🔴جلال آل احمد در دست نوشته های خاطراتش می نویسد:
تا قبل از #رضا_شاه پدرم یک زندگی اشرافی داشت. از صبح تا شب همه مردم از شهر و روستا با گوسفند و کبک و مرغ و خروس و قرقاول برای دیدن پدرم و #دست_بوسی پدرم می آمدند.
آخر پدر من یک آخوند بود و برای مردم دعا می نوشت و آنها را به عقد و صیغه همدیگر در می آورد. اما زمانیکه رضاشاه آمد و دستور داد باید ازدواج ها به صورت رسمی ثبت و ضبط گردد و همینطور طلاقها و همینطور سندها و قولنامه های زمین [ #تاسیس_سازمان_ثبت_احوال_و_ثبت_اسناد]، پدرم بیکار شد و فقط کارش شد همان #مسجد رفتن و پیش نماز مسجد شدن و روضه خواندن و دیگر خبری از مرغ و خروس و کبک و قرقاول و خیک های پنیر نبود.
پس ما شروع کردیم به فحش دادن و #دروغ_بستن_به_خاندان_پهلوی... آنقدر دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ بستیم و آنقدر ودکا و عرق سگی با سیگار اشنو کشیدم که از #غصه سکته کردم..."
#ایرانو_پس_میگیریم
#اتحاد_ایران_براندازی_فرقه_تبهکار
#میدان_میلیونی
#رضا_شاه_روحت_شاد
@c_b_shahzadeh
تا قبل از #رضا_شاه پدرم یک زندگی اشرافی داشت. از صبح تا شب همه مردم از شهر و روستا با گوسفند و کبک و مرغ و خروس و قرقاول برای دیدن پدرم و #دست_بوسی پدرم می آمدند.
آخر پدر من یک آخوند بود و برای مردم دعا می نوشت و آنها را به عقد و صیغه همدیگر در می آورد. اما زمانیکه رضاشاه آمد و دستور داد باید ازدواج ها به صورت رسمی ثبت و ضبط گردد و همینطور طلاقها و همینطور سندها و قولنامه های زمین [ #تاسیس_سازمان_ثبت_احوال_و_ثبت_اسناد]، پدرم بیکار شد و فقط کارش شد همان #مسجد رفتن و پیش نماز مسجد شدن و روضه خواندن و دیگر خبری از مرغ و خروس و کبک و قرقاول و خیک های پنیر نبود.
پس ما شروع کردیم به فحش دادن و #دروغ_بستن_به_خاندان_پهلوی... آنقدر دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ بستیم و آنقدر ودکا و عرق سگی با سیگار اشنو کشیدم که از #غصه سکته کردم..."
#ایرانو_پس_میگیریم
#اتحاد_ایران_براندازی_فرقه_تبهکار
#میدان_میلیونی
#رضا_شاه_روحت_شاد
@c_b_shahzadeh
Forwarded from کمپین بازگشت شاهزاده
🔴جلال آل احمد در دست نوشته های خاطراتش می نویسد:
تا قبل از #رضا_شاه پدرم یک زندگی اشرافی داشت. از صبح تا شب همه مردم از شهر و روستا با گوسفند و کبک و مرغ و خروس و قرقاول برای دیدن پدرم و #دست_بوسی پدرم می آمدند.
آخر پدر من یک آخوند بود و برای مردم دعا می نوشت و آنها را به عقد و صیغه همدیگر در می آورد. اما زمانیکه رضاشاه آمد و دستور داد باید ازدواج ها به صورت رسمی ثبت و ضبط گردد و همینطور طلاقها و همینطور سندها و قولنامه های زمین [ #تاسیس_سازمان_ثبت_احوال_و_ثبت_اسناد]، پدرم بیکار شد و فقط کارش شد همان #مسجد رفتن و پیش نماز مسجد شدن و روضه خواندن و دیگر خبری از مرغ و خروس و کبک و قرقاول و خیک های پنیر نبود.
پس ما شروع کردیم به فحش دادن و #دروغ_بستن_به_خاندان_پهلوی... آنقدر دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ بستیم و آنقدر ودکا و عرق سگی با سیگار اشنو کشیدم که از #غصه سکته کردم..."
#ایرانو_پس_میگیریم
#اتحاد_ایران_براندازی_فرقه_تبهکار
#میدان_میلیونی
#رضا_شاه_روحت_شاد
@c_b_shahzadeh
تا قبل از #رضا_شاه پدرم یک زندگی اشرافی داشت. از صبح تا شب همه مردم از شهر و روستا با گوسفند و کبک و مرغ و خروس و قرقاول برای دیدن پدرم و #دست_بوسی پدرم می آمدند.
آخر پدر من یک آخوند بود و برای مردم دعا می نوشت و آنها را به عقد و صیغه همدیگر در می آورد. اما زمانیکه رضاشاه آمد و دستور داد باید ازدواج ها به صورت رسمی ثبت و ضبط گردد و همینطور طلاقها و همینطور سندها و قولنامه های زمین [ #تاسیس_سازمان_ثبت_احوال_و_ثبت_اسناد]، پدرم بیکار شد و فقط کارش شد همان #مسجد رفتن و پیش نماز مسجد شدن و روضه خواندن و دیگر خبری از مرغ و خروس و کبک و قرقاول و خیک های پنیر نبود.
پس ما شروع کردیم به فحش دادن و #دروغ_بستن_به_خاندان_پهلوی... آنقدر دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ و دروغ بستیم و آنقدر ودکا و عرق سگی با سیگار اشنو کشیدم که از #غصه سکته کردم..."
#ایرانو_پس_میگیریم
#اتحاد_ایران_براندازی_فرقه_تبهکار
#میدان_میلیونی
#رضا_شاه_روحت_شاد
@c_b_shahzadeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #دست_بوسی_مهدی_بازرگان
یکی دیگر از #دروغهای_مضحکی که دارودستهٔ #جبهه_ملّی_منقلی و نهضت ضد آزادی و کلاً #جریانات_چپِ_و_مذهبی میگویند این است که مهدی بازرگان اهل #دستبوسی_و_پاچهخواری نبود و دست خمینی را هم نبوسید.
#بازرگان_بارها_دست_خمینی_را_بوسید و تا لحظه مرگ #مرید_خمینی و راهش بود.
مهدی بازرگان را هیچگونه #نمیتوان_تطهیر کرد. او جنایتکاری بود که در #کشتارهای_خمینی_شریک_بود و همواره از او #دفاع کرد.
@C_B_SHAHZADEH
یکی دیگر از #دروغهای_مضحکی که دارودستهٔ #جبهه_ملّی_منقلی و نهضت ضد آزادی و کلاً #جریانات_چپِ_و_مذهبی میگویند این است که مهدی بازرگان اهل #دستبوسی_و_پاچهخواری نبود و دست خمینی را هم نبوسید.
#بازرگان_بارها_دست_خمینی_را_بوسید و تا لحظه مرگ #مرید_خمینی و راهش بود.
مهدی بازرگان را هیچگونه #نمیتوان_تطهیر کرد. او جنایتکاری بود که در #کشتارهای_خمینی_شریک_بود و همواره از او #دفاع کرد.
@C_B_SHAHZADEH
کمپین بازگشت شاهزاده
🔴 #دست_بوسی_مهدی_بازرگان یکی دیگر از #دروغهای_مضحکی که دارودستهٔ #جبهه_ملّی_منقلی و نهضت ضد آزادی و کلاً #جریانات_چپِ_و_مذهبی میگویند این است که مهدی بازرگان اهل #دستبوسی_و_پاچهخواری نبود و دست خمینی را هم نبوسید. #بازرگان_بارها_دست_خمینی_را_بوسید و…
🔖 مهدی بازرگان، متحجر یا نوگرا ؟
مهدی بازرگان، نخستوزیر دولت موقت، یکی از باشندگان سیاسی مشهور عصر معاصر است. عبدالکریم سروش، او را «پدر روشنفکری دینی در ایران» (1) میداند. رضا علیجانی، به وی لقب «پدر نوگرایی دینی در ایران» (2) داده. و محمد قوچانی هم او را «یگانه لیبرال ایرانی در یک قرن گذشته» (3) نامیده است.
در میان جریانهای مصدقی و ملی-مذهبی، او را دموکراتترین و آزادیخواهترین مخالف حکومت پهلوی مینامند. نگاهی به کارنامه سیاسی بازرگان، نشان میدهد که چقدر این القاب و عناوین، غیرواقعی و مضحک هستند.
🔸حقیقت این است که بازرگان، فرسنگها با نوگرایی و لیبرالیسم فاصله داشت. و تمام اندیشه و منش سیاسی او (به جز مقاله سال آخر عمرش درباره هدف بعثت انبیا)، در جهت تقویت بنیادگرایی بود. یک عمر در زمین سست ایدئولوژی ایستاد. هیچگاه بطور ثابت در زمین «ایران» و «ملت ایران» نایستاد و هیچ درکی از «مسأله ایران» نداشت.
در جوانی، با بودجه دولت و ملت «ایران»، برای تحصیل علم به فرانسه اعزام شد. ترمودینامیک خواند، استعداد خوبی برای تبدیل شدن به یک تکنوکرات را داشت. وارد عرصه دینشناسی شد. و از آنجا که درک درستی از متون و متدولوژی دینی نداشت، دچار آشفتگی و اعوجاج و التقاط فکری شد. و این آشفتگی، به اندیشه و منش سیاسی او هم سرایت کرد.
➰اصرار داشت که اصول و فروع دین را با علوم تجربی اثبات کند! تا حدی که برخی نوشتههایش در این زمینه، به طنز پهلو میزد. خصوصاً کتاب «مطهرات در اسلام» آنقدر مضحک بود که سوژه طنز و انگیزه صادق هدایت برای نوشتن کتاب «کاروان اسلام» یا «البعثة الاسلامیة الی البلاد الافرنجیة»، همان کتاب بازرگان بود، شخصیت «سکان الشریعه»، در این کتاب هدایت، در واقع کاریکاتوری از شخصیت بازرگان است.
📍بازرگان و شریعتی، نقش اساسی در گسترش بنیادگرایی اسلامی در ایران داشتند، به گفته حمید عنایت، «ایدئولوژی رادیکالیسم اسلامی و بنیادگرایی در ایران بر گرفته از آثار شریعتی است» (4)، بازرگان هم با نهادسازی در دانشگاه و خارج از دانشگاه، اسلام سیاسی را از یک گفتمان بیبرنامه، به یک گفتمان دارای راهبرد و بابرنامه تبدیل کرد.
مؤسس انجمنهای اسلامی در دانشگاههای ایران و دانشگاههای خارج از ایران که نقش اساسی در گسترش اسلام سیاسی داشتند، بازرگان بود. او سازمانهایی چون متاع، «انجمن اسلامی مهندسان» و ... را هم ایجاد نمود. که همه آنها در جهت گسترش اسلام سیاسی فعالیت کردند. بازرگان، با هیچ معیاری، یک «نوگرای دینی» و «روشنفکر دینی» (بگذریم که اصطلاح «روشنفکری دینی»، از اساس بیمعنی و آشفته و پارادوکسیکال است) نبود.
وی تا آخر عمر خود حتی به مقوله ارتجاعی «تقلید» از مجتهد در امور دینی و حتی بعضی از امور غیردینی پایبند بود!
در مورد ادعای «لیبرال» بودن بازرگان که وضعیت خندهدارتر است. فقط دو مورد ذیل به تنهایی برای متحجر نامیدن وی کافیست.
1️⃣ وقتی که علی شایگان، بازرگان را برای وزارت فرهنگ به مصدق پیشنهاد کرد؛ این جواب را شنید که: بازرگان به درد این کار نمی خورد، اگر وزیر فرهنگ شود اولین کاری که میکند این است که روسری و چادر بر سر دختربچههای مدرسه میکند. همان اداره آب جایش خوب است. (5)
2️⃣ رضا علیجانی، سردبیر ماهنامه ایران فردا، در مقالهای با عنوان «نهضت بیداری زنان در ایران»، به نقل از دو نماینده مجلس اول، عزتالله سحابی و حسن یوسفیاشکوری، مسأله بسیار شگفتانگیزی را مطرح کرد، وی ضمن تأکید بر این نکته که «بازرگان، هیچگاه دغدغه آزادی زنان را نداشت»، تصریح کرد که، بازرگان در کمال تعجب، به پیشنهادی که اقلیت معدودی در مجلس اول مبنی بر ممنوعیت کاندیداتوری زنان برای انتخابات مجلس داده بودند، رأی مثبت داد (6).
💢این پیشنهاد در جلسه 568 مجلس اول در روز 9 بهمن 1362 و در جریان بحث پیرامون لایحه «قانون انتخابات مجلس»، توسط یک روحانی بنام فرجالله واعظی (نماینده ابهر) مطرح شد که رأی نیاورد، اما بازرگان به آن پیشنهاد متحجرانه رأی مثبت داد! ابراهیم یزدی، 5 ماه بعد، طی یک یادداشتی اعتراضی در شماره 45 ایران فردا، نسبت به دقت دو شاهد این روایت ابراز تردید کرد، علیجانی هم، در پاسخ به یزدی، تصریح کرد که مجدداً از سحابی و یوسفیاشکوری پرسیده و آنها مطمئن بودند که بازرگان به آن پیشنهاد رأی داد.
پانوشت:
1- سروش، عبدالکریم، سخنرانی مراسم سومین سالگرد درگذشت بازرگان، سال 1376. ماهنامه ایران فردا، شماره 39، بهمن 1376.
2- علیجانی، رضا، ماهنامه ایران فردا، مرداد 1377، شماره45، ص 59.
3- قوچانی، محمد، روزنامه شرق، 30 بهمن 1385.
4-عنایت، حمید، «اندیشه سیاسی اسلام معاصر»، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، ص 175،
5- آدمیت، فریدون، «آشفتگی در فکر تاریخی»، ص 22.
6- علیجانی، رضا، ایران فردا، شماره 41 فروردین 1377، ص 11.
✍️محمد محبی
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/112903
مهدی بازرگان، نخستوزیر دولت موقت، یکی از باشندگان سیاسی مشهور عصر معاصر است. عبدالکریم سروش، او را «پدر روشنفکری دینی در ایران» (1) میداند. رضا علیجانی، به وی لقب «پدر نوگرایی دینی در ایران» (2) داده. و محمد قوچانی هم او را «یگانه لیبرال ایرانی در یک قرن گذشته» (3) نامیده است.
در میان جریانهای مصدقی و ملی-مذهبی، او را دموکراتترین و آزادیخواهترین مخالف حکومت پهلوی مینامند. نگاهی به کارنامه سیاسی بازرگان، نشان میدهد که چقدر این القاب و عناوین، غیرواقعی و مضحک هستند.
🔸حقیقت این است که بازرگان، فرسنگها با نوگرایی و لیبرالیسم فاصله داشت. و تمام اندیشه و منش سیاسی او (به جز مقاله سال آخر عمرش درباره هدف بعثت انبیا)، در جهت تقویت بنیادگرایی بود. یک عمر در زمین سست ایدئولوژی ایستاد. هیچگاه بطور ثابت در زمین «ایران» و «ملت ایران» نایستاد و هیچ درکی از «مسأله ایران» نداشت.
در جوانی، با بودجه دولت و ملت «ایران»، برای تحصیل علم به فرانسه اعزام شد. ترمودینامیک خواند، استعداد خوبی برای تبدیل شدن به یک تکنوکرات را داشت. وارد عرصه دینشناسی شد. و از آنجا که درک درستی از متون و متدولوژی دینی نداشت، دچار آشفتگی و اعوجاج و التقاط فکری شد. و این آشفتگی، به اندیشه و منش سیاسی او هم سرایت کرد.
➰اصرار داشت که اصول و فروع دین را با علوم تجربی اثبات کند! تا حدی که برخی نوشتههایش در این زمینه، به طنز پهلو میزد. خصوصاً کتاب «مطهرات در اسلام» آنقدر مضحک بود که سوژه طنز و انگیزه صادق هدایت برای نوشتن کتاب «کاروان اسلام» یا «البعثة الاسلامیة الی البلاد الافرنجیة»، همان کتاب بازرگان بود، شخصیت «سکان الشریعه»، در این کتاب هدایت، در واقع کاریکاتوری از شخصیت بازرگان است.
📍بازرگان و شریعتی، نقش اساسی در گسترش بنیادگرایی اسلامی در ایران داشتند، به گفته حمید عنایت، «ایدئولوژی رادیکالیسم اسلامی و بنیادگرایی در ایران بر گرفته از آثار شریعتی است» (4)، بازرگان هم با نهادسازی در دانشگاه و خارج از دانشگاه، اسلام سیاسی را از یک گفتمان بیبرنامه، به یک گفتمان دارای راهبرد و بابرنامه تبدیل کرد.
مؤسس انجمنهای اسلامی در دانشگاههای ایران و دانشگاههای خارج از ایران که نقش اساسی در گسترش اسلام سیاسی داشتند، بازرگان بود. او سازمانهایی چون متاع، «انجمن اسلامی مهندسان» و ... را هم ایجاد نمود. که همه آنها در جهت گسترش اسلام سیاسی فعالیت کردند. بازرگان، با هیچ معیاری، یک «نوگرای دینی» و «روشنفکر دینی» (بگذریم که اصطلاح «روشنفکری دینی»، از اساس بیمعنی و آشفته و پارادوکسیکال است) نبود.
وی تا آخر عمر خود حتی به مقوله ارتجاعی «تقلید» از مجتهد در امور دینی و حتی بعضی از امور غیردینی پایبند بود!
در مورد ادعای «لیبرال» بودن بازرگان که وضعیت خندهدارتر است. فقط دو مورد ذیل به تنهایی برای متحجر نامیدن وی کافیست.
1️⃣ وقتی که علی شایگان، بازرگان را برای وزارت فرهنگ به مصدق پیشنهاد کرد؛ این جواب را شنید که: بازرگان به درد این کار نمی خورد، اگر وزیر فرهنگ شود اولین کاری که میکند این است که روسری و چادر بر سر دختربچههای مدرسه میکند. همان اداره آب جایش خوب است. (5)
2️⃣ رضا علیجانی، سردبیر ماهنامه ایران فردا، در مقالهای با عنوان «نهضت بیداری زنان در ایران»، به نقل از دو نماینده مجلس اول، عزتالله سحابی و حسن یوسفیاشکوری، مسأله بسیار شگفتانگیزی را مطرح کرد، وی ضمن تأکید بر این نکته که «بازرگان، هیچگاه دغدغه آزادی زنان را نداشت»، تصریح کرد که، بازرگان در کمال تعجب، به پیشنهادی که اقلیت معدودی در مجلس اول مبنی بر ممنوعیت کاندیداتوری زنان برای انتخابات مجلس داده بودند، رأی مثبت داد (6).
💢این پیشنهاد در جلسه 568 مجلس اول در روز 9 بهمن 1362 و در جریان بحث پیرامون لایحه «قانون انتخابات مجلس»، توسط یک روحانی بنام فرجالله واعظی (نماینده ابهر) مطرح شد که رأی نیاورد، اما بازرگان به آن پیشنهاد متحجرانه رأی مثبت داد! ابراهیم یزدی، 5 ماه بعد، طی یک یادداشتی اعتراضی در شماره 45 ایران فردا، نسبت به دقت دو شاهد این روایت ابراز تردید کرد، علیجانی هم، در پاسخ به یزدی، تصریح کرد که مجدداً از سحابی و یوسفیاشکوری پرسیده و آنها مطمئن بودند که بازرگان به آن پیشنهاد رأی داد.
پانوشت:
1- سروش، عبدالکریم، سخنرانی مراسم سومین سالگرد درگذشت بازرگان، سال 1376. ماهنامه ایران فردا، شماره 39، بهمن 1376.
2- علیجانی، رضا، ماهنامه ایران فردا، مرداد 1377، شماره45، ص 59.
3- قوچانی، محمد، روزنامه شرق، 30 بهمن 1385.
4-عنایت، حمید، «اندیشه سیاسی اسلام معاصر»، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، ص 175،
5- آدمیت، فریدون، «آشفتگی در فکر تاریخی»، ص 22.
6- علیجانی، رضا، ایران فردا، شماره 41 فروردین 1377، ص 11.
✍️محمد محبی
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/112903
Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
🔴 #دست_بوسی_مهدی_بازرگان
یکی دیگر از #دروغهای_مضحکی که دارودستهٔ #جبهه_ملّی_منقلی و نهضت ضد آزادی و کلاً #جریانات_چپِ_و_مذهبی میگویند این است که مهدی بازرگان اهل #دستبوسی_و_پاچهخواری نبود و دست خمینی را هم نبوسید.
#بازرگان_بارها_دست_خمینی_را_بوسید…
یکی دیگر از #دروغهای_مضحکی که دارودستهٔ #جبهه_ملّی_منقلی و نهضت ضد آزادی و کلاً #جریانات_چپِ_و_مذهبی میگویند این است که مهدی بازرگان اهل #دستبوسی_و_پاچهخواری نبود و دست خمینی را هم نبوسید.
#بازرگان_بارها_دست_خمینی_را_بوسید…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #دست_بوسی_مهدی_بازرگان
یکی دیگر از #دروغهای_مضحکی که دارودستهٔ #جبهه_ملّی_منقلی و نهضت ضد آزادی و کلاً #جریانات_چپِ_و_مذهبی میگویند این است که مهدی بازرگان اهل #دستبوسی_و_پاچهخواری نبود و دست خمینی را هم نبوسید.
#بازرگان_بارها_دست_خمینی_را_بوسید و تا لحظه مرگ #مرید_خمینی و راهش بود.
مهدی بازرگان را هیچگونه #نمیتوان_تطهیر کرد. او جنایتکاری بود که در #کشتارهای_خمینی_شریک_بود و همواره از او #دفاع کرد.
@C_B_SHAHZADEH
یکی دیگر از #دروغهای_مضحکی که دارودستهٔ #جبهه_ملّی_منقلی و نهضت ضد آزادی و کلاً #جریانات_چپِ_و_مذهبی میگویند این است که مهدی بازرگان اهل #دستبوسی_و_پاچهخواری نبود و دست خمینی را هم نبوسید.
#بازرگان_بارها_دست_خمینی_را_بوسید و تا لحظه مرگ #مرید_خمینی و راهش بود.
مهدی بازرگان را هیچگونه #نمیتوان_تطهیر کرد. او جنایتکاری بود که در #کشتارهای_خمینی_شریک_بود و همواره از او #دفاع کرد.
@C_B_SHAHZADEH