🔴 محرم از نگاه احمد کسروی
میبايد از داستان گريه و روضهخوانی نيز جداگانه سخن رانيم، اين نيز زيانهای بسياری را در پی دارد. چنانكه گفتيم نخست از اين راه سودجويی سياسی می کردهاند، به کسی که ستم رسيده، مردم دلهاشان سوزد و خواهان و ناخواهان، هواداری ازو نمايند. از اينرو سران شيعه از ستمديدگی حسينبنعلی به پيشرفت کار خود میافزودهاند. چیزی که هست در آن زمانها کار تنها شعرهایی خواندن و گریستن میبوده، که سالی يكبار و دوبار به آن میپرداختهاند. در زمان خود امامان بيش از اين سراغ نمیداريم. سپس در تاريخها میبينيم که در زمان خاندان بويه در بغداد، روزهای عاشورا تكانی هم در شيعيان پديد میآمده و نمايشی ميرفته. پس از آن يادی در کتابها در اينباره نمیبينيم تا از زمان صفويان دوباره آغاز يافته است. #ملاحسين_کاشفی کتابی درباره داستان کربلا بنام #روضه_الشهدا نوشته بوده و کسانی در نشستها از آن خوانده، مردم را میگريانيدهاند و همانا نام #روضه_خوان از همانجا پيدا شده است.
هرچه هست در زمان ما #روضهخوانی و نمايشهای محرمی یک گرفتاری بزرگی برای ايرانيان گرديده و اين ميدان بی اندازه پهناور شده بود. در شهرهای بزرگ شماره روضهخوانها از دويست و سيصد گذشتی، و بسياری از آنان از آن راه، داراک (مال) اندوخته، توانگر بودندی. برخی نيز به دربار بستگی داشته، لقبهايی از #سلطان_الذاکرين، #ملک_الذاکرين و مانند اينها يافتندی. در سراسر سال روضهخوانيها رفتی. اگر کسی درگذشتی و يا از سفر آمدی و يا عروسی کردی و يا خانه تازه خريدی و يا فرزندی پيدا کردی، در خانه خود روضه خوانانيدی....
شيعی بافهم و باور، کسی بودی که اگر پدرش مرده، به حسين گريد، اگر برادرش درگذشته، ياد عباس برادر حسين کند، اگر پسر جوانی از دستش رفته، علیاکبر را به ياد آورد، اگر عروسی کند، روضه از عروسی قاسم خواناند. یک زن شيعی بايستی هميشه ياد از زينب و ام کلثوم کند و هر اندوهی که رخ دهد، آنرا به کنار گزارده، به اندوه خواهران و زنان حسين گريد. اين دستوری میبود که پیشوایان داده بودند.... از آنسوی چون محرم رسيدی، بسياری از مردم رخت سياه پوشيدندی و از همان روز نخستين در تيمچهها و کاروانسراها و در خانههای مجتهدان و بزرگان دستگاه سوگواری درچيده شدی. در همه جا روضهخوانيها آغاز يافتی. بازار روضهخوانان بسيار گرم شده، هريكی سوار اسب يا خر از اينجا درآمده به آنجا شتافتی. در هرجايی روضهخوانان همينكه يكی از منبر پايين آمدی، آن ديگری بالا رفتی. در همان هنگام از هر کويی دستهای راه افتادی. سينهزنها، زنجيرزنان، هر گروهی دنبال ديگری را گرفته، درفشهای بسيار جلو انداخته، با طبل و شيپور، نالان و مويان به راه افتادندی. در بازارها گرديده و به تيمچهها و خانههای مجتهدان و بزرگان رفته، بدينسان روز را به پايان رسانيدندی. هنگام شام در هر کويی و کوچهای، دسته شاهحسينی راه افتادی....؛ از روزهای هشتم يا نهم حسين و عباس و علیاکبر و قاسم و زينالعابدين بيمار و زينب و امکلثوم و سكينه به روی اسبها در بازارها گرديدندی. در تبريز روز نهم شير آوردندی که خود داستانی داشتی. روز دهم يا عاشورا ديوانگی بالا گرفتی. از آغاز روز، صد دسته شاه حسينی راه افتادی....
اروپاییان از سالها کوشیدهاند که شرقیان را در نادانیها و دژخوییهایی که میداشتهاند و میدارند پایدار گردانند و از این رفتار دو نتیجه خواستنهاند:
- یکی آنکه شرقیان در سایه این کارها ناتوان و درمانده باشند و بآسانی گردن بیوغ چیرگی آنان گذارند.
- دیگری اینکه بهانه در دست باشد و به نیکخواهان جهان که در اروپا نیز فراوانند پاسخی توانند داد.
دو تن از شرقشناسان که یکی #مسیوماربین آلمانی و دیگری #دکترجوزف فرانسوی بوده، در کتابهای خود از کیش شیعی و از این نمایشهای شیعیان ستایشها نوشتهاند. و اینها عنوانی بدست ملایان داده که آن دو نوشته را که به فارسی ترجمه شده در دفتری بنام #سیاست_الحسینیه بچاپ رسانیدهاند، ولی ما نیک میدانیم که اینان نوشتههایشان جز از راه فریبکاری نیست. بگفته #مسیوماربین، نصرالدین طوسی کار بسیار نیکی کرده که در زمان تاخت مغولان و در چنان هنگام گرفتاری، کینه شیعی و سنی را فراموش نساخته و مغولان را بسر بغداد برده و کینه از دشمنان خاندان علی جسته است. این بوده آرزویش که شیعیان همیشه چنان باشند و هیچگاه کینه سنیان را از دل بیرون نکرده، به کارهای دیگری نپردازند. بگفته #دکترجوزف، شیعهگری در نتیجه روضهخوانی پیشرفت بسیاری کرده و او آرزومند میبوده که شیعیان در این راه پیشرفت را از دست ندهند و بشماره شیعیان (که بکار سیاست اروپایی نیک میخورند) بیفزایند.
📚 بهاییگری، شیعیگری، صوفیگری
✒ نوشته احمد کسروی
@C_B_SHAHZADEH
میبايد از داستان گريه و روضهخوانی نيز جداگانه سخن رانيم، اين نيز زيانهای بسياری را در پی دارد. چنانكه گفتيم نخست از اين راه سودجويی سياسی می کردهاند، به کسی که ستم رسيده، مردم دلهاشان سوزد و خواهان و ناخواهان، هواداری ازو نمايند. از اينرو سران شيعه از ستمديدگی حسينبنعلی به پيشرفت کار خود میافزودهاند. چیزی که هست در آن زمانها کار تنها شعرهایی خواندن و گریستن میبوده، که سالی يكبار و دوبار به آن میپرداختهاند. در زمان خود امامان بيش از اين سراغ نمیداريم. سپس در تاريخها میبينيم که در زمان خاندان بويه در بغداد، روزهای عاشورا تكانی هم در شيعيان پديد میآمده و نمايشی ميرفته. پس از آن يادی در کتابها در اينباره نمیبينيم تا از زمان صفويان دوباره آغاز يافته است. #ملاحسين_کاشفی کتابی درباره داستان کربلا بنام #روضه_الشهدا نوشته بوده و کسانی در نشستها از آن خوانده، مردم را میگريانيدهاند و همانا نام #روضه_خوان از همانجا پيدا شده است.
هرچه هست در زمان ما #روضهخوانی و نمايشهای محرمی یک گرفتاری بزرگی برای ايرانيان گرديده و اين ميدان بی اندازه پهناور شده بود. در شهرهای بزرگ شماره روضهخوانها از دويست و سيصد گذشتی، و بسياری از آنان از آن راه، داراک (مال) اندوخته، توانگر بودندی. برخی نيز به دربار بستگی داشته، لقبهايی از #سلطان_الذاکرين، #ملک_الذاکرين و مانند اينها يافتندی. در سراسر سال روضهخوانيها رفتی. اگر کسی درگذشتی و يا از سفر آمدی و يا عروسی کردی و يا خانه تازه خريدی و يا فرزندی پيدا کردی، در خانه خود روضه خوانانيدی....
شيعی بافهم و باور، کسی بودی که اگر پدرش مرده، به حسين گريد، اگر برادرش درگذشته، ياد عباس برادر حسين کند، اگر پسر جوانی از دستش رفته، علیاکبر را به ياد آورد، اگر عروسی کند، روضه از عروسی قاسم خواناند. یک زن شيعی بايستی هميشه ياد از زينب و ام کلثوم کند و هر اندوهی که رخ دهد، آنرا به کنار گزارده، به اندوه خواهران و زنان حسين گريد. اين دستوری میبود که پیشوایان داده بودند.... از آنسوی چون محرم رسيدی، بسياری از مردم رخت سياه پوشيدندی و از همان روز نخستين در تيمچهها و کاروانسراها و در خانههای مجتهدان و بزرگان دستگاه سوگواری درچيده شدی. در همه جا روضهخوانيها آغاز يافتی. بازار روضهخوانان بسيار گرم شده، هريكی سوار اسب يا خر از اينجا درآمده به آنجا شتافتی. در هرجايی روضهخوانان همينكه يكی از منبر پايين آمدی، آن ديگری بالا رفتی. در همان هنگام از هر کويی دستهای راه افتادی. سينهزنها، زنجيرزنان، هر گروهی دنبال ديگری را گرفته، درفشهای بسيار جلو انداخته، با طبل و شيپور، نالان و مويان به راه افتادندی. در بازارها گرديده و به تيمچهها و خانههای مجتهدان و بزرگان رفته، بدينسان روز را به پايان رسانيدندی. هنگام شام در هر کويی و کوچهای، دسته شاهحسينی راه افتادی....؛ از روزهای هشتم يا نهم حسين و عباس و علیاکبر و قاسم و زينالعابدين بيمار و زينب و امکلثوم و سكينه به روی اسبها در بازارها گرديدندی. در تبريز روز نهم شير آوردندی که خود داستانی داشتی. روز دهم يا عاشورا ديوانگی بالا گرفتی. از آغاز روز، صد دسته شاه حسينی راه افتادی....
اروپاییان از سالها کوشیدهاند که شرقیان را در نادانیها و دژخوییهایی که میداشتهاند و میدارند پایدار گردانند و از این رفتار دو نتیجه خواستنهاند:
- یکی آنکه شرقیان در سایه این کارها ناتوان و درمانده باشند و بآسانی گردن بیوغ چیرگی آنان گذارند.
- دیگری اینکه بهانه در دست باشد و به نیکخواهان جهان که در اروپا نیز فراوانند پاسخی توانند داد.
دو تن از شرقشناسان که یکی #مسیوماربین آلمانی و دیگری #دکترجوزف فرانسوی بوده، در کتابهای خود از کیش شیعی و از این نمایشهای شیعیان ستایشها نوشتهاند. و اینها عنوانی بدست ملایان داده که آن دو نوشته را که به فارسی ترجمه شده در دفتری بنام #سیاست_الحسینیه بچاپ رسانیدهاند، ولی ما نیک میدانیم که اینان نوشتههایشان جز از راه فریبکاری نیست. بگفته #مسیوماربین، نصرالدین طوسی کار بسیار نیکی کرده که در زمان تاخت مغولان و در چنان هنگام گرفتاری، کینه شیعی و سنی را فراموش نساخته و مغولان را بسر بغداد برده و کینه از دشمنان خاندان علی جسته است. این بوده آرزویش که شیعیان همیشه چنان باشند و هیچگاه کینه سنیان را از دل بیرون نکرده، به کارهای دیگری نپردازند. بگفته #دکترجوزف، شیعهگری در نتیجه روضهخوانی پیشرفت بسیاری کرده و او آرزومند میبوده که شیعیان در این راه پیشرفت را از دست ندهند و بشماره شیعیان (که بکار سیاست اروپایی نیک میخورند) بیفزایند.
📚 بهاییگری، شیعیگری، صوفیگری
✒ نوشته احمد کسروی
@C_B_SHAHZADEH