#داستانک
⭕️ توصیف با شعف چگونگی اعدام #میرزا_رضای_کرمانی در خاطرات #قهرمان_میرزای_سالور ملقب به عین السلطنه(برادرزاده ناصرالدین شاه) :
خیلی دل و زهره داشت. دوبار طناب انداختند و باز پایین کشیدند. بار اول طناب را به گردنش انداختند به قدر نیم ذرع که بالا رفت نقصی در کار بود که پایین آوردند. طناب را باز کردند. با این حال خوب نگاه می کرد و خودش را اصلا نباخته بود. موقع جان دادن همینطور شکم و پایش تکان می خورد تا قبض روح شد. من خیلی نزدیک بودم، بعد از اعدام، پرسیدم :" بین دار زدن اول و دوم، چه گفت؟ گفتند:" به میرغضب گفته بود، طناب را همان طورِ اول محکم کن!". تماماً جرات بود. به هرجهت، موزیک خوب و دلکشی می زدند. بعدش رفتیم دفیله تماشا کردیم! یکبار دیگر به جهت تماشای نعش رفتم جمعیت زیادی به تماشا آمده بود. زنهای قشنگ، همه؛ خودی درست کرده و گرداگرد دار جمع شده بودند. تا سه روز نعش عبره الناظرین بود. بعضی زنها می ترسند شبها به خواب شان بیاید، منجمله اهل خانه ما که متصل گفتگوی قتل میرزا رضا بود. امروز گفتم بیا برو ببین واهمه کرد نرفت ...عکس زیادی برداشتند. از عکس ها باید خریداری نمود . کشتن به این شکل هیچ انزجاری نداشت و تعب هم ندید اقلا باید دست و پایش را قطع می کردند یا شقه می کردند که ساعاتی گرفتار رنج باشد.
💢کانال سهند ایرانمهر
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/82523
⭕️ توصیف با شعف چگونگی اعدام #میرزا_رضای_کرمانی در خاطرات #قهرمان_میرزای_سالور ملقب به عین السلطنه(برادرزاده ناصرالدین شاه) :
خیلی دل و زهره داشت. دوبار طناب انداختند و باز پایین کشیدند. بار اول طناب را به گردنش انداختند به قدر نیم ذرع که بالا رفت نقصی در کار بود که پایین آوردند. طناب را باز کردند. با این حال خوب نگاه می کرد و خودش را اصلا نباخته بود. موقع جان دادن همینطور شکم و پایش تکان می خورد تا قبض روح شد. من خیلی نزدیک بودم، بعد از اعدام، پرسیدم :" بین دار زدن اول و دوم، چه گفت؟ گفتند:" به میرغضب گفته بود، طناب را همان طورِ اول محکم کن!". تماماً جرات بود. به هرجهت، موزیک خوب و دلکشی می زدند. بعدش رفتیم دفیله تماشا کردیم! یکبار دیگر به جهت تماشای نعش رفتم جمعیت زیادی به تماشا آمده بود. زنهای قشنگ، همه؛ خودی درست کرده و گرداگرد دار جمع شده بودند. تا سه روز نعش عبره الناظرین بود. بعضی زنها می ترسند شبها به خواب شان بیاید، منجمله اهل خانه ما که متصل گفتگوی قتل میرزا رضا بود. امروز گفتم بیا برو ببین واهمه کرد نرفت ...عکس زیادی برداشتند. از عکس ها باید خریداری نمود . کشتن به این شکل هیچ انزجاری نداشت و تعب هم ندید اقلا باید دست و پایش را قطع می کردند یا شقه می کردند که ساعاتی گرفتار رنج باشد.
💢کانال سهند ایرانمهر
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/82523
Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
اوج تراژدی ، خوشحالی از مرگ یک انسان است ، ولو قصاص شده باشد؛ به کجا چنین شتابان
@C_B_SHAHZADEH
@C_B_SHAHZADEH