Forwarded from پیوند نگار
پروفسور احسان یارشاطر بنیانگذار دانشنامه ایرانیکا دانشگاه کلمبیا،دانشنامه ایران و اسلام، و موسس بنگاه ترجمه و نشر کتاب تحت ریاست علیاحضرت ملکه ثریا پهلوی امروز در سن ۹۸ سالگی درگذشت
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
⚫️ با نهایت تاسف و تاثر درگذشت
استاد گرانقدر #احسان_یارشاطر نماد چند دهه #ایرنشناسی را به جامعه علمی و همه ایرانیان تسلیت عرض می کنیم.
◾️احسان یارشاطر (۱۴ فروردین ۱۲۹۹ در همدان - ۱۰ شهریور ۱۳۹۷ در کالیفرنیا) بنیانگذار مرکز مطالعات ایرانشناسی و استاد بازنشسته مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا نیویورک بود.
وی نخستین ایرانی است که پس از جنگ جهانی دوم در آمریکا به مرتبه استادی رسید.یارشاطر همچنین بنیانگذار و سرویراستار دانشنامه ایرانیکا بودهاست که در دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک مستقر است و از آغاز دههٔ ۱۹۷۰ نزدیک به ۴۰ ویراستار و ۳۰۰ نویسنده از سراسر آمریکا، اروپا و آسیا با آن همکاری داشتهاند. یارشاطر ویراستاری سه مجلد از تاریخ ایران کمبریج را هم به عهده داشته و نویسنده شانزده جلد کتاب تاریخ ادبیات ایران است. او همچنین از همکاران دهخدا در لغتنامه دهخدا بود.
@C_B_SHAHZADEH
🔸احسان یارشاطر دانشآموختهٔ دوره دکترای رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران و دانشآموخته دوره دکترای زبانشناسی ایرانی در مدرسه مطالعات مشرقزمین و آفریقا دانشگاه لندن بود و از شاگردان ایرانی والتر هنینگ و مری بویس بهشمار میآید.
🔸 بنگاه ترجمه و نشر کتاب
در سال ۱۳۳۳ به منظور ترجمه مناسب و شایسته آثار ادبی جهان، بنگاه ترجمه و نشر کتاب را بنیان نهاد و در این راه از کمکهای اسدالله علم که در آن زمان رئیس املاک و مستغلات پهلوی بود نیز استفاده کرد. حوزه فعالیت این بنگاه به تدریج گسترش یافت و علاوه بر ادبیات خارجی، مجموعههای متون فارسی، ایرانشناسی، آثار فلسفی، ادبیات برای جوانان، خواندنیهای کودکان و آئینهٔ ایران و چند مجموعهٔ دیگر را در آن بنگاه چاپ و منتشر شد.
🔸ایرانیکا
در سال ۱۳۴۷ به پیشنهاد یارشاطر و با بودجه ۲ میلیون دلاری سازمان برنامه و بودجه ایران کار تدوین دانشنامه ایرانیکا آغاز شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ بودجه ایرانیکا قطع شد و با تلاشهای یارشاطر بنیاد ملی علوم انسانی آمریکا عهدهدار هزینههای ایرانیکا شد. احسان یارشاطر برای تأمین هزینههای ایرانیکا بخشی از مجموعه آثار تاریخی خود را به ارزش ۳ میلیون دلار بفروش رساند که بعضی از این آثار اکنون در موزه متروپولیتن نیویورک هستند.
@C_B_SHAHZADEH
🔸مرکز ایرانشناسی
در نیویورک مرکز ایرانشناسی را بنیاد نهاد. وی کتابخانه سعید نفیسی را خرید و همراه با کتابخانه خودش به این مرکز بخشید. وی در آمریکا تلاش کرد تا آثار کلاسیک ادبیات ایران به زبانهای غربی و ژاپنی ترجمه شود.
از نخستین آثار انتشاریافتهٔ اوست:
دستور زبان گویشهای تاتی جنوبی
ترجمه الاشارات والتنبیهات ابن سینا
نقاشی نوین (با نام مستعار ا.ی. «رهسپر»)
سهیم بودن در ویراستاری و نوشتن تاریخ ایران کمبریج
شعر فارسی در عهد شاهرخ (نیمهٔ اول قرن نهم) یا آغاز انحطاط در شعر فارسی
داستانهای ادبیات ایران باستان
داستانهای شاهنامه
◼️ روانش شاد و یادش گرامی◼️
@C_B_SHAHZADEH
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
⚫️ با نهایت تاسف و تاثر درگذشت
استاد گرانقدر #احسان_یارشاطر نماد چند دهه #ایرنشناسی را به جامعه علمی و همه ایرانیان تسلیت عرض می کنیم.
◾️احسان یارشاطر (۱۴ فروردین ۱۲۹۹ در همدان - ۱۰ شهریور ۱۳۹۷ در کالیفرنیا) بنیانگذار مرکز مطالعات ایرانشناسی و استاد بازنشسته مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا نیویورک بود.
وی نخستین ایرانی است که پس از جنگ جهانی دوم در آمریکا به مرتبه استادی رسید.یارشاطر همچنین بنیانگذار و سرویراستار دانشنامه ایرانیکا بودهاست که در دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک مستقر است و از آغاز دههٔ ۱۹۷۰ نزدیک به ۴۰ ویراستار و ۳۰۰ نویسنده از سراسر آمریکا، اروپا و آسیا با آن همکاری داشتهاند. یارشاطر ویراستاری سه مجلد از تاریخ ایران کمبریج را هم به عهده داشته و نویسنده شانزده جلد کتاب تاریخ ادبیات ایران است. او همچنین از همکاران دهخدا در لغتنامه دهخدا بود.
@C_B_SHAHZADEH
🔸احسان یارشاطر دانشآموختهٔ دوره دکترای رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران و دانشآموخته دوره دکترای زبانشناسی ایرانی در مدرسه مطالعات مشرقزمین و آفریقا دانشگاه لندن بود و از شاگردان ایرانی والتر هنینگ و مری بویس بهشمار میآید.
🔸 بنگاه ترجمه و نشر کتاب
در سال ۱۳۳۳ به منظور ترجمه مناسب و شایسته آثار ادبی جهان، بنگاه ترجمه و نشر کتاب را بنیان نهاد و در این راه از کمکهای اسدالله علم که در آن زمان رئیس املاک و مستغلات پهلوی بود نیز استفاده کرد. حوزه فعالیت این بنگاه به تدریج گسترش یافت و علاوه بر ادبیات خارجی، مجموعههای متون فارسی، ایرانشناسی، آثار فلسفی، ادبیات برای جوانان، خواندنیهای کودکان و آئینهٔ ایران و چند مجموعهٔ دیگر را در آن بنگاه چاپ و منتشر شد.
🔸ایرانیکا
در سال ۱۳۴۷ به پیشنهاد یارشاطر و با بودجه ۲ میلیون دلاری سازمان برنامه و بودجه ایران کار تدوین دانشنامه ایرانیکا آغاز شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ بودجه ایرانیکا قطع شد و با تلاشهای یارشاطر بنیاد ملی علوم انسانی آمریکا عهدهدار هزینههای ایرانیکا شد. احسان یارشاطر برای تأمین هزینههای ایرانیکا بخشی از مجموعه آثار تاریخی خود را به ارزش ۳ میلیون دلار بفروش رساند که بعضی از این آثار اکنون در موزه متروپولیتن نیویورک هستند.
@C_B_SHAHZADEH
🔸مرکز ایرانشناسی
در نیویورک مرکز ایرانشناسی را بنیاد نهاد. وی کتابخانه سعید نفیسی را خرید و همراه با کتابخانه خودش به این مرکز بخشید. وی در آمریکا تلاش کرد تا آثار کلاسیک ادبیات ایران به زبانهای غربی و ژاپنی ترجمه شود.
از نخستین آثار انتشاریافتهٔ اوست:
دستور زبان گویشهای تاتی جنوبی
ترجمه الاشارات والتنبیهات ابن سینا
نقاشی نوین (با نام مستعار ا.ی. «رهسپر»)
سهیم بودن در ویراستاری و نوشتن تاریخ ایران کمبریج
شعر فارسی در عهد شاهرخ (نیمهٔ اول قرن نهم) یا آغاز انحطاط در شعر فارسی
داستانهای ادبیات ایران باستان
داستانهای شاهنامه
◼️ روانش شاد و یادش گرامی◼️
@C_B_SHAHZADEH
Telegram
attach📎
Forwarded from Reza Pahlavi - Official TG
Forwarded from Reza Pahlavi - Official TG
از شنیدن خبر درگذشت پروفسور احسان یارشاطر، بنیانگذار "دانشنامه ایرانیکا" بسیار متاثر شدم. دکتر یارشاطر از مفاخر ملی ایران بود و خدمات بزرگ او در شناساندن فرهنگ و تاریخ و ادب #ایران به جهانیان فراموشناشدنی است. حمایت از دانشنامه وزین "ایرانیکا" که دکتر یارشاطر، نیم قرن از زندگی پرارزش خود را به آن اختصاص داد، بهترین پاسداشت از خدمات این پژوهشگر برجسته است. فقدان او را به خانوادهاش و جامعه علمی و فرهنگی ایران تسلیت میگویم. #رضا_پهلوی
Telegram
Reza Pahlavi - Official TG
پروفسور #احسان_یارشاطر #ایران #رضا_پهلوی
Forwarded from Farah Pahlavi - فرح پهلوی
با تمام قلب درگذشت استاد #احسان_یارشاطر را به هم میهنان عزیزم و دوستداران فرهنگ و ادب و هنر ایران تسلیت می گویم.
روانش شاد
روانش شاد
ما دو گونه وطن داریم!
یکی آن که میان دریای مازندران و خلیج فارس
قرار دارد، با کوههای بلند و رودهای کمآب و
صحراهای فراخ و ریگزارها و شورهزارهایی گرم و
خشک و بیشههایی که از چند قرن پیش، باز رو
به کاستی داشته است و درختانی که نسل
بسیاری از آنها را تبر زغالگران و ارّه تختهسازان
برانداخته است؛ با دهکدههایی بیشتر کمحاصل
و تنگدست و شهرهایی عموماً بینقشه و بازیچهٔ
مطامع زمینخواران.
وطنی که بارها به سُمّ اسبان مهاجمان ترک و
تازی و تاتار کوفته شده و باز با تن ناتوان
بهپاخاسته و به درمان زخمهای خود پرداخته تا
یورش و غارت بعدی را مهیا شود.
وطنی که زندگی دنیاییاش غالباً دستخوش آزار
و ستم حکمرانان و آز و خشونت باجستانان و
تجاوز کارفرمایان، و زندگی عقباییاش در
گروِ انذار و تهدید دینفروشان و سالوس
جبهپوشان و فریب روحانینمایان بوده است.
وطنی که تاریخش ماجرای آشفته و خونآلودی
است که غمنامههای سوزناک در قبال آن رنگ
میبازند.
وطنی که از چند قرن به این طرف فتور
سالخوردگی و فرسودگی گامهای آن را سست و
ناتوان کرده و آن را توشهخوار تمدنی بیگانه و
پیرو صنعتی زبردست و بالنده ساخته است.
هر چندی برای درمان درد پنهان خود دست در
دامن شیوهای میزند و علاج تازهای را میآزماید،
اما ضعف درون نقشهای او را باطل میکند و بر
حسرتش میافزاید.
وطن دوم ما وطنی است که در آفاق ذهن ما
خانه دارد.
وطنی است روشن و دلانگیز با رنگهای شفاف
و دیدهفریب.
در آن رودکی چنگ برمیگیرد و سرود شادی و
نغمهٔ می و مستی مینوازد.
و فردوسی داستان دلاوریهای قهرمانان ما را با
آهنگی پهلوانی سرمیدهد.
خیام شگفتی حیات و سرگردانی انسان را باز
مینماید.
ابوسعید از صفای درون و دستگیری مردمان و
پرهیز از خودفروشی سخن میگوید.
نظامی ظرایف عشق و شوق را با قلمموی کلمات
به استادی ترسیم میکند و هم ما را به تأمل در
حکمت و اخلاق میخواند.
سعدی آدمیت و عدلپروری و پوزشپذیری و
خدمت به خلق و زیبایی آنها را در نظر ما ترسیم
میکند.
و مولوی شور و شیدایی خود را به بانگ بلند به گوشها میرساند.
حافظ پرده از زرق صوفیان و ریای زاهدان و
سالوس مفتیان و محتسبان برمیگیرد و نوای
عشق و آزادگی را به آهنگی لطیف در گوش ما
زمزمه میکند.
«وطن خاکی» ما پیوسته در معرض آفات است
و «وطن معنوی» ما، برعکس، از گزند باد و باران
و دستبرد ویرانگر حوادث در امان.
درخشش آن را تیرگی اعمال ما زایل نمیکند.
گنجی است که از آنِ ماست، آفتابی است که
پیوسته میتابد؛ زنده و پایدار است.
بر ماست که این وطن را زیباتر و تابناکتر کنیم.
#احسان_یارشاطر
@C_B_SHAHZADEH
یکی آن که میان دریای مازندران و خلیج فارس
قرار دارد، با کوههای بلند و رودهای کمآب و
صحراهای فراخ و ریگزارها و شورهزارهایی گرم و
خشک و بیشههایی که از چند قرن پیش، باز رو
به کاستی داشته است و درختانی که نسل
بسیاری از آنها را تبر زغالگران و ارّه تختهسازان
برانداخته است؛ با دهکدههایی بیشتر کمحاصل
و تنگدست و شهرهایی عموماً بینقشه و بازیچهٔ
مطامع زمینخواران.
وطنی که بارها به سُمّ اسبان مهاجمان ترک و
تازی و تاتار کوفته شده و باز با تن ناتوان
بهپاخاسته و به درمان زخمهای خود پرداخته تا
یورش و غارت بعدی را مهیا شود.
وطنی که زندگی دنیاییاش غالباً دستخوش آزار
و ستم حکمرانان و آز و خشونت باجستانان و
تجاوز کارفرمایان، و زندگی عقباییاش در
گروِ انذار و تهدید دینفروشان و سالوس
جبهپوشان و فریب روحانینمایان بوده است.
وطنی که تاریخش ماجرای آشفته و خونآلودی
است که غمنامههای سوزناک در قبال آن رنگ
میبازند.
وطنی که از چند قرن به این طرف فتور
سالخوردگی و فرسودگی گامهای آن را سست و
ناتوان کرده و آن را توشهخوار تمدنی بیگانه و
پیرو صنعتی زبردست و بالنده ساخته است.
هر چندی برای درمان درد پنهان خود دست در
دامن شیوهای میزند و علاج تازهای را میآزماید،
اما ضعف درون نقشهای او را باطل میکند و بر
حسرتش میافزاید.
وطن دوم ما وطنی است که در آفاق ذهن ما
خانه دارد.
وطنی است روشن و دلانگیز با رنگهای شفاف
و دیدهفریب.
در آن رودکی چنگ برمیگیرد و سرود شادی و
نغمهٔ می و مستی مینوازد.
و فردوسی داستان دلاوریهای قهرمانان ما را با
آهنگی پهلوانی سرمیدهد.
خیام شگفتی حیات و سرگردانی انسان را باز
مینماید.
ابوسعید از صفای درون و دستگیری مردمان و
پرهیز از خودفروشی سخن میگوید.
نظامی ظرایف عشق و شوق را با قلمموی کلمات
به استادی ترسیم میکند و هم ما را به تأمل در
حکمت و اخلاق میخواند.
سعدی آدمیت و عدلپروری و پوزشپذیری و
خدمت به خلق و زیبایی آنها را در نظر ما ترسیم
میکند.
و مولوی شور و شیدایی خود را به بانگ بلند به گوشها میرساند.
حافظ پرده از زرق صوفیان و ریای زاهدان و
سالوس مفتیان و محتسبان برمیگیرد و نوای
عشق و آزادگی را به آهنگی لطیف در گوش ما
زمزمه میکند.
«وطن خاکی» ما پیوسته در معرض آفات است
و «وطن معنوی» ما، برعکس، از گزند باد و باران
و دستبرد ویرانگر حوادث در امان.
درخشش آن را تیرگی اعمال ما زایل نمیکند.
گنجی است که از آنِ ماست، آفتابی است که
پیوسته میتابد؛ زنده و پایدار است.
بر ماست که این وطن را زیباتر و تابناکتر کنیم.
#احسان_یارشاطر
@C_B_SHAHZADEH