوری اسلامی خواهند گذاشت و هزینهی آن هرچه که باشد از کیسهی ایرانیان پرداخته خواهد شد.
-- اگر به قصد قدرتنمایی و تاثیر بر مذاکرات جاری با آمریکا بوده باشد، به احتمال زیاد سرکنگبینی است که صفرا خواهد فزود و باعث تضعیف موضع مخالفان جنگ به ویژه در دولت آمریکا خواهد شد.
-- انجام این حمله در آستانهی سفر وزیر دفاع آمریکا به اسرائیل، ممکن است با مظلومنمایی نتانیاهو و دامن زدن هرچه بیشتر او به ایرانهراسی، به نزدیکتر شدن مواضع واشنگتن به تلاویو علیه جمهوری اسلامی منجر شود.
-- احتمال حملهی زمینی به حوثیها در هفتهها یا ماههای پیشرو قوت گرفته و احتمالا بدون نیاز به سربازان آمریکایی و صرفا با حمایت همهجانبهی آمریکا و اسرائیل از بقایای دولت سابق یمن و قبائل مخالف حوثیها در یمن انجام گرفته و پایان دولت خودخواندهی حوثیها را رقم بزند.
-- بهانهای جدید به دست جنگطلبان در دولت ترامپ بدهد که حتی با وجود توافق احتمالی با جمهوری اسلامی، خطر گروههای نیابتی همچنان وجود دارد و حداقل نتیجهی این امر، افزایش تلاش همهجانبه برای نابودی حوثیها باشد (که هر چند به طور کامل امکانپذیر نخواهد بود اما یحتمل سرنوشتی مشابه حماس را برای آنها و مناطق تحت کنترلشان به دنبال خواهد داشت.)
@C_B_SHAHZADEH
🔺 سرکنگبین موشک حوثیها صفرا خواهد فزود
✍ #محسن_زینلیپور
🔰 اصابت موشک حوثیها به فرودگاه بنگوریون تلاویو، به احتمال فراوان حوثیها را به سرنوشت حماس مبتلا خواهد کرد و با تقویت موضع جنگطلبان در دولت آمریکا، نزدیکتر شدن مواضع اسرائیل و آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی را باعث خواهد شد.
شلیک موشک هایپرسونیک از جانب حوثیها به خاک اسرائیل، آن هم در چنین موقعیت حساس زمانی، فارغ از اینکه با چه هدفی انجام شده باشد، تاثیر مهمی بر رویدادهای هفتهها و ماههای آتی خواهد گذاشت. تا آنجا که اگر اندک عقلانیتی در سران حوثیها وجود داشت، حتما از انجام آن در چنین روزهایی خودداری میکردند.
بازداشتن آمریکا از ادامهی حملات به مواضع حوثیها، تلافی ضربات سنگینی که حوثیها طی حملههای اخیر آمریکا متحمل شدند، قدرتنمایی جمهوری اسلامی برای تاثیرگذاری بر ادامهی مذاکرات با آمریکا، ترساندن اسرائیلیها و یا منصرف کردن آنها از تکرار حمله به مواضع حوثیها یا حمله به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی، حمایت از فلسطینیها و توقف حملات اسرائیل به غزه، ترساندن کشورهای عرب منطقه از توان تهاجمی حوثیها و یا اثبات اینکه حملات آمریکا تاثیری بر عزم و ارادهی حوثیها و توان آتشباری آنها نداشته، هر کدام از این موارد که هدف حوثیها از حملهی موشکی امروزشان بوده، به احتمال زیاد میتوان گفت با خوردن یک موشک هر چند وسط فرودگاه مهم پایتخت اسرائیل، هیچ یک از آنها محقق نخواهد شد.
این حمله اگر تاثیر و پیامدی داشته باشد، شاید یک یا بخشی از موارد زیر باشد:
-- آمریکا و اسرائیل همانگونه که قبلا گفته اند این حمله را به حساب جمهوری اسلامی خواهند گذاشت و هزینهی آن هرچه که باشد از کیسهی ایرانیان پرداخته خواهد شد.
-- اگر به قصد قدرتنمایی و تاثیر بر مذاکرات جاری با آمریکا بوده باشد، به احتمال زیاد سرکنگبینی است که صفرا خواهد فزود و باعث تضعیف موضع مخالفان جنگ به ویژه در دولت آمریکا خواهد شد.
-- انجام این حمله در آستانهی سفر وزیر دفاع آمریکا به اسرائیل، ممکن است با مظلومنمایی نتانیاهو و دامن زدن هرچه بیشتر او به ایرانهراسی، به نزدیکتر شدن مواضع واشنگتن به تلاویو علیه جمهوری اسلامی منجر شود.
-- احتمال حملهی زمینی به حوثیها در هفتهها یا ماههای پیشرو قوت گرفته و احتمالا بدون نیاز به سربازان آمریکایی و صرفا با حمایت همهجانبهی آمریکا و اسرائیل از بقایای دولت سابق یمن و قبائل مخالف حوثیها در یمن انجام گرفته و پایان دولت خودخواندهی حوثیها را رقم بزند.
-- بهانهای جدید به دست جنگطلبان در دولت ترامپ بدهد که حتی با وجود توافق احتمالی با جمهوری اسلامی، خطر گروههای نیابتی همچنان وجود دارد و حداقل نتیجهی این امر، افزایش تلاش همهجانبه برای نابودی حوثیها باشد (که هر چند به طور کامل امکانپذیر نخواهد بود اما یحتمل سرنوشتی مشابه حماس را برای آنها و مناطق تحت کنترلشان به دنبال خواهد داشت.)
@C_B_SHAHZADEH
✴️❇️ دشواریهای ادامه مذاکرات
✍ #محسن_زینلیپور
🔰 جلسهی چهارم مذاکرات به احتمال فراوان بیش از بیان خواستههای طرفین نبوده و علیرغم خوشبینیهای برخی تحلیلگران، ادامهی مذاکرات و توافق احتمالی به هیچ عنوان آسان به نظر نمیرسد و از احتمال حملهی نظامی چیزی کاسته نشده است.
در هفتهی گذشته بحث اظهارنظر در ایران و آمریکا پیرامون چگونگی توافق احتمالی بسیار داغ بود و از یک طرف با اصرار آمریکاییها بر برچیدهشدن کامل غنیسازی اورانیوم در خاک ایران و تعطیلی یا نابودی کامل آن و در طرف دیگر با تاکید مقامات ایرانی بر حفظ حداقلی حق غنیسازی، هر دو طرف این موضع خود را خط قرمز خود عنوان کردند.
چهارمین جلسه مذاکرات اما در مسقط برگزار شد و تا این لحظه، دو طرف با خوشبینی نسبت به این جلسه از فضای مثبت و دلگرمکنندهی آن سخن گفتهاند. از آنجا که بسیار بعید مینماید که طرفین به این سرعت از موضع خود عقبنشینی کرده باشند، به نظر میرسد که در جلسهی چهارم، طرفین همین مواضع یا به عبارت دیگر خط قرمزها و خواستههای خود را فقط بیان کرده و مواضع یکدیگر را شنیده و بدون هیچگونه بحث فنی و صرفا با هدف باز نشاندادن پنجرهی دیپلماسی این جلسه را با خیر و خوشی پس از سه ساعت به پایان رسانده و بررسی و تصمیم را به پایتختها سپردهاند.
اما با صفآرایی جدید طرفین در هفتهای که رفت، به نظر میرسد راه مذاکرات تازه به سنگلاخ و بخش دشوار خود رسیده باشد و مواردی وجود دارد که با توجه به آنها، ادامهی مذاکرات و رسیدن به توافق، بسیار دشوارتر از پیش به نظر میرسد:
۱. رسیدن دولتمردان و سیاستمداران آمریکایی به نوعی همگرایی و اجماع نسبی بر سر اینکه جمهوری اسلامی نباید هیچگونه حق غنیسازی در خاک خود داشته باشد و تمامی تاسیسات غنیسازیاش را باید تعطیل کند. موضوعی که انعطاف و عقبنشینی را برای ترامپ و مذاکرهکنندگان آمریکایی بسیار سخت و پرهزینهتر از پیش میسازد.
۲. دو سناتور جمهوریخواه در این هفته سه شرط را برای حمایت کنگره از توافق و تصویب آن مطرح ساختند: تعطیلی کامل غنی سازی، توافق درباره تعطیلی فعالیتهای منطقهای جمهوری اسلامی و توافق درباره محدودسازی برنامه موشکی.
۳. فرود آمدن موشک حوثیها در فرودگاه بن گوریون اسرائیل، بهانهی تازهای به دست اسرائیل داده تا لابی خود را در آمریکا قویتر کرده و علیرغم اختلاف نظرهایی که بین آمریکا و اسرائیل دیده میشود، موضع مخالفان توافق تقویت شود.
۴. وجود سه شرط آمریکا برای توافق یعنی: نابودی یا تعطیلی تمامی سانتریفیوژها و چرخهی غنیسازی، خروج ذخایر اورانیوم غنیشده از ایران و ایجاد یک مکانیسم راستیآزمایی محکم و جدی، احتمال پذیرش آنها از جانب جمهوری اسلامی را کاهش داده و شاید با این وجود به وقوع یک جنگ محدود بیشتر رضایت بدهد.
۵. تندتر شدن لحن و مواضع اروپاییها نسبت به جمهوری اسلامی به ویژه پس از دستگیری چند متهم مظنون به انجام عملیات تروریستی در خاک بریتانیا و قوت گرفتن احتمال فعالسازی #مکانیسم_ماشه و قرار گرفتن ایران تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد.
توجه داشته باشید که بحث غنیسازی علیرغم نداشتن کوچکترین فایده برای مردم و حکومت تا امروز و تحمیل هزینههای وحشتناک و کمرشکن به منافع ملی، از جانب حاکمیت کاملا حیثیتی شده و پذیرش تعطیلی آن به راحتی امکانپذیر نیست.
۶. سفر #ترامپ به منطقه و احتمال پذیرش هزینههای حمله به ایران از جانب اعراب به صورت کاملا نامحسوس و در قالب قراردادهای تجاری و سرمایهگذاری در آمریکا. (اگر در این سفر ترامپ حاضر شد که دربارهی #خلیج_فارس ، نام مجعول مورد نظر اعراب را به کار ببرد و آن را اعلام کند و یا در مورد جزایر سهگانهی ایرانی حرف نامربوطی بزند، این احتمال که آنها هزینههای حمله به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی را تقبل کرده باشند واقعا تقویت خواهد شد)
۷. عدم تمایل #روسیه به نتیجه دادن مذاکرات و حصول توافق، چرا که در این صورت، تمرکز ترامپ و اروپا بر موضوع روسیه بیشتر خواهد شد و برای روسیه خیلی مناسبتر و دلخواهتر این است که بحث جنگ با اوکراین، قبل از توافق احتمالی جمهوری اسلامی و آمریکا اتفاق بیفتد که کارت ایران برای روسیه همچنان کارآیی داشته باشد.
با توجه به موارد هفتگانهی بالا به نظر میرسد که علیرغم اظهارات خوشبینانهی طرفین، حتی پس از جلسهی چهارم مذاکرات، ادامهی مذاکرات بسیار دشوارتر از این چهار جلسه خواهد بود و #توافق آنقدرها که برخی از ناظران و تحلیلگران خوشبینی به خرج میدهند نزدیک نیست و از احتمال گزینهی نظامی یعنی حمله به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی، حتی اندکی کاسته نشده است.
@C_B_SHAHZADEH
✍ #محسن_زینلیپور
🔰 جلسهی چهارم مذاکرات به احتمال فراوان بیش از بیان خواستههای طرفین نبوده و علیرغم خوشبینیهای برخی تحلیلگران، ادامهی مذاکرات و توافق احتمالی به هیچ عنوان آسان به نظر نمیرسد و از احتمال حملهی نظامی چیزی کاسته نشده است.
در هفتهی گذشته بحث اظهارنظر در ایران و آمریکا پیرامون چگونگی توافق احتمالی بسیار داغ بود و از یک طرف با اصرار آمریکاییها بر برچیدهشدن کامل غنیسازی اورانیوم در خاک ایران و تعطیلی یا نابودی کامل آن و در طرف دیگر با تاکید مقامات ایرانی بر حفظ حداقلی حق غنیسازی، هر دو طرف این موضع خود را خط قرمز خود عنوان کردند.
چهارمین جلسه مذاکرات اما در مسقط برگزار شد و تا این لحظه، دو طرف با خوشبینی نسبت به این جلسه از فضای مثبت و دلگرمکنندهی آن سخن گفتهاند. از آنجا که بسیار بعید مینماید که طرفین به این سرعت از موضع خود عقبنشینی کرده باشند، به نظر میرسد که در جلسهی چهارم، طرفین همین مواضع یا به عبارت دیگر خط قرمزها و خواستههای خود را فقط بیان کرده و مواضع یکدیگر را شنیده و بدون هیچگونه بحث فنی و صرفا با هدف باز نشاندادن پنجرهی دیپلماسی این جلسه را با خیر و خوشی پس از سه ساعت به پایان رسانده و بررسی و تصمیم را به پایتختها سپردهاند.
اما با صفآرایی جدید طرفین در هفتهای که رفت، به نظر میرسد راه مذاکرات تازه به سنگلاخ و بخش دشوار خود رسیده باشد و مواردی وجود دارد که با توجه به آنها، ادامهی مذاکرات و رسیدن به توافق، بسیار دشوارتر از پیش به نظر میرسد:
۱. رسیدن دولتمردان و سیاستمداران آمریکایی به نوعی همگرایی و اجماع نسبی بر سر اینکه جمهوری اسلامی نباید هیچگونه حق غنیسازی در خاک خود داشته باشد و تمامی تاسیسات غنیسازیاش را باید تعطیل کند. موضوعی که انعطاف و عقبنشینی را برای ترامپ و مذاکرهکنندگان آمریکایی بسیار سخت و پرهزینهتر از پیش میسازد.
۲. دو سناتور جمهوریخواه در این هفته سه شرط را برای حمایت کنگره از توافق و تصویب آن مطرح ساختند: تعطیلی کامل غنی سازی، توافق درباره تعطیلی فعالیتهای منطقهای جمهوری اسلامی و توافق درباره محدودسازی برنامه موشکی.
۳. فرود آمدن موشک حوثیها در فرودگاه بن گوریون اسرائیل، بهانهی تازهای به دست اسرائیل داده تا لابی خود را در آمریکا قویتر کرده و علیرغم اختلاف نظرهایی که بین آمریکا و اسرائیل دیده میشود، موضع مخالفان توافق تقویت شود.
۴. وجود سه شرط آمریکا برای توافق یعنی: نابودی یا تعطیلی تمامی سانتریفیوژها و چرخهی غنیسازی، خروج ذخایر اورانیوم غنیشده از ایران و ایجاد یک مکانیسم راستیآزمایی محکم و جدی، احتمال پذیرش آنها از جانب جمهوری اسلامی را کاهش داده و شاید با این وجود به وقوع یک جنگ محدود بیشتر رضایت بدهد.
۵. تندتر شدن لحن و مواضع اروپاییها نسبت به جمهوری اسلامی به ویژه پس از دستگیری چند متهم مظنون به انجام عملیات تروریستی در خاک بریتانیا و قوت گرفتن احتمال فعالسازی #مکانیسم_ماشه و قرار گرفتن ایران تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد.
توجه داشته باشید که بحث غنیسازی علیرغم نداشتن کوچکترین فایده برای مردم و حکومت تا امروز و تحمیل هزینههای وحشتناک و کمرشکن به منافع ملی، از جانب حاکمیت کاملا حیثیتی شده و پذیرش تعطیلی آن به راحتی امکانپذیر نیست.
۶. سفر #ترامپ به منطقه و احتمال پذیرش هزینههای حمله به ایران از جانب اعراب به صورت کاملا نامحسوس و در قالب قراردادهای تجاری و سرمایهگذاری در آمریکا. (اگر در این سفر ترامپ حاضر شد که دربارهی #خلیج_فارس ، نام مجعول مورد نظر اعراب را به کار ببرد و آن را اعلام کند و یا در مورد جزایر سهگانهی ایرانی حرف نامربوطی بزند، این احتمال که آنها هزینههای حمله به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی را تقبل کرده باشند واقعا تقویت خواهد شد)
۷. عدم تمایل #روسیه به نتیجه دادن مذاکرات و حصول توافق، چرا که در این صورت، تمرکز ترامپ و اروپا بر موضوع روسیه بیشتر خواهد شد و برای روسیه خیلی مناسبتر و دلخواهتر این است که بحث جنگ با اوکراین، قبل از توافق احتمالی جمهوری اسلامی و آمریکا اتفاق بیفتد که کارت ایران برای روسیه همچنان کارآیی داشته باشد.
با توجه به موارد هفتگانهی بالا به نظر میرسد که علیرغم اظهارات خوشبینانهی طرفین، حتی پس از جلسهی چهارم مذاکرات، ادامهی مذاکرات بسیار دشوارتر از این چهار جلسه خواهد بود و #توافق آنقدرها که برخی از ناظران و تحلیلگران خوشبینی به خرج میدهند نزدیک نیست و از احتمال گزینهی نظامی یعنی حمله به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی، حتی اندکی کاسته نشده است.
@C_B_SHAHZADEH
❇️✴️ فرسایشی شدن مذاکرات؛ چرا و با چه هدفی؟!
آوردگاه مذاکرات فعلی، میدان دستاورد دندانگیر برای جمهوری اسلامی نخواهد بود و با توجه به عدم توازن دو طرف مذاکره، تحمیل خواستههای طرف قدرتمند کاملا قابل پیشبینی است حال چه با توافق و چه بدون توافق.
تجربههای پیشین نشان داده که جمهوری اسلامی تبحر و مهارت تام و تمامی در فرسایشی کردن مذاکرات دارد و به رموز پیچیدهی بازی دادن طرف مقابل و منتظر گذاردن مجامع و افکار عمومی به خوبی آگاه است. با توجه به فواصل زمانی یک هفتهای میان جلسات مذاکره و شواهد و قرائن موجود به نظر میرسد که این بار هم تا جای ممکن همین شیوه انتخاب شده و دنبال میشود. اینکه طولانی شدن روند مذاکرات چه منفعتهایی ممکن است برای این طرف ماجرا داشته باشد، قطعا قابل بررسی دقیق نیست ولی میتوان حدسهایی در این باره زد که برخی از آنها را در اینجا میآورم:
۱. انتظار طولانی مدت افکار عمومی، بازارهای مالی و فعالان صنعت و تجارت و در نتیجه بیتفاوتی نسبی به نتیجهی نهایی. این بی تفاوتی باعث میشود که در صورت توافق، انتظار زیادی از آن برای تغییر اوضاع دهشتناک جاری وجود نداشته باشد و در صورت شکست و عدم مذاکرات، این امر خیلی غیرقابل پذیرش نبوده و شوک بزرگی ایجاد نکند.
۲. بلاتکلیف ماندن اروپاییها و تردید آنها در فعال کردن مکانیسم ماشه تا لحظهی آخر و استفاده از تاکتیک خریدن زمان برای از دست رفتن اندک فرصت باقیمانده برای اروپاییها و حساب کردن بر روی اینکه ممکن است به جهت اختلافنظر آنها با ترامپ و به میان بودن مسالهی روسیه و اوکراین ممکن است فرجی بشود. (البته احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه بسیار بالاست و بعید است اروپاییها این فرصت را از دست بدهند.)
۳. حساب کردن بیش از حد روی اختلاف نظرهای موجود میان آمریکا و اسرائیل و اینکه شاید بالاخره با بالا گرفتن این اختلافات، ترامپ عجول و کمطاقت، از خواستههای خود عقبنشینی کرده و اندکی کوتاه بیاید که آن هم غنیمت است.
۴. منفعت کاسبان تحریم در داخل و تندروهایی که خواهان توافق نیستند و هر یک روز ادامهی تحریمها را برابر با ادامه یافتن سواستفادهی بیشتر از تجارت تحریمزده میبینند و به حیلههای گوناگون تلاش میکنند تا مذاکرات طولانیتر شود.
۵. همچنین به زعم جمهوری اسلامی فرسایشی شدن #مذاکرات میتواند با نگه داشتن کورسوی امید در #بازار_ارز و بورس، لااقل برای چند صباحی وضعیت ثبات نسبی را در این حوزه رقم بزند و حتی همین روزمرگی هم در شرایط فعلی خودش نعمت کمی نیست.
۶. با وجود انواع ناترازیها و کمبودها به ویژه در حوزهی آب و برق و بالا گرفتن اعتراضات از گوشه و کنار کشور، به هر حال تا هنگامی که بساط مذاکرات به میان باشد، جمهوری اسلامی امیدوار است که بخش بزرگی از وقت و توان مردم، نخبگان، اصحاب رسانه و فعالان سیاسی معطوف به مذاکرات و دنبال کردن اخبار پیرامونی و حواشی آن (که البته کم هم نیستند) میگذرد و تمرکز کمتری بر ناکارآمدی ویرانگر و وحشتناک حکومت در تامین نیازهای اولیهی جامعه وجود خواهد داشت یا دستکم به موج اعتراضی وسیع تبدیل نمیشود. (تصور کنید اگر خبرهای مربوط به مذاکرات نبود و بحث شیرین خلیج فارس مدد نمیکرد، اخبار و پرسشها و مطالبات دربارهی فاجعهی بندر رجایی تا کی میتوانست ادامه پیدا کند؟)
۷. هزینهی سنگین لشکرکشی آمریکا به منطقه و نگهداری آنها، در صورت به درازا کشیده شدن مذاکرات، میتواند اهرم فشاری بر دولت ترامپ باشد که با کوتاه آمدن از برخی خواستههای اولیه، به توافقی نه چندان ایدهآل تن بدهد.
البته که در کش دادن مذاکرات ممکن است نتایج و هدفهای دیگری هم برای جمهوری اسلامی نهفته باشد که از ذهن دور مانده باشد همانگونه که به نظر میرسد فعلا آمریکا هم با این کش دادن موافق است و دلایل آن را باید در جای خود مورد تامل و بررسی قرار داد.
اما آنچه که از کلیت ماجرا برداشت میشود، آوردگاه مذاکرات فعلی، میدان دستاورد دندانگیر برای جمهوری اسلامی نخواهد بود و با توجه به عدم توازن دو طرف مذاکره، تحمیل خواستههای طرف قدرتمند کاملا قابل پیشبینی است حال چه با #توافق و چه بدون توافق.
این دفعه و با وجود شرایط حساس کنونی در داخل و خارج، از این ستون تا آن ستون فرجی نمیتواند در کار باشد.
✍ #محسن_زینلیپور
@C_B_SHAHZADEH
آوردگاه مذاکرات فعلی، میدان دستاورد دندانگیر برای جمهوری اسلامی نخواهد بود و با توجه به عدم توازن دو طرف مذاکره، تحمیل خواستههای طرف قدرتمند کاملا قابل پیشبینی است حال چه با توافق و چه بدون توافق.
تجربههای پیشین نشان داده که جمهوری اسلامی تبحر و مهارت تام و تمامی در فرسایشی کردن مذاکرات دارد و به رموز پیچیدهی بازی دادن طرف مقابل و منتظر گذاردن مجامع و افکار عمومی به خوبی آگاه است. با توجه به فواصل زمانی یک هفتهای میان جلسات مذاکره و شواهد و قرائن موجود به نظر میرسد که این بار هم تا جای ممکن همین شیوه انتخاب شده و دنبال میشود. اینکه طولانی شدن روند مذاکرات چه منفعتهایی ممکن است برای این طرف ماجرا داشته باشد، قطعا قابل بررسی دقیق نیست ولی میتوان حدسهایی در این باره زد که برخی از آنها را در اینجا میآورم:
۱. انتظار طولانی مدت افکار عمومی، بازارهای مالی و فعالان صنعت و تجارت و در نتیجه بیتفاوتی نسبی به نتیجهی نهایی. این بی تفاوتی باعث میشود که در صورت توافق، انتظار زیادی از آن برای تغییر اوضاع دهشتناک جاری وجود نداشته باشد و در صورت شکست و عدم مذاکرات، این امر خیلی غیرقابل پذیرش نبوده و شوک بزرگی ایجاد نکند.
۲. بلاتکلیف ماندن اروپاییها و تردید آنها در فعال کردن مکانیسم ماشه تا لحظهی آخر و استفاده از تاکتیک خریدن زمان برای از دست رفتن اندک فرصت باقیمانده برای اروپاییها و حساب کردن بر روی اینکه ممکن است به جهت اختلافنظر آنها با ترامپ و به میان بودن مسالهی روسیه و اوکراین ممکن است فرجی بشود. (البته احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه بسیار بالاست و بعید است اروپاییها این فرصت را از دست بدهند.)
۳. حساب کردن بیش از حد روی اختلاف نظرهای موجود میان آمریکا و اسرائیل و اینکه شاید بالاخره با بالا گرفتن این اختلافات، ترامپ عجول و کمطاقت، از خواستههای خود عقبنشینی کرده و اندکی کوتاه بیاید که آن هم غنیمت است.
۴. منفعت کاسبان تحریم در داخل و تندروهایی که خواهان توافق نیستند و هر یک روز ادامهی تحریمها را برابر با ادامه یافتن سواستفادهی بیشتر از تجارت تحریمزده میبینند و به حیلههای گوناگون تلاش میکنند تا مذاکرات طولانیتر شود.
۵. همچنین به زعم جمهوری اسلامی فرسایشی شدن #مذاکرات میتواند با نگه داشتن کورسوی امید در #بازار_ارز و بورس، لااقل برای چند صباحی وضعیت ثبات نسبی را در این حوزه رقم بزند و حتی همین روزمرگی هم در شرایط فعلی خودش نعمت کمی نیست.
۶. با وجود انواع ناترازیها و کمبودها به ویژه در حوزهی آب و برق و بالا گرفتن اعتراضات از گوشه و کنار کشور، به هر حال تا هنگامی که بساط مذاکرات به میان باشد، جمهوری اسلامی امیدوار است که بخش بزرگی از وقت و توان مردم، نخبگان، اصحاب رسانه و فعالان سیاسی معطوف به مذاکرات و دنبال کردن اخبار پیرامونی و حواشی آن (که البته کم هم نیستند) میگذرد و تمرکز کمتری بر ناکارآمدی ویرانگر و وحشتناک حکومت در تامین نیازهای اولیهی جامعه وجود خواهد داشت یا دستکم به موج اعتراضی وسیع تبدیل نمیشود. (تصور کنید اگر خبرهای مربوط به مذاکرات نبود و بحث شیرین خلیج فارس مدد نمیکرد، اخبار و پرسشها و مطالبات دربارهی فاجعهی بندر رجایی تا کی میتوانست ادامه پیدا کند؟)
۷. هزینهی سنگین لشکرکشی آمریکا به منطقه و نگهداری آنها، در صورت به درازا کشیده شدن مذاکرات، میتواند اهرم فشاری بر دولت ترامپ باشد که با کوتاه آمدن از برخی خواستههای اولیه، به توافقی نه چندان ایدهآل تن بدهد.
البته که در کش دادن مذاکرات ممکن است نتایج و هدفهای دیگری هم برای جمهوری اسلامی نهفته باشد که از ذهن دور مانده باشد همانگونه که به نظر میرسد فعلا آمریکا هم با این کش دادن موافق است و دلایل آن را باید در جای خود مورد تامل و بررسی قرار داد.
اما آنچه که از کلیت ماجرا برداشت میشود، آوردگاه مذاکرات فعلی، میدان دستاورد دندانگیر برای جمهوری اسلامی نخواهد بود و با توجه به عدم توازن دو طرف مذاکره، تحمیل خواستههای طرف قدرتمند کاملا قابل پیشبینی است حال چه با #توافق و چه بدون توافق.
این دفعه و با وجود شرایط حساس کنونی در داخل و خارج، از این ستون تا آن ستون فرجی نمیتواند در کار باشد.
✍ #محسن_زینلیپور
@C_B_SHAHZADEH