Iranwire
27.5K subscribers
21.1K photos
21.2K videos
940 files
34.4K links
عکس، فیلم، خبر و پیام‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
📞🎥📲📷 t.me/shomaIranwire
iranwire.com
instagram.com/iranwire
twitter.com/iranwire
facebook.com/iranwire
youtube.com/iranwire
Download Telegram
🔹 پدر و مادر بابک اسدی: پسرمان در اثر عوارض ناشی از ضربات قنداق تفنگ درگذشت

هفته گذشته ویدیویی از زنی میان‌سال در فضای مجازی منتشر شد که خود را مادر «بابک اسدی»، از قربانیان اعتراضات سال ۱۳۸۸، معرفی کرد. این نخستین بار بود که نام این جوان مطرح می‌شد. «بابک اسدی شهیر» متولد آبان ماه سال ۱۳۶۴ بود. او در جریان راه‌پیمایی اعتراضی روز هجدهم تیر ۱۳۸۸ با قنداق تفنگ یک مامور، مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت، طحال، روده و پانکراسش با ضربه‌های وارده آسیب دید، هشت سال پروسه طولانی درمان را تحمل کرد و اما سرانجام روز شانزدهم فروردین ۱۳۹۶ به علت خونریزی داخلی و عوارض ناشی از جراحی‌های متعدد درگذشت.

«ایران‌وایر» با خانم «شمسی خمسه»، مادر بابک اسدی، و آقای «جهانگیر اسدی شهیر»، پدر بابک اسدی، درباره آن‌چه در این یازده سال بر این خانواده گذشته، گفت‌وگو کرده است.
***
روز هجدهم تیر سال ۱۳۸۸ چهار هفته از اعلام پیروزی «محمود احمدی‌نژاد» در دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته بود و خیابان‌های تهران و دیگر شهرهای ایران محل اعتراض و راه‌پیمایی مردمی بود که به نتایج اعلام‌شده این انتخابات معترض بودند.

آن روز حد فاصل میدان انقلاب تا میدان آزادی، بلوار کشاورز و خیابان‌های اطرافش محل تجمع معترضان و نیروهای امنیتی بود.

خانم شمسی خمسه به همراه پسر و همسرش از کرج به تهران آمده بودند. آن‌ها راهی خیابان شده بودند تا با مردم همراه باشند. او خاطرات آن روز را به خوبی به یاد می آورد.

«از خیابان آزادی به سمت انقلاب در حال راه رفتن بودیم. سر چهارراه اسکندری، حوالی تقاطع نواب–توحید، ماموران نیروی انتظامی با کمک لباس‌شخصی‌ها داشتند زنی را کشان‌کشان با خودشان می‌بردند. بابک و چند جوان دیگر به سمت مامورها راه افتادند تا جلوی بازداشت زن را بگیرند. آن‌قدر مقاومت کردند تا مامورها زن را رها کردند و زن راهش را گرفت و رفت. آن جوان‌ها که خوشحال شده بودند، چند تایی با هم فریاد زدند: "الله اکبر." تنها کاری که پسر من به جز قدم زدن در سکوت انجام داد گفتن نام خدا بود. چند قدمی که دور شدیم بین ما و بابک فاصله افتاد. ناگهان یک فرد لباس شخصی که تفنگ داشت یقه بابک را گرفت و شروع کرد به زدن فرزندم. من و پدرش سعی کردیم او را متوقف کنیم که ما را هم کنار زد. با قنداق تفنگ زده بودند توی شکم و پهلوی بابک.»

گزارش ماهرخ غلامحسین‌پور را بخوانید 👇

#اخبار_ایران #اطلاع_رسانی #اعتراضات_۸۸ #بابک_اسدی #ضربات_قنداق_تفنگ #شمسی_خمسه #جهانگیر_اسدی
@Farsi_Iranwire
Forwarded from Iranwire
🔹 پدر و مادر بابک اسدی: پسرمان در اثر عوارض ناشی از ضربات قنداق تفنگ درگذشت

هفته گذشته ویدیویی از زنی میان‌سال در فضای مجازی منتشر شد که خود را مادر «بابک اسدی»، از قربانیان اعتراضات سال ۱۳۸۸، معرفی کرد. این نخستین بار بود که نام این جوان مطرح می‌شد. «بابک اسدی شهیر» متولد آبان ماه سال ۱۳۶۴ بود. او در جریان راه‌پیمایی اعتراضی روز هجدهم تیر ۱۳۸۸ با قنداق تفنگ یک مامور، مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت، طحال، روده و پانکراسش با ضربه‌های وارده آسیب دید، هشت سال پروسه طولانی درمان را تحمل کرد و اما سرانجام روز شانزدهم فروردین ۱۳۹۶ به علت خونریزی داخلی و عوارض ناشی از جراحی‌های متعدد درگذشت.

«ایران‌وایر» با خانم «شمسی خمسه»، مادر بابک اسدی، و آقای «جهانگیر اسدی شهیر»، پدر بابک اسدی، درباره آن‌چه در این یازده سال بر این خانواده گذشته، گفت‌وگو کرده است.
***
روز هجدهم تیر سال ۱۳۸۸ چهار هفته از اعلام پیروزی «محمود احمدی‌نژاد» در دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته بود و خیابان‌های تهران و دیگر شهرهای ایران محل اعتراض و راه‌پیمایی مردمی بود که به نتایج اعلام‌شده این انتخابات معترض بودند.

آن روز حد فاصل میدان انقلاب تا میدان آزادی، بلوار کشاورز و خیابان‌های اطرافش محل تجمع معترضان و نیروهای امنیتی بود.

خانم شمسی خمسه به همراه پسر و همسرش از کرج به تهران آمده بودند. آن‌ها راهی خیابان شده بودند تا با مردم همراه باشند. او خاطرات آن روز را به خوبی به یاد می آورد.

«از خیابان آزادی به سمت انقلاب در حال راه رفتن بودیم. سر چهارراه اسکندری، حوالی تقاطع نواب–توحید، ماموران نیروی انتظامی با کمک لباس‌شخصی‌ها داشتند زنی را کشان‌کشان با خودشان می‌بردند. بابک و چند جوان دیگر به سمت مامورها راه افتادند تا جلوی بازداشت زن را بگیرند. آن‌قدر مقاومت کردند تا مامورها زن را رها کردند و زن راهش را گرفت و رفت. آن جوان‌ها که خوشحال شده بودند، چند تایی با هم فریاد زدند: "الله اکبر." تنها کاری که پسر من به جز قدم زدن در سکوت انجام داد گفتن نام خدا بود. چند قدمی که دور شدیم بین ما و بابک فاصله افتاد. ناگهان یک فرد لباس شخصی که تفنگ داشت یقه بابک را گرفت و شروع کرد به زدن فرزندم. من و پدرش سعی کردیم او را متوقف کنیم که ما را هم کنار زد. با قنداق تفنگ زده بودند توی شکم و پهلوی بابک.»

گزارش ماهرخ غلامحسین‌پور را بخوانید 👇

#اخبار_ایران #اطلاع_رسانی #اعتراضات_۸۸ #بابک_اسدی #ضربات_قنداق_تفنگ #شمسی_خمسه #جهانگیر_اسدی
@Farsi_Iranwire