فریاد می کشم ...
اما ضجه ی ناله هایم
به دشت ها وکوه ها نمی رسد
می خواهم
به آسمان چنگ زنم
اما دستانم کوتاه ست
به گیسوانش بند نمی شود
غمی دردناک
با چنگال های سمی
زخم های درونم را می کاود
ومن بارها در خود می میرم
ازمرگ در حلبچه بگویم
یا از انفال
وخنده تلخ کودکی
که در صف زنده به گور شدن است
از کدام مرگم بگویم .....
در آتش
با دختره کان شیناباد سوختم
با آلان ها
در اقیانوس بارها جان دادم
در شنگال زخم ها خوردم
در کوبانی بارها سرم را بریدند
در میان برف ها
از شدت سرما
با کودکان آواره وکولبران گرسنه
قلبم بارها یخ زد
زیر آوار ماندم و تب کردم
وبا #ساریناها مردم
وکنون در #عفرین
هر لحظه با کودکی می میرم
درعجبم چرا ؟!
کسی مردن مرا نمی بیند....
پای چوبه دار می روم
ای غم ، ای جلاد من
تردید مکن
خسته ام از این همه مردن ....
ارسالی از #رازیانی
https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ
اما ضجه ی ناله هایم
به دشت ها وکوه ها نمی رسد
می خواهم
به آسمان چنگ زنم
اما دستانم کوتاه ست
به گیسوانش بند نمی شود
غمی دردناک
با چنگال های سمی
زخم های درونم را می کاود
ومن بارها در خود می میرم
ازمرگ در حلبچه بگویم
یا از انفال
وخنده تلخ کودکی
که در صف زنده به گور شدن است
از کدام مرگم بگویم .....
در آتش
با دختره کان شیناباد سوختم
با آلان ها
در اقیانوس بارها جان دادم
در شنگال زخم ها خوردم
در کوبانی بارها سرم را بریدند
در میان برف ها
از شدت سرما
با کودکان آواره وکولبران گرسنه
قلبم بارها یخ زد
زیر آوار ماندم و تب کردم
وبا #ساریناها مردم
وکنون در #عفرین
هر لحظه با کودکی می میرم
درعجبم چرا ؟!
کسی مردن مرا نمی بیند....
پای چوبه دار می روم
ای غم ، ای جلاد من
تردید مکن
خسته ام از این همه مردن ....
ارسالی از #رازیانی
https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ