آماده ساعت صفر باشید!
مخاطب این #رشتو آنهایی هستند که این روزها میپرسند چه قرار است بشود؟ آیا نظام فرو میریزد؟ حمله نظامی در کار است و یا قیام مردمی شکل میگیرد؟ خوب همانطور که مشاهده میکنید اسرائیل هر روز یک قدم دیگر به سر اختاپوس سبز نزدیکتر میشود.
(۱)
به دلایل زیادی احتمال اقدام نظامی اسرائیل پیش از آمدن ترامپ به کاخ سفید بالاست. چرا که با اینکار بیبی همان روایت مطلوب ترامپ شیردل را در چشم جهانیان نمایان میکند. روایتی که دموکرات ها را عامل بیثباتی و ترامپ را عامل صلح و پایان جنگ معرفی میکند.
(۲)
با این فرضیه ما ملت ایران در یک پیچ تاریخی هستیم! جایی که رژیم در ضعیف ترین حالت خود در طی ۴۶ سال گذشته قرار دارد. اقتدار پوشالی که فروریخت، قشر ولایی که امروز بازنده بزرگ است و اصلاح طلبانی که حتی همان یک مشت طرفدار عرازشه را هم ندارند و مهمتر آغایی که زانو زد و تسلیم شد.
(۳)
در چنین شرایطی وضعیت برای بدنه سرکوب یکی از این سه حالت پیش روست، عده ای به جهت عمق فساد و گناهکاری تا پای جان میجنگند، میمیرند و ایران برای همیشه از شرشان راحت میشود. عده ای جیره خوران و حذب باد هستند که منفعل عمل خواهند کرد و دسته سوم آنهایی هستند که از سیستم بریده اند.
(۴)
همینجا خواهید دید که تعداد نیروهای وفادار بسیار کمتر از نیروهایی است که یا جا میزنند یا قرار است معکوس عمل کنند. فراموش نکنید آنها که در لبنان، سوریه و عراق نابود شدند عموما مربوط به دسته اول بودند. به همین علت است که عراقچی در به در دنبال لیسیدن کفش های ترامپ است.
(۵)
در واقع عرزشی ها طی خیزش های دی ۹۶ و آبان ۹۸ پیاده نظام حکومت شدند تا در انتخابات بعد به قدرت بازگردند. اما پس از به هلاکت رسیدن رئیسی و تعویض شاگرد راننده با پوزیده، دلسردی در جناح پایداری شکل گرفت. به قول رضا شاه دوم بگذارید گرگ ها یکدیگر را بدرند.
(۶)
این دلسردی با مواضع حکومت در برخورد با مسائل داخلی مثل و همینطور تبدیل وعده صادق به صبر ایوب به اوج خود رسیده است. شاهکار آخر خامنه ای زمانی بود که گفت اسرائیل عوارضی زمین و هوا را بسته بود و اصلا ما نیروی نیابی نداشتیم و خر ما از کرگی دم نداشت.
(۷)
اما خطر اصلی برای ما ملی گرایان کجاست؟ خطر اصلی آمدن دست های اصلاحات از آستین ملی گرایان و مثلا جوانان انقلابی است. آنها که حتی ممکن ابتدا سو گیری های شبیه به شما را داشته باشند اما به ناگاه تغییر موضع دهند. البته ملت طی سال ها آگاه شده و از تجربه های گذشته درس گرفته است.
(۸)
اما مگر درس گرفتن به تنهایی کافی است؟
شما در یک روند تغییر دو مرحله اقدام عملی نیاز دارید مرحله اول نفی سیستم موجود است و مرحله بعد خواست جایگزین. مثلا اگر شما قصد دارید از تهران به اصفهان سفر کنید و سفر هوایی را ایمن نمیدانید. باید بگویید که جایگزینتان چیست.
(۹)
اینجاست که لزوم صدا زدن آلترناتیو از سمت گروه های مختلف سیاسی ضروری میشود. برای ما پادشاهی خواهان رضا شاه دوم پرچم دار تغییر و بازپسگیری ایران است. عده ای از جمهوری خواهان هم اگر چه با ماهیت نظام پادشاهی مخالف هستند اما در بحث رهبری گذار شاهزاده را حمایت میکنند.
(۱۰)
دسته دیگر اپوزیسیون پهلویستیز است که امروز یا نماینده ای معرفی میکنند و یا هم سو با یکی از دو طیف غالب درگیر یعنی پهلویسم از یکسو و یا خمینیسم از سوی میشوند. نکته اصلی برای شما مردم این است که شفاف آلترناتیو را کف خیابان ها صدا بزنید. بدون آلترناتیو انقلاب مصادره میشود.
(۱۱)
فریب مغالطه رقابت برای صندوق رای را نخورید. آلترناتیو تغییر ارتباطی به نوع نظام و فرد برگزیده ندارد که به این بهانه صدای خود را خفه کنید. اگر میخواهید دوباره رفاه، اعتبار گذرنامه، امنیت و هویت ایرانی باشد، به مرگ بر دیکتاتور خالی بسنده نکنید در ادامه آن پهلوی را صدا کنید.
(۱۲)
اگر هم دنبال ارزش های دیگری برای فردای ایران هستید و یا رفاه و آبادی را در سایه افراد دیگری میبینید باز هم ما شما را دعوت به صدا زدن همان نام های ناشناس میکنیم. اما بدانید و آگاه باشید که هر لحظه انفعال ما یعنی یکروز نابودی بیشتر ایران ما.
(۱۳)
پس بر ماست تا اجازه ندهیم مشتی عامل و عده ای نادان ایدئولوژی زده، یکی از زیباترین کشورها و غنی ترین تمدن های جهان را نابود کنند.
ما ملت کبیریم ایران رو پس میگیریم.
پایان!
#KingRezaPahlavi
#جاویدشاه
#ما_ملت_کبیریم_ایران_رو_پس_میگیریم
@C_B_SHAHZADEH
مخاطب این #رشتو آنهایی هستند که این روزها میپرسند چه قرار است بشود؟ آیا نظام فرو میریزد؟ حمله نظامی در کار است و یا قیام مردمی شکل میگیرد؟ خوب همانطور که مشاهده میکنید اسرائیل هر روز یک قدم دیگر به سر اختاپوس سبز نزدیکتر میشود.
(۱)
به دلایل زیادی احتمال اقدام نظامی اسرائیل پیش از آمدن ترامپ به کاخ سفید بالاست. چرا که با اینکار بیبی همان روایت مطلوب ترامپ شیردل را در چشم جهانیان نمایان میکند. روایتی که دموکرات ها را عامل بیثباتی و ترامپ را عامل صلح و پایان جنگ معرفی میکند.
(۲)
با این فرضیه ما ملت ایران در یک پیچ تاریخی هستیم! جایی که رژیم در ضعیف ترین حالت خود در طی ۴۶ سال گذشته قرار دارد. اقتدار پوشالی که فروریخت، قشر ولایی که امروز بازنده بزرگ است و اصلاح طلبانی که حتی همان یک مشت طرفدار عرازشه را هم ندارند و مهمتر آغایی که زانو زد و تسلیم شد.
(۳)
در چنین شرایطی وضعیت برای بدنه سرکوب یکی از این سه حالت پیش روست، عده ای به جهت عمق فساد و گناهکاری تا پای جان میجنگند، میمیرند و ایران برای همیشه از شرشان راحت میشود. عده ای جیره خوران و حذب باد هستند که منفعل عمل خواهند کرد و دسته سوم آنهایی هستند که از سیستم بریده اند.
(۴)
همینجا خواهید دید که تعداد نیروهای وفادار بسیار کمتر از نیروهایی است که یا جا میزنند یا قرار است معکوس عمل کنند. فراموش نکنید آنها که در لبنان، سوریه و عراق نابود شدند عموما مربوط به دسته اول بودند. به همین علت است که عراقچی در به در دنبال لیسیدن کفش های ترامپ است.
(۵)
در واقع عرزشی ها طی خیزش های دی ۹۶ و آبان ۹۸ پیاده نظام حکومت شدند تا در انتخابات بعد به قدرت بازگردند. اما پس از به هلاکت رسیدن رئیسی و تعویض شاگرد راننده با پوزیده، دلسردی در جناح پایداری شکل گرفت. به قول رضا شاه دوم بگذارید گرگ ها یکدیگر را بدرند.
(۶)
این دلسردی با مواضع حکومت در برخورد با مسائل داخلی مثل و همینطور تبدیل وعده صادق به صبر ایوب به اوج خود رسیده است. شاهکار آخر خامنه ای زمانی بود که گفت اسرائیل عوارضی زمین و هوا را بسته بود و اصلا ما نیروی نیابی نداشتیم و خر ما از کرگی دم نداشت.
(۷)
اما خطر اصلی برای ما ملی گرایان کجاست؟ خطر اصلی آمدن دست های اصلاحات از آستین ملی گرایان و مثلا جوانان انقلابی است. آنها که حتی ممکن ابتدا سو گیری های شبیه به شما را داشته باشند اما به ناگاه تغییر موضع دهند. البته ملت طی سال ها آگاه شده و از تجربه های گذشته درس گرفته است.
(۸)
اما مگر درس گرفتن به تنهایی کافی است؟
شما در یک روند تغییر دو مرحله اقدام عملی نیاز دارید مرحله اول نفی سیستم موجود است و مرحله بعد خواست جایگزین. مثلا اگر شما قصد دارید از تهران به اصفهان سفر کنید و سفر هوایی را ایمن نمیدانید. باید بگویید که جایگزینتان چیست.
(۹)
اینجاست که لزوم صدا زدن آلترناتیو از سمت گروه های مختلف سیاسی ضروری میشود. برای ما پادشاهی خواهان رضا شاه دوم پرچم دار تغییر و بازپسگیری ایران است. عده ای از جمهوری خواهان هم اگر چه با ماهیت نظام پادشاهی مخالف هستند اما در بحث رهبری گذار شاهزاده را حمایت میکنند.
(۱۰)
دسته دیگر اپوزیسیون پهلویستیز است که امروز یا نماینده ای معرفی میکنند و یا هم سو با یکی از دو طیف غالب درگیر یعنی پهلویسم از یکسو و یا خمینیسم از سوی میشوند. نکته اصلی برای شما مردم این است که شفاف آلترناتیو را کف خیابان ها صدا بزنید. بدون آلترناتیو انقلاب مصادره میشود.
(۱۱)
فریب مغالطه رقابت برای صندوق رای را نخورید. آلترناتیو تغییر ارتباطی به نوع نظام و فرد برگزیده ندارد که به این بهانه صدای خود را خفه کنید. اگر میخواهید دوباره رفاه، اعتبار گذرنامه، امنیت و هویت ایرانی باشد، به مرگ بر دیکتاتور خالی بسنده نکنید در ادامه آن پهلوی را صدا کنید.
(۱۲)
اگر هم دنبال ارزش های دیگری برای فردای ایران هستید و یا رفاه و آبادی را در سایه افراد دیگری میبینید باز هم ما شما را دعوت به صدا زدن همان نام های ناشناس میکنیم. اما بدانید و آگاه باشید که هر لحظه انفعال ما یعنی یکروز نابودی بیشتر ایران ما.
(۱۳)
پس بر ماست تا اجازه ندهیم مشتی عامل و عده ای نادان ایدئولوژی زده، یکی از زیباترین کشورها و غنی ترین تمدن های جهان را نابود کنند.
ما ملت کبیریم ایران رو پس میگیریم.
پایان!
#KingRezaPahlavi
#جاویدشاه
#ما_ملت_کبیریم_ایران_رو_پس_میگیریم
@C_B_SHAHZADEH
🧵 Thread • FxTwitter / FixupX
King_fishpoet (شاه ماهی گاماسیاب) (@king_fishpoet)
آماده ساعت صفر باشید!
مخاطب این #رشتو آنهایی هستند که این روزها میپرسند چه قرار است بشود؟ آیا نظام فرو میریزد؟ حمله نظامی در کار است و یا قیام مردمی شکل میگیرد؟ خوب همانطور که مشاهده میکنید اسرائیل هر روز یک قدم دیگر به سر اختاپوس سبز نزدیکتر میشود.
(۱)
مخاطب این #رشتو آنهایی هستند که این روزها میپرسند چه قرار است بشود؟ آیا نظام فرو میریزد؟ حمله نظامی در کار است و یا قیام مردمی شکل میگیرد؟ خوب همانطور که مشاهده میکنید اسرائیل هر روز یک قدم دیگر به سر اختاپوس سبز نزدیکتر میشود.
(۱)
👍128🔥4👏2❤1
#رشتهتوییت : فرفریسم و چپولیسم!
از آغاز پیدایش جنبش Woke در جوامع آفریقایی-آمریکایی، موی فر بلند یا همون "افرو" هم بهعنوان نمادی از پذیرش زیبایی فردی و هویت افراد شناخته شد.
هرچقدر ووکیسم بزرگتر و به چپگرایی شبیهتر شد، این نماد هم معانی گستردهتری پیدا کرد
بخوام بیشتر بگم، ادامه⬇️
بهنوعی موی فر در این جنبش حتا بعنوان نمادی از مقاومت و مبارزه با استعمار تبدیل شد!
《ما در برابر شما(اروپاییان) که میخواید با سلطهگری از طریق بازار لوازم آرایشی حتا موی سر ما هم صاف کنید و هویت ما رو از بین ببرید میایستیم،
انقدر موهامونو فر میکنیم تا حالتون گرفته شه》⬇️
اما درواقع مو یک نماده و میخوان بگن همونطور که با رشد دادن طبیعی موهامون جلوی شمارو میگیریم تا موی صاف و لوازم آرایشی و عملهای زیبایی رو به ما تحمیل نکنید، درواقع نمیذاریم هیچ سلطهای بر ما داشته باشید و ما خودمون یک جامعه(چه کلمهی آشنایی) هستیم و با شما(سرمایهداران) مخالفیم⬇️
حالا جنبش ووکیسم انقدر با چپگرایی همپوشانی داره که دیگه نماد موی فر هم جزئی از نمادهای چپگرایان شده؛
و همون معانی بدوی حالا وسیعتر و جهانشمولتر شده.
حالا موی فر به یکی از نمادهای مبارزه با استعمار/سلطهگری/سرمایهداری یا هرچیزی که چپ و کمونیسم باهاش درجنگ بودن تبدیل شده⬇️
در کنار اون اشاره به مبارزه با نژادپرستی و فاشیسم هم داره که خندهداره!
نمادی که ریشه در این داره که: ما خودمون موهامون از همه قشنگتره، رنگ و صورتمون از همه زیباتره و همینجوری هم میمونیم و همینی که هست و شمام برید درتونو بذارید... حالا معنیِ مبارزه با فاشیسم و ریسیسم گرفته!⬇️
ایدئولوژی همیشه آدمارو اسیر خودش میکنه؛
فرفری بودن و بهم ریختگی مو که شلختگی ظاهری در پی داره و بهداشت و مراقبت ازش داستانای زیادی داره صرفاً برای اینکه یک نمادی باشه که ریشه در هیچ چیز خاصی هم نداره و معانی بعدها بهش چسبونده شده، باعث میشه سالها یک فرد اسیر موهاش باشه⬇️
البته این نکته رو بگم
فرفری بودن وقتی زیباست که تو از مو بعنوان نماد زیبایی استفاده کنی و بله میتونه جذاب باشه
اما وقتی مو از تو استفاده کنه و ایدئولوژی چپ از تو استفاده کنه تو اسیر موهاتی و نهتنها برای تو زیباییشو از دست میده که بقیه هم متوجه میشن تو بردهی مو و ایدئولوژیتی⬇️
حالا چپ ایرانی که همیشه ادا و تقلید بوده موهاشو افرو میکنه تا با استعمار بجنگه!
کدوم استعمار؟
مگه پهلوی نبود که به رعیت زمین داد؟ حق رای و آزادی بیان، آزادی دینی و جنسی و کرامت انسانی داد
گفت همهی ایرانیان شاه هستن
گفت هیچکس نسبت به دیگری برتری نداره
فرفریهای ۵۷ با چی جنگیدن؟⬇️
همونا الان جمهوری اسلامی که فاشیست، ریسیست و تمامیتخواه ترین رژیمه رو ول کردن و همچنان دارن با پهلوی میجنگن که چرا طرفداران پهلوی خودشون رو برتر از بقیه میدونن!
برتر بودن ما از حقیر بودن شما میاد، شمایی که ظلم ج.ا رو ول کردید و با دشمن اصلی رژیم مقابله میکنید.
تمام.
#جاویدشاه
@C_B_SHAHZADEH
از آغاز پیدایش جنبش Woke در جوامع آفریقایی-آمریکایی، موی فر بلند یا همون "افرو" هم بهعنوان نمادی از پذیرش زیبایی فردی و هویت افراد شناخته شد.
هرچقدر ووکیسم بزرگتر و به چپگرایی شبیهتر شد، این نماد هم معانی گستردهتری پیدا کرد
بخوام بیشتر بگم، ادامه⬇️
بهنوعی موی فر در این جنبش حتا بعنوان نمادی از مقاومت و مبارزه با استعمار تبدیل شد!
《ما در برابر شما(اروپاییان) که میخواید با سلطهگری از طریق بازار لوازم آرایشی حتا موی سر ما هم صاف کنید و هویت ما رو از بین ببرید میایستیم،
انقدر موهامونو فر میکنیم تا حالتون گرفته شه》⬇️
اما درواقع مو یک نماده و میخوان بگن همونطور که با رشد دادن طبیعی موهامون جلوی شمارو میگیریم تا موی صاف و لوازم آرایشی و عملهای زیبایی رو به ما تحمیل نکنید، درواقع نمیذاریم هیچ سلطهای بر ما داشته باشید و ما خودمون یک جامعه(چه کلمهی آشنایی) هستیم و با شما(سرمایهداران) مخالفیم⬇️
حالا جنبش ووکیسم انقدر با چپگرایی همپوشانی داره که دیگه نماد موی فر هم جزئی از نمادهای چپگرایان شده؛
و همون معانی بدوی حالا وسیعتر و جهانشمولتر شده.
حالا موی فر به یکی از نمادهای مبارزه با استعمار/سلطهگری/سرمایهداری یا هرچیزی که چپ و کمونیسم باهاش درجنگ بودن تبدیل شده⬇️
در کنار اون اشاره به مبارزه با نژادپرستی و فاشیسم هم داره که خندهداره!
نمادی که ریشه در این داره که: ما خودمون موهامون از همه قشنگتره، رنگ و صورتمون از همه زیباتره و همینجوری هم میمونیم و همینی که هست و شمام برید درتونو بذارید... حالا معنیِ مبارزه با فاشیسم و ریسیسم گرفته!⬇️
ایدئولوژی همیشه آدمارو اسیر خودش میکنه؛
فرفری بودن و بهم ریختگی مو که شلختگی ظاهری در پی داره و بهداشت و مراقبت ازش داستانای زیادی داره صرفاً برای اینکه یک نمادی باشه که ریشه در هیچ چیز خاصی هم نداره و معانی بعدها بهش چسبونده شده، باعث میشه سالها یک فرد اسیر موهاش باشه⬇️
البته این نکته رو بگم
فرفری بودن وقتی زیباست که تو از مو بعنوان نماد زیبایی استفاده کنی و بله میتونه جذاب باشه
اما وقتی مو از تو استفاده کنه و ایدئولوژی چپ از تو استفاده کنه تو اسیر موهاتی و نهتنها برای تو زیباییشو از دست میده که بقیه هم متوجه میشن تو بردهی مو و ایدئولوژیتی⬇️
حالا چپ ایرانی که همیشه ادا و تقلید بوده موهاشو افرو میکنه تا با استعمار بجنگه!
کدوم استعمار؟
مگه پهلوی نبود که به رعیت زمین داد؟ حق رای و آزادی بیان، آزادی دینی و جنسی و کرامت انسانی داد
گفت همهی ایرانیان شاه هستن
گفت هیچکس نسبت به دیگری برتری نداره
فرفریهای ۵۷ با چی جنگیدن؟⬇️
همونا الان جمهوری اسلامی که فاشیست، ریسیست و تمامیتخواه ترین رژیمه رو ول کردن و همچنان دارن با پهلوی میجنگن که چرا طرفداران پهلوی خودشون رو برتر از بقیه میدونن!
برتر بودن ما از حقیر بودن شما میاد، شمایی که ظلم ج.ا رو ول کردید و با دشمن اصلی رژیم مقابله میکنید.
تمام.
#جاویدشاه
@C_B_SHAHZADEH
🧵 Thread • FxTwitter / FixupX
آقسعید جینگوئیسم (@aqsaeid)
#رشتو : فرفریسم و چپولیسم!
از آغاز پیدایش جنبش Woke در جوامع آفریقایی-آمریکایی، موی فر بلند یا همون "افرو" هم بهعنوان نمادی از پذیرش زیبایی فردی و هویت افراد شناخته شد.
هرچقدر ووکیسم بزرگتر و به چپگرایی شبیهتر شد، این نماد هم معانی گستردهتری پیدا کرد…
از آغاز پیدایش جنبش Woke در جوامع آفریقایی-آمریکایی، موی فر بلند یا همون "افرو" هم بهعنوان نمادی از پذیرش زیبایی فردی و هویت افراد شناخته شد.
هرچقدر ووکیسم بزرگتر و به چپگرایی شبیهتر شد، این نماد هم معانی گستردهتری پیدا کرد…
👍102🔥9❤2🤬1
رشتوی تحلیلی: چرا پادشاهیخواهی هیچ نسبتی با فاشیسم ندارد؟ و چگونه جمهوری اسلامی وارث اندیشههای چپگرایانه است؟
لطفا با منشن و ریتوییت، به هرچه بیشتر خواندهشدن این یادداشت تحلیلی، کمک کنید؛ الگوریتم جدید توییتر صدای من و ما را خفه کردهست.
برچسب «فاشیسم» مدتی است که به ابزاری برای سرکوب پادشاهیخواهان تبدیل شده است. این تهمت که از سوی جمهوری اسلامی و همپیمانان چپگرای آن استفاده میشود، هدفی جز انسانیتزدایی، تخریب مشروعیت سیاسی، و هموار کردن راه برای حذف فیزیکی ملیگرایان ندارد.
اما فاشیسم چیست؟ این واژه در تاریخ به نظامی اطلاق میشود که بر خشونت سازمانیافته، نفی فردیت، و ایدئولوژیهای مطلقگرا استوار است. فاشیسم محصول جوامع بحرانزدهای بود که در واکنش به شکست مدرنیسم و لیبرالیسم، به سوی ایدئولوژیهای تمامیتخواه روی آوردند.
پادشاهی پهلوی، در نقطه مقابل این ایدئولوژیها قرار دارد؛ پهلویها نهتنها آزادی فردی و توسعه ملی را سرکوب نکردند، بلکه ستونهای مدرنیته را در ایران بنا نهادند. رضاشاه بزرگ و محمدرضاشاه فقید، با تاکید بر نوسازی و حقوق شهروندی، ایران را وارد دوران شکوهمند جدیدی کردند.
رضاشاه بزرگ، با تأسیس نهادهای مدرن و گسترش آموزش عمومی، ساختاری را بنا کرد که توانست ایران را از رکود تاریخی بیرون آورد. محمدرضاشاه فقید نیز با اجرای انقلاب سفید، پرداختن به حقوق زنان، اصلاحات ارضی، و گسترش طبقه متوسط، برابری اجتماعی و انسجام ملی را تقویت کرد.
اما جمهوری اسلامی و چپگرایان ۵۷ی، که امروز پادشاهیخواهان را متهم به فاشیسم میکنند، خود آیینه تمامنمای فاشیسم هستند؛ فتنه خمینی با تکیه بر سرکوب آزادی، تبلیغات ایدئولوژیک، خشونت سیستماتیک، و حذف فردیت، تمام ویژگیهای یک نظام تمامیتخواه را در خود جای داده است.
جمهوری اسلامی اما تنها به ابزارهای فاشیستی بسنده نکرده است. این رژیم، محصول ائتلاف شوم ایدئولوژیهای چپگرایانه و بنیادگرایی شیعی است؛ رژیمی که از دل تفکرات همان چپگرایانی بیرون آمد که امروز، با وقاحت، پادشاهیخواهان را متهم به فاشیسم میکنند.
حقیقت تلخ این است که جمهوری اسلامی، نه دشمن ایدئولوژیهای افراطی، بلکه محصول مستقیم و برآمده از وجود آنهاست؛ چپگرایان در دهه ۵۰ خورشیدی، با شعارهای عوامفریبانه، به تخریب پایههای مدرنیته در ایران پرداختند و راه را برای ظهور روحالله خمینی هموار کردند.
چپگرایانی که مدعی مبارزه با استبداد بودند، با حمایت از شورشی مارکسیستی-اسلامی، ایران را به دست نظامی سپردند که سرکوب، خشونت، و تمامیتخواهی را به غایت رسانده است. آنان امروز نیز، با همان زبان انقلابی شکستخورده، تلاش دارند تاریخ را دوباره تحریف کنند.
اتهام «فاشیسم» به پادشاهیخواهان، تنها تلاشی برای پنهان کردن مسئولیت تاریخی چپگرایان در شکلگیری جمهوری اسلامی است؛ رژیمی که خود بازتابی از همان ایدئولوژیهای افراطی است که چپگرایان به آن باور داشته و دارند.
فاشیسم و چپگرایی، برخلاف تصور رایج، همریشهاند؛ هر دو، با نفی آزادی فردی و تقدیس خشونت، انسان را به ابزاری در خدمت ایدئولوژیهای مطلقگرا تقلیل میدهند. جمهوری اسلامی، ترکیبی از این دو تفکر افراطی است که در دهه ۵۰ ایران را به ورطه نابودی کشاند.
در برابر ورشکستگان انقلابی چپگرا، پادشاهیخواهی پهلویگرا، نهتنها با ایدئولوژیهای ضدانسانی و فاشیستی بیگانه است، بلکه در نقطه مقابل آنها قرار دارد. پهلویها، با تأکید بر هویت ملی، توسعه نهادهای مدنی، و حقوق شهروندی، پروژهای مدرن و انسانمحور را برای ایران پیریزی کردند.
اینکه چپگرایان امروز، با بیشرمی، پادشاهیخواهان را فاشیست میخوانند، تنها از سر درماندگی است؛ آنان که وارث اندیشههای شکستخورده مارکسیسم و سوسیالیسم هستند، تلاش دارند با این برچسب، مسئولیت تاریخیشان را از گردن خود برهانند، و ملت را مقصر وضعیت اسفبار حال حاضر، جلوه دهند.
حقیقت این است که جمهوری اسلامی، وارث مستقیم همان ایدئولوژیهای چپگرایانهای است که در دهه ۵۰، پایههای مدرنیته پهلوی را تخریب کردند. ائتلاف چپگرایان با اسلامگرایان، فاجعهای را رقم زد که ایران امروز، اسیر آن است، و بانیان آن شورش خانمانسوز، ملت را به جای خود، سرزنش میکنند.
اما پادشاهیخواهان، برخلاف این اتهامات دروغین، مدافع آزادی، حقوق فردی، و بازسازی هویت ملی هستند. جنبش ملی، برای بازگرداندن ایران به مسیر مدرنیته و شکوفایی تلاش میکند. ملیگرایان به تاریخ خود افتخار میکنند؛ تاریخی که پرچمدار توسعه و آزادی در ویرانهسرای خاورمیانه بوده است.
جمهوری اسلامی، با سرکوب خشن وطنخواهان، تبلیغات دروغین علیه جریان ملی، و ائتلاف با چپگرایان، تلاش دارد پادشاهیخواهان را از صحنه حذف کند. اما این رژیم نمیتواند واقعیت تاریخی را تغییر دهد. پهلویها، ایران را ساختند؛
@C_B_SHAHZADEH
لطفا با منشن و ریتوییت، به هرچه بیشتر خواندهشدن این یادداشت تحلیلی، کمک کنید؛ الگوریتم جدید توییتر صدای من و ما را خفه کردهست.
برچسب «فاشیسم» مدتی است که به ابزاری برای سرکوب پادشاهیخواهان تبدیل شده است. این تهمت که از سوی جمهوری اسلامی و همپیمانان چپگرای آن استفاده میشود، هدفی جز انسانیتزدایی، تخریب مشروعیت سیاسی، و هموار کردن راه برای حذف فیزیکی ملیگرایان ندارد.
اما فاشیسم چیست؟ این واژه در تاریخ به نظامی اطلاق میشود که بر خشونت سازمانیافته، نفی فردیت، و ایدئولوژیهای مطلقگرا استوار است. فاشیسم محصول جوامع بحرانزدهای بود که در واکنش به شکست مدرنیسم و لیبرالیسم، به سوی ایدئولوژیهای تمامیتخواه روی آوردند.
پادشاهی پهلوی، در نقطه مقابل این ایدئولوژیها قرار دارد؛ پهلویها نهتنها آزادی فردی و توسعه ملی را سرکوب نکردند، بلکه ستونهای مدرنیته را در ایران بنا نهادند. رضاشاه بزرگ و محمدرضاشاه فقید، با تاکید بر نوسازی و حقوق شهروندی، ایران را وارد دوران شکوهمند جدیدی کردند.
رضاشاه بزرگ، با تأسیس نهادهای مدرن و گسترش آموزش عمومی، ساختاری را بنا کرد که توانست ایران را از رکود تاریخی بیرون آورد. محمدرضاشاه فقید نیز با اجرای انقلاب سفید، پرداختن به حقوق زنان، اصلاحات ارضی، و گسترش طبقه متوسط، برابری اجتماعی و انسجام ملی را تقویت کرد.
اما جمهوری اسلامی و چپگرایان ۵۷ی، که امروز پادشاهیخواهان را متهم به فاشیسم میکنند، خود آیینه تمامنمای فاشیسم هستند؛ فتنه خمینی با تکیه بر سرکوب آزادی، تبلیغات ایدئولوژیک، خشونت سیستماتیک، و حذف فردیت، تمام ویژگیهای یک نظام تمامیتخواه را در خود جای داده است.
جمهوری اسلامی اما تنها به ابزارهای فاشیستی بسنده نکرده است. این رژیم، محصول ائتلاف شوم ایدئولوژیهای چپگرایانه و بنیادگرایی شیعی است؛ رژیمی که از دل تفکرات همان چپگرایانی بیرون آمد که امروز، با وقاحت، پادشاهیخواهان را متهم به فاشیسم میکنند.
حقیقت تلخ این است که جمهوری اسلامی، نه دشمن ایدئولوژیهای افراطی، بلکه محصول مستقیم و برآمده از وجود آنهاست؛ چپگرایان در دهه ۵۰ خورشیدی، با شعارهای عوامفریبانه، به تخریب پایههای مدرنیته در ایران پرداختند و راه را برای ظهور روحالله خمینی هموار کردند.
چپگرایانی که مدعی مبارزه با استبداد بودند، با حمایت از شورشی مارکسیستی-اسلامی، ایران را به دست نظامی سپردند که سرکوب، خشونت، و تمامیتخواهی را به غایت رسانده است. آنان امروز نیز، با همان زبان انقلابی شکستخورده، تلاش دارند تاریخ را دوباره تحریف کنند.
اتهام «فاشیسم» به پادشاهیخواهان، تنها تلاشی برای پنهان کردن مسئولیت تاریخی چپگرایان در شکلگیری جمهوری اسلامی است؛ رژیمی که خود بازتابی از همان ایدئولوژیهای افراطی است که چپگرایان به آن باور داشته و دارند.
فاشیسم و چپگرایی، برخلاف تصور رایج، همریشهاند؛ هر دو، با نفی آزادی فردی و تقدیس خشونت، انسان را به ابزاری در خدمت ایدئولوژیهای مطلقگرا تقلیل میدهند. جمهوری اسلامی، ترکیبی از این دو تفکر افراطی است که در دهه ۵۰ ایران را به ورطه نابودی کشاند.
در برابر ورشکستگان انقلابی چپگرا، پادشاهیخواهی پهلویگرا، نهتنها با ایدئولوژیهای ضدانسانی و فاشیستی بیگانه است، بلکه در نقطه مقابل آنها قرار دارد. پهلویها، با تأکید بر هویت ملی، توسعه نهادهای مدنی، و حقوق شهروندی، پروژهای مدرن و انسانمحور را برای ایران پیریزی کردند.
اینکه چپگرایان امروز، با بیشرمی، پادشاهیخواهان را فاشیست میخوانند، تنها از سر درماندگی است؛ آنان که وارث اندیشههای شکستخورده مارکسیسم و سوسیالیسم هستند، تلاش دارند با این برچسب، مسئولیت تاریخیشان را از گردن خود برهانند، و ملت را مقصر وضعیت اسفبار حال حاضر، جلوه دهند.
حقیقت این است که جمهوری اسلامی، وارث مستقیم همان ایدئولوژیهای چپگرایانهای است که در دهه ۵۰، پایههای مدرنیته پهلوی را تخریب کردند. ائتلاف چپگرایان با اسلامگرایان، فاجعهای را رقم زد که ایران امروز، اسیر آن است، و بانیان آن شورش خانمانسوز، ملت را به جای خود، سرزنش میکنند.
اما پادشاهیخواهان، برخلاف این اتهامات دروغین، مدافع آزادی، حقوق فردی، و بازسازی هویت ملی هستند. جنبش ملی، برای بازگرداندن ایران به مسیر مدرنیته و شکوفایی تلاش میکند. ملیگرایان به تاریخ خود افتخار میکنند؛ تاریخی که پرچمدار توسعه و آزادی در ویرانهسرای خاورمیانه بوده است.
جمهوری اسلامی، با سرکوب خشن وطنخواهان، تبلیغات دروغین علیه جریان ملی، و ائتلاف با چپگرایان، تلاش دارد پادشاهیخواهان را از صحنه حذف کند. اما این رژیم نمیتواند واقعیت تاریخی را تغییر دهد. پهلویها، ایران را ساختند؛
@C_B_SHAHZADEH
🧵 Thread • FxTwitter / FixupX
سیروس پارسا (@atheistcyrus)
رشتوی تحلیلی: چرا پادشاهیخواهی هیچ نسبتی با فاشیسم ندارد؟ و چگونه جمهوری اسلامی وارث اندیشههای چپگرایانه است؟
لطفا با منشن و ریتوییت، به هرچه بیشتر خواندهشدن این یادداشت تحلیلی، کمک کنید؛ الگوریتم جدید توییتر صدای من و ما را خفه کردهست.
#رشتو #فاشیسم
لطفا با منشن و ریتوییت، به هرچه بیشتر خواندهشدن این یادداشت تحلیلی، کمک کنید؛ الگوریتم جدید توییتر صدای من و ما را خفه کردهست.
#رشتو #فاشیسم
👍107❤16
معامله به سبک ترامپ
این #رشتو پیشبینی آینده رژیم جمهوری اسلامی پس از شروع به کار ترامپ است. او که در اذهان عمومی به عنوان معاملهگر معروف شده و بسیاری گمانه زنی کردند که ترامپ میخواد با یک جمهوری اسلامی ضعیف شده به توافق برسد. اما چرا چنین نخواهد شد موضوع این رشته توییت است.
(۱)
برای پیشبینی حرکات ترامپ پیش از هرچیز باید شخصیت او را خوب بشناسیم. ترامپ بدون شک یکی از تاجران موفق دنیا و نمادی از نظام کپیتالیسم یا همان رویای امریکایی (American Dream) است. شخصیتی برنده، تجملاتی با گفتاری عامی و ملموس.
(۲)
نقطه مقابل ترامپ و تفکر کپیتالیستی، نگرش سوسیالیستی و آرمانشهر بدون طبقات اجتماعی است. آنچه امروزه ما آن را در حد بسیار شدیدش در کره شمالی و به صورت خفیف در برخی کشورهای اروپایی و بسیار خفیف تر در حزب دموکرات امریکا و کشور کانادا میبینیم.
(۳)
گروه مقابل ترامپ در واقع همان گلوبالیست ها هستند. همان هایی که ترامپ برای نجات امریکا از نقشه هایشان پای به عرصه سیاست جهان گذاشت. تصمیمی که به یکباره باعث شد سیستم تماما علیه وی شروع به حملاتی بی سابقه کند.
(۴)
در این بین جبهه گلوبالیست مهره های بیشماری در نقاط مختلف جهان دارد. سربازان شطرنج برای آن ها گروه هایی چون جمهوری اسلامی، طالبان، تحریر الشام، گروه های مسلح کوردی و مسلمانان مهاجر پراکنده در داخل خاک اروپا و حتی امریکا هستند.
(۵)
در رده های بالاتر شما شاهد رهبران کشورهای دیگر دنیا چون امانوئل مکرون و جاستین ترودو هستید که سیاست های کلی گلوبالیست ها را پیش میبرند. در هر مورد هر دو گروه شما شدیدترین حملات را از سوی ترامپ به این مهره ها مخصوصا مهره های بزرگ تر شاهد هستید.
(۶)
رفتار سرد و برخورد از بالا به پایین با مکرون در مراسم بازگشایی مجدد کلیسای نوتردام پاریس سیگنال بسیار قوی را ارسال کرد که حتی کابینه مکرون را دچار تنش سیاسی کرده است. سپس ترامپ طی یک اقدام تاکتیکی و با ابراز نارضایتی از مرزهای شمالی با کانادا بحث تعرفه ۲۵ درصدی را پیش کشید.
(۷)
بحث تعرفه تا آنجا پیش رفت که حتی شوخی بر سر ضمیمه کردن کانادا به عنوان ایالت ۵۱ ام رفته رفته از یک شوخی تبدیل به بحث روز میان مخافان و موافقان آن شده است. در این میان ضعف ترودو در برابر ترامپ باعث عدم محبوبت هر چه بیشر وی در میان کانادایی ها گردید.
(۸)
با این استدلال میتوان دریافت که وقتی ترامپ با مهره های درشت چنین کند پس تکلیف مهره های کوچک چون جمهوری اسلامی چه خواهد بود. شاید بتوان به جرأت گفت ترامپ از هیچ کس به اندازه جهان وطنان نفرت ندارد، نفرتی که حتی وی را تا پای مرگ هم برد. بجنگ! بجنگ! بجنگ!
(۹)
حال هر طور حساب کنیم آمدن ترامپ مستقیم یا غیر مستقیم به معنی سقوط حتمی رژیم جمهوری اسلامی است. رژیمی که بدون حمایت عناصر گلوبالیست در اروپا و دموکرات های امریکا در عرصه بین الملل هیچ شانسی نخواهد داشت.
(۱۰)
در عرصه داخلی تلاش برای تعامل با ترامپ به معنی حذف کامل جناح پایداری و بخش روسوفیل سپاه است. همان بخشی که مسئولیت کارهای کثیف و آدمکشی برای خامنه ای را سال ها برعهده داشته. بدون اینها رژیم در برابر خیزش ها بی دفاع خواهد شد.
(۱۱)
و اما اگر رژیم بخواهد کماکان با جناح پایداری در مقابل ترامپ قرار گیرد، بلایی بر سرش می آید که خامنهای آرزو کند ای کاش آنروز او هم در خودروی قاسم کتلت شده بودند تا این روزها را نمیدیدند.
(۱۲)
هم میهنانم! جمهوری اسلامی در برنامه آینده هیچ گروهی حتی خود گلوبالیست ها هم دیگر جایی ندارد. نگاه کنید چگونه در طی سالهای گذشته و در پی خیزشهای ملی تمرکز بجای ظریف و برجام روی مهرههای تازه نفس تر چون نرگس محمدی رفته است.
(۱۳)
شانسی که ما ملیگرایان داریم این است که امروز نظم جهانی در موازنه قدرت دچار چرخش به سمت جناح راست و ملیگرایی رفته است. از این رو ما پادشاهیخواهان به طور طبیعی انتخاب اول این نظم جدید برای ایفای نقش یک متحد در منطقه خواهیم بود.
(۱۴)
معامله ترامپ در واقع یک تیرخلاص سیاسی بر پیکر طفل حرامزاده گلوبالیست هاست که یا به صورت آرام و با جام زهر علی خامنهای متلاشی میشود و یا به شیوه دیکتاتورهای کمی جسورتر در جریان یک ضربه سخت در هم کوبیده میشود.
(۱۵)
قطعه آخر این پازل آن است که آیا خامنهای زانو زده و تسلیم میشود یا در تلاش برای بقا به سمت تولید سلاح هستهای حرکت میکند تا مسیر سایر دیکتاتورهای تاریخ را طی کند. شخصا چنین جسارتی را در گنده لواطکار حمام منصوری نمیبینم.
آینده از آن ما ملیگرایان است!
@C_B_SHAHZADEH
این #رشتو پیشبینی آینده رژیم جمهوری اسلامی پس از شروع به کار ترامپ است. او که در اذهان عمومی به عنوان معاملهگر معروف شده و بسیاری گمانه زنی کردند که ترامپ میخواد با یک جمهوری اسلامی ضعیف شده به توافق برسد. اما چرا چنین نخواهد شد موضوع این رشته توییت است.
(۱)
برای پیشبینی حرکات ترامپ پیش از هرچیز باید شخصیت او را خوب بشناسیم. ترامپ بدون شک یکی از تاجران موفق دنیا و نمادی از نظام کپیتالیسم یا همان رویای امریکایی (American Dream) است. شخصیتی برنده، تجملاتی با گفتاری عامی و ملموس.
(۲)
نقطه مقابل ترامپ و تفکر کپیتالیستی، نگرش سوسیالیستی و آرمانشهر بدون طبقات اجتماعی است. آنچه امروزه ما آن را در حد بسیار شدیدش در کره شمالی و به صورت خفیف در برخی کشورهای اروپایی و بسیار خفیف تر در حزب دموکرات امریکا و کشور کانادا میبینیم.
(۳)
گروه مقابل ترامپ در واقع همان گلوبالیست ها هستند. همان هایی که ترامپ برای نجات امریکا از نقشه هایشان پای به عرصه سیاست جهان گذاشت. تصمیمی که به یکباره باعث شد سیستم تماما علیه وی شروع به حملاتی بی سابقه کند.
(۴)
در این بین جبهه گلوبالیست مهره های بیشماری در نقاط مختلف جهان دارد. سربازان شطرنج برای آن ها گروه هایی چون جمهوری اسلامی، طالبان، تحریر الشام، گروه های مسلح کوردی و مسلمانان مهاجر پراکنده در داخل خاک اروپا و حتی امریکا هستند.
(۵)
در رده های بالاتر شما شاهد رهبران کشورهای دیگر دنیا چون امانوئل مکرون و جاستین ترودو هستید که سیاست های کلی گلوبالیست ها را پیش میبرند. در هر مورد هر دو گروه شما شدیدترین حملات را از سوی ترامپ به این مهره ها مخصوصا مهره های بزرگ تر شاهد هستید.
(۶)
رفتار سرد و برخورد از بالا به پایین با مکرون در مراسم بازگشایی مجدد کلیسای نوتردام پاریس سیگنال بسیار قوی را ارسال کرد که حتی کابینه مکرون را دچار تنش سیاسی کرده است. سپس ترامپ طی یک اقدام تاکتیکی و با ابراز نارضایتی از مرزهای شمالی با کانادا بحث تعرفه ۲۵ درصدی را پیش کشید.
(۷)
بحث تعرفه تا آنجا پیش رفت که حتی شوخی بر سر ضمیمه کردن کانادا به عنوان ایالت ۵۱ ام رفته رفته از یک شوخی تبدیل به بحث روز میان مخافان و موافقان آن شده است. در این میان ضعف ترودو در برابر ترامپ باعث عدم محبوبت هر چه بیشر وی در میان کانادایی ها گردید.
(۸)
با این استدلال میتوان دریافت که وقتی ترامپ با مهره های درشت چنین کند پس تکلیف مهره های کوچک چون جمهوری اسلامی چه خواهد بود. شاید بتوان به جرأت گفت ترامپ از هیچ کس به اندازه جهان وطنان نفرت ندارد، نفرتی که حتی وی را تا پای مرگ هم برد. بجنگ! بجنگ! بجنگ!
(۹)
حال هر طور حساب کنیم آمدن ترامپ مستقیم یا غیر مستقیم به معنی سقوط حتمی رژیم جمهوری اسلامی است. رژیمی که بدون حمایت عناصر گلوبالیست در اروپا و دموکرات های امریکا در عرصه بین الملل هیچ شانسی نخواهد داشت.
(۱۰)
در عرصه داخلی تلاش برای تعامل با ترامپ به معنی حذف کامل جناح پایداری و بخش روسوفیل سپاه است. همان بخشی که مسئولیت کارهای کثیف و آدمکشی برای خامنه ای را سال ها برعهده داشته. بدون اینها رژیم در برابر خیزش ها بی دفاع خواهد شد.
(۱۱)
و اما اگر رژیم بخواهد کماکان با جناح پایداری در مقابل ترامپ قرار گیرد، بلایی بر سرش می آید که خامنهای آرزو کند ای کاش آنروز او هم در خودروی قاسم کتلت شده بودند تا این روزها را نمیدیدند.
(۱۲)
هم میهنانم! جمهوری اسلامی در برنامه آینده هیچ گروهی حتی خود گلوبالیست ها هم دیگر جایی ندارد. نگاه کنید چگونه در طی سالهای گذشته و در پی خیزشهای ملی تمرکز بجای ظریف و برجام روی مهرههای تازه نفس تر چون نرگس محمدی رفته است.
(۱۳)
شانسی که ما ملیگرایان داریم این است که امروز نظم جهانی در موازنه قدرت دچار چرخش به سمت جناح راست و ملیگرایی رفته است. از این رو ما پادشاهیخواهان به طور طبیعی انتخاب اول این نظم جدید برای ایفای نقش یک متحد در منطقه خواهیم بود.
(۱۴)
معامله ترامپ در واقع یک تیرخلاص سیاسی بر پیکر طفل حرامزاده گلوبالیست هاست که یا به صورت آرام و با جام زهر علی خامنهای متلاشی میشود و یا به شیوه دیکتاتورهای کمی جسورتر در جریان یک ضربه سخت در هم کوبیده میشود.
(۱۵)
قطعه آخر این پازل آن است که آیا خامنهای زانو زده و تسلیم میشود یا در تلاش برای بقا به سمت تولید سلاح هستهای حرکت میکند تا مسیر سایر دیکتاتورهای تاریخ را طی کند. شخصا چنین جسارتی را در گنده لواطکار حمام منصوری نمیبینم.
آینده از آن ما ملیگرایان است!
@C_B_SHAHZADEH
🧵 Thread • FxTwitter / FixupX
King_fishpoet (شاه ماهی گاماسیاب) (@king_fishpoet)
معامله به سبک ترامپ
این #رشتو پیشبینی آینده رژیم جمهوری اسلامی پس از شروع به کار ترامپ است. او که در اذهان عمومی به عنوان معاملهگر معروف شده و بسیاری گمانه زنی کردند که ترامپ میخواد با یک جمهوری اسلامی ضعیف شده به توافق برسد. اما چرا چنین نخواهد شد موضوع…
این #رشتو پیشبینی آینده رژیم جمهوری اسلامی پس از شروع به کار ترامپ است. او که در اذهان عمومی به عنوان معاملهگر معروف شده و بسیاری گمانه زنی کردند که ترامپ میخواد با یک جمهوری اسلامی ضعیف شده به توافق برسد. اما چرا چنین نخواهد شد موضوع…
👍133❤20🔥5👏4💯2
#رشتو پوست اندازی نظام!
انتخاب واژه سر مار یکی از هوشمندانه ترین انتخاب نام ها برای جمهوری اسلامی است. تا حالا از خودتون پرسیدید چرا مار؟ از بین این همه حیوان برای مثال زدن مار انتخاب شد! چرا؟
(۱)
🔗 King_fishpoet (شاه ماهی گاماسیاب) (@king_fishpoet)
@C_B_SHAHZADEH
انتخاب واژه سر مار یکی از هوشمندانه ترین انتخاب نام ها برای جمهوری اسلامی است. تا حالا از خودتون پرسیدید چرا مار؟ از بین این همه حیوان برای مثال زدن مار انتخاب شد! چرا؟
(۱)
🔗 King_fishpoet (شاه ماهی گاماسیاب) (@king_fishpoet)
@C_B_SHAHZADEH
👍98🔥4
رشتو👇
شما ده فرمان اجرایی رضاشاه بعداز تاجگذاری رو بخونید میفهمید این بزرگمرد با چه مادون حیواناتی طرف بوده،اینا همه قبل از شروع هرکاری درجهت سازندگی و مدرنیته برای این سرزمین بوده آخه حرامزادهها شما سگ کی باشید که اسم این خاندان رو به زبان بیارید
از خودش و پسرش طلب دموکراسی میکردن اونم زمانی که جهان با استالین و موسیلینی داشت روزای گرمی رو تجربه میکرد،شما نگین خاورمیانه رو تبدیل کردین باین بیقوله ماتم زده،روزی نیس که با خبر قتل و تجاوز و دزدی و بیچارگی شب شه
شما زبالههای هستهای جز فقر و ماتم چی داشتین برای این مردم،غیر اینه که گردان گردان جوان رعنا رو تو جنگ با عراق عمدی پرپر کردید فقط برای اینکه جای پاتون سفت شه،تمام ذخایر و منابع کشورو خرج صدور ایدلوژی کیرتون کردید که اونم جمع شد صاف رفت تو کس ننهتون
پدرسگای مادرقحبه شما چه دستاوردی بجز قتلهای زنجیرهای و گروگانگیری و ترور و اعدام و اعدام و اعدام داشتین،سر یه لچک کیری کرور کرور جوان و نوجوان کشتین،اونهمه آدم تو خوزستان کشتین که فقط تشنه بودن آخه کجای دنیا بخاطر اعتراض به بیآبی آدم میکشن
هزاران هزار جوان تو آبان ۹۸ کشتین و انداختین تو سد کرج،صدها جوان تو دی ۹۶ کشتین که فقط به گرانی تخممرغ اعتراض کردن،سال ۸۸ کشتین،سال ۷۸ کوی دانشگاه سلاخی کردین،دست و پا بسته از پشتبوم انداختین پایین،با لندکروز رفتین تو مردم دوبار از روشون رد شدین
ارزش پول ملی رو کردین تو کس خر کسکشای عن، وضعیت امنیت اجتماعی جوریه که آدم تخم نمیکنه گوشیشو دربیاره،وسط اتوبان تو روز روشن میریزن تو ماشینت کاردآجینت میکنن اموالتو میدزدن،پدرسگا شما فاکینگ ۲۵۰ کیلو اورانیومو خالی کردین تو بیابون از ترس بازرسان آژانس اتمی
یه آب و برق نمیتونین تامین کنید مردم یا کارگاهشون میخوابه یا کارخانهشون،دامدار و کشاورزو به خاک سیاه نشوندین،هوارو نمیشه نفس کشید سالی هزاران نفر فقط بخاطر نفس کشیدن و ماشین و جاده آشغالتون میمیرن،فقط ماشینای عنتون دوبرابر جنگ با عراق مردمو کشته
زنازادهها همهرو یا کشتین یا زندانی کردین یا فراری دادین بقیه مردمم بیچاره و ناامید کردین،بجز مرگ و عزا و تاریکی و رنج و رنج و رنج چه دستاوردی داشتین واسه این مردم آخه کیرخر بره لای جیگر مادرتون شیرخوار تا کیرخارتونو گاییدم کونیا
تو تمام عرصهها و از تمام زوایا چه داخلی چه خارجی شکست خوردین زبونتونم هفت متره جاکشا هفتصدهزاربار هفت پشتتونو گاییدم خارکسههای بدوی چهار نسلو نابود کردین نسلتونو گاییدم شاش تمام سگهای بیابانگرد بر دهان مرده زندتون
هرساله هم از اول بهمن میاین گوه پهلوی رو میخورید خودتونو و صادراتیاتونو سگ بگاد کثافتها شما عصاره تمام رذالتهایید شما ابتذال شرید خفهخون بگیرید بیپدر و مادرا.
@C_B_SHAHZADEH
شما ده فرمان اجرایی رضاشاه بعداز تاجگذاری رو بخونید میفهمید این بزرگمرد با چه مادون حیواناتی طرف بوده،اینا همه قبل از شروع هرکاری درجهت سازندگی و مدرنیته برای این سرزمین بوده آخه حرامزادهها شما سگ کی باشید که اسم این خاندان رو به زبان بیارید
از خودش و پسرش طلب دموکراسی میکردن اونم زمانی که جهان با استالین و موسیلینی داشت روزای گرمی رو تجربه میکرد،شما نگین خاورمیانه رو تبدیل کردین باین بیقوله ماتم زده،روزی نیس که با خبر قتل و تجاوز و دزدی و بیچارگی شب شه
شما زبالههای هستهای جز فقر و ماتم چی داشتین برای این مردم،غیر اینه که گردان گردان جوان رعنا رو تو جنگ با عراق عمدی پرپر کردید فقط برای اینکه جای پاتون سفت شه،تمام ذخایر و منابع کشورو خرج صدور ایدلوژی کیرتون کردید که اونم جمع شد صاف رفت تو کس ننهتون
پدرسگای مادرقحبه شما چه دستاوردی بجز قتلهای زنجیرهای و گروگانگیری و ترور و اعدام و اعدام و اعدام داشتین،سر یه لچک کیری کرور کرور جوان و نوجوان کشتین،اونهمه آدم تو خوزستان کشتین که فقط تشنه بودن آخه کجای دنیا بخاطر اعتراض به بیآبی آدم میکشن
هزاران هزار جوان تو آبان ۹۸ کشتین و انداختین تو سد کرج،صدها جوان تو دی ۹۶ کشتین که فقط به گرانی تخممرغ اعتراض کردن،سال ۸۸ کشتین،سال ۷۸ کوی دانشگاه سلاخی کردین،دست و پا بسته از پشتبوم انداختین پایین،با لندکروز رفتین تو مردم دوبار از روشون رد شدین
ارزش پول ملی رو کردین تو کس خر کسکشای عن، وضعیت امنیت اجتماعی جوریه که آدم تخم نمیکنه گوشیشو دربیاره،وسط اتوبان تو روز روشن میریزن تو ماشینت کاردآجینت میکنن اموالتو میدزدن،پدرسگا شما فاکینگ ۲۵۰ کیلو اورانیومو خالی کردین تو بیابون از ترس بازرسان آژانس اتمی
یه آب و برق نمیتونین تامین کنید مردم یا کارگاهشون میخوابه یا کارخانهشون،دامدار و کشاورزو به خاک سیاه نشوندین،هوارو نمیشه نفس کشید سالی هزاران نفر فقط بخاطر نفس کشیدن و ماشین و جاده آشغالتون میمیرن،فقط ماشینای عنتون دوبرابر جنگ با عراق مردمو کشته
زنازادهها همهرو یا کشتین یا زندانی کردین یا فراری دادین بقیه مردمم بیچاره و ناامید کردین،بجز مرگ و عزا و تاریکی و رنج و رنج و رنج چه دستاوردی داشتین واسه این مردم آخه کیرخر بره لای جیگر مادرتون شیرخوار تا کیرخارتونو گاییدم کونیا
تو تمام عرصهها و از تمام زوایا چه داخلی چه خارجی شکست خوردین زبونتونم هفت متره جاکشا هفتصدهزاربار هفت پشتتونو گاییدم خارکسههای بدوی چهار نسلو نابود کردین نسلتونو گاییدم شاش تمام سگهای بیابانگرد بر دهان مرده زندتون
هرساله هم از اول بهمن میاین گوه پهلوی رو میخورید خودتونو و صادراتیاتونو سگ بگاد کثافتها شما عصاره تمام رذالتهایید شما ابتذال شرید خفهخون بگیرید بیپدر و مادرا.
@C_B_SHAHZADEH
🧵 Thread • FxTwitter / FixupX
Bill Butcheram (@Billghasab)
#رشتو👇
شما ده فرمان اجرایی رضاشاه بعداز تاجگذاری رو بخونید میفهمید این بزرگمرد با چه مادون حیواناتی طرف بوده،اینا همه قبل از شروع هرکاری درجهت سازندگی و مدرنیته برای این سرزمین بوده آخه حرامزادهها شما سگ کی باشید که اسم این خاندان رو به زبان بیارید
شما ده فرمان اجرایی رضاشاه بعداز تاجگذاری رو بخونید میفهمید این بزرگمرد با چه مادون حیواناتی طرف بوده،اینا همه قبل از شروع هرکاری درجهت سازندگی و مدرنیته برای این سرزمین بوده آخه حرامزادهها شما سگ کی باشید که اسم این خاندان رو به زبان بیارید
❤95👍34🔥3👏1🤬1💯1
گلوبالیستها و آخرین تلاشها
این #رشتو تحلیلی است بر لغو اولیه دعوت از رضا شاه دوم در اجلاس امنیتی مونیخ و سپس پارلمان هلند است. عللی که سر منشا آن بدون شک به تلاشها توسط گلوبالیست جهانی برای حفظ سنگرهایش باز میگردد.
(۱)
🔗 King_fishpoet (شاه ماهی گاماسیاب) (@king_fishpoet)
@C_B_SHAHZADEH
این #رشتو تحلیلی است بر لغو اولیه دعوت از رضا شاه دوم در اجلاس امنیتی مونیخ و سپس پارلمان هلند است. عللی که سر منشا آن بدون شک به تلاشها توسط گلوبالیست جهانی برای حفظ سنگرهایش باز میگردد.
(۱)
🔗 King_fishpoet (شاه ماهی گاماسیاب) (@king_fishpoet)
@C_B_SHAHZADEH
🧵 Thread • FxTwitter / FixupX
King_fishpoet (شاه ماهی گاماسیاب) (@king_fishpoet)
گلوبالیستها و آخرین تلاشها
این #رشتو تحلیلی است بر لغو اولیه دعوت از رضا شاه دوم در اجلاس امنیتی مونیخ و سپس پارلمان هلند است. عللی که سر منشا آن بدون شک به تلاشها توسط گلوبالیست جهانی برای حفظ سنگرهایش باز میگردد.
(۱)
این #رشتو تحلیلی است بر لغو اولیه دعوت از رضا شاه دوم در اجلاس امنیتی مونیخ و سپس پارلمان هلند است. عللی که سر منشا آن بدون شک به تلاشها توسط گلوبالیست جهانی برای حفظ سنگرهایش باز میگردد.
(۱)
👍112❤4🤬4🔥2
در این عکس پیغام های مخفی بسیار است
برای آنها که سواد دیدن و دانش خواندن دارند
همیشه یکسری پیام های تصویری هستند که با معانی خاص و مخاطب خاص ارائه میشوند
این تصویر یک پیغام است برای الیت جهانی ؛ آنهایی که میفهمند پیغام پنهانی را
#رشتو تحلیلی 👇👇👇
#KingRezaPahlavi
سبک نقاشی به اروپای قرن ۱۸ و ۱۹ میخوره یعنی همان حال هوای دروان امپراطوری های بزرگ اروپا
در پس زمینه ساختمان امپایر استیت است( ساختمان امپراطوری )
تاج 👑 روی سر ترامپ به شکل تاج پادشاهان اسپانیا و فرانسه است
و شعار زنده باد پادشاه که برای انگلیسی ها است
انگلیسی ها میگند
وقتی شاه میمیرد؛ میگویند
شاه مرد ؛ پس زنده باد پادشاه
یعنی حتی اگر شاه بمیره شاهنشاهی نمی میرد
در شرایطی که آمریکا در مقابل شهرک لندن ایستاده است ؛ با سقوط قدرت و سیطره شهرک لندن؛امپراطوری انگلیس هم به پایان میرسد
و این نوید ظهور امپراطوری جدید آنگلوساکسون را میدهد
در این زمان ، شاه جدید قطعا شخص دونالد ترامپ است
این تصویر نمادی از اعلان جنگ آشکار به گلوبالیسم است
در شرایطی که آمریکا و روسیه مستقیم و بدون سر خر در حال مذاکره و معامله قرن هستن
ترامپ به جهان میگوید ارباب جدید به جهان حکومت خواهد کرد
@C_B_SHAHZADEH
برای آنها که سواد دیدن و دانش خواندن دارند
همیشه یکسری پیام های تصویری هستند که با معانی خاص و مخاطب خاص ارائه میشوند
این تصویر یک پیغام است برای الیت جهانی ؛ آنهایی که میفهمند پیغام پنهانی را
#رشتو تحلیلی 👇👇👇
#KingRezaPahlavi
سبک نقاشی به اروپای قرن ۱۸ و ۱۹ میخوره یعنی همان حال هوای دروان امپراطوری های بزرگ اروپا
در پس زمینه ساختمان امپایر استیت است( ساختمان امپراطوری )
تاج 👑 روی سر ترامپ به شکل تاج پادشاهان اسپانیا و فرانسه است
و شعار زنده باد پادشاه که برای انگلیسی ها است
انگلیسی ها میگند
وقتی شاه میمیرد؛ میگویند
شاه مرد ؛ پس زنده باد پادشاه
یعنی حتی اگر شاه بمیره شاهنشاهی نمی میرد
در شرایطی که آمریکا در مقابل شهرک لندن ایستاده است ؛ با سقوط قدرت و سیطره شهرک لندن؛امپراطوری انگلیس هم به پایان میرسد
و این نوید ظهور امپراطوری جدید آنگلوساکسون را میدهد
در این زمان ، شاه جدید قطعا شخص دونالد ترامپ است
این تصویر نمادی از اعلان جنگ آشکار به گلوبالیسم است
در شرایطی که آمریکا و روسیه مستقیم و بدون سر خر در حال مذاکره و معامله قرن هستن
ترامپ به جهان میگوید ارباب جدید به جهان حکومت خواهد کرد
@C_B_SHAHZADEH
🧵 Thread • FxTwitter / FixupX
The WALL (@History_Wall)
در این عکس پیغام های مخفی بسیار است
برای آنها که سواد دیدن و دانش خواندن دارند
همیشه یکسری پیام های تصویری هستند که با معانی خاص و مخاطب خاص ارائه میشوند
این تصویر یک پیغام است برای الیت جهانی ؛ آنهایی که میفهمند پیغام پنهانی را
#رشتو تحلیلی 👇👇👇
#KingRezaPahlavi
برای آنها که سواد دیدن و دانش خواندن دارند
همیشه یکسری پیام های تصویری هستند که با معانی خاص و مخاطب خاص ارائه میشوند
این تصویر یک پیغام است برای الیت جهانی ؛ آنهایی که میفهمند پیغام پنهانی را
#رشتو تحلیلی 👇👇👇
#KingRezaPahlavi
👍115❤8👏1
دوباره ایران را با شکوه کنیم!
#MIGA
موضوع این #رشتو برشمردن علل پایان تاریخ مصرف رژیم جمهوری اسلامی است و اینکه چرا اکنون رفتن این رژیم هم راستا با منافع غرب است. برای شروع ابتدا باید دو جبهه درگیر در بازی شطرنج را بشناسیم. جبهه اول گلوبالیستها و جبهه دوم ملیگرایان.
(۱)
تا به امروز و برای سالها جبهه گلوبالیستها دست بالای سیاست را داشت. جبههای که با شعار عدالت و دموکراسی، سیاست مهاجرتهای دسته جمعی از کشورهای جنگ زده و از سوی دیگر داغ نگه داشتن تجارت اسلحه با متحدانش درخاورمیانه را دنبال میکرد.
(۲)
در واقع گلوبالیستها با ایجاد بحران عظیم انسانی و بعد حل کردن بخشی از بحران سال ها حکمرانی کردند. مشکل این طرحهای جذاب اما پر هزینه ختم ایجاد بحران های اقتصادی بود که هزینه زندگی را در غرب طی سالهای اخیر بالا برد. نمونه اخیر این نقشه های گران قیمت جنگ اوکراین بود.
(۳)
در مقابل سیاست ملیگرایان مرزهای بسته و شرایط ثبات اقتصادی در تمامی دنیاست. سیاستهایی که جنگ و هرگونه عامل بی ثبات کننده اقتصاد را آفت سیستم دانسته و سعی در حذف آن دارد. سیاست هایی که شعار انتخاباتی ترامپ در انتخابات اخیر بود.
(۴)
با پیروزی ترامپ و به راه افتادن موج راست گرایان در کانادا، بریتانیا، اروپا و امریکای جنوبی به نظر میرسد که دنیا آماده دور تازه ای از شیوه مدیریت جهانی است. شیوه ای که بر پایه سه اصل، اقتصاد، امنیت و تشکیل خانواده استوار است.
(۵)
سه اصلی که در دنیای تحت سیطره گلوبالیست ها به فراموشی سپرده شده بود. جمهوری اسلامی به عنوان یکی از زیر شاخه های تفکر گلوبالیست طی سال ها صادر کننده منابع طبیعی، نیروی انسانی و دلیل فروش تسلیحات غرب به همسایگان منطقه ای بوده است.
(۶)
امروز ماندگاری جمهوری اسلامی به سیاست های جدید غرب لطمه خواهد زد. سیاست هایی که بیش از هر چیز نیازمند صلح و ثبات است. سیاست هایی بر پایه کشورهایی امن به منظور جلوگیری از سیل پناهجویان و جذب سرمایه گذاران برای تبدیل آنها به شرکای تجاری غرب در جنگ اقتصادی با چین.
(۷)
چین سالها قطب اصلی ساخت محصولات غربی به واسطه کارگر ارزان قیمت بوده است. اما طی سالهای اخیر به واسطه رشد اقتصادی هم دستمزدها افزایش یافته و هم انتظار جامعه و سطح توقع از زندگی بالاتر رفته است. پس نیاز است تا غرب به فکر مرکزی تازه برای ساخت محصولاتش باشد.
(۸)
کشوری که صاحب نیروهای متخصص است، هزینه ساخت محصولات به واسطه میانگین دستمزد در آن به صرفه است، در مسیر راه ابریشم قرار دارد و از همه مهمتر جمعیتی کمتر از ایالات متحده دارد و لذا احتمال تبدیل شدنش به رقیب اقتصادی برای غرب اندک است.
(۹)
ایران آینده همه این ویژگی ها را داراست. کشوری پر از متخصص، افراد تشنه کار با حقوقی که در مقیاس جهانی به واسطه ارزش پول کشور بسیار ارزان محسوب میشود، کشوری که در چهارراه جهان قرار گرفته و مسائل لوجستیکی را بسیار ساده میکند و از لحاظ جمعیت رقیب اقتصادی امریکا نخواهد بود.
(۱۰)
مورد آخر همان دلیلی است که امروز امریکا و سایر کشورهای غربی در تجارتشان با چین و هند بسیار محتاط عمل میکنند. چرا که با وجود نیروی انسانی عظیم این دو کشور هر لحظه امکان کنار زدن رقبا و تبدیل شدنشان به بازیگر اول دنیا وجود دارد.
(۱۱)
موقعیت جغرافیایی ایران از نقطه نظر نزدیکی به چین دلیل دیگر تمایل غرب به ایرانی متفاوت است. تصور کنید کالای امریکایی با قیمت تمام شده مناسب، بازار خاورمیانه را از دست کالاهای چینی خارج کند. در این صورت برنده جنگ اقتصادی امریکا خواهد بود.
(۱۲)
به واسطه سال ها تحریم، ایران در آینده بهترین خریدار صنایع نظامی امریکاست. ارتش فرسوده ای که نیاز دارد خود را در برابر همسایه شرقیاش یعنی طالبان در افغانستان که به سلاح های روز امریکایی مجهز است تجهیز کند.
(۱۳)
شاید به این دلایل است که ترامپ میگوید من تنها میخواهم ایران اتمی نباشد و حتی به دنبال بازگشت ایران به شکوهش هم هستم. بی شک بازگشت شکوه ایران دغدغه ترامپ نیست، اما شکوه ایران است که میتواند سدی در برابر گسترش اقتصادی چین باشد.
(۱۴)
ما مردم یک فرصت تاریخی داریم تا ایران را از نو بسازیم. شاید یک قرن پس از رضا شاه کبیر در ۱۳۰۴ حالا نسل ما باید در کنار رضا شاه دوم در ۱۴۰۴ ایران را به جایگاه واقعیاش بازگرداند و فریاد زند:
بدان تا که ایران مرا میهن است
بلند آسمان جایگاه من است
پایان!
#KingRezaPahlavi
(۱۵)
@C_B_SHAHZADEH
#MIGA
موضوع این #رشتو برشمردن علل پایان تاریخ مصرف رژیم جمهوری اسلامی است و اینکه چرا اکنون رفتن این رژیم هم راستا با منافع غرب است. برای شروع ابتدا باید دو جبهه درگیر در بازی شطرنج را بشناسیم. جبهه اول گلوبالیستها و جبهه دوم ملیگرایان.
(۱)
تا به امروز و برای سالها جبهه گلوبالیستها دست بالای سیاست را داشت. جبههای که با شعار عدالت و دموکراسی، سیاست مهاجرتهای دسته جمعی از کشورهای جنگ زده و از سوی دیگر داغ نگه داشتن تجارت اسلحه با متحدانش درخاورمیانه را دنبال میکرد.
(۲)
در واقع گلوبالیستها با ایجاد بحران عظیم انسانی و بعد حل کردن بخشی از بحران سال ها حکمرانی کردند. مشکل این طرحهای جذاب اما پر هزینه ختم ایجاد بحران های اقتصادی بود که هزینه زندگی را در غرب طی سالهای اخیر بالا برد. نمونه اخیر این نقشه های گران قیمت جنگ اوکراین بود.
(۳)
در مقابل سیاست ملیگرایان مرزهای بسته و شرایط ثبات اقتصادی در تمامی دنیاست. سیاستهایی که جنگ و هرگونه عامل بی ثبات کننده اقتصاد را آفت سیستم دانسته و سعی در حذف آن دارد. سیاست هایی که شعار انتخاباتی ترامپ در انتخابات اخیر بود.
(۴)
با پیروزی ترامپ و به راه افتادن موج راست گرایان در کانادا، بریتانیا، اروپا و امریکای جنوبی به نظر میرسد که دنیا آماده دور تازه ای از شیوه مدیریت جهانی است. شیوه ای که بر پایه سه اصل، اقتصاد، امنیت و تشکیل خانواده استوار است.
(۵)
سه اصلی که در دنیای تحت سیطره گلوبالیست ها به فراموشی سپرده شده بود. جمهوری اسلامی به عنوان یکی از زیر شاخه های تفکر گلوبالیست طی سال ها صادر کننده منابع طبیعی، نیروی انسانی و دلیل فروش تسلیحات غرب به همسایگان منطقه ای بوده است.
(۶)
امروز ماندگاری جمهوری اسلامی به سیاست های جدید غرب لطمه خواهد زد. سیاست هایی که بیش از هر چیز نیازمند صلح و ثبات است. سیاست هایی بر پایه کشورهایی امن به منظور جلوگیری از سیل پناهجویان و جذب سرمایه گذاران برای تبدیل آنها به شرکای تجاری غرب در جنگ اقتصادی با چین.
(۷)
چین سالها قطب اصلی ساخت محصولات غربی به واسطه کارگر ارزان قیمت بوده است. اما طی سالهای اخیر به واسطه رشد اقتصادی هم دستمزدها افزایش یافته و هم انتظار جامعه و سطح توقع از زندگی بالاتر رفته است. پس نیاز است تا غرب به فکر مرکزی تازه برای ساخت محصولاتش باشد.
(۸)
کشوری که صاحب نیروهای متخصص است، هزینه ساخت محصولات به واسطه میانگین دستمزد در آن به صرفه است، در مسیر راه ابریشم قرار دارد و از همه مهمتر جمعیتی کمتر از ایالات متحده دارد و لذا احتمال تبدیل شدنش به رقیب اقتصادی برای غرب اندک است.
(۹)
ایران آینده همه این ویژگی ها را داراست. کشوری پر از متخصص، افراد تشنه کار با حقوقی که در مقیاس جهانی به واسطه ارزش پول کشور بسیار ارزان محسوب میشود، کشوری که در چهارراه جهان قرار گرفته و مسائل لوجستیکی را بسیار ساده میکند و از لحاظ جمعیت رقیب اقتصادی امریکا نخواهد بود.
(۱۰)
مورد آخر همان دلیلی است که امروز امریکا و سایر کشورهای غربی در تجارتشان با چین و هند بسیار محتاط عمل میکنند. چرا که با وجود نیروی انسانی عظیم این دو کشور هر لحظه امکان کنار زدن رقبا و تبدیل شدنشان به بازیگر اول دنیا وجود دارد.
(۱۱)
موقعیت جغرافیایی ایران از نقطه نظر نزدیکی به چین دلیل دیگر تمایل غرب به ایرانی متفاوت است. تصور کنید کالای امریکایی با قیمت تمام شده مناسب، بازار خاورمیانه را از دست کالاهای چینی خارج کند. در این صورت برنده جنگ اقتصادی امریکا خواهد بود.
(۱۲)
به واسطه سال ها تحریم، ایران در آینده بهترین خریدار صنایع نظامی امریکاست. ارتش فرسوده ای که نیاز دارد خود را در برابر همسایه شرقیاش یعنی طالبان در افغانستان که به سلاح های روز امریکایی مجهز است تجهیز کند.
(۱۳)
شاید به این دلایل است که ترامپ میگوید من تنها میخواهم ایران اتمی نباشد و حتی به دنبال بازگشت ایران به شکوهش هم هستم. بی شک بازگشت شکوه ایران دغدغه ترامپ نیست، اما شکوه ایران است که میتواند سدی در برابر گسترش اقتصادی چین باشد.
(۱۴)
ما مردم یک فرصت تاریخی داریم تا ایران را از نو بسازیم. شاید یک قرن پس از رضا شاه کبیر در ۱۳۰۴ حالا نسل ما باید در کنار رضا شاه دوم در ۱۴۰۴ ایران را به جایگاه واقعیاش بازگرداند و فریاد زند:
بدان تا که ایران مرا میهن است
بلند آسمان جایگاه من است
پایان!
#KingRezaPahlavi
(۱۵)
@C_B_SHAHZADEH
🧵 Thread • FxTwitter / FixupX
King_fishpoet (شاه ماهی گاماسیاب) (@king_fishpoet)
دوباره ایران را با شکوه کنیم!
#MIGA
موضوع این #رشتو برشمردن علل پایان تاریخ مصرف رژیم جمهوری اسلامی است و اینکه چرا اکنون رفتن این رژیم هم راستا با منافع غرب است. برای شروع ابتدا باید دو جبهه درگیر در بازی شطرنج را بشناسیم. جبهه اول گلوبالیستها و جبهه…
#MIGA
موضوع این #رشتو برشمردن علل پایان تاریخ مصرف رژیم جمهوری اسلامی است و اینکه چرا اکنون رفتن این رژیم هم راستا با منافع غرب است. برای شروع ابتدا باید دو جبهه درگیر در بازی شطرنج را بشناسیم. جبهه اول گلوبالیستها و جبهه…
❤108👍27👏4
رشتو / از چرنوبیل تا بندرعباس؛ تبارشناسی فاجعه، تحریف و مرگ حقیقت: چرنوبیل نه فقط یک فاجعه اتمی، بلکه بحران حقیقت بود؛ در واقع فروپاشی شوروی با ترک برداشتن دیوار انکار آغاز شد. وقتی حکومتی نمیتواند حقیقت را تحمل کند، راه جعل روایت و مهندسی افکار عمومی را پیش میگیرد. (۱/۳۰)
در آوریل ۱۹۸۶، انفجار راکتور ۴ چرنوبیل نه فقط بیکفایتی فنی، بلکه پوسیدگی ساختار سیاسی شوروی را عریان کرد؛ حاکمیتی که ترجیح داد به جای نجات جان انسانها، تصویر ایدئولوژیک و نظم مصنوعیاش را حفظ کند، خود را به مرگ تدریجی محکوم کرد. (۲/۳۰)
بلافاصله پس از انفجار، مقامات شوروی دستور به سکوت دادند و انکار و تحریف واقعیت را آغاز کردند؛ مردم پریپیات بیخبر از تابش رادیواکتیو مرگبار، به زندگی عادی ادامه دادند. حکومت تا آخرین لحظه، نه برای نجات مردم، بلکه برای نجات روایت رسمی خود جنگید. (۳/۳۰)
تنها وقتی ایستگاههای سوئدی، افزایش رادیواکتیو را ثبت کردند، فاجعهی چرنوبیل رسماً افشا شد. اما حتی پس از آن، شوروی تلاش کرد ابعاد فاجعه را تحریف کند. سانسور، دروغ، کوچکنمای و انکار، ابزارهایی بودند که جای تصمیمگیری مسئولانه را گرفتند. (۴/۳۰)
در تمامی ساختارهای ایدئولوژیک، پذیرش خطا تهدیدی علیه مشروعیت حاکمیت است؛ بنابراین حتی فاجعهای مانند چرنوبیل باید در روایت رسمی تقلیل یافته و حقیقت پیرامون آن، دفن شود. اینچنین شوروی به جای اصلاح، دست به بازتولید دروغ زد و زخم ناشی از فاجعهای دهشتناک، هر روز عمیقتر شد. (۵/۳۰)
لیکوییدیتورها، کارگران و سربازانی که برای مهار چرنوبیل اعزام شدند، قربانیان بیدفاع همین دروغ بودند. جان آنها برای حکومت هیچ ارزشی نداشت؛ مهم این بود که ایدئولوژی نظام خدشهدار نشود. قدرت، حقیقت را در برابر مصلحتِ ساختار سیاسی قربانی کرد. (۶/۳۰)
چرنوبیل نشان داد حکومتهایی که حقیقت را دشمن میپندارند، بحرانها را پنهان میکنند تا چالش اصلیشان، یعنی ناتوانی و بیکفایتی خود را برجسته نکنند. انکار به جای اصلاح و درمان مینشیند. تا جایی که دیگر انکار ممکن نیست و فروپاشی گریزناپذیر میشود. (۷/۳۰)
این منطق بعدها در فروپاشی شوروی آشکار شد: فساد، ناکارآمدی و بیاعتمادی عمومی، سالها در لایههای انکار، نه تنها در نظر شهروندان، که در ذهن صاحبان قدرت نیز حک شده بودند. چرنوبیل فقط آینهای بود که پوسیدگی درونی را به جامعه و جهان نشان داد. (۸/۳۰)
جمهوری اسلامی با الگوبرداری از الگوی فاسد شوروی، نه مدیریت بحران، که مدیریت و جعل روایت را محور کار خود قرار داده است. در نظر مقامات رژیم، بحران به خودی خود خطرناک نیست؛ خطر واقعی زمانی است که بحران، ضعف ساختاری را آشکار کند. (۹/۳۰)
ماجرای قطار نیشابور در سال ۱۳۸۲ نمونهی آشکاری از جعل روایت حکومتی است: اهمال در حمل مواد خطرناک، انفجاری بزرگ و دهها کشته و زخمی؛ اما تمرکز حکومت بر یافتن مقصران خیالی، مانور نمایشی حقیقتجویی و جلوگیری از درز اخبار واقعی به افکار عمومی بود، نه بر شفافسازی! (۱۰/۳۰)
در نیشابور، حتی پس از انفجار و جان باختن تعداد زیادی از شهروندان بیگناه، خبررسانی رسمی کند، باورناپذیر و آشفته بود. سانسور تصاویر، تهدید رسانهها و روایتهای متناقض، جملگی تکرار همان الگوی شوروی در مهندسی افکار عمومی بود: بحران باید کوچکنمایی و حقیقت باید سانسور شود. (۱۱/۳۰)
در ماجرای کشتی سانچی، این الگو به شکل تکامل یافتهتری ظاهر شد: سکوت طولانی، تزریق امید دروغین، انکار وخامت اوضاع. زمانی که تا حدودی حقیقت آشکار شد، کشتی و خدمه نابود شده بودند، و جامعه با موجی از خشم و بیاعتمادی مواجه شد. (۱۲/۳۰)
فاجعه سانچی نشان داد که بحرانهایی که میتوانند مدیریت شوند، وقتی قربانی لاپوشانی و جعل روایت سازمانی میشوند، به چالشهایی حیثیتی بدل میشوند. حکومتی که نتواند یا نخواهد به مردم حقیقت را بگوید، با فساد و دروغ و پلیدی، همآغوش است. (۱۳/۳۰)
فروریختن ساختمان پلاسکو باز هم همان الگوی تکراری شوروی، در مدیریت بحران را عریان کرد: سالها هشدار درباره ناامنی سازه نادیده گرفته شد و پس از وقوع حادثه، روایتسازی جای پاسخگویی را گرفت. قربانیان بدل به ابزار تبلیغات شدند؛ ریشههای واقعی فاجعه اما همچنان پوشیده ماندند. (۱۴/۳۰)
حادثه پلاسکو میتوانست فرصتی برای بازنگری در ساختارهای مدیریتی نظام باشد، اما به ابزاری برای قهرمانسازی از قربانیان، و پاک کردن نقش مسئولان بدل شد. سیستم فاسد ناتوان از اصلاح، بحران را به فرصتی برای تبلیغ ملیگرایی مجاز تبدیل کرد. (۱۵/۳۰)
در فاجعهی بندرعباس، مخازن سوخت موشکی در مجاورت مناطق غیرنظامی منفجر شدند؛ حقیقت اما ابتدا انکار و سپس فورا سانسور شد. رسانهها و کاربران فضای مجازی تهدید شدند. تمرکز نه بر علتیابی، پذیرش مسئولیت یا عذرخواهی، که بر انکار ماهیت نظامی مخازن و ساکتکردن افکار عمومی بود. (۱۶/۳۰)
در همه این حواد
در آوریل ۱۹۸۶، انفجار راکتور ۴ چرنوبیل نه فقط بیکفایتی فنی، بلکه پوسیدگی ساختار سیاسی شوروی را عریان کرد؛ حاکمیتی که ترجیح داد به جای نجات جان انسانها، تصویر ایدئولوژیک و نظم مصنوعیاش را حفظ کند، خود را به مرگ تدریجی محکوم کرد. (۲/۳۰)
بلافاصله پس از انفجار، مقامات شوروی دستور به سکوت دادند و انکار و تحریف واقعیت را آغاز کردند؛ مردم پریپیات بیخبر از تابش رادیواکتیو مرگبار، به زندگی عادی ادامه دادند. حکومت تا آخرین لحظه، نه برای نجات مردم، بلکه برای نجات روایت رسمی خود جنگید. (۳/۳۰)
تنها وقتی ایستگاههای سوئدی، افزایش رادیواکتیو را ثبت کردند، فاجعهی چرنوبیل رسماً افشا شد. اما حتی پس از آن، شوروی تلاش کرد ابعاد فاجعه را تحریف کند. سانسور، دروغ، کوچکنمای و انکار، ابزارهایی بودند که جای تصمیمگیری مسئولانه را گرفتند. (۴/۳۰)
در تمامی ساختارهای ایدئولوژیک، پذیرش خطا تهدیدی علیه مشروعیت حاکمیت است؛ بنابراین حتی فاجعهای مانند چرنوبیل باید در روایت رسمی تقلیل یافته و حقیقت پیرامون آن، دفن شود. اینچنین شوروی به جای اصلاح، دست به بازتولید دروغ زد و زخم ناشی از فاجعهای دهشتناک، هر روز عمیقتر شد. (۵/۳۰)
لیکوییدیتورها، کارگران و سربازانی که برای مهار چرنوبیل اعزام شدند، قربانیان بیدفاع همین دروغ بودند. جان آنها برای حکومت هیچ ارزشی نداشت؛ مهم این بود که ایدئولوژی نظام خدشهدار نشود. قدرت، حقیقت را در برابر مصلحتِ ساختار سیاسی قربانی کرد. (۶/۳۰)
چرنوبیل نشان داد حکومتهایی که حقیقت را دشمن میپندارند، بحرانها را پنهان میکنند تا چالش اصلیشان، یعنی ناتوانی و بیکفایتی خود را برجسته نکنند. انکار به جای اصلاح و درمان مینشیند. تا جایی که دیگر انکار ممکن نیست و فروپاشی گریزناپذیر میشود. (۷/۳۰)
این منطق بعدها در فروپاشی شوروی آشکار شد: فساد، ناکارآمدی و بیاعتمادی عمومی، سالها در لایههای انکار، نه تنها در نظر شهروندان، که در ذهن صاحبان قدرت نیز حک شده بودند. چرنوبیل فقط آینهای بود که پوسیدگی درونی را به جامعه و جهان نشان داد. (۸/۳۰)
جمهوری اسلامی با الگوبرداری از الگوی فاسد شوروی، نه مدیریت بحران، که مدیریت و جعل روایت را محور کار خود قرار داده است. در نظر مقامات رژیم، بحران به خودی خود خطرناک نیست؛ خطر واقعی زمانی است که بحران، ضعف ساختاری را آشکار کند. (۹/۳۰)
ماجرای قطار نیشابور در سال ۱۳۸۲ نمونهی آشکاری از جعل روایت حکومتی است: اهمال در حمل مواد خطرناک، انفجاری بزرگ و دهها کشته و زخمی؛ اما تمرکز حکومت بر یافتن مقصران خیالی، مانور نمایشی حقیقتجویی و جلوگیری از درز اخبار واقعی به افکار عمومی بود، نه بر شفافسازی! (۱۰/۳۰)
در نیشابور، حتی پس از انفجار و جان باختن تعداد زیادی از شهروندان بیگناه، خبررسانی رسمی کند، باورناپذیر و آشفته بود. سانسور تصاویر، تهدید رسانهها و روایتهای متناقض، جملگی تکرار همان الگوی شوروی در مهندسی افکار عمومی بود: بحران باید کوچکنمایی و حقیقت باید سانسور شود. (۱۱/۳۰)
در ماجرای کشتی سانچی، این الگو به شکل تکامل یافتهتری ظاهر شد: سکوت طولانی، تزریق امید دروغین، انکار وخامت اوضاع. زمانی که تا حدودی حقیقت آشکار شد، کشتی و خدمه نابود شده بودند، و جامعه با موجی از خشم و بیاعتمادی مواجه شد. (۱۲/۳۰)
فاجعه سانچی نشان داد که بحرانهایی که میتوانند مدیریت شوند، وقتی قربانی لاپوشانی و جعل روایت سازمانی میشوند، به چالشهایی حیثیتی بدل میشوند. حکومتی که نتواند یا نخواهد به مردم حقیقت را بگوید، با فساد و دروغ و پلیدی، همآغوش است. (۱۳/۳۰)
فروریختن ساختمان پلاسکو باز هم همان الگوی تکراری شوروی، در مدیریت بحران را عریان کرد: سالها هشدار درباره ناامنی سازه نادیده گرفته شد و پس از وقوع حادثه، روایتسازی جای پاسخگویی را گرفت. قربانیان بدل به ابزار تبلیغات شدند؛ ریشههای واقعی فاجعه اما همچنان پوشیده ماندند. (۱۴/۳۰)
حادثه پلاسکو میتوانست فرصتی برای بازنگری در ساختارهای مدیریتی نظام باشد، اما به ابزاری برای قهرمانسازی از قربانیان، و پاک کردن نقش مسئولان بدل شد. سیستم فاسد ناتوان از اصلاح، بحران را به فرصتی برای تبلیغ ملیگرایی مجاز تبدیل کرد. (۱۵/۳۰)
در فاجعهی بندرعباس، مخازن سوخت موشکی در مجاورت مناطق غیرنظامی منفجر شدند؛ حقیقت اما ابتدا انکار و سپس فورا سانسور شد. رسانهها و کاربران فضای مجازی تهدید شدند. تمرکز نه بر علتیابی، پذیرش مسئولیت یا عذرخواهی، که بر انکار ماهیت نظامی مخازن و ساکتکردن افکار عمومی بود. (۱۶/۳۰)
در همه این حواد
🧵 Thread • FixupX
سیروس پارسا (@atheistcyrus)
#رشتو / از چرنوبیل تا بندرعباس؛ تبارشناسی فاجعه، تحریف و مرگ حقیقت: چرنوبیل نه فقط یک فاجعه اتمی، بلکه بحران حقیقت بود؛ در واقع فروپاشی شوروی با ترک برداشتن دیوار انکار آغاز شد. وقتی حکومتی نمیتواند حقیقت را تحمل کند، راه جعل روایت و مهندسی افکار عمومی…
👍90👏6❤2
مالکین و رانندگان انواع کامیون، تریلی، وانت، تاکسی
#رشتو #اعتصابات_سراسری
پروژه دولتی سازی ناوگان حمل و نقل کشور در تمام حوزه ها بدست ابر دزد ج.ا بابک زنجانی در حال انجام است.
⚠️ شما بزودی یا حذف میشوید یا در خدمت سیستم به بردگی کشیده خواهید شد /۱
#اعتصابات_و_اعتراضات_سراسری
با اجرای این پروژه رانتی، امنیتی، اطلاعاتی، اقتصادی و انحصار مطلق بازار حمل و نقل در سراسر خطوط ترانزیتی کشور، عملا امکان رقابت برای کلیه واحدهای مستقل و خصوصی در این حوزه از بین خواهد رفت. /۲
#اعتصابات_سراسری
#اعتصابات_و_اعتراضات_سراسری
با اجرای این پروژه رانتی، امنیتی، اطلاعاتی، اقتصادی و انحصار مطلق بازار حمل و نقل در سراسر خطوط ترانزیتی کشور، عملا امکان رقابت برای کلیه واحدهای مستقل و خصوصی در این حوزه از بین خواهد رفت. /۲
#اعتصابات_سراسری
#اعتصابات_و_اعتراضات_سراسری
بتدریج شاهد حذف یا به بردگی کشیدن مالکین و رانندگان انواع خودروهای سنگین و سبک در این حوزه خواهیم بود و ج.ا برای کنترل کامل این بخش با اجرای سیستم حمل و نقل به سبک کشورهای کمونیستی،ضعف امنیتی خود را در حمل و نقل شبکه مویرگی بین شهری و درون شهری پوشش خواهد داد/۳
#اعتصابات_سراسری
ج.ا در بازه تحقق ضرب العجلی این طرح، با وعده ها و دروغ درمانی سعی در کنترل #اعتصابات_سراسری شما دارد و بمحض اجرایی شدن این طرح شما عملا مجبور به حذف یا تن دادن به شرایط بیگاری برای ج.ا خواهید بود. /۴
#اعتصابات_و_اعتراضات_سراسری
شکست این ابر پروژه امنیتی، به مطالباتی فراتر از خواسته های صنفی هموطنان عزیز و زحمتکش ما در این حوزه نیاز دارد. تنها راه آن ادامه #اعتصابات_سراسری و پیوستن دیگر اصناف و اقشار و تبدیل آن به #اعتصابات_و_اعتراضات_سراسری است.
تنها راه، سرنگونی ج.ا است مگرنه همه ما بازنده ایم.
@C_B_SHAHZADEH
#رشتو #اعتصابات_سراسری
پروژه دولتی سازی ناوگان حمل و نقل کشور در تمام حوزه ها بدست ابر دزد ج.ا بابک زنجانی در حال انجام است.
⚠️ شما بزودی یا حذف میشوید یا در خدمت سیستم به بردگی کشیده خواهید شد /۱
#اعتصابات_و_اعتراضات_سراسری
با اجرای این پروژه رانتی، امنیتی، اطلاعاتی، اقتصادی و انحصار مطلق بازار حمل و نقل در سراسر خطوط ترانزیتی کشور، عملا امکان رقابت برای کلیه واحدهای مستقل و خصوصی در این حوزه از بین خواهد رفت. /۲
#اعتصابات_سراسری
#اعتصابات_و_اعتراضات_سراسری
با اجرای این پروژه رانتی، امنیتی، اطلاعاتی، اقتصادی و انحصار مطلق بازار حمل و نقل در سراسر خطوط ترانزیتی کشور، عملا امکان رقابت برای کلیه واحدهای مستقل و خصوصی در این حوزه از بین خواهد رفت. /۲
#اعتصابات_سراسری
#اعتصابات_و_اعتراضات_سراسری
بتدریج شاهد حذف یا به بردگی کشیدن مالکین و رانندگان انواع خودروهای سنگین و سبک در این حوزه خواهیم بود و ج.ا برای کنترل کامل این بخش با اجرای سیستم حمل و نقل به سبک کشورهای کمونیستی،ضعف امنیتی خود را در حمل و نقل شبکه مویرگی بین شهری و درون شهری پوشش خواهد داد/۳
#اعتصابات_سراسری
ج.ا در بازه تحقق ضرب العجلی این طرح، با وعده ها و دروغ درمانی سعی در کنترل #اعتصابات_سراسری شما دارد و بمحض اجرایی شدن این طرح شما عملا مجبور به حذف یا تن دادن به شرایط بیگاری برای ج.ا خواهید بود. /۴
#اعتصابات_و_اعتراضات_سراسری
شکست این ابر پروژه امنیتی، به مطالباتی فراتر از خواسته های صنفی هموطنان عزیز و زحمتکش ما در این حوزه نیاز دارد. تنها راه آن ادامه #اعتصابات_سراسری و پیوستن دیگر اصناف و اقشار و تبدیل آن به #اعتصابات_و_اعتراضات_سراسری است.
تنها راه، سرنگونی ج.ا است مگرنه همه ما بازنده ایم.
@C_B_SHAHZADEH
🧵 Thread • FixupX
🦁 شیرِ ساواک ⛳️ (@Persianlionesss)
🚨 مالکین و رانندگان انواع کامیون، تریلی، وانت، تاکسی
#رشتو #اعتصابات_سراسری
پروژه دولتی سازی ناوگان حمل و نقل کشور در تمام حوزه ها بدست ابر دزد ج.ا بابک زنجانی در حال انجام است.
⚠️ شما بزودی یا حذف میشوید یا در خدمت سیستم به بردگی کشیده خواهید شد /۱
#ا…
#رشتو #اعتصابات_سراسری
پروژه دولتی سازی ناوگان حمل و نقل کشور در تمام حوزه ها بدست ابر دزد ج.ا بابک زنجانی در حال انجام است.
⚠️ شما بزودی یا حذف میشوید یا در خدمت سیستم به بردگی کشیده خواهید شد /۱
#ا…
🔥98👍35❤9👏7
توان در جنگی شکست خورد، اما دوباره برخاست، میتوان پس از عدم توفیق در بهدستآوردن پیروزی، به ملت رو کرد، اظهار شرمندگی کرد و با تلاشی دوچندان و ارادهای پولادین، آسیبها را بازسازی، و روحیه سلحشوری را احیا کرد اما ترکیدن حباب اقتدار را، نمیتوان جبران نمود. ۲/۱۰
#Israel
در طول تاریخ، ایران در نبردهای بسیاری حضور داشته و از پیروزی و شکست، سهم خود را داشته است، اما در پیچ و تاب دوران، پیش از پیدایش رژیم، ایران هرگز توسط فرقهای متوهم، متکی بر دروغ و فریب، که ادعای شکستناپذیری و قدرتمندی داشته باشد، اشغال نشده بود. ۳/۱۰
#Iran
آنچه رژیم در این نبرد از دست داد، نه جنگنده و پدافند، نه سردار و فرمانده، که روایت شکستناپذیری بود؛ نظامی که مدعی بود “دشمن هیچ غلطی نمیتواند بکند” طی دوازدهروز حملات هوایی دقیق، بدون کوچکترین واکنش موثر و شایان توجهی، به زانو درآمد. ۴/۱۰
#Iran#Israel
رهبری این رژیم که سالها با گفتن از شجاعت علی و عباس، روی منبر رفته و “مقاومت” رژیم در برابر جهان غرب را، به جنبش شهادتطلبانه امام حسینی پیوند زدهست، پس از حضور جنگندههای اسرائیلی، همچون موش به سوراخی خزید و همچنان، با وجود اعلام آتشبس، جرات ظهور در سطح زمین را ندارد. ۵/۱۰
آنچه سبب مرگ نظام شد و جنازهای آمادهی خاکسپاری از آن برجایگذاشت، ویرانی تجهیزات و تاسیساتش زیر بمباران نبود، بلکه آشکارشدن ۴۶ سال دروغگویی، و تصویرسازی خیالی از قدرت بود؛ در زمین واقعیت ثابت شد که نظام، نه توان دفاع از کشور، نه ملت ایران، و نه حتی مزدوران خود را دارد. ۶/۱۰
نیروهای وفادار به نظام که به قدرت موشکیاش میبالیدند، به سامانههای پدافندی تولیدی صنایع دفاعی رژیم افتخار میکردند، برای جهانیان رجزخوانی کرده و حریف میطلبیدند، خود را در جهانی یافتند که اختیار آسمان کشور کاملا به دست ارتشی بیگانه افتاد. ۷/۱۰
#Iran#Israel
آنانی که بر سر و سینه میزدند، حیدر-حیدر گویان ادعای شجاعت و قدرت میکردند، به هلاکت رسیدن فرماندهانشان در امنترین نقاط شهر را دیدند، همرزمانشان در پادگانها و قرارگاهها سوختند و رهبرشان به غیبت صغری رفت! خودشان نیز به برپایی گشتهای بازررسی در سطح شهر، بسنده کردند. ۸/۱۰
تا پیش از این جنگ، ملت این رژیم را نیروی اشغالگر قدرتمندی میپنداشت، خیال میکرد که این رژیم از توان دفاعی یا نظامی برخودار است، این تفکر ملت را میترساند، این گمان واهی ملت را سربهزیر میساخت، این حباب هراسانگیز ملت را در برابر زندانبانش، خلع سلاح میکرد، اما حالا چه؟ ۹/۱۰
امروز نه تنها ملت با واقعیت شکنندگی و ضعف رژیم روبهرو شده، بلکه وابستگان و پیروان نظام، امید و باور خود را به تواناییهای این ساختار فاسد و ناکارآمد از دست دادهاند، چگونه میتوان از نظمی دفاع کرد که توان دفاع از خود را ندارد؟ شکست در روایتگری، عامل سقوط نظامی دروغمحورست. ۱۰/۱۰
#Israel
در طول تاریخ، ایران در نبردهای بسیاری حضور داشته و از پیروزی و شکست، سهم خود را داشته است، اما در پیچ و تاب دوران، پیش از پیدایش رژیم، ایران هرگز توسط فرقهای متوهم، متکی بر دروغ و فریب، که ادعای شکستناپذیری و قدرتمندی داشته باشد، اشغال نشده بود. ۳/۱۰
#Iran
آنچه رژیم در این نبرد از دست داد، نه جنگنده و پدافند، نه سردار و فرمانده، که روایت شکستناپذیری بود؛ نظامی که مدعی بود “دشمن هیچ غلطی نمیتواند بکند” طی دوازدهروز حملات هوایی دقیق، بدون کوچکترین واکنش موثر و شایان توجهی، به زانو درآمد. ۴/۱۰
#Iran#Israel
رهبری این رژیم که سالها با گفتن از شجاعت علی و عباس، روی منبر رفته و “مقاومت” رژیم در برابر جهان غرب را، به جنبش شهادتطلبانه امام حسینی پیوند زدهست، پس از حضور جنگندههای اسرائیلی، همچون موش به سوراخی خزید و همچنان، با وجود اعلام آتشبس، جرات ظهور در سطح زمین را ندارد. ۵/۱۰
آنچه سبب مرگ نظام شد و جنازهای آمادهی خاکسپاری از آن برجایگذاشت، ویرانی تجهیزات و تاسیساتش زیر بمباران نبود، بلکه آشکارشدن ۴۶ سال دروغگویی، و تصویرسازی خیالی از قدرت بود؛ در زمین واقعیت ثابت شد که نظام، نه توان دفاع از کشور، نه ملت ایران، و نه حتی مزدوران خود را دارد. ۶/۱۰
نیروهای وفادار به نظام که به قدرت موشکیاش میبالیدند، به سامانههای پدافندی تولیدی صنایع دفاعی رژیم افتخار میکردند، برای جهانیان رجزخوانی کرده و حریف میطلبیدند، خود را در جهانی یافتند که اختیار آسمان کشور کاملا به دست ارتشی بیگانه افتاد. ۷/۱۰
#Iran#Israel
آنانی که بر سر و سینه میزدند، حیدر-حیدر گویان ادعای شجاعت و قدرت میکردند، به هلاکت رسیدن فرماندهانشان در امنترین نقاط شهر را دیدند، همرزمانشان در پادگانها و قرارگاهها سوختند و رهبرشان به غیبت صغری رفت! خودشان نیز به برپایی گشتهای بازررسی در سطح شهر، بسنده کردند. ۸/۱۰
تا پیش از این جنگ، ملت این رژیم را نیروی اشغالگر قدرتمندی میپنداشت، خیال میکرد که این رژیم از توان دفاعی یا نظامی برخودار است، این تفکر ملت را میترساند، این گمان واهی ملت را سربهزیر میساخت، این حباب هراسانگیز ملت را در برابر زندانبانش، خلع سلاح میکرد، اما حالا چه؟ ۹/۱۰
امروز نه تنها ملت با واقعیت شکنندگی و ضعف رژیم روبهرو شده، بلکه وابستگان و پیروان نظام، امید و باور خود را به تواناییهای این ساختار فاسد و ناکارآمد از دست دادهاند، چگونه میتوان از نظمی دفاع کرد که توان دفاع از خود را ندارد؟ شکست در روایتگری، عامل سقوط نظامی دروغمحورست. ۱۰/۱۰
🧵 Thread • FixupX
سیروس پارسا (@atheistcyrus)
#رشتو / بزرگترین شکست حکومت در جنگ با اسرائیل، نه کشتهشدن فرماندهان سپاه، نه حذف دانشمندان هستهای، نه ویرانشدن پایگاههای نظامی، نه از دست دادن نیروهای مسلح و نه نابودشدن بازوان سرکوبش بود؛ این از بین رفتن افسانهی اقتدار بود که رژیم را زمینگیر کرد.…
❤110👍51🔥3
تحلیل: #رشتو_کوتاه
در آستانه دیدار نتانیاهو و ترامپ رژیم به تکاپو افتاده تا بنحوی دل ترامپ رو بدست بیارن و ترامپ رو راضی به مذاکره کنن. مهمترین نشونه بنظر من اینه که رژیم که از روز اول آسیب به فردو و نطنز رو تکذیب میکرد بطور ناگهانی تغییر جهت داد و حتی عراقچی رسما اعلام کرد حمله بی2 ها به فرمان ترامپ موفق بوده! چون اقدام این ابلها در خروج از آژانس عملا در دنیا آغاز رسمی ساخت بمب ترجمه میشود. ضمن اینکه آژانس فورا اعلام کرد که رژیم میتونه در عرض ۲ ماه یک بمب تولید کنه و این یعنی دردسرهای بیشتر برای نظامی که خودش هم نمیدونه چیکار میکنه! اینها اگر تصمیم به
مذاکره داشتن باید همون روز اول حمله گردوهای ترامپ رو سفت میچسبیدن و اعلام میکردن بله همه چیز ما نابود شده تا بازی رو از دست اسرائیل خارج و به دست ترامپ میسپردن.
زمان بسرعت سمت ساعت صفر در حرکت است و رژیم مدام اشتباهات بیشتری میکند. نگران مذاکره نباشید پایان این بساط درراه است!
🔗 حیله گر
@C_B_SHAHZADEH
در آستانه دیدار نتانیاهو و ترامپ رژیم به تکاپو افتاده تا بنحوی دل ترامپ رو بدست بیارن و ترامپ رو راضی به مذاکره کنن. مهمترین نشونه بنظر من اینه که رژیم که از روز اول آسیب به فردو و نطنز رو تکذیب میکرد بطور ناگهانی تغییر جهت داد و حتی عراقچی رسما اعلام کرد حمله بی2 ها به فرمان ترامپ موفق بوده! چون اقدام این ابلها در خروج از آژانس عملا در دنیا آغاز رسمی ساخت بمب ترجمه میشود. ضمن اینکه آژانس فورا اعلام کرد که رژیم میتونه در عرض ۲ ماه یک بمب تولید کنه و این یعنی دردسرهای بیشتر برای نظامی که خودش هم نمیدونه چیکار میکنه! اینها اگر تصمیم به
مذاکره داشتن باید همون روز اول حمله گردوهای ترامپ رو سفت میچسبیدن و اعلام میکردن بله همه چیز ما نابود شده تا بازی رو از دست اسرائیل خارج و به دست ترامپ میسپردن.
زمان بسرعت سمت ساعت صفر در حرکت است و رژیم مدام اشتباهات بیشتری میکند. نگران مذاکره نباشید پایان این بساط درراه است!
🔗 حیله گر
@C_B_SHAHZADEH
👍261❤27🤩8🎉5🕊1
رشتو / در این یادداشت، سه نمونهی دقیق و مستند از ریزش نیروهای نظامی و امنیتی، و پیوستنشان به مردم را مرور میکنیم؛ لحظاتی تعیینکننده که در آنها، قدرت دستگاه سرکوب فروپاشید، و ملت توانست با کمترین هزینه، مسیر تاریخ را تغییر دهد. اکنون، با درایت پادشاه، نوبت ایران است. ۱/۲۸
پادشاه با اردهای پولادین و اندیشهای استوار، پیامی تاریخی، برای دعوت از نیروهای نظامی، انتظامی، امنیتی و دولتی، در راستای پیوستنشان به صف مردم، و خروج از ساختار رژیم اشغالگر، صادر کرد؛ واکنش عصبی نظام و مزدورانش به این فراخوان، خود گویای اهمیت آن است. ۲/۲۸
#همکاری_ملی
پادشاه با صراحت اعلام کرد: آنانی که دستانشان به خون ملت آلوده نیست، اگر امروز به مردم بپیوندند، نهتنها فراموش نخواهند شد، بلکه از سوی تاریخ مورد تکریم قرار خواهند گرفت. این، سخن کسیست که حافظ مشروعیت تاریخی ملت ایران، متولی دولت ملی و قانونی، و حافظ حقوق ایرانیان است. ۳/۲۸
اما آیا ریزش نیروهای نظامی و پیوستنشان به مردم، در تاریخ مسبوقبهسابقه است؟ آیا چنین رخدادی ممکن است؟ پاسخ، آریست. از آلمان نازی تا رومانی چائوشسکو و پرتغالِ زیر سلطه دیکتاتوری نظامی، این ریزش نه استثنا، که آغاز زوال نظام حاکم، و پیروزی ملتها بوده است. ۴/۲۸
#همکاری_ملی
در ادامهی این یادداشت، سه لحظهی سرنوشتساز در تاریخ معاصر جهان را مرور میکنیم؛ لحظاتی که در آنها، ستون فقرات دستگاه سرکوب درهمشکست، و ارتش یا بازوان نظامی، در فرصتی تعیینکننده، از اطاعت کور سرپیچی کردند، و به مردم پیوستند و زمینه پیروزی ملت را فراهم کردند. ۵/۲۸
در دسامبر سال ۱۹۸۹، رومانی، یکی از خشنترین دیکتاتوریهای کمونیستی بلوک شرق اروپا به شمار میآمد؛ نیکلای چائوشسکو با مشتی آهنین حکومت میکرد، تمام ساختارهای قدرت در قبضه حزب کمونیست بود، و ارتش و پلیس امنیتی (سکوریتاته) ابزار سرکوب مردمِ خسته و درمانده، محسوب میشدند. ۶/۲۸
جنبش اعتراضی مردم رومانی، از شهر تیمیشوآرا آغاز شد، جایی که شهروندان با شعار “آزادی” به خیابانها آمدند؛ ارتش ابتدا وارد میدان شد، چندین نفر را کشت، اما با بالاگرفتن دامنه اعتراضات، شک و تردید در میان فرماندهی ارتش ریشه دواند، و اینچنین ترک اولیه در دیواره وفاداری شکل گرفت. ۷/۲۸
در ۲۱ دسامبر، دیکتاتور بیرحم، چائوشسکو برای نمایش قدرت، در میدان مرکزی بخارست سخنرانی کرد؛ جمعیت به جای تشویق، او را هو کردند و سپس آشوب بالا گرفت. ارتش که در ابتدا در کنار پلیس امنیتی، مشغول سرکوب ملت بود، دچار دوگانگی شد و در نتیجه بدنهی ارتش از شلیک به مردم سر باز زد. ۸/۲۸
در ۲۲ دسامبر، تنها یک روز پس از آن سخنرانی، فرماندهی ارتش رسماً اعلام بیطرفی کرد و واحدهای ارتشی از ساختمان حزب کمونیست فاصله گرفتند. چائوشسکو با بالگرد فرار کرد، اما در همان روز دستگیر شد. ارتش، در بزنگاه حساس تاریخی، صف خود را از نظام ستمگر حاکم جدا، و به ملت پیوست. ۹/۲۸
چهار روز بعد، پس از محاکمهای سریع، چائوشسکو و همسرش تیرباران شدند و رژیم سقوط کرد؛ ارتش که روزی ستون اصلی حفاظت از دیکتاتوری بود، به تکیهگاه کشور برای رهایی بدل شد. این لحظه نشان داد که اگر نیروهای نظامی کنار مردم بایستند، سقوط هر رژیمی، حتمیست. ۱۰/۲۸
#همکاری_ملی
روایت دوم ریزش نیروهای نظامی به آلمان، و آوریل ۱۹۴۵ بازمیگردد؛ زمانی که ارتش نازی درهمشکسته، شهرها ویران، و ملت گرفتار مرگ و قحطی بودند و ساختار SS هنوز مقاومت میکرد؛ اما بدنه ارتش (ورماخت) دیگر حاضر نبود تا آخرین گلوله، برای هیتلر بجنگد و به نابودی، بیشتر دامن بزند. ۱۱/۲۸
پس از اینکه هیتلر در ۳۰ آوریل، خودکشی کرد، حلقه رهبری نازی دچار فروپاشی روانی شد و فرماندهان ارتش، که دیگر نه امید، و نه ایمان به آرمان پیشوایشان داشتند، مذاکرات برای تسلیم قدرت را آغاز کردند. این پایان یک رژیم ایدئولوژیک، با تسلیم بازوان نظامی، پس از شکست در نبرد بود. ۱۲/۲۸
در ۷ مه ۱۹۴۵، ژنرال یودل به نمایندگی از ستاد کل ارتش آلمان، فرمان تسلیم بدون قید و شرط را امضا کرد، و یک روز بعد، جنگ در اروپا پایان یافت. اگر ارتش تصمیم میگرفت تا لحظه آخر مقاومت کند، آلمان تجزیه میشد، و ملت در آتش جنگ داخلی میسوخت و امید به بازسازی کشور، از بین میرفت. ۱۳/۲۸
تسلیم ارتش آلمان، نه شکست یا فروپاشی ملی، بلکه آغاز بازسازی ملی بود؛ بخشی از همان فرماندهانی که به جای مقاومت بیفایده، تسلیم را پذیرفتند، در بنیانگذاری ارتش جمهوری فدرال، با وفاداری به قانون اساسی، نه حزب نازی، ایفای نقش کردند. ۱۴/۲۸
#همکاری_ملی
آنچه از مرور تاریخ آلمان میآموزیم، روشن است: اگر ارتش در لحظه سقوط، همچنان به نظام فاسد وفادار بماند، کشور را نیز به ورطه نابودی میکشاند، اما اگر در زمان درست صف خود را جدا کند، میتواند آغازگر بازسازی، و نویدبخش پیروزی باشد. امروز این انتخاب، پیش روی نظامیان ایران
پادشاه با اردهای پولادین و اندیشهای استوار، پیامی تاریخی، برای دعوت از نیروهای نظامی، انتظامی، امنیتی و دولتی، در راستای پیوستنشان به صف مردم، و خروج از ساختار رژیم اشغالگر، صادر کرد؛ واکنش عصبی نظام و مزدورانش به این فراخوان، خود گویای اهمیت آن است. ۲/۲۸
#همکاری_ملی
پادشاه با صراحت اعلام کرد: آنانی که دستانشان به خون ملت آلوده نیست، اگر امروز به مردم بپیوندند، نهتنها فراموش نخواهند شد، بلکه از سوی تاریخ مورد تکریم قرار خواهند گرفت. این، سخن کسیست که حافظ مشروعیت تاریخی ملت ایران، متولی دولت ملی و قانونی، و حافظ حقوق ایرانیان است. ۳/۲۸
اما آیا ریزش نیروهای نظامی و پیوستنشان به مردم، در تاریخ مسبوقبهسابقه است؟ آیا چنین رخدادی ممکن است؟ پاسخ، آریست. از آلمان نازی تا رومانی چائوشسکو و پرتغالِ زیر سلطه دیکتاتوری نظامی، این ریزش نه استثنا، که آغاز زوال نظام حاکم، و پیروزی ملتها بوده است. ۴/۲۸
#همکاری_ملی
در ادامهی این یادداشت، سه لحظهی سرنوشتساز در تاریخ معاصر جهان را مرور میکنیم؛ لحظاتی که در آنها، ستون فقرات دستگاه سرکوب درهمشکست، و ارتش یا بازوان نظامی، در فرصتی تعیینکننده، از اطاعت کور سرپیچی کردند، و به مردم پیوستند و زمینه پیروزی ملت را فراهم کردند. ۵/۲۸
در دسامبر سال ۱۹۸۹، رومانی، یکی از خشنترین دیکتاتوریهای کمونیستی بلوک شرق اروپا به شمار میآمد؛ نیکلای چائوشسکو با مشتی آهنین حکومت میکرد، تمام ساختارهای قدرت در قبضه حزب کمونیست بود، و ارتش و پلیس امنیتی (سکوریتاته) ابزار سرکوب مردمِ خسته و درمانده، محسوب میشدند. ۶/۲۸
جنبش اعتراضی مردم رومانی، از شهر تیمیشوآرا آغاز شد، جایی که شهروندان با شعار “آزادی” به خیابانها آمدند؛ ارتش ابتدا وارد میدان شد، چندین نفر را کشت، اما با بالاگرفتن دامنه اعتراضات، شک و تردید در میان فرماندهی ارتش ریشه دواند، و اینچنین ترک اولیه در دیواره وفاداری شکل گرفت. ۷/۲۸
در ۲۱ دسامبر، دیکتاتور بیرحم، چائوشسکو برای نمایش قدرت، در میدان مرکزی بخارست سخنرانی کرد؛ جمعیت به جای تشویق، او را هو کردند و سپس آشوب بالا گرفت. ارتش که در ابتدا در کنار پلیس امنیتی، مشغول سرکوب ملت بود، دچار دوگانگی شد و در نتیجه بدنهی ارتش از شلیک به مردم سر باز زد. ۸/۲۸
در ۲۲ دسامبر، تنها یک روز پس از آن سخنرانی، فرماندهی ارتش رسماً اعلام بیطرفی کرد و واحدهای ارتشی از ساختمان حزب کمونیست فاصله گرفتند. چائوشسکو با بالگرد فرار کرد، اما در همان روز دستگیر شد. ارتش، در بزنگاه حساس تاریخی، صف خود را از نظام ستمگر حاکم جدا، و به ملت پیوست. ۹/۲۸
چهار روز بعد، پس از محاکمهای سریع، چائوشسکو و همسرش تیرباران شدند و رژیم سقوط کرد؛ ارتش که روزی ستون اصلی حفاظت از دیکتاتوری بود، به تکیهگاه کشور برای رهایی بدل شد. این لحظه نشان داد که اگر نیروهای نظامی کنار مردم بایستند، سقوط هر رژیمی، حتمیست. ۱۰/۲۸
#همکاری_ملی
روایت دوم ریزش نیروهای نظامی به آلمان، و آوریل ۱۹۴۵ بازمیگردد؛ زمانی که ارتش نازی درهمشکسته، شهرها ویران، و ملت گرفتار مرگ و قحطی بودند و ساختار SS هنوز مقاومت میکرد؛ اما بدنه ارتش (ورماخت) دیگر حاضر نبود تا آخرین گلوله، برای هیتلر بجنگد و به نابودی، بیشتر دامن بزند. ۱۱/۲۸
پس از اینکه هیتلر در ۳۰ آوریل، خودکشی کرد، حلقه رهبری نازی دچار فروپاشی روانی شد و فرماندهان ارتش، که دیگر نه امید، و نه ایمان به آرمان پیشوایشان داشتند، مذاکرات برای تسلیم قدرت را آغاز کردند. این پایان یک رژیم ایدئولوژیک، با تسلیم بازوان نظامی، پس از شکست در نبرد بود. ۱۲/۲۸
در ۷ مه ۱۹۴۵، ژنرال یودل به نمایندگی از ستاد کل ارتش آلمان، فرمان تسلیم بدون قید و شرط را امضا کرد، و یک روز بعد، جنگ در اروپا پایان یافت. اگر ارتش تصمیم میگرفت تا لحظه آخر مقاومت کند، آلمان تجزیه میشد، و ملت در آتش جنگ داخلی میسوخت و امید به بازسازی کشور، از بین میرفت. ۱۳/۲۸
تسلیم ارتش آلمان، نه شکست یا فروپاشی ملی، بلکه آغاز بازسازی ملی بود؛ بخشی از همان فرماندهانی که به جای مقاومت بیفایده، تسلیم را پذیرفتند، در بنیانگذاری ارتش جمهوری فدرال، با وفاداری به قانون اساسی، نه حزب نازی، ایفای نقش کردند. ۱۴/۲۸
#همکاری_ملی
آنچه از مرور تاریخ آلمان میآموزیم، روشن است: اگر ارتش در لحظه سقوط، همچنان به نظام فاسد وفادار بماند، کشور را نیز به ورطه نابودی میکشاند، اما اگر در زمان درست صف خود را جدا کند، میتواند آغازگر بازسازی، و نویدبخش پیروزی باشد. امروز این انتخاب، پیش روی نظامیان ایران
🧵 Thread • FixupX
سیروس پارسا (@atheistcyrus)
#رشتو / در این یادداشت، سه نمونهی دقیق و مستند از ریزش نیروهای نظامی و امنیتی، و پیوستنشان به مردم را مرور میکنیم؛ لحظاتی تعیینکننده که در آنها، قدرت دستگاه سرکوب فروپاشید، و ملت توانست با کمترین هزینه، مسیر تاریخ را تغییر دهد. اکنون، با درایت پادشاه،…
👍155❤28👌1
بررسی علمی DNA شگفتانگیز ایرانیان
#رشتو
اگر با یک ماشین زمان به ۲۵۰۰ سال پیش، در اوج امپراتوری پارس سفر میکردید و یک نفر را بهصورت تصادفی از خیابانهای تختجمشید برمیداشتید، دیانای او تقریباً با دیانای یک فرد امروزی که در خیابانهای تهران قدم میزند یکسان بود.
با وجود ۲۵ قرن تهاجم، فتوحات، انقلابهای مذهبی، و ظهور و سقوط امپراتوریها، ژنتیک پارسیها تقریباً بدون تغییر باقی مانده است.
اما صبر کن، قضیه عجیبتر هم میشود:
همان ژنهای پارسی باستانی را میتوان در یک کشاورز ولزی، یک ماهیگیر بنگالی، و یک بانکدار آلمانی هم پیدا کرد. چرا؟
چون پارسیها فقط اولین ابرقدرت جهان را نساختند، بلکه به نیمی از سیاره زمین، جمعیت دادند.
و این نکته جالب ماجراست:
فتح ایران توسط اعراب که گفته میشود همه چیز را در این کشور تغییر داد؟ از نظر ژنتیکی، تقریباً هیچ اثری از خود بهجا نگذاشته.
حمله مغول که میلیونها نفر را کشت؟ اثر ژنتیکیاش، تقریباً صفر.
سلسلههای ترک که قرنها حکومت کردند؟ بهسختی میتوان ردی از ژنهایشان در ایران مدرن پیدا کرد.
امروز، ما رمز یکی از شگفتانگیزترین اسرار ژنتیکی تاریخ را میگشاییم.
چگونه یک ملت توانست ۳ هزار سال هرجومرج را پشت سر بگذارد و در عین حال دیانای خود را تقریباً دستنخورده حفظ کند؟
و چرا ژنتیک ایرانی کلید درک مهاجرت انسانها در سه قاره است؟
تصور کن: ۱۰ هزار سال پیش است.
بیشتر انسانها هنوز بهدنبال شکار ماموتها و جمعکردن توت هستند.
اما در کوههای سختگذر زاگرس در ایران، اتفاقی انقلابی در حال رخ دادن است.
گروهی از «شکارچی-گردآورندگان» به علفهای که در طبیعت رشد کردهاند نگاه میکنند و با خود میگویند: اگر میشد این را کنترل کرد چه؟
آنها اولین کشاورزان جهان میشوند.
و اینجاست که داستان واقعاً عجیب میشود...
تحلیلهای DNA اخیر نشان میدهد که این کشاورزان ایرانی فقط زندگی خودشان را تغییر ندادند،
بلکه آنها به پدرخواندههای ژنتیکی تمدن بشری تبدیل شدند.
دانشمندان این پدیده را "مولفه نوسنگی ایران" (Iran Neolithic Component) مینامند —
نوعی امضای ژنتیکی که در سراسر دنیای باستان پخش شد.
فرزندان همین کشاورزان ایرانی فقط در ایران نماندند.
بلکه به اروپا، آسیای جنوبی و مرکزی گسترش یافتند. هم دانش کشاورزی انقلابیشان را بردند و هم ژنهایشان را.
تصور کن تو یک اروپایی هستی و آزمایش DNA میدهی. شگفتزده میشی! ۲۰ تا ۳۰ درصد از ژنهای تو به کشاورزان ایرانی برمیگردد.
همین موضوع در مورد مردم هند، افغانستان و آسیای مرکزی هم صادقه.
ایرانیها فقط مشغول کشاورزی نبودند؛
بلکه بهطور ناخواسته، پایه ژنتیکی سه قاره را شکل دادند.
اما اینجاست که داستان پیچیده میشه:
درحالیکه ژنهایشان در همهجا پخش شد، خود ایرانیها در همانجا ماندند.
آنها به نوعی "خانهنشینان ژنتیکی" نهایی شدند —
آنها DNA باستانی خود را حفظ کردند، درحالیکه پسرعموهایشان دنیا را پر کردند.
حالا بریم به ۳۵۰۰ سال پیش.
تصور کن یک کشاورز ایرانی هستی، از نسل همان پیشگامان کشاورزی. در حال رسیدگی به زمینتی که تازهواردهایی سر میرسند: هندواروپاییها
سوار بر اسب، با زبانی عجیب صحبت میکنند، و کاملاً هم مطمئن بهنظر میرسند که میخواهند همهچیز را بهدست بگیرند.
حالا، اگر این یک فیلم هالیوودی بود، یه نبرد عظیم درمیگرفت.
بومیها نابود میشدند و فاتحان جای همه را میگرفتند.
اما واقعیت؟ خیلی جالبتره.
هندواروپاییها با اسبهای پرزرقوبرقشون و زبان فانتزیشون میرسند،
و ایرانیها اساساً میگن: «زبان باحالیه رفیق... ما هم استفاده میکنیم!»
ایرانیها زبان هندواروپایی را پذیرفتند، زبانی که بعداً به تکامل رسید و زبان پارسی شد،
اما از نظر ژنتیکی تقریباً بدون تغییر باقی ماندند.
مثل این میمونه که یکی بیاد توی خونهت، زبان خودش رو یادت بده،
و بعد بره، در حالی که تو هنوز همون آدم قبلی هستی.
شواهد ژنتیکی کاملاً واضح است:
ایرانیان امروزی عمدتاً از همان کشاورزان نوسنگی اولیه هستند، نه از مهاجران هندواروپایی.
گروه هاپلو (Haplogroup) "R1a" که امضای ژنتیکی گسترش هندواروپاییهاست،
در ایران هم دیده میشه،
اما فقط مثل یک چاشنی سبک، روی غذاییه که اساسا تغییر نکرده.
ایرانیها بزرگترین هک فرهنگی تاریخ رو انجام دادن:
زبان مهاجرین دیگه رو گرفتن،
ولی هویت ژنتیکی خودشون رو دستنخورده نگه داشتن.
برسیم به قسمت واقعاً عجیب داستان.
برای بیش از هزار سال، ایران تحت سلطه آیین زرتشتی بود: نخستین دین یکتاپرستی جهان.
آتشکدهها سراسر ایران رو پوشانده بودن، و این دین روی مفاهیمی مثل الهیات یهود، و بهشت و جهنم در مسیحیت، تأثیر گذاشت.
سپس در قرن هفتم، حمله اعراب اتفاق افتاد،
و طی چند قرن، بیشتر ایرانیان به اسلام گرویدند.
@C_B_SHAHZADEH
#رشتو
اگر با یک ماشین زمان به ۲۵۰۰ سال پیش، در اوج امپراتوری پارس سفر میکردید و یک نفر را بهصورت تصادفی از خیابانهای تختجمشید برمیداشتید، دیانای او تقریباً با دیانای یک فرد امروزی که در خیابانهای تهران قدم میزند یکسان بود.
با وجود ۲۵ قرن تهاجم، فتوحات، انقلابهای مذهبی، و ظهور و سقوط امپراتوریها، ژنتیک پارسیها تقریباً بدون تغییر باقی مانده است.
اما صبر کن، قضیه عجیبتر هم میشود:
همان ژنهای پارسی باستانی را میتوان در یک کشاورز ولزی، یک ماهیگیر بنگالی، و یک بانکدار آلمانی هم پیدا کرد. چرا؟
چون پارسیها فقط اولین ابرقدرت جهان را نساختند، بلکه به نیمی از سیاره زمین، جمعیت دادند.
و این نکته جالب ماجراست:
فتح ایران توسط اعراب که گفته میشود همه چیز را در این کشور تغییر داد؟ از نظر ژنتیکی، تقریباً هیچ اثری از خود بهجا نگذاشته.
حمله مغول که میلیونها نفر را کشت؟ اثر ژنتیکیاش، تقریباً صفر.
سلسلههای ترک که قرنها حکومت کردند؟ بهسختی میتوان ردی از ژنهایشان در ایران مدرن پیدا کرد.
امروز، ما رمز یکی از شگفتانگیزترین اسرار ژنتیکی تاریخ را میگشاییم.
چگونه یک ملت توانست ۳ هزار سال هرجومرج را پشت سر بگذارد و در عین حال دیانای خود را تقریباً دستنخورده حفظ کند؟
و چرا ژنتیک ایرانی کلید درک مهاجرت انسانها در سه قاره است؟
تصور کن: ۱۰ هزار سال پیش است.
بیشتر انسانها هنوز بهدنبال شکار ماموتها و جمعکردن توت هستند.
اما در کوههای سختگذر زاگرس در ایران، اتفاقی انقلابی در حال رخ دادن است.
گروهی از «شکارچی-گردآورندگان» به علفهای که در طبیعت رشد کردهاند نگاه میکنند و با خود میگویند: اگر میشد این را کنترل کرد چه؟
آنها اولین کشاورزان جهان میشوند.
و اینجاست که داستان واقعاً عجیب میشود...
تحلیلهای DNA اخیر نشان میدهد که این کشاورزان ایرانی فقط زندگی خودشان را تغییر ندادند،
بلکه آنها به پدرخواندههای ژنتیکی تمدن بشری تبدیل شدند.
دانشمندان این پدیده را "مولفه نوسنگی ایران" (Iran Neolithic Component) مینامند —
نوعی امضای ژنتیکی که در سراسر دنیای باستان پخش شد.
فرزندان همین کشاورزان ایرانی فقط در ایران نماندند.
بلکه به اروپا، آسیای جنوبی و مرکزی گسترش یافتند. هم دانش کشاورزی انقلابیشان را بردند و هم ژنهایشان را.
تصور کن تو یک اروپایی هستی و آزمایش DNA میدهی. شگفتزده میشی! ۲۰ تا ۳۰ درصد از ژنهای تو به کشاورزان ایرانی برمیگردد.
همین موضوع در مورد مردم هند، افغانستان و آسیای مرکزی هم صادقه.
ایرانیها فقط مشغول کشاورزی نبودند؛
بلکه بهطور ناخواسته، پایه ژنتیکی سه قاره را شکل دادند.
اما اینجاست که داستان پیچیده میشه:
درحالیکه ژنهایشان در همهجا پخش شد، خود ایرانیها در همانجا ماندند.
آنها به نوعی "خانهنشینان ژنتیکی" نهایی شدند —
آنها DNA باستانی خود را حفظ کردند، درحالیکه پسرعموهایشان دنیا را پر کردند.
حالا بریم به ۳۵۰۰ سال پیش.
تصور کن یک کشاورز ایرانی هستی، از نسل همان پیشگامان کشاورزی. در حال رسیدگی به زمینتی که تازهواردهایی سر میرسند: هندواروپاییها
سوار بر اسب، با زبانی عجیب صحبت میکنند، و کاملاً هم مطمئن بهنظر میرسند که میخواهند همهچیز را بهدست بگیرند.
حالا، اگر این یک فیلم هالیوودی بود، یه نبرد عظیم درمیگرفت.
بومیها نابود میشدند و فاتحان جای همه را میگرفتند.
اما واقعیت؟ خیلی جالبتره.
هندواروپاییها با اسبهای پرزرقوبرقشون و زبان فانتزیشون میرسند،
و ایرانیها اساساً میگن: «زبان باحالیه رفیق... ما هم استفاده میکنیم!»
ایرانیها زبان هندواروپایی را پذیرفتند، زبانی که بعداً به تکامل رسید و زبان پارسی شد،
اما از نظر ژنتیکی تقریباً بدون تغییر باقی ماندند.
مثل این میمونه که یکی بیاد توی خونهت، زبان خودش رو یادت بده،
و بعد بره، در حالی که تو هنوز همون آدم قبلی هستی.
شواهد ژنتیکی کاملاً واضح است:
ایرانیان امروزی عمدتاً از همان کشاورزان نوسنگی اولیه هستند، نه از مهاجران هندواروپایی.
گروه هاپلو (Haplogroup) "R1a" که امضای ژنتیکی گسترش هندواروپاییهاست،
در ایران هم دیده میشه،
اما فقط مثل یک چاشنی سبک، روی غذاییه که اساسا تغییر نکرده.
ایرانیها بزرگترین هک فرهنگی تاریخ رو انجام دادن:
زبان مهاجرین دیگه رو گرفتن،
ولی هویت ژنتیکی خودشون رو دستنخورده نگه داشتن.
برسیم به قسمت واقعاً عجیب داستان.
برای بیش از هزار سال، ایران تحت سلطه آیین زرتشتی بود: نخستین دین یکتاپرستی جهان.
آتشکدهها سراسر ایران رو پوشانده بودن، و این دین روی مفاهیمی مثل الهیات یهود، و بهشت و جهنم در مسیحیت، تأثیر گذاشت.
سپس در قرن هفتم، حمله اعراب اتفاق افتاد،
و طی چند قرن، بیشتر ایرانیان به اسلام گرویدند.
@C_B_SHAHZADEH
🧵 Thread • FixupX
Bahman Ansari (@Ansari_Bahman)
بررسی علمی DNA شگفتانگیز ایرانیان
#رشتو
اگر با یک ماشین زمان به ۲۵۰۰ سال پیش، در اوج امپراتوری پارس سفر میکردید و یک نفر را بهصورت تصادفی از خیابانهای تختجمشید برمیداشتید، دیانای او تقریباً با دیانای یک فرد امروزی که در خیابانهای تهران قدم میزند…
#رشتو
اگر با یک ماشین زمان به ۲۵۰۰ سال پیش، در اوج امپراتوری پارس سفر میکردید و یک نفر را بهصورت تصادفی از خیابانهای تختجمشید برمیداشتید، دیانای او تقریباً با دیانای یک فرد امروزی که در خیابانهای تهران قدم میزند…
❤177👍19👏3🔥2😱1
#رشتو / خواندن سقوط، اثر درخشان زوبوک را به پایان رساندم؛ این کتاب نگاهی تازه و مستند به علل سقوط شوروی و ناکامی روسها در رسیدن به آزادی و دموکراسی دارد. در این رشتو، برداشت خود را از این اثر، با توجه به شرایط بحرانی ایرانمان مینویسم و برای مدتی، با شما خداحافظی میکنم. ۱/۳۱
زوبوک در «Collapse» نشان میدهد که فروپاشی شوروی یک سقوط ناگهانی نبود؛ بلکه روایتی طولانی از پوسیدگی ساختاری بود که در ۱۹۹۱ آشکار شد. امپراتوریای که اعتماد، کارایی و ایمان مردمش را از دست داده بود، فرو ریخت و لاشهاش سالها بعد حیاتبخشِ روسیهای شد که امروز میشناسیم. ۲/۳۱
این کتاب، بیرحمانه به مخاطبش یادآوری میکند که مرگ یک نظم سیاسی، مساوی با زایش آزادی نیست. هرگاه زوال قدرت بدون بازسازی نهاد ملی رخ دهد، قدرت قدیم به شکلی تازه، خود را بازتولید میکند. میراث شوروی، روسیهای الیگارشیک است که بر خاکستر همان امپراتوری زاده شد و ریشه دواند. ۳/۳۱
آنچه شوروی را دچار فروپاشی کرد، نه فقط اقتصادی بیمار، که بیاعتمادی عمیق مردم به آرمانی بود که دیگر کسی به آن ایمان نداشت. حکومت، خود را نجاتدهنده معرفی میکرد اما در واقع باری بر دوش مردمانش شده بود، شکاف میان حقیقت، و توهم قدرت، سقف هر نظام سیاسی را فرو میریزد. ۴/۳۱
زوبوک با دقت نشان میدهد که «پروسترویکا» و «گلاسنوست»، که با نیت اصلاح آغاز شدند، مانند پتکی بر سر ستونهای پوسیده نظام فرود آمدند. گورباچف خواست نرمش نشان دهد، اما جز این که با شتاب تمام، اقتدار ظاهری شوروی را نیز فرسود و توان سرکوب را از دست حکومت گرفت، دستاوردی نداشت. ۵/۳۱
تصویر پرهیاهوی قفسههای پر و رنگین فروشگاههای غربی که ناگهان از پرده تلویزیون به چشم مردم شوروی آمد، به قول زوبوک لحظه «شوک سوپرمارکتی» بود؛ لحظهای که همه دریافتند فقر و گرسنگی تقدیر نیست، بلکه حاصل ساختار سیاسی ناکارآمدی است که چیزی جز نابودی برایشان ندارد. ۶/۳۱
در همان سالها، بحران اقتصاد، کمبود کالا، سقوط ارزش پول ملی و درماندگی دولت مرکزی باعث شد لایههای زیرین جامعه، که دههها به وسیله سرکوب خاموش نگاه داشته شده بودند، از درون به جوش آیند و اتحاد تصنعی جمهوریهای تحت سلطه شوروی، در برابر قدرت مرکزی، آغاز به گسستن کند. ۷/۳۱
این بحران اقتصادی با جنبشهای ملیگرایانه کشورهای تحت سلطه شوروی گره خورد؛ از قفقاز تا بالتیک، از آسیای میانه تا اروپای شرقی، هر کدام بوی ضعف را شنیدند. دیگر کسی نمیخواست زیر پرچم یک قدرت فرسوده بماند. شوروی بزرگ، به چشم مردمانش، فقط قفسی بود که قفل در آن، شکسته شده بود. ۸/۳۱
جنگ قدرت گورباچف و یلتسین، نه بر سر ایدئولوژی، که بر سر ویرانهای بود که هر دو سهم خود را از آن میخواستند؛ این نزاع، همان علتی شد که بازگشتناپذیری فروپاشی را قطعی کرد. وقتی دو قطب مرکزی قدرت، همزمان مشروعیت خود را از دست میدهند، چیزی جز خلأ قدرت باقی نمیماند. ۹/۳۱
کودتای نافرجام اوت ۱۹۹۱ آخرین تکیهگاه نظم شوروی را شکست. هنگامی که گروهی از ژنرالها و اعضای حزب برای بازگرداندن دیکتاتوری سختگیرانه دست به کودتا زدند و ظرف سه روز شکست خوردند، روشن شد که نه ارتش و نه مردم دیگر حاضر به حفظ این نظام نیستند. ۱۰/۳۱
در کمتر از چهار ماه پس از کودتا، امضای توافقنامه بلفژ و سپس آلماتا، پایان رسمی یک ابرقدرت را ثبت کرد؛ فروپاشی نهایی حاصل صدها ترک ریز بود که طی گذر سالها، بر بدنه این سازه افتاده بود. هیچ چیز یکشبه رخ نمیدهد، مگر زوال آنچه دیرزمانی پیش از روز واقعه، پوسیده باشد. ۱۱/۳۱
زوبوک نتیجه میگیرد که گورباچف نه معمار آزادی، که مهندس بیثباتی بود. او نظامی را که هیچ قدرت انعطافی نداشت، بیآنکه جایگزینی برایش بسازد، تکان داد. ستونها درهمشکستند و سقف فرو ریخت! اما در زیر این سقف ویران، هیچ بنیاد تازهای، برای استقرار دولتی ملی، بنا نشده بود. ۱۲/۳۱
از دل این ویرانی، روسیهای زاده شد که با پوتین، الیگارشها و ساختار امنیتیاش، شکل تازهای از همان ساختار فاسد قدیمی بود. از کمونیسم تا کاپیتالیسم دستوری اقتدارگرا، تنها چیزی که تغییر نکرد، همان غریزه بقا، و اراده برای تصرف قدرت بود. ۱۳/۳۱
مرور این تاریخ، هشدار آشکاری برای ایران امروز دارد؛ خیال نکنیم که سقوط یک نظم پوسیده، خودبهخود آزادی میآورد. اگر ریشههای نظم قدیمی خشک نشوند و ساختار جدیدی با تکیه بر اندیشه دولتملت مدرن برپا نگردد، همان اشخاص و همان دستگاه امنیتی، با چهرهای تازه به عرصه بازمیگردند. ۱۴/۳۱
آنچه میتوان نام «پوتینیسم شیعی» بر آن گذاشت، دقیقا همین سناریوست: پایان جمهوری اسلامی بدون پایان سپاه، دستگاه امنیتی و شبکه الیگارشیای که طی این سالها ریشه دوانده و قدرت را تسخیر کردهاند، جمهوریای بیعمامه، اما با همان استخوانبندی و ماهیت ضدملی ۵۷. ۱۵/۳۱
بدون عرضاندام نیروی ملی در میدان قدرت، فروپاشی هر👇
زوبوک در «Collapse» نشان میدهد که فروپاشی شوروی یک سقوط ناگهانی نبود؛ بلکه روایتی طولانی از پوسیدگی ساختاری بود که در ۱۹۹۱ آشکار شد. امپراتوریای که اعتماد، کارایی و ایمان مردمش را از دست داده بود، فرو ریخت و لاشهاش سالها بعد حیاتبخشِ روسیهای شد که امروز میشناسیم. ۲/۳۱
این کتاب، بیرحمانه به مخاطبش یادآوری میکند که مرگ یک نظم سیاسی، مساوی با زایش آزادی نیست. هرگاه زوال قدرت بدون بازسازی نهاد ملی رخ دهد، قدرت قدیم به شکلی تازه، خود را بازتولید میکند. میراث شوروی، روسیهای الیگارشیک است که بر خاکستر همان امپراتوری زاده شد و ریشه دواند. ۳/۳۱
آنچه شوروی را دچار فروپاشی کرد، نه فقط اقتصادی بیمار، که بیاعتمادی عمیق مردم به آرمانی بود که دیگر کسی به آن ایمان نداشت. حکومت، خود را نجاتدهنده معرفی میکرد اما در واقع باری بر دوش مردمانش شده بود، شکاف میان حقیقت، و توهم قدرت، سقف هر نظام سیاسی را فرو میریزد. ۴/۳۱
زوبوک با دقت نشان میدهد که «پروسترویکا» و «گلاسنوست»، که با نیت اصلاح آغاز شدند، مانند پتکی بر سر ستونهای پوسیده نظام فرود آمدند. گورباچف خواست نرمش نشان دهد، اما جز این که با شتاب تمام، اقتدار ظاهری شوروی را نیز فرسود و توان سرکوب را از دست حکومت گرفت، دستاوردی نداشت. ۵/۳۱
تصویر پرهیاهوی قفسههای پر و رنگین فروشگاههای غربی که ناگهان از پرده تلویزیون به چشم مردم شوروی آمد، به قول زوبوک لحظه «شوک سوپرمارکتی» بود؛ لحظهای که همه دریافتند فقر و گرسنگی تقدیر نیست، بلکه حاصل ساختار سیاسی ناکارآمدی است که چیزی جز نابودی برایشان ندارد. ۶/۳۱
در همان سالها، بحران اقتصاد، کمبود کالا، سقوط ارزش پول ملی و درماندگی دولت مرکزی باعث شد لایههای زیرین جامعه، که دههها به وسیله سرکوب خاموش نگاه داشته شده بودند، از درون به جوش آیند و اتحاد تصنعی جمهوریهای تحت سلطه شوروی، در برابر قدرت مرکزی، آغاز به گسستن کند. ۷/۳۱
این بحران اقتصادی با جنبشهای ملیگرایانه کشورهای تحت سلطه شوروی گره خورد؛ از قفقاز تا بالتیک، از آسیای میانه تا اروپای شرقی، هر کدام بوی ضعف را شنیدند. دیگر کسی نمیخواست زیر پرچم یک قدرت فرسوده بماند. شوروی بزرگ، به چشم مردمانش، فقط قفسی بود که قفل در آن، شکسته شده بود. ۸/۳۱
جنگ قدرت گورباچف و یلتسین، نه بر سر ایدئولوژی، که بر سر ویرانهای بود که هر دو سهم خود را از آن میخواستند؛ این نزاع، همان علتی شد که بازگشتناپذیری فروپاشی را قطعی کرد. وقتی دو قطب مرکزی قدرت، همزمان مشروعیت خود را از دست میدهند، چیزی جز خلأ قدرت باقی نمیماند. ۹/۳۱
کودتای نافرجام اوت ۱۹۹۱ آخرین تکیهگاه نظم شوروی را شکست. هنگامی که گروهی از ژنرالها و اعضای حزب برای بازگرداندن دیکتاتوری سختگیرانه دست به کودتا زدند و ظرف سه روز شکست خوردند، روشن شد که نه ارتش و نه مردم دیگر حاضر به حفظ این نظام نیستند. ۱۰/۳۱
در کمتر از چهار ماه پس از کودتا، امضای توافقنامه بلفژ و سپس آلماتا، پایان رسمی یک ابرقدرت را ثبت کرد؛ فروپاشی نهایی حاصل صدها ترک ریز بود که طی گذر سالها، بر بدنه این سازه افتاده بود. هیچ چیز یکشبه رخ نمیدهد، مگر زوال آنچه دیرزمانی پیش از روز واقعه، پوسیده باشد. ۱۱/۳۱
زوبوک نتیجه میگیرد که گورباچف نه معمار آزادی، که مهندس بیثباتی بود. او نظامی را که هیچ قدرت انعطافی نداشت، بیآنکه جایگزینی برایش بسازد، تکان داد. ستونها درهمشکستند و سقف فرو ریخت! اما در زیر این سقف ویران، هیچ بنیاد تازهای، برای استقرار دولتی ملی، بنا نشده بود. ۱۲/۳۱
از دل این ویرانی، روسیهای زاده شد که با پوتین، الیگارشها و ساختار امنیتیاش، شکل تازهای از همان ساختار فاسد قدیمی بود. از کمونیسم تا کاپیتالیسم دستوری اقتدارگرا، تنها چیزی که تغییر نکرد، همان غریزه بقا، و اراده برای تصرف قدرت بود. ۱۳/۳۱
مرور این تاریخ، هشدار آشکاری برای ایران امروز دارد؛ خیال نکنیم که سقوط یک نظم پوسیده، خودبهخود آزادی میآورد. اگر ریشههای نظم قدیمی خشک نشوند و ساختار جدیدی با تکیه بر اندیشه دولتملت مدرن برپا نگردد، همان اشخاص و همان دستگاه امنیتی، با چهرهای تازه به عرصه بازمیگردند. ۱۴/۳۱
آنچه میتوان نام «پوتینیسم شیعی» بر آن گذاشت، دقیقا همین سناریوست: پایان جمهوری اسلامی بدون پایان سپاه، دستگاه امنیتی و شبکه الیگارشیای که طی این سالها ریشه دوانده و قدرت را تسخیر کردهاند، جمهوریای بیعمامه، اما با همان استخوانبندی و ماهیت ضدملی ۵۷. ۱۵/۳۱
بدون عرضاندام نیروی ملی در میدان قدرت، فروپاشی هر👇
🧵 Thread • FixupX
سیروس پارسا (@atheistcyrus)
#رشتو / خواندن سقوط، اثر درخشان زوبوک را به پایان رساندم؛ این کتاب نگاهی تازه و مستند به علل سقوط شوروی و ناکامی روسها در رسیدن به آزادی و دموکراسی دارد. در این رشتو، برداشت خود را از این اثر، با توجه به شرایط بحرانی ایرانمان مینویسم و برای مدتی، با شما…
❤102👍35👏3
👁️ نگاهی کوتاه به کارنامه ٔ کسانی که تنها از پشت شیشه میبینیم. این بار، میترا جشنی - تاریخ رشتو: آذرماه ۲۵۸۳ (۱۴۰۳)
پ-ن: برای تمرین یادگیری شناخت مردان و زنانی که ردای سیاست به تن کردهاند، بهویژه اگر به تنشان گشاد و سنگین بنماید، هرگاه که زمان دست بدهد کارنامه کسانی که ناگهان از ناکجاآباد و از راه مافیای نا-رسانه، به میان چشم و چال ما فرو شدهاند، میپردازیم. باشد که یا ما روسیاه و سرافکنده شویم، یا لشکر مغزخواران یک-شبه برآمده از لپ لپ، که دُمب ِ ۹۹٪شان بسته است به دمب ازمابهتران و سادات قدرت
این رشتو تنها برای گردآوری و بررسی اطلاعات آورده شده و یادآور میشود که این کانال نمیتواند همه نوشتههای آن را دربست و چشمبسته بپذیرد و دروغ یا راست بداند؛ پس پذیرش یا رد و بررسی پایانی آن، با خود خواننده است.
—ادمین پرویز—
🧵 Thread • FixupX
30Morgh (@30Morgh4)
#رشتو امروز قصد معرفی یکی از کارکشتهترین پرستوهای صادراتی با نقاب برانداز رادیکال را داریم که علاوه بر وارد آوردن ضربات سهمگین بر چهره اپوزیسیون و مشروطه خواهان ازطریق نفوذ در حزب مشروطه، سابقه رفع عطش جنسی سفیر ایران را نیز در کارنامه دارد!
👍145🔥28😱13❤9💯1