جامعه سکولاردموکرات
605 subscribers
35.9K photos
12.1K videos
371 files
29K links
Download Telegram
⭕️ فدریکا موگرینی، مسئول چپول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، خواستار پرهیز از افزایش تنش با ایران شد .

فدریکا موگرینی، همنشین تنهایی ها و متحد ظریف الدوله برجام باز نافرجام، طناز مجلس شورای اسلامی اخوندی، باز مانده تیم منهدم شده جان کری لنگ دراز، دمکرات رذل آمریکایی، روز دوشنبه ملتمسانه ابراز کرد که باید از هر نوع افزایش تنش با ایران اجتناب شود.

موگرینی عشوه گر، پشتیبان دیکتاتورهایی مانند مادرو و جمهوری اسلامی، پیش از آغاز نشست شورای وزیران اتحادیه اروپا در بروکسل در جمع خبرنگاران با ناامیدی گفت:
اتحادیه اروپا با تمام ابزارهایی که دارد از این توافق حمایت می‌کند.

موگرینی چپول نافرجام بخوبی می داند سیلی که براه افتاده بسیار بزرگتر از قد و قواره جمهوری اسلامی است و همه چپولهای مدرن گلوبالیست را به ساحل عدم خواهد فرستاد و خاورمیانه را می کند و دوران اتحادیه و اتحادیه بازی ها سپری شده و ملتها به سرنوشت خود تصمیم خواهند گرفت و منافع ملت خود را پیگیر خواهند شد و دوران سلطه گری شرکتهای چند ملیتی تمام شده است .
بهمین دلیل است که با ملاحظه علائم نابودی خود دست و پا می زند .

🔻 #گلوبالیسم_چپول
🔺 #ناسیونالیسم_مردمگرا
Forwarded from Attach Master
‌‌🔴 عنوان شده #شورای_مدیریت_گذار توسط " #حسن_شریعتمداری " و برخی عناصر پسمانده از شورش ٥٧ تشکیل شده است.

سخنگوی این شورا مطرح میکند دلیل تشکیل آن این است که جمهوری اسلامی در حال سقوط است و این سقوط باید مدیریت شود تا هرج و مرج ایجاد نشده و نظم ثانوی بعد از آن سریعا ایجاد شود.

موضوعی تحت عنوان فدرالیسم در این شورا مطرح شده و پرچمی بدون نشان ترسیم شده و گفته شده این شورا یک حزب نیست، بلکه با همراهی احزاب برای دوره گذار تشکیل شده است.

البته آشکارا موضوع فدرالیسم و سه رنگ پرچم بدون نشان ایران، دقیقا نکته انحرافی این شورا هست، چرا که مطلع هستند بیش از 90% جمعیت ایران نسبت به یکپارچگی ایران حساسیت دارند، و فورا توجهشان به آن جلب شده و به مفهوم درونی شورا دقت نخواهند کرد.

اما چرا این انحراف را مطرح میکنند؟

دقیقا ریشه در شیطنت اخوندیشان دارد.
آنها عنوان شورا را نه "شورای گذار" بلکه "شورای مدیریت گذار" مطرح کرده و نکته قابل توجه اینجا هست.

شریعتمداری آمده است تا ماموریت "مدیریت گذار" را عملی کند.
هدف این مدیریت، ممانعت از هرج مرج پیش بینی شده و ایجاد نظم ثانوی است؛ و این نظم ثانوی را یک مجلس موسسان انجام خواهد داد، که طبعا شورا تشکیل آن را مدیریت و چیدمانش را مشخص خواهد کرد. پس طبعا برای نظمی که قصد اجرای آن را دارند برنامه اولیه ایی هم دارند. این برنامه را تحت نام "جمهوری دمکراتیک فدرالی" عنوان کرده اند.
پس هم طرح مشخص هست، و هم ابزار؛ و مردم در این میان تنها کاری که باید انجام دهند، تبعیت از این شورا و شعارهای آن خواهد بود. درست مانند٥٧.

اما خاستگاه اجتماعی شریعتمداری کجاست؟
او یک بظاهر تکنوکراتی بالای ٧٥ سال سن، با کت و شلوار و کراوت است.
اما در واقع تحصیل کرده مکتب فقه شیعی است و آن را نزد پدرش که مرجع تقلید بوده و خمینی را هم مرجع تقلید کرده بود، آموخته است.
او از پیشگامان شورش ٥٧ بوده و بعد از پیروزی در نزاع قدرت، تا حد جنگ مسلحانه در قالب حزب خلق مسلمان پیش رفته و از حزب جمهوری اسلامی خمینی شکست نظامی خورده و چهل سال فراری شده و اکنون سر بر آورده است و پرونده یک جنگ داخلی را پشت سر دارد، که بسیاری در آن کشته شده اند.

او با اهداف مارکسیسم اسلامی، یک انقلابی پنجاه و هفتی هست. او هم به "خلق" که واژه و سنبل چپی است باور دارد، و هم به "مسلمان". و در واقع او حامی "خلقی است که مسلمان هم باشد."
تا اینجا ادعای او در مورد "دمکراسی" و "سکولاریسم" مشخص میشود. در حد خدعه خمینی و تقیه شیعی از دمکراسی و سکولاریسم حمایت خواهد کرد.

اما اهداف واقعی شورش ٥٧ چه بود؟

هدف داخلی، منطقه ایی و بین المللی آن شورش تامین اهداف جهانگرایان بود، و آقای شریعتمداری هم از وفاداران و طرفداران گلوبالیسم است.
اکنون وقتی ایشان گذار را مدیریت کنند، تغییری در مبانی موجود رخ نخواهد داد. همه برنامه های جمهوری اسلامی که مورد تایید جهانخواران گلوبالیسم هست، در نظم جدید شریعتمداری هم اجرایی خواهد شد. اما نه بوسیله "ولایت فقیه خمینیسیم" بلکه توسط "مارکسیست های اسلامی" و "چپهای مسلمان" که البته بمراتب کثیفتر از جمهوری اسلامی ولایت فقیهی هستند.

اما آیا در معادلات موجود جهان و تحولاتی که در حال رخ دادن است، شریعتمداری امکان مدیریت این گذار را دارد؟
آیا میتواند با مدیریت گذار، مانع گذار جامعه از جریان مزدوری گلوبالیسم به سوی یک ناسیونالیسم مردمگرا باشد؟
آیا او توان مدیریت این جریان را دارد، که در جهان قد علم کرده و در حال نابود کردن قدرتهای سیاسی جهانگرایی است؟

در واقع دو قطبی امروز در ایران بر سر نظام جمهوری و پادشاهی یا قدرت متمرکز و فدرالیسم نیست. اینها برای فریب دادن مردم هستند. چون این انتخاب براحتی میتواند توسط مردم انجام شود، و در واقع هم با حفظ اصول دمکراسی و سکولاریسم، تاثیر و تفاوت مهمی با هم ندارند، که چنان محل مناقشه مرگ آوری باشند.

دو قطبی واقعی امروز بر سر #ناسیونالیسم_مردمگرا و #گلوبالیسم_جهانگرا است .

همه آنها که در شورش ٥٧ نقش داشتند متعهد به گلوبالیسم هستند، چه مخالف جمهوری اسلامی باشند، چه مخالف ولایت فقیه باشند، و چه اصلاح طلب نشان دهند، و چه چپی و مارکسیسم و چه مارکسیسم اسلامی باشند.

امروز گذار واقعی را #نسل_شیک_پاسارگادی انجام می دهد، و از همه این مفاهیم کذایی حاکم گذر می کند، نه صرفا از یک شکل خاصی از حکومت؛ و این آقایان فرسوده مغز، فسیل فکر و مزدور فراماسونری، قادر به درک این نسل شیک، و توانایی و روحیه روانی آنها نبوده و البته امکان عملی مقابله با سرکشی آن را هم ندارند. چه بماند آن را مدیریت کنند.

دیگر در نظام "سکولار دمکراسی" با رویکرد "ناسیونالیست مردم گرا" که نظم جدید "ایران نوین" خواهد بود، جایی برای شورشی های ٥٧ و آخوند و آخوندزاده و آقا و آقازاده وجود نخواهد داشت.