تحلیلی مهم بر اوضاع امروز !-لطفا بخوانید:
میگن اگر یکنفر در امتحانات کنکور تمامی موارد رو غلط انتخاب بکنه،این امر دلیل بر ناتوانی علمیش و یا انتخاب تصادفی نیست،بلکه توانایی و سواد کافی داره تا گزینه ی صحیح رو مطلع باشه و انتخاب نکنه.
به قلم #پسرعاقل_نوح
داستان جمهوری اسلامی دقیقا همین کنکور و تمامی انتخابات غلط هست،نمره ی #صفر در تمامی موارد،یعنی تو میدونی که کار غلط در بانکداری-شهرداری-سیاست داخل و خارج-معیشت-اقتصاد-قضاوت و...چی هست و عمدا اشتباه حرکت میکنه!
داستان بی برقی با توجیه کمبود منابع رو اگر بخواهیم از این پنجره روئت کنیم باید به عمدی بودن و البته سناریوی ایجاد ناامیدی بررسی کنیم،جمهوری اسلامی گویی از وضعیت معیشت مردم ایران در سال۵۷ درس گرفته و دیگه اجازه نمیده که مردم به موارد سیاسی و کشور داری حتی فکر کنند.
۱-عمدی بودن بحرانهای معیشتی و بیثباتی!
جمهوری اسلامی با طراحی هدفمند، کشور را به سوی فقر و فلاکت سوق داده است. این بحرانها نه تنها تصادفی نیستند، بلکه بخشی از یک استراتژی کلان برای سرکوب مردم و حفظ قدرت رژیم هستند
۲-نوسانات برق-فشار اقتصادی و روانی هدفمند
-قطعیهای مکرر برق و آب، که بهویژه در تابستان امسال شدت گرفتهاند، به بهانه کمبود منابع یا تحریمها توجیه میشوند. اما واقعیت این است که این مشکلات عمداً مدیریت شدهاند تا فشار اقتصادی و روانی بر طبقات متوسط و فقیر افزایش یابد. گزارشهای محلی نشان میدهد که در حالی که مناطق مرفه با قطعیهای کمتر مواجهاند، مناطق محروم ساعتها بدون برق و آب ماندهاند. این سیاست، که به نظر میرسد با بیکفایتی نیست بلکه با هدف تضعیف روحیه مردم و ایجاد خشم کنترلشده طراحی شده، نشاندهنده اصرار رژیم بر فلاکت عمومی است.
۳-افزایش هزینههای روزانه زندگی و مسکن: بحران برنامهریزیشده
-تورم افسارگسیخته، افزایش قیمت مواد غذایی، و هزینههای نجومی مسکن، بهویژه در کلانشهرها ، به شکلی هدفمند اجرا میشوند. دولت با عدم تخصیص بودجه به زیرساختها و سوءمدیریت عمدی، بازار را به حال خود رها کرده است. بهعنوان مثال، قیمت اجاره مسکن در سال جاری بیش از ۵۰ درصد نسبت به سال قبل افزایش یافته، در حالی که درآمد متوسط مردم به دلیل بیکاری و کاهش ارزش پول ملی کاهش یافته است. این سیاستها بهطور مستقیم طبقات پایین را هدف قرار داده و اعتراضات را به سمت خشم بینظم هدایت میکند که رژیم میتواند آن را سرکوب کند.
۴- نقش آتشسوزیهای مشکوک: بیثباتی بهعنوان تاکتیک
افزایش آتشسوزیها در مراکز حساس، از انبارهای مواد غذایی تا تأسیسات صنعتی، بهعنوان بخشی از ایجاد بیثباتی طراحی شدهاند. این حوادث، که اغلب با بیتوجهی یا سهلانگاری مأموران دولتی همراه است، ذهن مردم را به سمت ناامنی و هرجومرج سوق میدهد و به رژیم اجازه میدهد تا با بهانه امنیت، سرکوب را توجیه کند! و در ادامه
-تحریک ناامیدی: با نشان دادن بینتیجه بودن اعتراضات، روحیه مردم تضعیف شده و به انفعال کشیده میشود.
این استراتژی، که با فقر و فلاکت عمدی پشتیبانی میشود، به رژیم اجازه میدهد تا با دستاویز قرار دادن مشکلات اقتصادی، هر نوع نارضایتی را بهعنوان تهدید امنیتی سرکوب کند.
۵-نقش سعید حجاریان و باند امنیتی-اصلاحطلب: مغز متفکر فریب
سعید حجاریان، نظریهپرداز امنیتی و استراتژیست سابق وزارت اطلاعات، با طرح «دموکراسی خزنده»، نقش کلیدی در این پروژه دارد. این طرح، که ظاهراً به دنبال اصلاحات است، در عمل ابزاری برای حفظ نظام ولایت فقیه و سرکوب مخالفان است. حجاریان و باند امنیتی-اصلاحطلب، با استفاده از ارتباطات پنهانی با «مراکز قدرت بینالمللی»، تلاش میکنند تا با ایجاد توهم اصلاحات، مشروعیت بینالمللی برای رژیم حفظ کنند. این باند، با مدیریت بحرانهای معیشتی و شایعات خارجی، بهطور مستقیم در مهندسی اعتراضات و فریب افکار عمومی دخیل است.
#راه_حل
هوشیاری در برابر فریب
برای مقابله با این طرح، سیاستگذاران غربی باید:
-عبور از دوگانه اصلاحطلب/اصولگرا: هرگونه مشروعیتدهی به اصلاحطلبان، که بخشی از این پروژه فریب هستند، به تقویت سرکوب داخلی منجر میشود.
-ارتباط با جامعه مدنی واقعی: تمرکز بر حمایت از مخالفان واقعی و مستقل، نه عوامل کنترلشده رژیم، ضروری است،کسانی که پس از قتل حکومتی مهسا برجسته و به صف مخالفان پیوستند ،اغلب ساخته ی رژیم هستند.
-افشای طرحها: با انتشار اسناد و شواهد درباره عمدی بودن بحرانهای معیشتی و پروژههای فریب مانند ماجرای هواپیمای مشکوک، از مشروعیتبخشی به رژیم جلوگیری شود.
پایان قسمت نخست.
جلال نهم ماه می ۲۰۲۵
میگن اگر یکنفر در امتحانات کنکور تمامی موارد رو غلط انتخاب بکنه،این امر دلیل بر ناتوانی علمیش و یا انتخاب تصادفی نیست،بلکه توانایی و سواد کافی داره تا گزینه ی صحیح رو مطلع باشه و انتخاب نکنه.
به قلم #پسرعاقل_نوح
داستان جمهوری اسلامی دقیقا همین کنکور و تمامی انتخابات غلط هست،نمره ی #صفر در تمامی موارد،یعنی تو میدونی که کار غلط در بانکداری-شهرداری-سیاست داخل و خارج-معیشت-اقتصاد-قضاوت و...چی هست و عمدا اشتباه حرکت میکنه!
داستان بی برقی با توجیه کمبود منابع رو اگر بخواهیم از این پنجره روئت کنیم باید به عمدی بودن و البته سناریوی ایجاد ناامیدی بررسی کنیم،جمهوری اسلامی گویی از وضعیت معیشت مردم ایران در سال۵۷ درس گرفته و دیگه اجازه نمیده که مردم به موارد سیاسی و کشور داری حتی فکر کنند.
۱-عمدی بودن بحرانهای معیشتی و بیثباتی!
جمهوری اسلامی با طراحی هدفمند، کشور را به سوی فقر و فلاکت سوق داده است. این بحرانها نه تنها تصادفی نیستند، بلکه بخشی از یک استراتژی کلان برای سرکوب مردم و حفظ قدرت رژیم هستند
۲-نوسانات برق-فشار اقتصادی و روانی هدفمند
-قطعیهای مکرر برق و آب، که بهویژه در تابستان امسال شدت گرفتهاند، به بهانه کمبود منابع یا تحریمها توجیه میشوند. اما واقعیت این است که این مشکلات عمداً مدیریت شدهاند تا فشار اقتصادی و روانی بر طبقات متوسط و فقیر افزایش یابد. گزارشهای محلی نشان میدهد که در حالی که مناطق مرفه با قطعیهای کمتر مواجهاند، مناطق محروم ساعتها بدون برق و آب ماندهاند. این سیاست، که به نظر میرسد با بیکفایتی نیست بلکه با هدف تضعیف روحیه مردم و ایجاد خشم کنترلشده طراحی شده، نشاندهنده اصرار رژیم بر فلاکت عمومی است.
۳-افزایش هزینههای روزانه زندگی و مسکن: بحران برنامهریزیشده
-تورم افسارگسیخته، افزایش قیمت مواد غذایی، و هزینههای نجومی مسکن، بهویژه در کلانشهرها ، به شکلی هدفمند اجرا میشوند. دولت با عدم تخصیص بودجه به زیرساختها و سوءمدیریت عمدی، بازار را به حال خود رها کرده است. بهعنوان مثال، قیمت اجاره مسکن در سال جاری بیش از ۵۰ درصد نسبت به سال قبل افزایش یافته، در حالی که درآمد متوسط مردم به دلیل بیکاری و کاهش ارزش پول ملی کاهش یافته است. این سیاستها بهطور مستقیم طبقات پایین را هدف قرار داده و اعتراضات را به سمت خشم بینظم هدایت میکند که رژیم میتواند آن را سرکوب کند.
۴- نقش آتشسوزیهای مشکوک: بیثباتی بهعنوان تاکتیک
افزایش آتشسوزیها در مراکز حساس، از انبارهای مواد غذایی تا تأسیسات صنعتی، بهعنوان بخشی از ایجاد بیثباتی طراحی شدهاند. این حوادث، که اغلب با بیتوجهی یا سهلانگاری مأموران دولتی همراه است، ذهن مردم را به سمت ناامنی و هرجومرج سوق میدهد و به رژیم اجازه میدهد تا با بهانه امنیت، سرکوب را توجیه کند! و در ادامه
-تحریک ناامیدی: با نشان دادن بینتیجه بودن اعتراضات، روحیه مردم تضعیف شده و به انفعال کشیده میشود.
این استراتژی، که با فقر و فلاکت عمدی پشتیبانی میشود، به رژیم اجازه میدهد تا با دستاویز قرار دادن مشکلات اقتصادی، هر نوع نارضایتی را بهعنوان تهدید امنیتی سرکوب کند.
۵-نقش سعید حجاریان و باند امنیتی-اصلاحطلب: مغز متفکر فریب
سعید حجاریان، نظریهپرداز امنیتی و استراتژیست سابق وزارت اطلاعات، با طرح «دموکراسی خزنده»، نقش کلیدی در این پروژه دارد. این طرح، که ظاهراً به دنبال اصلاحات است، در عمل ابزاری برای حفظ نظام ولایت فقیه و سرکوب مخالفان است. حجاریان و باند امنیتی-اصلاحطلب، با استفاده از ارتباطات پنهانی با «مراکز قدرت بینالمللی»، تلاش میکنند تا با ایجاد توهم اصلاحات، مشروعیت بینالمللی برای رژیم حفظ کنند. این باند، با مدیریت بحرانهای معیشتی و شایعات خارجی، بهطور مستقیم در مهندسی اعتراضات و فریب افکار عمومی دخیل است.
#راه_حل
هوشیاری در برابر فریب
برای مقابله با این طرح، سیاستگذاران غربی باید:
-عبور از دوگانه اصلاحطلب/اصولگرا: هرگونه مشروعیتدهی به اصلاحطلبان، که بخشی از این پروژه فریب هستند، به تقویت سرکوب داخلی منجر میشود.
-ارتباط با جامعه مدنی واقعی: تمرکز بر حمایت از مخالفان واقعی و مستقل، نه عوامل کنترلشده رژیم، ضروری است،کسانی که پس از قتل حکومتی مهسا برجسته و به صف مخالفان پیوستند ،اغلب ساخته ی رژیم هستند.
-افشای طرحها: با انتشار اسناد و شواهد درباره عمدی بودن بحرانهای معیشتی و پروژههای فریب مانند ماجرای هواپیمای مشکوک، از مشروعیتبخشی به رژیم جلوگیری شود.
پایان قسمت نخست.
جلال نهم ماه می ۲۰۲۵
تحلیلی مهم بر اوضاع امروز ! - لطفا بخوانید:
میگویند اگر کسی در آزمون کنکور همه گزینهها را نادرست بزند، این دلیل بر ناتوانی علمی او یا گزینش تصادفی او نیست، بلکه نشان از این است که او گزینههای درست را میداند و برنمیگزیند!
به قلم #پسرعاقل_نوح
داستان جمهوری اسلامی هم دقیقا داستان همین کنکور و گزینشهای نادرست آگاهانه است. نمره صفر در همه گزینهها. یعنی تو میدانی که کار غلط در بانکداری و شهرداری و سیاست داخل و خارج و معیشت و اقتصاد و قضاوت و... چیست و عمدا اشتباه رفتار میکنی!
داستان بی برقی با توجیه کمبود منابع رو اگر بخواهیم از این پنجره نگاه کنیم باید به عمدی بودن و البته سناریوی ایجاد ناامیدی بررسی کنیم. جمهوری اسلامی گویی از وضعیت معیشت مردم ایران در سال۵۷ درس گرفته و دیگه اجازه نمیده که مردم به موارد سیاسی و کشورداری حتی فکر کنند.
۱-عمدی بودن بحرانهای معیشتی و بیثباتی!
جمهوری اسلامی با طراحی هدفمند، کشور را به سوی فقر و فلاکت سوق داده است. این بحرانها نهتنها تصادفی نیست، بلکه بخشی از یک استراتژی کلان برای سرکوب مردم و حفظ قدرت رژیم است.
۲-نوسانات برق، فشار اقتصادی و روانی هدفمند، قطعیهای مکرر برق و آب، که بهویژه در تابستان امسال شدت گرفتهاند، به بهانه کمبود منابع یا تحریمها توجیه میشوند. اما واقعیت این است که این مشکلات عمداً پدید آمده و مدیریت شدهاند تا فشار اقتصادی و روانی بر طبقات متوسط و فقیر افزایش یابد. گزارشهای محلی نشان میدهد که در حالی که مناطق مرفه با قطعیهای کمتر مواجهاند، مناطق محروم ساعتها بدون برق و آب ماندهاند. این سیاست، که به نظر میرسد تنها از بیکفایتی نیست بلکه با هدف تضعیف روحیه مردم و ایجاد خشم کنترلشده طراحی شده، نشاندهنده اصرار رژیم بر فلاکت عمومی است.
۳-افزایش هزینههای روزانه زندگی و مسکن: بحران برنامهریزیشده، تورم افسارگسیخته، افزایش قیمت مواد غذایی، و هزینههای نجومی مسکن، بهویژه در کلانشهرها، به شکلی هدفمند اجرا میشوند. دولت با عدم تخصیص بودجه به زیرساختها و سوءمدیریت عمدی، بازار را به حال خود رها کرده است. بهعنوان مثال، قیمت اجاره مسکن در سال جاری بیش از ۵۰ درصد نسبت به سال قبل افزایش یافته، در حالی که درآمد متوسط مردم به دلیل بیکاری و کاهش ارزش پول ملی کاهش یافته است. این سیاستها بهطور مستقیم طبقات پایین را هدف قرار داده و اعتراضات را به سمت خشم بینظم هدایت میکند که رژیم میتواند آن را سرکوب کند.
۴- نقش آتشسوزیهای مشکوک: بیثباتی بهعنوان تاکتیک افزایش آتشسوزیها در مراکز حساس، از انبارهای مواد غذایی تا تأسیسات صنعتی، بهعنوان بخشی از ایجاد بیثباتی طراحی شدهاند. این حوادث، که اغلب با بیتوجهی یا سهلانگاری مأموران دولتی همراه است، ذهن مردم را به سمت ناامنی و هرجومرج سوق میدهد و به رژیم اجازه میدهد تا با بهانه امنیت، سرکوب را توجیه کند! و در ادامه
-تحریک ناامیدی: با نشان دادن بینتیجه بودن اعتراضات، روحیه مردم تضعیف شده و به انفعال کشیده میشود.
این استراتژی، که با فقر و فلاکت عمدی پشتیبانی میشود، به رژیم اجازه میدهد تا با دستاویز قرار دادن مشکلات اقتصادی، هر نوع نارضایتی را بهعنوان تهدید امنیتی سرکوب کند.
۵- نقش سعید حجاریان و باند امنیتی-اصلاحطلب: مغز متفکر فریب
سعید حجاریان، نظریهپرداز امنیتی و استراتژیست سابق وزارت اطلاعات، با طرح «دموکراسی خزنده»، نقش کلیدی در این پروژه دارد. این طرح، که ظاهراً به دنبال اصلاحات است، در عمل ابزاری برای حفظ نظام ولایت فقیه و سرکوب مخالفان است. حجاریان و باند امنیتی-اصلاحطلب، با استفاده از ارتباطات پنهانی با «مراکز قدرت بینالمللی»، تلاش میکنند تا با ایجاد توهم اصلاحات، مشروعیت بینالمللی برای رژیم حفظ کنند. این باند، با مدیریت بحرانهای معیشتی و شایعات خارجی، بهطور مستقیم در مهندسی اعتراضات و فریب افکار عمومی دخیل است.
#راه_حل
هوشیاری در برابر فریب
سیاستگذاران غربی برای مقابله با این طرح، باید چه کنند؟
-عبور از دوگانه اصلاحطلب/اصولگرا: هرگونه مشروعیتدهی به اصلاحطلبان، که بخشی از این پروژه فریب هستند، به تقویت سرکوب داخلی منجر میشود.
-ارتباط با جامعه مدنی واقعی: تمرکز بر حمایت از مخالفان واقعی و مستقل، نه عوامل کنترلشده رژیم، ضروری است. کسانی که پس از قتل حکومتی مهسا برجسته و به صف مخالفان پیوستند، اغلب ساخته رژیماند.
-افشای طرحها: با انتشار اسناد و شواهد درباره عمدی بودن بحرانهای معیشتی و پروژههای فریب مانند ماجرای هواپیمای مشکوک، از مشروعیتبخشی به رژیم جلوگیری شود.
پایان قسمت نخست.
جلال نهم ماه می ۲۰۲۵
@C_B_SHAHZADEH
میگویند اگر کسی در آزمون کنکور همه گزینهها را نادرست بزند، این دلیل بر ناتوانی علمی او یا گزینش تصادفی او نیست، بلکه نشان از این است که او گزینههای درست را میداند و برنمیگزیند!
به قلم #پسرعاقل_نوح
داستان جمهوری اسلامی هم دقیقا داستان همین کنکور و گزینشهای نادرست آگاهانه است. نمره صفر در همه گزینهها. یعنی تو میدانی که کار غلط در بانکداری و شهرداری و سیاست داخل و خارج و معیشت و اقتصاد و قضاوت و... چیست و عمدا اشتباه رفتار میکنی!
داستان بی برقی با توجیه کمبود منابع رو اگر بخواهیم از این پنجره نگاه کنیم باید به عمدی بودن و البته سناریوی ایجاد ناامیدی بررسی کنیم. جمهوری اسلامی گویی از وضعیت معیشت مردم ایران در سال۵۷ درس گرفته و دیگه اجازه نمیده که مردم به موارد سیاسی و کشورداری حتی فکر کنند.
۱-عمدی بودن بحرانهای معیشتی و بیثباتی!
جمهوری اسلامی با طراحی هدفمند، کشور را به سوی فقر و فلاکت سوق داده است. این بحرانها نهتنها تصادفی نیست، بلکه بخشی از یک استراتژی کلان برای سرکوب مردم و حفظ قدرت رژیم است.
۲-نوسانات برق، فشار اقتصادی و روانی هدفمند، قطعیهای مکرر برق و آب، که بهویژه در تابستان امسال شدت گرفتهاند، به بهانه کمبود منابع یا تحریمها توجیه میشوند. اما واقعیت این است که این مشکلات عمداً پدید آمده و مدیریت شدهاند تا فشار اقتصادی و روانی بر طبقات متوسط و فقیر افزایش یابد. گزارشهای محلی نشان میدهد که در حالی که مناطق مرفه با قطعیهای کمتر مواجهاند، مناطق محروم ساعتها بدون برق و آب ماندهاند. این سیاست، که به نظر میرسد تنها از بیکفایتی نیست بلکه با هدف تضعیف روحیه مردم و ایجاد خشم کنترلشده طراحی شده، نشاندهنده اصرار رژیم بر فلاکت عمومی است.
۳-افزایش هزینههای روزانه زندگی و مسکن: بحران برنامهریزیشده، تورم افسارگسیخته، افزایش قیمت مواد غذایی، و هزینههای نجومی مسکن، بهویژه در کلانشهرها، به شکلی هدفمند اجرا میشوند. دولت با عدم تخصیص بودجه به زیرساختها و سوءمدیریت عمدی، بازار را به حال خود رها کرده است. بهعنوان مثال، قیمت اجاره مسکن در سال جاری بیش از ۵۰ درصد نسبت به سال قبل افزایش یافته، در حالی که درآمد متوسط مردم به دلیل بیکاری و کاهش ارزش پول ملی کاهش یافته است. این سیاستها بهطور مستقیم طبقات پایین را هدف قرار داده و اعتراضات را به سمت خشم بینظم هدایت میکند که رژیم میتواند آن را سرکوب کند.
۴- نقش آتشسوزیهای مشکوک: بیثباتی بهعنوان تاکتیک افزایش آتشسوزیها در مراکز حساس، از انبارهای مواد غذایی تا تأسیسات صنعتی، بهعنوان بخشی از ایجاد بیثباتی طراحی شدهاند. این حوادث، که اغلب با بیتوجهی یا سهلانگاری مأموران دولتی همراه است، ذهن مردم را به سمت ناامنی و هرجومرج سوق میدهد و به رژیم اجازه میدهد تا با بهانه امنیت، سرکوب را توجیه کند! و در ادامه
-تحریک ناامیدی: با نشان دادن بینتیجه بودن اعتراضات، روحیه مردم تضعیف شده و به انفعال کشیده میشود.
این استراتژی، که با فقر و فلاکت عمدی پشتیبانی میشود، به رژیم اجازه میدهد تا با دستاویز قرار دادن مشکلات اقتصادی، هر نوع نارضایتی را بهعنوان تهدید امنیتی سرکوب کند.
۵- نقش سعید حجاریان و باند امنیتی-اصلاحطلب: مغز متفکر فریب
سعید حجاریان، نظریهپرداز امنیتی و استراتژیست سابق وزارت اطلاعات، با طرح «دموکراسی خزنده»، نقش کلیدی در این پروژه دارد. این طرح، که ظاهراً به دنبال اصلاحات است، در عمل ابزاری برای حفظ نظام ولایت فقیه و سرکوب مخالفان است. حجاریان و باند امنیتی-اصلاحطلب، با استفاده از ارتباطات پنهانی با «مراکز قدرت بینالمللی»، تلاش میکنند تا با ایجاد توهم اصلاحات، مشروعیت بینالمللی برای رژیم حفظ کنند. این باند، با مدیریت بحرانهای معیشتی و شایعات خارجی، بهطور مستقیم در مهندسی اعتراضات و فریب افکار عمومی دخیل است.
#راه_حل
هوشیاری در برابر فریب
سیاستگذاران غربی برای مقابله با این طرح، باید چه کنند؟
-عبور از دوگانه اصلاحطلب/اصولگرا: هرگونه مشروعیتدهی به اصلاحطلبان، که بخشی از این پروژه فریب هستند، به تقویت سرکوب داخلی منجر میشود.
-ارتباط با جامعه مدنی واقعی: تمرکز بر حمایت از مخالفان واقعی و مستقل، نه عوامل کنترلشده رژیم، ضروری است. کسانی که پس از قتل حکومتی مهسا برجسته و به صف مخالفان پیوستند، اغلب ساخته رژیماند.
-افشای طرحها: با انتشار اسناد و شواهد درباره عمدی بودن بحرانهای معیشتی و پروژههای فریب مانند ماجرای هواپیمای مشکوک، از مشروعیتبخشی به رژیم جلوگیری شود.
پایان قسمت نخست.
جلال نهم ماه می ۲۰۲۵
@C_B_SHAHZADEH