🖊در آرزوی سقف
▪️روایتی از خانه به دوشی و هزینههای کمرشکن مسکن
🔹راضیه ۴۵ ساله است. ۱۵ سال است به دلیل بیکاری از شهرستان محل زندگی کوچ کرده و به تهران آمده است. بعد از یک مبارزه طولانی با افسردگی درنهایت خود را مجبور کرد حرفهای یاد بگیرد و الان چند سالی است در یک کارگاه خیاطی مشغول به کار است.
▪️معصومه ۴۲ ساله است. سه دختر دارد و دختر کوچکترش نابیناست. برای رساندن او به مدرسه هر روز مسافت طولانیای را با مترو طی میکند تا دختر از تحصیل جا نماند. همراهی روزانه دختر تا مدرسه باعث شده ساعتهای کاری مادر کاهش یابد و منبع درآمدی خانواده کمتر از قبل شود.
🔹ثریا ۳۸ ساله است. خودش سالهاست در حوزه رسانه فعالیت میکند و همسرش کارمند یک نهاد دولتی است هر دو دارای مدرک کارشناسی ارشد هستند و یک پسر کوچک ۹ ساله دارند. تغییرات سیاسی باعث بیکاری پدر شده و او به شغل آزاد رو آورده. زندگی چند سالی است روی ناخوشتری را به آنها نشان داده است.
▪️بهاره ۳۵ ساله است. پسرش سال گذشته در دانشگاه قبول شد. مردان خانواده در کار باربری و جابهجایی اثاث منزل هستند. بهاره خود در یک آشپزخانه به صورت موقت کار میکند. اما تمام زندگی که بهاره و خانوادهاش ساختهاند در حال نابودی است.
🔹این روایتها هرچند متفاوت اما یک نقطه اشتراک دارند. آنها هیچ امیدی به ادامه زندگی در محل و محلهای که سالهاست در آنجا زندگی کرده و هویت ساختهاند ندارند. فروش دارایی و استقراض هم که در سالهای گذشته کمکی برای بقا در محل زندگیشان بود دیگر کار ساز نیست. نه داراییای مانده و نه درآمد کفاف بازپرداخت قسطهای بیشتر میدهد. راضیه باید کار خود را در کارگاه خیاطی رها کند و به شهرستان برگردد. معصومه به دلیل دورتر شدن راهش به مدرسه ممکن است دخترش را از ادامه تحصیل بازدارد. ثریا روزانه ۴ ساعت از زمانش را صرف رفتوآمد از حومه شهر به مرکز میکند تا کار را از دست ندهد و دخترش در مدرسه سابق درس بخواند و رویا و خانواده به شهرستان بازگشتهاند و به دلیل بیکاری به کولبری رو آوردهاند.
▪️اینروایتها برای هیچکداممان غریب نیستند. هرکدام یا خود درگیر این وضعیت تلخ هستیم یا نزدیکانمان. تهیه سقفی برای زندگی که از اولویتهای نیاز هر فردی به حساب میآید در ایران به یک ترس هر روزه تبدیل شده است.
🔹بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ ، ۳۴درصد از جمعیت کشور اجارهنشین بودهاند. این رقم برای استان تهران ۴۷ رصد و برای استانهای البرز و قم ۴۴ درصد بوده است. اگر بر دادههای خانوارهای شهری تمرکز کنیم، ۴۰ درصد خانوارهای شهری کشور اجاره نشین هستند که این رقم برای نقاط شهری استان کهگیلویه و بویراحمد به ۴۸ درصد و برای شهرهای استان تهران 47 درصد ثبت شده است.
▪️برای درک بهتر این ارقام لازم است یک مقایسه بینالمللی داشته باشیم. بر اساس مطالعهای که در سال ۲۰۱۵ انجام شده است بين ۳۰ كشور منتخب، كمترين ميزان اجارهنشيني در سنگاپور با كمتر از ۱۰ درصد، اسلواكي حدود ۱۱ درصد و روسيه حدود ۱۳ درصد است. در مقابل سوئيس با ۵۷ درصد، هنگكنگ با ۴۹ درصد، آلمان ۴۸ درصد، كره جنوبی ۴۵ درصد، اتريش ۴۴ درصد بيشترين سهم مستأجران را دارند. بر این اساس سهم اجاره نشینی در تهران نزدیک به این سهم در آلمان (به عنوان کشوری با میزان اجاره نشینی بالا) است.
🔹اتفاقی که مورد ایران را در مقایسه با کشورهای دیگر خاصتر میسازد افزایش سالانه اجارهبهاست. بر اساس آمار تغییرات شاخص اجارهبهای مسکن در کشور که در گزارش مرکز آمار ایران در شهریورماه منتشر شده است اجارهبها در نیمه اول امسال در کشور نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد ۳۸.۵ درصدی داشته است که این رقم از سال ۹۰ تاکنون بیسابقه بوده است. همچنین اگر نرخ تورم نقطه به نقطه را در نظر بگیریم نرخ تورم شهریور ماه حدود دو برابر سطح تاریخی رشد اجارهبها در کشور بوده است. (دنیای اقتصاد، ۴ مهر ۱۴۰۲ )
▪️اگر تمرکز خود را بر کلانشهر تهران قرار دهیم گزارش دیگری از مرکز آمار نشان میدهد در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ نرخ تورم نقطه به نقطه فروش مسکن در این شهر به بیش از ۱۲۰ درصد رسیده است که خود نشاندهنده فاجعهای دیگر است.
🔹نتیجه این تورم در سبد مصرفی خانوار نیز به خوبی هویداست. بر اساس اطلاعات سال ۱۴۰۱ (که هنوز تورم سال ۱۴۰۲ در آن لحاظ نشده است) ۳۱ درصد درآمد خانوارهای کشور صرف مسکن میشود. این رقم برای ساکنان استان البرز ۳۵ درصد و برای ساکنان استان تهران ۴۳ درصد است. اگر مقایسهای بینالمللی داشته باشیم مشخص میشود سهم اجارهبها در ایران برابر با بیشترین سهم در بین کل کشورهای OECD است....
#سمانه_گلاب
@hooreechannel
@EveDaughters
▪️روایتی از خانه به دوشی و هزینههای کمرشکن مسکن
🔹راضیه ۴۵ ساله است. ۱۵ سال است به دلیل بیکاری از شهرستان محل زندگی کوچ کرده و به تهران آمده است. بعد از یک مبارزه طولانی با افسردگی درنهایت خود را مجبور کرد حرفهای یاد بگیرد و الان چند سالی است در یک کارگاه خیاطی مشغول به کار است.
▪️معصومه ۴۲ ساله است. سه دختر دارد و دختر کوچکترش نابیناست. برای رساندن او به مدرسه هر روز مسافت طولانیای را با مترو طی میکند تا دختر از تحصیل جا نماند. همراهی روزانه دختر تا مدرسه باعث شده ساعتهای کاری مادر کاهش یابد و منبع درآمدی خانواده کمتر از قبل شود.
🔹ثریا ۳۸ ساله است. خودش سالهاست در حوزه رسانه فعالیت میکند و همسرش کارمند یک نهاد دولتی است هر دو دارای مدرک کارشناسی ارشد هستند و یک پسر کوچک ۹ ساله دارند. تغییرات سیاسی باعث بیکاری پدر شده و او به شغل آزاد رو آورده. زندگی چند سالی است روی ناخوشتری را به آنها نشان داده است.
▪️بهاره ۳۵ ساله است. پسرش سال گذشته در دانشگاه قبول شد. مردان خانواده در کار باربری و جابهجایی اثاث منزل هستند. بهاره خود در یک آشپزخانه به صورت موقت کار میکند. اما تمام زندگی که بهاره و خانوادهاش ساختهاند در حال نابودی است.
🔹این روایتها هرچند متفاوت اما یک نقطه اشتراک دارند. آنها هیچ امیدی به ادامه زندگی در محل و محلهای که سالهاست در آنجا زندگی کرده و هویت ساختهاند ندارند. فروش دارایی و استقراض هم که در سالهای گذشته کمکی برای بقا در محل زندگیشان بود دیگر کار ساز نیست. نه داراییای مانده و نه درآمد کفاف بازپرداخت قسطهای بیشتر میدهد. راضیه باید کار خود را در کارگاه خیاطی رها کند و به شهرستان برگردد. معصومه به دلیل دورتر شدن راهش به مدرسه ممکن است دخترش را از ادامه تحصیل بازدارد. ثریا روزانه ۴ ساعت از زمانش را صرف رفتوآمد از حومه شهر به مرکز میکند تا کار را از دست ندهد و دخترش در مدرسه سابق درس بخواند و رویا و خانواده به شهرستان بازگشتهاند و به دلیل بیکاری به کولبری رو آوردهاند.
▪️اینروایتها برای هیچکداممان غریب نیستند. هرکدام یا خود درگیر این وضعیت تلخ هستیم یا نزدیکانمان. تهیه سقفی برای زندگی که از اولویتهای نیاز هر فردی به حساب میآید در ایران به یک ترس هر روزه تبدیل شده است.
🔹بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ ، ۳۴درصد از جمعیت کشور اجارهنشین بودهاند. این رقم برای استان تهران ۴۷ رصد و برای استانهای البرز و قم ۴۴ درصد بوده است. اگر بر دادههای خانوارهای شهری تمرکز کنیم، ۴۰ درصد خانوارهای شهری کشور اجاره نشین هستند که این رقم برای نقاط شهری استان کهگیلویه و بویراحمد به ۴۸ درصد و برای شهرهای استان تهران 47 درصد ثبت شده است.
▪️برای درک بهتر این ارقام لازم است یک مقایسه بینالمللی داشته باشیم. بر اساس مطالعهای که در سال ۲۰۱۵ انجام شده است بين ۳۰ كشور منتخب، كمترين ميزان اجارهنشيني در سنگاپور با كمتر از ۱۰ درصد، اسلواكي حدود ۱۱ درصد و روسيه حدود ۱۳ درصد است. در مقابل سوئيس با ۵۷ درصد، هنگكنگ با ۴۹ درصد، آلمان ۴۸ درصد، كره جنوبی ۴۵ درصد، اتريش ۴۴ درصد بيشترين سهم مستأجران را دارند. بر این اساس سهم اجاره نشینی در تهران نزدیک به این سهم در آلمان (به عنوان کشوری با میزان اجاره نشینی بالا) است.
🔹اتفاقی که مورد ایران را در مقایسه با کشورهای دیگر خاصتر میسازد افزایش سالانه اجارهبهاست. بر اساس آمار تغییرات شاخص اجارهبهای مسکن در کشور که در گزارش مرکز آمار ایران در شهریورماه منتشر شده است اجارهبها در نیمه اول امسال در کشور نسبت به مدت مشابه سال قبل رشد ۳۸.۵ درصدی داشته است که این رقم از سال ۹۰ تاکنون بیسابقه بوده است. همچنین اگر نرخ تورم نقطه به نقطه را در نظر بگیریم نرخ تورم شهریور ماه حدود دو برابر سطح تاریخی رشد اجارهبها در کشور بوده است. (دنیای اقتصاد، ۴ مهر ۱۴۰۲ )
▪️اگر تمرکز خود را بر کلانشهر تهران قرار دهیم گزارش دیگری از مرکز آمار نشان میدهد در اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ نرخ تورم نقطه به نقطه فروش مسکن در این شهر به بیش از ۱۲۰ درصد رسیده است که خود نشاندهنده فاجعهای دیگر است.
🔹نتیجه این تورم در سبد مصرفی خانوار نیز به خوبی هویداست. بر اساس اطلاعات سال ۱۴۰۱ (که هنوز تورم سال ۱۴۰۲ در آن لحاظ نشده است) ۳۱ درصد درآمد خانوارهای کشور صرف مسکن میشود. این رقم برای ساکنان استان البرز ۳۵ درصد و برای ساکنان استان تهران ۴۳ درصد است. اگر مقایسهای بینالمللی داشته باشیم مشخص میشود سهم اجارهبها در ایران برابر با بیشترین سهم در بین کل کشورهای OECD است....
#سمانه_گلاب
@hooreechannel
@EveDaughters