#بازجویی_صدام ( بخش دوم )
نشسته بودم توی سلولش و داشت شعرهایش را برایم میخواند که ناگهان فکری به ذهنم رسید
➕ گفتم : میدانی صدام فهمیدهام سبک منحصربهفردی در نوشتن داری میتوانم بگویم تو از سخنرانینویس استفاده نمیکنی
➖ گفت : معلوم است که سخنرانیهایم را هم خودم مینویسم و حرف دلم هستند
➕ اما متوجه شدهام چندتایی از سخنرانیهایت سبک متفاوتی دارند ، فکر میکنم آنها را کسی برایت نوشته
➖ کدام سخنرانیها
➕ خندهدار است که میپرسی ژوئن ۲۰۰۰ یک سخنرانی کردی که گفتی عراق تا وقتی سایرین در منطقه خودشان را خلع سلاح نکنند خلع سلاح را نمیپذیرد ، جواب تفنگ تفنگ است ، جواب چماق چماق و جواب سنگ سنگ
➖ میخواستم پیامی برای #ایرانیها بفرستم ، بزرگترین تهدید برای عراق ایران بود نه آمریکا . آنها باید باور میکردند که من هنوز سلاحهای خودم را دارم تا دوباره به عراق حمله نکنند
➕ پس حقه بود ؟ برای فریب ایرانیها ؟
➖ دقیقا ، بیشتر تسلیحات کشتار جمعی را بازرسان سازمان ملل در دهۀ نود میلادی تخریب کردند ، آنهایی را هم که بازرسان تخریب نکرده بودند خودم یکطرفه معدوم کردم
➕ واقعا خودت را برای نمایش به خطر انداختی ؟
➖ محاسباتم دربارۀ بوش و مقاصدش اشتباه درآمد ، فکر میکردم آمریکا مثل عملیات روباه صحرا (۱۹۹۸) یک حملۀ هوایی چند روزه میکند و تمام ، من چنین حملهای را تجربه کرده بودم
تنها یک سؤال دیگر مانده بود
آیا صدام با القاعده ارتباط داشت ؟؟
➕ صدام تو ارتباطی با بنلادن داشتی ؟
➖ #بنلادن یک متعصب دینی بود ، از نظر من دین و سیاست باید از هم جدا بمانند پس نمیتوانستم به کسی تا آن اندازه مذهبی اعتماد و کمک کنم جرج ، من رهبری سکولار #هستم
از دیگر اعترافهای صدام این بود که خودش شخصاً دستور استفاده از سلاحهای شیمیایی در برابر کردهای شمال را داده. مردم خودش را در عملیات انفال به گاز بست تا جلو حملهی ایران و مقاومت کردها در برابر حکومت خود را بگیرد.
#دیدار_آخر
صبح بود که از او خداحافظی کردم ، چندتایی سیگار برگ کوبایی با هم کشیدیم ، به شوخی گفت با هم بزنیم توی کسبوکار ، میگفت یک شرکت مشاوره راه بیندازیم ، من هم به او گفتم اگر به سلامت از دادرسی عبور کند به شراکت با او فکر خواهم کرد اما هردو میدانستیم که اینها واقعگرایانه نیست ، حس میکنم او میخواست با خاطرهای خوش برود ، بغلم کرد و بهروش سنتی اعراب گونههایم را بوسید و خداحافظی کرد ... اشک را در چشمهایش میدیدم ، به من گفت دلش برایم تنگ میشود ... توهمی دربارهی سرنوشتش نداشت : دادگاه و اعدام اما به نظر خودش زندگی فوقالعادهای را از سر گذرانده بود ، شده بود رهبر گهوارۀ تمدن و تأثیر شگرفی روی کشور ، روی منطقه و روی جهان گذاشته بود برای همین رویارویی با مرگ آزارش نمیداد ... همانطور که خودش گفته بود : « بدون ذرهای افسوس ، بدون ذرهای پشیمانی. »
#اعدام
با اینکه کاملا باور داشتم اعدام برای جرائمی که صدام مرتکب شده منصفانه است اما دوست نداشتم از نزدیک شاهد اعدامش باشم ، میدانی من وجه متفاوتی از صدام را دیده بودم ، من وجه #انسانی صدام را دیدم نه صدام دیکتاتور وحشی را ، وجه انسانی همان رهبر شروری که مردم خود را بمباران شیمیایی کرد ، صدام تا چند ثانیه قبل از آویزان شدن داشت با مردم عراق کلکل میکرد ، «عراق بدون من هیچچیز نیست» «اسم خودتان را گذاشتهاید مرد ؟» نگذاشتند اشهدش را کامل بخواند ، به محمد که رسید زیر پایش را خالی کردند ...
#صدام هم تمام شد !!
@c_b_shahzadeh
نشسته بودم توی سلولش و داشت شعرهایش را برایم میخواند که ناگهان فکری به ذهنم رسید
➕ گفتم : میدانی صدام فهمیدهام سبک منحصربهفردی در نوشتن داری میتوانم بگویم تو از سخنرانینویس استفاده نمیکنی
➖ گفت : معلوم است که سخنرانیهایم را هم خودم مینویسم و حرف دلم هستند
➕ اما متوجه شدهام چندتایی از سخنرانیهایت سبک متفاوتی دارند ، فکر میکنم آنها را کسی برایت نوشته
➖ کدام سخنرانیها
➕ خندهدار است که میپرسی ژوئن ۲۰۰۰ یک سخنرانی کردی که گفتی عراق تا وقتی سایرین در منطقه خودشان را خلع سلاح نکنند خلع سلاح را نمیپذیرد ، جواب تفنگ تفنگ است ، جواب چماق چماق و جواب سنگ سنگ
➖ میخواستم پیامی برای #ایرانیها بفرستم ، بزرگترین تهدید برای عراق ایران بود نه آمریکا . آنها باید باور میکردند که من هنوز سلاحهای خودم را دارم تا دوباره به عراق حمله نکنند
➕ پس حقه بود ؟ برای فریب ایرانیها ؟
➖ دقیقا ، بیشتر تسلیحات کشتار جمعی را بازرسان سازمان ملل در دهۀ نود میلادی تخریب کردند ، آنهایی را هم که بازرسان تخریب نکرده بودند خودم یکطرفه معدوم کردم
➕ واقعا خودت را برای نمایش به خطر انداختی ؟
➖ محاسباتم دربارۀ بوش و مقاصدش اشتباه درآمد ، فکر میکردم آمریکا مثل عملیات روباه صحرا (۱۹۹۸) یک حملۀ هوایی چند روزه میکند و تمام ، من چنین حملهای را تجربه کرده بودم
تنها یک سؤال دیگر مانده بود
آیا صدام با القاعده ارتباط داشت ؟؟
➕ صدام تو ارتباطی با بنلادن داشتی ؟
➖ #بنلادن یک متعصب دینی بود ، از نظر من دین و سیاست باید از هم جدا بمانند پس نمیتوانستم به کسی تا آن اندازه مذهبی اعتماد و کمک کنم جرج ، من رهبری سکولار #هستم
از دیگر اعترافهای صدام این بود که خودش شخصاً دستور استفاده از سلاحهای شیمیایی در برابر کردهای شمال را داده. مردم خودش را در عملیات انفال به گاز بست تا جلو حملهی ایران و مقاومت کردها در برابر حکومت خود را بگیرد.
#دیدار_آخر
صبح بود که از او خداحافظی کردم ، چندتایی سیگار برگ کوبایی با هم کشیدیم ، به شوخی گفت با هم بزنیم توی کسبوکار ، میگفت یک شرکت مشاوره راه بیندازیم ، من هم به او گفتم اگر به سلامت از دادرسی عبور کند به شراکت با او فکر خواهم کرد اما هردو میدانستیم که اینها واقعگرایانه نیست ، حس میکنم او میخواست با خاطرهای خوش برود ، بغلم کرد و بهروش سنتی اعراب گونههایم را بوسید و خداحافظی کرد ... اشک را در چشمهایش میدیدم ، به من گفت دلش برایم تنگ میشود ... توهمی دربارهی سرنوشتش نداشت : دادگاه و اعدام اما به نظر خودش زندگی فوقالعادهای را از سر گذرانده بود ، شده بود رهبر گهوارۀ تمدن و تأثیر شگرفی روی کشور ، روی منطقه و روی جهان گذاشته بود برای همین رویارویی با مرگ آزارش نمیداد ... همانطور که خودش گفته بود : « بدون ذرهای افسوس ، بدون ذرهای پشیمانی. »
#اعدام
با اینکه کاملا باور داشتم اعدام برای جرائمی که صدام مرتکب شده منصفانه است اما دوست نداشتم از نزدیک شاهد اعدامش باشم ، میدانی من وجه متفاوتی از صدام را دیده بودم ، من وجه #انسانی صدام را دیدم نه صدام دیکتاتور وحشی را ، وجه انسانی همان رهبر شروری که مردم خود را بمباران شیمیایی کرد ، صدام تا چند ثانیه قبل از آویزان شدن داشت با مردم عراق کلکل میکرد ، «عراق بدون من هیچچیز نیست» «اسم خودتان را گذاشتهاید مرد ؟» نگذاشتند اشهدش را کامل بخواند ، به محمد که رسید زیر پایش را خالی کردند ...
#صدام هم تمام شد !!
@c_b_shahzadeh