This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آقای زاکانی در برنامهی زنده به دوربین نگاه کرد و گفت که #حجاببان نداریم، اما انسیه خزعلی تایید کرد که...
@EveDaughters
برای مطالعه افشاگری خزعلی درباره گشت ارشاد:
https://t.me/hooreechannel/5234
قیامت صغری انسیه، مطلبی در همین زمینه:
https://t.me/kherad_jensi/3554?single
@EveDaughters
برای مطالعه افشاگری خزعلی درباره گشت ارشاد:
https://t.me/hooreechannel/5234
قیامت صغری انسیه، مطلبی در همین زمینه:
https://t.me/kherad_jensi/3554?single
دو روز است افقی ام. یک ویروسی گرفته ام که انگار با نشستن و ایستادنم فعال میشود. دراز میکشم میتوانم بدنم را تحمل کنم.
دیشب با این اوضاع نمی توانستم شام بپزم.
کل روز قبل تر خانه نبودم. تمام کارهایی که برای مرد لیست کرده بودم از خالی کردن ماشین لباسشویی تا شانه زدن موهای بچه قبل بردنش به تولد را انجام داده بود. اما آنچه که لیست نکرده بودم، از خرید نان تا چک کردن بخش دوم تکالیف بچه، یادش رفته بود. این شد که دیشب برای شام بچه نان نبود و تکالیفش را هم امروز صبح نصفه برد.
دوست دارم وقتی افقی و بیمارم، نیاز نباشد که به روزمره فکر کنم و بگویم کی چه کند. دوست دارم وقتی مریضم، مریض و ساکت و تنها باشم، نه بیماری که ادای خود سالمش را در یک روز معمولی درمیآورد.
بچه همان یکشنبه، یک کلاس بازی آنلاین داشت. معلم وسط کلاس بیمقدمه گفت یک کاری با مادرها دارم. من که خب پنچر بودم، بچه دیگر هم پدرش خانه بود. در ذهن معلم ولی ثبت است که مادرها دیفالت هر کارند. چرا به صورت پیشفرض نمیگوید یک کاری با پدرها/ یک بزرگتر حاضر در خانه دارم؟
بچه هم این را شنیده بود و به پدرش گیر داده بود، «تو نه! فقط الان مامان اجازه هست و تو اجازه نیستی!!!»....
ده دقیقه طول کشید تا تنظیمات کارخانه را آن هم فقط موقت برای یک بار تغییر بدهیم که بچه جان آن کاغذی که من می برم یا چسبی که میزنم، ارسال موشک به مریخ نیست و پدرت هم بخدا همان را بلد است...بگذریم که اگر هدف پروژه بازی آنلاین نبود و ارسال موشک توسط بچه به مریخ بود، معلم پیشفرض میگفت مبحث پیچیده است پس پدرهایتان را بگویید بیایند.
امروز از خانه کار میکردم. وسطش گفتم باید بخوابم. در طول ساعات کاری دو بار رفتم سر کامپیوتر و بعد نوشتن اولین ایمیل یا اولین تماس، ویروس مرا ناکار کرد. خوابیدم.
آمدم بعد چند ساعت پایین و دیدم بچه دلخور نشسته و جلویش تکلیف هست و یک هلوی نیم خورده و رها شده. چون مرد علیرغم فکر خوبی که کرده و بهش میوه داده بود ولی هنوز بعد شش سال میوهخوار شدن فرزندمان، چیزی از خردهعاداتش نمیدانست که این دوست ندارد میوه را قاچ نشده و با هسته بخورد، یا باید خودش اجازه بریدن داشته باشد یا باید میوه قاچ شده باشد...
الان یکی به من میگوید «مادر هلیکوپتری» که خب نه، این وصله به من نمی چسبد. به بچه گفتم دورریز میوه نداریم یا میخورد یا تا شام صبر کند. که با مرغ یک پایش ایستادند و گفت: صبر میکنم.
دیدم من اگر امشب هم مریض بمانم و شام نپزم، بچه یا پیتزای یخزده دارد یا غذایی مثل دیشب: تخم مرغ آب پز و پوره سیب زمینی که گویا «خشک و بی نمک و بد بوده چون مامان نپزیده» و لج میکند و گرسنه میخوابد و دیرتر از گرسنگی بیدار میشود و چون نان هم که نداشتیم، چه جنجالی به پا شد و چه استرس بی خودی به من وارد شد که ناحال آمده بودم بین این دو تا و ....
که مثل بچه آدم سرم را انداختم پایین و لیوان چای سبز در دست و خمیده خمیده کتلت و سبزیجات گریل و خوراک مرغ و برنج پختم برای امروز و فردا و فرداشب و همزمان دو سه صفحه تکلیف را چک کردم.
مرد وسطش آمده بود پرسیده بود کمک میخواهم؟! سالادی چیزی؟
گفتم نه. خب چه کمکی؟ یا آدم بلد است غذایی بپزد که بچه اش دوست دارد یا بلد نیست.
پس با اجازه من! رفته بود یک درازی بکشد.
خب به سلامتی.
برنج که دم کشید به بچه گفتم ببین، شامت آماده است. اگر گرسنه شدی یا اگر سوال داشتی، برو پدرت را بیدار کن و بپرس، چون من دارم میروم بخوابم.
بچه گفت نه!!! اصلا fair نیست. پاپا تازه خوابیده و خیلی خسته است امروز جای تو اومد مدرسه دنبالم!!
به همه دوربینهای ناپیدا در کل خانه زل زدم.
بحثی نداشتم. یعنی توان حرف زدن به شکل ایستاده نداشتم و باید می آمدم اینجا دراز میشدم باز.
ولی به این حرفی که درباره منصفانه و غیرمنصفانه بودن، زد خیلی فکر کردم.
واقعا دارم یک جای کار اشتباه میکنم. و این «از من که گذشت ولی نسل بعد....» را نمیخواهم بچه ام هم دوباره سی سال بعد همین را بگوید.
باید یک برنامه ای بچینم چون شکل مقابله با همه تراماهای غیر قابل اجتناب در طول زندگی، کسب همه توانایی ها، حمل همه ضعف ها، قدرت غلبه بر هر چه دوست نداشتی است و ترسیدن از تغییر، .... همه ریشه در تربیت دارد. و تربیت کودک به حرف و کلام نیست. به نمایش دادن افعال و تکرار عملکرد است. باید خیلی جدی برایش کاری کنم./زن امروزی
ناشناس
@EveDaughters
دیشب با این اوضاع نمی توانستم شام بپزم.
کل روز قبل تر خانه نبودم. تمام کارهایی که برای مرد لیست کرده بودم از خالی کردن ماشین لباسشویی تا شانه زدن موهای بچه قبل بردنش به تولد را انجام داده بود. اما آنچه که لیست نکرده بودم، از خرید نان تا چک کردن بخش دوم تکالیف بچه، یادش رفته بود. این شد که دیشب برای شام بچه نان نبود و تکالیفش را هم امروز صبح نصفه برد.
دوست دارم وقتی افقی و بیمارم، نیاز نباشد که به روزمره فکر کنم و بگویم کی چه کند. دوست دارم وقتی مریضم، مریض و ساکت و تنها باشم، نه بیماری که ادای خود سالمش را در یک روز معمولی درمیآورد.
بچه همان یکشنبه، یک کلاس بازی آنلاین داشت. معلم وسط کلاس بیمقدمه گفت یک کاری با مادرها دارم. من که خب پنچر بودم، بچه دیگر هم پدرش خانه بود. در ذهن معلم ولی ثبت است که مادرها دیفالت هر کارند. چرا به صورت پیشفرض نمیگوید یک کاری با پدرها/ یک بزرگتر حاضر در خانه دارم؟
بچه هم این را شنیده بود و به پدرش گیر داده بود، «تو نه! فقط الان مامان اجازه هست و تو اجازه نیستی!!!»....
ده دقیقه طول کشید تا تنظیمات کارخانه را آن هم فقط موقت برای یک بار تغییر بدهیم که بچه جان آن کاغذی که من می برم یا چسبی که میزنم، ارسال موشک به مریخ نیست و پدرت هم بخدا همان را بلد است...بگذریم که اگر هدف پروژه بازی آنلاین نبود و ارسال موشک توسط بچه به مریخ بود، معلم پیشفرض میگفت مبحث پیچیده است پس پدرهایتان را بگویید بیایند.
امروز از خانه کار میکردم. وسطش گفتم باید بخوابم. در طول ساعات کاری دو بار رفتم سر کامپیوتر و بعد نوشتن اولین ایمیل یا اولین تماس، ویروس مرا ناکار کرد. خوابیدم.
آمدم بعد چند ساعت پایین و دیدم بچه دلخور نشسته و جلویش تکلیف هست و یک هلوی نیم خورده و رها شده. چون مرد علیرغم فکر خوبی که کرده و بهش میوه داده بود ولی هنوز بعد شش سال میوهخوار شدن فرزندمان، چیزی از خردهعاداتش نمیدانست که این دوست ندارد میوه را قاچ نشده و با هسته بخورد، یا باید خودش اجازه بریدن داشته باشد یا باید میوه قاچ شده باشد...
الان یکی به من میگوید «مادر هلیکوپتری» که خب نه، این وصله به من نمی چسبد. به بچه گفتم دورریز میوه نداریم یا میخورد یا تا شام صبر کند. که با مرغ یک پایش ایستادند و گفت: صبر میکنم.
دیدم من اگر امشب هم مریض بمانم و شام نپزم، بچه یا پیتزای یخزده دارد یا غذایی مثل دیشب: تخم مرغ آب پز و پوره سیب زمینی که گویا «خشک و بی نمک و بد بوده چون مامان نپزیده» و لج میکند و گرسنه میخوابد و دیرتر از گرسنگی بیدار میشود و چون نان هم که نداشتیم، چه جنجالی به پا شد و چه استرس بی خودی به من وارد شد که ناحال آمده بودم بین این دو تا و ....
که مثل بچه آدم سرم را انداختم پایین و لیوان چای سبز در دست و خمیده خمیده کتلت و سبزیجات گریل و خوراک مرغ و برنج پختم برای امروز و فردا و فرداشب و همزمان دو سه صفحه تکلیف را چک کردم.
مرد وسطش آمده بود پرسیده بود کمک میخواهم؟! سالادی چیزی؟
گفتم نه. خب چه کمکی؟ یا آدم بلد است غذایی بپزد که بچه اش دوست دارد یا بلد نیست.
پس با اجازه من! رفته بود یک درازی بکشد.
خب به سلامتی.
برنج که دم کشید به بچه گفتم ببین، شامت آماده است. اگر گرسنه شدی یا اگر سوال داشتی، برو پدرت را بیدار کن و بپرس، چون من دارم میروم بخوابم.
بچه گفت نه!!! اصلا fair نیست. پاپا تازه خوابیده و خیلی خسته است امروز جای تو اومد مدرسه دنبالم!!
به همه دوربینهای ناپیدا در کل خانه زل زدم.
بحثی نداشتم. یعنی توان حرف زدن به شکل ایستاده نداشتم و باید می آمدم اینجا دراز میشدم باز.
ولی به این حرفی که درباره منصفانه و غیرمنصفانه بودن، زد خیلی فکر کردم.
واقعا دارم یک جای کار اشتباه میکنم. و این «از من که گذشت ولی نسل بعد....» را نمیخواهم بچه ام هم دوباره سی سال بعد همین را بگوید.
باید یک برنامه ای بچینم چون شکل مقابله با همه تراماهای غیر قابل اجتناب در طول زندگی، کسب همه توانایی ها، حمل همه ضعف ها، قدرت غلبه بر هر چه دوست نداشتی است و ترسیدن از تغییر، .... همه ریشه در تربیت دارد. و تربیت کودک به حرف و کلام نیست. به نمایش دادن افعال و تکرار عملکرد است. باید خیلی جدی برایش کاری کنم./زن امروزی
ناشناس
@EveDaughters
🟥بنیاد حقوقی میزان برگزار میکند:
سلسله نشست های حقوقی- جرم شناختی قتل
قتل خانوادگی- همسرکشی
بررسی چند پرونده قتل توسط افراد زیر 18 سال و بزرگسال
سخنرانان:
دکتر عباس شیری دانشیار دانشگاه تهران
دکتر علی دلداری قاضی دادگاه کیفری یک استان تهران (ویژه قتل)
مهری درویشی بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب (ویژه قتل) تهران (ویژه نوجوانان) تنها بازپرس زن در کشور
فاطمه گلزار وکیل دادگستری
🔴زمان: یکشنبه 14 مرداد 1402 ساعت 17-19
مکان: خیابان سهروردی شمالی- خیابان خرمشهر- پلاک 62- طبقه دوم- سالن همایش ها
حضور برای عموم آزاد و رایگان است.
@EveDaughters
سلسله نشست های حقوقی- جرم شناختی قتل
قتل خانوادگی- همسرکشی
بررسی چند پرونده قتل توسط افراد زیر 18 سال و بزرگسال
سخنرانان:
دکتر عباس شیری دانشیار دانشگاه تهران
دکتر علی دلداری قاضی دادگاه کیفری یک استان تهران (ویژه قتل)
مهری درویشی بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب (ویژه قتل) تهران (ویژه نوجوانان) تنها بازپرس زن در کشور
فاطمه گلزار وکیل دادگستری
🔴زمان: یکشنبه 14 مرداد 1402 ساعت 17-19
مکان: خیابان سهروردی شمالی- خیابان خرمشهر- پلاک 62- طبقه دوم- سالن همایش ها
حضور برای عموم آزاد و رایگان است.
@EveDaughters
🍁 دربارهٔ دستخط مخفیِ چندصدسالهٔ «نوشو»،که فقط زنان چینی میتوانند آن را رمزگشایی کنند،چه میدانید؟
دستخط رازآلود «نوشو» را زنان چینی ابداع کردند که قرنها بهخاطر جداسازیِ جنسیتی به آموزش، خواندن و نوشتن دسترسی نداشتند. حالا اما این خط به کتابها، آگهیهای مترو و آثار هنری نیز راه پیدا کرده است.
چن یولو هرگز فکر نمیکرد که زنان استان هونان، محل تولدش، ابداعکنندهٔ دستخط رازآلودی باشند، چه برسد به اینکه روزی مبلغ این خط شود. این روزها اما، این جوان ۲۳ساله خود را سفیر «نوشو» معرفی میکند، دستخطی که زمانی تنها برای تعداد کمی از زنان در جنوب چین شناخته شده بود.
این دستخط با نوشتههای مخفیِ زنانی که از آموزش رسمی به زبان چینی منع شده بودند آغاز شد. اکنون جوانانی مانند چن، این نوع نوشتار را فراتر از محلههای زنانه در روستای جیانگ یانگ هونان، منطقهای که این دستخط در آنجا ابداع شد، گسترش میدهند.
امروزه نوشتار «نوشو» را میتوان در کتابفروشیهای مستقل در سراسر کشور، آگهیهای مترو، غرفههای نمایشگاه صنایع دستی، خالکوبی، آثار هنری و حتی وسایل روزمره مانند گیرههای مو مشاهده کرد.
«نوشو» توسط زنان روستای کوچکی در جیانگ یانگ در استان جنوبی، که مائو تسه تونگ رهبر پیشین چین در آن متولد شد، ابداع شد. اما دربارهٔ زمان پیدایش آن اختلافنظر وجود دارد. محققان تخمین میزنند که این دستخط حداقل چند قرن قدمت دارد و به زمانی بازمیگردد که خواندن و نوشتن بهعنوان فعالیتی مردانه تلقی میشد. بنابراین زنان این نوع نوشتار را برای برقراری ارتباط با یکدیگر گسترش دادند.
دستخط «نوشو» در واقع برگرفته از حروف چینی است، اما حروف بهکاررفته در آن انحنای ملایمتری دارد و با شیب مورب نوشته شده است که فضای بسیار کمتری را نسبت به خط چینی مدرن مربعی با زوایای خشنش اشغال میکند.
زنان در آن زمان تحت کنترل والدین یا شوهرشان زندگی میکردند و در خفا با استفاده از نوشتار «نوشو»، که گاهی اوقات به آن «نسخهٔ اشکها» نیز گفته میشود، غمی که مجبور به تحمل آن بودند، مانند ازدواجهای اجباری، درگیریهای خانوادگی و محدودیتهایشان را به ثبت میرساندند.
خو یان، ۵۵ساله، نویسندهٔ کتابی آموزشی دربارهٔ دستخط «نوشو» و بنیانگذار مؤسسهٔ «نامه روز سوم» در پکن میگوید وقتی به زنان اجازه داده نمیشد که به مدرسه بروند و آنها راهی برای آموزش خودم پیدا کردند. نام مؤسسهٔ «نامه روز سوم» برگرفته از دفتری با نوشتار «نوشو» است، که چند قرن قدمت دارد. نویسندهٔ این متن، که زنی در جیانگ یانگ بوده است، سه روز پس از ازدواجش را توصیف کرده است که به او اجازه داده شده به خانهٔ دوران کودکی خود برود.
این نوع نوشتارِ منحصربهفرد به زنان این منطقه اجازه داد داستان زندگیِ خود را در قالب شعر و خاطره به ثبت برسانند. این دستخطهای رازآلود به زنان جیانگ یانگ صدایی داد که از طریق آن آرامش پیدا کنند. این دستخط رازآلود امروزه نیز بهعنوان منبع قدرت برای زنان جوان ناراضی از محدودیتهای مردسالارانه بدل شده است.
چن، که در یک مدرسهٔ هنری در شانگهای در رشتهٔ عکاسی تحصیل کرده است، گفت که استادانِ مردِ او اغلب بهدلیل اندام نحیفش فکر میکردند که او قادر نیست با عکاسان مرد رقابت کند. او، که از این موضوع ناامید شده بود، بهجای عقب نشستن به یادگیریِ دستخط «نوشو» روی آورد. چن با اشاره به یادگیری «نوشو» گفت: «احساس کردم که قدرت بسیار قوی دریافت کردهام و فکر میکنم بسیاری از زنان به این قدرت نیاز دارند.»
او، که میخواست مستندی با رویکردی فمینیستی بسازد، در جستوجوهای آنلاین خود با «نوشو» آشنا شد. وقتی متوجه شد که این نوع نوشتار در جیانگ یانگ، و تنها چند کیلومتر آن طرفتر از زادگاهش ابتدع شده است، بلافاصله تصمیم گرفت پروژهٔ فارغالتحصیلیِ خود را به این موضوع اختصاص دهد.
🔗 متن کامل را در یورونیوز بخوانید.
©️ از: یورونیوز (۱۴۰۳/۵/۱۰)
#️⃣ #خط #زبان_و_جنسیت
@EveDaughters
دستخط رازآلود «نوشو» را زنان چینی ابداع کردند که قرنها بهخاطر جداسازیِ جنسیتی به آموزش، خواندن و نوشتن دسترسی نداشتند. حالا اما این خط به کتابها، آگهیهای مترو و آثار هنری نیز راه پیدا کرده است.
چن یولو هرگز فکر نمیکرد که زنان استان هونان، محل تولدش، ابداعکنندهٔ دستخط رازآلودی باشند، چه برسد به اینکه روزی مبلغ این خط شود. این روزها اما، این جوان ۲۳ساله خود را سفیر «نوشو» معرفی میکند، دستخطی که زمانی تنها برای تعداد کمی از زنان در جنوب چین شناخته شده بود.
این دستخط با نوشتههای مخفیِ زنانی که از آموزش رسمی به زبان چینی منع شده بودند آغاز شد. اکنون جوانانی مانند چن، این نوع نوشتار را فراتر از محلههای زنانه در روستای جیانگ یانگ هونان، منطقهای که این دستخط در آنجا ابداع شد، گسترش میدهند.
امروزه نوشتار «نوشو» را میتوان در کتابفروشیهای مستقل در سراسر کشور، آگهیهای مترو، غرفههای نمایشگاه صنایع دستی، خالکوبی، آثار هنری و حتی وسایل روزمره مانند گیرههای مو مشاهده کرد.
«نوشو» توسط زنان روستای کوچکی در جیانگ یانگ در استان جنوبی، که مائو تسه تونگ رهبر پیشین چین در آن متولد شد، ابداع شد. اما دربارهٔ زمان پیدایش آن اختلافنظر وجود دارد. محققان تخمین میزنند که این دستخط حداقل چند قرن قدمت دارد و به زمانی بازمیگردد که خواندن و نوشتن بهعنوان فعالیتی مردانه تلقی میشد. بنابراین زنان این نوع نوشتار را برای برقراری ارتباط با یکدیگر گسترش دادند.
دستخط «نوشو» در واقع برگرفته از حروف چینی است، اما حروف بهکاررفته در آن انحنای ملایمتری دارد و با شیب مورب نوشته شده است که فضای بسیار کمتری را نسبت به خط چینی مدرن مربعی با زوایای خشنش اشغال میکند.
زنان در آن زمان تحت کنترل والدین یا شوهرشان زندگی میکردند و در خفا با استفاده از نوشتار «نوشو»، که گاهی اوقات به آن «نسخهٔ اشکها» نیز گفته میشود، غمی که مجبور به تحمل آن بودند، مانند ازدواجهای اجباری، درگیریهای خانوادگی و محدودیتهایشان را به ثبت میرساندند.
خو یان، ۵۵ساله، نویسندهٔ کتابی آموزشی دربارهٔ دستخط «نوشو» و بنیانگذار مؤسسهٔ «نامه روز سوم» در پکن میگوید وقتی به زنان اجازه داده نمیشد که به مدرسه بروند و آنها راهی برای آموزش خودم پیدا کردند. نام مؤسسهٔ «نامه روز سوم» برگرفته از دفتری با نوشتار «نوشو» است، که چند قرن قدمت دارد. نویسندهٔ این متن، که زنی در جیانگ یانگ بوده است، سه روز پس از ازدواجش را توصیف کرده است که به او اجازه داده شده به خانهٔ دوران کودکی خود برود.
این نوع نوشتارِ منحصربهفرد به زنان این منطقه اجازه داد داستان زندگیِ خود را در قالب شعر و خاطره به ثبت برسانند. این دستخطهای رازآلود به زنان جیانگ یانگ صدایی داد که از طریق آن آرامش پیدا کنند. این دستخط رازآلود امروزه نیز بهعنوان منبع قدرت برای زنان جوان ناراضی از محدودیتهای مردسالارانه بدل شده است.
چن، که در یک مدرسهٔ هنری در شانگهای در رشتهٔ عکاسی تحصیل کرده است، گفت که استادانِ مردِ او اغلب بهدلیل اندام نحیفش فکر میکردند که او قادر نیست با عکاسان مرد رقابت کند. او، که از این موضوع ناامید شده بود، بهجای عقب نشستن به یادگیریِ دستخط «نوشو» روی آورد. چن با اشاره به یادگیری «نوشو» گفت: «احساس کردم که قدرت بسیار قوی دریافت کردهام و فکر میکنم بسیاری از زنان به این قدرت نیاز دارند.»
او، که میخواست مستندی با رویکردی فمینیستی بسازد، در جستوجوهای آنلاین خود با «نوشو» آشنا شد. وقتی متوجه شد که این نوع نوشتار در جیانگ یانگ، و تنها چند کیلومتر آن طرفتر از زادگاهش ابتدع شده است، بلافاصله تصمیم گرفت پروژهٔ فارغالتحصیلیِ خود را به این موضوع اختصاص دهد.
🔗 متن کامل را در یورونیوز بخوانید.
©️ از: یورونیوز (۱۴۰۳/۵/۱۰)
#️⃣ #خط #زبان_و_جنسیت
@EveDaughters
euronews
درباره دست خط مخفی چند صد ساله «نوشو» که فقط زنان چینی میتوانند آن را رمزگشایی کنند چه میدانید؟
دست خط رازآلود «نوشو» را زنان چینی ابداع کردند که قرنها به خاطر جداسازی جنسیتی به آموزش، خواندن و نوشتن دسترسی نداشتند. حالا اما این خط به کتابها، آگهیهای مترو و آثار هنری نیز راه پیدا کرده است.
🎞 فیلم غریزه مادران
سلین و آلیس، همسایه و دوست هستند،اما در واقع دلیل اصلی نزدیکیشان، تجربه مادری است. بچههایشان باهم دوستند و آنها درباره دغدغههایشان به عنوان مادر با هم حرف میزنند.
اما طی حادثهای همه چیز تغییر میکند. حالا یکی از آنها مادر است و دیگری مادر نیست. زندگی خانوادگی یکی فرومیپاشد و زندگی خانوادگی دیگری مثل قبل است. زن خود را مادر بدی میبیند و برای اینکه بتواند کمی تسلی بیابد، احساس گناه را به دوستش منتقل میکند و دست به هر کاری میزند تا او هم مادر بدی به نظر برسد.
فیلم از طریق روایتی پارانوییدی و دلهرهآور، ما را با سویههای تیرهوتار مادر بودن مواجه میکند: اینکه غریزه مقدس مادری میتواند زنی را به هیولا بدل کند! چیزی که هیچکس قبل از مادر شدن به زنان نمیگوید.
شوهر یکی از زنها میگوید بعد از تولد پسرمان، همسرم زن شگفتانگیزی شد اما در فیلم میبینیم که مادر شدن لزوما از زنان آدمهای بهتری نمیسازد.
فیلم با تصویر زیبا و دلنشینی از مادرانگی آغاز میشود اما در ادامه ما را به جهان هولناکی میکشاند و نشان میدهد مادر بودن میتواند چقدر ترسناک باشد.
@cahiersdufeminisme
@EveDaughters
سلین و آلیس، همسایه و دوست هستند،اما در واقع دلیل اصلی نزدیکیشان، تجربه مادری است. بچههایشان باهم دوستند و آنها درباره دغدغههایشان به عنوان مادر با هم حرف میزنند.
اما طی حادثهای همه چیز تغییر میکند. حالا یکی از آنها مادر است و دیگری مادر نیست. زندگی خانوادگی یکی فرومیپاشد و زندگی خانوادگی دیگری مثل قبل است. زن خود را مادر بدی میبیند و برای اینکه بتواند کمی تسلی بیابد، احساس گناه را به دوستش منتقل میکند و دست به هر کاری میزند تا او هم مادر بدی به نظر برسد.
فیلم از طریق روایتی پارانوییدی و دلهرهآور، ما را با سویههای تیرهوتار مادر بودن مواجه میکند: اینکه غریزه مقدس مادری میتواند زنی را به هیولا بدل کند! چیزی که هیچکس قبل از مادر شدن به زنان نمیگوید.
شوهر یکی از زنها میگوید بعد از تولد پسرمان، همسرم زن شگفتانگیزی شد اما در فیلم میبینیم که مادر شدن لزوما از زنان آدمهای بهتری نمیسازد.
فیلم با تصویر زیبا و دلنشینی از مادرانگی آغاز میشود اما در ادامه ما را به جهان هولناکی میکشاند و نشان میدهد مادر بودن میتواند چقدر ترسناک باشد.
@cahiersdufeminisme
@EveDaughters
دختران حوا
🔺قاتلی که در میان ماست/ مدعی العموم کجاست؟ ▫️حوالی سال ۹۸ پرونده یک قتل عجیب رسانههای ایران را تحت تأثیر قرار داد. پس از بررسیهای فراوان معلوم شد جسد شیما، دختر ۱۴ساله تهرانی، در خانه یک راننده تاکسی ۶۰ساله پیدا شده است. پیش از این ماجرای گمشدن شیما و…
ماجرای مفقود شدن شیما
🔹سرپرست دادسرای امور جنایی استان تهران: با توجه به حساسیت پرونده، شخصا مسئولیت آن را برعهده گرفتم و از متهم بازجویی کردم. شیما که با ناپدری خود زندگی میکرد، در برههای برای ملاقات با پدر و مادر واقعی خود اقدام به ترک منزل ناپدری خود میکند.
🔹 دختر پس از ترک منزل ناپدری خود به ترمینال آرژانتین رفته و بعد از مراجعه به ترمینال مفقود میشود.
🔹بازداشت بهلول
🔹 درپی مفقود شدن شیما، ناپدری وی با مراجعه به پلیس اعلام مفقودی میکند. پس از انجام بررسیهای پلیسی مشخص میشود این دختر برای آخرین بار با یک راننده تاکسی به نام بهلول در ترمینال دیده شده است که با دستور قضایی راننده تاکسی مورد نظر بازداشت میشود.
🔹بهلول: شیما با رضایت خودش به منزلم آمده بود
🔹 سرپرست دادسرای جنایی تهران: براساس اظهارات متهم در بازجوییها، وی در ترمینال آرژانتین با این دختر آشنا شده و با هم ارتباط برقرار کردهاند. دختر نیز با رضایت خودش به منزل وی آمده است.
🔹شیما با بهلول مواد مخدر مصرف میکرد
🔹 متهم با شیما ارتباط برقرار کرده و او با رضایت خودش به منزل او رفته و مواد مخدر استعمال میکردند. شیما قبل از این اتفاق ۳ مرتبه سابقه فرار از منزل را داشته و مواد مخدر مصرف میکرده که سوابق آن در پرونده موجود است.
🔹تناقضهای بهلول در نحوه و علت قتل شیما
🔹متهم در قسمتی از اقاریر خود هنگامی که همه شواهد را علیه خود میبیند در مورد قتل شیما میگوید: یک روز صبح که از خواب بیدار شدم تصور کردم شیما فوت کرده و بدن او را به یک شهرستان بردم و دفن کردم.
🔹بهلول، اما در اقاریر بعدی خود اعتراف کرد شیما به دختران و خانواده وی توهین کرده است که همین مورد باعث عصبانیت بهلول شده، وی را به قتل رسانده و در باغچه منزل خود دفن کرده است.
🔹 بعد از اقاریر متهم، جسد کشف و به پزشکی قانونی منتقل شد و پس از بازسازی صحنه و طی مراحل قانونی، کیفرخواست پرونده صادر شد.
🔹ماجرای کشف کفشهای دخترانه چه بود؟
🔹 یکی از مهمترین ادعاهای مطرح شده درباره پرونده قتل شیما، ادعای کشف کفشهای دخترانه در منزل قاتل بوده است که بر اساس همین ادعاها بهلول را یک قاتل زنجیرهای معرفی کردهاند.
🔹 سرپرست دادسرای امور جنایی تهران در رابطه با ادعاهای مطرح شده در مورد کشف تعدادی کفش در منزل متهم و اینکه متهم مرتکب قتل دختران دیگری نیز شده است، گفت: در زمان بازرسی منزل قاتل، مقداری البسه نو و کهنه مردانه در منزل وی پیدا شد که این موضوع باعث سوء ظن کارآگاهان نسبت به وقوع قتلهای دیگر شده بود. قاتل در بازجوییها مدعی شد علاقه به خرید لباسهای استوک داشته است. ادعاها در مورد اینکه کفشهای متعدد دخترانه در منزل بهلول کشف شده نه چنین چیزی صحت دارد و نه در پرونده گزارشی با این عنوان ثبت شده است.
🔹گزارش مفقودی دیگری پیش از دستگیری بهلول نداشتیم
🔹 تحقیقات گسترده دیگری درباره احتمال وقوع قتلهای بیشتر از سوی متهم این پرونده صورت گرفت. براساس تحقیقات، در برهه زمانی که این دختر به قتل رسید، قتلهای مشابه رخ نداده و گزارشی نیز از مفقودی دختران دیگر دریافت نشده بود. همچنین از همسایگان متهم تحقیقات جامعی انجام شد و آنها نیز اقدام مشکوکی از سوی متهم را گزارش نکردند. همچنین هیچ فرد دیگری از متهم شکایت نکرده است.
🔹فرضیه وقوع قتلهای دیگر رد شد
🔹 پس از انجام تحقیقات جامع پلیسی، فرضیه انجام قتلهای دیگر از سوی این راننده تاکسی رد شد.
🔹ماجرای سمیرا چه بود؟
🔹 سرپرست دادسرای جنایی تهران درباره این ادعا که گفته میشود بهلول دختران دیگری را نیز ربوده و از دختری به نام سمیرا نام برده شده است که در خانه بهلول حبس شده بود و با کمک مردم و آتشنشانی توانسته بود فرار کند، گفت: در پرونده نامی از این دختر وجود ندارد و هیچ دختری با نام سمیرا از بهلول نزد ضابط یا مقام قضایی شکایت نکرده است. ضمن اینکه هیچ جسدی غیر از جسد شیما در خانه پیدا نشد.
🔹پدر و مادر واقعی شیما رضایت دادند
🔹 پس از برگزاری جلسات دادگاه، بهلول به قصاص نفس محکوم میشود. اما پس از مدتی پدر و مادر واقعی شیما که اولیای دم هستند شناسایی شده و آنها با مراجعه به دادسرا رضایت خود را در مورد قتل دخترشان در شعبه اجرای احکام اعلام کردند.
🔹 براساس قانون، اولیای دم تنها پدر و مادر واقعی افراد هستند. ناپدری و نامادری مقتول هیچ حقی در مورد درخواست قصاص و دیه ندارند و حتی در صورتی که پدر و مادر واقعی شیما نیز شناسایی نمیشدند، ناپدری و نامادری حق قانونی در مورد قصاص متهم نداشتند./حودثفوری
@EveDaughters
🔹سرپرست دادسرای امور جنایی استان تهران: با توجه به حساسیت پرونده، شخصا مسئولیت آن را برعهده گرفتم و از متهم بازجویی کردم. شیما که با ناپدری خود زندگی میکرد، در برههای برای ملاقات با پدر و مادر واقعی خود اقدام به ترک منزل ناپدری خود میکند.
🔹 دختر پس از ترک منزل ناپدری خود به ترمینال آرژانتین رفته و بعد از مراجعه به ترمینال مفقود میشود.
🔹بازداشت بهلول
🔹 درپی مفقود شدن شیما، ناپدری وی با مراجعه به پلیس اعلام مفقودی میکند. پس از انجام بررسیهای پلیسی مشخص میشود این دختر برای آخرین بار با یک راننده تاکسی به نام بهلول در ترمینال دیده شده است که با دستور قضایی راننده تاکسی مورد نظر بازداشت میشود.
🔹بهلول: شیما با رضایت خودش به منزلم آمده بود
🔹 سرپرست دادسرای جنایی تهران: براساس اظهارات متهم در بازجوییها، وی در ترمینال آرژانتین با این دختر آشنا شده و با هم ارتباط برقرار کردهاند. دختر نیز با رضایت خودش به منزل وی آمده است.
🔹شیما با بهلول مواد مخدر مصرف میکرد
🔹 متهم با شیما ارتباط برقرار کرده و او با رضایت خودش به منزل او رفته و مواد مخدر استعمال میکردند. شیما قبل از این اتفاق ۳ مرتبه سابقه فرار از منزل را داشته و مواد مخدر مصرف میکرده که سوابق آن در پرونده موجود است.
🔹تناقضهای بهلول در نحوه و علت قتل شیما
🔹متهم در قسمتی از اقاریر خود هنگامی که همه شواهد را علیه خود میبیند در مورد قتل شیما میگوید: یک روز صبح که از خواب بیدار شدم تصور کردم شیما فوت کرده و بدن او را به یک شهرستان بردم و دفن کردم.
🔹بهلول، اما در اقاریر بعدی خود اعتراف کرد شیما به دختران و خانواده وی توهین کرده است که همین مورد باعث عصبانیت بهلول شده، وی را به قتل رسانده و در باغچه منزل خود دفن کرده است.
🔹 بعد از اقاریر متهم، جسد کشف و به پزشکی قانونی منتقل شد و پس از بازسازی صحنه و طی مراحل قانونی، کیفرخواست پرونده صادر شد.
🔹ماجرای کشف کفشهای دخترانه چه بود؟
🔹 یکی از مهمترین ادعاهای مطرح شده درباره پرونده قتل شیما، ادعای کشف کفشهای دخترانه در منزل قاتل بوده است که بر اساس همین ادعاها بهلول را یک قاتل زنجیرهای معرفی کردهاند.
🔹 سرپرست دادسرای امور جنایی تهران در رابطه با ادعاهای مطرح شده در مورد کشف تعدادی کفش در منزل متهم و اینکه متهم مرتکب قتل دختران دیگری نیز شده است، گفت: در زمان بازرسی منزل قاتل، مقداری البسه نو و کهنه مردانه در منزل وی پیدا شد که این موضوع باعث سوء ظن کارآگاهان نسبت به وقوع قتلهای دیگر شده بود. قاتل در بازجوییها مدعی شد علاقه به خرید لباسهای استوک داشته است. ادعاها در مورد اینکه کفشهای متعدد دخترانه در منزل بهلول کشف شده نه چنین چیزی صحت دارد و نه در پرونده گزارشی با این عنوان ثبت شده است.
🔹گزارش مفقودی دیگری پیش از دستگیری بهلول نداشتیم
🔹 تحقیقات گسترده دیگری درباره احتمال وقوع قتلهای بیشتر از سوی متهم این پرونده صورت گرفت. براساس تحقیقات، در برهه زمانی که این دختر به قتل رسید، قتلهای مشابه رخ نداده و گزارشی نیز از مفقودی دختران دیگر دریافت نشده بود. همچنین از همسایگان متهم تحقیقات جامعی انجام شد و آنها نیز اقدام مشکوکی از سوی متهم را گزارش نکردند. همچنین هیچ فرد دیگری از متهم شکایت نکرده است.
🔹فرضیه وقوع قتلهای دیگر رد شد
🔹 پس از انجام تحقیقات جامع پلیسی، فرضیه انجام قتلهای دیگر از سوی این راننده تاکسی رد شد.
🔹ماجرای سمیرا چه بود؟
🔹 سرپرست دادسرای جنایی تهران درباره این ادعا که گفته میشود بهلول دختران دیگری را نیز ربوده و از دختری به نام سمیرا نام برده شده است که در خانه بهلول حبس شده بود و با کمک مردم و آتشنشانی توانسته بود فرار کند، گفت: در پرونده نامی از این دختر وجود ندارد و هیچ دختری با نام سمیرا از بهلول نزد ضابط یا مقام قضایی شکایت نکرده است. ضمن اینکه هیچ جسدی غیر از جسد شیما در خانه پیدا نشد.
🔹پدر و مادر واقعی شیما رضایت دادند
🔹 پس از برگزاری جلسات دادگاه، بهلول به قصاص نفس محکوم میشود. اما پس از مدتی پدر و مادر واقعی شیما که اولیای دم هستند شناسایی شده و آنها با مراجعه به دادسرا رضایت خود را در مورد قتل دخترشان در شعبه اجرای احکام اعلام کردند.
🔹 براساس قانون، اولیای دم تنها پدر و مادر واقعی افراد هستند. ناپدری و نامادری مقتول هیچ حقی در مورد درخواست قصاص و دیه ندارند و حتی در صورتی که پدر و مادر واقعی شیما نیز شناسایی نمیشدند، ناپدری و نامادری حق قانونی در مورد قصاص متهم نداشتند./حودثفوری
@EveDaughters
انگیزه قتل در کودکان و نوجوانان چیست؟
🔹کمترین آنها ۹ ساله هستند و بیشترین ۱۸ ساله. به جرم سرقت، چاقوکشی، درگیری و قتل بازداشت شدهاند. آنهایی که دزدی کردهاند انگیزهشان مسائل مالی بوده و آنهایی که مرتکب قتل شدهاند انگیزهشان مسائل حیثیتی، #جنسی و بهتانها بوده است.
🔹«امین گلریز» جرمشناس و قاضی سابق تهران در مورد جرایم ارتکابی توسط گروه سنی ۹ تا ۱۸ سال به «اعتماد» میگوید: «سرقت، چاقوکشی و درگیری جرایمی است که اغلب در گروه سنی ۹ تا ۱۸ سال رخ میدهد و عموما مربوط به کودکان کار و کودکان بدسرپرست میشود، اما بیشترین عاملی که در سنین کودکی و نوجوانی منجر به وقوع قتل میشود مربوط به خشونتهای کنترل نشده است، چراکه خشونت در سنین بلوغ در پسران افزایش مییابد. با استناد به پروندههای موجود انگیزههایی که در سنین کودکی و نوجوانی باعث ارتکاب جرایم خشن از جمله قتل میشود مربوط به مسائل حیثیتی، جنسی و بهتانها است.»/حودثفوری
@EveDaughters
🔹کمترین آنها ۹ ساله هستند و بیشترین ۱۸ ساله. به جرم سرقت، چاقوکشی، درگیری و قتل بازداشت شدهاند. آنهایی که دزدی کردهاند انگیزهشان مسائل مالی بوده و آنهایی که مرتکب قتل شدهاند انگیزهشان مسائل حیثیتی، #جنسی و بهتانها بوده است.
🔹«امین گلریز» جرمشناس و قاضی سابق تهران در مورد جرایم ارتکابی توسط گروه سنی ۹ تا ۱۸ سال به «اعتماد» میگوید: «سرقت، چاقوکشی و درگیری جرایمی است که اغلب در گروه سنی ۹ تا ۱۸ سال رخ میدهد و عموما مربوط به کودکان کار و کودکان بدسرپرست میشود، اما بیشترین عاملی که در سنین کودکی و نوجوانی منجر به وقوع قتل میشود مربوط به خشونتهای کنترل نشده است، چراکه خشونت در سنین بلوغ در پسران افزایش مییابد. با استناد به پروندههای موجود انگیزههایی که در سنین کودکی و نوجوانی باعث ارتکاب جرایم خشن از جمله قتل میشود مربوط به مسائل حیثیتی، جنسی و بهتانها است.»/حودثفوری
@EveDaughters
این عکس و مطلب ذیل آن را در یکی از کانالهای نسبتا مطرح دیدم. نمیدونم قوانین دادگاه خانواده در چک چطور است، آیا آنجا هم برای اثبات داشتن حق ادامه زندگی، ملزم شدن به پرداخت مهریههای سنگین ابدی، گرفتن رضایت از دیگری برای وقوع طلاق، تقسیم فرزندان به قطعات نامساوی و صدها داستان دیگر زنان و مردان جامعهشان را تا سرحد رضایت به مرگ و قتل دیگری سوق میدهند یا نه؟!
به جرات میتوانم بگویم که قوانین دادگاه خانواده در ایران، تعداد قابل توجهی از زنان و مردان را به مجرمین بالقوه، مجرمین بالفعل، متنفرین از جنس مخالف، خیانتکاران با ضریب موفقیت بالا و...تبدیل میکند.
@EveDaughters
به جرات میتوانم بگویم که قوانین دادگاه خانواده در ایران، تعداد قابل توجهی از زنان و مردان را به مجرمین بالقوه، مجرمین بالفعل، متنفرین از جنس مخالف، خیانتکاران با ضریب موفقیت بالا و...تبدیل میکند.
@EveDaughters
🎥 چالشهای برابری جنسیتی در مناصب سیاسی
🔶 فاطمه صادقی، بهاره آروین، فاطمه علمدار و زهرا اردکانی
🔻فاطمه صادقی: زنان ایران از دوگانه اصلاح یا انقلاب عبور کردهاند. اگر مردم برای اعتراض به خیابان میروند، به دلیل نتیجه نگرفتن از اصلاحات است. اصلاحطلبان قبلا میگفتند دیگران نمیگذارند ما کار کنیم، اما الان آقای پزشکیان میگوید قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد.
🔻بهاره آروین: تغییرات فرهنگی زنان ایران چشمگیر و فراتر از کشورهای همسایه است. زنان توانستهاند بسیاری از خواستههای خودشان را به عرصه حکمرانی تحمیل کنند. کاهش نرخ باروری و حق طلاق از این موارد است.
🔻فاطمه علمدار: برابری جنسیتی امتیازی نیست که فقط به زنان داده میشود. جامعه برای برونرفت از بحرانهای موجود، با نوعی سرگیجه فرهنگی مواجه است.
🔻زهرا اردکانی: اگر بر وزارت زنان تاکید میکنیم، یک بخشی از مسئله الگودهی به دختران در عرصه سیاست است. زنان شایستهای برای تصدی پستهای مدیریتی وجود دارند.
🎞 فیلم گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/6ZD5p2gShMc
🎞 فیلم این گفتگو در پلتفرم آزاد:
🌐 A Z A D. im
🆔@AzadSocial
@EveDaughters
🔶 فاطمه صادقی، بهاره آروین، فاطمه علمدار و زهرا اردکانی
🔻فاطمه صادقی: زنان ایران از دوگانه اصلاح یا انقلاب عبور کردهاند. اگر مردم برای اعتراض به خیابان میروند، به دلیل نتیجه نگرفتن از اصلاحات است. اصلاحطلبان قبلا میگفتند دیگران نمیگذارند ما کار کنیم، اما الان آقای پزشکیان میگوید قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد.
🔻بهاره آروین: تغییرات فرهنگی زنان ایران چشمگیر و فراتر از کشورهای همسایه است. زنان توانستهاند بسیاری از خواستههای خودشان را به عرصه حکمرانی تحمیل کنند. کاهش نرخ باروری و حق طلاق از این موارد است.
🔻فاطمه علمدار: برابری جنسیتی امتیازی نیست که فقط به زنان داده میشود. جامعه برای برونرفت از بحرانهای موجود، با نوعی سرگیجه فرهنگی مواجه است.
🔻زهرا اردکانی: اگر بر وزارت زنان تاکید میکنیم، یک بخشی از مسئله الگودهی به دختران در عرصه سیاست است. زنان شایستهای برای تصدی پستهای مدیریتی وجود دارند.
🎞 فیلم گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/6ZD5p2gShMc
🎞 فیلم این گفتگو در پلتفرم آزاد:
🌐 A Z A D. im
🆔@AzadSocial
@EveDaughters
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برگزاری راهپیمایی و نمایش #دگرباشان_جنسی که چند کلیسا، مدرسه و شرکت مطرح هم از ایشان حمایت میکردند.
امروز ۵آگوست، ۱۵مرداد
ارسال از کانادا
@EveDaughters
امروز ۵آگوست، ۱۵مرداد
ارسال از کانادا
@EveDaughters
تقبیحِ آگاهی؛ آیا آگاهیبخشی دربارهی حقوق زنان، تهدید علیه خانواده است؟
✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان
١. در دورهی کارشناسی، سر کلاس حقوق خانواده، استاد که از قضا مشهور به نگرشهای سنتی بود، میخواست دربارهی نگرش فقه به «حق بر بدن زنان» در مسئلهی باروری سخن بگوید. او توضیح داد که در نگاه رایج سنت فقهی شیعه، زنان در باردارشدن عاملیت دارند. لذا میتوانند از بارداری جلوگیری کنند یا در صورت باردار شدن، آن را به عنوان یک خدمت دارای مُزد بینگارند. در انتهای کلاس، استاد به طنز به دخترها گفت که حواستان باشید رَحِمتان را به شوهرتان نفروشید. اجاره بدهید که در هر بار بارداری، چیزی عایدتان شود!
٢. یکی از پسرهای کلاس ناگهان برآشفت و استاد را متهم کرد که خلاف «تحکیم خانواده» سخن میگوید و میخواهد «زنان را علیه مردان» بشوراند و مبنای زندگی خانوادگی عاطفه و محبت است، نه حساب و کتاب و این حرفها. ادبیات استاد به وضوح خوشایند ما هم نبود. نه به دلایلی که همکلاسیمان میگفت، به دلیل این حجم از کالاانگاری بدن زنانه.
٣. استاد از آن دانشجو پرسید چرا جلسات گذشته که دربارهی «حق یکطرفهی مرد در طلاق» و «جواز چندهمسری» و «ولایت مطلق مرد» و «لزوم تمکین جنسی زن در هر حال» بحث کردیم، این موارد را به مثابهی تهدید بر علیه نظم خانوادگی به شمار نیاورده؟ مگر نه این که همهی این موارد میتوانند بسترساز اخلال در استحکام خانواده باشند؟
۴. سکوت برقرار شد و کمی بعد، یکی از پسرها به آرامی گفت: «چون اینها حق مردهاست. مردها حق دارن بدونن چه حقوقی دارن، اما زنها نه. چون دخترها احساسیاَن. اگر حقوقشون رو بدونن میرن دنبالش. ولی تو این گرونی کدوم مردی زن دوم میگیره؟» کلاس تمام شد و بحث ناتمام ماند.
۵. چند روز پیش در محل کار، تحلیلی بر سیاستهای جمعیتی مینوشتم. یکی از صاحبنظران این حوزه گفته بود: «چه معنیای دارد که الان تمام همّ ما شده آموزش حقوق زنان؟ از وقتی زنها را نشاندیم و هی گفتیم تو این حقوق را داری، آمار طلاق رفت بالا. اصلا آموزش حقوق زنان الان اولویت ما نیست. اولویت که نیست، تهدید هم هست...» یاد آن خاطرهی دوران کارشناسی افتادم.
۶. در فرهنگ اسلامی، افراد موظف هستند از حقوق خود آگاه باشند و آن را مطالبه کنند. با وجود ریشههای عمیق فقه در بستر مردسالاری، اما موارد متعددی در فقه اسلامی وجود دارد که جزو حقوق زنان شمرده میشود اما عرف جامعه، حتی مطالبهی آن را از سوی زنان برنمیتابد و آن را مساوی با سرکشی و تمرّد و نشوز میداند. برای مثال، کار خانگی در فقه اسلامی وظیفهی زن نیست، حتی در حد آوردن یک لیوان آب برای شوهر. همین الان هم کمی غیرعادی به نظر نمیرسد؟ چه برسد به تحقق و مطالبهگری در این باره!
٧. همین تفکر باعث شده که برای سالها نه تنها مانع آگاهیبخشی به زنان دربارهی حقوقشان شویم، بلکه تلاشهای صورت گرفته در این حوزه را نیز با اتهام فعالیت علیه بنیان خانواده، اخلال در استحکام خانواده و ترویج تفکرات فمینیستی محکوم و حذف کنیم. اما نباید یک روز به این نتیجه برسیم که جامعهی سالم، جامعهی آگاه است و این آگاهی زنان نیست که تهدید است، بلکه تهدید اصلی، سوءاستفادهی دیگران از ناآگاهی زنان است؟
@tadaeeat
@EveDaughters
✍🏻 روح الله طالبی توتی
پژوهشگر مطالعات جنسیت و زنان
١. در دورهی کارشناسی، سر کلاس حقوق خانواده، استاد که از قضا مشهور به نگرشهای سنتی بود، میخواست دربارهی نگرش فقه به «حق بر بدن زنان» در مسئلهی باروری سخن بگوید. او توضیح داد که در نگاه رایج سنت فقهی شیعه، زنان در باردارشدن عاملیت دارند. لذا میتوانند از بارداری جلوگیری کنند یا در صورت باردار شدن، آن را به عنوان یک خدمت دارای مُزد بینگارند. در انتهای کلاس، استاد به طنز به دخترها گفت که حواستان باشید رَحِمتان را به شوهرتان نفروشید. اجاره بدهید که در هر بار بارداری، چیزی عایدتان شود!
٢. یکی از پسرهای کلاس ناگهان برآشفت و استاد را متهم کرد که خلاف «تحکیم خانواده» سخن میگوید و میخواهد «زنان را علیه مردان» بشوراند و مبنای زندگی خانوادگی عاطفه و محبت است، نه حساب و کتاب و این حرفها. ادبیات استاد به وضوح خوشایند ما هم نبود. نه به دلایلی که همکلاسیمان میگفت، به دلیل این حجم از کالاانگاری بدن زنانه.
٣. استاد از آن دانشجو پرسید چرا جلسات گذشته که دربارهی «حق یکطرفهی مرد در طلاق» و «جواز چندهمسری» و «ولایت مطلق مرد» و «لزوم تمکین جنسی زن در هر حال» بحث کردیم، این موارد را به مثابهی تهدید بر علیه نظم خانوادگی به شمار نیاورده؟ مگر نه این که همهی این موارد میتوانند بسترساز اخلال در استحکام خانواده باشند؟
۴. سکوت برقرار شد و کمی بعد، یکی از پسرها به آرامی گفت: «چون اینها حق مردهاست. مردها حق دارن بدونن چه حقوقی دارن، اما زنها نه. چون دخترها احساسیاَن. اگر حقوقشون رو بدونن میرن دنبالش. ولی تو این گرونی کدوم مردی زن دوم میگیره؟» کلاس تمام شد و بحث ناتمام ماند.
۵. چند روز پیش در محل کار، تحلیلی بر سیاستهای جمعیتی مینوشتم. یکی از صاحبنظران این حوزه گفته بود: «چه معنیای دارد که الان تمام همّ ما شده آموزش حقوق زنان؟ از وقتی زنها را نشاندیم و هی گفتیم تو این حقوق را داری، آمار طلاق رفت بالا. اصلا آموزش حقوق زنان الان اولویت ما نیست. اولویت که نیست، تهدید هم هست...» یاد آن خاطرهی دوران کارشناسی افتادم.
۶. در فرهنگ اسلامی، افراد موظف هستند از حقوق خود آگاه باشند و آن را مطالبه کنند. با وجود ریشههای عمیق فقه در بستر مردسالاری، اما موارد متعددی در فقه اسلامی وجود دارد که جزو حقوق زنان شمرده میشود اما عرف جامعه، حتی مطالبهی آن را از سوی زنان برنمیتابد و آن را مساوی با سرکشی و تمرّد و نشوز میداند. برای مثال، کار خانگی در فقه اسلامی وظیفهی زن نیست، حتی در حد آوردن یک لیوان آب برای شوهر. همین الان هم کمی غیرعادی به نظر نمیرسد؟ چه برسد به تحقق و مطالبهگری در این باره!
٧. همین تفکر باعث شده که برای سالها نه تنها مانع آگاهیبخشی به زنان دربارهی حقوقشان شویم، بلکه تلاشهای صورت گرفته در این حوزه را نیز با اتهام فعالیت علیه بنیان خانواده، اخلال در استحکام خانواده و ترویج تفکرات فمینیستی محکوم و حذف کنیم. اما نباید یک روز به این نتیجه برسیم که جامعهی سالم، جامعهی آگاه است و این آگاهی زنان نیست که تهدید است، بلکه تهدید اصلی، سوءاستفادهی دیگران از ناآگاهی زنان است؟
@tadaeeat
@EveDaughters
✅برنامه نشست های روز چهارشنبه 17 مردادماه
🔻ساعت 8 صبح
دکتر محسن بدره
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا (س)
🔸️عنوان ارائه: *«سیاست، فرهنگ و امرجنسی در ایران»*
🔻ساعت 10 صبح
دکتر ناهید سلیمی
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده
🔸️عنوان ارائه: *«سیاست کاوی جنسیتی در حوزه فرهنگ؛ از تدوین مساله تا انتخاب ابزار»*
🔻نوبت عصر
ساعت 13:30
دکتر سید فاضل سجادی
مدیر اندیشکده معماری و شهر مرکز مطالعات راهبردی ژرفا
🔸️عنوان ارائه: *«غفلت از مسأله شهر و ناکامی سیاستهای فرهنگی در ایران»*
لینک شرکت در جلسه:
https://vc.isu.ac.ir/ch/research-ccf
@EveDaughters
🔻ساعت 8 صبح
دکتر محسن بدره
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا (س)
🔸️عنوان ارائه: *«سیاست، فرهنگ و امرجنسی در ایران»*
🔻ساعت 10 صبح
دکتر ناهید سلیمی
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده
🔸️عنوان ارائه: *«سیاست کاوی جنسیتی در حوزه فرهنگ؛ از تدوین مساله تا انتخاب ابزار»*
🔻نوبت عصر
ساعت 13:30
دکتر سید فاضل سجادی
مدیر اندیشکده معماری و شهر مرکز مطالعات راهبردی ژرفا
🔸️عنوان ارائه: *«غفلت از مسأله شهر و ناکامی سیاستهای فرهنگی در ایران»*
لینک شرکت در جلسه:
https://vc.isu.ac.ir/ch/research-ccf
@EveDaughters
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥اظهارات یک شهروند دربارهی برخورد ماموران #طرح_نور با دختر نوجوان در تهران
مریم عباسی مادر دختر نوجوان ۱۴ سالهایست که در یکم تیر در خیابان وطنپور شمالی در تهران مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. بنا بر ادعای این شهروند حین درگیریِ و زمان دستگیری، سر دخترش به پست برق برخورد کرده و در داخل ون نیز برخوردها با دختر او ادامه پیدا میکند. عباسی مدعیست این برخوردها بدون هیچ کلامی آغاز میشود./انصافنیوز
پ.ن: قلمها را تیز کنید علیه آنهایی که علیرغم تجربه سوگ #مهساامینی همچنان به سمت باور ملت نشانه رفتهاند.
@EveDaughters
مریم عباسی مادر دختر نوجوان ۱۴ سالهایست که در یکم تیر در خیابان وطنپور شمالی در تهران مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. بنا بر ادعای این شهروند حین درگیریِ و زمان دستگیری، سر دخترش به پست برق برخورد کرده و در داخل ون نیز برخوردها با دختر او ادامه پیدا میکند. عباسی مدعیست این برخوردها بدون هیچ کلامی آغاز میشود./انصافنیوز
پ.ن: قلمها را تیز کنید علیه آنهایی که علیرغم تجربه سوگ #مهساامینی همچنان به سمت باور ملت نشانه رفتهاند.
@EveDaughters
دختران حوا
🎥اظهارات یک شهروند دربارهی برخورد ماموران #طرح_نور با دختر نوجوان در تهران مریم عباسی مادر دختر نوجوان ۱۴ سالهایست که در یکم تیر در خیابان وطنپور شمالی در تهران مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. بنا بر ادعای این شهروند حین درگیریِ و زمان دستگیری، سر دخترش…
پاشون رو گذاشتن روی گردن بچهی من. شاهد هم دارم برای این موضوع. مامور خانم از موهای بچهی من میگیره و میکشه اونو! /انصاف نیوز
💡آقای رئیس جمهور پزشکیان امروز وقت تعهد به تضمینی که دادید است!
@Mreza_Danaei
@EveDaughters
💡آقای رئیس جمهور پزشکیان امروز وقت تعهد به تضمینی که دادید است!
@Mreza_Danaei
@EveDaughters
دختران حوا
🎥اظهارات یک شهروند دربارهی برخورد ماموران #طرح_نور با دختر نوجوان در تهران مریم عباسی مادر دختر نوجوان ۱۴ سالهایست که در یکم تیر در خیابان وطنپور شمالی در تهران مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. بنا بر ادعای این شهروند حین درگیریِ و زمان دستگیری، سر دخترش…
واکنش پلیس به انتشار ویدیو برخورد ماموران طرح نور با دو نوجوان
مرکز اطلاعرسانی پلیس پایتخت:
🔹این ویدئو مربوط به گذشته بوده که در تاریخ یکم تیرماه ۱۴۰۳ مأموران به دو خانم جوان در خصوص پوشش نامناسب و کشف حجاب تذکر داده که متاسفانه با فحاشی و الفاظ ناروا روبرو شدند.
🔹در تعاقب هر دو نفر در خیابانِ وطنپور مجددا با پوششِ نامناسب مشاهده که در حین انتقال به خودرو با عوامل انتظامی مجادله و کشمکش و بر اثرِ مقاومت جراحتی جزیی در احدی از ایشان ایجاد میشود.
🔹پس از بروزِ حادثه، ویدئو گرفته شده توسط پلیس و فیلم دوربین مداربسته خیابان برایِ شفافسازی به مقام قضایی تحویل داده شد./تسنیم
🔺پ.ن: نه تنها ابراز شرمندگی نکردند، بلکه حق به جانب پرچم مظلومیتشان را هم بالا بردند.
ببینید چطور وارد وارد عمل شدید که تقلای دختری ۱۴ساله سبب آسیب انگشتان مامورتان شده است.
با انتشار این کلیپ هیچوقت امکان تطهیر رفتار زشتان نیست. این گند را بیشتر هم نزنید و #عذرخواهی کردن را یاد بگیرید.
@EveDaughters
مرکز اطلاعرسانی پلیس پایتخت:
🔹این ویدئو مربوط به گذشته بوده که در تاریخ یکم تیرماه ۱۴۰۳ مأموران به دو خانم جوان در خصوص پوشش نامناسب و کشف حجاب تذکر داده که متاسفانه با فحاشی و الفاظ ناروا روبرو شدند.
🔹در تعاقب هر دو نفر در خیابانِ وطنپور مجددا با پوششِ نامناسب مشاهده که در حین انتقال به خودرو با عوامل انتظامی مجادله و کشمکش و بر اثرِ مقاومت جراحتی جزیی در احدی از ایشان ایجاد میشود.
🔹پس از بروزِ حادثه، ویدئو گرفته شده توسط پلیس و فیلم دوربین مداربسته خیابان برایِ شفافسازی به مقام قضایی تحویل داده شد./تسنیم
🔺پ.ن: نه تنها ابراز شرمندگی نکردند، بلکه حق به جانب پرچم مظلومیتشان را هم بالا بردند.
ببینید چطور وارد وارد عمل شدید که تقلای دختری ۱۴ساله سبب آسیب انگشتان مامورتان شده است.
با انتشار این کلیپ هیچوقت امکان تطهیر رفتار زشتان نیست. این گند را بیشتر هم نزنید و #عذرخواهی کردن را یاد بگیرید.
@EveDaughters
دختران حوا
واکنش پلیس به انتشار ویدیو برخورد ماموران طرح نور با دو نوجوان مرکز اطلاعرسانی پلیس پایتخت: 🔹این ویدئو مربوط به گذشته بوده که در تاریخ یکم تیرماه ۱۴۰۳ مأموران به دو خانم جوان در خصوص پوشش نامناسب و کشف حجاب تذکر داده که متاسفانه با فحاشی و الفاظ ناروا روبرو…
رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح: برخورد با 2 خانم مورد تایید نیست/ موضوع به صورت ویژه در حال پیگیری است
حجت الاسلام پورخاقان:
🔹️ آن برخورد را بنده هم دیدم و مورد تایید نیست و ما باید کرامت انسانی را حفظ کنیم.
🔹️البته باید شرایط ماموران نیز بررسی شود که در چه وضعیتی بودند که آنگونه نسبت به دستگیری آن ۲ نفر اقدام کردند.
🔹️از همان ابتدا که آنها شکایت کردند، با دستور دادستان نظامی تهران و بازپرس برای بررسی دوربینهای محیطی توانستند ماموران را شناسایی کنند و در همین راستا پروندهای برای برخورد با ماموران تشکیل شد که به صورت ویژه در حال رسیدگی است./جماران
🔺پ.ن: ماموران در هر شرایطی که بودند رفتارشان قابل توجیه نیست، انگار در حال دستگیری یک مجرم مخل امنیت در یک عملیات تروریستی عظیم هستند.
هیچ عقل سلیمی رذالت رفتار این مامورین که با چادرشان هم سعی در پوشاندن آن از مقابل لنز مردم دوربین به دست داشتند را تایید نمیکند.
شما باید این رفتار را محکوم کنید نه اینکه فقط بفرمایید مورد تایید نیست.
@EveDaughters
حجت الاسلام پورخاقان:
🔹️ آن برخورد را بنده هم دیدم و مورد تایید نیست و ما باید کرامت انسانی را حفظ کنیم.
🔹️البته باید شرایط ماموران نیز بررسی شود که در چه وضعیتی بودند که آنگونه نسبت به دستگیری آن ۲ نفر اقدام کردند.
🔹️از همان ابتدا که آنها شکایت کردند، با دستور دادستان نظامی تهران و بازپرس برای بررسی دوربینهای محیطی توانستند ماموران را شناسایی کنند و در همین راستا پروندهای برای برخورد با ماموران تشکیل شد که به صورت ویژه در حال رسیدگی است./جماران
🔺پ.ن: ماموران در هر شرایطی که بودند رفتارشان قابل توجیه نیست، انگار در حال دستگیری یک مجرم مخل امنیت در یک عملیات تروریستی عظیم هستند.
هیچ عقل سلیمی رذالت رفتار این مامورین که با چادرشان هم سعی در پوشاندن آن از مقابل لنز مردم دوربین به دست داشتند را تایید نمیکند.
شما باید این رفتار را محکوم کنید نه اینکه فقط بفرمایید مورد تایید نیست.
@EveDaughters
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
+ ناهید کیانی و کیمیا علیزاده دیشب پس از مراسم اهدای مدال، طولانی همدیگر را در آغوش گرفتند و صداوسیما این صحنه را سانسور کرد!
مدال نقره ناهید و برنز کیمیا مبارک دختران ایران زمین
@EveDaughters
مدال نقره ناهید و برنز کیمیا مبارک دختران ایران زمین
@EveDaughters
دختران حوا
+ ناهید کیانی و کیمیا علیزاده دیشب پس از مراسم اهدای مدال، طولانی همدیگر را در آغوش گرفتند و صداوسیما این صحنه را سانسور کرد! مدال نقره ناهید و برنز کیمیا مبارک دختران ایران زمین @EveDaughters
خواهرانِ غریب؛ تقابل ناهید _ کیمیا و جامعهای که دوپاره است
✍🏻 روح الله طالبی توتی
١. زمانی که کیمیا علیزاده در المپیک ٢٠١۶ ریو، نخستین مدال المپیک ورزش بانوان ایران را کسب کرد، کسی گمان نمیکرد که چهار سال بعد در المپیک ٢٠٢٠ توکیو، او در قالب تیم پناهجویان، مقابل نمایندهی ایران بایستد. اما این اتفاق افتاد و ناهید کیانی، از کیمیا شکست خورد و از دور مسابقات حذف شد.
٢. آن سال، منتقدان و مخالفان و معترضان، کیمیا را نماد اعتراض به وضعیت موجود میدیدند و جو رسانهای عجیبی علیه ناهید راه انداختند. در کمال شگفتی، جامعهی دوپاره به کیمیا پرداختند؛ گروهی به او تاختند و گروهی از او حمایت کردند. با آنکه کیمیا وطن را رها کرده و عنوان پناهجو گرفته بود، این ناهید بود که در بیپناهی بیرحمانهای رها شد.
٣. کیمیا که نتوانست تابعیت آلمان را اخذ کند، با پرچم بلغارستان در المپیک ٢٠٢۴ پاریس شرکت کرد و دوباره در دور نخست، رو به روی ناهید، نمایندهی ایران قرار گرفت. ناهید اما اینبار شگفتی آفرید و از سد همتیمی سابق گذشت. عملکرد درخشان ناهید در نهایت او را به فینال و مدال نقره رساند و این بخت را برای کیمیا هم ایجاد کرد تا به مدال برنز دست پیدا کند؛ تکرار موقعیتی که پیشتر با پرچم ایران تجربهاش کرده بود.
۴. حالا ناهید، از آن دختر بیپناه تبدیل شده به قهرمان و تاریخساز. همانهایی که چهار سال پیش به او زخم زبان میزدند و او را میراندند، حالا برایش کف میزنند و او را میستایند. دیگر کسی او را بازخواست نمیکند. کسی از او انتظارهای نامعقول ندارد. انگار نه انگار روزی این دختر رها شده بود.
۵. دوباره جامعهی دوپارهی ما فرصت را فراهم دید. ناهید و کیمیا بهانهای شدند برای ابراز وجود. حتی وقتی در انتها، یکدیگر را در آغوش کشیدند، همه از «دخترانِ ایران» گفتند و کسی از این نگفت که کیمیا نمایندهی بلغارستان است و هیچکس به خاطر نیاورد که چه هجمهای علیه ناهید به راه افتاده بود. حالا ناهید هم شده دختر ایران، چون شکست نخورده است.
۶. اگر ناهید قدرت فرار از این هجمهها را پیدا نمیکرد و به المپیک نمیرسید، و اگر کیمیا رو به روی نمایندهی ایران قرار نمیگرفت، قطعا این میزان توجه به سمت او روانه نمیشد، همانطور که در مسابقات اخیرش این اتفاق نیفتاد. کیمیا هم زمانی مورد توجه قرار میگیرد که بتواند ابزاری برای عقدهگشایی باشد. که شکافها را بیشتر کند. که هر پاره از جامعه بتواند با استفاده از موقعیت و تصمیم او، خودش را راضی نگهدارد.
٧. نه کیمیا آخرین ورزشکاری است که میرود، نه ناهید آخرین کسی است که با پرچم ایران افتخار میآفریند. اما ما، همان جامعهایم. جامعهی دوپارهای که فراموش میکنیم. هیجانزده میتازیم و بیتوجه، بالا میبریم. حواسمان هم نیست که این رویه تنها شکاف را بیشتر و بیشتر میکند. و روزی در این شکاف سقوط میکنیم.
@tadaeeat
@EveDaughters
✍🏻 روح الله طالبی توتی
١. زمانی که کیمیا علیزاده در المپیک ٢٠١۶ ریو، نخستین مدال المپیک ورزش بانوان ایران را کسب کرد، کسی گمان نمیکرد که چهار سال بعد در المپیک ٢٠٢٠ توکیو، او در قالب تیم پناهجویان، مقابل نمایندهی ایران بایستد. اما این اتفاق افتاد و ناهید کیانی، از کیمیا شکست خورد و از دور مسابقات حذف شد.
٢. آن سال، منتقدان و مخالفان و معترضان، کیمیا را نماد اعتراض به وضعیت موجود میدیدند و جو رسانهای عجیبی علیه ناهید راه انداختند. در کمال شگفتی، جامعهی دوپاره به کیمیا پرداختند؛ گروهی به او تاختند و گروهی از او حمایت کردند. با آنکه کیمیا وطن را رها کرده و عنوان پناهجو گرفته بود، این ناهید بود که در بیپناهی بیرحمانهای رها شد.
٣. کیمیا که نتوانست تابعیت آلمان را اخذ کند، با پرچم بلغارستان در المپیک ٢٠٢۴ پاریس شرکت کرد و دوباره در دور نخست، رو به روی ناهید، نمایندهی ایران قرار گرفت. ناهید اما اینبار شگفتی آفرید و از سد همتیمی سابق گذشت. عملکرد درخشان ناهید در نهایت او را به فینال و مدال نقره رساند و این بخت را برای کیمیا هم ایجاد کرد تا به مدال برنز دست پیدا کند؛ تکرار موقعیتی که پیشتر با پرچم ایران تجربهاش کرده بود.
۴. حالا ناهید، از آن دختر بیپناه تبدیل شده به قهرمان و تاریخساز. همانهایی که چهار سال پیش به او زخم زبان میزدند و او را میراندند، حالا برایش کف میزنند و او را میستایند. دیگر کسی او را بازخواست نمیکند. کسی از او انتظارهای نامعقول ندارد. انگار نه انگار روزی این دختر رها شده بود.
۵. دوباره جامعهی دوپارهی ما فرصت را فراهم دید. ناهید و کیمیا بهانهای شدند برای ابراز وجود. حتی وقتی در انتها، یکدیگر را در آغوش کشیدند، همه از «دخترانِ ایران» گفتند و کسی از این نگفت که کیمیا نمایندهی بلغارستان است و هیچکس به خاطر نیاورد که چه هجمهای علیه ناهید به راه افتاده بود. حالا ناهید هم شده دختر ایران، چون شکست نخورده است.
۶. اگر ناهید قدرت فرار از این هجمهها را پیدا نمیکرد و به المپیک نمیرسید، و اگر کیمیا رو به روی نمایندهی ایران قرار نمیگرفت، قطعا این میزان توجه به سمت او روانه نمیشد، همانطور که در مسابقات اخیرش این اتفاق نیفتاد. کیمیا هم زمانی مورد توجه قرار میگیرد که بتواند ابزاری برای عقدهگشایی باشد. که شکافها را بیشتر کند. که هر پاره از جامعه بتواند با استفاده از موقعیت و تصمیم او، خودش را راضی نگهدارد.
٧. نه کیمیا آخرین ورزشکاری است که میرود، نه ناهید آخرین کسی است که با پرچم ایران افتخار میآفریند. اما ما، همان جامعهایم. جامعهی دوپارهای که فراموش میکنیم. هیجانزده میتازیم و بیتوجه، بالا میبریم. حواسمان هم نیست که این رویه تنها شکاف را بیشتر و بیشتر میکند. و روزی در این شکاف سقوط میکنیم.
@tadaeeat
@EveDaughters
محرومیت ورزشکار پناهنده افغان از المپیک به دلیل پیام سیاسی
🔻منیژه تلاش، عضو تیم پناهجویان، به دلیل پوشیدن لباسی که روی آن عبارت «زنان افغان را آزاد کنید» نوشته شده بود، از مسابقات بریک دنس در المپیک محروم شد.
@EveDaughters
🔻منیژه تلاش، عضو تیم پناهجویان، به دلیل پوشیدن لباسی که روی آن عبارت «زنان افغان را آزاد کنید» نوشته شده بود، از مسابقات بریک دنس در المپیک محروم شد.
@EveDaughters