نگارشی در باب «علی شریعتی»
امروز برنامه ای دیدم در باب شریعتی که او را «انگل» نامیده بودند!
صفت درست و صحیح اما مورد جالبتر نگارش سه سال قبل بنده بود که دقیقا به این شخص اشاره کرده بودم و حالا در گفتکوی این رسانه میبینم.
نگارش ما:
پیش تر از علی شریعتی نوشتم که برخی از دوستدارانش قلم و زبان به تندی گرفتند تااینکه دوست جراحم از ویرجینیا دیشب تماس تلفنی گرفت و خواست با قلم ملایمتر در مورد شریعتی برایش توضیح دهم،
فرصت را مناسب میبینم و از ملغمهای بنام #علی_شریعتی مینویسم:
بر کسی پوشیده نیست که این شخص تأثیر بسزایی در تاریخ و بر مردمی گذاشت که فضای ذهنشان تشنهی خواندن بود، اما نظر شخصیام این است که انتخاب برخی از آثار و تفکرات او غلط بوده؛ کتاب خواندن میتواند بیشتر از کتاب نخواندن خطرناک باشد.
بقولی، برخی شریعتی را جامعهشناس میدانند، اما او واقعاً یک جامعهشناس نبود؛ از لحاظ آکادمیک ادبیات خوانده بود و رساله دکتریاش نیز در حوزه ادبیات بود. استاد راهنمای شریعتی، #ژیلبر_لازار، زبانشناس و ایرانشناس فرانسوی بود. شریعتی با تنبلی و کندذهنی و با نمرهای پایین رسالهاش را دربارهی صفیالدین بلخی نوشت که در واقع شامل تصحیح و ترجمهی کتاب «فضائل بلخ» بود؛ پایاننامهاش حتی جعلی خوانده شد، اگرچه بعدها تحت تأیید قرار گرفت.
من شخصاً فکر میکنم افکار شریعتی برگرفته از مسجد و حسینیه بود، نگاهی که بر متافیزیک استوار است و از تاریخ بهعنوان ابزار استفاده میکرد تا ظلم و ستم را برجسته کند. تاریخ در نظر او تنها دو نیرو داشت: استثمارگر و استثمارشده — یک نگاه «صفر و صد».
اگر بخواهم ساده بگویم، شریعتی آمد تا تاریخستیزی کند و همه چیز را به نفیگری تبدیل کند، بدون در نظر گرفتن روح جامعه. من او را آفت میدانم، چون بهنظرم بنیانگذار ایدئولوژی انتقامجویانه و هیأت و حسینه بود.
او عاشق تاریخنویسی بود، حتی بدون اینکه تاریخ را عمیقاً خوانده باشد؛ عاشق تأثیرگذاری بود، حتی اگر اشتباه باشد، و تاریخ را سراسر درد و تلخی روایت میکرد چون فکر میکرد جامعه چنین چیزی را میطلبد.
در پایان، شریعتی را اینگونه توصیف میکنم: او زه همان کمانی بود که خمینی را همچون تیری از قرن ششم به قلب ایران فرو نشاند.
#پسرعاقل_نوح
لینک برنامه:
https://youtu.be/VGK5B8ZSosg
امروز برنامه ای دیدم در باب شریعتی که او را «انگل» نامیده بودند!
صفت درست و صحیح اما مورد جالبتر نگارش سه سال قبل بنده بود که دقیقا به این شخص اشاره کرده بودم و حالا در گفتکوی این رسانه میبینم.
نگارش ما:
پیش تر از علی شریعتی نوشتم که برخی از دوستدارانش قلم و زبان به تندی گرفتند تااینکه دوست جراحم از ویرجینیا دیشب تماس تلفنی گرفت و خواست با قلم ملایمتر در مورد شریعتی برایش توضیح دهم،
فرصت را مناسب میبینم و از ملغمهای بنام #علی_شریعتی مینویسم:
بر کسی پوشیده نیست که این شخص تأثیر بسزایی در تاریخ و بر مردمی گذاشت که فضای ذهنشان تشنهی خواندن بود، اما نظر شخصیام این است که انتخاب برخی از آثار و تفکرات او غلط بوده؛ کتاب خواندن میتواند بیشتر از کتاب نخواندن خطرناک باشد.
بقولی، برخی شریعتی را جامعهشناس میدانند، اما او واقعاً یک جامعهشناس نبود؛ از لحاظ آکادمیک ادبیات خوانده بود و رساله دکتریاش نیز در حوزه ادبیات بود. استاد راهنمای شریعتی، #ژیلبر_لازار، زبانشناس و ایرانشناس فرانسوی بود. شریعتی با تنبلی و کندذهنی و با نمرهای پایین رسالهاش را دربارهی صفیالدین بلخی نوشت که در واقع شامل تصحیح و ترجمهی کتاب «فضائل بلخ» بود؛ پایاننامهاش حتی جعلی خوانده شد، اگرچه بعدها تحت تأیید قرار گرفت.
من شخصاً فکر میکنم افکار شریعتی برگرفته از مسجد و حسینیه بود، نگاهی که بر متافیزیک استوار است و از تاریخ بهعنوان ابزار استفاده میکرد تا ظلم و ستم را برجسته کند. تاریخ در نظر او تنها دو نیرو داشت: استثمارگر و استثمارشده — یک نگاه «صفر و صد».
اگر بخواهم ساده بگویم، شریعتی آمد تا تاریخستیزی کند و همه چیز را به نفیگری تبدیل کند، بدون در نظر گرفتن روح جامعه. من او را آفت میدانم، چون بهنظرم بنیانگذار ایدئولوژی انتقامجویانه و هیأت و حسینه بود.
او عاشق تاریخنویسی بود، حتی بدون اینکه تاریخ را عمیقاً خوانده باشد؛ عاشق تأثیرگذاری بود، حتی اگر اشتباه باشد، و تاریخ را سراسر درد و تلخی روایت میکرد چون فکر میکرد جامعه چنین چیزی را میطلبد.
در پایان، شریعتی را اینگونه توصیف میکنم: او زه همان کمانی بود که خمینی را همچون تیری از قرن ششم به قلب ایران فرو نشاند.
#پسرعاقل_نوح
لینک برنامه:
https://youtu.be/VGK5B8ZSosg
👍133❤12👌7💯2