Forwarded from خسرو انوشیروان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🛑 نخست ؛ #پادشاهی_مشروطه را به ایران بازگردانید و #قانون_اساسی_مشروطه را حاکم کنید ؛ سپس به وظایف فراجناحی و جایگاه #شاه بپردازید ...
👈 هنوز قانون حامی پادشاه و مشروطه حاکم نیست
👈 #پادشاه در تبعیده و #دولت_مشروطه تشکیل نشده
بدیهی است که #نهاد_پادشاهی و #مردم در ابتدا باید پشتیبان #قانون_اساسی باشند و مشروطه را بازگردانند ؛ سپس به تبیین جایگاه #شاه ؛ مجلس ؛ مقامات دولتی و احزاب سیاسی پردازند .
https://t.me/khosrovanooshiravan/1666
👈 ما #مشروطه_خواهان ؛ #دموکراسی را جز #حاکمیت_قانون_اساسی بر تمام ارکان کشور نمیدانیم ...
#خسرو
👈 هنوز قانون حامی پادشاه و مشروطه حاکم نیست
👈 #پادشاه در تبعیده و #دولت_مشروطه تشکیل نشده
بدیهی است که #نهاد_پادشاهی و #مردم در ابتدا باید پشتیبان #قانون_اساسی باشند و مشروطه را بازگردانند ؛ سپس به تبیین جایگاه #شاه ؛ مجلس ؛ مقامات دولتی و احزاب سیاسی پردازند .
https://t.me/khosrovanooshiravan/1666
👈 ما #مشروطه_خواهان ؛ #دموکراسی را جز #حاکمیت_قانون_اساسی بر تمام ارکان کشور نمیدانیم ...
#خسرو
Forwarded from خسرو انوشیروان
🛑 عدم کارآیی مفاهیم «دیکتاتوری» و «استبداد»، برای توصیف عصر رضاشاه
@khosrovanooshiravan
دوره رضاشاه و کلاً عصر پهلوی را نمیتوان با مفاهیمی چون «دیکتاتوری» و حتی «استبداد» توضیح داد. رضاشاه، از دل یک جامعه نهادمند، و سیستم قانونمند برنخواست که او را دیکتاتور بنامیم! یک کلیشه نادرست و بیمبنا در میان کثیری از ایرانیان جا افتاده است، مبنی بر اینکه، «رضاشاه، مشروطیت را تعطیل کرد»! در حالیکه برعکس! مشروطیت یا کنسطیطوسیون، یا حکومت قانون، یا به قول مرحوم فروغی «دولت بااساس»، با رضاشاه شروع شد. قبل از رضاشاه، اساسأ جنین «حکومت قانون» هم شکل نگرفته بود، در حد یک نطفه سرگردان بود، قانون اساسی و مجلس در ظاهر وجود داشت. اما «روح حکومت قانون» وجود نداشت. دولت، هیچ اساسی نداشت. کشور هیچ نظم و نسقی نداشت. از انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ تا تاجگذاری رضاشاه در سال ۱۳۰۴، کشور در حال فروپاشی بود. اصل و اساس «کشور»، در آستانه نابودی بود، چه رسد به حکومت قانون!
ما ایرانیان، برای سوالات و دغدغههای پیچیده، پاسخهای ساده قایل هستیم و خیلی زود با یک پاسخ ساده و دم دستی، سروته قضیه را جمع میکنیم! با گزارههای سادهای چون «رضاشاه قانون را زیرپا گذاشت»! « رضاشاه مشروطه را تعطیل کرد»، «رضاشاه دیکتاتور بود»! «رضاشاه مستبد بود»! و امثالهم، ذهن خود را از تأمل و اندیشیدن، آزاد و معاف میکنیم. چون اندیشیدن و تأمل کار سختی است. عدهای هم که زمین زیرپایشان سست است، در خلأ تحلیل میکنند و برای زمانه و اوضاعی که اساساً موجودیت کشور در خطر بود، معیارهای حکومت قانون، آزادی و دموکراسی را در حد انگلستان قرن بیستویکم، برای ایران اوایل قرن بیستم قایل هستند! اینها یا کینه شخصی و یا ایدیولوژیک یا باندی، با پهلویها دارند و یا اینکه اصلاً در زمین «ایران» نایستادهاند. باید یک «ایران» باشد تا حکومت قانون، آزادی و دموکراسی در آن مستقر شود!
مشروطیت، حکومت قانون، آزادی و دموکراسی، قبل از هر چیزی به یک اقتدار حاکمیتی نیاز دارد. قانونِ حافظ آزادی و دموکراسی و حقوق شهروندی هم، نیاز به «ضمانت اجرا» قوی دارد. و مثل روز روشن است که اقتدار حاکمیتی، و «دولت بااساس» ضامن اجرا هستند و بس. نطفه حکومت قانون در معنای مدرن آن در ایران، در عصر رضاشاه، بسته شد و نوزاد «حکومت قانون» به سلامت در آن عصر متولد شد. و رضاشاه و نخبگان عصر رضاشاه، از این طفل شیرخواره، نسبتاً به خوبی محافظت کردند. وضعیت یک طفل شیرخواره، با یک فرد بزرگسال تفاوت دارد. بسیاری مواقع لازم است که برای حفاظت از این طفل شیرخواره، یک کارهایی انجام گیرد که برای ذهن یک بزرگسال، خلاف قاعده به نظر بیاید. رضاشاه، در واقع شالودهریزی «حکومت قانون» در ایران را انجام داد، او یک پادشاه اقتدارگرا و توسعهگرا و میهنپرست بود. نه اینکه خودش فهمی دقیق از توسعه و تجدد داشت (احتمالاً نخبگان همراه او داشتهاند)، بلکه به غریزه دریافته بود که مشکل ایران، نداشتن «دولت بااساس» و نبودِ نظم و اقتدار، و نهادهای مدرن در آن بود.
به جرأت میتوانم بگویم که، بهترین قوانین تاریخ ایران، در عصر رضاشاه تدوین و تصویب شدند. اعم از قانون مدنی ایران، قانون آیین دادرسی مدنی، قانون تجارت، قانون امور حسبی، قانون راجع به مجازات عمومی. این قوانین (به جز قانون مجازات)، همه بعد از انقلاب اسلامی هم باقی ماندند و تغییرات اندکی داشتهاند. در مورد قانون مجازات هم، بسیاری از مسوولان قضایی جمهوری اسلامی پشیمان هستند که آن را تغییر دادهاند. در دوران دانشجویی، استادی داشتم که فقیه و مجتهد، و قاضی دیوان عالی کشور بود. در کلاس درس حقوق جزا، با صراحت گفت، تنها راه چاره مشکلات نظام حقوق کیفری ایران این است که، یک ماده واحده با این مضمون در مجلس تصویب شود: «از این تاریخ به بعد، قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ نسخ، و قانون راجع به مجازات عمومی مصوب ۱۳۰۴ و اصلاحات سال ۱۳۵۲، جایگزین آن میشود.»
قوانین کارآمد یادشده در عصر رضاشاه، در زیر سایه اقتدار حاکمیتی، و به دنبال تأسیس «دولت بااساس» در ایران تدوین و تصویب شدند، و آن قوانین فقط بخش بسیار کوچکی از دستآوردهای شروع فرآیند ساخت دولت مدرن در عصر رضاشاه بود. اما آن روند ادامه پیدا نکرد، و طوفان انقلاب و ایدئولوژیهای چپ و راست و مذهبی و غیرمذهبی و ضدمذهبی و ...، اجازه تکامل به دولت مدرن در ایران نداد. در انقلاب 1357، اتحادیهای شگفتانگیز از بنیادگرایان، چپهای مذهبی و غیرمذهبی و ضدمذهبی، ملیمذهبیها و روشنفکران دینی! و غیردینی، که تنها وجه مشترکشان، بیوطنی بود، با طغیانی خائنانه و نابخردانه علیه روندِ توسعه، تجدد و اصلاحات در ایران، و فرایندِ تکاملِ دولت مدرن در ایران، هزینه تحقق دموکراسی، آزادی و حقوق بشر در ایران را چندبرابر کردند.
https://t.me/khosrovanooshiravan/1667
#دکتر_محمد_محبی
@khosrovanooshiravan
دوره رضاشاه و کلاً عصر پهلوی را نمیتوان با مفاهیمی چون «دیکتاتوری» و حتی «استبداد» توضیح داد. رضاشاه، از دل یک جامعه نهادمند، و سیستم قانونمند برنخواست که او را دیکتاتور بنامیم! یک کلیشه نادرست و بیمبنا در میان کثیری از ایرانیان جا افتاده است، مبنی بر اینکه، «رضاشاه، مشروطیت را تعطیل کرد»! در حالیکه برعکس! مشروطیت یا کنسطیطوسیون، یا حکومت قانون، یا به قول مرحوم فروغی «دولت بااساس»، با رضاشاه شروع شد. قبل از رضاشاه، اساسأ جنین «حکومت قانون» هم شکل نگرفته بود، در حد یک نطفه سرگردان بود، قانون اساسی و مجلس در ظاهر وجود داشت. اما «روح حکومت قانون» وجود نداشت. دولت، هیچ اساسی نداشت. کشور هیچ نظم و نسقی نداشت. از انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ تا تاجگذاری رضاشاه در سال ۱۳۰۴، کشور در حال فروپاشی بود. اصل و اساس «کشور»، در آستانه نابودی بود، چه رسد به حکومت قانون!
ما ایرانیان، برای سوالات و دغدغههای پیچیده، پاسخهای ساده قایل هستیم و خیلی زود با یک پاسخ ساده و دم دستی، سروته قضیه را جمع میکنیم! با گزارههای سادهای چون «رضاشاه قانون را زیرپا گذاشت»! « رضاشاه مشروطه را تعطیل کرد»، «رضاشاه دیکتاتور بود»! «رضاشاه مستبد بود»! و امثالهم، ذهن خود را از تأمل و اندیشیدن، آزاد و معاف میکنیم. چون اندیشیدن و تأمل کار سختی است. عدهای هم که زمین زیرپایشان سست است، در خلأ تحلیل میکنند و برای زمانه و اوضاعی که اساساً موجودیت کشور در خطر بود، معیارهای حکومت قانون، آزادی و دموکراسی را در حد انگلستان قرن بیستویکم، برای ایران اوایل قرن بیستم قایل هستند! اینها یا کینه شخصی و یا ایدیولوژیک یا باندی، با پهلویها دارند و یا اینکه اصلاً در زمین «ایران» نایستادهاند. باید یک «ایران» باشد تا حکومت قانون، آزادی و دموکراسی در آن مستقر شود!
مشروطیت، حکومت قانون، آزادی و دموکراسی، قبل از هر چیزی به یک اقتدار حاکمیتی نیاز دارد. قانونِ حافظ آزادی و دموکراسی و حقوق شهروندی هم، نیاز به «ضمانت اجرا» قوی دارد. و مثل روز روشن است که اقتدار حاکمیتی، و «دولت بااساس» ضامن اجرا هستند و بس. نطفه حکومت قانون در معنای مدرن آن در ایران، در عصر رضاشاه، بسته شد و نوزاد «حکومت قانون» به سلامت در آن عصر متولد شد. و رضاشاه و نخبگان عصر رضاشاه، از این طفل شیرخواره، نسبتاً به خوبی محافظت کردند. وضعیت یک طفل شیرخواره، با یک فرد بزرگسال تفاوت دارد. بسیاری مواقع لازم است که برای حفاظت از این طفل شیرخواره، یک کارهایی انجام گیرد که برای ذهن یک بزرگسال، خلاف قاعده به نظر بیاید. رضاشاه، در واقع شالودهریزی «حکومت قانون» در ایران را انجام داد، او یک پادشاه اقتدارگرا و توسعهگرا و میهنپرست بود. نه اینکه خودش فهمی دقیق از توسعه و تجدد داشت (احتمالاً نخبگان همراه او داشتهاند)، بلکه به غریزه دریافته بود که مشکل ایران، نداشتن «دولت بااساس» و نبودِ نظم و اقتدار، و نهادهای مدرن در آن بود.
به جرأت میتوانم بگویم که، بهترین قوانین تاریخ ایران، در عصر رضاشاه تدوین و تصویب شدند. اعم از قانون مدنی ایران، قانون آیین دادرسی مدنی، قانون تجارت، قانون امور حسبی، قانون راجع به مجازات عمومی. این قوانین (به جز قانون مجازات)، همه بعد از انقلاب اسلامی هم باقی ماندند و تغییرات اندکی داشتهاند. در مورد قانون مجازات هم، بسیاری از مسوولان قضایی جمهوری اسلامی پشیمان هستند که آن را تغییر دادهاند. در دوران دانشجویی، استادی داشتم که فقیه و مجتهد، و قاضی دیوان عالی کشور بود. در کلاس درس حقوق جزا، با صراحت گفت، تنها راه چاره مشکلات نظام حقوق کیفری ایران این است که، یک ماده واحده با این مضمون در مجلس تصویب شود: «از این تاریخ به بعد، قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ نسخ، و قانون راجع به مجازات عمومی مصوب ۱۳۰۴ و اصلاحات سال ۱۳۵۲، جایگزین آن میشود.»
قوانین کارآمد یادشده در عصر رضاشاه، در زیر سایه اقتدار حاکمیتی، و به دنبال تأسیس «دولت بااساس» در ایران تدوین و تصویب شدند، و آن قوانین فقط بخش بسیار کوچکی از دستآوردهای شروع فرآیند ساخت دولت مدرن در عصر رضاشاه بود. اما آن روند ادامه پیدا نکرد، و طوفان انقلاب و ایدئولوژیهای چپ و راست و مذهبی و غیرمذهبی و ضدمذهبی و ...، اجازه تکامل به دولت مدرن در ایران نداد. در انقلاب 1357، اتحادیهای شگفتانگیز از بنیادگرایان، چپهای مذهبی و غیرمذهبی و ضدمذهبی، ملیمذهبیها و روشنفکران دینی! و غیردینی، که تنها وجه مشترکشان، بیوطنی بود، با طغیانی خائنانه و نابخردانه علیه روندِ توسعه، تجدد و اصلاحات در ایران، و فرایندِ تکاملِ دولت مدرن در ایران، هزینه تحقق دموکراسی، آزادی و حقوق بشر در ایران را چندبرابر کردند.
https://t.me/khosrovanooshiravan/1667
#دکتر_محمد_محبی
Telegram
خسرو انوشیروان
🛑 نخست ؛ #پادشاهی_مشروطه را به ایران بازگردانید و #قانون_اساسی_مشروطه را حاکم کنید ؛ سپس به وظایف فراجناحی و جایگاه #شاه بپردازید ...
👈 هنوز قانون حامی پادشاه و مشروطه حاکم نیست
👈 #پادشاه در تبعیده و #دولت_مشروطه تشکیل نشده
بدیهی است که #نهاد_پادشاهی و…
👈 هنوز قانون حامی پادشاه و مشروطه حاکم نیست
👈 #پادشاه در تبعیده و #دولت_مشروطه تشکیل نشده
بدیهی است که #نهاد_پادشاهی و…
Forwarded from خسرو انوشیروان
🛑 آیا رضا شاه را انگلستان به قدرت رساند؟
✍نویسنده : دکتر پیروز مجتهد زاده
@khosrovanooshiravan
انگلستان نمی توانست پایان دهنده قاجار و به قدرت رساننده رضا شاه باشد....به دلیل حقایق غیر قابل اشتباه و یا غیر قابل انکار زیر :
۱)انگلستان با تحمیل قرارداد استعماری ۱۹۱۹ به احمد شاه قاجار ادامه سلطنت آن خاندان همیشه وابسته به روس و انگلیس را تضمین کرد و این گونه کاپیتولاسیون روسی را که از قرارداد ترکمنچای به ایران تحمیل شده بود را به کاپیتولاسیون انگلیسی تبدیل نمود.
۲)رضا خان سردار سپه در سال ۱۹۲۱ یعنی دو سال پس از عقد قرارداد ننگین ۱۹۱۹ علیرغم تضمین انگلیس، در حکومت قاجار از طریق یک کودتای نظامی در ایران به قدرت رسید و عملا قرارداد ننگین ۱۹۱۹ را لغو کرد.
۳)دو سال بعد رضا شاه تصمیم گرفت که علیرغم قرارداد ۱۹۱۹ رژیم جمهوری مستقل ایران را تشکیل دهد که با مخالفت روحانیون مواجه شد.
۴)در نتیجه رضا شاه تصمیم گرفت که علاوه بر دولت(پست وزارت جنگ و نخست وزیری)سلسله قاجار را منحل و حکومت را هم به خود منتقل کند.
۵)انگلستان که به همراه روسیه از جدایی طلبان خوزستان، گیلان و کردستان حمایت می کرد طبیعتا از این اقدام رضا شاه ناراضی بود.
۶)رضا شاه در اولین گامش پس از کودتای ۱۹۲۱ به خوزستان حمله کرد و شیخ خزعل عربی را که با داشتن قرارداد تحت الحمایگی با انگلیس، خوزستان را یک شیخ نشین خود مختار انگلیسی اعلام کرده بود از آنجا اخراج نمود.
۷)رضا شاه برای تحکیم ملی این تحول در شکل حکومت ایران خواهان تشکیل مجلس موسسان ملت ایران شد.
۸)انگلستان عوامل شناخته شده خود مانند مصدق السلطنه قاجاری و آخوند سید حسن مدرس را واداشت تا در مجلس موسسان ملت ایران از انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی جلوگیری کند و این دو مبارزات شدیدی را علیه رضا شاه و انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی را شروع کردند.
۹)سید حسن مدرس در این مخالفت ها، با انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی را علنا دنبال می کرد و ارتباط کاملا علنی را با سفارت انگلیس برقرار کرده بود و مصدق هم با عضویت یافتن در گراند لوژ اسکاتلند فراماسون انگلیس نمی توانست ارتباط با انگلیس را به گونه کامل منکر شود و عضویت او در ۀوژ آدمیت فراماسون و ریاستش بر لوژ انسانیت فراماسونر انگلیسی بودن مصدق را علنی و آشکار نمود.
۱۰)در گام بعدی رضا شاه قرارداد اولیه نفت ایران را پاره کرد و مقدمه خارج کردن نفت ایران از انحصار انگلیس را گذاشت که سر انجام در سال ۱۳۲۹ نفت ایران ملی شد.
۱۱)انگلستان سرانجام به بهانه جنگ جهانی دوم کشور ایران را اشغال کرد و رضا شاه را مجبور به استعفا از پادشاهی ایران نمود و او را از ایران تبعید نمود.
۱۲)بعد از تبعید رضا شاه از ایران، بریتانیا (انگلیس) شاهزاده حمید میرزا قاجار را که زیر عنوان کاپیتان "دیوید درومند David Drumond" در نیروی دریایی انگلستان خدمت می کرد را به تهران آورده و در سفارت انگلیس در تهران وی را تحت عنوان "سلطان حمید میرزا قاجار" پادشاه ایران اعلام نمود.
۱۳)ولی میهن پرستان ایرانی آن روز مانند فروغی مخفیانه محمد رضا پهلوی ولیعهد قانونی را به مجلس شورای ملی بردند تا در آنجا سوگند پادشاهی را قرائت نماید.
۱۴)این جلسه مجلس شورای ملی و قرائت سوگند پادشاهی محمد رضا شاه پهلوی مورد استقبال جمعی نمایندگان مجلس قرار گرفت و بریتانیا را مجبور کرد که شاهزاده درموند قاجار را به سرعت از کشور خارج کند.
۱۵)ولی انگلستان در تلافی این شکست دو نیروی قاجاری را در سیاست ایران تقویت کرد : نیروهای به اصطلاح ملی (بعدا با انشعاب هایی مانند ملی - مذهبی و نهضت آزادی و غیره) به ریاست محمد مصدق السلطنه، و حزب توده به ریاست قاجار زاده هایی مانند ایرج اسکندری پسر شاهزاده اسکندر میرزا فیروز میرزا قاجار و کیانوری همسر شاهزاده مریم فیروز (دختر فیروز میرزا قاجار) و به دست این دو نیرو سر انجام موفق شد که محمد رضا شاه را هم از ایران بیرون کند و به پادشاهی دودمان پهلوی پایان دهد.
@khosrovanooshiravan
https://t.me/khosrovanooshiravan/1667
✍نویسنده : دکتر پیروز مجتهد زاده
@khosrovanooshiravan
انگلستان نمی توانست پایان دهنده قاجار و به قدرت رساننده رضا شاه باشد....به دلیل حقایق غیر قابل اشتباه و یا غیر قابل انکار زیر :
۱)انگلستان با تحمیل قرارداد استعماری ۱۹۱۹ به احمد شاه قاجار ادامه سلطنت آن خاندان همیشه وابسته به روس و انگلیس را تضمین کرد و این گونه کاپیتولاسیون روسی را که از قرارداد ترکمنچای به ایران تحمیل شده بود را به کاپیتولاسیون انگلیسی تبدیل نمود.
۲)رضا خان سردار سپه در سال ۱۹۲۱ یعنی دو سال پس از عقد قرارداد ننگین ۱۹۱۹ علیرغم تضمین انگلیس، در حکومت قاجار از طریق یک کودتای نظامی در ایران به قدرت رسید و عملا قرارداد ننگین ۱۹۱۹ را لغو کرد.
۳)دو سال بعد رضا شاه تصمیم گرفت که علیرغم قرارداد ۱۹۱۹ رژیم جمهوری مستقل ایران را تشکیل دهد که با مخالفت روحانیون مواجه شد.
۴)در نتیجه رضا شاه تصمیم گرفت که علاوه بر دولت(پست وزارت جنگ و نخست وزیری)سلسله قاجار را منحل و حکومت را هم به خود منتقل کند.
۵)انگلستان که به همراه روسیه از جدایی طلبان خوزستان، گیلان و کردستان حمایت می کرد طبیعتا از این اقدام رضا شاه ناراضی بود.
۶)رضا شاه در اولین گامش پس از کودتای ۱۹۲۱ به خوزستان حمله کرد و شیخ خزعل عربی را که با داشتن قرارداد تحت الحمایگی با انگلیس، خوزستان را یک شیخ نشین خود مختار انگلیسی اعلام کرده بود از آنجا اخراج نمود.
۷)رضا شاه برای تحکیم ملی این تحول در شکل حکومت ایران خواهان تشکیل مجلس موسسان ملت ایران شد.
۸)انگلستان عوامل شناخته شده خود مانند مصدق السلطنه قاجاری و آخوند سید حسن مدرس را واداشت تا در مجلس موسسان ملت ایران از انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی جلوگیری کند و این دو مبارزات شدیدی را علیه رضا شاه و انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی را شروع کردند.
۹)سید حسن مدرس در این مخالفت ها، با انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی را علنا دنبال می کرد و ارتباط کاملا علنی را با سفارت انگلیس برقرار کرده بود و مصدق هم با عضویت یافتن در گراند لوژ اسکاتلند فراماسون انگلیس نمی توانست ارتباط با انگلیس را به گونه کامل منکر شود و عضویت او در ۀوژ آدمیت فراماسون و ریاستش بر لوژ انسانیت فراماسونر انگلیسی بودن مصدق را علنی و آشکار نمود.
۱۰)در گام بعدی رضا شاه قرارداد اولیه نفت ایران را پاره کرد و مقدمه خارج کردن نفت ایران از انحصار انگلیس را گذاشت که سر انجام در سال ۱۳۲۹ نفت ایران ملی شد.
۱۱)انگلستان سرانجام به بهانه جنگ جهانی دوم کشور ایران را اشغال کرد و رضا شاه را مجبور به استعفا از پادشاهی ایران نمود و او را از ایران تبعید نمود.
۱۲)بعد از تبعید رضا شاه از ایران، بریتانیا (انگلیس) شاهزاده حمید میرزا قاجار را که زیر عنوان کاپیتان "دیوید درومند David Drumond" در نیروی دریایی انگلستان خدمت می کرد را به تهران آورده و در سفارت انگلیس در تهران وی را تحت عنوان "سلطان حمید میرزا قاجار" پادشاه ایران اعلام نمود.
۱۳)ولی میهن پرستان ایرانی آن روز مانند فروغی مخفیانه محمد رضا پهلوی ولیعهد قانونی را به مجلس شورای ملی بردند تا در آنجا سوگند پادشاهی را قرائت نماید.
۱۴)این جلسه مجلس شورای ملی و قرائت سوگند پادشاهی محمد رضا شاه پهلوی مورد استقبال جمعی نمایندگان مجلس قرار گرفت و بریتانیا را مجبور کرد که شاهزاده درموند قاجار را به سرعت از کشور خارج کند.
۱۵)ولی انگلستان در تلافی این شکست دو نیروی قاجاری را در سیاست ایران تقویت کرد : نیروهای به اصطلاح ملی (بعدا با انشعاب هایی مانند ملی - مذهبی و نهضت آزادی و غیره) به ریاست محمد مصدق السلطنه، و حزب توده به ریاست قاجار زاده هایی مانند ایرج اسکندری پسر شاهزاده اسکندر میرزا فیروز میرزا قاجار و کیانوری همسر شاهزاده مریم فیروز (دختر فیروز میرزا قاجار) و به دست این دو نیرو سر انجام موفق شد که محمد رضا شاه را هم از ایران بیرون کند و به پادشاهی دودمان پهلوی پایان دهد.
@khosrovanooshiravan
https://t.me/khosrovanooshiravan/1667
Telegram
خسرو انوشیروان
🛑 نخست ؛ #پادشاهی_مشروطه را به ایران بازگردانید و #قانون_اساسی_مشروطه را حاکم کنید ؛ سپس به وظایف فراجناحی و جایگاه #شاه بپردازید ...
👈 هنوز قانون حامی پادشاه و مشروطه حاکم نیست
👈 #پادشاه در تبعیده و #دولت_مشروطه تشکیل نشده
بدیهی است که #نهاد_پادشاهی و…
👈 هنوز قانون حامی پادشاه و مشروطه حاکم نیست
👈 #پادشاه در تبعیده و #دولت_مشروطه تشکیل نشده
بدیهی است که #نهاد_پادشاهی و…