پروپاگاندا قدرتمندترین ابزار رژیمهای توتالیتر برای هدایت جریانهای فکری، کنترل احساسات و واکنشهای جمعی، کانالیزهکردن اعتراضات و بهطور خلاصه مشخصکردن «زمینبازی» امن برای حکومت است؛ کنشها، مخالفتها، چهرهسازیها و برجستهشدنها، عواطف انسانی، اشکها و لبخندها و نهایتا «خیابان» برای بازتولید چرخهی پروپاگاندای حکومتی، مصرف میشوند.
هرچند شهروندی که بهصورت شبانهروزی زیر بمباران بیامان پروپاگاندای حکومتیست با تکیه بر مطالعه و آگاهی در برابر آن موج سهمگین مقاومت میکند، اما مشخصا نمیتواند بدون آسیبدیدگی و تبدیلشدن به بخشی از آن روایتجعلی، سلامتروانی خود را حفظ کرده و اندازهای از آسایش فکری را برای خویش، نگاه دارد.
یکی از کشندهترین سلاحهای جمهوریاسلامی در برابر ملت ایران، سواستفاده از احساسات ملیگرایانه و وطنپرستی ذاتی شهروند ایرانی بودهاست؛ رژیم در بزنگاهها، آتشافروزی منطقهای را «دفاع از تمدن ایرانی»، حضور پای صندوقهای رای را «وظیفهای ملی»، انرژیهستهای را «حق ملی» یا زرادخانههای موشکی رژیم را «دارایی ملی» خوانده و پوششی «ملی» برای آمال و اهداف «ضدملی» خود طراحی کردهاست.
در راستای همین جریانسازی حکومتی، جمهوریاسلامی دفاع از تمامیتارضی و استقلال کشور را در گروی عدم دستیابی ملت ایران به آزادی، لیبرالدموکراسی و سکولاریسم قراردادهاست؛ پاسداری از تمامیتارضی کشور نباید تقابلی با سعادت و بهروزی شهروندان ایران داشته باشد، نگاهبانی از استقلال مملکت نمیبایست نقطهی مقابل انقلابملی و برقراری حکومتی سکولاردموکرات در کشور باشد اما به محض احساس خطر، اجامر شر ملت را از دچارشدن به سرنوشت لیبی، سوریه و عراق ترساندهاند.
سنگر گرفتن پس «باستانگرایی» آخرین شگرد جمهوریاسلامی برای نفوذ در جریان ملی، تهیکردن آن از اصول و مفاهیم، پیوند دادنش با اهداف حکومتی و صیانت از روح بلوای ۵۷ در برابر ارادهی جدی ملت ایران برای تغییر است؛ فردوسی را برای حفاظت از اندیشههای مدرس مصرف میکنند، ایران را خرج گسترش هلالشیعی و عشق ذاتی ملت به «خلیجفارس» را برای سفیدشویی فروش دریای مازندران به روسها، هزینه میکنند.
در زمانهای که فروغیها و داورها نیستند و سایهی لرزانشان نیز مشاهده نمیشود و در سپهر سیاسی ایران بیش از چند تَن سیاستپیشه و اندیشهورز جدی باورمند به ایران دیدهنمیشود، تنها دارایی ملت ایران برای عبور از این گذرگاه تاریک و پرخطر پیروی از وارث قانونی نهاد پادشاهی، شاهزاده رضا پهلویست؛ هرچند «اردشیر زاهدیها» به دنبال تهیکردن عرصه از عقلانیت و نیروهای مخالف خود هستند، باید از حضور و فعالیت هر نیروی ملی مومن به ولیعهد، استقبال کرد.
ایران در خطر جدیست، ولیعهد را معیار و محور فعالیتهای خود قرارداده و به جای ایجاد دافعه، دوستدارانش را گردهم آوریم.
ایران هرگز نخواهد مُرد
#جاویدشاه
#ننگ_بر_فتنه۵۷
#ملیگرایی_مجاز
https://twitter.com/i/status/1754547557919781101
هرچند شهروندی که بهصورت شبانهروزی زیر بمباران بیامان پروپاگاندای حکومتیست با تکیه بر مطالعه و آگاهی در برابر آن موج سهمگین مقاومت میکند، اما مشخصا نمیتواند بدون آسیبدیدگی و تبدیلشدن به بخشی از آن روایتجعلی، سلامتروانی خود را حفظ کرده و اندازهای از آسایش فکری را برای خویش، نگاه دارد.
یکی از کشندهترین سلاحهای جمهوریاسلامی در برابر ملت ایران، سواستفاده از احساسات ملیگرایانه و وطنپرستی ذاتی شهروند ایرانی بودهاست؛ رژیم در بزنگاهها، آتشافروزی منطقهای را «دفاع از تمدن ایرانی»، حضور پای صندوقهای رای را «وظیفهای ملی»، انرژیهستهای را «حق ملی» یا زرادخانههای موشکی رژیم را «دارایی ملی» خوانده و پوششی «ملی» برای آمال و اهداف «ضدملی» خود طراحی کردهاست.
در راستای همین جریانسازی حکومتی، جمهوریاسلامی دفاع از تمامیتارضی و استقلال کشور را در گروی عدم دستیابی ملت ایران به آزادی، لیبرالدموکراسی و سکولاریسم قراردادهاست؛ پاسداری از تمامیتارضی کشور نباید تقابلی با سعادت و بهروزی شهروندان ایران داشته باشد، نگاهبانی از استقلال مملکت نمیبایست نقطهی مقابل انقلابملی و برقراری حکومتی سکولاردموکرات در کشور باشد اما به محض احساس خطر، اجامر شر ملت را از دچارشدن به سرنوشت لیبی، سوریه و عراق ترساندهاند.
سنگر گرفتن پس «باستانگرایی» آخرین شگرد جمهوریاسلامی برای نفوذ در جریان ملی، تهیکردن آن از اصول و مفاهیم، پیوند دادنش با اهداف حکومتی و صیانت از روح بلوای ۵۷ در برابر ارادهی جدی ملت ایران برای تغییر است؛ فردوسی را برای حفاظت از اندیشههای مدرس مصرف میکنند، ایران را خرج گسترش هلالشیعی و عشق ذاتی ملت به «خلیجفارس» را برای سفیدشویی فروش دریای مازندران به روسها، هزینه میکنند.
در زمانهای که فروغیها و داورها نیستند و سایهی لرزانشان نیز مشاهده نمیشود و در سپهر سیاسی ایران بیش از چند تَن سیاستپیشه و اندیشهورز جدی باورمند به ایران دیدهنمیشود، تنها دارایی ملت ایران برای عبور از این گذرگاه تاریک و پرخطر پیروی از وارث قانونی نهاد پادشاهی، شاهزاده رضا پهلویست؛ هرچند «اردشیر زاهدیها» به دنبال تهیکردن عرصه از عقلانیت و نیروهای مخالف خود هستند، باید از حضور و فعالیت هر نیروی ملی مومن به ولیعهد، استقبال کرد.
ایران در خطر جدیست، ولیعهد را معیار و محور فعالیتهای خود قرارداده و به جای ایجاد دافعه، دوستدارانش را گردهم آوریم.
ایران هرگز نخواهد مُرد
#جاویدشاه
#ننگ_بر_فتنه۵۷
#ملیگرایی_مجاز
https://twitter.com/i/status/1754547557919781101
X (formerly Twitter)
سیروس پارسا (@atheistcyrus) on X
پروپاگاندا قدرتمندترین ابزار رژیمهای توتالیتر برای هدایت جریانهای فکری، کنترل احساسات و واکنشهای جمعی، کانالیزهکردن اعتراضات و بهطور خلاصه مشخصکردن «زمینبازی» امن برای حکومت است؛ کنشها، مخالفتها، چهرهسازیها و برجستهشدنها، عواطف انسانی، اشکها…