🔹مادر اکبر محمدی از قربانیان ۱۸تیر۱۳۷۸: جوانان را میکشند، کار من گریه است
میگوید: «آنها نگذاشتند پسرم نهار بخورد. اکبر آمده بود مرخصی استعلاجی. افتاده بود توی جا و از درد مینالید. خانه مرا محاصره کردند و پسرم را بهزور با خودشان بردند.»
به اینجا که میرسد پدر اکبر یادش میآورد که همان روز «یادت هست یکی از لباس شخصیها ۵۰ هزار تومان از من گرفت برای کرایه ماشینی که قرار بود اکبر را با آن از آمل به زندان تهران منتقل کنند. آن روزها کرایه هر نفر ده هزار تومان بیشتر نبود؟ یعنی ما کرایه راه زندانبانها را هم دادیم تا بچه را که رنگش زرد بود و از درد مینالید بهزور با خودشان ببرند.»
گلجهان کلاف سردرگم است، حرف مرد را پی میگیرد، این بار به آتش زدن خانهشان اشاره میکند: «من یادم به روزی میآید که خانه ما را آتش زدند. اکبر مریض بود و طبقه بالا خوابیده بود. وضعیت دیسک کمرش به مرحله خطر رسیده بود و دکترها زنهار میدادند. ما همگی داخل خانه بودیم که خانه شعلهور شد و اکبر خودش را رساند طبقه پایین و همسایهها ریختند کمک کردند.»
#اخبار_ایران
گزارش و گفتگوی #ماهرخ_غلامحسینپور با #گلجهان_اشرفپور مادر #اکبر_محمدی
@Farsi_Iranwire
میگوید: «آنها نگذاشتند پسرم نهار بخورد. اکبر آمده بود مرخصی استعلاجی. افتاده بود توی جا و از درد مینالید. خانه مرا محاصره کردند و پسرم را بهزور با خودشان بردند.»
به اینجا که میرسد پدر اکبر یادش میآورد که همان روز «یادت هست یکی از لباس شخصیها ۵۰ هزار تومان از من گرفت برای کرایه ماشینی که قرار بود اکبر را با آن از آمل به زندان تهران منتقل کنند. آن روزها کرایه هر نفر ده هزار تومان بیشتر نبود؟ یعنی ما کرایه راه زندانبانها را هم دادیم تا بچه را که رنگش زرد بود و از درد مینالید بهزور با خودشان ببرند.»
گلجهان کلاف سردرگم است، حرف مرد را پی میگیرد، این بار به آتش زدن خانهشان اشاره میکند: «من یادم به روزی میآید که خانه ما را آتش زدند. اکبر مریض بود و طبقه بالا خوابیده بود. وضعیت دیسک کمرش به مرحله خطر رسیده بود و دکترها زنهار میدادند. ما همگی داخل خانه بودیم که خانه شعلهور شد و اکبر خودش را رساند طبقه پایین و همسایهها ریختند کمک کردند.»
#اخبار_ایران
گزارش و گفتگوی #ماهرخ_غلامحسینپور با #گلجهان_اشرفپور مادر #اکبر_محمدی
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
مادر اکبر محمدی از قربانیان ۱۸تیر۱۳۷۸: جوانان را میکشند، کار من گریه است
«گلجهان اشرفپور»، مادر «منوچهر و اکبر محمدی»، متهمان ردیف اول پرونده جنبش دانشجویی هجدهم تیر ۱۳۷۸ کوی دانشگاه تهران است. پروندهای که درنهایت با مرگ نابهنگام اکبر و خروج منوچهر از کشور متوقف ماند.
Forwarded from Iranwire
🔹مادر اکبر محمدی از قربانیان ۱۸تیر۱۳۷۸: جوانان را میکشند، کار من گریه است
میگوید: «آنها نگذاشتند پسرم نهار بخورد. اکبر آمده بود مرخصی استعلاجی. افتاده بود توی جا و از درد مینالید. خانه مرا محاصره کردند و پسرم را بهزور با خودشان بردند.»
به اینجا که میرسد پدر اکبر یادش میآورد که همان روز «یادت هست یکی از لباس شخصیها ۵۰ هزار تومان از من گرفت برای کرایه ماشینی که قرار بود اکبر را با آن از آمل به زندان تهران منتقل کنند. آن روزها کرایه هر نفر ده هزار تومان بیشتر نبود؟ یعنی ما کرایه راه زندانبانها را هم دادیم تا بچه را که رنگش زرد بود و از درد مینالید بهزور با خودشان ببرند.»
گلجهان کلاف سردرگم است، حرف مرد را پی میگیرد، این بار به آتش زدن خانهشان اشاره میکند: «من یادم به روزی میآید که خانه ما را آتش زدند. اکبر مریض بود و طبقه بالا خوابیده بود. وضعیت دیسک کمرش به مرحله خطر رسیده بود و دکترها زنهار میدادند. ما همگی داخل خانه بودیم که خانه شعلهور شد و اکبر خودش را رساند طبقه پایین و همسایهها ریختند کمک کردند.»
#اخبار_ایران
گزارش و گفتگوی #ماهرخ_غلامحسینپور با #گلجهان_اشرفپور مادر #اکبر_محمدی
@Farsi_Iranwire
میگوید: «آنها نگذاشتند پسرم نهار بخورد. اکبر آمده بود مرخصی استعلاجی. افتاده بود توی جا و از درد مینالید. خانه مرا محاصره کردند و پسرم را بهزور با خودشان بردند.»
به اینجا که میرسد پدر اکبر یادش میآورد که همان روز «یادت هست یکی از لباس شخصیها ۵۰ هزار تومان از من گرفت برای کرایه ماشینی که قرار بود اکبر را با آن از آمل به زندان تهران منتقل کنند. آن روزها کرایه هر نفر ده هزار تومان بیشتر نبود؟ یعنی ما کرایه راه زندانبانها را هم دادیم تا بچه را که رنگش زرد بود و از درد مینالید بهزور با خودشان ببرند.»
گلجهان کلاف سردرگم است، حرف مرد را پی میگیرد، این بار به آتش زدن خانهشان اشاره میکند: «من یادم به روزی میآید که خانه ما را آتش زدند. اکبر مریض بود و طبقه بالا خوابیده بود. وضعیت دیسک کمرش به مرحله خطر رسیده بود و دکترها زنهار میدادند. ما همگی داخل خانه بودیم که خانه شعلهور شد و اکبر خودش را رساند طبقه پایین و همسایهها ریختند کمک کردند.»
#اخبار_ایران
گزارش و گفتگوی #ماهرخ_غلامحسینپور با #گلجهان_اشرفپور مادر #اکبر_محمدی
@Farsi_Iranwire
IranWire | خانه
مادر اکبر محمدی از قربانیان ۱۸تیر۱۳۷۸: جوانان را میکشند، کار من گریه است
«گلجهان اشرفپور»، مادر «منوچهر و اکبر محمدی»، متهمان ردیف اول پرونده جنبش دانشجویی هجدهم تیر ۱۳۷۸ کوی دانشگاه تهران است. پروندهای که درنهایت با مرگ نابهنگام اکبر و خروج منوچهر از کشور متوقف ماند.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹مادر اکبر محمدی از قربانیان ۱۸ تیر ۷۸: خواهش میکنم رای ندهید
«گلجهان اشرفپور»، مادر «منوچهر و اکبر محمدی»، متهمان ردیف اول پرونده جنبش دانشجویی هجدهم تیر ۱۳۷۸ کوی دانشگاه تهران است. پروندهای که درنهایت با مرگ نابهنگام اکبر و خروج منوچهر از کشور متوقف ماند.
«اکبر محمدی»، دانشجوی جوان رشته مددکاری اجتماعی و اهل آمل بود که مرداد ۱۳۸۵ و بعد از یک دوره اعتصاب غذا، به مرگی مشکوک در زندان اوین درگذشت. او پیش از مرگش بارها هشدار داده بود که احساس خطر میکند و بارها از توطئه جدی مرگ رسته است.
خانم اشرف پور میگوید مرگ فرزند او را از پا انداخته است. او با ارسال یک ویدئو به «ایران وایر» از مردم میخواهد در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت نکنند.او می گوید: «از مردم خواهش میکنم این انتخابات را تحریم کنند.»
#انتخابات_ریاست_جهموری #تحریم_انتخابات #انتخابات۱۴۰۰ #تیر۷۸ #جنبش_دانشجویی #اکبر_محمدی #منوچهر_محمدی #گلجهان_اشرفپور
@Farsi_Iranwire
«گلجهان اشرفپور»، مادر «منوچهر و اکبر محمدی»، متهمان ردیف اول پرونده جنبش دانشجویی هجدهم تیر ۱۳۷۸ کوی دانشگاه تهران است. پروندهای که درنهایت با مرگ نابهنگام اکبر و خروج منوچهر از کشور متوقف ماند.
«اکبر محمدی»، دانشجوی جوان رشته مددکاری اجتماعی و اهل آمل بود که مرداد ۱۳۸۵ و بعد از یک دوره اعتصاب غذا، به مرگی مشکوک در زندان اوین درگذشت. او پیش از مرگش بارها هشدار داده بود که احساس خطر میکند و بارها از توطئه جدی مرگ رسته است.
خانم اشرف پور میگوید مرگ فرزند او را از پا انداخته است. او با ارسال یک ویدئو به «ایران وایر» از مردم میخواهد در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت نکنند.او می گوید: «از مردم خواهش میکنم این انتخابات را تحریم کنند.»
#انتخابات_ریاست_جهموری #تحریم_انتخابات #انتخابات۱۴۰۰ #تیر۷۸ #جنبش_دانشجویی #اکبر_محمدی #منوچهر_محمدی #گلجهان_اشرفپور
@Farsi_Iranwire