🔹 چابهار ما نه شهر مرمر و عاج بود، نه شهر درد و رنج
۱۵ هزار روز پیش زادگاه من، «چابهار» نه شهر پروژهها بود و نه شهر افسانهها و نه لقب پر طمطراق «تنها بندر اقیانوسی کشور» را یدک میکشید. شهر کوچکی بود با آدمهای بزرگ. بر عکس این روزها که شهر بزرگی است مملو از آدمهای کوچک. همه نوع آدمهای کوچک؛ از قاچاقچیان مواد مخدر در روستاها گرفته تا کلان دزدها از کلانشهرهای دور و نزدیک.
به جز مشتی خاطرات ریز و درشت و تظاهراتی که علیه حکومت نوپای جمهوری اسلامی در شهر به راه میانداختیم، چیزی از شهر ما نمانده است. شهر ما نه شهر مرمر و عاج بود و نه شهر درد و رنج، آن گونه که امروز برای آن آدمهای بزرگِ قدیمی است؛ آدمهایی که تگرگ مرگ حکومت دزدسالار جمهوری اسلامی آنها را به کپرهای پلاسیده حاشیه شهر رانده است و دزدان و دروغگویان حرفهای همانند قصابان ساطور به دست بر گذرگاهها و کاخهای بندرگاها مستقر شدهاند.
دیگر از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی و تظاهرات ضدحکومتی خبری نیست. همه چیز تغییر کرده است. حتی درختان کُنار، چنار، چیچگ و جم، بیدام و کَرَگ با یادوارههای ایام نوجوانی همانند ۱۵ هزار روز ماضی مدفون شدهاند. ماهیگیران حاشیهنشین شدهاند و ماهیگیری به «کشور برادر» چین به صورت تمام عیار و آزگار واگذار شده است. از قِبَل آن هم آقازادههای مرکزنشین و مشتی حقیر ریزهخوار لاوهگر آشمال بلوچ در نظام دزدپرور ستمگر امرار معاش میکنند و در این رقابت کریه دنائت و دزدی، با دغلکاری و نیرنگبازی شریک دزد شدهاند. اما با مکاری و حیلهگری، خود را رفیق قافله معرفی میکنند و شعارها و ادعاهای گندهتر از خودشان به خورد عوامالناس میدهند.
ادامه یادداشت عبدالستار دوشوکی را اینجا بخوانید👇
#عبدالستار_دوشوکی #چابهار #سیستان_و_بلوچستان #انقلاب_ایران #تظاهرات_علیه_دیکتاتوری
@Farsi_Iranwire
۱۵ هزار روز پیش زادگاه من، «چابهار» نه شهر پروژهها بود و نه شهر افسانهها و نه لقب پر طمطراق «تنها بندر اقیانوسی کشور» را یدک میکشید. شهر کوچکی بود با آدمهای بزرگ. بر عکس این روزها که شهر بزرگی است مملو از آدمهای کوچک. همه نوع آدمهای کوچک؛ از قاچاقچیان مواد مخدر در روستاها گرفته تا کلان دزدها از کلانشهرهای دور و نزدیک.
به جز مشتی خاطرات ریز و درشت و تظاهراتی که علیه حکومت نوپای جمهوری اسلامی در شهر به راه میانداختیم، چیزی از شهر ما نمانده است. شهر ما نه شهر مرمر و عاج بود و نه شهر درد و رنج، آن گونه که امروز برای آن آدمهای بزرگِ قدیمی است؛ آدمهایی که تگرگ مرگ حکومت دزدسالار جمهوری اسلامی آنها را به کپرهای پلاسیده حاشیه شهر رانده است و دزدان و دروغگویان حرفهای همانند قصابان ساطور به دست بر گذرگاهها و کاخهای بندرگاها مستقر شدهاند.
دیگر از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی و تظاهرات ضدحکومتی خبری نیست. همه چیز تغییر کرده است. حتی درختان کُنار، چنار، چیچگ و جم، بیدام و کَرَگ با یادوارههای ایام نوجوانی همانند ۱۵ هزار روز ماضی مدفون شدهاند. ماهیگیران حاشیهنشین شدهاند و ماهیگیری به «کشور برادر» چین به صورت تمام عیار و آزگار واگذار شده است. از قِبَل آن هم آقازادههای مرکزنشین و مشتی حقیر ریزهخوار لاوهگر آشمال بلوچ در نظام دزدپرور ستمگر امرار معاش میکنند و در این رقابت کریه دنائت و دزدی، با دغلکاری و نیرنگبازی شریک دزد شدهاند. اما با مکاری و حیلهگری، خود را رفیق قافله معرفی میکنند و شعارها و ادعاهای گندهتر از خودشان به خورد عوامالناس میدهند.
ادامه یادداشت عبدالستار دوشوکی را اینجا بخوانید👇
#عبدالستار_دوشوکی #چابهار #سیستان_و_بلوچستان #انقلاب_ایران #تظاهرات_علیه_دیکتاتوری
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
چابهار ما نه شهر مرمر و عاج بود، نه شهر درد و رنج
عبدالستار دوشوکی ۱۵ هزار روز پیش زادگاه من، «چابهار» نه شهر پروژهها بود و نه شهر افسانهها و نه لقب پر طمطراق «تنها بندر اقیانوسی کشور» را یدک میکشید. شهر کوچکی بود با آدمهای بزرگ. بر عکس این روزها که شهر بزرگی است مملو از آدمهای کوچک. همه نوع آدمهای…
Forwarded from Iranwire
🔹 چابهار ما نه شهر مرمر و عاج بود، نه شهر درد و رنج
۱۵ هزار روز پیش زادگاه من، «چابهار» نه شهر پروژهها بود و نه شهر افسانهها و نه لقب پر طمطراق «تنها بندر اقیانوسی کشور» را یدک میکشید. شهر کوچکی بود با آدمهای بزرگ. بر عکس این روزها که شهر بزرگی است مملو از آدمهای کوچک. همه نوع آدمهای کوچک؛ از قاچاقچیان مواد مخدر در روستاها گرفته تا کلان دزدها از کلانشهرهای دور و نزدیک.
به جز مشتی خاطرات ریز و درشت و تظاهراتی که علیه حکومت نوپای جمهوری اسلامی در شهر به راه میانداختیم، چیزی از شهر ما نمانده است. شهر ما نه شهر مرمر و عاج بود و نه شهر درد و رنج، آن گونه که امروز برای آن آدمهای بزرگِ قدیمی است؛ آدمهایی که تگرگ مرگ حکومت دزدسالار جمهوری اسلامی آنها را به کپرهای پلاسیده حاشیه شهر رانده است و دزدان و دروغگویان حرفهای همانند قصابان ساطور به دست بر گذرگاهها و کاخهای بندرگاها مستقر شدهاند.
دیگر از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی و تظاهرات ضدحکومتی خبری نیست. همه چیز تغییر کرده است. حتی درختان کُنار، چنار، چیچگ و جم، بیدام و کَرَگ با یادوارههای ایام نوجوانی همانند ۱۵ هزار روز ماضی مدفون شدهاند. ماهیگیران حاشیهنشین شدهاند و ماهیگیری به «کشور برادر» چین به صورت تمام عیار و آزگار واگذار شده است. از قِبَل آن هم آقازادههای مرکزنشین و مشتی حقیر ریزهخوار لاوهگر آشمال بلوچ در نظام دزدپرور ستمگر امرار معاش میکنند و در این رقابت کریه دنائت و دزدی، با دغلکاری و نیرنگبازی شریک دزد شدهاند. اما با مکاری و حیلهگری، خود را رفیق قافله معرفی میکنند و شعارها و ادعاهای گندهتر از خودشان به خورد عوامالناس میدهند.
ادامه یادداشت عبدالستار دوشوکی را اینجا بخوانید👇
#عبدالستار_دوشوکی #چابهار #سیستان_و_بلوچستان #انقلاب_ایران #تظاهرات_علیه_دیکتاتوری
@Farsi_Iranwire
۱۵ هزار روز پیش زادگاه من، «چابهار» نه شهر پروژهها بود و نه شهر افسانهها و نه لقب پر طمطراق «تنها بندر اقیانوسی کشور» را یدک میکشید. شهر کوچکی بود با آدمهای بزرگ. بر عکس این روزها که شهر بزرگی است مملو از آدمهای کوچک. همه نوع آدمهای کوچک؛ از قاچاقچیان مواد مخدر در روستاها گرفته تا کلان دزدها از کلانشهرهای دور و نزدیک.
به جز مشتی خاطرات ریز و درشت و تظاهراتی که علیه حکومت نوپای جمهوری اسلامی در شهر به راه میانداختیم، چیزی از شهر ما نمانده است. شهر ما نه شهر مرمر و عاج بود و نه شهر درد و رنج، آن گونه که امروز برای آن آدمهای بزرگِ قدیمی است؛ آدمهایی که تگرگ مرگ حکومت دزدسالار جمهوری اسلامی آنها را به کپرهای پلاسیده حاشیه شهر رانده است و دزدان و دروغگویان حرفهای همانند قصابان ساطور به دست بر گذرگاهها و کاخهای بندرگاها مستقر شدهاند.
دیگر از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی و تظاهرات ضدحکومتی خبری نیست. همه چیز تغییر کرده است. حتی درختان کُنار، چنار، چیچگ و جم، بیدام و کَرَگ با یادوارههای ایام نوجوانی همانند ۱۵ هزار روز ماضی مدفون شدهاند. ماهیگیران حاشیهنشین شدهاند و ماهیگیری به «کشور برادر» چین به صورت تمام عیار و آزگار واگذار شده است. از قِبَل آن هم آقازادههای مرکزنشین و مشتی حقیر ریزهخوار لاوهگر آشمال بلوچ در نظام دزدپرور ستمگر امرار معاش میکنند و در این رقابت کریه دنائت و دزدی، با دغلکاری و نیرنگبازی شریک دزد شدهاند. اما با مکاری و حیلهگری، خود را رفیق قافله معرفی میکنند و شعارها و ادعاهای گندهتر از خودشان به خورد عوامالناس میدهند.
ادامه یادداشت عبدالستار دوشوکی را اینجا بخوانید👇
#عبدالستار_دوشوکی #چابهار #سیستان_و_بلوچستان #انقلاب_ایران #تظاهرات_علیه_دیکتاتوری
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
چابهار ما نه شهر مرمر و عاج بود، نه شهر درد و رنج
عبدالستار دوشوکی ۱۵ هزار روز پیش زادگاه من، «چابهار» نه شهر پروژهها بود و نه شهر افسانهها و نه لقب پر طمطراق «تنها بندر اقیانوسی کشور» را یدک میکشید. شهر کوچکی بود با آدمهای بزرگ. بر عکس این روزها که شهر بزرگی است مملو از آدمهای کوچک. همه نوع آدمهای…