Forwarded from اَشو
🔹چرا یک لیتر بطری آب گرانتر از یک لیتر بنزین است؟
درک این که چرا بنزین ارزان باقی مانده، نیازمند جابجایی مرکز ثقل تحلیل از حوزه اقتصاد خُرد به حوزه ژئوپلیتیک و امنیت سیاسی داخلی است. سود حاصل از قاچاق و تناقض در اظهارات مقامات ، در حقیقت دو روی یک سکه هستند که سیاست رسمی را دیکته میکنند.
قیمت یک بطری آب یک و نیم لیتری، ۱۲ هزار تومانی با یک لیتر بنزین ۳ هزار تومانی مشاهده میشود، یارانه بنزین، ارزانترین و بزرگترین یارانه پنهان کشور است که به جیب تمام مصرفکنندگان، فارغ از میزان درآمد و نیاز، سرازیر میشود.
قاچاق گسترده سوخت، محصول ناکارآمدی سیستمی نیست، بلکه یک سیاست اجرایی سایه است که توسط نهادهای قدرتمند برای اهداف استراتژیک به کار گرفته میشود، آنگاه چرایی عدم افزایش قیمت بنزین به یک منطق کاملا متفاوت درمیآید.
بنزین نه یک کالای لوکس، بلکه یک کالای زیربنایی در اقتصاد ایران است. قیمت آن به مثابه یک فشارسنج اجتماعی عمل میکند. افزایش قیمت سوخت، به دلیل تأثیر دومینو بر حمل و نقل، غذا و معیشت، بهسرعت به کاتالیزوری برای اعتراضات سراسری تبدیل میشود. ریسک فعال شدن این آتش، با توجه به سابقه تاریخی (آبان ۹۸)، غیرقابل مدیریت تلقی میشود.
بنزین ارزان در ایران، بیش از آنکه یک یارانه انرژی باشد، یک ابزار کنترل اجتماعی ارزانقیمت است. در غیاب سازوکارهای حمایتی قوی، شفافیت اقتصادی و اعتماد عمومی، حفظ این یارانه پنهان تنها راه باقیمانده برای تزریق مصنوعی آرامش به جامعه است.
قاچاق، نکته کلیدی اینجاست!
در حقیقت، ساختار حاکم، این وضعیت را به عنوان یک مکانیسم توزیع قدرت تعریف کرده ست. سود حاصل از قاچاق، نه تنها برای قاچاقچیان، بلکه به نوعی، از طریق سازوکارهای پنهان، بین حلقههای مختلف تامین و توزیع – که لزوما دولت مرکزی نیستند – تقسیم میشود. این توزیع رانتی، وفاداری و سکوت برخی بازیگران کلیدی را تضمین میکند.
افزایش قیمت، این شبکه را دچار شوک کرده و آنها را به مخالفین فعال تبدیل میکند.
اگر قیمت رسمی افزایش یابد، سود قاچاق به شدت کاهش یافته و اساسا این شبکه از کار میافتد. این امر به معنای از دست دادن یک ابزار قدرتمند برای تامین مالی و کنترل جناحهای وابسته است. سیستم، برای حفظ این شبکه، حاضر است هزینه اقتصادی عظیم یارانه را بپردازد.
همانطور که اشاره شد، شبکههایی که اکنون از قاچاق سود میبرند، نه تنها لزوما تابع محض دولت نیستند، بلکه دارای وزن و نفوذ مستقلی هستند.
افزایش قیمت، این شبکهها را از یک شریک نانخور به دشمنان فعال و دارای انگیزه تبدیل میکند. این تغییر فاز، یک تهدید داخلی جدید و کنترل نشده ایجاد میکند.
شرایط تحریم و کاهش شدید منابع ارزی ، این جریان درآمدی غیررسمی، به عنوان یک کانال تأمین مالی عمل میکند که از مسیرهای رسمی و نظارتپذیر خارج است. این پول میتواند صرف عملیاتهای استراتژیک، تامین نقدینگی نهادهای خاص یا ایجاد ثروت برای حلقههای خاص قدرت شود.
سود حاصل از این قاچاق، به عنوان یک مکانیسم پاداشدهی غیرمستقیم برای وفادار نگه داشتن جناحهای کلیدی در سلسله مراتب قدرت عمل میکند.
قیمت پایین بنزین، بستر این قاچاق را فراهم میآورد.
در نهایت، معادله ریسک-بازده به نفع نگهداری از وضعیت موجود حل میشود.
افزایش قیمت دو ریسک را همزمان فعال میکند: الف- خشم عمومی (ریسک امنیتی کلاسیک) و ب-شورش نخبگان رانتخوار (ریسک امنیتی ساختاری). حکومت در این شرایط، با دو جبهه بالقوه از نارضایتی مواجه میشود که یکی از آنها از بطن ساختار حاکمیتی برمیخیزد.
سود حاصل از افزایش قیمت بنزین، هرچند بزرگ است، اما در نهایت سود اقتصادی است؛ در حالی که ریسک آن، ریسک بقای سیاسی-امنیتی محسوب میشود.
برنامه جمهوری اسلامی در عدم افزایش قیمت بنزین، یک استراتژی مبتنی بر حفظ ابزارهای کنترل و تامین مالی سایه است. بنزین ارزان، قیمتی است که سیستم برای خرید سکوت عمومی و تداوم جریان درآمدی سازمانیافته داخلی میپردازد. اگرچه این کار، اقتصاد سیستم را در بلندمدت تحلیل میبرد، اما در کوتاهمدت، به بقای شبکههای قدرت و مهار تلاطمهای سیاسی کمک میکند.
در نهایت: اجازه دهید بنزین به اوج اقتدار قیمتی خود برسد، و در این میان، بر لبان ما هیچ زمزمهای از ناسازگاری نسراید که مسیر صعود را سد کند؛ زیرا این ارتفاعگیری قیمتی، ، به نفع مسیر استراتژیک ماست. تمامی اخبار و گمانهزنیهایی که حکایت از وعدههای افزایش بهای بنزین دارند، باید در پسِ سکوتِ مطلق مدفون گردند. بگذارید نیروهای مقتدر و صاحبنفوذ در ساختار جمهوری اسلامی، رویاروی یکدیگر قرار گیرند و به مصاف هم برخیزند. ما تنها تماشاگر خواهیم بود؛ چرا که بازی پس از رسیدن قیمت به اوج، دیدنیتر خواهد شد.
✍ #اشو
جوین شو کانال خودت هموطن👇❤️:
https://t.me/ASHOOZA
درک این که چرا بنزین ارزان باقی مانده، نیازمند جابجایی مرکز ثقل تحلیل از حوزه اقتصاد خُرد به حوزه ژئوپلیتیک و امنیت سیاسی داخلی است. سود حاصل از قاچاق و تناقض در اظهارات مقامات ، در حقیقت دو روی یک سکه هستند که سیاست رسمی را دیکته میکنند.
قیمت یک بطری آب یک و نیم لیتری، ۱۲ هزار تومانی با یک لیتر بنزین ۳ هزار تومانی مشاهده میشود، یارانه بنزین، ارزانترین و بزرگترین یارانه پنهان کشور است که به جیب تمام مصرفکنندگان، فارغ از میزان درآمد و نیاز، سرازیر میشود.
قاچاق گسترده سوخت، محصول ناکارآمدی سیستمی نیست، بلکه یک سیاست اجرایی سایه است که توسط نهادهای قدرتمند برای اهداف استراتژیک به کار گرفته میشود، آنگاه چرایی عدم افزایش قیمت بنزین به یک منطق کاملا متفاوت درمیآید.
بنزین نه یک کالای لوکس، بلکه یک کالای زیربنایی در اقتصاد ایران است. قیمت آن به مثابه یک فشارسنج اجتماعی عمل میکند. افزایش قیمت سوخت، به دلیل تأثیر دومینو بر حمل و نقل، غذا و معیشت، بهسرعت به کاتالیزوری برای اعتراضات سراسری تبدیل میشود. ریسک فعال شدن این آتش، با توجه به سابقه تاریخی (آبان ۹۸)، غیرقابل مدیریت تلقی میشود.
بنزین ارزان در ایران، بیش از آنکه یک یارانه انرژی باشد، یک ابزار کنترل اجتماعی ارزانقیمت است. در غیاب سازوکارهای حمایتی قوی، شفافیت اقتصادی و اعتماد عمومی، حفظ این یارانه پنهان تنها راه باقیمانده برای تزریق مصنوعی آرامش به جامعه است.
قاچاق، نکته کلیدی اینجاست!
در حقیقت، ساختار حاکم، این وضعیت را به عنوان یک مکانیسم توزیع قدرت تعریف کرده ست. سود حاصل از قاچاق، نه تنها برای قاچاقچیان، بلکه به نوعی، از طریق سازوکارهای پنهان، بین حلقههای مختلف تامین و توزیع – که لزوما دولت مرکزی نیستند – تقسیم میشود. این توزیع رانتی، وفاداری و سکوت برخی بازیگران کلیدی را تضمین میکند.
افزایش قیمت، این شبکه را دچار شوک کرده و آنها را به مخالفین فعال تبدیل میکند.
اگر قیمت رسمی افزایش یابد، سود قاچاق به شدت کاهش یافته و اساسا این شبکه از کار میافتد. این امر به معنای از دست دادن یک ابزار قدرتمند برای تامین مالی و کنترل جناحهای وابسته است. سیستم، برای حفظ این شبکه، حاضر است هزینه اقتصادی عظیم یارانه را بپردازد.
همانطور که اشاره شد، شبکههایی که اکنون از قاچاق سود میبرند، نه تنها لزوما تابع محض دولت نیستند، بلکه دارای وزن و نفوذ مستقلی هستند.
افزایش قیمت، این شبکهها را از یک شریک نانخور به دشمنان فعال و دارای انگیزه تبدیل میکند. این تغییر فاز، یک تهدید داخلی جدید و کنترل نشده ایجاد میکند.
شرایط تحریم و کاهش شدید منابع ارزی ، این جریان درآمدی غیررسمی، به عنوان یک کانال تأمین مالی عمل میکند که از مسیرهای رسمی و نظارتپذیر خارج است. این پول میتواند صرف عملیاتهای استراتژیک، تامین نقدینگی نهادهای خاص یا ایجاد ثروت برای حلقههای خاص قدرت شود.
سود حاصل از این قاچاق، به عنوان یک مکانیسم پاداشدهی غیرمستقیم برای وفادار نگه داشتن جناحهای کلیدی در سلسله مراتب قدرت عمل میکند.
قیمت پایین بنزین، بستر این قاچاق را فراهم میآورد.
در نهایت، معادله ریسک-بازده به نفع نگهداری از وضعیت موجود حل میشود.
افزایش قیمت دو ریسک را همزمان فعال میکند: الف- خشم عمومی (ریسک امنیتی کلاسیک) و ب-شورش نخبگان رانتخوار (ریسک امنیتی ساختاری). حکومت در این شرایط، با دو جبهه بالقوه از نارضایتی مواجه میشود که یکی از آنها از بطن ساختار حاکمیتی برمیخیزد.
سود حاصل از افزایش قیمت بنزین، هرچند بزرگ است، اما در نهایت سود اقتصادی است؛ در حالی که ریسک آن، ریسک بقای سیاسی-امنیتی محسوب میشود.
برنامه جمهوری اسلامی در عدم افزایش قیمت بنزین، یک استراتژی مبتنی بر حفظ ابزارهای کنترل و تامین مالی سایه است. بنزین ارزان، قیمتی است که سیستم برای خرید سکوت عمومی و تداوم جریان درآمدی سازمانیافته داخلی میپردازد. اگرچه این کار، اقتصاد سیستم را در بلندمدت تحلیل میبرد، اما در کوتاهمدت، به بقای شبکههای قدرت و مهار تلاطمهای سیاسی کمک میکند.
در نهایت: اجازه دهید بنزین به اوج اقتدار قیمتی خود برسد، و در این میان، بر لبان ما هیچ زمزمهای از ناسازگاری نسراید که مسیر صعود را سد کند؛ زیرا این ارتفاعگیری قیمتی، ، به نفع مسیر استراتژیک ماست. تمامی اخبار و گمانهزنیهایی که حکایت از وعدههای افزایش بهای بنزین دارند، باید در پسِ سکوتِ مطلق مدفون گردند. بگذارید نیروهای مقتدر و صاحبنفوذ در ساختار جمهوری اسلامی، رویاروی یکدیگر قرار گیرند و به مصاف هم برخیزند. ما تنها تماشاگر خواهیم بود؛ چرا که بازی پس از رسیدن قیمت به اوج، دیدنیتر خواهد شد.
✍ #اشو
جوین شو کانال خودت هموطن👇❤️:
https://t.me/ASHOOZA
Telegram
اَشو
صدای مردم ایران در برابر ظلم و ستم جمهوری اسلامی. با حمایت مستقیم شاهزاده رضا پهلوی، مصممتر از همیشه در راه آزادی ایران گام برمیدارم. همراه من باشید.
👍104❤12👌4
کمپین بازگشت شاهزاده
#نسیم_نوروزی یکی از مهرههای صادراتیهای جمهوری اسلامی، مالهکش و خونشور نظام آخوندی رو فراموش نکنید… #علیه_فراموشی #آبان_خونین 🔗 AMIRHOSSEIN (@aamirhoossein) @C_B_SHAHZADEH
برای دانشآموزان کتاب جدید درسی چاپ کردهاند درباره جنگ ۱۲ روزه
نکته مورد توجه فهرست مؤلفان این کتاب است که در آن نام بیژن عبدالکریمی و نسیم نوروزی به چشم میخورد!
@C_B_SHAHZADEH
نکته مورد توجه فهرست مؤلفان این کتاب است که در آن نام بیژن عبدالکریمی و نسیم نوروزی به چشم میخورد!
@C_B_SHAHZADEH
😱119🔥59👍6❤4👌1💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در سالگرد نبرد #قادسیه باید به یاد آوریم که با وجود به اجبار مسلمان شدن اما تمایز فرهنگی و سیاسی امروز ما با جهان عرب حاصل استقامت ایرانیان در برابر استیلای خلفای اموی و عباسی بود.
هیچ ایرانی نباید فراموش کند که بر اجداد ما چه گذشت و چگونه دین اعراب با زور شمشیر در ایران جاری شد.
🔗 اسپینوزا (@iranforeverP)
@C_B_SHAHZADEH
هیچ ایرانی نباید فراموش کند که بر اجداد ما چه گذشت و چگونه دین اعراب با زور شمشیر در ایران جاری شد.
🔗 اسپینوزا (@iranforeverP)
@C_B_SHAHZADEH
👍181💔33🔥6👏2👌2❤1💯1
Forwarded from پسر عاقل نوح
#شاهزاده_رضا_پهلوی گرامی:
امروز که این تصاویر بر صفحات مجازی و غیرمجازی نقش بستهاند، امروز که حضور محمدبنسلمان در واشنگتن بارقههای تازهای از سرمایهگذاری و قدرت را برای ایالات متحده و عربستان زنده کرده، ما ایرانیان با آهی سنگین و حسرتی جانکاه به آن مینگریم؛ حسرتی برخاسته از دل مردمی گرفتار خشکسالی، فقر، آلودگی هوا، مهاجرت اجباری، فساد ساختاری و هزار بحران دیگر!واقعیتی تلخ و انکارناپذیر است: امیدمان هر روز کمنورتر میشود.
نفت، شریان تپندهی جهان امروز و جمهوری اسلامی با تکیه بر این سرمایهی فسیلی پایانناپذیر، در عرصهی بینالمللی به قلدری ایستاده است، در حالیکه کشورهای عرب حاشیهی خلیج فارس در کنار قدرتهای غربی هر روز افقهای تازهای از رفاه و توسعه میگشایند. آرامکو قلههای نفت و گاز را درمینوردد و حاکمان عرب با ثروت بیکران خود بر ژئوپلیتیک منطقه فرمان میرانند.
اما ما؟
ما مردم ایران در آرزوی یک گذرنامه، در حسرت ویزای ترکیه و ارمنستان، در فکر گریز از جهنمی که بر سرمان آوار شده، دستوپا میزنیم.
در این سو، اپوزیسیون:
تمام واکنشها و سهم ما از نفت،محدود شده به مقاله های سعید قاسمینژاد برای تحریم نفت ایران یا گلایه هایش از اینکه چرا رژیم هنوز نفت میفروشد و از طرفی در FDD میکوشند که SHIP ACT را به سرانجام رسانند بی هیچ سهم یک قطره ای برای منِ صاحب نفت که میگوید:
۷۵ درصد سهم #غرامت_گیت
۲۵ درصد سهم خزانه ی امریکا
و ما مردم ایران،«هیچ»!
و همّت و برنامهریزیها خلاصه شده در دفترچهای که ۱۱۲ روز پیش نوشته شد و حتی نتوانستند به همان وعدهی ۴۵ روزهاش پایبند بمانند؛ وعدهای که امروز در برابر رنج طاقتفرسای مردم، سنگین و بیاثر جلوه میکند،وعده ی زمستان را داده اند،گویی زمان و حوصله ی شان از ارامشی عجیب برامده و انگار که نه انگار مردم در ایران آرزوی رفتن این رژیم را در همین امروز دارند!این در حالیست که خود ملایان هم به ماندن تا زمستان باور ندارند!!!!
شاهزاده گرامی:
اپوزیسیون در خود میلرزد و زیر سایهی آنان که بهنام «ریزش» حالا پر مدعا و طلبکار وارد شدند، از دو دستگی به چندپارهگی رسیده است،مبارزهی مدنی، صبوری دموکراتیک، تمرین آیندهای دور و مبهم و وعده ی دموکراسی در جنگ و...
همه و همه گویی دریچههای امید را یکییکی بستهاند،در حالیکه مخالفان سلطنت، به جای مقابله با جمهوری اسلامی، چنین وانمود میکنند که «براندازی رضا پهلوی» واجبتر و ضروریتر از براندازی جمهوری جنایت و بزه اسلامیست.
بپذیریم که:
این رژیم با بوق ماشین، با شعار، با نپرداختن قبض، با اعتصاب طلایفروشان و رانندگان، تکان نخواهد خورد،سالهاست که ما همان قورباغهای در آب جوش را زندگی میکنیم،آرامآرام به فقر، گرانی، سانسور، اعدام، خودکشی، آلودگی هوا و انواع مرگهای بیصدا عادت داده شدهایم؟
وقت آن رسیده است که بپذیریم این مسیر تا امروز پاسخی نداده است،باید به راهی تازه اندیشید؛ باید شیوهی مبارزه را از پایه بازتعریف کرد؟
در کنار این همه، نزاعهای بیپایان ، مصادرهکردن رسانهها، گزینشیبودن دیدارها و حتی گفتگو با شخص شما و تشتتهای کوچک و بزرگ، هر روز ما را از خانه دورتر میبرد،امروز، نه تنها منِ نویسنده، که میلیون ها ایرانیِ درمانده،نگران و حتی مات تر از همیشهاند؛ مردمانی که هر روز صدای خودکشیها، انزواها، طردشدنها و فروریختن انسانها را میشنویم.
جمهوری اسلامی، در خارج از کشور نیز نسخهای از خود ساخته است و جواد ظریف نیز حتی تشکیل یک «دولت سایه» در دل آمریکا را رقم زده!
کمی انطرف تر ،ورود ریزشیهای ظاهری، با مدیران و مأموران دیروز که در روزهای ابتدایی باورش ترسناکترین مرحله ی سیاسی یک باورمند به انقلاب بود،دیدن ور دست ظریف و مدیران باورمند به حکومت اسلامی ،همانها که امروز در لباس اپوزیسیون، مأمور چندپاره کردن صف آزادیخواهاناند،گویی به خواست خود رسیده
و ما...
با حسرت به آسمان نگاه میکنیم، به پرواز چند فروند F-35 بر فراز واشنگتن، و به آیندهای که اعراب برای خود ساختهاند و در مقابل، ما فقط میتوانیم خاطرات شاهِ فقید را مرور کنیم و بغضی را که در گلویمان همچو غده ای مانده، فرو بدهیم.
شاهزاده رضا پهلوی،
به عنوان یک سرباز مینویسم:
همانطور که بارها فرمودهاید، تنها سرمایهی واقعی ما «خودِ ما مردم» هستیم،ما میدانیم که بیشماریم؛ میدانیم که سزاوار این زندگی نیستیم؛ میدانیم که میتوانیم برخیزیم اگر مسیر، هدف و فرماندهی روشن باشد و میدانیم توانمندتر از این روش های کنونی،این تماشاچی اعراب منطقه ایم!
ما به آیندهای روشنتر از این سوگند خوردهایم.
اما برای رسیدن به آن، نیازمند تصمیمی تازه، رویکردی تازه و جسارتی تازه هستیم.
#پسرعاقل_نوح
امروز که این تصاویر بر صفحات مجازی و غیرمجازی نقش بستهاند، امروز که حضور محمدبنسلمان در واشنگتن بارقههای تازهای از سرمایهگذاری و قدرت را برای ایالات متحده و عربستان زنده کرده، ما ایرانیان با آهی سنگین و حسرتی جانکاه به آن مینگریم؛ حسرتی برخاسته از دل مردمی گرفتار خشکسالی، فقر، آلودگی هوا، مهاجرت اجباری، فساد ساختاری و هزار بحران دیگر!واقعیتی تلخ و انکارناپذیر است: امیدمان هر روز کمنورتر میشود.
نفت، شریان تپندهی جهان امروز و جمهوری اسلامی با تکیه بر این سرمایهی فسیلی پایانناپذیر، در عرصهی بینالمللی به قلدری ایستاده است، در حالیکه کشورهای عرب حاشیهی خلیج فارس در کنار قدرتهای غربی هر روز افقهای تازهای از رفاه و توسعه میگشایند. آرامکو قلههای نفت و گاز را درمینوردد و حاکمان عرب با ثروت بیکران خود بر ژئوپلیتیک منطقه فرمان میرانند.
اما ما؟
ما مردم ایران در آرزوی یک گذرنامه، در حسرت ویزای ترکیه و ارمنستان، در فکر گریز از جهنمی که بر سرمان آوار شده، دستوپا میزنیم.
در این سو، اپوزیسیون:
تمام واکنشها و سهم ما از نفت،محدود شده به مقاله های سعید قاسمینژاد برای تحریم نفت ایران یا گلایه هایش از اینکه چرا رژیم هنوز نفت میفروشد و از طرفی در FDD میکوشند که SHIP ACT را به سرانجام رسانند بی هیچ سهم یک قطره ای برای منِ صاحب نفت که میگوید:
۷۵ درصد سهم #غرامت_گیت
۲۵ درصد سهم خزانه ی امریکا
و ما مردم ایران،«هیچ»!
و همّت و برنامهریزیها خلاصه شده در دفترچهای که ۱۱۲ روز پیش نوشته شد و حتی نتوانستند به همان وعدهی ۴۵ روزهاش پایبند بمانند؛ وعدهای که امروز در برابر رنج طاقتفرسای مردم، سنگین و بیاثر جلوه میکند،وعده ی زمستان را داده اند،گویی زمان و حوصله ی شان از ارامشی عجیب برامده و انگار که نه انگار مردم در ایران آرزوی رفتن این رژیم را در همین امروز دارند!این در حالیست که خود ملایان هم به ماندن تا زمستان باور ندارند!!!!
شاهزاده گرامی:
اپوزیسیون در خود میلرزد و زیر سایهی آنان که بهنام «ریزش» حالا پر مدعا و طلبکار وارد شدند، از دو دستگی به چندپارهگی رسیده است،مبارزهی مدنی، صبوری دموکراتیک، تمرین آیندهای دور و مبهم و وعده ی دموکراسی در جنگ و...
همه و همه گویی دریچههای امید را یکییکی بستهاند،در حالیکه مخالفان سلطنت، به جای مقابله با جمهوری اسلامی، چنین وانمود میکنند که «براندازی رضا پهلوی» واجبتر و ضروریتر از براندازی جمهوری جنایت و بزه اسلامیست.
بپذیریم که:
این رژیم با بوق ماشین، با شعار، با نپرداختن قبض، با اعتصاب طلایفروشان و رانندگان، تکان نخواهد خورد،سالهاست که ما همان قورباغهای در آب جوش را زندگی میکنیم،آرامآرام به فقر، گرانی، سانسور، اعدام، خودکشی، آلودگی هوا و انواع مرگهای بیصدا عادت داده شدهایم؟
وقت آن رسیده است که بپذیریم این مسیر تا امروز پاسخی نداده است،باید به راهی تازه اندیشید؛ باید شیوهی مبارزه را از پایه بازتعریف کرد؟
در کنار این همه، نزاعهای بیپایان ، مصادرهکردن رسانهها، گزینشیبودن دیدارها و حتی گفتگو با شخص شما و تشتتهای کوچک و بزرگ، هر روز ما را از خانه دورتر میبرد،امروز، نه تنها منِ نویسنده، که میلیون ها ایرانیِ درمانده،نگران و حتی مات تر از همیشهاند؛ مردمانی که هر روز صدای خودکشیها، انزواها، طردشدنها و فروریختن انسانها را میشنویم.
جمهوری اسلامی، در خارج از کشور نیز نسخهای از خود ساخته است و جواد ظریف نیز حتی تشکیل یک «دولت سایه» در دل آمریکا را رقم زده!
کمی انطرف تر ،ورود ریزشیهای ظاهری، با مدیران و مأموران دیروز که در روزهای ابتدایی باورش ترسناکترین مرحله ی سیاسی یک باورمند به انقلاب بود،دیدن ور دست ظریف و مدیران باورمند به حکومت اسلامی ،همانها که امروز در لباس اپوزیسیون، مأمور چندپاره کردن صف آزادیخواهاناند،گویی به خواست خود رسیده
و ما...
با حسرت به آسمان نگاه میکنیم، به پرواز چند فروند F-35 بر فراز واشنگتن، و به آیندهای که اعراب برای خود ساختهاند و در مقابل، ما فقط میتوانیم خاطرات شاهِ فقید را مرور کنیم و بغضی را که در گلویمان همچو غده ای مانده، فرو بدهیم.
شاهزاده رضا پهلوی،
به عنوان یک سرباز مینویسم:
همانطور که بارها فرمودهاید، تنها سرمایهی واقعی ما «خودِ ما مردم» هستیم،ما میدانیم که بیشماریم؛ میدانیم که سزاوار این زندگی نیستیم؛ میدانیم که میتوانیم برخیزیم اگر مسیر، هدف و فرماندهی روشن باشد و میدانیم توانمندتر از این روش های کنونی،این تماشاچی اعراب منطقه ایم!
ما به آیندهای روشنتر از این سوگند خوردهایم.
اما برای رسیدن به آن، نیازمند تصمیمی تازه، رویکردی تازه و جسارتی تازه هستیم.
#پسرعاقل_نوح
❤126👍34🔥2👌1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👍149❤8👌3💯1
#فوری
🔻وزیر نفت اعلام کرد : بنزین آزاد با نرخ ۵۵۰۰ تومانی در شامگاه ۳۰ آبانماه عرضه خواهد شد.
@C_B_SHAHZADEH
🔻وزیر نفت اعلام کرد : بنزین آزاد با نرخ ۵۵۰۰ تومانی در شامگاه ۳۰ آبانماه عرضه خواهد شد.
@C_B_SHAHZADEH
🔥141😢19😱8👏1
فرانسه، آلمان، بریتانیا و آمریکا قطعنامهای برای شفافسازی درباره برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران ارائه کردن.
@C_B_SHAHZADEH
@C_B_SHAHZADEH
👍136🔥11🤩3❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این شکوه و جایگاه و اعتبار جهانی را دوباره به ایران و ایرانی باز خواهیم گرداند، فقط باید حکم و اراده کنیم، ملت شریف و بزرگ ایران
خاندان پهلوی، شایستهترین فرزندان ایران برای نمایندگی ملت کهنسال ایران در جهان بوده و هستند.
#پاينده_ایران
#جاویدشاه
#همکاری_ملی
#نبردباتاریکی
🔗 Vahid Bahman وحید بهمن (@vahid__bahman)
@C_B_SHAHZADEH
خاندان پهلوی، شایستهترین فرزندان ایران برای نمایندگی ملت کهنسال ایران در جهان بوده و هستند.
#پاينده_ایران
#جاویدشاه
#همکاری_ملی
#نبردباتاریکی
🔗 Vahid Bahman وحید بهمن (@vahid__bahman)
@C_B_SHAHZADEH
👍177💯33❤12🫡6💔1
محمد خودت میدونی پادشاهی پهلوی به ایران برگرده کشورت باید بره غاز بچرونه
چون اولین کشوری میشیم که متحد درجه یک اسراییل میشیم که هم نفت داریم هم گاز این برای تو خیلی بده
چی بهتر از این همین جمهوری اسلامی باشه که هیچ موقع قرار نیست تحریماش برداشته بشه و شما خاورمیانه رو کانتراکت بردارین
🔗 Ario 𓄂✺ || (@Ario1401)
@C_B_SHAHZADEH
چون اولین کشوری میشیم که متحد درجه یک اسراییل میشیم که هم نفت داریم هم گاز این برای تو خیلی بده
چی بهتر از این همین جمهوری اسلامی باشه که هیچ موقع قرار نیست تحریماش برداشته بشه و شما خاورمیانه رو کانتراکت بردارین
🔗 Ario 𓄂✺ || (@Ario1401)
@C_B_SHAHZADEH
👌204💯28💔8❤5😱3🔥2👍1
سومین سالگرد #محمد_حسنزاده ست، شبی که رفیقش #شهریار_محمدی تا صبح در کنار پیکرش نشست تا دزدیده نشه، خودش هم ۲ روز بعد کشته شد...💔🖤
@C_B_SHAHZADEH
@C_B_SHAHZADEH
💔271😢27❤6👏3
۴۵ میلیون ایرانی زیرخط فقرن طبق آمار خودشون
دلار رو کردن ۱۱۰ هزار تومن
دریاچه نمونده خشک نکنن
آب و برق نمیتونن تامین کنن
۱۰ میلیون ایرانی رو آواره دنیا کردن
بزرگترین اختلاس های دنیا رو میکنن
در اعدام رتبه دوم دنیا رو دارن
بعد میگن پهلوی خوب نبود ما خوبیم
#KingRezaPahlavi
🔗 کُرد وطن پرست (@iran_krd)
@C_B_SHAHZADEH
دلار رو کردن ۱۱۰ هزار تومن
دریاچه نمونده خشک نکنن
آب و برق نمیتونن تامین کنن
۱۰ میلیون ایرانی رو آواره دنیا کردن
بزرگترین اختلاس های دنیا رو میکنن
در اعدام رتبه دوم دنیا رو دارن
بعد میگن پهلوی خوب نبود ما خوبیم
#KingRezaPahlavi
🔗 کُرد وطن پرست (@iran_krd)
@C_B_SHAHZADEH
👍200❤19🫡10💔5💯4😢1🤩1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صحبتهای دردناک مادر #جاویدنام #نیکا_شاکرمی ، در مورد تخلیه اعضا بدن نیکا...
نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم💔
@C_B_SHAHZADEH
نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم💔
@C_B_SHAHZADEH
💔237😢27❤7🔥6
۲۶ آبان، زادروز سروان بهنام زارعی، افسر نیروی انتظامی اهل کرمانشاه است.
در میانه انقلاب مهسا انتشار ویدیویی از او در شبکههای اجتماعی باعث شد نامش به یکی از چهرههای محبوب در میان مردم تبدیل شود.
در آن ویدیو، زارعی در برابر برخورد تند یک آمر به معروف با یک زن میایستد و میگوید: «ما حافظ جان، مال و ناموس مردمیم و حجاب قانون نیست .»
او پس از این ماجرا تحت فشارهای شدید روانی و سازمانی قرار گرفت و اگرچه بخاطر مشهور شدن ویدیو نتوانستند او را بازداشت کنند اما به کفته فرمانده انتظامی «توجیه» شد و این توحیه یعنی همان فشارهای روحی روانی او که در نهایت باعث شد در ۳ تیر ۱۴۰۴ بر اثر ایست قلبی جان بسپارد.
کاربران شبکههای اجتماعی در پیامهای منتشرشده پس از مرگ مشکوک او، زارعی را «نماد ایستادگی یک افسر در کنار مردم» توصیف کردهاند.
سروان #بهنام_زارعی حتی جلوی دوربین هم حاضر نشد به یک زن تذکر #حجاب_اجباری بدهد و اسمش را هم اعلام کرد؛ سروان بهنام زارعی مامور بود ولی معذور نبود.
#علیه_فراموشی
🔗 Amir Farshad EBRAHIMI (@Goftaniha)
@C_B_SHAHZADEH
در میانه انقلاب مهسا انتشار ویدیویی از او در شبکههای اجتماعی باعث شد نامش به یکی از چهرههای محبوب در میان مردم تبدیل شود.
در آن ویدیو، زارعی در برابر برخورد تند یک آمر به معروف با یک زن میایستد و میگوید: «ما حافظ جان، مال و ناموس مردمیم و حجاب قانون نیست .»
او پس از این ماجرا تحت فشارهای شدید روانی و سازمانی قرار گرفت و اگرچه بخاطر مشهور شدن ویدیو نتوانستند او را بازداشت کنند اما به کفته فرمانده انتظامی «توجیه» شد و این توحیه یعنی همان فشارهای روحی روانی او که در نهایت باعث شد در ۳ تیر ۱۴۰۴ بر اثر ایست قلبی جان بسپارد.
کاربران شبکههای اجتماعی در پیامهای منتشرشده پس از مرگ مشکوک او، زارعی را «نماد ایستادگی یک افسر در کنار مردم» توصیف کردهاند.
سروان #بهنام_زارعی حتی جلوی دوربین هم حاضر نشد به یک زن تذکر #حجاب_اجباری بدهد و اسمش را هم اعلام کرد؛ سروان بهنام زارعی مامور بود ولی معذور نبود.
#علیه_فراموشی
🔗 Amir Farshad EBRAHIMI (@Goftaniha)
@C_B_SHAHZADEH
❤214💔66😢8🔥2
بانک #پاسارگاد به اندازۀ بودجه عمرانی کشور به خودش وام داد
🔹آمارها نشان میدهد بانک پاسارگاد، بخش زیادی از وامهای پرداختی به شرکتهای زیرمجموعۀ خود را مخفی کرده است.
🔹در آمار منتشرشده توسط بانک مرکزی اعلام شده بود بانک پاسارگاد به ۹ شرکت زیر مجموعۀ خود ۱۵ هزار میلیارد تومان وام داده است.
🔹اما بررسی ۲۸ شرکت مرتبط با این بانک نشان میدهد رقم واقعی وامهای پاسارگاد به زیر مجموعههای خود، ۶۴۹ هزار میلیارد تومان یعنی ۴۳ برابر رقم اعلامشده است.
🔹این در حالیست که کل ردیف عمرانی کشور در بودجۀ سال ۱۴۰۴، برابر ۶۰۰ هزار میلیارد تومان است.
🔷اما فقط شرکت میدکو بهعنوان یکی از زیرمجموعههای بانک پاسارگاد، ۲۸۸.۵ هزار میلیارد تومان یعنی به اندازه نیمی از کل بودجه عمرانی کشور از این بانک تسهیلات کلان گرفته، اما ردی از آن در آمارهای بانک مرکزی نیست.
@C_B_SHAHZADEH
🔹آمارها نشان میدهد بانک پاسارگاد، بخش زیادی از وامهای پرداختی به شرکتهای زیرمجموعۀ خود را مخفی کرده است.
🔹در آمار منتشرشده توسط بانک مرکزی اعلام شده بود بانک پاسارگاد به ۹ شرکت زیر مجموعۀ خود ۱۵ هزار میلیارد تومان وام داده است.
🔹اما بررسی ۲۸ شرکت مرتبط با این بانک نشان میدهد رقم واقعی وامهای پاسارگاد به زیر مجموعههای خود، ۶۴۹ هزار میلیارد تومان یعنی ۴۳ برابر رقم اعلامشده است.
🔹این در حالیست که کل ردیف عمرانی کشور در بودجۀ سال ۱۴۰۴، برابر ۶۰۰ هزار میلیارد تومان است.
🔷اما فقط شرکت میدکو بهعنوان یکی از زیرمجموعههای بانک پاسارگاد، ۲۸۸.۵ هزار میلیارد تومان یعنی به اندازه نیمی از کل بودجه عمرانی کشور از این بانک تسهیلات کلان گرفته، اما ردی از آن در آمارهای بانک مرکزی نیست.
@C_B_SHAHZADEH
😢103🔥44👍5❤3💔2😱1
امشب مجیدرضا به خانه برنگشت، خانهای که بعد از او، پر زخم شد آجرهای دیوارش 🖤
#مجیدرضا_رهنورد
@C_B_SHAHZADEH
#مجیدرضا_رهنورد
@C_B_SHAHZADEH
😢207💔66❤6👍3
انباشت روانی خشونت در جامعه
#تریبون_آزاد
مرضیه حاجی هاشمی
آن شب سرد پاییزی، در حالی که آثار برف همچنان تپه های اطراف بزرگراه را پوشانده بود، پشت فرمان در ترافیک شبانه همیشگی تهران بودم. روزهای پایانی آبان ۹۸ بود و خبر افزایش قیمت بنزین، مثل بمب منفجر شده بوده، شهر در اضطرابی نامرئی میتپید. ناگهان موجی از جمعیت خشمگین، ترافیک را شکافت. در چند ثانیه، اتوبان بسته شد. پیش چشمم، چند نفر با نیرویی که از منطق فیزیک پیروی نمیکرد، ستونهای عظیم نورافکنهای میانی اتوبان را از جا کندند. من درست نخستین ماشین در شکاف ترافیک بودم و اگر به سختی دنده عقب نگرفته بودم، آن ستون آهنین میتوانست بر سقفم فرود بیاید. آن لحظه، یک حقیقت ساده؛ اما سهمگین را با تمام وجود حس کردم خشونت جمعی، ناگهان از آسمان نمیافتد. در لحظهای خاص، مثل سیلی که سدش شکسته شود، از درون جامعه سرریز میشود.
چگونه خشمی که افراد معمولاً جداگانه و خاموش تجربه میکنند، یکباره به نیرویی جمعی و ویرانگر تبدیل میشود؟ «تد گار» در کتاب «چرا ملت ها شورش می کنند» تلاش کرده نشان دهد، چگونه احساس فردی محرومیت به علاوه ادراک جمعی و مشروعیت، به خوشنت جمعی بدل می شود؛ اما مکانیسم تبدیل یک وضعیت روانشناختی به جامعه شناختی را شرح نمی دهد.
گار میگوید خشونت جمعی نتیجه گسست میان «انتظارات» و «واقعیتها» است. می توان دریافت وقتی محرومیت به شکل فردی احساس می شود، فرد به لحاظ روانشناختی خشوت برایش فراهم است؛ اما وقتی این محرومیت را به صورت جمعی ادراک کند، بدین معنی که خود را جزیی از یک گروه یا جامعه محروم بیابد، محرومیت را سیستماتیک و رهایی از آن را دشوار می یابد، این ادراک جمعی، خشونت را مشروعیت می بخشد و به شکل جمعی آزاد می شود. ذهن فردی این پیام را دریافت میکند که این درد، یک حادثه شخصی نیست که باید تحملش کنم، نشانه وجود یک بیعدالتی ساختاری است. به بیان جامعهشناسی، رنج از «تجربۀ خصوصی» به «آگاهی سیاسی» تبدیل میشود.
خشم مشترک از یک «منبع مشخص» انرژی را همجهت میکند. جمعیت فقط زمانی به خشونت جمعی میرسد که احساس کند هدف مشترک و قابلیت هم جهتی انرژی ها وجود دارد، یک نماد، یک سیاست، یک نهاد. در آبان ۹۸، افزایش قیمت بنزین تنها جرقه بود؛ سوخت واقعی، سالها تورم، تبعیض،احساس محرومیت، فساد و عدم پاسخگویی بود. از طرفی سرکوب، خشونت فردی را شکاف میدهد و به مراتب، انرژی را برای خشونت جمعی آزاد، هم هدف و هم جهت می کند. وقتی حکومت، خشونت اعمال کند، به جامعه این پیام ضمنی را منتقل می کند که هیچ راهی برای اصلاح وجود ندارد.
در آبان ۹۸ تورم و فشار اقتصادی، احساس محرومیت نسبی را به نقطه انفجار رسانده بود و فقدان سازوکارهای اعتراض مدنی و قانونی، خشم را به خیابان هدایت کرد؛ چرا که وقتی نظام سیاسی صدای مردم را نمیشنود، خیابان تبدیل به اتاق گفتگوی اجباری و گاه نزاعی خشن میشود. قطع اینترنت، نشانه بیپناهی جمعی شد، جامعه احساس کرد در فضایی بسته گرفتار شده است و سرکوب گسترده در این بی پناهی ممکن شد. پاسخی خونبار به خشمی طبیعی؛ حتی اگر رادیکال بود. گار میگوید خشونت وقتی رادیکال میشود که «امید به اصلاح» از بین برود.
اما سرنوشت این خشم و خشونت جمعی پس از سرکوب خونبار چه شد؟ ایران در سالهای اخیر با چند روند همزمان مواجه شده است که به شکل تصاعدی احتمال انفجار خشم را افزایش میدهد: تورم افسارگسیخته، خط فقر افزایش یافته، شکاف طبقاتی عمیق تر شده، فساد، احساس بیعدالتی و محرومیت. این در حالی است که نسلی وارد عرصه اجتماع شده کهذآستانه تحمل پایینتر و جسارت بیشتری دارد. نسل Z قواعد تعامل با قدرت را به رسمیت نمیشناسد. دراین میان شبکههای اجتماعی احساس «جمع بودن» را دائم بازتولید میکنند و حتی وقتی مردم در خیابان نیستند، احساس میکنند تنها نیستند. این همان چیزی است که گار آن را «تسریعکننده احساس همسرنوشتی» مینامد. حکومت نیز نشانهای از اصلاح نشان نداده است.
لذا فکت های جامعه شناختی چرخه خشونت وجود دارد. نظامی که بر بازدارندگی خشونت بنا شده، نمیتواند در لحظه بحران به ابزار دیگری تکیه کند؛ اما خشونت دولتی تنها ۱- زمان میخرد؛ ۲- کینه و نفرت بیشتر می پراکند؛ ۳- چرخه خشونت را عمیقتر میکند. خشم جامعه مثل آتش زیر خاکستر است، سرکوب، انرژی خشم را از خیابان به لایههای پنهان جامعه میبرد، به گفتگوهای خانوادگی، به حافظه جمعی، به روایتها و زخمهای مشترک. این همان چیزی است که جامعهشناسان به آن «انباشت روانی خشونت» در جامعه میگویند.
@C_B_SHAHZADEH
#تریبون_آزاد
مرضیه حاجی هاشمی
آن شب سرد پاییزی، در حالی که آثار برف همچنان تپه های اطراف بزرگراه را پوشانده بود، پشت فرمان در ترافیک شبانه همیشگی تهران بودم. روزهای پایانی آبان ۹۸ بود و خبر افزایش قیمت بنزین، مثل بمب منفجر شده بوده، شهر در اضطرابی نامرئی میتپید. ناگهان موجی از جمعیت خشمگین، ترافیک را شکافت. در چند ثانیه، اتوبان بسته شد. پیش چشمم، چند نفر با نیرویی که از منطق فیزیک پیروی نمیکرد، ستونهای عظیم نورافکنهای میانی اتوبان را از جا کندند. من درست نخستین ماشین در شکاف ترافیک بودم و اگر به سختی دنده عقب نگرفته بودم، آن ستون آهنین میتوانست بر سقفم فرود بیاید. آن لحظه، یک حقیقت ساده؛ اما سهمگین را با تمام وجود حس کردم خشونت جمعی، ناگهان از آسمان نمیافتد. در لحظهای خاص، مثل سیلی که سدش شکسته شود، از درون جامعه سرریز میشود.
چگونه خشمی که افراد معمولاً جداگانه و خاموش تجربه میکنند، یکباره به نیرویی جمعی و ویرانگر تبدیل میشود؟ «تد گار» در کتاب «چرا ملت ها شورش می کنند» تلاش کرده نشان دهد، چگونه احساس فردی محرومیت به علاوه ادراک جمعی و مشروعیت، به خوشنت جمعی بدل می شود؛ اما مکانیسم تبدیل یک وضعیت روانشناختی به جامعه شناختی را شرح نمی دهد.
گار میگوید خشونت جمعی نتیجه گسست میان «انتظارات» و «واقعیتها» است. می توان دریافت وقتی محرومیت به شکل فردی احساس می شود، فرد به لحاظ روانشناختی خشوت برایش فراهم است؛ اما وقتی این محرومیت را به صورت جمعی ادراک کند، بدین معنی که خود را جزیی از یک گروه یا جامعه محروم بیابد، محرومیت را سیستماتیک و رهایی از آن را دشوار می یابد، این ادراک جمعی، خشونت را مشروعیت می بخشد و به شکل جمعی آزاد می شود. ذهن فردی این پیام را دریافت میکند که این درد، یک حادثه شخصی نیست که باید تحملش کنم، نشانه وجود یک بیعدالتی ساختاری است. به بیان جامعهشناسی، رنج از «تجربۀ خصوصی» به «آگاهی سیاسی» تبدیل میشود.
خشم مشترک از یک «منبع مشخص» انرژی را همجهت میکند. جمعیت فقط زمانی به خشونت جمعی میرسد که احساس کند هدف مشترک و قابلیت هم جهتی انرژی ها وجود دارد، یک نماد، یک سیاست، یک نهاد. در آبان ۹۸، افزایش قیمت بنزین تنها جرقه بود؛ سوخت واقعی، سالها تورم، تبعیض،احساس محرومیت، فساد و عدم پاسخگویی بود. از طرفی سرکوب، خشونت فردی را شکاف میدهد و به مراتب، انرژی را برای خشونت جمعی آزاد، هم هدف و هم جهت می کند. وقتی حکومت، خشونت اعمال کند، به جامعه این پیام ضمنی را منتقل می کند که هیچ راهی برای اصلاح وجود ندارد.
در آبان ۹۸ تورم و فشار اقتصادی، احساس محرومیت نسبی را به نقطه انفجار رسانده بود و فقدان سازوکارهای اعتراض مدنی و قانونی، خشم را به خیابان هدایت کرد؛ چرا که وقتی نظام سیاسی صدای مردم را نمیشنود، خیابان تبدیل به اتاق گفتگوی اجباری و گاه نزاعی خشن میشود. قطع اینترنت، نشانه بیپناهی جمعی شد، جامعه احساس کرد در فضایی بسته گرفتار شده است و سرکوب گسترده در این بی پناهی ممکن شد. پاسخی خونبار به خشمی طبیعی؛ حتی اگر رادیکال بود. گار میگوید خشونت وقتی رادیکال میشود که «امید به اصلاح» از بین برود.
اما سرنوشت این خشم و خشونت جمعی پس از سرکوب خونبار چه شد؟ ایران در سالهای اخیر با چند روند همزمان مواجه شده است که به شکل تصاعدی احتمال انفجار خشم را افزایش میدهد: تورم افسارگسیخته، خط فقر افزایش یافته، شکاف طبقاتی عمیق تر شده، فساد، احساس بیعدالتی و محرومیت. این در حالی است که نسلی وارد عرصه اجتماع شده کهذآستانه تحمل پایینتر و جسارت بیشتری دارد. نسل Z قواعد تعامل با قدرت را به رسمیت نمیشناسد. دراین میان شبکههای اجتماعی احساس «جمع بودن» را دائم بازتولید میکنند و حتی وقتی مردم در خیابان نیستند، احساس میکنند تنها نیستند. این همان چیزی است که گار آن را «تسریعکننده احساس همسرنوشتی» مینامد. حکومت نیز نشانهای از اصلاح نشان نداده است.
لذا فکت های جامعه شناختی چرخه خشونت وجود دارد. نظامی که بر بازدارندگی خشونت بنا شده، نمیتواند در لحظه بحران به ابزار دیگری تکیه کند؛ اما خشونت دولتی تنها ۱- زمان میخرد؛ ۲- کینه و نفرت بیشتر می پراکند؛ ۳- چرخه خشونت را عمیقتر میکند. خشم جامعه مثل آتش زیر خاکستر است، سرکوب، انرژی خشم را از خیابان به لایههای پنهان جامعه میبرد، به گفتگوهای خانوادگی، به حافظه جمعی، به روایتها و زخمهای مشترک. این همان چیزی است که جامعهشناسان به آن «انباشت روانی خشونت» در جامعه میگویند.
@C_B_SHAHZADEH
👍113❤8💔2