کمپین بازگشت شاهزاده
28.1K subscribers
62.1K photos
58.1K videos
430 files
27.8K links
https://telegram.me/C_B_SHAHZADEH
کانال کمپین👆
https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
ابرگروه کمپین👆

https://twitter.com/payandeiranam
توییتر

@azadi5555
ارتباط با ما
Download Telegram
آهبان
پشته ی جان های بی جان
تل خاکی در بیابان
ناله های دسته جمعی
زخم های تازه و افغان یاران
روزها افسرده و بیرنگ خورشید
ابرغم بارید و نالید
درغفای مهرورزان
هیچکس حالی نپرسید
رفت ایران، گشته ویران
قرن ها ازپس، شغالان
چابک و سرمست و انبوه
جمله دربند واسیرند، لشکر پیکارجویان
یک مرض در ملک ساری
گشته چون سیلاب جاری
شهر یکه، ده غریب است
دردل غربت غریب است شهریاری
کدخدا دیوانه و پیر
پیرخر در آینه شیر
دشمن آگاهی و علم
امتزاج جهل و شمشیر
دیگ نفرت جوش جوشان
داغ بازار آن کشور فروشان
دردلم امید زنده است
تارسد هنگامه ی موج خروشان
یادم آید داغ یاران
آن رشادت های آبان
سرکشد آن شور و مستی
برکنم جان از وجود نابکاران
می رسد آن لحظه روزی
سرشود این کینه توزی
من بکوشم تو بکوشی
تاچراغ راه فردا برفروزی

5/2/1400
#اخگر
@C_B_SHAHZADEH
پادشاها:
من تورا هرگز ندیدم
درپگاه سحرانگیز
بادرختان
جویباران در خروش
عطر نرگس درنسیم
نم نم باران و بوی کاه گل
دربهار
غرش رعد، بادعای پیرمردی در دهات
بوی نان تازه و شاداب روی کودکان
رقص نت های صدات در رادیو
کاش بودم
در طلوع روی تو
بر سپهر کشورم
آسمان آبی و سرسبز باغها
هرچه بود از دولت فکر تو بود
ازورای خویشتن، اندر غم این مردمان
باتو نیکو بود روزگار تک تک ایرانیان
حس آغاز و شروع بامدادان
برگ و بار و تازگی در شاخساران
آن خروش جویباران
غمزه نونرگسان
برکت و آبادی این خاک پاک
آنچه بود تصویر رویای تو بود
ای دریغا از فراق

#اخگر
22/3/1400
@C_B_SHAHZADEH
دوباره پرواز خواهيم كرد
(برای #خالدپیرزاده و تمام مبارزان دربند)

به پرواز بينديش اي هم قفس
تكاني بخور ، نگاهي بكن
مكش سر به اندوه زير پرت
به آبي آبي بينديش
به پروازمان
به روزي بينديش كه پروازمان
كند خيره چشمان صياد را
دلت را به اميد زنده دار
صبوري كن و به خاطر سپار
اين تجربه است
به پرواز دوباره بينديش هم قفس
تكاني بخور ، نگاهي بكن
به روزي بينديش كزين دام پركشيم

#اخگر
26/3/1400

@C_B_SHAHZADEH
یاسوج در عبور
بوی خون هویدا کرده بیداد اهرمن
نقش شلاق بر پیکر یاسوج تبله کرده است
قصابان دشنه بدست خفقان حمایل بسته اند
چون لشکر کوران ضحاکشان به پیش
سرمست جور، ردایشان آغشته است به خون
چون لاله ی پرپر جوانان به پیش مادران
نبض کوچه به تلاطم، خانه ها خراب
آواز جغد به سخره گرفته است مویه ی پدر
هرسوی گله ی کفتار راه بسته است
بر فرق شهر کرکسان به پرواز بی امان
اینک که می زنید و می کشید و به بند می کشید
باشد آنزمان که به پیشگاه عدالت به خط شوید
هرچند که بر رخ آفتاب سیاهی کشیده اید
اینروز بگذرد و خورشید دوباره طلوه کند

#اخگر
1/4/1400

@C_B_SHAHZADEH
کارگر
کارگر ای همای آزادی
کوه غیرت چو برج آزادی
بنشین برتمام باغ وطن
بر یکایک درخت بوم کهن
برفراز درفش کاویانی را
برخروش آن نوای ایرانی را
تاکه دست در دست زنیم به شهر
برکنیم ریشه های جور به قهر
ما ز روح بزرگ تو یاد میگیریم
وندرین نبرد ایستاده میمیریم
#اخگر
6/4/1400

https://t.me/C_B_SHAHZADEH/98409
هنگامه ی بیداریست
وقتی چو سیل طاغی شدیم به رود
قطره قطره، جرعه جرعه
شدیم موج موج
آنگه که از هر روزن و بام چکیدیم
شدیم جوی و نهر
شستیم مسیر را از هرچه چون تویی
خواهی شنید صدای خروشمان
اینک ببند پلکهای چرکین خویش
آندم که چون همهمه از دیوار بگذریم
فریاد شویم و چوپتک بکوبیم به بام و در
دیگر مجال خواب نشاید میسرت
هنگام بیداری ایران یلان بود
اینک ببند پلکهای چرکین خویش
وزفکر آویختنم به دار
آواز مرگ زمزمه کن به بسترت
آنلحظه که بیرون شویم مست و بی قرار
از هر سیاه چادر، خانه ای گلین
رستم به پیش و سهراب از قفای او
همچون نسیم از هر کوی، آنک به هم رسیم
پیچیده درهم و بی ترس و استوار
طوفان شویم و هستیت درپیش بدرویم
خواهی شنید صدای خروشمان
اینک ببند پلکهای چرکین خویش
اکنون که مهر سکوت بر لبانمان
بیداد و جورت به تحصن نشسته ایم
می بندی به رویمان به قهر
شریان زندگی
آن لحظه می رسد که بجنبد درفش کاویان
در دست کاوه ها
به خشم و به نعره ها
چون باد بگذرد برشما و مشامتان
لبریز عطر پیکان فرهادها
تا هست فرصتت ضحاک ماردوش
برکش عبا و بگریز از این دیار

#اخگر
13/4/1400
@C_B_SHAHZADEH
از زبان گلهای پرپر وطنم ایران خطاب به خاموشان

دست برخاکم منه ای نارفیق
ناله بر قبرم مکن ای ناشفیق

فاتحه خواندن برای سنگ سرد
همچو دشنام است هنگام نبرد

ضربه ی سنگ ریزه و خط و نشان
نیست بر گورها خاطرنشان

گرفتادم من دراین اثنای خاک
گشته ام همراه این قوم مغاک

جسم من با خاک ایران توام است
خاک پاکش زخم هایم مرهم است

گرگشایی لب به لفظ تازیان
حشرونشری با چم بازاریان

ناسزا گویی مرا بیگانه وار
بس کن این تحقیر و دست ازمن بدار

روزگاری را که من کردم خروج
آمدم از خویش بیرون تا عروج

چرخ گردون ناورد بهرکسی
چیره بر ایران گردد هرخسی

گرچه رفت اسکندر و قوم عرب
آمده دژخیم دشمن با طرب

جای شور و مستی و آواز را
رقص زیبا و صدای ساز را

نوحه و روضه گرفت و ریش و پشم
ناله و مرثیه و بیداد و خشم

مام میهن درکف نابخردان
درکف دزدان و دیوان و ددان

ابلهان بر مسند و گردنکشان
جمله مزدوران آن آدمکشان

خشک گشته نهر و رود و جوی ها
سفره ها خالی و شرم بر روی ها

مردمانی بس غنی اما فقیر
حاکمان بدکرده و پست و شریر

ثروت ملت به یغما می رود
کافه ی مردم پی نان می دود

رجل سیاس منگ و بی سواد
ذهن هاشان بسته و درانجماد

ذوب در مولا و بی برنامه اند
تجربه ناکرده، بی کارنامه اند

این بود مشتی زخروارهای ننگ
زین سبب عصیان کردم بی درنگ

چون که ترک خویش کردیم ما و من
چشم یاری داشتیم ای هم وطن

ما و من اندر صف پیکارها
جمع خامش چون تویی در خواب ها

ما فدای راه میهن گشته ایم
جمله گی درخاک ایران خفته ایم

باشد اندر جنگ پیشین درس ها
افتد از خاموش سرها ترس ها

#اخگر
16/4/1400
@C_B_SHAHZADEH