عدالت خواهان عصر جدید...
26 subscribers
229 photos
3 videos
2 files
3 links
رسیدگی به کلیه دعاوی حقوقی و مرجع صدور رای قطعی در دعاوی حقوقی
قبول وکالت در کلیه دعاوی حقوقی وکیفری وثبتی و امور شهرداری
مشاوره در امور حقوقی وکیفری وثبتی
نظارت بر قرارداد ها
با مدیریت میلاد غلامی تیجی

@Milad_gholami123
Download Telegram
#اصطلاحات_حقوقی

✍️ #انفساخ: انحلال قهرے عقد را گویند.

✍️#مهایات: تقسیم منافع بر حسب زمان.

✍️#مجازات ترذیلی: مجازاتے ڪہ لطمہ بہ افتخار و شئون اجتماعے مجرم بزند.محرومیت از حقوق اجتماعے

✍️#تقاص: بہ این معنا است ڪہ داین حق خود را از اموال مدیون بدون مراجعہ بہ قاضے استیفا ڪند.

✍️#جعاله: التزام شخص بہ اداے اجرت معلوم در مقابل عملے اعم از این ڪہ طرف معین باشد یا غیر معین.

✍️#اخذ_بہ_السوم: یڪ نفر مالے را مے گیرد ڪہ معاینہ ڪند ڪہ اگر خوب باشد بخرد و اگر بد باشد نخرد.

✍️#ایلاء: سوگندے است ڪہ زوج یاد ڪند ڪہ همیشہ یا بیش از ۴ ماہ با زوجہ دائم خود مقاربت نڪند.

✍️#استفسار: تفسیر و توضیح خواستن.

✍️#معافیت : عفو از حق بہ معنے چشم پوشے از حق خود بہ نفع طرف است.

✍️#معاوضه: عقدے است ڪہ بہ موجب آن یڪے از طرفین مالے مے دهد بہ عوض مال دیگر ڪہ از طرف دیگر اخذ مے ڪند.

✍️#معوض: در عقد معوض مالے ڪہ از طرف ایجاب ڪنندہ دادہ مے شود معوض نام دارد

✍️#سازش: تراضے (توافق) طرفین دعوے بر فیصلہ نزاع معین در دادگاہ و با دخالت دادرس.

✍️#سبب: خویشاوندے است بین دو نفر ڪہ بر اثر رابطہ زناشویے بہ وجود مے آید.

✍️#سفیه: ڪسے است ڪہ تصرفات او در اموال و حقوق مالے خود عقلایے نباشد.

✍️#سقوط: تنزل و از بین رفتن حق را گویند.

✍️#سڪنی: حق انتفاع هرگاہ بہ صورت سڪونت منتفع در مسڪن متعلق بہ غیر باشد، آن را سڪنے نامند.

✍️#سلطه: عبارت است از اختیار قانونے شخص بر اشیاء یا اموال یا اشخاص دیگر.

✍️#شخص_حقوقی: عبارت است از گروهے از افراد انسان با منفعتے از منافع عمومے.

✍️#شخص_حقیقی: بہ معناے شخص طبیعے است.

✍️#شخص_طبیعی: اشخاص انسانے را گویند ڪہ موضوع حق و تڪلیف هستند.

✍️#صداق: مهر.

✍️#صغیر: ڪسے ڪہ بہ سن ۱۸ سال تمام نرسیدہ باشد.

✍️#صلح: عقدے است ڪہ در آن طرفین، توافق بر امرے از امور ڪنند؛ بدون اینڪہ توافق آنها بہ عنوان یڪے از عناوین معروف عقود باشد.

✍️#صیغه: در عقود و ایقاعات تشریفاتے الفاظ معین را گویند ڪہ عقد یا ایقاع بدون آن الفاظ صحیح نیست.

✍️#ضامن: متعهد در عقد ضمان را گویند.

✍️#ضمان: بہ معنے عقد ضمان است و عبارت است از اینڪہ شخصے مالے را ڪہ بر ذمہ دیگرے است، بہ عهدہ بگیرد.

✍️#طلب: تعهدے ڪہ بر ذمہ شخصے بہ نفع ڪسے وجود دارد.

✍️#عرف: چیزے ڪہ در ذهن شناختہ شدہ و مأنوس و مقبول خردمندان است.

✍️#عطف_قانون_بہ_ماسبق: یعنے حڪومت قانون نسبت بہ وقایعے قبل از تاریخ وضع و نشر آن.

✍️#عقد: تعهد یڪ طرف بر قبول امرے ڪہ مورد قبول طرف دیگر باشد.

✍️#علت: امرے است ڪہ بہ محض وقوع آن چیز دیگرے بدون اینڪہ تأخیرے رخ دهد بہ دنبال آن واقع شود.

✍️#عوض: در معاملات معوض هر یڪ از دو موضوع مورد معاملہ را گویند.

✍️#عین: اشیاء مادے مستقل.

✍️#غش: از جرایم مربوط بہ تقلب در ڪسب است.

✍️#غصب: تصرف در مال غیر بہ نحو عدوان.

✍️#غیرمنقول: مالے ڪہ از جایے بہ جایے قابل انتقال نباشد مانند زمین و معدن.

✍️#قرض: عقدے است ڪہ بہ موجب آن یڪے از طرفین عقد مقدار معینے از مال خود را بہ طرف دیگر تملیڪ مے ڪند و طرف او مثل آن را از حیث مقدار، جنس و وصف رد ڪند.

✍️#شاهد: ڪسے ڪہ شهادت بر امرے مے دهد.

✍️#شبہ_عقد: عبارت است از یڪ عمل ارادے ڪہ قانون آن را منع نڪردہ و بدون اینڪہ عقدے منعقد شود، ایجاد تعهد در مقابل غیر ڪند.

✍️#شخص: ڪسے ڪہ موضع حق قرار گیرد، مانند انسان و شرڪت تجارے.

✍️#شرط: امرے است محتمل الوقوع در آیندہ ڪہ طرفین عقد یا ایقاع ڪنندہ، حدوث اثر حقوقے عقد یا ایقاع را متوقف بر حدوث آن امر محتمل الوقوع ڪنند.

✍️#قسم: گواہ گرفتن یڪے از مقدسات بر صدق اظهار خود.

✍️#قصد: مصمم شدن بہ انجام یڪ عمل حقوقے از قبیل اقرار، بیع و غیرہ.

✍️#قولنامه: نوشتہ اے غالباً عادے حاڪے از توافق بر واقع ساختن عقدے درمورد معینے ڪہ ضمانت اجراے تخلف از آن، مشخص است.

✍️#قیم: نمایندہ قانونے محجور ڪہ از طرف مقامات صلاحیتدار قضایے در صورت نبودن ولے قهرے و وصے او تعیین مے شود.

✍️#گرو : مترادف رهن است. گرودهندہ، راهن و گروگیر، مرتهن است و گروگان عین مرهونہ را گویند.

✍️#مؤجل: تعهدے ڪہ انجام دادن آن، مشروط بہ رسیدن اجل معین باشد.

✍️#مأجور: بہ معناے عین مستأجرہ استعمال شدہ است.

✍️#ماترڪ: مالے ڪہ با فوت مالڪ آن و بہ حڪم قانون بہ وارث تعلق گیرد.

✍️#مالڪ: صاحب ملڪ، صاحب مال غیرمنقول، صاحب اراضے و صاحب سرمایہ در عقد مضاربہ.

✍️#مالڪیت: حق ا ستعمال، بهر ہ بردارے و انتقال یڪ چیز بہ هر صورت مگر در مواردے ڪہ قانون استثناء ڪردہ باشد.

✍️#مایملڪ: قسمت مثبت از دارایے شخص را گویند.

✍️#متصالح: قبول ڪنندہ را در عقد صلح گویند.

✍️#مثمن: معوض را در عقد بیع گویند.

✍️#مجنون: ڪسے ڪہ فاقد تشخیص نفع و ضرر و حسن و قبح است.

اطلاعات خود را بالا ببرید: @Edalatkhahan_asrejadid
🌺 «#قاضی زيرك»

دو پیرمرد که یکی از آنها قدبلند و قوی‌هیکل و دیگری قدخمیده و ناتوان بود و بر عصای خود تکیه داده بود، نزد قاضی به #شکایت از یکدیگر آمدند.
اولی گفت:
به مقدار ۱۰ قطعه‌طلا به این شخص #قرض دادم تا در وقت امکان به من برگرداند و اکنون توانایی ادا کردن بدهکاری‌اش را دارد ولی #تاخیر می‌اندازد و اینک می‌گوید #گمان می‌کنم #طلب تو را داده‌ام.
حضرت‌قاضی، از شما #تقاضا دارم وی را #سوگند بده که آیا #بدهکاری خودش را داده است یا خیر. چنانچه #قسم یاد کرد که من دیگر حرفی ندارم.

دومی گفت:
من #اقرار می‌کنم که ده‌قطعه #طلا از وی قرض نموده‌ام ولی بدهکاری را #ادا کردم و برای قسم یاد کردن، آماده هستم.

قاضی: دست‌راست خود را بلند کن و قسم یاد کن.
پیرمرد: یک دست که سهل است، هر دو دست را بلند می کنم. سپس عصا را به مرد #مدعی داد و هر دو دستش را بلند کرد و گفت: به خدا قسم که من قطعات‌طلا را به این شخص دادم و اگر بار دیگر از من #مطالبه کند، از روی #فراموشکاری و #ناآگاهی است.

قاضی به #طلبكار گفت: اكنون چه مي‌گويی؟
او در جواب گفت: من می‌دانم که این شخص #قسم‌دروغ یاد نمی‌کند، شاید من فراموش کرده‌باشم، امیدوارم #حقیقت آشکار شود.

قاضی به آن دو نفر #اجازه #مرخصی داد، پیرمرد عصای خود را از دیگری گرفت.

در این موقع قاضی به فکر فرو رفت و بی‌درنگ هر دوی آن‌ها را صدا زد.

قاضی #عصا را گرفت و با کنجکاوی دیواره آن را نگاه کرد و دیواره‌اش را تراشید، ناگاه دید که ده‌قطعه‌طلا در میان عصا جاسازی شده است.

به طلبکار گفت: #بدهکار وقتی که عصا را به دست تو داد، #حیله کرد که قسم #دروغ نخورد ولی من از او زیرک‌تر بودم.