۶ بار اعدام بهای یک کیوسک پلیس؛ جواد روحی، مهدی محمدیفرد و عرشیا تکدستان در یک قدمی اعدام
#خیزش_انقلابی_ایرانیان
۳۰ شهریور روز سیاه نوشهر بود؛ روزی که در آن دستکم پنج معترض جوان از جمله حنانه و حسینعلی کیا به ضرب گلوله ماموران جمهوری اسلامی کشته شدند. سایه سیاه ۳۰ شهریور هنوز روی سر نوشهر سنگینی میکند، برای کیوسک پلیسی که شامگاه آن به آتش کشیده شد، سه نفر در صف اعداماند.
جواد روحی معترض ۳۵ ساله، مهدی محمدیفرد، معترضی که تولد ۱۹ سالگیاش را در زندان گذراند و عرشیا تکدستان جوان ۱۸ سالهای که به تازگی دانشگاه قبول شده بود و اگر زندانی نمیشد الان دانشجوی ترم یک رشته الکتروتکنیک بود، به اتهام آتش زدن یک کیوسک پلیس به ترتیب به سه، دو و یک بار اعدام محکوم شدهاند.
نقطه مشترک پرونده و اتهامات وارد شده به این معترضان، حضور در تجمع شامگاه ۳۰ شهریور در نوشهر است. مرور دادنامه و حکم آنها نشان میدهد اتهاماتی همچون «محاربه» و «افساد فیالارض» که در این مدت با دست باز و فراغ خاطر به بسیاری از معترضان بازداشتی و اعدامشده نسبت داده شده، در پرونده آنها هم وجود دارد.
اتهام اصلی جواد و مهدی به آتش کشیدن کیوسک پلیس راهنمایی و رانندگی در میدان آزادی نوشهر است که نقطه تمرکز اعتراضات بوده است. به جواد روحی اتهام ارتداد از طریق هتک حرمت به قرآن از طریق آتش زدن آن و توهین به مقدسات هم بسته شده است.
عرشیا تکدستان هم به «لیدری» اعتراضات متهم شده و در پرونده و حکمش به پیامهایی که ادعا شده عرشیا با دوستان خود در فضای مجازی رد و بدل کرده، استناد شده است. از جمله این پیامهای ادعایی این است که او به دوستانش گفته «در چالوس و نوشهر غوغا بپا کردیم» و «مامور ناجا را در تجمعات زدم».
اتهامات بیاساس و اعتراف زیر شکنجه؛ از دست رفتن قدرت تکلم جواد روحی:
پرونده این سه معترض اهل شمال همچون آنچه برای دیگران هم اتفاق افتاده بر پایه اتهامات بیاساس و شواهد ناقص بنا شده است.
جواد روحی در طول دوران بازداشتش وکیل انتخابی نداشته، اما جزییات حکمش که به دست ایران اینترنشنال رسیده، نشان میدهد حتی وکیل تسخیری او در دادگاه گفته بازبینی فیلم دوربین های مداربسته و اظهارات موکلش صرفا حضور او در محل تجمع را ثابت میکند و در خصوص اتهامات وارده از جمله افساد فیالارض «دلیل و مدرکی مبنی بر توجیه اتهام وجود ندارد».
او همچنین اتهام ارتداد به علت آتش زدن قران را «ناصواب» توصیف کرده و گفته موکلش از وجود قرآن در تجمع خبر نداشته است.
مجید کاوه، وکیل انتخابی روحی هم پیشتر در توییترش نوشته بود موکلش «ایرادات اساسی و حائز اهمیتی نسبت به تحقیقات مقدماتی داشته که به یقین طی روزهای آتی در فرجامخواهی به دیوان عالی کشور منعکس خواهد شد».
کمیته پیگیری بازداشتشدگان روز ۲۸ دی در گزارشی افشا کرد جواد روحی در بازداشتگاه «شهید کاظمی» ساری متعلق به اطلاعات سپاه «از شدت شکنجه و ترس اختیار ادرارش را از دست داده بود و قدرت تکلم هم نداشت».
طبق این گزارش، این جوان ۳۵ ساله به علت فشار بازجویی در روزهای اول توان حرکت خود را از دست داده بود و در پی از دست دادن کنترل ادرار او را به انفرادی منتقل کردند. طی بازجویی یک بار وضعیت جواد چنان وخیم میشود که او را برهنه به کریدور بند منتقل کرده و برای کنترل علایم حیاتی پزشک خبر میکنند.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال، جواد روحی به بیماری اعصاب مبتلاست و پیش از بازداشت مدتی در بیمارستان بستری بوده است. دو منبع آگاه به ایران اینترنشنال گفتند او بیکار بوده و از مشکلات مالی و معیشتی رنج میبرده است و خانوادهای کارگر و تهیدست دارد.
به گفته یکی از این منابع، «او قرآن آتش نزده و این موضوع دروغ است. او تحت فشار قرار گرفته تا اعتراف اجباری بکند.»
مهدی محمدیفرد، آرایشگر با استعدادی که در زندان ۱۹ ساله شد:
آتش گرفتن کیوسک پلیس جان مهدی محمدیفرد، آرایشگر و هنرمند تتوکار ۱۹ ساله را هم با دو بار اعدام تهدید میکند. او ۱۰ مهر به اتهام دست داشتن در این آتشسوزی بازداشت شد و به گفته منبعی مطلع، هنگام بازداشت با زنجیری که به شلوارش وصل بوده شدیدا ضرب و جرح شده است.
#خیزش_انقلابی_ایرانیان
۳۰ شهریور روز سیاه نوشهر بود؛ روزی که در آن دستکم پنج معترض جوان از جمله حنانه و حسینعلی کیا به ضرب گلوله ماموران جمهوری اسلامی کشته شدند. سایه سیاه ۳۰ شهریور هنوز روی سر نوشهر سنگینی میکند، برای کیوسک پلیسی که شامگاه آن به آتش کشیده شد، سه نفر در صف اعداماند.
جواد روحی معترض ۳۵ ساله، مهدی محمدیفرد، معترضی که تولد ۱۹ سالگیاش را در زندان گذراند و عرشیا تکدستان جوان ۱۸ سالهای که به تازگی دانشگاه قبول شده بود و اگر زندانی نمیشد الان دانشجوی ترم یک رشته الکتروتکنیک بود، به اتهام آتش زدن یک کیوسک پلیس به ترتیب به سه، دو و یک بار اعدام محکوم شدهاند.
نقطه مشترک پرونده و اتهامات وارد شده به این معترضان، حضور در تجمع شامگاه ۳۰ شهریور در نوشهر است. مرور دادنامه و حکم آنها نشان میدهد اتهاماتی همچون «محاربه» و «افساد فیالارض» که در این مدت با دست باز و فراغ خاطر به بسیاری از معترضان بازداشتی و اعدامشده نسبت داده شده، در پرونده آنها هم وجود دارد.
اتهام اصلی جواد و مهدی به آتش کشیدن کیوسک پلیس راهنمایی و رانندگی در میدان آزادی نوشهر است که نقطه تمرکز اعتراضات بوده است. به جواد روحی اتهام ارتداد از طریق هتک حرمت به قرآن از طریق آتش زدن آن و توهین به مقدسات هم بسته شده است.
عرشیا تکدستان هم به «لیدری» اعتراضات متهم شده و در پرونده و حکمش به پیامهایی که ادعا شده عرشیا با دوستان خود در فضای مجازی رد و بدل کرده، استناد شده است. از جمله این پیامهای ادعایی این است که او به دوستانش گفته «در چالوس و نوشهر غوغا بپا کردیم» و «مامور ناجا را در تجمعات زدم».
اتهامات بیاساس و اعتراف زیر شکنجه؛ از دست رفتن قدرت تکلم جواد روحی:
پرونده این سه معترض اهل شمال همچون آنچه برای دیگران هم اتفاق افتاده بر پایه اتهامات بیاساس و شواهد ناقص بنا شده است.
جواد روحی در طول دوران بازداشتش وکیل انتخابی نداشته، اما جزییات حکمش که به دست ایران اینترنشنال رسیده، نشان میدهد حتی وکیل تسخیری او در دادگاه گفته بازبینی فیلم دوربین های مداربسته و اظهارات موکلش صرفا حضور او در محل تجمع را ثابت میکند و در خصوص اتهامات وارده از جمله افساد فیالارض «دلیل و مدرکی مبنی بر توجیه اتهام وجود ندارد».
او همچنین اتهام ارتداد به علت آتش زدن قران را «ناصواب» توصیف کرده و گفته موکلش از وجود قرآن در تجمع خبر نداشته است.
مجید کاوه، وکیل انتخابی روحی هم پیشتر در توییترش نوشته بود موکلش «ایرادات اساسی و حائز اهمیتی نسبت به تحقیقات مقدماتی داشته که به یقین طی روزهای آتی در فرجامخواهی به دیوان عالی کشور منعکس خواهد شد».
کمیته پیگیری بازداشتشدگان روز ۲۸ دی در گزارشی افشا کرد جواد روحی در بازداشتگاه «شهید کاظمی» ساری متعلق به اطلاعات سپاه «از شدت شکنجه و ترس اختیار ادرارش را از دست داده بود و قدرت تکلم هم نداشت».
طبق این گزارش، این جوان ۳۵ ساله به علت فشار بازجویی در روزهای اول توان حرکت خود را از دست داده بود و در پی از دست دادن کنترل ادرار او را به انفرادی منتقل کردند. طی بازجویی یک بار وضعیت جواد چنان وخیم میشود که او را برهنه به کریدور بند منتقل کرده و برای کنترل علایم حیاتی پزشک خبر میکنند.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال، جواد روحی به بیماری اعصاب مبتلاست و پیش از بازداشت مدتی در بیمارستان بستری بوده است. دو منبع آگاه به ایران اینترنشنال گفتند او بیکار بوده و از مشکلات مالی و معیشتی رنج میبرده است و خانوادهای کارگر و تهیدست دارد.
به گفته یکی از این منابع، «او قرآن آتش نزده و این موضوع دروغ است. او تحت فشار قرار گرفته تا اعتراف اجباری بکند.»
مهدی محمدیفرد، آرایشگر با استعدادی که در زندان ۱۹ ساله شد:
آتش گرفتن کیوسک پلیس جان مهدی محمدیفرد، آرایشگر و هنرمند تتوکار ۱۹ ساله را هم با دو بار اعدام تهدید میکند. او ۱۰ مهر به اتهام دست داشتن در این آتشسوزی بازداشت شد و به گفته منبعی مطلع، هنگام بازداشت با زنجیری که به شلوارش وصل بوده شدیدا ضرب و جرح شده است.
روایتی از لحظه کشتن محمدرسول مومنیزاده؛ پس از شلیک، به او حمله و به بدنش لگد میزدند
#خیزش_انقلابی_ایرانیان:
برادر محمدرسول مومنیزاده، با انتشار تصویری از لحظه کشته شدن برادرش در اعتراضات رشت، خطاب به نیروهای سرکوبگر نوشت:«وقتی از پشت به او تیر زدید، ۳۰-۴۰ نفر با کابل و باتوم به جان من و او افتادید. خودم را روی او انداختم که به پهلوی شکسته و تیرخوردهاش که خون میرفت بیشتر لگد نزنید.»
@C_B_SHAHZADEH
#خیزش_انقلابی_ایرانیان:
برادر محمدرسول مومنیزاده، با انتشار تصویری از لحظه کشته شدن برادرش در اعتراضات رشت، خطاب به نیروهای سرکوبگر نوشت:«وقتی از پشت به او تیر زدید، ۳۰-۴۰ نفر با کابل و باتوم به جان من و او افتادید. خودم را روی او انداختم که به پهلوی شکسته و تیرخوردهاش که خون میرفت بیشتر لگد نزنید.»
@C_B_SHAHZADEH
رنجنامه قرهحسنلوها؛ از تاکید بر بیگناهی تا دندههای شکسته پزشک زندانی زیر شکنجه
#خیزش_انقلابی_ایرانیان:
خانواده حمید و فرزانه قرهحسنلو با انتشار متنی با عنوان «رنجنامه قرهحسنلوها» به حکم زندان و تبعید این زن و شوهر پزشک اعتراض کردهاند. آنها به شکنجههای حمید قرهحسنلو زیر بازجویی اشاره کردند و با تاکید بر بیگناهی این زوج نوشتند: «به کدامین گناه نکرده باید مجازات شویم؟»
در این متن به روند بازداشت تا دادگاه و حکم زندان و تبعید این دو نفر در پرونده کشته شدن یک بسیجی به نام روحالله عجمیان اشاره شده و آمده است: «همهچیز از آن شب شوم سیزدهم آبان شروع شد.»
شبی که به گفته آنها ۱۰ فرد مسلح به خانه حمید و فرزانه قرهحسنلو در حوالی میدان مادر کرج حمله کرده، یک گروهان نظامی در خانه را شکسته و آنها را مقابل چشم فرزند نوجوانشان آنیتا، با «ضرب و شتم» بازداشت کردند.
خانواده این زوج زندانی میگویند از همان زمان تاکنون این سوال برایشان به وجود آمده که: «جرم حمید و فرزانه قرهحسنلو چیست؟ آنها به کدامین گناه دربندند؟»
در این رنجنامه همچنین به شکنجه حمید قرهحسنلو هنگام بازجویی و آسیبهای ناشی از آن اشاره شده است: «حمید گفته سرش را در شب اول بازجویی بر زمین کوبیدند و بر اثر ضرباتی که به زجاجیه چشمش وارد شده برای همیشه بخشی از بیناییاش را از دست داده است.
به گفته آنها، حالا این پزشک باید «بیگناه» ۱۵ سال به تبعید در یزد برود؛ آنهم با «یادگاریهای زجرآور و مشمئزکننده» از دوران بازپرسی و اعترافگیری اجباری که «دندههای شکسته و چشم کمبینا شده» است.
در بخش دیگری از این رنجنامه آمده است: «فرزانه یکبار از زندان خواست تا صدای نوید افکاری را برایش در پشت تلفن بگذاریم. همبندیهایش به او گفته بودند امیدی نداشته باشد که چون بیگناه است، آزاد میشود. از ترس این که باز هم ممنوعالملاقات شود، دروغ مصلحتآمیزی گفتیم که صدا را پیدا نکردیم.»
صدایی که فرزانه قرهحسنلو به دنبال آن بوده مربوط به تماس تلفنی نوید افکاری از زندان و پیش از اعدامش در شهریور سال ۹۹ است که در آن گفته بود: «درود به مردم شریف ایران. نه دادگاهی صدای ما را شنید و نه قاضی و مسوول و دادخواهی وجود داشت. شنیده بودم سر بیگناه پای دار میرود اما بالای دار نمیرود. ولی دروغ است!»
خانواده فرزانه و حمید قرهحسنلو با تایید این سخنان نوید افکاری، نوشتند: «نوید راست گفته بود. بیگناه در جمهوری اسلامی پای دار میرود. جرم آنها چیزی جز شرکت در مراسم چهلم حدیث نجفی نبود و نیست. از بد حادثه در مسیر بازگشت با صحنه ضرب و جرح یک بسیجی به نام روحالله عجمیان مواجه میشوند که بعدتر فوت میکند.»
به گفته این خانواده، حتی فیلمهای «ناقص و بریده بریده سیستم امنیتی جمهوری اسلامی» هم تایید میکنند که زوج قرهحسنلو در آن صحنه اقدامی نکردهاند اما حالا با این اتهام که «چرا دکتر انساندوست، جان آن بسیجی را در بلوا نجات نداده است؟» حمید قرهحسنلو باید ۱۵ سال به یزد تبعید شود.
در پایان این رنجنامه آمده است: «ما هنوز مانند همان شب اول در فکریم که به کجا باید پناه ببریم؟ به کدامین گناه نکرده باید مجازات شویم؟ چه کسی میداند؟»
روز ۲۹ فروردین احکام ۱۴ متهم پرونده کشته شدن روحالله عجمیان در کرج صادر و پنج تن از آنان به زندانهای طولانیمدت ۱۵ و ۱۰ ساله محکوم شدند.
حمید قرهحسنلو که پیش از این به اعدام محکوم شده بود در این دادگاه بیشترین مدت حبس را گرفته و به ۱۵ سال زندان و «نفی بلد» محکوم شده است. او باید دوره حبس خود را در زندان شهر یزد سپری کند.
فرزانه قرهحسنلو نیز به پنج سال زندان محکوم شده و همچون همسرش، علاوه بر زندان به «تبعید» هم محکوم است و بر اساس حکم دادگاه باید دوران حبس خود را در زندان مشهد سپری کند.
علاوه بر محمدمهدی کرمی و محمد حسینی که برای همین پرونده در ۱۷ دی ماه سال گذشته اعدام شدند، رضا آریا، حمید قرهحسنلو و حسین محمدی نیز حکم بدوی اعدام دریافت کرده بودند که صدور حکم اعدام برای قرهحسنلو، پزشک متخصص، در این پرونده با واکنش گسترده بینالمللی مواجه شد.
@C_B_SHAHZADEH
#خیزش_انقلابی_ایرانیان:
خانواده حمید و فرزانه قرهحسنلو با انتشار متنی با عنوان «رنجنامه قرهحسنلوها» به حکم زندان و تبعید این زن و شوهر پزشک اعتراض کردهاند. آنها به شکنجههای حمید قرهحسنلو زیر بازجویی اشاره کردند و با تاکید بر بیگناهی این زوج نوشتند: «به کدامین گناه نکرده باید مجازات شویم؟»
در این متن به روند بازداشت تا دادگاه و حکم زندان و تبعید این دو نفر در پرونده کشته شدن یک بسیجی به نام روحالله عجمیان اشاره شده و آمده است: «همهچیز از آن شب شوم سیزدهم آبان شروع شد.»
شبی که به گفته آنها ۱۰ فرد مسلح به خانه حمید و فرزانه قرهحسنلو در حوالی میدان مادر کرج حمله کرده، یک گروهان نظامی در خانه را شکسته و آنها را مقابل چشم فرزند نوجوانشان آنیتا، با «ضرب و شتم» بازداشت کردند.
خانواده این زوج زندانی میگویند از همان زمان تاکنون این سوال برایشان به وجود آمده که: «جرم حمید و فرزانه قرهحسنلو چیست؟ آنها به کدامین گناه دربندند؟»
در این رنجنامه همچنین به شکنجه حمید قرهحسنلو هنگام بازجویی و آسیبهای ناشی از آن اشاره شده است: «حمید گفته سرش را در شب اول بازجویی بر زمین کوبیدند و بر اثر ضرباتی که به زجاجیه چشمش وارد شده برای همیشه بخشی از بیناییاش را از دست داده است.
به گفته آنها، حالا این پزشک باید «بیگناه» ۱۵ سال به تبعید در یزد برود؛ آنهم با «یادگاریهای زجرآور و مشمئزکننده» از دوران بازپرسی و اعترافگیری اجباری که «دندههای شکسته و چشم کمبینا شده» است.
در بخش دیگری از این رنجنامه آمده است: «فرزانه یکبار از زندان خواست تا صدای نوید افکاری را برایش در پشت تلفن بگذاریم. همبندیهایش به او گفته بودند امیدی نداشته باشد که چون بیگناه است، آزاد میشود. از ترس این که باز هم ممنوعالملاقات شود، دروغ مصلحتآمیزی گفتیم که صدا را پیدا نکردیم.»
صدایی که فرزانه قرهحسنلو به دنبال آن بوده مربوط به تماس تلفنی نوید افکاری از زندان و پیش از اعدامش در شهریور سال ۹۹ است که در آن گفته بود: «درود به مردم شریف ایران. نه دادگاهی صدای ما را شنید و نه قاضی و مسوول و دادخواهی وجود داشت. شنیده بودم سر بیگناه پای دار میرود اما بالای دار نمیرود. ولی دروغ است!»
خانواده فرزانه و حمید قرهحسنلو با تایید این سخنان نوید افکاری، نوشتند: «نوید راست گفته بود. بیگناه در جمهوری اسلامی پای دار میرود. جرم آنها چیزی جز شرکت در مراسم چهلم حدیث نجفی نبود و نیست. از بد حادثه در مسیر بازگشت با صحنه ضرب و جرح یک بسیجی به نام روحالله عجمیان مواجه میشوند که بعدتر فوت میکند.»
به گفته این خانواده، حتی فیلمهای «ناقص و بریده بریده سیستم امنیتی جمهوری اسلامی» هم تایید میکنند که زوج قرهحسنلو در آن صحنه اقدامی نکردهاند اما حالا با این اتهام که «چرا دکتر انساندوست، جان آن بسیجی را در بلوا نجات نداده است؟» حمید قرهحسنلو باید ۱۵ سال به یزد تبعید شود.
در پایان این رنجنامه آمده است: «ما هنوز مانند همان شب اول در فکریم که به کجا باید پناه ببریم؟ به کدامین گناه نکرده باید مجازات شویم؟ چه کسی میداند؟»
روز ۲۹ فروردین احکام ۱۴ متهم پرونده کشته شدن روحالله عجمیان در کرج صادر و پنج تن از آنان به زندانهای طولانیمدت ۱۵ و ۱۰ ساله محکوم شدند.
حمید قرهحسنلو که پیش از این به اعدام محکوم شده بود در این دادگاه بیشترین مدت حبس را گرفته و به ۱۵ سال زندان و «نفی بلد» محکوم شده است. او باید دوره حبس خود را در زندان شهر یزد سپری کند.
فرزانه قرهحسنلو نیز به پنج سال زندان محکوم شده و همچون همسرش، علاوه بر زندان به «تبعید» هم محکوم است و بر اساس حکم دادگاه باید دوران حبس خود را در زندان مشهد سپری کند.
علاوه بر محمدمهدی کرمی و محمد حسینی که برای همین پرونده در ۱۷ دی ماه سال گذشته اعدام شدند، رضا آریا، حمید قرهحسنلو و حسین محمدی نیز حکم بدوی اعدام دریافت کرده بودند که صدور حکم اعدام برای قرهحسنلو، پزشک متخصص، در این پرونده با واکنش گسترده بینالمللی مواجه شد.
@C_B_SHAHZADEH