دلنوشته
دلم میخواهد
پاییز که شد،
.....
روی پاهای لخت تو برگ کوچک چناری بگذارم،
و تو همینطور که ساعتم را سفت گرفته ای که زمان پیش نرود،
دست زمخت مرا را به روی پاهای ظریفت بکشانی،
..
آه محبوبم
شیخ علامه مجلسی
برگ چناری من گذاشتم روی پات، لاشی
محبوب من گوه میخوری مال کسی باشی
گوه میخوری با او بخندی توی آن اجلاس
یا با رجبی و کمدساز بزنی تو لاس
هذیان گرفته بالشم، بس که تبم بالاست
این زوزههای آخرین یار قمیکلاست
گر شَـه(شاه) بیاید، حل کنم این قرصها در سم
معصومه جان بدجور از این کابوس میترسم!
با عذرخواهی از #مهدی_موسوی:))
🔗 𓄂✺Yaar - يار دبستانی🎗️ (@YaarDabestaani)
@C_B_SHAHZADEH
دلم میخواهد
پاییز که شد،
.....
روی پاهای لخت تو برگ کوچک چناری بگذارم،
و تو همینطور که ساعتم را سفت گرفته ای که زمان پیش نرود،
دست زمخت مرا را به روی پاهای ظریفت بکشانی،
..
آه محبوبم
شیخ علامه مجلسی
برگ چناری من گذاشتم روی پات، لاشی
محبوب من گوه میخوری مال کسی باشی
گوه میخوری با او بخندی توی آن اجلاس
یا با رجبی و کمدساز بزنی تو لاس
هذیان گرفته بالشم، بس که تبم بالاست
این زوزههای آخرین یار قمیکلاست
گر شَـه(شاه) بیاید، حل کنم این قرصها در سم
معصومه جان بدجور از این کابوس میترسم!
با عذرخواهی از #مهدی_موسوی:))
🔗 𓄂✺Yaar - يار دبستانی🎗️ (@YaarDabestaani)
@C_B_SHAHZADEH