چند خطی در بارهی #فتنه۲۲بهمن
تا پیش از سده بیستم، ایرانِ پسااسلام دو ستون هویتی داشت:
1- ایران (با نماد نوروز، رستم، شاهنامه ...)
2- اسلام (با نماد عاشورا، علی، قرآن ...)
با انقلاباکتبر و تبلیغات شوروی، جریان سومی نیز در ایران پدید آمد:
جریان چپ یا کمونیسم که اگرچه به کف جامعه
نرسید ولی در طبقهمتوسط و جذب نخبگاندانشگاهی بسیار موفق بود.
#شورش57، فارغ از دولتهای حامی آن (که انگیختار اقتصادی داشتند)، حاصل ازدواج و ائتلاف جریان دوم و سوم بود علیه جریان اول: ازدواجی که پدیدهای ویرانگر و ضدایرانی پدید آورد به نام #مکتب57.
البته جریان دوم و سوم، هر یک
3.
اولویتهای خود را در اقتصاد، فرهنگ و سیاست داشتند ولی صلاح را در آن دیدند که برای شکستن کمر جریان ملی، باهم بسازند و در بخشهایی کوتاه بیایند.
البته از آغاز آشکار بود که این سازش ناپایدارست و به ستیز خواهدانجامید که همانگونه که میشد پیشبینی کرد، آنکه ریشهدار تر بود، چیره شد و
4.
جریان چپ شکست خورد.
نکتهی کلیدی در اینجا در همین کلیدواژهی «ریشه» نهفته است.
دو جریان اسلامی و چپ، در اصیلترین شکل خود، از نمادها و نمودهای جریان اول بیزار بوده و هنوز هم هستند و در این چهاردهه هرچه توانستهاند کردهاند تا آنها را خشک و نابود کنند.
اما دستآوردشان چه بوده؟
میلیونها جوان که زیر بارشِ گلوله فریاد زدند «جانم فدای ایران».
اینکه ج.ا، بعنوان فرزند ازدواج شوم #مکتب57، امروزه مجبورست برای سفر اربعین پاداش بدهد و همزمان برای پیشگیری از ثبت تصاویر نمادین از حضور ملت در آرامگاه #کوروش_بزرگ، ورودیهای آنرا با مسلسل ببندد نیاز به تفسیر ندارد.
6.
این همان «ریشه» است و دقیقن از همینروست که آن نگاه هنری تشبیه ایران به ققنوس را بسیار میپسندم چراکه برخلاف ظاهر رمانتیکش، سخت واقعگرایانه ست.
ایران، حکم همان ریشهی درخت پیر را دارد.
هرچه ساقههای سبز روییده ی آنرا زدند، ریشه در زیرخاک زنده ماند تا امروز که کار بدانجا کشیده که
7.
برای جریان چپ، چیزی جز مشتی پیرمرد، و برای اسلامگرایی چیزی جز مشتی مزدور فاکتوری برجای نمانده، حال آنکه ایرانگرایی، میلیونها هواخواه داوطلب دارد.
آری!
ایران همان ققنوسی ست که او را به آتش کشیدند تا بمیرد، غافل از آنکه او #امرداد ست و از خاکستر خویش دوباره برمیخیزد.
پاینده ایران
Dariush Tusi
@C_B_SHAHZADEH
تا پیش از سده بیستم، ایرانِ پسااسلام دو ستون هویتی داشت:
1- ایران (با نماد نوروز، رستم، شاهنامه ...)
2- اسلام (با نماد عاشورا، علی، قرآن ...)
با انقلاباکتبر و تبلیغات شوروی، جریان سومی نیز در ایران پدید آمد:
جریان چپ یا کمونیسم که اگرچه به کف جامعه
نرسید ولی در طبقهمتوسط و جذب نخبگاندانشگاهی بسیار موفق بود.
#شورش57، فارغ از دولتهای حامی آن (که انگیختار اقتصادی داشتند)، حاصل ازدواج و ائتلاف جریان دوم و سوم بود علیه جریان اول: ازدواجی که پدیدهای ویرانگر و ضدایرانی پدید آورد به نام #مکتب57.
البته جریان دوم و سوم، هر یک
3.
اولویتهای خود را در اقتصاد، فرهنگ و سیاست داشتند ولی صلاح را در آن دیدند که برای شکستن کمر جریان ملی، باهم بسازند و در بخشهایی کوتاه بیایند.
البته از آغاز آشکار بود که این سازش ناپایدارست و به ستیز خواهدانجامید که همانگونه که میشد پیشبینی کرد، آنکه ریشهدار تر بود، چیره شد و
4.
جریان چپ شکست خورد.
نکتهی کلیدی در اینجا در همین کلیدواژهی «ریشه» نهفته است.
دو جریان اسلامی و چپ، در اصیلترین شکل خود، از نمادها و نمودهای جریان اول بیزار بوده و هنوز هم هستند و در این چهاردهه هرچه توانستهاند کردهاند تا آنها را خشک و نابود کنند.
اما دستآوردشان چه بوده؟
میلیونها جوان که زیر بارشِ گلوله فریاد زدند «جانم فدای ایران».
اینکه ج.ا، بعنوان فرزند ازدواج شوم #مکتب57، امروزه مجبورست برای سفر اربعین پاداش بدهد و همزمان برای پیشگیری از ثبت تصاویر نمادین از حضور ملت در آرامگاه #کوروش_بزرگ، ورودیهای آنرا با مسلسل ببندد نیاز به تفسیر ندارد.
6.
این همان «ریشه» است و دقیقن از همینروست که آن نگاه هنری تشبیه ایران به ققنوس را بسیار میپسندم چراکه برخلاف ظاهر رمانتیکش، سخت واقعگرایانه ست.
ایران، حکم همان ریشهی درخت پیر را دارد.
هرچه ساقههای سبز روییده ی آنرا زدند، ریشه در زیرخاک زنده ماند تا امروز که کار بدانجا کشیده که
7.
برای جریان چپ، چیزی جز مشتی پیرمرد، و برای اسلامگرایی چیزی جز مشتی مزدور فاکتوری برجای نمانده، حال آنکه ایرانگرایی، میلیونها هواخواه داوطلب دارد.
آری!
ایران همان ققنوسی ست که او را به آتش کشیدند تا بمیرد، غافل از آنکه او #امرداد ست و از خاکستر خویش دوباره برمیخیزد.
پاینده ایران
Dariush Tusi
@C_B_SHAHZADEH
وقتی خبرنگارغربی با بغض میگوید «اینجا جهانسوم نیست؛ اینجا اروپاست» یعنی فاشگوییِ همان رازمگوی بزرگ:
«جنگهایی که راه میاندازیم نبایستی اینجا رخ دهد!»
اروپاییان برخلاف ظاهرمتمدن، بسیارخودبرتربینند و پیشرفت و آرامش را تنها برای خود میخواهند.
پس از جنگ جهانی و پیشرفت توفندهی
1/5
2.
ژاپن که اروپا را درنوردید، غربیها سخت ترسیدند.
دقیقن از همین رو بود که تا دیدند ایران با مدیریت شاه پای در همان راه گذاشته و اوپک را هدایت میکند و سهام کمپانیهای زیاندهِ غربی را میخرد، بطورجدی وارد کار شدند تا از ریل ترقی خارجش کنند تا تجربه تلخ ژاپن تکرارنشود.
اینها باید
2/5
3.
برای ما میهنپرستان پند باشد.
ستیز ما با ج.ا و فحاشیهای ملاهای خائن به غرب نباید ما را دچار این خطایتحلیل کند که غرب دوست ماست.
غرب همانست که از دادن صنایع مادر مانند فولاد به ایران پرهیخت و شاه ما مجبورشد از بلوک شرق آنرا بگیرد.
آیا شاه هم میخواست مثل وحوش عمامهبهسر
3/5
4.
جایی را نابود کند؟
او میخواست آهن خام مان را ارزان نفروشیم و بهجایش فولاد را گران بخریم. او میخواست کارگرایرانی ماشین و کامیون و لوازم خانگی بسازد تا هم احساس خوشبختی کند و هم از راه صدور آن ایران قوی شود.
او نه با اعراب دشمن بود نه با اسراییل و نه غرب. ولی به او هم ندادند.
4/5
5.
قطبنمای ما بایستی منافع ایران باشد. نه غرب «دوست» ماست نه شرق.
نگاهی گذرا به حمایتهای غرب از وابستگان #مکتب57 مانند نسرین ستوده، گواه دیگری ست بر این واقعیت که آنها یک ایران علیل و زمینگیر که توحش کند را به یک ایران مدرن و توانمند با هدایت رهبری میهنپرست، ترجیح میدهند.
dariush toosi
@C_B_SHAHZADEH
«جنگهایی که راه میاندازیم نبایستی اینجا رخ دهد!»
اروپاییان برخلاف ظاهرمتمدن، بسیارخودبرتربینند و پیشرفت و آرامش را تنها برای خود میخواهند.
پس از جنگ جهانی و پیشرفت توفندهی
1/5
2.
ژاپن که اروپا را درنوردید، غربیها سخت ترسیدند.
دقیقن از همین رو بود که تا دیدند ایران با مدیریت شاه پای در همان راه گذاشته و اوپک را هدایت میکند و سهام کمپانیهای زیاندهِ غربی را میخرد، بطورجدی وارد کار شدند تا از ریل ترقی خارجش کنند تا تجربه تلخ ژاپن تکرارنشود.
اینها باید
2/5
3.
برای ما میهنپرستان پند باشد.
ستیز ما با ج.ا و فحاشیهای ملاهای خائن به غرب نباید ما را دچار این خطایتحلیل کند که غرب دوست ماست.
غرب همانست که از دادن صنایع مادر مانند فولاد به ایران پرهیخت و شاه ما مجبورشد از بلوک شرق آنرا بگیرد.
آیا شاه هم میخواست مثل وحوش عمامهبهسر
3/5
4.
جایی را نابود کند؟
او میخواست آهن خام مان را ارزان نفروشیم و بهجایش فولاد را گران بخریم. او میخواست کارگرایرانی ماشین و کامیون و لوازم خانگی بسازد تا هم احساس خوشبختی کند و هم از راه صدور آن ایران قوی شود.
او نه با اعراب دشمن بود نه با اسراییل و نه غرب. ولی به او هم ندادند.
4/5
5.
قطبنمای ما بایستی منافع ایران باشد. نه غرب «دوست» ماست نه شرق.
نگاهی گذرا به حمایتهای غرب از وابستگان #مکتب57 مانند نسرین ستوده، گواه دیگری ست بر این واقعیت که آنها یک ایران علیل و زمینگیر که توحش کند را به یک ایران مدرن و توانمند با هدایت رهبری میهنپرست، ترجیح میدهند.
dariush toosi
@C_B_SHAHZADEH
Telegram
attach 📎