Forwarded from اتچ بات
سرداران دیروز، سرباران امروز !
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از اولین نهادهای انقلاب اسلامی و البته از پرحاشیه ترین نهادهای این انقلاب هست، شاید مؤسسان اولیه سپاه پاسداران در مخیلهشان هم نمیگنجید این ارگان انقلابی که حتی به گفته چند نفر از اعضای شورای انقلاب بهصورت موقت تأسیس شد تا در نبود یک ارتش انقلابی کار حفاظت از کشور و انقلاب را بر عهده بگیرد روزگاری به بزرگترین نهاد شرور نه ایران که منطقه و بینالملل بدل شود.
وقوع جنگ تحمیلی هشتساله بزرگترین نعمت نه برای انقلاب اسلامی که برای سپاه پاسداران هم بوده است!
ما منکر بسیاری از رشادتهای سرداران واقعی و شهدای این جنگ و خدمات سپاه پاسداران نیستیم درعینحال منکر بسیاری از ضعفها و کار نابلدی و حتی خیانتهای سپاه پاسداران در طول جنگ هشتساله هم نیستیم.
با خاتمه جنگ سپاه پاسداران به معنای واقعی کلمه به ارتزاق بیرویه از خون شهدای جنگ و میوهچینی از آن درخت بارور مشغول شد!
امروز سپاه پاسداران بدل به غده سرطانی شده است که جدای اش از جمهوری اسلامی ایران نهتنها شدنی نیست بلکه ادامه حیات جمهوری اسلامی هم به ادامه حیات او بدل شده است.
ایران بریفینگ در حد توان خود و با تکیه بر اطلاعات موثق در نظر دارد در سلسله نوشتاری به معرفی این سرداران دیروز و سرباران امروز بپردازد .
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی می توانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز
دنبال کنید
🔵 https://t.me/C_B_SHAHZADEH
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از اولین نهادهای انقلاب اسلامی و البته از پرحاشیه ترین نهادهای این انقلاب هست، شاید مؤسسان اولیه سپاه پاسداران در مخیلهشان هم نمیگنجید این ارگان انقلابی که حتی به گفته چند نفر از اعضای شورای انقلاب بهصورت موقت تأسیس شد تا در نبود یک ارتش انقلابی کار حفاظت از کشور و انقلاب را بر عهده بگیرد روزگاری به بزرگترین نهاد شرور نه ایران که منطقه و بینالملل بدل شود.
وقوع جنگ تحمیلی هشتساله بزرگترین نعمت نه برای انقلاب اسلامی که برای سپاه پاسداران هم بوده است!
ما منکر بسیاری از رشادتهای سرداران واقعی و شهدای این جنگ و خدمات سپاه پاسداران نیستیم درعینحال منکر بسیاری از ضعفها و کار نابلدی و حتی خیانتهای سپاه پاسداران در طول جنگ هشتساله هم نیستیم.
با خاتمه جنگ سپاه پاسداران به معنای واقعی کلمه به ارتزاق بیرویه از خون شهدای جنگ و میوهچینی از آن درخت بارور مشغول شد!
امروز سپاه پاسداران بدل به غده سرطانی شده است که جدای اش از جمهوری اسلامی ایران نهتنها شدنی نیست بلکه ادامه حیات جمهوری اسلامی هم به ادامه حیات او بدل شده است.
ایران بریفینگ در حد توان خود و با تکیه بر اطلاعات موثق در نظر دارد در سلسله نوشتاری به معرفی این سرداران دیروز و سرباران امروز بپردازد .
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی می توانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز
دنبال کنید
🔵 https://t.me/C_B_SHAHZADEH
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🔴 #عباس_آقا_زمانی (ابو شریف) حلقه رابط و عضو احتیاط ایران با القاعده
عباس آقازمانی معروف به #ابو_شریف است او مرموزترین چهره سپاه پاسداران است، پیش از انقلاب مدتی طلبه حوزه علمیه بود و مدتی هم عضو سازمان مجاهدین خلق با انجمن حجتیه نیز همکاریهای داشت او همچنین از مؤسسین حزب ملل اسلامی است. سازمان حزبالله نیز ازجمله گروههای مخفیای بود که پیش از انقلاب با آنها ارتباط داشت.در سالهای آخر پیش از پیروزی انقلاب به لبنان رفت و با جنبش الفتح (یاسرعرفات) همکاری کرد همان ایام بود که به ابو شریف مشهور شد.
ابو شریف در پائیز ۱۳۵۷ به نوفللوشاتو رفت و بهواسطه دوستی و مشورت با مهدی عراقی، به گروه تأمینکنندگان امنیت محل اقامت امام پیوست. بهمن ۱۳۵۷ که آیتالله خمینی به تهران آمد به توصیه آیتالله بهشتی به محل استقرار نیروهای انقلاب در مدرسه رفاه رفت و به سازماندهی آنها و تأمین امنیت و حراست آن مکان مبادرت نمود و از طرف کمیته مرکزی مسئول جمعآوری سلاحها و سازماندهی افراد و گماردن آنان در مراکز حساس گردید .
عباس آقازمانی پس از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، به سامان دادن نیروهای نظامی انقلابی پرداخت که پس از چندی به شکلگیری اولین هستهها و گردانهای عملیاتی سپاه پاسداران منجر شد.با شکلگیری شورای فرماندهی بهعنوان کادر مرکزی سپاه و مشخص شدن اولیه وظایف آن،ابو شریف به فرماندهی کل سپاه منصوب شد.
دوران فرماندهی ابو شریف در سپاه، همزمان بود با انتخاب ابوالحسن بنیصدر به سمت رئیسجمهوری و انتصاب او به جانشینی فرماندهی کل قوا از سوی آیتالله خمینی. ابو شریف نیز در این ایام وابستگی بسیار نزدیکی با ابوالحسن داشت، این نزدیکی باعث شد که پس از عزل بنیصدر بدبینی نسبت به او در بدنه سپاه به وجود بیاید، نهایتاً در اواسط سال ۱۳۶۰ آقازمانی از سپاه عزل وبرای تصدی مسئولیت سفارت ایران در پاکستان، عازم آن کشور شد. او ابتدا در شهریور ۱۳۶۰ بهعنوان کاردار سفارت و در فروردین ۱۳۶۱ نیز به سمت سفیر ایران در آن کشور برگزیده شد. مأموریت او در پاکستان بعد از ۳ سال پایان یافت و ابو شریف در سال ۱۳۶۳ به ایران بازگشت.
او پس از بازگشت از پاکستان به تهران نرفت و به قم رفت و به ادامه تحصیلات مذهبی در کنار آیتالله منتظری پرداخت بهواسطه همین نزدیکی او به منتظری بود که نمایندگی وی در امور افغانستان را بر عهده گرفت و به مجاهدین افغان درنبرد با دولت شوروی یاری میرساند و از همین رو به افغانستان رفتوآمدهای طولانیمدت داشت به روایتی او اغلب دهه ۶۰ و ۷۰ خورشیدی را در افغانستان گذراند چنانکه در آن زمان با خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان و ساقط شدن دولت کمونیستی محمد نجیب الله توسط مجاهدین، ابو شریف به همراه گروههای جهادی افغان و نیروهای القاعده که در آن زمان بهصورت متحد با نیروهای شوروی سابق میجنگیدند در هنگام فتح پایتخت، وارد شهر کابل شد.
ابو شریف پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان و شروع جنگ داخلی در افغانستان و پس از تصرف کابل توسط طالبان به پاکستان رفت، اینجا سرآغاز سکوت او و مرموز شدن ابو شریف هست.
او تمامی دهه ۸۰ شمسی را در کشور پاکستان گذراند، خود مدعی است در آن سالها به فعالیتهای علمی و دینی اشتغال داشته است. در بعضی از مصاحبهها نیز گفته است به دامداری و دامپروری در اسلامآباد مشغول بوده است.
هیچ اطلاعات مشخصی ازآنچه با ابو شریف در پاکستان انجام داده است در دسترس نیست اما گفته میشود (اسناد ویکی لیکس و همچنین گزارش کمیته ملی ۱۱ سپتامبر دولت آمریکا) از او بهعنوان حلقه رابط و عضو احتیاط ایران با القاعده نامبرده میشود.
با گسترش تحقیقات دولت آمریکا و همچنین شناسایی محل اختفای بنلادن و به هلاکت رسیدن وی (۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۰) خبر رسید ابو شریف به ایران بازگشته، در مورخه ۱۶/۴/۱۳۹۰ روزنامه خراسان خبر از حضور مجدد وی در ایران داد که انتشار این خبر در سایتهای خبری، مطبوعات و محافل سیاسی ایران بازتاب یافت.
ابو شریف، این مرموزترین سردار سپاه پاسداران درواقع جعبه سیاه ارتباط ایران و یا سپاه پاسداران با القاعده و چهبسا بنلادن هست، ابو شریف در تمامی ایامی که دولت طالبان و گروه القاعده حتی به کشتار دیپلماتهای ایران در مزار شریف اقدام کردند وبیم آن میرفت که حمله نظامی ایران به افغانستان آغاز شود با القاعده ارتباط تنگاتنگ و نزدیک داشته است، درواقع کاملاً مشخص است در تمامی ایامی که بنلادن بهصورت مخفیانه در اسلامآباد به سر میبرد و تا زمانی که زنده بود ابو شریف در اسلامآباد بود و پسازآن به ایران آمد این جعبه سیاه سپاه هرگز در مورد تلاقی این زمان و مکان و اینکه در اسلامآباد چه کرده است سخن نگفته است.
#سرداران_دیروز_سرباران_امروز -قسمت اول
🔵 @C_B_SHAHZADEH
عباس آقازمانی معروف به #ابو_شریف است او مرموزترین چهره سپاه پاسداران است، پیش از انقلاب مدتی طلبه حوزه علمیه بود و مدتی هم عضو سازمان مجاهدین خلق با انجمن حجتیه نیز همکاریهای داشت او همچنین از مؤسسین حزب ملل اسلامی است. سازمان حزبالله نیز ازجمله گروههای مخفیای بود که پیش از انقلاب با آنها ارتباط داشت.در سالهای آخر پیش از پیروزی انقلاب به لبنان رفت و با جنبش الفتح (یاسرعرفات) همکاری کرد همان ایام بود که به ابو شریف مشهور شد.
ابو شریف در پائیز ۱۳۵۷ به نوفللوشاتو رفت و بهواسطه دوستی و مشورت با مهدی عراقی، به گروه تأمینکنندگان امنیت محل اقامت امام پیوست. بهمن ۱۳۵۷ که آیتالله خمینی به تهران آمد به توصیه آیتالله بهشتی به محل استقرار نیروهای انقلاب در مدرسه رفاه رفت و به سازماندهی آنها و تأمین امنیت و حراست آن مکان مبادرت نمود و از طرف کمیته مرکزی مسئول جمعآوری سلاحها و سازماندهی افراد و گماردن آنان در مراکز حساس گردید .
عباس آقازمانی پس از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، به سامان دادن نیروهای نظامی انقلابی پرداخت که پس از چندی به شکلگیری اولین هستهها و گردانهای عملیاتی سپاه پاسداران منجر شد.با شکلگیری شورای فرماندهی بهعنوان کادر مرکزی سپاه و مشخص شدن اولیه وظایف آن،ابو شریف به فرماندهی کل سپاه منصوب شد.
دوران فرماندهی ابو شریف در سپاه، همزمان بود با انتخاب ابوالحسن بنیصدر به سمت رئیسجمهوری و انتصاب او به جانشینی فرماندهی کل قوا از سوی آیتالله خمینی. ابو شریف نیز در این ایام وابستگی بسیار نزدیکی با ابوالحسن داشت، این نزدیکی باعث شد که پس از عزل بنیصدر بدبینی نسبت به او در بدنه سپاه به وجود بیاید، نهایتاً در اواسط سال ۱۳۶۰ آقازمانی از سپاه عزل وبرای تصدی مسئولیت سفارت ایران در پاکستان، عازم آن کشور شد. او ابتدا در شهریور ۱۳۶۰ بهعنوان کاردار سفارت و در فروردین ۱۳۶۱ نیز به سمت سفیر ایران در آن کشور برگزیده شد. مأموریت او در پاکستان بعد از ۳ سال پایان یافت و ابو شریف در سال ۱۳۶۳ به ایران بازگشت.
او پس از بازگشت از پاکستان به تهران نرفت و به قم رفت و به ادامه تحصیلات مذهبی در کنار آیتالله منتظری پرداخت بهواسطه همین نزدیکی او به منتظری بود که نمایندگی وی در امور افغانستان را بر عهده گرفت و به مجاهدین افغان درنبرد با دولت شوروی یاری میرساند و از همین رو به افغانستان رفتوآمدهای طولانیمدت داشت به روایتی او اغلب دهه ۶۰ و ۷۰ خورشیدی را در افغانستان گذراند چنانکه در آن زمان با خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان و ساقط شدن دولت کمونیستی محمد نجیب الله توسط مجاهدین، ابو شریف به همراه گروههای جهادی افغان و نیروهای القاعده که در آن زمان بهصورت متحد با نیروهای شوروی سابق میجنگیدند در هنگام فتح پایتخت، وارد شهر کابل شد.
ابو شریف پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان و شروع جنگ داخلی در افغانستان و پس از تصرف کابل توسط طالبان به پاکستان رفت، اینجا سرآغاز سکوت او و مرموز شدن ابو شریف هست.
او تمامی دهه ۸۰ شمسی را در کشور پاکستان گذراند، خود مدعی است در آن سالها به فعالیتهای علمی و دینی اشتغال داشته است. در بعضی از مصاحبهها نیز گفته است به دامداری و دامپروری در اسلامآباد مشغول بوده است.
هیچ اطلاعات مشخصی ازآنچه با ابو شریف در پاکستان انجام داده است در دسترس نیست اما گفته میشود (اسناد ویکی لیکس و همچنین گزارش کمیته ملی ۱۱ سپتامبر دولت آمریکا) از او بهعنوان حلقه رابط و عضو احتیاط ایران با القاعده نامبرده میشود.
با گسترش تحقیقات دولت آمریکا و همچنین شناسایی محل اختفای بنلادن و به هلاکت رسیدن وی (۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۰) خبر رسید ابو شریف به ایران بازگشته، در مورخه ۱۶/۴/۱۳۹۰ روزنامه خراسان خبر از حضور مجدد وی در ایران داد که انتشار این خبر در سایتهای خبری، مطبوعات و محافل سیاسی ایران بازتاب یافت.
ابو شریف، این مرموزترین سردار سپاه پاسداران درواقع جعبه سیاه ارتباط ایران و یا سپاه پاسداران با القاعده و چهبسا بنلادن هست، ابو شریف در تمامی ایامی که دولت طالبان و گروه القاعده حتی به کشتار دیپلماتهای ایران در مزار شریف اقدام کردند وبیم آن میرفت که حمله نظامی ایران به افغانستان آغاز شود با القاعده ارتباط تنگاتنگ و نزدیک داشته است، درواقع کاملاً مشخص است در تمامی ایامی که بنلادن بهصورت مخفیانه در اسلامآباد به سر میبرد و تا زمانی که زنده بود ابو شریف در اسلامآباد بود و پسازآن به ایران آمد این جعبه سیاه سپاه هرگز در مورد تلاقی این زمان و مکان و اینکه در اسلامآباد چه کرده است سخن نگفته است.
#سرداران_دیروز_سرباران_امروز -قسمت اول
🔵 @C_B_SHAHZADEH
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
محسن رضایی؛ لجوج و همیشه طلبکار
بخش اول: انقلاب و جنگ
@C_B_SHAHZADEH
محسن رضایی میرقائد که پیش از انقلاب در یک گروه مسلحانه مخفی به نام منصورون فعالیت داشت با چند گروه دیگر در روزهای ابتدایی پیروی انقلاب، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را تأسیس کردند، وضعیت این سازمان در دو سال ابتدایی انقلاب وضعیت عجیبی بود هم فعالیت سیاسی داشتند هم فعالیت مسلحانه به صورتی که کار حفاظت از بسیاری از اماکن حساس و شخصیتهای انقلابی را بر عهده داشتند، ضمن اینکه با دیگر گروههای سیاسی مخالفشان همچون سازمان مجاهدین خلق یا چریکهای فدایی خلق به درگیریهای مسلحانه هم میپرداختند.
از کنار همین فعالیتها بود که او مشتاق فعالیت سیاسی، اطلاعاتی و نظامی میگردد او که حالا عضو شورای مرکزی سپاه بود از شورای انقلاب میخواهد که کار اطلاعات و امنیت و ساواک سابق را به سپاه پاسداران بسپارند، فرماندهان انقلابی ارتش ازجمله ولیالله قرنی به دلیل آشنایی با ساواک مخالف این امر بودند و خواستار ادغام کار اطلاعاتی و ساواک در ارتش بودند تعدادی دیگر از اعضای شورای انقلاب همچون مطهری، باهنر و هاشمی رفسنجانی نیز با این امر مخالف بودند چراکه همگی معتقد بودند باید بعد از مدتی سپاه را منحل کرد و به تقویت ارتش انقلابی پرداخت ، آنها آن زمان در نظر داشتند محمد مفتح را که سرپرستی کمیته چهار انقلاب اسلامی را بر عهده داشت بهعنوان مسئول یکنهاد اطلاعاتی معرفی کنند.
چند هفته پسازآن جلسه و مخالفت گروهی بانام فرقان اعلام موجودیت کرد و تعدادی از اعضای شورای انقلاب را که اغلب از همان مخالفان نیز بودند همچون: قرنی، مطهری، باهنر و همچنین مفتح را ترور کردند. در این وضعیت بود که محسن رضایی بلافاصله واحد اطلاعات سپاه را تأسیس کرد و به مدت دو سال نیز خود فرماندهی واحد اطلاعات سپاه پاسداران را بر عهده داشت.
رضایی خود در این مورد میگوید: «شروع ترورهای گروه فرقان و به شهادت رساندن آیتالله مطهری، سپس ترور ناموفق هاشمی رفسنجانی نشان داد که ما از حوادث عقب هستیم و درحالیکه تشکیل واحد اطلاعاتی با مخالفت جدی روبهرو بود و اطلاعات در نظام پس از انقلاب یادآور ساواک بود، واحد اطلاعات با کمترین امکانات و درواقع با هیچ راهاندازی شد و به قضیه گروه فرقان ورود کرد و گودرزی رهبر گروه و تعداد دیگری از کادرهای این گروه که نشان تحجر دینی به ذهن و زبان داشتند، دستگیر شدند»
گروه فرقان از مجهولترین گروههایی بود که هیچگاه ماهیت آن مشخص نشد و پس از چند ترور، محسن رضایی اعلام کرد که واحد اطلاعات سپاه همه اعضای فرقان را دستگیر کرده است و سپس با اعدام حدود ۲۵ نفر که فقط نام هفت نفر آنها ازجمله رئیس گروه که اکبر گودرزی بود اعلام شد و پرونده این گروه بسته شد (بسیاری از اعدامهای این گروه نیز بعدها مشخص شد کار سازمان مجاهدین خلق بوده است
@C_B_SHAHZADEH
با بروز و سقوط گروه فرقان انجام فعالیتهای اطلاعاتی عملاً در سپاه پاسداران آغاز می شود و بعد از تشکیل واحد اطلاعات در عرصههای سیاسی هم وارد می شود ، او در مناظرههای تلویزیونی شرکت میکرد و با رئیسجمهور (بنیصدر) و یا اعضای دیگر گروههای سیاسی به بحثوجدل میپرداخت.
محسن رضایی بهسرعت در طی دو سال فرماندهیاش بر واحد اطلاعات سپاه بدل به چهره شناختهشده سپاه شد او درآنواحد برخوردهای سهمگینی با اغلب گروههای سیاسی مخالف و حتی منتقد سپاه و انقلاب اسلامی داشت؛ همین ها باعث شد محسن رضایی ۲۷ ساله در شهریور سال ۱۳۶۰، بافرمان خمینی به فرماندهی کل سپاه پاسداران منصوب شود.
رضایی در طول فرماندهیاش در بحرانیترین و حساسترین سالهای حیات جمهوری اسلامی اشتباهات فاحشی داشته ، اشتباه البته در زمان جنگ با توجه به کار نابلدی او و بسیاری دیگر از فرماندهان جوان سپاه پاسداران در مدیریت جنگ در یک نگاه کلی البته قابلتصور و فهم است اما در بسیاری از این اشتباهات لجاجتهای غیرمنطقی دیده میشود، آن زمان که بسیاری از فرماندهان جنگ و کارشناسان نظامی ایران مخالف انجام یک عملیات بودهاند اما او با لجاجت اصرار به وقوع آن داشته است که در کمال تأسف پس از انجام آن بهعنوانمثال در یک فقره آن (کربلای چهار) بیش از شش هزار نفر کشته و هفت هزار مجروح و ناکامی عملیات را برجای گذاشته.
او حرف هیچکسی را ولو نزدیکان فکری و سیاسی خود را نمیپذیرد.نقل است شهید عباس کریمی از فرماندهان وقت یکی از تیپهای لشکر ۲۷ محمد رسولالله در یک جلسهای پیش از عملیات رمضان که وی مخالف آن بوده است به دیگر فرماندهان گفته است: «آقا محسن خوب حرف گوش میکند اما آخر کار خودش را انجام میدهد»
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی می توانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
🔵 @C_B_SHAHZADEH
بخش اول: انقلاب و جنگ
@C_B_SHAHZADEH
محسن رضایی میرقائد که پیش از انقلاب در یک گروه مسلحانه مخفی به نام منصورون فعالیت داشت با چند گروه دیگر در روزهای ابتدایی پیروی انقلاب، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را تأسیس کردند، وضعیت این سازمان در دو سال ابتدایی انقلاب وضعیت عجیبی بود هم فعالیت سیاسی داشتند هم فعالیت مسلحانه به صورتی که کار حفاظت از بسیاری از اماکن حساس و شخصیتهای انقلابی را بر عهده داشتند، ضمن اینکه با دیگر گروههای سیاسی مخالفشان همچون سازمان مجاهدین خلق یا چریکهای فدایی خلق به درگیریهای مسلحانه هم میپرداختند.
از کنار همین فعالیتها بود که او مشتاق فعالیت سیاسی، اطلاعاتی و نظامی میگردد او که حالا عضو شورای مرکزی سپاه بود از شورای انقلاب میخواهد که کار اطلاعات و امنیت و ساواک سابق را به سپاه پاسداران بسپارند، فرماندهان انقلابی ارتش ازجمله ولیالله قرنی به دلیل آشنایی با ساواک مخالف این امر بودند و خواستار ادغام کار اطلاعاتی و ساواک در ارتش بودند تعدادی دیگر از اعضای شورای انقلاب همچون مطهری، باهنر و هاشمی رفسنجانی نیز با این امر مخالف بودند چراکه همگی معتقد بودند باید بعد از مدتی سپاه را منحل کرد و به تقویت ارتش انقلابی پرداخت ، آنها آن زمان در نظر داشتند محمد مفتح را که سرپرستی کمیته چهار انقلاب اسلامی را بر عهده داشت بهعنوان مسئول یکنهاد اطلاعاتی معرفی کنند.
چند هفته پسازآن جلسه و مخالفت گروهی بانام فرقان اعلام موجودیت کرد و تعدادی از اعضای شورای انقلاب را که اغلب از همان مخالفان نیز بودند همچون: قرنی، مطهری، باهنر و همچنین مفتح را ترور کردند. در این وضعیت بود که محسن رضایی بلافاصله واحد اطلاعات سپاه را تأسیس کرد و به مدت دو سال نیز خود فرماندهی واحد اطلاعات سپاه پاسداران را بر عهده داشت.
رضایی خود در این مورد میگوید: «شروع ترورهای گروه فرقان و به شهادت رساندن آیتالله مطهری، سپس ترور ناموفق هاشمی رفسنجانی نشان داد که ما از حوادث عقب هستیم و درحالیکه تشکیل واحد اطلاعاتی با مخالفت جدی روبهرو بود و اطلاعات در نظام پس از انقلاب یادآور ساواک بود، واحد اطلاعات با کمترین امکانات و درواقع با هیچ راهاندازی شد و به قضیه گروه فرقان ورود کرد و گودرزی رهبر گروه و تعداد دیگری از کادرهای این گروه که نشان تحجر دینی به ذهن و زبان داشتند، دستگیر شدند»
گروه فرقان از مجهولترین گروههایی بود که هیچگاه ماهیت آن مشخص نشد و پس از چند ترور، محسن رضایی اعلام کرد که واحد اطلاعات سپاه همه اعضای فرقان را دستگیر کرده است و سپس با اعدام حدود ۲۵ نفر که فقط نام هفت نفر آنها ازجمله رئیس گروه که اکبر گودرزی بود اعلام شد و پرونده این گروه بسته شد (بسیاری از اعدامهای این گروه نیز بعدها مشخص شد کار سازمان مجاهدین خلق بوده است
@C_B_SHAHZADEH
با بروز و سقوط گروه فرقان انجام فعالیتهای اطلاعاتی عملاً در سپاه پاسداران آغاز می شود و بعد از تشکیل واحد اطلاعات در عرصههای سیاسی هم وارد می شود ، او در مناظرههای تلویزیونی شرکت میکرد و با رئیسجمهور (بنیصدر) و یا اعضای دیگر گروههای سیاسی به بحثوجدل میپرداخت.
محسن رضایی بهسرعت در طی دو سال فرماندهیاش بر واحد اطلاعات سپاه بدل به چهره شناختهشده سپاه شد او درآنواحد برخوردهای سهمگینی با اغلب گروههای سیاسی مخالف و حتی منتقد سپاه و انقلاب اسلامی داشت؛ همین ها باعث شد محسن رضایی ۲۷ ساله در شهریور سال ۱۳۶۰، بافرمان خمینی به فرماندهی کل سپاه پاسداران منصوب شود.
رضایی در طول فرماندهیاش در بحرانیترین و حساسترین سالهای حیات جمهوری اسلامی اشتباهات فاحشی داشته ، اشتباه البته در زمان جنگ با توجه به کار نابلدی او و بسیاری دیگر از فرماندهان جوان سپاه پاسداران در مدیریت جنگ در یک نگاه کلی البته قابلتصور و فهم است اما در بسیاری از این اشتباهات لجاجتهای غیرمنطقی دیده میشود، آن زمان که بسیاری از فرماندهان جنگ و کارشناسان نظامی ایران مخالف انجام یک عملیات بودهاند اما او با لجاجت اصرار به وقوع آن داشته است که در کمال تأسف پس از انجام آن بهعنوانمثال در یک فقره آن (کربلای چهار) بیش از شش هزار نفر کشته و هفت هزار مجروح و ناکامی عملیات را برجای گذاشته.
او حرف هیچکسی را ولو نزدیکان فکری و سیاسی خود را نمیپذیرد.نقل است شهید عباس کریمی از فرماندهان وقت یکی از تیپهای لشکر ۲۷ محمد رسولالله در یک جلسهای پیش از عملیات رمضان که وی مخالف آن بوده است به دیگر فرماندهان گفته است: «آقا محسن خوب حرف گوش میکند اما آخر کار خودش را انجام میدهد»
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی می توانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
🔵 @C_B_SHAHZADEH
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#محسن_رضایی؛ مافیای #باجگیری و #چپاول
بخش دوم: از جنگ تا چپاول
اگرچه در طول جنگ هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ بود اما محسن رضایی خود را فصل الخطاب جنگ میدانست، خودسری و لجاجت رضایی در انجام عملیات کربلای ۴ که ساعاتی قبل از انجام آن ایران پی به لو رفتن عملیات برده بود اما با لجاجت رضایی انجام میگیرد بهواقع «کربلایی» برای ایران رقم میزند که بالاترین تلفات را ایران در طی ۸ سال جنگ در این عملیات میدهد.
همین توهم فصل الخطاب بودن باعث میشود که او در اردیبهشت ۱۳۶۶ در نامهای به آیتالله خمینی با ذکر دلایلی چون امکانات کم و پشتیبانی ضعیف و پیشبینی اینکه نیروهای ایرانی بدون رفع این مشکلات تلفات سنگینی خواهند داد اعلام میکند یا از فرماندهی سپاه استعفا میدهد یا این امکانات را فراهم کنید تا در ۲۰ سال آینده جنگ بتوانیم موفق شویم (امکاناتی همچون بمب اتم و سلاحهای لیزی و... که هنوز هم جمهوری اسلامی نتوانسته است به آن دست یابد)
احمد خمینی میگوید آیتالله خمینی بعد از خواندن آن نامه گفته است این نامه مرا تکان داد مگر قرار است این جنگ ۲۰ سال طول بکشد؟ (برنامه تلویزیونی سطرهای ناخوانده شهریور ۱۳۹۴)
همین نامه بود که خمینی را مجاب کرد تا قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرد. خمینی با استعفای محسن رضایی مخالفت میکند و تن به پذیرش قطعنامه میدهد.
رضایی تا سال ۱۳۷۶ در فرماندهی کل سپاه باقی ماند. او پس از فرماندهی سپاه و کنارهگیری از فعالیتهای نظامی، بهعنوان عضو و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب میشود.
در بعد از برکناری محسن رضایی از فرماندهی سپاه او نیز همچون بسیاری دیگر از کارگزاران جمهوری اسلامی در دوران پسا خمینی بدل به رضایی دیگری می شود.
در اولین اقدام در نیمه سال ۱۳۷۶ شرکت پارس حساب را تأسیس کرد و نمایندگی مجاز ماشینحسابهای اداری کاسیو را خرید این عمل مصادف با زمانی بود که وی با ادعای جبهه مقاومت فرهنگی انقلاب اسلامی مجموعه سخنرانیهایی را در شهرها برگزار میکرد و ادعا داشت همانطوریکه در جنگ مردم کمک کردن با النگو و چراغ والور خانههایشان کار جنگ راه افتاد بیایند و چراغ این جبهه را هم روشن کنند!
محسن رضایی پس از ماشینحساب به فکر بازار پرسود سیگار افتاد و از طریق بندرها و گلوگاههایی که در شرق و غرب کشور سپاه و نیروی انتظامی در دست داشتند مافیای سیگار را در دست گرفت در این راه مسعود صدر السلام که حالا بانام مهندس کلانتری ریاست سازمان دخانیات را در دست گرفته بود به وی مدد میرساند، مافیای قاچاق سیگار در ایران آنچنان قدرتمند شد که حتی بازار عراق و افغانستان و کشورهای حاشیه خلیجفارس را هم در دست گرفته بود این نفوذ آنقدر برای کمپانیهای سیگار آمریکایی نگرانکننده شد که تصمیم گرفتند با مساعدت FBI به سرنخهای آن پی ببرند.
@C_B_SHAHZADEH
رابرت لوینسون مأمور اف بی آی در نقش یک کارآگاه خصوصی در ماه مارس ۲۰۰۷ مأمور میشود که به کشورهای حاشیه خلیجفارس و افغانستان سفر کند تا از چندوچون مافیای قاچاق سیگار مطلع شود.
محسن رضایی از طریق داوود صلاحالدین (یک آمریکایی که در آمریکا علیاکبر طباطبایی را ترور کرده بود و مصمم به ترور هنری کیسینجر و کرمیت روزولت بود اما موفق نشده و به ایران گریخته) لوینسون را به جزیره کیش میکشاند و از آن زمان تابهحال وی ناپدیدشده است!
رضایی همچنان که مافیای سیگار را در دست دارد تجارت انبوهسازی مسکن در کشور را هم مدنظر دارد او در چیتگر و در حوالی دریاچه خلیجفارس تهران مالک پروژه ده هزار دستگاهی «صبای نو» هست.
در خرداد ۱۳۹۱ مه آفرید خسروی متهم پرونده اختلاس بزرگ در آخرین جلسه دادگاهش گفت: «آقای محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در منزل و در دفترش با من ملاقات داشته است و پیشنهاد داد اگر میخواهم ادامه کار شرکتم مختل نشود یا نسبت به واگذاری بخش عمده سهام شرکتم به او اقدام کنم یا عواقب بدی در انتظارم هست، من یک هشداری به این افراد میدهم که خودشان به دادگاه بیایند و همهچیز را بیان کنند یا خودشان به رهبر انقلاب بگویند که ما برای کمک به دولت جلوآمده بودیم وگرنه من همهچیز را در جلسه بعدی خواهم گفت»
جلسه بعدی اما هرگز تشکیل نشد و مه آفرید امیر خسروی اعدام شد!
محسن رضایی از فروردین ۱۳۹۴ مجدداً به سپاه پاسداران بازگشته اما همچنان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز هست!
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
🔵 @C_B_SHAHZADEH
بخش دوم: از جنگ تا چپاول
اگرچه در طول جنگ هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ بود اما محسن رضایی خود را فصل الخطاب جنگ میدانست، خودسری و لجاجت رضایی در انجام عملیات کربلای ۴ که ساعاتی قبل از انجام آن ایران پی به لو رفتن عملیات برده بود اما با لجاجت رضایی انجام میگیرد بهواقع «کربلایی» برای ایران رقم میزند که بالاترین تلفات را ایران در طی ۸ سال جنگ در این عملیات میدهد.
همین توهم فصل الخطاب بودن باعث میشود که او در اردیبهشت ۱۳۶۶ در نامهای به آیتالله خمینی با ذکر دلایلی چون امکانات کم و پشتیبانی ضعیف و پیشبینی اینکه نیروهای ایرانی بدون رفع این مشکلات تلفات سنگینی خواهند داد اعلام میکند یا از فرماندهی سپاه استعفا میدهد یا این امکانات را فراهم کنید تا در ۲۰ سال آینده جنگ بتوانیم موفق شویم (امکاناتی همچون بمب اتم و سلاحهای لیزی و... که هنوز هم جمهوری اسلامی نتوانسته است به آن دست یابد)
احمد خمینی میگوید آیتالله خمینی بعد از خواندن آن نامه گفته است این نامه مرا تکان داد مگر قرار است این جنگ ۲۰ سال طول بکشد؟ (برنامه تلویزیونی سطرهای ناخوانده شهریور ۱۳۹۴)
همین نامه بود که خمینی را مجاب کرد تا قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرد. خمینی با استعفای محسن رضایی مخالفت میکند و تن به پذیرش قطعنامه میدهد.
رضایی تا سال ۱۳۷۶ در فرماندهی کل سپاه باقی ماند. او پس از فرماندهی سپاه و کنارهگیری از فعالیتهای نظامی، بهعنوان عضو و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب میشود.
در بعد از برکناری محسن رضایی از فرماندهی سپاه او نیز همچون بسیاری دیگر از کارگزاران جمهوری اسلامی در دوران پسا خمینی بدل به رضایی دیگری می شود.
در اولین اقدام در نیمه سال ۱۳۷۶ شرکت پارس حساب را تأسیس کرد و نمایندگی مجاز ماشینحسابهای اداری کاسیو را خرید این عمل مصادف با زمانی بود که وی با ادعای جبهه مقاومت فرهنگی انقلاب اسلامی مجموعه سخنرانیهایی را در شهرها برگزار میکرد و ادعا داشت همانطوریکه در جنگ مردم کمک کردن با النگو و چراغ والور خانههایشان کار جنگ راه افتاد بیایند و چراغ این جبهه را هم روشن کنند!
محسن رضایی پس از ماشینحساب به فکر بازار پرسود سیگار افتاد و از طریق بندرها و گلوگاههایی که در شرق و غرب کشور سپاه و نیروی انتظامی در دست داشتند مافیای سیگار را در دست گرفت در این راه مسعود صدر السلام که حالا بانام مهندس کلانتری ریاست سازمان دخانیات را در دست گرفته بود به وی مدد میرساند، مافیای قاچاق سیگار در ایران آنچنان قدرتمند شد که حتی بازار عراق و افغانستان و کشورهای حاشیه خلیجفارس را هم در دست گرفته بود این نفوذ آنقدر برای کمپانیهای سیگار آمریکایی نگرانکننده شد که تصمیم گرفتند با مساعدت FBI به سرنخهای آن پی ببرند.
@C_B_SHAHZADEH
رابرت لوینسون مأمور اف بی آی در نقش یک کارآگاه خصوصی در ماه مارس ۲۰۰۷ مأمور میشود که به کشورهای حاشیه خلیجفارس و افغانستان سفر کند تا از چندوچون مافیای قاچاق سیگار مطلع شود.
محسن رضایی از طریق داوود صلاحالدین (یک آمریکایی که در آمریکا علیاکبر طباطبایی را ترور کرده بود و مصمم به ترور هنری کیسینجر و کرمیت روزولت بود اما موفق نشده و به ایران گریخته) لوینسون را به جزیره کیش میکشاند و از آن زمان تابهحال وی ناپدیدشده است!
رضایی همچنان که مافیای سیگار را در دست دارد تجارت انبوهسازی مسکن در کشور را هم مدنظر دارد او در چیتگر و در حوالی دریاچه خلیجفارس تهران مالک پروژه ده هزار دستگاهی «صبای نو» هست.
در خرداد ۱۳۹۱ مه آفرید خسروی متهم پرونده اختلاس بزرگ در آخرین جلسه دادگاهش گفت: «آقای محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در منزل و در دفترش با من ملاقات داشته است و پیشنهاد داد اگر میخواهم ادامه کار شرکتم مختل نشود یا نسبت به واگذاری بخش عمده سهام شرکتم به او اقدام کنم یا عواقب بدی در انتظارم هست، من یک هشداری به این افراد میدهم که خودشان به دادگاه بیایند و همهچیز را بیان کنند یا خودشان به رهبر انقلاب بگویند که ما برای کمک به دولت جلوآمده بودیم وگرنه من همهچیز را در جلسه بعدی خواهم گفت»
جلسه بعدی اما هرگز تشکیل نشد و مه آفرید امیر خسروی اعدام شد!
محسن رضایی از فروردین ۱۳۹۴ مجدداً به سپاه پاسداران بازگشته اما همچنان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز هست!
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
🔵 @C_B_SHAHZADEH
Telegram
attach 📎
Forwarded from پیوند نگار
غلامرضا باغبانی ، قاچاقچی بین المللی و استاد دانشگاه !
قسمت اول
اختصاصی #ایران_بریفینگ
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
غلامرضا باغبانی متولد ۱۵ دیماه سال ۱۳۳۹ در شهرستان زابل است، باغبانی در معرفی خود گفته:از سال۱۳۵۵ درحالیکه سن و سال زیادی نداشتم با مبارزات آیتالله خمینی آشنا و در سال ۱۳۵۷ اولین کسی بودم که از دبیرستان فردوسی اولین راهپیمایی علیه حکومت پهلوی را آغاز کردم و دریکی از راهپیماییها توسط یکی از مأموران ساواک کتکخوردم ، این تمام چیزی است که او از فعالیتهایش پیش از پیروزی انقلاب عنوان میکند.
با پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه پاسداران شده و جزو تشکیلدهندگان سپاه زابل و بهعنوان عضو شورای فرماندهی سپاه زابل مشغول فعالیت گردیده ، مدتی نیز فرمانده سپاه خاش بوده ، با شروع جنگ ایران و عراق با دیگر اعضای سپاه زابل از طریق بندر ماهشهر وارد منطقه عملیاتی حصر آبادان گردیده ،او در ایام جنگ فرمانده گردان، سرپرست تیپ امام صادق و مسئول عملیات سپاه زابل را بر عهده داشته عمده سمتهای وی در ایام جنگ در لشکر ۴۱ ثارالله بوده و از همین طریق با فرمانده وقت لشکر ۴۱ قاسم سلیمانی آشنا و ارتباطشان آغاز میشود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
او در جزوه معرفی خود برای انتخابات اعلام کرده در طی ۳۲ سال خدمت خود در عملیات بسیاری جهت مقابله با اشرار و آرامسازی استان شرکت نموده و نقش مؤثری را در راستای مسائل فرهنگی، اجتماعی و امنیتی، ایفاء نموده بهنحویکه از ابتدای خدمت تاکنون بیش از ۶۰ بار در مأموریتهای داخلی و خارج از کشور تا مرز شهادت پیش رفتم . او توضیح دیگری از کم و کیف این مأموریتها و کشورهای خارجی نمیدهد.
باغبانی همچنین مدعی تقدیر شده از سوی دفتر رهبری، ریس ستاد فرماندهی کل قوا ، فرماندهی کل سپاه پاسداران ، فرماندهی نیروها در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دیگر مسئولین کشوری و استانی هم هست.
با انتصاب قاسم سلیمانی به فرماندهی نیروی قدس وی نیز به تهران میآید و مدتی در پادگان امام علی نیروی قدس مسئولیت آموزش گردان میبیند و در همانجا طی سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶ معاون عملیات پرسنلی پادگان امام علی میشود.
او مجدداً به استان سیستان و بلوچستان بازگشته و مدتی قائممقام سپاه سلمان استان سیستان و بلوچستان و همچنین فرمانده قرارگاه انصار میشود.
قرارگاه انصار زیر مجموع نیروی قدس است ،ارتباط با مجاهدین افغانستان و پاکستانی بر عهده آنهاست. این قرارگاه در کنار قرارگاه قدس که زیرمجموعه نیروی زمینی سپاه پاسداران است مأموریت کنترل مرزهای جنوب شرقی کشور و همچنین مبارزه با اشرار و... را هم بر عهدهدارند.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در مرداد ۱۳۹۱ درحالیکه محمود احمدینژاد رئیسجمهور وقت به او وعده استانداری سیستان و بلوچستان را داده بود حاتم نارویی را بهعنوان استاندار جدید معرفی میکند، پسازآن نارویی وی را بهعنوان مشاور امور نظامی استاندار منصوب میکند که وی بهعنوان اعتراض این سمت را نمیپذیرد و عنوان میکند با هماهنگی وی این انتصاب صورت نگرفته و با صدور تکذیبِ ای میگوید: عملکرد و خط فکری من در طول ۳۲ سال خدمتم برای همه مردم شریف استان واضح و روشن است و در طول این مدت من تنها در خط رهبری قدم برداشتهام. افتخار من این است که سرباز امام و رهبری هستم و تفکر من، تفکر دفاع مقدس است، او درواقع با این اظهارات اعلام میکند خطش از احمدینژاد جداست درحالیکه تا پیش از انتصاب نارویی به استانداری و اطمینان از استاندار شدنش در استانداری سیستان و بلوچستان مستقر و در انتظار حکمش بوده است.
در همین سالها او اعلام میکند از «دانشگاه» فارغالتحصیل شده و دارای مدرک کارشناسی ارشد است، نکته اینجاست در هیچ مصاحبه و یا توضیحی هیچگاه دانشگاه محل تحصیل و یا رشتهاش را بیان نکرده و با همان مدرک ادعای اش در دانشگاههای آزاد اسلامی واحدهای زابل و زاهدان، دانشگاه پیام نور زاهدان و دانشگاه جامع علمی و کاربردی زاهدان نیز به تدریس مشغول بوده.
او در دانشگاه امام حسین استان سیستان و بلوچستان دوره نظامی استقرار را گذرانده است اما بعید به نظر میرسد بشود با مدرک یک دانشگاه نظامی آنهم در یکرشته نظامی در دیگر دانشگاههای کشور به تدریس مشغول شد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
قسمت اول
اختصاصی #ایران_بریفینگ
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
غلامرضا باغبانی متولد ۱۵ دیماه سال ۱۳۳۹ در شهرستان زابل است، باغبانی در معرفی خود گفته:از سال۱۳۵۵ درحالیکه سن و سال زیادی نداشتم با مبارزات آیتالله خمینی آشنا و در سال ۱۳۵۷ اولین کسی بودم که از دبیرستان فردوسی اولین راهپیمایی علیه حکومت پهلوی را آغاز کردم و دریکی از راهپیماییها توسط یکی از مأموران ساواک کتکخوردم ، این تمام چیزی است که او از فعالیتهایش پیش از پیروزی انقلاب عنوان میکند.
با پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه پاسداران شده و جزو تشکیلدهندگان سپاه زابل و بهعنوان عضو شورای فرماندهی سپاه زابل مشغول فعالیت گردیده ، مدتی نیز فرمانده سپاه خاش بوده ، با شروع جنگ ایران و عراق با دیگر اعضای سپاه زابل از طریق بندر ماهشهر وارد منطقه عملیاتی حصر آبادان گردیده ،او در ایام جنگ فرمانده گردان، سرپرست تیپ امام صادق و مسئول عملیات سپاه زابل را بر عهده داشته عمده سمتهای وی در ایام جنگ در لشکر ۴۱ ثارالله بوده و از همین طریق با فرمانده وقت لشکر ۴۱ قاسم سلیمانی آشنا و ارتباطشان آغاز میشود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
او در جزوه معرفی خود برای انتخابات اعلام کرده در طی ۳۲ سال خدمت خود در عملیات بسیاری جهت مقابله با اشرار و آرامسازی استان شرکت نموده و نقش مؤثری را در راستای مسائل فرهنگی، اجتماعی و امنیتی، ایفاء نموده بهنحویکه از ابتدای خدمت تاکنون بیش از ۶۰ بار در مأموریتهای داخلی و خارج از کشور تا مرز شهادت پیش رفتم . او توضیح دیگری از کم و کیف این مأموریتها و کشورهای خارجی نمیدهد.
باغبانی همچنین مدعی تقدیر شده از سوی دفتر رهبری، ریس ستاد فرماندهی کل قوا ، فرماندهی کل سپاه پاسداران ، فرماندهی نیروها در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دیگر مسئولین کشوری و استانی هم هست.
با انتصاب قاسم سلیمانی به فرماندهی نیروی قدس وی نیز به تهران میآید و مدتی در پادگان امام علی نیروی قدس مسئولیت آموزش گردان میبیند و در همانجا طی سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶ معاون عملیات پرسنلی پادگان امام علی میشود.
او مجدداً به استان سیستان و بلوچستان بازگشته و مدتی قائممقام سپاه سلمان استان سیستان و بلوچستان و همچنین فرمانده قرارگاه انصار میشود.
قرارگاه انصار زیر مجموع نیروی قدس است ،ارتباط با مجاهدین افغانستان و پاکستانی بر عهده آنهاست. این قرارگاه در کنار قرارگاه قدس که زیرمجموعه نیروی زمینی سپاه پاسداران است مأموریت کنترل مرزهای جنوب شرقی کشور و همچنین مبارزه با اشرار و... را هم بر عهدهدارند.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در مرداد ۱۳۹۱ درحالیکه محمود احمدینژاد رئیسجمهور وقت به او وعده استانداری سیستان و بلوچستان را داده بود حاتم نارویی را بهعنوان استاندار جدید معرفی میکند، پسازآن نارویی وی را بهعنوان مشاور امور نظامی استاندار منصوب میکند که وی بهعنوان اعتراض این سمت را نمیپذیرد و عنوان میکند با هماهنگی وی این انتصاب صورت نگرفته و با صدور تکذیبِ ای میگوید: عملکرد و خط فکری من در طول ۳۲ سال خدمتم برای همه مردم شریف استان واضح و روشن است و در طول این مدت من تنها در خط رهبری قدم برداشتهام. افتخار من این است که سرباز امام و رهبری هستم و تفکر من، تفکر دفاع مقدس است، او درواقع با این اظهارات اعلام میکند خطش از احمدینژاد جداست درحالیکه تا پیش از انتصاب نارویی به استانداری و اطمینان از استاندار شدنش در استانداری سیستان و بلوچستان مستقر و در انتظار حکمش بوده است.
در همین سالها او اعلام میکند از «دانشگاه» فارغالتحصیل شده و دارای مدرک کارشناسی ارشد است، نکته اینجاست در هیچ مصاحبه و یا توضیحی هیچگاه دانشگاه محل تحصیل و یا رشتهاش را بیان نکرده و با همان مدرک ادعای اش در دانشگاههای آزاد اسلامی واحدهای زابل و زاهدان، دانشگاه پیام نور زاهدان و دانشگاه جامع علمی و کاربردی زاهدان نیز به تدریس مشغول بوده.
او در دانشگاه امام حسین استان سیستان و بلوچستان دوره نظامی استقرار را گذرانده است اما بعید به نظر میرسد بشود با مدرک یک دانشگاه نظامی آنهم در یکرشته نظامی در دیگر دانشگاههای کشور به تدریس مشغول شد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
غلامرضا باغبانی ، قاچاقچی بین المللی و استاد دانشگاه !
قسمت دوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در اواسط سال ۱۳۹۱ چهار کامیون ترانزیت از افغانستان وارد شهرستان زهک میشود و سپس ایران را به مقصد ترکیه ترک گفته و در ترکیه با کشتی راهی بندر تریست ایتالیا شده.
در بندر تریست پلیس ایتالیا ضمن بازرسی از کامیونها ۵ تن مورفین کشف میکنند آنها در این تجسس ۹ شهروند عراقی و یک ایرانی را بازداشت میکنند.
در بهار سال ۱۳۹۲ نیز یک محموله حاوی آدامس و شیرینیجات از بلوچستان پاکستان وارد تا ایران را به مقصد مرزهای شمالی و نهایتاً به جمهوری چک برسد، پلیس چک پس از بازرسی این ترانزیت ۳۰۰ کیلو مواد مخدر همچون مورفین، تریاک و حشیش را کشف میکند، در این بازرسی ۱ پاکستانی و ۲ عراقی بازداشت میشوند.
به دلیل مشابهت این محموله با محموله کشفشده در ایتالیا پلیس اتحادیه اروپا (یوروپل) تحقیقات را آغاز میکند آنها در تحقیقاتشان به یک فرد میرسند؛ غلامرضا باغبانی.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این تحقیقات مصادف بود با تحقیقات دولت آمریکا که پلیس فدرال آمریکا اف بی آی سرگرم تحقیقات پیرامون گروهی از قاچاقچیان مواد مخدر لبنانی نزدیک به حزبالله بودند که در برخی از کشورهای آمریکای لاتین چون آرژانتین، برزیل و پاراگوئه فعالیت دارند، آنها نیز به همین نام مشابه رسیده بودن؛ غلامرضا باغبانی.
باغبانی هماکنون مشاور عملیات فرماندهی نیروی قدس است اما بیشتر ترجیح میدهد با عنوان مسئول هیات رزمندگان اسلام استان سیستان و بلوچستان معرفی شود، او در انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوره نهم کاندیدا شد که از انتخابات بازماند و در دوره دهم نیز مجدداً کاندیدا شد که در ایام تبلیغات از انتخابات انصراف داد.
وزارت خزانهداری ایالاتمتحده آمریکا هفتم ماه مارس ۲۰۱۲، (۱۷/اسفند/۱۳۹۰) در چارچوب قانون موسوم به «کینگ پین»، غلامرضا باغبانی را بهعنوان قاچاقچی بینالمللی مواد مخدر معرفی کرد.
دیوید کوهن، معاون این وزارتخانه اعلام کرد: «اقدام امروز وزارت خزانهداری دست داشتن نیروی قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی را در قاچاق مواد مخدر آشکار میکند. اتهامی که مذموم بودنش مضاعف است زیرا جدای از پخش مواد مخدر، فعالیت نیروی قدس بخشی از برنامهای گستردهتر برای حمایت از تروریسم بوده است. وزارت خزانهداری همچنان به فعالیت خود در شناسایی و معرفی قاچاقچیان مواد مخدر و حامیان تروریسم، در هر نقطه از جهان که مشغول به اعمال خود هستند، ادامه خواهد داد.»
برپایِ این بیانیه غلامرضا باغبانی از افسران عالیرتبه نیروی قدس سپاه پاسداران و فرمانده فعلی نیروی قدس در زاهدان در استان سیستان و بلوچستان ایران در نزدیکی مرز افغانستان است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
بیانیه وزارت خزانهداری ایالاتمتحده میافزاید: «باغبانی به قاچاقچیان مواد مخدر اجازه داده در قبال مساعدت این قاچاقچیان به نیروی قدس، محمولههای خود را با استفاده از خاک ایران به دیگر نقاط جهان برسانند. برای مثال، قاچاقچیهای افغان در برابر اجازه صدور محموله از طریق خاک ایران، بار اسلحه و مهمات سپاه پاسداران را از جانب سردار باغبانی به نیروهای طالبان تحویل دادهاند. باغبانی نیز قاچاق مواد شیمیایی مورداستفاده در تولید هروئین را در طول مرزهای ایران برای قاچاقچیان تسهیل کرده و به قاچاقچیها در ارسال بار تریاک به درون مرزهای ایران کمکرسانی کرده است.»
گفتنی است نه غلامرضا باغبانی و نه سپاه پاسداران هیچگاه به تکذیب و یا حتی استهزای این اتهامات برنیامدند و با سکوت آن را گذراندند .
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
قسمت دوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در اواسط سال ۱۳۹۱ چهار کامیون ترانزیت از افغانستان وارد شهرستان زهک میشود و سپس ایران را به مقصد ترکیه ترک گفته و در ترکیه با کشتی راهی بندر تریست ایتالیا شده.
در بندر تریست پلیس ایتالیا ضمن بازرسی از کامیونها ۵ تن مورفین کشف میکنند آنها در این تجسس ۹ شهروند عراقی و یک ایرانی را بازداشت میکنند.
در بهار سال ۱۳۹۲ نیز یک محموله حاوی آدامس و شیرینیجات از بلوچستان پاکستان وارد تا ایران را به مقصد مرزهای شمالی و نهایتاً به جمهوری چک برسد، پلیس چک پس از بازرسی این ترانزیت ۳۰۰ کیلو مواد مخدر همچون مورفین، تریاک و حشیش را کشف میکند، در این بازرسی ۱ پاکستانی و ۲ عراقی بازداشت میشوند.
به دلیل مشابهت این محموله با محموله کشفشده در ایتالیا پلیس اتحادیه اروپا (یوروپل) تحقیقات را آغاز میکند آنها در تحقیقاتشان به یک فرد میرسند؛ غلامرضا باغبانی.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این تحقیقات مصادف بود با تحقیقات دولت آمریکا که پلیس فدرال آمریکا اف بی آی سرگرم تحقیقات پیرامون گروهی از قاچاقچیان مواد مخدر لبنانی نزدیک به حزبالله بودند که در برخی از کشورهای آمریکای لاتین چون آرژانتین، برزیل و پاراگوئه فعالیت دارند، آنها نیز به همین نام مشابه رسیده بودن؛ غلامرضا باغبانی.
باغبانی هماکنون مشاور عملیات فرماندهی نیروی قدس است اما بیشتر ترجیح میدهد با عنوان مسئول هیات رزمندگان اسلام استان سیستان و بلوچستان معرفی شود، او در انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوره نهم کاندیدا شد که از انتخابات بازماند و در دوره دهم نیز مجدداً کاندیدا شد که در ایام تبلیغات از انتخابات انصراف داد.
وزارت خزانهداری ایالاتمتحده آمریکا هفتم ماه مارس ۲۰۱۲، (۱۷/اسفند/۱۳۹۰) در چارچوب قانون موسوم به «کینگ پین»، غلامرضا باغبانی را بهعنوان قاچاقچی بینالمللی مواد مخدر معرفی کرد.
دیوید کوهن، معاون این وزارتخانه اعلام کرد: «اقدام امروز وزارت خزانهداری دست داشتن نیروی قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی را در قاچاق مواد مخدر آشکار میکند. اتهامی که مذموم بودنش مضاعف است زیرا جدای از پخش مواد مخدر، فعالیت نیروی قدس بخشی از برنامهای گستردهتر برای حمایت از تروریسم بوده است. وزارت خزانهداری همچنان به فعالیت خود در شناسایی و معرفی قاچاقچیان مواد مخدر و حامیان تروریسم، در هر نقطه از جهان که مشغول به اعمال خود هستند، ادامه خواهد داد.»
برپایِ این بیانیه غلامرضا باغبانی از افسران عالیرتبه نیروی قدس سپاه پاسداران و فرمانده فعلی نیروی قدس در زاهدان در استان سیستان و بلوچستان ایران در نزدیکی مرز افغانستان است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
بیانیه وزارت خزانهداری ایالاتمتحده میافزاید: «باغبانی به قاچاقچیان مواد مخدر اجازه داده در قبال مساعدت این قاچاقچیان به نیروی قدس، محمولههای خود را با استفاده از خاک ایران به دیگر نقاط جهان برسانند. برای مثال، قاچاقچیهای افغان در برابر اجازه صدور محموله از طریق خاک ایران، بار اسلحه و مهمات سپاه پاسداران را از جانب سردار باغبانی به نیروهای طالبان تحویل دادهاند. باغبانی نیز قاچاق مواد شیمیایی مورداستفاده در تولید هروئین را در طول مرزهای ایران برای قاچاقچیان تسهیل کرده و به قاچاقچیها در ارسال بار تریاک به درون مرزهای ایران کمکرسانی کرده است.»
گفتنی است نه غلامرضا باغبانی و نه سپاه پاسداران هیچگاه به تکذیب و یا حتی استهزای این اتهامات برنیامدند و با سکوت آن را گذراندند .
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی پیش از انقلاب از اعضای مرکزی جمعیت موتلفه بوده گفته میشود وی از عضویت در موتلفه استعفا داده است اما کماکان در نشستهای این حزب سیاسی شرکت میکند خودش میگوید: «بعد از انقلاب هم طرفدارشان هستم و برایشان سخنرانی هم میکنم و در جلساتشان شرکت میکنم»
او مدعی است در جریان ملی شدن صنعت نفت از محمدمصدق حمایت کرده است اما وقتی میان مصدق و کاشانی اختلاف میافتد به ابوالقاسم کاشانی گرایش پیدا میکند. این اظهارات در حالی است که او در زمان ملی شدن صنعت نفت دهساله بوده.
بعدها رفیقدوست با سران مجاهدین خلق ارتباط پیدا میکند و به همراه سید علی اندرزگو به همکاری با آنها مشغول میشود این همکاری درزمینهٔ تأمین اسلحه و مهمات سازمان مجاهدین خلق از لبنان و واردات آنها به ایران از راههایی مثل کردستان عراق بود. این همکاری تا سال ۱۳۵۴ یعنی زمانی که بیشتر رهبران مجاهدین خلق در زندان بودند و مسئله تغییر ایدئولوژی آنها ادامه داشته، پسازآن وی دستگیر شد و در زندان به جمعیت موتلفه پیوست.
او در شرح فعالیتهای قبل از انقلاب خود میگوید روزی مشاهده کرده فردی با چماق یک پیرمرد روحانی را بر زمین انداخته و به عمامه وی لگد زده و در همین زمان تصمیم به قتل او میگیرد؛ «یکشبی که بهشدت باران میآمد، شاید یکی از شبهایی بود که توی تهران کمتر آنجور باران میآید. البته من چند شبی کشیک او را کشیدم با یک چماق حسابی، از ماشین پیاده شد، میخواست برود خانهاش. من مخفیشده بودم و با چماق زدم توی سر این. او افتاد و یک هفت هشتتا چماق دیگر هم زدم توی سروکله این و هلش دادم افتاد توی جوی آب و رفتم. فردای آن روز شایع شد که یک جنازهای توی میدان شوش توی آبها پیداشده و انشاءالله خدا قبول کند ...»
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «
مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم، ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم در مدرسه رفاه مرحوم مفتح آمد جلو از من پرسید این ماشین را برای حضرت امام تهیه کردی؟ من هم گفتم بله. گفت راننده کیست؟ گفتم هرکسی که شما بگوئید. گفت من الآن میروم بالا و پیشنهاد میکنم که خود شما راننده باشید، اما به کسی چیزی نگویید»
او در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند. افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و یا گارد جاویدان عبارت بودند از رنالت اف تی، پانزار ۳۸، اسکورپیون، تانک چیفتن، تانک ام ۴۷، تانک ام ۶۰ آ ۱، ام ۴ شرمن، ام ۲۶ و هیچ کدام از این تانکها آنگونه نیستند که درچوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه (امام حسین فعلی) زمینگیر شد و به زیرگذر میدان گیر کرد که تا سالها نیز در آنجا مانده بود) او در مورد پیروزی انقلاب میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی پیش از انقلاب از اعضای مرکزی جمعیت موتلفه بوده گفته میشود وی از عضویت در موتلفه استعفا داده است اما کماکان در نشستهای این حزب سیاسی شرکت میکند خودش میگوید: «بعد از انقلاب هم طرفدارشان هستم و برایشان سخنرانی هم میکنم و در جلساتشان شرکت میکنم»
او مدعی است در جریان ملی شدن صنعت نفت از محمدمصدق حمایت کرده است اما وقتی میان مصدق و کاشانی اختلاف میافتد به ابوالقاسم کاشانی گرایش پیدا میکند. این اظهارات در حالی است که او در زمان ملی شدن صنعت نفت دهساله بوده.
بعدها رفیقدوست با سران مجاهدین خلق ارتباط پیدا میکند و به همراه سید علی اندرزگو به همکاری با آنها مشغول میشود این همکاری درزمینهٔ تأمین اسلحه و مهمات سازمان مجاهدین خلق از لبنان و واردات آنها به ایران از راههایی مثل کردستان عراق بود. این همکاری تا سال ۱۳۵۴ یعنی زمانی که بیشتر رهبران مجاهدین خلق در زندان بودند و مسئله تغییر ایدئولوژی آنها ادامه داشته، پسازآن وی دستگیر شد و در زندان به جمعیت موتلفه پیوست.
او در شرح فعالیتهای قبل از انقلاب خود میگوید روزی مشاهده کرده فردی با چماق یک پیرمرد روحانی را بر زمین انداخته و به عمامه وی لگد زده و در همین زمان تصمیم به قتل او میگیرد؛ «یکشبی که بهشدت باران میآمد، شاید یکی از شبهایی بود که توی تهران کمتر آنجور باران میآید. البته من چند شبی کشیک او را کشیدم با یک چماق حسابی، از ماشین پیاده شد، میخواست برود خانهاش. من مخفیشده بودم و با چماق زدم توی سر این. او افتاد و یک هفت هشتتا چماق دیگر هم زدم توی سروکله این و هلش دادم افتاد توی جوی آب و رفتم. فردای آن روز شایع شد که یک جنازهای توی میدان شوش توی آبها پیداشده و انشاءالله خدا قبول کند ...»
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «
مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم، ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم در مدرسه رفاه مرحوم مفتح آمد جلو از من پرسید این ماشین را برای حضرت امام تهیه کردی؟ من هم گفتم بله. گفت راننده کیست؟ گفتم هرکسی که شما بگوئید. گفت من الآن میروم بالا و پیشنهاد میکنم که خود شما راننده باشید، اما به کسی چیزی نگویید»
او در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند. افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و یا گارد جاویدان عبارت بودند از رنالت اف تی، پانزار ۳۸، اسکورپیون، تانک چیفتن، تانک ام ۴۷، تانک ام ۶۰ آ ۱، ام ۴ شرمن، ام ۲۶ و هیچ کدام از این تانکها آنگونه نیستند که درچوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه (امام حسین فعلی) زمینگیر شد و به زیرگذر میدان گیر کرد که تا سالها نیز در آنجا مانده بود) او در مورد پیروزی انقلاب میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
پرده دوم:اعدام و مصادره
آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده دوم: اعدام و مصادره
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد رحیمی بود. ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردنددر همان پشت بام رفاه اعدام کردیم»
با پیروزی انقلاب کار رفیقدوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود. رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردیم، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
بعد از اعدام وابستگان پهلوی کار بعدی او: «صدور احکام لازم برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان دوران پهلوی بود. با توجه به اینکه اغلب افراد رژیم پهلوی از ایران فرار کرده بودند، املاک و داراییهای آنها بیصاحبمانده بود» وی در مقام مسئول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر صدور احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها بود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در همان روزهایی که وی در مدرسه رفاه فعالیت میکرد، محمدحسین بهشتی و مرتضی مطهری به وی اطلاع دادند که آیتالله خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده است و وی باید کارها را در مدرسه رفاه و علوی رها کند و به آن سپاه بپیوند.
محسن رفیقدوست در مصاحبهای که با ایسنا داشته است فکر تشکیل سپاه بهعنوان نیرویی برای حراست از انقلاب اسلامی در حال پیروزی را ایده محمد منتظری معرفی میکند. بنا به گفته خود وی، اگر ۵ یا ۱۰ نفر در تأسیس سپاه پاسداران نقش برجستهای داشته باشند، نقش وی برجسته است (البته چهرههای بسیار دیگری همچون ابوشریف، ابراهیم بازرگان و... مدعی این ایده نیز هستند)
بهر حال نقش رفیقدوست در تأسیس سپاه پاسداران پررنگ است او از همان ابتدا در شورای فرماندهان سپاه پاسداران بوده است تا زمان دولت میرحسین موسوی که قرار میشود برای ارتباط دولت و سپاه وزارت سپاه شکل بگیرد، رفیقدوست در تمام دو دوره حیات وزارت سپاه وزیر این وزارتخانه بوده است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
پرده دوم:اعدام و مصادره
آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده دوم: اعدام و مصادره
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد رحیمی بود. ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردنددر همان پشت بام رفاه اعدام کردیم»
با پیروزی انقلاب کار رفیقدوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود. رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردیم، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
بعد از اعدام وابستگان پهلوی کار بعدی او: «صدور احکام لازم برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان دوران پهلوی بود. با توجه به اینکه اغلب افراد رژیم پهلوی از ایران فرار کرده بودند، املاک و داراییهای آنها بیصاحبمانده بود» وی در مقام مسئول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر صدور احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها بود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در همان روزهایی که وی در مدرسه رفاه فعالیت میکرد، محمدحسین بهشتی و مرتضی مطهری به وی اطلاع دادند که آیتالله خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده است و وی باید کارها را در مدرسه رفاه و علوی رها کند و به آن سپاه بپیوند.
محسن رفیقدوست در مصاحبهای که با ایسنا داشته است فکر تشکیل سپاه بهعنوان نیرویی برای حراست از انقلاب اسلامی در حال پیروزی را ایده محمد منتظری معرفی میکند. بنا به گفته خود وی، اگر ۵ یا ۱۰ نفر در تأسیس سپاه پاسداران نقش برجستهای داشته باشند، نقش وی برجسته است (البته چهرههای بسیار دیگری همچون ابوشریف، ابراهیم بازرگان و... مدعی این ایده نیز هستند)
بهر حال نقش رفیقدوست در تأسیس سپاه پاسداران پررنگ است او از همان ابتدا در شورای فرماندهان سپاه پاسداران بوده است تا زمان دولت میرحسین موسوی که قرار میشود برای ارتباط دولت و سپاه وزارت سپاه شکل بگیرد، رفیقدوست در تمام دو دوره حیات وزارت سپاه وزیر این وزارتخانه بوده است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
Forwarded from پیوند نگار
محسن رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده سوم: اختلاس ،تجاوز و قاچاق دختران به کشورهای همسایه
با ورود رفیقدوست به بنیاد مستضعفان که مصادف بود با آغاز رهبری خامنهای روند رانتخواری در این بنیاد فاحش میشود، رفیقدوست منکر این رانتها نیست اما قرائتش جور دیگری است و آن را رانت و یا حقوق میلیونی نمیداند او مدعی است: وقتی به بنیاد آمدم ۸۰۰ شرکت داشت که ۴۰۰ شرکت را تعطیل کردم یا فروختم. گروهی را گذاشتم و گفتم اگر این کارخانه خوب اداره شود ۱۰ درصد برای شما باشد درواقع همین ۱۰ درصدی که رفیقدوست مدعی آن است در دهه ۷۰ رقمی نجومی بوده است!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در طی مدیریت او بر بنیاد مستضعفان بود که اولین اختلاس در جمهوری اسلامی شکل گرفت و مطبوعاتی شد، اختلاس ۱۲۳ میلیاردی، متهم ردیف اول این اختلاس درواقع محسن رفیقدوست بود اما او توانست رد پای خود را محو کند کاری که برادر وی نتوانست!
مرتضی رفیقدوست، در سال ۷۴ در پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی مجرم شناختهشده و به حبس ابد محکوم اما متهم دیگر این پرونده فاضل خداداد اعدام شد.
رفیقدوست درباره این اختلاس میگوید: «مرتضی آخرین فرزند پدر ما است و ماهیت آن داستان برای
کسی مشخص نشد اما از آن ۱۲۳ میلیارد ۳ میلیارد دست کسی بود که بعداً اعدامش کردند. آنهم من باقدرت گرفتم چون من از خارج او را با تهدید آورده بودم.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
او درواقع خود معترف است فاضل خداداد را از خارج از کشور آورده و پسازآن هم چون ۳ میلیارد از ۱۲۳ میلیارد در دست وی بوده اعدامش کردند اما نقش برادر وی در این اختلاس دو برابر بوده: «وقتی دادگاه من را خواست گفتم چون برادر من بود باید بیشتر مجازات شود؛ اما یکی نزد من آمد که گفت اینجا صحبت از ۶٫۵ میلیاردی است که برادرتان میگوید نیست، از بانک ملی ۶٫۵ میلیارد تومان گرفته و به این طریق هم گرفته والان دست بانک به هیچ کجا بند نیست»
با توضیحات رفیقدوست فقط تکلیف ۹٫۵ میلیارد مشخص میشود و درباره مابقی آن چیزی نمیگوید و به همان «ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد» کفایت میکند!
با مشخص شدن نقش او و برادرش در این اختلاس او از بنیاد مستضعفان مدتی بعد برکنار میشود، اما چند سال بعد مجدداً علی خامنهای او را به عضویت در هیات امنای بنیاد منصوب میکند.
او پسازآن بنیاد نور را تأسیس میکند، بنیادی که درزمینهٔ دارو و انبوهسازی مسکن فعالیت دارد، فعالیت این بنیاد نیز تا حدود بسیار زیادی مشابه بنیاد مستضعفان است او کارخانههای مصادره شده و یا توقیفشده را از قوه قضائیه و یا بانکها میخرد و پسازآن به دیگران میفروشد، شرکت داروسازی لقمان ازایندست فعالیتهای او هست.
اما در بنیاد نور فعالیتهای دیگری هم میشود، پولشویی و قاچاق دختران به خارج از کشور!
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
بنیاد نور در سال ۱۳۷۹ اقدام به تأسیس یک خیریه مینماید به نام موسسه خیریه گل یاس در این موسسه با همکاری بهزیستی و قوه قضائیه دختران جوان و نوجوانی که دارای جرائمی بودهاند بجای انتقالشان به زندان چون در ساختار قوه قضائیه کانون اصلاح و تربیت فقط مختص پسران است و دختران نوجوان و جوان عمدتاً به زندان زنان فرستاده میشوند قرار میشود در این موسسه تحمل بدل از حبس نمایند و به آنها خیاطی و ... آموزش داده شود، مسئولیت این خیریه هم با حجتالاسلام هادی منتظری مقدم دادستان انقلاب وقت کرج بوده است، اما باگذشت مدتی و با فرار یکی از دختران از این مرکز و مراجعه به خانوادهاش مشخص میشود که در این مرکز هم به این دختران تجاوز سازمانیافته میشود وهم مورد سوءاستفاده گسترده قرار میگیرند، حتی چند دختری که از این مرکز گفته میشد فرار کرده نیز بعدها سر از امارات و ترکیه درآورده بودند.
دادگاه بعدها با رسیدگی به این پرونده برای حجتالاسلام هادی منتظری ۵ سال حبس اعلام کرد اما این پرونده در شلوغی توقیف مطبوعات و هیاهوهای قتلهای زنجیرهای در آن سالها گم و هیچ خبری از آن اعلام نشد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده سوم: اختلاس ،تجاوز و قاچاق دختران به کشورهای همسایه
با ورود رفیقدوست به بنیاد مستضعفان که مصادف بود با آغاز رهبری خامنهای روند رانتخواری در این بنیاد فاحش میشود، رفیقدوست منکر این رانتها نیست اما قرائتش جور دیگری است و آن را رانت و یا حقوق میلیونی نمیداند او مدعی است: وقتی به بنیاد آمدم ۸۰۰ شرکت داشت که ۴۰۰ شرکت را تعطیل کردم یا فروختم. گروهی را گذاشتم و گفتم اگر این کارخانه خوب اداره شود ۱۰ درصد برای شما باشد درواقع همین ۱۰ درصدی که رفیقدوست مدعی آن است در دهه ۷۰ رقمی نجومی بوده است!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در طی مدیریت او بر بنیاد مستضعفان بود که اولین اختلاس در جمهوری اسلامی شکل گرفت و مطبوعاتی شد، اختلاس ۱۲۳ میلیاردی، متهم ردیف اول این اختلاس درواقع محسن رفیقدوست بود اما او توانست رد پای خود را محو کند کاری که برادر وی نتوانست!
مرتضی رفیقدوست، در سال ۷۴ در پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی مجرم شناختهشده و به حبس ابد محکوم اما متهم دیگر این پرونده فاضل خداداد اعدام شد.
رفیقدوست درباره این اختلاس میگوید: «مرتضی آخرین فرزند پدر ما است و ماهیت آن داستان برای
کسی مشخص نشد اما از آن ۱۲۳ میلیارد ۳ میلیارد دست کسی بود که بعداً اعدامش کردند. آنهم من باقدرت گرفتم چون من از خارج او را با تهدید آورده بودم.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
او درواقع خود معترف است فاضل خداداد را از خارج از کشور آورده و پسازآن هم چون ۳ میلیارد از ۱۲۳ میلیارد در دست وی بوده اعدامش کردند اما نقش برادر وی در این اختلاس دو برابر بوده: «وقتی دادگاه من را خواست گفتم چون برادر من بود باید بیشتر مجازات شود؛ اما یکی نزد من آمد که گفت اینجا صحبت از ۶٫۵ میلیاردی است که برادرتان میگوید نیست، از بانک ملی ۶٫۵ میلیارد تومان گرفته و به این طریق هم گرفته والان دست بانک به هیچ کجا بند نیست»
با توضیحات رفیقدوست فقط تکلیف ۹٫۵ میلیارد مشخص میشود و درباره مابقی آن چیزی نمیگوید و به همان «ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد» کفایت میکند!
با مشخص شدن نقش او و برادرش در این اختلاس او از بنیاد مستضعفان مدتی بعد برکنار میشود، اما چند سال بعد مجدداً علی خامنهای او را به عضویت در هیات امنای بنیاد منصوب میکند.
او پسازآن بنیاد نور را تأسیس میکند، بنیادی که درزمینهٔ دارو و انبوهسازی مسکن فعالیت دارد، فعالیت این بنیاد نیز تا حدود بسیار زیادی مشابه بنیاد مستضعفان است او کارخانههای مصادره شده و یا توقیفشده را از قوه قضائیه و یا بانکها میخرد و پسازآن به دیگران میفروشد، شرکت داروسازی لقمان ازایندست فعالیتهای او هست.
اما در بنیاد نور فعالیتهای دیگری هم میشود، پولشویی و قاچاق دختران به خارج از کشور!
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
بنیاد نور در سال ۱۳۷۹ اقدام به تأسیس یک خیریه مینماید به نام موسسه خیریه گل یاس در این موسسه با همکاری بهزیستی و قوه قضائیه دختران جوان و نوجوانی که دارای جرائمی بودهاند بجای انتقالشان به زندان چون در ساختار قوه قضائیه کانون اصلاح و تربیت فقط مختص پسران است و دختران نوجوان و جوان عمدتاً به زندان زنان فرستاده میشوند قرار میشود در این موسسه تحمل بدل از حبس نمایند و به آنها خیاطی و ... آموزش داده شود، مسئولیت این خیریه هم با حجتالاسلام هادی منتظری مقدم دادستان انقلاب وقت کرج بوده است، اما باگذشت مدتی و با فرار یکی از دختران از این مرکز و مراجعه به خانوادهاش مشخص میشود که در این مرکز هم به این دختران تجاوز سازمانیافته میشود وهم مورد سوءاستفاده گسترده قرار میگیرند، حتی چند دختری که از این مرکز گفته میشد فرار کرده نیز بعدها سر از امارات و ترکیه درآورده بودند.
دادگاه بعدها با رسیدگی به این پرونده برای حجتالاسلام هادی منتظری ۵ سال حبس اعلام کرد اما این پرونده در شلوغی توقیف مطبوعات و هیاهوهای قتلهای زنجیرهای در آن سالها گم و هیچ خبری از آن اعلام نشد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
پرده چهارم: خانواده ای رانت خوار با پدری همیشه سردار
رفیقدوست میگوید «۳ پسر و یک دختردارم، هر چهار تایشان کار میکنند و مستقل هستند. کار آزاد دارند و هیچکدامشان از هیچ رانتی استفاده نکردهاند» این اظهارات در حالی است که یاسر رفیقدوست پسر ارشد وی به فعالیت اقتصادی در اتحادیه باشگاههای فوتبال ایران مشغول است و گفته میشود کار خرید بازیکن خارجی برای ایران در انحصار اوست و دختر وی نیز گفته میشود واردات اجناس چند مارک لاکچری مانند لویی ویتان و گوچی را در انحصار خود دارد.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
محسن رفیقدوست دارای روابط فامیلی با افرادی است که کمی عجیب است؛ هادی منتظری مقدم که هماکنون نیز از اعضای هیات امنای بنیاد نور است برادر علی منتظری رئیس سابق جهاد دانشگاهی و ایسنا از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، از بستگان خانمش هست و داماد محسن رفیقدوست نیز محمود محتشمی پور است که برادرزن مصطفی تاجزاده هست.
برادر محسن رفیقدوست، مرتضی رفیقدوست که حکم حبس ابد داشت پس از حدود ۱۰ سال از زندان آزاد شد:،، «نصف دوران زندان را کشید و مشمول «عفو مشروط» شد و بیرون آمد. سال ۸۵ رفت سرزندگی خودش والان کاسبی میکند»
او هماکنون سرتیپ سپاه پاسداران است و در بسیاری از نشستهای فرماندهان ارشد سپاه با رهبری در لباس سپاه شرکت میکند و مدعی است ازجمله افرادی است در سپاه که عضویتش در سپاه تمامی ندارد: «هیچوقت بازنشسته آنجا هم نمیشوم»
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز و یا دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
*امیرفرشاد ابراهیمی
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
پرده چهارم: خانواده ای رانت خوار با پدری همیشه سردار
رفیقدوست میگوید «۳ پسر و یک دختردارم، هر چهار تایشان کار میکنند و مستقل هستند. کار آزاد دارند و هیچکدامشان از هیچ رانتی استفاده نکردهاند» این اظهارات در حالی است که یاسر رفیقدوست پسر ارشد وی به فعالیت اقتصادی در اتحادیه باشگاههای فوتبال ایران مشغول است و گفته میشود کار خرید بازیکن خارجی برای ایران در انحصار اوست و دختر وی نیز گفته میشود واردات اجناس چند مارک لاکچری مانند لویی ویتان و گوچی را در انحصار خود دارد.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
محسن رفیقدوست دارای روابط فامیلی با افرادی است که کمی عجیب است؛ هادی منتظری مقدم که هماکنون نیز از اعضای هیات امنای بنیاد نور است برادر علی منتظری رئیس سابق جهاد دانشگاهی و ایسنا از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، از بستگان خانمش هست و داماد محسن رفیقدوست نیز محمود محتشمی پور است که برادرزن مصطفی تاجزاده هست.
برادر محسن رفیقدوست، مرتضی رفیقدوست که حکم حبس ابد داشت پس از حدود ۱۰ سال از زندان آزاد شد:،، «نصف دوران زندان را کشید و مشمول «عفو مشروط» شد و بیرون آمد. سال ۸۵ رفت سرزندگی خودش والان کاسبی میکند»
او هماکنون سرتیپ سپاه پاسداران است و در بسیاری از نشستهای فرماندهان ارشد سپاه با رهبری در لباس سپاه شرکت میکند و مدعی است ازجمله افرادی است در سپاه که عضویتش در سپاه تمامی ندارد: «هیچوقت بازنشسته آنجا هم نمیشوم»
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز و یا دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
*امیرفرشاد ابراهیمی
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی پیش از انقلاب از اعضای مرکزی جمعیت موتلفه بوده گفته میشود وی از عضویت در موتلفه استعفا داده است اما کماکان در نشستهای این حزب سیاسی شرکت میکند خودش میگوید: «بعد از انقلاب هم طرفدارشان هستم و برایشان سخنرانی هم میکنم و در جلساتشان شرکت میکنم»
او مدعی است در جریان ملی شدن صنعت نفت از محمدمصدق حمایت کرده است اما وقتی میان مصدق و کاشانی اختلاف میافتد به ابوالقاسم کاشانی گرایش پیدا میکند. این اظهارات در حالی است که او در زمان ملی شدن صنعت نفت دهساله بوده.
بعدها رفیقدوست با سران مجاهدین خلق ارتباط پیدا میکند و به همراه سید علی اندرزگو به همکاری با آنها مشغول میشود این همکاری درزمینهٔ تأمین اسلحه و مهمات سازمان مجاهدین خلق از لبنان و واردات آنها به ایران از راههایی مثل کردستان عراق بود. این همکاری تا سال ۱۳۵۴ یعنی زمانی که بیشتر رهبران مجاهدین خلق در زندان بودند و مسئله تغییر ایدئولوژی آنها ادامه داشته، پسازآن وی دستگیر شد و در زندان به جمعیت موتلفه پیوست.
او در شرح فعالیتهای قبل از انقلاب خود میگوید روزی مشاهده کرده فردی با چماق یک پیرمرد روحانی را بر زمین انداخته و به عمامه وی لگد زده و در همین زمان تصمیم به قتل او میگیرد؛ «یکشبی که بهشدت باران میآمد، شاید یکی از شبهایی بود که توی تهران کمتر آنجور باران میآید. البته من چند شبی کشیک او را کشیدم با یک چماق حسابی، از ماشین پیاده شد، میخواست برود خانهاش. من مخفیشده بودم و با چماق زدم توی سر این. او افتاد و یک هفت هشتتا چماق دیگر هم زدم توی سروکله این و هلش دادم افتاد توی جوی آب و رفتم. فردای آن روز شایع شد که یک جنازهای توی میدان شوش توی آبها پیداشده و انشاءالله خدا قبول کند ...»
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «
مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم، ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم در مدرسه رفاه مرحوم مفتح آمد جلو از من پرسید این ماشین را برای حضرت امام تهیه کردی؟ من هم گفتم بله. گفت راننده کیست؟ گفتم هرکسی که شما بگوئید. گفت من الآن میروم بالا و پیشنهاد میکنم که خود شما راننده باشید، اما به کسی چیزی نگویید»
او در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند. افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و یا گارد جاویدان عبارت بودند از رنالت اف تی، پانزار ۳۸، اسکورپیون، تانک چیفتن، تانک ام ۴۷، تانک ام ۶۰ آ ۱، ام ۴ شرمن، ام ۲۶ و هیچ کدام از این تانکها آنگونه نیستند که درچوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه (امام حسین فعلی) زمینگیر شد و به زیرگذر میدان گیر کرد که تا سالها نیز در آنجا مانده بود) او در مورد پیروزی انقلاب میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی پیش از انقلاب از اعضای مرکزی جمعیت موتلفه بوده گفته میشود وی از عضویت در موتلفه استعفا داده است اما کماکان در نشستهای این حزب سیاسی شرکت میکند خودش میگوید: «بعد از انقلاب هم طرفدارشان هستم و برایشان سخنرانی هم میکنم و در جلساتشان شرکت میکنم»
او مدعی است در جریان ملی شدن صنعت نفت از محمدمصدق حمایت کرده است اما وقتی میان مصدق و کاشانی اختلاف میافتد به ابوالقاسم کاشانی گرایش پیدا میکند. این اظهارات در حالی است که او در زمان ملی شدن صنعت نفت دهساله بوده.
بعدها رفیقدوست با سران مجاهدین خلق ارتباط پیدا میکند و به همراه سید علی اندرزگو به همکاری با آنها مشغول میشود این همکاری درزمینهٔ تأمین اسلحه و مهمات سازمان مجاهدین خلق از لبنان و واردات آنها به ایران از راههایی مثل کردستان عراق بود. این همکاری تا سال ۱۳۵۴ یعنی زمانی که بیشتر رهبران مجاهدین خلق در زندان بودند و مسئله تغییر ایدئولوژی آنها ادامه داشته، پسازآن وی دستگیر شد و در زندان به جمعیت موتلفه پیوست.
او در شرح فعالیتهای قبل از انقلاب خود میگوید روزی مشاهده کرده فردی با چماق یک پیرمرد روحانی را بر زمین انداخته و به عمامه وی لگد زده و در همین زمان تصمیم به قتل او میگیرد؛ «یکشبی که بهشدت باران میآمد، شاید یکی از شبهایی بود که توی تهران کمتر آنجور باران میآید. البته من چند شبی کشیک او را کشیدم با یک چماق حسابی، از ماشین پیاده شد، میخواست برود خانهاش. من مخفیشده بودم و با چماق زدم توی سر این. او افتاد و یک هفت هشتتا چماق دیگر هم زدم توی سروکله این و هلش دادم افتاد توی جوی آب و رفتم. فردای آن روز شایع شد که یک جنازهای توی میدان شوش توی آبها پیداشده و انشاءالله خدا قبول کند ...»
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «
مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم، ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم در مدرسه رفاه مرحوم مفتح آمد جلو از من پرسید این ماشین را برای حضرت امام تهیه کردی؟ من هم گفتم بله. گفت راننده کیست؟ گفتم هرکسی که شما بگوئید. گفت من الآن میروم بالا و پیشنهاد میکنم که خود شما راننده باشید، اما به کسی چیزی نگویید»
او در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند. افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و یا گارد جاویدان عبارت بودند از رنالت اف تی، پانزار ۳۸، اسکورپیون، تانک چیفتن، تانک ام ۴۷، تانک ام ۶۰ آ ۱، ام ۴ شرمن، ام ۲۶ و هیچ کدام از این تانکها آنگونه نیستند که درچوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه (امام حسین فعلی) زمینگیر شد و به زیرگذر میدان گیر کرد که تا سالها نیز در آنجا مانده بود) او در مورد پیروزی انقلاب میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
پرده دوم:اعدام و مصادره
آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده دوم: اعدام و مصادره
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد رحیمی بود. ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردنددر همان پشت بام رفاه اعدام کردیم»
با پیروزی انقلاب کار رفیقدوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود. رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردیم، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
بعد از اعدام وابستگان پهلوی کار بعدی او: «صدور احکام لازم برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان دوران پهلوی بود. با توجه به اینکه اغلب افراد رژیم پهلوی از ایران فرار کرده بودند، املاک و داراییهای آنها بیصاحبمانده بود» وی در مقام مسئول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر صدور احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها بود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در همان روزهایی که وی در مدرسه رفاه فعالیت میکرد، محمدحسین بهشتی و مرتضی مطهری به وی اطلاع دادند که آیتالله خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده است و وی باید کارها را در مدرسه رفاه و علوی رها کند و به آن سپاه بپیوند.
محسن رفیقدوست در مصاحبهای که با ایسنا داشته است فکر تشکیل سپاه بهعنوان نیرویی برای حراست از انقلاب اسلامی در حال پیروزی را ایده محمد منتظری معرفی میکند. بنا به گفته خود وی، اگر ۵ یا ۱۰ نفر در تأسیس سپاه پاسداران نقش برجستهای داشته باشند، نقش وی برجسته است (البته چهرههای بسیار دیگری همچون ابوشریف، ابراهیم بازرگان و... مدعی این ایده نیز هستند)
بهر حال نقش رفیقدوست در تأسیس سپاه پاسداران پررنگ است او از همان ابتدا در شورای فرماندهان سپاه پاسداران بوده است تا زمان دولت میرحسین موسوی که قرار میشود برای ارتباط دولت و سپاه وزارت سپاه شکل بگیرد، رفیقدوست در تمام دو دوره حیات وزارت سپاه وزیر این وزارتخانه بوده است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
پرده دوم:اعدام و مصادره
آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده دوم: اعدام و مصادره
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد رحیمی بود. ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردنددر همان پشت بام رفاه اعدام کردیم»
با پیروزی انقلاب کار رفیقدوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود. رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردیم، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
بعد از اعدام وابستگان پهلوی کار بعدی او: «صدور احکام لازم برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان دوران پهلوی بود. با توجه به اینکه اغلب افراد رژیم پهلوی از ایران فرار کرده بودند، املاک و داراییهای آنها بیصاحبمانده بود» وی در مقام مسئول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر صدور احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها بود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در همان روزهایی که وی در مدرسه رفاه فعالیت میکرد، محمدحسین بهشتی و مرتضی مطهری به وی اطلاع دادند که آیتالله خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده است و وی باید کارها را در مدرسه رفاه و علوی رها کند و به آن سپاه بپیوند.
محسن رفیقدوست در مصاحبهای که با ایسنا داشته است فکر تشکیل سپاه بهعنوان نیرویی برای حراست از انقلاب اسلامی در حال پیروزی را ایده محمد منتظری معرفی میکند. بنا به گفته خود وی، اگر ۵ یا ۱۰ نفر در تأسیس سپاه پاسداران نقش برجستهای داشته باشند، نقش وی برجسته است (البته چهرههای بسیار دیگری همچون ابوشریف، ابراهیم بازرگان و... مدعی این ایده نیز هستند)
بهر حال نقش رفیقدوست در تأسیس سپاه پاسداران پررنگ است او از همان ابتدا در شورای فرماندهان سپاه پاسداران بوده است تا زمان دولت میرحسین موسوی که قرار میشود برای ارتباط دولت و سپاه وزارت سپاه شکل بگیرد، رفیقدوست در تمام دو دوره حیات وزارت سپاه وزیر این وزارتخانه بوده است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
Forwarded from پیوند نگار
محسن رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده سوم: اختلاس ،تجاوز و قاچاق دختران به کشورهای همسایه
با ورود رفیقدوست به بنیاد مستضعفان که مصادف بود با آغاز رهبری خامنهای روند رانتخواری در این بنیاد فاحش میشود، رفیقدوست منکر این رانتها نیست اما قرائتش جور دیگری است و آن را رانت و یا حقوق میلیونی نمیداند او مدعی است: وقتی به بنیاد آمدم ۸۰۰ شرکت داشت که ۴۰۰ شرکت را تعطیل کردم یا فروختم. گروهی را گذاشتم و گفتم اگر این کارخانه خوب اداره شود ۱۰ درصد برای شما باشد درواقع همین ۱۰ درصدی که رفیقدوست مدعی آن است در دهه ۷۰ رقمی نجومی بوده است!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در طی مدیریت او بر بنیاد مستضعفان بود که اولین اختلاس در جمهوری اسلامی شکل گرفت و مطبوعاتی شد، اختلاس ۱۲۳ میلیاردی، متهم ردیف اول این اختلاس درواقع محسن رفیقدوست بود اما او توانست رد پای خود را محو کند کاری که برادر وی نتوانست!
مرتضی رفیقدوست، در سال ۷۴ در پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی مجرم شناختهشده و به حبس ابد محکوم اما متهم دیگر این پرونده فاضل خداداد اعدام شد.
رفیقدوست درباره این اختلاس میگوید: «مرتضی آخرین فرزند پدر ما است و ماهیت آن داستان برای
کسی مشخص نشد اما از آن ۱۲۳ میلیارد ۳ میلیارد دست کسی بود که بعداً اعدامش کردند. آنهم من باقدرت گرفتم چون من از خارج او را با تهدید آورده بودم.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
او درواقع خود معترف است فاضل خداداد را از خارج از کشور آورده و پسازآن هم چون ۳ میلیارد از ۱۲۳ میلیارد در دست وی بوده اعدامش کردند اما نقش برادر وی در این اختلاس دو برابر بوده: «وقتی دادگاه من را خواست گفتم چون برادر من بود باید بیشتر مجازات شود؛ اما یکی نزد من آمد که گفت اینجا صحبت از ۶٫۵ میلیاردی است که برادرتان میگوید نیست، از بانک ملی ۶٫۵ میلیارد تومان گرفته و به این طریق هم گرفته والان دست بانک به هیچ کجا بند نیست»
با توضیحات رفیقدوست فقط تکلیف ۹٫۵ میلیارد مشخص میشود و درباره مابقی آن چیزی نمیگوید و به همان «ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد» کفایت میکند!
با مشخص شدن نقش او و برادرش در این اختلاس او از بنیاد مستضعفان مدتی بعد برکنار میشود، اما چند سال بعد مجدداً علی خامنهای او را به عضویت در هیات امنای بنیاد منصوب میکند.
او پسازآن بنیاد نور را تأسیس میکند، بنیادی که درزمینهٔ دارو و انبوهسازی مسکن فعالیت دارد، فعالیت این بنیاد نیز تا حدود بسیار زیادی مشابه بنیاد مستضعفان است او کارخانههای مصادره شده و یا توقیفشده را از قوه قضائیه و یا بانکها میخرد و پسازآن به دیگران میفروشد، شرکت داروسازی لقمان ازایندست فعالیتهای او هست.
اما در بنیاد نور فعالیتهای دیگری هم میشود، پولشویی و قاچاق دختران به خارج از کشور!
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
بنیاد نور در سال ۱۳۷۹ اقدام به تأسیس یک خیریه مینماید به نام موسسه خیریه گل یاس در این موسسه با همکاری بهزیستی و قوه قضائیه دختران جوان و نوجوانی که دارای جرائمی بودهاند بجای انتقالشان به زندان چون در ساختار قوه قضائیه کانون اصلاح و تربیت فقط مختص پسران است و دختران نوجوان و جوان عمدتاً به زندان زنان فرستاده میشوند قرار میشود در این موسسه تحمل بدل از حبس نمایند و به آنها خیاطی و ... آموزش داده شود، مسئولیت این خیریه هم با حجتالاسلام هادی منتظری مقدم دادستان انقلاب وقت کرج بوده است، اما باگذشت مدتی و با فرار یکی از دختران از این مرکز و مراجعه به خانوادهاش مشخص میشود که در این مرکز هم به این دختران تجاوز سازمانیافته میشود وهم مورد سوءاستفاده گسترده قرار میگیرند، حتی چند دختری که از این مرکز گفته میشد فرار کرده نیز بعدها سر از امارات و ترکیه درآورده بودند.
دادگاه بعدها با رسیدگی به این پرونده برای حجتالاسلام هادی منتظری ۵ سال حبس اعلام کرد اما این پرونده در شلوغی توقیف مطبوعات و هیاهوهای قتلهای زنجیرهای در آن سالها گم و هیچ خبری از آن اعلام نشد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده سوم: اختلاس ،تجاوز و قاچاق دختران به کشورهای همسایه
با ورود رفیقدوست به بنیاد مستضعفان که مصادف بود با آغاز رهبری خامنهای روند رانتخواری در این بنیاد فاحش میشود، رفیقدوست منکر این رانتها نیست اما قرائتش جور دیگری است و آن را رانت و یا حقوق میلیونی نمیداند او مدعی است: وقتی به بنیاد آمدم ۸۰۰ شرکت داشت که ۴۰۰ شرکت را تعطیل کردم یا فروختم. گروهی را گذاشتم و گفتم اگر این کارخانه خوب اداره شود ۱۰ درصد برای شما باشد درواقع همین ۱۰ درصدی که رفیقدوست مدعی آن است در دهه ۷۰ رقمی نجومی بوده است!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در طی مدیریت او بر بنیاد مستضعفان بود که اولین اختلاس در جمهوری اسلامی شکل گرفت و مطبوعاتی شد، اختلاس ۱۲۳ میلیاردی، متهم ردیف اول این اختلاس درواقع محسن رفیقدوست بود اما او توانست رد پای خود را محو کند کاری که برادر وی نتوانست!
مرتضی رفیقدوست، در سال ۷۴ در پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی مجرم شناختهشده و به حبس ابد محکوم اما متهم دیگر این پرونده فاضل خداداد اعدام شد.
رفیقدوست درباره این اختلاس میگوید: «مرتضی آخرین فرزند پدر ما است و ماهیت آن داستان برای
کسی مشخص نشد اما از آن ۱۲۳ میلیارد ۳ میلیارد دست کسی بود که بعداً اعدامش کردند. آنهم من باقدرت گرفتم چون من از خارج او را با تهدید آورده بودم.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
او درواقع خود معترف است فاضل خداداد را از خارج از کشور آورده و پسازآن هم چون ۳ میلیارد از ۱۲۳ میلیارد در دست وی بوده اعدامش کردند اما نقش برادر وی در این اختلاس دو برابر بوده: «وقتی دادگاه من را خواست گفتم چون برادر من بود باید بیشتر مجازات شود؛ اما یکی نزد من آمد که گفت اینجا صحبت از ۶٫۵ میلیاردی است که برادرتان میگوید نیست، از بانک ملی ۶٫۵ میلیارد تومان گرفته و به این طریق هم گرفته والان دست بانک به هیچ کجا بند نیست»
با توضیحات رفیقدوست فقط تکلیف ۹٫۵ میلیارد مشخص میشود و درباره مابقی آن چیزی نمیگوید و به همان «ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد» کفایت میکند!
با مشخص شدن نقش او و برادرش در این اختلاس او از بنیاد مستضعفان مدتی بعد برکنار میشود، اما چند سال بعد مجدداً علی خامنهای او را به عضویت در هیات امنای بنیاد منصوب میکند.
او پسازآن بنیاد نور را تأسیس میکند، بنیادی که درزمینهٔ دارو و انبوهسازی مسکن فعالیت دارد، فعالیت این بنیاد نیز تا حدود بسیار زیادی مشابه بنیاد مستضعفان است او کارخانههای مصادره شده و یا توقیفشده را از قوه قضائیه و یا بانکها میخرد و پسازآن به دیگران میفروشد، شرکت داروسازی لقمان ازایندست فعالیتهای او هست.
اما در بنیاد نور فعالیتهای دیگری هم میشود، پولشویی و قاچاق دختران به خارج از کشور!
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
بنیاد نور در سال ۱۳۷۹ اقدام به تأسیس یک خیریه مینماید به نام موسسه خیریه گل یاس در این موسسه با همکاری بهزیستی و قوه قضائیه دختران جوان و نوجوانی که دارای جرائمی بودهاند بجای انتقالشان به زندان چون در ساختار قوه قضائیه کانون اصلاح و تربیت فقط مختص پسران است و دختران نوجوان و جوان عمدتاً به زندان زنان فرستاده میشوند قرار میشود در این موسسه تحمل بدل از حبس نمایند و به آنها خیاطی و ... آموزش داده شود، مسئولیت این خیریه هم با حجتالاسلام هادی منتظری مقدم دادستان انقلاب وقت کرج بوده است، اما باگذشت مدتی و با فرار یکی از دختران از این مرکز و مراجعه به خانوادهاش مشخص میشود که در این مرکز هم به این دختران تجاوز سازمانیافته میشود وهم مورد سوءاستفاده گسترده قرار میگیرند، حتی چند دختری که از این مرکز گفته میشد فرار کرده نیز بعدها سر از امارات و ترکیه درآورده بودند.
دادگاه بعدها با رسیدگی به این پرونده برای حجتالاسلام هادی منتظری ۵ سال حبس اعلام کرد اما این پرونده در شلوغی توقیف مطبوعات و هیاهوهای قتلهای زنجیرهای در آن سالها گم و هیچ خبری از آن اعلام نشد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
پرده چهارم: خانواده ای رانت خوار با پدری همیشه سردار
رفیقدوست میگوید «۳ پسر و یک دختردارم، هر چهار تایشان کار میکنند و مستقل هستند. کار آزاد دارند و هیچکدامشان از هیچ رانتی استفاده نکردهاند» این اظهارات در حالی است که یاسر رفیقدوست پسر ارشد وی به فعالیت اقتصادی در اتحادیه باشگاههای فوتبال ایران مشغول است و گفته میشود کار خرید بازیکن خارجی برای ایران در انحصار اوست و دختر وی نیز گفته میشود واردات اجناس چند مارک لاکچری مانند لویی ویتان و گوچی را در انحصار خود دارد.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
محسن رفیقدوست دارای روابط فامیلی با افرادی است که کمی عجیب است؛ هادی منتظری مقدم که هماکنون نیز از اعضای هیات امنای بنیاد نور است برادر علی منتظری رئیس سابق جهاد دانشگاهی و ایسنا از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، از بستگان خانمش هست و داماد محسن رفیقدوست نیز محمود محتشمی پور است که برادرزن مصطفی تاجزاده هست.
برادر محسن رفیقدوست، مرتضی رفیقدوست که حکم حبس ابد داشت پس از حدود ۱۰ سال از زندان آزاد شد:،، «نصف دوران زندان را کشید و مشمول «عفو مشروط» شد و بیرون آمد. سال ۸۵ رفت سرزندگی خودش والان کاسبی میکند»
او هماکنون سرتیپ سپاه پاسداران است و در بسیاری از نشستهای فرماندهان ارشد سپاه با رهبری در لباس سپاه شرکت میکند و مدعی است ازجمله افرادی است در سپاه که عضویتش در سپاه تمامی ندارد: «هیچوقت بازنشسته آنجا هم نمیشوم»
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز و یا دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
*امیرفرشاد ابراهیمی
https://telegram.me/joinchat/D72_EEBom4tpdnBCKsrVdQ
پرده چهارم: خانواده ای رانت خوار با پدری همیشه سردار
رفیقدوست میگوید «۳ پسر و یک دختردارم، هر چهار تایشان کار میکنند و مستقل هستند. کار آزاد دارند و هیچکدامشان از هیچ رانتی استفاده نکردهاند» این اظهارات در حالی است که یاسر رفیقدوست پسر ارشد وی به فعالیت اقتصادی در اتحادیه باشگاههای فوتبال ایران مشغول است و گفته میشود کار خرید بازیکن خارجی برای ایران در انحصار اوست و دختر وی نیز گفته میشود واردات اجناس چند مارک لاکچری مانند لویی ویتان و گوچی را در انحصار خود دارد.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
محسن رفیقدوست دارای روابط فامیلی با افرادی است که کمی عجیب است؛ هادی منتظری مقدم که هماکنون نیز از اعضای هیات امنای بنیاد نور است برادر علی منتظری رئیس سابق جهاد دانشگاهی و ایسنا از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، از بستگان خانمش هست و داماد محسن رفیقدوست نیز محمود محتشمی پور است که برادرزن مصطفی تاجزاده هست.
برادر محسن رفیقدوست، مرتضی رفیقدوست که حکم حبس ابد داشت پس از حدود ۱۰ سال از زندان آزاد شد:،، «نصف دوران زندان را کشید و مشمول «عفو مشروط» شد و بیرون آمد. سال ۸۵ رفت سرزندگی خودش والان کاسبی میکند»
او هماکنون سرتیپ سپاه پاسداران است و در بسیاری از نشستهای فرماندهان ارشد سپاه با رهبری در لباس سپاه شرکت میکند و مدعی است ازجمله افرادی است در سپاه که عضویتش در سپاه تمامی ندارد: «هیچوقت بازنشسته آنجا هم نمیشوم»
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز و یا دنبال کنید.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
*امیرفرشاد ابراهیمی
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی پیش از انقلاب از اعضای مرکزی جمعیت موتلفه بوده گفته میشود وی از عضویت در موتلفه استعفا داده است اما کماکان در نشستهای این حزب سیاسی شرکت میکند خودش میگوید: «بعد از انقلاب هم طرفدارشان هستم و برایشان سخنرانی هم میکنم و در جلساتشان شرکت میکنم»
او مدعی است در جریان ملی شدن صنعت نفت از محمدمصدق حمایت کرده است اما وقتی میان مصدق و کاشانی اختلاف میافتد به ابوالقاسم کاشانی گرایش پیدا میکند. این اظهارات در حالی است که او در زمان ملی شدن صنعت نفت دهساله بوده.
بعدها رفیقدوست با سران مجاهدین خلق ارتباط پیدا میکند و به همراه سید علی اندرزگو به همکاری با آنها مشغول میشود این همکاری درزمینهٔ تأمین اسلحه و مهمات سازمان مجاهدین خلق از لبنان و واردات آنها به ایران از راههایی مثل کردستان عراق بود. این همکاری تا سال ۱۳۵۴ یعنی زمانی که بیشتر رهبران مجاهدین خلق در زندان بودند و مسئله تغییر ایدئولوژی آنها ادامه داشته، پسازآن وی دستگیر شد و در زندان به جمعیت موتلفه پیوست.
او در شرح فعالیتهای قبل از انقلاب خود میگوید روزی مشاهده کرده فردی با چماق یک پیرمرد روحانی را بر زمین انداخته و به عمامه وی لگد زده و در همین زمان تصمیم به قتل او میگیرد؛ «یکشبی که بهشدت باران میآمد، شاید یکی از شبهایی بود که توی تهران کمتر آنجور باران میآید. البته من چند شبی کشیک او را کشیدم با یک چماق حسابی، از ماشین پیاده شد، میخواست برود خانهاش. من مخفیشده بودم و با چماق زدم توی سر این. او افتاد و یک هفت هشتتا چماق دیگر هم زدم توی سروکله این و هلش دادم افتاد توی جوی آب و رفتم. فردای آن روز شایع شد که یک جنازهای توی میدان شوش توی آبها پیداشده و انشاءالله خدا قبول کند ...»
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «
مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم، ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم در مدرسه رفاه مرحوم مفتح آمد جلو از من پرسید این ماشین را برای حضرت امام تهیه کردی؟ من هم گفتم بله. گفت راننده کیست؟ گفتم هرکسی که شما بگوئید. گفت من الآن میروم بالا و پیشنهاد میکنم که خود شما راننده باشید، اما به کسی چیزی نگویید»
او در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند. افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و یا گارد جاویدان عبارت بودند از رنالت اف تی، پانزار ۳۸، اسکورپیون، تانک چیفتن، تانک ام ۴۷، تانک ام ۶۰ آ ۱، ام ۴ شرمن، ام ۲۶ و هیچ کدام از این تانکها آنگونه نیستند که درچوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه (امام حسین فعلی) زمینگیر شد و به زیرگذر میدان گیر کرد که تا سالها نیز در آنجا مانده بود) او در مورد پیروزی انقلاب میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی پیش از انقلاب از اعضای مرکزی جمعیت موتلفه بوده گفته میشود وی از عضویت در موتلفه استعفا داده است اما کماکان در نشستهای این حزب سیاسی شرکت میکند خودش میگوید: «بعد از انقلاب هم طرفدارشان هستم و برایشان سخنرانی هم میکنم و در جلساتشان شرکت میکنم»
او مدعی است در جریان ملی شدن صنعت نفت از محمدمصدق حمایت کرده است اما وقتی میان مصدق و کاشانی اختلاف میافتد به ابوالقاسم کاشانی گرایش پیدا میکند. این اظهارات در حالی است که او در زمان ملی شدن صنعت نفت دهساله بوده.
بعدها رفیقدوست با سران مجاهدین خلق ارتباط پیدا میکند و به همراه سید علی اندرزگو به همکاری با آنها مشغول میشود این همکاری درزمینهٔ تأمین اسلحه و مهمات سازمان مجاهدین خلق از لبنان و واردات آنها به ایران از راههایی مثل کردستان عراق بود. این همکاری تا سال ۱۳۵۴ یعنی زمانی که بیشتر رهبران مجاهدین خلق در زندان بودند و مسئله تغییر ایدئولوژی آنها ادامه داشته، پسازآن وی دستگیر شد و در زندان به جمعیت موتلفه پیوست.
او در شرح فعالیتهای قبل از انقلاب خود میگوید روزی مشاهده کرده فردی با چماق یک پیرمرد روحانی را بر زمین انداخته و به عمامه وی لگد زده و در همین زمان تصمیم به قتل او میگیرد؛ «یکشبی که بهشدت باران میآمد، شاید یکی از شبهایی بود که توی تهران کمتر آنجور باران میآید. البته من چند شبی کشیک او را کشیدم با یک چماق حسابی، از ماشین پیاده شد، میخواست برود خانهاش. من مخفیشده بودم و با چماق زدم توی سر این. او افتاد و یک هفت هشتتا چماق دیگر هم زدم توی سروکله این و هلش دادم افتاد توی جوی آب و رفتم. فردای آن روز شایع شد که یک جنازهای توی میدان شوش توی آبها پیداشده و انشاءالله خدا قبول کند ...»
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در روز ورود آیتالله خمینی به ایران وی مسئول حملونقل خمینی میشود: «باید وسیلهای تهیه میشد که از «
مجمعالصنایع» (ایشان نماینده مجاز فروش خودروهای آمریکایی GM در ایران بودند) ماشینی تهیه کردیم، ماشین را از قبل ضدگلوله کرده بودیم، چند روز قبل ماشین را برده بودم در مدرسه رفاه مرحوم مفتح آمد جلو از من پرسید این ماشین را برای حضرت امام تهیه کردی؟ من هم گفتم بله. گفت راننده کیست؟ گفتم هرکسی که شما بگوئید. گفت من الآن میروم بالا و پیشنهاد میکنم که خود شما راننده باشید، اما به کسی چیزی نگویید»
او در مورد روزهای پس از ورود خمینی به ایران میگوید: «من از ساعتی که از بهشتزهرا به مدرسه رفاه آمدم و روز بعدش وقتی امام خیلی محرمانه به مدرسه علوی رفتند و من هم به آنجا منتقل شدم، مسئولیت اداره مدرسه علوی با من بود. روز نوزدهم اتفاقی که افتاد میمون و مبارک بود. بیعت نیروی هوایی اتفاق افتاد که آن باعث شد شب تصمیم بگیرند به مدرسه علوی حمله کنند که ما یک تمهیداتی دیده بودیم که اگر خواستند با تانک بیایند، نتوانند داخل خیابان ایران بیایند. افراد را با گونیهای پر از کوکتل مولوتف آماده کردیم، داخل هر گونی هم ۴۰ – ۵۰ تا کوکتل مولوتف قرار داده بودیم که این گونیها را جلوی تانک بریزند و اینها منفجر شود و تانک از حرکت بازبماند، اما اولین تانکی که آمد در جوی آب افتاد و درنیامد و خود او راه را بست (این اظهارات وی با توجه به آنکه خودش هم فردی نظامی است عجیب است تانکهای در اختیار نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی و یا گارد جاویدان عبارت بودند از رنالت اف تی، پانزار ۳۸، اسکورپیون، تانک چیفتن، تانک ام ۴۷، تانک ام ۶۰ آ ۱، ام ۴ شرمن، ام ۲۶ و هیچ کدام از این تانکها آنگونه نیستند که درچوی کوچک خیابان ایران زمینگیر بشوند و در ثانی هیچ تصویر و عکسی هم از این تانکها و یا تانک زمینگیر شده منتشرنشده است درواقع تنها یک تانک در میدان فوزیه (امام حسین فعلی) زمینگیر شد و به زیرگذر میدان گیر کرد که تا سالها نیز در آنجا مانده بود) او در مورد پیروزی انقلاب میگوید: «۲۱ بهمن نظام ساقط شد؛ یعنی همان ساعتی که اعلام کردند حکومتنظامی در ساعت ۴ است، نظام ساقطشده بود. امام هم اعلام کرد بگویید حکومتنظامی نیست.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید
Forwarded from پیوند نگار
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
پرده دوم:اعدام و مصادره
آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده دوم: اعدام و مصادره
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد رحیمی بود. ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردنددر همان پشت بام رفاه اعدام کردیم»
با پیروزی انقلاب کار رفیقدوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود. رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردیم، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
بعد از اعدام وابستگان پهلوی کار بعدی او: «صدور احکام لازم برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان دوران پهلوی بود. با توجه به اینکه اغلب افراد رژیم پهلوی از ایران فرار کرده بودند، املاک و داراییهای آنها بیصاحبمانده بود» وی در مقام مسئول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر صدور احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها بود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در همان روزهایی که وی در مدرسه رفاه فعالیت میکرد، محمدحسین بهشتی و مرتضی مطهری به وی اطلاع دادند که آیتالله خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده است و وی باید کارها را در مدرسه رفاه و علوی رها کند و به آن سپاه بپیوند.
محسن رفیقدوست در مصاحبهای که با ایسنا داشته است فکر تشکیل سپاه بهعنوان نیرویی برای حراست از انقلاب اسلامی در حال پیروزی را ایده محمد منتظری معرفی میکند. بنا به گفته خود وی، اگر ۵ یا ۱۰ نفر در تأسیس سپاه پاسداران نقش برجستهای داشته باشند، نقش وی برجسته است (البته چهرههای بسیار دیگری همچون ابوشریف، ابراهیم بازرگان و... مدعی این ایده نیز هستند)
بهر حال نقش رفیقدوست در تأسیس سپاه پاسداران پررنگ است او از همان ابتدا در شورای فرماندهان سپاه پاسداران بوده است تا زمان دولت میرحسین موسوی که قرار میشود برای ارتباط دولت و سپاه وزارت سپاه شکل بگیرد، رفیقدوست در تمام دو دوره حیات وزارت سپاه وزیر این وزارتخانه بوده است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
پرده دوم:اعدام و مصادره
آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده دوم: اعدام و مصادره
اولین کسی که گرفتند و آوردند فرماندار نظامی تهران و فرمانده نیروی زمینی که یک نفر بود آوردند و نام او سپهبد رحیمی بود. ساعت ۱۱ شب او را گرفتند و تحویل ما دادند. بقیه را از ۲۲ بهمن شروع کردند به گرفتن و آوردند، ولی او را آن شب آوردنددر همان پشت بام رفاه اعدام کردیم»
با پیروزی انقلاب کار رفیقدوست میشود شناسایی و بازداشت افراد مؤثر در نظام پهلوی و اعدام آنها در پشتبام مدرسه رفاه او در این مورد میگوید: «اولین اعدامی رحیمی بود، رحیمی در کفر خودش صادق بود. رحیمی یکی از همان ۴ نفری بود که ۴-۳ روز بعد از پیروزی انقلاب در پشتبام مدرسه رفاه اعدام شد. خیلی جدی گفت جنگی بین ما و شما بود و شما پیروز شدید، ما را هم میکشید. آن روز که حکم اعدام او صادر شد و به پشتبام میبردیم، خواهش کرد چشمان و دستان او را نبندیم و ما هم همین کار را کردیم»
بعد از اعدام وابستگان پهلوی کار بعدی او: «صدور احکام لازم برای تصرف اموال و اماکن ثروتمندان دوران پهلوی بود. با توجه به اینکه اغلب افراد رژیم پهلوی از ایران فرار کرده بودند، املاک و داراییهای آنها بیصاحبمانده بود» وی در مقام مسئول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر صدور احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها بود.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
در همان روزهایی که وی در مدرسه رفاه فعالیت میکرد، محمدحسین بهشتی و مرتضی مطهری به وی اطلاع دادند که آیتالله خمینی، فرمانی برای تشکیل سپاه زیر نظر دولت موقت صادر کرده است و وی باید کارها را در مدرسه رفاه و علوی رها کند و به آن سپاه بپیوند.
محسن رفیقدوست در مصاحبهای که با ایسنا داشته است فکر تشکیل سپاه بهعنوان نیرویی برای حراست از انقلاب اسلامی در حال پیروزی را ایده محمد منتظری معرفی میکند. بنا به گفته خود وی، اگر ۵ یا ۱۰ نفر در تأسیس سپاه پاسداران نقش برجستهای داشته باشند، نقش وی برجسته است (البته چهرههای بسیار دیگری همچون ابوشریف، ابراهیم بازرگان و... مدعی این ایده نیز هستند)
بهر حال نقش رفیقدوست در تأسیس سپاه پاسداران پررنگ است او از همان ابتدا در شورای فرماندهان سپاه پاسداران بوده است تا زمان دولت میرحسین موسوی که قرار میشود برای ارتباط دولت و سپاه وزارت سپاه شکل بگیرد، رفیقدوست در تمام دو دوره حیات وزارت سپاه وزیر این وزارتخانه بوده است.
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
کمپین بازگشت شاهزاده
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود! https://t.me/C_B_SHAHZADEH پرده اول: انقلاب و آدمکشی محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی…
محسن رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
پرده سوم: اختلاس ،تجاوز و قاچاق دختران به کشورهای همسایه
با ورود رفیقدوست به بنیاد مستضعفان که مصادف بود با آغاز رهبری خامنهای روند رانتخواری در این بنیاد فاحش میشود، رفیقدوست منکر این رانتها نیست اما قرائتش جور دیگری است و آن را رانت و یا حقوق میلیونی نمیداند او مدعی است: وقتی به بنیاد آمدم ۸۰۰ شرکت داشت که ۴۰۰ شرکت را تعطیل کردم یا فروختم. گروهی را گذاشتم و گفتم اگر این کارخانه خوب اداره شود ۱۰ درصد برای شما باشد درواقع همین ۱۰ درصدی که رفیقدوست مدعی آن است در دهه ۷۰ رقمی نجومی بوده است!
در طی مدیریت او بر بنیاد مستضعفان بود که اولین اختلاس در جمهوری اسلامی شکل گرفت و مطبوعاتی شد، اختلاس ۱۲۳ میلیاردی، متهم ردیف اول این اختلاس درواقع محسن رفیقدوست بود اما او توانست رد پای خود را محو کند کاری که برادر وی نتوانست!
مرتضی رفیقدوست، در سال ۷۴ در پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی مجرم شناختهشده و به حبس ابد محکوم اما متهم دیگر این پرونده فاضل خداداد اعدام شد.
رفیقدوست درباره این اختلاس میگوید: «مرتضی آخرین فرزند پدر ما است و ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد اما از آن ۱۲۳ میلیارد ۳ میلیارد دست کسی بود که بعداً اعدامش کردند. آنهم من باقدرت گرفتم چون من از خارج او را با تهدید آورده بودم.
او درواقع خود معترف است فاضل خداداد را از خارج از کشور آورده و پسازآن هم چون ۳ میلیارد از ۱۲۳ میلیارد در دست وی بوده اعدامش کردند اما نقش برادر وی در این اختلاس دو برابر بوده: «وقتی دادگاه من را خواست گفتم چون برادر من بود باید بیشتر مجازات شود؛ اما یکی نزد من آمد که گفت اینجا صحبت از ۶٫۵ میلیاردی است که برادرتان میگوید نیست، از بانک ملی ۶٫۵ میلیارد تومان گرفته و به این طریق هم گرفته والان دست بانک به هیچ کجا بند نیست»
با توضیحات رفیقدوست فقط تکلیف ۹٫۵ میلیارد مشخص میشود و درباره مابقی آن چیزی نمیگوید و به همان «ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد» کفایت میکند!
با مشخص شدن نقش او و برادرش در این اختلاس او از بنیاد مستضعفان مدتی بعد برکنار میشود، اما چند سال بعد مجدداً علی خامنهای او را به عضویت در هیات امنای بنیاد منصوب میکند.
او پسازآن بنیاد نور را تأسیس میکند، بنیادی که درزمینهٔ دارو و انبوهسازی مسکن فعالیت دارد، فعالیت این بنیاد نیز تا حدود بسیار زیادی مشابه بنیاد مستضعفان است او کارخانههای مصادره شده و یا توقیفشده را از قوه قضائیه و یا بانکها میخرد و پسازآن به دیگران میفروشد، شرکت داروسازی لقمان ازایندست فعالیتهای او هست.
اما در بنیاد نور فعالیتهای دیگری هم میشود، پولشویی و قاچاق دختران به خارج از کشور!
بنیاد نور در سال ۱۳۷۹ اقدام به تأسیس یک خیریه مینماید به نام موسسه خیریه گل یاس در این موسسه با همکاری بهزیستی و قوه قضائیه دختران جوان و نوجوانی که دارای جرائمی بودهاند بجای انتقالشان به زندان چون در ساختار قوه قضائیه کانون اصلاح و تربیت فقط مختص پسران است و دختران نوجوان و جوان عمدتاً به زندان زنان فرستاده میشوند قرار میشود در این موسسه تحمل بدل از حبس نمایند و به آنها خیاطی و ... آموزش داده شود، مسئولیت این خیریه هم با حجتالاسلام هادی منتظری مقدم دادستان انقلاب وقت کرج بوده است، اما باگذشت مدتی و با فرار یکی از دختران از این مرکز و مراجعه به خانوادهاش مشخص میشود که در این مرکز هم به این دختران تجاوز سازمانیافته میشود وهم مورد سوءاستفاده گسترده قرار میگیرند، حتی چند دختری که از این مرکز گفته میشد فرار کرده نیز بعدها سر از امارات و ترکیه درآورده بودند.
دادگاه بعدها با رسیدگی به این پرونده برای حجتالاسلام هادی منتظری ۵ سال حبس اعلام کرد اما این پرونده در شلوغی توقیف مطبوعات و هیاهوهای قتلهای زنجیرهای در آن سالها گم و هیچ خبری از آن اعلام نشد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
*امیرفرشاد ابراهیمی
لینک پرده اول
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74630
لینک پرده دوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74631
پرده سوم: اختلاس ،تجاوز و قاچاق دختران به کشورهای همسایه
با ورود رفیقدوست به بنیاد مستضعفان که مصادف بود با آغاز رهبری خامنهای روند رانتخواری در این بنیاد فاحش میشود، رفیقدوست منکر این رانتها نیست اما قرائتش جور دیگری است و آن را رانت و یا حقوق میلیونی نمیداند او مدعی است: وقتی به بنیاد آمدم ۸۰۰ شرکت داشت که ۴۰۰ شرکت را تعطیل کردم یا فروختم. گروهی را گذاشتم و گفتم اگر این کارخانه خوب اداره شود ۱۰ درصد برای شما باشد درواقع همین ۱۰ درصدی که رفیقدوست مدعی آن است در دهه ۷۰ رقمی نجومی بوده است!
در طی مدیریت او بر بنیاد مستضعفان بود که اولین اختلاس در جمهوری اسلامی شکل گرفت و مطبوعاتی شد، اختلاس ۱۲۳ میلیاردی، متهم ردیف اول این اختلاس درواقع محسن رفیقدوست بود اما او توانست رد پای خود را محو کند کاری که برادر وی نتوانست!
مرتضی رفیقدوست، در سال ۷۴ در پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی مجرم شناختهشده و به حبس ابد محکوم اما متهم دیگر این پرونده فاضل خداداد اعدام شد.
رفیقدوست درباره این اختلاس میگوید: «مرتضی آخرین فرزند پدر ما است و ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد اما از آن ۱۲۳ میلیارد ۳ میلیارد دست کسی بود که بعداً اعدامش کردند. آنهم من باقدرت گرفتم چون من از خارج او را با تهدید آورده بودم.
او درواقع خود معترف است فاضل خداداد را از خارج از کشور آورده و پسازآن هم چون ۳ میلیارد از ۱۲۳ میلیارد در دست وی بوده اعدامش کردند اما نقش برادر وی در این اختلاس دو برابر بوده: «وقتی دادگاه من را خواست گفتم چون برادر من بود باید بیشتر مجازات شود؛ اما یکی نزد من آمد که گفت اینجا صحبت از ۶٫۵ میلیاردی است که برادرتان میگوید نیست، از بانک ملی ۶٫۵ میلیارد تومان گرفته و به این طریق هم گرفته والان دست بانک به هیچ کجا بند نیست»
با توضیحات رفیقدوست فقط تکلیف ۹٫۵ میلیارد مشخص میشود و درباره مابقی آن چیزی نمیگوید و به همان «ماهیت آن داستان برای هیچکسی مشخص نشد» کفایت میکند!
با مشخص شدن نقش او و برادرش در این اختلاس او از بنیاد مستضعفان مدتی بعد برکنار میشود، اما چند سال بعد مجدداً علی خامنهای او را به عضویت در هیات امنای بنیاد منصوب میکند.
او پسازآن بنیاد نور را تأسیس میکند، بنیادی که درزمینهٔ دارو و انبوهسازی مسکن فعالیت دارد، فعالیت این بنیاد نیز تا حدود بسیار زیادی مشابه بنیاد مستضعفان است او کارخانههای مصادره شده و یا توقیفشده را از قوه قضائیه و یا بانکها میخرد و پسازآن به دیگران میفروشد، شرکت داروسازی لقمان ازایندست فعالیتهای او هست.
اما در بنیاد نور فعالیتهای دیگری هم میشود، پولشویی و قاچاق دختران به خارج از کشور!
بنیاد نور در سال ۱۳۷۹ اقدام به تأسیس یک خیریه مینماید به نام موسسه خیریه گل یاس در این موسسه با همکاری بهزیستی و قوه قضائیه دختران جوان و نوجوانی که دارای جرائمی بودهاند بجای انتقالشان به زندان چون در ساختار قوه قضائیه کانون اصلاح و تربیت فقط مختص پسران است و دختران نوجوان و جوان عمدتاً به زندان زنان فرستاده میشوند قرار میشود در این موسسه تحمل بدل از حبس نمایند و به آنها خیاطی و ... آموزش داده شود، مسئولیت این خیریه هم با حجتالاسلام هادی منتظری مقدم دادستان انقلاب وقت کرج بوده است، اما باگذشت مدتی و با فرار یکی از دختران از این مرکز و مراجعه به خانوادهاش مشخص میشود که در این مرکز هم به این دختران تجاوز سازمانیافته میشود وهم مورد سوءاستفاده گسترده قرار میگیرند، حتی چند دختری که از این مرکز گفته میشد فرار کرده نیز بعدها سر از امارات و ترکیه درآورده بودند.
دادگاه بعدها با رسیدگی به این پرونده برای حجتالاسلام هادی منتظری ۵ سال حبس اعلام کرد اما این پرونده در شلوغی توقیف مطبوعات و هیاهوهای قتلهای زنجیرهای در آن سالها گم و هیچ خبری از آن اعلام نشد.
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
*امیرفرشاد ابراهیمی
لینک پرده اول
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74630
لینک پرده دوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74631
Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی…
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی…
محسن رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
پرده چهارم: خانواده ای رانت خوار با پدری همیشه سردار
رفیقدوست میگوید «۳ پسر و یک دختردارم، هر چهار تایشان کار میکنند و مستقل هستند. کار آزاد دارند و هیچکدامشان از هیچ رانتی استفاده نکردهاند» این اظهارات در حالی است که یاسر رفیقدوست پسر ارشد وی به فعالیت اقتصادی در اتحادیه باشگاههای فوتبال ایران مشغول است و گفته میشود کار خرید بازیکن خارجی برای ایران در انحصار اوست و دختر وی نیز گفته میشود واردات اجناس چند مارک لاکچری مانند لویی ویتان و گوچی را در انحصار خود دارد.
محسن رفیقدوست دارای روابط فامیلی با افرادی است که کمی عجیب است؛ هادی منتظری مقدم که هماکنون نیز از اعضای هیات امنای بنیاد نور است برادر علی منتظری رئیس سابق جهاد دانشگاهی و ایسنا از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، از بستگان خانمش هست و داماد محسن رفیقدوست نیز محمود محتشمی پور است که برادرزن مصطفی تاجزاده هست.
برادر محسن رفیقدوست، مرتضی رفیقدوست که حکم حبس ابد داشت پس از حدود ۱۰ سال از زندان آزاد شد: «نصف دوران زندان را کشید و مشمول «عفو مشروط» شد و بیرون آمد. سال ۸۵ رفت سرزندگی خودش والان کاسبی میکند»
او هماکنون سرتیپ سپاه پاسداران است و در بسیاری از نشستهای فرماندهان ارشد سپاه با رهبری در لباس سپاه شرکت میکند و مدعی است ازجمله افرادی است در سپاه که عضویتش در سپاه تمامی ندارد: «هیچوقت بازنشسته آنجا هم نمیشوم»
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
#امیرفرشاد_ابراهیمی
لینک پرده اول
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74630
لینک پرده دوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74631
لینک پرده سوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74635
پرده چهارم: خانواده ای رانت خوار با پدری همیشه سردار
رفیقدوست میگوید «۳ پسر و یک دختردارم، هر چهار تایشان کار میکنند و مستقل هستند. کار آزاد دارند و هیچکدامشان از هیچ رانتی استفاده نکردهاند» این اظهارات در حالی است که یاسر رفیقدوست پسر ارشد وی به فعالیت اقتصادی در اتحادیه باشگاههای فوتبال ایران مشغول است و گفته میشود کار خرید بازیکن خارجی برای ایران در انحصار اوست و دختر وی نیز گفته میشود واردات اجناس چند مارک لاکچری مانند لویی ویتان و گوچی را در انحصار خود دارد.
محسن رفیقدوست دارای روابط فامیلی با افرادی است که کمی عجیب است؛ هادی منتظری مقدم که هماکنون نیز از اعضای هیات امنای بنیاد نور است برادر علی منتظری رئیس سابق جهاد دانشگاهی و ایسنا از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، از بستگان خانمش هست و داماد محسن رفیقدوست نیز محمود محتشمی پور است که برادرزن مصطفی تاجزاده هست.
برادر محسن رفیقدوست، مرتضی رفیقدوست که حکم حبس ابد داشت پس از حدود ۱۰ سال از زندان آزاد شد: «نصف دوران زندان را کشید و مشمول «عفو مشروط» شد و بیرون آمد. سال ۸۵ رفت سرزندگی خودش والان کاسبی میکند»
او هماکنون سرتیپ سپاه پاسداران است و در بسیاری از نشستهای فرماندهان ارشد سپاه با رهبری در لباس سپاه شرکت میکند و مدعی است ازجمله افرادی است در سپاه که عضویتش در سپاه تمامی ندارد: «هیچوقت بازنشسته آنجا هم نمیشوم»
این سلسله نوشتار را در شبکههای اجتماعی میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
#امیرفرشاد_ابراهیمی
لینک پرده اول
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74630
لینک پرده دوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74631
لینک پرده سوم
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/74635
Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
#محسن_رفیقدوست؛از آدمکشی و اعدام تا اختلاس و تجاوز و قاچاق دختران! سرداری که بازنشسته نمی شود!
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی…
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
پرده اول: انقلاب و آدمکشی
محسن رفیقدوست (زادهٔ ۱۳۱۹ در جنوب تهران) وزیر سپاه و همچنین رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان بوده است. وی…