کارهای خانگی در خانوادههای ایرانی، علاوه بر زنان خانواده، متولی دیگری هم دارد و آن #دخترهای خانواده هستند.
تفاوت مشارکت پسرها و دخترهای بالای ۱۵ سال خانوادههای ایرانی در کارهای خانگی در دادههای طرح گذران وقت مشهود و قابل توجه است.
https://t.me/bahmanshafa
@EveDaughters
تفاوت مشارکت پسرها و دخترهای بالای ۱۵ سال خانوادههای ایرانی در کارهای خانگی در دادههای طرح گذران وقت مشهود و قابل توجه است.
https://t.me/bahmanshafa
@EveDaughters
.
📚 رویای سلطانه
✅ تقریبا ده سال پیش، شنونده ارائهای بودم درباره آرمانشهر افلاطون و مقایسه آن با لیدیلند (سرزمین زنان) در داستان آرمانشهری رویای سلطانه. این داستان نوشته رقیه بیگم سخاوت حسین فمینیست، فعال اجتماعی و نویسنده هندی/ بنگلادشی است.
ماجرای کتاب را به یاد داشتم، ولی عنوان قصه و نام نویسنده را از خاطر برده بودم.
بعدها بارها سعی کردم با انواع شیوههای جستجو نام داستان و نویسنده را بیاد بیاورم، ولی ناموفق بودم تا اینکه در حین مطالعه کتاب درآمدی کوتاه بر آرمانشهرگرایی نوشته لایمن تاور سرجنت با ترجمه امیر یدالهپور (نشر کرگدن) به نام کتاب برخوردم و توانستم متن این داستان کوتاه را که در زمره میراث جهانی به ثبت رسیده دوباره بخوانم.
✅ رویای سلطانه(Sultana's Dream) ماجرای دختری هندی است که در آغاز قرن بیستم (۱۹۰۵) به قلم زنی جوان نوشته شده است. این داستان به زبان انگلیسی نوشته شده و دلیل نگارش آن این بوده که رقیه خاتون دانش خود در زبان انگلیسی را به همسرش نشان دهد.
او در حالی خواندن و نوشتن به انگلیسی و اردو را یادگرفته بود که فکر و فرهنگاش سواد خواندن و نوشتن را برای زنان ناپسند میدانست؛ به ویژه آموختن زبان انگلیسی که دریچههای دوزخ را به روی زنان میگشود.
✅ رویای سلطانه به شیوه به قول شما جوانان «کلیشه برعکس» نوشته شده و بازگویی خوابی است که سلطانه دیده است.
او در اندیشه احوال ناگوار زنان هندی به خواب میرود، در خواب خواهر سارا را میبیند که او را به تماشای لیدیلند میبرد.
لیدیلند آرمانشهری زنانه است. در آن زنان کل قلمرو عمومی را تصرف کردهاند و مردان را در خانه و «پشت پرده» نگاه داشتهاند تا به بچهداری و امور منزل برسند.
✅ خواهر سارا تعریف میکند که همه چیز از علمآموزی زنان و پیش افتادن آنها از مردان شروع شده است. مردها گرچه مقاومتهایی داشتهاند، اما نهایتاً با دیدن سروسامان امور و آسایشی که خانهنشینی نصیبشان کرده به اوضاع رضایت دادهاند.
✅ مهمترین ویژگی لیدیلند تمرکز بر آموزش است، چرا که «آموزش کلید آزادی است». آموزش در این آرمانشهر زنانه رایگان و همگانی است. پیشرفتهای علمی مانند انرژی پاک خورشیدی به یاری انسان و طبیعت آمده و زنها با استفاده از «عقل و قلبشان» جامعه را به بهترین شکل اداره میکنند...
✔️درباره رقیه سخاوت حسین اینجا بخوانید:
https://en.wikipedia.org/wiki/Begum_Rokeya
✔️ در سال 2023 هنرمندی اسپانیایی انیمیشنی بر اساس این داستان ساخته است:
https://m.imdb.com/video/vi265930521/?playlistId=tt28298233&ref_=ext_shr_lnk
@neocritic
@EveDaughters
📚 رویای سلطانه
✅ تقریبا ده سال پیش، شنونده ارائهای بودم درباره آرمانشهر افلاطون و مقایسه آن با لیدیلند (سرزمین زنان) در داستان آرمانشهری رویای سلطانه. این داستان نوشته رقیه بیگم سخاوت حسین فمینیست، فعال اجتماعی و نویسنده هندی/ بنگلادشی است.
ماجرای کتاب را به یاد داشتم، ولی عنوان قصه و نام نویسنده را از خاطر برده بودم.
بعدها بارها سعی کردم با انواع شیوههای جستجو نام داستان و نویسنده را بیاد بیاورم، ولی ناموفق بودم تا اینکه در حین مطالعه کتاب درآمدی کوتاه بر آرمانشهرگرایی نوشته لایمن تاور سرجنت با ترجمه امیر یدالهپور (نشر کرگدن) به نام کتاب برخوردم و توانستم متن این داستان کوتاه را که در زمره میراث جهانی به ثبت رسیده دوباره بخوانم.
✅ رویای سلطانه(Sultana's Dream) ماجرای دختری هندی است که در آغاز قرن بیستم (۱۹۰۵) به قلم زنی جوان نوشته شده است. این داستان به زبان انگلیسی نوشته شده و دلیل نگارش آن این بوده که رقیه خاتون دانش خود در زبان انگلیسی را به همسرش نشان دهد.
او در حالی خواندن و نوشتن به انگلیسی و اردو را یادگرفته بود که فکر و فرهنگاش سواد خواندن و نوشتن را برای زنان ناپسند میدانست؛ به ویژه آموختن زبان انگلیسی که دریچههای دوزخ را به روی زنان میگشود.
✅ رویای سلطانه به شیوه به قول شما جوانان «کلیشه برعکس» نوشته شده و بازگویی خوابی است که سلطانه دیده است.
او در اندیشه احوال ناگوار زنان هندی به خواب میرود، در خواب خواهر سارا را میبیند که او را به تماشای لیدیلند میبرد.
لیدیلند آرمانشهری زنانه است. در آن زنان کل قلمرو عمومی را تصرف کردهاند و مردان را در خانه و «پشت پرده» نگاه داشتهاند تا به بچهداری و امور منزل برسند.
✅ خواهر سارا تعریف میکند که همه چیز از علمآموزی زنان و پیش افتادن آنها از مردان شروع شده است. مردها گرچه مقاومتهایی داشتهاند، اما نهایتاً با دیدن سروسامان امور و آسایشی که خانهنشینی نصیبشان کرده به اوضاع رضایت دادهاند.
✅ مهمترین ویژگی لیدیلند تمرکز بر آموزش است، چرا که «آموزش کلید آزادی است». آموزش در این آرمانشهر زنانه رایگان و همگانی است. پیشرفتهای علمی مانند انرژی پاک خورشیدی به یاری انسان و طبیعت آمده و زنها با استفاده از «عقل و قلبشان» جامعه را به بهترین شکل اداره میکنند...
✔️درباره رقیه سخاوت حسین اینجا بخوانید:
https://en.wikipedia.org/wiki/Begum_Rokeya
✔️ در سال 2023 هنرمندی اسپانیایی انیمیشنی بر اساس این داستان ساخته است:
https://m.imdb.com/video/vi265930521/?playlistId=tt28298233&ref_=ext_shr_lnk
@neocritic
@EveDaughters
Wikipedia
Begum Rokeya
Bengali feminist writer and social reformer (1880-1932)
چند تصویر نزدیک از زنان خانه دار
کار خانگی بی صدا، بی مزد و بی مرخصی
نور کمرمق صبح، آرام از لای پرده رد شده و روی سرامیکهای سفید خانه سایه روشن انداخته. چشمهایش را با سنگینی باز میکند و پیش از هر چیز میداند: روزی دیگر، درست مثل دیروز، پیشرویش قرار دارد.
بیحال، با کمی تردید، وارد هال میشود. نگاهش که روی میز میافتد، تصویر آشنایی را میبیند؛ شش لیوان نیمخورده ردیف شدهاند. توی یکی شیر،دیگری نوشابه و یکی آبمیوه. بشقابی پراز پوست تخمه و پوست میوه در سویی دیگر. زرورقهای شکلات اینجا و آنجا پراکنده اند.
از خودش میپرسد چرا هنوز به این صحنهها عادت نکرده و بیآنکه پاسخی بیابد، تند و بیصدا لیوان ها را جمع میکند و به آشپزخانه میبرد.
آشپزخانه هم همانقدر بههمریخته است. ماشین لباسشویی پر از لباس چرک است، سینک پر از ظرف نشسته.
مثل همیشه، انگار از پیش برنامهریزی شده، کتری را پر میکند. تخم مرغ ها را توی آب می گذارد. کتری هنوز قل نزده، نان تست را در دستگاه میگذارد.مربای توت فرنگی، پنیر و کره و گردو را روی میز می چیند.
میخواهد بچهها را بیدار کند، اما یادش میافتد باید فکر ناهار هم باشد. درِ یخچال را باز میکند؛ چند شاخه کرفس گوشهای افتادهاند. با خودش میگوید خورش کرفس بد نیست… ولی پسرش دوست ندارد.
چشمش به هویجها میافتد. شاید هویجپلو بهتر باشد، بچهها این را بیشتر دوست دارند البته با گوشت قلقلی.یک بسته گوشت چرخکرده بیرون میگذارد تا یخش باز شود.
کتری سوت میزند. باید چای دم کند. بعد برود سراغ اتاق بچهها. پا که به اتاق میگذارد، آهی از نهادش بلند میشود. اسباببازیها، کتابها، لباسها، همه پخش و پلاست. ولی حالا وقت فکر کردن به آنها نیست. بایدصبحانه را بچیند.
یک روز معمولی برای همه بچهها و همسرش دور میز نشستهاند، نان تستشده را با مربا و کره میخورند.با لذت و بی خیال. شیره مربا از گوشههای نان شره می کند روی میز و رومیزی زرد رنگش.چند لکه زشت این ور و آن ور. چشمهایش را برای چند ثانیه میبندد. بعد، آرام، تغذیه مدرسه بچهها را آماده میکند.
منتظر میماند تا آنها بروند… تا بتواند لحظهای در سکوت، گوشهای بنشیند و چایش را بنوشد. پیش از آن، ظرفها را میشوید و ماشین لباسشویی را روشن میکند.
یکباره سرش گیج میرود. یادش میآید چیزی نخورده، چای توی ماگ همیشگی اش یخ کرده. ولی این سرگیجه فقط از گرسنگی نیست. یک حس سنگینی هم ته دلش نشسته؛ چیزی شبیه اندوه، بیحوصلگی، کرختی و فرسودگی …
دنیا یکباره دورتر، مبهمتر و دستنیافتنیتر میشود.با خودش زمزمه میکند: «آدم همینطوری دیوونه میشه؟ بیصدا، بیخبر… همینجوری؟»
خودش را از بیرون نگاه میکند؛ زنی که هیچوقت تصورش را نداشت.
راحتی که وجود ندارد
این تصویر آشناست، برای خیلی از زنها. زنانی که هر روز بیوقفه کار میکنند، بدون آنکه کارشان به چشم بیاید یا حساب شود. زنانی که از آنها انتظار میرود همیشه خوشحال باشند از «خانهماندن»؛ از «راحتی»ای که واقعاً وجود ندارد.
الهه خانه داری را کاری فرسایشی، پرتکرار و بی فایده میداند: «اینکه در چرخهای بیپایان گیر بیفتی. نه میتونی ازش بیرون بیایی، نه سرعتشو کم کنی. جالبه که این کار مدام تکرار میشه و هیچکس هم نمیبینه. شوهرم از راه میرسه میگه: مگه چیکارکردی؟ ظرفا و لباس ها رو که ماشین شسته، غذا درست کردنم که کاری نداره… توضیح هم فایده نداره. فقط چند ساعت بعد، همهچی دوباره بهم میریزه.»
سارا، سالهاست خانهداری میکند. قبلاً شاغل بوده، اما بعد از به دنیا آمدن دخترش، خانه دار شد.
«یه وقتایی دلم میخواد فقط تنها باشم، کاری نکنم. حتی وقتی تنها میشم، غذای ساده میخورم مثلاً یه تخممرغ تا ظرفی کثیف نشه.نمیدونم تا کی باید فقط بشورم، بسابم، بپزم… حداقل وقتی کار میکردم و حقوق میگرفتم، حس مفید بودن داشتم. الان انگار هیچکس نمیبینه چهقدر کار میکنم.»
مونا اما نگاهش متفاوتتر است. با خودش کنار آمده، از اینکه مدیر خانه است حس خوبی دارد:«مردها نمیتونن چندتا کار رو همزمان مدیریت کنن. اینکه مرد بیرون کار کنه، زن خونه، یه تعادل درست میکنه. البته منم قبول دارم کار خونه آسون نیست، ولی میدونم اگه من نباشم، همهچی بههم میریزه. با اینکه خودم انتخاب کردم خونهدار باشم، ولی با بیمه و حقوق گرفتن برای زن های خانهدار کاملاً موافقم.»
ادامه مطلب را در لینک بخوانید:
ترانه بنی یعقوب
https://ir-women.com/20796
#کار_خانگی
@EveDaughters
کار خانگی بی صدا، بی مزد و بی مرخصی
نور کمرمق صبح، آرام از لای پرده رد شده و روی سرامیکهای سفید خانه سایه روشن انداخته. چشمهایش را با سنگینی باز میکند و پیش از هر چیز میداند: روزی دیگر، درست مثل دیروز، پیشرویش قرار دارد.
بیحال، با کمی تردید، وارد هال میشود. نگاهش که روی میز میافتد، تصویر آشنایی را میبیند؛ شش لیوان نیمخورده ردیف شدهاند. توی یکی شیر،دیگری نوشابه و یکی آبمیوه. بشقابی پراز پوست تخمه و پوست میوه در سویی دیگر. زرورقهای شکلات اینجا و آنجا پراکنده اند.
از خودش میپرسد چرا هنوز به این صحنهها عادت نکرده و بیآنکه پاسخی بیابد، تند و بیصدا لیوان ها را جمع میکند و به آشپزخانه میبرد.
آشپزخانه هم همانقدر بههمریخته است. ماشین لباسشویی پر از لباس چرک است، سینک پر از ظرف نشسته.
مثل همیشه، انگار از پیش برنامهریزی شده، کتری را پر میکند. تخم مرغ ها را توی آب می گذارد. کتری هنوز قل نزده، نان تست را در دستگاه میگذارد.مربای توت فرنگی، پنیر و کره و گردو را روی میز می چیند.
میخواهد بچهها را بیدار کند، اما یادش میافتد باید فکر ناهار هم باشد. درِ یخچال را باز میکند؛ چند شاخه کرفس گوشهای افتادهاند. با خودش میگوید خورش کرفس بد نیست… ولی پسرش دوست ندارد.
چشمش به هویجها میافتد. شاید هویجپلو بهتر باشد، بچهها این را بیشتر دوست دارند البته با گوشت قلقلی.یک بسته گوشت چرخکرده بیرون میگذارد تا یخش باز شود.
کتری سوت میزند. باید چای دم کند. بعد برود سراغ اتاق بچهها. پا که به اتاق میگذارد، آهی از نهادش بلند میشود. اسباببازیها، کتابها، لباسها، همه پخش و پلاست. ولی حالا وقت فکر کردن به آنها نیست. بایدصبحانه را بچیند.
یک روز معمولی برای همه بچهها و همسرش دور میز نشستهاند، نان تستشده را با مربا و کره میخورند.با لذت و بی خیال. شیره مربا از گوشههای نان شره می کند روی میز و رومیزی زرد رنگش.چند لکه زشت این ور و آن ور. چشمهایش را برای چند ثانیه میبندد. بعد، آرام، تغذیه مدرسه بچهها را آماده میکند.
منتظر میماند تا آنها بروند… تا بتواند لحظهای در سکوت، گوشهای بنشیند و چایش را بنوشد. پیش از آن، ظرفها را میشوید و ماشین لباسشویی را روشن میکند.
یکباره سرش گیج میرود. یادش میآید چیزی نخورده، چای توی ماگ همیشگی اش یخ کرده. ولی این سرگیجه فقط از گرسنگی نیست. یک حس سنگینی هم ته دلش نشسته؛ چیزی شبیه اندوه، بیحوصلگی، کرختی و فرسودگی …
دنیا یکباره دورتر، مبهمتر و دستنیافتنیتر میشود.با خودش زمزمه میکند: «آدم همینطوری دیوونه میشه؟ بیصدا، بیخبر… همینجوری؟»
خودش را از بیرون نگاه میکند؛ زنی که هیچوقت تصورش را نداشت.
راحتی که وجود ندارد
این تصویر آشناست، برای خیلی از زنها. زنانی که هر روز بیوقفه کار میکنند، بدون آنکه کارشان به چشم بیاید یا حساب شود. زنانی که از آنها انتظار میرود همیشه خوشحال باشند از «خانهماندن»؛ از «راحتی»ای که واقعاً وجود ندارد.
الهه خانه داری را کاری فرسایشی، پرتکرار و بی فایده میداند: «اینکه در چرخهای بیپایان گیر بیفتی. نه میتونی ازش بیرون بیایی، نه سرعتشو کم کنی. جالبه که این کار مدام تکرار میشه و هیچکس هم نمیبینه. شوهرم از راه میرسه میگه: مگه چیکارکردی؟ ظرفا و لباس ها رو که ماشین شسته، غذا درست کردنم که کاری نداره… توضیح هم فایده نداره. فقط چند ساعت بعد، همهچی دوباره بهم میریزه.»
سارا، سالهاست خانهداری میکند. قبلاً شاغل بوده، اما بعد از به دنیا آمدن دخترش، خانه دار شد.
«یه وقتایی دلم میخواد فقط تنها باشم، کاری نکنم. حتی وقتی تنها میشم، غذای ساده میخورم مثلاً یه تخممرغ تا ظرفی کثیف نشه.نمیدونم تا کی باید فقط بشورم، بسابم، بپزم… حداقل وقتی کار میکردم و حقوق میگرفتم، حس مفید بودن داشتم. الان انگار هیچکس نمیبینه چهقدر کار میکنم.»
مونا اما نگاهش متفاوتتر است. با خودش کنار آمده، از اینکه مدیر خانه است حس خوبی دارد:«مردها نمیتونن چندتا کار رو همزمان مدیریت کنن. اینکه مرد بیرون کار کنه، زن خونه، یه تعادل درست میکنه. البته منم قبول دارم کار خونه آسون نیست، ولی میدونم اگه من نباشم، همهچی بههم میریزه. با اینکه خودم انتخاب کردم خونهدار باشم، ولی با بیمه و حقوق گرفتن برای زن های خانهدار کاملاً موافقم.»
ادامه مطلب را در لینک بخوانید:
ترانه بنی یعقوب
https://ir-women.com/20796
#کار_خانگی
@EveDaughters
کانون زنان ایرانی
چند تصویر نزدیک از زنان خانهدار | کانون زنان ایرانی
🔺کردستان، پیشتاز زوال کودک همسری در ایران
در حالیکه به صورت کلی نرخ ازدواج در ایران کاهشی است، در سال های اخیر نرخ ازدواج دختران زیر 15 سال افزایش نشان می دهد.
این آسیب اجتماعی در همەی استان ها یکسان نیست و متاسفانه استان های شمال غربی و شمال شرقی آمارهایی نگران کننده دارند،
آمار پایین این پدیده در کردستان در نوع خود جالب است. در همه استانهای کردنشین - ایلام، کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی - به رغم همه نابرخورداری های اقتصادی، نرخ کودک همسری بسیار پایین تر از متوسط کشوری است.
بدیهی است که نرخ نسبتا بالای پدیده کودک همسری در استان آذربایجان غربی در مقایسه با استان های کردنشین دیگر ناشی از بافت جمعیتی متنوع تر آن است.
در توجیه نرخ پایین کودک همسری در کردستان، علاوه بر فرایندهای نوپدید شهری شدن و عرفی شدن فزاینده، نباید زمینه فرهنگی مناسب را از یاد برد.
کردستان در چند دهەی اخیر شاهد روند شهری شدن فزاینده بوده و نرخ بالای مشارکت اجتماعی زنان از نمودهای آن است.
@sharname1
تاکید بر ایلام(آمارش از این جهت کمتر از کردستان است) از قلم نویسنده جامانده است.
@EveDaughters
در حالیکه به صورت کلی نرخ ازدواج در ایران کاهشی است، در سال های اخیر نرخ ازدواج دختران زیر 15 سال افزایش نشان می دهد.
این آسیب اجتماعی در همەی استان ها یکسان نیست و متاسفانه استان های شمال غربی و شمال شرقی آمارهایی نگران کننده دارند،
آمار پایین این پدیده در کردستان در نوع خود جالب است. در همه استانهای کردنشین - ایلام، کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی - به رغم همه نابرخورداری های اقتصادی، نرخ کودک همسری بسیار پایین تر از متوسط کشوری است.
بدیهی است که نرخ نسبتا بالای پدیده کودک همسری در استان آذربایجان غربی در مقایسه با استان های کردنشین دیگر ناشی از بافت جمعیتی متنوع تر آن است.
در توجیه نرخ پایین کودک همسری در کردستان، علاوه بر فرایندهای نوپدید شهری شدن و عرفی شدن فزاینده، نباید زمینه فرهنگی مناسب را از یاد برد.
کردستان در چند دهەی اخیر شاهد روند شهری شدن فزاینده بوده و نرخ بالای مشارکت اجتماعی زنان از نمودهای آن است.
@sharname1
تاکید بر ایلام(آمارش از این جهت کمتر از کردستان است) از قلم نویسنده جامانده است.
@EveDaughters
اثرات فقر و آسیبهای اجتماعی بر مغز نوزاد در زمان بارداری مادر
🔻 تأثیر تجربیات مادر در دوران بارداری بر رشد مغز نوزاد بسیار جدیتر از آن چیزی است که تصور میشود. در مجموع نتایج مطالعات نشان دادهاند که فقر و آسیبهای اجتماعی نظیر جرم و جنایت حتی پیش از تولد میتوانند بر ساختار و عملکرد مغز نوزادان تأثیر عمدهای بگذارند.
🔻مادرانی که در شرایط فقر میزیاند، نوزادان متولد شده از آنها نسبت به مادرانی که درآمد خانوادگی بیشتری دارند از حجم مغزی کمتری منجمله ماده خاکستری قشر مغز، ماده خاکستری زیر قشری و ماده سفید برخوردار هستند. همچنین مادرانی که در زمان بارداری در شرایط فقر به سر میبرند، ممکن است مغز نوزادانی که آنها به دنیا میآورند حتی در مراحل بعدی زندگی به اندازهای که مغز سایر نوزادان مشابه در شرایط عاری از فشار زیاد میتواند رشد یابد قادر به رویش نباشد؛ زیرا یافتهها از چینخوردگی کمتر و کمعمقتر مغز این نوزادان حکایت میکند که معمولاً نشانهای از نابالغی مغز است. مغز انسان سالم در حین رشد و رویش دارای چینخوردگی بیشتری است و سطح عملکردی وسیعتری برای قشر مغز فراهم میکند.
🔻مادرانی که دوران بارداری خود را در مناطق جرمپرور و جنایتخیز سپری کردهاند، مغز نوزادان متولد شده از آنها در هفتههای نخست زندگی با مغز سایر نوزادانی که در شرایط بهتری میزیاند متفاوت است. همچنین نوزادانی که مادران آنها در معرض جرم و جنایت قرار دارند در تنظیم و کنترل احساسات از خود عملکرد ضعیفتری نشان میدهند که دلیل آن میتواند استرس مادر باشد و به ضعف ارتباطات در مغز نوزادان بیانجامد.
📌 Source: JAMA Network Open - Biological Psychiatry - Issues in Mental Health Nursing
@EveDaughters
🔻 تأثیر تجربیات مادر در دوران بارداری بر رشد مغز نوزاد بسیار جدیتر از آن چیزی است که تصور میشود. در مجموع نتایج مطالعات نشان دادهاند که فقر و آسیبهای اجتماعی نظیر جرم و جنایت حتی پیش از تولد میتوانند بر ساختار و عملکرد مغز نوزادان تأثیر عمدهای بگذارند.
🔻مادرانی که در شرایط فقر میزیاند، نوزادان متولد شده از آنها نسبت به مادرانی که درآمد خانوادگی بیشتری دارند از حجم مغزی کمتری منجمله ماده خاکستری قشر مغز، ماده خاکستری زیر قشری و ماده سفید برخوردار هستند. همچنین مادرانی که در زمان بارداری در شرایط فقر به سر میبرند، ممکن است مغز نوزادانی که آنها به دنیا میآورند حتی در مراحل بعدی زندگی به اندازهای که مغز سایر نوزادان مشابه در شرایط عاری از فشار زیاد میتواند رشد یابد قادر به رویش نباشد؛ زیرا یافتهها از چینخوردگی کمتر و کمعمقتر مغز این نوزادان حکایت میکند که معمولاً نشانهای از نابالغی مغز است. مغز انسان سالم در حین رشد و رویش دارای چینخوردگی بیشتری است و سطح عملکردی وسیعتری برای قشر مغز فراهم میکند.
🔻مادرانی که دوران بارداری خود را در مناطق جرمپرور و جنایتخیز سپری کردهاند، مغز نوزادان متولد شده از آنها در هفتههای نخست زندگی با مغز سایر نوزادانی که در شرایط بهتری میزیاند متفاوت است. همچنین نوزادانی که مادران آنها در معرض جرم و جنایت قرار دارند در تنظیم و کنترل احساسات از خود عملکرد ضعیفتری نشان میدهند که دلیل آن میتواند استرس مادر باشد و به ضعف ارتباطات در مغز نوزادان بیانجامد.
📌 Source: JAMA Network Open - Biological Psychiatry - Issues in Mental Health Nursing
@EveDaughters
Telegram
مدرسه علوم انسانی
🔹من یک معلم هستم.
🔹️شنونده ی خوبی باشیم.
🔹خوب زندگی کردن به آموزش نیاز دارد.
🔹علوم انسانی را برای بهتر زیستن بیاموزیم.
🔹️من کامل نیستم، همه ی حقیقت هم در نزد من نیست.
🔹مطالب منتشر شده فقط جهت تبادل اندیشه و تفکر است والزاماً نظر بنده نیست.
🔹️شنونده ی خوبی باشیم.
🔹خوب زندگی کردن به آموزش نیاز دارد.
🔹علوم انسانی را برای بهتر زیستن بیاموزیم.
🔹️من کامل نیستم، همه ی حقیقت هم در نزد من نیست.
🔹مطالب منتشر شده فقط جهت تبادل اندیشه و تفکر است والزاماً نظر بنده نیست.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گوشهای از مراسمهای مربوط به شاهدبازی(بچه بازی) در افغانستان به روایت گزارشگر ترکیه
برای آشنایی بیشتر با موضوع شاهد بازی، همجنسگرایی و مفاهیم مشابه از زبان دکتر #محسن_بدره، پژوهشگر حوزه سکسوالیته، محتویات لینک زیر را مشاهده کنید:
https://t.me/kherad_jensi/4109
@EveDaughters
برای آشنایی بیشتر با موضوع شاهد بازی، همجنسگرایی و مفاهیم مشابه از زبان دکتر #محسن_بدره، پژوهشگر حوزه سکسوالیته، محتویات لینک زیر را مشاهده کنید:
https://t.me/kherad_jensi/4109
@EveDaughters
بررسی مشارکت زنان در عرصههای مدیریتی و سیاسی
سخنرانان:
دکتر فاطمه بداغی
دکتر سکینهسادات پاد
دبیر علمی نشست:
دکتر مریم نصر اصفهانی
زمان و مکان:
دوشنبه، 22 اردیبهشتماه 1404
ساعت: 10 تا 12
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
سالن ادب
پیوند ورود برخط(آنلاین) به نشست:
https://webinar.ihcs.ac.ir/rooms/yrc-a1g-jgt-uqk/join
@ihcssir
@EveDaughters
سخنرانان:
دکتر فاطمه بداغی
دکتر سکینهسادات پاد
دبیر علمی نشست:
دکتر مریم نصر اصفهانی
زمان و مکان:
دوشنبه، 22 اردیبهشتماه 1404
ساعت: 10 تا 12
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
سالن ادب
پیوند ورود برخط(آنلاین) به نشست:
https://webinar.ihcs.ac.ir/rooms/yrc-a1g-jgt-uqk/join
@ihcssir
@EveDaughters
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا مسیر زنان برای رسیدن به جایگاه موفقیت در اموری چون حوزه اشتغال و تحصیل با مردان یکی است؟
بخصوص اگر زن متاهل و دارای فرزند هم باشد؟
@EveDaughters
بخصوص اگر زن متاهل و دارای فرزند هم باشد؟
@EveDaughters
📌گمگشته
#فروغ_فرخزاد، پیش از جدایی از همسرش، #پرویز_شاپور سه مجموعه شعر #اسیر، #دیوار و #عصیان را برای نمایش اعتراض و ناراحتی خود نسبت به شرایطش سروده است.
خلاصه ابیات زیر، با عنوان گمگشته در مجموعه اسیر، بخشی از نمایش پشیمانی وی از ازدواجش است:
من به مردی وفا نمودم و او
پشت پا زد به عشق و امیدم
هر چه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم
دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او که می گفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد
اگر از شهد آتشین لبِ من
جرعه ای نوش کرد و شد سرمست
حسرتم نیست ز آنکه این لب را
بوسه های نداده بسیار است
باز هم در نگاه خاموشم
قصه های نگفته ای دارم
باز هم چون به تن کنم جامه
فتنه های نهفته ای دارم
بازهم می توان به گیسویم
چنگی از روی عشق و مستی زد
باز هم می توان در آغوشم
پشت پا بر جهان هستی زد...
باز هم دارم آنچه را که شبی
ریختم چون شراب در کامش
دارم آن سینه را که او می گفت
تکیه گاهیست بهر آلامش
ز آنچه دادم به او مرا غم نیست
حسرت و اضطراب و ماتم نیست
غیر از آن دل که پر نشد جایش
بخدا چیز دیگرم کم نیست
کو دلم کو دلی که برد و نداد
غارتم کرده ، داد می خواهم
دل خونین ، مرا چه کار آید
دلی آزاد و شاد می خواهم...
او که از من برید و ترکم کرد
پس چرا پس نداد آن دل را
وای بر من که مفت بخشیدم
دل آشفته حال غافل را
@EveDaughters
#فروغ_فرخزاد، پیش از جدایی از همسرش، #پرویز_شاپور سه مجموعه شعر #اسیر، #دیوار و #عصیان را برای نمایش اعتراض و ناراحتی خود نسبت به شرایطش سروده است.
خلاصه ابیات زیر، با عنوان گمگشته در مجموعه اسیر، بخشی از نمایش پشیمانی وی از ازدواجش است:
من به مردی وفا نمودم و او
پشت پا زد به عشق و امیدم
هر چه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم
دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او که می گفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد
اگر از شهد آتشین لبِ من
جرعه ای نوش کرد و شد سرمست
حسرتم نیست ز آنکه این لب را
بوسه های نداده بسیار است
باز هم در نگاه خاموشم
قصه های نگفته ای دارم
باز هم چون به تن کنم جامه
فتنه های نهفته ای دارم
بازهم می توان به گیسویم
چنگی از روی عشق و مستی زد
باز هم می توان در آغوشم
پشت پا بر جهان هستی زد...
باز هم دارم آنچه را که شبی
ریختم چون شراب در کامش
دارم آن سینه را که او می گفت
تکیه گاهیست بهر آلامش
ز آنچه دادم به او مرا غم نیست
حسرت و اضطراب و ماتم نیست
غیر از آن دل که پر نشد جایش
بخدا چیز دیگرم کم نیست
کو دلم کو دلی که برد و نداد
غارتم کرده ، داد می خواهم
دل خونین ، مرا چه کار آید
دلی آزاد و شاد می خواهم...
او که از من برید و ترکم کرد
پس چرا پس نداد آن دل را
وای بر من که مفت بخشیدم
دل آشفته حال غافل را
@EveDaughters
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📚کتاب زن، عشق، جنایت، اثری دربارهی پدیدهی #شوهرکشی در ایران
به چه دلیل به موضوع شوهرکشی پرداختهایم؟
مگر چه اندازهای مردم در جامعه درگیر این موضوع هستند؟
♦️حسن محدثی نویسندهی کتاب «زن، عشق، جنایت» به ضرورت این موضوع میپردازد. این کتاب پس از چندین سال توقیف در ارشاد در روزهای اخیر منتشر شده است. پژوهشی جامعهشناختی که پرده از بسیاری از مسائل در روابط خانوادگی و زناشویی برمیدارد.
«برای خود من، رنگ و بو و معنای قورمهسبزی با شنیدن یک داستان عوض شد...»
ادامه را اینجا بخوانید:ادامه مطلب
نویسنده: دکتر حسن محدثی گیلوایی (با همکاری افسانه صادقی و ساغر عتابی)
ناشر: نشر سحر
تعداد صفحات: ۵۵۶
@IRANSOCIOLOGY
@EveDaughters
به چه دلیل به موضوع شوهرکشی پرداختهایم؟
مگر چه اندازهای مردم در جامعه درگیر این موضوع هستند؟
♦️حسن محدثی نویسندهی کتاب «زن، عشق، جنایت» به ضرورت این موضوع میپردازد. این کتاب پس از چندین سال توقیف در ارشاد در روزهای اخیر منتشر شده است. پژوهشی جامعهشناختی که پرده از بسیاری از مسائل در روابط خانوادگی و زناشویی برمیدارد.
«برای خود من، رنگ و بو و معنای قورمهسبزی با شنیدن یک داستان عوض شد...»
ادامه را اینجا بخوانید:ادامه مطلب
نویسنده: دکتر حسن محدثی گیلوایی (با همکاری افسانه صادقی و ساغر عتابی)
ناشر: نشر سحر
تعداد صفحات: ۵۵۶
@IRANSOCIOLOGY
@EveDaughters
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
درباره پوراندخت اولین زنی که به پادشاهی رسید، برکنار شد و مجدد بعد از خواهرش، آزرمیدخت به پادشاهی رسید.
@tanz_talkh_tarikh
@EveDaughters
@tanz_talkh_tarikh
@EveDaughters
نماینده ایرانی تبار کنگره آمریکا: نام خلیج فارس با هر انگیزه سیاسی غیرقابل تغییر و محکوم به شکست است/ ترامپ به جای عوض کردن اسم دریاها، به کارش برسد
#یاسمین_انصاری، نماینده ایرانیتبار کنگره ایالات متحده آمریکا، در واکنش به گمانهزنیها درباره تغییر نام خلیج فارس، در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
🔹نام “خلیج فارس” قرنهاست که در اسناد بینالمللی و نقشههای رسمی جهان ثبت شده و به رسمیت شناخته شده است.
🔹هر تلاشی برای تغییر این نام، صرفنظر از انگیزههای سیاسی پشت آن، راه به جایی نخواهد برد.
🔹دونالد ترامپ بهتر است به جای دست بردن در نام دریاها و مرزهای تاریخی، کارش را انجام دهد./ جماران
#خلیج_فارس
@EveDaughters
#یاسمین_انصاری، نماینده ایرانیتبار کنگره ایالات متحده آمریکا، در واکنش به گمانهزنیها درباره تغییر نام خلیج فارس، در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
🔹نام “خلیج فارس” قرنهاست که در اسناد بینالمللی و نقشههای رسمی جهان ثبت شده و به رسمیت شناخته شده است.
🔹هر تلاشی برای تغییر این نام، صرفنظر از انگیزههای سیاسی پشت آن، راه به جایی نخواهد برد.
🔹دونالد ترامپ بهتر است به جای دست بردن در نام دریاها و مرزهای تاریخی، کارش را انجام دهد./ جماران
#خلیج_فارس
@EveDaughters
هجدهم اردیبهشت، روز آگاهی از سرطان تخمدان
✍ ماندانا خرم، روزنامهنگار
امروز، هجدهم اردیبهشت، روز اطلاعرسانی درباره سرطان تخمدان است. آنچه در ادامه میخوانید، تجربهی شخصی من از مواجهه با این بیماری است.
همیشه عادتهای ماهانهام منظم بود؛ میزان خونریزی نه کمبود و نه زیاد، همه چیز عادی و طبیعی پیش میرفت.
با این حال، گاهی درد بسیار خفیفی در ناحیهی چپ تخمدانم احساس میکردم؛ دردی شبیه چنگزدن، اما آنقدر نبود که نگرانم کند.
اسفند ۱۳۹۸، همزمان با آغاز بحران کرونا، دو سه روزی درد نسبتاً شدیدی در ناحیهی شکم و لگن داشتم؛ چیزی شبیه دردهای قاعدگی یا قولنج. اما درد بهتدریج رفع شد و با توجه به اینکه تازه اعلام شده بود ویروس کرونا وارد کشور شده، جرأت مراجعه به پزشک را نداشتم.
دو هفته بعد، قرنطینه آغاز شد. با شروع سال نو، بیخوابی عجیبی به سراغم آمد که گمان میکردم ناشی از اضطراب کروناست.
بیخوابی تا ماهها ادامه داشت. در این مدت، یعنی از اسفند ۹۸ تا مهر ۹۹، علاوه بر بیخوابی، دچار بیاختیاری در خروج باد شکم هم شده بودم. گاهی آنقدر شدید بود که خجالتزده میشدم و از اتاقم بیرون نمیآمدم.
با گذشت زمان، این علائم شدیدتر شد تا اینکه بالاخره به پزشک مراجعه کردم. برایم آزمایش خون نوشتند و خوشبختانه همهی فاکتورها طبیعی بودند.
اما یک هفته بعد، در نیمهی مهر، صبح با درد خفیفی در ناحیه شکم بیدار شدم. احساس میکردم چیزی جلوی مثانهام را گرفته و نمیتوانم راحت ادرار کنم. ابتدا تصور کردم سرما خوردهام، اما با گذشت چند ساعت، درد شدیدتر شد. حتی با خوردن دو عدد استامینوفن ۵۰۰ و استفاده از کیسهی آب گرم هم آرام نگرفتم. درد آنقدر شدید شد که دیگر توان ایستادن روی پاهایم نداشتم و به خودم میپیچیدم
با وجود شرایط کرونایی، به درمانگاه محل مراجعه کردم. پزشک بعد از معاینه گفت《باید فوراً به بیمارستان بروی!》
مسیر درمانگاه تا بیمارستان را فقط فریاد میزدم. وقتی به بیمارستان رسیدیم، نتوانستم منتظر بمانم تا خانواده ماشین را پارک کنند؛ با درد شدید تنها وارد اورژانس شدم.
با وجود تزریق چندین مسکن قوی، باز هم از شدت درد فریاد میزدم. سونوگرافی انجام شد و مشخص شد که تودهای روی تخمدان سمت چپم وجود دارد.
چند ساعت بعد، بهصورت اورژانسی جراحی شدم. پزشک در حین عمل مادرم را صدا کرد و گفت ناچار به خارجکردن یک تخمدان هستند.
توضیح داد که خوشبختانه پیچخوردگی تخمدان باعث بروز درد شدید و مراجعهی فوری شده؛ اگر توده بدون علائم رشد میکرد و ناگهان میترکید، احتمال سرایت آن به سایر اندامها و تبدیلشدن به سرطانی خطرناک وجود داشت.
من نجات پیدا کردم، اما این تجربه را برای آگاهسازی شما مینویسم:
به علائم بدنتان توجه کنید. آزمایشها را جدی بگیرید. مراجعه به پزشک را به تعویق نیندازید.
روز گذشته نیز خبرگزاری رکنا از قول دکتر حسن ابوالقاسمی نوشته بود سرطان تخمدان در میان دختربچهها نیز شیوع پیدا کرده و عامل مرگ آنها شده. او تاکید کرده بود: از درد شکم به سادگی عبور نکنید!
بیماریهای زنانه، مایهی شرم نیست.
@tanine_zanan
@EveDaughters
✍ ماندانا خرم، روزنامهنگار
امروز، هجدهم اردیبهشت، روز اطلاعرسانی درباره سرطان تخمدان است. آنچه در ادامه میخوانید، تجربهی شخصی من از مواجهه با این بیماری است.
همیشه عادتهای ماهانهام منظم بود؛ میزان خونریزی نه کمبود و نه زیاد، همه چیز عادی و طبیعی پیش میرفت.
با این حال، گاهی درد بسیار خفیفی در ناحیهی چپ تخمدانم احساس میکردم؛ دردی شبیه چنگزدن، اما آنقدر نبود که نگرانم کند.
اسفند ۱۳۹۸، همزمان با آغاز بحران کرونا، دو سه روزی درد نسبتاً شدیدی در ناحیهی شکم و لگن داشتم؛ چیزی شبیه دردهای قاعدگی یا قولنج. اما درد بهتدریج رفع شد و با توجه به اینکه تازه اعلام شده بود ویروس کرونا وارد کشور شده، جرأت مراجعه به پزشک را نداشتم.
دو هفته بعد، قرنطینه آغاز شد. با شروع سال نو، بیخوابی عجیبی به سراغم آمد که گمان میکردم ناشی از اضطراب کروناست.
بیخوابی تا ماهها ادامه داشت. در این مدت، یعنی از اسفند ۹۸ تا مهر ۹۹، علاوه بر بیخوابی، دچار بیاختیاری در خروج باد شکم هم شده بودم. گاهی آنقدر شدید بود که خجالتزده میشدم و از اتاقم بیرون نمیآمدم.
با گذشت زمان، این علائم شدیدتر شد تا اینکه بالاخره به پزشک مراجعه کردم. برایم آزمایش خون نوشتند و خوشبختانه همهی فاکتورها طبیعی بودند.
اما یک هفته بعد، در نیمهی مهر، صبح با درد خفیفی در ناحیه شکم بیدار شدم. احساس میکردم چیزی جلوی مثانهام را گرفته و نمیتوانم راحت ادرار کنم. ابتدا تصور کردم سرما خوردهام، اما با گذشت چند ساعت، درد شدیدتر شد. حتی با خوردن دو عدد استامینوفن ۵۰۰ و استفاده از کیسهی آب گرم هم آرام نگرفتم. درد آنقدر شدید شد که دیگر توان ایستادن روی پاهایم نداشتم و به خودم میپیچیدم
با وجود شرایط کرونایی، به درمانگاه محل مراجعه کردم. پزشک بعد از معاینه گفت《باید فوراً به بیمارستان بروی!》
مسیر درمانگاه تا بیمارستان را فقط فریاد میزدم. وقتی به بیمارستان رسیدیم، نتوانستم منتظر بمانم تا خانواده ماشین را پارک کنند؛ با درد شدید تنها وارد اورژانس شدم.
با وجود تزریق چندین مسکن قوی، باز هم از شدت درد فریاد میزدم. سونوگرافی انجام شد و مشخص شد که تودهای روی تخمدان سمت چپم وجود دارد.
چند ساعت بعد، بهصورت اورژانسی جراحی شدم. پزشک در حین عمل مادرم را صدا کرد و گفت ناچار به خارجکردن یک تخمدان هستند.
توضیح داد که خوشبختانه پیچخوردگی تخمدان باعث بروز درد شدید و مراجعهی فوری شده؛ اگر توده بدون علائم رشد میکرد و ناگهان میترکید، احتمال سرایت آن به سایر اندامها و تبدیلشدن به سرطانی خطرناک وجود داشت.
من نجات پیدا کردم، اما این تجربه را برای آگاهسازی شما مینویسم:
به علائم بدنتان توجه کنید. آزمایشها را جدی بگیرید. مراجعه به پزشک را به تعویق نیندازید.
روز گذشته نیز خبرگزاری رکنا از قول دکتر حسن ابوالقاسمی نوشته بود سرطان تخمدان در میان دختربچهها نیز شیوع پیدا کرده و عامل مرگ آنها شده. او تاکید کرده بود: از درد شکم به سادگی عبور نکنید!
بیماریهای زنانه، مایهی شرم نیست.
@tanine_zanan
@EveDaughters
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چرا برخی از سایتهای پورن استفاده میکنند؟
دلیل اصلی خودارضایی با دیدن فیلمهای پورن چیست؟
پیامدهای اعتیاد به پورن چیست و چگونه میتوان از آن نجات پیدا کرد؟
مهشید منفرد
روانشناس بالینی
@EveDaughters
دلیل اصلی خودارضایی با دیدن فیلمهای پورن چیست؟
پیامدهای اعتیاد به پورن چیست و چگونه میتوان از آن نجات پیدا کرد؟
مهشید منفرد
روانشناس بالینی
@EveDaughters
🖊 مریم دژمخوی
میتوان تصور کرد که پرسش از زناشویی در عصر قاجار پرسشی مکرر بوده که نهتنها در ادبیات تعلیمی و اندرزنامهها پیش کشیده میشد، بلکه موضوع اندیشه و تأمل زنان و مردان عادی آن روزگار نیز بود. درعینحال بیشتر کتابها و اسناد نوشتاری در این زمینه را مردان تولید کردهاند. از عقایدالنسای عصر صفوی گرفته تا آداب ملک و زنداری و تأدیبالنسوانهایی که در دوران قاجار به رشتۀ تحریر درآمدند، همگی بازتاب دیدگاههای مردان و بهویژه نخبگان سیاسی و دینی درباب زناشویی و زنان شوهردار است. خوشبختانه از عصر قاجار نوشتههای زنان درخصوص زناشویی نیز در دست است. هرچند انقلاب مشروطه در شکوفایی ادبیات زنانه و دست به قلم شدن زنان نقشی اساسی داشت، نوشتههای زنان درباب زناشویی به پیش از انقلاب مشروطه بازمیگردد. در این نوشتار عمدتاً بر نوشتهها و آرای زنان درزمینۀ زناشویی متمرکز خواهم شد و آن را در سه پرده پی خواهم گرفت.
ادامه این مطلب را در سایت زنان امروز:
zananemrooz.com/article/از-تأدیب-نسوان-تا-معایب-رجال-نگاهی-به-ت/
@EveDaughters
میتوان تصور کرد که پرسش از زناشویی در عصر قاجار پرسشی مکرر بوده که نهتنها در ادبیات تعلیمی و اندرزنامهها پیش کشیده میشد، بلکه موضوع اندیشه و تأمل زنان و مردان عادی آن روزگار نیز بود. درعینحال بیشتر کتابها و اسناد نوشتاری در این زمینه را مردان تولید کردهاند. از عقایدالنسای عصر صفوی گرفته تا آداب ملک و زنداری و تأدیبالنسوانهایی که در دوران قاجار به رشتۀ تحریر درآمدند، همگی بازتاب دیدگاههای مردان و بهویژه نخبگان سیاسی و دینی درباب زناشویی و زنان شوهردار است. خوشبختانه از عصر قاجار نوشتههای زنان درخصوص زناشویی نیز در دست است. هرچند انقلاب مشروطه در شکوفایی ادبیات زنانه و دست به قلم شدن زنان نقشی اساسی داشت، نوشتههای زنان درباب زناشویی به پیش از انقلاب مشروطه بازمیگردد. در این نوشتار عمدتاً بر نوشتهها و آرای زنان درزمینۀ زناشویی متمرکز خواهم شد و آن را در سه پرده پی خواهم گرفت.
ادامه این مطلب را در سایت زنان امروز:
zananemrooz.com/article/از-تأدیب-نسوان-تا-معایب-رجال-نگاهی-به-ت/
@EveDaughters
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
راز بزرگ مارگارت بولکلی
اولین زن جراح
زن یا مرد؟!
تاریخ، پر از زنهایی است که علیرغم محدودیتها، سخت جنگیدهاند تا دنیا جای بهتری برای زیستن باشد.
#زنان_تاثیر_گذار
@EveDaughters
اولین زن جراح
زن یا مرد؟!
تاریخ، پر از زنهایی است که علیرغم محدودیتها، سخت جنگیدهاند تا دنیا جای بهتری برای زیستن باشد.
#زنان_تاثیر_گذار
@EveDaughters